رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله و تحقیق موسیقی ایلیاد و ادیسه هومریونان باستان 20 ص

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله و تحقیق موسیقی ایلیاد و ادیسه هومریونان باستان 20 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

موسیقی ایلیاد و ادیسه هومریونان باستان

یونانیان باستان موسیقی را به اندازه ریاضیات و نجوم، ضروری می‌دانستند.

فیثاغورث (500 ق.م) نسبتهای فرکانسی را که ما امروزه در موسیقی ، به آنها

فواصل می‌گوییم،کشف کرد0 مثلاً دونتی که فرکانسهای آنها براساس ضریب 2 به

1 هستند ، یک اکتاو ، 3 به 2 یک پنجم ، 4 به 3 یک چهارم و 9 به 8 یک ماژور را

ایجاد می ‌کنند . موسیقی دانها و فلاسفه یونانی از یک ساز تک ‌سیمی که به‌ عنوان

مونوکورد 17 شناخته می ‌شد ، برای تولید فواصل گوناگون استفاده می‌ کردند0

فلاسفه فیثاغورثی اعتقاد داشتند که این ضرائب بر حرکات اجرام سماوی و سایر

عناصر مربوط به کهکشان هم حکم می ‌رانند 0 از این‌رو موسیقی در یونان ، جنبه

هنری و روشنفکرانه بسیار بالایی پیدا کرد وهم‌ طراز با ریاضیات ، اخلاق و نجوم

مطرح شد 0 رساله بطلمیوس با عنوان هارمونی ، مهم‌ ترین مأخذ در موسیقی

باستانی یونان است0 تفسیررساله‌های موسیقی یونان باستان ، نت‌نگاری ریتمیک را

نشان می ‌دهد ، ولی درمورد بیان و تفسیر گامها ، اختلاف نظرهای بی‌ شماری در

این آرا وجود دارد 0یونانیها ازنظامی آهنگین که احتمالاً به مقیاسهای امروزی ما

شباهت داشتند ، استفاده می‌کردند0

نت ‌نگاری دقیق موسیقایی به شکل امروزی ، در یونان باستان وجود نداشت0

یونانیان باستان با استفاده از الفبای یونانی ، نوعی خط فاصله‌های ملودیک و

تقسیمات ریتمیک را ابداع کرده بودند 0 درحدود 15 نمونه از نت ‌نگاری یونان

باستان ، امروزه موجود هست0 پژوهشگران سعی کرده‌اند با گردآوری تمامی

اطلاعات موجود در منابع ادبی آن دوران درباره نظامهای ریتمیک و تونال و

استفاده از آنها درساختمان نخستین سازهای یونانی ، اجزای این قطعات موسیقی را

تشخیص بدهند 0در نتیجه ، حدسهای ثاقبی درباره نغمات موسیقی یونان باستان ،

توسط آنها مطرح شده‌اند0 بسیاری از پژوهشگران معتقد ند که موسیقی یونان

باستان مونوفونیک (فقط ملودی) یا هتروفونیک18 ( نواختن گونه‌های مختلف یک

ملودی همسان توسط سازهای گوناگون به‌طور هم‌زمان) بوده است0

بسیاری ازمنابع ادبی ، نقش بسیارمهم موسیقی را درفرهنگ یونان وتأثیرآن بر

رفتار بشری نشان می‌دهند0 برخلاف موسیقی مدرن ، موسیقی باستان یونان جزئی

منسجم از سایرشکلهای هنری ، مخصوصاً رقص ، نمایش وشعر بود0 برای مثال،

ایلیاد و ادیسه هومر اشعاری مطوّل هستند که قرار بوده است به‌عنوان اشعار بزمی

و همراه با سازهایی زهی چون چنگ نواخته شوند 0شاید به خاطر درهم‌ آمیختگی

موسیقی با سایر هنرها و نیز جنبه‌های مختلف زندگی یونانیان بود که فلاسفه

یونان، آن را دارای قدرتهای روان‌شناختی وحتی ماوراءالطبیعه‌ای می‌دانستند0

نظریه انسان‌شناسی در یونان ، مبتنی برتأثیرشگفت‌آورموسیقی بررفتارانسانها

بود 0برای مثال ، سبک دوریان 19 ، انسانها را منطقی و متفکر و موسیقی سبک

فریژیان،20 او را احساساتی و جنگ‌طلب می‌سازد0

اورفئوس 21 ، یکی ازبزرگترین اساطیر یونان ، می ‌توانست با موسیقی خود ،

اشیاء را به حرکت درآورد و بر خدایان تأثیر بگذارد. صدای سازهای خاصی نیز،

بسیار قدرتمند بودند0 مثلاً گفته می‌شد که صدای چنگ و کیتارا22، باعث تحریک

استدلال می‌شود و با عبادت آپولو23 ، خدای عقل ارتباط دارد0 همچنین ، سازی

دو سیمه‌ای که به نام آولوس24 شناخته می‌شد ، به اعتقاد یونانیها ، احساس را

برمی‌انگیخت و با عبادت دیونی سوس25، خدای وجد و خلسه ارتباط داشت0

تأثیر موسیقی بر رفتار انسانها به قدری از نظر یونانیان باستان مسلم بود که

بحثهای گسترده‌ای درباره این موضوع در بحثهای افلاطون، به‌خصوص در کتاب

جمهوریت مطرح شده‌اند.

بیوگرافی جیمز جویس همراه سه داستان کوتاه از مجموعه دوبلینی‌ها

جیمزآگوستین آلوی سیوس جویس درسال 1882 درایرلند ، در خانواده اشرافی

رو به زوالی چشم به جهان گشود. دو عامل بزرگ ازعوامل مؤثر در اندیشه او

مذهب کاتولیک مادرش و میهن‌پرستی پدرش بود.

مراحل رشد هنری او نمودار سیر تکاملی داستالن‌نویسی قرن بیستم بود. مجموعه

داستان دوبلینی‌ها (1914) به شیوه ناتورالیسم درآمد . جویس وقت نوشتن

«دوبلینی‌ها» به همسرش گفت می ‌خواهد برای هموطنانش وجدان خلق کند و

هنگام خواندن دوبلینی‌ها می ‌بینیم که بیراه هم نمی‌گفته. داستان‌ها همه در مورد

زندگی‌ اهالی دوبلین است. مردمی که دچار تعصب و خشک مذهبی هستند و از آن

جا که مذهب‌شان نتوانسته به طور طبیعی به نیازهای روحی‌شان پاسخ دهد، تبدیل

به آدم‌هایی منزوی، سرخورده و اغلب دغل‌باز شده‌اند.

جیمز جویس ،در سال 1922 ، اولیس را نوشت ، این اثر ، یک اثر عظیم

تجربی و شاهکار مکتب عریان ذهنی است  ، که به عنوان مهمترین و مؤثرترین

داستان قرن شناخته شده است.

زمان وقوع داستان روز 16 ژوئن 1904 و محل آن شهر دوبلین ، پایتخت ایرلند

است0 تمام حوادث تقریباً درمدت 16 ساعت اتفاق می افتد. این کتاب با مهارت و

دقت تمام در همان قالب ادیسه ، اثر معروف هومر نوشته شده است. در این قالب

جدید ستیفن دیدلس «تلماک» در جست وجوی پدرش جوک و پولدبلوم «اولیس»

می باشد. در طول روزآنها دو بارازمسیریکدیگرمی گذرند.بدون آنکه همدیگر را

بشناسند ، ستیفن باباک ملیگن که دانشجوی طب است، در یک قلعه قدیمی نزدیک

ساحل زندگی می کند. وجدان او از رفتاری که در واپسین دم حیات مادرش انجام

می دهند،عذاب میکشد. پدرش آنچنان مشروبخوارعاطل وباطلی است که اصلاً به

حساب نمیآید.درمدرسه آقای دیزی اورا نصیحت میکند.بلوم، که اصلاً مجارستانی

است ، برای همسر بی وفایش مولی تویدی بلوم «پنه لوپ» صبحانه تهیه می کند


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله و تحقیق موسیقی ایلیاد و ادیسه هومریونان باستان 20 ص

دانلود مقایسه تطبیقی بین 2001 ادیسه فضایی و چنین گفت زرتشت 12 ص

اختصاصی از رزفایل دانلود مقایسه تطبیقی بین 2001 ادیسه فضایی و چنین گفت زرتشت 12 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

 


  قسمتی از محتوای متن 

تعداد صفحات : 12 صفحه

مقایسه تطبیقی بین 2001 ادیسه فضایی و چنین گفت زرتشت مقدمه: دغدغه‌ی این نوشتار یافتن روابطی است که اثر کوبریک،2001 ادیسه‌ی فضایی، را درمناسبتش با چنین گفت زرتشت نیچه جای می‌دهد.
دراین راستا از پنجمین نوع از نقد فرامتنیت ژنت، بیش متنیت، استفاده شده است.
ازاین منظرچنین گفت زرتشت نیچه یک بینامتن و یا اگر بخواهیم ازاصطلاح ژنت استفاده کنیم، یک پیش متن برای 2001 ادیسه‌ی فضایی، ساخته‌ی کوبریک است.
کوبریک از رمزگان‌های موجود در ژانرعلمی تخیلی به سوی عناصر با معنایی ازچنین گفت زرتشت حرکت کرده است، به بیان دیگر او با بهره برداری نشانه شناسانه ازساختار پیش متن، و انتقال و جایگشت عناصرآن، به روابط دلالتی جدید دست یافته است.
در میان تمام آثار نیچه، چنین گفت زرتشت، اثری است که بیش از سایرین ازصحنه پردازی‌های ادبی بهره برده است و کوبریک علاوه بر استفاده از صحنه‌ها و واژه‌های کلیدی فلسفه نیچه، به منظور تاکید بیشتر، در موسیقی متن، سمفونی‌ایی از اشتراوس به همین نام را انتخاب کرده است.
نوشتار پیش رو شاید اندکی بازی باوری و بی‌قیدی نیز به همراه داشته باشد زیرا بیش ازآنکه خواست جستجوی حقیقت درمیان باشد، عملی چون نگاه کردن به تصاویر گوناگون است و نه صرفا انطباق آن با نسخه‌ی اصلی.
هدف اصلی از انجام این رویه مواجه کردن دو چهره با هم در دو عرصه‌ی مختلف است، قصد این است تا بار دیگرو البته این بار با واژگان نیچه به تماشای فیلم بنشینیم.
متن: فیلم کوبریک همانند کتاب ازچهار بخش تشکیل شده است که هر کدام از این فصل‌ها مرحله‌ایی از تحول و فرا‌ رفتن انسان را نشان می‌دهد.
فصل اول با عنوان «پیدایش بشر» با نمایش دسته‌ایی ازمیمون‌ها به منزله‌ی نیای انسان آغازمی‌گردد ودرنهایت پس از پیدایی لوح در ماه و گریز فضانوردان از برابر آن خاتمه می‌یابد.
سه فصل بعد تماما مربوط به سفینه ی هال، غلبه‌ی دیو برآن و بازگشتش به زمین است.
اما چرا درفیلم بر پیوستگی میان بشر ابتدایی وفضانورد تاکید شده و هر دو در یک فصل قرار داده شده اند؟
نیچه سه گونه بشررا در کتاب خویش معرفی می‌کند، بوزینه، انسان و ابرانسان.

«من به شما ابر انسان را می‌آموزانم.
.
.
بوزینه در برابرانسان چیست؟
چیزی خنده آور یا چیزی مایه‌ی شرم دردناک.

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقایسه تطبیقی بین 2001 ادیسه فضایی و چنین گفت زرتشت 12 ص

دانلود مقاله مقایسه تطبیقی بین 2001 ادیسه فضایی و چنین گفت زرتشت

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله مقایسه تطبیقی بین 2001 ادیسه فضایی و چنین گفت زرتشت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله مقایسه تطبیقی بین 2001 ادیسه فضایی و چنین گفت زرتشت


دانلود مقاله مقایسه تطبیقی بین 2001 ادیسه فضایی و چنین گفت زرتشت

 

مشخصات این فایل
عنوان: مقایسه تطبیقی بین 2001 ادیسه فضایی و چنین گفت زرتشت
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 12

این مقاله درمورد مقایسه تطبیقی بین 2001 ادیسه فضایی و چنین گفت زرتشت می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله مقایسه تطبیقی بین 2001 ادیسه فضایی و چنین گفت زرتشت می خوانید :

هال هنگامی که به قصد دیو و فرانک برای نابودی خویش پی می‌برد، از آنها کین گرفته، انتقام می‌ستاند. کین از مفاهیم اساسی در تعریف  اراده‌ی واکنشگر و نفی کننده است و رها شدن از کین به منزله‌ی پلی به سوی ابرانسان است. دشمنی کین با گذرایی زمان است، روح کین ازآنکه نمی‌تواند در برابر گذرایی زمان بایستد با آن دشمنی می‌کند و این دشمنی با هر آنچه از این گذرایی متاثر است نیز می‌باشد وتمام اموری که زمانی و زمینی‌اند باید خوار و نادیده انگاشته شوند برای همین امر مثالی به جای امر زمانی نشانده می‌شود و هر باشنده‌ایی تا نیستی تنزل می‌یابد (فضا نوردانی که به خواب مصنوعی رفته‌اند). هال موجودی مثالی است که چیزی ازاو پنهان نمی‌ماند بر تمام سفینه کنترل دارد و انسان‌ها هدایت خود را به او سپرده‌اند از این رو است که با اراده‌ایی که بر ضد فرمانبرداری باشد و یا همان اراده‌ی معطوف به خودآفرینندگی دشمنی می‌کند. «روح کین دوستان من این است، بهترین چیزی که بشرتا کنون اندیشیده است وهرکجا که رنج درکاربوده است کیفررا نیزدرکارآورده اند.» هال درفیلم روح کین است و دیو تنها زمانی معبری به سوی ابرانسان شد که برهال غلبه نمود. یا امر زمانمند و زمینی را که همان اراده‌ایی است که گذرایی را دیر پا میکند، به جای آن نشاند.
«رستن ازکین پلی است به سوی برترین امید های من ورنگین کمانی از پس توفانهای دراز»
هال دلقک نیزاست، تصویری ناجورو بیشباهت از«اراده ی معطوف به قدرت» نشان دلقک بودن اودردوصحنه تصویرشده است، هنگامیکه فرانک رابه اعماق فضا پرتاب می کند وزمانی که توسط دیوازکار میافتد. صحنهی پرتاب وکشته شدن فرانک برگرفته ازصحنه ی بندبازی کتاب است، بندبازیکه قراراست فاصله ی میان دو برج را طی کند، به دلیل لودگی دلقکی که می خواهد از روی اوبجهد به زمین فرو می افتدوکشته می گردد.
«دراین میان بندبازکارخویش آغاز کرده بوداو ازدریچه ای بیرون آمده بود و بند را می نوردید .... دریچه دیگربارگشوده شد  وکسی با جامه ای رنگارنگ مانند دلقکان بیرون جست... با صدای  هولناکش فریادبرداشت، تو رااینجا میان برج ها چه کار جای تو توی برج است باید آنجا زندانی ات کنند که راه بهتر از خود رابسته ای آنگاه غریوی دیوآسا برکشید وازفرازآن که بر سرراه اش بود جهید. آن دیگری که رقیب را اینگونه پیروزدید...چون گردبای به ژرفا فروافتاد  »

هال خودرابهترازانسانها می داند ومی خواهد هرآن چیزی راکه سد راهش شود را از میان بردارد، خروج فرانک ازکپسول برای تعمیر آنتن، همانند خروج بندباز از برج است ، صحنه به گونه ای است که انگاربرروی بندی نامرئی حرکت می کند و درنهایت نیز توسط کپسول و به فرمان هال به اعماق فضا درمی غلتد. فرانک همان بندبازاست چون مانند شخصیت کتاب تنها کسی است که درراه حرفه ی خود نابود می شود، زرتشت بربالین بندبازمی گوید:
«تو خطرراپیشه ساختی ودراین چیزی نیست که سزاوارسرزنش باشد، حال ازراه پیشه ات فنا می شوی ومن تورا درگورخواهم کرد.»
همان گونه که زرتشت بربالین بندبازحاضر می شود واو را بردوش گرفته وبا خود می برد دیو به تعقیب جسم دوست خویش در فضامی رود و اورا از فضا می گیرد. درکتاب، دلقک به نزد زرتشت می آید وازاو می خواهد که از شهرخارج گردد درغیر این صورت او راهم خواهد کشت، هال نیزدیوکه جنازه ی فرانک در دستش بود رابه سفینه راه نمی دهد، زرتشت در نهایت می فهمد که برای پیروزی آموزه هایش به یاران مرده احتیاج ندارد و به این دلیل جسد بندباز را ترک می کند، دیو نیز می داند که با وجود جسد دوستش ورود به سفینه و شکست هال غیر ممکن است برای همین جسم او را در فضا رها می کند.پس از آنکه دیو وارد سفینه می شود و در زمانی که مشغول از مدارخارج کردن هال است، هال کم کم تمام ارزش خود را از دست می دهد و مضحکه وارترانه ی « من نیمه دیوانه ام» را می خواند.

دیو، زرتشت و ابرانسان وانسانی است که می خواهد نابود شود. او قانون شکن و آفریننده است، آموزاننده ی بازگشت جاودان، شیرو کودک است. فراسوی واپسین انسان، انسانی سربر می آورد که می خواهد نابود شود، او آری- گو به ارزش های جدید است و دربازگشت جاودان ابرانسان از او زاده می شود. ابرانسان ازانسانیت معاصر و پیشین فراترمی رود. او هال را که دربردارنده ی همه ی ارزشهای موجود است ازمیان می برد، به توصیه ی او برای صرف نظر کردن ازقصدش بی توجه است زیرا به قیمت نابودی خویش نیزهال را ازمیان خواهد برد. پس از هال در مسیربازگشت جاودان وسفر به بی کرانگی می افتد. در بدو ورودش وارد فضایی به سبک باروک می گردد زیرا«تنها هنرمندان هستند که به ما چشم و گوش عطا کرده اند تا خود را... ساده شده و تغییرشکل یافته بنگریم تا آن قهرمانی را که درشخصیتهای روزمره پنهان است کشف کنیم.» صحنه ی بازگشت دیو به خانه برگرفته از بخشهای سایه، نیم روز و شام آخر است. دراین قسمت دیو در سه زمان نشان داده شده است، بدو ورود که لباس فضا نوردی به تن دارد، دوران پیری که درلباس خانه است و در نهایت دربستر. سایه ی زرتشت در کتاب نشانی از زمان گذشته است و در فیلم به صورت دیو در لباس سفر. زرتشت متوجه می شود که سایه ای از پی اش روان است، یکباره باز می گردد و خود را با سایه ی خویش مواجه می بیند سایه می گوید:
« من آن آواره ام که تا کنون در پس پاشنه ی تو بسی گام زده است همیشه در راه بوده ام اما بی هدف و نیز بی سامان چندان که به راستی ازآن یهودی جاودانه سرگردان چیزی کم ندارم... هان آیا همیشه باید در راه بود؟... بی آرام؟ از جا ی بر کنده؟... کجاست سامان من؟»
 دیو چون آواره ایی لباس فضانوردی بر تن دارد و کپسول سفرش هنوز درگوشه ی اتاق قرار دارد، در مقابل دیو در زمانی دیده می شود که لباس خانه به تن کرده و شام می خورد. در کتاب پس از بخش سایه، نیمروز است یعنی زمانی که سایه ناپدید شده است، «زرتشت دوید ودوید و دیگر کسی را نیافت و تنها بود و دیگر بار خود را یافت و از تنهایی خویش لذت برد و آنرا جرعه جرعه نوشید و به چیزهای خوب اندیشید، ساعتها. اما نزدیک ساعت نیمروز، چون خورشید درست بر فراز سرزرتشت ایستاد، به کهن درختی خم اندرخم و گره درگره رسید» در برابر دیو هنگامی که شام می خورد تصویر درختی قرار دارد که تمثیلی از اراده ی پیروز دیو است.
«ای زرتشت در زمین چیزی شادی بخش  تر از اراده ی سرفرازو نیرومند نمی روید این زیباترین رستنی زمین است چنین درختی تمامی یک چشم انداز را می آراید.»
 در پایان دیو را می بینیم که در بستر مرگ به کودک تبدیل می شود، لوح چون زرتشت به استقبالش می آید وابرانسان ازاو زاده می گردد. در کتاب نیز زرتشت غار خویش را برای جستجوی فرزندانش ترک می‌گوید.
«باری شیر آمده  فرزندان نزدیکند. زرتشت رسیده گشته است. ساعت من فرا رسیده است... چنین گفت زرتشت. وغار خویش را ترک گفت، رخشان نیرومند به سان خورشید بامدادی که از پس کوه های تاریک سربرزند.» 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مقایسه تطبیقی بین 2001 ادیسه فضایی و چنین گفت زرتشت

تحقیق در موردمقایسه تطبیقی بین 2001 ادیسه فضایی و چنین گفت زرتشت

اختصاصی از رزفایل تحقیق در موردمقایسه تطبیقی بین 2001 ادیسه فضایی و چنین گفت زرتشت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در موردمقایسه تطبیقی بین 2001 ادیسه فضایی و چنین گفت زرتشت


تحقیق در موردمقایسه تطبیقی بین 2001 ادیسه فضایی و چنین گفت زرتشت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه13

مقایسه تطبیقی بین 2001 ادیسه فضایی و چنین گفت زرتشت

مقدمه: دغدغه‌ی این نوشتار یافتن روابطی است که اثر کوبریک،2001 ادیسه‌ی فضایی، را درمناسبتش با چنین گفت زرتشت نیچه جای می‌دهد. دراین راستا از پنجمین نوع از نقد فرامتنیت ژنت، بیش متنیت، استفاده شده است. ازاین منظرچنین گفت زرتشت نیچه یک بینامتن و یا اگر بخواهیم ازاصطلاح ژنت استفاده کنیم، یک پیش متن برای 2001 ادیسه‌ی فضایی، ساخته‌ی کوبریک است. کوبریک از رمزگان‌های موجود در ژانرعلمی تخیلی به سوی عناصر با معنایی ازچنین گفت زرتشت حرکت کرده است، به بیان دیگر او با بهره برداری نشانه شناسانه ازساختار پیش متن، و انتقال و جایگشت عناصرآن، به روابط دلالتی جدید دست یافته است.

در میان تمام آثار نیچه، چنین گفت زرتشت، اثری است که بیش از سایرین ازصحنه پردازی‌های ادبی بهره برده است و کوبریک علاوه بر استفاده از صحنه‌ها

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در موردمقایسه تطبیقی بین 2001 ادیسه فضایی و چنین گفت زرتشت