رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

5علت نه گفتن مشتریان

اختصاصی از رزفایل 5علت نه گفتن مشتریان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

5علت نه گفتن مشتریان


5علت نه گفتن مشتریان

هم اکنون می دانیم که تجارب یک مشتری می تواندکسب وکارماراتحت تاثیرقراردهدبه همین دلیل خدمت به مشتریان بایددرمرکزمدل کسب وکارباشد خدمت به مشتریان یک عملیات تمام نشدنی است که به یکی ازمهمترین زمینه های استراتژیک برای موفقیت کسب وکارتبدیل شده است.

این مقاله شامل برخی آمارها ازخدمت به مشتریان می باشدکه به شماکمک خواهدکردتادرموردرویکردخدمت به مشتریان خودبیشترفکرکنیداگراین مشتریان ازکسب وکارشماراضی نیستنداستراتژی خدمت به مشتریتان باشکست مواجه شده است ازشکست هادرس بگیریدمهم است تاعلت ناخشنودی مشتریان رابدانیدودرک کنیدکه مشتریان چگونه فکرمی کنند . خوشبختانه تحقیقات زیادی دراین زمینه تحت نام روانشناسی مصرف کننده انجام شده است . روانشناسی راه خودرادرهرزمینه ای مانندسرگرمی فرهنگ باکسب وکارپیداکرده است . درزمینه کسب وکاربه جنبه های مختلف تقسیم شده است :

درجذب نیرو, روانشناسی درآزمون استعدادومشاوره شغلی استفاده می شود .

فرهنگ سازمانی بخش بزرگی ازروانشناسی سازمان مانندروانشناسی فضای کاری است .

روانشناسی به فاکتورهای استرس کاری وتعادل کار - زندگی کمک می کندتامطمین شویم کارکنان سالم وفعال هستند .

درسطح روانشناسی شناختن یک مشتری می تواندبه افزایش تجربه دراین زمینه بینجامد درک اینکه چرا یک مشتری نه می گوید می تواند به شماتفاوت بین زمانی که نه به معنی نه و نه به معنی شاید رابگویدیاحداقل می تواندرازاینکه چراآنهانه می گویندراحل کند. دراینجادلیل که چرامشتریان نه می گویندذکرشده است .


دانلود با لینک مستقیم


5علت نه گفتن مشتریان

گفتن حکایت دل 11 ص

اختصاصی از رزفایل گفتن حکایت دل 11 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

گفتن حکایت دل 11 ص


گفتن حکایت دل 11 ص

گفتن حکایت دل

1-درست ! خیلی عصبی، خیلی وحشتناک عصبانی من خواهم شد و هستم ،اما چرا شما می خواهید بگویید که من دیوانه هستم؟

بیمار چشمهایم تند است، مختل کننده نیست، خسته کننده نیست. در با همه حالتها (حس) از شنیدنیهای بحران است.

من شنیده بودم همه چیزها در بهشت و در زمین من چیزهای زیادی در جهنم شنیده ام. چگونه من دیوانه هستم ؟ هر کن! چگونه به سلامتی-چگونه به آرامی من می توانم به شما کل داستان را بگویم.

2-این غیرممکن است که از اول چگونه بگویم، نظر بدست آمده مغزم است، اما یکبار حامله شدم،آن شب من در روز و شب بود. هیچ هدفی وجود نداشت . هوس وجود نداشت . من پیرمرد دوست داشتم. او هرگز به من بی احترامی نمی کرد. او هرگز توهین به من نکرد. برای طلایش من هیچ آرزویی نداشتم. من فکر می کردم آن چشمش است بعد ان بود! او چشمی از یک گرکس-یک چشم آبی کمرنگ ،یک فیلم بالای آن داشت. هر وقت آن روی من می افتاد، خونم سرد جاری می شد، بنابراین  بوسیه درجه بندی خیلی بتدریج من ذهنم را آماده زندگی با آن پیرمرد می کردم و بنابراین خودم از چشم برای همیشه خلاص کردم.

3-حالا این نکته است .شما خیال می کنید من دیوانه هستم. مرد دیوانه هیچ چیزی نمی داند. اما شما باید مرا ببنید. شما باید ببنید چگونه عاقلانه من پیش می روم با چه احتیاطی- با چه پیشرنگری- با چه وانمودی من می خواهم کار کنم. من هرگز مهربانتر از پیرمرد در طول یک هفته قبل از اینکه بکشم او را نبودم.و هر شب ، حدود نیمه شب من درش را قفل کردم و باز گردم آن را ان او سپس وقتی من به اندازه سرم در را باز کردم و من فانوس را خاموش کردم.

همه بستند ، بستند، بنابراین هیچ نوری وجود نداشت. وسپس من به سرم فشار آوردم. او ، شما خواهید خندید و ببنید چگونه به حیله بازی من بر آن ضربه زدم. من آهسته حرکت کردم خیلی خیلی آهسته ، که حتی ممکن نبود خواب آن پیرمرد رامختل کند. آن برای من یک ساعت گرفته بود. تا حالا من میتوانستم ببینمش او در تختش خوابیده بود. ها ، آیا مرد دیوانه عاقل خواهد شد؟چه موقع سرم در اتاق خوب بود. اوه- با احتیاط- با احتیاط من نبودم، آن فقط لاغر تنهایی که پرتوروی چشم کرکسی افتاده است. من برای هفت شب طولانی در شب فقط در نیمه شب- اما من فهمیدم چشم همیشه بسته است و آن غیرممکن بود که کار کند برای آن نبود که پیرمرد کسی که مرامی رنجاند اما چشمهای شیطانی اش. هر صبح وقتی روز تمام می شود من جسورانه داخل چمبر می روم و با او صحبت می کنم، با اسم صدایش می کنم و او در شب می گذرد. بنابراین شما می بینید، او خیلی عمیق خواهد داشت. در واقع شک داشت که هر شب فقط ساعت 12 من در رویش نگاه می کردم در حالیکه اوخواب بود.


دانلود با لینک مستقیم


گفتن حکایت دل 11 ص