رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق و بررسی در مورد زندگی نامه غلام رضا تختی 10ص

اختصاصی از رزفایل تحقیق و بررسی در مورد زندگی نامه غلام رضا تختی 10ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

زندگی نامه غلام رضا تختی

غلامرضا تختی در روز پنجم شهریور ماه ۱۳٠۹در خانواده‌ای متوسط و مذهبی در محله‌ خانی آباد تهران به دنیا آمد. "رجب خان" - پدر تختی - غیر از وی دو پسر و دو دختر دیگر نیز داشت که همه‌ آنها از غلامرضا بزرگتر بودند. "حاج قلی"، پدر بزرگ غلامرضا، فروشنده‌ خوار و بار و بنشن بود. از قول رجب خان، تعریف می‌کنند که حاج قلی در دکانش بر روی تخت بلندی می‌نشست و به همین سبب در میان اهالی خانی آباد به حاج قلی تختی شهرت یافته بود. همین نام بعدها به خانواده‌های رجب خان منتقل شد و به "نام خانوادگی" تبدیل شد. رجب خان با پولی که از ماترک پدرش به دست آورده بود، در محل سابق انبار راه‌آهن زمینی خریده و یک یخچال طبیعی احداث کرده بود و از همین راه، مخارج زندگی خانواده‌ پرجمعیت خود را تأمین می‌کرد.

 نخستین واقعه‌ای که در کودکی غلامرضا روی داد و ضربه‌ای بزرگ و فراموش نشدنی بر روح او وارد کرد، آن بود که مرحوم پدرش برای تأمین معاش خانواده‌ ناچار شد خانه‌ مسکونی خود را گرو بگذارد. تختی سالها بعد در آخرین مصاحبه‌ خود با یادآوری این ماجرای تلخ می‌گوید: "یک روز طلبکاران به خانه‌ ما آمدند و اثاثیه‌ خانه و ساکنینش را به کوچه ریختند، ما مجبور شدیم که دو شب را توی کوچه بخوابیم. شب سوم اثاثیه را بردیم به خانه‌ همسایه‌ها و دو اتاق اجاره کردیم. چندی بعد روزگار، عرصه را بیشتر بر پدرم تنگ کرد تا این که مجبور شد یخچال طبیعی‌اش را نیز بفروشد. این حوادث تأثیر فراوانی در روحیه‌ پدرم گذاشت و باعث اختلال روحی او در سالهای آخر عمر شد." 

در چنان شرایطی، غلامرضا تنها ۹سال به تحصیل پرداخت. وی خود می‌گوید: "مدت ۹سال در دبستان و دبیرستان منوچهری که در همان خانی آباد قرار داشت، درس خواندم، ولی تنها خاطره‌ای که از دوران تحصیل به یاد دارم، این است که هیچوقت شاگرد اول نشدم، اما زندگی در میان مردم و برای مردم درسهایی به من آموخت که فکر می‌کنم هرگز نمی توانستم در معتبرترین دانشگاهها کسب کنم.

 زندگی همچنین به من آموخت که مردم را دوست بدارم و تا آنجا که در حد توانایی من است، به آنان کمک کنم. حال، این کمک از چه طریقی و از چه راهی باشد، مهم نیست. هر کس به قدر تواناییش ..."

غلامرضا، ورزش را از نوجوانی آغاز کرد. ورزش ابتدا برای او نوعی تفنن و سرگرمی بود. در همان اوان، خیال قهرمان شدن، مدتی او را به وسوسه انداخت اما از همان نوجوانی که تازه به فکر باشگاه رفتن افتاده بود، اعتقاد داشت که ورزش برای تندرستی و سلامت جان و تن هر دو لازم است.

شادروان تختی در مصاحبه‌ای با اشاره به فقر و مشقت زمان نوجوانی‌اش می‌گوید: "با آن که علاقه‌ی فراوانی به ورزش داشتم، مجبور بودم که در جستجوی کاری برآیم. زندگی، نان و آب، لازم داشت. برای مدتی به خوزستان رفتم و در ازای روزی هفت یا هشت تومان، کار کردم. دنیا در حال جنگ (جنگ جهانی دوم) بود، زندگی به سختی می‌گذشت."

آشنایی حقیقی تختی با ورزش و کشتی در باشگاه "پولاد" آغاز شد. وی که پیش از این گودها و زورخانه‌های فراوانی دیده بود و شیفته‌ تواضع و افتادگی پهلوانانی کشتی و ورزشی باستانی شده بود، برای نخستین بار در سال هزار و سیصد و سی و نُه به باشگاه پولاد (واقع در خیابان شاهپور سابق) رفت و به دلیل علاقه و استعداد وافری که نسبت به کشتی نشان داد مورد توجه مرحوم "حسین رضی زاده" مدیر آن باشگاه قرار گرفت.

 تختی، خود می گوید: "رضی خان آدم خوبی بود، اگر کسی را نشان می‌کرد و می‌دید که استعداد کشتی دارد، دست از سرش بر نمی‌داشت. در گرمای تابستان لخت می‌شدیم و هر روز از ساعت دو بعد از ظهر تا چندین ساعت کشتی می‌گرفتیم، از دوش آب گرم و حمام خبری نبود. کشتی گیران برای وزن کم کردن، به خزینه می‌رفتند تشکهای کشتی را با پنبه پر می‌کردند، اما خاک و خاشاک آن، بیش از پنبه بود."

 تختی که پس از بازگشت از خوزستان (مسجد سلیمان) روانه‌ خدمت سربازی شده بود، در سربازخانه با استفاده از فرصتها و توجهات فراهم شده، به ‌ویژه تشویق و حمایت دبیر وقت فدراسیون کشتی که در دژبان ارتش فعالیت داشت، تمرینات کشتی خود را بار دیگر آغاز کرد. تختی خود در این باره می‌گوید: "وقتی در سال ۱۳۲۸در مسابقه‌ بزرگ ورزشی (کاپ فرانسه) شرکت کردم، در همان اولین دوره ضربه فنی شدم. اما تمرینهای جدی و سختی که در پیش گرفتم، مرا یاری کرد تا حقیقت مبارزه را درک کنم؛ اگر چه شور پیروزی در سر داشتم، اما کار و کوشش را سرآغاز پیروزی می‌دانستم."

به این ترتیب تختی با تمرین و پشتکار مثال زدنی رفته رفته خود را از میان بازنده‌ها بیرون کشید و سرانجام در سال هزار و سیصد و سی در وزن هفتاد و نه کیلوگرم به عضویت تیم ملی درآمد. وی در نخستین دوره‌ مسابقه‌های کشتی آزاد قهرمانی جهان (هلسینکی، ۱۹۵۱) با وجود آن که هنوز ۲۱سال داشت، نایب قهرمان جهان شد. درخشش خیره‌ کننده‌ی تختی در رقابتهای کشتی هلسینکی که در نخستین حضور او در مسابقه‌های قهرمانی جهان و در فاصله‌ کمتر از دو سال از ورودش به میادین ورزشی داخلی اتفاق افتاد، بیش از


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد زندگی نامه غلام رضا تختی 10ص

تحقیق و بررسی در مورد تختی2

اختصاصی از رزفایل تحقیق و بررسی در مورد تختی2 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

غلامرضا تختی

غلامرضا تختی در روز پنجم شهریور ماه ۱۳۰۹ در خانواده‌ای متوسط در محله‌ی خانی آباد تهران به دنیا آمد. " رجب خان" - پدر تختی - غیر از وی دو پسر و دو دختر دیگر نیز داشت که همه‌ی آنها از غلامرضا بزرگتر بودند. " حاج قلی"، پدر بزرگ غلامرضا، فروشنده‌ی خوار و بار و بنشن بود. از قول رجب خان، تعریف می‌کنند که حاج قلی در دکانش بر روی تخت بلندی می‌نشست و به همین سبب در میان اهالی خانی آباد به حاج قلی تختی شهرت یافته بود. همین نام بعدها به خانواده‌های رجب خان منتقل شد و به " نام خانوادگی" تبدیل شد. 

رجب خان با پولی که از ماترک پدرش به دست آورده بود، در محل سابق انبار راه‌آهن زمینی خریده و یک یخچال طبیعی احداث کرده بود واز همین راه مخارج زندگی خانواده‌ی پرجمعیت خود را تامین می‌کرد.

نخستین واقعه‌ای که در کودکی غلامرضا روی داد و ضربه‌ای بزرگ و فراموش نشدنی بر روح او وارد کرد، آن بود که مرحوم پدرش برای تامین معاش خانواده‌ی ناچارشد خانه‌ی مسکونی خود را گرو بگذارد.

شادروان تختی به لحاظ مشکلات خانوادگی فقط ۹ سال در دبستان و دبیرستان منوچهری خانی آباد درس خواند و در سال ۱۳۲۹ به سبب علاقه به کشتی و ورزش باستانی به باشگاه پولاد رفت. 

تختی در دوران زندگی ورزشی اش رکورد دار شرکت در المپیک ها و کسب بیشترین مدال از این آوردگاه بود. درچهار دوره المپیک حضور داشت و حاصل آن یک طلا، دو نقره و یک عنوان چهارم بود که در کشی ایران این امر اتفاق نادری است. جهان پهلوان علاوه بر قهرمانی، به لحاظ منش و رفتار انسانی و سجایای اخلاقی پسندیده و جوانمردی و نوع دوستی شهره خاص و عام بوده است. 

او زندگی خود را وقف مردم کرده بود. شادروان تختی در ورزش باستانی و کشتی پهلوانی نیز دارای تبحر و مهارت بود، چنان که سه بار پهلوان ایران شد و هر بار کشتی گیران نامداری را مغلوب کرد.

وی چهار ماه پس از بازگشت از آخرین سفر خود(تولیدو،۱۹۶۶) در آبان ماه سال ۱۳۴۵ زندگی مشترک خود را با همسرش آغاز کرد؛ که حاصل آن تولد بابک در سال ۱۳۴۶ بود و سرانجام پس از گذشت چهار ماه از تولد فرزندش خبر درگذشت جهان پهلوان همه را در اندوهی عظیم و بهتی شگفت انگیز فرو برد.

افتخارات تختی:

بازیهای المپیک:

پنجاه و دو هلسینکی :مدال نقره ۷۹ کیلو گرمپنجاه و شش ملبورن: مدال طلا ۸۷ کیلو گرمشست رم: مدال نقره ۸۷ کیلو گرمشست و چهار توکیو: چهارم۹۷ کیلو گرم

قهرمانی جهان:

پنجاه و یک هلسینکی: مدال نقره ۷۹ کیلو گرمپنجاه و چهار توکیو: نفر پنجم ۸۷ کیلو گرمشست و یک یوکوهاما: مدال طلا ۸۷ کیلو گرمشست و دو تولیدو: مدال نقره ۹۷ کیلو گرم

بازیهای آسیایی:

پنجاه هشت توکیو: مدال طلا ۸۷ کیلو گرمجمع مدالهای غلامرضا تختی: هشت ، ۴ طلا، ۴ نقرهالمپیک ۳ - جهانی ۴ - بازیهای آسیایی ۱

تختی اولین کشتی گیر ایرانی است که موفق شد در سه وزن مختلف صاحب مدال های جهانی و المپیک بشود: جهانی 51 و المپیک 52 (در 79 کیلوگرم)، المپیک 56، 60، جهانی تهران و یوکوهاما ( در 87 کیلو) و جهانی 62 تولیدو در 97 کیلو.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد تختی2

تختی غلامرضا

اختصاصی از رزفایل تختی غلامرضا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

نام

غلامرضا تختی در روز پنجم شهریور ماه ۱۳٠۹در خانواده‌ای متوسط و مذهبی در محله‌ خانی آباد تهران به دنیا آمد. "رجب خان" - پدر تختی - غیر از وی دو پسر و دو دختر دیگر نیز داشت که همه‌ آنها از غلامرضا بزرگتر بودند. "حاج قلی"، پدر بزرگ غلامرضا، فروشنده‌ خوار و بار و بنشن بود. از قول رجب خان، تعریف می‌کنند که حاج قلی در دکانش بر روی تخت بلندی می‌نشست و به همین سبب در میان اهالی خانی آباد به حاج قلی تختی شهرت یافته بود. همین نام بعدها به خانواده‌های رجب خان منتقل شد و به "نام خانوادگی" تبدیل شد. رجب خان با پولی که از ماترک پدرش به دست آورده بود، در محل سابق انبار راه‌آهن زمینی خریده و یک یخچال طبیعی احداث کرده بود و از همین راه، مخارج زندگی خانواده‌ پرجمعیت خود را تأمین می‌کرد.

نخستین واقعه‌ای که در کودکی غلامرضا روی داد و ضربه‌ای بزرگ و فراموش نشدنی بر روح او وارد کرد، آن بود که مرحوم پدرش برای تأمین معاش خانواده‌ ناچار شد خانه‌ مسکونی خود را گرو بگذارد. تختی سالها بعد در آخرین مصاحبه‌ خود با یادآوری این ماجرای تلخ می‌گوید: "یک روز طلبکاران به خانه‌ ما آمدند و اثاثیه‌ خانه و ساکنینش را به کوچه ریختند، ما مجبور شدیم که دو شب را توی کوچه بخوابیم. شب سوم اثاثیه را بردیم به خانه‌ همسایه‌ها و دو اتاق اجاره کردیم. چندی بعد روزگار، عرصه را بیشتر بر پدرم تنگ کرد تا این که مجبور شد یخچال طبیعی‌اش را نیز بفروشد. این حوادث تأثیر فراوانی در روحیه‌ پدرم گذاشت و باعث اختلال روحی او در سالهای آخر عمر شد."

در چنان شرایطی، غلامرضا تنها ۹سال به تحصیل پرداخت. وی خود می‌گوید: "مدت ۹سال در دبستان و دبیرستان منوچهری که در همان خانی آباد قرار داشت، درس خواندم، ولی تنها خاطره‌ای که از دوران تحصیل به یاد دارم، این است که هیچوقت شاگرد اول نشدم، اما زندگی در میان مردم و برای مردم درسهایی به من آموخت که فکر می‌کنم هرگز نمی توانستم در معتبرترین دانشگاهها کسب کنم.

زندگی همچنین به من آموخت که مردم را دوست بدارم و تا آنجا که در حد توانایی من است، به آنان کمک کنم. حال، این کمک از چه طریقی و از چه راهی باشد، مهم نیست. هر کس به قدر تواناییش ..."

غلامرضا، ورزش را از نوجوانی آغاز کرد. ورزش ابتدا برای او نوعی تفنن و سرگرمی بود. در همان اوان، خیال قهرمان شدن، مدتی او را به وسوسه انداخت اما از همان نوجوانی که تازه به فکر باشگاه رفتن افتاده بود، اعتقاد داشت که ورزش برای تندرستی و سلامت جان و تن هر دو لازم است.

شادروان تختی در مصاحبه‌ای با اشاره به فقر و مشقت زمان نوجوانی‌اش می‌گوید: "با آن که علاقه‌ی فراوانی به ورزش داشتم، مجبور بودم که در جستجوی کاری برآیم. زندگی، نان و آب، لازم داشت. برای مدتی به خوزستان رفتم و در ازای روزی هفت یا هشت تومان، کار کردم. دنیا در حال جنگ (جنگ جهانی دوم) بود، زندگی به سختی می‌گذشت."

آشنایی حقیقی تختی با ورزش و کشتی در باشگاه "پولاد" آغاز شد. وی که پیش از این گودها و زورخانه‌های فراوانی دیده بود و شیفته‌ تواضع و افتادگی پهلوانانی کشتی و ورزشی باستانی شده بود، برای نخستین بار در سال هزار و سیصد و سی و نُه به باشگاه پولاد (واقع در خیابان شاهپور سابق) رفت و به دلیل علاقه و استعداد وافری که نسبت به کشتی نشان داد مورد توجه مرحوم "حسین رضی زاده" مدیر آن باشگاه قرار گرفت.

تختی، خود می گوید: "رضی خان آدم خوبی بود، اگر کسی را نشان می‌کرد و می‌دید که استعداد کشتی دارد، دست از سرش بر نمی‌داشت. در گرمای تابستان لخت می‌شدیم و هر روز از ساعت دو بعد از ظهر تا چندین ساعت کشتی می‌گرفتیم، از دوش آب گرم و حمام خبری نبود. کشتی گیران برای وزن کم کردن، به خزینه می‌رفتند تشکهای کشتی را با پنبه پر می‌کردند، اما خاک و خاشاک آن، بیش از پنبه بود."

تختی که پس از بازگشت از خوزستان (مسجد سلیمان) روانه‌ خدمت سربازی شده بود، در سربازخانه با استفاده از فرصتها و توجهات


دانلود با لینک مستقیم


تختی غلامرضا

تحقیق و بررسی در مورد تختی

اختصاصی از رزفایل تحقیق و بررسی در مورد تختی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

او پوریای ولی نبود؛ او مبنا و معنای آزادگی است

 

«او پوریای ولی نبود. او هیچ کس نبود، او خودش بود، بگذار دیگران را به نام او و با حضور او بسنجیم. او مبنا و معنای آزادگی است ... و هرگز به طبقه​ی خود پشت نکرد.» (جلال آل​احمد)

" تودر افسانه​ها جاوید خواهی بود.

زمان - این جاری بی​رحم - هرگز قله​ی بلندت

را نیارد شست.

از این پس راویان قصه​های پهلوانی - این

بهین تاریخ​های زنده​ی هر قوم - نقالان،

تو را در قصه​های خود برای نسل​های بعد

می​گویند.

تواندر سینه​های گرم خواهی زیست،

تو با انبوه پاک مردمان خوب قلب شهر

خواهی ماند.

(م. آزرم)

۱۷ دی ماه مصادف است با سی و پنجمین سالگرد درگذشت زنده یاد جهان پهلوان غلامرضا تختی؛ گروه ورزش خبرگزاری دانشجویان ایران با گرامیداشت یاد و خاطره​ی جاودان این اسوه​ی آزادگی و شرافت، فرازهایی از زندگی پرافتخار او را مرور می​کند.

امروز در نخستین بخش از این گزارش، نگاهی داریم به بخش​هایی از زندگی و موفقیت​های ورزشی شادروان تختی.

غلامرضا تختی در روز پنجم شهریور ماه ۱۳۰۹ در خانواده​ای متوسط و مذهبی در محله​ی خانی آباد تهران به دنیا آمد. " رجب خان" - پدر تختی - غیر از وی دو پسر و دو دختر دیگر نیز داشت که همه​ی آنها از غلامرضا بزرگتر بودند. " حاج قلی"، پدر بزرگ غلامرضا، فروشنده​ی خوار و بار و بنشن بود. از قول رجب خان، تعریف می​کنند که حاج قلی در دکانش بر روی تخت بلندی می​نشست و به همین سبب در میان اهالی خانی آباد به حاج قلی تختی شهرت یافته بود. همین نام بعدها به خانواده​های رجب خان منتقل شد و به " نام خانوادگی" تبدیل شد.

رجب خان با پولی که از ماترک پدرش به دست آورده بود، در محل سابق انبار راه​آهن زمینی خریده و یک یخچال طبیعی احداث کرده بود واز همین راه مخارج زندگی خانواده​ی پرجمعیت خود را تامین می​کرد.

نخستین واقعه​ای که در کودکی غلامرضا روی داد و ضربه​ای بزرگ و فراموش نشدنی بر روح او وارد کرد، آن بود که مرحوم پدرش برای تامین معاش خانواده​ی ناچارشد خانه​ی مسکونی خود را گرو بگذارد.

 

تختی سال​ها بعد در آخرین مصاحبه​ی خود با یادآوری این ماجرای تلخ می​گوید:" یک روز طلبکاران به خانه​ی ما آمدند و اثاثیه​ی خانه و ساکنینش را به کوچه ریختند، ما مجبور شدیم که دو شب را توی کوچه بخوابیم. شب سوم اثاثیه را بردیم به خانه​ی همسایه​ها و دو اتاق اجاره کردیم. چندی بعد روزگار عرصه را بیشتر بر پدرم تنگ کرد تا این که مجبور شد یخچال طبیعی​اش را نیز بفروشد. این حوادث تاثیر فراوانی در روحیه​ی پدرم گذاشت و باعث اختلال روحی او در سال​های آخر عمر شد."

در چنان شرایطی، غلامرضا تنها ۹ سال به تحصیل پرداخت. وی خود می​گوید:" مدت ۹ سال در دبستان و دبیرستان منوچهری که در همان خانی آباد قرار داشت، درس خواندم، ولی تنها خاطره​ای که از دوران تحصیل به یاد دارم، این است که هیچ وقت شاگرد اول نشدم، اما زندگی در میان مردم و برای مردم درس​هایی به من آموخت که فکر می​کنم هرگز نمی توانستم در معتبرترین دانشگاه​ها کسب کنم.

زندگی همچنین به من آموخت که مردم را دوست بدارم و تا آن جا که در حد توانایی من است، به آنان کمک کنم، حال این کمک از چه طریقی و از چه راهی باشد، مهم نیست. هر کس به قدر تواناییش ...."

غلامرضا، ورزش را از نوجوانی آغاز کرد. ورزش ابتدا برای او نوعی تفنن و سرگرمی بود. در همان اوان، خیال قهرمان شدن، مدتی او را به وسوسه انداخت اما از همان نوجوانی که تازه به فکر باشگاه رفتن افتاده بود، اعتقاد داشت که ورزش برای تندرستی و سلامت جان و تن هر دو لازم است.

شادروان تختی در مصاحبه​ای با اشاره به فقر و مشقت زمان نوجوانی​اش می​گوید:" با آن که علاقه​ی فراوانی به ورزش داشتم، مجبور بودم که در جستجوی کاری برآیم. زندگی، نان و آب، لازم داشت. برای مدتی به خوزستان رفتم و در ازای روزی هفت یا هشت تومان، کار کردم. دنیا در حال جنگ (جنگ جهانی دوم)بود، زندگی به سختی می​گذشت."

آشنای حقیقی تختی با ورزش و کشتی در باشگاه " پولاد" آغاز شد. وی که پیش از این گودها و زورخانه​های فراوانی دیده بود و شیفته​ی تواضع و افتادگی پهلوانانی کشتی و ورزشی باستانی شده بود، برای نخستین بار در سال ۱۳۲۹ به باشگاه پولاد (واقع در خیابان شاهپور سابق) رفت و به دلیل علاقه و استعداد وافری که نسبت به کشتی نشان داد مورد توجه مرحوم "حسین رضی زاده"مدیر آن باشگاه قرار گرفت.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد تختی

مقاله آیین مهر در ورزش باستانی ایران

اختصاصی از رزفایل مقاله آیین مهر در ورزش باستانی ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله آیین مهر در ورزش باستانی ایران


مقاله آیین مهر در ورزش باستانی ایران

دانلود مقاله آیین مهر در ورزش باستانی ایران

نوع فایل : Word

تعداد صفحات : 31

*همراه با تصویر*

فهرست و پیشگفتار

ورزش باستانی ، بدون شک هر کس نام این ورزش را می شنود بی درنگ متوجه خواهد شد که این ورزش به دوران باستانی ایران تعلق دارد در صورتی که امروزه از رنگ و بوی باستانی آن کاسته شده و رنگ و بویی کاملا اسلامی پیدا کرده است بطوری که بر در و دیوار زورخانه ها آیات قرآنی نقش بسته است و لفظ اصلی مرشد و ورزشکاران ، علی گفتن است و همینطور یکی از اسباب ورزشکاران در خیبر نام دارد با این همه آیا نام باستانی بر این ورزش شما را به شک وانمی دارد من که پس از کمی تامل به این نوشته دکتر مهرداد بهار ، فرزند " ملک الشعرا بهار " اعتقاد پیدا کردم که بدین شرح است :
" مهرداد بهار در جستاری زیر عنوان آیین مهر در ورزش باستانی ایران بر این نکته پای می فشارد که الگوهای دینی، عرفانی، شهریاری، پهلوانی ایران از میترا پدید آمده اند. پیروان میترا هم باید جنگ آوری بیاموزند، هم بی نیازی از لذت های زمینی در آیین هایی مردانه. میترا نگهبان ایران زمین است، پاس-دار پیمان ها است، خدای جنگ است، خدای روشنایی است، حافظ اسرار عارفانه است؛ خدای آیین هایی که در غارها برپا می شده اند؛ زیر سقفی آسمان گون؛ که آسمان و ستاره گان اش در آیین میترایی جایگاهی ویژه دارند. در آیین میترایی هر سیاره نشان خدایی است، وظیفه ی فراهم کردن طعام روزی از هفته را برعهده دارد، نام یکی از روزهای هفته را حمل می-کند، با یکی از مراحل هفت گانه ی آیین میترایی ارتباط دارد...
تاریخچه زورخانه در ایران
ساختمان زورخانه
سَر دم
افزارهای ورزش باستانی
تخته شنا:
میل ورزش:
میل بازی:
سنگ:
کبـّاده:
جامه‌های ورزش باستان
تنکه یا تنبان نطعی :
لُنگ:
گردانندگان زورخانه
مرشد:
مُشتُ مالچی:
مقام ورزشکاران در زورخانه
پیش کِسوَت:
میاندار:
پهلوان:
نوخاسته:
نوچه:
شیوه ورزش باستانی
سنگ گرفتن:
جای ایستادن ورزشکاران در گود
شنا رفتن
ورزشکاران چهار گونه شنا می روند:
شنای کرسی:
شنای دست و پا مقابل:
شنای دو شلاقه:
شنای پیچ:
نرمش:
میل گرفتن:
میل سنگین:
میل چکشی یا سرنوازی:
میل جفتی:
پا زدن:
1ـ پای اول:
2ـ پای جنگلی:
3ـ پای تبریزی .
الف ـ پای اول:
ب ـ پای دوم:
ج ـ پای سوم:
4ـ پای آخر:
چرخ زدن
چرخ جنگلی:
چرخ تیز:
چرخ سبک چمنی:
چرخ تک پر:
سه تک پر:
کبـّاده کشیدن:
کُشتی
دعا کردن
گل ریزان
پهلوانان بنام (سرشناس ترین پهلوانان)


دانلود با لینک مستقیم


مقاله آیین مهر در ورزش باستانی ایران