رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد بررسی و تحلیل جامعه شناختی زندانیان سیاسی قبل از انقلاب

اختصاصی از رزفایل تحقیق در مورد بررسی و تحلیل جامعه شناختی زندانیان سیاسی قبل از انقلاب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

عنوان : بررسی و تحلیل جامعه شناختی زندانیان سیاسی قبل از انقلابموضوعات مقالات :انقلاب اسلامی● مقدمه:انقلاب اسلامی ایران، بی شک مهمترین واقعه سیاسی عصر حاضر و پدیده ای نوظهور محسوب می شود. پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، حرکتی بزرگ در تاریخ معاصر ایران بود که موفقیت آن مرهون مبارزه توده مسلمان به رهبری امام خمینی(ره) و فعالیت گروه ها و جریانات سیاسی مختلف علیه نظام پهلوی بوده است. در جریان پیروزی انقلاب، بسیاری از شخصیت ها، احزاب، گروه ها و جریانات سیاسی، مبارزات و فعالیت های حساس و در خور توجهی داشته اند که به سبب این گونه فعالیت های سیاسی، زندانی شده اند. این محکومان سیاسی رژیم شاه که درزندان های عشرت آباد، جمشیدیه، قزل حصار، زندان موقت شهربانی و بویژه در زندان های قصر و قزل قلعه به سر می بردند، نقش مهمی در تداوم مبارزات سیاسی علیه رژیم پهلوی داشتند. زندانیان سیاسی تا سال -۱۳۵۰ با وجود گروه ها و جریانات مختلف- به دو دسته عمده اسلام گرا و مارکسیست تقسیم می شدند و در این میان، برخی از نیروهای ملی گرا نیز جزء مسلمانان های زندان به شمار می رفتند. گروه های اسلام گرای زندان در یک جمع واحد زندگی می کردند و تنها برای مشورت و رایزنی در خصوص چگونگی تعامل با مدیریت زندان با دیگر زندانیان ارتباط داشتند. زندانیان مارکسیست نیز در گروه های مختلف که به کمون (جمع) مشهور شده بود، متشکل بودند و نسبت تشکیلاتی آنان نیز با نام کمون آنان مشخص می شد (مانند کمون توده ای ها، کمون جزنی، کمون پاک نژاد و...) با وقوع حادثه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و تشدید فضای سرکوب و اختناق در کشور و واکنش خشونت آمیز رژیم پهلوی در قبال فعالیت های مسالمت آمیز مخالفان سیاسی، مشی مبارزه مسلحانه در میان گروه های مختلف سیاسی تقویت شد. بر این اساس با شروع فعالیت این گروه ها و دستگیری تعدادی از آنان و ورود اعضای حزب ملل اسلامی، موتلفه، چریک های فدایی، مجاهدین خلق و چندین گروه دیگر به زندان ها (بخصوص زندان قزل قلعه و قصر)، ترکیب زندانیان سیاسی، ارتباطات آنان و گروه بندی های سیاسی در زندان متحول شد. این مسئله در پرتو توافق چریک های فدایی و مجاهدین خلق برای «وحدت استراتژیک با مارکسیست ها» و سپس تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق در سال ۱۳۵۴ تاثیر بسیاری بر فضای زندان و تعارضات و همبستگی های درونی کمون ها گذاشت. بنابراین زندانیان سیاسی به گروه ها و جمعیت های بسیاری تقسیم شدند و آرایش نیروهای سیاسی در زندان نسبت به گذشته متفاوت گردید.(۲) این موضوع همچنین در مواضع جریانات سیاسی در قبال تحولات سیاسی ایران و بویژه انقلاب اسلامی نیز تاثیرگذارد و لذا در آستانه پیروزی انقلاب، گروه های سیاسی مختلفی با جریان اصیل اسلامی و انقلابی توده مردم همراه شده بودند که بسیاری از آنان پس از پیروزی انقلاب، در تقابل با نظام جمهوری اسلامی ایران قرار گرفتند.بر این اساس با توجه به اهمیت نقش زندانیان سیاسی و تحولات گروه ها و جریانات مختلف در زندان های رژیم پهلوی، این مقاله به بررسی جامعه شناختی زندانیان سیاسی قبل از انقلاب پرداخته و فعالیت ها، اقدامات و تعاملات آنان در سال های زندان و پس از آن را مورد ارزیابی قرار می دهد؛ جریانات سیاسی و بالطبع زندانیان سیاسی تاریخ معاصر ایران، بر اساس سه محور جریانات ناسیونالیستی، اسلامی و مارکسیستی شکل گرفته اند. در واقع اگر چه مبارزات سیاسی علیه استبداد و استعمار پیشینه تاریخی طولانی داشته و فعالیت های سیاسی و زندانیان آن همواره در طول تاریخ ایران بخش مهمی از تحولات سیاسی اجتماعی را شکل داده اند، اما ظهور جریانات متشکل و سازمان یافته در تاریخ معاصر ایران محصول فعالیت های سیاسی دوران جنگ دوم جهانی می باشد. در این دوره با وقوع جنگ دوم جهانی و افول امپراتوری های انگلیس و روس و بروز اختلاف میان آنان، امکان استفاده سیاسی از این دو گانگی فراهم شده و با خروج رضاشاه و پایان دیکتاتوری پهلوی اول، فضای باز سیاسی در ایران به وجود آمده بود. از سوی دیگر آشنایی برخی از تحصیلکردگان با غرب و رشد احساسات وطن پرستی و همچنین احیای اندیشه مذهبی و بیداری مردم نیز شرایط لازم را برای فعالیت های سیاسی منسجم به وجود آورده بود. بنابراین جریانات سیاسی بر پایه سه محور فعالیت های «ناسیونالیستی»، «اسلامی» و «مارکسیستی» شکل گرفتند. با پایان جنگ جهانی و استقرار سلطنت محمدرضا پهلوی، جریانات تجزیه طلب نیز به مجموعه جریانات اپوزیسیون افزوده شده و با تداوم فعالیت های جریانات سیاسی در دهه ۵۰ شمسی، گروه های التقاطی نیز به وجود آمدند.در این میان، با پایان جنگ جهانی و بویژه تثبیت رژیم پهلوی پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، بسیاری از فعالان سیاسی به جرم مبارزه علیه رژیم و یا حضور در گروه های سیاسی، زندانی شدند و هسته اصلی زندانیان سیاسی رژیم پهلوی را شکل دادند. با توجه به تعدد جریانات مختلف سیاسی و اجتماعی و به تبع آن زندانیان سیاسی در تاریخ معاصر ایران، در اینجا تنها به زندانیان سیاسی دو دهه ۴۰ و۵۰ شمسی می پردازیم. به طور کلی زندانیان سیاسی رژیم پهلوی در دهه ۴۰ و۵۰ شمسی را می توان به پنج دسته تقسیم کرد؛۱) زندانیان سیاسی گروه های تجزیه طلباولین دسته زندانیان سیاسی که پس از پایان جنگ دوم جهانی و خروج نیروهای اشغالگر از ایران و تثبیت سلطنت محمدرضا پهلوی شکل گرفتند، فعالین سیاسی گروه های تجزیه طلب بودند. این دسته از زندانیان سیاسی شامل تجزیه طلبان آذربایجان، کردستان و خوزستان بودند؛الف) زندانیان سیاسی تجزیه طلب آذربایجانتعدادی از فعالان سیاسی بودند که در زمان جنگ دوم جهانی به رهبری پیشه وری و با کمک نیروهای اشغالگر شوروی در تجزیه آذربایجان موثر بوده و به شوروی فرار کرده بودند. این افراد، زمانی که پس از پایان غائله آذربایجان به صورت مخفیانه به ایران بازگشته بودند دستگیر و زندانی شده بودند. در میان این گروه کسانی که به آنان «معاودین» می گفتند، به اتهام جاسوسی برای شوروی دستگیر شده بودند.ب) زندانیان سیاسی حزب دموکرات کردستان ایرانگروه دیگری از زندانیان سیاسی تجزیه طلب، کسانی بودند که زمان اشغال ایران توسط نیروهای متفقین، حزب دموکرات کردستان ایران به رهبری قاضی محمد را با هدف خودمختاری کردستان به وجود آورده بودند. این حزب نیز که مانند تجزیه طلبان آذربایجان به کمک نیروهای شوروی مستقر در ایران شکل گرفته بود، پس از مقاوله نامه قوام- سادچیکف و خروج نیروهای شوروی از ایران، توسط ارتش مرکزی ایران سرکوب شد و با اعدام قاضی محمد و دیگر رهبران آن در مهاباد، تعدادی از اعضای آن زندانی شدند.(۳(ج) زندانیان سیاسی تجزبه طلب خوزستان:یکی دیگر از مجموعه زندانیان سیاسی رژیم پهلوی کسانی بودند که به اتهام تجزیه طلبی در خوزستان دستگیر شده بودند. ویژگی عمده این گروه، جنبه ناسیونالیستی عربی آنان بود. این گروه با وجود اینکه در میان بعضی از آنان رگه های مذهبی وجود داشت؛ اما در مجموع انسان های کم ظرفیت، بی بنیه و ضعیف النفسی بودند که هیچ گونه روحیات آرمان گرایانه، انقلابی و مبارزاتی نداشتند. از سوی دیگر خانواده های این دسته از زندانیان که معمولا دارای فرزندان زیادی بودند، در روستاها و شهر آبادان زندگی می کردند و از نظر معیشتی هم مشکلات زیادی داشتند. این مسئله سبب تضعیف روحیه این زندانیان شده بود، به گونه ای که آنان به انگیزه آزادی از زندان، حتی حاضر به پذیرش جاسوسی از سایر زندانیان نیز شده بودند.به طول کلی زندانیان سیاسی گروه های تجزیه طلب که به همراه گروه دیگری از زندانیان غیر مذهبی و چپ گرای زندان به «بریده های زندان» معروف شده بودند، هیچ گونه فعالیتی در زندان نداشته و برای جلب نظر مساعد مسئولین زندان، به همکاری با آنان روی آورده بودند.(۴(۲) زندانیان سیاسی گروه های ملی گراجریانات ملی گرا یا حرکت های سیاسی ناسیونالیستی، بخش دیگری از فعالیت ها و مبارزات سیاسی در دوران رژیم پهلوی بوده است. در این میان با وجود گروه ها و تشکل های مختلف ملی گرا، مهمترین جریانات سیاسی ملی گرا، جبهه ملی و نهضت آزادی بوده اند که معمولا اکثر زندانیان سیاسی ملی گرا را نیز شامل می شده اند.الف) زندانیان سیاسی جبهه ملیجبهه ملی ایران، در آغاز ظهور نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران در ۲۵ اسفند ۱۳۲۸ توسط تعدادی ازسران احزاب و گروه هایی که در این باره اتفاق نظر داشتند و حول دکتر مصدق جمع شده بودند، به وجود آمد. در این میان «حزب ایران» که مشی و شیوه ای لیبرال و ملی گرا داشت و اغلب اعضای برجسته آن، صاحب مقامات دولتی بودند جریان غالب و مسلط جبهه ملی بود. اوج مبارزات جبهه ملی ایران در سال های ۱۳۳۰ -۱۳۳۲ و در جریان ملی شدن صنعت نفت بود، اما پس از کودتای ۲۸ مرداد، تعدادی از اعضای آن دستگیر و زندانی شدند. با این وجود، فعالیت های سیاسی جبهه ملی تداوم یافت و در سال ۱۳۳۹ جبهه ملی دوم و در ۱۳۴۴ نیز جبهه ملی سوم وسپس در سال ۱۳۵۶ جبهه ملی چهارم به وجود آمد. از سوی دیگر جبهه ملی از سال ۱۳۴۲ فعالیت هایی در خارج از کشور- آمریکا و اروپا- نیز داشته و در داخل ایران


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد بررسی و تحلیل جامعه شناختی زندانیان سیاسی قبل از انقلاب

تئورى‏هاى مختلف درباره انقلاب اسلامى

اختصاصی از رزفایل تئورى‏هاى مختلف درباره انقلاب اسلامى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

تئورى‏هاى مختلف درباره انقلاب اسلامى

انقلاب اسلامى ایران در سال 1979/1357 یکى از تحولات شگرف و عظیم قرن بیستم به شمار مى‏رود و بسیارى از تئورى پردازان پدیده انقلاب را شگفت زده کرد. امروزه پس از گذشت‏ سال ها از پیروزى انقلاب هنوز عوامل، ابعاد و ویژگی هاى آن روشن نشده است.

چرا نهضت مشروطیت (1285/1960) با کودتاى رضاخان در سال 1299 و نهضت ملى شدن نفت در سال هاى پایان دهه 1320 با کودتاى 28 مرداد 1332 با شکست روبرو شد، همچنانکه حرکت پرشور مردم به رهبرى امام خمینى (رضوان الله تعالى علیه) در سال هاى 1342 به بعد نیز سرکوب گردید؛ ولى این تحول عظیم در سال 1357 تحقق یافت؟ چه عوامل و عللى این پیروزى را به ارمغان آورد؟ البته پدیده‏هاى اجتماعى زاییده یک عامل نیستند، ولى مى ‏توان از اساسى ‏ترین و اصلى ‏ترین عامل سخن گفت و اهمیت ‏شناخت علت اصلى انقلاب به عنوان علت محدثه در بقا و استمرار آن مؤثر خواهد بود. آیا از میان متغیرهاى انقلاب، عدم توسعه سیاسى، مشکلات اقتصادى، بحران هاى دینى و مذهبى اساسى‏ ترین علت‏این پدیده اجتماعى است ‏یا این که عوامل دیگر مؤثر بوده اند؟

جالب توجه اینکه محمدرضا پهلوى در آذر سال 1356 در مراسم فارغ التحصیلى دانشگاه افسرى اعلام کرد: «کسى نمى‏تواند مرا سرنگون کند. من از حمایت کارگران، کشاورزان و بخش وسیعى از مردم عادى و روشنفکران به علاوه از پشتیبانى بى چون و چراى نیروهاى مسلح هفتصد هزار نفرى ایران برخوردارم‏» (1)

سازمان تحلیل اطلاعات دفاعى که وزارت دفاع و نیروهاى مسلح آمریکا را تغذیه اطلاعاتى مى‏نماید در ارزیابى از موقعیت رژیم پهلوى اظهار مى‏ کند:«انتظار مى‏ رود شاه در ده سال آینده نیز همچنان به صورت فعال در قدرت بماند» .(2)

حیرت در این بود که چگونه امور ناممکن به ممکن بدل گشت و مردم با دست ‏خالى بر رژیمی نیرومند غالب شدند و رژیم مقتدر و با ثبات محمدرضا پهلوى را از هم پاشیدند؟ و چگونه او مقبولیت و کار آمدى خود را از دست داد؟

به طور کلى تئورى‏هاى چرایى انقلاب اسلامى ایران در پنج دسته ذیل خلاصه مى‏شود:

1- گروهى «تئورى توطئه» را منشا زایش انقلاب دانسته‏اند و طرح ریزى از پیش تعیین شده خارجى‏ها خصوصا آمریکا و انگلستان را مؤثر این پدیده شمرده‏اند، زیرا پیشرفت‏هاى همه جانبه اقتصادى ایران در تولیدات صنعتى، معدنى و کشاورزى در بازارهاى بین المللى و نیز افزایش بهاى نفت در نیمه اول دهه 1350، منافع قدرت‏هاى غربى را به خطر انداخت. (3)

2- دسته دیگرى با «تئورى مدرنیزاسیون» علت چرایى انقلاب اسلامى را تفسیر کرده‏اند و شتاب رژیم شاه در اصلاحات مدرن اجتماعى و اقتصادى و ناسازگارى آن با بافت ‏سنتى جامعه و در نتیجه پیدایش بحران هویت را منشا پیدایش انقلاب دانسته‏اند. این گروه اصلاحات شاه و ریشه‏هاى طغیان در سال 1342 را مؤید این نظریه دانسته‏اند. (4)

خانم نیکى کدى در مقام نقد هر دو تئورى و پیرامون پروژه‏هاى صنعتى و تجارى رژیم محمدرضا پهلوى بر این باور بود که اجراى پروژه‏هاى یاد شده طرح هاى بزرگى بودند که مطابق شرایط ایران طراحى نشده و بى‏ اندازه گران و پر خرج بودند و ناکامى اقتصادى، عدم‏ تقسیم عادلانه، فساد و اسراف مالى به بار آوردند. (5)

3- عده دیگرى همچون خانم کدى بر اساس مطالب فوق «معضلات و ناهنجارى‏هاى اقتصادى» را عامل اصلى بروز انقلاب اسلامى ایران معرفى مى‏ کنند. (6)

4- گروه دیگرى از محققان واقع بینانه به عوامل اجتماعى، سیاسى، فرهنگى و به خصوص مذهبى توجه دارند.آبراهامیان در این راستا چنین استدلال مى‏ کند:

«انقلاب از این جهت ‏به وقوع پیوست که شاه در سطح اجتماعى - اقتصادى به نوسازى‏هایى دست زد، اما در جهت نوسازى در سطح سیاسى ناکام ماند» . (7)

برخى از محققان برآنند که: «علت اصلى و اساسی قیام مردم این بود که شاه نسبت ‏به نابودى ارزش هاى مسلط جامعه آنها که از مذهب و آئین آنها سرچشمه گرفته بود، قیام کرده و به همین دلیل بود که با جریحه دار شدن احساسات مذهبى امت مسلمان ایران، دیگر مجالى براى صبر و تحمل و شکیبایى در مقابل سایر ناملایمات اجتماعى و اقتصادى وجود نداشت‏»(8)

پاره‏اى دیگر از تئورى پردازان انقلاب اسلامى ایران در تعیین عامل اصلى سقوط و شکست رژیم شاه مى ‏نویسند: «اگر ما به جستجوى علل و عواملى که خارج از ماهیت انقلاب اسلامى و آرمان ‏ها و ریشه‏ هاى تاریخى آن است ‏بپردازیم، تنها عاملى که به عنوان علت اصلى و عامل اول مى‏توان از جریان انقلاب، از تولد تا پیروزى آن استنباط نمود، اعمال سیاست اسلام زدایى توسط شاه بود که ادامه رژیم خود را به منظور هرچه بیشتر جلب نمودن حمایت‏ خارجى و تحکیم هرچه عمیق‏ تر سلطنت و دیکتاتورى در داخل کشور، در گرو آن مى‏ دید.» (9)

5- تئورى دیگر بر جامعیت اسلام تأکید مى ‏کند و نقش تعالیم اسلام را در پیدایش انقلاب اسلامى ایران پررنگ ‏تر مى ‏نماید. استاد مطهرى چنین عقیده‏اى را ابراز مى‏کند و در تفسیر اسلامى بودن، معنایى اعم از معنویت درج مى ‏کند و نوعى جامعیت از دین اسلامى را که متضمن مسایل اقتصادى، سیاسى و اجتماعى است ارائه مى ‏نماید و حریت و آزادى، عدالت، نبودن تبعیض هاى اجتماعى و شکاف‏هاى طبقاتى را در متن تعلیمات اسلامى قرار مى ‏دهد. استاد در ادامه مى‏ فرماید: راز موفقیت نهضت ما نیز در این بوده است که نه تنها به عامل‏ معنویت تکیه داشته، بلکه آن دو عامل دیگر مادى و سیاسى را نیز با اسلامى ‏کردن محتواى آنها، در خود قرار داده است. فى المثل، مبارزه براى پر کردن شکاف هاى طبقاتی، از تعالیم اسلامى محسوب مى‏شود، اما این مبارزه با معنویتى عمیق توأم و همراه است. از سوى دیگر روح آزادى خواهى و حریت در تمام دستورات اسلامى به چشم مى‏ خورد. (10)

تفسیر جامع نگرانه از دین اسلام و تبیین ابعاد مختلف اجتماعى، سیاسى و فرهنگى آن مهمترین تلاش علمى اندیشوران و متفکران معاصر همچون علامه طباطبایى، شهید مطهرى و دکتر شریعتى بود که منشاء شکل گیرى انقلاب اسلامى ایران شد.


دانلود با لینک مستقیم


تئورى‏هاى مختلف درباره انقلاب اسلامى

تحقیق درباره بررسی نقش شبکه های اجتماعی در انقلاب مصر

اختصاصی از رزفایل تحقیق درباره بررسی نقش شبکه های اجتماعی در انقلاب مصر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره بررسی نقش شبکه های اجتماعی در انقلاب مصر


تحقیق درباره بررسی نقش شبکه های اجتماعی در انقلاب مصر

 

فرمت فایل :word (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات  30 صفحه

 

 

 


چکیده

این نوشتار پژوهشی در راستای بررسی نقش شبکه های احتماعی در انقلاب مصر می باشد .

اعتراضاتی که از 25 ژانویه 2011 در مصر با هدف سرنگونی دولت حسنی مبارک صورت گرفت  ، پرسش‌های مهمی را درباره نقش رسانه ها بویژه شبکه های اجتماعی ، در تحولات سیاسی این کشور مطرح کرد.

آنچه در این اعتراضات ، مشهود است نوعی‏اصلاح گری دینی با هدف پایه گذاری نظام اجتماعی بر مبنای دین اسلام و به شیوه دینی است که از آن تعبیر به بیداری اسلامی می شود.

اما اینکه میزان تاثیرگزاری این رسانه ها در تحولات این کشور چقدر بوده و تحلیلگران غربی که بر نقش موثر شبکه های اجتماعی در تحولات دمکراتیک کشورهای عربی تاکید می کنند چه هدفی دارند و آیا اساسا این تحلیل ها ، با  ماهیت اسلامی این انقلاب یا وجهه مردمی بودن آن سازگار هست یا خیر ، سوالهایی هستند که این مقاله درصدد پاسخگویی به آن ها می باشد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره بررسی نقش شبکه های اجتماعی در انقلاب مصر

تحقیق درباره ی علل ناپایداری احزاب سیاسی در ایران پس از انقلاب 10 ص

اختصاصی از رزفایل تحقیق درباره ی علل ناپایداری احزاب سیاسی در ایران پس از انقلاب 10 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

علل ناپایداری احزاب سیاسی در ایران پس از انقلاب

مقدمه

نگاهی بر تاریخچه احزاب سیاسی در ایران که از سالهای مشروطه با تشکیل حزب اجتماعیون عامیون به رهبری حیدر عمو اوغلی اشکال سازمان یافته ای بخود گرفت، تا به امروز بیانگراین مهم است که تشکیل احزاب در کشور دارای موانع ساختاری، تاریخی، فرهنگی و قانونی جدی است. بیش از یکصد سال از تاسیس اولین حزب بمعنای امروزین آن درایران می گذرد و سلسله احزاب متعددی درطول این سده اخیر تشکیل، رشد و افول کرده است. دراین رهگذر برخی از احزاب به نقش های تاریخی خواسته یا ناخواسته ای نیز پرداخته اند که سیر تحولات سیاسی و اجتماعی ایران را نیز تحت تاثیر خود قرار داده است. بااینحال، ساختار و شاکله دستگاه حزبی درایران هنوز مبتلابه مسائل و مصائب چندی است: از نظر درونی، تمرکزگرا، ناپایدار، آسیب پذیر و رابطه مدار است وکمتر به ضوابط حزبی و انضباط سازمانی اقتدا کرده است. از نظر بیرونی نیز متصل به طبقه اجتماعی خاصی نبوده و با گرایش نخبه گرایانه یا توده گرا فقط توانسته است در برهه هایی به نقش آفرینی بپردازد. همچنین ساختار غیردمکراتیک قدرت و نهاد سیاست درایران در طول عصر مشروطه، دوران پهلوی ها و جمهوری اسلامی زمینه شکوفایی و رشد و فراگیر سازی سازمان و سازوکار نهاد حزبی بعنوان ابزار دمکراتیزه کردن و مدنی شدن حقوق سیاسی وشهروندی را تضعیف کرده است.

طرح مسئله

دراین زمینه تاجیک برای طرح مسئله از چند سوال بنیادین آغاز می کند:

…" آیا جامعه ایرانی ، اساسا"، استعداد بر تابیدن «رقابت سیاسی سالم و قاعده مند» را دارا است؟

آیا فرهنگ سیاسی ما، حامل دقایق و هنجارهای مترتب بر بازی و رقابت مسالمت آمیز حزبی است؟

آیا ادغام «سیاست» و «ایدئولوژی» در این مرز و بوم نوعی انسداد، تصلب و عصبیت را جایگزین «عقلانیت»در پهنه کنش و واکنش های سیاسی نکرده است؟آیا فرهنگ عمومی قانون گریز، استبدادگرا، فردگرا،کلام محور (دو انگار)، خودی و دگرساز، قداست پرور، «فصل»گرا و «وصل» ستیز ما ایرانیان، ترجمه عینی و عملی خودرا در قالب رقابت های سیاسی«جدایی طلب»، «قهرآمیز» و «فراق مسلک» نیافته است؟چرا به رغم گذشت یک سده از تجربه فعالیت سیاسی، بازیگران سیاسی ایرانی، کماکان، متصف به صفاتی همچون «آستانه پایین تحمل و جذب»، «آستانه بالای دگر سازی و طرد»، « استعداد پایین پیوست جمعی» ، «استعداد بالای گسست فردی»، «بی آستانگی قانونی» و... هستند؟

آیا اساسا"روحیه ایرانی و فرهنگ سیاسی ایرانی، رفتار و اندر کنش های تشکیلاتی و حزبی(کنش های جدی سیاسی) را بر می تابند؟)

سوال اصلی

- چرا احزاب سیاسی در ایران نمی توانند کارویژه های حزبی مانند تجمیع و تبیین منافع را به خوبی انجام دهند؟

- آیا ساختار سیاسی- اجتماعی جامعه ایران مانع از تشکیل و نهادینه شدن آن شده است؟

- آیا فرهنگ عمومی و سیاسی- اجتماعی نخبگان و لایه هایی از طبقه متوسط جامعه ایران مانع از شکل گیری نهاد موثرحزبی در جامعه ایران شده است؟

اهمیت و ضرورت مسئله

بی تردید اطلاق مسئله به روند تحولات حزبی درایران و مسئله وار دیدن این پدیده سیاسی و اجتماعی نیازمند دلایل توجیهی و طرح اهمیت موضوع است که برخی از اهم این دلایل عبارتند از:

-از نظر توسعه ای، فرایند دمکراتیزه شدن و افزایش مشارکت های مردمی در تصمیم سازی های سیاسی و اقتصادی و بطور کلی مدیریت جامعه برای بهتر زیستن و رفاه عمومی نیازمند ساخت یابی احزاب و سازمان های سیاسی پایدار و فراگیری است که بتواند آحاد مردم را در درون خود شکل داده و از توده گرایی فاصله گیرد. ازاینرو با توجه به اینکه هنوز چنین فضایی برای رشد و توسعه نهادهای مدنی ازقبیل احزاب فراهم نشده است بررسی پیرامون دلایل و تبعات آن به عنوان یک مسئله می تواند زمینه ساز توسعه سیاسی شود.

- از نظر ساختی و کارکردی نیز هدف از تشکیل احزاب، سازماندهی رابطه میان دولت و مردم برای مدیریت بهتر و مشارکتی جامعه مدنی است و دراین راستا سازوکارهای دمکراتیکی برای توسعه دمکراسی در جامعه ضروری است. از این منظر نیز ساختار وکارکرد احزاب سیاسی با همه تجربه نسبتا طولانی و فرازو فرود های بسیار هنوز فاقد خدمات رسانی مطلوب است. ازاینرو بعنوان یک مسئله، قابل توجه و بررسی است.

الف) از یکسو فقدان نهاد و نمادهای دمکراسی می تواند زمینه ساز عدم پایایی اپوزیسیون سازمان یافته و مؤثر گردد. همچنین در فضای اختناق و سرکوب آموزش عملی و نظری نیز دارای محدودیت هایی است که می تواند منجر به یکسویه نگری و عمل گرایی بدنه و تشدید فضای نخبه گرایی در درون این سازمان ها گردد. سانترالیزم و ظهور نمادهای غیردمکراتیک در این موقعیت نیز از دیگر برآیندهای ناگزیری است که می تواند ماندگاری و پویایی این سازمانها را در معرض خطر قرار دهد. بی تردید در افق گسترده، ارتباط این سازمانها با هواداران خود نیز می تواند دستخوش نوعی روابط رمه- شبانی گردد که دارای آثار منفی و ناپایداری است که در شرایط آزاد و شکست فضای اختناق خود را نمایان می سازد. نمونه این پیامد آسیب شناختی را می توان در شرایط انقلابی سال ۵۷ نیز مشاهده کرد. ب) از سوی دیگر از منظر اثر گذاری اپوزیسیون بر فرایند دمکراسی می توان این پیامدهای آسیب ساز را دنبال کرد.

موریس دوورژه» جامعه‌شناس فرانسوی علا‌وه بر منشا پارلمانی برای احزاب که توضیح دادیم، منشا «برونی» نیز برای احزاب ذکر می‌کند. براین اساس احزاب از سوی انجمن‌های روشنفکری، گروه‌های اجتماعی، فرقه‌های مذهبی، دولت‌ها، اشخاص متنفذ، اتحادیه‌های کارگری و دهقانی و ... پایه‌گذاری شدند. چنانکه منشا حزب کارگر انگلیس به سال ۱۸۹۹ و سندیکاهای کارگری آن زمان برگشته و گروه‌های مذهبی نیز از اواخر قرن ۱۹ احزاب در اروپا را سروسامان دادند که از جمله در هلند احزابی چون «حزب ضد انقلا‌بیون» و «حزب مسیحی تاریخی» شکل گرفتند و سرانجام به احزاب دموکرات مسیحی کنونی منجر شدند. ... "شکل دوم تشکیل احزاب را سوسیالیست‌ها پی‌ریزی کردند چنانکه درست برعکس احزاب قبلی، این بار با تکیه بر مردم و توده‌ها و نه نخبگان متنفذ، تصمیم به تامین هزینه‌های انتخاباتی خویش گرفتند و در حقیقت هزینه‌های حزب، از حق عضویت تک‌تک افراد عضو حزب تامین می‌شد.این احزاب دارای کادر ثابت و اداری و تشکل از سازمان‌های پیچیده و منسجم و تشکیلا‌ت مشخص و با برنامه بودند و از آنجا که براساس مرام و مسلک ویژه و مکتبی خاص شکل گرفته بودند در حقیقت رویکرد و رویه ایدئولوژیک یا مکتبی داشتند" (میربد، " درغرب احزاب سیاسی متکی به طبقات اجتماعی هستند. احزاب اشرافی محافظه کار بر طبقه ثروتمندان زمیندار ۱۳۸۵( و فئودال تکیه دارند و احراب لیبرال به طبقه بورژوازی صنعتی و تجاری که ثروتمندان جدید جامعه را دربر می گیرد و روشنفکران به این حزب گرایش دارند. همچنین احزاب سوسیالیست و کارگری، پدیده های قرن بیستم هستند که با رشد طبقه کارگر پدید آمدند، رنگ دیگری به رقابت های حزبی دادند و تضاد طبقاتی را شدت بخشیدند" (سعیدی، ۱۳۷۷)". لیبرالیسم با ادعای سپردن حق ویژه به پادشاه یا مقامات مذهبی مخالف است. در دنیای مدرن شایسته‌سالاری جای این امتیازها را می‌گیرد. ضمن رعایت آزادی فردی، دولت مؤظف می‌شود که حداقل‌های زندگی را برای شهروندان نیازمند فراهم‌ کند. برخلاف حقوق طبیعی و حقوق بشر که خودبه‌خود باید وجود داشته باشند و هیچ نهاد و قدرتی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره ی علل ناپایداری احزاب سیاسی در ایران پس از انقلاب 10 ص

تحقیق درباره ی قیام 15 خرداد ، زمینه‏ساز انقلاب اسلامی

اختصاصی از رزفایل تحقیق درباره ی قیام 15 خرداد ، زمینه‏ساز انقلاب اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

قیام 15 خرداد ، زمینه‏ساز انقلاب اسلامی

نویسنده:عباس خلجی

مقدمه

قیام، بروز امواج نارضایتی در میان یک قشر یا قشرهای مختلف جامعه، بر علیه نظام حاکم است که منجر به طغیان ناگهانی آنها می‏شود و موجب تغییراتی در برنامه‏ها، سیاستها، رهبری و مدیریت و یا نهادهای سیاسی جامعه می‏گردد. ولی ساختار و ارزشهای مسلط سیاسی و اجتماعی را دگرگون نمی‏سازد. زیرا هدف آن تنها نفس تغییر است; بدون آنکه جایگزینی در نظر داشته باشد. به عبارت دیگر، یک قیام اجتماعی، اگر چه با بسیج مردمی همراه است; اما طرح و برنامه‏ای مشخص، برای تغییر نهادهای اجتماعی و سیاسی ندارد. از این رو، تفاوت اساسی قیام و انقلاب، در ایدئولوژی و معنا و جایگاه تاریخی آنهاست.

بدین ترتیب که، هدف قیام اجتماعی برخلاف انقلاب، تخریب و بازسازی سیاسی و اجتماعی یک جامعه نیست; بلکه به صورت غیر مستقیم بر نهادهای سیاسی و اجتماعی تاثیر می‏گذارد و به طور اساسی، به معنی اعتراض خشونت‏آمیز به وضعیت موجود است. (1) با این حال قیام پانزده خرداد 1342، تغییرات بنیادینی در ساختار سیاسی - اجتماعی ایران ایجاد کرد و زمینه‏های پیروزی انقلاب اسلامی 1357 را آماده ساخت.

پس از تعریف قیام، بایستی به شرایط تاریخی دوره‏ای که به قیام پانزده خرداد 1342 منجر شد، پرداخت و سپس خاستگاه، انگیزه‏ها و اهداف، ماهیت ، فرایند و نتایج و پیامدهای این قیام خونین را تبیین کرد. زیرا قیام پانزده خرداد تاثیرات عمیقی بر ساختار سیاسی - اجتماعی و فکری - فرهنگی ایران گذاشت و به تعبیر امام خمینی (ره) "قیام 15 خرداد اسطوره قدرت ستمشاهی را در هم شکست و افسانه‏ها و افسون‏ها راباطل کرد. " (2)

پس از کودتای 28 مرداد 1332 و استقرار دوباره رژیم شاه، رفته رفته حکومت مطلقه و استبدادی شاه تحکیم و تثبیت‏شد. در این رابطه، حمایتهای بیدریغ آمریکا از سیاستهای ضد مردمی شاه و فشار و اختناق حاکم بر جامعه که به وسیله ساواک صورت می‏گرفت، نقش اساسی داشت. اما در سال 1339، همزمان با تحولاتی که در صحنه سیاست‏بین‏الملل رخ داد، رژیم شاه ناچار به تغییر صوری سیاستهای خود گردید و برخلاف میل باطنی خویش و فقط برای تظاهر به دمکراسی، نظام فرمایشی دو حزب دولتی موافق و مخالف، یعنی "ملیون" و "مردم" را راه انداخت. با پیروزی جان اف. کندی، نامزد حزب دمکرات در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، سیاستهای داخلی و خارجی آن کشور، در آستانه دگرگونی خاصی قرار گرفت. زیرا کندی در پی آن بود که برای جلوگیری از قیامهای مردمی در کشورهای جهان سوم که احتمال سرنگونی رژیمهای وابسته به بلوک غرب، بویژه آمریکا را به دنبال داشت، رهبران این کشورها را به اجرای برنامه‏های اصلاحی خود، تشویق و ترغیب نماید. دکترین " انقلاب از بالا"ی روستو، معاون امنیت ملی کندی، شالوده این اصلاحات را تشکیل می‏داد.

همگام با کشورهای دیگر جهان سوم، این اصلاحات در قالب"فضای باز سیاسی کندی"! "اصلاحات ارضی"، "لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی" و "انقلاب سفید"! در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی - حقوقی و اجتماعی، در ایران اجرا شد. اوج این برنامه‏های بنیان برافکن در "انقلاب سفید" که "انقلاب شاه و مردم"! نیز نام گرفت، تجلی یافت. این برنامه به اصطلاح انقلابی، در صدد تخریب بنیانهای فرهنگی - اجتماعی ایران و مبارزه با فرهنگ مذهبی مردم ایران و به بیان دقیق‏تر، "اسلام‏زدایی" بود. اما این برنامه‏ها که با شرایط داخلی ایران سازگاری نداشت، موج بی‏ثباتی، نا آرامی و اعتراض مردم مسلمان ایران به رهبری نیروهای مذهبی که در راس آنها امام خمینی (ره) قرار داشت را برانگیخت. این نا آرامی و اعتراض، در نهایت منجر به قیام پانزده خرداد، در شهرهای بزرگ کشور، بویژه تهران، اصفهان، شیراز، مشهد، تبریز، و . . . شد. اگرچه این قیام از نقطه نظر نظامی بشدت سرکوب شد; لکن زمینه‏های فکری - فرهنگی انقلاب اسلامی 1357 را فراهم نمود. (3)

1- خاستگاه قیام پانزده خرداد 1342

خاستگاه قیام از نقش و جایگاه روحانیت‏شیعه در جامعه ایران و پیروی مردم از آنها ناشی می‏شود. زیرا در طول یکصد سال اخیر تاریخ معاصر، روحانیت مبارز انقلابی به دلیل سیاستها و و برنامه‏های ضد اسلامی سلسله قاجار و خاندان پهلوی، توده‏های مردم مسلمان ایران را برعلیه آنها بسیج کرده‏اند. در طول این یکصدسال، درک شیعه از مسایل سیاسی بتدریج دچار تحول شد و با سیاسی شدن افکار عمومی مردم، روحیه مبارزه‏جویی با نظامهای طاغوتی در سرلوحه حرکتهای آنها قرار گرفت. ابتدا قیام تنباکو بر علیه تسلط اقتصادی بیگانگان (انگلستان) شکل گرفت. سپس افکار عدالت جویانه و قانون خواهی در انقلاب مشروطیت و قانون اساسی مشروطه تبلور یافت. جنبش ملی شدن نفت نیز یک مبارزه ضد بریتانیایی بود که حیطه وسیعتری نسبت‏به قیام تنباکو داشت. بالاخره نهضت پانزده خرداد 1342، در کوران اقدامات تسلط جویانه آمریکا که در پوشش یک سری اصلاحات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی - حقوقی و اجتماعی انجام می‏شد، به وقوع پیوست و پایه‏های رژیم سلطنتی پهلوی را متزلزل کرد. در همه این جنبشهای سیاسی - اجتماعی روحانیت مبارز شیعه نقش اصلی را برعهده داشت و قیام اخیر، با تلاشهای مجدانه امام خمینی روی داد. (4)

امام خمینی (ره) به عنوان یک مرجع و رهبر روشن ضمیر، تهاجم فکری و فرهنگی دشمنان اسلام را در موارد گوناگون بخوبی دریافته بود و سعی در زدودن آثار آن داشت: آسیبهایی که ناشی از تبلیغات فرهنگی رژیم شاه بود و جدایی دین از سیاست، کوبیدن اسلام، ارائه مکتبهای پوشالی، انحرافی و فریبنده و دعوت مردم به آنها، ایجاد خودباختگی فرهنگی و ناامیدی از فرهنگ اسلامی، محو معنویت جامعه، ایجاد سلطه فرهنگی و اشاعه برتری باورهای غربی، ایجاد و گسترش روشنفکری غرب زده، پاشیدن بذر نفاق بین مسلمین، ایجاد شکاف و تفرقه بین حوزه و دانشگاه، ترویج فساد اخلاقی و . . . را در بر می‏گرفت. سلطه عوامل استعمار و دولتهای وابسته، ضربات جبران ناپذیری بر فرهنگ کشور وارد می‏ساخت که حضرت امام، آنها را در دو مقوله "تلاش برای حذف اسلام و اسلام شناسان از سر راه منافع استعمار" و "ایجاد نظام آموزش استعماری" دسته بندی نموده است. (5)

2 - انگیزه‏ها و اهداف قیام پانزده خرداد

همان گونه که گفته شد، منشا و خاستگاه قیام پانزده خرداد اندیشه‏های روحانیت مبارز شیعه، به رهبری حضرت امام خمینی (ره) بود. در اندیشه‏ها و تفکر آن حضرت، تشکیل حکومت اسلامی و اجرای احکام اسلام جایگاه خاصی داشت. بر این اساس، پیاده شدن قوانین اسلام در حوزه‏های سیاست، اقتصاد، فرهنگ و اجتماع از انگیزه‏های اصولی نیروهای مذهبی محسوب می‏شد. اما با توجه به تخطی رژیم شاه از حدود الهی و عدم اجرای احکام اسلام، امر به معروف و نهی از منکر، دفاع از سنتها و ارزشهای اسلامی، مقابله با برنامه‏های استعماری آمریکا و اسرائیل، مبارزه با حاکمیت و گسترش فرهنگ غربی که منافی با معیارهای فرهنگ اسلام ناب محمدی بود، از انگیزه‏های نسل جدید روحانیت، برای ورود به عرصه سیاسی کشور و وقوع قیام پانزده خرداد به شمار می‏رفت. (6)

امام خمینی در مرحله اول مبارزه خود، درصدد پیشگیری و کنترل حرکتهای ضد مذهبی رژیم شاه برآمد. اما هنگامی که این رژیم تهاجم همه جانبه خود را بر علیه حضرت امام و پیروانش آغاز کرد، شیوه دیگری برای مبارزه برگزیده شد که همانا رویارویی با اصل نظام شاهنشاهی بود.

انگیزه دیگر امام، مبارزه با صهیونیسم جهانی و عوامل داخلی آنها و صیانت از احکام اسلام و قرآن و حفاظت از استقلال کشور و جلوگیری از نفوذ بیشتر اعضای فرقه ضاله بهائیت که به عنوان ستون پنجم اسرائیل در ایران عمل می‏کردند ، بود. رژیم شاه در سال 1328، به طور غیر رسمی (دفاکتور) اسرائیل را به سمیت‏شناخته بود و زمینه نفوذ عوامل صهیونیسم را در ایران فراهم ساخته بود. (7) امام خمینی در پاسخ به تلگراف علمای همدان، در تاریخ 16 اردیبهشت 1342، در این باره فرمودند:

". . . خطر اسرائیل و عمال ننگین آن اسلام و ایران را تهدید به زوال می‏کند. من برای چند روز زندگی با عار و ننگ ارزشی قائل نیستم و از علماء اعلام و سایر طبقات مسلمین انتظار دارم که با تشریک مساعی قرآن و اسلام را از خطری که در پیش است نجات دهند. . . " (8)

بنابراین، نیروهای مذهبی که از امام خمینی پیروی می‏کردند، با انگیزه اولیه مخالفت‏با دستگیری امام خمینی و انگیزه‏های اصلی دفاع از دین اسلام و ارزشها و احکام آن، در قیام پانزده خرداد شرکت کردند و اهداف رهبری نهضت را که در طول دو سال مبارزه (1342 - 1341) بیان شده بود، پیگیری کردند. اهداف اصلی امام خمینی (ره) حاکمیت قوانین اسلام و اجرای شریعت اسلامی و قطع زنجیرهای وابستگی کشور از کشورهای استعمارگر و استکباری آمریکا و اسرائیل و. . . بود. خلع ایادی داخلی آنها و براندازی اصل نظام شاهنشاهی و جایگزینی حکومت اسلامی برای جامه عمل پوشاندن به اهداف نهضت ضروری بود که امام خمینی تلاش برای تحقق آنها را پیشه خود ساخته بود.

3- ماهیت قیام پانزده خرداد 1342

با توجه به اینکه، ماهیت اصلی سیاستها و برنامه‏های رژیم شاه، مبارزه با فرهنگ مذهبی مردم ایران بود (9) و این مساله با روحیه مذهبی مردم سازگار نبود، به طور طبیعی، قیام پانزده خرداد دارای ماهیت اصیل دینی و مذهبی بود. زیرا این قیام برای دفاع از فرهنگ اسلامی و ارزشها و هنجارهای مذهبی مردم ایران به وقوع می‏پیوست. در بررسی پدیده‏های اجتماعی، توجه به عناصر آن بسیار مهمند. عناصر اصلی این قیام شامل نیروهای قیام و به بیان دیگر، رهبری قیام و مردم است که توسط ایدئولوژی و اندیشه نهضت‏به همدیگر پیوند خورده‏اند. ایدئولوژی و تفکر قیام، همانا اندیشه‏های ناب مذهبی بود. در واقع، اندیشه‏ها و افکار، انگیزه‏ها و اهداف و آرمانها و آرزوهای مردم ایران، از زبان رهبر نهضت، یعنی امام خمینی بیان می‏شد. (10)

امام خمینی با نفی تز استعماری"جدایی دین از سیاست" و تاکید بر نظریه مرحوم سید حسن مدرس مبنی بر "دیانت ما عین سیاست ما، و سیاست ما عین دیانت ماست"، و با صدور فرمان تحریم تقیه نقطه عطفی در فرهنگ سیاسی کشور ایجاد کرد که پایان دوران از خودبیگانگی را بشارت می‏داد. (11) آن حضرت با ذکر عبارات "تقیه حرام است و اظهار حقایق واجب (ولو بلغ ما بلغ) " (12) ، به مثابه پیشوای روحانی و سیاسی مردم ایران، "تقیه" را که موجب خمودگی و افسردگی سیاسی مردم شده بود، مطرود دانسته و نظرات سیاسی - مذهبی خود را بیان کرد و بدینسان، عنوان بزرگترین مصلح تاریخ ایران و اسلام را به خود اختصاص داد. زیرا این عمل به منزله اصلاح طرز تفکر و روحیه مردم ایران بود. بدین ترتیب، رژیم شاه را بر سر دو راهی خطرناکی قرار داد. چون از یک سو، رهبری مذهبی شیعه، سیاستهای استبدادی شاه را به طور علنی و رسمی مورد حمله قرار می‏داد و از سوی دیگر، دولت از رویارویی علنی با مذهب بیمناک بود.

بنابراین، قیام پانزده خرداد 1342، دارای ویژگیهایی بود که هیچ یک از جنبشهای سیاسی - اجتماعی پیشین ایران، واجد همه این خصوصیات نبودند. این مساله، قیام پانزده خرداد را یک حرکت‏سیاسی - اجتماعی و فکری - فرهنگی منحصر به فرد می‏سازد که نقطه عطفی در سیر تحولات سیاسی - اجتماعی ایران پدید آورد و سمت و سوی مذهبی بدان بخشید.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره ی قیام 15 خرداد ، زمینه‏ساز انقلاب اسلامی