رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره ی انقلاب صنعتی 17 ص

اختصاصی از رزفایل تحقیق درباره ی انقلاب صنعتی 17 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

انقلاب صنعتی

تغییرات بزرگی که در قرن هجدهم در انگلستان رخ داد به نام انقلاب صنعتی شناخته می شود. اختراعات جدیدی مثل ماشین بخار کالاها را سریعتر و ارزانتر از قبل تولید می کرد. در قرن نوزدهم گسترش صنعت به اروپا و آمریکا رسید. راه آهن سرعت مسافرت را زیاد کرد. مردم زیادی در کارخانه ها کار و در شهرها زندگی می کردند.

1709م کارخانه دار بریتانیایی آقای، آبراهام داربی (Abraham Darby) با استفاده از زغال سنگ به جای چوب، روشی را برای تصفیه (استخراج) آهن از سنگ آهن ابداع می کند. 1712 توماس نیوکامن انگلیسی (newcomen Thomas) اولین موتور بخار را برای بیرون کشیدن آب از معادن اختراع می کند. 1764 جیمز هارگریوز (james hargreaves) نجار و نیز بافنده انگلیسی ماشین نخ ریسی را برای ریسیدن پارچه های پنبه های اختراع می کند. 1769 جیمز وات james watt، مهندس اسکاتلندی، موتور بخار پیشرفته ای را اختراع می کند که قادر است بطور موثری برای راندن ماشین ها بکار رود. 1779 در شهر کل بروگدال coalbrookdale انگلستان اولین پل آهنی ساخته می شود. 1785 ادموند کارت رایت Edmund Cartwright کشیش و مخترع انگلیسی به منظور بافت پارچه پنبه ای، نوعی ماشین بافندگی را معرفی می کند که با استفاده از نیروی محرکه سوختی کار می کند. 1793 الی ویتنگ Eli whitney آمریکایی دستگاهی را برای جدا سازی فیبرهای کتانی از دانه ها و مواد زائد دیگر اختراع می کند. 1825 اولین خط آهن عمومی بین شهرهای استاکتون Stockton و دارلینگتون darlington در شمال انگلستان افتتاح می شودو اولین خط آهن در آمریکا دو سال بعد مورد بهره برداری قرار می گیرد. کشتی کانادایی رویال ویلیام royal William اولین کشتی بخاری است که اقیانوس اطلس را با نیروی محرکه خود می پیماید. نیروی بخار

ماشینهایی که با نیروی بخار به حرکت در می آمدند، در سالهای نخستین قرن نوزدهم میلادی، در کارخانه ها پدیدار شدند. یک مهندس اسکاتلندی به نام «جیمز نازمیت» چکش بخار را در سال 1839م اختراع کرد. این ماشین پر قدرت، می توانست با دقت فراوان به قطعات فولادی، ضربه وارد کند.

اختراعات مختلف ـ مانند دستگاه نخ ریسی ـ تنها دلیل وقوع انقلاب صنعتی نبودند. این انقلاب همچنین به منبع جدید سوخت برای راه اندازی ماشینهای مختلف احتیاج داشت که این منبع جدید را در زغال سنگ یافتند و برای حمل کالا های تولیدی خود نیز به شبکه حمل و نقل بهتری احتیاج داشتند. در ابتدا، این حمل و نقل توسط کانالهائی صورت می گرفت که کالاهای سنگین را بوسیله نوعی کرجی ( قایق ) حمل می کردند. در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم بود که کانالهایی وسیع ساخته شدند. و بعد از سال 1840 م از خط آهن نیز استفاده به عمل آمد. راه آهن

انگلستان اولین شبکه راه آهن در سال 1825م افتتاح شد، اما اغلب شبکه راه آهن در دهه 1840 ساخته شد. لکوموتیو بخار باعث ایجاد تحولی در سفر شد. مثلا، در سال 1750 چندین روز طول می کشید تا بتوان از لندن در انگلستان به ادینبورگ در اسکاتلند با سریع ترین وسایل زمینی سفر کرد. در سال 1855 همان سفر با بخار 14 ساعت طول می کشید. ماشین بخار

اولین ماشین بخار ازقرن هجدهم در انگلستان مورد استفاده قرار گرفت .آب توسط زغال سنگ گرم می شد تا ماشین بخار حرکت کند قبل از ماشین بخار، تمام انرژی برای کار ازنیروی بازوی انسان و حیوانات و یا از باد و رودخانه ها بدست می آمد. گرفتن انرژی نفت قدرت بیشتری به مردم داد و باعث رونق صنعت شد. پول برای سرمایه گذاری انقلاب صنعتی همچنین به تولید کنندگان ثروتمند برای سرمایه گذاری و بازارهایی برای فروش کالاها، بستگی داشت. کارخانه داران بریتانیائی تا حدودی به دلیل گسترش امپراتوری در آن سوی آبها واجد هر دوی این شرایط بودند. تا حوالی سالهای 1840، اغلب کارخانه ها پارچه های بافته شده ـ به شکل لباس یا پارچه ـ تولید می کردند. مقادیر انبوه این پارچه های ارزان قیمت بریتانیایی در سرتاسر دنیا و مخصوصا در هندوستان به فروش می رفت. بریتانیائیها قادر بودند تولید خود را به تعداد زیاد افزایش دهند، زیرا که مشتریهای زیادی برای کالاهایشان وجود داشت. انقلاب کشاورزی

انقلاب صنعتی بدون انقلاب کشاورزی نمی توانست روی دهد، همانطور که در بریتانیا همزمان با انقلاب صنعتی ، انقلاب در کشاورزی پدیدار شد. روشهای برتر کشاورزی بدین معنا بودند که افراد کمتری قادر به تولید غذای بیشتر بودند . این بدان معنا بود که کارگرانی که در روستاها نیازی به کار آنها نبود، روانه شهرها می شدند چون به کارگران ارزان قیمتی در کارخانه ها نیاز بود . همچنین، غذای کافی برای جمعیت شهری وجود داشت. ملت قدرتمند


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره ی انقلاب صنعتی 17 ص

ماکزیمیلین دو روبسپیر رهبر انقلاب کبیر فرانسه 10 ص

اختصاصی از رزفایل ماکزیمیلین دو روبسپیر رهبر انقلاب کبیر فرانسه 10 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

ماکزیمیلین دو روبسپیر رهبر انقلاب کبیر فرانسه

 

مقدمه

«ربسپیر، به سبب قیافه عجیب و لهجه دهاتی و پشتکار خارق العاده ای که داشت، تا مدتی مورد استهزاء و تحقیر نمایندگان قرار داشت. این متفکر انقلابی دارای مرام واضح و مشخصی بود و به خودش اجازه نمی داد که ذره ای از آن منحرف شود و بدین جهت، نطق های او عمیق و دقیق بود، ولی چون فاقد حرارت بیان بود، نمی توانست مثل میرابو و بارانف شنوندگان را تحت تأثیر قرار درآورد، با اینکه تفکر عمیق و ژرف بینی او را نداشتند. نطق های لوشابلیه و لامیت و بیتیون و سییس، همه وقت نطق های او را تحت الشعاع می گرفتند، زیرا ربسپیر از ظاهرسازی و اغفال و بازی با احساسات نمایندگان و شنوندگان متنفر بود و حتی برای یک مرتبه هم سعی نکرد تا شنوندگان خود را، با ذکر لطیفه ای بخنداند.»اینطور که در این کتاب و در یکی، دو متن دیگر آمده است، برخی اوقات، فرانسوی ها، او را «فساد ناپذیر» می نامند. سابقه این لقب، به یکی از سخنرانی های «مارا» (یکی از شخصیت های انقلاب فرانسه) بر می گردد که در آن ربسپیر را «فساد ناپذیر» خوانده بود و با استقبال اغلب فرانسویان روبرو شد. تا جایی که به گفته رومن رولان، «لابیل گویار»، تک چهره ای که در سال 1791 از ربسپیر نقاشی کرده بود را با عنوان «فساد ناپذیر» نامگذاری کرد.

اغلب مبارزات سیاسی ربسپیر، در کسوت یک حقوقدان و یا نماینده پارلمانی انجام گرفته است. انگار او می خواسته با استفاده از قوانین حقوقی، زندگی فرانسویان را بهبود ببخشد. او ایده های خود را در غالب لوایح قانونی به مجلس نمایندگان می برد، بیشتر مخالفانش را با محاکمه حقوقی مغلوب می کرد، برای تحت فشار گذاشتن نجبا و فئودال ها، لوایح قانونی متعددی پیشنهاد می داد و حتی در دوره هایی که در میان سیاستمداران فرانسوی، منزوی بود، به پشتوانه قوانین، هفته ها موقعیت سیاسی خود را حفظ می کرد.

ربسپیر در زمانه ای زندگی می کرد که نظام سیاسی فرانسه از یک وضعیت سلطه سلطنتی به یک وضعیت حقوقی-بوروکراتیک تغییر می کرد. هدف اصلی سیاستمداران انقلابی فرانسه، در این دوره، اصلاح قوانین موجود و یا وضع قوانین جدید به منظور بهبود زندگی فرانسویان بود. آنها حتی برای برخی از مفاهیم انتزاعی (مانند آزادی) قوانین مشخص و مدونی تصویب کردند.

اما ویژگی بارز ربسپیر در این است که او برخلاف مرام و مسلک بیشتر چهره های انقلابی دنیا، کمتر در کارناوال های خیابانی شرکت می کرد. رومن رولان این ویژگی او را اینطور توصیف می کند: «[ربسپیر] حتی الامکان از خیابان دوری می جست و کمتر برای ملاقات خلق انبوهی که به افتخار او هورا می کشیدند، عرض اندام می کرد... ربسپیر فقط یک مرتبه به خیابان رفت و آن هم روز نهم ترمیدور بود، برای جان سپردن» (ترمیدور یکی از ماههای تقویم سنتی فرانسه است که به گمانم از شانزدهم ژولای آغازمی شود و در نیمه ژوئن تمام می شود)

روبسپیر و انقلاب

 

انتشارات ورسو، سری جدیدی را با عنوان «انقلابات» راه انداخته است. این سری جدید، آثار کلاسیک شخصیت‌های کلیدی را ارائه می‌دهد که هریک در دوره قیام‌های کبیر، عرصه اصلی را اشغال کردند. هریک از این کتاب‌ها را یک نویسنده رادیکال معاصر معرفی می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه این کلمات آشوب‌گرانه، هنوز توانایی آن را دارند که الهام‌بخش و برانگیزنده باشند. تاکنون دو کتاب از این سری اسلاوی ژیژک، آماده کرده است. «روبسپیر: فضیلت و ترور» و «مائو: درباره پراتیک و تضاد». در واقع، می‌توان گفت که این سری با اثر دیگر ژیژک، «و.ا.لنین: انقلاب پشت دروازه‌ها»، شروع شد که در سال 2002 منتشر شده بود. مقدمه ژیژک بر این کتاب را امید مهرگان در کتاب اول رخداد (مجموعه‌‌ مقالات ژیژک) ترجمه کرده است. در اینجا اشاره‌ای خواهیم داشت به آرای ژیژک درباره روبسپیر از رهبران تندرو انقلاب فرانسه.

نام روبسپیر با تلاش برای تعمیق انقلاب بورژوادموکراتیک 1789 فرانسه عجین است، آن هم با قهر انقلابی. «تحلیل انقلاب فرانسه» از آغاز، عرصه مبارزات سیاسی و ایدئولوژیک بوده است. ژیژک ابتدا به برخورد محافظه‌کاران می‌پردازد که این انقلاب را با قاطعیت رد کرده‌اند و فاجعه‌ای بزرگ به حساب‌اش می‌آوردند. اما فرمول تحلیل لیبرال‌ها این است: «1789 بدون 1793». خلاصه آنچه لیبرال‌های حساس می‌خواهند، انقلابی بدون کافئین است. انقلابی که از آن بوی انقلاب برنمی‌خیزد. به این ترتیب، آنها می‌خواهند انقلاب فرانسه را از مقام رخداد برسازنده دموکراسی مدرن محروم کنند و آن را بی‌نظمی‌ای تاریخی جا بزنند: این یک ضرورت تاریخی بود که اصول مدرن آزادی تامین شود، اما همان‌طور که مثال انگلستان نشان می‌دهد، همین‌ها را می‌شد، بسیار موثرتر و مسالمت‌آمیزیزتر به‌دست آورد. برعکس، رادیکال‌ها معتقدند، اگر «الف»، یعنی برابری، حقوق بشر و آزادی را وسط می‌کشی از پیامدهای آن نباید روی برگردانی. باید شجاعت‌اش را داشته باشی که «ب» را هم به میان بکشی، یعنی بگویی: تروری که برای تامین واقعی «الف» ضروری است، واجب است. اما گفتن این‌که چپ امروز باید این راه را دنبال کند، راحت نیست.

در 1990 شکاف خاصی شکل گرفت؛ همه، از جمله «چپ رادیکال»، به نحوی از میراث ترور انقلابی ژاکوبنی با تمرکز دولتی آن شرمسارند، به‌طوری‌که این شعار عموما پذیرفته شد که «چپ، اگر قرار است، تاثیرگذاری سیاسی‌اش را بازیابد، باید کاملا خود را بپیراید، و بالاخره، باید پارادایم ژاکوبنی را کنار بگذارد». اما قهر انقلابی ژاکوبن‌ها، از همان آغاز، تحلیل‌های گوناگونی را طرح کرده است. ژیژک به نقد نظرات مخالف ژاکوبن‌ها می‌پردازد. از جمله به تحلیل والتر بنیامین، که قهر انقلابی آنها را «خشونت بنیانگذار دولت» نامیده است. ژیژک، برخلاف بنیامین، می‌گوید، قهر انقلابی ژاکوبن‌ها «خشونت بنیانگذار دولت» یا «جنایت بنیانگذار» نظام بورژوایی نیست بلکه نوعی «خشونت الهی» است.

ژیژک می‌گوید، برای درک خشونت الهی باید حرف‌های انگلس درباره این‌همانی دیکتاتوری پرولتاریا و کمون پاریس را، با تغییرات لازم، تکرار کرد: «بسیار خوب، حضراتِ مکتبِ تئوری انتقادی، می‌خواهید بدانید که این خشونت الهی چگونه است؟ به ترور انقلابی 1792-1794 نگاه کنید. این خشونت الهی بود. (و می‌توان اضافه کرد: ترور سرخ 1919...)». به‌تعبیر ژیژک، باید خشونت الهی را با یک پدیده تاریخی که به‌طور مثبت وجود دارد، ربط دهیم و از هر نوع گیج‌کردن تاریک‌اندیشانه دوری کنیم. «خشونت الهی» مدام روی می‌دهد: «آنان که از خارج از نظام ساختارمند اجتماعی کورکورانه ضربه می‌زنند و عدالت می‌طلبند یا انتقام می‌گیرند؛ برای مثال 10 سال پیش هنگامی که جمعیت فقرزده ریودوژانیرو به منطقه ثروتمندنشین شهر سرازیر شدند و به غارت و آتش‌زدن سوپرمارکت‌ها پرداختند، خشونت الهی بود. این خشونت، مانند حمله ملخ‌های انجیل که مجازاتی الهی بود برای رفتار گنه‌بار انسان، معلوم نیست از کجا شروع می‌شود، وسیله‌ای است که هدف ندارد. این عدالت است، نقطه نامتمایز بین عدالت و انتقام، که در طی آن «مردم» ترور خود را اعمال می‌کنند و دیگران را مجبور می‌کنند که بهای‌اش را بپردازند. یعنی روز محشر برای تاریخ طولانی ستم». یا آنطور که روبسپیر می‌گوید: «شما که آرزو می‌کنید حقیقت روی لبان نمایندگان مردم فرانسه بی‌قدرت باشد، چه می‌خواهید؟ بدون شک، حقیقت، قدرت خود، خشم خود و استبداد خود را دارد». ژیژک می‌گوید، براساس همین درک است که روبسپیر میانه‌روها را متهم می‌کند که آنچه واقعا دنبال‌اش هستند، انقلاب بدون انقلاب است؛ آنها انقلابی می‌خواهند که از افراطی که دموکراسی و ترور را به‌ هم برساند، دور باشد.

آنها انقلابی می‌خواهند که به قوانین اجتماعی قبلی احترام بگذارد. ژیژک اشاره می‌کند که در پایان قرن بیستم،‌گذاری از «اومانیسم و ترور» به «اومانیسم یا ترور». امروز، نظریه لیبرالی رایج، «یا» را به جای «و» می‌گذارد اما ترکیب اومانیسم و ترور را، «می‌توان در انقلاب فرانسه مشاهده کرد، در قالب پیوستگی فضیلت و ترور...». ژاکوبن‌ها برای تامین عدالت، اعمال خشونت را جایز می‌دانستند. ژیژک ضمن توضیح چهار نظر مختلف درباره رابطه اومانیسم و ترور به این نتیجه می‌رسد که امروز چاره‌ای نیست جز انتخاب «اومانیسم یا ترور»؛ البته به این معنا که ترور مفهوم مثبت باشد نه اومانیسم. او تاکید می‌کند، «این موضعی رادیکال است که دفاع از آن مشکل است، هرچند شاید تنها امید ما باشد. این اما با دیوانگی وقیحانه تعقیب «سیاست تروریستی و ضدبشری» آشکار مترادف نیست، بلکه چیزی است که دریافتن آن به مراتب مشکل‌تر است». بالاخره ژیژک هشدار می‌دهد که سیاست امروز، زیست‌سیاست پساسیاسی‌ای که سیاست غالب غربی است، چیزی جز سیاست ترس


دانلود با لینک مستقیم


ماکزیمیلین دو روبسپیر رهبر انقلاب کبیر فرانسه 10 ص

کیفیت زندگی و انقلاب دیجیتال

اختصاصی از رزفایل کیفیت زندگی و انقلاب دیجیتال دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

کیفیت زندگی و انقلاب دیجیتال


کیفیت زندگی و انقلاب دیجیتال

کیفیت زندگی و انقلاب دیجیتال



پیش درآمد

این مقاله سعی دارد، بحث کیفیت زندگی را با توجه به تجربه های موجود جهان معرفی کند. در تهیه آن، رهیافت نظری اعمال نشده است به این معنا که کیفیت زندگی در چارچوب تئوری های موجود تبیین نشده است. هدف اصلی مقاله، ایجاد حساسیت و آشنا ساختن خوانندگان با ابعاد مفهومی و تجربی موضوع است       

مقاله شامل سه بخش اصلی است.

 در بخش اول نخست شرایط عمومی جهان و وضعیتی که به شکل گیری پارادیم های جدید انجامیده است مورد بحث قرار می گیرد. سپس انقلاب دیجیتال با تاکید بر شکاف دیجیتال معرفی می شود.

 در بخش دوم مفاهیم و تعاریف کیفیت زندگی ارائه شده و با معرفی مهم ترین شاخص های کیفیت زندگی، چند نمونه از تجربه های جهانی در زمینه استفاده از این شاخص ها برای سیاست گذاری و برنامه ریزی توسعه ملی و محلی ارائه می شود.

  بخش سوم، نگاه کوتاهی دارد به بحث ایران با توجه به الزامات عصر دیجیتال و کیفیت زندگی.

بخش اول: نگاهی به اوضاع کنونی و انقلاب دیجیتال

     جهان وارد عصر تازه‌ای شده است. از نیمه های دوم قرن بیستم ، پایان عمر عصر صنعتی آغاز شد. تحولات پرشتاب علمی ? تکنولوژیکی موتور محرک این تحول بوده است. نخست ، با ورود کامپیوتر به سپهر فنی زندگی دگرگون شد. سپس با هم گرایی امواج تحول حوزه اطلاعات و ارتباطات، کامپیوتر ها به کمک تکنولوژی های ارتباطی از جمله تلفن به هم وصل شدند و چندی بعد قابلیت های این دو تکنولوژی 

های پرتوان با توانمندی های تکنولوژی تلویزیون ترکیب شد و باعث پیدایش عظیم ترین ماشین مصنوع دست انسان گردید، یعنی شبکه جهانی ارتباطات و اطلاعات به هم پیوسته ای که نماد آشکار و آشنای آن اینترنت است و به سرعت و پرتوان دارد همه ابعاد زندگی بشر را دگرگون می سازد. این جریان تحول پرشتاب حول محور تکنولوژی دیجیتال ، باز هم شتاب یافته و راه را برای ورود به عصر دیجیتال هموار ساخته است که همراه است با فرصت ها و چالش ها ، امیدها و بیم هایی بی‌سابقه .

 

وقتی تحولات شتاب می گیرند ، برپدیده ها پیچیدگی و ابهام حاکم می شود و سیستم ها از حالت تعادل خارج می شوند و وضعیت بحرانی شده و دیگر قانون مندی مرسوم بر پدیده ها حاکم نیست. عصر دیجیتال ، عصری است بحران خیز و پرآشوب . دستاوردهای بشر در عرصه مادی سریعتر از توانایی انسان و نظام های اجتماعی مخلوق انسان ، برای انطباق خلاق با این دستاوردها حرکت می کند. انسان از آفریده های خودش عقب می ماند و آشفته و سردرگم نه حال را درک می کند و نه می تواند به گذشته پناه برد و نه قادر است آینده را پیش بینی کند.

حالت آشفتگی و سردرگمی تعادل ذهنی را به هم می ریزد. اما ، ذهن انسان ذاتا" گرایش دارد به تعادل جویی و گریزان بودن از آشفتگی و آشوب. انسان می خواهد در دنیای بی نظمی ، نظمی بجوید ، در فضای پرابهام به درک روشنی دست یابد و در شرایطی که پیش بینی آینده دشوار است ، آینده مطلوب خود را رقم زند.

فضیلت های وجودی انسان که عبارتند از خردورزی ، خودآگاهی ، تامل و بازپس نگری ، تفکر انتزاعی ، تجسم و تخیل ، خلاقیت و نوآوری، یادگیری ، و انطباق خلاق با شرایط پرتحول ، همگی فعال می شوند و انسان فرزانه به سرعت در می یابد که راه حل مسئله ، نه در پناه جستن به گذشته أی است که از دست رفته و نه توقف درحال به شیوه ای سرگردان و درمانده ، بلکه ادامه راه است با نگاهی استراتژیست و آینده ساز همراه با عزمی راسخ برای انتخاب خردمندانه مسیر حرکت و غایت مطلوبی که به کیفیت زندگی اش آسیب نرساند.

این گونه است که در عصر دیجیتال رهیافت ها و رهیافت های امیدبخشی شکل می گیرد که هریک به گونه‌ای بازتابی است از فضائل انسانی که تجهیز شده اند تا اشتباهات گذشتگان را جبران کنند. اشتباهاتی که هزینه های سنگینی برجامعه بشری تحمیل کرده است و کیفیت زندگی انسان معاصر را تنزل داده است. پیش از معرفی مهمترین رهیافت های مثبت و سرنوشت ساز اخیر، نگاهی خواهیم داشت به پی آمدهای آشکار این اشتباهات .

نوع فایل:word

سایز :55.4 kb

 تعداد صفحه:34 


دانلود با لینک مستقیم


کیفیت زندگی و انقلاب دیجیتال

تحقیق درمورد نقش ولایت فقیه در پایداری انقلاب اسلامی

اختصاصی از رزفایل تحقیق درمورد نقش ولایت فقیه در پایداری انقلاب اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

نقش ولایت فقیه در پایداری انقلاب اسلامی

ولایت فقیه، رمز پیروزی و ماندگاری انقلاب اسلامی

 

پیروزى انقلاب مقدس اسلامی همه معادلات جهانى را برهم زد به‌گونه‌ای که همه دشمنان اسلام درصدد تحلیل این پدیده بى‏سابقه و شگفت‏انگیز برآمدند. پیروزى انقلاب اسلامی و شکست نقشه‏هاى دشمنان که طى چند دهه طراحى شده و به اجراء در آمده بود، سبب شد که دشمنان درصدد برآیند تا علت شکست خودشان را پیدا کنند. بعضی تحلیلها فقط برای توجیه شکستشان بود، وگرنه خودشان هم باور نداشتند که آن عوامل چندان تأثیرى داشته باشد. ولی از جمله عواملى که همه آن را خوب فهمیدند و به‌صورت‏هاى مختلف اعتراف کردند و درصدد تضعیف آن برآمدند، نقش رهبرى ولی‌فقیه در جریان انقلاب و بعد هم در مدیریت کشور بود.  فهم این مطلب خیلی احتیاج به تخصص در مسایل سیاسى و اجتماعى ندارد؛ با یک مقایسه خیلى ساده  اهمیت این نقش را می‌توان درک کرد. مقایسه‏اى که قابل فهم است این‌که تقریباً هم‌زمان  با پیروزى انقلاب اسلامى ایران، حرکت انقلابى مردم افغانستان علیه حکومت دست‌نشانده وقت هم شروع شد و قریب بیست سال، اندکى بیشتر یا کمتر، ادامه پیدا کرد. تا آنجا که  اطلاعات و شواهدى هست، مردم افغان در این راه خیلى فداکارى کردند. سختى‏هایى که آنان تحمل کردند به مراتب بیش‌تر از سختى‏هایى بود که مردم ما در دوران انقلاب علیه حکومت پهلوى تحمل کردند. گفته‌‏هاى بعضى  اشخاص موثق و بعضى از رهبران شیعه آن سامان مؤید این مطلب است. به قدرى آن سختى‏ها عجیب بود که گمان می‌‏کنم، اگر این امتحان براى مردم دیگری پیش مى‏آمد تا آن حد تحمل نمى‌کردند. به هرحال داستان‏هاى واقعاً شگفت‌انگیزى است. ولى بالاخره نتیجه چه شد؟ صدها هزار نفر کشته شدند؛ بعدها هم جنگهای داخلی درگرفت و هزاران نفر هم در این جنگها کشته‌شدند. سرانجام هم حاضر شدند در مقابل آمریکا خضوع کنند، و اکنون نیز پیداست کار به کجا انجامیده و خدا مى‏داند بعد از این به کجا خواهد انجامید.

به طور قطع، بسیارى از مردم مجاهد افغانستان  براى  مبارزه با کفر جنگیدند و به برخی نتایج هم دست‌یافتند، چنان‌که علیرغم همه قدرتى که آمریکا در آنجا اعمال کرد،  نه انتخابات و نه قانون اساسى آنها مورد رضایت آمریکا نبود. ولى جا دارد جهاد افغان‏ها را با جهاد مردم ما در مقابل دولت دست‌نشانده آمریکا مقایسه کنید. آیا در آنجا قدرت نظام‌های حاکم قوى‏تر از قدرت نظامى ایران در زمان شاه بود؟ بدون شک بزرگ‏ترین قدرت نظامى منطقه در آن زمان، قدرت ایران بود؛ حتی سلاح‏هایى که بیگانگان در اختیار دولت شاه گذاشته بودند، در منطقه به جز اسرائیل کشور دیگرى آنها را نداشت. ولى آنچه باعث شد مردم ایران پیروز شوند ولی افغان‌ها این‌گونه پراکنده شوند، عزت آنها از بین برود و بالاخره در مقابل آمریکا تمکین کنند، بدون شک عاملى بود که در ایران وجود داشت و در آنجا وجود نداشت؛ و آن برکت حضور شخص امام (رضوان الله علیه) و اندیشه اطاعت از ولىفقیه در میان مردم بود. این فرهنگ کاملاً در جامعه ما جا افتاده که کسى که جانشین امام زمان(ع) شد، اطاعت از او واجب است و اگر به امر او جان دادید شهید محسوب می‌شوید؛ و مردم ما نیز چنین کسی را شناختند.

آیا می‌توان در کنار این عامل، عوامل دیگری را هم مطرح کرد؟ فرض کنید عوامل جنبی در افغانستان بیشتر بود؛ اما سرانجام چه شد؟ ایران پیروز شد و افغانستان شکست خورد؛ چرا؟ این مطلب را عوام هم می‌فهمند. متخصصان تحلیل مسایل سیاسی دنیا نیز از همان آغاز فهمیدند که بزرگ‌ترین رمز پیروزی و شکست‌ناپذیری مردم ایران اعتقاد به ولایت فقیه از یک‌طرف و وجود یک ولی‌فقیه مقتدر و مقبول از سوی دیگر است؛ ولی‌فقیهی که وقتی بر اساس مبانی اسلامی تصمیمی گرفت کسی نمی‌تواند آن را متزلزل کند. به همین خاطر از همان آغاز، به فکر افتادند که این رکن اصلی را در کشور ما تضعیف کنند، تا برای نسل آینده چنین عاملی با این قوت وجود نداشته باشد.

اگر فعالیت‌های آشکار و پنهان دشمن را از ابتدای انقلاب تاکنون بررسی کنیم، شاید اغراق نباشد اگر بگوییم همه اینها مثل حلقه‌های  یک زنجیر، مرتبط باهم و در راه تضعیف بزرگترین عامل پیروزی در انقلاب اسلامی ایران است. از همان اوایل، بخشی از فعالیت‌ها در بُعد نظری و فکری این بود که سراغ کسانی رفتند که به واسطه معلومات کم خود، یا به جهات دیگری، اصل این مبنا را تضعیف می‌کردند. آن‌ها می‌گفتند: چه کسی گفته ولایت فقیه اعتبار دارد و واجب الاطاعه است. این افراد شروع به تشکیک درباره این تئوری و طرح شبهاتی در مورد آن کردند؛ کتابها نوشتند، بحث‌ها کردند و سخنرانی‌ها ایراد نمودند؛ حتی از امکانات رسانه‌ای انقلاب نیز علیه این فکر استفاده ‌کردند، و البته این کار هم‌چنان ادامه دارد. بسیاری از مردم کم یا بیش با این آسیب‌ها و این دردها آشنایند و کسانی را در گوشه و کنار می‌شناسند که به صورت‌های مختلف در این جهت حرکت می‌کنند. گاهی مخالفت با ولایت فقیه را تحقیق علمی وآزاد و به اصطلاح آزاد‌اندیشی می‌دانند و گاهی زیر بار قدرت حاکم نرفتن را برای خود ارزش می‌دانند؛ حتی اگر قدرت حاکم، ولایت فقیه باشد. به هر حال، به دلایلی کسانی آمدند که اصل نظریه ولایت فقیه را زیر سؤال ببرند و با پیدا شدن کسانی که چنین ضعف‌ها و خواسته‌هایی داشتند، دشمنان نیز به تقویت آنها کوشیدند.

گاهی دشمن از ابتدا نقشه‌ای دارد و خودش آن را مستقیماً پیاده می‌کند؛ ولی گاهی عنصری را پیدا می‌کند که به درد کارش می‌خورد، سپس انگیزه وی را تقویت می‌کند. به هر حال حرکت تضعیف اصل و مبنای ولایت فقیه، همچنان هم ادامه دارد و در بعضی از جاها نیز تشدید شده است؛ ولی الحمدلله در طول بیش از ربع قرنی که از پیروزی انقلاب گذشته است، این تلاش‌ها به جایی نرسیده  و دشمنان نتوانسته‌اند خدشه‌ای در این مسأله  وارد کنند و جوّ جامعه را به‌دست بگیرند. شاید یکی از علل شکست آنها این باشد که این اصل جزء فرهنگ شیعه است و اصولاً امری ارتکازی و رایج در جامعه شیعه است و همه مردم می‌دانند که باید به دستور مجتهد جامع الشرایط عمل شود. 

اما  حالا که ـ‌الحمدلله ‌ـ تلاش دشمنان انقلاب در این جهت به جایی نرسید،  آن‌ها باید راه جانشینی هم برای این در نظر داشته باشند. سناریوی دوم آنها این  است که اگر نتوانستند اصل نظریه ولایت فقیه را سرکوب کنند، در مصداق آن تشکیک کنند و پس از آن سعی کنند مصداقی که کمابیش به فکر خودشان نزدیک‌تر باشد سرکار بیاورند. اجرای این حیله شیطانی را هم با راه‌کارهایی که همه ما کمابیش با آن آشنا هستیم، از همان اوایل شروع کردند و این کار مسألة تازه‌ای نیست. آن‌ها این شبهه را مطرح کردند که ولایت فقیه هم باید مدت معینی داشته باشد مثل ریاست جمهوری که چهار ساله است یا بعضی پست‌های دیگر که پنج ساله یا هشت ساله است. کسانی که این شبهه را طرح کردند برای اثبات گفته خود ادعا کردند هر کس قدرتی به دستش آمد و مدت طولانی در این قدرت ثابت ماند، قدرت او را به فساد می‌کشاند؛ حتی کسانی هم که  برای احراز پستی صالح باشند بهتر است مدت محدودی متصدی آن پست باشند؛ چون ممکن است حتی اگر خود آنها هم سالم باقی بمانند، اطرافیانشان سوء استفاده ‌کنند. پس بهتر است مدت تسلط حاکم محدود باشد تا  فساد پیش نیاید. 

حلقه دیگر این است که گفتند خوب است مردم مستقیماً ولی‌فقیه را انتخاب کنند؛ همان‌طور که نمایندگان مجلس و رئیس جمهور را انتخاب می‌کنند. مردم باید رأی بدهند که چه کسی ولی‌فقیه باشد. چرا؟ به این بهانه که این روش به دمکراسی نزدیک‌تر است، و اگر مردم به‌طور مستقیم رأی بدهند و کسی را انتخاب کنند، به فکر مردم بیشتر احترام گذاشته شده و حکومت مردمی‌تر و دمکرات‌مآب‌تر است. ولی انگیزه آنها از طرح این مسأله چیست؟ انگیزه آنها این است که اگر انتخاب رهبر مستقیماً از طرف مردم باشد، از راه‌های مختلف می‌شود به افکار مردم نفوذ کرد؛ هم‌چنان‌که گاهی در بعضی از کشورها مشاهده می‌شود کسانی برای احراز یک پست به پول، تبلیغات، وعده و وعید، راه انداختن کارناوال‌‌ها و چیزهای دیگر متوسل می‌شوند؛ چنین عواملی به‌هرحال تاثیرگذار است. کشور ما هم در گذشته کم و بیش این تجربه‌ها را داشته‌ است، انشاءالله که بعداً نداشته باشد.

با تبلیغات و با عوامل شناخته شدة دیگر که دنیای غرب، دوـ سه قرن آنها را تجربه کرده، در انتخابات یک مرحله‌ای و مستقیم می‌شود رأی ساخت؛ ولی اگر انتخابات چند مرحله‌ای، غیرمستقیم و به گونه‌ای باشد که انگیزه‌ای برای انتخاب شخص معینی نباشد و کسانی که انتخاب می‌شوند، آزادی فکر و احساس مسؤولیت  شرعی بیشتری داشته باشند، در این صورت خطا کم‌تر می‌شود، و کم‌تر می‌شود در آن نفوذ کرد. وقتی بنا باشد صد نفر در یک کشور انتخاب شوند، نمی‌توان نتیجه را کنترل کرد و مشخص نمود که این صد نفر چه کسانی باشند. این‌که دشمنان سعی می‌کنند


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد نقش ولایت فقیه در پایداری انقلاب اسلامی

تحقیق درمورد خلاصه زندگینامه رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیت الله العظمى خامنه 17ص

اختصاصی از رزفایل تحقیق درمورد خلاصه زندگینامه رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیت الله العظمى خامنه 17ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

خلاصه زندگینامه رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیت الله العظمى خامنه‌ای « دام ظله»

 

یک نفر را مثل آقاى خامنه‌ای پیدا بکنید که متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار، و بناى قلبى اش بر این باشد که به این ملت خدمت کند، پیدا نمى کنـید، ایشان را من سالهاى طولانى مى شناسم،.»

امام خمینى «قدس سره»

ازمیلاد تا مدرسه

رهبر عالیقدر حضرت آیت الله سید على خامنه‌ای فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید جواد حسینى خامنه‌ای ، در روز 24 تیرماه 1318 برابر با 28 صفر 1358 قمرى در مشهد مقدس چشم به دنیا گشود. ایشان دومین پسر خانواده هستند. زندگى سید جواد خامنه‌ای مانند بیشتر روحانیون و مدرسّان علوم دینى، بسیار ساده بود. همسر و فرزندانش نیز معناى عمیق قناعت و ساده زیستى را از او یاد گرفته بودند و با آن خو داشتند. رهبر بزرگوار در ضمن بیان نخستین خاطره هاى زندگى خود از وضع و حال زندگى خانواده شان چنین مى گویند:

«پدرم روحانى معروفى بود، امّا خیلى پارسا و گوشه گیر... زندگى ما به سختى مى گذشت. من یادم هست شب هایى اتفاق مى افتاد که در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت براى ما شام تهیّه مى کرد و... آن شام هم نان و کشمش بود.» امّا خانه اى را که خانواده سیّد جواد در آن زندگى مى کردند، رهبر انقلاب چنین توصیف مى کنند: «منزل پدرى من که در آن متولد شده ام ـ تا چهارـ پنج سالگى من ـ یک خانه 60 ـ 70 مترى در محّله فقیر نشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیر زمین تاریک و خفه اى! هنگامى که براى پدرم میهمان مى آمد (و معمولاً پدر بنا بر این که روحانى و محل مراجعه مردم بود، میهمان داشت) همه ما باید به زیر زمین مى رفتیم تا مهمان برود. بعد عدّه اى که به پدر ارادتى داشتند، زمین کوچکى را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما داراى سه اتاق شدیم.»

رهبرانقلاب از دوران کودکى در خانواده اى فقیر امّا روحانى و روحانى پرور و پاک و صمیمی، اینگونه پرورش یافت و از چهار سالگى به همراه برادر بزرگش سید محمد به مکتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را یاد بگیرند. سپس، دو برادر دوران تحصیل ابتدایى را در مدرسه تازه تأسیس اسلامى «دارالتعّلیم دیانتى» گذراندند.

● در حوزه علمیه

ایشان پس از آشنایی با جامع‌المقدمات و صرف و نحو در دبیرستان وارد حوزه علمیه شدند و نزد پدر و دیگر اساتید وقت ادبیات و مقدمات را خواندند. درباره انگیزه ورود به حوزه علمیه و انتخاب راه روحانیت مى گویند: «عامل و موجب اصلى در انتخاب این راه نورانى روحانیت پدرم بودند و مادرم نیز علاقه مند و مشوّق بودند».

ایشان کتب ادبى ار قبیل «جامع المقدمات»، «سیوطى»، «مغنى» را نزد مدرّسان مدرسه «سلیمان خان» و «نوّاب» خواندند و پدرش نیز بر درس فرزندانش نظارت مى کردند. کتاب «معالم» را نیز در همان دوره خواندند. سپس «شرایع الاسلام» و «شرح لمعه» را در محضر پدرش و مقدارى را نزد مرحوم «آقا میرزا مدرس یزدى» و رسائل و مکاسب را در حضور مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینى و بقیه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواندند و دوره مقدمات و سطح را به طور کم سابقه و شگفت انگیزى در پنچ سال و نیم به اتمام رساندند. پدرشان مرحوم سید جواد در تمام این مراحل نقش مهّمى در پیشرفت این فرزند برومند داشتند. رهبر بزرگوار انقلاب، در زمینه منطق و فلسفه، کتاب منظومه سبزوار را ابتدا از «مرحوم


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد خلاصه زندگینامه رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیت الله العظمى خامنه 17ص