رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره سن پیامبر

اختصاصی از رزفایل تحقیق درباره سن پیامبر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

سن پیامبر(ص) و خدیجه در هنگام ازدواج

درباره سن رسول خدا(ص)در هنگام ازدواج عموماگفته‏اند:آنحضرت در آن هنگام بیست و پنج‏سال از عمرشریفش گذشته بود.

ولى درباره سن خدیجه علیها السلام اختلافى در روایات‏دیده مى‏شود که مشهور در آنها نیز آن است که خدیجه در آن‏هنگام چهل سال داشت.

و در برابر این قول مشهور اقوال دیگرى نیز هست مانند قول‏25 سال و 28 سال و 30 سال و 35 و 45 سال... (1) و از برخى نقل‏شده که قول نخست را ترجیح داده‏اند ولى دلیلى براى آن ذکرنکرده است (2) ،و شاید توجیه دیگرى را که برخى از نویسندگان‏کرده‏اند بتواند دلیل و یا تاییدى بر این قول و یا قول‏هاى دوم وسوم نیز باشد که گفته‏اند:

...با توجه به فرزندانى که خدیجه بدنیا آورده مى‏توان‏احتمال داد که سن خدیجه کمتر از چهل سال بوده و تاریخ‏نگاران عرب رقم‏«چهل‏»را بدلیل آنکه رقم کاملى است‏انتخاب کرده‏اند (3) .

نگارنده گوید:تایید دیگر این گفتار نیز حمل فاطمه‏سلام الله علیها و ولادت آن بانوى محترمه در سال پنجم بعثت‏مى‏باشد که انشاء الله در جاى خود بطور تفصیل روى آن بحث‏خواهد شد و اکنون بطور اجمال بیان گردید،که چون طبق‏روایات معتبر محدثین شیعه رضوان الله علیهم فاطمه علیها السلام‏مولود اسلام بوده و در سال پنجم بعثت رسول خدا(ص)بدنیا آمده‏موجب ایراد برخى از برادران اهل سنت که ولادت آن بانوى‏عالمیان را پنج‏سال قبل از بعثت دانسته‏اند قرار گرفته،و موجب‏استبعاد آنان شده چون روى روایات شیعه و قول مشهور درباره‏سن حضرت خدیجه در وقت ازدواج با رسول خدا(ص)لازم آیدکه خدیجه در سن 60 سالگى به فاطمه علیها السلام حامله شده‏باشد،و این مطلب روى جریان طبیعى و عادى بعید است،که‏البته این استبعاد پاسخهاى دیگرى هم دارد و یکى از آنها همین‏است که شنیدید و بقیه را هم انشاء الله تعالى در جاى خود ذکر خواهیم کرد...و بهر صورت مشهور همان است که خدیجه در آن‏هنگام چهل ساله بوده ولى قول به اینکه بیست و هشت‏ساله بوده‏نیز خالى از قوت نیست چنانچه در چند حدیث آمده است، (4) و الله‏اعلم.

این را هم بد نیست‏بدانید که:

برخى عقیده دارند خدیجه سلام الله علیها در هنگام ازدواج بارسول خدا(ص)باکره بوده و قبلا شوهرى نکرده بود،و در این‏باره به حدیثى که ابن شهر آشوب در مناقب روایت کرده تمسک‏جسته‏اند که مى‏گوید:

«...و روى احمد البلاذرى و ابو القاسم الکوفى فی‏کتابیهما و المرتضى فى الشافی،و ابو جعفر فى التلخیص:

ان النبى-صلى الله علیه و آله-تزوج بها و کانت‏عذراء...».

«یؤکد ذلک ما ذکر فی کتابى الانوار و البدع:ان رقیه‏و زینب کانتا ابنتى هاله اخت‏خدیجه‏». (5)

یعنى-احمد بلاذرى و ابو القاسم کوفى در کتابهاى خود وسید مرتضى در کتاب شافى و شیخ ابو جعفر طوسى در کتاب‏تلخیص روایت کرده‏اند که هنگامى که رسول خدا(ص)با36 خدیجه ازدواج کرد آن بانوى محترمه باکره بود،و تایید این گفتارمطلب دیگرى است که در کتابهاى الانوار و البدع روایت‏شده‏که رقیه و زینب دختران‏«هاله‏»خواهر خدیجه بوده‏اند نه خودخدیجه...

و نیز به گفتار صاحب کتاب الاستغاثه استشهاد کرده‏اند که‏گوید:

«...همه کسانى که اخبار نقل کرده و روایات ازآنها بجاى مانده از شیعه و اهل سنت اجماع دارند که‏مردى از اشراف قریش و رؤساى آنها نمانده بود که به‏خواستگارى خدیجه نرود و در صدد آن برنیاید.وخدیجه همه آنها را بازگردانده و یا پاسخ رد به آنها دادو چون رسول خدا(ص)او را بهمسرى خویش درآوردزنان قریش بر او خشم کرده و از او کناره‏گیرى کردندو به او گفتند:بزرگان و اشراف قریش از توخواستگارى کردند و بهمسرى هیچیک از آنها درنیامدى و بهمسرى محمد،یتیم ابوطالب که مرد فقیرى‏است و مالى ندارد درآمدى؟و با اینحال چگونه اهل‏فهم مى‏توانند بپذیرند که خدیجه بهمسرى مردى‏اعرابى از بنى تمیم درآمده و بزرگان قریش را نپذیرفته‏باشد؟...و این مطلبى است که مردم صاحب نظر آنرا نمى‏پذیرند...» (6) .

و بدنبال آن این بحث عنوان شده که آیا رقیه و ام کلثوم که‏بهمسرى عثمان درآمدند و هم چنین زینب که همسر ابو العاص‏بن ربیع گردید دختران صلبى و واقعى رسول خدا(ص)بودند و یاربیبه آنحضرت بوده‏اند... (7) .

ولى بنظر نگارنده روایت ابن شهر آشوب با توجه به اینکه‏مى‏تواند معناى دیگرى داشته باشد که نمونه‏اش درباره برخى ازبزرگ زنان عالم نیز وارد شده و اکنون جاى توضیح و بحث‏بیشتردر آن باره نیست نمى‏تواند در برابر آن شهرت بسیارى که درباره‏ازدواج خدیجه قبل از مفتخر شدن بهمسرى رسول خدا با دو شوهرخود بود،مقاومت کند...

و چنانچه علامه شوشترى در قاموس الرجال گوید:اصل این‏نسبت نیز مورد تردید است و ابو القاسم کوفى نیز مردفاسد المذهب و بى‏عقلى بوده و سید و شیخ رحمهما الله تعالى نیزاحتمالا قول همان ابو القاسم کوفى را نقل کرده‏اند نه اینکه‏مختار خودشان بوده... (8) .

و هم چنین استبعادى که در گفتار صاحب کتاب الاستغاثه بود نیروى برابرى با آن شهرت را ندارد.

پى‏نوشتها:

1 و 2-الصحیح من السیره ج 1 ص 126.

3-تاریخ تحلیلى اسلام ج 1 ص 31-32.

4-مناقب آل ابیطالب-ط قم-ج 1 ص 159.

5-بحار الانوار ج 16 ص 10 و ص 12.

6-الاستغاثه ج 1 ص 70.

7-قاموس الرجال ج 10 ص 431.

8-الصحیح من السیره ج 1 ص 122-126.

درسهایى از تاریخ تحلیلى اسلام جلد 2 صفحه 33


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره سن پیامبر

تحقیق درباره خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر

اختصاصی از رزفایل تحقیق درباره خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر(ص)

خدیجه دختر خویلد بن اسد بن عبد العزى بن قصى بن کلاب‏بود که نسب وى با رسول خدا«ص‏»در قصى بن کلاب متحدمى‏شود، مادرش: فاطمه دختر زائدة بن اصم از بنى معیص ابن عامر بن بؤى بود. عموما نوشته‏اند که وى قبل از ازدواج‏با رسول خدا«ص‏»دو شوهر کرده بود:

اول-ابى هاله هند بن زراره تمیمى-که خدیجه از او پسرى‏پیدا کرد و نامش را همانند نام خودش‏«هند»گذارد،و از این‏«هند»روایاتى نیز در کتابهاى حدیثى نقل شده،مانند روایات‏معروفى که درباره اوصاف رسول خدا«ص‏»و شمائل آنحضرت‏از وى نقل شده و اهل حدیث آنها را در کتابهاى خود نقل کرده‏اندنظیر روایت صدوق‏«ره‏»در عیون الاخبار و معانى الاخبار و روایت‏مکارم الاخلاق،و غیره و حضرت مجتبى‏«ع‏»به این عنوان از وى‏حدیث نقل فرموده و مى‏فرماید: «حدثنى خالى‏»... (1) و گویند او مردى فصیح و سخنور بوده و بعثت‏رسول خدا«ص‏»و اسلام را درک کرده و جزء مهاجران در جنگ‏بدر و احد نیز شرکت داشته،و او کسى است که مى‏گفت:

«انا اکرم الناس ابا و اما و اخا و اختا،ابى رسول الله صلى الله‏علیه و آله و اخى القاسم،و اختى فاطمه،و امى خدیجه...» (2) و گویند:وى در جنگ جمل در رکاب امیر مؤمنان بشهادت‏رسید.

و نیز گویند:او فرزندى نیز داشته که نام او نیز هند بوده‏و گفته‏اند او نیز در لشکریان مصعب بن زبیر بود و در جنگ اوبا مختار به قتل رسید...که او را هند بن هند مى‏گفته‏اند،ولى‏بر طبق نقل قتاده نام خود ابى هاله‏«هند»بوده و هند بن هند همان‏فرزند خدیجه بوده نه فرزند فرزند او. (3)

و برخى گفته‏اند:خدیجه از ابى هاله پسر دیگرى هم داشته‏بنام هاله که بهمین جهت او را ابى هاله گفته‏اند،ولى برخى‏دیگر هاله را فرزند خواهر خدیجه دانسته و چنین فرزندى براى‏خدیجه ذکر نکرده‏اند.

دوم-شوهر دوم خدیجه عتیق بن عائد مخزومى است که پس از مرگ ابو هاله بهمسرى وى درآمد و در برخى از تواریخ دخترى‏بنام‏«هند»نیز از عتیق بن عائد براى خدیجه ذکر کرده‏اند،و گفته‏اند:وى مادر محمد بن صیفى مخزومى است که ازرسول خدا«ص‏»حدیث نقل کرده و به فرزندان او«بنى طاهره‏»مى‏گفتند. (4)

خدیجه پس از اینکه شوهر دوم خود را نیز از دست داد بخاطرثروت بسیار (5) و کمالات دیگرى که داشت‏خواستگاران زیادى‏پیدا کرد چنانچه در برخى از روایات آمده که عقبة بن ابى معیطو صلت‏بن ابى اهاب و ابو جهل و ابو سفیان از او خواستگارى کرده‏و او همه را رد کرد (6) ولى از آنجا که خداى تعالى افتخار همسرى‏رسول خدا«ص‏»و خدمات بعدى او را به اسلام و رهبر گرانقدر آن براى وى مقدر کرده بود بهمسرى آنحضرت درآمد.

پى‏نوشتها:

1-بحار الانوار ج 16 ص 148-155.و سیره ابن هشام(پاورقى)جلد 1 ص 118

2-بحار الانوار ج 16 ص 148-155.و سیره ابن هشام(پاورقى)جلد 1صفحه 187.

3-بحار الانوار ج 16 ص 10.

4-این را هم بد نیست‏بدانید که در این ترتیب دو شوهر که ذکر شد نیز اختلاف است‏و آنچه نقل شد طبق گفته مشهور است،ولى برخى گفته‏اند نخست‏به ازدواج عتیق‏بن عائد مخزومى درآمد و پس از او همسر ابى هاله هند بن زراره گردید، چنانچه‏در کتاب فقه السیره(ص 69)و کشف الغمه اربلى(بحار الانوار ج 16 ص 10)نقل‏شده است.

5چنانچه از روایات و تواریخ بدست مى‏آید خدیجه این ثروت بسیار را از ارث پدرو دو شوهر و تجارتهاى بسیارى که براى او مى‏کردند بدست آورده بود،و در مقدار آن‏رقمهاى مبالغه‏آمیزى در تواریخ دیده مى‏شود که سند متقن و صحیحى براى آن رقمهادر دست نیست مانند هشتاد هزار شتر و امثال آن...و الله اعلم.

6-بحار الانوار ج 16 ص 22.

درسهایى از تاریخ تحلیلى اسلام جلد 2 صفحه 13


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر

مقاله درباره شق القمر معجزه‏اى از معجزات پیامبر(ص)

اختصاصی از رزفایل مقاله درباره شق القمر معجزه‏اى از معجزات پیامبر(ص) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره شق القمر معجزه‏اى از معجزات پیامبر(ص)


مقاله درباره شق القمر معجزه‏اى از معجزات پیامبر(ص)

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:17

شق القمر معجزه‏اى از معجزات پیامبر(ص)

1-تاریخ وقوع این معجزه

در اینکه این معجزه در زمان رسول خدا(ص)و در مکه انجام‏شده اختلافى در روایات و گفتار محدثین نیست و مسئله‏اجماعى است،ولى در مورد تاریخ آن اختلافى در روایات‏و کتابها بچشم مى‏خورد.

از مرحوم طبرسى در اعلام الورى و راوندى در خرائج نقل شده که گفته‏اند این داستان در سالهاى اول بعثت اتفاق افتاد (1) ولى‏مرحوم علامه طباطبائى در تفسیر المیزان در دو جا ذکر کرده که‏این ماجرا در سال پنجم قبل از هجرت اتفاق افتاد (2) و در یک‏جاى آن از پاره‏اى روایات نقل کرده که:

این داستان در آغاز شب چهاردهم ذى حجه پنج‏سال قبل ازهجرت اتفاق افتاد.و مدت آن نیز اندکى بیش نبود.

2-چگونگى ماجرا

در روایات مختلفى که در تواریخ شیعه و اهل سنت ازابن عباس و انس بن مالک و دیگران نقل شده عموما گفته‏اند:

این معجزه بنا بدرخواست جمعى از سران قریش و مشرکان مانندابو جهل و ولید بن مغیره و عاص بن وائل و دیگران انجام شد،بدین‏ترتیب که آنها در یکى از شبها که تمامى ماه در آسمان بود بنزدرسول خدا(ص)آمده و گفتند:اگر در ادعاى نبوت خود راستگو وصادق هستى دستور ده این ماه دو نیم شود!رسول خدا(ص)

بدانها گفت:اگر من اینکار را بکنم ایمان خواهید آورد؟

گفتند:آرى،و آنحضرت از خداى خود درخواست این معجزه راکرد و ناگهان همگى دیدند که ماه دو نیم شد بطورى که کوه‏حرا را در میان آن دیدند و سپس ماه به هم آمد و دو نیمه آن به هم‏چسبید و همانند اول گردید،و رسول خدا(ص) دوبار فرمود:

«اشهدوا،اشهدوا»یعنى گواه باشید و بنگرید!

مشرکین که این منظره را دیدند بجاى آنکه به آنحضرت‏ایمان آورند گفتند!«سحرنا محمد»محمد ما را جادو کرد،و یاآنکه گفتند:«سحر القمر،سحر القمر»ماه را جادو کرد!

برخى از آنها گفتند:اگر شما را جادو کرده مردم شهرهاى‏دیگر را که جادو نکرده!از آنها بپرسید،و چون از مسافران‏و مردم شهرهاى دیگر پرسیدند آنها نیز مشاهدات خود را در دو نیم‏شدن ماه بیان داشتند (3) .

و در پاره‏اى از روایات آمده که این ماجرا دو بار اتفاق افتادولى برخى از شارحین حدیث گفته‏اند:منظور از دو بار همان دوقسمت‏شدن ماه است نه اینکه این جریان دو بار اتفاق افتاده‏باشد. (4) و البته مجموع روایاتى که درباره این معجزه وارد شده حدود بیست روایت میشود که در کتابهاى حدیثى شیعه و اهل سنت‏مانند بحار الانوار و سیرة النبویة ابن کثیر و در المنثور سیوطى ودیگران نقل شده.

3-گفتار بزرگان در مورد اجماع و تواتر روایات در این باره

عموم محدثین و علماى اسلامى درباره وقوع این معجزه ازرسول خدا(ص)ادعاى اجماع و تواتر روایات را کرده‏اند چنانچه‏مرحوم طبرسى از علماى شیعه در مقام رد گفتار مخالف گفته:

«المسلمین اجمعوا على ذلک فلا یعتد بخلاف من خالف فیه...» (5) مسلمانان بر انجام این معجزه اجماع دارند و از اینرو بگفتار مخالف‏اعتنائى نیست.

و ابن شهر آشوب در مناقب گوید:

«اجمع المفسرون و المحدثون سوى عطاء و الحسن و البلخى فى قوله‏«اقتربت الساعة...»انه اجتمع المشرکون.و آنگاه داستان را نقل‏کرده‏» (6) .

و از علماى اهل سنت نیز فخر رازى در تفسیر مفاتیح الغیب درتفسیر سوره قمر گوید:

«المفسرون باسرهم على ان المراد ان القمر حصل فیه‏الانشقاق...» (7) .

مفسران همگى بر این عقیده‏اند که در ماه انشقاق پدید آمد و دو نیم شد...

و سپس داستان را بهمانگونه که ما نقل کردیم بیان مى‏کند.

و از قاضى در شفاء نقل شده که گفته:

«اجمع المفسرون و اهل السنة على وقوع الانشقاق‏». (8) چنانچه ابن کثیر در سیرة النبویة گوید:

«و قد اجمع المسلمون على وقوع ذلک فى زمنه علیه الصلاة و السلام‏و جاءت بذلک الاحادیث المتواترة من طرق متعددة تفید القطع عند من‏احاط بها و نظر فیها» (9) .

-مسلمانان اجماع بر وقوع آن در زمان آنحضرت دارند و حدیثهاى متواتره‏نیز از طرق متعدده در این باره رسیده که براى هر کس که بدانها احاطه داشته ودر آنها نظر افکنده موجب قطع خواهد شد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره شق القمر معجزه‏اى از معجزات پیامبر(ص)

تحریف سیره و سنت پیامبر(ص) توسط معاویه

اختصاصی از رزفایل تحریف سیره و سنت پیامبر(ص) توسط معاویه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

تحریف سیره و سنت پیامبر(ص) توسط معاویه

 

از میان دشمنان اسلام تنها طایفه اى که لحظه اى دست از عداوت و دشمنى با پیامبر و مسلمانان برنداشت, طایفه بنى امیه بود. سرکرده این طایفه ابوسفیان بود; او کسى بود که تا پیش از فتح مکه, یکى از دشمنان سرسخت اسلام و مسلمانان به حساب مىآمد. او کسى بود که جنگ بدر, احد و احزاب را به قصد نابودى اسلام راه اندازى کرد و تا فتح مکه لحظه اى عقب ننشست و فرزندش معاویه ـ که در فساد, طغیان و بى دینى, کمتر از پدر خود نبود ـ از همان اول بناى مخالفت با پیامبر و اهل بیت او را گذاشت. پس از شهادت امیرمومنان(ع) بدترین فشارها را علیه شیعیان و پیروان آن حضرت روا داشت.

و مى توان گفت کسى که بیش ترین لطمه را به پیکره اسلام و مسلمانان وارد کرد, معاویه بود; چرا که او طى پنجاه سالى که برمسلمانان مسلط شده بود, نه تنها بسیارى از حرمت ها را شکست بلکه در تحریف سیره و سنت پیامبراکرم(ص) تلاش زیادى کرد.

امیرمومنان که بهتر از هرکس دیگرى سابقه دیرینه این طایفه و على الخصوص معاویه را مى دانست, طى نامه اى به مردم عراق به این مسئله اشاره کرده و چنین خاطر نشان مى سازد:

((بدانید که شما مردم عراق با کسانى رو به رو شده اید که طلقإ (آزاد شدگان) و فرزندان طلقإ هستند, و با گروهى مى جنگید که به زور و به اکراه اسلام آورده اند. آنان از دشمنان خدا و سنت پیامبر و قرآن مجید و پیروان احزاب و بدعت ها مى باشند. ))(1)

و در خطبه دیگرى به هنگام تشویق یاران خود به هنگام رفتن به جنگ علیه معاویه فرمود:

((پیش به سوى دشمنان خدا و سنت و قرآن مجید; به سوى باقى ماندگان احزاب و قاتلان مهاجران و انصار.))(2)

روش هاى معاویه در تحریف سیره نبوى

برخوردهاى زشت و زننده معاویه بن ابى سفیان با راویان حدیث نبوى, نشان دهنده عمق کینه توزى و حقد و حسد او نسبت به پیامبر و یارانش مى باشد.

او گاهى با شنیدن حدیثى از پیامبر, با نشان دادن حرکات زشتى از خود, راوى و روایت را به باد مسخره و استهزإ مى گرفت که نمونه هاى زیر بهترین گواه ما است:

تمسخر سعد

علامه امینى از طبرى از ابن إبى نجیح نقل کرده: وقتى که معاویه جهت اداى مراسم حج به مکه آمده بود, پس از طواف به سوى دارالندوه رفت در حالى که سعد بن ابى وقاص او را همراهى مى کرد.

معاویه او را بر تخت در کنار خود نشانیده و شروع به دشنام دادن به على(ع) کرد. سعد گفت: مرا در کنار خود نشانیده و على(ع) را دشنام مى دهى؟! به خدا سوگند اگر یکى از صفات على(ع) در من بود, برایم بهتر بود از آنچه که آفتاب بر آن بتابد... (3)

علامه امینى در ادامه این ماجرا, از ابن عایشه و دیگران نقل کرده: وقتى سعد چنین گفت, بلافاصله از جاى خود برخاسته تا برود, معاویه بادى از خود خارج کرده و گفت: بنشین تا جواب خود را دریافت کنى, تاکنون در نزد من این گونه پست و فرومایه جلوه نکرده بودى. اگر چنین است که تو مى گویى, پس چرا با او بیعت نکردى در حالى که اگر من چنین چیزى از پیامبر شنیده بودم تا زنده بودم خدمتگزارش مى بودم...(4)

تمسخر ابوقتاده

و آن روزى که معاویه وارد مدینه شد, ابوقتاده با او رو به رو گشت. معاویه گفت: اى ابوقتاده! به جز شما گروه انصار, همه مردم با من دیدار کردند. چه چیز مانع شد که به دیدنم نیایید؟ ابوقتاده گفت: چهارپایانمان همراه ما نبود. معاویه گفت: پس شتران شما چه شدند؟ ابوقتاده گفت: آن ها را در آن روزى که در پى تو و پدرت در جنگ بدر بودیم, پى کردیم. سپس گفت: پیامبر به ما فرمود که ما پس از او سختى ها و مشکلاتى خواهیم دید. معاویه گفت: در این صورت به شما چه دستورى داده است؟

ابوقتاده گفت: ما را به صبر و شکیبایى دستور داده است.

معاویه گفت: پس صبر کنید تا وى را ملاقات کنید.(5)

اهانت و اخراج

روزى ابوبکره در مجلس معاویه حاضر شد. معاویه گفت: اى ابابکره! براى ما حدیث بگو. إبوبکره گفت: از رسول خدا شنیدم که مى فرمود: سى سال, خلافت است و سپس, پادشاهى خواهد شد. عبدالرحمن بن ابى بکره گوید: من نیز در آن موقع همراه پدرم بودم, پس معاویه با شنیدن این حدیث, دستور داد تا با پس گردنى ما را از آن جا بیرون کردند.(6)

تهدید ناقلان حدیث

از جمله کارهایى که معاویه در رابطه با منع و جلوگیرى از احادیث رسول الله انجام داد, این بود که برخى از یاران رسول خدا(ص) را در صورت نقل روایت, به کشتن تهدید کرده بود.

نصربن مزاحم مى نویسد: معاویه کسى را به سراغ عبدالله بن عمر فرستاده, به او گفت: اگر بشنوم که حدیثى را نقل کرده باشى, گردن تو را خواهم زد.(7)

برخورد با سیره و سنت پیامبر(ص)

حقد و کینه دیرینه معاویه او را وامى داشت که به سخنان درربار پیامبر نیز نگاه دیگرى کند, بدین جهت از همان اول بنا را بر این گذاشت که سخنان و سنت پیامبر(ص) را جعل و تحریف و تغییر و همچنین با تجاهل و تغافل و انکار بلکه اظهار رإى در برابر سنت پیامبر و ده ها برنامه دیگر براى محو سنت, و تلاش مستمر و پى گیر براى از بین بردن سیره و سنت پیامبر(ص) داشته باشد, به عنوان نمونه:

1. توبیخ راویان و به فراموشى سپردن روایات

معاویه از کسانى بود که بر خلاف سنت رسول الله(ص), بازار رباخوارى را در شام رواج داده بود و اگر فردى در این باره سخن مى گفت, در برابرش سخت موضع مى گرفت. و در برخى موارد از راوى مى خواست تا از ذکر حدیث نبوى خوددارى کند.

آورده اند که: عباده بن الصامت در شام دید که که شامیان در داد و ستد خود ظرف نقره اى را با دو برابر با ظرف نقره اى دیگر مى فروشند. به نزد آن ها رفته, اظهار داشت: اى مردم! هرکه مرا مى شناسد که مى شناسد و هرکه مرا نمى شناسد, من عباده بن الصامت هستم; بدانید که در شب پنج شنبه در آخرین ماه رمضان از پیامبر شنیدم که مى فرمود:


دانلود با لینک مستقیم


تحریف سیره و سنت پیامبر(ص) توسط معاویه

مقاله درباره شق القمر معجزه

اختصاصی از رزفایل مقاله درباره شق القمر معجزه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

شق القمر معجزه‏اى از معجزات پیامبر(ص)

1-تاریخ وقوع این معجزه

در اینکه این معجزه در زمان رسول خدا(ص)و در مکه انجام‏شده اختلافى در روایات و گفتار محدثین نیست و مسئله‏اجماعى است،ولى در مورد تاریخ آن اختلافى در روایات‏و کتابها بچشم مى‏خورد.

از مرحوم طبرسى در اعلام الورى و راوندى در خرائج نقل شده که گفته‏اند این داستان در سالهاى اول بعثت اتفاق افتاد (1) ولى‏مرحوم علامه طباطبائى در تفسیر المیزان در دو جا ذکر کرده که‏این ماجرا در سال پنجم قبل از هجرت اتفاق افتاد (2) و در یک‏جاى آن از پاره‏اى روایات نقل کرده که:

این داستان در آغاز شب چهاردهم ذى حجه پنج‏سال قبل ازهجرت اتفاق افتاد.و مدت آن نیز اندکى بیش نبود.

2-چگونگى ماجرا

در روایات مختلفى که در تواریخ شیعه و اهل سنت ازابن عباس و انس بن مالک و دیگران نقل شده عموما گفته‏اند:

این معجزه بنا بدرخواست جمعى از سران قریش و مشرکان مانندابو جهل و ولید بن مغیره و عاص بن وائل و دیگران انجام شد،بدین‏ترتیب که آنها در یکى از شبها که تمامى ماه در آسمان بود بنزدرسول خدا(ص)آمده و گفتند:اگر در ادعاى نبوت خود راستگو وصادق هستى دستور ده این ماه دو نیم شود!رسول خدا(ص)

بدانها گفت:اگر من اینکار را بکنم ایمان خواهید آورد؟

گفتند:آرى،و آنحضرت از خداى خود درخواست این معجزه راکرد و ناگهان همگى دیدند که ماه دو نیم شد بطورى که کوه‏حرا را در میان آن دیدند و سپس ماه به هم آمد و دو نیمه آن به هم‏چسبید و همانند اول گردید،و رسول خدا(ص) دوبار فرمود:

«اشهدوا،اشهدوا»یعنى گواه باشید و بنگرید!

مشرکین که این منظره را دیدند بجاى آنکه به آنحضرت‏ایمان آورند گفتند!«سحرنا محمد»محمد ما را جادو کرد،و یاآنکه گفتند:«سحر القمر،سحر القمر»ماه را جادو کرد!

برخى از آنها گفتند:اگر شما را جادو کرده مردم شهرهاى‏دیگر را که جادو نکرده!از آنها بپرسید،و چون از مسافران‏و مردم شهرهاى دیگر پرسیدند آنها نیز مشاهدات خود را در دو نیم‏شدن ماه بیان داشتند (3) .

و در پاره‏اى از روایات آمده که این ماجرا دو بار اتفاق افتادولى برخى از شارحین حدیث گفته‏اند:منظور از دو بار همان دوقسمت‏شدن ماه است نه اینکه این جریان دو بار اتفاق افتاده‏باشد. (4) و البته مجموع روایاتى که درباره این معجزه وارد شده حدود بیست روایت میشود که در کتابهاى حدیثى شیعه و اهل سنت‏مانند بحار الانوار و سیرة النبویة ابن کثیر و در المنثور سیوطى ودیگران نقل شده.

3-گفتار بزرگان در مورد اجماع و تواتر روایات در این باره

عموم محدثین و علماى اسلامى درباره وقوع این معجزه ازرسول خدا(ص)ادعاى اجماع و تواتر روایات را کرده‏اند چنانچه‏مرحوم طبرسى از علماى شیعه در مقام رد گفتار مخالف گفته:

«المسلمین اجمعوا على ذلک فلا یعتد بخلاف من خالف فیه...» (5) مسلمانان بر انجام این معجزه اجماع دارند و از اینرو بگفتار مخالف‏اعتنائى نیست.

و ابن شهر آشوب در مناقب گوید:

«اجمع المفسرون و المحدثون سوى عطاء و الحسن و البلخى فى قوله‏«اقتربت الساعة...»انه اجتمع المشرکون.و آنگاه داستان را نقل‏کرده‏» (6) .

و از علماى اهل سنت نیز فخر رازى در تفسیر مفاتیح الغیب درتفسیر سوره قمر گوید:

«المفسرون باسرهم على ان المراد ان القمر حصل فیه‏الانشقاق...» (7) .

مفسران همگى بر این عقیده‏اند که در ماه انشقاق پدید آمد و دو نیم شد...

و سپس داستان را بهمانگونه که ما نقل کردیم بیان مى‏کند.

و از قاضى در شفاء نقل شده که گفته:

«اجمع المفسرون و اهل السنة على وقوع الانشقاق‏». (8) چنانچه ابن کثیر در سیرة النبویة گوید:

«و قد اجمع المسلمون على وقوع ذلک فى زمنه علیه الصلاة و السلام‏و جاءت بذلک الاحادیث المتواترة من طرق متعددة تفید القطع عند من‏احاط بها و نظر فیها» (9) .

-مسلمانان اجماع بر وقوع آن در زمان آنحضرت دارند و حدیثهاى متواتره‏نیز از طرق متعدده در


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره شق القمر معجزه