رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پرسشنامه نگرش فرد در مورد تصویر بدنی خود

اختصاصی از رزفایل پرسشنامه نگرش فرد در مورد تصویر بدنی خود دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

هدف این پرسشنامه ارزیابی نگرش افراد درباره ابعاد تصویر بدنی خویش می باشد. این پرسشنامه شامل 69 ماده است که....


دانلود با لینک مستقیم


پرسشنامه نگرش فرد در مورد تصویر بدنی خود

مقاله نگرش اقتصادی به روابط عمومی

اختصاصی از رزفایل مقاله نگرش اقتصادی به روابط عمومی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله نگرش اقتصادی به روابط عمومی


مقاله نگرش اقتصادی به روابط عمومی

 

 

 

 

 

 

مقاله نگرش اقتصادی به روابط عمومی

فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت) تعداد صفحه:47

مقدمه

روابط عمومی تمنیات و آرزوهایی دارد تا خود را به صورت حرفه‌ای درآورد. فرهنگ روابط عمومی ابزاری است که می‌تواند به انجام این وضعیت کمک کند؛ ولی طبیعت دوره تحصیلات و منظور از مواد درسی، موضوعات مورد مشابهی است که در این باره اغلب بین دانشگاهیان و کارورزان اختلاف‌نظر وجود دارد.

در بریتانیا دولت صریحا آموزش حرفه‌ای را تشویق می‌کند؛ بنابراین لازم است آموزش به طور روزافزون در خدمت مشاغل و تقاضاهای صنعتی باشد.
این مقاله در جست‌وجوی ارتباط بین روابط عمومی،‌ آموزش و تحقیق است. این بحث شامل دید عمیق به پیشرفت‌های آموزش روابط عمومی در بریتانیا در مقایسه با پیشرفت‌های ایالات متحده و اروپاست.

حرفه‌ای کردن روابط عمومی

حصول حالت حرفه‌ای برای روابط عمومی مهم است، زیرا که با چنین شناختی می‌توان به احترام و آرزوهای اجتماعی نایل آید و به خوبی تشخیص آشکار تبلیغات از واقعیت را آسان کرد.

در ادبیات روابط عمومی که با مفهوم حرفه‌ای بودن در ارتباط‌ است، تمایل قوی‌ای وجود دارد تا آن را به عنوان چیزی تلقی کند که به طور انفرادی به کار برده می‌شود تا اینکه شغل تلقی شود.

این پرسش که چه حدی از اکثریت موردنیاز است و چه راه آسانی برای بیرون راندن مناظرات از پرسش‌های مهمی که درباره نقش روابط عمومی در جامعه به نظر می‌رسد، افق دید را وسیع‌تر می‌کند؛ شیوه «گرونیگ» و «هانت» _ که منحصرا در اینجا به کار گرفته‌اند _ شبیه است به آنچه که در حوزه روابط عمومی تا حد پرسش‌هایی درباره رفتار انفرادی تنزل پیدا می‌کند. این گونه نیست که چنین تقربی برای خودش طرفداری نداشته باشد، مساله در عدم وجود جایگزین‌هایی است که شکاف اصلی را در ادبیات جامعه‌شناسی روابط عمومی ایجاد می‌کنند. بدون شک این شکاف در موقع خود توسط دانشجویان روابط عمومی (که دارای زمینه یا علاقه‌مند به جامعه‌شناسی، سیاست و مطالعات مردمی هستند و آنان در پاسخگویی به چنین سئوالاتی بهتر عمل کنند، مجهز می‌کند) پرخواهد شد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله نگرش اقتصادی به روابط عمومی

دانلودمقاله بررسی نگرش والدین در مورد مصرف مواد مخدر در نوجوانان دختر

اختصاصی از رزفایل دانلودمقاله بررسی نگرش والدین در مورد مصرف مواد مخدر در نوجوانان دختر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی نگرش والدین در مورد مصرف مواد مخدر در نوجوانان دختر مدرسه راهنمایی حدیث شهرستان خرمدره

 

چکیده تحقیق:
این تحقیق که بااهداف دستیابی به اطلاعات درزمینه بررسی نگرش والدین درموردمصرف موادمخدردرنوجوانان دخترمدرسه راهنمایی حدیث شهرستان خرمدره طراحی واجراشده است.جمعیت نمونه این تحقیق عبارت است ازتعداد40نفرازدانش آموزان که درمدرسه فوق الذکر مشغول به تحصیل هستند واولیاءآنها که به روش نمونه گیری منظم انتخاب شدندابزاراین تحقیق شامل استفاده ازپرسشنامه بوده است.پرسشنامه مرکب از22سوال بسته پاسخ است که 11سوال مربوط به نگرش دانش آموزان نسبت به موادمخدردرنوجوانان و11سوال مربوط به پرسشنامه اولیاءکه اطلاعاتی درزمینه میزان تحصیلات والدین-تعدادافرادخانواده-نحوه کنترل والدین-صرف وقت والدین بافرزندان ونگرش والدین نسبت به موادمخدروگرایش نوجوان به اعتیادجمع آوری گردیده است وپس ازتجزیه وتحلیل دوپرسشنامه نتایج به شرح زیربدست آمد:
1-بین میزان تحصیلات والدین وگرایش نوجوان به اعتیاد رابطه معنی داری وجودندارد.زیراآزمون خی دوبدست آمده (82/1)ازخی دوجدول درسطح (5%)برابربا(81/7)وبادرجه آزادی(3=)کوچکتراست بنابراین فرض صفرتاییدوفرض مخالف رد می شود.
2-بین تعدادافرادخانواده وگرایش نوجوان به اعتیادرابطه معنی داری وجودندارد.زیراآزمون خی دوبدست آمده (75/0)ازخی دوجدول درسطح(5%)برابربا (81/7)وبادرجه آزادی(3=)کوچکتراست بنابراین فرض صفرتاییدوفرض مخالف رد می شود.
3-بین نحوه کنترل والدین وگرایش نوجوان به اعتیادرابطه معنی داری وجودندارد.باتوجه به اینکه آزمون خی دوبدست آمده(81/2)ازخی دوجدول درسطح(5%)برابربا(49/9)وبادرجه آزادی (4=)کوچکتراست بنابراین فرض صفرتاییدوفرض مخالف ردمی شود.
4-بین صرف وقت والدین بافرزندان وگرایش نوجوان به اعتیادرابطه معنی داری وجودندارد.باتوجه به اینکه آزمون خی دوبدست امده(31/1)ازخی دوجدول درسطح (5%)برابربا(49/9)وبادرجه آزادی(3=)کوچکتر است بنابراین فرض صفرتاییدو فرض مخالف رد می شود.
5-بین نگرش والدین نسبت به موادمخدروگرهیش نوجوان به اعتیهدرابطه معنی داری وجودندارد.چون آزمون ضریب همبستگی بدست آمده (86/0)ازضریب همبستگی جدول درسطح (5%)برابربا(26/3)وبادرجه آزادی (38=)کوچکتراست بنابراین بین دو متغیرهمبستگی وجود ندارد.
بنابراین این نتایج رافقط درجامعه تحقیق شده می توان تعمیم دادوتعمیم دادن آن به سایرجوامع صحیح نیست.

 


فصل اول

طرح تحقیق
1- مقدمه
2- بیان مساله
3- ضرورت و اهمیت تحقیق
4- اهداف تحقیق
5- سوالات تحقیق
6- تعریف مفهومی و عملیاتی واژه

 

 

 

 

 

 

 


مقدمه :
در جوامع انسانی جهان امروز به شدت از برخی مسائل و آسیب های اجتماعی و انسانی رنج می برندواین مسائل وآسیبهای اجتماعی کالبدفردی خانوادگی واجتماعی انسانهارامانندموریانه ازدرون می خورد.شاهدعینی یکی ازمسائل ودامنه آسیب زدایی اجتماعی ان حضورسوءمصرف موادمخدروافزایش روزافزون عرضه وتقاضای آن درسطح جهانی است.مسئله اعتیادیک مشکل اجتماعی است که علاوه برعوارض جسمی وروانی برای فرد سلامت جامعه راازنظراجتماعی سیاسی اقتصادی وفرهنگی موردتهدیدقرارمی دهد.استفاده ازموادمخدردرسراسرجهان بخصوص درسالهای اخیردرمیان جوانان ونوجوانان مشکلات بزرگی رابرای غالب کشورهابوجودآورده است.به موجب آخرین آماررسمی منتشره درانگلستان یک میلیون جوان ونوجوان این سرزمین به دام اعتیادبه موادمخدراسیرهستند((کیت هیلادل))فرمانده نیروی انتظامی مبارزه باموادمخدراشاره میکند که
ازدیدگاه بعضی ازنوجوانان مصرف موادمخدرامری تفریحی به حساب می آید وتهیه این مواددرهمه جاودرهمی سنین به طرزخطرناکی آسان شده است.(ژرفای تربیت-اسفند80)
اهمیت خطراعتیادبیشترازآن است که اکثرنسل جوان دردوره سازندگی وفعالیت عمرخودرادرمعرض خطر ابتلا قرارمی گیرند.همه افرادی که بانوجوانان وجوانان سروکار دارنداهمیت آشنایی بامسائل ومشکلاتشان باعث ایجادبحران رفتاری واجتماعی می شوندآگاه هستند.بدین جهت تلاش برای درک جایگاه جوانان ونوجوانان کمک به آنها درگذرگاه ازاین دوره حساس به گونه طبیعی وهماهنگ باارزشها وهنجارهای مورد قبول جامعه وتلاشی مهم به حساب می آید.پیشگیری ازبروزیک آسیب اجتماعی ومبارزه باآفتهایی که سلامت فردی واجتماعی رابه مخاطره می اندازد ومستلزم درک وشناخت صحیح ازمسئله موردنظراست ونظربه اینکه جوانان ونوجوانان نیروی مستعد بالقوه هستند که سرمایه های عظیم مملکت محسوب می شوند.پیشگیری ازگرایش نوجوانان به مصرف موادمخدرومبارزه بااعتیاد آنان ازجایگاه واهمیت ویژه ای برخوردارمی گردد.
اعتیاددرواقع بیماری اجتماعی به قول جامعه شناسان بلای اجتماعی است ووالدین که نقش مهمی دررشدشخصیت فرزندان دارندویکی ازعوامل مهم درکنترل فرزندان درعدم سوق دهی به سوی مصرف موادمخدر می باشندوازآنجا که یکی ازعوامل گرایش به اعتیاددرنوجوانان عامل خانوادگی می باشدوبه نگرش والدین(مثبت ومنفی)نسبت به موادمخدربستگی دارد.این تحقیق سعی داردکه تاباانجام بررسیهایی به نگرش والدین درموردمصرف موادمخدردرنوجوانان پی ببردوراهکارهای مناسب جهت ایجادذهنیت منفی نسبت به موادمخدرهم دروالدین وهم درفرزندان وشکوفایی شخصیت دانش آموزان مبادرت نماید.


بیان مسئله:
مساله اعتیاددرجهان امروزازمسائل مهم اجتماعی است که دربیشتر کشورهابصورت مشکل عمده ای برای دولتها جلوه می کندوباوجودعدم مقبولیت مختلف اجتماع بااین مساله بصورت جدی درگیر می باشندوافرادزیادی خصوصا"ازسنین نوجوانی تااواخر عمرخودموادمخدرمصرف می کندوبه آن وابسته می شوند.جامعه شناسان روانشناسان پزشکان دیگر کارشناسان ونیزسازمانهای مختلف برای پیشگیری ومبارزه بااعتیادطرحها وبرنامه های مختلفی رابه مورداجرامی گذارند تاسلامت افرادوبهداشت عمومی جامعه راحقظ کنندوازهدررفتن نیروهای انسانی جلوگیری نمائید.
موادمخدر که عده زیادی ازمردم بویژه جوانان رادام خودگرفتارکرده وازیک سوباعث خسارات جسمی وروانی گشته وازسوی دیگرمتلاشی شدن خانواده هاراموجب گردیده است کشورماایران به علت قرارگرفتن درسرراه یکی ازمسیرهای حمل ونقل ودلایل دیگری که منشاءاجتماعی وتاریخی داردودرچنددهه اخیرمسئله اجتماعی به نام سوءمصرف موادمخدرگردیده است وباتوجه به اینکه جمعیت کشور افزایش می یابد ونیروی جوان ونوجوان درصدبالایی ازجمعیت فعال کشورراتشکیل می دهدمسئله بیکاری ونداشتن شغل مناسب ازجمله عواملی هستند که باعث می شوند این گروه ازاقشاررابهسوی اعتیادکشانده شود.
بنابراین نظربه اینکه سن ابتلاءومصرف موادمخدردربسیاری ازکشورهای جهان کاهش یافته است ونوجوانان وجوانان درمعرض خطربیشتری نسبت به گذشته قراردارندواعتیادنیروهای فعال یک جامعه رابالاخص سنین 30-20سال رابه خود مشغول داشته است وباتوجه به اینکه مصرف موادمخدردرمیان بعضی ازنوجوانان هم شیوع پیداکرده ومسائل ومشکلاتی راباعث شده وچنانکه ذکرشدیکی ازعوامل گرایش نوجوانان به مصرف موادمخدر عوامل خانوادگی می باشند ووالدین نقش مهمی رادررفتاروکرداروسنبل الگوبودن برای فرزندان خوددارند وبرآن شدیم که تحقیقی درموردبررسی نگرش والدین درموردمصرف موادمخدردرنوجوانان رادرموردمطالعه وبررسی قراردهم ودرجهت رسیدن به اهداف تحقیق بطورکلی برای سوال اساسی زیر پاسخ علمی تهیه وارائه نمایم بنابراین سوال اصلی تحقیق حاضراین است:والدین چه نگرشی درموردمصرف موادمخدردرنوجوانان دارند؟
اهمیت وضرورت تحقیق:
قرنهاست که مساله ای به نام اعتیاد درذهن بشررابه خودمشغول داشته است.اعتیادازبدوپیدایش تاکنون همواره درجوامعی بابافت متعادل وسالم ونابهنجاری بسیارعظیم به حساب آمده ومی آمده وقت آن رسیده که انجمادبی تفاوتی ذوب گرددوسکوت رگبارتسلیم درفضای غم گرفته شکسته شودوقت آن رسیده که ازبه یغما رفتن غنچه های مقاومت وزیبای زندگی جلوگیری به عمل آید.انجام این تحقیق ازدودیدگاه اهمیت شایان ذکردارد:
الف:دیدگاه عام وکلی:
1-ضرورت تربیتی :
ازآنجاکه نوجوانان وجوانان آینده سازان جامعه محسوب می شوندووالدین نقش بسیاری درتربیت والگوبودن فرزندان دارند به این خاطرباید درراستای جامعه ای سالم وسازنده می بایست هرگونه عاملی که منجربه انحراف نوجوانان خواهدگردید دقیقا"شناسایی وسپس تضعیف گردد.
2-ضرورت فرهنگی :
جهت مقابله باتوطئه های فرهنگی بیگانه وبرنامه ریزی درزمینه رشدواعتلای جامعه وپیشرفت جامعه اسلامی لازمست باکلیه عواملی که موجب تخریب روحیه جوانان ونوجوانان می گرددباشناخت آگاهانه مقابله کرد.
3-ضرورت سیاسی:
دردنیای استکبارواستعمارگران ازموادمخدربعنوان اهرم فشاربه منظورایجادسلطه درجوامع بشری وبعنوان یکی ازعوامل بازدارنده درجهت ایجاداستقلال وتمامیت ارضی جوامع مسلمانان وغارت هرچه بیشترذخایرملی آنان استفاده می کنند.
4-ضرورت اجتماعی:
ازآنجاکه اعتیادره آوردهای شومی درجنبه های اجتماعی داردمانندترک تحصیل وکارترک ارتباطات صحیح اجتماعی ازبین رفتن نیروهای فعال اجتماع و...لذاتوجه به این بسیارضروری ومهم است که درراستاءدوهدف اساسی رادنبال می کند.
1-دستیابی به سودکلان ناشی ازانتقال موادمخدرازشرق ایران به کشورهای مصرف کننده
2-سرازیرشدن قسمت عمده ای ازموادتولیدی دردرون کشوروگسترش اعتیادبخصوص درنسل جوان ونوجوان یکی ازحلقه های زنجیره ای((تهاجم فرهنگی))علیه انقلاب اسلامی
ب)ازنقطه نظربررسی پدیده اعتیادبه عنوان یک معضل:
1-اعتیاددامی است که همیشه درکمین مخصوصا"نوجوانان وجوانان قراردارد.
2-حدود50%ازجرایم ازجمله قتل-سرقت –فحشاء-باموادمخدرواعتیادارتباط دارند.
3-کشورعزیزمان درهمسایگی دوکشورافغانستان وپاکستان است قرارداردوسالانه بیش از3500تن انواع موادمخدردراین کشورتولیدمی شود.
4-امروزه استفاده ازموادمخدروخریدوفروش آن یک مشکل جهانی است وبعدازفروش اسلحه دومین فروش راداردکه همه کشورهابه این معضل گرفتاراست.
5-به عقیده جامعه شناسان بیماری اعتیادازمهمترین آسیبهای اجتماعی ایران می باشد که عوارض سوءبهداشتی وروانی رابه همراه دارد.
6-مهمترین مورداینکه ازسال 1357لغایت 1374درجبهه های جنگ بدون مرزشهدای زیادی ازدست رفته که به تعداد1946نفربوده است.
7-درصورتی که هزینه موادمخدرروزانه هرمعتاد3000ریال درنظرگرفته شودهزاران میلیون ریال صرف نظراززیانهای معنوی خرج دودکردن وبه هدررفتن سرمایه مادی این کشوراست.
8-اعتیادوقاچاق موادمخدریکی ازعوامل فروپاشی خانواده واجتماع که میزان شیوع آن درایران بین 500هزار تایک میلیون نفراعلام شده وبه 60درصدکل زندانیان کشور موادمخدرتشکیل می دهند.
باتوجه به دلایل ذکرشده آمارسهمیه سازمان بهزیستی ازحدوددومیلیون نفرمعتادخبر می دهدکه اکثریت آنهامتاهل وشروع تماس باموادمخدر رادرنوجوانی وجوانی آغاز کرده اندوچون نوجوانی سن بسیار حساسی است وبسیاری ازنوجوانان به این معضل
اجتماعی یاگرفتارهستند یادرحال مبتلاشدن به آن هستندبه عنوان گروهی هستند که نمی توانند شدت وجدی بودن خطرات اجتماعی رااحساس کنندزیرا از یک طرف احتمال اینکه گرفتار به این مواد بشوند رانمی دهند وازطرف دیگر توانایی خودشان رابرای کنار آمدن باخطریاآسیب نا پذیر بودن بیش از انچه که درواقع است می دانند.همچنین خانواده که نقش مهمی رادرگرایش یاعدم گرایش فرزندان به اعتیاد دارندکه بامطالعه این تحقیق اطلاعاتی رادراختیاروالدینی که دارای نوجوانان وجوانانی هستندکه درکنار آنهازندگی میکنندقرارمی گیردتابتوانندباعلم وآگاهی از عوامل بروز اعتیادوگرایش به موادمخدر که بطورعجیبی باهم وخانواده هابه آن گرفتارشده اندازانحراف نوجوانان خودجلوگیری بعمل آورند.علاوه براینها این تحقیق اطلاعات بیشتری در اختیارافرادی همچون مشاوران معلمان مربیان تربیتی اولیاءآموزش وپرورش ومدارس ودولتمردانی که درجهت گسترش وتوسعه عدالت اجتماعی گام برمی دارندوکسانی که بنحوی بامعتادان به موادمخدر (جوانان)سروکاردارندقرارمی دهندتاباتوجه به این آگاهی هابرای جلوگیری ازاشاعه این معضل اقدام نمایند.
اهداف تحقیق:
هدف اصلی ازاجرای این تحقیق نگرش سنجی اولیاءودانش آموزان نسبت به مصرف موادمخدر می باشدواینکه آیاهمبستگی آماری معنی داری بین نظر اولیاءبافرزندانشان وجودداردیانه وازطرفی دیگر سایر عوامل موثربرنوع نگرش ازقبیل تعدادافراد خانواده ومسائل فرهنگی –نحوه کنترل والدین-نحوه گذراندن اوقات فراغت بافرزندان دراین تحقیق موردبررسی قرارمی گیردکهاینتحقیق دربرگیرنده این اهداف می باشد.
سوالات تحقیق:
1-آیابین میزان تحصیلات والدین وگرایش نوجوانان به اعتیادرابطه معنی داری وجوددارد؟
2-آیابین تعدادافرادخانواده وگرایش نوجوانان به اعتیاد رابطه معنی داری وجوددارد؟
3-آیابین نحوه کنترل والدین وگرایش نوجوانان به اعتیاد رابطه معنی داری وجوددارد؟
4-آیابین صرف وقت والدین بافرزندان وگرایش نوجوانان به اعتیاد رابطه معنی داری وجوددارد؟
5-آیابین نگرش والدین نسبت به مصرف موادمخدر وگرایش نوجوان به اعتیاد رابطه معنی داری وجوددارد؟
تعریف مفهومی وعملیاتی متغیرهای پژوهشی :
1-نوجوانی:دوره ای اززندگی فردراکه حدفاصل پایان میانسال کودکی وآغازبزرگسالی راتشکیل می دهد.مدت این دوره درجوامع وفرهنگهای مختلف درسطوح گوناگون اقتصادی واجتماعی یک جامعه متغیراست حتی طول آن دریک جامعه ودربین خانواده های مختلف برحسب شرایط اقتصادی غیرممکن است درنوسان می باشد.بنابراین ماهیت دوره نوجوانی نه تنها بیولوژیکی بلوغ دردختران وپسران است.نوجوانی دوره انتقال است انتقال ازپایان میانسال ازکودکی به آغازبزرگسالی است (نوابی نژاد-1377)
همچنین نوجوانی به معنای رشدکردن ورشدتارسیدگی است منظورازرشدورسیدگی نه تنها رشدجسمی بلکه رشدروانی واجتماعی راشامل می شودکه هدف ازرشدجسمانی رسیدن به ویژگیهای جسمانی یک فردرشدیافته همراه بارشد جنسی دردختران وپسران وهمراه وهمزمان بارشدشناختی وذهنی که فردازنظر عاطفی واجتماعی رشدیافته است.دراین تحقیق نوجوان به کسی گفته می شودکه دارای سن 11الی 12سال هستندودرپایه های اول تاسوم راهنمایی مشغول به تحصیل می باشند.
2-والدین:کسی که سرپرستی فرزندخودرابرعهده داردوالدین گفته می شود.دراین تحقیق والدین به کسی گفته می شودکه پدردانش آموزموردتحقیق باشند.این افرادبراساس تعداددانش آموزان وبه نسبت ازهرکلاس وپایه های تحصیلی بصورت نمونه گیری سیستماتیک گزینش شده اند.
3-نگرش:یعنی نوعی آمادگی یاتمایل تعیین کننده رفتارفرداست ازجمله نگرشهای اصلی می توان نگرش نسبت به قبول مسئولیت به دیگرافرادونسبت به انجام کارهای مختلف دانش آموزان (مجموعه مقالات وجدان کاروانظباط اجتماعی )که دراین تحقیق نگرش به نظرودیدگاهی گفته می شودکه والدین به مصرف موادمخدردرنوجوانان دارند.
4-موادمخدر:به آن دسته ازموادی گفته می شودکه ازطریق کشیدن-تنفس-بلعیدن-تزریق-بالاکشیدن ازراه بینی وجذب کردن واردبدن نوجوان می شودباسرعتهای گوناگون وارد گردش خون شده ودرنهایت باورودبه مغزوی نحوه احساس تفکردریافت ویارفتارمصرف کننده راتحت تاثیر قرارمی دهد(پیکارت-1939)
دراین تحقیق موادمخدر به موادی که ازقبیل هروئین-تریاک-حشیش -کوکائین وآمفتامین ها
و...راگفته می شود که به محض استفاده این موادواردبدن می شودوباعث ایجادتغییراتی درفردمصرف کننده می شود.
5-اعتیاد:درلغت خودرابه عادتی نکوهیده ووقف کردن است وبه عبارت دیگرابتلای اسارت آمیزبه ماده مخدرکه ازنظر جسمی واجتماعی زیان آورشمرده می شود(رئوفی-1378)
دراین تحقیق منظورازاعتیادمعتادشدن به یکی ازانواع موادمخدر که بطوری که اگرطبق برنامه زمانی خوداگراین موادبه بدن فرد مصرف کننده نرسدتحمل آن راندارددچاررفتار
عصبی می گردد.
6-گرایش:ازلحاظ لغوی ونظری عبارت است ازمیل-تمایل-خواهش-قصدواراده نسبت به چیزی است.دراین تحقیق منظورازگرایش ایجادکردن زمینه ای وآمادگی برای نوجوان جهت سوق دادن به سوی میل به مصرف موادمخدر.
7-میزان تحصیلات:عبارت است ازتعدادسالهاویامقاطعی که شخص موردمطالعه گذرانده است وازیکی مراکزدولتی وخصوصی مدرک گرفته است که دراین تحقیق تحصیلات عبارت است ازمیزان سودی که والدین داراهستندکه عبارت است بی سوادی-ابتدایی-پایین ترازدیپلم –دیپلم-فوق دیپلم وبالاتر
8-خانواده:درلغت عبارت است ازبه معنی خاندان واهل خانه.دراین تحقیق عبارت است ازخانواده ای موردنظراست که ازهمسروفرزندان تشکیل یافته است .تعداد افرادخانواده دراین تحقیق عبارت است ازتعدادنفرات یک خانواده که تحت سرپرستی پدرومادردرکناریکدیگرزندگی می کنند.
9-فرزندان:درلغت عبارت است1-زنده-ولد(بچه پسرودخترهردواطلاق می شود)2-چیزی که ازیکدیگرتولیدشده باشد.دراین تحقیق عبارت است ازفرزندان راشامل می شوددخترکه بین11-15سال قراردارندودرزیرسایه پدرومادرزندگی می کنند.
10-کنترل:ازلحاظ لغوی ونظری عبارت است ازنظارت کردن-تفتیش کردن-نظارت داشتن عقل شخصی براحساسات واعمال وی(فرهنگ معین ص 3085)
دراین تحقیق منظورازکنترل عبارت است ازتحت نظرقرارگرفتن فرزندان درهنگامی که بیرون ازمنزل وبادوستان به سرمی برندودررفت وآمدهای آنهابطورغیرمستقیم نظارت داشته باشند.
11-صرف کردن:درلغت به معنی بکار بردن-هزینه کردن-خرج کردن-طی کردن-سپری کردن(فرهنگ معین- ص2146)
12-وقت:درلغت به معنی هنگام-گاه-مقداری اززمان(فرهنگ معین-ص2465)
دراین تحقیق عبارت است ازاولیاءساعاتی ازاوقات فراغت ووقت خودرابه تفریح وگردش بافرزندان خوداختصاص دهندتاکمبودهای عاطفی وروانی آنهابرطرف گردد.

 

 

 

 

 

 

 

فصل دوم

پیشینه و ادبیات تحقیق

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


فصل دوم :پیشینه نظری
تاریخچه مختصری ازمواد مخدردرایران وجهان:
اولین باردرسال 1804وچنین درطلب برای رهائی ازدردعملیات جراحی ودردهای بعد ازعمل مورداستفاده قرارگرفته است وبه خاطرلذت مصرف بعدازبیمارستان هم بیمارها مصرف کرده اند.هروئین درسال 1898 برای اولین باربصورت گردوسفیدرنگ مورد مصرف قرارگرفت وپس ازمصرف چون مورد لذت واقع شدباعث شدکه کم کم وابستگی جسمی وروانی وبعد افرادمعتادشدند.تاریخچه مصرف تریاک به قرنها پیش ازمصرف مرفین می رسد.چون دریکی ازنقوش دولت آشورتصویردسته ای ازگل خشخاش دیده شده است بقراط نیزازشیوه خشخاش بعنوان داروی خواب آورومسکن درد سخن گفته است(فرجاد 1375).
رازی وابن سینانیز اولین کسانی بودند که به خواص دارویی تریاک آشنا بودند وآنرا برای مداوای بیماران خود تجویز می کردند.ابن سینا درکتاب قانون خود ازآن به عنوان داروی تخدیرکننده وداروی کشنده یاد می کند و به همین علت است که مصرف تریاک قرنها پیش ازمصرف هروئین و مرفین درجوامع مختلف رواج داشته است.(آتشین 1380).
پس ازآنکه قاره آمریکا درسال 1492توسط کریستف کلمب کشف شد مردم سایرنقاط جهان با توتون وتنباکو آشنا شدند دود کردن آن راازبومیان آموختند وبه منظورتخدیرتریاک می خوردند وبه دود کردن آن پرداختند(ورنای کلمن 78).نخستین ماده مخدری که مربوط به دوره باستانی ازآن نام برده شده است بنگ است. مصرف بنگ وحشیش درایران در دوران صفویه رواج بسیار یافت وبرخی از پادشاهان صفویه به خوردن بنگ و حشیش اعتیاد داشتند.برخی ازمورخان نوشته اند که ایرانیان دودکردن مواد مخدررا از بک ها آموخته اند. پس ازبنگ وحشیش ماده مخدری که به ایران راه یافت تریاک بود.استعمال تریاک درایران سابقه ای طولانی داردوبه گمان برخی به 1400سال قبل یعنی زمانی که اعراب برایران دست یافتند می رسد و مصرف تریاک درایران مانندسایرنقاط جهان دارای دوهدف درمانی و تخدیری بود.مولف تاریخ منتظم ناصری می نویسد:کشف خشخاش ازقرون پیش درایران وجودداشت.هروئین ازسال1335شمسی درایران رواج پیداکرد وعلی رغم قوانین زیادی مانندمجازات مرتکبین قاچاق تریاک وهروئین قانون منع کشف محدودخشخاش وتصویب نامه های مختلف همچنان حتی بیش ازسابق ورودخریدوفروش آن درگوشه وکنارجهان به خصوص تهران به چشم می خورد.طبق آمارانستیتوی روانپزشکی ایران درحدود55% معتادین ایران دراستانهای تهران-خراسان-کرمانشاه هستندوتعداد مردان10 برابربیشتراززنان مبتلا هستند.(میلانی فر1378)
شاه عباس به خاطرمصرف تدخین افرادش رامجازات کردومی توان گفت که کشورایران نخستین کشوری بودکه مجازات کرد.اززمان میرزاتقی خان امیر کبیرتاسال1329کشت خشخاش وفروش واستعمال تریاک درایران آزاد بودوهیچ قانونی درایران وجودنداشت وتریاک همچون سیگارهادرعطاری هابفروش میرسد بعدقانون تحدید تریاک درسال 1307به تصویب مجلس شورای ملی رسیدوبرای نخستین بار درایران خریدوفروش وحمل تریاک به عهده دولت واگذارگردیدولی کشت خشخاش دردست افرادوبخش خصوصی باقی ماند.درهمان سال برای اولین بار قانون مجازات مرتکبین قاچاق تریاک رادولت تصویب کرد.بعددرسال1320دولت مصوبی راقبول کردکه تحت شرایط به معتادین تریاک فروخته شدوکسانی که دراماکن تریاک مصرف می کنندمجازات شوندبعدزمانی که درسال1335به بعددرایران کشت خشخاش متوقف گردیدوپسازآن تعدادمعتادین کم شدولی مجددابدلیل اینکه ازترکیه-افغانستان وپاکستان بصورت قاجاق این موادوارد می شدومبالغی پول به آنهاداده می شدکه دولت دوباره مجبوربه کشت آن شدوبعددرسال 1357بهمن ماه قوانین ومقررات مربوط به خشخاش وصدورپروانه اعتیاد وعشیره رابی اعتبارساخت وتحویل سهمیه به معتادان منسوخ گردیدوفروش ومصرف مشروبات الکلی ممنوع گردید.(کلمن ورنای 78)

علل وعوامل موثردرگرایش نوجوان به اعتیاد :
جامعه شناسان وروانشناسانوبطورکلی محققان ومتخصصان درزمینه اعتیادبه موادمخدرتئوریهای مختلفی رابعنوان علل اعتیادارائه کرده اند.چرانوجوان ازموادمخدراستفاده می کنند؟به نظرمی رسدکه حداقل درزمینه مصرف تفریحی و آزمایشی موادمخدرنوجوانان مهمترین عامل کنجکاوی وقرارگرفتن درمعرض فشارهمسالان باشد. عده ای دیگرمی گویندازآنجاکه ماده مخدربرای نوجوان نوعی احساس آرامش درونی ایجادمی کند.اوبادوستانی معاشرت می کندکه آنهانیزمعتادند.به همین دلیل عده ای زیادازمحققین براین باورندکه درتبین اعتیادنقش گروه همسالان بیش ازحدمهم پنداشته شده است بهرحال آنچه که درتبین علت اعتیاد نوجوانان بیش ازهرچیزاهمیت دارد.جنبه کاربردی آن برای بکارگیری دربرنامه های پیشگیری است واین امرجزدرسایه پژوهشهای تجربی بدست نمی آید.بطورکلی عوامل موثردرگرایش نوجوانان به اعتیادبه 9دسته تقسیم می شود:1-عوامل فارماکولوژیکی 2-عوامل درونی 3-عوامل خانوادگی 4-عوامل اجتماعی 5-عوامل محیطی وجغرافیایی 6-عوامل فرهنگی 7-عوامل آموزشی 8-عوامل فردی 9-عوامل سیاسی
1-عوامل فارماکولوژیکی:گاهی موادمخدرمخصوصاترکیبات تریاک برای تسکین دردبوسیله پزشک یاافراددیگرتجویزمی شودوهمین تسکین موقت فردرابه تکراراستعمال ودرنتیجه اعتیاد می کشاند.
2-عوامل درونی:درافرادمعتادمعمولا انواع شخصیت دیده می شودالف)افرادعادی که اعتیادآنان دراثرمصرف بی رویه داروهای ضددرداست.ب)بیماران نوروتیک (عصبی) که به علت اضطراب شدیدوآرام ساختن خویش خودسرانه وبدون تجویزپزشک مبادرت به مصرف مداوم داروهای آرام بخش می نمایدج)افراد سایکوپات باشخصیتهایی که تمایل به انجام اعمال ورفتارهای برخلاف هنجارهاومقررات اجتماعی دارند وبرای ایجادنشئه وخوشی ویارفع افسردگی ازموادمخدراستفاده می کنندوآن راحلال مشکل خودوبرطرف کننده غم وموجب کاهش کلیه ناراحتی های زندگی خودمی دانند. د)شخصیتهای مبتلا به عدم کفایت بویژه جوانانی که دارای شخصیت انفعالی بصورتی بی هدف وسردرگمی وبی طاقت بااختلالات خلقی که به کمترین حدازخواسته های خودمی رسند وموادمخدررابه عنوان ماده ای دلچسب ومطلوب می دانند.
3-عوامل خانوادگی:روابط خانوادگی والگوهای رفتاری درخانواده نقش مهمی رادرجلب افرادبه طرف موادمخدرایفامی کند.به گفته کلمن نه افرادمعتادتحت تاثیردینامیک خانواده والگوهای رفتاری اعتیادآوردرخانه بوده اندکه می توان به رفتارهای ذیل اشاره کرد:
الف)رفتارونگرش مثبت به مواد:اعتیادوالدین واعضای خانواده درمعتادشدن شخص مهم به سزایی دارند(هنری ماسن1370)
ب)عدم احساس مسئولیت والدین وروشهای تربیتی مستبدانه تحقیروبی ارزش دانستن فرزندان وایجاد محرومیتهای عاطفی درآنها ((روانشناسان تاکیددارندکه نگرش ورفتاروالدین عامل مهمی درگرایش فرزندان به موادمخدرهستند همچنین مصرف موادمخدرتوسط والدین به عنوان مدلی برای مصرف این مواددرنوجوانان محسوب می شود.
ج)طلاق یاجدایی والدین ویاتعارضهای خانوادگی که حتی بیش ازفروپاشی خانواده درافزایش سوءمصرف موادمخدرنوجوانان موثراست وهمچنین فقدان یکی ازوالدین یاهردوآنهادردوره دبیرستان درزمینه های مختلف اثر منفی بجای می گذاردکه به بهره هوش وشکست تحصیلی می توان اشاره کرد.
د)فقرمادی خانواده:باکمال تاسف دیده شده که بیشترین معتادان هرجامعه راافرادفقیر تشکیل می دهند.
4_عوامل اجتماعی:اعتیادنوعی بیماری اجتماعی است درعصری که روابط انسانی تقلیل یافته عواطف ومحبتهارنگ باخته اندوناایمنی واضطراب زیادشده است.انسانهای مضطرب به موادمخدرپناه می برند وحتی نوجوانان وجوانان دچارتحولات بلوغ وبحران هویت وارزشها باشند ازخلاءروانی وشخصیتی رنج ببرند.خانواده وجامعه راهگشای مسائل آنان نباشد.زمینه مناسب برای هدایت آنان ایجادنکنند.آنان احساس بی مصرفی پوچی می کننددرچنین وضعیتی امکان سقوط دردام اعتیادزیادمی شود.لذاازجمله عوامل ذیل می تواندمستعد کننده وزمینه ساز باشد:
الف)قوانین وهنجارهای حمایت گرسوءمصرف دارو
ب)دردسترس بودن موادمخدروفساداجتماعی
ج)نابرابرهای اقتصادی واجتماعی خانواده
د)بی سازمانی وآشفتگی محل سکونت
ه)عدم وجودیاکمبودامکانات برای گذراندن اوقات فراغت جوانان گروه همسالان معاشرت بارفقای معتادومنحرف
ز)عدم آگاهی ازخطرات وپیامدهاومصرف موادمخدر
ح)مهاجرت بی رویه روستائیان ومناطق مختلف به شهرهای بزرگ
5)عوامل محیطی وجغرافیایی:قرارگرفتن درمجاورت افغانستان وپاکستان وورود موادمخدرازآن کشورها بویژه افغانستان که به تنهایی نیمی ازتریاک جهان راتولید می کندباعث شده شده تا ایران مسیر عبور مواد مخدر به ترکیه و اروپا باشد بسیاری از آن نیز به داخل کشور سرازیر می شود. ارزان بودن مواد مخدر به علت فراوانی عرضه آن نیز عامل د یگری برای گرایش به مصرف آن است و متاسفانه در بسیاری از مکانهای عمومی مانند پارکها می توان مشاهده کرد که عده ای به خرید و فروش مواد مخدر مشغولند.
6- عوامل فرهنگی : در برخی مناطق و در بعضی خانواده ها متاسفانه از تریاک به عنوان وسیله پذیرایی استفاده می شود و مردم معمولا" به اندازه مشروبات الکلی مصرف مواد مخدر را زشت و حرام نمی دانند. لذا عوامل فرهنگی نیز می تواند از علل گرایش شایع به موادمخدر باشد که به نمونه هایی از آن اشاره می کنیم :
1- عدم پایبندی به مسائل مذهبی و معنوی
2- تصور و باورهای غلط از جامعه در مورد مواد مخدر که می تواند باعث کاهش درد گردد.
3- تصور غلط که مصرف تفریحی مواد باعث اعتیاد نمی شود.
4- باور اشتباه که معتاد درمان شدنی نیست.
5- احساس بیگانگی و روحیه عصیا نگری در رابطه با ارزشهای حاکم بر جامعه و لذا نیاز شدید به استقلال و فقدان هنجارپذیری که مشخصه های جوانانی است که با جامعه پیوستگی و پیوند ندارند همگی با مصرف مواد ارتباط داشته اند.
6- نگرش مثبت به مواد : ثابت شده است که شروع هر نوع ماده ای متعاقب نظر و باور مثبتدر رابطه با مصرف آن روی می دهد.
7- شروع مصرف مواد مخدر در سنین پایین : هر اندازه شروع مصرف ماده ای (برای مثا ل سیگار) زودتر باشد (به ویژه پیش از سن 15سالگی) شدت و فراوانی آن بیشتر است.
8-عوامل آموزشی : نیازهای آموزشی و تحصیلی نوجوانان از علل مختلف گرایش به مواد مخدرمی باشد که به چند نمونه از آن اشاره می کنیم :
1- مدرسه ناسالم و بی توجهی به نیازهای دانش آموزان و عدم وجود مدیریت درست و عدم وجود مربیان واقعی و آگاه به مسا ئل کودکان و نوجوانان و جوانان و ...
2- داشتن رابطه با همسالانی که مواد مخدر مصرف می کنند و معاشرت با رفقای معتاد و منحرف و ...
3- رسانه های گروهی و عدم وجود یا کمبود کتابها و مجلات آموزشی که مطابق با نیازهای کودکان و نوجوانان و یا بر عکس وجود فیلمها و برنامه ها و مطبوعاتی که می تواند برای کودکان و نوجوانان مضر ومنحرف کننده باشد.
4- شکست تحصیلی در مقاطع پایین تر به عنوان یک عامل پیش بینی کننده مصرف مواد مخدر در دوره نوجوانی شناخته شده است.
5-درجه پایین احساس تعهد به مدرسه – عدم برنامه وهدف – میزان غیبت از مدرسه – عدم علاقه دانش آموزبه مدرسه – مدت زمان کمی که برای تکالیف صرف می کنند – مناسب نبودن تکالیف درسی از دید دانش آموز از دیگر عوامل آموزشی گرایش به مواد مخدر است.
6- طرد از گروه همسالان در مقطع ابتدایی . برای مثال دیده شده کودکانی که در کلاس اول خجالتی بوده اند در آینده کمتر با مصرف مواد سر و کار داشتند در حالی که پرخاشگری سطح بالاتری از مواد را نشان داده است. (نقش خانواده در پیشگیری از سوء مصرف مواد مخدر) ژان ژاک روسو درکتاب معروف امیل می گوید : مردم فقط به فکر حفاظت از فرزند خود هستند این کافی نیست باید به کودک آموخت که وقتی انسان بالغی می شود از خود حفا ظت کند.ضربه های سرنوشت را تحمل نماید. فریب ثروت یا فقر خود را نخورد و اگر لازم شود در صخره های سوزان ما لت زندگی کند. (ژرفای تربیت –آذر 78)
8-عوامل فردی : دوره نوجوانی مخاطره آمیزترین دوران زندگی از نظر شروع مصرف مواد دوره نوجوانی است. نوجوانی دوره انتقال از دوره کودکی به بزرگسالی و کسب هویت فردی و اجتماعی است. در این دوره میل به استقلال و مخالفت با والدین به اوج می رسد و نوجوانی برای اثبات بلوغ وفردیت خود ارزشهای خانواده را زیر سوءال می برد وسعی به ایجاد و تحمیل ارزشهای جدید خود دارد. مجموعه این عوامل علاوه بر حس کنجکاوی و نیاز به تحریک – تنوع و هیجان فرد را مستعد مصرف مواد می نماید.
نگرش مثبت نسبت به مواد:
افرادی که نگرش و باورهای مثبت و یا خنثی به مواد مخدر دارند احتمال مصرف واعتیادشان بیش از کسانی است که نگرشهای منفی دارند. این نگرشهای مثبت معمولا" عبارتند از : کسب بزرگی و تشخیص – رفع دردهای جسمی وخستگی – کسب آرامش روانی – توانایی مصرف مواد بدون ابتلا به اعتیاد – موقعیت های مخاطره آمیز فردی : بعضی از نوجوانان وجوانان در موقعیت ها یا شرایطی قرار دارند که آنان را در معرض خطر مصرف مواد قرار می دهد. مهمترین این موقعیتها عبارتند از : در معرض خشونت قرار گرفتن در دوران کودکی و نوجوانی – ترک تحصیل – بی سرپرستی یا بی خانمانی – فرار از خانه – معلولیت جسمی- ابتلا به بیماریها یا دردهای مزمن – حوادثی مانند از دست دادن نزدیکان یا بلایای طبیعی ناگهانی نیز ممکن است که منجر به واکنش های حاد روانی شوند. در این حالت فرد برای کاهش درد و رنج و انطباق با آن از مواد استفاده می کند. (رحیمی موقر- 76)
9- عوامل سیاسی : جنگ وآوارگی و بی خانمانی حاصل از جنگ سیاست استعماری دول جنگ وسرمایه داران بین المللی – عدم بکارگیری افکار دیگران در سرنوشت خود که بر پایه آمار و اطلاعات موجود بیشتر افرادی که مبتلا شده اند از سال 70به این طرف مخصوصا" نسل جوان را در بر گرفته است. عدم مشارکت دادن افراد جامعه و احساس بی هویتی کردن افراد به تحقیر شخصیت افراد – بعد سیاسی و نقش استعمار اعتیاد. (ژرفای تربیت – آذر80)
انواع مواد مخدر مجاز و غیر مجاز و اثرات و زیانهای آن در ابعاد (جسمی - روانی - خانوادگی - فردی واجتماعی) :
1- تریاک : یکی از قدیمی ترین مواد مخدری است که در اغلب جامعه ها به ویژه کشورهای آسیایی و آفریقایی بوسیله افراد مسن مصرف می شود وناراحتی های عصبی - اضطراب - بیقراری - کاهش وزن و... را به دنبال دارد.
2- مرفین : که از تریاک گرفته می شود و به دو صورت مایع و پودر مصرف می گردد و در جامعه های صنعتی مصرفش توسط جوانان زیاد است.
3- هروئین : که از طریق ترکیبات شیمیایی ساخته می شود و خطرناک ترین ماده مخدر است و اثرش سه برابر مرفین است و باعث ناراحتی های قلبی – عروقی – کبدی – عدم تعادل روانی – ضعف اراده و غیره می گردد.
4- کوکائین : که از گیاه مصنوعی گرفته می شود و اغلب در بیهوشی موضعی مصرف پزشکی دارد. اثرات جسمی آن کم است در حالیکه از نظر روانی اثراتش از هروئین بیشتر است و پس از مصرف به معتاد احساس ضعف زیاد دست می دهد و شادی آفرین می شود. لذت را تشدید می کند و به همین دلیل معتادان سعی می کنند مصرف آن را بیشتر کنند ولی
ممکن است که به آنها حالت توهم زا و اغفال کننده دست دهد و ناراحتی های سکته قلبی برای مصرف کنندگان کمتر از35سال بیشتر است و وابستگی شدید روانی پیدا می کنند.
5- ال- اس- دی : اعتیاد جسمانی ندارند ولی اثرات مغزی وروانی دارد و به همین دلیل زیانبخش است و اعتیاد روانی می آورد و در آمریکا بیشتر از سایر کشورها رواج دارد.
6- آمفتامین ها : که محرک اند و اعتیاد آور و اغلب بوسیله پزشکان به بیماران تجویز می گردد و چون سیستم مرکز عصبی را تحریک می کند بیشتر بوسیله رانندگان و کارگران شب کار و دانشجویان مصرف می شود. بدن در برابر آنها مقاوم می شود و به همین دلیل معتاد ناگزیر خواهد شد که از آنها بیشتر مصرف کند.
7- ماری جوانا و حشیش : هر دو از گیاه خود رو و شاهدانه گرفته می شوند و اعتیاد جسمانی ندارند ولی اعتیاد روانی می آورند و به همین دلیل مضرند و اثرات مغزی ناگواری دارند . اغلب به صورت سیگار مصرف می شوند. حالات ناشی از مصرف آنها عبارتند از: خواب آرامش بخش – تشدید احساس و خنده های بی مورد. وقتی که تاثیر دارو تمام می شود به معتاد حالت بدی دست می دهد و امکان ارتکاب به جرم زیاد می شود و او را به مصرف مواد مخدر قوی تر مانند هروئین وادار می کند.
8- والیوم و لیپریوم : اگر به مقدار زیاد و به مد ت طولانی مصرف شوند اعتیاد آورند و متاسفانه امروزه در جوامع صنعتی به صورت حلال مشکلات در آمده اند.
9- متادون : داروی مخدر دیگری است که در جنگ جهانی دوم در آلمان رواج یافت.مهمترین ضرر متادون این است که معتادان باید با گذشت زمان مصرف آن را زیاد کنند تا بتوانند تعادل خود را حفظ کنند. به همین دلیل باعث ایجاد وابستگی جسمی و روانی می گردد. ولی گاهی اوقات مصرف درمانی دارد و پزشکان از آن به مقدار معینی برای ترک اعتیاد استفاده می کنند. به طور کلی مواد مخدر توهم زا و اغفال کننده مانند : ماری جوانا- حشیش- کوکائین- ال اس دی و اثرات شیمیایی آنها بر روی مغزانکار ناپذیر است و چون پس از مصرف حالتی لذت بخش به آنان دست می دهد و چون استفاده از این گونه مواد باعث از بین رفتن اضطراب و پریشانی است در فرد معتاد حالت وابستگی ایجاد می گردد و این وابستگی برای معتاد و جامعه عوارض و مشکلاتی ایجاد می کند.زیرا تعادل بدن فقط به مصرف آن بستگی دارد و اعتیاد دائمی ایجاد می کند و ترک آن کاری دشوار می گردد.
مواد مخدر مجاز : برخی داروهای مواد مخدر خواب آور و مسکن چون آسپرین که بوسیله پزشکان تجویز می شوندو مصرف کننده اگر به مقدار زیاد مصرف نکند تعادل جسمی وروانی خود را از دست می دهد. چای و قهوه مواد محرکی هستند که اعتیاد آورند و در کسی که به طور مرتب مصرف می کند اثرات قابل ملاحظه ای ایجاد می کند. کافئین نیز محرک دیگری است که مانند سایر آمفتامین اعتیاد آور است و این قبیل داروها بهترین مسکنهایی هستند که انسان را از درد جسمانی راحت می کنند ولی در اجتماعی دیگر چون اعتیاد خلق می کنند.
مشروبات الکلی و عوارض استفاده از آن :
معتادین الکل تنها یک هدف در زندگی دارند : به دست آوردن الکل و مصرف آن. از دوستان خود دوری می کنند و به بستگان خویش بی تفاوت هستند. روابط احساسی و جنسی آنان متوقف می گردد و سرگرمی های سابق خود را ترک می کنند.الکلی ها آنچه را که انجام می - دهند پنهان می کنند و بسیار دروغ می گویند و دزدی می کنند. ومصرف الکل در بلند مدت ممکن است به کبد ومغز صدمه بزند. (فرجاد-75)

فرآیند اعتیاد :
اعتیاد به هر شکلی که باشد معمولا" طی یک فرآیند 3مرحله ای انجام می گیرد. این مراحل عبارتند از :
1- مرحله آشنایی : در این مرحله شخص در اثر مسامحه یا تشویق دیگران یا میل به انجام یک کار تفریحی یا کنجکاوی یا علل دیگر مانند کسب لذت به مواد مخدر آشنا می شود.
2- مرحله میل به افزایش مواد : در این مرحله بدن هر روز به مواد بیشتری نیاز پیدا می کند. بعد از مدتها استفاده نامرتب از مواد مخدر شخص دچار شک و تردید شده برای رهایی از آن با امیال خود دست به مبارزه می زند.
3- مرحله اعتیاد بیماری: در این مرحله بعد از شک و تردید و شاید مدتی ترک اعتیاد. شخص سرانجام به مرحله واقعی می رسد که اگر مواد مخدر کم یا بدون رعایت ترتیبات لازم ناگهان قطع شود نشانه های سند روم محرومیت بروز می کند. مصرف به هروئین به سرعت موجب اعتیاد طولانی، تریاک پس از مصرف دارو و به حدود یکماه به چنین مرحله ای می رسد اما اعتیاد به الکل مستلزم مصرف آن به مدت طولانی تر است (ستوده-1380)

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 39   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله بررسی نگرش والدین در مورد مصرف مواد مخدر در نوجوانان دختر

امام خمینى و احیاى نگرش سیاسى به عاشورا و تشکل بخشى به شیعه

اختصاصی از رزفایل امام خمینى و احیاى نگرش سیاسى به عاشورا و تشکل بخشى به شیعه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

این مقاله به صورت فایل word بوده و 26 صفحه می باشد.

امام ‏خمینى که فرهنگ عاشورا را گنجینه عظیم سیاسى دینى و پشتوانه فرهنگ غنى و انسان ساز اسلام مى‏دانست با بهره‏گیرى از آموزه‏هاى عاشورایى، حماسه حسینى را اساس قیام و مبارزه خویش قرار داده به احیاى دین پرداخت.

نویسنده در این مقاله با نگاه به نهضت امام‏خمینى از دریچه الهام‏گیرى از نهضت حسینى، احیاى روح سیاسى نهضت عاشورایى توسط حضرت امام را تحلیل کرده است و گامهاى عملى ایشان در این راستا را بر مى‏شمارد. وى تربیت شاگردان، طرح تئورى حکومت اسلامى و ولایت فقیه، بهره‏بردارى صحیح از مناسبت‏هاى اسلامى در جهت هدایت و به کارگیرى مردم و الگودهى منطبق بر آموزه‏هاى قیام حسینى را به عنوان اقدامات عملى حضرت امام در تشکّل بخشى شیعه، مورد بررسى قرار میدهد.

...


دانلود با لینک مستقیم


امام خمینى و احیاى نگرش سیاسى به عاشورا و تشکل بخشى به شیعه

دانلود مقاله زن در نگرش اسلام

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله زن در نگرش اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

سالگرد ولادت بانوی جهان، دختر بزرگوار رسول خدا را که بر حق در جمهوری اسلامی ایران روز زن اعلام شده به روز زن، اگر قرار است به معنای الهام به زن و الگودادن به او باشد، یقیناً هیچ روزی مناسب تر از این روز وجود نداشت و ندارد.
آن کسانی که هم که امروز به گمان ما، که قطعاً هم همین جور است با غلط مطرح کردن مسئله زن در دنیا، جنس زن را مورد اهانت قرار داده، یکی از پیچیده ترین مشکلات دنیا را بوجود آورده اند به نام دفاع از زنان شروع کردند. باید بطور روشن، تکلیف این مسئله وتفاوتی که بین نظر اسلام با آنچه که امروز در دنیا و در فرهنگهای جهانی رایج است مشخص شود.
همچنان که در جامعه خودمان، آن را مشاهده میکنیم، امروز چه تعداد از زنان برجسته بعنوان فاضل، تحصیل کرده، عالم و هوشمند و ...... در جامعه ما از نظر اسلام را به روشنی و بوضوح فهمیده اند. و به آن، از صمیم قلب معتقد هستند. و آن را برای زن، یک افتخار می داند. بایستی، همانطور که فرض شد برای دنیا مسئله روشن بشود و جا بیفتد. البته مسئله، بسیار مسئلة پیچیده ای است علت هم این است که در طول تاریخ، مگر در برخی موارد استثنایی که حالا استثنایش را شاید اشاره کردم، حرکت غالب این بوده که از دو ناحیه بزنان ظلم شده است: یکی از ناحیه قدرتمندی مردهاست، چون مردها از لحاظ ترکیب جسمی، در ادوار مختلف تاریخ، در جوامع مختلف، در شهرهای مختلف با سواد و بیسواد، از طبقات بالا و پائین، قوی تر از زنها بوده اند. و زنان، غالباً مورد ظلم و زورگویی و تعدی مردان قرار گرفته اند. حالا آن استثنائاتی که عرض کردم: مثلاً بعضی از این استثناها، مال آن جوامعی است که در آن جوامع، حاکمیت جامعه با زنان بزرگ بود.
در جوامع بدوی که چیز قابل ذکری نیست،یکی هم در مورد برخی از زنهای استثنایی است که به یک قدرت و حکومتی رسیده اند به نظر بعضی از جوامع و بعضی از خانواده ها ، بعضی از خانمها، یک امتیازی پیدا می کردند که نمی شد به آنها زور گفت. این موارد استثنایی است. غالبا ً اینجور بوده که مردها به زنها ظلم کنند. شرقی و غربی هم ندارد، در غرب نیز در همه ادوار بود. تنها شاید در این دوره های اخیر بعد از این سروصداهائی که در زمینه حقوق و مسائل زن در اروپا پیدا شده، به زنان حقوقی داده شد. و حقوق و مالکیت زنان، به رسمیت شناخته شد.
شاید بتوان گفت اروپا تا قرن 20،متأسفانه دچار این کج فهمی در باب زنها بود که حتی حق مالکیت را، زن در بسیاری از جوامع غربی نداشت، تا اوایل قرن بیستم و تا قبل از این دهه های اخیر، باید گفت در غرب هم، همین جور بوده است. در اروپایی که این همه طبل حمایت از زنان و دفاع از حقوق زنان را زده و میز ند، چقدر زنهائی که در خانه ها از دست شوهرهایشان، کتک می خوردند. چقدر زنهائی که کارهای سنگین خانواده، بر دوش آنها بود. در شهرهای بزرگ در کشور های معروف دنیا، چقدر خانمهائی که در اموال خودشان که به ارث در اختیار آنها قرار گرفته بود، حق تصرف کردن نداشتند، چقدر زنهائی که سالیان متمادی در خانه به میل شوهر یا پدر یا برادربزرگ، زندانی می شدند، و حق هیچگونه رفت و آمد و فعالیتی نداشتند. و از این قبیل ظلمهایی که به زن بعنوان موجود ضعیف تر از سوی مردان بعنوان موجود قویتر شد، کم نیست. در جامعه خودمان و جوامع اسلامی هم، وضع همینطور بود. غیر از آن دوره صدر اسلام که آن، بحث دیگری است. قبل از اسلام هم، همینطور بود. چقدر دخترانی که زنده بگور می شدند. و زنهایی که زنده زنده کشته یا سوزانده می شدند. زنهایی که چون شوهرشان مرده بود، طبق عادت و سنتشان با شوهرشان، در قبر گذاشته می شدند. و از این طریق، ظلمهایی که در طول تاریخ به زن شده است بعنوان یک عضو ضعیفتر در خانواده بشری، الان هم هست. الان هم اگر در جوامع غربی، حالا بر اثر برخی از قوانین و ادعاهای فراوانی که کردند، یک قدری کمتر است؛ ولی بازهم هست. همین حالات در اروپا، زنهائیکه بوسیله شوهرشان، ظلم می شدند. ستم می شوند و کتک می خورند و اهانت می شوند، کم نیستند. اینگونه ستمها نسبت به زن در اروپا، کمیاب و استثنایی نیست. فقط به صرف اینکه آقا، هدایش کلفت و بازویش قوی است، میتواند، زور بگوید. مثل درندگانی که با هم در یک محدوده ای زندگی می کنند، و یکی که قوی تر است و گردن کلفتتر است، با اتکای همین قوت و قدرت به دیگری زورگویی می کند، الان هم وجود دارد. یعنی: از همان وقتی که ما تاریخ را می شناسیم، چنین چیزی وجود داشته و یکنوع زورگویی به زنها شده است.
نه از طرف مردها ، ونه از طرف زنها. نه همه مردها، خواستند که این کار را بکنند. و این ظلم را مرتکب بشوند. و نه همه زنها، مورد این ظلم قرار گرفته اند. لیکن بطورکلی جنس زن، مورد چنین ستمی از سوی جنس مرد قرار گرفته است. مردان زیادی در تاریخف به زن نگاه کردند، فقط بعنوان وسیله ای برای تلذذ و استمتاع غریزی! و چون زور داشتند، قدرت داشتند و یا سیاست داشتند و بلد بودند، تا آنجائیکه تیغشان بریده در این وادی پیش رفتند. اغلب اشراف و قدرتمندان تاریخ، از این قبیل اند. شما در تاریخ، کجا را پیدا می کنید آن زورمندان، آن قدرتمندان، آن طبقه حاکمه و اشرافی را که غرق در فساد جنسی، نباشند. خوب این فساد جنسی، چطوری تأمین می شد؟ بوسیله یک عده زن. این زنان کجا بودند، خوب مختلف اند. به هر حال این بود که یک عده برای شهوترانی، برای استمتاع، برای اینکه یک لذتی ببرند، بدون ملاحظه هیچ تقید اخلاقی و فکری و عقلی، هرجا توانستند و هر جا میلشان کشیده، پیش رفتند. و زن را وسیله استمتاع خودشان قرار دادند.
این یک چیزی است که در تاریخ، شناخته شده است. حالا، آدمهایی که زورشان بیشتر بود به نوع وسیعتر و متقدرانه ای این کار را انجام داده اند. کسانیکه زورشان کمتر بوده، افراد معمولی جامعه و مردهای متوسط جامعه، آن هم این کار را کردند. و آنها هم از زن بهره برداری کردند. از زنهایی که هیچگونه رابطه و پیوندی به صورت حقوقی- قانونی، با آنها نداشتند. منتهی، در سطوح پائین تر و در حد هرزگی که در جوامع ، وجود داشته که در همه جوامع باز آنرا سراغ داریم. و می خوانیم و می شناسیم. در هر جامعه ای، یک عده افرادی که از جنس زن، به صورت انسانهایی که مورد استفاده نامشروع مردانی قرار گرفته اند، وجود دارد. این هم یک ظلم بزرگی است. این ظلم، به مرد نشده است. چنین اهانتی، به جنس مرد روا نداشته اند. و این، جزو اهانتهای تاریخی است که به زن کرده اند. هرچه در گذشت زمان اگر فرض کنیم، آن ظلم نوع اول گفته شده باشد که گفته نشد، این ظلم نوع دوم نه فقط گفته نشد، بلکه بیشتر هم شده. امروز متأسفانه، علیرغم همه آنچه که درباره فارغ از حقوق زن گفته می شود، ما می بینیم که این ظلم در دنیا نیست به زن، روز به روز بیشتر می شود. درست است که آزادی زن که در اروپا مطرح شد و شعار داده شد و حرفش زده شد و قوانینی برای آن وضع شد، انگیزه ها و جنبه های اقتصادی هم داشت. و برای این بود که بتوانند، اینها را در کارخانجات وارد کنند. و از توقع کم اینها نسبت به حقوق، استفاده کنند، اما بدون شک، آنچه که بعنوان آزادی زن مطرح می شود، ریشه های شهوانی و اخلاقی داشته است و آن چیزهایی که به ظلم نوع دوم برمی گردد و وجود دارد، زن را آزاد می کنند و آزاد می گذارند تا بیشتر خودنمایی کند تا بیشتر صحنه را برای بهره برداری نامشروع مرد، آماده کند. این چه آزادی است؟! به زن، میدان میدهند نه برای اینکه استعدادهای نهفته بشر را که او را به کمال می رساند، آشکار کند. این، برایشان مطرح نیست. یا در درجه دوم، مطرح است. به صورتی تبعی بلکه به زن میدان میدهند برای اینکه آن جنبه خاص خلقت زنانه که یکی از رازهای مهم طبیعت است، و جاذبه زن برای مرد که به شکل قانونی و در چهارچوب مقررات، باید استفاده شود و اگر نمی بود، بقای نوع بشر امکان نداشت، به شکل غیرقانونی و نامشروع و بطور غلط، مورد بهره برداری مردان قرار بگیرد.

 

 

 

فلسفه و آثار حجاب:
اعتقاد ما این است که افعال تکلیفی بشر از حسن و قبح ذاتی برخوردار است. و عقل می تواند، حسن و قبح آنها را بالبداهه یا به اکتساب شناسائی کند.
حجاب و بیحجابی هم مانند ایر کارهای انسان، دارای حسن و قبح ذاتی است. و به همین جهت حجاب یک ازرش و بی حجابی یک ضد ارزش است. وظیفه است که از ارزشها پاسداری کنیم و ضد ارزشها را از بین ببریم.
قطعاً ارزش ها و محسنت و زیبائیها، برای فرد و خانوادده و جامعه، مفید و ضدارزشها و زشتی ها، هم برای فرد مضر است و هم برای خانواده و جامعه.
این نکته را هم ناگفته نگذاریم که در باره آن دسته از ارزشهایی که برای عقل بدیهی است، مانند حسن عدل و قبح ظلم، دو نظر است:
یکی اینکه اینها از بدیهیات اولیه است. و بنابراین، انسان آنها را همچون عدم جواز اجتماع و ارتفاع نقیضین بالبداهه درک می کند. و نیازی به ملاحظه هیچ امری، جز تصور موضوع و محمول و نسبت ندارد.
دیگری اینکه از فطریات است و علاوه بر امور فوق، نیازمند ملاحظه مصالح و مفاسد اجتماعی است.
نکته جالب و مهم این ستکه حتی اگر در قضایای مزبور، بی نیاز از ملاحظه مصالح و مفاسد اجتماعی باشیم، هیچ اشکالی ندارد که آنها را مدنظر قرار دهیم و نتایج گرانبهائی به دست آوریم. زیرا عدم نیاز به ملاحظه مصالح و مفاسد اجتماعی، دلیل این نیست که مصلحت یا مفسده ای وجود ندارد.

 

حجاب و مسئولیت های اجتماعی:
هر فردی در برابر جامعه خود مسئول است. این مسئولیت عام است یعنی هم شامل زنها می شود و هم شامل مردها.
پاره ای از مسئولیت های زنان، به حجاب آنها بستگی دارد. زن اگر حجاب داشته باشد، بار اینگونه مسئولیت ها را بر دوش می گیرد. و شخصیت و عظمتش، بالا می رود. اما اگر جامعه مقدس حجاب را از تن بدرد، از عهده انجام اینگونه مسئولیتها، برنمی آید. و به همه مسئولیتهای مادری و همسریش نیز لطمه وارد می شود.

 

این مطلب توضیح بیشتری نیاز دارد:
زن ناگزیر است که یکی از دو شکل زندگی را برای خود انتخاب کند: اول اینکه از قبول هرگونه مسئولیتی در جامعه، خودداری کند.در این صورت می تواند در کنج خانه بنشیند و حجاب را هم نپذیرد.
در صورت اولی نتیجه عاطل و بیکارماندن نیمی از پیکر اجتماع است. بدون تردید آئین مقدس اسلام، پذیرای چنین امری نیست.
در صورت دوم اشکال این است که کیفیت خدمات اجتماعی او، پائین می آید و چه بسا بجای اینکه خدمتی انجام دهد، طعمه گرگان شهوت و آزمندان هوس میگردد.
بنابراین، یا این است که بازده خدمتی زنان بی حجاب، در پست ها و مسئولیت ها در حد قابل توجهی تنزل می کند.
تحصیل علم از مسئولیت های هر انسانی است. جامعه به دانش و تخصص افراد، نیاز دارد. علومی هست که حتماً زنان باید فرا گیرند. علم جراحی و زایمان زنان، برای زنها زیبنده تر است تا مردها. بطورکلی، طبیب زن و معلم زن و سخنران زن، برای بیماران زن و مدارس دخترانه و مجالس و محافل زنان کاملاً لازم است. امروزه، در تمام دنیا پرستاری بیماران، برعهده زنان است و قدر مسلم این است که پرستاری زنان بیمار را نمی شود برعهده مردان پرستار گذاشت.
در سایر فعالیت ها نیز مطلب غیر از این نیست. زن اگر بخواهد در حین انجام مسئولیتهای اجتماعی بصورت نیم عریان، ظاهر شود، باید بداند که هم خود را و هم خدمت خود را فدا کرده است.
اگر قدری مفهوم حجاب را توسعه دهیم، متوجه می شویم که اقتضای محجبه بودن زنان این است که به هیچوجه عهده دار تعلیم و تربیت در مدارس پسرانه نشود. و همچنین به هیچوجه مردها عهده دار تعلیم و تربیت در مدارس دخترانه نشوند. بلکه باید کار تعلیم و تربیت در مدارس پسرانه به مردها و در مدارس دخترانه به زنها سپرده شود.
اما زنانی که در مدارس دخترانه تدریس می کنند، باید بدانند که همانجا هم این خطر وجود دارد که بازده خدمتی آنها کاهش بیابد و احیاناً نوجوانانی، گرفتاریهایی پیدا کنند. چنانکه نگارنده به پاره ای از موارد آن، برخورد کرده است.
آیا برای جلوگیری از چنین پدیده هایی، چاره ای جز این هست که ملعمان زن حتی در کلاسهای درس همانگونه باشند ه در کوچه و خیابان و معابر هستند! و آیا همانگونه که حرکات و چهره و رفتار آنها درمعابر عمومی ، نباید موجب تحریک افراد شود راهی جز این هست که در کلاس درس نیز حرکات و چهره و رفتارشان، محرک نباشد؟
قرآن مجید از تبرج زنان، نهی کرده است. تبرج به معنای خودنمایی و جلوه گری و عشوه گری و طنازی است. این کارها، هم در حضور زنان، ناپسند است، وهم در حضور مردان. محیط خدمت، محیط عشوه گری و طنز و جلوه گری و خودنمایی و افسونگری نیست. در کلاس درس، مدرس و مربی بود. باید به قدری محتاط بود که چشم شیطاان زده ای سوء استفاده نکند ولو از جنس موافق باشد.
به قول معروف: هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد. حرکات و کلمات شهوت انگیز فقط و فقط برای زن و شوهر جایز است. آنهم در محیط خلوت خودشان. اما برای دیگران در هیچ حالت ومرحله ای روا نیست.
شرق و غرب، شهوت و کار و خدمت را با هم مخلوط کرده اند.در نتیجه، هم به زندگی خانوادگی لطمه زده اند و هم به محیط کار و خدمت.
اطفاء شهوت در چارچوب زنان و زندگی خانوادگی زن و شوهر مجاز است و مختص به همان. و کار و خدمت، مخصوص محیط اجتماع است و در خور آن. حال اگر اصفاء شهوت از محیط خلوت خانوادگی به اماکن دیگر، سرایت کند و با کار و خدمت ،درهم آمیزد، اولین چوب آن را خانواده می خورد و تزلزل و از هم پاشیدگی خانواده ها، غیر قابل اجتناب خواهد بود و دومین چوب آن را جامعه می خورد که مسئولیت های مربوط به او بطور صحیح و دقیق به اجراء در نمی آید.
هم کار، قداست دارد و هم خانواده، برنامه ریزیها در ابعاد مختلف سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، باید بگونه ای باشد که نه به محیط کار، لطمه ای وارد شود، و نه به محیط خانواده.
مسئولیت های زن و مرد یکی در بعد خانوادگی است و دیگری در بعد اجتماعی. بی حجابی، هم به مسئولیت های خانوادگی زن و مرد، لطمه می زند و هم به مسئولیت های اجتماعی آنها.
زنی که بدون حجاب در محیط کار و در میدان مسئولیتهای اجتماعی، ظاهر میشود، هم مسئولیت خانوادگیش متزلزل می شود و هم، مسئولیت اجتماعیش. بعلاوه مسئولیت های خانوادگی و اجتماعی فرد را هم متزلزل می کند.
برداشتن حجاب، تمتع جنسی زن و مرد را از چارچوب زناشویی شرعی و قانونی، بیرون می آورد و میحط کار و معاشرت را آلوده و فاسد می سازد. و در نتیجه، استحکام خانواده به سستی و تزلزل می گراید و به دنبال آن، تربیت کودکان، آسیب می بیند.
هر چه پیوند خانوادگی محکمتر باشد، جامعه سالمتر و کودکان شاداب تر و تعلیم و تربیت، پربارتر است. و هرچه پیوند خانوادگی سست تر باشد، جامعه بیمارتر و کودکان افسرده تر و پژمرده تر و تعلیم و تربیت کم بارتر، بلکه بی بارتر است.
بی حجابی و بی بندوباری، دو مقوله جدا از هم است. اگر زن بی حجاب باشد، لزوماً بی بندوبار نیست. چنانکه اگر زن بی بندوبار باشد، حتماً لازم نیست که بی حجاب هم باشد.
البته این مطلب تا حدودی مورد قبول است. اما سخن ما این استکه بی حجابی، مقدمه بی بندوباری است. و خود، زمینه ساز تمتعات شهوانی در غیر چارچوب ازدواج است.
بنابراینف باید آنرا از سرچشمه بست. برای اینکه عفاف خانواده ها و جامعه جریحه دار نشود، چاره ای نیست که از ارزش والای حجاب، پاسداری شود. و برای اینکه زن در بعد خدماتی، حد اعلای توفقی را بدست آورد و محیط مقدس خدماتیش به هرزگی های شهوانی آلوده نشود، باید حجاب را حفظ کرد.
ملاحظه می کنید که نظر ما، درست برخلاف نظریه شرق و غیر است. آنها، متأسفانه عفاف را یا به کلی زیر پا گذاشته اند یا فقط در این حد که زن با مردی رابطه نامشروع نداشته باشد، پذیرفته اند. ولی ما، عفاف را با الهام از وحی الهی، تا آنجا توسعه می دهیم که هم شامل خودداری از آمیزش های نامشروع می شود و هم نظربازی و هرگونه تلذذ نامشروعی را دربرمی گیرد.
دیگر اینکه آنها، حجاب را مانع کار و خدمت و برخورداری زن از حقوق اجتماعی و انجام مسئولیت ها، می دانند. و ما آنرا شرط موفقیت وی در این امور تلقی می کنیم.
ما میگوئیم: وقتی کار و شهوت بهم درآمیخت، هم بازده کار کم می شود و احیاناً به صفر می رسد. و هم ثبات و اطمینان و اعتماد، از محیط خانواده، رخت برمی بندد. و این نه یک ضرر بلکه دو ضرر بزرگ است.
البته این را هم باید یگوئیم که: آنها در فروشگاهها وسینماها و تأترها و پلاژها و رستورانها و بارها، زنها را وسیله جلب مشتری قرار میدهند. و به وسیله آنها، پول بیشتری به جیب می زنند. که اینهم نفعی برای خود زن و جامعه ندارد بلکه وسیله ای برای پرشدن جیب عده ای سوداگر می شود. و آنکه ضرر می کند، اول خود زن است و بعد جامعه.
درست است که زن از این راه، حقوق بخورونمیری بدست می آورد، اما روح و جسم خود را می آزارد. و اعصاب خود را نا متعادل می سازد. و به وظیفه همسری ومادری خود لطمه بزرگی می زند. و بالاخره گوهر عفافش نیزآلوده می شود و ارزش بسیار والایی را فدای ارزش بسیار ناچیزی می کند.
اما جامعه هم از این راه لطمه می خورد. زیرا حرکتی که جامعه دراین جهت، می کند انگیزه جنسی و شهوانی دارد. و نه انگیزه عقلی و فکری.
اگر خرید می کند و پول میدهد بخاطر نیازهای عاقلانه اش نیست اگر فیلمی را تماشا میکند، یا نمایشی را می بیند و یا هر عنوان دیگر، اتلاق وقت میکند، بخاطر انگیزه های شهوانی و جنسی است، آیا بشری که حتی در اطفاء شهوت خود، باید تابع معیارهای عقلی و اخلاقی و دینی باشد، سزاوار است که در همه یا اکثر کارهای خود از انگیزه شهوانی خود پیروی نماید؟!
بالاخره در زندگی، یا عقل باید حاکم باشد یا شهوت، مصلحت انسان در حاکمیت عقل و سقوط و بدبختی انسان، در حاکمیت شهوت است.
ما می گوئیم: برای اینکه عقل حاکم باشد، باید محیط کار را از محیط شهوت جدا کرد. باید چشم ها، دلها، پاک بمانند. و کشش جنسی فقط و فقط باید در میان زن و شوهر باشد.
آنها حاکمیت عقل را سست کرده، به حاکمیت شهوت، روی آورده اند. و به همین جهت، بر پیکر روح و جسم لطیف زن، لطمه های بزرگی زده اند.
چنین وضعی، قابل دوام نیست. مصلحین دلسوز، باید با این وضع مبارزه کنند. مسلمانان جهان برای بلندکردن پرچم اصلاح بر همگان اولویت دارند. و به همین جهت، باید بپا خیزند و به حاکمیت شهوت که آرام آرام، خودشان را هم به زیر سیطره خوددرآورده خاتمه ببخشند.
امروز، مسلماننان به پا خاسته را متهم به بنیادگرائی می کنند. و قطعاً در نظر آنها، یکی از مصادیق بارز بنیادگرائی، همین گرایش این گروه از مسلمانان واقعی، به حجاب است.
شگفتا که چگونه از راه بازی با الفاظ، واقعیت ها را مسخ می کنند. وذهن های سلیم را از فهم حقایق، منحرف می سازند!
سعدی میگوید:
حقیقت، سرایی است آراسته
هوی وهوس، گر برخاسته
نبینی که هرجا که برخاست گرد،
نبیند نظر، گرچه بیناست مرد؟!
اینها با جوسازی و تبلیغات پوچ، جلو چشم های بینا، گردوخاک هوی و هوس برمی افشانند تا آنها را از تماشای حقیقت، بازدارند. .
اینها، حق دارند با اینگونه تبلیغات پوچ، افراد ساده دل را اغفال و اغواء کنند. زیرا قرنهاست که کوشیدهاند مسلمانان را از عقاید و تعلیمات و اخلاق بنیادین اسلام که مطابقت با سرشت و فطرت انسان دارد، دور کنند. و استقلال آنها را از آنها بگیرند. و سرمایه های آنها را به تاراج بزنند. و حال که می بینند دوباره مسلمانان به اسلام روی آورده اند، به آنها می گویند: بنیادگرا شده اید!
این بنیادگرایی، و تعبیر دیگری از ارتجاع است که شاه معدوم، علم می کرد. بازگشت به حقیقت بنیادین اسلام و زندگی برمبنای آن، عیب نیست بلکه حسن است. و یک حرکت انقلابی و یک پویندگی خداپسندانه است. چیز ارزانی هم نیست. بلکه به گرانی خون صدها و هزارها شهید و مجروح و مفقود است.
بعضی از مردم بقول معروف، دهن بین هستند. یعنی نگاه می کنند ببینند، مردم درباره آنها چه میگویند و چگونه قضاوت می کنند؟
البته انسان، نباید اینگونه باشد، در روایات هم داریم که اگر در دست تو گردو باشد و همه مردم بگویند: در است، باور مکن و اگر در دست تو در باشد و همه مردم بگویند: گردو است، قبول نکن.
اینقدر به زنهای با حجاب و با عفافّ مارک امل بودن و محرومیت از تمدن، زده اند که آنهایی که دهن بین بوده اند برای پاک کردن این مارک موهوم، حجاب رااز خود دور کرده اند. و این قدر زنهای بی حجابی را که با عناوین و القاب پوچ و توخالی از قبیل متجدد و خوش تیپ و اجتماعی ستوده اند که آنها واقعاً باورشان آمده که چیزی شده و از انسان کامل هم کاملتر گشته اند!
در قرآن کریم، عفاف یا در مقوله اقتصادی به کار رفته است، یا در مقوله جنسی، در اینجا، سخن ما در مقوله عفاف اقتصادی که به معنی خودداری از آلودگی های مالی باشد، نیست بلکه بحث ما در مورد عفاف جنسی است.
عفاف جنسی، یکی از ارزشهای بنیادین اسلام است. مسلمان و متدین واقعی کسی است که از حیث عفاف جنسی، کم و کسری نداشته باشد.
در سور نور یکجا به آنهایی که توانائی ازدواج ندارند می فرماید:
« ولیستعفف الذین لابجدون نکاحاً حتی یغنیهم الله من فضله»
( سوره نور، 33)
آنهایی که دسترسی به زناشویی ندارند، باید عفاف ورزند تا خداوند، آنها را از فضل خود بی نیاز گرداند.
در مورد زنان پیر که کسی به آنها رغبت ندارد،می فرماید:
« والقواعد من النساء الاتی لایرجون نکاحاً فلیس غلیهن جناح ان یضعن ثیابهن غیر متبرجات بزینه و ان یستعففن خیر لهن.»
( نور،- 60)
زنان پیر و بازنشسته ای که امید ازدواج ندارند گناهی بر آنها نیست که بدون خودنمایی و آرایشگری، حجاب خود را فرو نهند. و اگر عفاف بورزند برای آنها بهتر است.
در هر دو آیة سوره نور، عفاف جنسی موردنظر است. منتهی در آیه اخیر، دقیقاً معلوم است که بی حجابی، مخالف عفاف و حجاب، عفاف تلقی شده است.
از این آیه استفاده می شودکه: عفاف فقط به خودداری از آمیزشهای نامشروع نیست. بلکه پوشش تن و خود را در معرض دید دیگران قرار ندادن، نیز عفاف است. حتی در مورد پیرزنهای که هیچگونه جاذبه ای در تن آنها نیست.
حجاب زن، به نص قرآن کریم عفاف اوست. و عفاف او خدمتی است به سلامت اخلاق جامعه.
درست است که هر کسی وظیفه دارد چشم خود را از نامحرمان فرو پوشد. اما هر کسی وظیفه ای دارد که جسم خود را به گونه ای شهوت انگیز در معرض دید دیگران قرار ندهد.
از جسم و ظواهر جسمانی، نباید بعنوان کالایی شهوت انگیز، استفاده کرد. و چشم های هرزه را به آن متوجه ساخت.
بدن، ابزار روح است. و روح نفخه ای الهی است. و نباید این ابزار مقدس، بازیچه هوسها و شهوات و هرزگی های این و آن شود.
شهوت انسان هم، هدف و غایتی معین دارد و اگر این مسئله نبود که باید بدون بشر در روی زمین حفظ شود، هیچ لزومی نداشت که خدا او را اینگونه خلق کند.
در مجموع، تمام قوی و ابزارهای وجودی انسان، اعم از بدن و روح و عقل و شهوت و احساس و وهم و خیال، همه و همه در خدمت تکامل و تعالی انسان هستند. و مبادا که در خدمت تزلزل و انحطاط او قرار گیرند.
فساد اخلاقی، انحطاط است و یکی از شعب آن، سقوط در دره شهوات و کامجویی های ناروا و آزاد و بی بندوباری است.
زن با پوشش شرعی خود، خانواده را استوار و پای برجا می سازد. و بیهوده، افراد را تحریک نمی کند. و هوسها را بر نمی انگیزد. و مردها را به مفسده نمی کشاند. و جوانان به بی بندوباری، سوق نمی دهد. و کودکان را از مهر و محبت خالص والدین، محروم نمی سازد. و بازار فساد وا فسار گسیختیگی را گرمی و رونق نمی بخشد.
زن با پذیرش حجاب اسلامی، بزرگترین و ارزنده ترین خدمات را به خانواده ها و جوانها و بالاخره جامعه می کند. زیرا اخلاق و پاکی و فضیلت را رونق می بخشد.
زنانیکه جسم خود را پربها تر از آن می دانند که اجازه دهند، هر چشمی از آن تمتع گیرد. هر هوسی بدان گرایش یابد، بر مسند والای فضیلت نشسته اند.
کار اینگونه زنان پیامبر گونه است. زیرا بعثت پیامبران، بمنظور تکمیل و تتمیم اخلاق است. و اینها در خدمت اخلاق و پشتوانه قوی مکتب انبیایند.
اینگونه زنان، شاگرد مکتب خدیجه و فاطمه و زینب و از تبار نسیبه ها و اسماء بنت عمیس ها و فضه هایند.
اسلام از زن بی حجاب و بدحجاب، بیزار و متنفر است. زیرا اینهایند که با متزلزل کردن اخلاق و فضیلت، اسلام را در بین مردم، ضعیف و لگدمال می کنند.
زنان با حجاب، خدمتگزار واقعی دین و اخلاق و زنان بی حجاب و بدحجاب، عامل براندازی و بنیان کنی دین و اخلاقند.

 

حجاب و شخصیت زن:
سخن، از شخصیت است. شخصیت، مجموعه افکار و عواطف و عادات و اخلاقیات یک انسان است. و خلاصه هر چه به یک شخص مربوط می شود و نه بیرون از وجود اوست، شخصیت اوست. و بدین ترتیب، هر کسی برای خود شخصیتی دارد، خواه نیک باشد، خواه بد. خواه اهل فضیلت باشد. و خواه گرفتار رذیلت.
شخصیت یک انسان منحط و فاقد کمال، شخصیتی ناقص و معیوب و مذموم است. و شخصیت یک انسان شایسته و متکامل، شخصیتی کامل و مطلوب و ممدو ح است.
حال، گفتگو در این است که آیا شخصیت کامل و مطلوب و ممدوح، از آن زنها و مردهایی است که از حجاب گریزانند. و به بیحجابی و بدحجابی روی آورده اند؟ یا به عکس، از آن آنهایی است که به ححاب گراییده اند.
کمال زن، در جلوه گری و خودنمایی و طنازی در انظار عمومی است، یا در پوشش و عفاف؟
کدامیک، شخصیت زن را اعتلا می بخشد، و کدامیک، شخصیت او را تنزل می دهد؟
اگر زن حجاب نداشته باشد، هر گونه توجهی که به او بشود، جنبه شهوترانی دارد. و در نتیجه ارزشهای واقعی او هم فراموش می گردد. و به همین جهت، تا جاذبه ای ظاهری دارد، مورد توجه است. و همینکه این جاذبه ظاهری از بین رفت، احساس غربت و پریشانی می کند. چندسال پیش در یکی از مجلات، نامه ای خواندم از زنی تحصیل کرده، که نوشته بود به هر کجا رفتم که شغلی پیدا کنم قبل از اینکه به دانش و تخصصم توجه کنند، به ظواهر اندامم! توجه می کردند. بی حجابی، ارزشهای واقعی شخصیت یک زن را می پوشاند. و نمی گذارد که همانگونه که هست، مطرح شود. و به همین دلیل، آنهایی که ظواهری جذاب تر داشته باشند، جلو می افتند. و بیخود و بیجهت، ترقی می کنند. و بازار ارزشهای واقعی را سرد و بی رونق می سازند.
درست نیست که استعدادها و ارزشهای واقعی زنان، تحت الشعاع ظواهر جسمانی قرار گیرد. و ظواهر جسمانی، ملاک و معیار ارزش و شخصیت آنها گردد.
چنین چیزی، به ضرر خود آنهاست. خودشان از پیشرفت و ترقی و تکامل، باز می مانند. و اسیر چشمان هرزه و هوس های حیوانی، می شوند.
ظلم بزرگی که دنیای امروز بر زنان روا داشته، همین است که به جای توجه به ارزشهای واقعی، توجه به ظواهر جسمی او کرده و از این رهگذر او را مورد استفاده های ناروا قرار داده است.
زن در سینما و کاباره و بار و رستوران و قمارخانه و سایر امکان فساد، ابزاری شده که با استفاده از جاذبه های ظاهری و جسمانیش، مشتریانی بیشتر جلب کند، و پول بیشتری به جیب سوداگران فساد و هرزگی، سرازیر نمایید.

 

حجاب و آزادی زن:
زنان با حجاب در فعالیت ها و رفت و آمدهای خود، آزادند. زیرا مردان بولهوس، اطمینان دارند که اینها، طعمه و ملعبه نمی شوند. و بنابراین، کمتر مزاحمتی برای آنها ایجاد می کنند.
اما زنان بی حجاب، آزادی کمتری دارند. زیرا در معرض دید هستند و چشمهای هرزه را به سوی خود می کشانند. و هوس ها را تحریک می کنند. و در نتیجه، مورد طمع گرگان شهوت می شوند.
زن با حجاب، مظهر عفاف شناخته شده و لذا در خانه و خارج از خانه، مزاحمی ندارد. و آزادانه دنبال کارها و مسئولیت های خویش است. اما زن بی حجاب، یا بطورکلی فاقد عفاف شناخته شده، یا در همان حد که رفت و آمدها و اندامش،تحریک کننده است. و بنابراین، مزاحم دارد. و به همین دلیل در کارها و فعالیت هایش، آزادی چندانی ندارد.
بنابراین بی حجابی، و بدحجابی، برای زنها ایجاد مزاحمت می کند و آنها را از اینکه بتوانند آزادانه به تلاش ها و فعالیت های صحیح اجتماعی و عبادی و خانوادگی بپردازند. اما وقتی که اهل حجاب باشند. و پوشش خود را به خود بپیچیند. و بدحجابی نکنند، در موقعیتی قرار می گیرند که مزاحمتی برای آنها، نیست. و در کارهای خود آزادند.
بسیاری تصور می کنند که در جهان کنونی، پدیده بی حجابی، در میادین فعالیتهای اجتماعی زن، به دنبال پیشرفت و رشد و تمدن نوین، بوجود آمده است. ولی، این نظر ساده لوحانه و سطحی، با یک بررسی ولو اجمالی، بطلانش کاملاً به چشم می خورد، و قابل لمس است. من، در این مقدمه، بدون اینکه فرصتها را از دست بدهم، با اختصار، زمینه ها و عللی را که منجر به پدیده بی حجابی، در دنیای متمدن کنونی شده است، مورد بررسی قرار می دهم.
1- اولین زمینه و عامل، برای پدیده بی حجابی، در میادین فعالیتهای اجتماعی زن در دنیای کنونی، برداشت و تفسیر غلطی است که از آزادی، بعمل آمده است. دنیا، براساس یک تفسیر غلط، زن را به بی حجابی، کشاند. و پدیده بی حجابی را به زن، تحمیل کرد. آزادی که در میان جوامع متمدن رواج پیدا کرد، براساس این تفسیر غلط بود که انسان، تنها در بعدحیوانی و زندگی مادی، خلاصه می شود. و باید انسان از همه تمایلاتش، بهره بگیرد. و در کلیه میادینی که برای تمایلات او، باز شده، حداکثر استفاده را بنماید. بازگذاشتن تمایلات و استمتاع از همه این تمایلات، مفهوم غلطی بود که بعنوان آزادی، رواج پیدا کرد.
تفسیر غلط از آزادی، موجب آن شد که روابط فیمابین مرد و زن به نحو بی سابقه و نامحدودی، باز گذاشته شود. و برای اینکه آزادی به این مفهوم غلط، قابل عمل باشد، پدیده بی حجابی، به زن تحمیل شد و در حقیقت براساس این تفسیر غلط، بجای اینکه این تفسیر حتی غلط آزادی زن در همان محدودة تمایلات آزادی اعطا کند، به مرد آزادی کامل، داد و زن را در خدمت آزادی مرد، گرفت. بعبارت دیگر، مرد برای اینکه به آزادی هرچه بیشتر، برسد. و در قلمرو تمایلاتش، هیچ مانع و رداعی وجود نداشته باشد، پدیده بی حجابی را به زن تحمیل کرد. تا به سلب شخصیت زن را به قیمت از دست رفتن ارزشهای انسانی او، زن بعنوان یک وسیله آزادی، در اختیار مرد قرار بگیرد.
2- دیگر از علل و عواملی که زمینه پدیده بیحجابی را در دنیای غرب بوجود آورد، بازتاب تحقیر زن و محرومیت مضاعف زن، در جوامع غربی بوده است. جای تعجب ندارد اگر بشنویم که حتی اندیشمندان و فلاسفه غرب، تا چندی پیش، بر تحقیر زن اصرار می ورزیدند. این تحقیر زن در طول تاریخ! و این پائین کشیدن مقام و منزلت زن و محرومیت فراگیر زن در دنیای غرب، بازتاب تندی داشت که پدیده بی حجابی، یکی از بازتابهای این حالت است.
شوپن هاور، فیلسوف معروف آلمانی- معذرت می خواهم نقل قول می کنم- می گوید: زن حیوانی است با موهائی بلند و عقلی کوتاه! نیچه، فیلسوف بازهم آلمانی می گوید: زن، فقط آرامی بخشنده مرد و لذت دهنده یک جنگجوست! بالزاک، متفکر و نویسنده معروف فرانسوی می گوید: یگانه رسالت و یگانه افتخار زن، آن است که می تواند دل مردی را به تپش درآورد! از این مقوله، فراوان است. نمونه ای هم، از تکفر مارکسیستها، نقل کنیم: ما نیفست حزب کمونیست، صریحاً می گوید: زناشویی بورژوازی درواقع همان اشتراک زنان محسوب می شود. حداقل ایرادی که ممکن است در این زمینه، به کمونیستها وارد شود، این است که کمونیستها، می خواهند اشتراک ریاکارانه و منافقانه و پنهانی زنان را رسمی و آشکار کنند. من، مطلب را خیلی صریح و بی پرده می گویم. مطلب کاملاً روشن است. این تفکر اندیشمندان و فلاسفه و متفکرین غرب، در زمینه زن است که کاملاً تحقیرآمیز است. شما، سخنانی که در اسلام در مورد شخصیت زن آمده است، با این سخنان که چندی قبل از عصر ما، گفته شده است مقایسه کنید می بینید که بسیار تحقیرآمیز است. این تحقیر تاریخی زن، در گذشته با محرومیت مضاعف زن در دنیای غرب توأم شده و پدیده بی حجابی را بعنوان یک بازتاب و بعنوان یک عکس العمل به دنیا داشته است این دروغ بزرگ قرن است که کسی بگوید: بیحجابی، پدیده پیشرفت بشر یا پدیده تمدن است.
عراق، بدلیل از دست دادن نیروهای فعال مرد، براساس سیاست غلط و سیاست تجاوزکارانه حزب بعث غفلتی کافر عراق، خواه ناخواه زنان بدون آنکه آمادگی داشته باشند، بدون آنکه تخصص کاری داشته باشند، بدون آنکه حتی در زمینه های فرهنگی آنها کار شده باشد، از عمق دهلیزخانه، بیرون کشیده شدند به میادین کار، این زن یکباره وقتی مسئولیتهایی که فراخور استعدادهایش نیست، به دوش او گذاشته بشود. مسائلی را که بوجود خواهد آورد. این مسائل، هم اکنون آثار فساد، خودش را نشان داده و در آینده بصورت وحشتناکی در کشوری چون عراق، بعنوان یکی از میراث های شوم حزب بعثی عفلقی، برای آینده عراق، باقی خواهد ماند.
و این، یکی از عوامل زمینه ساز پدیده بی حجابی است، که نقش بسیار مؤثری است و عامل و زمینه ساز عمده ای در زمینه پدیده بی حجابی در دنیای غرب است، این است که نقش تاریخی زن در کلیه حرکت ها و تحولات و تغییرات اساسی اجتماعی، انکارناپذیر بوده است. هر کسی، تحلیل گرانه، تاریخ گذشته و تحولات بزرگ و تغییرات بزرگ تاریخی را مطالعه کند، می بیند که نقش زن، قابل انکار نیست. در هیچکدام از حوادث بزرگ تاریخ، صحنه ها، بی زن نبوده است. زن، یکی از بزرگترین عوامل تاریخ ساز بشمار می رود، یکی از بزرگترین عواملی است که موجب آن شده است که حرکت های بزرگ، احیاناً آغاز یا به نتیجه مثبتی برسد. با توجه به این اصل تاریخی که غیرقابل انکار است، دنیای متمدن غرب- یا صحیح تر- دنیای سوء استفاده چی و منفعت طلب غرب،به گمان اینکه به هر نحو، باید نقش را زن، ایفا بکند. ولو به صورت تصنعی. در تمامی زمینه ها که حتی زمینه هایی است که ربطی به زن نداشته است، پای زن را به میان کشیده است. کشاندن پای زن، به میادینی که متناسب با شخصیت او نیست، باعث آن شده است که مرد، برای اینکه در تغییراتش موفق بشود، و برای اینکه در تحولات ایده آل خودش، موفق باشد، از وجود زن در آن تحولات استفاده کرده است. بعنوان پرانتز کوچک( شما می بینید در فیلمهای غربی، هیچوقت نمی شود، هیچ صحنه ای بی زن باشد!) ولو بی مناسبت هم باشد، حتماً باید پای زن را در یکی از این صحنه ها، به میان بکشند، این بازتاب غلط نقش تاریخی زن است. زن، نقش تاریخی اش قابل انکار نیست. در تمامی تغییرات بزرگ و تحولات اساسی، نقش داشته است. اما بجا و بموقع وقتی به این عنوان، پای زن به همه میادین کشانده می شود. پدیده بیحجابی در غرب پا می گیرد. و رشد پیدا می کند. چون اگر بناست زن در همه صحنه ها وجود داشته باشد، ححاب مانع بزرگ است.
این تنها اسلام نیست که نظم عادلانه را و قانون را برای بشر، ضروری می شمارد. دنیای متمدن و پیشرفته هم، بالاخره به این نتیجه رسیده است که آن حال و هواها و هوسها در زمینه آزادی به آن معنا، زمانش سپری شده است. امروز روزگار نظم و روزگار دقت است. هرچند نظم و دقت، دست و پاگیری و محدودیت می آورد.
آزادی را نمی توان بصورت ارضاء تمایلات تعبیر نمود. همه تمایلات انسان، اساسی و ضروری نیستند. تمایلات اساسی نیز در حد اعتدال، قابل ارضاء هستند. ارضاء تمایلات نه موجب سعادت فرد است. و نه خوشبختی انسان را در حیات جمعی تأمین می کند. علاوه بر غیر انسانی بودن بعضی از تمایلات، سازگاری تمایلات فردی نیز، مانع ارضاء آنهاست. و فرد را دچار تضاد، می سازد. تمایلات افراد در زندگی جمعی، بیشتر افراد را با تضاد، مواجه می کند. افراد، در زندگی جمعی باید با هم بسر برند. زندگی جمعی با ارضاء تمایلات فردی، همیشه سازگار نیست. ناسازگاری تمایلات غیراساسی، روشن است. آنکه می خواهد برای تأمین سود شخصی، مرکز فساد اساسی، روشن است. آنکه می خواهد، برای تأمین سود شخصی، مرکز فساد تأسیس نماید، نمی تواند با دیگران زندگی کند.
تلاش انسان در طول زمان، برای از میان بردن دیکتاتورها و حکام مستبد یا نظامهای دیکتاتوری است. چون دیکتاتور ها، یا نظام های دیکتاتوری، مانع تحقق آزادی واقعی انسانها هستند. اکنون به تعریف دیگری از آزادی می رسیم: آزادی را بعضی، بعنوان رفع مانع یا نبود مانع، تعبیر کرده اند. این تعبیر، جنبة سلبی آزادی را بیان می کند. اما جنبه ایجابی آن را روشن نمی سازد، آیا رفع مانع سقوط دیکتاتور یا از میان رفتن نظام دیکتاتوری – همان تحقق آزادی – است؟ یا آنچه آزادی را محقق می سازد، همان جنبه ایجابی آن است؟ بعضی از فیلسوفان اجتماعی، آزادی را عبارت از پیروی از عقل می دانند یکی از فیلسوفان اجتماعی می گوید: تنها آزادی، آزادی عقل است. و آنکه خود از تسلیم تمایلات و هوی و هوسها می سازد، خود را بصورت برده درآورده است. به نظر این فیلسوف، تسلیم تمایلات شدن، خطرناکتر از تسلیم دیکتاتور شدن است.
در قرآن مجید، باین آیه برمی خوریم:« اقرأبت من اتخذ الهه هواه»؟ حضرت صادق(ع) می فرماید:« الهوای عدو العقل». در جنبه ایجابی نیز، پیروی از عقل بصورت های گوناگون در متون اسلامی آمده است.
پیامبر اکرم(ص) می فرماید: « صدیق کل أمره عقله» دوست واقعی هر کس، عقل اوست. حضرت علی(ع) می فرماید:« إن اعنی الغنی العقل» بالاترین بی نیازی، برخورداری از عقل است. در جمله زیر نقش عقل در زندگی انسان، روشن شده است. حضرت علی علیه السلام می فرماید:« لا یستعان علی الدهر إلا ب العقل» بر روزگار و مشکلات زندگی، نمی توان فائق آمد مگر به کمک عقل.
پس آزادی، به معنای حاکمیت عقل بنحو روشن، در متون اسلامی ذکر شده است.
تعریف آزادی باین صورت تعبیر مناسبی است. پیروی از عقل بسیاری از مشکلات و اختلافات را از میان می برد.
در اسلام، تقوا یک فضیلت جامعی است که ایمان و عقل را در هم آمیخته و فرد را برای اطاعت از اوامر الهی که پسندیده ترین اوامر است و خودداری از منهیات، الهی که زشت ترین و ناپسندیده ترین امور است، آماده می سازد. با توجه به وجهه عقلانی احکام اسلامی و اینکه احکام براساس مصالح و مفاسد واقعی یا نفس الامری، وضع می شود.
آزادی واقعی که در خور شأن انسان است و او را به فضائل اساسی، آراسته می سازد و از رذائل منزه می کند، همان رعایت تقوای دینی است.
چه آزادی را صرفاً به معنای پیروی از عقل بدانیم، و چه آن را در رابطه با تقواء مورد توجه قرار دهیم. در هر دو صورت حجاب نه تنها آزادی زن را محدود نمی سازد، بلکه برای زن، شرایطی را فراهم می کند که مورد تأئید عقل و با تقوا سازگارتر است.
زن، نه برای خودنمایی آفریده شده است. و نه، کالای بازرگانی است. اینکه در جوامع غربی زنان را در میهمانیها و مجامع عمومی برای نشان دادن زیبائیهای آنها و برای التذاد مردان، شرکت می دهند، نه تنها شخصیت زن را بی ارزش جلوه می دهند، بلکه آزادی واقعی را نیز از او سلب می نمایند. آزادی زن، در پرورش قدرت فکری و عقلانی او، در بالا بردن سطح معلومات او، درا جرای وظائف تربیتی او و در مشارکت منطقی او در حل و فصل امور اجتماعی، تحقق پذیر است. حجاب اسلامی که اساس آن بر حفظ حرمت زنان، پرورش مسئله تقوا در ایشان و کمک به زنان در حفظ فضائل اخلاقی و پرهیز از رذائل است، نه تنها آزادی زنان را محدود نمی سازد، بلکه شرکت مؤثر و معقول آنها را در تمام فعالیت های علمی، تربیتی و اجتماعی تسهیل می کند.

 

عامل اول عامل درونی
اصولاً زن و مرد، همانگونه که سید قطب در کتاب« شبهات حول الاسلام» آورده: وقتی، به سن رشد رسیدند از درون هر کدام اینها، صدای طلب جنس مخالف، بلند است. و بدنبال این صدا، هر کدام حرکت می کنند. اول همانگونه که استاد شهید، مرحوم مطهری رضوان الله علیه در کتابشان، تحلیل فرموده اند، زن در این راه، صیاد و مرد در این راه، صید است. روحیه زن، این است که خود را عرضه کند. و نشان دهد. و جلوه کند. و تجمل و آرایش داشته باشد.
گاهی، هواها و شورها و تجمل خواهی ها و صیادی ها، غلبه می کنند بر عقل، در آن حال، خودنمای را می طلبد. و خود مطرح کردن، پیش می آید. آنگاه که عقل غلبه می کند همین آرمان و هدف را عاقلانه از آن بهره برداری می کند. واز حجاب و تستر و خود حفظ کردن بهره می گیرد.
یک شیوه، شیوه نادرست است. و آن، بی حجابی است و یک شیوه، شیوه تعقل و آگاهی و متانت و عفت است و آن در حال حجاب بودن و رخ نشان ندادن و دیگران را به دنبال خود، عاقلانه خواندن است. و این عامل، عامل درونی است. و همه زنها، دارای این روحیه هستند. اگر تعلیم، تربیت، دین، ایمان و باور حمایت نکند و هدایت نکند برای زنان، آن پیش می آید که در دنیای غرب پیش آمده است.

 

عامل دوم
برای بدحجابی و بی حجابی تعلیم و تربیت ناصحیح و نادرست است. یعنی اینگونه که الان در ترکیه، در مصر، در کشورهای غربی، کشورهای غرب زده، شرقی، زنان که از تعلیم و تربیت صحیح اسلامی بهره مند نیستند، بدحجابی و بی حجابی را بد نمی دانند.
آنگونه که در نظام منحوس پهلوی، جامعه ما داشت پیش می رفت، اغلب خانواده ها، بویژه خانواده های مرفه و تحصیل کرده و با سواد، بدحجابی و بی حجابی را بد نمی دانستند. و حرام هم، نمی دانستند. و نویسندگانی، که نمی خواهم، اسم ببرم در نوشته های خودشان حتی استدلال برای بی حجابی می کردند. و جامعه ما، آگاهی نداشت. و نمی دانست. و الان، دنیای ما حتی دنیای اسلام ما، نوعاً از مفسده بی حجابی و حتی از وجوب حجاب، ناآگاه هستند. و خیال می کنند، دل باید پاک باشد. کما اینکه در زمان طاغوت، می گفتند: ایمان داشتن به این نیست که روسری، بر سر زن باشد. یا یک چادر! دل، باید پاک باشد. و آدمی، باید معتقد باشد. و به دستورات خدا، باور داشته باشد. می خواهند بیحجاب باشد، میخواهد باحجاب باشد.
طبعاً در جامعه ای که زنان، بویژه همسران مسئولان و سردمداران، بیحجاب باشند، این شیوه درجامعه، اثر می گذارد. و مردم بر این باور می شوند که بی حجابی، مانعی ندارد. از این رو، بر مسئولین جمهوری اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت ارشاد، صدا و سیما، نویسندگان و محققان، لازم است اولاً مسئله وجوب شرعی حجاب را به زنان مسلمان تفهیم کنند، و ثانیاً، فلسفه آن را.

 

عامل سوم
مسئله غرب زدگی، در دنیای امروز ما است. دشمنان اسلام، به خصوص استکبار جهانی، آن چنان به کشورهای اسلامی و جهان سوم باورانده اند که همه کارهای غربی ها، مثل پیوند قلب و کلیه و جراحی قلب و مبارزه با فلان مرض کشنده است. و حال اینکه خرابی های غرب، بیش از آن است که انسان، بتواند در این فرصت کوتاه، بیان کند. و خود غرب، گرفتار مشکلات اخلاقی و اجتماعی عظیمی است که دارد آن را از درون می پوساند. اما کسانی که دست از دور، بر آتش دارند، خود را حقیر می پندارند. اعتماد به نفس شان را از دست داده اند. در برابر ترقیات مادی غرب، احساس حقارت می کنند، خیال می کنند باید همه کارهایشان، مثل آنها باشد. و لذا راه رفتن، لباس پوشیدن، آرایش کردن، و امثال اینگونه کارها را از آنها تقلید می کنند. از این هم بگذریم، مسئله استعمار غرب است. الان فهمیده اگر در جامعه ای، اسلام حاکم باشد،مغزهای زنان و مردان مسلمان به انوار الهی روشن باشد، مردها، الگویی چون علی(ع) و حسین(ع) داشته باشند. زنها، الگویی چون خدیجه و فاطمه و زینب(س)، انقلاب اسلامی بوجود می آید. و بساط غرب و شرق را جمع می کند. و لذا تلاش می کنند، زنان و مردان را از رهگذر فساد و فحشاء و آلودگی اخلاقی و بی حجابی و بدحجابی، سرگرم کنند و به عواملشان، دستور می دهند تا نگذارند، زنان با حجاب و با روسری به دانشگاه راه پیدا کنند. در ترکیه، اعتصابی که چندی قبل کرده بودند، همه شما می دانید. من هر وقت جریان ترکیه را به یاد می آورم، خیلی متأسف می شوم. پانصدسال ترکیه، مرکز جهان اسلام بود. و آثار خدمات ترکها را ما الان، از لحاظ معماری و غیره، در مدینه و سوریه و مکه و غیره می بینیم. و از لحاظ گسترش اسلام در دنیا، ما آگاهی زیاد داریم که اینها، به کجا رسیده بودند. و دنیا از اینها، وحشت داشت. ولی ببین

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله زن در نگرش اسلام