رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فایل فلش فارسی گوشی چینی سامسونگ مدل N9 با مشخصات مینبرد G5-V1.3

اختصاصی از رزفایل فایل فلش فارسی گوشی چینی سامسونگ مدل N9 با مشخصات مینبرد G5-V1.3 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

فایل فلش فارسی گوشی چینی سامسونگ مدل N9 با مشخصات مینبرد G5-V1.3


فایل فلش فارسی  گوشی چینی سامسونگ مدل2016 N9 با مشخصات مینبرد G5-V1.3

فایل فلش فارسی  گوشی چینی سامسونگ مدل N9 2016 با مشخصات مینبرد G5-V1.3

(تو تنظیمات نوشته مدل A96)

با پردازنده مدیاتکMT6572 ، قابل فلش باSP flashtool

ورژن سیستم عامل: 5.1

این رام فول فلش بوده و دارای پارتیشن های cache و userdata میباشد.

بیلد نامبر:ALPS.KK1.MP7.V1

تست شده100%

فایل اورجینال کارخانه,حل مشکل خاموشی
حل مشکل ویروس,حذف قفل گوشی

فایل حل مشکل سریال با Box CM2MTK


دانلود با لینک مستقیم


فایل فلش فارسی گوشی چینی سامسونگ مدل N9 با مشخصات مینبرد G5-V1.3

مدل نظارت رشد آزاد

اختصاصی از رزفایل مدل نظارت رشد آزاد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

مدل نظارت رشد آزاد ( باز) (OGM-Model):

چکیده:

این تحقیق متدلوژی جدیدی را در مورد بررسی آزاد سازی تجارتی یا آزادی (openness) ارائه خواهد کرد. این مقاله به 3 بخش تقسیم می شود. بخش اول نوشته های مربوط به روشهای تحلیلی را بررسی می کند که روش آزاد مبتنی بر سه شیوه مختلف متمرکز بر اقتصادی سیاسی، تئوری اقتصادی و سیاست تجارتی ارزیابی می کند. بخش دوم مدل جدیدی از تحلیل را برای ارزیابی روند، آسیب پذیری و هماهنگ سازی رشد آزاد ارائه خواهد داد. رابطه بین رشد آزاد و رشد درآمد براساس گروه جدیدی از اندیکاتورها و نوع جدیدی از گراف می باشد. این مدل جدیدی تحلیل، مدل نظارت رشد آزد نام دارد.

OGM-Model براساس یکسری مراحل و عناصر در درخواستهایش برای بررسی رشد آزاد و رشد آمد است:

درجه بازی توسط بخش های تولید (oj)

نزخ متوسط آزاد(o)

هماهنگ سازی آزاد (ho)

نرخ رشد آزاد

درآمد ناخالصی ملی سرانه

نرخ رشد درا مد

نمودار الماسی آزاد ( باز)

نمودار تحلیل حساسیت نسبت رشد درآمد و آزاد

هدف از (OGM-Model ارائه ابزارهای جدید تحلیلی برای محققان و سیاستگزاران برای بررسی تاثیر و روند آزاد در اقتصاد هر کشور را از دیدگاه جدیدی است. استفاده از OGM-Modelمحدود به بررسی گروه خاصی از کشورها یا مناطق ویژه ای نیست. این امر توسط مسائل مربوط به منطقه یا مراحل توسعه هر کشوری محدود نمی شود. در واقع OGM-Modelیک طرح ساده و قابل انعطاف است.

بخش سوم این مقاله نتایج کسب شده در استفاده از OGM-Modelرا در کشورها و مناطق مختلف نشان می دهد. هدف کلی OGM-Model اندازه گیری و سنجش تکامل تدریجی، آسیب پذیری و رشد کوتاه مشاهده تغییرات سریع در رشد آزاد و رشد درآمد است.

کلمات اصلی: آزاد سازی، لیپرال کردن تجارتی ( آزادی تجارتی)، درآمد، مدلسازی سیاست تجارتی.

بررسی مقالات برای سنجش آزاد سازی تجاری یا آزاد(باز):

در 25 سال گذشته، بیشتر اقتصاد دانان سعی کرده اند که اندیکاتورهای جایگزینی برای اندازه گیری جهت یابی تجارتی یا آزاد ارائه دهند. نیاز به ذکر است که این اندیکاتورهای مختلف دارای سهم قابل توجهی در بررسی آزاد تاکنون بوده اند. معمولا، بخش اصلی این نوع کار از پژوهش های مقایسه ای بین کشوری برای بیان رابطه میان بازی و رشد، بهره وری یا توزیع درامد استفاده می کند. این اندیکاتورها نسبت های وابستگی تجاری و نرخ رشد صادرات، شاخص زیربنای میراث، شاخصی آزاد وارنروساچز، شاخص آزاد لیمر (leamer)، شاخص آزاد سازی تجارتی، میانگین مشمول NTB-Q-R، پاداش بازار سیاه، شاخص تغییر پذیری نرخ واقعی مبادله و شاخص انحراف رخ واقعی مبادله می باشند. بعد از بحث کردن در مورد شاخص های مختلف، مرحله بعدی ارائه یک مدل جدیدی است. عنوان این مدل جدید مدل نظارت رشد باز است یا OGM-Model. این OGM-Model پیوند بین رشد باز و رشد درآمد را بررسی خواهد کرد. این مدل مقایسه دو نرخ رشد ( باز و درآمد) را ترکیب می کند. OGM-Model مجموعه جدیدی از اندیکاتورها را برای سنجش آسیب پذیری آزاد، هماهنگ سازی آزاد، تحلیل حساسیت درامد و و آزاد و... را به سیاستگذاران ارائه می دهد.

شاخص های مختلف سیاست تجاری ( مانند انحراف از سهام واقعی تجاری، شاخص آزاد سازی تجاری، شاخص آزاد وارنروساچز، انحراف نرخ بازار سیاه، پاداش نرخ مبادله بازار سیاه و انحراف ها و تفاوت مبادله واقعی) و ضریب GINI برای اثبات پیوند بین آزادی و توزیع درآمد استفاده کرد. ادوادز به این نتیجه رسید که هیچ مدرکی دال بر پیوند آزاد یا آزادسازی تجاری برای افزایش ها در نابرابری وجود ندارد. در مورد OGM-Model این نتیجه حاصل می آید که مدارکی وجود دارد که بازی و درآمد در U.S با هم رابطه دارند.

تفاوت هایی بین متدلوژی استفاده شده توسط ادواردز و OGM-Model وجود دارد. ادواردز از شاخص های مختلف سیاست تجارتی و توزیع درآمد برای اثبات رابطه بین بازی و درآمد استفاده کرد، اما OGM-Model از نرخ رشد آزاد و نرخ رشد درآمد برای اثبات رابطه بین بازی و درآمد از زاویه متفاوتی استفاده می کند. روش تحلیل، انواع جدیدی و مختلفی از اندیکاتورها و متدولوژی را برای تحلیل درامد و بازی در


دانلود با لینک مستقیم


مدل نظارت رشد آزاد

تحقیق درباره مدل های معرفت دینی

اختصاصی از رزفایل تحقیق درباره مدل های معرفت دینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

مدل های معرفت دینی

دکتر علی رضا قائمی نیا(1)

از زمان طرح بحث مدل های معرفت دینی، بیش از چند دهه نمی گذرد. گرچه ریشه این بحث را می توان در مباحث کهن معرفت شناسی و فلسفه دین جست و جو کرد؛ لیکن گسترش دامنه این بحث، در چند دهه اخیر، به ویژه در چند سال اخیر بوده است؛ لذا در بسیاری از کتاب های معرفت شناسی دینی، این بحث به طور مستقل مطرح نشده است.

بحث هایی که در فلسفه دین و معرفت شناسی دینی مطرح می شود، عمدتاً از دیگر زمینه ها از قبیل: معرفت شناسی، فلسفه علم، فلسفه زبان، هرمنوتیک و... متأثر است. تغییر و تحولاتی که در این زمینه ها رخ می دهد، مباحثی جدید را در فلسفه دین و معرفت شناسی دینی به بار می آورد. بحث مدل های معرفت دینی هم از جمله مباحثی است که تحت تأثیر سه رشته عمده دیگر؛ یعنی معرفت شناسی، فلسفه علم و هرمنوتیک، در معرفت شناسی دینی عنوان شده و سرفصل بسیاری از مباحث دیگر قرار گرفته است.

پیش از ورود به بحث، بیان دو نکته ضروری است:

1. بحث مدل های معرفت دینی، بنیادی ترین بحث معرفت شناسی دینی است و بر بسیاری از دیگر مباحث آن پرتو می افکند. این بحث از پربارترین مباحث این زمینه است که چارچوبی وسیع برای فهم نزاع های فکری در جهان اسلام پدید می آورد. می دانیم که در تاریخ اسلام آراء و اندیشه های کلامی، فلسفی، تفسیری و... بسیاری پاگرفته اند و از این رهگذر، فِرَق و مکاتب فکری گوناگونی به منصه ظهور رسیده اند. آیا همه این مکاتب فکری از الگو و مدل معرفت شناختی واحدی پیروی می کنند یا نه، مدل های معرفت شناختی متفاوتی بر این نظام های فکری سیطره دارد؟ این پرسش بسیار اهمیت دارد و می تواند ماجرای نزاع های فکری متفاوت را روشن سازد.

2. این نکته هم در خور تأمل است که واژه مدل Model معانی متفاوتی در زمینه هایی از قبیل فلسفه علم، منطق، ریاضی و... دارد در تعبیر «مدل های معرفت دینی» معنایی کاملاً متفاوت مراد است. مقصود از «مدل» در اینجا تقریباً مرادف با «الگو» است؛ به عبارت دیگر، مراد این است که چه الگوی معرفت شناختی را باید در زمینه معرفت دینی پذیرفت؟

واژه الگو در زبان روزمره و در میان مردم عادی، معنایی نسبتاً متفاوت دارد. مثلاً: یک خیاط بر اساس الگویی خاص لباسی را می دوزد و ممکن است لباس را بر اساس الگویی دیگر هم بدوزد. در اینجا الگو، قالب و طرحی است که از موردی به مورد دیگر تفاوت می کند.

مدل معرفت شناختی، الگویی است که با الگوهای معمولی و روزمره تفاوت دارد. سه تفاوت عمده را می توان میان این نوع الگو با دیگر الگوها بر شمرد:

اوّلا: این الگو، الگوی فکری است؛ یعنی چارچوب و طرح معرفت است. ریشه این الگو در نحوه تفکر است.

ثانیا: این الگو به صورت پنهانی و ناخودآگاه عمل می کند. معمولاً چنین نیست شخصی مدلی معرفت شناختی را برگزیند و بر اساس آن عمل کند. کسانی هم که با معرفت شناسی آشنا نیستند، حتماً مدل معرفت شناختی خاصی دارند و تنها پس از بررسی های معرفت شناختی می توان آن الگو و مدل را کشف کرد.

ثالثا: این الگو به نحو نظام مند عمل می کند و دامنه عمل آن بسیار وسیع است. بسیاری از نتایج و پیامدهایی که یک اندیشه دارد، در گرو مدل معرفت شناختی خاصی است که در نهان خانه اندیشه اش جای دارد و به آن فرمان می راند.

مثلاً رئالیسم(2)(واقع گرایی) یکی از مدل های مشهور و قدیمی معرفت شناختی است و گرچه خود این مدل، صور و مدل های فرعی دیگری دارد و به انواع مختلفی تقسیم می شود؛ ولی به طور تقریبی می توان آن را دیدگاهی دانست که بر طبق آن، انسان لااقل در پاره ای از وجوه، به عالم واقع معرفت دارد.(3)

گاهی رئالیسم برای عالم دینی مدل می شود؛ بدین معنا که او برای دین یک عالم واقع قایل می شود و بر آن است که لااقل در پاره ای موارد به آن معرفت دارد. این مدل و الگوی فکری در طرز تفکر بسیاری از اندیشمندان دینی وجود دارد. شاید این سخن گزافه نباشد که تنها در چند دهه اخیر، مدل های دینی در معرفت دینی بروز کرده اند. پیش تر، رئالیسم تنها مدلی بود که تا دهه های اخیر طرفدار داشته است.

مدل معرفت شناختی، الگویی فکری است که به طور پنهانی عمل می کند و تنها هنگامی که مورد بررسی قرار گیرد، ساختار آن دقیقاً روشن می شود. کسی که رئالیست است، دیگر در این امر چون و چرا نمی کند که واقعیت مستقل از ما وجود دارد و ما می توانیم فی الجمله به آن واقعیت معرفت بیاییم، بلکه می پذیرد که لااقل در پاره ای از وجوه می توانیم به آن معرفت داشته باشیم. امّا کسی که، این مدل را نپذیرد، مدل دیگری را پیش می کشد و در آنچه که رئالیست از دین فهمیده است، چون و چرا می کند.

گزاره های دینی هر شخص را می توان دو گونه نقد کرد: یک راه این است که نقد در مدل معرفتی آن شخص صورت گیرد. مثلاً اگر او رئالیست است و بر پایه این مدل نتایجی را به دست آورده است، می توان با او در این مدل مشترک شد، امّا نشان داد که نتایج مورد نظر، فرآورده این مدل نیستند. بنابراین در این صورت، با فرض قبول مدل او، نتایج و گزاره های او را نمی پذیریم. این نوع نقد، نقد درونی است؛ یعنی نقدی است که در درون مدل واحد صورت می گیرد. نوع دیگر نقد این است که از ابتدا یکسره مدل او را کنار بگذاریم و مدل دیگری جایگزین آن سازیم؛ در نتیجه از این رهگذر، نتایج و گزاره های او را هم کنار می گذاریم. به عبارت دیگر، با توجه به این که این نتایج و گزاره ها بر مدلی مبتنی شده اند، با طرد آن مدل، نتایج آن نیز مردود می شوند. این نوع نقد هم نقد بیرونی است، یعنی نقدی است که از بیرون مدل و با ردّ آن، صورت می گیرد.

نقدهای بیرونی و درونی در علم نیز اهمیت دارند. گاهی دانشمندان یک مدل و نظام علمی خاصی را می پذیرند؛ امّا نتایجی را که دیگران از آن اخذ می کنند، مورد تأیید قرار نمی دهند. گاهی هم خود آن مدل را ردّ می کنند و به جای آن، مدل دیگری را مطرح می کنند. نقدهای بیرونی با نقدهای درونی این تفاوت را دارند که بنیادی ترند و دایره آنها بسیار گسترده است؛ زیرا با نقد یک مدل، به راحتی پیامدها و نتایج آن نیز ابطال می شود و دیگر نیازی نیست که تک تک آن پیامدها و نتایج به طور جداگانه مورد انتقاد قرار گیرد.

* * *

مدل های معرفتی را می توان به رئالیستی و آنتی رئالیستی (ضد رئالیستی)(4)تقسیم کرد.

اصطلاح رئالیسم، واژه ای کلیدی در معرفت شناسی و فلسفه به طور عام است. این واژه در مکتوبات قدیمی فلسفه نیز به چشم می خورد و از جمله اصطلاحاتی است که امروزه نیز در آثار فلسفی به طور وسیعی کاربرد دارد. اصطلاح رئالیسم(5)در اصل به آموزه های فلسفی اطلاق می شود؛ امّا از آنجا که خود فلسفه به رشته های فرعی متعددی تقسیم می شود، رئالیسم هم در هر یک از این رشته ها معنای خاصی پیدا کرده است.

رئالیسم صور متفاوتی دارد و گاهی، برخی از این صور چنان در هم تنیده اند که پذیرش یکی از آنها، مستلزم پذیرش برخی دیگر است. برخی از مهم ترین اقسام رئالیسم عبارتند از رئالیسم هستی شناختی، رئالیسم معنا شناختی، رئالیسم معرفت شناختی، رئالیسم ارزش شناختی، رئالیسم روش شناختی و رئالیسم صدقی (رئالیسم در باب صدق).

1. رئالیسم هستی شناختی:(6)

ادّعای اصلی این گونه از رئالیسم، این است که عالم مستقل از ذهن ما وجود دارد؛ خواه بدان معرفت داشته باشیم و خواه نداشته باشیم. به عبارت دیگر، جهان ساختاری مستقل از ذهن ما دارد و ما می خواهیم آن را کشف کنیم. ذهن ما به جهان ساختار خاصی نمی دهد و این ساختار در جریان معرفت شکل نمی گیرد، بلکه صرف نظر از وجود ما ساختارمند است. رئالیسم هستی شناختی به صورت عام را می توان در زمینه های دیگر نیزدر نظر گرفت. مثلاً این نوع رئالیسم در اخلاق، بدین معناست که حقایق اخلاقی، مستقل از ما درکارند، و معرفت ما تأثیری در آنها ندارد.

2. رئالیسم معنا شناختی:(7)

این گونه رئالیسم به رابطه زبان و عالم مربوط می شود. بدیهی است که معرفت در قالب زبان بیان می شود. حال این پرسش مطرح می شود که زبان چه رابطه ای با عالم دارد؟ آیا زبان، توصیف عالم است؟ اگر زبان، توصیف جهان باشد، به طور طبیعی، صدق و کذب بردار خواهد بود. رئالیسم معنا شناختی ادعا می کند که در واقع زبان، توصیف مشروط به صدق عالم است.

3. رئالیسم معرفت شناختی:(8)

این نوع رئالیسم، می پذیرد که حداقل در پاره ای از وجوه، به عالم معرفت داریم. به عبارت دیگر، رئالیسم معرفت شناختی، ادّعایی حداقلی دارد و معرفت به عالم را لااقل در پاره ای از وجوه امکان پذیر می داند و با آن صورت از شکاکیت که به طور کلی معرفت به عالم را انکار می کند، سرستیز دارد.

4. رئالیسم ارزش شناختی:(9)

در باب این که هدف از پژوهش علمی و فعالیت معرفتی چیست، اختلاف وجود دارد. برخی بر این اعتقادند که هدف، تحصیل حقیقت است. برخی دیگر، تحصیل حقیقت را هدفی برای فعالیت معرفتی نمی دانند و به عنوان نمونه، حل مسئله را هدف می دانند. برخی دیگر هم، امور دیگری را هدف دانسته اند. دیدگاهی که بر طبق آن، هدف از فعالیت معرفتی، دستیابی به حقیقت است، رئالیسم ارزش شناختی نام گرفته است.

5. رئالیسم روش شناختی:(10)

این نوع رئالیسم در مقام پاسخ به این پرسش مطرح شده است که «آیا روشی برای تحصیل حقیقت وجود دارد؟» پاسخ رئالیسم روش شناختی، مثبت است. رئالیسم روش شناختی این ادعا را دارد که ما با دنبال کردن روش های خاصی، می توانیم به حقیقت دست بیابیم.

6. رئالیسم صدقی (رئالیسم در باب صدق):

فلاسفه درباره این که صدق یک گزاره به چه معنایی است و چه تعریفی باید از صدق ارائه داد، اختلاف نظر دارند. رئالیسم صدقی این ادّعا را مطرح می کند که صدق یک گزاره، به چگونگی عالم واقع مربوط می شود. مثلاً، صدق گزاره «باران می بارد»، به این امر بستگی دارد که عالم واقع چگونه است و آیا در واقع هم باران می بارد یا نه؛ بنابراین، چگونگی عالم واقع، صدق یک گزاره را تعیین می کند. اگر واقع آن گونه باشد که گزاره نشان می دهد، گزاره راست است و در غیر این صورت، دروغ است. فلاسفه پیش از کانت، عموماً در باب صدق، رئالیست بودند؛ امّا با فلسفه کانت، دیدگاه دیگری مطرح شد. مطابق این دیدگاه، صدق، دیگر به چگونگی عالم واقع مربوط نمی شود، بلکه کاملاً به ذهن ما وابسته است؛ چرا که به نظر کانت، گزاره ها اصلاً واقع را منعکس نمی سازند. از این رو، پس از کانت، بازار دیدگاه های ضد رئالیستی در باب صدق بسیار رونق یافت.

اقسام رئالیسم

رئالیسم اقسام دیگری هم دارد که از به کار بستن اقسام فوق در زمینه های متفاوت، به دست می آیند. مثلاً در زمینه اخلاق، رئالیسم هستی شناختی بدین معنا است که حقایق اخلاقی مستقل از ما وجود دارند. بر طبق رئالیسم معنا شناختی، گزاره های اخلاقی توصیف مشروط به صدق آن حقایق است. رئالیسم معرفت شناختی هم بدین معناست که می توانیم به آن حقایق اخلاقی، معرفت داشته باشیم و هکذا. در مقابل هر یک از این اقسام رئالیسم اخلاقی، آنتی رئالیسمی هم قرار دارد.

فلاسفه درباره ارتباط اقسام گوناگون رئالیسم و تعیین بنیادی ترین صورت آن، مباحثی را مطرح کرده اند. مراد از بنیادی ترین صورت رئالیسم، قسمی از آن است که پذیرفتن دیگر اقسام یا برخی از آنها، متوقف بر پذیرفتن آن است. چنان که برخی از آنها تصریح کرده اند، رئالیسم هستی شناختی، بنیادی ترین صورت رئالیسم است؛ زیرا پذیرفتن رئالیسم معرفت شناختی و معنا شناختی و...، بر قبول آن وابسته است. اگر وجود واقعیتی مستقل را نپذیریم، هرگز نمی توانیم به معرفت بر آن، معتقد باشیم و یا بگوییم زبان آن واقعیت را توصیف می کند. بر همین قیاس، اگر وجود واقعیتی مستقل را نپذیریم، نمی توانیم هدف علم را تلاش برای یافتن حقایق راجع به آن بدانیم.

یک. رئالیسم خام

نخستین مدل معرفت شناختی که لازم است بدان اشاره کنیم، رئالیسم خام(11)است. رئالیسم به طور کلی، دیدگاهی است که وجود عالم مستقل از ما را می پذیرد و بر آن است که ـ لااقل در پاره ای از وجود ـ به این عالم معرفت داریم؛ از این رو، معرفت بنابر رئالیسم، تصویری از عالم واقع است. البته گرایش های مختلف رئالیستی در جزئیات این ادّعا با هم دیگر اختلاف دارند. همه این گرایش ها بر سر این نکته اتفاق نظر دارند که عالم خارج، مستقل از معرفت بشری، وجود دارد و معرفت ما، توصیفی از آن عالم است. مستقل بودن این عالم از معرفت بشری، بدین معناست که خواه ما باشیم و خواه نباشیم؛ خواه بدان معرفت

داشته باشیم و خواه نداشته باشیم، این عالم وجود دارد. می توان این اصل کلی (استقلال عالم از معرفت بشری) را که همه گرایش های رئالیستی به نحوی در آن سهیم اند، گوهر رئالیسم دانست؛ زیرا هسته اصلی همه این دیدگاه هاست.(12)

رئالیسم خام در این میان، این ادّعا را دارد که جهان واقع، دقیقاً همان گونه است که ما بدان معرفت داریم؛ به عبارت دیگر، معرفت ما دقیقاً منطبق با جهان خارج است. به عنوان نمونه، در باب ادراک حسی، رئالیست های خام می گویند که ما اموری را از اشیاء احساس می کنیم. این اشیاء هم در خارج، دقیقاً همان گونه هستند که ما احساس می کنیم. به اعتقاد آنها، نحوه ظهور اشیاء در حواس، مطابق با نحوه وقوع آنها در خارج است؛(13) مثلا اگر معرفت ما دارای عناصر a و bو cو d باشد، به ازای این عناصر، در خارج هم عناصر á و b¨و c¨وd¨ را داریم. معرفت ما، توصیف تحت اللفظی عالم خارج است.

طبق رئالیسم خام، معرفت با عالم خارج، تناظر جزء به جزء دارد و معرفت ما رهنمونی کامل و مستقیم به عالم خارج است.

تناظر جزء به جزء معرفت با عالم خارج، مستلزم این است که معرفت، صرفاً به جنبه انفعالی ذهن بشر مربوط باشد، نه جنبه خلاقانه آن. معرفت، کاملاً انعکاس عالم واقع است و خلاقیت ذهن بشری و هیچ عنصر دیگر ذهنی در آن نقش ندارد؛ به عبارت دیگر، معرفت محصول عملیات کشف است، نه آفرینش. ذهن بشر هم گزارشگری بی طرف از عالم خارج است. همچنین، امور مربوط به فاعل شناسایی، از قبیل زمینه های اجتماعی و سیاسی و پیش داوری ها و پیش فهم ها، در معرفت تأثیر نمی گذارند. او بر فراز همه این امور می ایستد و به معرفتی قابل اطمینان و عینی از عالم دست می یابد. خلاصه آن که، رئالیسم خام بر چهار رکن تکیه می زند:

1. عالم واقع مستقل از معرفت بشری وجود دارد و معرفت آن را توصیف می کند.

2. معرفت بشری، توصیف تحت اللفظی این عالم است؛ بدین معنا که متناظر با هر جزئی از


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره مدل های معرفت دینی

تحقیق درباره خلاصه‌ای از برنامه ریزی استراتژیک و مدل برایسون 11 ص

اختصاصی از رزفایل تحقیق درباره خلاصه‌ای از برنامه ریزی استراتژیک و مدل برایسون 11 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

خلاصه‌ای از برنامه ریزی استراتژیک و مدل برایسون

 تعریف برنامه ریزی

برنامه ریزی عبارتست از فرایندی دارای مراحل مشخص و بهم پیوسته برای تولید یک خروجی منسجم در قالب سیستمی هماهنگ از تصمیمات. برنامه ریزی فکر کردن راجع به آینده یا کنترل آن نیست بلکه فرایندی است که می‌تواند در انجام این امور مورد استفاده قرار گیرد. برنامه ریزی، تصمیم‌گیری در شکل معمول آن نیست بلکه از طریق فرایند برنامه ریزی، مجموعه‌ای از تصمیمات هماهنگ اتخاذ می‌شود. برنامه ریزی می‌تواند برای زمان حال یا آینده انجام شود.بر طبق این تعریف، تصمیم‌گیری‌های مقطعی و ناپیوسته و اتخاذ سیاستها برای پیشبرد سازمان در زمان حال یا آینده برنامه ریزی نیستند. برنامه ریزی متکی بر انتخاب و مرتبط ساختن حقایق است. حقایق مفاهیم واقعی، قابل آزمون و اندازه‌گیری هستند. دیدگاهها، عقاید، احساسات و ارزشها به عنوان حقایقی تلقی می‌شوند که فرایند برنامه ریزی بر اساس آنها سازمان داده می‌شود. همانطور که اشاره شد برنامه ریزی صرفاً یک فرایند تصمیم‌گیری نیست بلکه فرایندی شامل روشن ساختن و تعریف حقایق و تشخیص تفاوت بین آنهاست یا به عبارتی گونه‌ای فرایند ارزیابی است که در پایان آن، در انتخاب حقایق ارزیابی شده تصمیم‌گیری می‌شود.برنامه بیانی روشن، مستند و مشروح از مقاصد و تصمیمات است. برنامه خروجی فرایند برنامه ریزی است اما برنامه ریزی یک فرایند پیوسته است که بیش از اتخاذ هر تصمیمی آغاز شده و پس از اجرای آن تصمیم ادامه می‌یابد. برنامه‌ها تهیه شده و اجرا می‌گردند.

ویژگی‌های برنامه ریزی

برنامه ریزی یک فرایند ذهنی آگاهانه با خصوصیات زیر است:

1) تشخیص یک نیاز یا انعکاس یک انگیزه2) جمع‌آوری اطلاعات3) مرتبط ساختن اطلاعات و عقاید4) تعریف اهداف5) تأمین مقدمات6) پیش‌بینی شرایط آینده7) ساخت زنجیره‌های متفاوتی از اقدامات مبتنی بر تصمیمات متوالی8) رتبه‌بندی و انتخاب گزینه‌ها9) تعریف سیاستها10) تعریف معیارهای ابزار ارزیابی برنامه

 انواع برنامه ریزی

برنامه ریزی از جنبه ماهیت به برنامه ریزی فیزیکی، برنامه ریزی سازمانی، برنامه ریزی فرایند، برنامه ریزی مالی، برنامه ریزی وظیفه‌ای و برنامه ریزی عمومی دسته‌بندی می‌شوند که در اینجا منظور از برنامه ریزی، برنامه ریزی از نوع عمومی است. برنامه ریزی عمومی معمولاً تمام دیگر انواع برنامه ریزی را در خود دارد. برنامه ریزی را از جنبه افق زمانی می‌توان در قالب برنامه ریزی کوتاه‌مدت (برنامه ریزی عملیاتی و تاکتیکی)، برنامه ریزی میان‌مدت و برنامه ریزی بلندمدت دسته‌بندی نمود.

 برنامه ریزی استراتژیک

بیشتر برنامه ریزیها براساس دیدگاه عقلایی، دارای شکل «آرمانها و اهداف ـ طرحها و اقدامات ـ منابع مورد نیاز» می‌باشند. در این مدلها، ابتدا آرمانها و اهداف سازمان تبیین شده، سپس طرحها و اقدامات لازم تعیین و در نهایت منابع مورد نیاز برای انجام برآورد می‌گردند. تغییر در شرایط محیط، سیاستها، نگرشها، دیدگاهها، ساختارها، نظامها و . . . عواملی هستند که بر آرمانها و اهداف برنامه ریزی تأثیر گذاشته و در نهایت باعث تغییر برنامه می‌گردند. برنامه ریزی در شکل عقلایی فوق، ظرفیت و توانایی مقابله با چنین تغییراتی را نداشته و منجر به شکست می‌گردد. این شرایط موجب رشد این تفکر شد که در برنامه ریزی باید بتوان مطابق با تغییرات، جهت حرکت سازمان را تغییر داد و جهت و رفتار جدیدی را در پیش گرفت. این نگرش زمینه‌ساز ابداع برنامه ریزی استراتژیک شد. برخلاف برنامه ریزی سنتی که در آن آرمانها و اهداف تعیین می‌شوند هدف برنامه ریزی استراتژیک، تبیین و تدوین استراتژی است. بسته به نوع، تنوع و ماهیت تغییرات موجود در محیط می‌توان ترکیبی از برنامه ریزی سنتی و برنامه ریزی استراتژیک را بکار برد.

تعاریف مختلف و متفاوتی از استراتژی ارائه شده است. در اینجا تعریفی ارائه می‌شود که بتواند مفهوم آن را در برنامه ریزی استراتژیک مشخص نماید. استراتژی برنامه، موضع، الگوی رفتاری، پرسپکتیو، سیاست یا


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره خلاصه‌ای از برنامه ریزی استراتژیک و مدل برایسون 11 ص