رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد آثار مهر و محبت به دیگران

اختصاصی از رزفایل تحقیق در مورد آثار مهر و محبت به دیگران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 29 صفحه


 قسمتی از متن .DOC : 

 

آثار مهر و محبت به دیگران

(( از نگاه احادیث و روایات ))

از امام باقر (علیه السلام) از پدرانش، از علی (علیه السلام) نقل شده است که فرمود: همنشینی با بدان موجب سوء ظن به نیکان می شود و همنشینی با خوبان بدان را به خوبان می پیوندد و همنشینی فجار با نیکوکاران فجار را به نیکان ملحق می کند پس کسی که وضع او بر شما مشتبه باشد و دین و روش او را نشناسید به معاشرین او نگاه کنید. پس اگر معاشرین او اهل دین خدا بودند او نیز بر دین خدا است و اگر بر دین خدا نبودند پس هیچ بهره در دین خدا برای هیچیک از آنان نیست همانا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می فرمود:

کسی که ایمان به خدا و روز آخرت دارد پس با کافر برادری نمی کند و با فاجر رفت و آمد نمی نماید و کسی که با کافری پیوند برادری ایجاد کند یا با قاجری رفت و آمد نماید فاجر و کافر بوده است.

بی مهری در اسلام

اصولاً مردمی که مهر و محبت ندارند و جاذبه ندارند افراد ناقصی هستند. امیر مومنان علی (علیه السلام) می فرماید: ناتوان ترین مردم کسی است که از دوست یافتن ناتوان باشد و از او ناتوانتر آنکه دوستان را از دست بدهد و تنها بماند.

محبت در بنیان تشیع

یکی از بزرگترین امتیازات مذهب تشیع بر سایر مذاهب این است که پایه و زیر بنای اصل آن بر محبت بنا نهاده شده است، از اولین روز دعوت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که این مذهب پایه گذاری شد زمزمه محبت و دوستی علی (علیه السلام) در کار بود و دوستی امیر مومنان (علیه السلام) امتیاز شیعیان بود و بقدری شیعیان در محبت امیر مومنان ثابت قدم و استوار بودند که آن حضرت (علیه السلام) می فرمود:

اگر با این شمشیرم بینی مومن را بزنم که با من دشمن شود، هرگز دشمنی نخواهد کرد. و اگر همه دنیا را بر سر منافق بریزم که مرا دوست بدارد، هرگز مرا دوست نخواهد داشت. زیرا که این مطلبی است ثابت و بر زبان پیامبرانی جاری گشته که گفت:

یا علی: مومن تو را دشمن ندارد و منافق تو را دوست نمی دارد. از این رو وقتی یکی از دوستان امیرالمومنین (علیه السلام) که مردی با فضیلت و ایمان بود، متاسفانه از روی لغزشی که از وی انجام گرفت و می بایست حد بر او جاری شود امیرالمومنین (علیه السلام) به عنوان حد دزدی، پنجه راستش را برید و به دست چپش داد. او در حالی که قطرات خون از دستش می چکید می رفت. در بین راه ابن الکواء خارجی آشوبگر، خواست از این جریان به نفع خوارج و علیه علی )علیه السلام) استفاده کند، با قیافه ای ترحم آمیز جلو رفت و گفت کی دستت را برید؟! او به جای اینکه ازعلی (علیه‌السلام) مذمت و یا شکوه کند گفت:

دستم را برید آن کس که آقای جانشینان پیامبران، پیشوای سفیدرویان قیامت، ذی حق ترین مردم نسبت به مومنان، علی بن ابی طالب، مبارز شجاعان، انتقام گیرنده از جهالت پیشگان، بخشنده زکات،… .

رهبر راه رشد و کمال گوینده گفتار راستین و صواب شجاع مکی او بزرگوار باوفا…

ابن الکوء گفت: وای بر تو، دستت را می برد و این چنین ثنایش می گوئی؟

گفت: چرا ثنایش نگویم و حال آنکه دوستیش با گوشت و خونم در آمیخته است و به خدا سوگند که نبرید دستم را جز به حقی که خداوند قرار داده است.

روش پیامبر با مردم

پیامبر اسلام در عین اینکه در مقام اجراء قوانین کیفری و مجازات گناهکاران بسیار جدی بود، ولی در معاشرتهای اجتماعی، پدری رووف و مهربان بود، هیچ کس از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نمی ترسید و اگر اتفاقاً ابهت پیامبر


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد آثار مهر و محبت به دیگران

مقاله درباره جایگاه محبت و مهرورزی در اسلام

اختصاصی از رزفایل مقاله درباره جایگاه محبت و مهرورزی در اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

مهرورزی در اسلام :

انسان به طور فطری موجودی عاطفی است.یعنی ناخودآگاه جویای محبت و عاطفه است . دلیل محکم برای اثبات ادعای فوق همین گرایش طبیعی و غریزی انسان به اجتماع و زندگی اجتماعی است . تا در سایه این اجتماع به نیاز های فطری خویش دست یابد . دین اسلام به عنوان کامل ترین دین آسمانی تاکید ویژه ای بر محبت و مهرورزی دارد . الگوی انسانی کامل معرفی شده در دین اسلام حضرت محمد (ص) است . محبت و مهربانی در تمامی ابعاد زندگی ایشان موج می زند . از کانون گرم خانواده گرفته تا اجتماع مردم عادی – از دعوت آسمانی ایشان گرفته تا جنگ ها و غزواتی که ایشان با آن ها مواجه شد.در تمامی این مراحل ایشان هرگز اصل مهم مهرورزی را فراموش نمی کردند .

دین اسلام رابطه میان مسلمانان را یک رابطه برادری و برابری معرفی می کند و برای همه اقشار حقوق مساوی و یکسانی را قائل است و این مهم را به کرات توسط سیره پیامبر متذکر می شود.مثلا اینکه بلال حبشی یک سیاه بود ولی موذن پیامبر بود. یا سلمان فارسی عرب نبود ولی در مجالس همنشین پیامبر بود . و در صحنه هایی که حضرت در مجالس گوناگون با تمامی قشرهای جامعه مراوده و نشت و برخاست داشتند .

دین اسلام با وضع قوانین خاص عنصر محبت و مهرورزی را به شکلی خاص تداوم می بخشد. زکات – خمس – صدقه و احسان از جمله ی این قوانین و ضوابط هستند. به گونه ای که زکات را با نماز توصیه می کند. تاکید اسلام بر حقوق همسایه نمونه ی دیگری از اهمیت مهرورزی در اسلام است .اسلام مسلمین را مکلف کرده که از احوال همسایه خویش دستگیری نمایند . مبادا مسلمانی شب سیر بخوابد در حالی که همسایه اش با شکم گرسنه شب را به صبح برساند که در این صورت مسلمان نیست .

تاکید اسلام به برگزاری نماز جمعه و جماعت – صله رحم - ... نیز بیانگر اهمیت مهرورزی در اسلام است .

بنابر آن چه که مختصر بیان شد و نیز با مطالعه در سیره پیامبر و اهل بیت و جنبه های رفتاری ایشان می توان به جایگاه مهرورزی در اسلام اشراف پیدا کرد .

پیام های دیگران ( نظر بدین )        link        شنبه، 18 فروردین، 1386 - نادیه

 

مهرورزی از دید معصومین (ع) :

بررسی طرز بحثهای پیامبر اسلام (ص) و امامان (ع) با مخالفانشان الگوی بسیار ارزنده ای برای چگونگی مبحث است.به عنوان نمونه به آنچه از امام صادق (ع) در این زمینه در کنب حدیث ثبت است توجه کنید: در مقدمه این حدیث معروف توحید«مفضل بن عمر»چنین می خوانیم:او می گوید من در کنار قبر پیغمبر بودم و در عظمت مقام پیامبر (ص) اندیشه می کردم .ناگهان دیدم «ابن ابی العوجاء» (از مادیون معروف) وارد شد و در گوشه ای نشست به طوری که سخنش را می شنیدم هنگمی که دوستانش اطراف او جمع شدند شروع به سخنان کفر آمیزی کردکه نتیجه آن انکار نبوت محمد (ص) و از آن بالاتر انکار خداوند تبارک و تعالی بود،بسیار شیطنت آمیز و حساب شده بیان کرد. من از شنیدن سخنان او سخت خشمگین و تاراحت شدم ،برخاستم و فریاد زدم ای دشمن خدا راه الحاد پیش گرفتی؟و خداوندی که تو رادر بهترین صورت آفریده انکار کردی؟ «ابن ابی العوجاء»رو به من کرد و گفت:توکیستی؟اگر از دانشمندان علم کلامی ،دلیلی بیاور تا از تو پیروی کنیم و اگر نیستی سخن مگو و اگر از پیروان جعفربن محمد صادقهستی او این چنین با ما سخن نمی گوید و مانند برخورد تو برخورد نمی کند. او از این بالاتر از ما شنیده است هرگز به ما فحش و ناسزا نگفته و در پاسخ ما راه خشونت و تعدی نپیموده ،او بردبار ،عاقل،هوشیار و متینی است که هرگز سبکسری دامن گیرش نمی شود،او به خوبی به سخنان ما گوش فرا می دهد ،حرفهای ما را می شنود و از دلائل ما آگاه می شود،هنگامی که تمام حرف خود را زدیم و گمان کردیم که ما بر او پیروز شدیمبا متانت شروع به به سخن می کند با جمله های کوتاه و فشرده تمام دلائل ما را پاسخ می گوید و بهانه های ما را قطع می کند ،آنچنان که گوئی قدرت بر پاسخ گفتن نداریم ،تو اگر از پیروان و یاران او هستی اینچنین با ما سخن بگو: (توحید المفضل اوائل کتاب) . در روایات اسلامی که در تفسیر آیه 29 سوره فتح آمده است تأکید فراوانی روی اصل «رحماءبینهم»دیده می شود.از جمله در حدیثی از امام صادق (ع) می خوانیم: «مسلمان برادر مسلمان است به او ستم نمی کند،تنهایش نمی گذارد،تهدیدش نمی کند و سزاوار است مسلمان در ارتباط و پیوند و تعاون و محبت و مواسات با نیازمندان کوشش کند و نسبت به یکدیگر مهربان باشند تا مطابق گفته خداوند «رحماءبینهم» نسبت به یکدیگر رفتار کنید و حتی در غیاب آنها نسبت به امورشان دلسوزی کنید ،آنگونه که انصار در عصر رسول الله بودند 

پیام های دیگران ( نظر بدین )        link        دوشنبه، 13 فروردین، 1386 - نادیه

 

محبت نزد ادیان و فلاسفه :

حدیث اسلامی: هل الدین الاالحب. آیا دین غیر از محبت چیزی است ؟  حافظ: نهال دوستی بنشان که کام دل ببار آرد درخت دشمنی برکن که رنج ببشمار آرد. بودائیسم ـ دهاماپادا: یک عقل صحیح و درست خدمتی را خواهد کرد که نه یک پدر و نه یک مادر و نه یک خویش می کنند.  کنفوسیوس ـ آنالکتها‌1: یک جوان هنگامی که در خانه است باید نسبت به پدر و مادر و در خارج نسبت به بزرگتران با محبت و احترام باشد، بایستی مشتاق و درستکار باشد. بایستی محبت او نسبت به همه جوشان بوده و دوستی نیکو را در خود پرورش دهد. دین کنفوسیوس: لائوتان از کنفوسیوس پرسید: منظور شما از نیکوکاری و درستی چیست‌؟ کنفوسیوس گفت: «منظور این است که در عمیق ترین باطن قلب خود نسبت به همه چیز محبت روا داریم، همة مردمان را دوست بداریم و سخت از افکار خودخواهانه بپرهیزیم. این است ماهیت نیکوکاری و درستی» در جائیکه محبت باشد جدائی نیست.  دین تائو «کان ینگ یین»: با همه به مدارا و حسن سلوک و محبت رفتار کن  کتاب امثال سلیمان نبی 15: خوان به قول درجائی که محبت باشد بهتر است از گاوپرواری که با آن عدوات باشد.  رساله اول یوحنای رسول باب چهارم: ای حبیبان یکدیگر را محبت بنمائیم زیرا که محبت از خداست و هر که محبت می نماید از خدا مولود شده است و خدا را می شناسد و کسی که محبت نمی نماید خدا را نمی شناسد زیرا خدا محبت است.  امانوئل کانت: فرق است میان آن کسی که عملی از روی تمایل طبیعت انجام می دهد و آن که برای ادای تکلیف احترام به قانون می کند، اولی حظ نفس برده و دومی ادای وظیفه کرده است.  ‌یوهان گتلیپ فیخته: ظهور نیکی در اشخاص تجلی و نمایش ذات حق است و ذات حق منشاء درستی اخلاق و کردار است.  شوپنهاور: شفقت بسیار خوب و بنیاد اخلاق می باشد، اما سعادت و آزادی تام در سلب کلی اراده و خواهش است.  اگوست کنت: ترقی نوع انسان بسته به میزان غلبه جنبة انسانی بر جنبة حیوانی است. هنوز حس خودپرستی در مردم غالب است و مدار امر برزد و خورد و جنگ و جدال است.  چارلز داروین: بزرگترین کمال که موجودات جاندار در سیر تحولی و تکاملی به آن رسیده اند پدید آمدن عواطف و احساسات قلبی است که در انسان بوجود آمده است و انسان اگر می خواهد حیوان نباشد باید رحم و مروت و کرم و شجاعت و نوع پرستی و خیر خواهی را در خود بپرورد.  هربرت اسپنسر: چون در تکامل زندگی باید کثرت به وحدت برسد مردم باید به معاشرت زندگی کنند و تا حدی دست از خود خواهی بردارند و رعایت حال دیگران را کنند. هر فردی باید خوشی دیگران را هم بخواهد.  فردریش نیچه: خودپرستی حق است و شفقت ضعف نفس و عیب است. حالا که خوب یا بد بدنیا آمده ام باید از دنیا متمتع شوم هر چه بیشتر بهتر. برای حصول این امر اگر هم بیرحمی و مکرو فریب و جدال و جنگ لازم آید انجام میدهم . آنچه مزاحم و مخالف این فرض است اگر چه راستی و مهربانی و فضیلت و تقوی باشد بد است.  ارسطو: خودخواهی ازآن جهت بداست که غالب مردم برتری که برای خودنسبت بدیگران قائلند در تحصیل مال یا جاه یا لذتها است.  ولتـر: علم انسان را دانشمند میکند ولی آدم نمی کند.   

پیام های دیگران ( نظر بدین )        link        دوشنبه، 13 فروردین، 1386 - نادیه

 

انواع محبت و مهرورزی :

:

محبت‏بر دوگونه است : محبت صادق و محبت کاذب.

محبت صادق آن است که انسان کمال را درست تشخیص بدهد و البته وقتى به کمال آگاهى پیدا کند، به آن دل مى‏بندد مانند محبت‏به خداوند، متقابلا کمال هم جاذبه دارد و محب را به سمت‏خود جذب مى‏کند و در حقیقت محبت صادق، دو جانبه است; اما محبت کاذب آن است که انسان، نقص را کمال بپندارد و بر اساس چنین پندار باطلى به آن کمال موهوم علاقمند گردد; مانند محبت غیر خدا، مخصوصا محبت عالم طبیعت، محبت کاذب و جاذبه‏اى است که عین دافعه است; چنانکه افعیها با نفس کشیدن، برخى از حشرات را جذب مى‏کنند; اما نه براى پرورش و کمال بلکه براى هضم و نابود کردن. بنابراین، جذب آنان، جذب کاذب است.

زرق و برق دنیا نیز چنین است. انسان اگر به دنیا دل ببندد، دنیا جاذبه دارد و او را به سوى خود جذب مى‏کند; اما براى این که او را درهم بکوبد و نابود و سپس به صورت زباله دفع کند، ولى ذات اقدس خداوند نه تنها محبوب مؤمنان است‏بلکه محب آنان نیز هست و آنان را به سمت‏خود جذب مى‏کند تا آنها را بپروراند و احیا کند. از این رو، همان گونه که گفته شده:

الا کل شى‏ء ما خلا الله باطل

و کل نعیم لا محالة زائل (1)

در مورد محبت نیز باید گفت هر محبتى غیر از محبت‏خدا باطل و دروغین است.

امیرالمؤمنین (علیه السلام) مى‏فرماید:

دنیایى که شما را ترک مى‏کند، پیش از این که شما را ترک کند، شما آن را ترک کنید: «و آمرکم بالرفض لهذه الدنیا التارکة لکم‏» (2)

در مثلها نیز آمده است: «عزل‏» از مقام به منزله طلاق مردان و حیض کارگزاران است: «العزل طلاق الرجال و حیض العمال‏» (3) . انسان هم سرانجام روزى از دنیا و لذایذ و مقامهاى آن عزل و محروم مى‏شود; از این رو قرآن دنیا را خانه فریب و نیرنگ معرفى مى‏کند.

البته منظور از دنیا آسمان و زمین نیست; زیرا اینها آیات الهى و نعمت‏خداست. ذات اقدس خداوند دنیا را چنین معرفى کند: مثل دنیا این است که بارانى ببارد و سرزمینى، سبز و خرم شود، ولى پس از مدتى خزانى در پى آن بیاید و آن را به صورت کاهى زرد در آورد و از بین ببرد:

«کمثل غیث اعجب الکفار نباته ثم یهیج فتریه مصفرا ثم یکون حطاما» (4) .

چون «مثل‏» غیر از «ممثل‏» است، معلوم مى‏شود امور طبیعى مانند فصول چهارگانه، «دنیا» نیست. اینها آیات منظم و خوب است; یعنى پاییز در جاى خود به همان اندازه خوب و زیباست که بهار در جاى خود; چون اگر پاییز و زمستانى نباشد، هرگز بهارى نخواهد بود، ولى آن «من‏» و «ما» که چند صباحى خرمى و آنگاه پژمردگى را به دنبال دارد، «دنیا» است و چنین چیزى جاذبه‏اى دروغین دارد و هر محبتى که در کنار جاذبه دروغین باشد و یا محبت آن محبوبى که انسان را خوب جذب مى‏کند تا از بین ببرد، محبتى کاذب است و اصولا هر محبتى که به غیر خدا تعلق بگیرد چنین است، ولى در محبت الهى خداى سبحان لطف و فیض منبسط خود را گسترده است تا محب خود را به فضاى باز درآورد و به او پروبال بدهد تا پرواز کند. از این رو قرآن کریم مى‏فرماید:

«و الذین آمنوا اشد حبا لله‏» (5) .

بنابراین، اگر محبت کسى به دنیا و آخرت یا به خدا و غیر خدا یکسان باشد، او به این معنا، مؤمن نیست; زیرا معرفتش تام نیست و از همین جا معلوم مى‏شود که محور بحثها معرفت است، نه محبت چنانکه در مرحله بعد تبیین مى‏شود. چون خود محبت از فروعات بحثهاى محورى معرفت است.

نظامى گنجوى در پایان داستان «لیلى و مجنون‏» مى‏گوید: لیلى در اواخر عمر بیمار شد و طراوتش از بین رفت. او به مادرش وصیت کرد: پیام مرا به مجنون برسان و به او بگو اگر خواستى محبوبى برگزینى، دوستى مانند من مگیر که با یک تب، همه طراوت خود را از دست‏بدهد و با یک بیمارى، همه نشاط او فرو بنشیند; دوستى بگیر که زوال‏پذیر نباشد. بنابراین، معرفت، محبت‏حقیقى مى‏آورد و غفلت، محبت کاذب. در قرآن کریم در باره محبت کاذب آمده است:

«کلا بل تحبون العاجلة و تذرون الاخرة وجوه یومئذ ناضرة الى ربها ناظرة و وجوه یومئذ باسرة تظن ان یفعل بها فاقرة‏» (6)

شما متاع زودگذرى را دوست دارید و کسانى که چنین متاعى را به عنوان محبوب، برگزیده‏اند، در روز قیامت، چهره آنها افسرده است، ولى کسانى که خدا را به عنوان محبوب راستین پذیرفته‏اند، در آن روز چهره‏اى شادمان دارند.

نیز مى‏فرماید:

«و تحبون المال حبا جما» (7)

شما مال را خیلى دوست دارید. کسى که به مال، خیلى علاقه‏مند باشد، در هنگام مرگ فشار بیشترى مى‏بیند; زیرا باید هنگام مرگ همه علاقه‏هاى دنیوى را رها کند. گاهى ممکن است اصل مال کم باشد، ولى علاقه به آن زیاد باشد. آنچه در این آیه آمده، این نیست که شما مال زیادى را دوست دارید، بلکه مى‏فرماید شما به مال، خیلى دل بسته‏اید. آنچه که مربوط به جمع مال و «اکتناز» است در سوره «توبه‏» و بعضى از سور دیگر آمده است. در سوره توبه مى‏فرماید:

«و الذین یکنزون الذهب و الفضة و لا ینفقونها فى سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم‏» (8) .

در سوره «همزه‏» نیز مى‏فرماید:

«ویل لکل همزة لمزة الذى جمع مالا و عدده یحسب ان ماله اخلده‏» (9)

او مالى را جمع و شمارش کرده است و هر روز کوشیده تا بر ارقام ثروت اندوخته‏اش در بانکها، افزوده شود. او از داشتن مال وافر لذت مى‏برد; بدون این که بتواند از آن استفاده کند و در حقیقت، انباردار دیگران است. چنین انسانى تلاش مى‏کند و مشکل قیامت را خودش تحمل مى‏کند ولى لذت بهره‏ورى از مال را عده‏اى دیگر مى‏برند و این، خسارت بزرگى است. انسانى که اهل معرفت نباشد در انتخاب محبوب، خطا مى‏کند

مهر و محبّت مایه و سرمایه‏اى است که جایگاهش ، قلبى که در معارف الهیه از آن تعبیر به بیت اللّه‏ و حرم اللّه‏ و عرش اللّه‏ شده است ، قلبى که همه ارزش انسان به اعتبار محتویات مثبت و نورانى آن است ، قلبى که افق طلوع ایمان و یقین و عشق به حق و مهرورزى نسبت به خلق خداست ، قلبى که صاحبش از آن مراقبت و مواظبت نموده و از این که جایگاه رذایل شود حفظش کرده و آن را به صلاح و سواد آراسته و فضاى آن را شایسته جلوه فیوضات حضرت فیّاض نموده است .

قلب خالى از حالات مثبت و محروم از مایه مهر و محبّت بنا به نظر اولیاى حق و به ویژه حضرت مولى الموحدین ، صاحبش موجودى بى‏منفعت و وجودى فاقد ارزش است .


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره جایگاه محبت و مهرورزی در اسلام

مقاله درباره خانواده و نقش آن در ابراز محبت و مهرورزی

اختصاصی از رزفایل مقاله درباره خانواده و نقش آن در ابراز محبت و مهرورزی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

بسم الله الرحمن الرحیم

پرسش مهر

موضوع: خانواده و نقش آن در ابراز محبت و مهرورزی

گردآورنده: فیروزه صنعت پیشه

شماره پرسنلی: 11501306

مدرسه: اشرف رهنما

منطقه: پانزده

فهرست مطالب

عنوان صفحه

مقدمه

خانواده بستر شکفتن

همسران برتر کانون محبت و آرامشگر یکدیگرند

همسران برتر زیباترین لباس همدیگرند

همسران برتر و گیراترین جاذبه ها

عشق و محبت و عواطف انسانی

همسران برتر و روابط آنها با فرزندان در خانواده

منابع و مآخذ

مقدمه

خانواده کانونی است که باید برای حفظ حرمت و کرامت انسان و تأمین سلامت جسمانی و روانی و رشد معنوی او استحکام یابد. قوام خانواده به منظور تداوم انسجام جامعه و تأمین محیطی سالم برای زیستن انسانها، ضرورتی انکارناپذیر است. در کانون خانواده، همسران نسبت به یکدیگر وظایفی بر عهده دارند که از حقوق آنان سرچشمه می گیرد. این وظایف باید به شکل متقابل مورد توجه قرار گیرد تا در سایه ایفای نقش همسران، این کانون بنیادین تقویت و تعالی یابد.

حفظ کیان خانواده، اشاعه فرهنگ صحیح زندگی زناشویی و آموزش خانواده ها متناسب با آرمانها و ارزشهای جامعه اسلامی، از جمله سیاست های اصولی نظام جمهوری اسلامی ایران است.

انسان، اصالتاً موجودی است اجتماعی و نخستین بستر فعلیت یافتن این ویژگی برترین مخلوق الهی، به طور قطع کانون مقدس خانواده است.

خانواده اولین مهم ترین و پر برکت ترین نهاد اجتماعی در تاریخ فرهنگ تمدن انسانی است.

در فرهنگ اسلامی، خانواده به مثابه استوار و نهادی مقدس بیشترین مسئولیت را در رشد و تحول تربیت و تعالی و سعادت وجود انسان بر عهده دارد.

خانواده کانونی است که در آن ارزشهای اخلاقی باورهای دینی و معیارهای اجتماعی از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابد و زمینه رشد عاطفی و تربیت اخلاقی واجتماعی ا عضای خانواده فراهم می گردد خانواده در انتقال فرهنگ و پاسداری از ارزشهای فرهنگی جامعه نیز اساسی ترین نقش را عهده دار است.

و در یک کلام، همسران برتر رحمت و مودت را تضمین کننده در عشق به کانون خانواده و آسایش خاطر را ضامن «دوام کانون خانواده» می دانند.

بنابراین در کشور ما که خانواده از مقدس ترین ارکان جامعه به شمار می آید شایسته است که در جهت تحکیم و استحکام این نهاد سرمایه گذاری گردد.

خانواده بستر شکفتن

خانواده ها به مثابه اصلی ترین پایگاههای رشد و شکوفایی شخصیت وپرورش مهارتهای اجتماعی کودکان و نوجوانان، همانند حلقه های زنجیر اجتماع انسانهاف اساسی ترین سهم را در سلامت و اعتلای جوامع بشری بر عهده داریند و بخش قابل توجهی از شکل گیری شخصیت تبلور رفتارهای اجتماعی تعاملات بین فردی و مسئولیت پذیری انسان ها حاصل چگونگی بازخوردها، بینش ها و تجارب آنان در زندگی خانوادگی است.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره خانواده و نقش آن در ابراز محبت و مهرورزی

دانلود تحقیق درمورد محبت به خداوند

اختصاصی از رزفایل دانلود تحقیق درمورد محبت به خداوند دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

محبت به خداوند

محبت یعنى دوست داشتن چیزى یا کسى دوستى با گرایش، کوشش و جذب شدن شناخته مى‏شود. حالت محبت هر گاه در انسانى پدید آید آن کس به محبوب خود مایل مى‏شود و براى رسیدن به محبوب مى‏کوشد و به آن مجذوب مى‏شود.

محبت در حقیقت دوست داشتن کمال و بیزارى از نقص است. هم موجودات ناقص ذی‏شعور و هم موجود کامل حقیقى دوستدار کمال و بیزار از نقص هستند. یعنى هم خداوند محب است و هم انسان‏ها خداوند محبوب هم هست چون کمال مطلق است پس برترین محبوب و در حقیقت محبوب واقعى خداست.

با توجه به این مطالب مى‏توان محبت را به دو گونه تقسیم کرد و احکام مختص و مشترک هر یک از آنها را بیان نمود: محبت یا محبت موجود ناقص و فقیر به کمال است و یا محبت موجود کامل و غنى به کمال در هر صورت، محبوب، کمال است.

عوامل محبت:

محبت رابطه‏اى است میان محب و محبوب. وقتى محب به محبوب معرفت یابد چون در او کمالى مشاهده مى‏کند به او محبت مى‏یابد. بنابراین یکى از عوامل اصلى در واقع شرط لازم پدید آمدن محبت معرفت است.

محبت انسان به کمال ریشه در معرفت او به خویشتن دارد. هر انسانى نسبت به خود علم حضورى دارد و همزمان وجود خود که رتبه‏اى از کمال است و فقر خود را درک مى‏کند پس به خود محبت دارد؛ چرا که خود را واجد رتبه‏اى از کمال مى‏شناسد و به کمالاتى که در انتظار اوست محبت دارد چرا که از فقر خود آگاه و از آن بیزار است.

محبت انسان به خود، او را وامى‏دارد که به سوى کمال حرکت کند و نقص را از خود بزداید هر چیز که محبوب انسان واقع مى‏شود از آن روست که انسان کمالى را در آن مى‏یابد و رسیدن به آن را رفع نقص خود مى‏داند. قواى نفس انسان هر یک به تناسب خود دوستدار چیزى هستند، محبت غذا، نکاح، جاه، مال و هر محبت دیگرى براى رفع نقصانى در انسان است. دقت در عامل معرفت عامل اصلى دیگرى را به ما نشان خواهد داد معرفت به کمال، عامل محبت است پس کمال موجود در محبوب یکى دیگر از عوامل ایجاد محبت است.

هر دو عامل یعنى معرفت به کمال محبوب و کمال موجود در محبوب هر چه رتبه بالاترى داشته باشند محبت نیز شدیدتر خواهد شد این دو عامل، هم در محبت موجود ناقص به کمال و هم در محبت موجود کامل به کمال حضور دارند یعنى هم انسان در اثر معرفت به کمال محبوب به آن محبت مى‏یابد و هم خداوند به سبب کمال بندگان به آنها محبت دارد.

عامل سومى نیز در محبت وجود دارد که مختص محبت موجود ناقص به کمال است آن عامل، آگاهى به فقر و نیازمندى است. عامل سوم محبت انسان به کمال شناخت فقر و وابستگى اوست. انسان، فاقد برخى کمالات است و از این فقدان بیزار است پس به رفع آن مشتاق مى‏شود و محبت کمال را پیدا مى‏کند.

مراتب محبت:

با توجه به این عوامل در مى‏یابیم که هر گاه عوامل محبت قوى‏تر باشند محبت نیزشدیدتر است بنابراین مى‏توان برترین رتبه محبت را هنگامى یافت که محبوب در بالاترین مرتبه کمال باشد. برترین محبوب خداست چرا که کمال‏ترین حقیقت هستى اوست و برترین و شدیدترین محبت وقتى تحقق مى‏یابد که محبوب خدا باشد.

بالاترین رتبه معرفت به برترین موجود عالم، شدیدترین محبت را پدید مى‏آورد بنابراین هر موجودى که به خداوند معرفت بیشترى داشته باشد، محبت شدیدترى دارد. بیشترین معرفت به خداوند از آن خود خداوند است یعنى او ذات خود معرفت دارد و دیگر موجودات همه از معرفت حقیقت او عاجزند: ما عرفناک حق معرفتک.

عامل سوم محبت به انسان اختصاص دارد آگاهى انسان از فقر خود، ناشى از علم حضورى او به وجود خود است انسان به خود و محدودیت وجود خود بالاترین آگاهى را دارد در نگاه اول این آگاهى در همه انسان‏ها شدید و به یک میزان است ولى به دو دلیل این معرف نیز داراى مراتبى است اول آن که انسان‏هاى معصیت کار و سرکش چنان از نفس خویش غافل مى‏شوند که گاه ادعاى خدایى مى‏کنند و فقر و نیازمندى خود را منکر مى‏شوند.در قرآن کریم آمده است:

و لا تکونوا کالذین نسوا اللَّه فانسیهم انفسهم اولئک هم الفاسقون؛ و چون کسانى مى‏باشید که خدا را فراموش کردند و او نیز آنان را دچار خود فراموشى کرد، آنان همان نافرمانند.

در این آیه فراموشى خداوند سبب خود فراموشى معرفى شده است. خود فراموشى همراه با عفلت از صفات نفس است کسى که خود را فراموش کند فقر و ذلت و نیازمندى


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق درمورد محبت به خداوند

نقش محبت در زندگی خانوادگی

اختصاصی از رزفایل نقش محبت در زندگی خانوادگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

نقش محبت در زندگی خانوادگی

نظام هستی بر اساس مهر و محبت پروردگاربه انسان پدید آمده است اگر محبت نبود،نه طلوعی بود ونه غروبی. نه بهاری بود و شکفتن گلها و نه نغمه های شورانگیز بلبلان . نه کوهساری وجود داشت و نه آبشاری ، نه امواج غلطان دریاها به چشم می خورد و نه ستارگان در آسمانها چشمک می زدند .

اگر عشق و دلدادگی نبود شوریدگان به دنیا نمی آمدند و اشعار نغز و زیبا سروده نمی شد . اگر سوز و گداز دلدادگان نبود کوه بیستون شکافته نمی شد و ذوق و هنر هرگز تولد نمی یافت ، دیگر معلم شوریده دلی پیدا نمی شد و کلاسهای درس تعطیل می گردید .

دفتر زندگی با کلمه عشق و محبت آغاز شد و جلوه های گوناگون جمال و کمال در کل هستی پدید آمد . انسانها هم که جزئی از نظام کلی هستی هستند با عشق متولد می شوند با دلدادگی به تلاش و کوشش می پردازند و در آخرین لحظات زندگی سرشار و لبریز از عشق و دلدادگی چون حبابها به اقیانوس هستی و ابدیت می پیوندند . پس آغاز و سرانجام زندگی و هستی از مهر و محبت آکنده است و آنان که از عشق و دلدادگی خبری ندارند نامشان در دفتر و جریده انسانها ثبت و ضبط نمی شود .

اگر می خواهیم خانواده استواری داشته باشیم اگر مایل هستیم از زندگی لذت و بهره بگیریم ، اگر می خواهیم کودکان ما با نشاط و خرمی زندگی کنند ،‌ اگر می خواهیم استعدادهای خداداد در آنان شکوفا گردد و اگر می خواهیم روح امید و اعتماد و تلاش و کوشش در آنان زنده شود . زندگی خانوادگی را از مهر و محبت لبریز و سرشاز نماییم و در و دیوار خانه را با صفا و صمیمیت آذین بندی کنیم .

رسول خدا ( ص ) می فرمود : هیچ بنایی در نزد پروردگار محبوب تر از بنای خانوادگی نیست بدیهی است که منظور خانواده ای است که لبریز از مهر و محبت باشد . در گفتار دیگری فرمود . مرد مسلمان پس از اسلام فایده ای برتر و والاتر از همسری مسلمان به دست نیاورده است . همسری که هر گاه به او می نگرد سراسر وجودش از شادی و سرور لبریز می گردد . هر گاه از او چیزی را طلب می کند از او اطاعت می کند و درغیبت شوهرش با همه وجود از ناموس و مال او پاسداری می نماید . پرواضح است که این گونه ارتباط استوار و صمیمی جز در پرتو مهر و محبت زن و شوهر به یکدیگر امکان پذیر نیست . پیوندهای عاطفی است که زن و شوهر را به وحدت و یگانگی سوق داده هر دو یکی می شوند و دوگانگی و اختلاف و درگیری از میان برداشته می شود . در برخی از روایات اسلامی از همسر به انیس موافق تعبیر شده است.

پیشوایان دینی با انتخاب چنین کلماتی به همه خانواده ها گوشزد می کردند که زن و مرد در محیط خانوادگی باید با یکدیگر دوست و صمیمی و مونس و همدم یکدیگر باشند . واضح است که وصول به این هدف جز در پرتو دوستی و صمیمیت خالصانه امکان پذیر نیست . رسول خدا (ص) می فرمود : من از دنیای شما سه چیز را دوست دارم اول بوی خوش ، دوم زنان و سوم نماز را که نور چشم من است . هدف اساسی پیامبر بزرگوار این بوده است که برای همه زنان و مردان این واقعیت را تبیین کند که کانون خانوادگی باید از مهر و محبت لبریز باشد تا زندگی مفهوم واقعی خود را از دست ندهد .

در تاریخ اسلام آمده است که رسول خدا (ص) قبل از تولد فاطمه موظف شد مدت چهل روز از خدیجه کبری فاصله بگیرد و به اعتکاف بپردازد . خدیجه کبری در این مدت از شوق و عشق رسول خدا ( ص ) بی تاب شده ، اشکهای فراوانی از دیده فرو می ریخت ، رسول خدا برخی از مؤمنان را نزد خدیجه فرستاد و یپام داد که این فراقت و دوری به دستور پروردگار می باشد ومهر و محبت ایشان به او کماکان گرم و سوزان است . با توجه به مقدمات ذکرشده این حقیقت آشکار می شود که زندگی جز در پرتو مهرورزی و محبت کردن امکان پذیر نمی تواند باشد .

در اینجا این سئوال مطرح می شود که زن و شوهر چگونه باید با یکدیگر برخورد داشته باشند تا کانون خانوادگی از مهر و محبت لبریز گردد . در پاسخ می گوییم که هیچ معلومی بدون علت تحقق نمی یابد . برای ایجاد صفا و صمیمیت باید رفتارهای خاصی در محیط خانوادگی حاکمیت داشته باشد تا صفا و یگانگی فراهم آید به همین مناسبت به رفتارهایی که موجب ایجاد صفا و صمیمیت می شود اشاره می کنیم .

1- اولین عاملی که موجب پدید آمدن صمیمیت می شود خوش اخلاقی است . بدیهی است که منظور از حسن خلق نرمی وملایمت و تحمل و شکیبایی است . زن و مرد باید سعی کنند در ارتباط با همدیگر روحیات انسانی را در حد کمال مراعات کنند و از تندی و تیزی وعصبانیت و حساسیت ها جداً‌ پرهیز نمایند . از امام حسن مجتبی نقل شده است : هیچ عیش و زندگی برتر و والاتر از خوش اخلاقی نیست .

2-دومین عاملی که صفا و صمیمیت را در محیط خانوادگی فراهم می آورد خوش زبانی است . زن ومرد خانواده باید از ابراز هر نوع کلمات و الفاظ زننده و کوبنده اجتناب کنند و هرگز نسبت به یکدیگر زخم زبان نزنند زیرا هیچ عاملی همانند نیش زدن به صمیمیت خانواده لطمه وارد نمی کند . رسول خدا در طول زندگی خود در ارتباط با مسائل شخصی و خانوادگی هرگز زبان به انتقاد نگشود و اگر اعتراض و انتقادی می کرد در انحصار مواردی بود که به حدود و قوانین الهی تجاوزی به عمل آمده بود و در غیراین صورت با سکوت و نادیده گرفتن گذشت می کرد .

3- سومین نکته که بسیار حساس است و در ایجاد و حفظ صمیمیت ها نقش مؤثر را عهده دار است خوش برخوردی است . همه افراد علاقه دارند که دیگران با آنان برخورد خوبی داشته باشند . بنابراین زن و مرد هم از این قاعده کلی مستثنی نیستند. هر مردی دوست دارد وقتی به خانه قدم می گذارد همسرش با چهره ای خندان و با گشاده رویی با او برخورد کند . چنانکه زن خانه نیز متوقع است وقتی مرد وارد خانه می شود سختی ها و دشوارهای زندگی را فراموش کند و با چهره ای متبسم و خندان با همسرش مواجه شود . فراموش نکنیم که برخوردهای اولیه افراد بسیار مؤثر و نقش آفرین است . به عنوان مثال سبقت گرفتن در سلام را و افشای سلام در برخوردها تأثیر بسزایی در دیگران دارد و روحیه ها و رفتارها را تغییر می دهد . به اعتقاد ما یکی از نشانه های بارز خردمندی در زن و مرد خوش برخوردی است عده کمی هستند که از این توانایی برخوردارند . این گونه افراد در اولین برخورد با دیگران اعم از خردسال و بزرگسال آنان را شیفته و مجذوب خود می کنند و در برابر این عده بسیاری از مردم نیز برخوردی خشک و ساده دارند .


دانلود با لینک مستقیم


نقش محبت در زندگی خانوادگی