رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره ی ما در جهان با سه نوع حکومت روبرو هستیم

اختصاصی از رزفایل تحقیق درباره ی ما در جهان با سه نوع حکومت روبرو هستیم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

به نام خدا

ما در جهان با سه نوع حکومت روبرو هستیم: حکومتهای دمکراتیک، حکومتهای اتوریتر یا استبدادی و حکومتهای توتالیتر یا تام گرا. حکومتهای اتوریتر و حکومتهای توتالیتر با وجود اینکه هیچیک دمکراتیک نیستند، اما بلحاظ ساختار و محتوا با یکدیگر تفاوتهای جدی دارند که متاسفانه در کشور ما با استفاده از واژه ی نا دقیق “حکومتهای استبدادی“ ، همه در یک ظرف ریخته می شوند و در نتیجه تفاوت ماهوی آنها با یکدیگر در فرم و محتوا همچنان ناشناخته مانده است که در اینجا بدین نکته بیشتر خواهیم پرداخت. شناخت این تفاوتها به ما یاری می رساند که بتوانیم میزان امکانات موجود در هر یک برای تغییر اوضاع بسود دمکراسی را بسنجیم .

اپوزیسیون در یک ساختار دمکراتیک ، به گروهی گفته می شود که نمایندگان مورد نظر آن در یک دوره ی مشخص انتخاباتی برای شرکت در مراکز اصلی قدرت رای کافی نیاورده و در نتیجه در اقلیت قرار دارند، اما در پارلمان حضور دارد و بصورت متشکل ، فعالانه برای تبدیل شدن به اکثریت در دوره ی بعدی می کوشند و یکی از مهمترین عرصه های حرکت آنان، نقد و کنترل عملکردهای دولت و ارائه ی برنامه های خود است . در عین حال برای دولت نیز نظرات و نقدهای اپوزیسیون، بسیار حائز اهمیت است، چرا که در بسیاری از تصمیم گیریهای سیاسی و اقتصادی به همکاری و رای اپوزیسیون نیازمند است و می بایست در جهت تعدیل نقدهای اپوزیسیون بکوشد. در حکومتهای دمکراتیک ، مخالفت اپوزیسیون با پوزیسیون در نحوه ی اداره و مدیریت سیاسی است ، اما این هر دو خود را به ساختار سیاسی و قانون اساسی مبین پایه های این ساختار متعهدند و اصول و قواعد دمکراتیک را در کل پذیرفته اند. قوانین اساسی کشورهای دمکراتیک بر پایه ی منشور جهانی حقوق بشر طرح ریزی شده است ، قابل تفسیر نیست و هر دولتی که بقدرت برسد ، موظف و متعهد به رعایت این چارچوبهاست. برای همین و از آنجا که این قوانین برقراری عدالت حقوقی- سیاسی را در صدر موضوعات خود دارد ، رقابت سیاسی نیز در همین عرصه انجام می پذیرد.

در ساختارهای دمکراتیک ، رفرمیسم ( یا اصلاح گرایی ) یکی از مهمترین ارکان سیاست ورزی مدرن است چرا که در جامعه ی پویا و متحرک که (علیرغم بحرانهای دوره ای) از ثبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برخوردار است ، تداوم مسیر ترقی و پیشرفت و حفظ این ثبات ، بدون اصلاح، تغییر وتوانایی انطباق با شرایط متغیرامکان پذیر نیست. رقابت سیاسی نیز بر همین بستر انجام می گیرد و از آنجا که دولت موظف به پاسخگویی نیازهای جامعه است، ارائه ی برنامه و طرح مدیریت و همچنین تبیین چشم اندازهای روشن مرتبط با طرح پیشنهادی ، مهمترین رکن کارزارهای انتخاباتی را تشکیل می دهد.

در حکومتهای دمکراتیک اصل “گوناگونی“ و “تفاوت“ که در وجه سیاسی آن پلورالیسم سیاسی و در وجه اجتماعی آن فردیت اجتماعی ، تفرد و حق تحقق بخشیدن و اعمال فردیت برسمیت شناخته شده و دقیقا همین نقطه ی قوت این جوامع است. در ساختارهای دمکراتیک ، صفات فردی و اخلاقی حکومت کنندگان تعیین کننده ی اجرا یا عدم اجرای دمکراسی نیست ، بلکه عدالت سیاسی در نظام سیاسی ودر چارچوب قوانین عادلانه تعریف می شود. پس اگر در کشورهای دمکراتیک ، صحبت از اصلاح می شود ، روشن است که منظور بهتر شدن و پیشرفت است در یک ساختار دمکراتیک و مورد توافق بازیگران سیاسی این ساختار.

در کشورهای دمکراتیک، انتخابات یکی از ارکان اصلی نظام سیاسی است که اساس آن را مشارکت عموم تعیین می کند. انتخاب کردن ، یعنی خواستننی که می تواند در دوره ی بعد بنا بر عملکردهای دوره ای انتخاب شوند گان به نخواستن بدل شود و راه را برای حضور نیروهای دیگر که برنامه و طرح بهتری دارند ، باز کند. دمکراسی که یکی از اشکال حکومتی موجود درجهان است، که به شهود میزان پیشرفتگی، شکوفایی و رشد جوامع دمکراتیک تا اطلاع ثانوی تنها مدل واقعا موجود است که یک زندگی انسانی و استاندارد را برای اکثر مردم این کشورها ممکن کرده است .

حکومتهای توتالیتر یا حکومتهای تام گرا به حکومتهایی اطلاق می شود که در آنها یک ایدئولوژی یا جهانبینی خاص بعنوان جهان بینی قالب شناخته می شود که همگان موظف به پذیرش و حرکت در چارچوب آن هستند. در چنین حکومتهایی نه تنها امکان ایجاد فضاهای شخصی خارج از این چارچوبهای ایدئولوژیک وجود ندارد، بلکه مردم مجبور و مکلف به وفاداری و حمایت از این جهان بینی ها می شوند. برای مثال می توان از حکومت ناسیونال سوسیالیستی (مبنتی بر نژادپرستی) هیتلر در آلمان ، دیکتاتوری استالینی در شوروی سابق (مبتنی بر تز جامعه ی بی طبقه ) و دیکتاتوری اسلامی جمهوری اسلامی در ایران (مبتنی بر اسلام ایدئولوژیک) را نام برد که بلحاظ مشخصات در این تعریف می گنجند. در چنین سیستمهایی که علاوه بر امور سیاسی در امور خصوصی ، فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی و غیره یک ایئولوژی خاص معیار قرار داده شده و “خوبی“ و “بدی “ ، حق حیات یا عدم آن را میزان وفاداری به این چارچوبهای ایدئولوژیک تعیین می کند، عدم تعهد یا عدم تمکین به این چارچوبها در کلیه ی عرصه های زندگی ، منجر به سرکوب و حذف فیزیکی و یا حضوری در اجتماع می شود. دستگاه سرکوب از یکسو و تبلیغات ایدئولوژیک شبانه روزی از طریق رسانه ها که در کنترل کامل حکومت توتالیتر قرار دارد، دو رکن مهم حفظ این چارچوبها محسوب می شوند.

حکومتهای تام گرا یا توتالیتر به تام و مطلق شمردن حق حاکمیت جهانبینی مورد نظر خود و بدلیل قائل شدن حقانیت مطلق برای خود ، ماهیتا بسیار خشن و سرکوبگر و غیر انسانی عمل می کنند. نمونه هایی چون اردوگاههای کار اجباری و اتاقهای گاز سیستم فاشیستی آلمان و به قتل رساندن چند میلیون یهودی ، دگر اندیش ، کمونیست ... ، قتل عام چند میلیونی استالین در زمان حکومتش و همچنین قتل عام ، شکنجه ، حذف فیزیکی ، تبعید هزاران مخالف و دگر اندیش، مجازاتهای قرون وسطایی چون سنگسار و قطع دست و پا ... در حکومت اسلامی ، گویای جباریت کور نظامهای تام گرا است.

در حکومتهای اتوریتر مانند حکومت نظامی فرانکو ، پینوشه و یا حکومت پیشین ایران، جهان بینی یا ایدئولوژی خاصی نمایندگی نمی شود، بلکه اساس حکومت را حفظ قدرت و اتوریته ی فرد یا گروه خاصی تشکیل می دهد. در این حکومتها نوعی پلورالیسم محدود و تا جایی که کل نظام به خطر نیفتد ، وجود دارد. بر خلاف حکومتهای توتالیتر در حکومتهای اتوریتر سازماندهی توده ها برای تایید جهان بینی حاکم، نقشی بازی نمی کند. همچنین در حکومتهای اتوریتر ، آزادیهای اجتماعی تا حدودی وجود دارد، اما آزادیهای سیاسی کاملا سلب می شود. بعبارت دیگر افراد تا زمانیکه با حکومت در نیفتند، می توانند به زندگی نسبتا عادی خود ادامه بدهند و کسی به لباس پوشیدن، راه رفتن ، نوع حرف زدن و رفتارهای اجتماعی و فردی آنها کاری ندارد در حالیکه در حکومتهای توتالیتر حتی اگر کسی مخالف فعال حکومت نباشد، ممکن است هر لحظه بدلیل ناهمخوانی رفتارهای اجتماعی اش با ایدئولوژی حاکم، جان خود را از دست بدهد و یا در خطر و مورد آزار قرار گیرد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره ی ما در جهان با سه نوع حکومت روبرو هستیم

گزینش های ما در عشق از دیدگاه روانشناسی

اختصاصی از رزفایل گزینش های ما در عشق از دیدگاه روانشناسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

گزینش های ما در عشق از دیدگاه روانشناسی

عشق پدیده ای است که از دیر باز ذهن انسان را به خود مشغول کرده است. دانشمندان حوزه های گوناگون به نوعی به تحلیل این پدیده در انسان پرداخته اند.مطلبی که در زیر آمده است سعی دارد به طور اجمالی یک سری از فاکتور های روانی را که در ایجاد این حس نقش بازی می کنند را باز شمارد.

معشوق انعکاسی ازعاشق

جستجوی فردی که انعکاسی از ما باشد از شایع ترین تئوری هایی است که به عنوان دلیل انتخاب معشوق بیان می شود. به این مفهوم که در فرد مقابل چیزی که در خودمان نیز وجود دارد، ما را به طرف او جذب می کند. در حقیقت در این نوع عشق انسان در جستجوی "منی دیگر" است. منی که بتواند تصویر مرا چون آیینه در خود انعکاس دهد. منی که برایم آشناست و برایم امنیت به همراه می آورد.

گاهی نیز در جستجوی آیینه ای هستیم که "من ایده آل " را به ما باز گرداند. اگر به عنوان مثال "سخت کوش بودن" جزو ایده آل های ما باشد، اینکه بتوانیم عشق فردی سخت کوش را به خود معطوف کنیم، برایمان تائیدی است از تصویری که می خواهیم از خودمان داشته باشیم.

در حقیقت، ما در این نوع عشق، در جستجوی نگاهی هستیم که ما را در آن تصویری که دوست داریم از خودداشته باشیم تائید کند.هر چه تردید در صحت این تصویراز خود بیشتر باشد، حضور این دیگری به عنوان عاملی اطمینان بخش برای ما حیاتی تر می شود.

البته باید گفت در اغلب عشق ها، به میزانی این بعد به چشم می خورد. هر فردی در رابطه با معشوق تا حدی در جستجوی بازسازی نگاهی است که از خود دارد. نگاه تائید کننده ی دیگری برای ما نمودی است که چقدر با"ایده آل هامان"منطبق هستیم. ولی زمانی که عشق تنها به این جنبه خلاصه شود، می تواند نمودی از شخصیت شکننده فرد عاشق باشد که بدون نگاه مثبت معشوق تمام روانش متزلزل می شود.

یکی دیگر از مشخصاتی که این عشق دارد،ایده آلیزه کردن فرد معشوق است. زیرا که شخص برای اینکه بتواند دیگری را بعنوان آیینه ای که تصویرش را به او باز می گرداند مورد تائید قرار دهد،باید از او در ذهنش شخص "معتبری" بسازد.

معشوق به عنوان موجودی مکمل

در این عشق تفاوت های فرد است که ایجاد کننده ی این احساس کشش بین دو نفر می شود. در اینجا دیگر شخص در جستجوی همتای خود نیست، بلکه در جستجوی کسی است که جایگزین یک سری فقدان های وجودی اش شود. به عنوان مثال فرد منزوی عاشق فردی بسیار اجتماعی می شود.عامل اصلی این کشش یافتن ابعادی است که فرد در خود نمی تواند ایجاد کند. به گفته ی روانشناسان در بسیاری موارد این تفاوت نه تنها می تواند با زمان جذابیتش را از دست بدهد، بلکه بصورت عامل اختلاف طرفین بروز کند. یعنی جنبه هایی که در اول ارتباط عامل اصلی انتخاب فرد بوده اند، به مرور زمان برای فرد عاشق به صورت ضعف هایی غیر قابل تحمل در می آیند تا جایی که می توانند جدایی دو فرد را باعث شوند. به عنوان مثال در نمونه ی بالا اجتماعی بودن فرد به "سبک بودن" یا "فضا گیر بودن" تعبیر شود.

می توان گفت در نوع اول عشق( جستجوی فرد مشابه خود) نیز سیر رابطه می تواند به همین جا ختم شود. یعنی با مرور زمان شخص مقابل انعکاسی می شود از ضعف هایی که فرد درخود تحمل دیدنشان را ندارد و به این صورت عشق کمرنگ تر و کمرنگ تر می شود. زیرا فرد از حضور مداوم کسی که او را پی در پی به یاد ضعف های خودش می اندازد احساس راحتی نمی کند.

برخلاف چیزی که می توانیم تصور کنیم، این دو نوع گرایش( کشش به فرد مشابه و یا متفاوت ) می توانند به طور هم زمان در یک فرد وجود داشته باشد. در حقیقت روان انسان به دلیل پیچیدگی که دارد، قادر است در خود تناقضات بسیاری را جا بدهد. در روانشناسی احساسات متناقض، حضور یکدیگر را همیشه نفی نمی کنند.سیاه و سفید می توانند هم زمان با هم وجود داشته باشند و همین تناقضات هستند که دینامیک روانی ما را باعث می شوند.

روانشناسان معتقدند یک سری از دلایل انتخاب عشقی از ناخود آگاه و بخش دیگرش آگاهانه می باشد.

به عقیده "وینچ"[1]، ما در خیلی مواقع در بخش "خود آگاه ذهن مان" برای انتخاب در جستجوی شباهت های فرد مقابل هستیم."ارزش ها و علائق مشترک"در این انتخاب نقش بازی می کنند. در صورتی که بخش"مکمل" عشق را تا حدود زیادی "ساختار شخصیت" افراد و نیاز های عاطفی و عمیق و در خیلی موارد ناخود آگاه شان عامل می شوند. اساس این نظر وینچ عقاید فروید در این زمینه است. در حقیقت فروید در کتاب "مقدمه ای بر نارسیسیسم"[2]، عنوان می کند که در تجربیات بالینی اش مشاهده نموده است که افراد خود شیفته گرایش زیادی به انتخاب اشخاص وابسته و مطیع دارند.

در حقیقت وینچ در کاری تحقیقی، می خواست صحت و سقم این گفته ی فروید را به محک آزمایش بگذارد. او با استفاده از متدهای آماری(


دانلود با لینک مستقیم


گزینش های ما در عشق از دیدگاه روانشناسی

مقاله در مورد تشریح قلب

اختصاصی از رزفایل مقاله در مورد تشریح قلب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

قلب ما چه شکلی است و چگونه کار می کند؟

تشریح قلب

قلب اساسا یک پمپ عضلانی تو خالی است که بدون توقف خون را به سراسر بدن پمپ می کند اگر چه قلب چندان بزرگتر از مشت دست نیست ولی در طول مدت عمر در حدود سیصد میلیون لیتر خون را پمپ می کند.

رگهای خونی بزرگی که به قلب متصل اند خون را به ریه ها و بدن می برند و باز می گردانند.رگهای خونی کوچکتری که روی سطح قلب قرار دارند غذا و اکسیژن را به آن رسانده و محصولات دفعی از قبیل دی اکسیدکربن را از آن خارج می کنند.در داخل قلب چهار بخش یا محفظه جداگانه وجود دارد، سمت راست قلب که از دهلیز و راست و بطن راست تشکیل می شود .خون کم اکسیژن را دریافت می کند .در سمت چپ قلب دهلیز چپ و بطن چپ خون تازه و پر اکسیژن را دریافت می کند.قلب بین دو ریه دیافراگم (ورقه عضلانی گنبدی شکلی که سینه و شکم را از هم جدامی کند)قرار دارد. در حدود دو سوم قلب در سمت چپ بدن قرار دارد ماهیچه قدرتمند قلب به طور مداوم منقبض می شود و خون را از قلب به دیگر قسمت های بدن می راند.

این نوع خاص ماهیچه هیچگاه خسته نمی شود و فقط در قلب وجود دارد.سرعت تپش قلب در تمام طول زندگی درحدود بیش از یکبار در ثانیه است.خون از رگهای خونی که سیاهرگ نامیده می شوند به درون قلب می ریزد .ماهیچه قلبی خون را به سختی فشرده و و خون تحت فشار به درون رگهای دیگری که به سرخرگ موسومند رانده می شود.همانطور که ذکر گردید قلب از نوع خاصی ماهیچه ساخته شده است که هیچگاه خسته نمی شود .این ماهیچه 60 تا 80 بار در دقیقه فشرده و رها می شود .وقتی که ورزش می کنیم این رقم می تواند تا صد بار در دقیقه افزایش یابد.

ارتباط قلب و رگهای خونی :

خون وقتی که از قلب خارج می شود به همه جا نمی ریزدبلکه به آرامی وارد لوله هایی به نام رگهای خونی می شود.نخست خون به داخل لوله هایی به نام سرخرگها جریان می یابد. سرخرگهایی که قلب را ترک می کنند لوله های ضخیمی هستند .بزرگترین آنها ((آئورت)) نام دارد که قطر آن 2/5 سانتیمتر (یا دواینچ) است.سرخرگها بلافاصله به لوله های کوچکتر زیادی تقسیم و شاخه می شوند.

این رگهای خونی ،خون را به همه قسمتهای بدن حمل می کنند.هر چه از قلب دورتر می شوند رگهای خونی بیشتر و با اندازه های کوچکتر وجود دارد.باریکترین رگهای خونی مویرگها نام دارند که آنقدر کوچک هستند که برای دیدن آنها نیاز به میکروسکوپ هست.مویرگها به یکدیگر ملحق می شوند و رگهای بزرگتری به وجود می آورند .این رگها خون را به قلب باز می گردانند.این رگها سیاهرگ نامیده می شوند،هر چه به سمت قلب نزدیکتر می شوند تعدادشان کمتر و اندازشان بزرگتر می شود.بزرگترین سیاهرگ ها خون را به داخل تخلیه می کنند .در واقع رگها خون بدن را در یک چرخه حمل می کنند.سرخرگها خون را از قلب دور می کنند.مویرگها به قسمت های مختلف بدن خون رسانی می کنند ،سیاهرگ ها خون را به قلب باز می گردانند ،قلب و رگهای خونی را سیستم گردش خونی می نامند. که موجب گردش خون در تمام بدن می شوند در واقع قلب بهترین پمپی است که در این قلب دخالت دارد.

انواع دریچه های قلبی :

دریچه های داخل قلب از جریان اشتباه خون در بدن جلوگیری می کنند. این دریچه ها از قطعات بافتی زبانه مانندی ساخته شده اند .اگر خون در جهت عکس جریان یابد ،جریان معکوس با این قطعه ها برخورد می کند و آنها را وادار می سازد که بسته شده و مجرا را ببندند .دریچه های دولتی و سه لتی از جریان معکوس خون و بازگشت خون به داخل قلب جلو گیری می کنند.

دریچه های نیم هلالی :

قلب دو دریچه نیم هلالی دارد .این دریچه ها در خروجی قلب واقع شده اند تا از بازگشت خون به درون قلب پس از پمپ شدن آن به خارج جلوگیری کنند.یکی از این دریچه ها از بازگشت خون از سرخرگ ریوی( رگ بزرگی که خون را به ریه ها می برد ) جلو گیری می کند .

دریچه دیگر از بازگشت خون در آئورت (سرخرگ اصلی بدن که برای ارسال خون به بدن است) جلو گیری می کند.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد تشریح قلب

کمال همنشین

اختصاصی از رزفایل کمال همنشین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

محیطی که ما در آن زندگی می‌کنیم، تأثیر زیادی در اخلاق و رفتار و سرنوشت ما دارد. در این محیط هم افراد درستکار با ایمان و فداکار زندگی می‌کنند، هم افراد نادان و خلاف‌کار، این بستگی به عقل و تدبیر ما دارد که با چه کسانی معاشرت و همنشینی کنیم. اگر با افراد موفق و با ایمان معاشرت کنیم از دانش و اخلاق و رفتار خوب آنان بهره می‌بریم. یا حداقل از تجربه‌های خوب آنان استفاده می‌کنیم؛ اما اگر با افراد نادان معاشرت و دوستی کردیم، اخلاق و رفتار بد آنان بر روی ما تأثیر می‌گذارد و ما را منحرف می‌کند. رسول اکر(ص)

درباره اهمیت همنشینی با دیگران با مثال زیبایی فرموده است: مَثَل همنشین نیکوکار و همنشین ناصالح، مانند همنشینی با کسی است که مُشک حمل می‌کند یا در کوره آهنگری می‌دمد. اگر با کسی که حامل مادة خوشبوی مُشک است همنشینی و دوستی کردی یا از آن به تو می‌رسد یا از آن خریداری می‌کنی یا حداقل از بو و عطر آن بهره‌مند می‌شوی، اما همنشینی با شخصی که در کوره می‌دَمد یا سبب سوختن لباس تو می‌شود یا از بوی بد آن آزرده خاطر می‌شوی.

از گفتار نیکو و کلام زیبای آن حضرت می‌فهمیم که در زمان حاضر، خطرهای زیادی ما را تهدید می‌کند، پس باید با عقل و تدبیر عمل کنیم و در انتخاب دوستان خود دقت کنیم. اگر فهمیدیم که در انتخاب دوست و همنشین اشتباه کرده‌ایم، خیلی زود از آنان فاصله بگیریم و به دوست و همنشین صالح و نیک بپیوندیم تا موجب تباهی خود و خانواده خود نشویم؛ زیرا دوستان خوب و صالح موجب پیشرفت ما خواهند شد. ما از تجربه‌های آنان استفاده می‌کنیم و می‌گویم آنان چکار کردند که موفق شدند ما هم همان راه را ادامه می‌دهیم.

به فرموده امام علی(ع) اگر می‌خواهیم در دنیا و آخرت سعادتمند باشیم، با مردم بزرگوار دوستی و همنشینی داشته باشیم.

پسر نوح با بدان بنشست

خاندان نبوتش گم شد

سگ اصحاب کهف روزی چندان

پی نیکان برفت آدم شد

چرا بیراهه برویم. وقتی خدا الگویی به خوبی ائمه اطهار(ع) برای ما قرار داده است. امامان معصوم علیه السلام روی قضیه انتخاب دوست و رفیق به عنوان همنشین توصیه های بسیاری داشته اند و ضمن اینکه سفارش نموده اند بخشی از شبانه روز را برای این امر اختصاص بدهیم؛ به طور کلی معیار اصلی را انتخاب دوست و دوستانی معرفی نموده اند که بودن در کنارشان ما را به یاد خدا بیاندازد. ما را هر چه بیشتر به خدا نزدیکتر کند. نه اینکه گذراندن وقت ارزشمندمان با او موجب شود که از نماز جماعت در مسجد و شرکت درنماز جمعه و مراسمات مذهبی و ... بیندازد. یا خدای ناکرده موجب شود که ما هرچه بیشتر در منجلاب فساد آلوده شویم.

انسان موجودی اجتماعی و ذاتا معاشرتی است. مطمئناً تاثیر همنشینی با دوستان در افزایش نکات مثبت یا منفی اخلاقی و یا بر سرعت تغییرات اجتماعی و تربیتی انکارناپذیر است. یک دوست می تواند شما را مثلا در معنویات شما را از نردبان ترقی بالا تر ببرد و در شما انگیزه بیشتری ایجاد کند و یا با ایجاد رقابت صمیمی و سالم در راه رسیدن به پیشرفتهای علمی و ورزشی و... برای شما هدفگذاری ونقطه گذاری کند و یا حتی برعکس به اصطلاح مخ شما را بزند و از حضور پور شورتان درمساجد و یا... بکاهد. انتخاب دوست پایین تر از شما توصیه نمی شود مگر اینکه شما آنقدر از لحاظ اعتقادی روی خودتان کار کرده باشید و پایه قوی اعتقادی داشته باشید که موجب تقویت معنوی سایرین شود و این نوعی امر به معروف و نهی از منکر عملی محسوب میشود. جهاد اکبر را به همین خودسازی و تهذیب نفس میگویند. ولی متاسفانه گاهی هم پیش میآید که تاثیر منفی روی شما داشته باشد که بیشتر ناخودآگاه است. یهو می بینیدکه لحن صحبتتان تغییر کرده و از اصطلاحات بخصوصی استفاده میکنید و یا طرز تفکرتان تغییر میکنید. اگر بارز شد باید بیشتر روی خودتان کار کنید و ارتباطات منفی را کاهش بدهید.

نظر به اهمیت این موضوع احادیثی گرانقدر از حضرات معصوم(ع) می آورم. امید است که مطلوب شما واقع شود:

امام باقر علیه السلام می فرماید:

«پدرم به من سفارش کرد با پنج نفر دوستی نکن: 1- با فاسق و گنه کار رفاقت نکن، که تو را به کمتر از یک لقمه بفروشد، 2- و با بخیل و تنگ نظر رفاقت نکن که هنگام تنگدستی تو را تنها گذارد؛ 3- و با دروغگو دوست مشو که مانند سراب است، دور را نزدیک و نزدیک را دور جلوه می دهد، 4- و با نادان دوست مشو زیرا به قصد سود رسانی به تو زیان می رساند، 5- و با کسی که قطع رحم کرده، رفاقت مکن زیرا او را در سه جای قرآن ملعون یافتم».[۱]

حضرت علی علیه السلام می فرماید:

«لاخیر فی صحبة من اجتمع فیه ستّ خصال ان حدثّک کذّبک و ان ائتمنته خانک و ان ائتمنک اتّهمک و ان انعمت علیه کفّرک و ان انعم منّ علیک بنعمته»[۲]

کسی که شش خصلت داشته باشد شایستگی رفاقت ندارد: کسی که با تو سخن به دروغ گوید و اگر به او اعتماد کردی خیانت می کند و اگر او به تو اعتماد کرد تو را متهم به خیانت کند وچون به او خیر رسانی کفران کند و چون به تو خیری رساند منت گذارد.

نیز می فرماید:

«جالس العلماء تسعد»[۳]

باعالمان بنشین تا خوشبخت شوی.

نیز می فرماید:

«جالس الحکماء یکمل عقلک»[۴]

با حکیمان بنشین تا عقلت کامل، روحت بزرگ و جهل تو زایل گردد.

نیز می فرماید:

«لا تصحب الّا عاقلاً تقیّاً»[۵]

جز با خردمندان با تقوا رفاقت مکن.

نیز می فرماید:

«صدیقک من نهاک عدّوک من اغراک»[۶]

دوست تو کسی است که تو را از گناه نهی کند، و دشمنت کسی است که تو را به گناه تشویق نماید.

نیز می فرماید:


دانلود با لینک مستقیم


کمال همنشین

تشریح قلب

اختصاصی از رزفایل تشریح قلب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

قلب ما چه شکلی است و چگونه کار می کند؟

تشریح قلب

قلب اساسا یک پمپ عضلانی تو خالی است که بدون توقف خون را به سراسر بدن پمپ می کند اگر چه قلب چندان بزرگتر از مشت دست نیست ولی در طول مدت عمر در حدود سیصد میلیون لیتر خون را پمپ می کند.

رگهای خونی بزرگی که به قلب متصل اند خون را به ریه ها و بدن می برند و باز می گردانند.رگهای خونی کوچکتری که روی سطح قلب قرار دارند غذا و اکسیژن را به آن رسانده و محصولات دفعی از قبیل دی اکسیدکربن را از آن خارج می کنند.در داخل قلب چهار بخش یا محفظه جداگانه وجود دارد، سمت راست قلب که از دهلیز و راست و بطن راست تشکیل می شود .خون کم اکسیژن را دریافت می کند .در سمت چپ قلب دهلیز چپ و بطن چپ خون تازه و پر اکسیژن را دریافت می کند.قلب بین دو ریه دیافراگم (ورقه عضلانی گنبدی شکلی که سینه و شکم را از هم جدامی کند)قرار دارد. در حدود دو سوم قلب در سمت چپ بدن قرار دارد ماهیچه قدرتمند قلب به طور مداوم منقبض می شود و خون را از قلب به دیگر قسمت های بدن می راند.

این نوع خاص ماهیچه هیچگاه خسته نمی شود و فقط در قلب وجود دارد.سرعت تپش قلب در تمام طول زندگی درحدود بیش از یکبار در ثانیه است.خون از رگهای خونی که سیاهرگ نامیده می شوند به درون قلب می ریزد .ماهیچه قلبی خون را به سختی فشرده و و خون تحت فشار به درون رگهای دیگری که به سرخرگ موسومند رانده می شود.همانطور که ذکر گردید قلب از نوع خاصی ماهیچه ساخته شده است که هیچگاه خسته نمی شود .این ماهیچه 60 تا 80 بار در دقیقه فشرده و رها می شود .وقتی که ورزش می کنیم این رقم می تواند تا صد بار در دقیقه افزایش یابد.

ارتباط قلب و رگهای خونی :

خون وقتی که از قلب خارج می شود به همه جا نمی ریزدبلکه به آرامی وارد لوله هایی به نام رگهای خونی می شود.نخست خون به داخل لوله هایی به نام سرخرگها جریان می یابد. سرخرگهایی که قلب را ترک می کنند لوله های ضخیمی هستند .بزرگترین آنها ((آئورت)) نام دارد که قطر آن 2/5 سانتیمتر (یا دواینچ) است.سرخرگها بلافاصله به لوله های کوچکتر زیادی تقسیم و شاخه می شوند.

این رگهای خونی ،خون را به همه قسمتهای بدن حمل می کنند.هر چه از قلب دورتر می شوند رگهای خونی بیشتر و با اندازه های کوچکتر وجود دارد.باریکترین رگهای خونی مویرگها نام دارند که آنقدر کوچک هستند که برای دیدن آنها نیاز به میکروسکوپ هست.مویرگها به یکدیگر ملحق می شوند و رگهای بزرگتری به وجود می آورند .این رگها خون را به قلب باز می گردانند.این رگها سیاهرگ نامیده می شوند،هر چه به سمت قلب نزدیکتر می شوند تعدادشان کمتر و اندازشان بزرگتر می شود.بزرگترین سیاهرگ ها خون را به داخل تخلیه می کنند .در واقع رگها خون بدن را در یک چرخه حمل می کنند.سرخرگها خون را از قلب دور می کنند.مویرگها به قسمت های مختلف بدن خون رسانی می کنند ،سیاهرگ ها خون را به قلب باز می گردانند ،قلب و رگهای خونی را سیستم گردش خونی می نامند. که موجب گردش خون در تمام بدن می شوند در واقع قلب بهترین پمپی است که در این قلب دخالت دارد.

انواع دریچه های قلبی :

دریچه های داخل قلب از جریان اشتباه خون در بدن جلوگیری می کنند. این دریچه ها از قطعات بافتی زبانه مانندی ساخته شده اند .اگر خون در جهت عکس جریان یابد ،جریان معکوس با این قطعه ها برخورد می کند و آنها را وادار می سازد که بسته شده و مجرا را ببندند .دریچه های دولتی و سه لتی از جریان معکوس خون و بازگشت خون به داخل قلب جلو گیری می کنند.

دریچه های نیم هلالی :

قلب دو دریچه نیم هلالی دارد .این دریچه ها در خروجی قلب واقع شده اند تا از بازگشت خون به درون قلب پس از پمپ شدن آن به خارج جلوگیری کنند.یکی از این دریچه ها از بازگشت خون از سرخرگ ریوی( رگ بزرگی که خون را به ریه ها می برد ) جلو گیری می کند .

دریچه دیگر از بازگشت خون در آئورت (سرخرگ اصلی بدن که برای ارسال خون به بدن است) جلو گیری می کند.


دانلود با لینک مستقیم


تشریح قلب