رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق و بررسی در مورد کنترل جمعیت و عقیم سازى

اختصاصی از رزفایل تحقیق و بررسی در مورد کنترل جمعیت و عقیم سازى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 34

 

کنترل جمعیت و عقیم سازى

 بخش اول

سید محسن خرازى

فصل نخست

تولید مثل و فرزند متعدد داشتن بدون در نظر گرفتن موانع دیگر،پسندیده است. براى اثبات مطلوبیت آن، چند دسته از روایات، قابل استناد است:

دسته اول: روایاتى که دلالت دارند هنگام ازدواج زنى را انتخاب کنید که فرزندزیادمى آورد:

صحیحه محمد بن مسلم عن ابى جعفر(ع) قال: قال رسول اللّه(ص): تزوجوا بکرا ولودا ولاتزوجوا حسناء جمیله عاقرا: فانى اباهى بکم الامم یوم القیامه((10))

امام باقر(ع) از قول رسول خدا(ص) فرمود: با دختر باکره اى که فرزند زیادمى آورد،ازدواج کنید و با زن نازاى زیبا ازدواج نکنید زیرا من به فزونى جمعیت شما در روز قیامت، برامت ها، مباهات مى کنم.

روشن است که تشویق به ازدواج با ولود و بیان علتى که براى آن ذکر نموده(مباهات به فزونى جمعیت) دلالت برمطلوبیت فرزند زیاد دارد.

صحیحه عبداللّه بن سنان عن ابى عبداللّه(ع) قال: جاء رجل الى رسول اللّه(ص) فقال: یا نبى اللّه! ان لى ابنه عم قد رضیت جمالها و حسنها و دینها ولکنها عاقر. فقال( ص):لاتزوجها ان یوسف بن یعقوب لقى اخاه فقال: یا اخى! کیف استطعت ان تتزوج النساءبعدى؟ فقال: ان ابى امرنى وقال: ان استطعت ان تکون لک ذریه تثقل الارض بالتسبیح فافعل. قال(ع): فجاء رجل من الغد الى النبى(ص) فقال له مثل ذلک،فقال له: تزوج سکولاآء ولودا فانى مکاثر بکم الامم یوم القیامه. قال: فقلت لابى عبداللّه: ما السوآء؟ قال القبیحه، ((11))

امام صادق(ع) فرمود: مردى نزد حضرت رسول(ص) آمد و گفت: اى پیامبر خدا!دختر عمویى دارم که زیبایى و حسن و دین او را مى پسندم ولى نازا است،پیامبر(ص) فرمود: با او ازدواج نکن زیرا حضرت یوسف در دیدار با برادرش پرسید:چگونه پس از من توانستى با زنان ازدواج کنى؟ پاسخ داد: پدرم به من فرمان داد و گفت:اگر مى توانى فرزندانى پدید آورى که زمین را آکنده از تسبیح کنند، ازدواج کن. امام فرمود:فرداى آن روز مردى نزد پیامبر آمد و همان پرسش را نمود، پیامبر فرمود: با زن سواء که فرزند زیاد مى آورد، ازدواج کن زیرا من در روز قیامت به فراوانى مسلمانان برسایر امت ها تفاخر مى کنم. راوى مى گوید سوال کردم: سوآء چیست؟ امام فرمود: زن زشت منظر.

این حدیث از جوانب مختلف برمطلوبیت فراوانى اولاد دلالت مى کند:

الف) تشویق به ازدواج با ولود.

ب) محبوب بودن سنگینى زمین به وسیله تسبیح کنندگان.

ج) تعلیل به تفاخر برامت ها در روز قیامت،به انبوه جمعیت مسلمانان.

دسته دوم: روایاتى که به خاطر محبوب بودن آوردن فرزند فراوان، به ازدواج تشویق مى کنند:

صحیحه ابن رئاب عن محمد بن مسلم او غیره عن ابى عبداللّه(ع) قال: قال رسول اللّه( ص): تزوجوا فانى مکاثر((12)) بکم الامم غدا فى القیامه حتى ان السقط لیجى ءمحبنطیا على باب الجنه، فیقال له: ادخل الجنه. فیقول: لا حتى یدخل ابواى قبلى ((13))

امام صادق(ع) از پیامبرخدا(ص) نقل مى کند: ازدواج نمایید زیرا من در فرداى قیامت به فزونى شما بر امت ها ا فتخار مى کنم تا جایى که فرزند سقط شده با انتظار و ناراحتى بر دربهشت مى آید، به او گفته مى شود: وارد بهشت شو. در پاسخ گوید: خیر وارد بهشت نمى شوم مگر این که پدر و مادرم پیش از من وارد شوند.

شیخ صدوق درمعانى الاخبار درمعناى واژه محبنطیا از ابوعبیده نقل کرده:

المحبنطى بدون همزه یعنى کسى که به خاطر دیر شدن، منتظر و ناراحت است والمحبنطىء با همزه یعنى کسى که شکم بزرگ و فراخ دارد. ((14))

این روایت که در روایت بعدى نیز آمده است دلالت بر مطلوبیت ازدیاد فرزند دارد.

روایتى که درکتاب خصال در حدیث چهارصد گانه از امام على(ع) آمده است:

تزوجوا فان رسول اللّه کثیرا ما کان یقول: من کان یحب ان یتبع سنتى فلیتزوج. فان من سنتى التزویج و اطلبوا الولد فانى اکاثر بکم الامم غدا ((15))

ازدواج کنید زیرا پیامبر بارها فرمود: کسى که دوستدار پیروى از سنت من است، بایدازدواج کند. همانا ازدواج جزء سنت من است و در طلب فرزند باشید زیرا من در فرداى قیامت به فزونى جمعیت شما بر امت ها تفاخر مى کنم.

اطلاق اطلبوا الولد محبوبیت زیاد نمودن فرزند رادر بر مى گیرد. به علاوه علتى که در ذیل روایت بیان شده نیز برمطلوبیت آن دلالت دارد.

دسته سوم: روایاتى که برمطلوب بودن افزودن برتعداد فرزندان دلالت مى کند:

عن عده من اصحابنا عن احمد بن محمد عن القاسم بن یحیى عن جده الحسن بن راشدعن محمد بن مسلم عن ابى عبداللّه(ع) قال: قال رسولاللّه(ص): اکثروا الولد اکاثر بکم الامم غدا ((16))

امام صادق(ع) از پیامبر(ص) نقل فرمود: برتعداد فرزندان بیفزایید زیرا من در روز قیامت به فزونى شما بر امت ها تفاخر مى کنم.

عن عده من اصحابنا عن احمد بن محمد عن عثمان بن عیسى عن ابن مسکان عن بعض اصحابه انه قال: قال على بن الحسین(ع): من سعاده الرجل ان یکون له ولدیستعین بهم ((17))

امام سجاد(ع) فرمود: از سعادت مرد داشتن فرزندانى است که از آنها یارى جوید.

عن عده من اصحابنا احمد بن محمد بن خالد عن بکر بن صالح قال: کتبت الى ابى الحسن(ع): انى اجتنبت طلب الولد منذ خمس سنین وذلک ان اهلى کرهت ذلک وقالت: انه یشتد على تربیتهم لقله الشى ء فماترى؟ فکتب(ع) الى: اطلب الولد فان اللّه یرزقهم ((18))

از امام کاظم(ع) درنامه اى پرسیدم:پنج سال است که از بچه دار شدن اجتناب مى کنم زیرا همسرم از این کار ناخشنود است و مى گوید: براى من تربیت و نگه دارى فرزند با کمبود مالى مشکل است. شما چه مى فرمایید؟ امام در پاسخ نوشت: در پى فرزنددار شدن باش زیرا روزى او را خدا مى دهد.

این روایت به خاطر جهالتبکربن صالح ضعیف است.

دسته چهارم: روایاتى که عزل را ناپسند مى شمارد:

صحیحه محمد بن مسلم عن احدهما(ع): انه سئل عن العزل. فقال: اما الامه فلاباس واماالحره فانى اکره ذلک الا ان یشترط علیها حین یتزوجها ((19))

از امام باقر(ع) یا امام صادق(ع) درباره حکم عزل پرسیدند، فرمود: اما با کنیز اشکال ندارد.ولى نسبت به زن آزاد این کار را ناپسند مى دانم مگر هنگام ازدواج،باوى شرط شود.

از این حدیث به دست مى آید که انزال باید در رحم زن باشد و لازمه آن باردارى و ازدیادنسل است. مگر گفته شود: احتمال دارد روایت درمقام بیان این نکته نباشد بلکه مى خواهدبگوید:

کراهت عزل براى رعایت حقوق زن درمجامعت است، که در تایید آن مى توان به این مطلب تمسک جست که کراهت عزل با شرط هنگام عقد، برداشته مى شود.

اگر قائل شویم که از جمله حقوق زن، افزودن برتعداد فرزند است، درنهایت، کراهت عزل دلالت بر مطلوبیت ازدیاد فرزند دارد.

همچنین روایات دیگرى درکتب شیعه و سنى، مطلوبیت فزونى فرزند رامى رساند.

اشکال: احادیث دیگرى داریم که با روایات قبلى تنافى دارد، به این مضمون که کمى عیال یکى از اسباب دو راحتى دنیا است:

فى الخصال عن ابیه عن سعد عن الیقطینى عن القاسم بن یحیى عن جده الحسن بن راشد عن ابى بصیر و محمد بن مسلم عن ابى عبداللّه(ع) قال: حدثنى عن جدى عن آبائه(ع): ان امیر المومنین علم اصحابه فى مجلس واحد اربعمائه باب مما یصلح للمسلم فى دینه ودنیاه الى ان قال: قله العیال احد الیسارین((20))

امام صادق(ع) فرمود: پدرم از جدم و او از پدرانش روایت کرده: امیرالمومنین(ع)دریک مجلس چهارصد مورد از مواردى که به صلاح دین و دنیاى مسلمان است،به آنها تعلیم دادتا این که فرمود: کمى عیال از اسباب راحتى است.

قاسم بن یحیى درسند، مجهول است.فى قرب الاسناد عن ابن طریف عن ابن علوان عن الصادق عن ابیه(ع) قال: قال رسول اللّه(ص) :قله العیال احد الیسارین ((21)) امام باقر(ع) از پیامبرخدا(ص) نقل کردندکه فرمود: کمى عیال از اسباب راحتى است.

ابن طریف و ابن علوان هردو مجهول هستند.عن على بن احمد بن موسى عن محمد بن هارون الصوفى عن عبیداللّه موسى الرویانى عن عبدالعظیم بن عبداللّه الحسنى عن ابى جعفر الثانى عن ابائه عن امیر المومنین(ع) قال:قله ا لعیال احد الیسارین((22))

امام جواد(ع) از پدرانش نقل نمود که حضرت على(ع) فرمود: کمى عیال از اسباب راحتى است.

محمد بن هارون الصوفى و عبیداللّه موسى الرویانى هردو مجهول هستند.

این روایات کمى عیال را تشویق مى کنند. پس با روایات گذشته که تشویق به زیادنمودن فرزند مى نمایند، منافات دارند. گذشته ازاین که در ابتداى حدیث اول، ذکر شده که امام (ع) چهارصد مورد از موارد صلاح دین و دنیاى مسلمان را به اصحابش تعلیم داد.

جواب:  ا لف) این روایات از نظر سند ضعیفند و نمى توانند با روایاتى که برمحبوبیت ازدیادفرزند دلالت مى کنند، معارضه کنند.

ب) واژه عیال مطلق است و شامل همسر و فرزندان مى شود.

پس این روایات به روایاتى که دلالت برمحبوبیت ازدیاد فرزند مى کنند، مقید مى شوند.

ج) آنچه ازاین روایات استفاده مى شود، تشویق به کم نمودن اهل و عیال نیست بلکه راهنمایى به این نکته است که زیادى عیال سخت و مشکل زا است و این مضمون با مستحب بودن ازدیاد اولاد و تلاش براى خانواده و تحمل مشکلات تنافى ندارد.

همانند این که بخشیدن آنچه نزد انسان محبوب است و یا ایثار مال، با ضیق معیشت،مشکل و سخت است با این حال، انفاق مستحب و پسندیده مى باشد.

خلاصه، تحمل مشکلات درراه تحصیل نفقه عیال پسندیده است مثل بیان امام(ع):

الکاد على عیاله من حل، کالمجاهد فى سبیل اللّه ((23))

کسى که از راه حلال براى امرار معاش زن و فرزند، تلاش مى کند، همانند مجاهد راه خدااست.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد کنترل جمعیت و عقیم سازى

دانلود مقاله کامل درباره عقیم سازی حشرات

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله کامل درباره عقیم سازی حشرات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

تکنیک عقیم سازی حشرات Sterile Insect Technique

تاریخچه :

کشف ونظم در علوم متعددی مثل بیولوژی، شیمی، پرتودهی، رفتار شناسی حیوانات، بیولوژی سلولی و مولوکولی، ژنتیک و حشره شناسی موجب شد که با اشتراک آنها، بشر ایده های مورد علاقه و رایج خود را در مورد کنترل حشرات آفت به کار ببرد . در سال 1985 W.K.Rntgen کشف خود یعنی اشعه ایکس را مشاهده و گزارش کرد. در سال 1903 اثر بعضی از اشعه ها از جمله رادیوم روی سیستم تولید مثلی ورشد حشرات به وسیلهC.Bohn وA.Runner گزارش شد . در سال 1916یافت شد که میزان دز پایین اشعه ایکس ظرفیت تولید مثلی در سوسک سیگار (Lasioderma sericorne) را کاهش می دهد در حالی که دز بالا آن را می کشد . در سال 1926 H.J.Muller ثابت کرد که پرتو دهی با اشعه ایکس تغییراتی را در قابلیت توارثی مگس سـرکـهDrosophila) melanogaster) باعث خواهد شد . در ادامه جهش های مهم کشنده نیز به عنوان یکی از انواع متوالی جهش های القایی یافت شد . عقیمی جزئی نرها به وسیله اشعه ایکس نیز در بررسی های Muller به اثبات رسید .

در این دوره ایالات متحده آمریکا با یک مشکل بزرگ روبرو بود و آن مسئله مگس دام بود . این آفت سالانه در جنوب غربی ایالت متحده 20 میلیون دلارو در جنوب شرقی ایالات متحده 50 تا 100 میلیون دلار به گله داران خسارت وارد می کرد . در طول سال 1935 یک شیوع شدید گزارش شد که به موجب آن 1200000 مورد آز آلودگی حیوانات و 55 مورد از آلودگی انسان اتفاق افتاده بود .

E.F.Knipling یکی از بزرگترین حشره شناسان وقت آمریکا همزمان مشغول بررسی مشکلات مگس دام و پیدا کردن راه حلی برای این مشکل بود . با توجه به تحقیقات انجام شده در اوایل قرن بیستم مبنی بر اثر بعضی پرتوها روی قابلیت باروری و توارث حشرات، در سال 1937Knipling تصور کرد که راه کنترل حشراتی مثل مگس دام، اختلال در فرایند های طبیعی تولید مثلی به وسیله مکانیسم های شیمیایی و فیزیکی است. بنابراین ایده عقیمی حشرات بخصوص جنس نر را ارائه داد .او دلیل آورد که اگر مگس نر بتواند در تعداد زیادی تولید بشوند، عقیم شوند و به محیط رها شوند آنها ممکن است نرهای وحشی را از رقابت خارج کنند . بر اساس یک سری احتمالات پایه ای ساده، نرهای وحشی بارور با ماده های وحشی بارور جفت گیری می کنند. از آنجایی که در مطالعات قبلی ثابت شده بود که ماده مگس دام فقط یک بار جفت گیری می کند آنهایی که با نرهای عقیم جفت گیری می کنند تخم های غیر بارور گذاشته و بنابراین نمی توانند نسلی تولید کنند (اثر مشابهی در آمیزش متقابل خواهد داشت).

ماده های گونه های زیادی از حشرات وجود دارند مانند ماده مگس دام که در هر سیکل زندگیشان فقط یک بار جفت گیری می کنند و این به جنس نر بستگی دارد ، به این شکل که جنس نر این حشرات هنگام جفت گیری مقداری از ترشحات غدد ضمیمه تناسلی خود را وارد اندام تناسلی جنس ماده می کنند . این ترشحات در رفتار جفت گیری حشرات ماده تاثیر گذاشته و از جفت گیری مجدد آنها ممانعت میکند .

Knipling بیان کرد اگر تعداد کافی از نرهای عقیم بتواند در جمعیت های وحشی رها شوند (10 تا 100برابر جمعیت طبیعی ) جمعیت مگس دام ضرورتا حذف گردیده و به سمت خاموشی پیش می رود . او وقت زیادی را صرف این ایده کرد و به زودی شروع به توسعه روش های آماری ساده در جمعیت مگس دام فعال و پویا کرد . این روش ها او را متقاعد کرد که مفهوم حشرات عقیم بر اساس قانون احتمالات می تواند عملی بشود اگر این روش ها بتواند برای عقیم کردن نرها و تولید انبوه مگس به میزان کافی توسعه یابند تا بتوانند نر های بارور را در مزرعه بعد از رها سازی از رقابت خارج کنند.

در سال 1946 Knipling مسئول بخش تحقیقات اثر حشرات روی محیط زیست و انسان در وزارت کشاورزی ایالات متحده(USDA) شد.همزمان با او دانشمند دیگری به نام Bushland در تگزاس مشغول مطالعاتی بر روی مگس دام و مشکلات ناشی ازآن بود . این دو، ارتباطات خود را به شکل متوالی برای تغییراتی در ایده اولیه و راه حل هایی برای برطرف سازی مشکلات این روش ادامه دادند .

در ژانویه 1950 درنشریه American Scientist پروفسور H.J Muller از دانشگاه Indiana در Bloomington گزارش داد که مگس های میوه میتوانند در اثر قرار گرفتن در معرض اشعه ایکس عقیم شوند . این گزارش Knipling و Bushland را هیجان زده کرد و آنها تصمیم گرفتند تا تلاش کنند که این مراحل را روی مگس دام به اجرا بگذارند . آزمایشگاه Bushland امکانات کافی را برای اجرای این کار نداشت، او همچنین سرمایه لازم برای خرید امکانا ت را نیز در اختیار نداشت . اما او شخصی نبود که مایوس شود . Bushland حشرات را به صورت قاچاقی به یک آزمایشگاه اشعه ایکس در یک بیمارستان نظامی در سن آنتونیو جایی که او با بعضی از اعضای آن دوست بود می فرستاد . در آن روزها بخش اشعه ایکس زیاد شلوغ نبود بنابراین او قادر بود که از امکانات آنجا استفاده بکند. او دزهای متفاوتی از اشعه ایکس را روی مراحل حشرات بالغ، لارو و شفیره مگس دام تست کرد . او کشف کرد که مگس های دامی که در مرحله شفیرگی در معرض دز مناسب از اشعه ایکس قرار گرفتند، نه تنها بقا یافتند و به حشرات بالغ کاملا سالم تبدیل شدند از نظر جنسی نیز عقیم بودند و این یک موفقیت بزرگ بود.

بخشی از مشکل حل شده بود که همان عقیمی مگس دام بود بدون اینکه هیچ اثری روی آنها و رقابتشان با نرهای وحشی در جفت گیری با ماده ها ایجاد کند . بخش دیگری از مشکل این بود که " چگونه می توان شمار زیادی از مگس دام را تولید کرد و چه تعداد مورد نیاز خواهد بود؟ " تا اغلب جمعیت های مزرعه را در مناطق وسیعی نابود کرد . Bushland مشکلات را با توسعه مدل هایی برای تولید انبوه حشرات و پیشرفت تکنولوژی عقیم سازی دنبال کرد در حالی که Knipling کارش را در مدل های آماری برای پاسخ به این سئوالات که چه تعداد مگس مورد نیاز خواهد ( با رهاسازی نرهای عقیم در قفس های صحرایی) تا بدست آوردن موفقیت کامل ادامه داد .

در سال 1954 Knipling فرصتی یافت تا تئوری اش را تست کند وقتی که دولت هلند از USDA برای کنترل مگس دام کمک خواست که عده زیادی از بزها و گاوهای شیرده را در جزیره Curacao در ونزوئلا کشته بود .

از طریق یک بارآوری ساده در فلوریدا 170000 مگس در یک هفته تولید شد که با استفاده از منبع پرتودهی گاما عقیم و به جزیره اتنقال و رهاسازی شدند . به زودی تعداد مگس های وحشی کاهش یافت و بعد از چندین ماه و در حدود سه نسل از جمعیت، مگس ها در جزیره ریشه کن شدند . جمع آوری توده های تخم در طی رها سازی حشرات عقیم نشان داد که میزان عقیمی 69 درصد بعد از یک هفته، 79 درصد بعد از چهار هفته، 88 درصد بعد از شش هفته و100 درصد بعد از هفت هفته بود .این نتایج با تئوری هایی که از قبل محاسبه شده بود بسیار نزدیک بود . از سال 1954 آلودگی در منطقه در حد قابل توجهی نبود .

این نمایش موفقیت آمیز روشهای رها سازی حشرات عقیم نه تنها Knipling و Bushland را هیجان زده کرد بلکه گله داران را نیز در مناطق آلوده ایالات متحده بسیار خوشحال کرد و یک اعتبار بزرگی به کار آنها بخشید .

این روش کنترلی بی مانند حشرات اکنون به عنوان تکنیک عقیمی حشرات (Sterile Insect Technique) یـــا روش رهـا ســــازی حـــشـرات عـقـیـم Sterile Insect


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره عقیم سازی حشرات

تحقیق و بررسی در مورد کنترل جمعیت و عقیم سازى

اختصاصی از رزفایل تحقیق و بررسی در مورد کنترل جمعیت و عقیم سازى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق و بررسی در مورد کنترل جمعیت و عقیم سازى


تحقیق و بررسی در مورد کنترل جمعیت و عقیم سازى

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه

 34

برخی از فهرست مطالب

 

فصل نخست

تولید مثل و فرزند متعدد داشتن بدون در نظر گرفتن موانع دیگر،پسندیده است. براى اثبات مطلوبیت آن، چند دسته از روایات، قابل استناد است:

عقیم سازى زن یا مرد

مفاد (لاضرر ولاضرار)

آیا از بین بردن نطفه منعقد شده، جایز است؟

کنترل جمعیت وعقیم سازى

مسائلى در باره باردارى و سقط جنین

فصل هشتم: احکام دیه

دسته اول: روایاتى که دلالت دارند هنگام ازدواج زنى را انتخاب کنید که فرزندزیادمى آورد:

صحیحه محمد بن مسلم عن ابى جعفر(ع) قال: قال رسول اللّه(ص): تزوجوا بکرا ولودا ولاتزوجوا حسناء جمیله عاقرا: فانى اباهى بکم الامم یوم القیامه((10))

امام باقر(ع) از قول رسول خدا(ص) فرمود: با دختر باکره اى که فرزند زیادمى آورد،ازدواج کنید و با زن نازاى زیبا ازدواج نکنید زیرا من به فزونى جمعیت شما در روز قیامت، برامت ها، مباهات مى کنم.

روشن است که تشویق به ازدواج با ولود و بیان علتى که براى آن ذکر نموده(مباهات به فزونى جمعیت) دلالت برمطلوبیت فرزند زیاد دارد.

صحیحه عبداللّه بن سنان عن ابى عبداللّه(ع) قال: جاء رجل الى رسول اللّه(ص) فقال: یا نبى اللّه! ان لى ابنه عم قد رضیت جمالها و حسنها و دینها ولکنها عاقر. فقال( ص):لاتزوجها ان یوسف بن یعقوب لقى اخاه فقال: یا اخى! کیف استطعت ان تتزوج النساءبعدى؟ فقال: ان ابى امرنى وقال: ان استطعت ان تکون لک ذریه تثقل الارض بالتسبیح فافعل. قال(ع): فجاء رجل من الغد الى النبى(ص) فقال له مثل ذلک،فقال له: تزوج سکولاآء ولودا فانى مکاثر بکم الامم یوم القیامه. قال: فقلت لابى عبداللّه: ما السوآء؟ قال القبیحه، ((11))

امام صادق(ع) فرمود: مردى نزد حضرت رسول(ص) آمد و گفت: اى پیامبر خدا!دختر عمویى دارم که زیبایى و حسن و دین او را مى پسندم ولى نازا است،پیامبر(ص) فرمود: با او ازدواج نکن زیرا حضرت یوسف در دیدار با برادرش پرسید:چگونه پس از من توانستى با زنان ازدواج کنى؟ پاسخ داد: پدرم به من فرمان داد و گفت:اگر مى توانى فرزندانى پدید آورى که زمین را آکنده از تسبیح کنند، ازدواج کن. امام فرمود:فرداى آن روز مردى نزد پیامبر آمد و همان پرسش را نمود، پیامبر فرمود: با زن سواء که فرزند زیاد مى آورد، ازدواج کن زیرا من در روز قیامت به فراوانى مسلمانان برسایر امت ها تفاخر مى کنم. راوى مى گوید سوال کردم: سوآء چیست؟ امام فرمود: زن زشت منظر.

این حدیث از جوانب مختلف برمطلوبیت فراوانى اولاد دلالت مى کند


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد کنترل جمعیت و عقیم سازى

دانلود مقاله کامل در مورد کنترل جمعیت و عقیم سازى

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله کامل در مورد کنترل جمعیت و عقیم سازى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل در مورد کنترل جمعیت و عقیم سازى


دانلود مقاله کامل در مورد کنترل جمعیت و عقیم سازى

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 34

 

کنترل جمعیت و عقیم سازى

فصل نخست

تولید مثل و فرزند متعدد داشتن بدون در نظر گرفتن موانع دیگر،پسندیده است. براى اثبات مطلوبیت آن، چند دسته از روایات، قابل استناد است:

دسته اول: روایاتى که دلالت دارند هنگام ازدواج زنى را انتخاب کنید که فرزندزیادمى آورد:

صحیحه محمد بن مسلم عن ابى جعفر(ع) قال: قال رسول اللّه(ص): تزوجوا بکرا ولودا ولاتزوجوا حسناء جمیله عاقرا: فانى اباهى بکم الامم یوم القیامه((10))

امام باقر(ع) از قول رسول خدا(ص) فرمود: با دختر باکره اى که فرزند زیادمى آورد،ازدواج کنید و با زن نازاى زیبا ازدواج نکنید زیرا من به فزونى جمعیت شما در روز قیامت، برامت ها، مباهات مى کنم.

روشن است که تشویق به ازدواج با ولود و بیان علتى که براى آن ذکر نموده(مباهات به فزونى جمعیت) دلالت برمطلوبیت فرزند زیاد دارد.

صحیحه عبداللّه بن سنان عن ابى عبداللّه(ع) قال: جاء رجل الى رسول اللّه(ص) فقال: یا نبى اللّه! ان لى ابنه عم قد رضیت جمالها و حسنها و دینها ولکنها عاقر. فقال( ص):لاتزوجها ان یوسف بن یعقوب لقى اخاه فقال: یا اخى! کیف استطعت ان تتزوج النساءبعدى؟ فقال: ان ابى امرنى وقال: ان استطعت ان تکون لک ذریه تثقل الارض بالتسبیح فافعل. قال(ع): فجاء رجل من الغد الى النبى(ص) فقال له مثل ذلک،فقال له: تزوج سکولاآء ولودا فانى مکاثر بکم الامم یوم القیامه. قال: فقلت لابى عبداللّه: ما السوآء؟ قال القبیحه، ((11))

امام صادق(ع) فرمود: مردى نزد حضرت رسول(ص) آمد و گفت: اى پیامبر خدا!دختر عمویى دارم که زیبایى و حسن و دین او را مى پسندم ولى نازا است،پیامبر(ص) فرمود: با او ازدواج نکن زیرا حضرت یوسف در دیدار با برادرش پرسید:چگونه پس از من توانستى با زنان ازدواج کنى؟ پاسخ داد: پدرم به من فرمان داد و گفت:اگر مى توانى فرزندانى پدید آورى که زمین را آکنده از تسبیح کنند، ازدواج کن. امام فرمود:فرداى آن روز مردى نزد پیامبر آمد و همان پرسش را نمود، پیامبر فرمود: با زن سواء که فرزند زیاد مى آورد، ازدواج کن زیرا من در روز قیامت به فراوانى مسلمانان برسایر امت ها تفاخر مى کنم. راوى مى گوید سوال کردم: سوآء چیست؟ امام فرمود: زن زشت منظر.

این حدیث از جوانب مختلف برمطلوبیت فراوانى اولاد دلالت مى کند:

الف) تشویق به ازدواج با ولود.

ب) محبوب بودن سنگینى زمین به وسیله تسبیح کنندگان.

ج) تعلیل به تفاخر برامت ها در روز قیامت،به انبوه جمعیت مسلمانان.

دسته دوم: روایاتى که به خاطر محبوب بودن آوردن فرزند فراوان، به ازدواج تشویق مى کنند:

صحیحه ابن رئاب عن محمد بن مسلم او غیره عن ابى عبداللّه(ع) قال: قال رسول اللّه( ص): تزوجوا فانى مکاثر((12)) بکم الامم غدا فى القیامه حتى ان السقط لیجى ءمحبنطیا على باب الجنه، فیقال له: ادخل الجنه. فیقول: لا حتى یدخل ابواى قبلى ((13))

امام صادق(ع) از پیامبرخدا(ص) نقل مى کند: ازدواج نمایید زیرا من در فرداى قیامت به فزونى شما بر امت ها ا فتخار مى کنم تا جایى که فرزند سقط شده با انتظار و ناراحتى بر دربهشت مى آید، به او گفته مى شود: وارد بهشت شو. در پاسخ گوید: خیر وارد بهشت نمى شوم مگر این که پدر و مادرم پیش از من وارد شوند.

شیخ صدوق درمعانى الاخبار درمعناى واژه محبنطیا از ابوعبیده نقل کرده:

المحبنطى بدون همزه یعنى کسى که به خاطر دیر شدن، منتظر و ناراحت است والمحبنطىء با همزه یعنى کسى که شکم بزرگ و فراخ دارد. ((14))

این روایت که در روایت بعدى نیز آمده است دلالت بر مطلوبیت ازدیاد فرزند دارد.

روایتى که درکتاب خصال در حدیث چهارصد گانه از امام على(ع) آمده است:

تزوجوا فان رسول اللّه کثیرا ما کان یقول: من کان یحب ان یتبع سنتى فلیتزوج. فان من سنتى التزویج و اطلبوا الولد فانى اکاثر بکم الامم غدا ((15))

ازدواج کنید زیرا پیامبر بارها فرمود: کسى که دوستدار پیروى از سنت من است، بایدازدواج کند. همانا ازدواج جزء سنت من است و در طلب فرزند باشید زیرا من در فرداى قیامت به فزونى جمعیت شما بر امت ها تفاخر مى کنم.

اطلاق اطلبوا الولد محبوبیت زیاد نمودن فرزند رادر بر مى گیرد. به علاوه علتى که در ذیل روایت بیان شده نیز برمطلوبیت آن دلالت دارد.

دسته سوم: روایاتى که برمطلوب بودن افزودن برتعداد فرزندان دلالت مى کند:

عن عده من اصحابنا عن احمد بن محمد عن القاسم بن یحیى عن جده الحسن بن راشدعن محمد بن مسلم عن ابى عبداللّه(ع) قال: قال رسولاللّه(ص): اکثروا الولد اکاثر بکم الامم غدا ((16))

امام صادق(ع) از پیامبر(ص) نقل فرمود: برتعداد فرزندان بیفزایید زیرا من در روز قیامت به فزونى شما بر امت ها تفاخر مى کنم.

عن عده من اصحابنا عن احمد بن محمد عن عثمان بن عیسى عن ابن مسکان عن بعض اصحابه انه قال: قال على بن الحسین(ع): من سعاده الرجل ان یکون له ولدیستعین بهم ((17))

امام سجاد(ع) فرمود: از سعادت مرد داشتن فرزندانى است که از آنها یارى جوید.

عن عده من اصحابنا احمد بن محمد بن خالد عن بکر بن صالح قال: کتبت الى ابى الحسن(ع): انى اجتنبت طلب الولد منذ خمس سنین وذلک ان اهلى کرهت ذلک وقالت: انه یشتد على تربیتهم لقله الشى ء فماترى؟ فکتب(ع) الى: اطلب الولد فان اللّه یرزقهم ((18))

از امام کاظم(ع) درنامه اى پرسیدم:پنج سال است که از بچه دار شدن اجتناب مى کنم زیرا همسرم از این کار ناخشنود است و مى گوید: براى من تربیت و نگه دارى فرزند با کمبود مالى مشکل است. شما چه مى فرمایید؟ امام در پاسخ نوشت: در پى فرزنددار شدن باش زیرا روزى او را خدا مى دهد.

این روایت به خاطر جهالتبکربن صالح ضعیف است.

دسته چهارم: روایاتى که عزل را ناپسند مى شمارد:

صحیحه محمد بن مسلم عن احدهما(ع): انه سئل عن العزل. فقال: اما الامه فلاباس واماالحره فانى اکره ذلک الا ان یشترط علیها حین یتزوجها ((19))

از امام باقر(ع) یا امام صادق(ع) درباره حکم عزل پرسیدند، فرمود: اما با کنیز اشکال ندارد.ولى نسبت به زن آزاد این کار را ناپسند مى دانم مگر هنگام ازدواج،باوى شرط شود.

از این حدیث به دست مى آید که انزال باید در رحم زن باشد و لازمه آن باردارى و ازدیادنسل است. مگر گفته شود: احتمال دارد روایت درمقام بیان این نکته نباشد بلکه مى خواهدبگوید:

کراهت عزل براى رعایت حقوق زن درمجامعت است، که در تایید آن مى توان به این مطلب تمسک جست که کراهت عزل با شرط هنگام عقد، برداشته مى شود.

اگر قائل شویم که از جمله حقوق زن، افزودن برتعداد فرزند است، درنهایت، کراهت عزل دلالت بر مطلوبیت ازدیاد فرزند دارد.

همچنین روایات دیگرى درکتب شیعه و سنى، مطلوبیت فزونى فرزند رامى رساند.

اشکال: احادیث دیگرى داریم که با روایات قبلى تنافى دارد، به این مضمون که کمى عیال یکى از اسباب دو راحتى دنیا است:

فى الخصال عن ابیه عن سعد عن الیقطینى عن القاسم بن یحیى عن جده الحسن بن راشد عن ابى بصیر و محمد بن مسلم عن ابى عبداللّه(ع) قال: حدثنى عن جدى عن آبائه(ع): ان امیر المومنین علم اصحابه فى مجلس واحد اربعمائه باب مما یصلح للمسلم فى دینه ودنیاه الى ان قال: قله العیال احد الیسارین((20))

امام صادق(ع) فرمود: پدرم از جدم و او از پدرانش روایت کرده: امیرالمومنین(ع)دریک مجلس چهارصد مورد از مواردى که به صلاح دین و دنیاى مسلمان است،به آنها تعلیم دادتا این که فرمود: کمى عیال از اسباب راحتى است.

قاسم بن یحیى درسند، مجهول است.
فى قرب الاسناد عن ابن طریف عن ابن علوان عن الصادق عن ابیه(ع) قال: قال رسول اللّه(ص) :قله العیال احد الیسارین ((21)) امام باقر(ع) از پیامبرخدا(ص) نقل کردندکه فرمود: کمى عیال از اسباب راحتى است.

ابن طریف و ابن علوان هردو مجهول هستند.
عن على بن احمد بن موسى عن محمد بن هارون الصوفى عن عبیداللّه موسى الرویانى عن عبدالعظیم بن عبداللّه الحسنى عن ابى جعفر الثانى عن ابائه عن امیر المومنین(ع) قال:قله ا لعیال احد الیسارین((22))

امام جواد(ع) از پدرانش نقل نمود که حضرت على(ع) فرمود: کمى عیال از اسباب راحتى است.

محمد بن هارون الصوفى و عبیداللّه موسى الرویانى هردو مجهول هستند.

این روایات کمى عیال را تشویق مى کنند. پس با روایات گذشته که تشویق به زیادنمودن فرزند مى نمایند، منافات دارند. گذشته ازاین که در ابتداى حدیث اول، ذکر شده که امام (ع) چهارصد مورد از موارد صلاح دین و دنیاى مسلمان را به اصحابش تعلیم داد.

جواب:  ا لف) این روایات از نظر سند ضعیفند و نمى توانند با روایاتى که برمحبوبیت ازدیادفرزند دلالت مى کنند، معارضه کنند.

ب) واژه عیال مطلق است و شامل همسر و فرزندان مى شود.

پس این روایات به روایاتى که دلالت برمحبوبیت ازدیاد فرزند مى کنند، مقید مى شوند.

ج) آنچه ازاین روایات استفاده مى شود، تشویق به کم نمودن اهل و عیال نیست بلکه راهنمایى به این نکته است که زیادى عیال سخت و مشکل زا است و این مضمون با مستحب بودن ازدیاد اولاد و تلاش براى خانواده و تحمل مشکلات تنافى ندارد.

همانند این که بخشیدن آنچه نزد انسان محبوب است و یا ایثار مال، با ضیق معیشت،مشکل و سخت است با این حال، انفاق مستحب و پسندیده مى باشد.

خلاصه، تحمل مشکلات درراه تحصیل نفقه عیال پسندیده است مثل بیان امام(ع):

الکاد على عیاله من حل، کالمجاهد فى سبیل اللّه ((23))

کسى که از راه حلال براى امرار معاش زن و فرزند، تلاش مى کند، همانند مجاهد راه خدااست.

اشکال: اگر فزونى فرزند مطلوب است چرا در بعضى از ادعیه براى دشمنان دین درخواست گردیده است؟ مثلا درحدیث نبوى آمده است: (متن حدیث) بارخدایا! به محمد( ص) و خاندانش و کسانى که دوستدار آنها هستند، عفاف و معاش به قدر کفایت عطافرما و کسانى را که به او و خاندانش بغض و دشمنى مى ورزند، به زیادى مال و فرزندگرفتار فرما.((24))

نویسنده کتاب الحیاه ازاین دعاى آموزنده چند مطلب استفاده مى کند:

الف) کسى که از سیره پیامبر(ص) پیروى مى کند، نباید در پى ازدیاد فرزند باشد تا بتواند برتامین نیازمندى ها و تعلیم و تربیت آنها موفق شده و آنها رابافرهنگ و با اخلاق وکارآزموده نماید و در حفظ سلامت جسمى و اعتدال روحى آنها، با سیراب کردن روانشان از محبت و عطوفت، موفق شود و فرزندانى سالم و با نشاط و مفید و کارا و رشد یافته،تحویل جامعه دهد.

ب) رسول خدا(ص) براى دشمنان خود و دشمنان خاندانش از پروردگار طلب کثرت مال وفرزند کرد. شاید این دعا اشاره به تبعات نظام پر جمیعت مخربى باشد که بافرض غلبه برمشکلات آن،مردم دربندهاى استثمارى نظام سرمایه دارى خواهند افتاد که ازآنان سودجویى اقتصادى نماید.

قابل توجه است که کلینى(ره) روایت مذکور را درکافى،با سند خود بدون کلمه کثره نقل نموده و آورده است:وارزق من ابغض محمدا و آل محمد المال و الولد. لیکن مراد ازروایت، روشن است زیرا مال و فرزند، مذموم نیست درنتیجه زیادى آن دو مورد نظراست.((25))

پاسخ:کثرت مال و فرزند نسبت به کفار، وزر و وبال است زیرا به خاطر انکار حق و روى گرداندن از راه راست، هرچه از اموال و اولاد و امکانات داشته باشند، درراه اهدافشان به کار مى بندند، که موجب غرق شد نشان درضلالت و انحراف مى گردد. پس این دعا منافاتى با محبوبیت فراوانى فرزند براى مسلمانان ندارد زیرا کثرت اولاد سبب افتخار پیامبر وتقویت مسلمانان است. همان طور که در روایات صحیح فراوان و مورد اتفاق،به این مطلب تصریح شده است.

البته اگر وضعیت مسلمانان به صورتى باشدکه جمعیت زیاد موجب اختلال در نظام جامعه و یا سبب به وجود آمدن مفاسد مى شود، فراوانى فرزند، رجحان و برترى خود را از دست مى دهد.

اشکال دیگر برکلام الحیاه این است که مدعى شده سیره پیامبر(ص) برکمى تعداد فرزندبوده است. چطور مى شود این ادعا را پذیرفت، درحالى که پیامبر سفارش زیادى بر ازدیادفرزند کرده است؟ شاید کم بودن تعداد فرزندان آن حضرت، تقدیر الهى بود، از طرف دیگرسیره بعضى از امامان(ع) برازدیاد نسل بوده است. چگونه است که به این سیره تمسک نمى گردد و به غیر اینها توجه مى شود؟!

علاوه براین که درجواب کلام ایشان، که نظام کثرت جمعیت سبب گرفتارى در باندهاى سودجویى اقتصادى مى شود، مى گوییم: ازدیاد نسل،زمانى پسندیده است که موجب این نوع مشکلات نشود.

زمانى که مسوولان مربوط، تدابیر لازم رابیندیشند و وسایل و امکانات مورد نیاز را فراهم نمایند، دیگر ملازمه اى بین کثرت جمعیت و این مشکلات نیست و مى توان برآن فائق آمد.

بنابراین نفرین کفار به زیادى فرزند، ملازمه اى باناپسندبودن نفس فزونى اولادنزد پیامبرندارد بلکه نفرین ازاین جهت است که زیادى جمعیت آنان سبب وزر ووبال آنها است،وچه بسا در بعضى از دعاها،آنها به عقیم شدن نفرین شده اند، تامسلمانان از تجاوز و اذیت آنان در امان و سلامت باشند. همانند این دعاى صحیفه سجادیه:

اللهم افلل بذلک عدوهم اللهم عقم ارحام نسائهم و یبس اصلاب رجالهم و اقطع نسل دوابهم و انعامهم ((26))

بارالها! با آنچه خواسته شد، دشمنان آل محمد را درهم شکن خدایا! رحم زن هایشان را نازاگردان و صلب مردانشان را خشک و عقیم ساز و نسل دام و حیواناتشان را قطع کن.

از مطالب گذشته جواب روایت بعدى از امام رضا(ع) روشن مى شود:

عن ابیه عن جده قال: مر جعفر(ع) بصیاد،فقال: یا صیاد! اى شىء اکثر ما یقع فى شبکتک؟قال: الطیر الزاق. قال: فمر و هو یقول(ع): هلک صاحب العیال هلک صاحب العیال ((27))

امام رضا(ع) از پدرش از جدش(ع) نقل فرمود: امام صادق(ع) درراه به صیادى برخورد و ازاو پرسید: اى صیاد! چه حیوانى بیشتر در تور تو گرفتار مى شود؟ صیاد پاسخ داد: پرنده زاق. راوى گوید: ا مام(ع) درحالى که به راه خود ادامه مى داد،فرمود: صاحب اهل و عیال هلاک شد صاحب اهل و عیال هلاک شد.

زاق پرنده اى است که با منقار به جوجه هایش غذا مى دهد و به سبب جمع آورى غذا براى جوجه هایش به دام مى افتد.

جواب از روایت این است که جمله هلک صاحب العیال هلک صاحب العیال، درمقام ترحم و دلسوزى برصاحب عیال است، نه در مقام مذمت فراوانى عیال یا فزونى اولاد.

اشکال: مدعاى شما باآیاتى که درسرزنش کسانى وارد شده که داراى زنان و فرزندمتعددبوده و اهل شهوترانى و تفاخر به فراوانى فرزند هستند، تنافى دارد.

پاسخ: دراین آیات،محبت افراطى و تفاخر جاهلى که میان دنیا پرستان رایج است، موردمذمت واقع شده و این منافاتى با پسندیده بودن ازدیاد فرزند براى اموردینى ومعنوى ندارد، امورى چون مباهات به آنان در روز قیامت، تسلط یافتن برکفار توسط آنان وپرکردن زمین از تسبیح کنندگان.

اشکال: قرآن کریم از اولاد، تعبیر به فتنه و دشمن نمود. با در نظر گرفتن این نکته، چگونه مى توان افزایش فرزند را کارى محبوب و پسندیده به شمار آورد؟

 پاسخ: دارا بودن فرزند ازنعمت هایى است که خداوند از لطف خود به بندگانش عطا کرده است. مثل این که در قرآن مى فرماید: و یمددکم باموال و بنین((28)) تا خدا شمارا با اموال و فرزندان فراوان کمک کند.

لیکن پدر و مادر به واسطه آنها در معرض امتحان هستند. پس آیات قرآن بر دو مطلب دلالت دارد که با هم تنافى ندارند:

الف) خداوند با عطا کردن اولاد، بربندگانش منت نهاد.

ب) مردم را از جاذبه کورکننده اى که در فرزندان نهفته است و سبب انحراف والدین از راه درست مى شود، برحذر داشت.

همانند آیاتى که از غفلت، به واسطه فرزندان، نهى نموده است مثل این آیه:

یا ایها الذین آمنوا لاتلهکم اموالکم و لااولادکم عن ذکراللّه و من یفعل ذلک فاولئک هم الخاسرون ((29))

اى کسانى که ایمان آوردید! اموال و فرزندانتان، شما را از یاد خدا غافل نکند.

کسانى که چنین کنند، زیان کارانند.

این آیه منافاتى با پسندیده بودن ازدیاد فرزند ندارد.

خلاصه:

زیاد نمودن فرزند، ذاتا کارى نیک و پسندیده است و تنها به واسطه عناوین ثانوى، ازآن عدول مى شود مثلا انسان براى به دست آوردن معیشت، به گناه بیفتد که دراین صورت عزب بودن حلال مى شود و رجحان کثرت اولاد از بین مى رود مانند آنچه در روایت زیر ذکرشده است:

روى انه یاتى على الناس زمان لاتنال المعیشه فیه الا بالمعصیه فاذا کان ذلک الزمان حلت العزوبه ((30))

روزى فرا مى رسد که اداره زندگى جز با گناه میسر نیست. همانا در آن زمان، مجرد بودن حلال است.

لذا نراقى درکتاب مستند گوید:ظاهر روایت،کم شدن رجحان است،به اندازه اى که در معیشت به مضیقه مى افتد.((31))

همچنین اگر فزونى جمعیت،سبب به وجود آمدن امراض یا نابسامانى زندگى والدین یا فرزندان و یا موجب نابسامانى اجتماع شود، رجحان و برترى خود را تا وقتى این وضعیت ادامه دارد، از دست مى دهد.

فصل دوم:

از روایات فصل قبل، استحباب داشتن فرزند و افزایش نسل، به دست مى آید نه وجوب آن. شاهد براین مدعا،تعلیل رسول اکرم است(بانى اباهى و اکاثر یوم القیامه)وهمچنین تعلیل به آکنده شدن زمین از تسبیح و مانند این جملات، که از آنها تنها محبوبیت و ا ستحباب استفاده مى شود.

به علاوه، از روایات صحیح، جوازعزل استفاده مى شود:

صحیحه محمد بن مسلم قال: سالت ابا عبداللّه عن العزل. فقال: ذلک الى الرجل یصرفه حیث شاء ((32))

ازامام صادق(ع) درباره عزل پرسیدم، امام فرمود: اختیار آن، به دست مرد است. هرجا که بخواهد مى تواند آن را بریزد.

موثقه عبدالرحمان بن ابى عبداللّه قال: سالت ابا عبداللّه(ع) عن العزل. فقال: ذلک الى الرجل ((33))

از امام صادق(ع) از حکم عزل سوال نمودم. پاسخ فرمود: در اختیار مرد است.

روایات دیگرى از این قبیل نیز وجود دارد.اطلاق این دو روایت و مانند آن که مطلق عزل راجایز دانسته اند مى فهماند:جایز است انسان به طور کلى از داشتن فرزند خوددارى کند چه رسد به جایى که عزل سبب کم شدن فرزند شود.

لیکن از آنجا که روایات دیگرى عزل را در زن آزاده ناپسند مى شمارد مثل صحیح محمد بن مسلم ((34)) در جمع بین این دو دسته، قائل به کراهت عزل مى شویم. مویداین که مراد ازواژه اکره کراهت اصطلاحى است نه حرمت، جواز شرط عزل در ضمن عقد ازدواج است زیرا اگر مراد از کراهت، حرمت باشد، دیگر درضمن عقد، شرط عزل، جایز نمى بود چون شرط، مخالف کتاب خدا و سنت پیامبر مى باشد. بنابراین، مشهور فقها قائل به کراهت عزل شده اند.

به علاوه، اگر بپذیریم عزل حرام است، بدون تردید، فقهاى ما در صورتى که زن رضایت دهد و یا در آغاز ازدواج، باوى شرط شده باشد، درجواز عزل وحدت نظر دارند.

این دلیل روشنى است که بچه دار شدن واجب نیست و اطلاق آن مى فهماند عزل جایزاست حتى در صورتى که به بچه نیاوردن بینجامد تاچه رسد به جایى که عدم ازدیاد اولاد را در پى مى آورد. اضافه بر این که ترک ازدواج حرام نیست هرچند سبب کمى جمعیت شود.

خلاصه:

همان طور که بچه دار شدن واجب نیست، ازدیاد فرزند نیز واجب نمى باشد بلکه کارى بسیار پسندیده است و به خاطر بهانه هاى سست و بى پایه نمى توان از آن سرباززد.

وظیفه دولت اسلامى است که مردم را به سوى آنچه پیامبر(ص)، دعوت نمود، سوق دهد. اما اگر عوارض جانبى مانند اضطرار داشت، اشکالى در منع موقت آن نیست لیکن درصورت امکان، دولت باید با برنامه ریزى درست درصدد رفع اضطرار باشد تادوباره زمینه ترغیب به آنچه پیامبر تشویق مى فرمود، فراهم شود و مردم،به داشتن فرزندمتعدد تشویق شوند.

مقتضاى اطلاق روایات این است که تشویق و تاکیداتى که برفزونى فرزند وارد شده، شامل همه فرقه هاى مسلمانان مى شود زیرا از روایات فهمیده مى شود مقصود، تشویق به افزودن فرزند است، تا جمعیت امت اسلامى برسایر ملل فزونى یابد. اگر بخواهیم اطلاقات را که شامل همه مسلمانان مى شود حمل بر خصوص شیعه نماییم، خلاف ظاهر روایات است.

البته این اطلاقات، شامل فرقه هایى چون ناصبى ها و سایر دشمنان آل محمد(ص)، نمى شود و از آنها منصرف است زیرا به فزونى جمعیت آنان فخر و مباهاتى نیست.

در پایان این فصل شایان ذکر است دولت اسلامى باید با هوشیارى تمام، نظارت نماید درمنطقه اى که به علت عوارض جانبى، کنترل جمعیت اعمال مى شود، طرفداران حق کم نشوند و مخالفین دین اسلام زیاد نگردند. دراین صورت هرچند ازدیاد جمعیت، خالى ازعوارض نیست، اما لازم و واجب مى شود، تا درآن منطقه جمعیت مسلمانان زیاد گشته،حق بر باطل، غلبه نماید چرا که غلبه باطل از هر عوارض و مفسده اى، زیان بارتراست.

فصل سوم:

جلوگیرى از تشکیل نطفه و تنظیم خانواده، تازمانى که موجب ارتکاب حرام نباشد، اشکالى ندارد زیرا روشن گردید بچه دار شدن و ازدیاد نسل واجب نیست وفرقى نمى کند با چه روش صورت گیرد گاهى با عزل و انزال در بیرون رحم انجام مى شودوگاه با تخلیه در کاندوم و گاه از طریق خوردن قرص و دارو که موجب عدم انعقاد نطفه مى شود یا با قراردادن ابزارى در داخل رحم که مانع از ملاقات اسپرم مرد با تخمک زن مى شود و یا این که با عمل جراحى و بستن لوله ها(لوله انتقال منى و یاتخمک زن) به صورت موقت که بتوان دوباره آن را به حالت عادى باز گرداند.

البته اگر کار گذاشتن ابزار در داخل رحم مستلزم لمس غیر شوهر و یا نگاه کردن به بدن زن باشد، جایز نیست زیرا لمس نامحرم و نگاه او به بدن زن، حرام مى باشدو در آلت تناسلى حتى برمحارم مثل مادر و خواهر نیز حرام است. روایاتى براثبات حرمت دلالت مى کند:

صحیحه ابى حمزه الثمالى عن ابى جعفر(ع) قال: سالته عن المراه المسلمه یصیبها البلاءفى جسدها اما کسر و اما جرح فى مکان لایصلح النظر الیه یکون الرجل ارفق بعلاجه من النساء ایصلح له النظر الیها؟ قال: اذا اضطرت الیه فلیعالجها ان شاءت((35))

ازامام باقر(ع) درباره زن مسلمانى پرسیدم که آسیبى به بدن او مى رسد یا شکستگى و یازخمى، در عضوى از بدن او است که نگاه کردن بدان جایز نیست آیا مردى که به معالجه آن، بیش از زنان مهارت دارد، مى تواند به او نگاه کند؟ امام فرمود: هرگاه زن نیاز ضرورى به آن پزشک داشته باشد، مى تواند زن را درمان کنددر صورتى که زن بیمار، اجازه دهد.

موثقه سماعه بن مهران قال: سالت ابا عبداللّه عن مصافحه الرجل، المراه. قال(ع): لایحل للرجل ان یصافح المراه الا امراه یحرم علیه ان یتزوجها، اخت اوبنت اوعمه اوخاله او بنت اخت اونحوها و اما المراه التى یحل له ان یتزوجها فلایصافحها الا من وراء الثوب ولایغمز کفها ((36))

از امام صادق(ع) درباره دست دادن مرد با زن پرسیدم، امام فرمود: دست دادن مرد با زن جایز نمى باشد مگر بازنى که ازدواج وى با او حرام است، مثل خواهر یا دختر یا عمه یاخاله یا دختر خواهر یا مانند آنها و اما با زنى که ازدواج با اوحلال است، نباید مرد دست دهد مگر با پارچه و بدون فشردن کف دست.

[این دو روایت مى رساند لمس و نگاه به بدن زن، برمرد نامحرم حرام مى باشد.]

البته، اگر تشکیل نطفه و بارورى سبب به وجود آمدن مرض و یا تشدید بیمارى شودوناچار باشد نزد پزشک مرد رود مثلا به خاطر مهارت اشکالى ندارد هر چند به نگاه کردن ویا لمس بینجامد زیرا دراین صورت نیاز ضرورى به معالجه دارد و نگاه و لمس به هنگام ضرورت و اضطرار بدون اشکال است.

فصل چهارم

عقیم سازى زن یا مرد

اگر عمل جراحى،موجب عقیم شدن دائمى زن یا مردشود، حرام است زیرا بدون تردید،سبب نقص دربدن مى شود و نقص، ضرر به شمارمى آید و ضرر رساندن به بدن همانند ضرر زدن به دیگران، به دلالت روایت نبوى مورداتفاق، حرام است. درآن حدیث پیامبر، سمره را از ضرر رساندن به دیگران نهى فرمود وبراى آن علت آورد که: فلانه لاضرر و لاضرار((37)) ضررزدن نه برخود جایز است و نه بردیگران.

ادعاى اختصاص این دلیل(لاضرر) به نفى ضرر درحدود احکام شرعى،همچون وضو وروزه مضر، بدون شاهد است، همان طور که ادعاى انصراف ضرر به ضررى که بردیگران وارد مى شود(نه برخودش)، به قرینه مورد حدیث که سمره برمرد انصارى ضرر واردمى نمود، مردود است زیرا ما در روایت به عموم آنچه در کلام امام وارد شده،نگاه مى کنیم که شامل ضرر زدن به نفس و به دیگران مى شود نه به خصوص مورد حدیث، که تنها ضرر رساندن به دیگران است.

بعضى از بزرگان،ادعاى انصراف، به بیان دیگرى نموده اند: انسان به طور طبیعى ضرر را ازخود دور مى کند پس مورد حدیث تنها نفى ضررى است که به واسطه تشریع احکام تحقق مى پذیرد و در حقیقت،نفى ضرر، نفى حکم مضر است.

این سخن نیز پذیرفته نیست زیرا در بسیارى از موارد، انسان برضرر نفس خویش اقدام مى کند و دیگر این که: اگر قبول کنیم لاضرر نفى حکم شرعى ضررى مى کند، باز شامل ضرربه نفس مى شود زیرا اطلاق نفى حکم ضررى، نفى مطلق تسلط انسان بر نفس خود راشامل مى شود و این نیز از احکام است.

براى اثبات این که مراد از لاضرر ضرر رساندن به دیگرى است، به روایت زیر تمسک شده است:

مکاتبه محمد بن الحسین المرویه بسند صحیح الى ابى محمد(ع) فى رجل کانت له رحى على نهر قریه و القریه لرجل فاراد صاحب القریه ان یسوق الى قریته الماء فى غیرهذاالنهر و یعطل هذه الرحى. اله ذلک ام لا؟ فوقع(ع): یتقى اللّه و یعمل فى ذلک بالمعروف ولایضر اخاه المومن ((38))

درنامه اى به امام حسن عسکرى(ع) درمورد مردى سوال کردم که روى نهرروستایى،آسیاب دارد و روستا متعلق به شخصى است. مالک روستا قصد دارد آب را ازنهر دیگرى به روستاى خود ببرد که سبب تعطیلى آسیاب مى شود. آیا مالک روستا حق این کار را دارد یا خیر؟ امام(ع) مرقوم فرمود: ازخدا بترسد و دراین باره به نیکى عمل نمایدو به برادر مومنش ضرر نرساند.

لایضر اخاه درروایت، دلالت بر ضرر رساندن به دیگرى دارد و با این روایت، اطلاق روایت نبوى لاضرر و لاضرار را مقید به ضرر رساندن به دیگرى مى کنیم.

چنین استدلالى درست نیست زیرا جمله لایضر اخاه المومن یکى از مصادیق لاضررو لاضرار است و مصداق نمى تواند مطلق را قید بزند.

پاسخ دیگر این که لاضرر و لاضرار و لایضر اخاه هردو اثبات نفى ضرر مى کنند وهمیشه تقیید بین مثبت و نافى است.

موید دیگرى که بر تقیید لاضرر به ضرر رساندن به غیر، اقامه نموده اند،روایت زیراست:

عن على بن محمد بن بندار عن احمد بن ابى عبداللّه عن ابیه عن بعض اصحابناعن عبداللّه بن مسکان عن زراره عن ابى جعفر(ع) قال: ان سمره بن جندب کان له عذق و کان طریقه الیه فى جوف منزل رجل من الانصار فکان یجى ء ویدخل الى عذقه بغیراذن من الانصارى، فقال له الانصارى: یا سمره! لاتزال تفاجئنا على حال لانحب ان تفاجئناعلیها،فاذا دخلت فاستاذن. فقال: لا استاذن فى طریق و هو طریقى الى عذقى.قال: فشکى الانصارى الى رسول اللّه(ص) فارسل الیه رسول اللّه(ص) فاتاه فقال له: ان فلانا قد شکاک وزعم انک تمر علیه و على اهله بغیر اذنه. فاستاذن علیه اذا اردت ان تدخل، فقال: یا رسول اللّه! استاذن فى طریق

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل در مورد کنترل جمعیت و عقیم سازى

دانلود پایان نامه رشته حقوق با موضوع جرم عقیم و جرم محال

اختصاصی از رزفایل دانلود پایان نامه رشته حقوق با موضوع جرم عقیم و جرم محال دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه رشته حقوق با موضوع جرم عقیم و جرم محال


دانلود پایان نامه رشته حقوق با موضوع جرم عقیم و جرم محال

 

 

 

 

 

 

 

در این پست می توانید متن کامل این پایان نامه را  با فرمت ورد word دانلود نمائید:

 

 

موضوع تحقیق:

جرم عقیم و جرم محال (جرم ناقص)

 استاد:

استاد شیری

  نویسنده:

امیر الله وردی

 عناوین

مقدمه

تعریف جرم

جرم مطلق

جرم مقیّد

مراحل پیدایش جرم

اقدامات مجرمانه ی بی بهره (جرم عقیم و جرم محال)

جرم محال

جرم عقیم

شباهت و تفاوت های جرم مرحال و جرم عقیم

مجازات جرم محال و جرم عقیم

منابع

 

 

مقدمه

تحقیق ذیل بررسی جرم عقیم در زمینه ی حقوق کشورها می باشد.

در این تحقیق برای بررسی و تعریف دقیق جرم عقیم به تعریف یک سری از عوامل پرداختیم که هم چون حلقه های زنجیروار وابسته به هم هستند. از این جمله‌اند:

شروع به جرم، جرم محال و…

البته لازم به ذکر است که جرم عقیم در ایران به خوبی موردتجزیه و تحلیل قرار نگرفته و هنوز جای بحث و تأمل در آن باقی است و عدم تناسب مجازات مدنظر قرار گرفته است با آن که به خوبی حاکی از این نکته می باشد همین عامل یکی از اصیل ترین اهداف انتخاب این عنوان از تحقیق شد تا اذهان کنجکاو در این رابطه به تکاپو بیفتد.

 تعریف جرم:

در اصطلاح حقوق جزا جرم به عمل یا ترک عملی گفته می‌شود که قانون را جرم شناخته و برای آن کیفری معین ساخته است.

جرم مطلق:

بعضی از جرایم قطع نظر از نتیجه‌ی زیان بار احتمالی آنها کامل بشمار می‌آید این جرایم را اصطلاحاً جرم مطلق می‌نامند. مانند: ساختن شبیه سکه‌های طلا یا پول رایج کشور که جرمی مطلق است.

جرم مقید:

در برابر جرم مطلق جرم مقید قرار گرفته است.

مراحل پیدایش جرم:

در حقوق جزای عرفی برای پیدایش جرم از چهار مرحله نام برده اند:

از زمانیکه مجرم نیت ارتکاب جرم رادر سر می پروراند تا وقتی که عنصر مادی جرم تحقق می‌یابد. مجرم چهار مرحله را پشت سر گذاشته است که این چهار مرحله عبارتند از:

  • مرحله ی نیت و قصد ارتکاب جرم یا تصمیم گیری
  • مرحله ی آماده کردن ابزار و وسایل برای ارتکاب جرم
  • مرحله ی آغاز کردن وشروع به جرم
  • مرحله ی اجرای کامل جرم و آن هنگامی است که عنصر مادی جرم تحقق خارجی پیدا کرده است.

در موردمرحله ی چهارم هیچ بحثی وجود ندارد زیرا این در این مرحله وقوع جرم محرز صد در صد است و مجرم مستوجب مجازایت است که باری آن جرم مقرر گردیده است.

در مرحله ی اول (قصد ارتکاب جرم) چون سوء نیت و قصد مجرمانه تجلی خارجی پیدا نکرده و در خور کیفر نیست و در نتیجه مجازاتی ندارد زیرا همان گونه که گفته شد یکی از عناصر تشکیل دهنده ی جرم، عنصر مادی آن است که در مرحله تصمیم گیری و قصد ارتکاب بعلت نبودن آن جرم تحقق نیافته است این مطالب در همه ی مذاهب اسامی هست که، قصد ارتکاب جرم جرم نیست و این در صورتی است که در جوامع بشری تا این اواخر به این قاعده پای بند نبوده اند بطوریکه منتسکیو در کتاب روح القوانین خود می‌گوید. کسی برای دیگری نقل می کند که در خواب دیده است که اقدام به کشتن دو سیراکوس کرده است و به جرم همین خواب وبر پایه ی این استدلال که اگر روز چنین فکری نکرده بود شب آن را خواب نمی دید و او را محکوم به مرگ کردند.

در مرحله ی دوم (تهدید ابزاراز جرم) تهیه ی ابزار و اعمال مقدماتی از این دست، اگر از نظر قوانین جزایی خود فی الذات جرمی نباشد بعنوان عمل مقدماتی صرف قابل مجازات نخواهد بود.

مرحله ی سوم شروع به جرم است که بعلت عوامل خارجی به انجام نمی‌رسد. شروع جرم متناسب با جرمی که قصد انجام آن را داشته ولی به دلیل عوامل خارجی به طور کامل بوقوع نپیوسته است ؛ دارای مجازات می‌باشد.

برای اینکه شروع به جرم تحقق پیدا کندسه شرط باید وجود داشته باشد:

1)‌مجرد قصد جرم یا حتی آماده ساختن ابزار جرم و انجام کارهای مقدماتی که هنوز با اصل جرم فاصله دارد شروع به جرم محسوب نمی‌شود و کیفر شروع به جرم را نخواهد داشت. مثلاً : مجرد قصد کشتن کسی را داشتن و حتی خریدن آلت قتاله برای این منظور و رفتن بسوی خانه‌ی کسی که مقصود کشتن اوست به هیچ یک شروع به جرم گفته نمی‌شودودارای هیچ مجازاتی نمی باشد اما وقتی کسی به قصد کشتن با کسی گلاویز شود و به او حمله کند از دو حالت بیرون نیست: یا طرف را می کشد که در این صورت خود جرم وقوع پیدا کرده یا این نتیجه به دلیل وجود عاملی خراجی (مثلاً رسیدن پلیس)

2) تحقق نیافتن خود جرم بدلیل عوامل خارجی باشد. مثلاً : پلیس سربر سر و او را از انجام جرم باز دارد و یا اینکه صاحب خانه بیدار شده و سارق را از بردن اموال مسروقه جلوگیری کند.

3) تحقق نیافتن جرم معلول منصرف شدن خود او نباشد و اراده‌ی اومد خلیتی در انصراف اواز ارتکاب جرم نداشته باشد.

اقدامات مجرمانه بی بهره (جرم محال جرم عقیم)

اقدامات مجرمانه‌ی بی بهره اقدامیاست که فاعل برخلاف مورد شروع به جرم که در نیمه‌ی راه متوقف می‌شود – راه را به پایان می رساند اما نتیجه‌ای از عملیات عاید اونمی شود.

به عبارت دیگر بزهکار علیرغم پایان کلیه عملیات به موفقیت نهایی نمی‌رسد.

نتیجه ی این امر وقوع جرایم عقیم و محال است که هر یک به بررسی کافی نیازمند است.

 

(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

متن کامل را می توانید دانلود نمائید

چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه رشته حقوق با موضوع جرم عقیم و جرم محال