رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

امام رضا (ع) و بنی عباس 33 ص

اختصاصی از رزفایل امام رضا (ع) و بنی عباس 33 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 37

 

امام رضا (ع) و بنی عباس :

تاکنون اجمالاً با نحوه پیدایش ساسله ای بنام بنی العباس آشنا شدیم و دانستیم که اینان انسانهای جاه طلب و دنیا پرستی بودند که منافقانه قدرت را بدست گرفته و برای حفظ آن از هیچ جنایت و خیانتی خودداری نکرده و علیرغم اینکه خود را پسر عم رسول اکرمو ائمه می دانستند،اما همانند امویان دست به خون پاکترین و شریفترین انسانها همچون ائمه (ع)یا یزید و هزاران بیت المال مسلمانان ،حقوق جامعه را در راه عیش و نوشهای خود و اطرافیان ضایع نمودند.حال باید وارد موضوع اصلی این نوشتار یعنی مسئله ولایتعهد حضرت رضا(ع)شویم و ببینیم چگونه از میان سلاله ی خون ریز و سفاکی ،فردی همچون مأمون حاضر می شود خلافت و یا ولایتعهد را در اختیار دشمن و رقیب سرسخت خود قرار دهد.برای تبیین بهتر و جامع تر این موضوع لازم است به روند پیشامدهائی که منجر به قدرت رسیدن مأمون شد،بپردازیم.

امام رضا (ع)در زمان هارون:

هارون فرزند مهدی و پنجمین خلیفه ی عباسی بود که در سال 170 بعد از برادرش هادی بخلافت رسید.قبلاً با رفتار او با امام کاظم (ع) آشنا شدیم.امام رضا (ع) بعد از شهادت امام کاظم آشکارا امامت خود را اعلام نمود و ترس و ملاحظه ای از هارون نداشت ،بطوریکه یاران امام درباره جان ایشان نگران بودند.اما ایشان می فرمدو:هارون هر چه می خواهد تلاش کند او راهی بر من ندارد.

همینطور هم شد،هارون تا آخر نتوانست آسیبی به امام (ع) وارد کند.حتی روزی یحیی بن خالد برمکی به هارون گفت:این فرزند موسی بن جعفر است که نشسته و به تبلیغ خلافت و امامت خود مشغول است .هارون گفت:آیا آنچه با پدرش کردیم برای ما کافی نیست؟آیا می خواهی همه آنان را بکشم؟(1)

از جمله حوادث مهمی که امام رضا (ع)در این دوره با آن مواجه گشت ،جریان اغراض واقضیه بود.اینها عده ای از یاران امام کاظم بودند که عقیده داشتند امامت به موسی بن جعفر (ع)ختم می شود و می گفتند او نمرده بلکه زنده است و دوباره بر می گردد و قائم آل محمد است لذا امامت علی بن موسی را قبول نداشتند.

انگیزه اصلی این انحراف سردمداران اصلی این از علی بن حمزه بطائنی ،زیاد بن مروان قندی و عثمان بن عیسی رواسی .آنان مقادیر زیادی پول وجوهات از امام کاظم در اختیارشان بود اما برای اینکه اینها را نزد خود نگه دارند و تحویل علی بن موسی(ع)ندهند،امامت حضرت را مکر شدند ،امام کاظم برای جلوگیری از این انحراف تلاش زیادی انجام داده بود.بارها همین افراد را حاضر کرد و جانشین خود را مشخص نمود و از آنها برای حضرت رضا(ع) بیعت گرفت.با اینحال چنین اغراض رخ داد و امام رضا نیز سخت با آنها مقابله می کرد.

حادثه مهم دیگر حمله نیروهای هارون به مدینه است.محمد بن جعفر در مدینه بر ضد حکومت عباسیان قیام کرد.هارون سپاهی بفرماندهی جلودی برای سرکوبی او به مدینه روان کرد و به او دستور داد اگر بر محمد بن جعفر دست یافت او را گردن بزند و بر خانه های علویان یورش برده و دارائی و لباس و زیور زنان را غارت کرده و حتی یک جامه برایشان باقی نگذارد .جلودی با سپاهش به خانه امام هشتم هجوم آورد.وقتی امام او را دید فرمود همه زنان در یک خانه جمع شدند و خود بر در خانه ایستاد.جلودی گفت من به دستور هارون باید وارد خانه شوم و لباس زنان را با جواهراتشان در آوردم.امام قول داد این کار را خودم می کنم و پیوسته سوگند می خورد و از او می خواست وارد خانه نشود.جلودی بالاخره آرام شد و موافقت کرد.امام بدرون خانه رفته و دارایی ،اموال و لباس و زیور زنان را جمع کرد و به او داد.

این نمونه ای از رفتار خصومت بار هارون با امام هشتم و علویان می باشد.

جریان جانشینی هارون و سرانجام او:

هارون همواره برای تعیین جانشینی خود متحیر و پریشان بود.او همانند دیگر خلفا دارای زنان و کنیزان متعدد بود و فرزندان زیادی از آنان داشت.برجسته ترین آنان ،مأمون ،امین و مؤتمن بودند.مأمون مقداری از امین بزرگتر بود و علیرغم اینکه فرد باهوش تری بود اما هارون نتوانست او را جانشین خود قرار دهد،زیرا مأمون مادرش ایرانی بود و درباریان و اطرافیان هارون میل نداشتند او بر امین که مادرش عرب بود ترجیح داده شود.بهر حال تعصبات قومی و نژادی هارون را واداشت تا امین را درسال 175

در ولایتعهد شرکت داد تا بعد از این خلیفه باشد و برای آنان در سال 186 در مراسم حج از زعما و برجستگان قوم و مردم بیعت گرفت.و بالاخره در سال 189 نیز برای فرزندش موتمن بیعت گرفت.

عاقبت هارون عازم سفری بدون حج گشت شد.همانطور که قبلاً آوردیم سرزمین خراسان در سقراط امویان و بقدرت رسیدن عباسیان نقش عمده ای داشت.لذا مورد توجه خاص بنی عباس بود و اشخاص برجسته ای بعنوان حاکم آنجا تعیین می شدند.

هارون ابتدا فضل بن یحیی برمکی را که از مقربانش بود حاکم آنجا قرار داده بود.بعد از دو سال علی بن عیسی بن ماهان را ب جای او منصوب کرد.علی خراسان ،سیستان،ماوراءالنهر ،اصفهان و تمام شرق ایران را تحت فرمان داشت.او نسبت به مردم ظلم و جور فراوانی اعمال کرد و با وضع مالیاتهای سنگین و جنایات دیگر به نارضایتی مردم از دستگاه خلافت دامن زد تا اینکه باعث شورشهایی در این مناطق شد.

منجمله طغیان رافع بن لیث بود که از طرف علی بن عیسی حاکم ماوراءالنهر بود.او خلافت هارون را رد کرد و در جنگ با علی او را مکرراً شکست داد.در سال 191 هرثمه بن اعین از طرف هارون بجای علی منصوب شد.هرثمه او را دستگیر و اموال غصبی مردم را به آنها برگرداند اما از مقابله با فتنه ی رافع بن لیث عاجز ماند و از هارون درخواست کمک کرد .آشوبهای دیگری همانند آشوب حمزه بن عبداله در سیستان و آشوب المقنع روی داد که مرتباً به مواضع حاکم منصوب از طرف هارون حمله می کردند و حاکمیت هارون را تهدید می کردند.

هارون بناچار شخصاً برای دفع این شورشها به خراسان عزیمت کرد.امین را بعنوان جانشینی در بغداد گذاشت و مأمون را بهمراه خود برد و دو سیاستمدار معروف یعنی فضل بن ربیع و فضل بن سهل نیز همراه او


دانلود با لینک مستقیم


امام رضا (ع) و بنی عباس 33 ص

مقاله در مورد باغ عباس اباد بهشهر

اختصاصی از رزفایل مقاله در مورد باغ عباس اباد بهشهر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

باغ عباس اباد بهشهرمقــدمه باغ عباس آباد بهشهر به این دلیل که یک مجموعه سلطنتی به جای مانده از دوران صفوی است و از این لحاظ با بدیل‌های خود در اصفهان، قزوین و کاشان قابل مقایسه است، بسیار شایسته توجه است. این باغ با ارزش، دست‌کم از یک نظر دیگر اهمیت زیادی می‌یابد و آن توجه به این نکته است که باغ ایرانی که الگوی "نقطه‌ای بهشتی" در برهوتی کویری و سوزان را دستمایه خود قرار داده، این بار در سرزمینی شکل می‌گیرد که از نظر ویژگیهای اقلیمی، جغرافیایی و محیطی با خاستگاه خود تفاوتهای بسیاری دارد. این نکته البته در جای خود روشنگر غنای مفهومی ایده باغ ایرانی است که توانسته به حدودی دست یابد که تعاریف خود را در خارج از بستر اولیه‌اش ارایه نماید. آنچه در پی می‌آید گزارشی اجمالی از فعالیتهای پژوهشی انجام گرفته در پایگاه پژوهشی باغهای تاریخی بهشهر است که تحت نظر و مدیریت جناب عبدالوهاب موسوی نسب برای قرارگیری در سایت اینترنتی باغ ایرانی تهیه گردیده(آقای است. گروه مطالعه و پژوهش باغ ایرانی ضمن تشکر فراوان از ایشان و همکارانشان در پروژه باغهای تاریخی بهشهر، توجه مسئولین سازمان میراث فرهنگی کشور و بخشهای پژوهشی آن و همچنین دیگر نهادهای دست‌اندرکار تحقیق و پژوهش را به انجام مطالعات دقیق در باب باغ ایرانی جلب کرده و در همین راستا توجه درخور به مطالعات و عملیات میدانی و همچنین کاوشهای باستان‌شناسی از جمله باستان‌شناسی بقایای گیاهان و درختان اینگونه باغها را گوشزد می‌نماید. گروه باغ ایرانی امیدوار است، پایگاههای پژوهشی دیگری نیز در راستای تحقیق و مطالعه باغ ایرانی ایجاد گردند و همچنین پایگاههای موجود، توجه به محیط طبیعی، باغهای تاریخی موجود در بستر محوطه‌های مورد مطالعه و همچنین موضوع مهجور منظرسازی در محوطه‌های تاریخی را مد نظر قرار دهند. این گروه آماده همکاری در مطالعه، تحقیق و نشر یافته‌ها در چهارچوبهای مذکور است.

باغ عباس آباد بهشهر

موقعیت جغرافیایی مجموعه تاریخی عباس‌آباد بهشهر به فاصله 9 کیلومتری جنوب شرقی شهرستان بهشهر، بر فراز ارتفاعات البرز بعد از روستای علی تپه (التپه) و در دل جنگل انبوه واقع گردیده است. مجموعه مذکور در قسمت جنوب به روستاهای فرادست ییلاقی چون روستای هزار جریب بهشهر، در قسمت شرق به جاده روستاهای پاسند به هزار جریب، درقسمت غربی به اراضی کشاورزی روستای علی تپه و در قسمت شمال به روستای علی تپه محدود می‌گردد. دسترسی به مجموعه مذکور از طریق راه آسفالته‌ منشعب از جاده اصلی بهشهر- گرگان امکان‌پذیر می‌گردد که بعد از عبور از روستای التپه به محوطه مذکور می‌رسد. شیب عمومی محوطه از سمت جنوب به سمت شمال است. این وضعیت و همچنین وجود آب و وجود چشم‌اندازهای زیبا عامل مهم شکل‌گیری معماری دوره صفویه در محوطه مذکور بوده است. از نظر منابع آبی، محوطه از دو چشمه بسیار معروف به نامهای (سرچشمه و قوری چشمه) تغذیه می‌گردد، دبی آب چشمه "سرچشمه" بسیار زیاد بوده و از داخل غاری به بیرون می‌جوشد که در مواقع بارندگی شدید، دچار تغییر رنگ می‌گرددصفحه اصلی > معرفی باغ‌های ایرانی > باغ عباس‌آباد بهشهر

باغ عباس‌آباد بهشهر

معرفی مجموعه و باغ تاریخی عباس‌آباد مجموعه تاریخی عباس‌آباد از ترکیب بخشهای مختلف همچون باغ، کاخ، سد، محورهای آبرسانی، حمام و ... تشکیل گردیده که در ادامه معرفی خواهند گردید. سد: بنای سد از دوره صفویه در میان دره‌ای عمیق احداث گردیده است، ارتفاع بنای مذکور به صورت تقریبی 20 متر می‌باشد که در پی، عرض آن به 20 متر و در قسمت تاج عرض آن به 10 متر و طول آن به 70 متر می‌رسد. مصالح عمده سازه مذکور، سنگ، آجر و ملاط ساروج است. سد دارای سه دریچه خروجی بوده و در پشت آن پشت‌بندی قرار دارد که دارای دو گونه کاربری می‌باشد: 1- بعنوان پشت بند سد محسوب می‌گردد. 2- بعنوان مرکز تخلیه و چاه تخلیه آب محسوب می‌گردد. مساحت کل مخزن سد قریب به 10 هکتار بوده و در حدود 600 هزار متر مکعب آب را در خود ذخیره می‌نماید، منبع تامین کننده آب مخزن سد، آب چشمه سرچشمه است. بر اساس بررسی بعمل آمده بعضی از قسمتهای مخزن سد در گذشته شفته‌ریزی (ملاط آهک) بوده که عمل مذکور از رشد گیاه لویی که در تمام آببندانهای مازندران می‌روید جلوگیری می‌نموده است. باغ تاریخی عباس‌آباد باغ تاریخی عباس‌آباد بهشهر، بر بالای تپه‌ای طبیعی احداث گردیده است، بدین ترتیب که مهندسین دوره صفوی با بریدن تپه و ایجاد پله و صفه، باغی مطبق و پلکانی را ایجاد نموده‌اند و در بالاترین قسمت تپه اقدام به عمارت‌سازی نموده‌‌اند. این باغ بر اساس شواهد بدست آمده یکی از بی‌نظیرترین باغهای ایرانی است. علاوه بر عمارت‌سازی مذکور، در قسمت تراس مرکزی، حوض بزرگ در مرکز و حوضهای کوچکتر در اطراف احداث نمودند. به پیروی سطح شیبدار و همچنین لوله‌های سفالی، آب از فرادست حوض مرکزی به صورت فواره ظاهر می‌گشته و مابقی از طریق لوله‌های سفالی، حوضهای جانبی را پر می‌کرده است. معماری در باغ و باغسازی کاملاً به صورت قرینه انجام پذیرفته که موجب زیبایی آن را فراهم می‌آورده است. مهندسین و معماران دوره صفوی با احداث باغ به روش پلکانی و مطبق و همچنین با بکارگیری از سطوح شیبدار و لوله‌های سفالی، علاوه بر زیبایی، موسیقی آب را در باغ ایجاد نموده‌اند که سبب آرامش افراد مستقر در باغ می‌گردیده است. محوطه گلباغ (ایستگاه توزیع آب): محوطه گلباغ یا ایستگاه توزیع آب به فاصله 600 متری از باغ واقع گردیده است. محوطه مذکور در ادامه یک شیب قرار داشته به نحوی که، شیب را بریده و آن را به صورت یک سطح تقریبا صاف در آورده‌اند. اختلاف ارتفاع محوطه فوق نسبت به باغ در حدود 10 متر می‌باشد. بنابر احتمال، آب چشمه (سرچشمه یا قوری چشمه) به محوطه فوق هدایت می‌گردیده، سپس با گردش در حوضهای متعدد به یک آرامش و تصفیه می‌رسیده است و بعد از آن به پیروی از سطح شیبدار و همچنین لوله‌های سفالی به سمت باغ اصلی حرکت می‌کرده است. وسعت منطقه گلباغ در حدود 3500 متر مربع است و بر اساس بقایای معماری برج محوطه گلباغ در دوره صفویه، به لحاظ اهمیت در امر آبرسانی، توسط نگهبانانی محافظت می‌گردیده است. محل احتمالی کاخ: به فاصله تقریبی 5/1 کیلومتری شمال باغ بر بالای کوه مشرف بر دشت بهشهر و خلیج میانکاله ، بقایای آثار معماری از دوره صفوی شناسایی گردیده است. ابعاد اولیه پلان شناسایی شده 50×40 متر است و مصالح عمده آن را سنگ و آجر تشکیل می‌دهد. راه دسترسی به آن از طریق یک جاده سنگفرشی که از باغ به آنجا می‌رسد امکان‌پذیر می‌گردد. با توجه به موقعیت ساختاری بنای شناسایی شده بر بالای کوه و همچنین بدست آمدن سفالهای پوشش بام لعابدار با لعابهای آبی، آبی فیروزه‌ای، سبز و قهوه‌ای و همچنین عدم دست یابی به بقایای معماری کاخ در حفریات باستان شناختی در محوطه اصلی باغ


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد باغ عباس اباد بهشهر

تحقیق در مورد تصویر گری در شعر

اختصاصی از رزفایل تحقیق در مورد تصویر گری در شعر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

                  کاشانی عربی سرا               عباس اقبالی*  

چکیده مقاله

در تاریخ ایران زمین و خطّه اصفهان، همواره کاشان مهد پرورش ادیبان و دانشمندان بزرگی بوده است که در توسعه دانش وآگاهی مردم گام های مؤثّری برداشته اند،  در میان این فرهیختگان، سید ابوالرّضا راوندی کاشانی، از دانشمندان پارسی زبان قرن ششم هجری است که با تألیفات گرانسنگ و تدریس در مدرسه مجدیه کاشان و به جا نهادن دیوانی گرانسنگ از اشعار عربی خود، زبان و ادب عربی را پاس داشته و تاریخی مدوّن از حوادث زمان خویش و گنجینه ای از معارف اسلامی به یادگار نهاده است. در این مقاله که از بررسی دیوان وی و منابع ادبی مربوط فراهم آمده است، معلوم گشته که  ابو الرّضا راوندی وارث دوره جمود شعر عربی و پیرو سبک شعر سنّتی عرب است، وی با پیروی از شیوه تصویر گری پیشینیان، تضمین و اقتباس ، هنر ادبی خویش را به نمایش گذارده و در اشعارخود، خصلت مردم باوری، نوع دوستی وگرایش شیعی خود را آشکار ساخته و با زبان شعر به تبلیغ مبانی تشیّع پرداخته است و در قصیده ای که جزئیات هجوم سپاه ملکشاه سلجوقی به نواحی میمه تا نطنز و کاشان  را به نظم آورده است،  وحشی گریها و قتل و غارت  آن ها در اطراف کاشان  و پایمردی دو تن از بزرگان این شهر را شرح کرده است و با اثر خود،  سندی معتبر از تاریخ قدیم کاشان به جا نهاده است.

کلید واژه ها: شعر، سبک، راوندی، مقدّمه قصیده، کاشان

 

 

    مقدّمه

    در تاریخ ایران زمین؛ و خطّه اصفهان، کاشان مهد پرورش دانشمندان بسیار و در علوم مختلف بوده است. از  دانشمندان نجومی نامور مانند غیاث الدین جمشید کاشانی تا عارفان و ادیبان و مفسرانی چون فیض کاشانی، بابا افضل مرقی،  ملا عبد الرزاق کاشانی، ملافتح الله و ملاحبیب الله شریف و بزرگانی که با برگزاری حلقات درس در مدارس دینی، به حفظ میراث اسلام و توسعه علم و ادب پرداختند. در میان این فرهیختگان سید ابو الرضا راوندی،  با تألیف آثاری گرانسنگ در زمینه فقه و تفسیر و  ادب  عربی و سرودن شعر به زبان عرب، در ردیف خادمان زبان و ادب عربی و شاعران برجسته ایرانی عربی سرا چون  بشّاربن برد، زیاد أعجم، ابونواس، صاحب بن عبّاد، مهیار دیلمی قرار می گیرد.

      سیّد ضیاء الدین، ابو الرّضا حسنی راوندی کاشانی، از مشایخ قرن ششم هجری و فارسی زبان تازی سرایی است که دیوانی گرانسنگ از اشعار  عربی وی به دست ما رسیده است. در این مقاله به استناد پژوهشی که در این دیوان و سایر مراجع ادبی صورت گرفته است، شخصیّت این فرزانه از سروده هایش استخراج شده و معلوم گشته که وی وارث دوره جمود شعر عربی است و در چکامه های خود از شعر سنّتی عرب تقلید کرده و از مضامین فارسان  این مضمار اقتباس نموده و شیوه تصویرگری شاعران عباسی  را به کار گرفته است. و در اغراض گوناگون شعری مانند مدح، غزل، وصف و رثا ، خصلت مردم باوری و نوع دوستی وگرایش شیعی خود را آشکار ساخته و به تبلیغ مبانی تشیّع پرداخته است و با صنعت تضمین و تلمیح حکمتهایی از ارزشهای برگرفته از فرهنگ قرآنی را به سلک نظم کشیده است. راوندی در قصیده نونیّه و دیگر اشعار خود فجایع و آلام بار آمده از  تهاجم  سپاهیان ملکشاه سلجوقی به کاشان و توابع آن و ستمهایی که بر مردم این دیار رفته، و ایثار و سخاوت بزرگان آن روزگار کاشان را شرح داده است.

 

 شخصیّت و آثار علمی

     سید ضیاء الدّین ابو الرّضا، فضل الله بن علی بن عبدالله الحسنی راوندی، از سادات جلیله راوند کاشان است و نسبش به امام حسن مجتبی علیه السلام می رسد. وی از فرهیختگان قرن ششم هجری در کاشان ، مدرّس مدرسه مجدیه[1] این شهر و سرآمد دانشمندان عصر خویش بود . از تألیفات وی آثاری چون کتاب الکافی فی التفسیر، ضوء الشّهاب، مقاربة الطِّّیّه إلی مقارنه النیّه، الاربعین فی الأحادیث، الکافی فی علم العروض و القوافی، نظم العروض و الطبّ الرضوی را نام برده اند.( مقدمه دیوان، ص یا) و تنها اثر باقیمانده و در دسترس وی دیوان شعری است که در بردارنده 1860 بیت از  سروده های وی است و از اسناد معتبر تاریخ قدیم کاشان و حوادث آن روزگار به شمار می آید. این دیوان توسط آقای سید جلال الدین اُرموی مشهور به محدّث تحقیق و تصحیح شده و در سال 1344 به زیور طبع آراسته گشته است.

نسب و گرایش اعتقادی شاعر

   سید ابو الرضا راوندی از سادات حسنی است و در ضمن قصیده ای خود را از ذرّیه اهل بیت علیهم السلام معرّفی می کند و می گوید:

یا ربِّ ما لی شفیعٌ یومَ    منقلبی            إلاّ    الّذین    إلیهم  یَنتهی   نسَبی

المصطفی و هْوَ جدّی ثمّ فاطمةُ           أمّی و شیخی علیّ الخیر و هو أبی

                                         دیوان سید ابوالرّضا الراوندی ، مقدمه صفحه ک               

 وی از ولایت گرایان می باشد و در باره امامت امیر مؤمنان، علی بن ابی طالب علیه السلام می گوید:

محمّدٌ خیرُ مبعوثٍ و أفضلُ     مَن         مَشی علی الأرض مِن حافٍ ومُنتعِل

ثُـمّ  الإمامة    مَهـداه      مرتّبهٌ        مِن  بعـدِه   لأمیـرِ المؤمنیـن علی

                                                                                     (همان، ص 155 )

و پس از نام بردن از ائمّه اثنی عشر علیهم السّلام، در باب امام عصر( ارواحنا فداه) می گوید:

القائمُ الحقّ و الحاکی بطلعتِه        طلوعُ بدرِ الدّجی فی دامسٍ طَفل

                                                                             (همان )

در چارپاره ای که در اظهار ولایت نسبت به أئمّه أطهارعلیهم السلام سروده است می گوید:

بنی الزّهراء    إنّکُمُ     الأئمّة             و فی أیدیکـمٌ منّـا الأزمّة

یریدُ لیطفئ   النّورَ   المصفّی             و یأبی اللهٌ  إلاّ أن   یتمّـة

                                                                                                           (همان، ص11)    

 وی اهل توسّل به خاندان عصمت و طهارت بود، در توسّل به علی بن محمد الباقر علیهما السلام که در مشهد اردهال کاشان مدفون است می گوید:

توسّلتُ فیها بالفتی ابن   الفتی الّذی         توطَّن  هذا المشهدَ الطّاهر الطّهرا

عنیتُ ابنَ بنتِ   المصطفی و وصیّه         أخاالصّادق بنَ الباقر السّید الحبرا

                                                                                  (همان، ص 127)  

راوندی شیفته زیارت مرقد پیامبرصلی الله علیه و آله و قبور أئمّه مدفون در بقیع علیهم السلام بود و در یکی از مدایح خویش مجد الدّین را به زیارت کربلا و نجف و مدینه و بقیع ترغیب می کند:

و  زُرِ المشاهدَ  کلَّها                تلک المقدّسةَ   العظاما

فیها  ودائعُ  آل أحـ                مدَ أخفروا فیها الدماما

                                                                               (همان، ص11)

 

 

 شعر سنّتی راوندی

     دوره راوندی یعنی اوائل قرن ششم هجری ادامه گرایش شعر عربی به جمود بود، جمودی که موجب شده بود تا شاعران موضوعات و معانی قدیمی را رها نکنند، راه تنوّع بخشیدن به افکار خود را گم کنند و کمتر به تنوّع در موضوعات و معانی بیندیشند. بیشتر اشعار آنها در موضوعات سنّتی، مراسم، مناسبتها، اعیاد و الغاز سروده می شد(الفنّ و مذاهبه فی الشّعر العربی، ص 297).

     راوندی نیز که زبان اصلی او عربی نبود، جز در محدوده افکار و خواطر قدیمی شاعران عرب شعر نمی سرود و قادر به نوآوری نبود، به همین دلیل پیرو شعر سنّتی عرب می شود. 

   شعر راوندی بیشتر شعر غنایی یا وجدانی ( Lyrigue )[2] و قصصی (Epigue  )[3] است سروده های وی نمادی از شعر کهن عربی است، زیرا از ویژگیهای معنوی شعر دوره جاهلی و صدر اسلام چون صداقت در گفتار،[4]  وجدانی بودن،[5]  سادگی،[6]  جامعیت در گفتار،[7]  اطاله و سخن گریزی[8] و صور خیال مبتنی بر تشبیهات برخوردار است و از نظر ساختار صرفی و نحوی عبارات آن متین، گویا و رسا می باشد و در مواردی  مانند سبک آغاز قصاید، اقتباس ، تضمین، تلمیحات، تصویر سازی، شیوه شاعران قرن سوّم و چهارم هجری را دارد؛ از این رو  برخی از قصاید به سبک رسائل ادبی است ( دیوا ن الرّاوندی ص 142، 161، 194) و یا شعر مربوط به مناسبت ها و مراسم و در تهنیت  عید فطر( همان، ص 38 – 40) و یا عید نوروز (همان، ص 196،131،53،9)می باشد و در آثار او نمونه هایی از الغاز[9] (همان،ص 198) به چشم می خورد . پرداختن به همه این موارد از حوصله این مقاله خارج است، از این رو پاره ای از این ویژگیها مانند سبک مقدّمه قصاید و تصویر گری شاعر


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تصویر گری در شعر

امام رضا(ع)و بنی عباس

اختصاصی از رزفایل امام رضا(ع)و بنی عباس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

امام رضا(ع)و بنی عباس:

تاکنون اجمالاً با نحوه پیدایش ساسله ای بنام بنی العباس آشنا شدیم و دانستیم که اینان انسانهای جاه طلب و دنیا پرستی بودند که منافقانه قدرت را بدست گرفته و برای حفظ آن از هیچ جنایت و خیانتی خودداری نکرده و علیرغم اینکه خود را پسر عم رسول اکرمو ائمه می دانستند،اما همانند امویان دست به خون پاکترین و شریفترین انسانها همچون ائمه (ع)یا یزید و هزاران بیت المال مسلمانان ،حقوق جامعه را در راه عیش و نوشهای خود و اطرافیان ضایع نمودند.حال باید وارد موضوع اصلی این نوشتار یعنی مسئله ولایتعهد حضرت رضا(ع)شویم و ببینیم چگونه از میان سلاله ی خون ریز و سفاکی ،فردی همچون مأمون حاضر می شود خلافت و یا ولایتعهد را در اختیار دشمن و رقیب سرسخت خود قرار دهد.برای تبیین بهتر و جامع تر این موضوع لازم است به روند پیشامدهائی که منجر به قدرت رسیدن مأمون شد،بپردازیم.

امام رضا (ع)در زمان هارون:

هارون فرزند مهدی و پنجمین خلیفه ی عباسی بود که در سال 170 بعد از برادرش هادی بخلافت رسید.قبلاً با رفتار او با امام کاظم (ع) آشنا شدیم.امام رضا (ع) بعد از شهادت امام کاظم آشکارا امامت خود را اعلام نمود و ترس و ملاحظه ای از هارون نداشت ،بطوریکه یاران امام درباره جان ایشان نگران بودند.اما ایشان می فرمدو:هارون هر چه می خواهد تلاش کند او راهی بر من ندارد.

همینطور هم شد،هارون تا آخر نتوانست آسیبی به امام (ع) وارد کند.حتی روزی یحیی بن خالد برمکی به هارون گفت:این فرزند موسی بن جعفر است که نشسته و به تبلیغ خلافت و امامت خود مشغول است .هارون گفت:آیا آنچه با پدرش کردیم برای ما کافی نیست؟آیا می خواهی همه آنان را بکشم؟(1)

از جمله حوادث مهمی که امام رضا (ع)در این دوره با آن مواجه گشت ،جریان اغراض واقضیه بود.اینها عده ای از یاران امام کاظم بودند که عقیده داشتند امامت به موسی بن جعفر (ع)ختم می شود و می گفتند او نمرده بلکه زنده است و دوباره بر می گردد و قائم آل محمد است لذا امامت علی بن موسی را قبول نداشتند.

انگیزه اصلی این انحراف سردمداران اصلی این از علی بن حمزه بطائنی ،زیاد بن مروان قندی و عثمان بن عیسی رواسی .آنان مقادیر زیادی پول وجوهات از امام کاظم در اختیارشان بود اما برای اینکه اینها را نزد خود نگه دارند و تحویل علی بن موسی(ع)ندهند،امامت حضرت را مکر شدند ،امام کاظم برای جلوگیری از این انحراف تلاش زیادی انجام داده بود.بارها همین افراد را حاضر کرد و جانشین خود را مشخص نمود و از آنها برای حضرت رضا(ع) بیعت گرفت.با اینحال چنین اغراض رخ داد و امام رضا نیز سخت با آنها مقابله می کرد.

حادثه مهم دیگر حمله نیروهای هارون به مدینه است.محمد بن جعفر در مدینه بر ضد حکومت عباسیان قیام کرد.هارون سپاهی بفرماندهی جلودی برای سرکوبی او به مدینه روان کرد و به او دستور داد اگر بر محمد بن جعفر دست یافت او را گردن بزند و بر خانه های علویان یورش برده و دارائی و لباس و زیور زنان را غارت کرده و حتی یک جامه برایشان باقی نگذارد .جلودی با سپاهش به خانه امام هشتم هجوم آورد.وقتی امام او را دید فرمود همه زنان در یک خانه جمع شدند و خود بر در خانه ایستاد.جلودی گفت من به دستور هارون باید وارد خانه شوم و لباس زنان را با جواهراتشان در آوردم.امام قول داد این کار را خودم می کنم و پیوسته سوگند می خورد و از او می خواست وارد خانه نشود.جلودی بالاخره آرام شد و موافقت کرد.امام بدرون خانه رفته و دارایی ،اموال و لباس و زیور زنان را جمع کرد و به او داد.

این نمونه ای از رفتار خصومت بار هارون با امام هشتم و علویان می باشد.

جریان جانشینی هارون و سرانجام او:

هارون همواره برای تعیین جانشینی خود متحیر و پریشان بود.او همانند دیگر خلفا دارای زنان و کنیزان متعدد بود و فرزندان زیادی از آنان داشت.برجسته ترین آنان ،مأمون ،امین و مؤتمن بودند.مأمون مقداری از امین بزرگتر بود و علیرغم اینکه فرد باهوش تری بود اما هارون نتوانست او را جانشین خود قرار دهد،زیرا مأمون مادرش ایرانی بود و درباریان و اطرافیان هارون میل نداشتند او بر امین که مادرش عرب بود ترجیح داده شود.بهر حال تعصبات قومی و نژادی هارون را واداشت تا امین را درسال 175

در ولایتعهد شرکت داد تا بعد از این خلیفه باشد و برای آنان در سال 186 در مراسم حج از زعما و برجستگان قوم و مردم بیعت گرفت.و بالاخره در سال 189 نیز برای فرزندش موتمن بیعت گرفت.

عاقبت هارون عازم سفری بدون حج گشت شد.همانطور که قبلاً آوردیم سرزمین خراسان در سقراط امویان و بقدرت رسیدن عباسیان نقش عمده ای داشت.لذا مورد توجه خاص بنی عباس بود و اشخاص برجسته ای بعنوان حاکم آنجا تعیین می شدند.

هارون ابتدا فضل بن یحیی برمکی را که از مقربانش بود حاکم آنجا قرار داده بود.بعد از دو سال علی بن عیسی بن ماهان را ب جای او منصوب کرد.علی خراسان ،سیستان،ماوراءالنهر ،اصفهان و تمام شرق ایران را تحت فرمان داشت.او نسبت به مردم ظلم و جور فراوانی اعمال کرد و با وضع مالیاتهای سنگین و جنایات دیگر به نارضایتی مردم از دستگاه خلافت دامن زد تا اینکه باعث شورشهایی در این مناطق شد.

منجمله طغیان رافع بن لیث بود که از طرف علی بن عیسی حاکم ماوراءالنهر بود.او خلافت هارون را رد کرد و در جنگ با علی او را مکرراً شکست داد.در سال 191 هرثمه بن اعین از طرف هارون بجای علی منصوب شد.هرثمه او را دستگیر و اموال غصبی مردم را به آنها برگرداند اما از مقابله با فتنه ی رافع بن لیث عاجز ماند و از هارون درخواست کمک کرد .آشوبهای دیگری همانند آشوب حمزه بن عبداله در سیستان و آشوب المقنع روی داد که مرتباً به مواضع حاکم منصوب از طرف هارون حمله می کردند و حاکمیت هارون را تهدید می کردند.

هارون بناچار شخصاً برای دفع این شورشها به خراسان عزیمت کرد.امین را بعنوان جانشینی در بغداد گذاشت و مأمون را بهمراه خود برد و دو سیاستمدار معروف یعنی فضل بن ربیع و فضل بن سهل نیز همراه او بودند.بعضی می گویند علت همراهی مأمون در این سفر تدبیر فضل بن سهل بود.

چون فکر می کرد اگر در این سفر هارون بمیرد ،امین قدرت را بدست می گیرد و مأمون را از ولایتعهد خلع می کند.لذا بهتر است مأمون از بغداد دور باشد تا دست امین در آن لحظه به او نرسد.

هارون در گرگان بشدت بیمار شد .او قبل از مرگش مأمون را برای انجام مأموریتی روانه مرو کرد و به فضل بن ربیع گفت :اگر من مردم لشکر خزائنی را که همراه من است به مأمون بده تا در نبرد با دشمنان در مرو موفق شود.ولی فضل بن ربیع همه آنها را با خود به بغداد باز گرداند.

سرانجام هارون الرشید بعد از 23 سال حکومت جابرانه در سال 193 در 45 یا 49 سالگی در سناباد طوس بهلاکت رسید و همانجا مدفون شد.

اختلاف امین و مأمون:

امین در بغداد وقتی که از مرگ پدر مطلع شد ،نامه ای به فضل بن ربیع در خراسان نوشت و از او خواست همه اموال و لشکریانی را که همراه هارون بود به بغداد باز گرداند.فضل هم که طرفدار امین بود بطرف بغداد حرکت کرد و سپاهیان هم که از بازگشت به خانه های خود مسرور بودند ،راه مراجعت را در پیش گرفتند.

مأمون که اموال و لشکریان را در حال از دست دادن می دید تدبیر فضل بن سهل با ارسال پیکی به بن ربیع خواستار استرداد آنها نزد خود شد اما جواب او منفی بود و گفت این دستور خلیفه است .

امین در بغداد به کاخ خلافت گام نهاد و در جمادی الثانی 193 بخلافت رسید.فضل بن ربیع و علی بن عیسی او را تحریک کردند تا مأمون را از ولایتعهد خلع کند.امین ابتدا با نامه های متعدد از مأمون خواست تا به بغداد بیاید اما او می گفت من از طرف هارون حکمران خراسان شده ام و جلوی مأموران امین را که برای بیعت گرفتن از مردم به آن دیار می آمدند،می گرفت .عاقبت در سال 194 امین ،نام مأمون را از سکه انداخت و او و برادر دیگرش مؤتمن را از ولایتعهد عزل کرد و پسر خردسالش موسی را ولیعهد قرار داد.

در اختلاف بین این دو برابر بیش از هر چیز مسائل قومی و نژادی دخالت داشته ا ست .برای روشن شدن این مطلب به بحث کوتاهی در این زمینه می پردازیم.

چرا عباسیان و عربها طرفدار امین بودند؟

شاید سر تمایل عباسیون به امین بخاطر این بود که امین بطور کامل یک عباسی است یعنی پدرش هارون و مادرش زبیده است.زبیده نوه منصور و بلند پایه ترین و با نفوذ ترین زن عباسی بود.یعقوبی می نویسد:«امین تنها خلیفه ای بود که هم پدر و هم مادرش عباسی بودند»(2 )

امین در دامان فضل بن یحیی برمکی که برادر رضاعی هارون و با نفوذترین مرد دربار هارون بود بزرگ شد و نیز فضل بن ربیع که عرب بود و تردیدهای در دوستی اش نسبت به عباسیون نبود بر امورات او اشراف داشت.اما مأمون در دامان جعفر بن یحیی که دارای نفوذ کمتری نسبت به برادرش فضل داشت.بزرگ شد و مربی او فضل بن سهل بود که ایرانی الاصل بوده است .بین مربیان ایندو هم اختلاف شدیدی وجود داشت.

مادر مأمون زنی خراسانی و غیر عرب بنام «مراجل» بود که اندکی بعد از تولد مأمون مرده بود و فاقد هر گونه نفوذی در دربار بود.و اگر زنده هم می ماند می توانست دستاویزی برای تحقیر بیشتر مأمون باشد.(3 )

عربها هم از خلافت و استانداری مأمون راضی نبودند زیرا هم مادر و مربی او عرب نبودند و هم اسلاف مأمون با ترجیح موالی و ایرانیان رفتار بدی با عربها کردندومثلاً منصور عباس موالی و غلامانش را در کارهای خود راه داد و در امور حرم مشغولشان کرد و آنها را بر عربها تقدم داشت و خلفای بعدی هم از او دنباله روی کردند و به این ترتیب ریاست و ارج عرب از بین رفت.

اما امین پشتوانه ای قوی در بین عباسیان داشت.او دارای حزب و گروهی قوی بود .مانند دائی ها فضل بن یحیی بن برمکی ،بیشتر برامکه و نیز مادرش زبیده و بلکه کل عربها با او بودند و اینها نفوذ زیادی در هارون داشتند و این تأثیر در مسئله ولایتعهدی هم کار خود را کرد و با اینکه مأمون بزرگتر از امین بود و علیرغم میل هارون،امین ولیعهد شد .

مأمون علاوه بر اینکه در بین عباسیان نفوذی داشت .علویان هم از او راضی نبوده اند زیرا بهر حال مأمون جزء بنی عباس و فرزند هارون ،یعنی قاتل موسی بن جعفر (ع)بود و بعلاوه در میان خود کسی را داشتند که از همه عباسیان بهترین یعنی علی بن موسی(ع).

مأمون بدلیل اینکه می دید عرب،عباسیان و علویان از او فاصله گرفته اند به خراسانیها نزدیک شد و در مرو اقامت گزید و از یاری و مساعدت فرماندهان و سپاهیان ایرانی برخوردار شد.

جنگ بین امین و مأمون آغاز می شود:

مأمون با اطرافیان و فضل بن سهل به مشورت پرداخت .فضل به او گفت:تو مادرت ایرانی است و خود الان در بین ایرانیان هستی ،خراسان پشتیبان توست و من هم کار خلافت را برایت درست می کنم.مأمون نظر او را پذیرفت .او دارای یاران لایق و کاردانی بود.همچون طاهر بن حسین معروف به ذوالیمینین که سردار نظامی برجسته ای بود .دیگر هرثمه بن اعین که از طرف هارون استاندار خراسان و مأمور سرکوب شورشیان بود در این موقعیت به مأمون پیوست ورافع بن لیث هم که جزء شورشیان بود به مأمون پیوست و در رأس آنان فضل بن سهل بود که از کوچکی مربی او بود و اکنون سیاستمدار برجسته ای بود.

با بالا گرفتن اختلاف بین دو برادر ،امین در سال 194 علی بن عیسی را با سپاهی پنجاه هزار نفره به جنگ برادرش فرستاد و او را حاکم همدان و اصفهان و قم قرار داد.مأمون هم سپاهی را به سرداری طاهربن حسین به جنگ او فرستاد.در این جنگ که در حوالی ری رخ داد.لشکر طاهر پیروز شد.مأمون با کسب خبر پیروزی خود را خلیفه اعلام کرد و امین را خلع کرد.

مردم خراسان هم از این حادثه مسرور گشته و شادی کردند.این سپاه دیگری را به جنگ طاهر فرستاد اما باز هم شکست خورد.از طرف دیگر مأمون هم همرثمه را با سپاه دیگری به کمک طاهر فرستاد و آنان موفق شدند همدان ،اهواز،بصره ،کوفه و مدائن را تصرف کرده و بغداد را محاصره کنند.در بغداد آشوب شد و اطرافیانش امین را تنها گذاشتند و بعضی به طاهر تسلیم شدند و بالاخره در 24 محرم سال 198 امین در سن 28 سالگی بدست مأموران طاهر کشته شد.و خلافت پنجاه ساله اش پایان یافت .پس طاهر از مردم عراق برای مأمون بیعت گرفت و سر امین را بر دروازه شهر نصب کرد و بعد آنرا برای مأمون فرستاد.


دانلود با لینک مستقیم


امام رضا(ع)و بنی عباس

تحقیق درباره امام رضا و بنی عباس

اختصاصی از رزفایل تحقیق درباره امام رضا و بنی عباس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره امام رضا و بنی عباس


تحقیق درباره امام رضا و بنی عباس

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

   فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

   تعداددصفحه:32

امام رضا (ع)در زمان هارون:

هارون فرزند مهدی و پنجمین خلیفه ی عباسی بود که در سال 170 بعد از برادرش هادی بخلافت رسید.قبلاً با رفتار او با امام کاظم (ع) آشنا شدیم.امام رضا (ع) بعد از شهادت امام کاظم آشکارا امامت خود را اعلام نمود و ترس و ملاحظه ای از هارون نداشت ،بطوریکه یاران امام درباره جان ایشان نگران بودند.اما ایشان می فرمدو:هارون هر چه می خواهد تلاش کند او راهی بر من ندارد.

همینطور هم شد،هارون تا آخر نتوانست آسیبی به امام (ع) وارد کند.حتی روزی یحیی بن خالد برمکی به هارون گفت:این فرزند موسی بن جعفر است که نشسته و به تبلیغ خلافت و امامت خود مشغول است .هارون گفت:آیا آنچه با پدرش کردیم برای ما کافی نیست؟آیا می خواهی همه آنان را بکشم؟(1)

از جمله حوادث مهمی که امام رضا (ع)در این دوره با آن مواجه گشت ،جریان اغراض واقضیه بود.اینها عده ای از یاران امام کاظم بودند که عقیده داشتند امامت به موسی بن جعفر (ع)ختم می شود و                   می گفتند او نمرده بلکه زنده است و دوباره بر می گردد و قائم آل محمد است لذا امامت علی بن موسی را قبول نداشتند.

انگیزه اصلی این انحراف   سردمداران اصلی این از علی بن حمزه بطائنی ،زیاد بن مروان قندی و عثمان بن عیسی رواسی .آنان مقادیر زیادی پول وجوهات از امام کاظم در اختیارشان بود اما برای اینکه اینها را نزد خود نگه دارند و تحویل علی بن موسی(ع)ندهند،امامت حضرت را مکر شدند ،امام کاظم برای جلوگیری از این انحراف تلاش زیادی انجام داده بود.بارها همین افراد را حاضر کرد و جانشین خود را مشخص نمود و از آنها برای حضرت رضا(ع) بیعت گرفت.با اینحال چنین اغراض رخ داد و امام رضا نیز سخت با آنها مقابله می کرد.

حادثه مهم دیگر حمله نیروهای هارون به مدینه است.محمد بن جعفر در مدینه بر ضد حکومت عباسیان قیام کرد.هارون سپاهی بفرماندهی جلودی برای سرکوبی او به مدینه روان کرد و به او دستور داد اگر بر محمد بن جعفر دست یافت او را گردن بزند و بر خانه های علویان یورش برده و دارائی و لباس و زیور زنان را غارت کرده و حتی یک جامه برایشان باقی نگذارد .جلودی با سپاهش به خانه امام هشتم هجوم آورد.وقتی امام او را دید فرمود همه زنان در یک خانه جمع شدند و خود بر در خانه ایستاد.جلودی گفت من به دستور هارون باید وارد خانه شوم و لباس زنان را با جواهراتشان در آوردم.امام قول داد این کار را خودم می کنم و پیوسته سوگند می خورد و از او می خواست وارد خانه نشود.جلودی بالاخره آرام شد و موافقت کرد.امام بدرون خانه رفته و دارایی ،اموال و لباس و زیور زنان را جمع کرد و به                او داد.

این نمونه ای از رفتار خصومت بار هارون با امام هشتم و علویان می باشد.

جریان جانشینی هارون و سرانجام او:

هارون همواره برای تعیین جانشینی خود متحیر و پریشان بود.او همانند دیگر خلفا دارای زنان و کنیزان متعدد بود و فرزندان زیادی از آنان داشت.برجسته ترین آنان ،مأمون ،امین و مؤتمن بودند.مأمون مقداری از امین بزرگتر بود و علیرغم اینکه فرد باهوش تری بود اما هارون نتوانست او را جانشین خود قرار دهد،زیرا مأمون مادرش ایرانی بود و درباریان و اطرافیان هارون میل نداشتند او بر امین که مادرش عرب بود ترجیح داده شود.بهر حال  تعصبات قومی و نژادی هارون را واداشت تا امین را درسال 175

در ولایتعهد شرکت داد تا بعد از این خلیفه باشد و برای آنان در سال 186 در مراسم حج از زعما  و برجستگان قوم و مردم بیعت گرفت.و بالاخره در سال 189 نیز برای فرزندش موتمن بیعت گرفت.

عاقبت هارون عازم سفری بدون حج گشت شد.همانطور که قبلاً آوردیم سرزمین خراسان در سقراط امویان و بقدرت رسیدن عباسیان نقش عمده ای داشت.لذا مورد توجه خاص بنی عباس بود و اشخاص برجسته ای بعنوان حاکم آنجا تعیین می شدند.

هارون ابتدا فضل بن یحیی برمکی را که از مقربانش بود حاکم آنجا قرار داده بود.بعد از دو سال علی بن عیسی بن ماهان را ب جای او منصوب کرد.علی خراسان ،سیستان،ماوراءالنهر ،اصفهان و تمام شرق ایران را تحت فرمان داشت.او نسبت به مردم ظلم و جور فراوانی اعمال کرد و با وضع مالیاتهای سنگین و جنایات دیگر به نارضایتی مردم از دستگاه خلافت دامن زد تا اینکه باعث شورشهایی در این مناطق شد.

منجمله طغیان رافع بن لیث بود که از طرف علی بن عیسی حاکم ماوراءالنهر بود.او خلافت هارون را رد کرد و در جنگ با علی او را مکرراً شکست داد.در سال 191 هرثمه بن اعین از طرف هارون بجای علی منصوب شد.هرثمه او را دستگیر و اموال غصبی مردم را به آنها برگرداند اما از مقابله با فتنه ی رافع بن لیث عاجز ماند و از هارون درخواست کمک کرد .آشوبهای دیگری همانند آشوب حمزه بن عبداله در سیستان و آشوب المقنع روی داد که مرتباً به مواضع حاکم منصوب از طرف هارون حمله می کردند و حاکمیت هارون را تهدید می کردند.

هارون بناچار شخصاً برای دفع این شورشها به خراسان عزیمت کرد.امین را بعنوان جانشینی در بغداد گذاشت و مأمون را بهمراه خود برد و دو سیاستمدار معروف یعنی فضل بن ربیع و فضل بن سهل نیز همراه او بودند.بعضی می گویند علت همراهی مأمون در این سفر تدبیر فضل بن سهل بود.

چون فکر می کرد اگر در این سفر هارون بمیرد ،امین قدرت را بدست می گیرد و مأمون را از ولایتعهد خلع می کند.لذا بهتر است مأمون از بغداد دور باشد تا دست امین در آن لحظه به او نرسد.

هارون در گرگان بشدت بیمار شد .او قبل از مرگش مأمون را برای انجام مأموریتی روانه مرو کرد و به فضل بن ربیع گفت :اگر من مردم لشکر خزائنی را که همراه من است به مأمون بده تا در نبرد با دشمنان در مرو موفق شود.ولی فضل بن ربیع همه آنها را با خود به بغداد باز گرداند.

سرانجام هارون الرشید بعد از 23 سال حکومت جابرانه در سال 193 در 45 یا 49 سالگی در سناباد طوس بهلاکت رسید و همانجا مدفون شد.

اختلاف امین و مأمون:


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره امام رضا و بنی عباس