رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حقوق زن و مرد در جامعه

اختصاصی از رزفایل حقوق زن و مرد در جامعه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

حقوق زن و مرد در جامعه

اما آنان نخواسته و یا نتوانسته اند همهء رقیبان را بالکل از میدان به در کنند چرا با از میان رفتن یک رقیب ، دیگری ای جایگزین می شود و قد علم می کند. پس چاره در قانون گزاری طبیعت است با میل و ارادهء خویش. قوانینی که نوع برتر را تعریف کند و سایرین را مستثنی سازد. این قوانین گاه می تواند بی رحمانه تر از قوانین جنگل معصوم به غلط ظالم خوانده شده باشد؛ هر که سفید تر، برتر؛ هر که قوی تر؛ بهتر؛ ...

در این میان قانونی وجود دارد که شاید از همه کودکانه تر باشد:‌ فرد هم رنگ ، هم نژاد ، هم دین ، هم وطن و هم خون ، ولی پست تر!‌ و آن عضو مفلوک جامعه کسی نیست جز همشهری دست دوم، زن. اینجا دیگر برتری نه نسبی که مطلق است – برتری از آن نوع که انسان بر تمام دیگر موجودات دارد. مرد اشرف مخلوقات است ، نه زن. مرد است که روح خداوند در او دمیده شده است و او تصویر خداوند در بهشت است. زن عضوی ناقص است که به واسطهء مرد خلق شده است و کاری جز این نکرده که مرد معصوم و متعالی را تشویق به خیانت به پدر روحانی اش نموده و باعث اخراج او از خانهء امن و ابدیش گردیده است. زن حیوانی است مکار ، عامل بیچارگی دنیا.

این فرضیه در جوامع ابتدایی هم به نوعی دیگرموثق و معتبر بود. انسان اولیه می بایست قوی باشد تا بتواند مبارزه کند و در مبارزه با طبیعت پیروز شود. انسان ضعیف دوام نمی آورد مگر به حمایت قوی ترها. اما انسان های ضعیف اغلب زنان بودند و ادامهء زندگی شان منوط به حمایت مردان. پس برتری مرد مجدد ثابت می شد.

با انتقال جامعه به مرحلهء کشاورزی، هنوز قدرت بدنی حرف اول را می زد. در جنگ و دفاع از املاک هم زنان جز آن که به اسیری برده شوند و ایجاد دردسر نمایند، کمکی نمی کردند پس آنان مایهء ننگ بودند. در این دوران نیز همچنان الگوی انسان طبیعت بود و این امر برتری را بدون چون و چرابه مردان داده بود. بودند جوامعی که خشم طبیعت چندان گریبانگیرشان نبود و پیش رو زمین های بارور کشاورزی داشتند، مانند جامعهء مصرباستان که رود نیل ، کشتزارهای حاصل خیز را برایشان به ارمغان می آورد. در این جوامع – باز به پیروی از طبیعت – ارزش و برتری به گروهی داده می شد که بیشتر شبیه محیط بودند. این جا زنانی که مصداق باروری بودند؛ یعنی مادران، برتری داشتند. باز هم آن چه مطرح بود باروری زن بود و نه خود او. هنوز هم در جوامع ابتدایی افریقا با شرایطی مشابه می توان نمونه های مادر سالاری را یافت.

اگر رشد جامعهء انسانی را به مراحل رشد بدن انسان تشبیه کنیم، گذار از مرحلهء‌ کشاورزی و ورود جوامع به دوران صنعتی ، پایان طفولیت و ورود به دوران نوجوانی و سرکشی بود. در این دوران ملاک دیگر زور بازو و قدرت نبود چرا که نه تنها زنان، که کودکان شش- هفت ساله نیز می توانستند پای دستگاه ها در کارخانه ها بایستند و کار کنند. حال می بایست دربارهء تمامی ملاک های برتری تجدید نظر به عمل آید و همان زمان بود که تاریخ شاهد جنبش های انسان دوستانه از جمله لغو برده داری، حق آزادی و رای برای زنان و .... گردید.

از آن پس اگر چه عده ای سعی کردند این تحولات را انکار کنند و حقوق را نادیده بگیرند، دیگر توان آن را نداشتند چرا که جامعهء انسانی به شکلی اجتناب ناپذیر مسیر خود را می پیمود.

اما در عصر صنعتی نیز گاه جنبش های مخالف مردسالاری، که به مرور منجر به ایجاد حرکت های فمینیستی – به طور خاص موج اول - گردید ، مشکل را حل نکرد. راه حل های ارایه شده در ابتدا صرفا ترک یک سوی میدان نبرد و الحاق به دیگر سو بود و چون نتیجه نبخشید، کار به انکار کل موضوع مخالفت انجامید. فمینیست های موج سوم بالکل منکر وجود چیزی به نام جنسیت و تفاوت زن و مرد شدند. [1]

زمانی که صحبت از تساوی حقوق زن و مرد می شود،‌خود این عبارت به معنی یکی ندانستن این دو است. یعنی ما دو پدیده به نام های زن و مرد داریم و قصد آن می کنیم که به آن ها حقوق برابر بدهیم. مشکل اساسی افرادی که امروزه به این مهم می پردازند این است که می خواهند زن و مرد را کاملا یکی بشمارند و از این طریق به اثبات تساوی حقوق بپردازند. مقایسه هایی فیزیکی که گاه انجام می پذیرد حاکی از این غفلت است ؛ مثلا مقایساتی بر روی وزن مغز زنان و مردان. اینان قصد اثبات تساوی زن و مرد- و نه تساوی حقوق زن و مرد - را دارند.

با وجود همهء تلاش ها برای انکار، زن و مرد از نظر جسمانی با یکدیگر متفاوت اند. [2] اما تلاش برای برقراری تساوی حقوق زن و مرد است؛ یعنی آن چه که با توجه به لیاقت و شایستگی یک انسان باید به او داد. در اعطای حق، دیگر مسالهء زن یا مرد بودن مطرح نیست چون دیگر به جسم فرد ربطی ندارد. مساله یک انسان است؛ انسانی دارای روح که می تواند زن یا مرد، سفید یا سیاه ، پیر یا جوان ، قوی یا ضعیف باشد. هیچ یک از تفاوت های ظاهری نمی تواند عامل محرومیت فرد انسانی از حقوق او باشد.

اما حق یک انسان چیست که زن و مرد باید به شکل مساوی از آن بهره برند؟‌ مسلما این امر تنها به این معنی نیست که زن ترک خانه کند و در اجتماع حاضر باشد. حقوق برابر در اموری بسیار متعالی تر است: حق تفکر، حق آموزش، حق انسان بودن ، حق رشد و تعالی عقلانی و روحانی. زن و مرد باید به طور مساوی امکان ترقی و تکامل داشته باشند و بتوانند قابلیات و استعدادات خود را بروز دهند. نکتهء مهم این جاست که زن و مرد هر دو به تنهایی انسان هایی کامل و مستقل هستند که هر یک به منزلهء‌ یک واحد انسانی می توانند زندگی و ترقی کنند. زمانی می توان انتظار حقوقی برابر را برای آنان داشت که چنان باوری ملکهء جامعه گردد.

اما مگر حالا که چنین نیست ، چه مشکلاتی وجود دارد؟‌ اگر این ارزش محقق شود چه خواهد شد؟

نادیده گرفتن زنان در هر جامعه به ضرر کل آن جامعه است. تعلیم و تربیت کل جامعه ، به علت عدم آگاهی و توانایی مربیان اول فرزندان – مادران – به تاخیر خواهد افتاد و این حرکت ورشد جامعه را کند می کند. در اصل باور به برتری هر جنس تناقضی در خود نهفته دارد؛ چگونه ممکن است انسان هایی پست و ذلیل – مادران یا زنان – بتوانند از دامان خود متعالیانی – مردان – بار آورند یا مادرانی والا و عالی افرادی پست؟

ازسوی دیگر تحقیقات نشان داده است که در جوامع مردسالار گرایش به نظام دیکتاتوری بیشتر است. مصداق آن را نیز آلمان در دوران نازیسم می دانند که تاکید بر خانه نشینی زنان داشت. بالعکس، حکومات دموکراسی اغلب با حضور زنان در جامعه همراه بوده است. در ضمن هر کجا که موازنهء‌ بین دو جنس برقرار باشد، سطح زندگی ارتقا می یابد.[3] و شاید همین اصل مؤید آن باشد که حضور زنان در جامعه و تصمیم گیری ها منجر به برقراری


دانلود با لینک مستقیم


حقوق زن و مرد در جامعه

دانلود تحقیق درمورد تفاوت های زن و مرد

اختصاصی از رزفایل دانلود تحقیق درمورد تفاوت های زن و مرد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

تفاوت های زن و مرد :

تفاوت های زن و مرد ! عجب حرفی می زنید ، معلوم می شود هنوز با این که نیمه دوم قرن بیستم را طی می کنیم ، در گوشه و کنار افرادی پیدا می شوند که طرز تفکر قرون وسطایی دارند و فکر کهنه و پوسیده تفاوت زن و مرد را دنبال می کنند و خیال می کنند زن و مرد با یکدیگر تفاوت دارند ، و لابد می خواهند مانند مردم قرون وسطی نتیجه بگیرند که زن جنس پست تر است ، زن انسان کامل نیست ، زن برزخ میان حیوان و انسان است ، زن لیاقت و شایستگی اینکه در زندگی مستقل و آزاد باشد ندارد ، و باید تحت قیمومت و سرپرستی مرد زندگی کند ، در صورتیکه امروز دیگر این حرفها کهنه و پوسیده شده است ، امروز معلوم شد که همه ی این حرفها جعلیاتی بوده که مردان به حکم زورگوئی در دوره تسلط بر زن ساخته بودند . معلوم شده بر عکس است ، زن جنس برتر و مرد جنس پست تر و ناقص تر است .

نظریه ی یک خانوم روانشناس :

خانم کلیودالسون می گوید : « به عنوان یک زن روانشناس ، بزرگترین علاقه ام مطالعه روحیه مردهاست و می گوید که:

1- تمام زن ها علاقه مندند که تحت نظر شخص دیگری کار کنند و بطور خلاصه از مرئوس بودن و تحت نظر رئیس کارکردن بیشتر خوششان می آید.

2- تمام زنها می خواهند احساس کنند که وجودشان موثر و مورد نیاز است.

سپس این خانم این طور اظهار عقیده می کند:

به عقیده من این است دو نیاز دوحی زن از این واقعیت سرچشمه گیرد که خانم ها تابع احساسات و آقایان تابع عقل هستند . بسیار دیده شده که خانم ها از لحاظ هوش نه فقط با مردان برابری می کنند ، بلکه گاهی در این زمینه از آنها برتر هستند. نقطه ضعف خانمها فقط احساسات شدید آنهاست ، مردان همیشه عملی تر فکر می کنند ، بهتر قضاوت می کنند، سازمان دهنده بهتری هستند و بهتر هدایت می کنند ، پس برتری روحی مردان بر زنان چیزی است که طراح آن طبیعت می باشد ، هر قدر هم خانمها بخواهند با این واقعیت مبارزه کنند بی فایده خواهد بود ، خانمها به علت اینکه حساستر از آقایان هستند باید این حقیقت را قبول کنندکه به نظارت آقایان در زندگیشان احتیاج دارند.... بزرگترین هدف خانمها در زندگی «تامین» است. و وقتی به هدف خود نائل شدند دست از فعالیت می کشند. زن برای رسیدن به این هدف از روبرو شدن با خطرات بیم دارد ، ترس تنها احساسی است که در برطرف کردن آن احتیاج به کمک دارد .... کارهائی که به تفکر مداوم احتیاج دارد زن را کسل و خسته می کند.

مقتضیات عصرها ایجاب می کند که بسیاری از مسائل مجدداً مورد ارزیابی قرار گیرد و به ارزیابیهای گذشه بسنده نشود. «نظام حقوق و تکالیف خانوادگی» از جملهاین سلسله مسائل است.

چنین فرض شده که مساله ی اساسی در این زمینه از «آزادی» زن «تسوی حقوق» او با مرد برابر است ، همه ی مسائل دیگر فردی این دو مسئله است.

ولی از نظرها ، اساسی ترین مساله در مورد «نظام حقوق خانوادگی» و لااقل در ردیف مسائل اساسی است که آیا نظام خانوادگی نظامی است مستقل از سایر نظامات اجتماعی و منطق و معیار ویژه ای دارد. جدا از منطق ها و معیارهایی که سایر تاسیسات اجتماعی به کار می رود؟ یا هیچگونه تفاوتی میان این واحد اجتماعی با سایر واحدها نیست؟ بر این واحد همان منطق و همان فلسفه و همان معیارها حاکم است که بر سایر واحدها و موسسات اجتماعی؟

رشیدی این تردید «دو جنسی» بودن دو رکن اصلی این واحد از یک طرف قبولی نسلی والدین و فرزندان از جانب دیگر است.

آیا خواستگاری مرد از زن اهانت به زن است؟

قانون گذار ما حتی در این چند ماه کزائی (مربوط به خواستگاری و نامزدی) هم این نکته ارتجاعی و غیر انسانی را فراموش نکرده است که مرد اصل است. وزن فرع ، در تعقیب فکر مزبور ماده 1034 را که اولین ماده قانون در کتاب نکاح و طلاق است به نحو زیر تنظیم نموده است: (ماده 1034- از هر زنی که حالت از موانع نکاح باشد می توان خواستگاری نمود) بطوری که ملاحظه شود بموجب ماده مزبور با اینکه هیچ گونه حاکم و الزامی بیان نشده است ، ازدواج به معنی «زن گرفتن» برای مرد مطرح شده و او به عنوان مشتری و خریدار تلقی گردیده و در مقابل زن نوعی کالا وانمود شده است. این قبیل تعبیرات درقوانین اجتماعی اثر روانی بسیار بدو ناگوار ایجاد می کند و مخصوصاً تعبیرات مزبور در قانون ازدواج بر روی رابطه زن و مرد اثر می گذارد و به مرد ژست آقائی و مالکیت و به زن وضع مملوکی و بندگی می بخشد.

رسم خواستگاری یک تدبیر ظریفانه و عاقلانه برای حفظ حیثیت و احترام زن است:


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق درمورد تفاوت های زن و مرد

دانلود پروژه مقام زن 33 ص

اختصاصی از رزفایل دانلود پروژه مقام زن 33 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 33

 

این مقاله در حقیقت خلاصه ای از پایان نامه ی خانم مانا کیا است. به دلیل طولانی بودن مقاله در زیر خلاصه ای از مطالب اصلی آن ترجمه و ارائه شده است. تلاش شده است که قسمتهای مربوط به دیدگاهها و آرای پروین پایدار به طور کامل آورده شوند. اصل مقاله در کتابخانه ی صدیقه دولت آبادی موجود است.  

در مورد موضوع زنان در قرن بیستم در ایران مطالب زیادی، با رویکردها و ددگاههای متفاوتی، نوشته شده است. بسیاری از این مطالب به طور مستقیم یا غیرمستقیم به موضوع حقوق زنان پرداخته اند. بسیاری از این مقالات عدم وجود اکتیویسم در دهه ی 1960 و 1970 را با شرکت گسترده ی زنان در انقلاب ضدشاه یا شروع اکتیویسم بعد از انقلاب اسلامی، در تضاد دانسته اند. اغلب تحقیقات تاریخی تر در مورد ایران قرن بیستم، حاوی اطلاعات بسیار کمی در مورد دو دهه ی پیش از استقرار انقلاب اسلامی هستند. در هر دو نوع از تحقیقات { تحقیقات تاریخی در مورد زنان و تحقیقات تاریخی عمومی} اغلب حقوق کسب شده توسط زنان نتیجه ی مستقیم سیاستهای مدرنیزاسیون دولتی فرض شده اند که از بالا به عنوان بخشش شاهانه اعطا گردیده اند و به این ترتیب راه برای بحث در مورد تاثیر اکتیویسم بر کسب این حقوق بسته می شود.

به شکلی پارادوکسیکال، نظر محققانی که با حکومت پهلوی مخالف اند با افرادی که از آن حمایت می کنند، در این مورد خاص مشترک است. روایتهای طرفدار سلطنت، اکتیویسم زنان را چنانچه خارج از بدنه ی فعالیتهای حکومت بوده باشد، نادیده گرفته یا حذف کرده اند. نظریه ی حقوق زنان به عنوان بخشش شاهانه مبتنی بر مفهوم سازی از حکومت به عنوان تجلی نهادی( instituitional manifestation) شخص شاه است، در این حال قوانین و سیاستها، همه از طریق عاملیت شخص شاه اتفاق می افتند. شاه خیرخواه مردم است، به روشنفکران کمک می کند، اهداف خود ا تشخیص دهند و به افراد بیش از حد سنتی کمک می کند تا خیر خود را بشناسند حتی گاهی اوقات با استفاده از زور. بنابراین زنان حکومتی آگاهند اما تنها ابزارهای سیاستهای دولتی به حساب می آیند.

در مقابل روایتهای طرفدار سلطنت، روایتهای محققان مخالف هم هر جا که بحث به فعالیتهای زنان با/ازطریق حکومت می رسد، اکتیویسم موجود در آن را نادیده می گیرند. آنها خطی میان اکتیویسم مستقل و اکتیویسم از طریق کار با حکومت می کشند و اولی را در تقابل با دومی قرار می دهند. شاید دلیل این کار،مخالفت با روایتهای طرفدار سلطنت باشد اما واقعیت این است که آنها نیز عاملیت زنان را نادیده می گیرند، البته در درون حکومت. هر دونوع نوشته ها ( نوشته های طرفتدار حکومت پهلوی و مخالف آن) بر سلطه ی مطلق، قدرت محض و یکپارچگی حکومت پهلوی صحه می گذارند و به این ترتیب فضای کمی برای مقاومت و عاملیت باقی می ماند. اما اگر حکومت تجلی شخص شاه بود و قدرت در انحصار او، کسب حقوق قانونی توسط زنان در زمان یک شاه زن ستیز ( برای دیدن نظریات شاه در مورد زنان به مصاحبه ی او با اوریانا فالاچی نگاه کنید)را چگونه باید توجیه کرد؟

من معتقدم که با وجود آنکه فعالان حقوق زنان توسط حکومت شاه محدود می شدند اما حکومت تا حدی هم مجبور به پذیرش تقاضاهای آنان بود. به این ترتیب مسئله، درک فمینیسم در زمینه ای است که حکومت به سازمانهای رسمی زنان اجازه ی جدایی از حکومت را نمی دهد. من، به جای نادیده گرفتن سازمانهای زنان در داخل حکومت

یا همکار آن، به بررسی نتایج این همکاری پرداخته ام. من حقوق زنان در دوران پهلوی را به عنوان نتیجه ی مذاکره ی قدرت میان نیروهای مختلف مورد بررسی قرار می دهم. سوال دیگر این است که چگونه زنانی که کار داخل حکومت را انتخاب کرده بودند توانستند از گفتمان مدرنیته برای دستیابی به اهداف خود استفاده کنند؟ تشکیل سازمانهای زنان که اوج آن تشکیل سازمان زنان ایران است، و روایتهای چندین زن نزدیک به حکومت نقاط کانونی تحقیق من بوده اند. من معتقدم که اکتویسیم فمینیستی موجود در حکومت را نمی توان نتیجه ی مستقیم بسط سیاستهای حکومتی دانست.

استقلال نهادی=استقلال ایدوئولوژیک؟

در نوشته های مخالفان حکومت پیش فرض این است که تنها فعالیتها و سازمانهای مستقل از حکومت، فمینیستی و یا سازنده ی جنبش زنان به حساب می آیند. در این نوشته ها عاملیت در ارتباط مستقیم با یک ثنویت مکانی قرار می گیرد: داخل و خارج حکومت. در اغلب نوشته های فعالان خارج از حکومت، افراد داخل حکومت فاقد عاملیت اند. در این بخش مروری براین ادبیات داریم که البته هدف من از این کار زیر سوال بردن کل محتوای آنان نیست بلکه قصد دارم زمینه ای مناسب برای بحثهای بعدی ی این مقاله فراهم کنم. در این مقالات، مفهوم استقلال خطی متمایزکننده میان فعالان به عنوان افراد دارای عاملیت و فعالان به عنوان ابزار دولتی می کشد، بدون اینکه توجه به این امکان که " پاسخ فمینیسم جهان سومی در برابر تهدید باید پنهان شدن در زیر ردای طرفداری از حکومت باشد و بعضی اوقات هم همین طور بوده است"( به نقل از جرادین هنج در مقاله ی " راه خوبی برای پرواز: ملی گرایی، حکومت و انواع فمینیسم جهان سوم") البته من اهمیت آزادی نهادی را زیر سوال نمی برم اما دوست دارم به بعضی از خطرات این نوع از تحلیل { تحلیل همراه با کنار گذاشتن نیروهای اکتیویست داخل حکومت} اشاره کنم.

کتاب الیز ساناساریان با عنوان جنبش حقوق زنان در ایران: طغیان، افول و سرکوب از 1280تا انقلاب 57، یکی از اولین کتابهای نوشته شده در مورد حقوق زنان در ایران است و به عنوان منبع مورد استفاده ی بسیاری از محققان قرار گرفته است. ساناساریان در این کتاب می گوید " منحل شدن آخرین سازمان مستقل زنان در 1311، نشانه ای بر پایان جنبش زنان در ایران بود"این گفته البته تا حدی در ارتباط با چارچوب نظری کار اوست یعنی مخالفت با اینکه یک جنبش اجتماعی حتما باید با یک نهاد رسمی (official establishment) مخالف باشد. در اینجا ارتباطی مستقیم و بی چون و چرا میان یک جنبش و استقلال نهادی وجود دارد. آیا می توانیم بپذیریم همان فعالانی که ساناساریان معتقد است دارای عاملیت هستند با وارد شدن به دولت عاملیت خود را از دست می دهند؟

بسیاری از محققان می نویسند که حکومت ایران در سالهای 1320 تا 1332 از قدرت کمی برخوردار بود و احزاب و گروههای سیاسی رشد زیادی داشتند. به این ترتیب باید فضای مناسب برای فعالتهای "مستقل" زنان به وجود آمده باشد اما در این دوره تغییر چشم گیری در وضعیت قانونی زنان حاصل نمی شود و اغلب افراد دلیل این ضعف را نقش پایین دستی بسیاری از سازمانهای زنان در ارتباط با احزاب سیاسی کاملا مردانه می دانند. در اینجا نیز با نیروی سیاسی مردانه مواجه هستیم که جایگزین قدرت و سلطه ی مطلق شاه شده است و به هیچ وجه از هیچ چیز تاثیر نمی پذیرد. به عقیده ی آفاری در اینجا نوعی عاملیت سیاسی مردانه جایگزین عاملیت فعالان


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پروژه مقام زن 33 ص

تحقیق و بررسی در مورد حقوق زن 14 ص

اختصاصی از رزفایل تحقیق و بررسی در مورد حقوق زن 14 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

بخش اول

مقدمات

مقدمه:

تشکیل خانواده به وسیله زن و مرد با هدف تأمین نیازهای طبیعی و دستیابی به خواسته هایی صورت می گیرد که تحقق آن مشروط به وجود روابط سالم، احترام متقابل و برخورداری عادلانه ی همسران از ثمرات پیوند زناشویی است. در صورتی که تعدل در حقوق و تکالیف زن و مرد نسبت به یکدیگر برقرار باشد و طرفین آن را بپذیرند، شیرینی زندگی مشترک در کنار تلخی ها و ناکامی های آن، تداوم این همزیستی را تضمین می کند. اما همیشه این گونه نیست و همسران ممکن است خواسته یا ناخواسته شرایط قابل تحمل را به گونه ای تغییر دهند که نتیجه آن مورد پذیرش یکی یا هر دو نفر نباشد و کم کم خشونت در محیط خانواده یا اشکال گوناگون خود را نشان می دهد و در واقع زنان هستند که قربانی این نوع خشونت می شوند و البته به دنبال آن فرزندان خانواده. خشونت علیه زنان در بسیاری از جوامع دیده می شود اما اغلب ناشناخته مانده و به عنوان یکی از امور خشونت علیه زنان از تمامی کشورها و جوامع اقتصادی گزارش شده و بر اساس مدارک موجود، آثار حاصل از آن بسیار گسترده و دورتر از باورهای قبلی در این خصوص است. خشونت، استقلال زنان را از بین می برد و از قدرت آنان به عنوان فرد و عضوی از جماعه می کاهد . براساس مدارک، تجربه خشونت توسط زنان، علاوه بر تأثیر مستقیم بر تندرستی آنان،‌ آثار مستقیمی بر خانواده ها و جوامع قربانیان دارد. خشونت علیه زنان از دشواری های بزرگ سلامت و حقوق انسانی است. طبق آمار در میان زنانی که در سنین باروری هستند، وسعت مرگ و ناتوانی حاصل از خشونت علیه زنان باز مرگ و ناتوانی حاصل از سرطان ها برابر بوده و از بیماری های ناشی از سوانح رانندگی و مالاریا بیشتر است.

هنوز از خشونت به عنوان ابزاری برای تداوم و تقویت فرمان برداری زنان از مردان، استفاده می شود. خشونت علیه زنان در محیط خانواده در نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. پسران شاهد خشونت علیه مادرانشان، در دوران بزرگسالی برای حل اختلاف های خود بیش از سایر پسران به خشونت روی می آورند. دختران شاهد خشونت علیه مادرانشان نسبت به سایر دختران با احتمال بیشتری قربانی خشونت شوهرانشان می شوند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد حقوق زن 14 ص

بررسی روابط اخلاقی زن و شوهر از دیدگاه قرآن

اختصاصی از رزفایل بررسی روابط اخلاقی زن و شوهر از دیدگاه قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

بررسی روابط اخلاقی زن و شوهر از دیدگاه قرآن

به نظر می رسد که در مقام خلقی و آفرینش پس از حکم امر الهی، زن به عنوان ماهیت برگرفته و با منشاییت مرد پدید آمده است و از نظر خلقی وابستگی تام و تمامی به مرد دارد.

آنچه درپی می آید بیان گوشه هایی از حقوق متقابل زن و شوهر از دیدگاه قرآن است. نویسنده در ابتدای مقاله با تحلیل ماهیت خلقت زن و مرد از چند حق ثابت برای مرد و زن سخن گفته است، که با هم آن را از نظر می گذرانیم.

● ماهیت وابسته خلقی و استقلالی زن

در گزارش قرآن از آفرینش انسان به این نکته اشاره شده است که زن بخشی از نفس مرد است و خداوند در آغاز، نفس یگانه ای آفرید و از همان نفس یگانه همسر و جفتش را خلق کرد، (نساء آیه۱) در آیات قرآنی از این مسئله به عناوینی چون جعل و خلق تعبیر شده است. خلق به معنای آفرینشی خاص و جعل به معنای وضع و قراردادن است ولی در اصطلاح قرآنی جعل به معنای نوعی قرارداد تکوینی است. از این رو هنگامی که خداوند سخن از انی جاعل فی الارض خلیفه می کند به معنای قرارداد تشریعی و قانونی اختیاری نیست بلکه نوعی جعل و وضع تکوینی است و این نقش و مقام برای وی ثابت است. به این معنا که جعل در برخی از آیات به معنای امری تکوینی است که ثابت و برقرار می باشد. شاید به این معنا و مفهوم باشد که مقام و منصب در عالم امر الهی به شکل تکوین و جعل خاص می باشد. از این رو پس از جعل حضرت آدم(ع) به عنوان خلیفه، همگان از فرشتگان و دیگران، مأمور به اطاعت و پیروی از خلیفه شدند و بر این اطاعت به سجده رفتند. حتی ابلیس که به استکبار و غرور خویش از این اطاعت به ظاهر و در مقام تشریع سرباز زد در عمل مطیع آدم است و از نظر تکوینی می بایست تحت خلافت انسان کامل باشد. براین اساس ابلیس را برانسان های کامل قدرت و حکومتی نیست و انسان های صالح بر او حکومت می کنند و پیامبر(ص) نیز می فرماید: اسلم شیطانی بیدی؛ شیطانم به دست من تسلیم شد و اسلام آورد.

● حوا، بخشی از نفس آدم

به نظر می رسد که در مقام خلقی و آفرینش پس از حکم امر الهی، زن به عنوان ماهیت برگرفته و با منشاییت مرد پدید آمده است و از نظر خلقی وابستگی تام و تمامی به مرد دارد. از این رو در آیات دیگر سخن از حوا و خلقت وی به شکل جعل به میان آمده است تا بیان کند مقام وی در عالم آفرینش به عنوان جفت و همسر آدم بوده است. بر اساس این تحلیل قرآنی است که در آیات آفرینش آدم و خلافت الهی او که در سوره بقره آمده است سخن از حوا به معنای جفت و زوج است نه آن که خداوند نخست خلقی به عنوان زن داشته و سپس وی را به عنوان همسر برای او قرار داده است؛ بلکه وجود حوا و زن به عنوان همسر و جفت آدم تعبیر و بیان می شود.

براساس این تحلیل که از آیات قرآنی ارائه شد می توان گفت که در بینش و نگرش قرآنی، حوا بخشی از وجود حضرت آدم(ع) است که در مقام آفرینش و جعل وجودی به عنوان همسر و جفت وی خلق شده است. از این رو سخن از ماهیت مستقل برای حوا نیست و وی از همان آغاز به عنوان بخشی از وجود و نفس حضرت آدم مطرح می شود و بر این اساس سخن از ازدواج وی با آدم امری بیهوده است.

در آیه نخست سوره نساء توضیح داده می شود که دیگر انسان ها از مردان و زنان از همان نفس واحد و یگانه آفریده شده اند و در حقیقت عنصر همگان همان عنصر آدم است و به ویژه آن که همسر و جفت وی نیز از همان عنصر آفریده شده و بخشی از وجودش را تشکیل می داده است. بنابراین توهم این که در این میان عنصری دیگر نیز وارد شده و انسان ها براساس این عناصر دخیل دیگر تفاوت یافته اند امری نادرست است.

در آیات قرآن سخن از ازدواج فرزندان آدم و کیفیت آن به میان نیامده ولی می توان این برداشت را براساس بینش و نگرش کلی و روح قرآن به دست داد که فرزندان نخست با یک دیگر ازدواج کرده اند و این امر که در برخی از روایات وارد شده که در هر دوره بارداری، حوا دوقلو یکی دختر و دیگر پسر زاده است و سپس هر یک از پسران با خواهر دیگری ازدواج کرده اند، امری درست می باشد و حتی می توان گام از این فراتر نهاد و پذیرفت که خواهری با برادری ازدواج کرده است؛ زیرا چنان که حضرت آدم با نفس خود جفت و همسر شده است، اشکالی ندارد که هر برادری با جفت خویش همسر و جفت شود.

این دیدگاه یهودی و تلمودی که می گوید هر یک از فرزندان آدم با فرشته و یا نسناس و موجودات دیگری ازدواج کرده اند امری نادرست است تا توجیه گر نژادپرستی آنان شود؛ زیرا بر این باورند که بنی اسرائیل فرزندان کسانی هستند که با فرشتگان و یا حوریان ازدواج کرده اند و دیگر انسان ها از نسل فرزندانی می باشند که با نسناس ها و موجودات دیگر جفت شده اند.

بنابراین تحلیل درست آن است که براساس قوانین آن زمان هر یک از فرزندان با جفت خویش ازدواج کرده اند و قوانین بعدی براساس نیازها و مقتضیات زمانی پدیدار شده است. چنان که ازدواج با دو خواهر درگذشته جایز بوده و پس از اسلام این جواز برداشته شده است.

به هر حال هدف از این مقدمه طویل آن است که ثابت شود در نگرش قرآنی، زن ماهیت وابسته به مرد دارد و دست کم این مساله در میان آدم و حوا ثابت بوده است. این سخن در حوزه خلقی و جعلی است و نشان می دهد که زنان و مردان به نوعی به هم وابستگی جعلی و خلقی دارند وجفت و زوج شدن امری طبیعی و گرایشی ذاتی و فطری در انسان است.

● ماهیت مستقل زن و مرد

البته ناگفته نماند که این وابستگی و به ویژه ماهیت وابسته حوا به نفس آدم بدان معنا نیست که آنان از نظر روحی و وجود امری دارای ماهیت مستقل نیستند؛ زیرا هر زن و مردی از این نظر کامل هستند و فرمان ها و دستورهای الهی برای هر دو دسته جداگانه وضع می شود و هر یک می بایست به تکالیف و حقوق خود توجه کند و در آخرت نیز پاداش و کیفر مستقل از دیگری خواهد داشت. از این رو قرآن به صراحت بیان می دارد که لاتزر وازره وزر اخری؛ هیچ کسی بار دیگری را به دوش و گناه دیگری را حمل نمی کند. هم چنین قرآن تاکید می کند که برای مردان هر آن چه کسب کرده اند می باشد و برای زنان هم این گونه است.


دانلود با لینک مستقیم


بررسی روابط اخلاقی زن و شوهر از دیدگاه قرآن