رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله حقوق زنی که حقش رعایت نشده

اختصاصی از رزفایل مقاله حقوق زنی که حقش رعایت نشده دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله حقوق زنی که حقش رعایت نشده


مقاله حقوق زنی که حقش رعایت نشده

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:7

فهرست و توضیحات:

مقدمه

تجزیه و تحلیل

روش تحقیق

حقوق زنی که حقش رعایت نشده

اگر تاریخ را بعنوان یک روند در نظر بگیریم و چگونگی شرایطی را که امروز وجود دارند از زمان شکل گیری شان درگذشته - همان تاریخ- جستجو کنیم و پی بگیریم، موضوع ارزش گذاری ها شکل دیگری پیدا می کند. اینکه شرایطی پیش از این وجود داشته و از صد سال پیش شرایط جدیدی پدید آمده، توضیحی برای اینکه این شرایط امروز از کجا آمده و چگونه شکل گرفته نیست. "شرایط دیروز" و "شرایط امروز" دو پدیده اجتماعی بدون رابطه با هم نیستند. شرایطی که زنان جامعه امروز در آن قرار دارند حاصل یک روند تاریخی چند هزارساله است. سیستم قوانین ما در شرایطی شکل گرفته که مردان در جامعه دست بالا را داشته اند و سیستم قوانین در جهت منافع آنان شکل گرفته است. یک نمونه ی مشخص این بوده که در جامعه ی ایران در طول سده ها (از هزاره ها نمی گوییم) زن ایرانی در انزوای کامل اجتماعی زندگی می کرده و از شرکت فعال در زندگی بیرون از خانه محروم بوده است. این عدم شرکت فعال موجب می شده که پیداکردن توانایی هایی مانند داشتن سواد یا مهارت های شغلی برای او غیر لازم شمرده شود. از استثناها که بگذریم، این محدودیت ها طبیعتا آثار خودش را بتدریج ظاهر می کرده است تا به دورانی که ما در آن زندگی می کنیم برسد. منظورم این است که پدیده های تاریخی در ارتباطی تنگاتنگ قرار دارند. ریشه ی سیستم قوانین امروز را هم باید در دیروز جستجو کرد. از این موضوع کلی بگذریم.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله حقوق زنی که حقش رعایت نشده

تحقیق در مورد زن در اسلام

اختصاصی از رزفایل تحقیق در مورد زن در اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد زن در اسلام


تحقیق در مورد زن در اسلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:90

 

 

 

 

مشاهده و تجربه این معنا را ثابت کرده که مرد و زن دو فرد، از یک نوع و از یک جوهرند، جوهرى که نامش انسان است، چون تمامى آثارى که از انسانیت در صنف مرد مشاهده شده، در صنف زن نیز مشاهده شده است، (اگر در مرد فضائلى از قبیل سخاوت، شجاعت، علم خویشتن دارى و امثال آن دیده شده در صنف زن نیز دیده شده است)آنهم بدون هیچ تفاوت، بطور مسلم ظهور آثار نوع، دلیل بر تحقق خود نوع است، پس صنف زن نیز انسان است، بله این دو صنف در بعضى از آثار مشترکه(نه آثار مختصه از قبیل حامله شدن و امثال آن)از نظر شدت و ضعف اختلاف دارند ولى صرف شدت و ضعف در بعضى از صفات انسانیت، باعث آن نمى‏شود که بگوئیم نوعیت در صنف ضعیف باطل شده و او دیگر انسان نیست.و با این بیان روشن مى‏شود که رسیدن به هر درجه از کمال که براى یک صنف میسر و مقدور است‏براى صنف دیگر نیز میسور و ممکن است و یکى از مصادیق آن استکمالهاى معنوى، کمالاتى است که از راه ایمان به خدا و اطاعت و تقرب به درگاه او حاصل مى‏شود، با این بیان کاملا روشن مى‏شود که در افاده این بحث، بهترین کلام و جامع‏ترین و در عین حال کوتاه‏ترین کلام همین عبارت: "انى لا اضیع عمل عامل منکم من ذکر او انثى بعضکم من بعض"است و اگر خواننده محترم این کلام را با کلامى که در تورات در این باره وارد شده مقایسه کند برایش روشن مى‏گردد که قرآن کریم در چه سطحى است و تورات در چه افقى!.

 

در سفر جامعه تورات آمده: من و دلم بسیار گشتیم(من با کمال توجه بسیار گشتم) تا بدانم از نظر حکمت و عقل جرثومه شر یعنى جهالت و حماقت و جنون چیست، و کجا است؟

 

دیدم از مرگ بدتر و تلخ‏تر زن است که خودش دام و قلبش طناب دام است و دستهایش قید و زنجیر است تا آنجا که مى‏گوید من در میان هزار نفر مرد یک انسان پیدا مى‏کنم، اما میان هزار نفر زن یک انسان پیدا نمى‏کنم.

 

بیشتر امتهاى قدیم نیز معتقد بودند که عبادت و عمل صالح زن در درگاه خداى تعالى پذیرفته نیست، در یونان قدیم زن را پلید و دست‏پرورده شیطان مى‏دانستند، و رومیان و بعضى از یونانیان معتقد بودند که زن داراى نفس مجرد انسانى نیست و مرد داراى آن هست و حتى در سال 586 میلادى در فرانسه کنگره‏اى تشکیل شد تا در مورد زن و اینکه آیا زن انسان است‏یا خیر بحث کنند!، بعد از بگومگوها و جر و بحثهاى بسیار، به این نتیجه رسیدند که بله زن نیز انسان است اما نه چون مرد انسانى مستقل، بلکه انسانى است مخصوص خدمت کردن بر مردان، و نیز در انگلستان تا حدود صد سال قبل زن جزء مجتمع انسانى شمرده نمى‏شد، و خواننده عزیز اگر در این باب به کتابهائى که در باره آراء و عقاید و آداب ملت‏ها نوشته شده مراجعه کند به عقایدى عجیب بر مى‏خورد.

 

بررسى نظریات تحقیرآمیز درباره زن و دیدگاه اسلام در این رابطه

کتاب: مجموعه آثار جلد 19 صفحه 131

نویسنده: استاد شهید مرتضى مطهرى

 

اگر بخواهیم ببینیم نظر قرآن درباره خلقت زن و مرد چیست،لازم است‏به مساله سرشت زن و مرد-که در سایر کتب مذهبى نیز مطرح است-توجه کنیم.قرآن نیز در این موضوع سکوت نکرده است.باید ببینیم قرآن زن و مرد را یک سرشتى مى‏داند یا دو سرشتى;یعنى آیا زن و مرد داراى یک طینت و سرشت مى‏باشند و یا داراى دو طینت و سرشت؟قرآن با کمال صراحت در آیات متعددى مى‏فرماید که زنان را از جنس مردان و از سرشتى نظیر سرشت مردان آفریده‏ایم.قرآن درباره آدم اول مى‏گوید:«همه شما را از یک پدر آفریدیم و جفت آن پدر را از جنس خود او قرار دادیم‏»(سوره نساء آیه 1).درباره همه آدمیان مى‏گوید:«خداوند از جنس خود شما براى شما همسر آفرید»(سوره نساء و سوره نحل و سوره روم).

 

در قرآن از آنچه در بعضى از کتب مذهبى هست که زن از مایه‏اى پست‏تر از مایه مرد آفریده شده و یا اینکه به زن جنبه طفیلى و چپى داده‏اند و گرفته‏اند که همسر آدم اول از عضوى از اعضاى طرف چپ او آفریده شده،اثر و خبرى نیست.علیهذا در اسلام نظریه تحقیر آمیزى نسبت‏به زن از لحاظ سرشت و طینت وجود ندارد.

 

یکى دیگر از نظریات تحقیر آمیزى که در گذشته وجود داشته است و در ادبیات جهان آثار نامطلوبى بجا گذاشته است این است که زن عنصر گناه است،از وجود زن شر و وسوسه برمى‏خیزد،زن شیطان کوچک است.مى‏گویند در هر گناه و جنایتى که مردان مرتکب شده‏اند زنى در آن دخالت داشته است.مى‏گویند مرد در ذات خود از گناه مبراست و این زن است که مرد را به گناه مى‏کشاند.مى‏گویند شیطان مستقیما در وجود مرد راه نمى‏یابد و فقط از طریق زن است که مردان را مى‏فریبد;شیطان زن را وسوسه مى‏کند و زن مرد را.مى‏گویند آدم اول که فریب شیطان را خورد و از بهشت‏سعادت بیرون رانده شد، از طریق زن بود;شیطان حوا را فریفت و حوا آدم را.

 

قرآن داستان بهشت آدم را مطرح کرده ولى هرگز نگفته که شیطان یا مار حوا را فریفت و حوا آدم را.قرآن نه حوا را به عنوان مسؤول اصلى معرفى مى‏کند و نه او را از حساب خارج مى‏کند.قرآن مى‏گوید:به آدم گفتیم خودت و همسرت در بهشت‏سکنى گزینید و از میوه‏هاى آن بخورید.قرآن آنجا که پاى وسوسه شیطان را به میان مى‏کشد ضمیرها را به شکل‏«تثنیه‏»مى‏آورد،مى‏گوید فوسوس لهما الشیطان (1) شیطان آندو را وسوسه کرد فدلیهما بغرور (2) شیطان آندو را به فریب راهنمایى کرد و قاسمهما انى لکما لمن الناصحین (3) یعنى شیطان در برابر هر دو سوگند یاد کرد که جز خیر آنها را نمى‏خواهد.

 

به این ترتیب قرآن با یک فکر رایج آن عصر و زمان که هنوز هم در گوشه و کنار جهان بقایایى دارد،سخت‏به مبارزه پرداخت و جنس زن را از این اتهام که عنصر وسوسه و گناه و شیطان کوچک است مبرا کرد.

 

یکى دیگر از نظریات تحقیرآمیزى که نسبت‏به زن وجود داشته است در ناحیه استعدادهاى روحانى و معنوى زن است;مى‏گفتند زن به بهشت نمى‏رود،زن مقامات معنوى و الهى را نمى‏تواند طى کند،زن نمى‏تواند به مقام قرب الهى آن طور که مردان مى‏رسند برسد.قرآن در آیات فراوانى تصریح کرده است که پاداش اخروى و قرب الهى به جنسیت مربوط نیست،به ایمان و عمل مربوط است،خواه از طرف زن باشد و یا از طرف مرد. قرآن در کنار هر مرد بزرگ و قدیسى از یک زن بزرگ و قدیسه یاد مى‏کند.از همسران آدم و ابراهیم و از مادران موسى و عیسى در نهایت تجلیل یاد کرده است.اگر همسران نوح و لوط را به عنوان زنانى ناشایسته براى شوهرانشان ذکر مى‏کند،از زن فرعون نیز به عنوان زن بزرگى که گرفتار مرد پلیدى بوده است غفلت نکرده است.گویى قرآن خواسته است در داستانهاى خود توازن را حفظ کند و قهرمانان داستانها را منحصر به مردان ننماید.

 

قرآن درباره مادر موسى مى‏گوید:ما به مادر موسى وحى فرستادیم که کودک را شیر بده و هنگامى که بر جان او بیمناک شدى او را به دریا بیفکن و نگران نباش که ما او را به سوى تو باز پس خواهیم گردانید.

 

قرآن درباره مریم،مادر عیسى،مى‏گوید:کار او به آنجا کشیده شده بود که در محراب عبادت همواره ملائکه با او سخن مى‏گفتند و گفت و شنود مى‏کردند،از غیب براى او روزى مى‏رسید،کارش از لحاظ مقامات معنوى آنقدر بالا گرفته بود که پیغمبر زمانش را در حیرت فرو برده،او را پشت‏سر گذاشته بود،زکریا در مقابل مریم مات و مبهوت مانده بود.

 

در تاریخ خود اسلام زنان قدیسه و عالیقدر فراوانند.کمتر مردى است‏به پایه خدیجه برسد،و هیچ مردى جز پیغمبر و على به پایه حضرت زهرا نمى‏رسد.حضرت زهرا بر فرزندان خود که امامند و بر پیغمبران غیر از خاتم الانبیاء برترى دارد.اسلام در سیر من الخلق الى الحق یعنى در حرکت و مسافرت به سوى خدا هیچ تفاوتى میان زن و مرد قائل نیست.تفاوتى که اسلام قائل است در سیر من الحق الى الخلق است،در بازگشت از حق به سوى مردم و تحمل مسؤولیت پیغامبرى است که مرد را براى این کار مناسبتر دانسته است.

 

یکى دیگر از نظریات تحقیرآمیزى که نسبت‏به زن وجود داشته است،مربوط است‏به ریاضت جنسى و تقدس تجرد و عزوبت.چنانکه مى‏دانیم در برخى آیینها رابطه جنسى ذاتا پلید است.به عقیده پیروان آن آیینها تنها کسانى به مقامات معنوى نایل مى‏گردند که همه عمر مجرد زیست کرده باشند.یکى از پیشوایان معروف مذهبى جهان مى‏گوید:«با تیشه بکارت درخت ازدواج را از بن برکنید».همان پیشوایان ازدواج را فقط از جنبه دفع افسد به فاسد اجازه مى‏دهند;یعنى مدعى هستند که چون غالب افراد قادر نیستند با تجرد صبر کنند و اختیار از کفشان ربوده مى‏شود و گرفتار فحشا مى‏شوند و با زنان متعددى تماس پیدا مى‏کنند،پس بهتر است ازدواج کنند تا با بیش از یک زن در تماس نباشند.ریشه افکار ریاضت طلبى و طرفدارى از تجرد و عزوبت،بدبینى به جنس زن است;محبت زن را جزء مفاسد بزرگ اخلاقى به حساب مى‏آورند.

 

اسلام با این خرافه سخت نبرد کرد;ازدواج را مقدس و تجرد را پلید شمرد.اسلام دوست داشتن زن را جزء اخلاق انبیا معرفى کرد و گفت:«من اخلاق الانبیاء حب النساء».پیغمبر اکرم مى‏فرمود:من به سه چیز علاقه دارم:بوى خوش،زن،نماز.

 

برتراند راسل مى‏گوید:در همه آیینها نوعى بدبینى به علاقه جنسى یافت مى‏شود مگر در اسلام;اسلام از نظر مصالح اجتماعى حدود و مقرراتى براى این علاقه وضع کرده اما هرگز آن را پلید نشمرده است.

 

یکى دیگر از نظریات تحقیر آمیزى که درباره زن وجود داشته این است که مى‏گفته‏اند زن مقدمه وجود مرد است و براى مرد آفریده شده است.

 

اسلام هرگز چنین سخنى ندارد.اسلام اصل علت غایى را در کمال صراحت‏بیان مى‏کند. اسلام با صراحت کامل مى‏گوید زمین و آسمان،ابر و باد،گیاه و حیوان،همه براى انسان آفریده شده‏اند اما هرگز نمى‏گوید زن براى مرد آفریده شده است.اسلام مى‏گوید هر یک از زن و مرد براى یکدیگر آفریده شده‏اند:

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد زن در اسلام