رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

بلیرینگ و روغن کاری

اختصاصی از رزفایل بلیرینگ و روغن کاری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بلیرینگ و روغن کاری


بلیرینگ و روغن کاری

دانش بشری مانند آبی است که گاهی ازآسمان فرو می  آید و گاهی از زیر زمین میجوشد . ( فرانسیس بکن )

ما در اینجا ازاصطلاح بلبرینگ در معنی عمومیش استفاده میکنیم، زمانی که دو قسمت حرکت مرتبط دارند ، بدون توجه به شکل و نظم درونی آن ، بلبرینگ تعریف میکنند.

معمولآ روغن کاری در هر نوع بلبرینگ ، برای کاهش اصطکاک و از بین بردن گرما لازم میباشد.

بلبرینگ ها ممکن است غلتان یا کشویی ،و یا هر دو در یک زمان باشند ، یک بلبرینگ ساده توسط دو ماده که یکی بر دیگری مالش داشته باشد خواه غلافی لوله ای به دور میله باشد ، یا یک سطح صاف زیر یک اشر خور ، شکل میگیرد.

در بلبرینگ ساده یکی از بخشهای متحرک معملآ فولادی و یا چدنی خواهد بود و یا از دیگر مواد ساختاری به منظور ایجاد استقامت و سختی مورد نیاز برای نمونه میله های انتقال ، میله های رابط، مفصلها در این مقوله میباشند.

تعداد صفحه: 67

فرمت فایل: DOC

 


دانلود با لینک مستقیم


بلیرینگ و روغن کاری

تحقیق در مورد حمله آمریکا به طبس

اختصاصی از رزفایل تحقیق در مورد حمله آمریکا به طبس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد حمله آمریکا به طبس


تحقیق در مورد حمله آمریکا به طبس

خرید و دانلود تحقیق در مورد حمله آمریکا به طبس

نوع فایل : WORD 

تعداد صفحات : 11

حمله آمریکا به طبس

در شامگاه 24 اوریل 1980 گروه عملیات ویژه سری شامل 90 نفر از کماندوهای ویژه‌ی دلتا ارتش امریکا با دهها فروند هواپیمای لجستیکی و هلی‌کوپترهای نظامی برای آزادی 16گروگان سفارت اشغال شده‌ی امریکا در 13 آبان 58 در تهران، به طور مخفیانه از فرودگاه نظامی در قاهره و ناو اتمی «یو اس اس نیمیتز» در دریای عمان از مرزهای جنوب شرقی ایران عبور کردند و وارد فرودگاه اضطراری صحرایی در صحرای طبس شدند تا از آنجا به کمک 8 فروند هلی کوپترهای تاکتیکی و 6فروند هواپیمای C-130 نیروها و امکانات و تجهیزات لازم را به تهران منتقل کنند و از آنجا طی یک عملیات رهایی گروگان با استفاده از آخرین تجهیزات و امکانات نظامی کارکنان سفارت امریکا که در خود سفارت و 3 تن دیگر در وزارت خارجه نگهداری می شدند را آزاد و به همراه خود به طبس و از آنجا به امریکا ببرند. پیروزی در این عملیات که به «پنجه عقاب» نام‌گذاری شده بود و بارها در صحرای آریزونا و ساختمان‌های شبیه سازی شده تمرین شده بود، صد درصد توسط طراحان و کارشناسان وزارت جنگ امریکا تضمین شده بود. بد نیست بدانید که چند هفته قبل از عملیات نمونه ای از خاک منطقه طبس به امریکا منتقل شد تا روی آن آزمایشات لازم انجام بگیرد. همه چیز درست و حساب شده بود. این اقدامی بود که برژینسکی (مشاور امنیت ملی وقت امریکا) آن را «عمل مناسب برای اثبات حاکمیت امریکا» نامید.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد حمله آمریکا به طبس

دانلود مقاله اهمیت انقلاب ایران

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله اهمیت انقلاب ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

انقلاب ایران پایان نیافته است . بازماندگان متفق انقلابی که در فوریه 1979 قدرت را به دست آوردند ، ناظر بر انحلال نظام سیاسی سلسله پهلوی و ساختار اقتصادی ایران بودند ، اما نه تنها نتوانستند قابلیتهای هماهنگی در اداره امور از خود نسان بدهند ، بلکه حتی یک دولت لایق که به تلاشهای انقلابی جهت دهد و جنگ را بطور موثر علیه عراق اداره کند ایجاد نکردند . نهادهای متزلزل جوشیده از انقلاب ، گروگانگیری ، جنگ و برخوردهای پایان ناپذیر چپگرایان و افراطیون اسلامی را در هم آمیخت . بدین سان بیشتر گروههای مجاهدین افراطی ( حدود یک سوم از کل مجاهدین ) برای به بن بست کشاندن استقرار هر ن.ع رابطه مجدد بین ایالات متحده و رژیم خمینی ، صلاح خود را در همکاری با فداییان دیدند . حتی تا آن جا که دهها تن از دیپلماتهای امریکا را بیش از یک سال در اسارت نگاهداشتند .
رفتار خارج از عرف کسانی که پس از انقلاب به قدرت رسیدند تقریباً در همه پایتختهای جهان امواجی تکان دهنده پدید آورد . پس از آن ، بحران گروگانگیری وسیعاً موجب تشدید انزوای ایران گردید . اگر چه این مانع بزرگ از سر راه شده است ،سیاست خارجی کشور همچنان با آشفتگی کامل دست به گریبان است .
این غیر ممکن است که بتوان فراز و نشیبهایی که ایران هنوز باید طی کند پیش بینی نمد ، اما مسیر تکاملی آینده ، مطمئناً بر مبنای حوادث گذشته و عکس و العمل در مفابل این حوادث شکل خواهد گرفت . آنچه در ایران اتفاق افتاد دور نماهای جالبی از عملکرد جوامع در تغییرات بزرگ اجتماعی و پی آمدهایی که برای نظام جهانی می تواند داشته باشد ارائه داد .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ایران بر حسب تئوری و عمل انقلاب
از نظر تئوری مهمترین پرسش این است که اگر توسط کسانی که درگیر وقایع بودند ، سیاست و تدبیر دیگری اتخاذ می گردید ، آیا انقلاب ایران قابل پیش گیری بود و یا حداقل امکان داشت به راهی که کمتر افراطی و ویران کننده باشد سمت داده شود . از سال 1963 تا 1978 طی 15 سال توسعه و پیشرفت در ایران ، همه کس از نظر مادی منتفع گردید ، برخی کمتر و برخی بیشتر .
هر چند که توده های مردم از نظر روانی با ساختار حکومت بیگانه شدند . مردم متوجه گردیدند که از داشتن حق اظهار عقیده موثر در امور سیاسی مملکت محروم شده اند و یا نسبت به دیگران به صورت اتباع درجه دوم در آمده اند . چیزی که در ایران اتفاق افتاد موید این نظر است که انقلاب زمانی به وقوع نمی پیوندد که شرائط زندگی در بدترین وضع باشد ، بلکه هنگامی حادث می شود که وضع رو به بهبودی می رود اما با انتظارات هماهنگ نگاهداشته نمی شود . اگرچه شاه قولهای زیادی داد اما دولت در اجرای آن سرعت کافی به خرج نداد ، و مهم نبود که اوضاع چقدر بهبود یافته. بدین ترتیب هنگامی که سیاست توسعه اقتصادی با دوران متلاطم سالهای1977و1978مواجه گردید،هر کس از هر قشر وطبقه اجتماعی بیشتر به سویی گرایش پیدا کرد که با پرسیدن
"برای من چه کاری انجام دادهاید؟" شاه را برای کمبودهای درمان ناپذیر مقصر بداند.
یک نظریه ساده پیش پا افتاده باید دور ریخته شود.این صحت نداردکه مردم همیشه از دولتی پشتیبانی می کنند که معیارهای زندگی آنها رابهبود بخشیده است.شاه به دلیل پیشرفتهای اقتصادی که خود موجب شده بود،تصور کرد که مردم حمایت خو د از رژیم او ادامه خواهند داد.همچنان که اوضاع بهتر شد،توجه مردم بیش از پیشاز مسایل مربوط به خود معطوف گردید.
تمایل مردم به داشتن یک نقش سیاسی واقعی و یا دست کم داشتن تصوری از یک نقش سیاسی بطور وسیع افزایش یافت. در لحظه سرنوشت ساز، که وفاداری به سلطنت پهلوی در تعادل بود، شاه به شیطانی که خود می شناخت- دیکتاتوری- روی آورد، و نه به شیطانی که نمی شناخت- مشارکت سیاسی غیر انحصاری.
یک عقیده عمومی پذیرفته شده درباره منشاء و گسترش انقلاب، به وسیله حوادث ایران نفی گردید. چیزی اتفاق نیفتاد که بنابر تئوریهای جا افتاده مارکسیستی با نظریه های غربی مؤید این باشد که در دست داشتن جوامع روستایی کلیدی است که می تواند تلاطمات انقلابی را برانگیزد. [ 2 ] کشاورزان از معرکه برکنار ماندند، تصور کردند که کشمکش، جدال و ستیز بین مردم شهرنشین است. سه ماه پس از این که نیروهای خمینی قدرت را بدست گرفتند، اکثریت عظیمی از کشاورزان روستاهای نزدیک تهران عقیده داشتند که شاه پس از معامله با رهبری اسلامی به سلطنت بازخواهد گشت! زارعین انعطاف پذیر بودند. روستائیانی که به شهرها مهاجرت کرده بودند و از بحران اقتصادی صدمه دیده بودند، مشتاق به پیروی از ملاهای ناراضی بودند. تا نوامبر 1978 که دورنمای سقوط رژیم شاه پدیدار گردید، روستائیانی که در روستاها بودند، همه بطور یکسان خواستار شرکت در راهپیماییهای دولتی بودند.
اگر سازمانهای گسترده انقلابی مخفی تشکیل نمی گردیدند، با وجود همه مشکلات، انقلاب اتفاق نمی افتاد و یا می توانست به مسیری کشانده شود که اساسا متفاوت باشد. البته با وجود شبکه مسجد به روحانیون افراطی امکان داد تا بر اوضاع تسلط یابند و سپس تحول نهضت را کنترل کنند. برای خمینی آسان بود که با بسیج یک گروه فعال و موثر به رهبر پیامبر گونه متعصبین مذهبی تبدیل شود. در دوران حکومت شاه در ایران، روحانیون از سال 1963 تا 1977 یک نیروی حاشیه ای بودند که بطور فزاینده ای منزوی می شدند. بنابراین جای تعجب نیست که بنیادگرایان، نظام سیاسی سلطنتی را رد کرده و سیاستهای افراطی ضد دولتی را در پیش گیرند. [ 3 ] از نظر تاریخی، مهمترین پی آمد انقلاب، ممکن است اثبات ظهور مذهب به عنوان یک نیروی مهم سیاسی باشد. با درهم آمیختن ایدئولوژی حکومت الهی و قدرت انبوه مردم بر مبنایی درست، شق دیگری از انقلاب ارایه میشود که مارکسیسم و دیگر نمونه ها را تکامل می بخشد. این طریقی است که قدرتی دیگر مبتنی بر توجیهی متفاوت جانشین قدرت و مشروعیت شاه و یا هر رهبر غیر مذهبی دیگر می شود، و از نظر موضعی هدف خود را بدون توسل به خشونت به انجام می رساند. در این حالت بنیادگرایان اثبات کردند که حتی یک نیروی مسلح قدرتمند می تواند از دوران متلاشی شود. مهترین عامل مضطرب کننده در مورد جنبش اسلامی خمینی، دکترین جنبش نیست بلکه بسیج موثر آن بود که گروههای مختلف اجتماعی را برای حمایت از یک حکومت اسلامی در یک سازمان سیاسی متشکل کرد. برتری روحانیت، آنچنان که خمینی ادعا کرد، نشان ضمنی به مبارزه طلبی دولتهای غیر مذهبی در همه جاست. اگر این پدیده به موجودیت و مقاصد خود ادامه دهد، روش دیرین غرب را مبنی بر جدایی حکومت و کلیسا تغییر خواهد داد.
تسلط روحانیت در ایران، جنبش خمینی را از شورش ساندینیستها در نیکاراگوئه، گروهی که در بسیاری موارد مشابه ایرن است، متمایز می سازد. سال 1979 در نیکاراگوئه، یک جنبش انقلابی در اصولی مبهم توسط یک گروه از نخبگان سازمان یافته رهبری شد، اما در آنجا مبارزه برای تحقق یک حکومت الهی نبود. در هر دو کشور، علی رغم حضور ابرقدرت آمریکا به عنوان تامین کننده تجهیزات نظامی، جنبش مردمی قادر بود که اول ناراضیان و سپس اکثریت عظیمی از جامعه را بسیج کند و تا جایی پیش برود که کشور را از اجرای وظایف خود باز دارد. نتیجه در هر دو کشور، بر کناری فرمانروایی که اهرمهای سنتی قدرت را در اختیار داشت اما نتوانست از آنها بهره بگیرد. شاه و سوموزا هنگامی که کوشیدند تا به دلایل سیاسی نیروهای نظامی را، خواه با قدرت کامل و یا در سطحی پایین تر به کار گیرند، هر دو، به این دلیل که دریافتند اگر چنین کاری بکنند وضع بدتر خواهد شد ونه بهتر، عجز مشابهی احساس کردند. در نیکاراگوئه، ساندینیستها ظرف دوماه یک دولت کارآمد ایجاد کردند. در ایران هنوز مردم رأی و نظری ندارند اما امکان موفقیت متداوم برای حکومت خمینی تیره و تار به نظر می رسد.
اعتقادات ملی و مذهبی مبارزین اسلامی که در فوریه 1979 به مشروعیت و قدرت رسید، نه توان تشکیلاتی دارد که ایران را اداره کند و نه دارای یک فلسفه و یا برنامه ای عقیدتی است که در درازمدت بتواند اکثریت مردم را جذب نماید. امروزه رهبری اسلامی از حمایت شوریده جمعی و پشتیبانی توأم با نگرانی گروهی دیگر و «بیعت توأم با بی تفاوتی » بسیاری از مردم بهره مند است. به هر حال، همچنان که فروپاشی اقتصاد ایران ادامه می یابد، گروههای قبیله ای و چپگرایان با جذب هواداران به آرمانهای خود بیش از پیش نیرومند می شوند. جاذبه روحانی خمینی، جنگ با عراق و نبودن یک سازمان نیرومند مبارز، موچب شده است تا نهضت اسلامی، هرچند ضعیف، کنترل را به دست گیرد.
اگر چه مردم روستا از شور انقلابی سرشار نبودند اما مخالفین به دلیل استراتژی سازمانی خوب و به علت ناکافی بودن عکس العمل دولت در برابر رشد نارضایتیها، توانستند ابتکار سیاسی را از دست شاه خارج کنند. اقدام سریع توسط نخبگان حکومت برای کنترل ناآرامیها، چه از طریق انجام اصلاحات و یا درهم شکستن انقلابیون به وسیله نیروهای نظامی ویا به کارگیری هر دو مورد، می توانستند انقلاب را متوقف و یا آن را از مسیر خود منحرف سازد. این استراتژی کج دار و مریض شاه بود که موجب رشد احساسات انقلابی گردید و میانه روهارا به سویی راند تا به کسانی نزدیکتر شوند که خواستار سرنگونی نظام موجود بودند ونه سازش با آن. انقلابهای موفق، طبیعتا به سوی مواضع تند و تعصب آمیز میل می کنند. این که آیا آنچه در ایران اتفاق افتاد ناگزیر باید از این الگو تبعیت می کرد امر چندان مسلمی نیست. اگر شاه در دهه 1970 برای توسعه نظام سیاسی مملکت یک کوشش جدی به عمل آورده بود، مطمئنا نتیجه ای متفاوت به دست می آمد. شاه مردد بود، چرا که از پی آمدهای اقدامات مختصری که طی سالهای 1961 و 1962 برای دادن آزادی بیشتر به عمل آورده بود، خرسند نبود. متاسفانه تشویق مردم به مشارکت در امور سیاسی، شاه را با خطراتی درگیر کرد که برای پذیرفتن آن آمادگی نداشت. شاه اگر بیشتر انعطاف پذیر بود شاید بطور کلی انقلاب رخ نمی داد و یا دست کم زمینه تسلط انقلابیون میانه رو بیش از افراطیون فراهم می گردید. اما محمدرضا پهلوی فاقد درک و احساس بود و قادر نبود نتیجه حاصل از ناتوانی خود را در انتخاب بین فرصت دادن به مردم برای مشارکت در امور مملکت و یا تشدید اقدامات خود، پیش بینی کند. شاه با این وقت گذرانی لعنت هر دو جهان را به جان خرید.
چگونه یک نظام سیاسی فرو می ریزد
بسیاری استدلال کرده اند که شاه باید برای حفظ نظام سیاسی پهلوی با قدرت کامل عمل می کرد. در حالی که شاه به دلایل خاص خود از ارتش جلوگیری به عمل آورد.- به دلیل عدم تمایل در قتل عام مردم و ترس از این که با اعمال خشونت، پسرش نتواند جانشین او بشود- به علت تسلط شاه بر جریانات تصمیم گیری، رهبران دستگاه حاکمیت مایل نبودند که بدون اطمینان از جانب شاه شخصا دست به عمل بزنند. از 1963 تا 1978 شاه تمام قدرت سیاسی و تصمیم گیری را در اختیار خود گرفت. سیاستمدارانی که از اعتبار برخوردار بودند و برای حفظ شاه، مهارت سیاسی داشتند و او را از مشکلات آگاه می کردند یا مرده بودند و یا از نظر سیاسی بی اثر شده بودند. هنگامی که فشار بالا گرفت، اکثر نخبگان به کشورهای خارج کوچ کردند و برای اقامت همیشگی خود جوامعی را برگزیدند که ارزشهای حاکم بر آن جوامع بالاتر از ارزشهایی بود که برای ایجاد آن در کشور خود کوشیده بودند، به خصوص که پس از پیروزی، بنیادگرایان همه آنچه را که نخبگان ایجاد کرده بودند خنثی کردند.
امتناع شاه از تقسیم قدرت با اطرافیان دستچین خود در حزب رستاخیز، این حزب را به عنوان یک قدرت سیاسی به شدت نابود کرد. شاه که خویشتن را به کانون وفاداران ارتشی مبدل کرده بود، به هنگام بحران در اوت 1978 تا فوریه 1979 موجب شد تا بلندپایگان نظامی از دست زدن به عمل منع شوند، چرا که شاه، آنها را حتی در مواردی که قضاوت درست تری داشتند از اقدام بازداشت. در سپتامبر 1978 مهارت سیاسی شاه شدیدا زیر سؤال بود و هنوز هیچ یک از مشاوران مورد اطمینان، دوستان قدیمی و یا سیاستمداران جدید برای ارایه طرحی در جهت ایجاد وضعی مورد قبول چه از طریق چه از طریق اعمال خشونت و یا اقدامات صلح آمیز قدم پیش نگذاشته بودند. جمع افراد صمیمی اطراف شاه هیچ گاه گروه بزرگی را تشکیل نمی دادند و این گروه، با کنار گذاردن رهبران سیاسی، به تدریج کوچکتر شد و از واقعیتها جدا افتاد. در ماه نوامبر شاه برای مذاکره با مخالفین و انقلابیون متعهد که حالا در کنار یکدیگر صف آرایی کرده بودند دیگر کسی را نداشت. در این ضمن مخالفین با دقت و احتیاط، مفهوم قدرت و مشروعیتی را که به مدت 50 سال توسط رضاشاه و محمدرضا شاه در ایران حفظ شده بود به تدریج از میان برد.
احساس عدم اطمینان شاه و سیاست تردید آمیز او که طبیعت سیاستهای رژیم پهلوی بود، منجر به سقوط سیاسی کشور گردید. هیچ نهاد مستقلی برای جلوگیری از درهم شکستن نظام و جذب برخی از قدرتها که در حال فروپاشی بودند وجود نداشت. نه شاه و نه نیروهای مسلح او آنقدر نیرومند نبودند تا برای تظاهراتی که در حال نابود کردن حاکمیت بود محدودیتهایی ایجاد کنند. اقدامات ناچیز ارتش در بحرانهای شدید- ژوئن 1978 برای جلوگیری از شورش، سپتامبر برای اعاده نظم پس از قضیه میدان ژاله، و ماه نوامبر برای آرام کردن تهران- فقط بطور موقت فروپاشی نظام را متوقف ساخت. کسانی که برای پیروزی برنامه ای جامع را داشتند انقلابیون بودند و نه شاه و دولت او. در پایان ماه نوامبر مخالفین بسیار نیرومند شدند و پیشرفت حوادث چنان با سرعت فزونی گرفت که هر گونه تلاش جدی برای متوقف کردن و یا منحرف ساختن انقلاب منجر به خونریزی شدید می گردید. قبل از این زمان شاه اندک مجالی برای تدبیر داشت، اگرچه در آغاز ماه اوت این امکانات شدیدا رو به کاهش نهاد.
شاه چه می توانست بکند؟ پاره ای استدلال می کنند که جز سرکوبی جنبش چریکی به هنگام شروع عملیات در آغاز سال 1970 چاره ای نداشت. تا آن زمان شاه کشور را با ابزار سیاسی اداره می کرد- ریشخند کردن این، اغوا کردن آن و رشوه دادن به دیگری- و از نیروی نظامی به عنوان یک وسیله برای کنترل کشور استفاده میشد. همچنان که توجه شاه به مسایل بین المللی معطوف گردید و گروهههای شورشی جسورتر شدند، شاه به ساواک بیشتر متکی گردید و عملا می گفت « خودتان مشکل را حل کنید و مزاحم من نشوید». ساواک دستور را با شدت اجرا کرد و کسانی که نارضایتی اندکی داشتند با خشونت به اردوی مخالفین رانده شدند. به هر حال، مخالفین زمانی واقعا نیرومند شدندکه شاه در سال 1977 تصمیم گرفت به مردم اجازه دهد تا در فعالیتهای سیاسی مشارکت بیشتری داشته باشند. مخالفین از قِبَل نارضایتیها که اوج می گرفت برای ایجاد برنامه سیاسی استواری که بتواند جایگزین عملیات جنگ و گریز چریکها باشد سود بردند. با تبدیل نظام ایران به نظام سیاسی تک حزبی، شاه ایران مطمئن شد کسانی که رژیم را حمایت می کردند درگیر فعالیتهای سیاسی «قابل قبول» خواهند شد. اما عکس العمل ناشی از نظام تک حزبی به جای جذب مخالفین میانه رو، منزوی کردن چپگرایان و بی تحرک ساختن مرتجعین مذهبی، موجب شد تاگروههایی که خارج از حزب واحد بودند به سوی همبستگی رانده شوند. ائتلاف مخالفین بین ناراضیان غیر روحانی که از مهارتهای سیاسی برخوردار بودند و رهبری مذهبیون افراطی و میانه رو شکل گرفت. گروههای غیر متجانس تنها بر پایه دشمنی با رهبر کشور متحد گردیدند. از آنجا که چاره اندیشیهای شاه چه در زمینه فشار و تهدید و یا جلب و تحبیب، سخت ناهنجار بود، گروه افراطی تر صف مقدم مخالفین- مذهبیون مرتجعی که در اطراف ملاها حلقه زده بودند- مورد حمله قرار گرفتند.[ 4 ] موضوع اصلی، مشارکت مردم در امور سیاسی بود. همچنان که شاه، به سمبل سیاست درهای بسته مبدل می گردید آنچه توسط مخالفین ارایه می گردید باعث می شد که حتی قشرهای میانی جامعه خواسته ها و انتظارات بیشتری از شاه داشته باشند. شاه تا روزی که درگذشت درک نکرد که رفاه اقتصادی مردم کشور کافی نبوده است. همین که زندگی مردم به یک سطح قابل قبول رسید مردم می خواستند بدانند که امور مملکت چگونه اداره می شود. شاه مردد بود که آیا به مردم آزادی بیشتری بدهد و مردم را بفریبد که راست یا دروغ باور کنند از آزادی سیاسی برخوردارند و یا از پذیرفتن درخواستهای مردم امتناع ورزیده و آنها را مجبور به اطاعت سازد. فاجعه این است که شاه هرگز نتوانست تصمیم بگیرد که کدام راه درست است.[ 5 ]

 

نفی تجدد از سوی انقلابیون
اکثریت عظیمی از ایرانیان به منظور « پاکسازی» سیاست پیشرفتهای اقتصادی ایران ائتلاف انقلابی را پشتیبانی کردند و نه برای معکوس کردن جریان پیشرفت آن. اما بنیادگرایان اسلامی اطراف خمینی آنچه را که در جامعه ایران «غرب زدگی» می نامند رد می کنند و به جای آن درصدد بازگشت به راههای کهنه و نفی همه کوششهای نوسازی هستند. حزب جمهوری اسلامی توانایی دگرگون کردن سیاستهای اقتصادی شاه را دارد اما کمتر سیاست سودمندی دارد که جای آن را بگیرد. احتمال داده نمی شود که مخالفت با نوسازی به عنوان یک سیاست قابل دوام باقی بماند. سال 1979 تولید ناخالص ملی حداقل 20 تا 25 درصد کاهش یافت و این تنزل در سال 1980 بسیار بیشتر بود. با این همه اکثر ایرانیان عیبی در بهبود وضع اقتصاد کشور نمی دیدند. ملاحظات عمل دلبستگی شدید مردم را به اسلام تعدیل می کرد.
با این همه، یکی از دلایلی که موجب مخالفت با شاه شد این بود که بسیاری از مردم فکر میکردند که کمتر از استحقاق خود دریافت می دارند. بنیادگرایی خمینی با توجه به آشفتگیهای جدی اقتصادی، بدون یک نوع تحریک فوق العاده مردم مثل موضوع هجوم عراق، نمی تواند به عنوان یک ایدئولوژوی به مردم ارایه شود. این بنیادگرایی برای حفظ دستاوردهای سیاسی خود مشکلات زیادی خواهد داشت.
بنیادگرایان اسلامی در حال تحمیل منهیات دیرین اسلامی که فراموش شده است بر یک جامعه انقلابی هستند. مشروبات الکلی غیر قانونی است و قابل پیش بینی است که بازار سیاه رواج یابد. یکی از موفقیتهای ناچیز آیت الله مبارزه با موسیقی غربی است که «نوار قاچاق» در همه جا یافت می شود. قضاوتها و محاکمات انقلابی، سریع، شدید و بیش از حد مستبدانه است. احکام مربوط به عهد عتیق مانند سنگسار زناکاران و اعدام متهمین به همجنس بازی، موجب فریاد و فغان همان سازمانهای حقوق بشر شده است که در زمان شاه نسبت به اتهامات کم دامنه تر و مجازاتهای کم اثرتر اعتراض می کردند. از بی رحمی پلیس کاسته شده است اما هرگز از بین نرفته است. خشونتهای بی دلیل و تصادفی به جایی رسیده است که بسیاری از شهروندان خود را امن تر از زمان شاه نمی بینند.
در آموزش و پرورش اصول اسلامی دوباره مورد تاکید قرار گرفت. به منظور به حداقل رساندن کار مراکز آموزش عالی، از ژوئن 1980 دانشکده های علوم انسانی و هنری، در دانشگاههای مهم کشور بسته شدند، تنها دانشکده های پزشکی و علوم بازماندند. کلاسهای مختلط از بین رفت. معلمین اجازه ندارند تا در دروس آمار برای توضیح احتمالات از تاس تخته نرد استفاده کنند، چرا که اسلام قماربازی را حرام می داند. کتابهای درسی تاریخ دوباره نوشته شد و عکسها و صفحاتی که مربوط به نظام شاه بود از کتابهای درس تمام مدارس ابتدایی، متوسطه و دانشگاهی حذف گردید. بسیاری از قدیمیها و معلمین با صلاحیت که پیشگام حرکت انقلابی بودند توسط جوانهای بی تجربه اما پر حرارت کنار زده شدند. تحصیل کرده های دانشگاههای غرب که اصولا با سرنگونی شاه موافق بودند، به علت توهینی که به اعتقادات« فاسد » آنها می شد هرگاه فرصت به دست می آوردند از کشور خارج شدند. اواسط سال 1980 یک فیلسوف کهنسال اسلامی در تهران اظهارنظر کرد که «فاصله ای که ایران امروز را از قرون وسطی جدا می کند بسیار ناچیز است».
اکثریت بزرگی از کشاورزان و قشرهای فرودست جامعه شهری به اصول مبارزه خمینی علیه نوسازی و ارزشهای فرهنگی غرب کاملا بی علاقه هستند. آنها از احیای اسلام، فعال شد مجدد قوانین قرآنی و سخت کردن محدودیتهای زمان خوشحال هستند اما از گزارشات مربوط به توسعه فساد بین ملاها و به خصوص شایعات مربوط به ارسال مبالغ هنگفت به خارج توسط ملاها ناخشنودند. اینک پرسشهایی مطرح است که چرا کشور، تحت حکومت شاه از نظر اقتصادی وضع بهتری داشت در حالیکه طبق گفته خمینی و افراطیون اسلامی، شاه ثروت مملکت را می دزدید و مردم را فریب می داد. این مردم تهیدست شهری بودند که نیروی انسانی تظاهرات انبوه مردم را تامین می کردند. این مردم، سرانجام آمادگی آن را دارند که آنن را دارند که آلت دست دیگران، به خصوص فداییان و حزب توده که بدون تب و تاب اسلامی طرفدار راه حلهای ریشه ای اقتصادی هستند قرار گیرند.
همچنان که مفاهیم اقتصادی بنیادگرایان روشن بشود، قشرهای میانی جامعه نیز و به خصوص زنها بطور فزاینده ای بیزار خواهند شد. در حالی که تمایل شرکت این بخش از جامعه بای احیای امور اقتصادی و تجاری ایران ضروری است.
قوانین اسلامی با گسترش کمبودها، ادامه بیکاریهای زیاد و ضعیف شدن حس میهن پرستی، مشوق رشد چپگراها و و گسترش احساسات ضد مذهبی شده است و شادی انقلابی به ستیز و خون ریزی تبدیل گردیده است قانون اساسی اسلامی اقلیتهای قومی و نیز اغلب رقبای مذهبی خمینی را که بیشتر میانه رو بودند بیزار کرد و هر دو گروه از شیعه گری خاص خمینی دچار ترس شدند. محاکمات انقلابی بر مبنای قوانین اسلامی و محکوم کردن مقامات پیشین به اتهام «محاربه با خدا» و «مفسد فی الارض» همان نتیجه ناخواسته را برای خمینی دارد که عملکرد ساواک برای شاه داشت . افراد خانواده کسانی که به قتل رسیدند دشمن حکومت اسلامی شده اند . بستگان قربانیان بالقوه سرشار از ترس و نفرت گشته اند. در حالی که بسیاری از نزدیکان انها که اعدام شده اند به خارج گریخته اند بسیاری دیگر برای گرفتن انتقامی شدید و مخالفت بی امان با ملارها در ایران باقی مانده اند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   39 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اهمیت انقلاب ایران

دانلود مقاله فلسفه آموزش و پرورش ایده آلیسم و رئالیسم

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله فلسفه آموزش و پرورش ایده آلیسم و رئالیسم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

فلسفه آموزش و پرورش ایده آلیسم و رئالیسم

 


مقدمه:
یک : ایده‌آلیسم 1 - نمی‌توان "وجود" و "ادراک " را مساوی دانست آن گونه که برکلی عقیده دارد (زیرا اشاره شد که از تحلیل این جمله مطابقت و تساوی وجود و ادراک ناشی نمی‌شود و مساوی دانستن آن دو خلط مقام ثبوت و اثبات است). 2 - از این نظر برکلی که وجود مساوی ادراک است به هیچ وجه انکار جوهر مادی آن گونه که برکلی می‌گفت نتیجه نمی‌شود. 3 - برکلی جهان خارج و علم به آن را بطورکلی نفی نمی‌کند، بلکه وی جهان (جوهر) مادی مستقل از ادراک را نفی می‌کند، اگرچه نظریه شناخت برکلی در نهایت به دلیل حسی مذهب بودن او به نفی جهان خارج منجر می‌گردد (زیرا وی می‌خواهد مشکل نظریه شناخت خود را با یک اعتقاد مذهبی و متافیزیکی (خدا) رفع کند با اینکه وی اصالت تجربی (حسی) است . 4 - چون برکلی به نوعی جهان خارج (طبق نظر خودش) قائل است و فقط جهان مادی خارج از ذهن و ادراک انسان را انکار می‌کند، لذا نمی‌توان او را در ردیف سوفسطاییان قرار داد. 5 - طرد و نفی ماده در نظریه برکلی مقدمه‌ای برای اثبات اصالت روح و خداست . 6 - اعتقاد به وجود خداوند در ایده‌آلیسم بویژه فلسفه برکلی نقش اساسی داردو خدا غایت آفرینش محسوب می‌شود (یکی از موارد هماهنگی با رئالیسم اسلامی است). 7 - ارزشهای اخلاقی کلی و مطلق و تغییرناپذیرند، چون منبع ارزشها خداوند است و دین و اخلاق نیز به هم پیوستگی کامل دارند. (مورد اشتراک با رئالیسم اسلامی) 8 - شر امری عدمی و منفی است و در جهان، خیر، اصیل است و شر امری تبعی . (نقطه اشتراک با رئالیسم اسلامی) 9 - بعد اصیل انسان بعد روحانی اوست لذا انسان شریفترین و برترین مخلوقات خداوند است و به لحاظ دارابودن دو ویژگی (خصوصیت) مهم یعنی عقل و اختیار (اراده) دارای جایگاه ویژه‌ای است (این مورد نیز از موارد اشتراک با رئالیسم اسلامی است). 10 - نظریه توافق (که ملاک درستی معرفت از نظر ایده‌آلیسم است) در زمینه معرفتهای تحلیلی و منطقی درست است اما در مورد معرفتهای ترکیبی و غیرتحلیلی کارآیی ندارد و کافی به نظر نمی‌رسد (این مورد از نکات مورد اختلاف با رئالیسم اسلامی است). 11 - در جریان تعلیم و تربیت آنچه از نظر ایده‌آلیسم مهم است ایده‌آل است و این ایده‌آل که اساس جهان را تشکیل می‌دهد "خدا" است و تمام فعالیتهای تربیتی باید به سوی او جهت‌دهی شود (این مورد نیز از موارد هماهنگی با رئالیسم اسلامی است) و چون انسان دارای ویژگی مهم عقل و اختیار است لذا تنها موجود قابل تربیت است و باید در جریان تعلیم و تربیت بر رشد عقل و اختیار وی تکیه شود. اگرچه معلم طبق نظر ایده‌آلیست‌ها نقش اصلی و اساسی را در جریان تعلیم و تربیت دارد اما باید توجه داشت که اهمیت قائل شدن به نقش معلم و جهت دادن تعلیم و تربیت به سوی ایده‌آل (خدا) نباید باعث تحت‌الشعاع قرارگرفتن سایر جنبه‌ها و عوامل تربیتی گردد. 12 - تکیه بر آموزشهای اخلاقی و رشد خصوصیات اخلاقی در جریان تعلیم و تربیت یکی از ویژگیهای نظام تربیتی مکتب ایده‌آلیسم است (رئالیسم اسلامی نیز چنین ویژگی را در تربیت قائل است). دو: رئالیسم اسلامی 1 - فلسفه رئالیسم اسلامی از مکتب ایده‌آلیسم، که موجودات جهان را وابسته به انسان و ادراکات او تلقی می‌نماید، متمایز است . 2 - اگرچه فلسفه استاد علامه طباطبایی و استاد مطهری جزو مکتب رئالیسم قرار می‌گیرد اما با توجه به ویژگیهایی که دارد با آن نیز تفاوت دارد، لذا آن را به عنوان رئالیسم اسلامی می‌توان نامید. 3 - رئالیسم اسلامی اعتقاد به وجود جهان خارج از ذهن (واقعیت قائل شدن برای موجودات خارجی) را یک اصل اساسی و فطری می‌داند که سرحد ایده‌آلیسم و رئالیسم است . 4 - جهان‌بینی رئالیسم اسلامی "خدا محوری" است یعنی جهان، ماهیت ازاویی و به سوی اویی دارد و غایت جهان هستی خداوند است . (نقطه اشتراک با ایده‌آلیسم) 5 - انسان دارای دو بعد جسمانی و روحانی است که بعد اصیل او همان بعد روحانی است (اصالت روح) که دارای ویژگیهای مهم عقل و ایمان، اختیار و فطرت است لذا مشکل ثنویت روح و بدن بخوبی حل می‌گردد (از طریق حرکت جوهری، الروح جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء). 6 - ارزشها و اصول اخلاقی کلی و مطلق بوده و به من ملکوتی انسان که جنبه خدایی دارد مربوط می‌شود; به عبارت دیگر منبع ارزشها در خدا و ریشه اخلاق در دین است . 7 - حصول علم به جهان خارج امکان دارد و ادراک یک کار ابداعی نفس و حس مقدمه آن است . (حس شرط لازم است نه شرط کافی) عقل و حس هر دو ابزار شناخت هستند و منابع شناخت نیز عبارتند از طبیعت ، عقل، قلب و دل، تاریخ و وحی که نشانگر جامعیت آن است . 8 - ملاک درستی معرفت مطابقت ذهن با امر خارجی است (نظریه مطابقت که در مقابل نظریه توافق قرار دارد). 9 - رئالیسم اسلامی فلسفه تربیتی (و نظام تربیتی) خاص دارد که با فلسفه تربیتی سایر مکاتب از جمله ایده‌آلیسم تفاوت دارد یعنی دارای هدف ، اصول و مبانی، روش و ... خاص است . اولا" تعلیم و تربیتی دینی و الهی است و به همین جهت هدف غایی و نهایی آن احیای فطرت انسانی یعنی قرب به خداوند و پرورش عبد صالح است . ثانیا" بر تربیت عقلانی و نقش آن در پرورش شخصیت دانش‌آموز تاکید دارد لذا می‌توان گفت تعلیم و تربیت رئالیسم اسلامی تعلیم و تربیتی معنوی و عقلانی است . 10 - تکیه بر آموزشهای اخلاقی و رشد خصوصیات اخلاقی در جریان آموزش و پرورش . 11 - علم و ایمان دو رکن اساسی برای تربیت و رشد هماهنگ انسان (انسان ایده‌آل) است . 12 - از ویژگیهای مهم این نظام تربیتی، جامعیت داشتن، همگانی بودن، تقدم تزکیه و تعلم و عدم محدودیت در کسب علم و دانش است .

 

هنگامی که سخن از پیوند دو مقوله به میان می آید اهمیت موضوع آنگاه نمایان می شود که ابتدا هر کدام از این دومقوله مورد بررسی و تحلیل قرار گیرند.
مسلما فلسفه و تعلیم و تربیت نیز نه تنها از این قاعده مستثنی نیستند بلکه چنین تحلیلی پیرامون این دو مقوله از اهمیتی مضاعف برخوردار است. فارغ از تحلیل لغوی واژه فلسفه به راستی می توان چنین گفت که فلسفه از جمله مفاهیمی است که شاید نتوان هرگز به اجماع کلی در مورد تعریف آن دست یافت. به نظر می رسد ماهیت فلسفه به تناسب شرایطی که فیلسوف در آن قرار دارد تعریف می شود. در این مقاله به چگونگی ارتباط فلسفه با تعلیم و تربیت پرداخته شده است. می توان فلسفه را همچون ویتگنشتاین یک نوع فعالیت در نظر گرفت (اسمیت1370:30).
چنین فعالیتی عمیق نگریستن، همه جانبه نگریستن و نقادانه نگریستن را سرلوحه خود قرارمی دهد. فضای فعالیت فلسفی در سه حوزه نظری ، دستوری و تحلیلی است. در حوزه نظری فلسفه به دنبال حصول پیوستگی در قلمرو اندیشه و تجربه است. مباحث ارزشی در قلمرو دستوری مطرح می شود و تمرکز بر کلمات و معنا بر عهده فلسفه تحلیلی است (نلر1383).
حال این سوال قابل طرح است که اندیشه فلسفی درصدد پرداختن به چه موضوعاتی است.
همان گونه که بر سر تعریف فلسفه توافقی صورت نگرفته به طور طبیعی بر سر موضوع و متعلق اندیشه فلسفی نیز اجماعی صورت نخواهد گرفت. هر فیلسوفی از ظن خود موضوعی را مورد تامل فلسفی قرار داده و آن بخش را در آثار خود برجسته ساخته است. در این میان پاسخ سوزان لانجر به این سوال قابل تامل است که می نویسد:«یک اندیشه فلسفی همچون سنگی است که به آب انداخته شود اگر سنگ بزرگ باشد تاثیر آن به شکل امواج حلقه ای شکل در کل آن محدوده ظاهر می گردد تا آن زمان که محو و ناپدید شود. مرکز انتشار امواج فلسفی، مساله ای خاص یا مجموعه ای از مسائل است که فرد می کوشد آنها را روشن سازد،دوباره سازمان دهد و یا حتی پرسش های کاملا تازه ای را جایگزین آنها سازد. در نتیجه نه هیچ موضوعی برای فلسفه نامناسب است و نه هیچ نقطه شروعی، برترین نقطه» (بهشتی 33:1377).
آنچه پیرامون تعریف فلسفه بیان شد در باب تعریف تعلیم و تربیت نیز صادق است. تعاریف متعدد و مختلف که توسط فیلسوفان و اندیشمندان حوزه تربیت مطرح شده خود گواه این مطلب است. مقوله تعلیم و تربیت از جمله مباحثی است که قدمتی به درازای اندیشه فلسفی دارد. دلیل این امر نیز آشکار است زیرا انسان تنها موجودی است که نیازمند تربیت است تا به کمال انسانیت خویش برسد. تعلیم و تربیت فرایندی است که به واسطه آن میراث فرهنگی و معلومات بشری به انسان انتقال می یابد. به عبارت دیگر در حوزه تعلیم و تربیت سخن از فعالیت هایی است که به واسطه آنها یک نسل علوم و فنون و در یک کلام میراث بشری را به نسل دیگر انتقال می دهد. (اسمیت 1370).
با بررسی دو مقوله فلسفه تعلیم و تربیت مساله پیوند فلسفه و تعلیم و تربیت مطرح می شود. چنانکه پیش از این بیان شد تعلیم و تربیت خود یک مساله فلسفی است. هنگام طرح این سوال که «تعلیم و تربیت چیست؟» سوال دیگری مطرح می شود و آن این است که «انسان چیست؟» و این خود سوالی فلسفی است. به دلیل چنین قرابتی رشته ای بین رشته ای به نام فلسفه تعلیم و تربیت شکل گرفته است. فلسفه تعلیم و تربیت همچون خود فلسفه در سه موضوع نظری، دستوری و تحلیلی فعالیت می کند. در حوزه نظری، نظریه های تربیتی مطرح می شود و تعقیب اهداف در حوزه دستوری دنبال می شود. در نهایت ایضاح گفته های نظری و دستوری در حوزه تحلیلی صورت می گیرد (نلر.1383) در این میان برخی بر این اعتقادند که فیلسوف تربیتی در قلمرو «چرایی» وارد می شود و قلمرو «چگونگی » خارج از حیطه وظایف اواست. بر عهده فیلسوف تعلیم و تربیت است که به سوالاتی همچون «آدمی چیست؟» «تربیت چیست ؟» «آیا می توانیم تربیت کنیم؟»، «آیا باید تربیت کنیم؟»، «چگونه باید تربیت کنیم؟»... پاسخ دهد.
نظریه های تربیتی و مکاتب فلسفی پیش از این به ارتباط نزدیک و عمیق فلسفه و تربیت اشاره شد. مسلما هر نظریه تربیتی بر بنیان تفکری فلسفی استوار است. حال به اجمال به بررسی 4 نظریه مهم تربیتی معاصر و خاستگاه فلسفی آنها خواهیم پرداخت. ذکر این نکته ضروری است که تقسیم بندی های مختلفی در این باب صورت گرفته که به نظر تقسیم بندی ذیل یکی از مناسبترین تقسیم بندی ها است.
بنیادگرایی: خاستگاه این نظریه که گاهی از آن به ماهیت گرایی نیز تعبیر می شود ریشه در مکتب ایده آلیسم دارد. ما نخست به بررسی اجمالی ایده آلیسم خواهیم پرداخت.
سپس نشان خواهیم داد که بنیادگرایی که ریشه در ایده آلیسم دارد دارای چه ویژگی هایی می باشد.بنیانگذار ایده آلیسم در مغرب زمین افلاطون است. به لحاظ معرفت شناسی ایده آلیسم منشائ معرفت را عقل و مستقل از تجربه می داند. از نگاه این مکتب ذهن موجودی فعال است و شناخت واقعی نه از طریق تجربه حسی بلکه از طریق یادآوری و تذکار ایده ها صورت می گیرد. فرد از طریق شهود ، درون نگری و بصیرت به درون خود نگریسته و نسخه ای از ایده ها را در آن می یابد (گوتک1380).این بدان معنا است که آنچه که در صدد شناخت آن هستیم از پیش در ذهن وجود دارد. می توان در یک کلام ایده آلیسم را تقدم واقعیت غیر مادی بر واقعیت مادی و یا تقدم ذهن بر عین تعریف کرد. به لحاظ ارزش شناسی، ایده آلیسم ارزشها را اموری مطلق، جاودان و تغییرناپذیر در نظر می گیرد که در خدا یا یک نیروی روحی غیر شخصی قرار دارند (شعاری نژاد 1381).
در نگرش ایده آلیستی تعلیم و تربیت از اهمیتی خاص برخورداراست. هدف از تعلیم و تربیت رشد و تکامل ذهن در نظر گرفته می شود. یادگیری فرآیند یادآوری ایده ها و کاربرد آنها است.
در فرآیند یادگیری دانش آموز ترغیب به کشف و یادآوری حقایقی می شود که در ضمیر خود او وجود دارند (گوتک 35:1380).
چنانکه پیش از این بیان شد بنیادگرایی از ایده آلیسم سرچشمه می گیرد. اگر خواهان بررسی آرائ تربیتی بنیادگرایان هستیم می توان آنها را در موارد ذیل چنین خلاصه نمود:
(1): در بنیادگرایی معیارهای فکری و عقلی از جایگاه خاصی برخوردار هستند.
(2): بنیادگرایی بر حفظ و انتقال میراث اجتماعی به نسل های بعدی تاکید می کند.
(3):انتقال میراث اجتماعی و فرهنگی به نسل های بعدی در راستای حفظ همبستگی اجتماعی و خیرعمومی صورت می گیرد.
(4): بنیادگرایان بر پرورش ذهن بسیار تاکید می کنند (شعاری نژاد1381).
از بنیادگرایان معروف می توان به افلاطوان، فروبل، کانت، برادلی، کروچه و... اشاره کرد.
پایدارگرایی: این نظریه ریشه در رئالیسم دارد. بنیانگذار رئالیسم در تاریخ اندیشه غرب ارسطو است. آنچه در رئالیسم اصل محسوب می شود این است که واقعیت امری مادی است و اشیائ دارای وجودی مستقل از ذهن شناسنده هستند.از دیدگاه رئالیسم ذهن انسان در بدو تولد همچون لوح سفیدی است که به تدریج معلومات از طریق حواس در آن نقش می بندند. پیروان رئالیسم علاوه بر این که به اصل استقلال وجود اشیا معتقد هستند بر اصل قابلیت شناسایی جهان نیز تاکید می ورزند دو اصلی که می توان گفت لازم و ملزوم یکدیگرند (شعاری نژاد1381).

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 19   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله فلسفه آموزش و پرورش ایده آلیسم و رئالیسم

دانلود مقاله لیزرهای الکترون آزاد

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله لیزرهای الکترون آزاد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

هانری فرویند و رابرت پارکر
الکترونها به کمک میدان مغناطیسی می توانند در امواج نوری انرژی بدمند . پرتو شدیدی که حاصل می شود می تواند ساختارهای بلوری را بکارد و احتمالاً موشکها را در فضا منهدم کند .

 

لیزر الکترون آزاد علی الوصول چشمه نور بسیار قابل انعطافی است ، بازده آن زیاد است عملاً روی طول هر موجی کوک می شود . در توانهای زیاد کار می کند و البته نور همدوس تولید می کند . در صورتی که لیزرهای گازی و حالت جامد فقط در طول موج هایی که خاص گذارهای انرژی مواد فعال آنهاست می توانند نور تولید کنند . اگر چه لیزرهای زرینه ای را هم می توان روی نواری باریکی از طول موجها کوک کرد . ولی دمش نوری آنها ( معمولاً ) مستلزم لیزر گازی است و بعلاوه این لیزرها فقط در توانهای نسبتاً کم می توانند کار کنند . نکته دیگر اینکه ، بر خلاف لیزرهای مداول که نوعاً فقط تا چند درصد از انرژی دریافتی را به نور تبدیل می کنند بازده بالقوه لیزرهای الکترون آزاد به 65 درصد نیز می رسد . از لیزرهای الکترون آزاد تا کنون در آزمایشهایی در زمینه های گوناگون از فیزیک حالت جامد گرفته تا زیست شناسی مولکولی استفاده شده است و فعلاً روی تکمیل گونه هایی از آن برای مقاصد مختلف نظامی از جمله سلاحهایی برای هدایت انرژی کار می شود .
تا کنون لیزرهای الکترون آزاد عمدتاً به آزمایشگاه محدود بوده اند و اغلب آنها در مجاورت شتاب دهنده های الکترون ساخته شده اند . اگر چه لیزر الکترون آزاد توانایی آن را دارد که در طول موج های میکرو موج تا فرابنفش نور گسیل کند اما پژوهشگران در به کار انداختن آن در طول موجهای مرئی و کوتاهتر با دشواریهایی مواجه بوده اند . لیزرهای الکترون آزاد بتازگی جایگاه خود را پیدا کرده اند . برای آنها شتاب دهنده هایی مطابق ضرورتها طراحی می شود . و تجهیزاتی برپا می شود تا دست اندر کاران رشته های دیگر نیز بتوانند از برکات این چشمه جدید نور شدید بهره مند شوند .
در لیزر الکترون آزاد نیز مثل لیزرهای معمولی ، نور همدوس توسط الکترونها گسیل می شود اما در این مورد ( چنانکه از اسم لیزر هم پیداست) الکترونها به جای آنکه به اتمهای ماده فعال لیزر مقید شوند به شکل باریکه ای در خلاء حرکت می کنند . چون الکترونها آزادند طول موجی که گسیل می کنند به گذار مجاز میان دو تراز انرژی یک ماده خاص محدود نمی شود . در اصطلاح مکانیک کوانتمی ، الکترون در اثر انتقال از یک تراز انرژی به تراز دیگر در پیوستاری از ترازها نور گسیل می کند . البته این فرایند را صرفاً با نظریه الکترو مغناطیس کلاسیک نیز می توان توصیف کرد . نور این لیزرها در اثر برهم کنش سه عامل تولید می شود :
باریکه الکترون ، یک موج الکترو مغناطیسی که در همان راستای حرکت الکترونها در کاواک لیزر حرکت می کند و یک میدان مغناطیسی که در فضا دوره ای است و به وسیله یک مجموعه آهنربا مشهور به ویگلر ایجاد می شود . تاثیر میدان مغناطیسی ویگلر روی الکترونها طوری است که الکترونها به موج الکترومغناطیسی انرژی می دهند . این انرژی باعث تقویت موج می شوند و بعداً لیزر آن را گسیل می کند .
وقتی موج نور از میان میدان مغناطیسی مواجی نظیر آنچه ویگلر ایجاد می کند می گذرد تغییرات فضایی میدان ویگلر با تغییرات میدان الکترومغناطیسی موج نور ترکیب می شود و یک موج زنش به وجود می آید که اساساً نقش تداخل این دو موج است . بسامد موج زنش با بسامد موج نور یکی است . ولی عدد موج آن برابر با مجموع عدد موجهای باریکه نور و میدان ویگلر است .
با اینکه بسامد موج زنش با بسامد موج نور یکسان است ولی چون عدد موج اولی بزرگتر( و بنابراین طول موج کوچکتر ) است آهسته تر از موج نور حرکت می کند .به همین سبب به آن موج « گرانرو » می گویند . میدان الکترو مغناطیسی موج گرانرو ترکیبی از میدان موج نور و میدان ساکن ویگلر است بنابراین عملاً این همان میدانی است که بر الکترون هنگام عبور از لیزر الکترون آزاد اثر می کند . اگر الکترون با سرعت این موج حرکت کند تحت تاثیرمیدانی ثابت قرار می گرد که به آن قسمت از موج تعلق دارد که با الکترون در حرکت است .
برهم کنش الکترونها و موج گرانرو شبیه به بر هم کنش موج سواران با موجی است که به ساحل نزدیک می شود . اگر موج سواران در آب حرکتی نداشته باشد موقع عبور موج فقط بالا می روند و بعد از زمانی کوتاه باز به جای اولشان باز می گردند . اما اگر موج سواران خود را با سرعت موج تطبیق بدهند و بتوانند بر موج « سوار » شوند اندازه حرکت قابل ملاحظه ای از موج دریافت می کنند که می توانند آنها را به طرف ساحل بکشانند .
( در لیزر الکترون آزاد ، الکترونها موج را تقویت می کنند بنابراین وضعیت بیشتر شبیه آن است که موج سواران را « هل » بدهند و ارتفاع آن را زیاد کنند . ) چگونه یک میدان مغناطیسی عرضی و یک موج الکترومغناطیسی که عمود بر امتداد آن منتشر می شود می توانند منجر به نیرویی محوری ( طولی ) شوند که می تواند از باریکه الکترون انرژی بگیرد ؟
الکترونی که در میدان مغناطیسی حرکت می کند تحت تاثیر نیرویی واقع می شود که هم بر امتداد میدان و هم بر امتداد حرکت عمود است . وقتی الکترون وارد میدان عرضی ویگلر می شود تحت تاثیر یک نیروی عرضی قرار می گیرد که به ان سرعتی عرضی می دهد . بر هم کنش این سرعت عرضی که ویگلر ایجاد کرده با میدان مغناطیسی موج الکترو مغناطیسی نیرویی عمود بر هر دو – در امتداد محور – ایجاد می کند که همان نیروی « گرانروی » است .
الکترونی که سریعاً از موج گرانرو حرکت می کند در خلاف جهت نیروی گرانروی در حرکت است و بنابراین کند خواهد شد . انرژی کل سیستم موج – ذره باید پایسته بماند بنابراین انرژیی که الکترون از دست می دهد نصیب موج می شود . به این ترتیب موج نوری که از داخل کاواک می گذرد با انرژی الکترون تقویت می شود . میزان تقویت به تفاوت سرعت الکترون با سرعت موج گرانرو و نیز به شدت بر هم کنش میان الکترون و این موج بستگی دارد . اگزر سرعت الکترونها و سرعت موج تقریباً برابر باشند الکترونها پیش از آنکه کند شوند و دیگر نتوانند از قله های موج بگذرند مقدار کمی انرژی به موج می دهند . اما اگر الکترونها خیلی سریعتر یا خیلی آهسته تر از موج گرانرو در حرکت باشند بر هم کنش میان این دو خفیف خواهد بود . وقتی الکترونها و موج گرانرو با هم در میدان ویگلر حرکت می کنند الکترونها انرژی از دست می دهند و کند می شوند تا اینکه دیگر نمی توانند از قله های موج گرانرو بگذرند . موج گرانرو سرعت الکترونها را آنقدر کم می کند که حرکت آنها کند تر از حرکت موج می شود . آن وقت قله بعدی از راه می رسد و دوباره به الکترونها شتاب می دهد به این ترتیب الکترونها به دام می افتند و در دره های موج گرانرو پس و پیش می شوند . در این هنگام عمل تقویت متوقف می شود . به این ترتیب باریکه پر انرژی الکترون به باریکه ای غیر یکدست با انرژی کمتر تبدیل می شود که در آن ناحیه هایی که چگالی الکترون در آنها زاید است متناوباً با نواحی کم چگالی جا عوض می کند . در مثال موج سواری ، مثل این است که دریای مملو از تخته های موج سواری با تراکم نسبتاً یکنواخت به دریایی تبدیل شود که در آن اغلب تخته ها موج خاصی را سوار شده باشند . کیفیت باریکه الکترون اولیه نقش تعیین کننده ای در مکانیسم دام اندازی دارد . هر چه دمای باریکه کمتر باشد توزیع سرعت در آن باریکتر است و کارایی لیزر الکترون آزاد بیشتر خواهد بود . اگر گستردگی توزیع سرعت در باریکه خیلی زیاد باشد بسیاری از الکترونها به جای آنکه بخش قابل توجهی از انرژی خود را ازدست بدهند و به دام موج گرانرو بیفتند بی آنکه سرعتشان در مجموع تغییر کند ، از میدان ویگلر می گذرند . گستردگی مناسب برای توزیع سرعت درباریکه بستگی به نوع باریکه و پارامترهای ویگلر دارد . هر چه طول موج کار لیزر کوچکتر شود قیدها شدیدتر می شوند به طوریکه برای کار لیزر در فرابنفش مشکلات شدیدی پیش می آید .

 

 

 

 

 

 

 

 

 


لیزر الکترون آزاد در ساده ترین شکلش مثل تقویت کننده ای است که توان موج الکترومغناطیسی گذرنده از کاواک را افزایش می دهد . لیزر الکترون آزاد کارهای دیگری نیز می تواند انجام دهد . می تواند به صورت نوسانگر عمل کند : موج الکترومغناطیسی از آیینه های دو سر کاواک ویگلر بازتابیده می شود به طوری که پرتو بارها در داخل سیستم رفت و آمد می کند و در هر گذر مقداری انرژی از باریکه الکترون دریافت می کند. این لیزر حتی می تواند به صورت تقویت کننده ابرتابنده عمل کند . که درآن باریکه الکترون امواج الکترومغناطیسی کتره ای ( نوفه شلیک )را که از کاواک ویگلر می گذرند تقویت می کند . اگر چه اصول کار لیزر الکترون آزاد نسبتاً ساده است ولی عملی کردن این اصول بسیار دشوار بوده است. اولین بار هانس ماتز از دانشگاه استانفورد طیف گسیلی باریکه الکترون در میدان مغناطیسی مواج را در سال 1951 محاسبه کرد . او و همکارانش ابتدا نور سبز آبی ناهمدوس تولید کردند و بعد موفق شدند که به تقویت همدوس در طول موجهای میلی متری دست یابند . چون کیفیت باریکه الکترون خوب نبود ماتز و همکارانش نتوانستند نور همدوس در طول موجهای مرئی تولید کنند .
در سال 1957 رابرت فیلیپس از شرکت جنرال الکتریک کاربرد میدانهای مغناطیسی مواج در تقویت میکرو موج را مستقلاً کشف کرد . او یوبیترون خود را طی هفت سال تکامل بخشید و طرحهای متعددی ارائه کرد که هنوز بکار می روند . یکی از دستگاههای او 150 کیلو وات پرتو میکرو موج همدوس در طول موج 5 میلی متر تولید کرد .فیلیپس از نظر زمانی بد شانسی آورد زیرا در آن زمان دنیای الکترونیک دوران انتقال از الکترونیک لامپی به الکترونیک جامد و قطعات مبتنی بر مکانیک کوانتمی را می گذارند و جنرال الکتریک ساخت یوبیترون را در سا 1964 متوقف کرد.
لیز الکترون آزاد در سال 1975/1354 بار دیگر مورد توجه قرار داد . این هنگامی بود که میدی ( کسی که اصطلاح لیزر الکترون آزاد را رایج کرد ) و همکارانش در استانفورد با استفاده از یک ویگلر مارپیچی و باریکه الکترونی که از یک شتابدهنده خطی می گرفتند توانستند خروجی لیزر co2 با طول موج 6 و 10 میکرون را تقویت کنند . موفقیت های میدی مرهون پیشرفتهایی بود که در تکنولوژی شتاب دهنده های خطی و طراحی ویگلر حاصل شد . همزمان با تحقیقات استانفورد آزمایشگران در چندین مرکز کاربر روی لیزرهای الکترون آزاد میکرو موجی ( اخلاف یوبیترون ) را شروع کردند . هدف از طرح هایی که در آزمایشگاه تحقیقاتی نیروی دریایی دانشگاه کلمبیا و موسسه تکنولوژی ماساچوست ( MIT ) اجرا می شد تولید تپهای کوتاه با توان قله بسیار زیاد بود . به فاصله کوتاهی طرح های دیگری در اکول پلی تکنیک فرانسه ، شرکت TRW و آزمایشگاه ملی لارنس لیومور آغاز شد . ( در بسیاری از کاربردها تپهای کوتاه بر تپهای بلند با همان توان متوسط برتری دارد زیرا با تپهای کوتاه قبل از آنکه باریکه فرودی حالت هدف را بطور قاب توجهی تغییر بدهد تعداد بیشتری فوتون تحویل هدف می شود . ) آزمایشگران از باریکه های الکترونی قوی با انرژی های بیش از یک میلیون الکترون ولت ( Mev ) و جریانهای بیش از 1000آمپراستفاده می کردند . گستره توان قله از دو مگا وات در طول موج دو میلی متر در کلمبیا تا یک جیگا وات در طول موج هشت میلی متر در لیور مور را شمامل می شد . لیزر لیورمور 35 درصد انرژی باریکه الکنرونش را به وسیله ویگلر نایکنواخت به پرتوالکترو مغناطیسی تبدیل می کرد. تازه در سال 1987/1366 بود که اولین لیزر الکترون آزاد نور مرئی با استفاده از حلقه انباشت الکترون ACQ دانشگاه پاریس در ارسی ساخته شد. از آن موقع تاکنون لیزر الکترون آزاد دیگری در مجاورت حلقه انباشت در نووسیبرسک دراتحاد جماهیر شوروی ساخته شد که نور مرئی گسیل می کند . لیزر الکترون آزاد نور مرئی دراستانفورد و بخش فضایی شرکت بویینگ در امریکا نیز با استفاده از شتا بدهنده های خطی رادیو – بسامدی ساخته شده است. در حال حاضر کار روی لیزرهای الکترون آزاد ، هم در طول موجهای مرئی و هم در طول موجهای میلی متری ادامه دارد. هدف اصلی پژوهشگران رسیدن به توانهای بیشتر ، بخصوص توانهای متوسط بیشتر ، و طول موجهای کوتاهتر است . نیل به این هدفها مستلزم پیشرفتهایی است درطراحی شتابدهنده الکترون ، تا بتواند باریکه هایی شدیدتر و یکنواخت تر تولید کند و همچنین در طراحی ویگلر ، تا بتواند انرژی بیشتری از الکترونها بگیرد و آن را در طول موجهای کوتاهتر نورجفت کند. بازده لیزر الکترون آزاد ساده ای که به ویگلر یکنواخت مجهز باشد حدی دارد . در بهترین شرایط الکترونهایی که از چنین سیستمی می گذرند می توانند 12 درصد از انرژی خود را به نوری که از کاواک می گذرد انتقال بدهند . با از دست دادن این مقدار انرژی الکترونها در دام موج گرانرو می افتند . سرعت آنها آنقدر کم می شود که دیگر نمی توانند به طور موثر انرژی به موج انتقال بدهند . برای افزایش بازده باید راهی پیدا کرد که یا حرکت موج گرانرو طوری آهسته شود که با سرعت الکترون تطبیق کند و یا الکترونها چنان سرعتی کسب کنند که با موج گرانرو همگام بمانند . برای حفظ سرعت پیشروی باریکه معمولاً لازم است که دامنه و یا دوره ویگلر دوک را کاهش بیابد . باریکه الکترون در ابتدای ورودش به ویگلر اساساً در خط راست حرکت می کند یعنی کل سرعتش در امتداد محور است . میدان مغناطیسی ویگلر باعث خمش باریکه در امتداد عرضی می شود . این کار از سرعت پیشروی می کاهد و بخشی از آن را به سرعت عرضی تبدیل می کند . البته ، این مولفه محوری سرعت است که باید با سرعت موج گرانرو تطبیق کند . کاهش تدریجی شدت میدان ویگلر و یا دوره آن بین دو سر کاواک سرعت عرضی الکترون را کم می کند و آن را دوباره به سرعت محوری تبدیل می کند . به این ترتیب با آنکه باریکه الکترون به موج نور انرژی می دهد و آن را تقویت می کند حرکت پیشرونده باریکه حفظ می شود . در این صورت گردشهای عرضی الکترونها کوچکتر خواهد بود و بنابراین سرعت محوری لازم برای همگامی با پیشرفت موج گرانرو حتی وقتی که سرعت کل کاهش می یابد حفظ می شود . در یک لیزر الکترون آزاد با ویگلر دوکی به دام افتادن باریکه الکترون در دره های موج گرانرو به معنی پایان انتقال انرژی نیست . همچنان که ویگلر ضعیف می شود الکترونهای به دام افتاده سرعت محوری کسب می کند که باعث سوار شدن آنها بر قله های موج گرانرو می شود و عمل تقویت ادامه می یابد . در لیورمور ویگلر دوکی در لیزر الکترون آزاد با طول موج میلی متری ، 35 درصد انرژی باریکه الکترون را می گیرد و به تابش الکترومغناطیسی تبدیل می شود در حالیکه ویگلر یکنواخت در همین سیستم فقط 6 درصد انرژی کسب می کند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


محاسبات نظری نشان می دهند که ویگلر دوکی می تواند تا 65 درصد از انرژی باریکه الکترون را به پرتو همدوس تبدیل کند .
نکته دیگر در طراحی ویگلر ، انتخاب میان ویگلر مارپیچی و ویگلر صفحه است. ویگلر مارپیچی باریکه الکترون را در مسیری حلزونی هدایت می کند در حالی که مسیر حلزونی سرعتهای عرضی و محوری باریکه ثابت می مانند ، ولی سرعت در حرکتی که ویگلر صفحه ای مسیری سینوسی به آن تحمیل می کند . در مسیر حلزونی سرعتهای عرضی و محوری باریکه ثابت می مانند ، ولی سرعت در حرکتی که ویگلر صفحه ای تحمیل می کند نوسانی است . برای انجام بر هم کنشی یکسان میان باریکه الکترونی و موج گر انرو ، میدان مغناطیسی مورد نیاز در ویلگر مارپیچی 70 در صد میدان ویگلر صفحه ای است. ولی در عوض ویگلر صفحه ای تنظیمش ساده تر و بنابر این برای کار با دوکی کننده های مختلف مناسبتر است. اگر چه ویگلرهای پیشرفته می توانند انرژی بیشتری از باریکه الکترون بگیرند ، ولی کارایی مطلوب مستلزم باریکه ای با کیفیت عالی است . آزمایشگران به اصلاح شتابدهنده های الکترون مشغول اند تا بتوانند باریکه های مورد نیاز لیزرهای الکترون آزاد را فراهم کنند . برای کارایی مطلوب هر لیزر الکترون آزاد خاصی به شتابدهنده مناسب خود نیاز دارد . برای مثال « حلقه های انباشت الکترون » باریکه های الکترون با کیفیت خوب و انرژی زیاد با جریانهای کم و متوسط تولید می کنند بنابراین برای لیزرهای کم توان و با طول موج کوتاه بسیار مناسب اند . بازده لیزرهای الکترون آزادی که با الکترونهای پر انرژی کار می کنند عموماً کم است زیرا جرم موثر الکترون هایی که با سرعتی نزدیک به سرعت نور حرکت می کنند زیاد است و بنابراین در بر هم کنش با میدان ویگلر حساسیت کمتری نشان می دهند باریکه الکترون در حلقه انباشت متشکل از یک رشته تپهای پیکو ثانیه ای است این تپها پیوسته در حلقه گردش می کنند وامکان می دهند که لیزر الکترون آزاد به صورت نوسانگر عمل کند . نور لیزر الکترون آزادی که به کمک باریکه الکترونی حلقه انباشت تولید می کنند شامل تپهای کوتاهی است که با تپهای باریکه تطبیق می کند . این تپها رفت و برگشتهای متعددی در کاواک انجام می دهد تا توان لازم را کسب کنند . در شتابدهنده های خطی رادیو – بسامدی از یک مجموعه کاواک استفاده می شود که حاوی میدانهای الکترو مغناطیسی با تغییرات سریع برای شتاب دادن الکترونهاست . این شتابدهنده ها باریکه هایی تولید می کنند که شامل ماکروتپهایی ( نوعاً با طولی در حدود میکرو ثانیه ) است که هر یک از آنها از یک رشته میکرو تپ پیکو ثانیه ای تشکیل می شود . در حال حاضر ، این شتابدهنده ها برای نوسانگرهای لیزرهای الکترون آزادی که نور مرئی گسیل می دارند الکترون فراهم می کنند . لیزرهایی که با شتابدهنده های خطی رادیو – بسامدی کا می کنند نیز مثل لیزرهایی که با حلقه انباشت کار می کنند ، نور را به صورت تپ منتها با توانهای بسیار زیادتر ارسال می کنند . شتابدهنده های خطی القایی هم قادرند لیزرهای الکترون آزاد پرتوانی را به کار بیندازند . اساس کار آنها بر این است که با تغییر سریع شدت میدان مغناطیسی در یک کاواک نیروی محرکه القایی ایجاد می شود . باریکه الکترون کار سیم پیچ ثانویه در مبدل مغناطیسی را انجام می دهد . قله توانی که شتابدهنده های خطی القایی تولید می کنند بلند تر از قله ای است که شتابدهنده های رادیو – بسامدی تولید می کنند ، اما برای رسیدن به توان متوسط زیاد باید به آنها پی در پی الکترون شلیک کرد . آزمایشگران در لیورمور توانسته اند به تپهایی به مدت 50 نانو ثانیه جریان 10000 آمپر و انرژی Mev 50 دست بیابند . پژوهشگران لیورمور در حال تکمیل شتا بدهنده هایی هستند که بتوانند چنین تپهایی را 10000 بار در ثانیه تولید کنند. گرچه شتاب دهنده های الکتروستاتیکی در مقایسه با شتابدهنده های خطی از توان متوسط کمتری بر خوردارند ، ولی می توانند باریکه های الکترونی پیوسته فراهم کنند که برای لیزرهای الکترون آزادی مناسب است که در گستره میکروموج تا مری نورگسیل می کنند. میکروترونها نیز قادر به این کار هستند. میکروترون دستگاهی است که فقط از یک کاواک شتا بدهنده رادیو – بسامدی و آهنربایی که باعث دور زدن باریکه الکترون می شود تشکیل شده است ، بنابر این ، باریکه بارها از کاواک شتا بدهنده می گذرد. این احتمال هست که شتابدهنده های الکترون استاتیکی و میکروترونها برای تحقیقات و کاربردهای زیست پزشکی خیلی مناسب باشند ، زیرا در این موارد همدوسی و قابلیت کوک شدن نور لیزر مهمتر از توان فوق العاده زیاد است. کاربرد لیزرهای الکترون آزاد ، حتی در وضع نا کامل فعلی ، به عنوان چشمه های پرتوان تپی و پیوسته نور مرئی و فرو سرخ در کارهای پژوشی شروع شده است . از هم اکنون پیداست که این نوع لیزرهادر رشته های بسیار مختلف ، از زیست پزشکی گرفته تا فیزیک حالت جامد ، ابزارهایی کارامد برای آزمایش اند. اولین تجهیزات استفاده از لیزرهای الکترون آزاد در سال 1984 توسط لوبیس الیاس از دانشگاه کالیفرمیا در سانتا بار بارا برپا شد. در این تجهیزات الکترونها در یک شتا بدهنده الکتروستاتیکی 3MEV بلند- تپ فراهم می شوند . قله توانی که این سیستم در گستره فرو سرخ دور – یعنی 390 تا 1000 میکرون – تولید می کند 10 کیلووات است. در یکی از اولین آزمایشهایی که با این دستگاه انجام شد ، پژوهشگران اثر طول موج رادر جهشهای نور – بر انگیخته در مولکولهایDNA مطالعه کردند . از تسهیلات سانتا باربارا برای مطالعه ساختار نوارهای انرژی الکترون در نیم ر ساناها ، تقسیم اشتارکی خطی و غیر خطی فونونها ( امواج صوتی کوانتیده ) در بلورهااستفاده شده است. بتازگی میدی تسهیلاتی برای استفاده های عمومی تر در استانفورد دایرکرده است. این لیزر الکترون آزاد متکی بر یک شتابدهنده خطی رادیو – بسامدی است . نور آن را می توان روی طول موج مرئی 5 و0 میکرون تا فرو سرخ میانی 10 میکرو ثانیه ای گسیل کند و قله توان آن تا دو مگا وات می رسد . 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   27 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله لیزرهای الکترون آزاد