رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

حیات برزخی انسان

اختصاصی از رزفایل حیات برزخی انسان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

حیات برزخی انسان


حیات برزخی انسان

فرمت فایل:  doc 
حجم فایل:  (در قسمت پایین صفحه درج شده)
تعداد صفحات فایل:  23

 

 

 

 قسمتی از محتوای متن Word 

  حیات برزخی انسان

(نظر جمعى از مفسرین در باره زنده بودن شهداء)

 

(و لا تقولوا لمن یقتل فى سبیل الله اموات بل احیاء، و لکن لا تشعرون)بعضى از مفسرین چه‏بسا گفته باشند: که خطاب(نگوئید)به مؤمنین است که به خدا و رسول و روز جزا ایمان دارند ومعتقدند که بعد از زندگى دنیا زندگى دیگرى هست و دیگر از چنین کسانى تصور نمى‏رود که

 

1 - بقره آیه 45

 

2 - سوره لقمان آیه 17

 

3 - سوره فصلت آیه 35

 

4 - سوره زمر آیه 10

 

5 - سوره عنکبوت آیه 45

 

6 - سوره حدید آیه 4

 

بگویند: آنهائى که در راه خدا کشته شده‏اند بکلى از بین رفته‏اند، با اینکه دعوت حقه دین رااجابت کرده‏اند و آیات بسیارى از قرآن را که در باره معاد صحبت مى‏کند شنیده‏اند.

 

علاوه بر اینکه آیه شریفه سخنش در باره عموم مردم نیست بلکه براى خصوص شهداء که‏در راه خدا کشته شده‏اند، خبر از زندگى بعد از مرگ میدهد و این خبر را به مؤمنین که هنوزشهید نشده‏اند و به همه کفار میدهد، با اینکه زندگى بعد از مرگ اختصاص به شهیدان ندارد، وشهید و مؤمن غیر شهید، و کفار، همه این زندگى را دارند پس باید گفت: منظور از زندگى بعد ازشهادت این است که نام شهید زنده میماند و در اثر مرور زمان ذکر جمیلش کهنه نمیشود، این‏نظریه جمعى از مفسرین است و ما باین تفسیر چند اشکال داریم:

 

(چند اشکال بر این نظر)

اول اینکه این حیاتى که شما آیه را با آن معنا کردید، جز یک گول زننده چیز دیگرى نیست، و اگر پیدا شود تنها در وهم پیدا مى‏شود نه در خارج، حیاتى است‏خیالى که بغیر از اسم، حقیقت‏دیگر ندارد و مثل چنین موضوع وهمى، لایق به کلام خداى تعالى نیست، خدائیکه جز بحق‏دعوت نمى‏کند، و میفرماید: (فما ذا بعد الحق الا الضلال، بعد از حق غیر از ضلالت چه مى‏تواندباشد)،

(توضیحات کامل در داخل فایل)

 

متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن در این صفحه درج شده به صورت نمونه

ولی در فایل دانلودی بعد پرداخت متن کامل

همراه با تمام متن با فرمت ورد Powerpoint,WordExcell , ..که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است


دانلود با لینک مستقیم


حیات برزخی انسان

تقسیم مراحل اعتباری در طول حیات انسان

اختصاصی از رزفایل تقسیم مراحل اعتباری در طول حیات انسان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تقسیم مراحل اعتباری در طول حیات انسان


تقسیم مراحل اعتباری در طول حیات انسان

تقسیم مراحل اعتباری در طول حیات انسان

67 صفحه

مقدمه :

سپاس خدایی را که اول است و پیش از او اولی نبوده و آخر اوست وپس از او آخری نباشد . خدایی که دیدگان از دیدنش ناتوان اند و اندیشه های وصف کنندگان از عهده ی وصفش برنپیایند . به قدرت و توانایی خود آفریدگان را آفرید و آنان را در اراده و خواست خویش به وجود آورد ، بی آنکه از روی مثال و نمونه ای باشد. سپس آنان را در راه اراده وخواست خویشتن روان گردانید و در راه محبت ودوستی به خود بر انگیخت. و از رزقی که عطا فرموده هر جانداری ر ا روزی معلومی قرار داده است. سپس از آن برای او در زندگی مدتی معلوم تعیین و پایانی معین قرار داده که با روزهای زندگیش به سوی آن پایان گام برمی دارد. در توحید و یگانگی اش راهنمایی مان فرموه و از عدول و کجروی و شک در امر خود دورمان ساخت. سپاسی که به آن از آتش دردناک خدا رسته به جوار رحمتش رهسپار شویم. سپاسی که به آن شانه به شانه مقربین از فرشتگان رفته ، جا را به آنها تنگ سازیم و به آن در سرای جاودانی، با پیغمبران و فرستاده اش گرد آییم. سپاسی را که حد آن را انتها ... نیست. سپاسی که موجب ... خشنودی و وسیله آمرزش ... و پناه از عذاب ... و جلوگیری از  معصیت ... باشد.


دانلود با لینک مستقیم


تقسیم مراحل اعتباری در طول حیات انسان

تحقیق جامع درباره حیات پس از مرگ و عالم برزخ از نظر قرآن و روایت

اختصاصی از رزفایل تحقیق جامع درباره حیات پس از مرگ و عالم برزخ از نظر قرآن و روایت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق جامع درباره حیات پس از مرگ و عالم برزخ از نظر قرآن و روایت


تحقیق جامع درباره حیات پس از مرگ و عالم برزخ از نظر قرآن و روایت

فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 62 صفحه

 

 

 

 

 

 

 

پیشگفتار

 

   آیا انسان پس از مرگ یکباره وارد عالم قیامت مى‏شود و کارش یکسره‏مى‏گردد، و یا انسان در فاصله مرگ و قیامت‏یک عالم خاصى را طى مى‏کند و هنگامى که قیامت کبرى بپاشد وارد عالم قیامت مى‏گردد؟(و البته این را هم مى‏دانیم که تنها خدا مى‏داند که قیامت کبرى کى‏بپا مى‏شود.حتى پیامبران نیز از این مطلب اظهار بى اطلاعى کرده‏اند).

مطابق آنچه از نصوص قرآن کریم و اخبار و روایات‏متواتر و غیر قابل انکارى که از رسول اکرم و ائمه اطهار رسیده است استفاده مى‏شود، هیچکس بلافاصله پس ازمرگ وارد عالم قیامت کبرى نمى‏شود، زیرا قیامت کبرى مقارن است با یک سلسله انقلابها و دگرگونیهاى کلى در همه موجودات زمینى‏و آسمانى که ما سراغ داریم یعنى کوهها، دریاها، ماه، خورشید، ستارگان، کهکشانها.هنگام قیامت کبرى هیچ چیزى‏در وضع موجود باقى نمى‏ماند.بعلاوه در قیامت کبرى اولین و آخرین جمع مى‏شوند، و ما مى‏بینیم که هنوز نظام جهان برقراراست و شاید میلیونها و بلکه میلیاردها سال دیگر نیز برقرار باشد و میلیاردها میلیارد انسان دیگر بعد از این بیایند.

همچنین از نظر قرآن کریم - همان طور که‏از آیات گذشته و یک سلسله آیات دیگر استفاده مى‏شود - هیچ کس در فاصله مرگ و قیامت کبرى در خاموشى و بى حسى فرونمى‏رود، یعنى چنین نیست که انسان پس از مردن در حالى شبیه بیهوشى فرو رود و هیچ چیز را احساس نکند، نه لذتى داشته باشدنه المى، نه سرورى داشته باشد و نه اندوهى، بلکه انسان بلافاصله پس از مرگ وارد مرحله‏اى دیگر از حیات مى‏گرددکه همه چیز را حس مى‏کند، از چیزهایى لذت مى‏برد و از چیزهاى دیگر رنج، البته لذت و رنجش بستگى دارد به افکار و اخلاق‏و اعمالش در دنیا.این مرحله ادامه دارد تا آنگاه که قیامت کبرى بپا شود.در آن هنگام در اثر یک سلسله انقلابها ودگرگونیهاى بى نظیر که در آن واحد جهان را فرا مى‏گیرد و از دورترین ستارگان گرفته تا زمین ما همه مشمول آن دگرگونى مى‏شوند،این مرحله یا این عالم که براى هر کسى یک فاصله و حد وسط میان دنیا و قیامت مى‏شود، پایان مى‏پذیرد.

پس، از نظر قرآن کریم عالم پس از مرگ در دومرحله صورت مى‏گیرد، و به تعبیر صحیح‏تر، انسان پس از مرگ دو عالم را طى مى‏کند: عالمى که مانند عالم دنیا پایان مى‏پذیردو «عالم برزخ‏» نامیده مى‏شود، دیگر عالم قیامت کبرى که به هیچ وجه پایان‏نمى‏پذیرد.اینک بحث مختصرى درباره عالم برزخ

  عا لمى به نام عالم برزخ

(نظر جمعى از مفسرین در باره زنده بودن شهداء)

(و لا تقولوا لمن یقتل فى سبیل الله اموات بل احیاء، و لکن لا تشعرون)بعضى از مفسرین چه‏بسا گفته باشند: که خطاب(نگوئید)به مؤمنین است که به خدا و رسول و روز جزا ایمان دارند ومعتقدند که بعد از زندگى دنیا زندگى دیگرى هست و دیگر از چنین کسانى تصور نمى‏رود که بگویند: آنهائى که در راه خدا کشته شده‏اند بکلى از بین رفته‏اند، با اینکه دعوت حقه دین رااجابت کرده‏اند و آیات بسیارى از قرآن   را که در باره معاد صحبت مى‏کند شنیده‏اند.

............................................

1 - بقره آیه 45                     2 - سوره لقمان آیه  17          3 - سوره فصلت آیه 35

4 - سوره زمر آیه 10            5- سوره عنکبوت آیه 45             6 - سوره حدید آیه 4

علاوه بر اینکه آیه شریفه سخنش در باره عموم مردم نیست بلکه براى خصوص شهداء که‏در راه خدا کشته شده‏اند، خبر از زندگى بعد از مرگ میدهد و این خبر را به مؤمنین که هنوزشهید نشده‏اند و به همه کفار میدهد، با اینکه زندگى بعد از مرگ اختصاص به شهیدان ندارد، وشهید و مؤمن غیر شهید، و کفار، همه این زندگى را دارند پس باید گفت: منظور از زندگى بعد ازشهادت این است که نام شهید زنده میماند و در اثر مرور زمان ذکر جمیلش کهنه نمیشود، این‏نظریه جمعى از مفسرین است و ما باین تفسیر چند اشکال داریم:

(چند اشکال بر این نظر)

اول اینکه این حیاتى که شما آیه را با آن معنا کردید، جز یک گول زننده چیز دیگرى نیست، و اگر پیدا شود تنها در وهم پیدا مى‏شود نه در خارج، حیاتى است‏خیالى که بغیر از اسم، حقیقت‏دیگر ندارد و مثل چنین موضوع وهمى، لایق به کلام خداى تعالى نیست، خدائیکه جز بحق‏دعوت نمى‏کند، و میفرماید: (فما ذا بعد الحق الا الضلال، بعد از حق غیر از ضلالت چه مى‏تواندباشد)، (یونس آیه 32   ) (آنوقت چگونه به بندگانش مى‏فرماید: در راه من کشته شوید و از زندگى چشم بپوشید تابعد از مرگ مردم بشما بگویند(چه مرد خوبى بود)؟.

منظورش (  سوره شعراء آیه4  8) ذکر خیر آیندگان نبوده، بلکه منظورش این بوده که دعوت‏حقه‏اش در انسان‏هاى آینده نیز باقى باشد و لسان صادقش همواره گویا بماند، نه اینکه بعد از اوذکر خیرش را بگویند و بس.

بله این سخن دل خوش کننده و باطل و وهم کاذب، با منطق مردمى مادى و طبیعى مسلک، جور در مى‏آید، براى این که آنها نفوس را هم مادى مى‏دانند و معتقدند وقتى انسان مرد بکلى‏باطل و نابود مى‏شود و اعتقادى به زندگى آخرت ندارند.

از سوى دیگر احساس کردند که انسان بالفطره احتیاج دارد به اینکه در راه امور مهمه‏قائل به بقاء نفوس و تاثرش بسعادت و شقاوت بعد از مردن، بوده باشد، چون رسیدن و ارتقاء به‏هدف‏هاى بلند، فداکارى و قربان شدن لازم دارد، مخصوصا هدف‏هاى بسیار مهم که بخاطر آن‏باید اقوامى کشته شوند تا اقوامى دیگر زنده بمانند.

و اگر بنا باشد هر کس بمیرد نابود شود، دیگر چه کسى خود را فداى دیگران مى‏کند و چه داعى دارد کسى که معتقد به موت و فوت است، ذات خود را باطل کند تا ذات دیگران باقى بماند، نفس خود را از زندگى محروم سازد تا دیگران زنده بمانند.لذائذ مادى را که میتواند از راه جور وزندگى جابرانه بدست آورد، از دست بدهد، تا دیگران با داشتن محیطى عادلانه از آن لذائذبهره‏مند شوند؟

آخر هیچ عاقلى هیچ چیزى را نمى‏دهد، مگر براى اینکه چیزى دیگر بگیرد، و اما دادن ونگرفتن و صرفنظر کردن بدون گرفتن، کار عاقلانه‏اى نیست هیچ عاقلى حاضر نیست بمیرد براى‏زندگى دیگران، محرومیت بکشد بخاطر بهره‏مندى دیگران.

پس فطرت انسان هرگز چنین معامله بى سودى را نمى‏پذیرد، جوامع و افراد طبیعى مسلک‏و مادى، این فطرت را دارند و چون این معنا را مى‏فهمند، لذا مجبور شدند براى دلخوشى خوداوهام و خرافاتى کاذب را درست کنند، خرافاتى که جز در عرصه خیال و حظیره وهم، موطنى‏دیگر ندارد، مثلا میگویند: انسان‏هاى حر و آزاد مردانى که از قید اوهام و خرافات رهیده‏اند، بایدخود را براى وطن و یا هر چیزى که مایه شرف آدمى است فدا کنند تا به زندگى دائم برسند، به‏این معنا که دائما ذکر خیرش در صفحه روزگار باقى بماند و براى رسیدن به این منظور مقدس، ازپاره‏اى لذائذ خود بخاطر اجتماع صرفنظر کند تا دیگران از آن بهره‏مند شوند و در نتیجه امراجتماع و تمدن استقامت بپذیرد و عدالت اجتماعى بر قرار گردد و آن که جان خود را در این راه‏داده، به حیات شرف و علاء برسد.

کسى نیست از ایشان بپرسد: وقتى شخص فداکار کشته شد، ترکیب مادى بدنیش از هم‏پاشید و جمیع خواص زندگى که از آن جمله حیات و شعور است از دست داد، دیگر چه کسى‏هست که از زندگى شرف و علاء برخوردار گردد و چه کسى هست که این نام نیک را بشنود و ازشنیدنش لذت ببرد؟و آیا این حرف از خرافات نیست؟.

دوم اینکه ذیل آیه یعنى جمله(و لکن لا تشعرون)با این تفسیر مناسبت ندارد، چون اگرمنظور از جمله(بلکه زنده‏اند، و لکن شما نمیدانید)، نام نیک بود.جا داشت بفرماید: (بلکه نام‏نیکشان زنده و باقى است و بعد از مردنشان مردم به خیر یادشان مى‏کنند)، چون مقام، مقام‏دلخوش کردن و تسلیت است.

سوم اینکه نظیر این آیه - که در حقیقت مفسر آیه مورد بحث است‏حیات شهداء بعد ازکشته شدن را بوصفى توصیف کرده که با این تفسیر منافات دارد و این آیه این است: (و لاتحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا، بل احیاء عند ربهم یرزقون، زنهار مپندارى که آنان که در راه خدا کشته شده‏اند مردگانند.نه، بلکه زنده‏اند و نزد پروردگار خود روزى میخورند)، (1 - سوره آل عمران آیه 169) و شش‏آیه بعد از آن، و معلوم است که این زندگى یک زندگى خارجى و واقعى است نه ذهنى و فرضى.

چهارم اینکه گفتند: همه مسلمانان معتقد بودند به بقاء بعد از مرگ، در پاسخ میگوئیم: این آیه‏شریفه در اواسط رسالت رسول خدا(ص)نازل شده و در آن هنگام بى اطلاعى بعضى از مردم ازبقاء بعد از مرگ خیلى بعید نیست، چون آن ایمانى که عموم مسلمانان نسبت به زندگى آخرت‏دارند و قرآن هم نصوصى پشت‏سر هم در باره‏اش دارد که قابل تاویل نیست، زندگى بعد از بعث‏و قیامت است، اما زندگى ما بین مرگ و بعث - یعنى حیات برزخى - هر چند که آن را نیز قرآن‏کریم سر بسته و مجمل ذکر کرده و از معارف حقه قرآنى است و لیکن از نظر وضوح به حدى‏نیست که از ضروریات قرآن شمرده شود و کسى جاهل و منکر آن نشود.

بلکه حتى اجماعى هم نیست، و بسیارى از مسلمانان حتى امروز هم منکر آنند، چون منکرتجرد نفس از مادیت هستند و معلوم است که وقتى نفس آدمى مادى باشد، مانند بدن، با مرگ وانحلال ترکیب از بین میرود، اینها معتقدند که انسان بعد از مردن روح و بدنش همه از بین میرود ونابود مى‏شود و آنگاه در روز قیامت دوباره هم روح و هم بدن خلق میشود.

بنا بر این ممکن است مراد از حیات خصوص شهداء این باشد که تنها این طائفه حیات‏برزخى دارند و این معنا را بسیارى از معتقدین به معاد جاهلند، هر چند که بسیارى هم از آن آگاه باشند.

(مراد از حیات بعد از شهادت، حیات حقیقى(در عالم برزخ)است)

و سخن کوتاه اینکه مراد به حیات در آیه شریفه حیات حقیقى است نه صرف‏دل خوش کننده مخصوصا با در نظر گرفتن اینکه قرآن کریم در چند جا زندگى کافر را بعد ازمردنش هلاکت و بوار خوانده و از آن جمله فرموده: (و احلوا قومهم دار البوار، قوم خود را بدارهلاک وارد کردند)    )سوره ابراهیم آیه 28) و آیاتى دیگر نظیر آن، مى‏فهمیم که منظور از حیات شهیدان، حیاتى سعیده‏است نه صرف حرف، حیاتى است که خداوند تنها مؤمنین را با آن احیاء مى‏کند، همچنان که‏فرمود: (و ان الدار الاخرة لهى الحیوان، لو کانوا یعلمون، و بدرستى خانه آخرت تنها زندگى‏حقیقى است، اگر مى‏توانستند بفهمند)، (3 سوره عنکبوت آیه 64) و اگر بعضى نتوانستند بفهمند، بخاطر این بود که حواس‏خود را منحصر در درک خواص زندگى در ماده دنیائى کردند و غیر آن را نخواستند بفهمند، وچون نفهمیدند، لذا نتوانستند میان بقاء بان زندگى و فنا فرق بگذارند و آن زندگى را هم فناپنداشتند و این پندار اختصاص بکفار نداشت، بلکه مؤمن و کافر هر دو در دنیا دچار این اشتباه هستند.

 و به همین جهت در آیه مورد بحث به مؤمن و کافر خطاب مى‏کند: به اینکه شهدا بعد ازمردن نیز زنده‏اند، ولى شما نمى‏فهمید، یعنى با حواس خود درک نمى‏کنید، همچنانکه در آن آیه‏دیگر باز مى‏فرماید: (لهى الحیوان لو کانوا یعلمون)، یعنى اگر مى‏توانستند یقین حاصل کنند، چون‏علم در اینجا به معناى یقین است، بشهادت اینکه در آیه: (کلا لو تعلمون علم الیقین، لترون الجحیم، حاشا اگر بعلم یقین میدانستید، جهنم را مى‏دیدید)، (1- سوره تکاثر آیه 6) علم به آخرت را مقید به علم یقین کرده است.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق جامع درباره حیات پس از مرگ و عالم برزخ از نظر قرآن و روایت

دانلود تحقیق زندگی جاوید یا حیات اخروی

اختصاصی از رزفایل دانلود تحقیق زندگی جاوید یا حیات اخروی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق زندگی جاوید یا حیات اخروی


دانلود تحقیق زندگی جاوید یا حیات اخروی

راه‏های گوناگون ایمان به زندگانی جاوید
منبع و منشا ایمان به زندگی جاوید و حیات اخروی ، قبل از هر چیز دیگر، وحی الهی است که وسیله پیامبران به بشر ابلاغ شده است .
بشر پس از آنکه خدا را شناخت و به صدق گفتار پیامبران ایمان آورد ودانست که آنچه به عنوان وحی ابلاغ می‏کنند واقعا از طرف خداست و تخلف‏ ناپذیر است ، به روز قیامت و حیات جاوید اخروی که همه پیامبران ایمان‏ به آن را مهمترین اصل پس از توحید معرفی کرده‏اند ، ایمان پیدا می‏کند ،از این رو درجه ایمان هر فرد به حیات اخروی از طرفی بستگی دارد به درجه‏ ایمان او به " اصل نبوت " و صدق گفتار پیامبران ، و از طرف دیگر
بستگی دارد به اینکه سطح معارف انسان تا چه حد بالا باشد و تصورش از امرمعاد و عالم آخرت چه اندازه صحیح و معقول و خردپسند باشد و تصورات جاهلانه و عامیانه‏در آن راه نیافته باشد .البته علاوه بر راه وحی الهی که وسیله پیامبران به بشر ابلاغ شده است‏ یک عده راه‏های دیگر - و لااقل قرائن و علائم دیگر - برای اعتقاد و ایمان‏ به معاد وجود دارد که نتیجه تلاشهای فکری و عقلی و علمی خود بشر است وحداقل ، تاییدی برای صحت سخن پیامبران در امر معاد و عالم آخرت شمرده‏می‏شود . آن راه‏ها عبارتند از :
. 1 راه شناخت خدا
. 2 راه شناخت جهان
. 3 راه شناخت روح و نفس انسان
ما فعلا به این راه‏ها که بحث در آنها مستلزم پیش کشیدن یک سلسله‏ بحثهای علمی و فلسفی است کاری نداریم و تنها از طریق وحی و نبوت واردمطلب می‏شویم ، ولی نظر به اینکه در خود قرآن به این راه‏ها تصریح یااشاره شده است ، ما در بخشی که بعدا تحت عنوان " استدلالهای قرآن‏ درباره جهان دیگر " ذکر خواهیم کرد به این راه‏های سه گانه اشاره خواهیم‏ کرد .
مسائلی که لازم است مورد بحث قرار گیرد تا آنکه مساله زندگی جاوید وحیات اخروی از نظر اسلام روشن شود امور ذیل است :
ماهیت مرگ
زندگی پس از مرگ
عالم برزخ
قیامت کبری
رابطه و پیوستگی زندگی دنیا با زندگی پس از مرگ تجسم و جاویدانی اعمال و آثار و مکتسبات انسان وجوه مشترک و وجوه متفاوت زندگی این جهان و زندگی آن جهان
استدلالهای قرآن درباره جهان دیگر .
ماهیت مرگ
مرگ چیست ؟ آیا مرگ نیستی و نابودی و فنا و انهدام است یا تحول وتطور و انتقال از جایی به جایی و از جهانی به جهانی ؟
این پرسشی است که همواره برای بشر مطرح بوده و هست و هر کس مایل‏است پاسخ آن را مستقیما بیابد و یا به پاسخی که داده شده ایمان و اعتقادپیدا کند . ما مسلمانان به حکم اینکه به قرآن کریم ایمان و اعتقاد داریم‏پاسخ این پرسش را از قرآن کریم می‏گیریم و به آنچه در این زمینه گفته‏است ایمان و اعتقاد داریم .
قرآن کریم پاسخ ویژه‏ای با تعبیر خاصی درباره ماهیت مرگ دارد ، قرآن‏در این مورد کلمه " توفی " را به کار برده و مرگ را توفی خوانده است‏.
توفی و استیفاء هر دو از یک ماده‏اند ( وفاء ) . هرگاه کسی چیزی را به‏کمال و تمام و بدون کم و کسر دریافت کند و به اصطلاح آن را استیفاء نماید ، در زبان عربی کلمه توفی را به کار می‏برند . "
توفیت المال " یعنی تمام مال را بدون کم و کسر دریافت کردم . درچهارده آیه از آیات قرآن کریم این تعبیر در مورد مرگ آمده است . ازهمه آنها چنین استنباط می‏شود که مرگ از نظر قرآن تحویل گرفتن است ،یعنی انسان در حین مرگ ، به تمام شخصیت و واقعیتش در تحویل ماموران‏الهی قرار می‏گیرد و آنان انسان را دریافت می‏کنند . از این تعبیر قرآن‏مطالب زیر استنباط می‏شود :
الف . مرگ نیستی و نابودی و فنا نیست ، انتقال از عالمی به عالم‏دیگر و از نشئه‏ای به نشئه دیگر است و حیات انسان به گونه‏ای دیگر ادامه‏می‏یابد .
ب . آنچه شخصیت واقعی انسان را تشکیل می‏دهد و " من " واقعی اومحسوب می‏شود ، بدن و جهازات بدنی و هر چه از توابع بدن به شمار می‏رودنیست ، زیرا بدن و جهازات بدنی و توابع آنها به جایی تحویل نمی‏شوند ودر همین جهان تدریجا منهدم می‏گردند . آن چیزی که شخصیت واقعی ما راتشکیل می‏دهد و " من " واقعی ما محسوب می‏شود ، همان است که در قرآن ازآن به " نفس " و احیانا به روح تعبیر شده است . . .
ج . روح یا نفس انسان که ملاک شخصیت واقعی انسان است و جاودانگی‏انسان به واسطه جاودانگی اوست از نظر مقام و مرتبه وجودی در افقی مافوق‏ماده و مادیات قرار گرفته است . روح یا نفس ، هر چند محصول تکامل‏جوهری طبیعت است ، اما طبیعت در اثر تکامل جوهری که تبدیل به روح یانفس می‏شود ، افق وجودی‏اش و مرتبه و مقام واقعی‏اش عوض می‏شود و در سطح‏بالاتری قرارمی‏گیرد ، یعنی از جنس عالمی دیگر می‏شود که عالم ماورای طبیعت است . بامرگ ، روح یا نفس به نشئه‏ای که از سنخ و نشئه روح است منتقل می‏شود وبه تعبیر دیگر ، هنگام مرگ ، آن حقیقت مافوق مادی بازستانده و تحویل‏گرفته می‏شود .
قرآن کریم در برخی آیات دیگر که درباره خلقت انسان بحث کرده و مربوط به معاد و حیات اخروی نیست ، این مطلب را گوشزد کرده که در انسان‏حقیقتی هست از جنس و سنخ ماورای جنس آب و گل . درباره آدم اول می‏گوید:
« و نفخت فیه من روحی ».
از روح خود در او دمیدم .
مساله روح و نفس و بقای روح پس از مرگ از امهات معارف اسلامی است‏. نیمی از معارف اصیل غیر قابل انکار اسلامی بر اصالت روح و استقلال آن‏از بدن و بقاء بعدالموت آن استوار است ، همچنانکه انسانیت و ارزشهای‏واقعی انسانی بر این حقیقت استوار است و بدون آن ، همه آنها موهوم محض‏است .
تمام آیاتی که صریحا زندگی بلافاصله پس از مرگ را بیان می‏کنند که‏نمونه‏هایی از آنها در اینجا آورده و می‏آوریم دلیل است که قرآن روح راواقعیتی مستقل از بدن و باقی بعد از فنای بدن می‏داند .
برخی می‏پندارند که از نظر قرآن ، روح و نفسی در کار نیست ، انسان بامردن پایان می‏پذیرد ، یعنی پس از مرگ شعور وادراک و سرور و رنجی در کار نیست تا آنگاه که قیامت کبری به پا شود وانسان حیات مجدد بیابد . تنها آن وقت است که انسان بار دیگر خود را وجهان را می‏یابد . ولی آیاتی که صریحا حیات بلافاصله پس از مرگ را بیان‏
می‏کند دلیل قاطعی است بر رد این نظریه .

 

 

شامل 16 صفحه word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق زندگی جاوید یا حیات اخروی

تحقیق در مورد حیات و تکامل موجودان

اختصاصی از رزفایل تحقیق در مورد حیات و تکامل موجودان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد حیات و تکامل موجودان


تحقیق در مورد حیات و تکامل موجودان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه28

فهرست مطالب

  مقدمه

حیات در پروتروزوئیک

 

مزوزوئیک

حیات در پالئوزوئیک

حد زیرین

 

حد بالایی

 

کوهزایی های دوران مزوزوئیک

سیلورین دونین کامبرین اردوسین کربونیفر پرمین حیات در سنوزوئیک کرتاسه تریاس ژوراسیک حیات در نئوژن

کواترنری

 

 پیدایش انسان

 

 مشخصات دوره کواترنری

 

 تقسیمات دوره کواترنری

 

 دوره کواترنری را اغلب به دو زیر دوره تقسیم می‌کنند:

 

 حیات در کواترنری

 

 جغرافیای دیرینه کواترنری

 

 حرکات کوهزایی در کواترنری

 

 پدیده‌های آتشفشانی کواترنری

پوسته‎هاى قاره‎اى پرکامبرین

کره زمین

 

چند صد میلیون سال طول کشید. این شرایط جهنم بار باید آرام می شد تا سطح گداخته زمین به پوسته تبدیل شود، قاره ها شکل گیرند، اتمسفری متراکم و یکپارچه تشکیل شود و سرانجام اشکال نخستین حیات دوام بیاورند و تکامل یابند. اما سطح زمین با چه سرعتی سرد شد؟ اکثر دانشمندان چنین فرض کرده اند که این شرایط سوزان تا ۵۰۰ میلیون سال ادامه یافته است. دلیل اصلی این دیدگاه هم عدم وجود سنگ های دست نخورده ای است با عمر بیش از چهار میلیارد سال و همچنین وجود فسیل اشکال نخستین حیات که از جوان بودن آنها خبر می دهد. طی پنج سال گذشته زمین شناسان- از جمله گروه خودم از دانشگاه ویسکانسین و مدیسن _ کریستال هایی از کانی زیرکونیم با ساختار شیمیایی متفاوتی یافتند که تصور ما را نسبت به دوران آغازین زمین تغییر می دهد. خواص ویژه این کانی باعث می شود تا شرایط محیطی زمان پیدایش آن را درک کنیم. این کپسول های زمانی کوچک نشان می دهند که اقیانوس ها و شاید هم قاره ها حدود ۴۰۰ میلیون سال زودتر از آنچه تصور می شد، پدید آمده اند.
از قرن ۱۹ میلادی دانشمندان در پی یافتن سرعت سرد شدن زمین بوده اند اما هیچ کس انتظار یافتن شواهدی جامد را نداشت. چون دمای اقیانوس های ماگمایی ابتدایی بیش از ۱۰۰۰ درجه سانتی گراد بوده است. پیشنهادهای امیدوارکننده دیگر ناشی از محاسبات ترمودینامیک بود که نشان می داد پوسته زمین می تواند طی ۱۰ میلیون سال سخت شود و بدین صورت پوسته تازه سخت شده محیط بیرون را از درون سوزان جدا کند. در صورتی که دوره های آرامی بین برخوردهای شهاب سنگی وجود داشته باشد و پوسته پایدار بماند، و اگر اثر گلخانه ای گرمای چندانی را به دام نیندازد، دمای سطح زمین می تواند به سرعت به کمتر از دمای جوش آب برسد. علاوه بر این خورشید ابتدایی کم فروغ تر بوده و انرژی کمتری ایجاد می کرده است.
اما هنوز هم برای اکثر دانشمندان شواهد اندک زمین شناختی نشان دهنده شرایط فوق العاده سوزان طولانی مدت هستند. قدیمی ترین سنگ دست نخورده شناخته شده سنگی چهار میلیارد ساله است که در نواحی شمال غربی کانادا کشف شد. اما به دلیل اینکه در اعماق

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد حیات و تکامل موجودان