رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله حکیم عمر خیام

اختصاصی از رزفایل مقاله حکیم عمر خیام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله حکیم عمر خیام


مقاله حکیم عمر خیام

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 33

 

حکیم عمر خیام

 

مقدمه

عمرخیام یگانه بلبل داستان سرای گلشن شعر وشاعری ایران است, که ترانه های دلپذیر ونغمات شورانگیز او دنیا پسند است. تاکنون هیچ یک از شعرا ونویسندگان وحکما واهل سیاست این سرزمین به اندازه ی او در فراخنای جهان شهرت نیافته اند. خیام تنها متفکر ایرانی است که زنده وپاینده بودن نام وگفته ی او در میان تمام دنیا مسلم است. نه بس در پیش شرق شناسان وعلما وادبای مغرب زمین, بلکه در نزد عامه ی کسانی که با خواندن ونوشتن سرکاری دارند. شاید بیش از یک نیمه از متمدنین عرصه ی گیتی به نام او آشنا وبه رباعیاتی که حکیم از روی ذوق طبیعی می سروده است مفتون اند. ایران باید به خود ببالد که درآغوش خویش چنین گوینده ای پرورده که مایه سرافرازی وبلند آوازگی او گردیده است. (1)

داشتن قضاوتی عادلانه راجع به هر موضوعی ، تحلیلی همه جانبه را طلب می کند حکیم عمر خیام نیشابوری چهره ای است که گر چه در یکصد و پنجاه سال گذشته چه در داخل ایران و چه در خارج از ایران رفته رفته به شهرت و جایگاهی بالنسبه درخور دست یافته است، ولی هنوز برای بازشناخت تمامی ابعاد این شخصیت والای فرهنگی ایران و رسیدن به قضاوتی نسبتا صحیح درباره او به کارکردن بیشتر وبیشتر برروی آثار او و دقیق شدن در گفته هاو نوشته ها راجع به وی و بویژه مروری دوباره بر اوضاع و احوالی که اوتحت آن زیست و تلاش کرد، نیاز است.(2)

حکیم عمر خیام ریاضی دان ومنجم ایرانی وسراینده رباعیات نغز را همه می شناسند. چند هزار مقاله وکتاب درباره او به زبانهای مختلف در جهان به چاپ رسیده,که بیش از نودوپنج در صد آنها با رباعیات وی پیوند می یابد.انبوه کتابها ومقالاتی که غربیها درباره عمر خیام نوشته اند,غالبا در گرد محور " می نوش" و "خوش نوش" می گردد,که در نگاه اول بعضی از رباعیات منسوب به او به چشم می خورد,ولی از مقام والای علمی خیام کمتر سخن به میان می آورند.

کارهای علمی خیام, تقریبا تا آغاز شهرت رباعیات اودرغرب(1859 م)ونخستین ترجمه رساله جبر ومقابله وی از تازی,به نظر ناشناخته مانده بود,ولی پس از آن پژوهشگران تاریخ علوم ریاضی بدان بیشتر روی آورده اند.

در جهان تند رو امروز,کشفیات علمی زود کهنه می شوند,از این رو پژوهش در فراورده های دانش سده های دور,مانند کارهای ریاضی عمر خیام که مورد توجه کارشناسان تاریخ علم است,برای دانشوران علوم جدید تازگی خواهد یافت,ولی دلیری او در عیارگیری از دانشهای سنتی وکوشش او در نو آوری کهنگی نمی پذیرد. همچنین بدایع هنری وادبی که از کارگاه مغزاین متفکرخراسانی جهان بین,بیرون تراویده شعر ناب وسخن ماندگار است.

سیمای خیام در اذهان چنین به نظر می آید: دانشمندی متفکر,اهل حساب وتیز بین,به دور از مسائل خرد,مکتبی واجتماعی,قهرمان هم آوردی با دشواریهای بنیادی فلسفی وریاضی مانند چگونگی حد ها وامکانات عقلی در برابر محالات,اندیشمندی دلیر که از سیطره امپراطوری گسترده هزار وپانصد ساله هندسه اقلیدسی به در می رودوپرچم استفلال بر می افرازد,آزاد اندیشی بی پروا که مدعیان علم وداوریهای جزمی را به چیزی نمی گیرد,ولی آنگاه که با مردم معمولی سخن می گوید,عصاره تفکرات بلند فلسفی خود را بی تقید وپیچیدگی,در قالب چهار پارههای زیبا برایشان بیان می کند.

خیام بی انکه درس مکتبی بدهد,پند وموعظه در میان بیاورد خواننده را آگاهی و هوشیاری می بخشد. چیزهایی را که فیلسوفان در الفاظ پیچیده و نامانوس و دور و دراز می پوشانند,او به سادگی وزیبایی وکوتاهی می آفریند وجلوه گر میکند.

زندگینامه عمر خیام

دوران کودکی

خواجه امام الحق حکیم عمر بن ابوالفتح عمربن ابراهیم خیامی مشهور به خیام, فیلسوف, ریاضی دان, منجم, شاعرو یکی از بزرگترین دانشمندان ایرانی واز مفاخر ملی ایران است که در 12 محرم سال439ه.ق در نیشابور متولد شد.

حکیم عمر خیام سنین پنج وشش سالگی را در حالی پشت سر گذاشت که پدرش ابراهیم با کوره سوادی که داشت کم کم احساس می کرد که برا ی بیشتر سوالات او پاسخ کاملی ندارد. وی در فاصله حدود سه ماه, قرا ئت ظاهر قرآن را به خوبی آموخت ولی در مورد معنای آن نمی توانست از پدرش کمک بگیرد. ابراهیم پدرش در نظر داشت که عمر را به مکتبی بسپارد که زیر نظر مولوی قاضی محمد اداره می شد, به همین جهت به مدسه ی علمیه ای در کنار مسجد جامع بود رفت, مدرسه ای دارای حجرات متعددی بود ودرآنجا دروس مقدماتی از قبیل خواندن فارسی, خواندن قرآن, مقدمات عربی- مقدمات حساب, احکام فقهی وکمی ادبیات وعربی تدریس می شد. عمر در کمتر از فاصله ی دوسال همه ی دانستنی های مقدماتی را که طلاب و کودکان دیگر در فاصله چند سال می خواندند, فراگرفت. سر عت او درفراگیری به قدری شدید بود که مولوی قاضی محمد شخصا به پدرش پیشنهاد کرد تا عمر را به مکتب " خواجه ابوالحسن انباری " راهنمایی کند, زیرا ذهن خارق العاده عمر تقاضای علمی بیش از میزان تعلیمات مدرسه قاضی را داشت.

قاضی ابو الحسن انباری, حکیم وریاضی دان معروفی بود, در مکتب او بیشتر به تدریس هندسه وهیئت پرداخته می شد. نبوغ, ذهن باز, قدرت تجزیه وتحلیل چشمگیرعمرزبانزد همگان شده بود ودربدو ورود توجه خواجه را نیز به خود جلب کرد. خواجه مبانی واصول هندسه, ریاضیات وهیات را به عمر آموخت.

که پس از مدتی خود قاضی ابوالحسن انباری, از هوش ودقت نظر وذکاوتی بسیار بیشتر از همه شاگردان برای پدرعمر سخن گفت وبیان کرد که تنها نباید وی رابه همین مکتب بفرستد بلکه برای تحصیل علوم حکمت, عرفان, اخلاق وتکمیل معلومات قرآنیه به مکتب " امام موفق نیشابوری" برود تا از نفس مبارک واخلاق مهذب ایشان هم بهره گیرد, همچنین اگر بتواند پس از تکمیل این دروس به محضرجناب ناصرالمله والدین " شیخ محمد منصور" برای تحصیل فلسفه حاضر شود.

عمر اکنون جوانی رشید, اما بسیار مودب نکته سنج وکم سخن بود. در این ایام شوق تحصیل در مکتب بزرگترین دانشمند نیشابور سراسر وجودش را فراگرفته بود.عمر به مکتب امام موفق نیشابوری راه یافت و باشوقی وافر آنچه را که استاد تدریس می کرد به خوبی می آموخت, ضمنا هم زمان با این مکتب, پس از پایان یافتن تحصیل ازمکتب خواجه ابوالحسن, راه محضر شیخ منصور, استاد سنایی شاعر معروف نیز به روی وی باز شد. در خشش بنیه ی علمی عمر آنچنان بود که هر چند از لحاظ سنی, از سایر همشاگردیهای خود کوچکتر بود ولی آنان را وامی داشت تا اولا به او احترام بگذارند, ثانیا هر مشکل درسی را که برایشان پیش می آمد به او رجوع می کردند. دراین ایام به تدریج به جز دوستان نزدیک عمر, بقیه او را "عمرخیامی" یا "خیامی" صدا می زدند. او نیز در میان شاگردان امام موفق به دو"حسن" بیشتر علاقه مند شده بود. " حسن بن علی طوسی" و "حسن بن علی صباح حمیری" که چون هر دونامشان حسن ونام پدرشان علی بود, خیامی ودیگران آنها را به نام "حسن صباح" و"حسن طوسی" می نامیدند.

تحصیل عمر خیامی نزد استادش "محمدمنصور" که درفلسفه ی عصر خویش استادی نامور بود , شور وحالی دیگر داشت. دراین مکتب, عمر خیامی با کتب ابن سینا وآراء این فیلسوف نابغه آشنا شد وچنان شیفته ی آثار وی گردید که مطالعه ی کلیه ی آثار بوعلی سینا را وجهه همت خویش قرار داد وبه تدریج آنچنان در شناخت آراء الهی, فلسفی وعلمی بوعلی تبحـّر پیدا کرد که او را شاگرد بوعلی نامیدند, به گونه ای که هر کس درآثار وافکار بوعلی سوالی داشت به عمر خیامی رجوع می کرد. خیامی تقریبا اکثر نظریات بوعلی را بااستنباط های خود منطبق می دید.

دوران نوجوانی وجوانی

مکتب امام موفق نیشابوری, شیخ محمد منصوری ودگر اساتید نیشابور, دیگر پاسخ سوالات ذهن کجکاو عمر خیامی را نمی داد, او هر چه بزرگتر می شد, هر چه بیشتر مطالعه می کرد وهرچه بیشتر می جست, کمتر می یافت. رسیدن به هر پاسخی برای او مساوی با دسترسی به دهها سوال جدید بود. کم کم محیط علمی نیشابور تشنگی سیراب ناشدنی خیامی را پاسخگو نبود. او دیگر چهره ای موقر, نامی وشناخته شده داشت, در این ایام کم کم به خیام معروف شد.(1)


دانلود با لینک مستقیم


مقاله حکیم عمر خیام

دانلود مقاله حکیم خیامی نیشابوری

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله حکیم خیامی نیشابوری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله حکیم خیامی نیشابوری


دانلود مقاله حکیم خیامی نیشابوری

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 49

 

سیری در زندگانی

حکیم خیامی نیشابوری

مقدمه

مطالعات آثار و دست نوشته های به جای مانده از اندیشمندان ، نوایغ و مشاهیر برای عموم مردم خصوصاً نسل آینده ساز ، جوانان فرهیخته و فرهنگ دوست امروز ایران ، ضروری است . زیرا بررسی آثار علمی ، ادبی ، فکری و تاریخی اندیشمندان میهن اسلامی موجب می شود تا آنان بدانند نیاکانشان از چه پیشینه تمدنی درخشانی برخوردار بوده ، چگونه می اندیشیده ، چگونه می زیستند و چگونه توانسته تمام فرهنگ ها بویژه تمدن دنیای غرب را چنانکه بزرگان آنها بارها اعتراف کرده اند . طی قرون پنجم تا نهم مدیون خود سازند و در علوم و متون مختلف اعم از طب ، ریاضی، فیزیک ، شیمی ، معماری و ادبیات پیشتاز همگان باشند .

این گذشته تابناک و غرور آفرین در آینه کتیبه های سنگی و سفالینه ها و آثار نقش بستته بر لوحه ها و اسناد و نسخه های خطی نمایان و آشکار است . لیکن به رغم تلاش های گسترده ای که برای معرفی این آثار شده ، باید که این میراث گرانبها از دسترس و اطلاع نسل جوان امروز به دور مانده ، به طوری که بسیاری از جوانان این مرز و بوم حتی اسامی برخی دانشمندان مشهور هم وطن خود را که منشا تحول دانش بشری بوده اند ، نشنیده اند و آثار و کتایبهای آنان را نمی شناسند .

خوشبختانه در عصر نظام شکوهمند اسلامی فرصتی پدید آمده است تا برای بازیابی هویت فرهنگی و احیای تمدن پرشکوه ، اسلامی و ملی تلاش هایی از سوی همه فرهنگ دوستان و فرهیفتگان کشور صورت پذیرد . بی شک مهمترین هدف همه دست اندرکاران ، هویت دار کردن نسل امروز و ایجاد و ارتباط بین نسل ها ، بویژه با گذشته درخشان کشور است .

امید است نسل جوان کشور با مطالعه این آثار که متناسب با فهم و اطلاعات آنان است، با شناخت بیشتر از گذشته پرافتخار خود به سوی آینده ای روشن تر گام بردارند .

1- زیستواره علمی و کارنامه درخشان خیامی

غیاث الدین ، ابوالفتح عمر ابن ابراهیم خیامی نیشابوری ، از بزرگترین ریاضیدانان و اندیشمندان اسلامی ، نیمه دوم قرن پنجم و ربع اول قرن ششم است ؛ عمر نام خاص اوست و ( غیاث الدین ) عنوانی افتخاری است که بعدها در زندگی دریافت نمود . لقب ( خیامی ) نشان می دهد که پدر یا سایر بستگان وی ، پیشینه خیمه دوزی داشته اند . وی در خانواده ای نیشابوری به دنیا آمد و در همان جا نیز تعلیم و تربیت یافت .

2- ایران در روزگار حکیم نیشابوری

خیام اندک زمانی پس از اینکه خراسان ، توسط سلجوقیان اشغال شد ، به دنیا آمد . سلجوقیان ، خوارزم ، ایران و آذربایحان را نیز تاراج کردند . آنها امپراتوری بزرگ متزلزلی را بنا نهادند . این دولت را « ابوطالب طغرل یک ) بنیاد نهاد و در سال 590 قمری به فرمان خلیفه عباسی و به دست خوارزمشاهیان انقراض یافت . در آغاز عصر خیامی ، اروپای غربی در نیمه دوم قرن یازدهم و نیمه اول قرن دوازدهم میلادی ، در تعصب جنگ های صلیبی می سوخت . این امر باعث بحران و ایجاد وحشت میان مردم شده بود . فرقه های مختلف سنی و شیعه ، اشعری و نعتزلی ، سرگرم بحث ها و مجادلات اصولی ، فقهی و کلامی بودند ، به طوری که در گوشه و کنار نواحی و حدود وسیع سلطنت سلجوقیان ، جوامع درس و بحث دینی و مجالس مناظره و مناقصه زیاد شد .

خیام در همان شهر نیشابور تعلیم و تربیت یافته و بزرگ شده است . داستان معروف ( سه یار دبستانی ) یعنی داستان رفاقت حسن صباح ، خواجه نظام الملک طوسی و خیامی نیشابوری ، افسانه ای خودساخته و بی اساس است . در آن روزگار خراسان بزرگ و شهر های معتبر آن چون نیشابور ، کانون علم و ادب بوده است . خیامی در حوزه درس ( امام موفق نیشابوری ) حاضر می شده است . اما او در یکی از رساله هایش خود را پیرو ( شیخ الرئیس ) حسین بن عبدالله سینا می خواند . چون خیامی هم عصر آن حکیم نبوده این گفته را باید حمل بر آن کرد که وی خود را شارگزد معنوی و از پیروان مکتب تفکر ابن سینا می دانسته است . او با بیشتر د انشمندان زمان خود ، مراوده ، ملاقات و مباحثه داشته است . محسوس ترین خصوصیتی که از تاریخ زندگی خیامی ، به نظر می آید ، احترام و تکریم تمام کسانی است که از وی به مناسبتی یاد کرده اند و او را به بزرگی ستوده اند و عنوان همایی از قبیل « حجت الحق، اما ، رستور ، فیلسوف و سید الحکماء المشرق و مغرب » به وی داده اند . آوازة


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله حکیم خیامی نیشابوری

مقاله درباره سیری در زندگانی حکیم خیامی نیشابوری

اختصاصی از رزفایل مقاله درباره سیری در زندگانی حکیم خیامی نیشابوری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره سیری در زندگانی حکیم خیامی نیشابوری


مقاله درباره سیری در  زندگانی حکیم خیامی نیشابوری

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:49

مقدمه

مطالعات آثار و دست نوشته های به جای مانده از اندیشمندان ، نوایغ و مشاهیر برای عموم مردم خصوصاً نسل آینده ساز ، جوانان فرهیخته و فرهنگ دوست امروز ایران ، ضروری است . زیرا بررسی آثار علمی ، ادبی ، فکری و تاریخی اندیشمندان میهن اسلامی موجب می شود تا آنان بدانند نیاکانشان از چه پیشینه تمدنی درخشانی برخوردار بوده ، چگونه می اندیشیده ، چگونه می زیستند و چگونه توانسته تمام فرهنگ ها بویژه تمدن دنیای غرب را چنانکه بزرگان آنها بارها اعتراف کرده اند . طی قرون پنجم تا نهم مدیون خود سازند و در علوم و متون مختلف اعم از طب ، ریاضی، فیزیک ، شیمی ، معماری و ادبیات پیشتاز همگان باشند .

این گذشته تابناک و غرور آفرین در آینه کتیبه های سنگی و سفالینه ها و آثار نقش بستته بر لوحه ها و اسناد و نسخه های خطی نمایان و آشکار است . لیکن به رغم تلاش های گسترده ای که برای معرفی این آثار شده ، باید که این میراث گرانبها از دسترس و اطلاع نسل جوان امروز به دور مانده ، به طوری که بسیاری از جوانان این مرز و بوم حتی اسامی برخی دانشمندان مشهور هم وطن خود را که منشا تحول دانش بشری بوده اند ، نشنیده اند و آثار و کتایبهای آنان را نمی شناسند .

خوشبختانه در عصر نظام شکوهمند اسلامی فرصتی پدید آمده است تا برای بازیابی هویت فرهنگی و احیای تمدن پرشکوه ، اسلامی و ملی تلاش هایی از سوی همه فرهنگ دوستان و فرهیفتگان کشور صورت پذیرد . بی شک مهمترین هدف همه دست اندرکاران ، هویت دار کردن نسل امروز و ایجاد و ارتباط بین نسل ها ، بویژه با گذشته درخشان کشور است .

امید است نسل جوان کشور با مطالعه این آثار که متناسب با فهم و اطلاعات آنان است، با شناخت بیشتر از گذشته پرافتخار خود به سوی آینده ای روشن تر گام بردارند .

1- زیستواره علمی و کارنامه درخشان خیامی

غیاث الدین ، ابوالفتح عمر ابن ابراهیم خیامی نیشابوری ، از بزرگترین ریاضیدانان و اندیشمندان اسلامی ، نیمه دوم قرن پنجم و ربع اول قرن ششم است  ؛ عمر نام خاص اوست و ( غیاث الدین ) عنوانی افتخاری است که بعدها در زندگی دریافت نمود . لقب ( خیامی ) نشان می دهد که پدر یا سایر بستگان وی ، پیشینه خیمه دوزی داشته اند .  وی در خانواده ای نیشابوری به دنیا آمد و در همان جا نیز تعلیم و تربیت یافت .

2- ایران در روزگار حکیم نیشابوری

خیام اندک زمانی پس از اینکه خراسان ، توسط سلجوقیان اشغال شد ، به دنیا آمد . سلجوقیان ، خوارزم ، ایران و آذربایحان را نیز تاراج کردند . آنها امپراتوری بزرگ متزلزلی را بنا نهادند . این دولت را « ابوطالب طغرل یک ) بنیاد نهاد و در سال 590 قمری به فرمان خلیفه عباسی و به دست خوارزمشاهیان انقراض یافت . در آغاز عصر خیامی ، اروپای غربی در نیمه دوم قرن یازدهم و نیمه اول قرن دوازدهم میلادی ، در تعصب جنگ های صلیبی می سوخت . این امر باعث بحران و ایجاد وحشت میان مردم شده بود . فرقه های مختلف سنی و شیعه ، اشعری و نعتزلی ، سرگرم بحث ها و مجادلات اصولی ، فقهی و کلامی بودند ، به طوری که در گوشه و کنار نواحی و حدود وسیع سلطنت سلجوقیان ، جوامع درس و بحث دینی و مجالس مناظره و مناقصه زیاد شد .

خیام در همان شهر نیشابور تعلیم و تربیت یافته و بزرگ شده است . داستان معروف
( سه یار دبستانی ) یعنی داستان رفاقت حسن صباح ، خواجه نظام الملک طوسی و خیامی نیشابوری ، افسانه ای خودساخته و بی اساس است .  در آن روزگار خراسان بزرگ و شهر های معتبر آن چون نیشابور ، کانون علم و ادب بوده است . خیامی در حوزه درس ( امام موفق نیشابوری ) حاضر می شده است . اما او در یکی از رساله هایش خود را پیرو ( شیخ الرئیس ) حسین بن عبدالله سینا می خواند . چون خیامی هم عصر آن حکیم نبوده این گفته را باید حمل بر آن کرد که وی خود را شارگزد معنوی و از پیروان مکتب تفکر ابن سینا می دانسته است . او با بیشتر د انشمندان زمان خود ، مراوده ، ملاقات و مباحثه داشته است . محسوس ترین خصوصیتی که از تاریخ زندگی خیامی ، به نظر می آید ، احترام و تکریم تمام کسانی است که از وی به مناسبتی یاد کرده اند و او را به بزرگی ستوده اند و عنوان همایی از قبیل « حجت الحق، اما ، رستور ، فیلسوف و سید الحکماء المشرق و مغرب » به وی داده اند . آوازة علمی خیامی سبب شد که به دربار سلجوقیان راه یابد . امیر سلجوقی عموماً و خصوصاً سلطان ملک شاه ، خیامی را محترم می داشته اند و او را هم مرتبه ندمای خویش می دانسته اند .


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره سیری در زندگانی حکیم خیامی نیشابوری

مسجد حکیم اصفهان 20 ص

اختصاصی از رزفایل مسجد حکیم اصفهان 20 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

مسجد حکیم اصفهان

تاریخچه اصفهان

اصفهان در میان شهرهای ایران گوهری یگانه است که در پی فراز و فرودهای تاریخی و از پس غبار قرون و اعصار همچنان درخششی ناب و سحرانگیز دارد. چنان تازه و پرطراوت است که گوئی هم امروز پا به عرصه هستی نهاده و چنان اصیل و ریشه دار که گوئی همواره بوده. فرهنگ غنی و طبیعت زیبای اصفهان هماهنگی شگفتی دارند چنانکه گوئی بازتاب یکدیگرند.گنبدهای فیروزه ای ، آسمان آبی را طنین تکرار بخشیده ، گلدسته های بلند ، ندای خاموش چنارهای کهنسال را که آیه های خاکی خداوندند به بانگی رسا نغمه توحید سرداده و نقش و نگار گل و بوته ها و اسلیمی ها ، باغهای خرم و شاخه های پرشکوه را بی خزان و جاودان کرده و جلوه های رنگ و نور در کاشی ها ، آفتاب درخشان اصفهان را معنای تازه ای بخشیده است.اصفهان از دیرباز بخاطر وجود پربرکت زاینده رود ، این سرچشمه حیات ، از کانونهای مهم زندگی در این سرزمین بوده است ، چنانچه در تمامی ادوار تاریخی شناخته شده از شهرهای مهم ایران به شمار میرفته است.در دوره هخامنشی آن را گابا یا گی می نامیده اند که بعدا به جی تبدیل شده و از اقامتگاههای ویژه پادشاهان و از استانهای مهم ایران بوده است. در دوره اشکانی نیز اصفهان یکی از چهار ایالت پهله قدیم و از مراکز مهم حکومت اشکانی بوده است . قلعه سارویه و گنجینه بزرگ کتاب آن مربوط به همین دوره است. در دوره ساسانی اصفهان مرکز تجمع سپاهیان و پادگان مرکزی ایران بوده است و از همین رو آن را اسپاهان یا سپاهان نامیده اند. اصفهان در سال 21 هجری به تصرف سپاهیان اسلام در آمد و در سده های چهارم و پنجم هجری در دوره حکومت دیلمیان اصفهان پیشرفت و عمران بسیاری یافت ، کتابخانه بزرگی داشت و مهمترین مرکز علوم دینی ، ادبی و فلسفی در ایران بود. در همین دوره است که ابن سینا دانشمند و فیلسوف بزرگ ایران به تدریس می پردازد و چندی نیز وزارت می یابد.اصفهان در دوره سلجوقی و صفوی که بعنوان پایتخت برگزیده شده به اوج شکوه و عظمت خود دست یافت و یکی از بزرگترین و آبادترین شهرهای جهان بود. در فاصله میان دوره سلجوقی و عصر صفوی یعنی در دوره اوج و شکوفائی دو مصیبت بزرگ نیز بر اصفهان وارد آمد. یکی حمله مغول در قرن هفتم و دیگری قتل عام تیمور در اواخر قرن هشتم . اما اصفهان آنچنان که در طول تاریخ پرفراز و نشیبش نشان داده بار دیگر از میان آتش و خاکستر سربرآورد شکوه گذشته را باز یافت .اکنون اصفهان بعنوان یکی از زیباترین شهرهای جهان با پشتوانه عظیم فرهنگی ، هنری ، صنعتی و اقتصادی خود مورد توجه جهانگردان و ایرانگردان داخلی و خارجی قرارگرفته است.

مسجد حکیم

از جمله مساجد بسیار جالب و مشهور عصر صفوی، مسجد حکیم اصفهان است که کاشیکاریهای زیبا و خطوط متنوع، کار اساتید نامدار عصر صفویه، آن را در عداد یکی از شاهکارهای معماری اسلامی قرار داده است.

این مسجد با شکوه در محل مسجدی واقع شده که در دوران حکومت دیالمه آن را جورجیر می نامیده اند. و چون در انتهای بازار رنگرزان واقع بوده به جامع رنگرزان نیز معروف بوده است. امروز جز سردر این مسجد بر جای نمانده است. در نمای این سردر اختلاف سطح ها را با نوعی اندود پر کرده بودند که پس از زدودن اندودها طرحهای بسیار جالب توجهی نمودار گشته است . این سردر نفیس و باشکوه با 1000 سال قدمت یکی از آثار طراز اول صدر اسلام به شمار می رود. مسجد حکیم در زمان سلطنت شاه عباس دوم صفوی ساخته شده است. علت نامگذاری این مسجد به «حکیم» این بوده که بانی مسجد «محمد داوود» نامی بوده که به طبابت اشتغال داشته و حکیم داوود نامیده می شده است.

مورخین و محققینی که در تاریخ صفویه تتبع و مطالعه کرده اند درباره این شخص می نویسند : وی طبیب شاه عباس دوم بوده که به دلائلی مورد خشم قرار می گیرد. و از بیم جان به هندوستان می گریزد. و چون در آن دیار ترقی می کند و برخی معالجاتش در مورد بزرگان و امرا موثر واقع می شود به لقب تقرب خان ملقب شده و ثروت زیادی می اندوزد. حکیم داوود مقداری از این ثروت برای کسانش به اصفهان می فرستد و از آنان می خواهد مسجدی عالی در شهر اصفهان بنا کنند.

بدین ترتیب مسجد حکیم ساخته می شود. کتیبه سردر شمالی مسجد که به خط ثلث سفید بر زمینه کاشی لاجوردی است بیانگر این مطلب است، که خطاط این کتیبه محمد رضا امامی خوشنویس نامدار عصر صفوی است و تاریخ آن 1073 هجری قمری یعنی سال اتمام مسجد است. در طرفین این سردر در دو لوحه کوچک با خط نستعلیق سفید بر زمینه لاجوردی رنگ سازنده این سردر زیبا و نفیس به نام محمد علی بن استاد علی بیک بنا» اصفهانی معرفی شده است.

بر سر در شرقی مسجد حکیم با خط نستعلیق سفید برزمینه کاشی لاجوردی سال شروع ساختمان مسجد یعنی 1067 هجری قمری نوشته شده است.

در داخل ایوان جنوبی بعد از آیات و عبارات قرآنی نام محمد رضا امامی و تاریخ 1071 هجری قمری آمده است. تزئینات داخل گنبد مسجد معقلی


دانلود با لینک مستقیم


مسجد حکیم اصفهان 20 ص

دانلود تحقیق مسجد حکیم اصفهان 59 ص

اختصاصی از رزفایل دانلود تحقیق مسجد حکیم اصفهان 59 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 85

 

پیشگفتار:

مسجد حکیم اصفهان، یکی از شاهکارهای معماری ایران در دوره اسلامی، مسجدی است چهار ایوانی با آجرکاری‌های بسیار متنوع و در حد یکی از بهترین کارهای معماری دوره صفویه می‌باشد. این مسجد دارای محراب‌های متعدد و متنوع که هر کدام نسبت به شبستان خود ساخته شده و ایوان‌های مرتفع و شبستان‌های تابستانی و زمستانی و طاق‌نماهاست که با تزییناتی بسیار عالی همراه است.

این مسجد در محله‌ای قرار گرفته (بازارچه نو انتهای بازار رنگرزان) که دور از دیدگاه جهانگردان و مشتاقان هنر است و سیاحانی که از گوشه و کنار جهان به این شهر زیبا سفر می‌کنند و مشتاق دیدن آثار باستانی اصفهان هستند به دیدن این مسجد نایل نمی‌شوند. باید گفت این بیشتر بدین جهت است که راه ماشین رو ندارد و فاصله این مسجد نسبت به خیابان‌های اطراف آن زیاد است و راهنمایان جهانگردان را نسبت به این امر بی‌توجه کرده است و از به نمایش گذاردن این مسجد صرفنظر می‌کنند.

یک بررسی کوتاه، نشانگر آن است که افرادی که در کارهای خیر قدم می‌گذاشتند، با نیتی پاک و خالی از هرگونه خللی که در آنها بود و نیز با پایبند بودن به معتقدات مذهبی که به آنها اجازه ذره‌ای کج‌روی را نمی‌داد، به کارهای هنری می‌پرداختند.

با توجه باینکه سال‌ها از بنای موردنظر می‌گذرد و هر کدام از این بناها به نوبه خود قابل یک بررسی و تعمیق است، که در این جا نمی‌توان نام یک یک آنها را ذکر کرد، فقط و فقط می‌توان از ذوق درونی هنرمندان یاد کرد.

با زیرورو شدن تاریخ و دست به دست شدن حکومت‌ها و به سامان رسیدن هر حکومتی، تغییراتی پیدا می‌شد که گاه باعث تشویق هنرمندان می‌گردید و گاهی به رکود این بازار کمک می‌کند. هرچه این تغییرات از نوسانات و گسستگی کمتر برخوردار بود، پیشرفت و برتری هنر خود را بهتر نمایان می‌کرد. حکومت‌هایی بودند که هنرمندان را به دور خود جمع می‌‌کردند و با تشویق و آماده نمودن و سایل کار آنها و مراوده بیشتر با هنرمندان دیگر سرزمین‌ها و کمک آنها به ابداع هنری برتر می‌پرداختند.

معماری ایران که از فرهنگ خاصی برخوردار است، گویای تمدن این مرز و بوم از دیرزمان بود و مانند معماری همه جهان که بازگو کننده اندیشه‌های آن سرزمین می‌باشد و از فرهنگ مردم آن دیار سرچشمه گرفته است، سخن می‌گوید.

مقدمه:

اصفهان را نیمه خوانند از جهان صد جهان من دیده ام در اصفهان

تاریخ معماری اصفهان در ادوار گذشته همانند دیگر نقاط کشور، بومی و مورد توجه بوده است، و دست‌‌اندرکاران معماری همیشه با ترتیبی خاص به آن نگریسته اند.

معماری اسلامی بویژه در دوران صفویه که تاریخ‌نویسان و هنردوستان دنیا راجع به آن قلم‌فرسایی‌ها نموده‌اند، هر روز مشتاقانی را به خود جلب می‌کند، و درخور یک بررسی مجدد جهت کشف روابط انسانی و زیباسازی بنا می‌باشد.

اصفهان را می‌توان محفل هنردوستان و هنرمندان نامید، محفلی که پرذوق و شوق‌ترین محفل‌هاست. هنرمندانی که به تمامی هنرهای مختلف آشنایی داشته‌اند در این شهر از زمان‌های بسیار دور کنار معماران و کارگران چیره‌دستی می‌زیستند که هنر آنها همیشه زبانزد جهانیان بوده و است. آثاری که از آنها بجای مانده، می‌تواند مصداق گفتار ما باشد، به مصداق معروف مشت نمونه خروار است. در میان رشته‌های ساختمانی کاشیکاری یکی از نوادر کارهایی بود که می‌توان سرچشمه آن را در اصفهان جست‌وجو کرد. هنرمندانی پرذوق و باقدرت توانسته‌اند یک نگین فیروزه‌ای بر تارک کره زمین نهند و این نگین انگشتری آن را به جهانیان عرضه نمایند. این قدرت هنری درخور توجه است و بدین مناسبت همه ساله مشتاقانی را از گوشه و کنار جهان به این شهر می‌کشاند و همه به را به تحسین وا می‌دارد. بناهای پوشیده به رنگ فیروزه‌ای در نور اطراف خود تاثیر می‌گذارد و با ابهت و رشادت کامل در برابر همه پابرجا و با قامتی استوار خودنمایی می‌کند.

در باره مسجد حکیم اصفهان که کمتر از آن سخن رفته وآثاری بسیار زیبا در آن نهفته است به یک برسی کوتاه می‌پردازیم.

مسجد حکیم در حدود هشت هزارمتر مربع (کمی کمتر از یک هکتار) وسعت دارد ودر مرکز شهر در نزدیکی بازارچه نو و انتهای بازار رنگرزان واقع شده است.

مسجد حکیم اصفهان را حکیم داود ملقب به تقرب خان طبیب شاه عباس دوم بنا نهاده و در سال 1073ه‍.ق ساختمان آن را به پایان رسانیده است.

شاردن در سفرنامه خود می‌نویسد: «حکیم داود که طبیب شاه عباس دوم و شاه‌صفی بود و در نتیجه دسایس اطرافیان مورد بی‌مهری شاه واقع شد و از پیش آمدهای بدتری ترسید ... و به هندوستان گریخت، و در آنجا در اثر ملازمت اورنگ زیب و انجام خدماتی ملقب به تقرب خان به اندازه‌ای ترقی کرد که شخص بسیار معتبری شد. حکیم داود به محض اینکه درهندوستان بر مسند عزت استقرار یافت اموال زیادی برای خانواده‌اش به اصفهان فرستاد و دستور ساختن یک مسجد را داد و با نیتی که داشت این کار را آن قدر ادامه داد تا این مسجد عالی ساخته شد».

«دیگر از مساجد بزرگ عهد صفویه مسجد حکیم داود اسپهانی معروف به هندی است. مسجدی باصفا و مقدس و گشاده، نزدیک به هفت هزار ذرع زمین را مسجد و ملحقاتش اشغال نموده و حکیم داود ملقب به تقرب خان با پولی که از عطا و انعام هند آورده این مسجد را مجاور مسجد جوء جوء ساخته و گویند بسی دقیق بوده که کارکنها به خشنودی باشند تا جایی که جلو راه خران گچ کش علف می‌ریختند که خود خران گچ و آجر و آهک آورند. بنای آن به سلطنت شاه عباس دوم شروع و کاشی‌کاری و زینتش به عهد شاه سلیمان انجام گرفته. تاریخ سر درب 1067 که به تاریخ نوشته (مقام کعبه دیگر شد از داود اصفاهان) و نیز تاریخ کاشیکاری 1085 وارد.»

«دیگر از مساجد کهنه مسجد جوء جوء پهلوی مسجد حکیم است که گویند چنانکه در روضات نوشته بنای آن به روزگار صاحب بن عباد شده و بعد از قرون بسیارحکیم داود هندی مسجد حکیم را جنب آن ساخته و بدان ملحق نموده و جوءجوء سفینه کشتی را گویند و به نظر می‌آید اعراب شهر را بکشتی مانند کرده‌اند و این محل را سینه‌کشتی و از اینکه کوچه پایین‌تر را که منزل پیشین حاج عبدالغفار و حاج محمد حسین کازرونی بود سینه پایینی می‌گفتند، این کوچه بالاتر از سینه بالایی بوده که پس از بنای بزرگ مسجد حکیم به درب مسجد حکیم مشهور شده به هر جهت عوام عجم معنی جوء چوء را ندانسته قسمتی جدا از این مسجد را هنور مسجد جوجه می‌خواند و جوجی می‌نویسند و درست نیست. سر دربش را زمان شاه عباس اول در هزار و


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق مسجد حکیم اصفهان 59 ص