رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق و بررسی در مورد شهر سلطانیه

اختصاصی از رزفایل تحقیق و بررسی در مورد شهر سلطانیه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 52

 

مقدمه ای بر اوضاع جغرافیایی شهر سلطانیه

شهر سلطانیه در 47 کیلومتری سمت شرق زنجان قرار گرفته است. این منطقه از شمال به بخش طارم علیا، از غرب به بخش حومه از شهرستان زنجان، از جنوب به شهرستان خدابنده و از شرق به شهرستان ابهر محدود بوده و 940 کیلومتر مربع وسعت دارد. این بخش دارای 33 روستا و 25770 نفر جمعیت است. مهمترین وجه مشخصه سلطانیه پس از مسائل مربوط به ارزشهای تاریخی وجود چمن معروف سلطانیه است. این چمن قسمتی از فلات زنجان- ابهر را در برگرفته و از فاصله گرفتن دو رشته ارتفاعات موازی که در جهت شرقی- غربی ممتداند، تشکیل گردیده و دارای 35 کیلومتر مربع وسعت است.

پیشینه تاریخی سلطانیه:

با مطالعات باستان شناسی روشن شده که در داخل چمن سلطانیه شش محوطه باستانی بدین ترتیب وجود دارد. تپه تاریخی یوسف آباد، تپه تاریخی قلعه، محوطه شهر سلطانیه، تپه تاریخی نور، تپه تاریخی چمن. بررسی در عناصر و یافته های اتلال مزبور گویای این واقعیت است که منطقه مزبور از اواخر هزاره دوم قبل از میلاد تا حمله مغول مورد استفاده اقوام مختلف بوده است. بنابراین قول حمدالله مستوفی که سلطانیه را قبل از حمله مغول غیر مسکون دانسته با تردید مواجه می گردد. به استناد متون تاریخی این منطقه قبل از استقرار مغول شهر ویاژ یا شهر ویاز نامیده شده است. ولی آنچه که مسلم و روشن است، پس از حمله مغول و استقرار طایفه ای از آنها در این محل آن را قنقور النگ نام گذاری کرده اند.

این منطقه (قنقور النگ) به علل گوناگون در دوره های مختلف ایلخانی مورد توجه و محل یا ییلاق بوده است. سلطانیه ابتداء در دوران ارغون خان (683-690) به پایتختی انتخاب گردید. سیاستمداران ارغون در انتخاب این محل به پایتختی از نظر سیاسی و سوق الجیشی راه صوابی پیموده اند، زیرا قنقور النگ نسبت به م تصرفات غربی امپراعتوری ایلخانی مرکزیت داشت. و از طرف دیگر، با عنایت به اینکه پس از استقرار جانشینان هلاکو، به ویژه اواخر دوران ارغون خان و دوره های غازان خان و اولجایتو که به زور شمشیربندان مغول حکومت نسبتاٌ واحدی در منطقه بسیار وسیع از رود سند تا فلسطین با ترکیبی از اقوام مختلف و متمدن آن روزی تشکیل یافته بود، خود موجب پیشرفت سریع ارتباطات بازرگانی را فراهم نمود، تقویت و اصلاح جاده های بازرگانی، ایجاد تاسیسات مربوط به راهدارخانه ها، ایجاد انتظام در مناطق و مسیرهای تجاری، تدوین یاساهای چنگیزی به دزدان و قطاع الطریق از عوامل و انگیزه های این جریان اقتصادی است و سیاستی که توانسته حمل و نقل کالاهای مشرق زمین را به اروپا، که از طریق روسیه و دریاچه اورال انجام می پذیرفت از راه امپراطوری ایلخانی عبور دهند در این صورت بود که ایجاد مرکز اقتصادی بسیار قوی و واجد شرایط در منطقه ای از نظر سیاسی پاسخگوی این نیاز باشد، امری لازم و ضروری به نظر می رسد. این منطقه با توجه به ویژگی هایی که بیان گردید محلی بجز قنقور النگ که همانا سلطانیه است نمی تواند باشد. علی ای حال شهر سلطانیه در دوره بنیان گذاران آن پس از تبریز دومین شهر مهم در امپراطوری ایلخانان بوده و از نظر تجارت خارجی نخستین آن به حساب می آمده است. و کلیه مال التجاره به جهت ایجاد تمرکز و اخذ مالیت های مورد لزوم و کنترل آمد و شد، در این شهر تخلیه و بارگیری می شده است. رونق اقتصادی به حدی بوده که گلاویخو سفیر پادشاه اسپانیا در دربار میرانشاه (806-809 هجری قمری) در بازدید از سلطانیه بحث مفصلی را در مورد رونق تجاری مطرح نموده است. این شهر از دوبخش کهندژ و شارستان تشکیل یافته و آن در بخش پر 200 هکتار بوده است.

عناصر تشکیل دهنده این شهر عظیم اسلامی به علل گوناگون جغرافیایی سیاسی از میان رفته تنها با مدارک باستانشناسی می توان به بازشناسی آن توفیق یافت. به استناد متون تاریخی این شهر به کاروانسراهای زیبا و اقامتگاه های عمومی مجهز بوده تا سرویس مناسب را از نظر پذیرایی و اقامت عرضه نماید.

سبب ایجاد گنبد سلطانیه

اولجایتو پس از طرح سلطانیه تصمیم گرفت که به تقلید از آرامگاه برادرش غازان خان ، آرامگاه رفیع و باشکوهی برای خود بسازد به همین جهت برای بر پائی این آرامگاه ، هنرمندان از هر سو به سلطانیه آمدند تا یکی از شاهکارهای عظیم دوره مغول را به عرصه ظهور برسانند .

بنای گنبد سلطانیه در سال 702 هجری قمری ( روایتی ) بر اساس طرح آرامگاه غازان خان که آن نیز از بنای آرامگاه سلطان سنجر در ( مرو ) الهام گرفته ، ساخته شده بود با این تفاوت که پلان آرامگاه سلطان سنجر مربع و پلان گنبد سلطانیه هشت ضلعی است اگر چه تا حد زیادی معماری آرامگاه سلطان سنجر در بنای سلطانیه تاثیر گذاشته بود لیکن چیزهای ابتکاری در بنای اخیر بحدی است که آنرا بصورت یکی از شاهکارهای هنر و معماری ایران درآورده است که بعدها نمونه و الگوئی بای احداث تعداد زیادی از ابنیه این دوره شد همچنین معماری گنبد سلطانیه را شخصی به نام سید علی شاه انجام داده است .

نا به قولی، بر اثر تشویق و ترغیب علما و روحانیون بزرگ شیعه که در آن زمان در دستگاه حکومتی صاحب منزلتی بودند، اولجایتو مذهب تشیع را به عنوان مذهب رسمی پذیرفت و بعد از مدتی تصمیم که آرامگاه خود را به ائمه اطهار اختصاص دهد. بدین منظور قصد انتقال اجساد مطهر آنان (حضرت علی (ع) و امام حسین (ع) ) را به سلطانیه داشت تا بر رونق تجاری و اهمیت مذهبی پایتخت جدید التایس خود بیفزاید لذا دستور داد تا تزئینات داخلی بنا که تا آن روز انجام نگرفته بود طوری بپردازند که در آن شعائر مذهب تشیع یخوبی مورد استفاده قرار گیرد بهمین جهت بود که کلمه «علی» به طور مکرر با کاشی در متن اجر نوشته شده است.

انتقال اجساد مطهر ائمه بخاطر مخالفت شدید علمای شیعه یا بقولی خواب سلطان مکه حضرت علی بن ابی طالب را ناراضی دیده بود و آن حضرت از این عمل ناراضی بود انجام نگرفت و منصرف شد.

بنابراین سلطان ایلخان مصمم شد که دوباره این بنا را به آرامگاهی برای خود اختصاص دهد. به نظر می رسد که در همین ایام از مذهب تشبع برگشت و مذهب اهل سنت را اختیار کرد. شاید به همین منظور بود که دستور داد تمام تزئینات معرق کاری که کلمه «علی»


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد شهر سلطانیه

دانلودتحقیق درمورد جزیره هرمز 59 ص

اختصاصی از رزفایل دانلودتحقیق درمورد جزیره هرمز 59 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 57

 

موقعیت جغرافیایی

جزیره هرمز HORMOZ

جزیره هرمز در دهانه تنگه هرمز، در مدخل ورودی خلیج فارس از دریای عمان بین تا طول شرقی و تا عرض شمالی واقع شده است. این جزیره را به علت موقع جغرافیایی آن که در مجاورت با تنگه هرمز قرار دارد، کلید خلیج فارس می دانند. همین موقعیت است که آن را از نظر سوق الجیشی و بازرگانی از اهمیت خاصی برخوردار کرده است.

جزیره هرمز از شمال غرب به بندرعباس، از جنوب شرق به جزایر قشم و لارک محدود می گردد.

فاصله جزیره هرمز (از محل بندر) تا بندرعباس 71/9 مایل دریایی (18 کیلومتر)، تا جزیره قشم (محل سربندر) 71/9 مایل (18 کیلومتر) و تا جزیره لارک (تا محل اسکله) نیز 71/9 مایل (18 کیلومتر) می باشد.

فاصله این جزیره در نزدیکترین مسیر تا ساحل اصلی کشور 96/2 مایل (5/5 کیلومتر) است. (نقشه شماره 25)

بلندترین نقطه ارتفاعی جزیره 228 متر و پایین ترین نقطه ارتفاعی منحنی صفر است، بنابراین ارتفاع متوسط در جزیره هرمز 114 متر است.

مساحت جزیره

جزیره هرمز به شکل بیضی است، قطر کوچک آن 5/5 و قطر بزرگ آن بین 5/7 تا 9 کیلومتر، و مساحت آن در حدود 45 کیلومتر مربع می‌باشد.

توپوگرافی و ناهمواریها

قسمت اعظم جزیره هرمز ناهموار و عارضه دار است. بلندترین نقطه در این جزیره 228 متر و پایین ترین نقطه ارتفاعی صفر است، بنابراین متوسط ارتفاعات در جزیره هرمز 114 متر می باشد. اگر جزیره هرمز را به دو نیمه شمالی و جنوبی تقسیم، کنیم نیمه جنوبی تماماً تپه ای و ناهموار است و نیمه شمالی آن در قسمت مرکزی ناهموار و به سمت شمال از ارتفاعات کاسته شده و سطوح دشتی هموار می شود.

اگر به توپوگرافی جزیره هرمز توجه شود این سطح دشتی به صورت قوسی است که رأس آن به سمت شمال قرار دارد، از غرب جزیره شروع شده، قسمت شمالی را دور زده و در قسمت شرقی جزیره به پایان می رسد. اگر جزیره به دو نیمه شرقی و غربی تقسیم شود، در سطوح ناهموار در نیمه غربی جزیره ارتفاعات روندی شمال غرب به جنوب شرق داشته، برعکس در نیمه شرقی ارتفاعات دارای روند شمال شرق به جنوب غرب هستند که این دو روند در بخش مرکزی جزیره به طرف جنوب به هم رسیده و تشکیل قوسی را می‌دهند که رأس آن به سمت جنوب است، درست برعکس قوسی که سطوح دشتی در این جزیره را در برگرفته است. در قسمت غربی جزیره ساحل به صورت صخره ای است، به سمت جنوب غرب بین خط ساحلی و ارتفاعات پرتگاهی با روند کلی شمال غرب به جنوب شرق وجود دارد که البته بلافاصله به ساحل ختم نمی شود. این پرتگاه در جنوب جزیره باز به ساحل صخره ای منتهی می شود، طوریکه ساحل غربی و ساحل جنوبی را که صخره ای هستند، به صورت خطی به هم متصل کرده و باعث شده که در محدوده جنوب غرب باریکه ای ناهموار بین پرتگاه و خط ساحلی با همان روند پرتگاه به وجود آید. به سمت جنوب شرق و شرق از ارتفاع سواحل کاسته می شود. ساحل هموار به طور کلی بیشتر در نیمه شمالی جزیره به چشم می خورد. جزیره هرمز تقریباً دارای ساختمان متحدالمرکزی است و تمام آبراهه‌ها از مرکز به اطراف سرازیر می شود.

شبکه زهکشی در جزیره به گونه ای است که آبراهه ها در بخشهای جنوبی به دلیل شیب توپوگرافی زیاد، بلافاصله به ساحل می رسند، اما در بخشهای غربی، شرقی و شمالی جزیره آبراهه ها، مسیر طولانی‌تری را طی کرده و وارد دریا می شوند.

زمین شناسی و تکتونیک

1) زمین ساخت جزیره هرمز

جزیره هرمز اصولاً یک گنبد نمکی است که در آن سازندهای آذرین و غالباً آتشفشانی تیپ غالب سنگ شناسی را تشکیل می دهد. جزیره هرمز مکان مشخص سازند معینی به نام سری هرمز است. سری مزبور شامل سنگ نمک و گچ همراه توده ها و قطعات سنگهای رسوبی و آذرین است و مجموعه ای از سنگها را تشکیل می دهد که شباهتی با هیچ یک از ردیفهای سازند دوران دوم و دوران سوم که اطراف گنبدهای نمکی را فرا گرفته است، ندارد.

جزیره هرمز ظاهراً دارای ساخت هم مرکزی است که در قسمت میانی آن نمک طعام و در حول آن مخلوطی از نمک و گچ و اندریت قرار گرفته است. ترکیبات اخیر به صورت حلقه مانند قرار داشته و انواع مختلف سنگهای آذرین، آهک و شیل را نیز در بردارد. در قسمت جنوبی جزیره بقایای یک پوشش رسوبی دیده می شود که شامل ماسه سنگ و آهک ماسه سنگی همراه لایه های کنگلومرا و شیل است.


دانلود با لینک مستقیم


دانلودتحقیق درمورد جزیره هرمز 59 ص

تحقیق و بررسی در مورد مناطق جغرافیایی ترکیه

اختصاصی از رزفایل تحقیق و بررسی در مورد مناطق جغرافیایی ترکیه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 43

 

مناطق جغرافیایی ترکیه:

 

 

 

 

کنگره جغرافیای اول که در سال 1941 در آنکارا برگزار شد، در پایان بررسی های طولانی خود ترکیه را به هفت منطقه جغرافی تقسیم نمود. در بررسی های کنگره نامبرده ویژگی های مختلف جغرافیایی ترکیه در نظر گرفته شد. بدین صورت که: این کشور از سه جهت با آب دریا محصور است، در طول کناره های بلندش موازی با ساحل رشته کوه ها قرار دارند، قسمت میانی این کوه ها که در عین بلند بودن فراز و نشیب کمتری دارند تحت تاثیر شرایط دریایی نمی باشند، بهمین خاطر این وضعیت بین نوار ساحلی و مناطق میانی ازجنبه آب و هوایی، پوشش گیاهی طبیعی و پراکندگی انواع مزارع تفاوت هایی ایجاد می کند که در نتیجه سیستم های مواصلانی و شکل خانه های این مناطق نیز از آن متأثر می شوند. و کنگره یاد شده با در نظر گرفتن این ویژگی ها ترکیه را به چهار منطقه ساحلی و سه منطقه میانی تقسیم کرده است. از این هفت منطقه، چهار منطقه اول نام دریای چسبیده به آن منطقه را گرفته اند: (دریای سیاه- مرمره، اژه و مدیترانه.) سه منطقه باقیمانده نیز بنا بر موقعیت جغرافیایی شان در آناطولی نامگذاری شده اند: (آناطولی میانی، آناطولی شرقی و آناطولی جنوب شرقی.)

1-منطقه دریای سیاه (کارادنیز) ، مرمره، اژه، آناطولی میانی، آناطولی شرقی، آناتولی جنوب شرقی.

 

منطقه دریای سیاه (کارادنیز)

 

این منطقه که نام خود را از دریای سیاه گرفته از شرق دشت ساکاریا تا مرزهای گرجستان امتداد می یابد. این منطقه ازجهت وسعت در میان دیگر مناطق کشور در ردیف سوم قرار دارد. فاصله بین شرق تا غرب آن نسبت به دیگر مناطق بالاترین رقم را تشکیل می دهد. بهمین خاطر نیز این منطقه بالاترین میزان تفاوت ساعت محلی در مرزهای شرقی و غربی خود را داراست.

 

موقعیت اراضی منطقه:

اشکال زمینی این منطقه از رشته کوه های شرق تا غرب آناطولی شمالی که در دوره ژئولوژیک سوم در نتیجه  پیچ و خم های آلپ بوجود آمده اند و نیز دره ها و راه آب های بین این کوه ها تشکیل شده اند. کوه های یاد شده که در غرب بصورت سه رشته امتداد می یابند، از شمال به جنوب شامل کوه های کده، بولو، ایغاز و کوراوغلو می شوند. در میانه کوه های جائیک قرار دارند و در شرق بدو رشته کوه تقسیم می شوند. این ها در شمال به صورت کوه های گیره سون- ریزه و درجنوب نیز بصورت کوه های مسجد، کوپ و چمن جای دارند.

بلندی کوه های کناره دریای سیاه در غرب حدود 2000 متر است و در دریای سیاه میانه تا 1000 متر تنزل می یابد. در شرق نیز بلندی کوه ها به 4000 متر می رسد (بلندترین کوه منطقه کوه کاچار در ریزه است).

سواحل منطقه به سبب امتداد موازی کوه ها با آن، فرورفتگی و برآمدگی چندانی ندارند. یعنی بجز خلیج های کوچک پیشرفتگی آب در خشکی و یا بالعکس آن که اهمیت داشته باشند وجود ندارد. بهمین خاطر به غیر از بندر سینوپ، فاقد بندرهای طبیعی جهت پهلو گرفتن کشتی های بزرگ می باشد.

سواحل در طول امتدادشان ویژگی های ساحلی را دارا می باشند. لذا به غیر از دلتاهایی که در دهانه های روخانه های قزل ایرماک و یشیل ایرماک تشکیل شده، ساحل اکثر حالت مستقیم دارد. در دامنه های رو به شمال منطقه، باران های دامنه ای افزایش یافته است. به سبب تفاوت مهم آب و هوایی بین نقاط ساحلی با مناطق میانی، در محصولات زراعی این مناطق نیز تفاوت هایی دیده می شود. همچنین به علت وفور باران و سراشیبی و نیز وجود خاک رس در زمین، این منطقه هیلان خیز است. یعنی همواره با ریزش کوه و تپه مواجه است. لذا منطقه دریای سیاه ازجهت میلان در میان دیگر مناطق کشور در رده اول قرار دارد.

پستی و بلندی های کوه ها بطور طبیعی راه های مواصلاتی، آب و هوا و فعالیت های زراعی را تحت تاثیر قرار می دهد. به غیر از منطقه میانه رفت و آمد از طریق گذرگاه های کوپ و زیگانا (کالکانلی) انجام می شود. گذرگاه زیگانا موجب رشد و ترقی طرابوزان شده است. از سوی دیگر سینوپ علیرغم این که صاحب بندری طبیعی است، به سبب صعب العبور بودن راه های کوهستانی اش، نسبت به دیگر بنادر کشور رشد نکرده است. موازی بودن کوه ها با سواحل، مزارع را نیز محدود کرده است. فراوانی شیب ها در مناطق کوهستانی، کشت ماشینی را دشوار ساخته است. لذا این منطقه هنوز هم محتاج نیروهای انسانی و حیوانی است. از دیگر سو، پراکندگی وسیع کوه ها در منطقه،  مانع ایجاد شهرهای بزرگ گشته و در نتیجه شهرهای کوچک و نزدیک بهم در سواحل ایجاد شده و همانگونه مانده اند.

 

رودخانه ها و دریاچه ها:

مهمترین رودخانه های منطقه: چوروح (پرسرعت ترین رودخانه ترکیه است)، یشیل ایرماک، قزل ایرماک، بارتن(تنها رودخانه کشور که روی آن تردد انجام می گیرد)، ینیجه (فیلیوس) و رودخانه ساکاریا که بخشی از آن در این منطقه جاریست، می باشد.

نهرهایی که از دامنه های رو به دریای سلسله کوه های منطقه سرچشمه می گیرند، به سبب بارندگی ها و سراشیبی های زیاد همواره پرآبند. فقط به نهرهای کوچک تقسیم شده اند.

دریاچه در این منطقه کم و کوچک است. از میان آنها: تورتوم، سرا، آبانت، یدی گوللر و ا وزون گول را می توان نام برد.

 

آب و هوا و پوشش گیاهی:

شرایط اقلیمی دریای سیاه بر منطقه حاکم است. تمام فصول بارانی اند. تفاوت دمای سالیانه اندک است. تابستان خنک و زمستان نیم گرم و معتدل است. پرباران ترین منطقه ترکیه، منطقه دریای سیاه است. پرباران ترین استان منطقه ریزه (با 2400 م. م) می باشد. (علت آن هم این است که این استان در مسیر بادهای سمت کوه های بلند جنوبی قرار گرفته است). میزان باران سالیانه منطقه 1500 م.م است.

کوه ها در مسیر انتقال هوای مرطوب سواحل به مناطق داخلی حکم مانع را دارند. لذا بین مناطق ساحلی و میانی اختلاف اقلیمی قابل توجهی به چشم می خورد.

هر چه از ساحل به طرف مناطق داخلی برویم هم از میزان باران کاسته می شود و هم به علت خشکی منطقه شدت حرارت نیز پایین می آید. در مناطقی که اقلیم (آب و هوای) خشکی بر آن حاکم باشد تابستان ها گرم و زمستان ها سرد و برفی می باشند.

در منطقه دریای سیاه میانی بعلت پستی و بلندی کوه ها، محدوده گسترش آب و هوای دریایی نسبت به مناطق شرق و غرب وسیع تر است. همچنین در منطقه میانی از آنجا که کوه ها از بخش های داخلی شروع می شوند، از میزان بارندگی هم کم می شود. در اینجا میزان بارندگی سالیانه تا 700 م.م پایین می آید. از آنجا هر چه به طرف غرب برویم باز میزان بارندگی افزایش می یابد. در آن قسمت میزان بارندگی از 1000 م.م. می گذرد. در بخش ساحلی شرق منطقه دریای سیاه، به علت این که در زمستان میانگین دمای هوا چندان تغییر نمی کند، این قسمت برای کاشت  و پرورش مرکبات مناسب است. منطقه بخاطر باران خیز بودن دامنه کوه های رو به دریا، از جنگل های انبوه پوشیده شده است. هر چه که به طرف بخش های میانی برویم می بینیم پوشش گیاهی منطقه را درختان مقاوم در برابر سرما و گیاهان خشک صحرایی تشکیل می دهند. اگر از ساحل در طول دامنه به طرف بالا برویم متوجه می شویم که در نتیجه کاهش دمای هوا پوشش گیاهی هم تغییر می یابد. در عرصه ای به ارتفاع 800 متر بلندتر از سطح ساحل درختانی با برگ های پهن، در ارتفاع 1500-800 متر درختانی با برگ های متنوع، در ارتفاع 2000-1500 درختانی با برگ های سوزنی و در ارتفاع بیش از 2000 متر نیز علف های کوهی به چشم می خورند.

مهم ترین عوامل موثر در پراکندگی بارندگی های منطقه باد حاکم بر منطقه، موقعیت دامنه ها و بلندی کوه ها می باشند. در خصوص بالا بودن میانگین بارندگی سالیانه در منطقه میانی نسبت به بخش های شرق و غرب، افزایش بلندی ها و امتداد مستقیم ساحل درجهت باد حاکم منطقه نقش دارند. و نیز در نتیجه باران های منظم و انبوه در مناطق ساحلی جریان آب نهرها تند است. لذا مزارع اطراف چندان به آبیاری نیاز ندارند. شخم زنی مزارع کم اتفاع می افتد. محوطه جنگل ها وسیع است ومشکل آتش سوزی جنگل روی نمی دهد.

 

  

زراعت:

پربارندگی بودن تمام فصول در منطقه، مانع رشد محصولات زراعی (چون گندم و جو، جو صحرایی، چاودار، عدس و پنبه) است. در مناطق ساحلی کاشت ذرت جای غلات را گرفته است.

در زمستان در بخش شرقی منطقه دریای سیاه، هوای نیم گرم زمستانی رشد محصولاتی چون فندق، چای، مرکبات و زیتون را آسان می سازد. تقلیل باران در مناطق میانی ضمن کاستن از انبوهی جنگل ها موجب خوب بار آمدن محصولاتی چون غلات و چغندر قند می شود. هفتاد درصد از اهالی منطقه از طریق زراعت امرار معاش می کنند. پرمحصول ترین زمین های کشاورزی در دامنه های روبه شمال منطقه واقعند. مهم ترین محصولات کشاورزی منطقه این ها هستند.

فندق: بیشتر در طرابزون، گیره سون وارد و کاشت می شود. هشتاد و پنج درصد کل تورید این محصول در سطح ترکیه در این منطقه صورت می گیرد.

چای: در نوار مرزی بین گیره سون تا گرجستان کاشت می شود. در اطراف ریزه بطور انبوه کاشته می شود. کل تولید چای در سطح کشور در همین منطقه انجام می گیرد. تنها محصولی است که در ترکیه در حدود محدودی تولید می شود.

توتون: بیشتر در بخش میانی منطقه (سامسون، آماسیا و اطراف توکات) به عمل می آید. همچنین در غرب منطقه در اطراف دوزجه نیز کاشت می شود. سیزده درصد تولید آن در سطح ترکیه، از همین منطقه تامین می گردد.

ذرت: در طول سواحل منطقه کشت می شود.

سیب: منطقه آماسیا در رأس کاشت این محصول قرار دارد و پس از آن اطراف کاستامونو و توکات منطقه کشت این محصول به شمار می آیند.

چغندر قند: مزارع آن در اطراف آماسیا، توکات و کاستامونو است.

کتان- چتایی: مزارع آن بیشتر در اطراف کاستامونو و پس از آن در حوالی سینوپ و زونگولواغ واقع است.

لوبیای سویا: در اطراف اردو و گیره سون کشت می شوند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد مناطق جغرافیایی ترکیه

تحقیق و بررسی درمورد کلیات استان گلستان 42 ص

اختصاصی از رزفایل تحقیق و بررسی درمورد کلیات استان گلستان 42 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 42

 

موقعیت جغرافیایی

کلیات استان گلستان

استان گلستان در محدوده مختصات جغرافیایی 5600-5400 طول خاوری و 3630-3815 عرض شمالی و در بین استان‌های مازندران، سمان و خراسان قرار دارد.

استان گلستان در شمال و شمال شرق کشور بین طول‌های جغرافیایی َ51 ْ53 تا َ56 ْ19 شرقی و عرض‌های 30َ ْ36 تا َ08 ْ38 شمالی قرار دارد. مساحت این استان 20893 کلیومتر مربع بوده و مرکز آن شهر گرگان با ارتفاع 13 متر از سطح دریا می‌باشد.

جایگاه ویژه زمین‌شناسی

از دیدگاه زمین‌شناسی، ساختمان این استان در دو پهنه زمین‌ساختی متفاوت قرار گرفته است. بخش شمال استان، پاره‌ای از صفحه توران و بخش جنوبی جزئی از ایران است و روزگاری بین این دو صفحه اقیانوسی به نام پالئوتتیس وجود داشته است.

تاثیر تابش آفتاب بر حرارت داخلی ساختمان

در اینجا با مشخص شدن تاثیر تابش آفتاب در سطوح مختلف می‌توان تاثیر این تابش را بر فضای داخلی ساختمان نیز مورد بررسی قرار داد. بدین‌منظور ابتدا به توضیح انواع تبادل حرارتی پرداخته نحوه‌ی انتقال حرارت خورشید از طریق دیوارها، سقف و پنجره‌های ساختمان به فضای داخلی آن را مورد بررسی قرار می‌دهیم، سپس به نحوه عملکرد اجزای مختلف ساختمان می‌پردازیم.

ضریب جذب انرژی حرارتی خورشید در رنگ‌های مختلف

نوع رنگ

درصد جذب

سفید

10-15

سید روغنی

20-30

سفید مرمری

40-50

خاکستری متوسط

60-70

سیاه براق

80-85

مات

90-95

تابش آفتاب بر پنجره

تابش آفتاب بر پنجره‌های ساختمان تاثیر زیادی در تغییر هوای داخلی آن دارد، بویژه زمانی که آفتاب به‌طور مستقیم به داخل بتابد، تاثیر حرارتی پنجره بسیار بیشتر از دیوارهاست و فضای داخلی بلافاصله پس از دریافت پرتو مستقیم آفتاب گرم می‌شود. اگر ساختمان از مصالح ساختمانی سبک ساخته شده باشد، این افزایش گرما بیشتر محسوس خواهد بود. یکی از ویژگی‌های معماری مدرن، استفاده‌ی زیاد از سطوح شیشه‌ای در ساختمان است.

جهت و زاویه تابش پرتوهای خورشید

این زاویه، زاویه‌ای است که بین صفحه‌ای از خط استوا می‌گذرد و خطی که مرکز زمین و خورشید را به هم متصل می‌کند، ایجاد می‌شود و در طول سال از 5/23 درجه به طرف بالای صفحه‌ی استوا تا 5/23 درجه بطرف پایین صفحه استوا یعنی 47 درجه تغییر می‌کند.

عرصه:

تعدادی از فضاها و عملکردهای سازگار را که با هم وابستگی دارند و در بخش مشخصی از نقشه طرح مکان‌یابی می‌شود، عرصه می‌گویند.

عرصه‌های مختلف در خانه مسکونی

عرصه زندگی خانوادگی شامل (نشیمن خانوادگی، آشپزخانه) که امکان دور هم بودن و تجربه‌ی زندگی گرم خانوادگی را فراهم می‌آورند.

عرصه زندگی خصوصی شامل (اتاق خواب، حمام) که شرایط لازم برای زندگی شخصی افراد خانواده را فراهم می‌کند.

عرصه پذیرایی و مراسم شامل (اتاق نهارخوری و فضای ورودی) که برای برقراری ارتباط با دوستان و همسایگان و ایجاد رابطه عاطفی با افراد خانواده می‌باشد.

عرصه خدمات شامل (پارکینگ، انباری) که تسهیلات لازم را در اختیار افراد خانواده قرار می‌دهد و امکان آسایش را برای آنها فراهم می‌آورد.

عرصه فضاهای باز و حیاط که امکان زندگی در فضاهای باز و ارتباط با طبیعت را برای افراد خانواده تامین می‌کند.

تابش آفتاب

بطور کلی تابیش آفتاب با ساطع شدن پنج نوع اشعه، یک ساختمان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. این پنج نوع اشعه به ترتیب اهمیت عبارتند از:

اشعه مستقیم با طول موج کوتاه

اشعه پراکنده شده از آسمان با طول موج کوتاه

اشعه منعکس شده از سطوح اطراف با طول موج کوتاه

اشعه ساطع شده از زمین و اجسام گرم شده با طول موج بلند (بازتاب حرارتی)

اشعه ساطع شده از ساختمان به آسمان با طول موج بلند (بازتاب حرارتی)

تابش آفتاب و تاثیر آن بر ساختمان و محیط اطراف

نور خورشید همیشه برای ایجاد روشنایی طبیعی در یک ساختمان مورد نیاز است، اما از آنجا که این نور سرانجام به حرارت تبدیل می‌شود، باید میزان تابش مورد نیاز برای هر ساختمان با توجه به نوع آن ساختمان و شرایط اقلیمی محل آن تعیین گردد.

انرژی خورشدی جذب شده در دیوارها

مقدار انرژی خورشدی جذب شده در دیوارهای خارجی ساختمان، به رنگ خارجی آن دیوارهای بستگی دارد. سطوح سفید و براق تنها حدود 15درصد انرژی خورشید دریافت شده را جذب می‌نماید. رنگ‌های معمول روشن مانند: کرم یا خاکستری روشن حدود 40 تا 50درصد، رنگ‌های تیره مانند خاکستری تیرهف سبز و قرمز 60 تا 70درصد و رنگ‌های سیاه 80 تا 90 درصد انرژی خورشیدی دریافت شده را جذب می‌نمایند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی درمورد کلیات استان گلستان 42 ص

تحقیق و بررسی در ورد نواحی بیو جغرافیایی 47 ص

اختصاصی از رزفایل تحقیق و بررسی در ورد نواحی بیو جغرافیایی 47 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 54

 

نواحی بیوجغرافیائی

در این جا توجه به مفهوم کمی اندمیم شده است. این مفهوم مدتها پیش به وسیلة تاکسونهایی که هیچ جای دیگری یافت نمی شوند مشخص می شود.

تاکسونهایی بومی ممکن است زیر گونه گدز یا گروههایی از گونه های باشند. یک مثال از یک ناحیه اندمیم جزایر هاوایی است. تاکسونهایی بومی هاوآیی شامل چهار گونه از گیاه جنس Keysseria می باشد گیاهی بوته ای و Perennial که در هاوآیی در bog هایی باز با ارتفاع بین m1000 تا m1700 یافت می شود 10 گونه از این جنس به طور عمده در غرب هاوآیی یافت می شوند که 8 گونة آن از گینة جدید بافت شده است (شکل 1-8). همچنین یک گونة گیاهی دیگر از جنس Argemone در گیاهی با برگ های خاردار می باشد و معمولاً تا ارتفاع 1 متر در نواحی مرتفع رشد می کند در هاوآیی بومی می باشد. گفته می شود گونة A.glanca به گونة موجود در شیمی با نام A.hunnemannu (شکل 2-8) قرائت بیشتری داشته باشد. همچنین گونة گیاهی دیگری از جنس Sophora که به صورت درختچه یا درختهای کوچکی با ارتفاع 15 متر در جنگل های مرتفع و در امتداد جریانهای آب و بر روی شیب کوهها رشد می کند، بومی هاوآیی می باشد. 12 گونه دیگر از جنس در نواحی پراکنده ای در جنوب هاوآیی یافت می شوند. (شکل 3-8).

برای هر ناحیه اندمیم، نظیر هاوآیی، اطلاعات توزیعی از این نوع غالب می باشد، چنین داده هایی در مورد نواحی اندمیم از اواسط قرن نوزدهم میلادی گردآوری شده است. با این وجود این اطلاعات در مجموع با توجه به مساله همبستگی ناحیه ای که این جا به عنوان مفهومی کلاسیک برای بررسی ارتباطات بیوجغرافیایی درک شده است، فاقد بار اطلاعاتی است (شکل 4-8).

در نگاه اول، ممکن است چنین فرض ‌شود همانطور که در مورد گونه های keysseria نشان داده شده است همبستگی ناحیه ای هاوآیی در ارتباط با نواحی اندمیم واقع در غرب می باشد (شکل 1-4-8). یا همانطور که به وسیلة گونه های Sophra , Argemone نشان داده می شود به ترتیب در ارتباط با شرق یا جنوب باشد (شکل 3-4-8) با در نظر گرفتن هر سه گروه از شواهد کمتر است به این نتیجه برسیم که همبستگی ناحیه ای هاوآیی بسیار پیچیده است چرا که هاوایی با نواحی متعددی دارای همبستگی است، در حقیقت هاوایی با تمام نواحی اندمیم موجود در جهان دارای ارتباط است. ممکن است در ورای این پیچیدگی فراموش کنیم که ممکن است تمام این نواحی اندمیم در قالب یک کلادوگرام ساده دارای الگوی خاصی از همبستگی باشند. به عنوان مثال ممکن است به نظر برسد keysseria نیازمند یک کلادوگرام، Argemone یک کلادوگرام و Sophora کلادوگرامی دیگر باشد. با این وجود احتمالات با سه مثالی که در بالا فهرست شوند در تناقص نمی باشند، تمام پانزده کلادوگرام دو شاخه ای ممکن برای چهار منطقه قابل تفسیر بوده و به طور برابری اقتصادی می باشند، دوکلادوگرام از پانزده احتمال مکن در شکل 5-8 ارایه شده اند. به طور خلاصه فاقد محتوای اطلاعاتی درباره همبستگی ناحیه ای در ارتباط با هاوایی و سه ناحیه غربی- شرقی و جنوبی می باشند.

یکی از مشکلات دربارة سه مثال فوق آن است که هر کدام از آنها فقط یک بیان 2 ناحیه ای می باشند. (شکل های 4-8، (تا 3) بیان های 2- ناحیه ای فاقد بار اطلاعاتی هستند چرا که با هر نوع تفسیر در مورد همبستگی های ناحیه ای سازگار هستند. اما حتی هر کدام از این بیان های خاص با جزئیات بیش تری ارایه شوند. مثلاً به صورت 3- ناحیه ای باز هم بی ارزش هستند جرا که نمی توان آنها را به صورت یک کلادوگرام واحد بر اساس اصل پارسمیونی بیان نمود.

مشکل با چنین بیان های سه ناحیه ای آن است که تمام آنها شامل فقط یک عنصر مشترک H می باشند.

از طریق مقایسه این بیان سه منطقه ای با کلادوگرام گونه ای نظیر گونه ای جنس Xylosma که شامل 100 گونه از گیاهان درختی و درختچه ای با زیستگاهها و اکولوژی متفاوت می باشند می توان به آنها بار اطلاعاتی بخشید (شکل 8-8). Xylosma به وسیله گونه هایی شناخته می شوند که نه تنها بومی هاوایی هستند بلکه در نواحی غربی، شرقی و جنوبی هاوایی نیز بومی می باشند. یک کلادوگرام با جزئیات دقیق تر از گونه های جنس Xylosma می تواند از دیدگاه همبستگی ناحیه ای می تواند با دو یک از بیان های سه ناحیه ای شکل های 6-8 1 تا 3 موافق باشد. در هر مورد (تناقص یا سازگاری) بیان 3- ناحیه ای دارای بار اطلاعاتی خواهد بود. Brundin (1966) برای درک همبستگی ناحیه ای بخش های معتدلة قاره های جنوبی سعی کرد تا از یک رویکرد کلاویستی استفاده نماید (استرالیا، زنلاندنو، آمریکای جنوبی و آفریقا) وی این همبستگی را از طریق مطالعه خویشاوندی گونه ای در سه زیر خانواده از پشه های خانواده chironomidne مورد بررسی قرار داد. در یک زیر خانواده (Diamesinae) وی همبستگی های پیچیده بین قاره ای برای 20 گونه مشاهده نمود (شکل 9-8). کلادوگرام گونه ای ممکن است برای نشان داد دو


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در ورد نواحی بیو جغرافیایی 47 ص