رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله درباره تفسیر سوره فلق

اختصاصی از رزفایل مقاله درباره تفسیر سوره فلق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره تفسیر سوره فلق


مقاله درباره تفسیر سوره فلق

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:14

به نام خداوند بخشایشگر مهربان

بگو پناه میبرم به پروردگار صحبدم (1)

از شر هر چه که او خلق کرده و دارای شر است (2)

و از شر شب وقتی که با ظلمتش فرا میرسد (3)

و از شر زنان جادوگر که به گره ها می دمند و افسون میکنند (4)

و از شر حسودیکه بخواهد زهر حسد خود را بریزد و علیه من دست بکار توطئه شود (5)

سوره مدنی است اگر چه بعضی آنرا مکی میدانند.

سوره شریفه با امر خداوند رحمن و رحیم و با بیان کلمه " قل " یعنی " بگوی " به پیامبرش میباشد. امر خدای تبارک و تعالی برسول گرامیش، در صرف گفتار یک یا چند جمله؛ قطعا نیست. اینکه میفرماید " بگو " یعنی ( از یک جهت ) : " اینگونه عمل کن " ! زیرا بلافاصله بعد از امر به گفتن با کلمه " قل "؛ میفرماید : " پناه میبرم " ؛ " اعوذ " . پس پناه بردن فی الواقع یک فعل است نه صرف یک قول تنها ؛ یک عمل است .

در بادی امر، بذهن اینگونه متبادر میشود که ؛ این امر، که با کلمه قل شروع میشود چند وجه بشرح زیر داشته باشد:

     1   آنکه خداوند تبارک و تعالی در یک مکالمه دو طرفه میخواهد برسولش دستوری داده باشد که تا منفعتی برای پیامبرش حاصل شود؛ یعنی بیان یک تاکتیک و طرح یک استراتژی در موفقیت. بدینمعنی که در حال آموزش نبی خویش باینکه؛ حرف بزن و عمل کن.یعنی اینگونه حرف بزن ؛ زیرا حرف مقدمه عمل است.

      از جهت روانشناسی این یک گونه تلقین به نفس نیز میباشد که یک وقتی یک کسی از آدمی میخواهد که جمله ای را تکرار کنیم با این هدف که تکرار این جمله یا بیان آن باعث ثبات روانی میشود ودر اینجا صرفا منظور آموزشی و تربیتی در کار است.

     2 وجه دیگر آن این است که خداوند برسولش میفرماید که چنین بگوی ؛ در برابر کسانی که دارند با تو گفتگو میکنند؛ یعنی فرد یا افرادی مخاطب رسولش هستند و خداوند که مربی رسول است میخواهد باو بیاموزد که بدیگران و در پاسخ دیگران چنین بگوی . این مطلب نیز میتواند یک زیروجه آموزشی داشته باشد بدین معنی که خدای تبارک و تعالی غیرمستقیم از طریق رسولش میخواهد به بندگانش بیاموزد که باید باو پناه برد.

     اما آنچه که این حقیر از سبک و سیاق آیات شریفه میفهمم ؛ خلاصه اش این است که درست مثل سوره " ناس " امری آموزشی از سوی خداوند برسول گرامیش است که از آنطریق نیز قصد هدایت ناس، براه راست در نظر است.

     قل اعوذ برب الفلق

      بگو پناه میبرم ( حفظ میکنم خویش را ؛ می پرهیزم از شر ) به پروردگار صبحدم.

      فلق ؛ بنا بر قول مشهور و متواتر، یعنی شکافتن و جدا کردن و لذا لحظه ای که نور صبح ؛ تاریکی را میشکافد ؛ فلق ایجاد میشود.

      گویا نور را باید با شکاف تاریکی و ظلمت بوجود آورد. یک معنی استعاره ای هم میتوان در این رابطه بیان کرد و آن اینکه اگر در تشبیه ؛ شب را ( در مثل ) شر بگوئیم یا حداقل پوشاننده و ساتر خیر ؛ شکاف شب و آغاز نور و روشنائی را میتوان شروع و آغاز خیر تشبیه کرد.

      پس باید بکسی پناه برد که ستر و پوشش و لایه ای را که بر روی خیر کشیده شده بود ؛ با فلق برداشته و می شکافد تا نور و روز و روشنائی و خیر پدیدار گردد.

     تعابیر دیگری را هم میتوان از فلق، منظور داشت که از سوی مفسرین بیان نیز شده است ؛ باینکه فلق ناظر به خلقت و وجود نیز میباشد یعنی هر چیزیکه از عدم به خلقت می آید ؛ فلق است. یعنی بایستی عدم، شکافته شود تا وجود ؛ موجود شود. پس بقول مرحوم علامه طباطبائی صاحب تفسیر المیزان " رب فلق " یعنی " رب مخلوق " .


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره تفسیر سوره فلق

دانلود پروژه فنون تفسیر

اختصاصی از رزفایل دانلود پروژه فنون تفسیر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 50

 

فنون تفسیر

Interpretive techniques

توجه به این نکته در درمانگری تحلیلی (کامپتن،1975؛ گری؛ بلک من، 1994؛ دورپات، 2000) برای درمانگر الزامی است که نخست دریابد مراجعین چگونه از روبرو شدن با هیجانهای خود اجتناب می‌کنند؛ و در گام بعد توجه مراجعین را به مکانیزمهای دفاعی ناسازگاری که بکار می‌برند، جلب کند.

به عبارت دیگر، روان درمانی پویشی و روان تحلیل‌گری از دسته درمانهایی هستند که در آها محتوا وزمان اظهارات درمانگر، از جمله مؤلفه‌های فنی درمان به شمار می‌روند. روان تحلیلگران معمولاً، در بخشی از درمان مراجعین به اقداماتی تحت عنوان "تفسیر" دست می‌زنند.

مداخلات ("تفسیری") تحلیلی

راهنمائی و برقراری اتحاد درمانی

راهنمائی درمانی را می‌توان در جلسه دوم یا زمانی که ارزیابی اولیه تکمیل شد و تصمیم به آغاز درمان صورت گرفت به مراجع ارائه کرد. معمولاً برخی از مراجعین در آغاز درمان متوجه نیستند که دقیقاً باید چه کاری انجام دهند. شرح فرایند درمانی به ویژه برای مراجعینی که در جلسات هفتگی شرکت دارند، درمان را تسهیل می‌کند. از جمله راهنمائیهای درمان "صحبت کردن درباره افکار و احساسهای مربوط به مشکل اصلی به بهترین وجه ممکن با درمانگر" است. مراجعین همجنین لازم است افکار و احساساتی را که در روابط مهم زندگی گذشته و حال داشته‌اند را بازگو کنند. هر خواب‌دیده و رویاپردازی روزانه‌ای که می‌توانند به خاطر بیاورند را مطرح کنند. نکته مهمتر این است که بایستی بسیار باید از واکنشهای reaction مثبت و منفی را که نست به گفته‌‌های درمانگر و نیز ؟؟؟؟ درمان دارند منعکس کنند. خیالپردازی‌های مراجع درباره درمانگر و یا هر فکری حتی اگر نامرتبط هم باشند در زمان مراجعه به محل درمان می‌تواند مفید باشد.

برخی از مراجعین در درمان بصورت خودانگیخته شروع می‌کنند و بلافاصله به شما [درمانگر] اعتماد کرده و اقدام به تداعی می‌کنند. معمولاً آنها نیازمند راهنمائی نیستند. اگر درمان از نوعی است که درمانگر مراجع را برای مثال 3 تا 5 بار (همچنان که در روان تحلیل‌گری مرسوم است) در هفته ملاقات می‌کند، تا زمانی که مقاومت به مسئلة قابل توجهی تبدیل نشده و تداعی آزاد به عنوان هدف اصلی به تحلیل‌گر اجازه می‌دهد که مجاورت افکار و نیز محتوای آنها را در مراجع بررسی می‌کند، می‌توان از مطرح کردن راهنمائی درمانی چشم پوشید.

مفهوم اتحاد بین شما [درمانگر] و مراجعین تحت درمان شما از دو مفهوم تشکیل شده است، راهنمائی "چهارچوب" درمانی که معمولاً باید در جلسه دوم ارائه شوند و نیز ابعاد روابط درمانی که ذیلاً به آنها می‌پردازیم:

اتحاد کاری (گرین سن، 1965). نقش هر مراجع در درمان عبارت است از:

* حضور در جلساتی که شما تعیین کرده‌اید؛

* بر اساس آنچه توافق کرده‌اید و به شیوه‌ای که شما مشخص کرده‌اید، هزینه درمان را پرداخت کنند؛

* صحبت کنند؛

* این مسئله را به رسمیت بشناسد که به دلیل مشکلات خاصی که داشته‌اند شما را ملاقات می‌کنند، و بنابراین وظیفة نقش شما ارائه راهکارهایی به آنهاست با این امید که به آنها درشناخت بهتر خودشان کمک کند.

پیمان درمانی (استون، 1961؛ زتزل، 1956) افراد مورد درمان بایستی:

* در تعامل با شما [درمانگر] همدلی متقابلی شکل دهد و یا در تعامل با درمانگر به برقراری همدلی متقابل کمک کند.

* به تفسیرهای دفاعی نخستین مربوط به مقاومت، با حسن نیت پاسخ دهد.

در صورتی که هر یک از نکاتی که ذکر شد، نقض شود، باید نسبت به آن- و معنی دفاعی آن- توجه کافی مبذول شود و این اقدام، پیش از آنکه به فهم پویایی‌های مرضی پرداخته شود انجام گیرد.

کاوش

هدف از طرح سئوالها، به امید یافتن مکانیزمهای دفاعی جهت تفسیر آنها هستید. برای مثال با بیان جمله‌ای نظیر "شما گفتید که همسرتان خانه را با عصبانیت ترک کرد و به منزل خواهرش رفت/ بین شما قبل از اینکه همسرتان منزل را ترک کند، چه اتفاقی افتاد؟" هر چند مکانیمهای دفاعی این مراجع را که شامل ابهام Vagueness و Suppression و فرونشانی است نادیده گرفته، اما به دنبال مکانیزمهای دفاعی مخرب‌تری نظیر خصومت، Provocation of Punishment و بیمارانگاری دیگران gas lighting هستید.

کانزر(1953) معتقد تهیه است که درمانگر گاهی سئوالهایی می‌پرسد تا زندگی "اکنون حال مراجع را در درمان بازسازی کند"، به ویژه اگر او دچار واپس روی شده باشد. دوپات(2000) به عبارتی خاطر نشان می‌کند که "کاوش" افراط در "بررسی" بیش از حد می‌تواند از درمانگر یک "نفش تمام عیار" بسازد؛ که پویائی‌های ناهشیار آزارگری- آزارپذیری را به راه اندازد- و باعث ایجاد این احساس در مراجع شود که باید به نقش پاسخگویی به سئوالات را بپذیرد. گری(1994) معتقد است که افراط در بررسی کاوش منجر به نادیده گرفتن مقاومت مراجعین نظیر ابهام، فرونشانی، فعل‌پذیری و کم حرفی reticence می‌شود، در حالی که مواجه ساختن آنها با این مکانیزمها می‌تواد مفید واقع شود و در جلسات اولیه شناسایی شود.

کاوش تکنیک مؤثری است، اما مراقب باشید که به طرح سئوالات بسیار زیاد منجر نشود، در واقع سعی کنید که واکنشهای مراجع تحت درمان خود را مشاهده کنید- که نه


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پروژه فنون تفسیر

تفسیر المیزان سوره نساء

اختصاصی از رزفایل تفسیر المیزان سوره نساء دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 44

 

تفسیر سوره نساء

آیه 1

بیان آیه

بطورى که از همین آیه (که اولین آیه این سوره است ) برمى آید سوره نساء در مقام بیان احکام زناشوئى است ، از قبیل اینکه : ((چند همسر مى توان گرفت ))، ((با چه کسانى نمى توان ازدواج کرد)) و... و نیز در مقام بیان احکام ارث است و در خلال آیاتش امورى دیگر نیز ذکر شده ، نظیر احکامى از نماز، جهاد، شهادات ، تجارت و غیره و مختصرى هم درباره اهل کتاب سخن رفته است .

و مضامین آیاتش شهادت مى دهد بر اینکه این سوره در مدینه و بعد از هجرت نازل شده و از ظاهر آنها بر مى آید که یک باره نازل نشده است ، هر چند که غالب آیات آن بى ارتباط به هم نیستند.

و اما آیه مورد بحث با چند آیه بعدش که متعرض حال یتیمان و زنان است فى نفسه به منزله زمینه چینى براى مسائل ارث و محارم است که بزودى متعرض آن خواهد شد و اما عدد زوجات که در آیه سوم از آن سخن رفته هر چند که مساءله زوجات از امهات مسائل سوره است اما آیه شریفه به عنوان طفیلى و استفاده از کلام ذکر شده ، کلامى که گفتیم جنبه مقدمه و زمینه چینى دارد.

یَأَیهَا النَّاس اتَّقُوا رَبَّکُمُ...

در این آیه مى خواهد مردم را به تقوا و پروا داشتن از پروردگار خویش ‍ دعوت کند، مردمى که در اصل انسانیت و در حقیقت بشریت با هم متحدند و در این حقیقت بین زنشان و مردشان ، صغیرشان و کبیرشان ، عاجزشان و نیرومندشان ، فرقى نیست ، دعوت کند تا مردم درباره خویش به این بى تفاوتى پى ببرند تا دیگر مرد به زن و کبیر به صغیر ظلم نکند و با ظلم خود مجتمعى را که خداوند آنان را به داشتن آن اجتماع هدایت نموده آلوده نسازند، اجتماعى که به منظور تتمیم سعادتشان و با احکام و قوانین نجات بخش تشکیل شده مجتمعى که خداى عزوجل آنان را به تاءسیس آن ملهم نمود، تا راه زندگیشان را هموار و آسان کند همچنین هستى و بقاى فرد فرد و مجموعشان را حفظ فرماید.

از همین جا روشن مى شود که چرا در آیه شریفه ، خطاب را متوجه ناس ‍ (همه مردم ) کرد و نه به خصوص مؤ منین و نیز چرا فرمان ((اتقوا)) را مقید به قید ((ربکم )) کرد و نفرمود: ((اتقوا الله از ((خدا)) پروا کنید))، بلکه فرمود: (از پروردگار خود پروا کنید) چون صفتى که از خدا به یاد بشر انداخت (که همه را از یک نفر خلق کرده ) صفتى است که پر و بال آن تمامى افراد بشر را مى گیرد و اختصاصى به مؤ منین ندارد و این صفت خود یکى از آثار ربوبیت او است چون منشاءش ((ربوبیت )) خدا یعنى تدبیر و تکمیل است نه ((الوهیت )) او.

و اما این که فرمود: ((خدائى که شما را از یک نفس آفرید))، منظور از ((نفس )) به طورى که از لغت برمى آید عین هر چیز است مثلا مى گویند: ((جائنى فلان نفسه فلانى خودش نزد من آمد)) در اینجا منظور این است که عین او آمد. البته منشاء اینکه دو کلمه ((نفس )) و ((عین )) متعین در معناى ((چیزى که بوسیله آن شى ء، شى ء مى شود)) باشد، مختلف است .

و نفس چیزى است که انسان بواسطه آن انسان است و آن عبارت است از مجموع روح و جسم در دنیا و روح به تنهائى در زندگى برزخ که بحث در این باره در ذیل آیه : ((و لا تقولوا لمن یقتل فى سبیل الله اموات ...)) گذشت .

مراد از نفس واحده و زوج او که انسان از آن آفریده شده است

و از ظاهر سیاق برمى آید که مراد از ((نفس واحده )) آدم (علیه السلام ) و مراد از ((زوجها)) حوا باشد که پدر و مادر نسل انسان است که ما نیز از آن نسل مى باشیم و بطورى که از ظاهر قرآن کریم برمى آید همه افراد نوع انسان به این دو تن منتهى مى شوند همچنانکه از آیات زیر همین معنا برمى آید که : ((خلقکم من نفس واحده ، ثم جعل منها زوجها)).

((یا بنى آدم لا یفتننکم الشیطان کما اخرج ابویکم من الجنة )) و آیه زیر که حکایت گفتار ابلیس است : ((لئن اخرتن الى یوم القیمة لاحتنکن ذریتة الا قلیلا.

و اما احتمالى که بعضى از مفسرین در معناى ((نفس واحده )) و ((زوجها)) داده اند، ذیلا از نظر خوانندگان مى گذرد که البته به هیچ وجه درست نیست ، آنان گفته اند که : مراد از ((نفس واحده )) و ((زوج او)) در آیه شریفه مطلق ذکور و اناث نسل بشر است که کل بشر از مجموع پدر و مادر متولد مى شود، در نتیجه معناى آیه چنین مى شود که مثلا آیه فرموده است که هر یک نفر از شما نوع بشر از یک پدر و مادر و یا به عبارت دیگر: از دو فرد بشر خلق شده اید بدون اینکه در این معنا فرقى میان شما باشد، بنابه گفته این مفسر آیه شریفه همان را مى خواهد افاده کند که آیه : ((یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثى و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقیکم )) آن را افاده مى کند و مى فرماید: هان اى مردم ما شما را از یک نر و یک ماده آفریدیم و شما را تیره تیره و قبیله قبیله نمودیم تا یکدیگر را بشناسید و از میان همه شما آنکه باتقواتر است نزد خدا گرامى تر است و خلاصه مفادش این است که شما افراد بشر از این جهت که هر یک متولد از پدرى و مادرى هستید هیچ فرقى ندارید.

و وجه نادرستى این احتمال روشن است براى اینکه : این مفسر غفلت کرده از اینکه بین دو آیه ، یعنى آیه سوره حجرات و آیه سوره نسا فرق واضحى است زیرا آیه سوره حجرات در مقام بیان این جهت است که افراد انسان از نظر ((حقیقت انسانیت )) یکسانند و هیچ فرقى در این جهت ندارند که هر یک آنان از پدرى و مادرى از جنس بشر متولد شده اند پس دیگر جا ندارد یکى بر دیگرى تکبر ورزد و خود را از دیگران بهتر بشمارد مگر به یک ملاک که آن هم تقوا است .

و اما آیه سوره نسا که مورد بحث ما است در مقام دیگرى است این آیه مى خواهد بیان کند که افراد انسان از حیث ((حقیقت و جنس )) یک واقعیتند و با همه کثرتى که دارند همه از یک ریشه منشعب شده اند مخصوصا از جمله : ((و بث منهما رجالا کثیرا و نساء...)) این معنا به روشنى استفاده مى شود به طورى که ملاحظه مى کنید چنین معنائى با این احتمال که مراد از ((نفس واحده )) و ((زوج او)) تمامى نر و ماده هاى بشرى باشد نمى سازد گذشته از این دلیل آن معنا با غرضى که سوره نسا آن را تعقیب مى کند که بیانش گذشت سازگارى ندارد.

معناى کلمه زوج و جمله (و خلق منها زوجها)

و اما کلمه زوج در جمله : ((و خلق منها زوجها)) بنا به گفته راغب به معناى همسر است یعنى این کلمه در مورد هر دو قرین که یکى نر و دیگرى ماده باشد استعمال مى شود یعنى هم به نر زوج مى گویند و هم به ماده و همچنین در غیر حیوانات یعنى در هر دو چیزى که جفت داشته باشد به کار مى رود، مانند چکمه و دمپائى که به هر لنگه آن گفته مى شود: این زوج آن دیگرى است و نیز به هر چیزى که شبیه و نزدیک به دیگرى و یا ضد دیگرى است زوج گفته مى شود، آنگاه راغب در ادامه سخنانش مى گوید: زوجه واژه نامطلوبى است ، (یعنى در لغت صحیح به زن نیز زوج گفته مى شود نه زوجه ).

و ظاهر جمله مورد بحث یعنى جمله ((و خلق منها زوجها)) این است که مى خواهد بیان کند که همسر آدم از نوع خود آدم بود و انسانى بود مثل خود او و این همه افراد بى شمار از انسان که در سطح کره زمین منتشر شده اند همه از دو فرد انسان مثل هم و شبیه به هم منشاء گرفته اند و بنابراین حرف ((من )) من نشویه خواهد بود و جمله مورد بحث همان نکته اى را مى رساند که آیات زیر در صدد افاده آن است : ((و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه و الله جعل لکم من انفسکم ازواجا و جعل لکم من ازواجکم بنین و حفده )).

فاطر السموات و الارض ، جعل لکم من انفسکم ازواجا و من الانعام یذروکم فیه )) و نظیر این آیات آیه زیر است : ((و من کل شى ء خلقنا زوجین )).

پس اینکه در بعضى از تفسیرها آمده که مراد از آیه مورد بحث این است که همسر آدم از بدن خود درست شده صحیح نیست ، هر چند که در روایات آمده که از دنده آدم خلق


دانلود با لینک مستقیم


تفسیر المیزان سوره نساء

دانلود تحقیق درباره اصول تفسیر عکس‌های هوایی

اختصاصی از رزفایل دانلود تحقیق درباره اصول تفسیر عکس‌های هوایی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق درباره اصول تفسیر عکس‌های هوایی


دانلود تحقیق درباره اصول تفسیر عکس‌های هوایی

تعداد صفحات:34

نوع فایل: word (قابل ویرایش)

لینک دانلود پایین صفحه

 

 

اصول تفسیر عکس‌های هوایی

منظور از تفسیر عکس‌های هوایی، شناسایی عوارض و تعیین حدود و استخراج ویژگی‌های آنها بر روی عکس‌های هوایی می‌باشد.

شناخت خود عارضه و استنباط بعضی ویژگی‌های آنها مانند رطوبت خاک، ناخالصی‌های درون آب، جنس سنگ‌ها، نوع محصولات کشاورزی‌، کیفیت ساختمان‌های شهری و صدها ویژگی دیگر،‌ برای جغرافیدانان بسیار مهمتر از ابعاد هندسی عوارض می‌باشد. مثلاً در ارزیابی توان کشاورزی یک منطقه دانستن بافت،‌ رطوبت و حاصلخیزی خاک مزارع بسیار مهمتر از اندازه خود مزارع می‌باشد. یا در بررسی شهرها علاوه بر اندازه ساختمان‌ها و خیابان‌ها، کیفیت آنها هم از نظر جنس مصالح به کار رفته شده، آرایش مکانی و شکل هر کدام در نظام کلی شهر اهمیت خاصی دارد. همچنین این میزان انعکاس ابراست که رطوبت و ظرفیت پارشی آن را مشخص می‌کند، نه اندازه آن بیشتر اوقات، ابرهای سیروس تمام آسمان را می‌پوشاند بدون اینکه قطره‌ای باران تولید کند، اما ممکن است یک ابر کومولونیموس محلی رگبار شدیدی به وجود بیاورد و سبب بروز خسارت و حوادث ناگواری گردد. بنابراین متخصص عکس‌های هوایی بایستی  اطلاعات کافی درباره اندازه‌گیری ابعاد، تشخیص نام و شناسایی ویژگی‌های عوارض روی عکس‌های هوایی کسب کند.

قبل از شروع به شناسایی عوارض روی عکس‌های هوایی موارد زیر را بایستی در نظر گرفت:

1- باند عکسبرداری عکس‌های هوایی معمولی بر اساس میزان انعکاس تهیه می‌شوند. میزان انعکاس باد، یک عارضه معین در باندهای مختلف طیف الکترومغناطیسی فرق می‌کند. مثلاً در باند آبی گیاهان روشن از خاک ولی در باند قرمز خاک روشن‌تر از گیاه دیده می‌شود. بنابراین اگر باند عکسبرداری معلوم نباشد ممکن است که در شناخت عوارض دچار اشتباه گردیم، بایستی متذکر شد که تمام عکس‌های هوایی موجود در باند مربی تهیه می‌شوند، تعداد بسیار کمی در باند نامرئی مادون قرمز نزدیک گرفته می‌شود. پس ما می‌توانیم فرض کنیم که باند تمامی عکسهای موجود باند مرئی است.

2- مقیاس عکس،‌ مقیاس عکس دراندازه عوارض اثر می‌گذارد، مثلا ممکن است یک مدرسه در عکس با مقیاس  به صورت باد یک خانه معمولی دیده شود و برای تشخیص آن از منازل اطراف بایستی از عکسهای  استفاده کنیم. یا اینکه گله گاوها در عکسهای  به گله گوسفند بیشتر شباهت دارند تا به گله گاو. بنابراین مقیاس عکس بیشتر بر روی اندازه عوارض اثر می‌گذارد و برای شناسایی عارضه‌ها بایستی به اندازه نسبی آنها در مقیاس عکس توجه شود.

1-2 (توضیح خیلی کوتاه درباره ابرهای سیروس و کومولونیموس لازم است)

3- زمان عکسبرداری؛ زمان عکسبرداری شامل فصل و ساخت عکسبرداری می‌شود. برای اجرای اهدافی خاص بایستی فصل مناسب تعیین شود. مثلا برای تشخیص انواع گیاهان در تابستان و برای تشخیص رطوبت خاک در بهار عکسبرداری می‌کنیم. اثر فصل عکسبرداری بر روی انعکاس عوارض مشهو تر است و در تفسیر رنگ عارضه بایستی فصل عکس برداری را در نظر بگیریم.

برای شناسایی عارضه ای معین، بایستی از نشانه‌ها و یا معیارهایی استفاده کرد. به عبارت دیگر هر عارضه ای با توجه به ویژگیهای خاص از دیگران شناخته می‌شود. مثلا، مسجد از کلیسا از روی شکل آنها، باغ از روی جنگل از روی آرایش مکانی آنها و یا قسمت قدیمی شهر از قسمت جدید آن از روی آرایش خیابانها و پوشش گیاهی و.. شناخته می‌شود.برف روی کوهستان را بر اساس آرایش ظاهری آنها می‌توان از ابر جدا کرد، در صورتی که از نظر رنگ زمینه هر دو سفید به نظر می‌رسند. یا برف از زمینهای شوره زار بر اساس موقعیت آنها تشخیص داده می‌شود. زمینهای شوره زار در منطقه پست و هموار وپوشش برف بر بالای کوهستانها دیده میشود، کلیه عواملی که در شناسایی عوارض استفاده می‌شوند معیارهای شناسایی عوارض نامیده می‌شوند.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق درباره اصول تفسیر عکس‌های هوایی

تفسیر نمونه آیت الله مکارم شیرازی

اختصاصی از رزفایل تفسیر نمونه آیت الله مکارم شیرازی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تفسیر نمونه آیت الله مکارم شیرازی


تفسیر نمونه آیت الله مکارم شیرازی

مقاله کامل بعد از پرداخت وجه

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحات: 9

 

ص 401

حسد گاهی در شکل محبوب :

جملۀ " حسدأ من عند انفسهم " ( انگیزۀ آنها حسدی از ناحیۀ خودشان است ) ممکن است اشاره به این باشد که حسد گاهی در شکل هدف منعکس می شود و آب و رنگ دینی به آن می دهند ، ولی حسدی که آنها در این زمینه نشان می دادند حتی این رنگ را نیز نداشت بلکه صرفأ جنبه شخصی داشت .(1) این احتمال وجود دارد که اشاره به حسدی باشد که در جان آنها ریشه دوانده است .

(1) تفسیر المنار ذیل آیۀ مورد بحث . سوره بقره آیۀ 110 جزء اول

ص 424

 سوره نساء ، آیه 53 – 55 حسدها ، در جنایات ص423 و حسد در روایتی از حضرت علی (ع) :

"حسد" که در فارسی از آن تعبیر به "رشک" می کنیم به معنی آرزوی زوال نعمت از دیگران است ، خواه آن نعمت به حسود یا نرسد ، بنابراین کار حسود در ویران کردن و آرزوی ویران شدن متمرکز می شود ، نه اینکه آن سرمایه و نعمت حتمأ به او منتقل گردد . حسد سر چشمۀ بسیاری از نابسامانیهای اجتماعی است از جمله اینکه :

1- حسود تمام یا بیشتر نیروها و انرژیهای بدنی و فکری خود را که باید در راه پیشبرد اهداف اجتماعی به کاربرد در مسیر نابودی و ویران کردن آنچه هست صرف می کند ، و از این رو هم سرمایه های وجودی خود را از بین برده و هم سرمایه های اجتماعی را .

2- حسد انگیزۀ قسمتی از جنایات دنیا است و اگر عوامل و علل اصلی قتلها ، دزدیها ، تجاوزها و مانند آن را بررسی کنیم خواهیم دید که قسمت قابل توجهی از آنها از عامل حسد مایه می گیرد ، شاید بخاطر همین است که آن را به شراره ای از آتش تشبیه کرده اند که می تواند موجودیت حسود و با جامعه ای را که درآن زندگی می کند به خطر بیندازد .

یکی از دانشمندان می گوید " حسد و بد خواهی " از خطرناکترین صفات است و باید آن را به منزلۀ موحشترین دشمن سعادت تلقی کرد و در دفع آن کوشید . جوامعی که افراد آن را اشخاص حسود و تنگ نظر تشکیل می دهند جوامعی عقب افتاده هستند ، زیرا همانطور که گفتیم حسود همیشه می کوشد تا دیگران را به عقب بکشد و این درست بر خلاف روح تکامل و ترقی است .

3- از همۀ اینها گذشته حسد اثرات بسیار نا مطلوبی روی جسم و سلامت انسان می گذارد ، و افراد حسود معمولأ افرادی رنجور و از نظر اعصاب و دستگاههای مختلف بدن غالبأ ناراحت و بیمارند ، زیرا امروز این حقیقت مسلم شده که در بیماریهای جسمانی در بسیاری از موارد عامل روانی دارند ، و در طب امروز بحثهای مشروحی تحت عنوان بیماریهای " روان تنی " دیده می شود که به این فسمت از بیماریها اختصاص دارد . جالب اینکه در روایات پیشوایان اسلام روی این موضوع تکیه شده است :

در روایطی از حضرت علی (ع) می خوانیم :" صحة الجسد من قلة الحسد : تندرستی از کمی حسد است " و در جای دیگر می فرماید : " العجب لعقلة الحاد عن سلامة الاجساد : عجیب است که حسودان از سلامت جسم خود بکلی غافلند " و حتی درباره ای از احادیث می خوانیم که حسد پیش از آنکه به محسود زیان برساند از حسود شروع می کتد ، و تدریجاً او را به قتل می رساند !

4- از نظر معنوی حسد نشانۀ کمبود شخصیت و نادانی و کوتاه فکری و ضعف و نقص ایمان است . زیرا حسود در واقع خود را ناتوان تر از آن می بینید که مقام محسود و بالاتر از آن برسد و لذا سعی می کند محسود را به عقب برکرداند ، به علاوه او عملاً به حکمت خداوند که بخشندۀ اصلی این نعمت ها ست معترض است و نسبت به اعطای نعمت به افراد از طرف خداوند ایراد دارد ، و لذا در حدیثی از امام صادق (ع) می خوانیم " الحسد اصلة من عمی القلب و الجود لفضل الله تعالی و هما جناحان للکفر و با لحسد وقع ابن آدم نی حسرة الابد و هلک مهلکا لا ینجونه ابداً : حسد و بدخواهی از تاریکی قلب و کوردلی است و از انکار نعمتهای خدا به افراد سرچشمه می گیرد ، و این او ( کوردلی و ایراد بر بخشش خدا ) دو بال گفر هستند ، به سبب حسد بود که فرزند آدم در یک حسرت جاودانی فرو رفت و به هلاکتی افتاد که هرگز از آن رهائی نمی یابد " (1)

قران مجید می گوید : نخستین قتل و کشتاری که در روی زمین واقع شده عامل حسد بود (2)

و در نهج البلاغه از علی (ع) ،نقل شده که فرمود " ان الحسد یأ کل الایمان کما تأکل النار الحطب : حسد تدریجاً ایمان را می خورد همانطور که آتش هیزم را تدریجاً از بین می برد .(3)


دانلود با لینک مستقیم


تفسیر نمونه آیت الله مکارم شیرازی