رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله درباره نقد و تفسیر داستانهای تمثیلی هدایت و آل احمد ( آب زندگی، سرگذشت کندوها، نون و القلم )

اختصاصی از رزفایل مقاله درباره نقد و تفسیر داستانهای تمثیلی هدایت و آل احمد ( آب زندگی، سرگذشت کندوها، نون و القلم ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره نقد و تفسیر داستانهای تمثیلی هدایت و آل احمد ( آب زندگی، سرگذشت کندوها، نون و القلم )


مقاله درباره نقد و تفسیر داستانهای تمثیلی هدایت و آل احمد  ( آب زندگی، سرگذشت کندوها، نون و القلم )

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:156

مقدمه

در آغاز کلمه نبود. انسان بود و اشیای پیرامونش. و انسان خواست که بشناسد. و برای شناختن نیاز به کلمه داشت؛ به اسم. تا پیش از شناختن اشیا، پیش از ترسیم صور اشیا در ذهن اسم اشیا را بداند. و انسان اسم گذاشت بر اشیا.(1)

اسامی آن چه پیرامون انسان است – و البته آن چه در ذهن و فکر و روح اوست-، ‌کوشش اوست برای شناختن. این اسم‌ها و کلمات، علامات و نشانه‌هایی هستند که به معانی معینی دلالت می‌کنند و واضع آن‌ها انسان است. انسان بر حسب قرارداد و به دل خواه خود،‌ در ابتدا بر اشیای پیرامونش اسم گذاشت و این نشانه‌های وضعی/ قراردادی شدند نام‌های واقعی اشیا. «نشانه‌ها وسایلی مقتصدانه هستند برای بیان معنایی که یا حاضر است و یا قابل وارسی.»(2) انسان وقتی شیئی را دید، تعریفی از آن شیء بر حسب صورت ظاهر،‌ هویت و کارکرد آن – و اگر آن شیء مفهومی ذهنی یا عقلی بود، تعریفی حاصل از ادراک آن – در ذهنش نقش بست و به منظور آن که از آن پس برای نامیدن آن شیء همه‌ی معنایی را که در ذهنش دارد،‌ با تمام حدود  و ثغور آن به زبان نیاورد، به نام‌گذاری آن پرداخت. و از این رو است که نشانه‌ها «همه وسایلی مقتصدانه» هستند «برای بیان تعریفی طولانی» و «موجب صرفه‌جویی در اعمال ذهنی».(3)

نام اشیا را –از آن رو که به معنایی دلالت می‌کنند – دال، و معنای نهفته در آن را – که همان صورت ظاهر اشیا و مجموعه‌ی ویژگی‌های آن‌هاست- مدلول می‌خوانیم. بنا بر تعریفی که از نام‌ها و نشانه‌ها ذکر شد، دلالت این نشانه‌ها بر معنا دلالتی وضعی و قراردادی است؛ نه مبتنی بر شباهت واقعی میان دال و مدلول. هم چنین‌اند علامت‌های اختصاری یا نشانه‌هایی نظیر علامات راهنمایی و رانندگی.

با وجود قراردادی بودن رابطه‌ی میان دال و مدلول در نشانه‌ها و از آن جهت که اشیا پیش از وضع این نام‌ها اسم دیگری (در ذهن انسان) نداشتند،‌ مدلول این گونه اسم‌ها معنای حقیقی آن‌ها محسوب است و انسان به محض شنیدن یا خواندن این اسامی، صور این اشیا را با همه‌ی خصوصیات ظاهری و باطنی که از آن‌ها می‌داند، به ذهن می‌آورد؛ بدون آن که ذهن در این فرایند شناختن دچار تکلف و زحمت شود. چرا که اسم‌ها در حکم علامت‌هایی هستند که پس از وضع معنایی ثابت، معین و همه فهم دارند.

اما این اولین و ابتدایی‌ترین کوشش انسان است برای نهان کردن معنا در پوشش لفظ و نشانه. کوششی که به جز صرفه‌جویی و اقتصاد در اعمال ذهنی و زبانی و سهولت در ایجاد ارتباط با دیگران انگیزه‌ی دیگری مسبب آن نیست. در عین حال این نشانه‌ها در حکم آینه‌هایی هستند که معنای مورد نظر را به روشنی و وضوح باز می‌تابانند و این معنا «واقعیتی است حاضر و موجود، یا واقعیتی که می‌تواند حضور داشته باشد.(4)»

پوشیدگی و عدم صراحت شیوه‌ها،‌ دلایل و انگیزه‌های دیگری نیز دارد و منجر به آفرینش شگردها و انواعی چون استعاره، تمثیل، نماد و رمز می‌شود؛ اصطلاحاتی که هر یک ، روشی است برای بیان مقصود و با وجود گونه‌گونی و بعضاً داشتن وجه تمایز با انواع دیگر، گاه به اشتباه به جای یک دیگر به کار می‌روند. در ادامه به بحث و بررسی پیرامون این اصطلاحات، تعریف هر یک،‌ درجات پوشیدگی معنا در هر کدام، نوع رابطه‌ی دال و مدلول در هر یک و علل و انگیزه‌های به کار بردن آن‌ها پرداخته خواهد شد و البته نانوشته پیداست که مقصود از این تطویل کلام چیزی نیست جز به دست دادن تعریفی نسبتاً جامع و مانع از «تمثیل» و «بیان تمثیلی» که موضوع اصلی این رساله است.


فصل اول: تمثیل

 

1- تمثیل در حوزه‌ی بلاغت

تمثیل در لغت به معنای « مثال آوردن، تشبیه کردن،‌ مانند کردن، صورت چیزی را مصور کردن، داستانی یا حدیثی را به عنوان مثال بیان کردن و داستان آوردن»(1) است. با توجه به ریشه‌ی لغوی کلمه‌ی‌ تمثیل – که شباهت و همانندی را می‌رساند-و نیز با مروری مختصر بر معانی‌ای که ذکر شد، حوزه‌ی کاربرد این کلمه مشخص  می‌شود. کاربرد فراوان و بسامد زیاد این اصطلاح در حوزه‌ی دانش بلاغت ما را بر آن می‌دارد که ابتدا در میان تعدادی از آثار بلاغی به جست‌وجوی ردپای این اصطلاح بپردازیم و نظر چند تن از صاحب نظران علم بلاغت را در این باره گرد آوریم.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره نقد و تفسیر داستانهای تمثیلی هدایت و آل احمد ( آب زندگی، سرگذشت کندوها، نون و القلم )

تفسیر سوره قدر

اختصاصی از رزفایل تفسیر سوره قدر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

تفسیر سوره قدر

به نام خداوند رحمان و رحیم.ما این قرآن عظیم الشان را(که رحمت واسع و حکمت جامع است) در شب قدر نازل کردیم....

 

سوره قدر مکی است و پنج آیه دارد

سوره قدر آیات ۱ - ۵

بسم الله الرحمن الرحیم انا انزلناه فی لیلهٔ القدر (۱) و ما ادراک ما لیلهٔ القدر (۲) لیلهٔ القدر خیر من الف شهر (۳) تنزل الملئکهٔ و الروح فیها باذن ربهم من کل امر (۴) سلام هی حتی مطلع الفجر (۵).

▪ترجمه آیات

به نام خداوند رحمان و رحیم.ما این قرآن عظیم الشان را(که رحمت واسع و حکمت جامع است) در شب قدر نازل کردیم(۱).

و تو چه می‏دانی شب قدر چیست؟(۲).

شب قدر(در مقام و مرتبه)از هزار ماه بهتر و بالاتر است(۳).

در این شب فرشتگان و روح(یعنی جبرئیل)به اذن خدا از هر فرمان(و دستور الهی و سرنوشت‏خلق) نازل می‏شوند(۴).

این شب رحمت و سلامت و تهنیت است تا صبحگاه(۵).

▪بیان آیات

این سوره نزول قرآن در شب قدر را بیان می‏کند، و آن شب را تعظیم نموده از هزار ماه بالاتر می‏داند، چون در آن شب ملائکه و روح نازل می‏شوند، و این سوره، هم احتمال مکی بودن را دارد، و هم می‏تواند مدنی باشد، و روایاتی که درباره سبب نزول آن از امامان اهل بیت (علیهم السلام) و از دیگران رسیده خالی از تایید مدنی بودن آن نیست، و آن روایاتی است که دلالت دارد بر اینکه این سوره بعد از خوابی بود که رسول خدا(ص)دید، و آن خواب این بود که دید بنی امیه بر منبر او بالا می‏روند، و سخت اندوهناک شد، و خدای تعالی برای تسلیتش این سوره را نازل کرد(و در آن فرمود شب قدر بهتر از هزار ماه حکومت‏بنی امیه است).

"انا انزلناه فی لیلهٔ القدر"

ضمیر در"انزلناه"به قرآن برمی‏گردد، و ظاهرش این است که: می‏خواهد بفرماید همه قرآن را در شب قدر نازل کرده، نه بعضی از آیات آن را، مؤیدش هم این است که تعبیر به انزال کرده، که ظاهر در اعتبار یکپارچگی است، نه تنزیل که ظاهر در نازل کردن تدریجی است.

و در معنای آیه مورد بحث آیه زیر است که می‏فرماید: "و الکتاب المبین انا انزلناه فی لیلهٔ مبارکهٔ" (۱) ، که صریحا فرموده همه کتاب را در آن شب نازل کرده، چون ظاهرش این است که نخست‏سوگند به همه کتاب خورده، بعد فرموده این کتاب را که به حرمتش سوگند خوردیم، در یک شب و یکپارچه نازل کردیم.

پس مدلول آیات این می‏شود که قرآن کریم دو جور نازل شده، یکی یکپارچه در یک شب معین، و یکی هم به تدریج در طول بیست و سه سال نبوت که آیه شریفه"و قرآنا فرقناه لتقراه علی الناس علی مکث و نزلناه تنزیلا" (۲) ، نزول تدریجی آن را بیان می‏کند، و همچنین آیه زیر که می‏فرماید: "و قال الذین کفروا لو لا نزل علیه القرآن جملهٔ واحدهٔ کذلک لنثبت‏به فؤادک و رتلناه ترتیلا" (۳) .

و بنا بر این، دیگر نباید به گفته بعضی (۴) اعتنا کرد که گفته‏اند: معنای آیه"انزلناه" این است که شروع به انزال آن کردیم، و منظور از انزال هم انزال چند آیه از قرآن است، که در آن شب یکباره نازل شد نه همه آن.

و در کلام خدای تعالی آیه‏ای که بیان کند لیله مذکور چه شبی بوده دیده نمی‏شود بجز آیه"شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن" (۵) که می‏فرماید: قرآن یکپارچه در ماه رمضان نازل شده، و با انضمام آن به آیه مورد بحث معلوم می‏شود شب قدر یکی از شبهای ماه رمضان است، و اما اینکه کدامیک از شب‏های آن است در قرآن چیزی که بر آن دلالت کند نیامده، تنها از اخبار استفاده می‏شود، که ان شاء الله در بحث روایتی آینده بعضی از آنها از نظر خواننده می‏گذرد.

در این سوره آن شبی که قرآن نازل شده را شب قدر نامیده، و ظاهرا مراد از قدر تقدیر و اندازه‏گیری است، پس شب قدر شب اندازه‏گیری است، خدای تعالی در آن شب حوادث یک سال را یعنی از آن شب تا شب قدر سال آینده را تقدیر می‏کند، زندگی، مرگ، رزق، سعادت، شقاوت و چیزهایی دیگر از این قبیل را مقدر می‏سازد، آیه سوره دخان هم که در وصف شب قدر است‏بر این معنا دلالت دارد: "فیها یفرق کل امر حکیم امرا من عندنا انا کنا مرسلین رحمهٔ من ربک" (۶) ، چون"فرق"، به معنای جدا سازی و مشخص کردن دو چیز از یکدیگر است، و فرق هر امر حکیم جز این معنا ندارد که آن امر و آن واقعه‏ای که باید رخ دهد را با تقدیر و اندازه‏گیری مشخص سازند.

و از این استفاده می‏شود که شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و آن سالی که قرآن در آن شبش نازل شد نیست، بلکه با تکرر سنوات، آن شب هم مکرر می‏شود، پس در هر ماه رمضان از هر سال قمری شب قدری هست، که در آن شب امور سال آینده تا شب قدر سال بعد اندازه گیری و مقدر می‏شود.

برای اینکه این فرض امکان دارد که در یکی از شبهای قدر چهارده قرن گذشته قرآن یکپارچه نازل شده باشد، ولی این فرض معنا ندارد که در آن شب حوادث تمامی قرون گذشته و آینده تعیین گردد. علاوه بر این، کلمه"یفرق"به خاطر اینکه فعل مضارع است استمرار را می‏رساند، در سوره مورد بحث هم که فرموده: "شب قدر از هزار ماه بهتر است"و نیز فرموده: "ملائکه در آن شب نازل می‏شوند"مؤید این معنا است.

پس وجهی برای تفسیر زیر نیست که بعضی (۷) کرده و گفته‏اند: شب قدر در تمام دهر فقط یک شب بود، و آن شبی بود که قرآن در آن نازل گردید، و دیگر تکرار نمی‏شود.و همچنین تفسیر دیگری که بعضی (۸) کرده و گفته‏اند: تا رسول خدا(ص) زنده بود شب قدر در هر سال تکرار می‏شد، و بعد از رحلت آن جناب خدا شب قدر را هم از بین برد.و نیز سخن آن مفسر (۹) دیگر که گفته: شب قدر تنها یک شب معین در تمام سال است نه در ماه رمضان.و نیز سخن آن مفسر (۱۰) دیگر که گفته: شب قدر


دانلود با لینک مستقیم


تفسیر سوره قدر

تحقیق درباره تفسیر سوره صف

اختصاصی از رزفایل تحقیق درباره تفسیر سوره صف دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره تفسیر سوره صف


تحقیق درباره تفسیر سوره صف

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 17

 

تفسیر سوره صف (1)

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و الصلاة و السلام على عبد الله و رسوله و حبیبه‏و صفیه سیدنا و نبینا و مولانا ابى القاسم محمد صلى الله علیه و آله و على آله‏الطیبین الطاهرین المعصومین اعوذ بالله من الشیطان الرجیم:

و اذ قال عیسى ابن مریم یا بنى اسرائیل انى رسول الله الیکم مصدقا لمابین یدى من التوراة و مبشرا برسول یاتى من بعدى اسمه احمد فلماجاءهم بالبینات قالوا هذا سحر مبین×و من اظلم ممن افترى على الله‏الکذب و هو یدعى الى الاسلام و الله لا یهدى القوم الظالمین×یریدون لیطفئوا نور الله بافواههم و الله متم نوره و لو کره الکافرون×هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دین الحق لیظهره على الدین کله ولو کره المشرکون (1) .

دو رکن رسالت عیسى علیه السلام

درباره این آیات کریمه بحث مى‏کردیم (2) و گفتیم که حضرت عیسى‏بن مریم،عیساى مسیح، پیامى که براى مردم آورد دو نکته بیشتر نبود.یکى‏تایید تورات بود;مى‏فرمود:من نیامده‏ام که چیزى از تورات کم کنم یا زیادکنم.همان‏طور که قرآن مجید نقل کرده،حضرت عیساى مسیح قسمت‏خیلى کمى از احکام شریعت‏حضرت موسى را تغییر داد،یعنى ایشان‏پیغمبر صاحب شریعت‏بود نه اینکه صاحب شریعت نبود،ولى شریعت‏او اختلاف کمى با شریعت موسى داشت و لهذا خود را مصدق تورات،کسى که براى تایید تورات آمده است،یعنى براى این نیامده است که این‏کتاب را به کلى نفى کند[معرفى کرد].نکته دیگر اینکه مى‏فرمود به عنوان‏مبشر آمده،یعنى خود بشارت،رسالت‏حضرت عیساى مسیح بوده است.

توضیح اینکه یک وقت است که پیغمبرى در ضمن تعلیماتش،مبشرهم هست،یعنى بشارت هم مى‏دهد به پیغمبرى که بعد از او مى‏آید یا مثلابا اسلام نبوت پایان یافته است،ولى مساله بشارت ظهور حضرت‏مهدى عجل الله تعالى فرجه مطرح شده است.البته جزء تعلیمات اسلامى،این مطلب هم هست،اما نه این است که پیغمبر ما آمده است‏براى دادن‏این بشارت، که اصلا رکن رسالت پیغمبر این بشارت باشد.حضرت‏مسیح رکن رسالتش بشارت بوده،یعنى در واقع عیساى مسیح یک رکن‏رسالتش جنبه پیشقراولى و جنبه مقدمى بوده است‏براى پیغمبرى که بعداز او مى‏آید و اوست که جهان باید منتظر او باشد و اوست که آن شریعت‏را مى‏آورد.این مطلبى است که قرآن با یک لطافت مخصوص بیان کرده‏است و ما به حکم اینکه قرآن براى حضرت عیساى مسیح عظمت وجلالت قائل است،براى ایشان جلالت قائل هستیم و او را یکى از پنج‏پیغمبر بسیار بزرگ عالم مى‏شماریم ولى در عین حال این نکته بایدمشخص باشد که عیسى علیه السلام همین دو جنبه را داشت:مصدق و مؤیدتورات بود با تغییرات بسیار کمى: «و لاحل لکم بعض الذی حرم علیکم‏» (3) ودیگر اینکه مبشر بود;آمده‏ام براى اینکه به شما آمدن پیامبرى را که بعد ازمن خواهد آمد نوید دهم و لهذا تواریخ در این جهت اتفاق دارند وفرنگیها هم این مطلب را قبول دارند که دوره ماموریت‏حضرت عیساى‏مسیح براى ابلاغ رسالت،بسیار کوتاه بوده است.حضرت عیسى‏همان‏طور که خود مسیحیها هم اعتراف دارند تا سى سالگى رسالت‏خودرا هیچ ابراز نکرد و در سى سالگى رسالت‏خود را ابراز کرد.بعد یا در سى‏و سه سالگى به قول بعضى و یا در سى و شش سالگى و حداکثر سى وهفت‏سالگى،عیسى به قول آنها کشته شد;مى‏گویند بعد از سه سال و یاشش سال و یا هفت‏سال کشته شد.عیساى مسیح دوره زیادى نداشت،علتش این است که تعلیمات زیادى نداشت که دوره زیادى بخواهد;آمده‏بود براى تصدیق و تایید تورات و براى اصلاح مردم بر اساس شریعت‏موسى و بعد هم براى همین بشارت،و لهذا نام کتاب عیسى علیه السلام(انجیل) (4) در اصل افاده معناى بشارت مى‏کند.از اینجا مى‏توان فهمید که‏چقدر مساله بشارت در رسالت عیسى علیه السلام الهى بوده و رکن رسالت‏ایشان بوده که اصلا اسم کتاب ایشان‏«بشارت‏»است که همان جنبه‏مقدمیت را مى‏رساند.

آیه هم درست همین مطلب را مى‏فهماند که حضرت عیسى علیه السلام که‏آمد اساس تعلیماتش این دو امر بود:احیاى شریعت موسى علیه السلام و تاییدتورات و اصلاح بنى اسرائیل بر اساس تعلیمات تورات،و دیگر بشارت‏خاتم الانبیاء صلى الله علیه و آله.

«و اذ قال‏» یاد کن یا ذکر کن آنگاه که عیسى پسر مریم خطاب به‏بنى اسرائیل گفت: «انى رسول الله الیکم‏» من فرستاده خدا هستم به سوى‏شما،در حالى که «مصدقا لما بین یدى من التوراة‏» تایید و تصدیق مى‏کنم‏کتابى که قبل از من آمده است که آن تورات است;کتاب موسى و شریعت‏او را تصدیق و تایید مى‏کنم در حالى که مبشر و نوید دهنده به پیامبرى‏هستم که بعد از من مى‏آید و نام او احمد صلى الله علیه و آله است.

اینجا گفتار حضرت عیسى علیه السلام تمام مى‏شود و دیگر کلام خود قرآن‏است: «فلما جاءهم بالبینات قالوا هذا سحر مبین‏» .با این همه بشارتى که عیسى‏به بنى اسرائیل یعنى یهودیها داده بود،وقتى که احمد صلى الله علیه و آله با دلایل بسیارروشن آمد،گفتند:گفتار این فرد یک جادوى آشکار است.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره تفسیر سوره صف

تحقیق درمورد تفسیر سوره آل عمران

اختصاصی از رزفایل تحقیق درمورد تفسیر سوره آل عمران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

فرمت فایل:  ورد ( قابلیت ویرایش ) 


قسمتی از محتوی متن ...

 

تعداد صفحات : 133 صفحه

«بسم الله الرحمن الرحیم» اهل تحقیق در اسم «الله» با هم اختلاف دارند که آیا از معنایی مشتق شده است یا نه؟
عده زیادی از آنها معتقدند که از معنایی اشتقاق پیدا نکرده است و اسم «الله» فقط به خداوند سبحان اختصاص دارد، و همانند اسم علم در مورد غیر خداوند می باشد و هنگامی که این لفظ به گوش اهل معرفت می رسد، فهم و علم آنها به سراغ معنایی غیر از وجود خداوند سبحان نمی رود.
و حق این کلمه آن است که همراه با شهود قلبی باشد، لذا انسان هنگامی که با زبانش «الله» گفت و یا با گوش خود آن را شنید، با قلبش هم شهادت به «الله» بدهد. و همچنان که این کلمه به معنایی جز «الله» دلالت نمی کند، مشهود گوینده آن نیز نباید جز «الله» باشد، پس با زبانش «الله» بگوید و با دلش به «الله» علم پیدا نماید و با قلب خود «الله» را بشناسد و با روح خود «الله» را دوست بدارد و با باطنش «الله» را ببیند و با ظاهر خود در پیشگاه خداوند تملق نماید و با سر خویش، به حقیقت «الله» برسد و احوال خود را برای «الله» و در راه او صرف نماید به گونه ای که در اعمالش، نصیب و بهره ای جز برای خدا نباشد و هنگامی که در نزدیکی حالتی قرار گرفت که محو در «الله»، برای او و به وسیله او شد، خداوند سبحان، با رحمت خویش، جبران نقایص او نموده و با گفتن «الرحمن الرحیم» موجب می گردد که جلوی تلف شدن آنها گرفته شده و باقی بمانند و قلبهایشان پاکیزه گردد، لذا لطف و مهربانی، سنتی از جانب خداوند سبحان است تا اولیاء او به طور کلی فانی نشده و از بین نروند. آیه 1 و2: الم* الله لا اله الا هو الحی القیوم با گفتن «الف» اشاره به این نمود که در همه حالات، تو را کفایت می کند، زیرا تو در اسارت غفلت بوده و صلاح و رشد خود را نمی توانی پیدا نمایی و او نقایص تو را برطرف کرده و یاری او تو را کفایت می نماید، پس بدون درخواست تو- بلکه بدون اینکه از حالت خبر داشته باشی- تو را کفایت می نماید، بدون اینکه بفهمی و به تو عطا می نماید، بدون اینکه درخواست نمایی. «لام»، اشاره به لطف او به توست در نهان سر و درون تا جایی که محل منت را بر تو آشکار نمی نماید، مکانی که تو را در آنجا تثبیت و پابرجا نموده است.
و «میم» اشاره به موافقت جریان تقدیر الهی با متعلقات خواسته ؟
؟
اولیاء الهی است، لذا در دنیا چیزی حرکت نمی‌کند و ذره ای ظاهر نمی شود، مگر اینکه مورد رضایت آنهاست، تا جایی که اگر فردی در مورد سخن خداوند یعنی «کل یوم هو فی شأن» بگوید: مقصود از شأن در این آیه، محقق کردن مراد و مقصود اولیاء الهی است، سخنی دور از حقیقت بیان نکرده است. و گفته می شود: از قلبت- با شنیدن این حروف مقطعه که برخلاف عادت مردم در محاوره و گفتگوست- که قلب از موهومات و معلومات خالی شد و سر و باطن از امور عادی و معهود پاک شد، این اسم یعنی «الله» بر قلب مقدس از هر بیگانه و باطن پاک شده از هر کیفیتی، وارد می گردد، پس فرمود: «الم الله لا اله الا هو الحی القیوم» او، کسی است که کار لهو نمی کند تا شما را از یاد ببرد و کار سهو نمی نماید تا از انجام کارهایش جا بماند، لذا او در همه احوال، مراقب سر و باطن شماست، اگر در خلوت باشید، مراقب شماست و اگر در میان مردم هم باشید، باز مراقب شماست و به طور خلاصه- در هر حالتی که باشید- او علاقمند به شماست. (قسمتی از) آیه3: نز علیک الکتاب بالحق

متن بالا فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.شما بعد از پرداخت آنلاین فایل را فورا دانلود نمایید

بعد از پرداخت ، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد تفسیر سوره آل عمران