رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

کسانی که تاملات دینی خود را بر تجربه دینی

اختصاصی از رزفایل کسانی که تاملات دینی خود را بر تجربه دینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

مکتب تجربه گرایی

کسانی که تاملات دینی خود را بر تجربه دینی، متمرکز ساختند. بجای ارایه دلیل برای خدا، دعوت می کنند که باید، خدا را تجربه کرد و از این طریق، باور به خدا را توجیه نمود. برخی از تجربه گراها - مانند الهیون طبیعی - خدا را به طور استنتاجی از تجربه دینی استنباط کردند و برخی دیگر با توسل به تجربه دینی، به طور غیر استنتاجی و با تجربه مستقیم، در پی توجیه باور به خدا بودند. ماجرای تجربه دینی و از آن مهم تر تجربه گرایی دینی، که به عنوان یک مکتب، مطرح شده، ماجرایی بلند است. این مقال در پی آن است تا نسبت میان تجربه گرایی دینی و قرائت پذیری دین را بررسی کند.

1. پیشینة تجربه گرایی دینیاین جریان فکری، حیات رسمی خود را در غرب، با شلایر ماخر آغاز کرد. تقریبا یک قرن پس از مرگ وی و ترجمه کتاب معروف او به نام «ایمان مسیحی» به زبان انگلیسی، اهمیت برنامه شلایرماخر آشکار گشت. به گفته کارل بارت «او مکتبی تاسیس نکرد، اما عصری را بوجود آورد.»(1)البته روش برخی از مصلحان کلیسا با شیوه شلایرماخر شباهت تام داشت و این نیز زمینه لازم را برای نظریه شلایرماخر فراهم کرد. از نهضت های پر دامنه اصلاحات کلیسا- که از قرن شانزدهم آغاز شد- کشف مجدد خدا بود. در آن زمان، خدا موضوعی نبود که درباره او تفکرات پیچیده و تاملات سخت و دشوار عقلانی انجام دهند؛ خدا وجودی بود که همه با او سر و کار داشتند و در همه کارهای بشر نقش داشت. او از ورای کتاب مقدس با تک تک افراد بشر سخن می گفت.مارتین لوتر (1546-1483 م.)، ضد عقل گرا بود و ارسطو را با القابی تند از قبیل «مخترع افسانه ها»، «بت پرست کور» و «نابود کننده تعالیم پاک» مورد حمله قرار می داد.(2)لوترمعتقد بود که انسان با لطف الهی از طریق مکاشفه، به معرفت خدا می رسد؛ نباید به عقل اجازه داد تا جای مکاشفه را بگیرد غیر از لوتر، ذوین گیلی (1531-1484م.) در سوییس و پس از او کالوین (1564-1509 م.) در ژنو حرکت لوتر را ادامه دادند.گفتنی است که از نظر مصلحان کلیسا- در حقیقت - ادامه نظر آنسلم (S.Anselm) قدیس می باشد. آنسلم معتقد بود که «من ایمان می آورم تا بفهمم.» انسان اگر از طریق تسلیم، مسیحی نشود، ممکن نیست به ماهیت واقعی مسیحیت، دست پیدا کند و شناخت دین، حاصل تجربه است.پیداست که این نظریه به تقدم «ایمان» بر «فهم و معرفت» می انجامد.(3)به هر تقدیر، شلایرماخر با ارایه « الهیات ثبوتی» برآن شد تا تجربیات دینی را تجزیه و تحلیل نماید و ذات دین را از تجارب دینی به دست آورد. او بر همین اساس، مساله گناه، نجات و خداپرستی را توجیه و توصیف نمود.سالیان متمادی گذشت تا رودلف اتو (R. Otto)، شلایرماخر را کشف کرد سپس ویلیام جیمز با تالیف کتاب سرنوشت ساز «تنو ع تجارب دینی» در سال 1902، گامی دیگر در این مسیر برداشت و این جریان به دست متفکرانی همچون پراودفوت( W. Proudfoot)، استیفن کاتس، سوئین برن، اُبلینگ (Obling)، کالینگ وود (Caling Wood)، پل تیلیش (P.Tiliich) و کرکگارد (S.Kierkegaard) ادامه یافت و بدین سان، جنبش «تجربه گرایی دینی»، که به شکل «پدیدارشناسی تجربه دینی» آغاز شده بود، در قرن حاضر با توسعه و گسترش فزاینده ای دنبال گردید. البته عواملی چند، زمینه ساز این جریان فکری شدند که مناسب است به آن ها نیز اشاره ای اجمالی شود.2. عوامل زمینه ساز تجربه گرایی دینی .الف)ظهور مکتب رمانتیک:در قرن هجده و نوزده، تفکر فلسفی غرب به بن بست رسید، استدلال های خشک به شدت، تضعیف شده و اساس خود را از دست داده بود. در چنین شرایطی، نهضت «احساس گرایی رمانتیک» ظهور کرد.(4) این نهضت با تاکید بر احساسات، عواطف و امور ذوقی، مطلق انگاری عقل را مورد انتقاد قرار داد. احساس گرایان علی رغم تاکید کانت برناشناختنی بودن «بودها»، اظهار داشتند که به مدد عواطف و احساسات، می توان به ناگفتن ها و ناشناختن ها دست یافت. در این عصر، به امور احساسی مانند شعر، نقاشی و موسیقی توجه فراوان شد.ظهور این جنبش، زمینه ای مناسب برای تاکیدبر عنصر احساسی و عاطفی دین نیز شد. شلایر ماخر، روح این مکتب را به دین تعمیم داد و بر این اساس، قلب دین را «تجربه دینی» معرفی کرد.ب) نقد کتاب مقدس مسیحی:در دو قرن اخیر، کتاب مقدس مسیحیان مورد انتقادهای شدیدی قرار گرفت. (5)این انتقادها، که متنوع و روزافزون بود، فلاسفه ای نظیر شلایرماخر را بر آن داشت که مرکز ثقل «ایمان» را از کتاب مقدس به درون قلب مومن، انتقال دهد تا بتواند به گمان خویش، اصل دین را از آسیب برهاند. آنان معتقد بودند که پیام اصلی کتاب مقدس، احیای تجربه دینی در انسان است.ج) فلسفة کانت:کانت در فلسفة نقدی خود، ضمن مخالفت با الهیات طبیعی و رد امکان اثبات مسایل دینی از طریق استدلال عقلی و فلسفی، دین را از محدوده عقل نظری خارج ساخت و آن را در حوزه عقل عملی قرار داد.(6)وی آموزه های دینی راتابعی از قوانین اخلاقی خواند و بر این اساس، دین برآمده از اخلاق، دین اخلاقی خواهد شد و دین اخلاقی نیز عاطفی، تجربی و شهودی خواهد بود. همچنین دین در این تلقی به «اخلاق» تحویل می شود. به عبارت دیگر، نظریه «تحویل گروی دین» از دیدگاه کانت، اصالتی برای دین قایل نیست. شلایرماخر ضمن مخالفت با تحویل گروی کانتی، اصالت و استقلالی برای دین دست و پا کرد. او و دیگر تجربه گرایان دینی، دین را در محدوده تجربه دینی جا داده، حوزه ای مستقل برای آن در نظر گرفتند.د) تعارض علم و مسیحیت:با ظهور علم جدید و پیشرفت های فزاینده صنعت و علوم تجربی، ناشناخته ها و مجهولات بشر یک به یک آشکار گشت. این موضوع تعارضاتی را میان علم و دین در غرب ایجاد کرد. شلایرماخر که به دنبال راه حلی برای این معضل بود، نجات مسیحیت را در این دید که حوزه دین را از حوزه علم، مجزا کند تا اساس نزاع را برچیند. از آن رو، به دو نوع تجربه معتقد شد؛ «تجربه دینی» و «تجربه علمی». بنابراین گوهر دین، تجربه دینی است و اگر تعارضی میان دین و علم دست دهد، در محدوده باورها و اعتقادات دینی است، نه تجربه دینی که اساس و مرکز دین است.(7)ه- مخالفت با الهیات طبیعی:الهیات طبیعی که ریشه در افکار و نظریات افلاطون و ارسطو داشت، نوعی تحلیل و بررسی فلسفی دین بود. توماس آکویناس، الهیات وحیانی را از الهیات طبیعی جدا کرد.(8)مکتب «تجربه گرایی» انگلیسی و در راس آن، هیوم با الهیات طبیعی، مخالفت گسترده ای داشته است. در این اوضاع و احوال - که الهیات طبیعی، آسیب پذیر شده بود - شلایر ماخر برای مصون سازی کیان دین، مسایل مربوط به اثبات وجودخدا، روح رستاخیز و امثال آن را از قلب دین، بیرون راند و گوهر دین را نوعی «تجربه» دانست. وی با ارایه الهیات ثبوتی، زنده بودن دین را به حیات تجربه درونی و بُعد احساسی آن دانست تا از این راه، ادامه حیات مسیحیت را تضمین کند.

3. تعریف «تجربه دینی»واژه «تجربه» در این جا دارای معنای مخصوصی است که از سوی برخی از فلاسفه دین تبیین شده است. هرد(G.C.Heard) معتقد است که معنای اساسی این مفهوم، نوعی «آگاهی بی واسطه از مقام اولوهیت» است. (9) در چنین تجربه ای، فرد با یک سلسله شرایط مادی مواجه می باشد که زمینه «مواجهه» فرد با خداوند را فراهم آورده است.خداوند فعالانه برای انسان شرایطی فراهم می کند تا فرصت مواجهه با او را در اختیار انسان عارف قرار دهد.پیداست که هرد، ضمن تعریف واژه «تجربه» به تدریج، «تجربه عرفانی» را نیز مطرح می کند. نتیجه ای که از بحث هرد بدست می آید، این است که تجربه - در واقع - نوعی «مواجهه» با «آگاهی بی واسطه» است.«تجربه در این جا نوعی رهیافت روحی، درونی، وضعیت روانی و گونه ای درگیری مستقیم و آگاهی درونی از یک موضوع و وضعیت است. تجربه در این بحث، قضیه ای ذهنی نیست. فرض کنید کسی در مسابقات جهانی فوتبال به عنوان بازیکن شهرت داشته باشد، یا به عنوان تماشاگر در ورزشگاه حاضر باشد، یا از طریق تلویزیون صحنه های آن را ببیند و یا به گفته های گزارش گر رادیو گوش فرا دهد. اگر این چهار مورد را با یکدیگر مقایسه کنیم، خواهیم دید که فرد نخست چون در بازی مشارکت دارد، واجد تجربه حضور در این واقعه است اما دیگر افراد هر چند فهم و بصیرتی از بازی به دست آورده اند، اما فاقد تجربه حضور مستقیم هستند. تجربه «مواجهه مستقیم»، «حضوری زنده» و «بودن در متن واقعه» است.تجربه - بدین معنا- دارای ویژگی هایی است:یک) آن واقعه همیشه برای او زنده و پویاست و متن حادثه هرگز برای او خاموش، ساکت، مرده و سرد نمی شود. او احساس فعال و موثری نسبت به آن یافته است.دو) تجربه به انسان احساس «همدلی» می دهد؛ آن که در متن واقعه حاضر بوده است فرد مشابه خود را به خوبی درک می کند و می تواند به او بگوید: «من تو را درک می کنم».سه) تجربه، آزمایشی شخصی است ؛ انسان به طور انفرادی حالات تجربی را در درون خود می آزماید. بنابراین، تجربه امری خصوصی و شخصی است و در این


دانلود با لینک مستقیم


کسانی که تاملات دینی خود را بر تجربه دینی