رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

وظایف فرشتگان به غییر از خفاظت از انسان ها

اختصاصی از رزفایل وظایف فرشتگان به غییر از خفاظت از انسان ها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

وظایف فرشتگان به غییر از خفاظت از انسان ها

در قرآن مجید از ملائکه فراوان یاد شده است. آیات زیادى از قرآن درباره صفات، ویژگیها، مأموریتها و وظائف فرشتگان سخن مى گوید، حتى قرآن، ایمان به ملائکه را در ردیف ایمان به خدا و انبیاء و کتب آسمانى قرار داده است و این دلیل بر اهمیت بنیادى این مساله است: «آمن الرسول بما أنزل إلیه من ربه و المؤمنون کل آمن بالله و ملائکته و کتبه و رسله؛ پیامبر اسلام به آنچه از سوى پروردگارش بر او نازل شده ایمان آورده، و مؤمنان نیز به خدا و فرشتگان او و کتابها و رسولانش همگى ایمان دارند» (بقره/ 285). بدون شک وجود فرشتگان از امور غیبیه اى است که براى اثبات آن با این صفات و ویژگیها راهى جز ادله نقلیه نیست، و به حکم ایمان به غیب آنها را باید پذیرفت. خداوند در سوره فاطر آیات 1 تا 2 در مورد اوصاف و ویژگیهای فرشتگان می فرماید: «الحمد لله فاطر السماوات و الأرض جاعل الملائکة رسلا أولی أجنحة مثنى و ثلاث و رباع یزید فی الخلق ما یشاء إن الله على کل شیء قدیر* ما یفتح الله للناس من رحمة فلا ممسک لها و ما یمسک فلا مرسل له من بعده و هو العزیز الحکیم؛ ستایش مخصوص خداوندى است که آفریننده آسمانها و زمین است، خداوندى که فرشتگان را رسولانى قرار داد که صاحب بالهاى دو گانه و سه گانه و چهارگانه اند. او هر چه بخواهد در آفرینش مى افزاید، او بر هر چیزى قادر است. خداوند هر رحمتى را به روى مردم بگشاید کسى نمى تواند جلو آن را بگیرد، و هر چه را امساک کند کسى غیر از او قادر به فرستادن آن نیست، و او عزیز و حکیم است

»قرآن مجید روی هم رفته ویژگیهاى آنها را چنین مى شمرد:

1- فرشتگان موجوداتى عاقل و با شعورند و بندگان گرامى خدا هستند؛ («بل عباد مکرمون»انبیاء/ 26).2- آنها سر بر فرمان خدا دارند و هرگز معصیت او نمى کنند؛ («لا یسبقونه بالقول و هم بأمره یعملون» انبیاء/ 27).3- آنها وظائف مهم و بسیار متنوعى از سوى خداوند بر عهده دارند.

4- آنها پیوسته مشغول تسبیح و تقدیس خداوند هستند، چنان که در آیه 5 سوره شورى مى خوانیم: «و الملائکة یسبحون بحمد ربهم و یستغفرون لمن فی الأرض؛ فرشتگان تسبیح و حمد پروردگار خود را بجا مى آورند و براى کسانى که در زمین هستند استغفار مى کنند»

5- با این حال انسان به حسب استعداد تکامل از آنها برتر و والاتر است تا آنجا که همه فرشتگان بدون استثناء به خاطر آفرینش آدم به سجده افتادند و آدم معلم آنها گشت (آیات 30- 34 سوره بقره). 6- آنها گاه به صورت انسان در مى آیند و بر انبیاء و حتى غیرانبیاء ظاهر مى شوند چنان که در سوره مریم مى خوانیم: فرشته بزرگ الهى به صورت انسان موزون بر مریم ظاهر شد («فأرسلنا إلیها روحنا فتمثل لها بشرا سویا» مریم/ 17). در جاى دیگر به صورت انسانهایى بر ابراهیم و بر لوط ظاهر شدند (هود/ 69 و 77).حتى از ذیل این آیات استفاده مى شود که قوم لوط نیز آنها را در همان اشکال موزون انسانى دیدند (هود/ 78). آیا ظهور در چهره انسان، یک واقعیت عینى است؟ یا به صورت تمثل و تصرف در قوه ادراک؟ ظاهر آیات قرآن معنى اول است، هر چند بعضى از مفسران بزرگ معنى دوم را برگزیده اند.7- از روایات اسلامى استفاده مى شود که تعداد آنها بقدرى زیاد است که به هیچ وجه قابل مقایسه با انسان نیست چنان که در روایتى از امام صادق علیه السلام مى خوانیم: هنگامى که از آن حضرت پرسیدند آیا عدد فرشتگان بیشترند یا انسانها؟ فرمود:" سوگند به خدایى که جانم به دست او است فرشتگان خدا در آسمانها بیشترند از عدد ذرات خاکهاى زمین، و در آسمان جاى پایى نیست مگر اینکه در آنجا فرشته اى تسبیح و تقدیس خدا مى کند." (بحار الانوار جلد 59 صفحه 176 حدیث 7.)

8- آنها نه غذا مى خورند و نه آب مى نوشند و نه ازدواج دارند چنان که در حدیثى از امام صادق (ع) مى خوانیم: «ان الملائکة لایأکلون و لایشربون و لاینکحون و انما یعیشون بنسیم العرش؛ فرشتگان غذا نمى خورند و آب نمى نوشند و ازدواج نمى کنند بلکه با نسیم عرش الهى زنده اند!» (بحار الانوار جلد 59 صفحه 174 حدیث 4).

9- آنها نه خواب دارند نه سستى و غفلت چنان که على (ع) در حدیثى چنین مى گوید: «لیس فیهم فترة، و لا عندهم غفلة، و لا فیهم معصیة ... لا یغشاهم نوم العیون و لا سهوا العقول، و لا فترة الأبدان، لم یسکنوا الاصلاب و لم تضمهم الارحام؛ در آنها نه سستى است و نه غفلت و نه عصیان ... خواب بر آنها چیره نمى گردد و عقل آنها گرفتار سهو و نسیان نمى شود، بدن آنها به سستى نمى گراید و در صلب پدران و رحم مادران قرار نمى گیرند» (بحار الانوار جلد 59 صفحه 175).

10- آنها مقامات مختلف و مراتب متفاوت دارند بعضى همیشه در رکوعند و بعضى همیشه در سجودند؛ «ما منا إلا له مقام معلوم* و إنا لنحن الصافون* و إنا لنحن المسبحون؛ هر یک از ما مقام معلومى دارد ما همواره صف کشیده منتظر فرمان او هستیم و پیوسته تسبیح او مى گوئیم»(صافات 164- 166). امام صادق (ع) مى گوید: «و ان لله ملائکة رکعا الى یوم القیامه و ان لله ملائکة سجد الى یوم القیامه؛ خداوند فرشتگانى دارد که تا روز قیامت در رکوعند و فرشتگانى دارد که تا قیامت در سجودند!» (بحار الانوار جلد 59 صفحه 174). (براى آگاهى بیشتر از اوصاف ملائکه و اصناف آنها به کتاب السماء و العالم، بحار الانوار، ابواب الملائکه، جلد 59 صفحه 144 تا 326 مراجعه فرمائید، همچنین نهج البلاغه خطبه هاى اول و 91 - خطبه اشباح - و 109 و 171).

همچنین خداوند در سوره انبیاء آیات 26 تا 29 در توصیف فرشتگان می فرماید: «و قالوا اتخذ الرحمن ولدا سبحانه بل عباد مکرمون* لا یسبقونه بالقول و هم بأمره یعملون* یعلم ما بین أیدیهم و ما خلفهم و لا یشفعون إلا لمن ارتضى و هم من خشیته مشفقون* و من یقل منهم إنی إله من دونه فذلک نجزیه جهنم کذلک نجزی الظالمین؛ آنها گفتند خداوند رحمان فرزندى براى خود برگزیده! منزه است (از این عیب و نقص) اینها (فرشتگان) بندگان شایسته او هستند که هرگز در سخن بر او پیشى نمى گیرند و به فرمان او عمل مى کنند. او همه اعمال امروز و آینده آنها را مى داند و هم گذشته آنها را و آنها جز براى کسى که خدا از او خشنود است (و اجازه شفاعتش را داده) شفاعت نمى کنند و از ترس او بیمناکند و هر کس از آنها بگوید من معبود دیگرى جز خدا هستم کیفر او را جهنم مى دهیم و این گونه ستمگران را کیفر خواهیم داد». این آیات همه در مورد نفى فرزند بودن فرشتگان است. توضیح اینکه: بسیارى از مشرکان عرب عقیده داشتند که فرشتگان، فرزندان خدا هستند و به همین دلیل گاه آنها را پرستش مى کردند، قرآن صریحا در آیات فوق، این عقیده خرافى و بى اساس را محکوم کرده و بطلان آن را با دلائل مختلف بیان مى کند. نخست مى گوید: آنها گفتند: خداوند رحمان فرزندى براى خود انتخاب کرده است (و قالوا اتخذ الرحمن ولدا). اگر منظورشان فرزند حقیقى باشد که لازمه آن جسم بودن است و اگر " تبنى" (فرزندخواندگى) که در میان عرب معمول بوده است باشد آن نیز دلیل بر ضعف و احتیاج است و از همه اینها گذشته اصولا کسى نیاز به فرزند دارد که فانى مى شود، براى بقاء نسل و کیان و آثار او باید فرزندش حیات او را در درازمدت ادامه دهد، یا براى عدم احساس تنهایى و انس گرفتن یا کسب قدرت است، اما یک وجود ازلى و ابدى و غیر جسمانى و از هر نظر بى نیاز، فرزند در مورد او معنى ندارد به همین جهت بلافاصله مى فرماید: منزه و پاک است او از این عیب و نقص (سبحانه)، سپس اوصاف فرشتگان را در شش قسمت بیان مى کند که مجموعا دلیل روشنى است بر نفى فرزند بودن آنها:

1- «آنها بندگان خدا هستند». (بل عباد)

2- «بندگانى شایسته و گرامى داشته» (مکرمون). آنها همچون بندگان گریزپا نیستند که تحت فشار مولى، تن به خدمت مى دهند بلکه بندگانى هستند،از هر نظر شایسته که راه و رسم عبودیت را خوب مى دانند و به آن افتخار مى کنند، خدا نیز آنها را به خاطر اخلاصشان در عبودیت گرامى داشته و مواهب خویش را به آنها افزایش داده است.

3- آنها آن قدر مؤدب و تسلیم و سر بر فرمان خدا هستند که «هرگز در سخن گفتن بر او پیشى نمى گیرند» (لا یسبقونه بالقول)

4- و از نظر عمل نیز «آنها تنها فرمان او را اجرا مى کنند» (و هم بأمره یعملون). آیا این صفات، صفات فرزندان است یا صفات بندگان؟! سپس به احاطه علمى پروردگار نسبت به آنها اشاره کرده مى فرماید: «خداوند هم اعمال امروز و آینده آنها را مى داند و هم اعمال گذشته را، هم از دنیاى آنها آگاه است و هم از آخرتشان، هم قبل از وجودشان و هم بعد از وجودشان» (یعلم ما بین أیدیهم و ما خلفهم). مسلما


دانلود با لینک مستقیم


وظایف فرشتگان به غییر از خفاظت از انسان ها

تحقیق در مورد مظلومی به درازای تاریخ و پهنای گیتی 25 ص

اختصاصی از رزفایل تحقیق در مورد مظلومی به درازای تاریخ و پهنای گیتی 25 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 25

 

مظلومی به درازای تاریخ و پهنای گیتی

انسانی در میان دو دیوار بلندِ تحجّر و تمدن کاذب.

محبوسی در اعماق دو زندان: ندان جاهلیت و زندان بردگی مدرن

اسیر دو کمند: کمند اوهام و خرافات و کمند تعمت و افتراءآت.

مقهور دو فرهنگ، فرهنگ جاهلی و فرهنگ کلمات فریبنده به نام آزادی و بعنوان علم و تمدن و تساوی حقوق.

و بالاخره فریادگری بدون فریادرس! و مجرمی بدون ارتکاب جرم،

مظلومی به ظلم مضاعف و محروم از حقوق زندگی صحیح!

این عبارت های رقت انگیز تصویر کوتاهی است از وضع زنان در سطح پهناور جهان؛ و ما برای اینکه «دیدگاه اسلام دربارة زن» را بهتر درک کنیم و چهرة زن در قرآن مجید و در عصر نبوت و در فرهنگ اهل بیت عصمت (ع) را ببینیم، لازم است دور نمایی از تاریخ بشری در رابطه با زن را مورد توجه قرار بدهیم:

تارخی غم انگیز و تأسف بار

در «چین قدیم» پاهای دختران را از کودکی با باریکه ای از پارچه می بستندو در قالب فلزی قرار می دادند تا کوچک بماند و جذاب جلوه کند به همین جهت ، زن چینی با پیمودن مسیر کوتاهی خسته و عرق ریزان از نفس می افتاد و از حرکت وا می ماند.

برای زن چینی ازدواج نوعی معامله بود که والدین دختران خود را به هر کسی که می خواستند در برابر دریافت هدیه و پول تسلیم می کردند.

دختران از تحصیل علم و سواد محروم و ممنوع بودند و همیشه مورد ضرب و شتم و اهانت پدران و شوهران خود واقع و به کارهای سخت واداشته می شدند.

در هندوستان ، زن موجود طفیلی برای شوهر محسوب می شد و برای او بعد از مرگ شوهر زندگی را جایز نمی شمردند و زن را در روز چهلم شوهر در آتش انداخته می سوزاندند و بهترین زنان ، زنانی بودند که پس از مرگ شوهرانشان ، خود را در آتش بیندازند و بسوزانند.

و در مصر هرگاه آب رود نیل کم می شد دختر جوانی را زینت کرده در میان رود نیل می افکندند و غرق می کردند تا آب نیل زیاد شود.

در جزائر آفریقا زنان را مانند حیوانات، گلّه گلّه در معرض فروش در می آوردند.

در کلده و آشور رسم شوهر دادن دختران ، به این ترتیب بود که آن ها را به بازار برای فروش می بردند.

در جزیرة العرب وجود دختر در یک خانواده ننگ بزرگی محسوب می شد و زنی که فرزند اولش دختر بود قدم او را نامبارک می دانستند.

قرآن مجید وضع عربستان را با این عبارت بیان می کند:

؟

یعنی : هنگامی که به یکی از آن ها این بشارت می رسید که نوزاد دختری برای تو پا به عرصة وجود گذاشته است چهره اش از شنیدن این سخن ، سیاه می شد و خشم و ناراحتی در نهادش موج می زد و از شرم و خجالت خود ، از مردم دور می شد؛ یا آن دختر را با خواری و ذلّت نگاه می داشت و یا در خاک پنهانش می کرد؛ آگاه باشید که این ها قضاوت و دید بسیار بدی دارند.

و نیز گفتار قرآن حکیم: «؟

یعنی : هنگامی که دختران زندة در گور مورد سؤال – از طرف خداوند قرار بگیرند که به چه گناهی کشته شده اند؟

در همین رابطه است.

در ممالک به اصطلاح متمدن آن روز هم، کاری که نسبت به زنان انجام می دادند کمتر از ملت های وحشی نبود:

در روم زن از حق ارث به کلی محروم بود و همچنین در برابر ظلم و تجاوزی که نسبت به او انجام می شد – اعم از تجاوز مالی و غیر مالی – حق مراجعه به دادگاه و دفاع از خود را نداشت.

رومیان ، اساساً فقط برای مردان، روح انسانی قائل بودند و می گفتند ک زن دارای روح انسانی نیست.

در یونان ، زن را موجودی پست و پلید و شیطانی می دانستند.

در ایران هم رفتاری که با زن انجام می شد از رفتار ملل دیگر بهتر نبود.

نویسنده کتاب زن در حقوق ساسانی در کتاب خود می نویسد:

در امپراطوری ساسانی – بنابر قوانین متداول از قدیم - «زن» ، «مشخص» فرض نمی شد بلکه او را «شیء» ای می پنداشتند؛ به عبارت دیگر زن، شخصی که صاحب حق باشد به شمار نمی رفت، بلکه چیزی بود که می توانست مملوک کسی شناخته شود.

در کشورهای «اسکاندیناوی» یعنی سوئد، نروژ و دانمارک ، زن به طور کلی از حقوق اجتماعی و حق ارث محروم بود.

و در فرانسه در سال 586 میلادی پس از بحث های فراوان به این نتیجه رسیدند که زن نیز انسان است ولی برای خدمتگزاری مرد آفریده شده است.

در قانون مدنی ناپلئون و قانون قدیم فرانسه برای ارث بردن زن، شرائط بسیار زیادی را معتبر می دانستند که در نتیجه نود درصد زنان فرانسه از ارث محروم می شدند و در استرالیا و جزائر اقیانوسیه و آفریقا «زن» را در ردیف حیوانات اهلی که از آن ها برای به دست آوردن منفعت و سود بیشتر باید بهره گرفت می شمردند و برای او زندگی طفیلی قائل بودند.

کلام علاّمه طباطبائی

استاد بزرگوار ما آیت الله طباطبائی – اعلی الله تعالی مقامه – پس از اینکه نمونه هایی از رفتار ممالک و جوامع مختلف با «زن» در سطح جهان و در اعصار


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد مظلومی به درازای تاریخ و پهنای گیتی 25 ص

مقررات مربوط به شغل وکالت و رسوم کانون وکلاء پاریس

اختصاصی از رزفایل مقررات مربوط به شغل وکالت و رسوم کانون وکلاء پاریس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

فن وکالت از زمانی پدید آمده که افراد از استعمال زور جهت حل اختلافات خود صرفنظر کرده اند . قوانین چه مفصل باشند و چه مختصر دارای نکات مهم و پیچیدهای هستند . تمام روابط حقوقی مردم را طی فورمولها و مواد قانونی نمیتوان پیش بینی نمود هر موردی هم که متن قانونی وجود داشته باشد بخودی خود حل اختلاف را نمی نماید بلکه احتیاج بنظر یکنفر قاضی دارد و اوست که باید قانون را با حقیقت وفق دهد . هر جا یک قاضی باشد وجود دو وکیل ضروری است . احتیاط قبلی : هر مدعی منفعت خود را با حق و حقوق خویش را با حق واقعی Bon droit اشتباه میکند . با وجدانترین مدعیان در موردیکه اخلاق و وجدان با منافع شخصی وی اصطکاک پیدا میکند از آنها چشم پوشی مینماید . بنا بر این بسیار مفید است که احتیاطات لازمه در نظر گرفته شود که قاضی از اشتباه مصون بماند و دادخواهان با حسن نیت باجرای صحیح عدالت کمک نمایند . از اینرو بهترین راه اینستکه میان دادخواهان و قضات افرادی باشند که شغلشان دفاع از منافع اصحاب دعوی بوده ضمناً به پاکی و نازک بینی و دارا بودن دقت وجدانی معروف باشند . آنچه گفته شد تنها دلیل بوجودآمدن صنف وکلا نیست و باعث ایجاد شغل شریف وکالت فقط علت فوق نگردیده است . اصحاب دعوی هر چه با وجدان تر و دقیق تر باشند ضرورت مداخله وکلا در امر دادرسی زیادتر احساس می گردد . اگر کسی علت مراجعه مدعی را بدفتر کار وکیل سئوال کند باید بداند که از موقع مراجعه او به وکیل تا طرح دعوی در دادگاه چه اشکالاتی وجود دارد تا بتواند پاسخ خود را درک کند . تشریح موارد ابهام ، توضیح نسبت بدعوی ، انتخاب اسناد و مدارک و بحث درباره دلایل ادعا همه از وظایف وکیل میباشندد . نام این اعمال را در اصطلاح حقوقی بیان قراردادها و بحث درباره کیفیات دعوی را مباحثه حقوقی میخوانند . و حقیقه اگر کسی بعنوان وکیل ظیفه بیان قراردادها و مباحثه حقوقی را بعهده نگیرد و قضات ناگزیر باشند مستقیماً با اصحاب دعوی ارتباط پیدا کنند کارشان فوق العاده مشکل و طاقت فرسا است . علاوه بر آنچه گفته شد مداخله وکلا در دعاوی از نظر روانشناسی تاثیر عمیقی دارد . ضرب المثلی است که می گوید : « خداوند عالم با وجود آنکه از امور آشکار و نهان مطلع است معذلک میان خود و مخلوقش واسطه هائی قرار داده است » این ضرب المثل می فهماند که مخلوق برای برآورده شدن حاجات خویش باید مقدسین را بین خود و خدا واسطه قرار دهد پس چگونه یکنفر قاضی که از حقایق امور اطلاعی ندارد میتواند بی واسطه با مردم عوام مواجه گردد ؟ اصحاب دعوی به شخصی که مانند خودشان دلسوز و با حسن ظن و خوشروئی گفته هایشان را استماع کند و محرم رازهایشان بودهه خودشان هم او را انتخاب کرده باشند احتیاج دارند . استدلالیا ، آنها که برای اثبات هر موضوعی دلیل ریاضی و هندسی میخواهند و یا عوام الناس اگر بخواهند آنچه را که گفته شد با نمایش تصاویر مجسم نماید یک نقاشی مستعار قدیمی را که در یکی از موزه های ایتالیا موجود میباشد برایشان شرح میدهم . در وسط این تابلو ، رب النوع عدالت نشسته و یک شمشیز برهنه در دست دارد در دست دیگر ترازوئی گرفته و در میان چین های لباسش مجسمه های کوچکی از خانه ، کیسه های پول گله احشام و یک قلب نمایانده شده است . در دو طرف تابلو اصحاب دعوی که حرص منافع چشمانشان را نابینا ساخته دیده میشوند در دستهای اصحاب دعوی کاغذهای مچاله شده و قراردادهای متعدد و اوراق پاره پاره قانون انباشته شده و شهود و مدارک و سایر نوشته های هجوآمیز مشاهده می گردد ... . . بیچاره مردم ! آیا خود اصحاب دعوی که به منظور خویش از هر شخص دیگری واقف ترند ارزش آنچه را که بعنوان دلایل در دست دارند و آنها را با کمال اضطراب برب النوع ساکت عدالت ارائه میدهند میدانند ؟ ... . اما میان رب النوع عدالت و متداعیین مرد دیگری دیده میشود که موقر و بی نظر است . این شخص قبلاً مدارک را مشاهده کرده و ارزش آنها را سنجیده دلایل را سبک و سنگین کرده مدارک بیهوده را از اسناد مفید جدا نموده آنچه را که ممکنست مورد تردید یا سوءظن تقلب واقع شود کنار گذاشته و آنچه را که دارای اعتبار است در کفه ترازو می گذارد کسی چه میداند ؟ شاید وکیل کاغذی را که در جلوی پای یکی از اصحاب دعوی بر زمین افتاده و قطعاً خود او کوچکترین وقعی را بدان نمی گذارد و تصادفاً آن سند قاطع دعوی باشد از زمین برداشته با ارائه آن به رب النوع عدالت شرافت و زندگی موکل خود را احیا نماید . با این مقدمه علت بوجود آمدن صنف وکلا از اعصار قدیمه آشکار میگردد . در فرانسه وکیل دادگستری نه تنها باید عالم بمسائل حقوقی باشد بلکه بایستی شخص امینی بوده انضباط حرفه ای خاصی را رعایت نماید . انضباط در هر نقطه از جهان دارای درجات و مراحلی است اما کانون وکلای پاریس در این خصوص از حد تصور بیشتر دقت کرده نهایت درجه انضباط را برای وکلا در نظر گرفته است . ملت فرانسه در دنیا یک نقش ایده اولوژیک را دارند Gesta Deiper Francos همچنین وکلای فرانسه از قدیم الایام افتخار دارند که همواره برای تکمیل شرافت حرفه خود حداکثر کوشش را بنمایند . شغل وکالت را یک خدمت روحانی دانسته تا حد قهرمانی بر اعتبار آن افزوده اند و ازاینرو همیشه این افتخار را داشته اند که نه تنها مردانی آزاد باشند بلکه آزادترین مردان بمانند و این کلمه آزادی که از زبان آنها شنیده میشود معنی حقیقی خود را میرساند . آیا شخصی که مسئول است میتواند آزادی خود را حفظ کند ؟ مردمان قدیم باین سئوال جواب منفی داده نتیجه می گرفتند : « ما بخود اجازه نمیدهیم عملی را که موجب مسئولیت باشد مرتکب شویم و یا دلال و واسطه عملی گردیم اگرچه آن عمل برای موکلین خودمان باشد . » « برای احقاق حق مراجعین خود کوشا بوده در دعاوی هیچوقت قائم مقام قانونی آنان نشده دعوائی را خریداری نمی نمائیم . » شرافت آنان حکم می کند که مردم بیغرضی باشند ... تعجب نکنید ! همانطور که محراب کلیسا باید وسیله معاش کشیشان را اعم از کوچک و بزرگ فراهم سازد نیمکت دفاع Barre نیز باید وسیله زندگی وکلا را تامین نماید . شعار فوق الذکر یعنی « بیغرضی » مانند « آزادی » همیشه مورد نظر دقیق کانون های وکالت فرانسه بخصوص کانون وکلای پاریس که دقت فوق العاده ای در تلفیق سطح اخلاقی و حوائج زندگی اعضای خود دارد می باشد . آیا وکیلی که مانند بازرگانان برای جلب منافع بکار وکالت اشتغال دارد میتواند بیغرض باشد ؟ باز وکلای قدیمی باین سوال جواب منفی داده می گویند : « ما بخود اجازه نمیدهیم حتی در اوقات فراغت عملی کنیم که کم و بیش شباهت به تجارت داشته باشد » وکلای معاصر نیز بر این جمله اضافه می نمایند که : « بخود اجازه نمیدهیم حق الزحمه وکالت خویش را مطالبه نمائیم دستمزد ما یا بصورت هدیه باید پرداخت گردد و یا هیچ وجهی در ازاء زحمات خود نخواهیم گرفت ! » . طبیب ، دانشمند و هنرپیشه هیچوقت تابع چنین مقررات سختی نیستند با وجود آنکه عموماً آزاد و بیغرضند اجباری هم برعایت این دو اصل مهم ندارند و حتی راجع بوصول دستمزد ، کار مزد یا حق ویزیت و غیره مقررات برای آنها آسانتر وضع گردیده است . طبیب می تواند خود را اجیر یک بیمار متمول نماید ، دانشمند مجاز است کارمندی موسسه ای را قبول کند ، هنرپیشه حق دارد زنجیر طلائی Mecene را از حامی و مروج علوم دریافت دارد و هر یک از این سه مجاز است مشاغل مختلفی را در جنب کار خود ولو بمنظور کسب ثروت هم باشد اختیار کند ولی وکیل قبل از آنکه از شغل وکالت استعفا دهد حق ندارد برای کسی اجیر شود یا از شخصی تبعیت نماید ولو آنکه کار خیلی کوچک و ناچیزی باشد . وی نمی تواند مستقیماً یا غیر مستقیم در معاملات مداخله نماید وبطور خلاصه باید از هر نوع تمایل دنیوی و علاقه بمال و منال آن خودداری نماید . وکیل نگهدارنده اسرار و مشاور مراجعین است و او همیشه ترجمان احساسات آنها در مقابل دادگاه بوده نباید اندکی از این حد تخطی نماید . بعضی از قواعد و مقررات ذیل که در قانونی ذکر نشده منتهی در عرف و عادت وکلا وجود دارد فوق العاده سخت بنظر میرسد اما باید اذعان داشت که در هر حال این سختگیری منطقی و صحیح است . نه وکلای پاریس و نه وکلای هر ایالت دیگر فرانسه حق ندارند بکارهای تجارتی و انتفاعی دست زده یا مدیریت شرکتی را قبول نمایند بلکه تنها مجازند مشاوره حقوقی شرکتها را بعهده بگیرند . علت این امر با اندکی تفکر و تعمق واضح میگردد . چنانکه اخیراً مشاهده شد ، یکی از آقایان وکلای پاریس بمنظور آنکه بتواند مدیر شرکتی شده در منافع آن سهیم گردد از شغل وکالت کناره گیری کرد علت این امر مستهجن یا غیرقانونی بودن عملیات آن شرکت نبود بلکه علت اساسی تناقض کار انتفاعی با ایده آل وکالت بود . چگونه میتوان کسیرا که با گرفتن حقوق ماهیانه قسمت مهمی از اوقات خویش را صرف اداره امور تجارتی دیگران نماید « بیغرض » دانست ؟ راست است که عمل وی بمعنی اخص حقوقی تجارت نیست ولی معذلک داخل جرگه اشخاصی است که شغل آنان سود طلبی است . نیرو و قدرت او صرفنظر از طریق مصرف آن فقط بیک راه خرج میشود و آن کسب


دانلود با لینک مستقیم


مقررات مربوط به شغل وکالت و رسوم کانون وکلاء پاریس

مشاوره مسیحی چسیت

اختصاصی از رزفایل مشاوره مسیحی چسیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

مشاوره مسیحی چسیت آیا مشاوره مسیحی گرایش دوباره به قانون و شریعت نیست

خیر. آنانی که تأکید بر فیضی می کنند که سوای کار و عمل است، در اشتباه بسر می برند. ایمان شخص مسیحی باید به عمل بی انجامد:

افسسیان 2

10: "زیرا ساختۀ دست خداییم، و در مسیح عیسی آفریده شده ایم تا کارهای نیک انجام دهیم، کارهایی که خدا از پیش مهیا کرد تا درآنها گام برداریم."

توجه کنید که مقصود خدا در آفرنیش ما، انجام کار های نیک بوده است. برداشت نا کامل فرایض خدا همیشه ایجاد اشکال کرده است. چون نجات انسان از طریق انجام کارهایش نمی باشد، بسیاری خوف صحبت از اعمال را دارند، چون می ترسند که به آنها برچسب "شریعتی" زده شود. ولی چنین خوفی آنها را نیز در مسیر نادرستی هدایت می کند. اگر انتظار اعمال نیک از آنانی که روح خدا را دریافت کرده اند، "شرعتی" است، پس خود خدا باید شریعتی اعلی بوده باشد! خیر، نه تنها خدا طالب اعمال نیک از فرزندانش می باشد، بلکه خود گفته که آنها را برای کار های نیک آفریده است.

یوحنا 14

15 : "«اگر مرا دوست بدارید، احکام مرا نگاه خواهید داشت"

2. چرا مشاوره "مسیحی" ؟

چون موضوع اصلی مسیح است، و شباهت به او نیز خواست خدا است. اغلب مذاهب دنیا مشاوران روحانی خود را دارند، و شاید خدمت عمدۀ این مذاهب نیز مشاوره روحانی بوده باشد. ولی در مسیح، فرق عمده اینجا است که خدا خود مشاور آنانی است که عیسی مسیح را خدا و منجی خود می دانند.

کلام خدا در یوحنا میفرماید:

یوحنا 14

26 : "اما آن مدافع (پشتیبان، مددکار، یاور) یعنی روح القدس، که پدراو را به نام من می فرستد، او همه چیز را به شما خواهد آموخت و هر آنچه من به شما گفتم، به یادتان خواهد آورد."

به این جهت، نمی توان کاری که خدا خود از طریق روح القدس به انجام می رساند را، با کاری که مشاوران روحانی ادیان مختلف انجام می دهند یکی دانست، و یا به همان عنوان خطاب کرد.

مشاورۀ مسیحی کار خدا است، و ایماندارانی که در این راه خدمت می کنند، تنها تسهیل گران این راهند. روح القدس است که از طریق کلامش، به پیروان مسیح می گوید چیست که باید در آنها تغییر یابد، و چگونه چنین تغییراتی باید ایجاد بگردند تا شباهت مسیح را بدست آورند. کتاب مقدس راهنمای پیروان عیسی مسیح است، و کلیسا نیز جائی است که مشاورۀ مسیحی در آن انجام می گیرد. روح القدس اعضای کلیسا را مجهز می کند تا مشوق و راهنمای (مشاوران غیر رسمی) یکدیگر بگردند. عیسی مسیح بارها کلام خدا را برای مردم "باز" و "تفسیر" نمود، تا رابطۀ آن را در زندگی شخصی خود بدست آورند.

لوقا 24

32 : "« آنها از یکدیگر پرسیدند: آیا هنگامی که در راه با ما سخن می گفت و کتب مقدس را برایمان تقسیر می کرد، دل در درون ما نمی تپید؟»"

3. چه کسانی مشاور مسیحی هستند؟

کلام خدا در عهد جدید فرض بر این دارد که همۀ مسیحیان به کار مشاوره مسیحی مشغول می باشند. پولس در این خصوص چنین می گوید:

کولسیان 3

16 الف:"کلام مسیح به دولتمندی در شما ساکن شود؛ و با مزامیر، سرودها و نغمه هایی که از روح است، با کمال حکمت یکدیگر را پند و تعلیم دهید؛"

رومیان 15

14 : "ای برادران، من خود این اطمینان را دارم که شما خود از نیکویی مملو، و از معرفت کامل برخوردارید و به پند گفتن به یکدیگر نیز توانایید"

در کولسیان و رومیان، پولس مسیحیان را می دید که طبق روال روزانه، به کار مشاورۀ یکدیگر مشغولند. او اطمینان را حاصل کرده بود که این مسیحیان توانائی چنین کاری را داشتند، چون می گوید "پر از نیکویی" (یعنی دانش کلام خدا) و "معرفت" (محبت) بودند. این صفات، آنها را مجهز کرده بود تا بتوانند مشاور مسیحی یکدیگر باشند.

عبرانیان 4

12 : "زیرا کلام خدا زنده و مؤثر است و بُرنده تر از شمشیر دودم، و چنان نافذ که نفس و روح، و مفاصل و مغزِ استخوان را نیز جدا می کند، و سنجشگر افکار و نیت های دل است."

4. تنها خادمین دست گذاری شده، مشاوران "رسمی" کلیسا هستند

با وجود آنکه اعضای کلیسا باید توانائی مشاورۀ مسیحی را بدست آورند و مشغول به آن بشوند، مشاور مسیحی عنوانی است مختص عضوی که خدمت ویژۀ چنین کاری به او سپرده شده است. خدا عطیۀ انجام چنین کاری را به این شخص (یا اشخاص) داده، و آن نیز مورد تایید هیئت رهبری کلیسا واقع شده، و نیز به این خدمت "برگزیده" (دست گذاری) شده است. نتیجتاً، آنچه از دهان چنین مشاورانی صادر می گردد، تایید کشیش و مشایخ کلیسا را نیز در بر می گیرد.

البته مشاور رسمی کلیسا ممکن است خود کشیش، یا همۀ مشایخ کلیسا باشند. این مربوط به تایید عطیۀ لازم از جانب هیئت رهبری کلیسا، و روح القدس است. پولس خدمت مشاورۀ مسیحی خود را چنین شرح داده است:

کولسیان 1

28 : "ما او را وعظ می کنیم، و هر کس را با کمال حکمت پند می دهیم و می آموزیم، تا همه را کامل در مسیح حاضر سازیم."

پولس به هنگام صحبت از عیسی مسیح، همه را با موضوع گناه مواجه می کرد. البته توجه به موضوع گناه جزو وعظ او بود، ولی او تک تک اشخاص ("هرکس") را نیز در راه مسیح اصلاح می نمود تا "همه را کامل در مسیح" حاضر سازد. شرح کامل این خدمت او را در فصل 20 اعمال رسولان می خوانیم. پولس مدت سه سال در افسس خدا را خدمت کرد و در این رابطه چنین نوشته است:

اعمال رسولان 20

31 : "پس هوشیار باشید و به خاطر آورید که من سه سال تمام، شب و روز، دمی از هشدار دادن به شما با اشک ها، باز نایستادم."


دانلود با لینک مستقیم


مشاوره مسیحی چسیت

تحقیق در مورد جن 21 ص

اختصاصی از رزفایل تحقیق در مورد جن 21 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

شاید به جرات بتوان بحث در وادی موجودات ماوراءالطبیعه را به قدمت تاریخ بشری دانست،چه در میان عوام وچه در میان روشنفکران،دانش پژوهان و محققین هر عصر.از این رو بعد از گذشت قرن ها این بحث هنوز هم به همان تازگی دنبال شده و چنانچه وقتی نوشته ای،گفتگویی،داستانی ویا حتی فیلمی در مورد آنها تهیه می شود از استقبال عموم برخوردار می گردد،چرا که بشر همیشه تشنه برداشتن حجاب از مستورهای پیرامون خویش است،تا بتواند حس غریزی کنجکاوی خود را نسبت به این موجودات به طریقی تسکین بخشد.شاید یک وجه اشتراک را بتوان در میان عوام و روشنفکران و دانشمندان یافت وآن شک و تردید نسبت به واقعیت وجودی آنان است؛چراکه حتی سیر تکاملی علم در قاره اروپا و آمریکا هم نتوانسته آن را از محالات بداند و علی رغم همه پیشرفت های علوم بشری هیچ راه حل علمی برای پی بردن به چگونگی این موجودات عنوان نشده و همه چیز مانند ازل در شک و تردید است؛اما در جهان بینی اسلامی همه چیز زیبا و بجا آفریده شده است،حتی موجود ماوراء الطبیعه ای با نام «جن»،موجودی که حتی برخی از مسلمانان،روشنفکران و دانش پژوهان در زمینه دینی یا به دیده شک و تردید در آن نگریسته،ویا سکوت کرده اند.

جن یک واقعیت است یا افسانه در میان انسان ها بر خلقت نظام عالم دو دیدگاه کلی وجود دارد،عده ای که همه چیز را ناشی از خلقت ذات الهی می دانند و گروهی دیگر که سر منشاء خلقت نظام دو عالم را در طبیعت جستجو می کنند.اگر چه در میان آنان اختلاف نظرها بسیار عمیق واساسی است،ولی هیچ یک از این دو گروه نتوانسته اند وجود موجودات ماوراء الطبیعه را انکار کنند. آنهایی که خدا باورند و به روح و معاد معتقدند(غیر از مسلمانان)از آنها به عنوان ارواح خبیثه ویا ارواح شریر یا شیطان یاد می کنند،برخی هم آنها را موجودات فضایی قلمداد می کنند،مادیون هم اعتقادی به ذات الهی و قدرت پروردگار ندارند،این موجودات را همان انسان های اولیه ای می دانند که در سیر تکامل بین انسان ومیمون حیوان مانده وبه شکل و شمایل غریب در آمده اند و یا حتی برخی از آنها معتقدند که اینان انسان های وحشی و بدوی در اعماق جنگل هستند و گاهی خود را نمایان ساخته و موجب اذیت و آزار انسان های متمدن میشوند. بنا به نص صریح قرآن،موجودات عالم به سه گروه تقسیم می شوند: 1. جامدات 2. نباتات حیوانات؛که یا دارای عقلند مانند انسان،فرشتگان و جنیان و یا فاقد عقل و شعور مانند حیوانات وباز بنا به آیات نورانی قرآن کریم، باید بدانیم که بدون هیچ شک و تردیدی موجودی با نام«جن» در جهان آفرینش وجود دارد که از نظر تکلیف و شایستگی مورد خطاب پروردگار قرار گرفته و مشابه انسان می باشد، چرا که: 1. سی و چهار بار نام جن در قرآن کریم آورده شده است. 2. هفتادودومین سوره قرآن با نام این موجود مزین گردیده است. 3. احادیث و روایات فراوانی از پیامبر اکرم (ص)،حضرت علی(ع)،امامان و بزرگان علوم دینی در این خصوص،موجود بوده ودر دسترس قرار دارد. 4. به وسیله بسیاری از انسان ها رؤیت شده اند. به آیاتی از قرآن کریم که وجود جن را مبرهن می داند اشاره می کنیم: - سپاهیان سلیمان از جن و آدمی و پرنده گرد آمده و به صف می رفتند.(سوره نمل،آیه 17) 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد جن 21 ص