رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد ماهیت انسان از دیدگاه فروید

اختصاصی از رزفایل تحقیق در مورد ماهیت انسان از دیدگاه فروید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

موضوع تحقیق:

ماهیت انسان ازدیدگاه فروید

ماهیت انسان از دید فرویدفروید ماهیت انسان را به شیوه خاصی عنوان می‌کند به نظر او انسان ذاتا نه خوب است و نه بد. بلکه از نظر اخلاقی خنثی است. فروید انسان را ماحصل نهایی رشد تدریجی (تکامل) می‌داند. به اعتقاد او انسان از هر نظر در حکم یک ماشین فیزیولوژیک است که در آن کششها و انگیزشهای ارگانیزم بیولوژیک به صورت فرایندهای فکری ، آرزو و سوائق عاطفی ظاهر می‌شوند. بدی و شرارت انسان زمانی ظاهر می‌شود که عمل منطقی انسان زیر نفوذ کششهای غریزی قرار می‌گیرد، بدون آنکه انسان این کششها را بشناسد و یا درصدد کنترل آنها برآید. فروید وجود اراده و آزادی انسان را نفی می‌کند و او را تابع عوامل جبری یا محدودیتهای اجتماعی می‌داند. از نظر روانکاوی انسان تابع اصل جبر روانی است. انسان موجودی تلقی می‌شود که بوسیله نیروهای غریزی ناخودآگاه بر منطق او تسلط می‌یابند هدایت می‌شود. این نیروها را می‌توان به سطح آگاهی آورد و تحت کنترل قرار داد. از این دیدگاه آگاهی باعث آزادی می‌شود و جهل انسان را به بردگی می‌کشد. از این رو تسلط اصل جبر روانی زمانی کاهش می‌یابد که خودآگاهی انسان افزایش یابد. هر چه دانش فرد از خودش بیشتر باشد احتمال اینکه عقلانی‌تر عمل کند بیشتر می‌شود. فروید از بین نیروهای غریزی تاکید بسیار زیادی روی غریزه جنسی دارد.

ماهیت انسان از دید دیگر روانکاوان آدلر به انسان و امور او دیدی کلی‌نگر ، غایت انگار و اجتماعی دارد. او انسان را موجودی خلاق ، انتخابگر ، اجتماعی ، مسئول و در حال شدن می‌داند که نه خوب است و نه بد. ماهیتش در جامعه شکل می‌گیرد و تکامل او در واقعیت بخشیدن به خویش است. یونگ با عقیده فروید مبتنی بر مرکزیت سکس مخالفت کرده و ابراز عقیده کرد که انسانها همان قدری که بوسیله اهداف ، آرزوها و امیال دیگرشان هدایت می‌شوند بوسیله تمایلات جنسی نیز برانگیخته می‌شوند. از نظر یونگ فضیلت خود بودن، تلاش برای رشد و خود شکوفایی خلاق از ویژگیهای اصلی انسان است. بطور کلی یونگ در نظریات خود جهت گیری انسان دوستانه‌ای را دنبال می‌کند. روانکاوان دیگر مثل اریکسون ، کارن هورنای ، اریکزدم و ... بیشتر ماهیت اجتماعی انسان را مورد تاکید قرار داده‌اند.

ماهیت انسان از دیدگاه انسان گرایی از دیدگاه انسان گرایان انسان دارای ماهیت خوب و ارزشمندی است. بر اساس عقیده راجرز انسان اصولا منطقی ، اجتماعی ، پیش رونده و واقع بین است. وی موجودی سازنده و قابل اعتماد است که می‌تواند خودش نیازهایش را منظم و متعادل کند. مازلو سلسله مراتب این نیازها را مطرح می‌کند و معتقد است انسان می‌تواند با برآورده کردن


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد ماهیت انسان از دیدگاه فروید

دانلودمقاله درباره انسان مکلف ازدیدگاه آیت الله جوادی آملی ، آیت الله حسن زاده آملی ، کانت و هیوم

اختصاصی از رزفایل دانلودمقاله درباره انسان مکلف ازدیدگاه آیت الله جوادی آملی ، آیت الله حسن زاده آملی ، کانت و هیوم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلودمقاله درباره انسان مکلف ازدیدگاه آیت الله جوادی آملی ، آیت الله حسن زاده آملی ، کانت و هیوم


دانلودمقاله درباره انسان مکلف ازدیدگاه  آیت الله جوادی آملی ، آیت الله حسن زاده آملی ، کانت و هیوم

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 30

 

انسان مکلف ازدیدگاه آیت الله جوادی آملی ، آیت الله حسن زاده آملی ، کانت و هیوم

چکیده:

حق و تکلیف، بیانگر نوعی رابطه است که به رابطه انسان با همنوع خود و عالم و مبدأ عالم نظر دارد. بر اساس حق و تکلیف، موضع گیری های فردی و جمعی نوع بشر در حیات خود طراحی و ترسیم می شود و او می تواند مرز تصرفات مختلف خود را بیابد. اساساً کمال انسان در گرو وجود تکالیف و امر و نهی شرعی است، و این در صورتی ممکن است که آدمی با اختیار خود به سمت کمال گام بر دارد و با التزام به حقوق و تکالیف دینی، به سمت سعادت ابدی رهنمون شود. این امر در دو حیطه «فردی» و «اجتماعی» واقع می شود. هدف از این مقاله مطالعه و بررسی مفهوم انسان مکلف ازدیدگاه آیت الله جوادی آملی ، آیت الله حسن زاده آملی ، کانت و هیوم می باشد. تحقیق حاضر از نوع پژوهش های توصیفی –تحلیلی است. ابزار گرداوری اطلاعات فیش برداری بوده و سعی شده است با مطالعه کتب و مقالات و یادداشتهای صاحب نظران ، به بررسی مفهوم انسان مکلف پرداخته شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که به اعتقاد کانت و هیوم ، انسان ها در شناخت وظایف اخلاقی، به دین و خدا محتاجند، نه برای یافتن انگیزه. آنها برای عمل به وظیفه خود به دین نیازی ندارند، بلکه اخلاق به برکت عقل محض خود، بسنده و بی نیاز است. اما در دیدگاه جوادی آملی و حسن زاده آملی، اولاً، انسان مخلوق خداست و تحت ربوبیت او قرار دارد و موجودی ابدی به حساب می آید؛ ثانیاً، آدمی علاوه بر دو بعد حیوانی و انسانی، از لایه دیگری برخوردار است که بعد الهی نامیده می شود.

کلیدواژه ها: انسان مکلف ، تکلیف ، حق ، فلسفه اخلاق،کانت ، هیوم ، جواد زاده آملی ، حسن زاده آملی

مقدمه:

حق و تکلیف، بیانگر نوعی رابطه است که به رابطه انسان با همنوع خود و عالم و مبدأ عالم نظر دارد. بر اساس حق و تکلیف، موضع گیری های فردی و جمعی نوع بشر در حیات خود طراحی و ترسیم می شود و او می تواند مرز تصرفات مختلف خود را بیابد.

مسئله حق و تکلیف و نیز سایر مسائل حقوقی و فقهی، تا زمانی که به صورت ریشه ای تجزیه و تحلیل نشود، راهگشای بهینه و پیشبرد روابط اجتماعی انسان نخواهد بود. انسان در نحوه وجود و واقعیت خود، با همه موجودات دیگر، اعم از جماد و نبات و حیوان متفاوت است، زیرا هر موجودی که پا به جهان می گذارد، واقعیت و چگونگی هایش همان است که به دست عوامل خلقت ساخته می شود؛ اما انسان آن چیزی نیست که آفریده شده است، بلکه مجموعه عوامل تربیتی و اراده و انتخاب او مشخص می کند که چه باشد و چگونه سیر کند. در واقع، بذر انسانیت در وجود انسان به صورت «بالقوه» قرار داده شده است که اگر به آفتی برخورد نکند، آن بذرها به تدریج از زمینه وجود انسان سر برمی آورد و وجدان فطری و انسانی او را می سازد.( این باربور،1362)

انسان بر خلاف جماد و نبات، شخصی دارد و شخصیتی. شخص انسان، یعنی مجموع جهازات بدنی او، بالفعل به دنیا می آید. انسان در آغاز تولد، از نظر جهازات بدنی، مانند حیوانات دیگر، بالفعل است؛ ولی از نظر جهازات روحی، از نظر آنچه بعداً شخصیت انسانی او را می سازند، موجودی بالقوّه است، ارزش های انسانی او در زمینه وجودش بالقوّه موجود است و آماده روییدن و رشد یافتن است.

طرح مساله:

نقش آفرینی و اثرگذاری مبانی هستی شناختی و فلسفی در نظریه های «حق و تکلیف» چندان بررسی نشده است، اما حضور مستقیم یا غیرمستقیم اصول پذیرفته شده فلسفی ما در این حوزه انکار ناشدنی است و از همین جاست که حقوق باید در قامت ((فلسفه حقوق))((به عنوان یکی از فلسفه های مضاف، قلمداد گردد)).

تحلیل ها و توضیح های نظری و جهان نگری و جهان فهمی فلسفی نخست چرایی شی ء و روابط گوناگون آن را تفسیر استدلالی و عقلی می کند. این نگاه همه جانبه به امور هستی و مبنای وحدت، کثرت، زمان و حرکت آنها، در حقیقت تفسیرگر روابط انسان ها با یکدیگر و با عالم و مبدأ عالم نیز هست، و می تواند پایگاه بنیادین نظریه حقوقی ما را طراحی و فراهم سازد؛ برای مثال، اگر نظریه اصالت ماهیت را بپذیریم ـ همان گونه که در نزاع میان اصالت وجود و اصالت ماهیت تأکید شده است - از توانایی توجیه وحدت امور هستی و بالتبع از تشریح رابطه انسان با هستی و مبدأ هستی عاجز بوده و صاحب تکیه گاه محکم فلسفی برای دانش حقوقی خود که بیانگر رابطه میان انسان، جهان و خداست نخواهیم بود.

انسان سه بعد روحی، عقلی و تجربی دارد. نوع برداشت فکری ما از هر یک از این سه حوزه و نحوه تعامل آنها با یکدیگر و نیز رابطه مقوله جبر و اختیار با این سه حوزه، در پایه ریزی هر نظریه حقوقی تأثیر می گذارد.

برای مثال، اگر در مبانی انسان شناختی ما، عقل از توانمندی قهری ذاتی یا خدادادی در درک بخشی از حقایق نفس الامر برخوردار باشد، طبیعی است که دانش حقوق در این عرصه نمی تواند، جولان دهد و به ارائه روابط حقوقی بپردازد. از زاویه دیگر، اساساً اگر معیار و ملاک درک و معرفت صحیح را در سرمایه های درونی انسان خلاصه نکنیم و از معارف وحیانی که عالی ترین درجه معرفت هستند، سخن بگوییم، در این صورت، باید معترف بود که انسان نمی تواند، حقوق بشر را تعیین کند و به وضع قانون بپردازد، بلکه باید به مبدأ فاعلی خود (خداوند) روی آورد.

مسئله دیگر در این باره، موضوع مالکیت انسان است. تردیدی نیست که انسان ها صاحب عقل، اراده و تصمیم گیری بوده و قادر به انجام اعمال خود هستند؛ اما پرسش مهم این است که آیا انسان بر حیات و زندگی خویش مالکیت مستقل دارد یا اینکه هستی انسان و هویت شخصیت وی، امانت الهی است و او امانتدار خداست و نمی تواند در سرنوشت خود، به هر نحوی که خواست، دخالت کرده، آن را رقم بزند؟ روشن است که با دو مبنای اعتقادی و دو نگاه نظری به موضوع مالکیت انسان، می توان دو گونه نظم حقوقی تدوین و پیشنهادهای متفاوتی در این خصوص ارائه کرد.

تأثیر مبحث انسان شناسی در نظریه حقوقی را می توان فراتر از آنچه گفته شد، نگریست و در مقام جامعه شناسی و تاریخ شناسی به مطالعه آن پرداخت؛ به این معنا که اگر در مبنای جامعه شناختی خود، ترکیب و هماهنگی انسان ها دارای اصالت و حقیقت باشد و جامعه انسانی، امری ورای تک تک انسان ها دانسته شود، این امر بر رهیافت های حقوقی نیز سایه می اندازد و موجب می گردد، جامعه به مثابه یک «کل»، از حقوقی فراتر از حقوق تک تک افراد آن بهره مند باشد؛ اما در صورت اعتباری بودن جامعه، چنین باوری باطل خواهد بود. از سوی دیگر، نگاه تاریخ شناسانه ما که انسان را در گستره ای به موازات تاریخ مشاهده می کند و به جهت و مراحل سیر او می پردازد، دانش حقوقی ما را متأثر و مقیّد می سازد؛ برای نمونه، به نظر می رسد، به دلیل آنکه لیبرال دموکراسی در پندار اغلب نظریه پردازان غربی به عنوان آخرین منزل کاروان بشری و معقول ترین و تواناترین نظریه بشری است؛ از این رو، نظریه های حقوقی که در سطح توسعه، تنظیم و ابلاغ می گردد و بر رفتارهای فردی و ملی و جهانی انسان ها حکومت می کند، همگی بر محور لیبرال دموکراسی و گسترش آن در جامعه جهانی شکل گرفته اند.

بر پایه مبانی پیش گفته که پیش فرض ها و پیش انگاره های نظریه های حقوقی به شمار می روند، می توان با نگاهی دقیق تر در این عرصه، دیدگاه های موجود پیرامون مفهوم «حق» و «تکلیف» را جست وجو و دسته بندی کرد. در این باره، سه دسته نظریه وجود دارد: دسته نخست نظریاتی هستند که با اتّکا و بهره مندی از معارف الهی و آموزه های اسلامی ارائه می شوند و در آنها انگیزه و تلاش اصلی این است که از اصول حقانی، حکیمانه و سعادت بخش اسلامی عدول نشود.

دسته دوم، دیدگاه هایی هستند که در درجات مختلف، محصول ترکیب و التقاط باورهای غربی و خودبنیاد با اندیشه های دینی اند. دسته سوم، همان نظریه ای است که در مجامع بین المللی و با تکیه بر مبانی الحادی و اومانیستی مورد پذیرش قرار گرفته و به نحو همه جانبه، در میان برخی نویسندگان جامعه ما نیز طرفدار دارد.بحثی که در این نوشته بدان می پردازیم، تبیین «حق» و «تکلیف» در دیدگاههای دو اندیشمند اسلامی یعنی جوادی آملی و حسن زاده آملی و اندیشمند غیر مسلمان یعنی کانت و هیوم می باشد.

دیدگاه آیت الله جوادی آملی پیرامون انسان مکلف:

دیدگاه استاد جوادی آملی پیرامون «حق و تکلیف» و انسان مکلف را در دو محور کلی می توان تبیین کرد: اول، حق بشر چیست؟ دوم، دیدگاه اسلام در این باره کدام است؟ پس باید به توضیح «چیستی حق و کیستی انسان» از یک سو، و «رابطه دین و حق انسان» از سوی دیگر پرداخت.

چیستی حق و کیستی انسان

حق معنای جامعی دارد و چند معنای خاص. معنای جامع آنکه مشترک میان همه معانی است؛ اگر به شکل مصدری استعمال شود، به معنای «ثبوت» است و اگر به صورت وصفی به کار رود، به معنای(( ثابت))است. معنای خاص و جزئی آن، از راه تقابل فهمیده می شود؛ گاهی ))حق(( در برابر «باطل» قرار می گیرد و گاهی در برابر «ضلال و گمراهی»؛ گاهی در مقابل «سحر و جادو» می آید - که مصداق باطل اند - و گاهی هم در مقابل «هوا».

از نظر آیت اللّه جوادی آملی، هیچ یک از معانی یاد شده، در بحث کنونی موردنظر نیست، بلکه مقصود از حق در دانش حقوق، حق در برابر تکلیف است:


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله درباره انسان مکلف ازدیدگاه آیت الله جوادی آملی ، آیت الله حسن زاده آملی ، کانت و هیوم

مقاله درمورد محیط زیست انسان

اختصاصی از رزفایل مقاله درمورد محیط زیست انسان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 21

 

محیط زیست انسان

آنچه ما را احاطه کرده ، آنچه ما بر آن اثر می گذاریم و آنچه ما را متأثر می سازد تشکیل دهنده محیط زیست ما است بر این اساس همسایه ما ، خانه ما و کوچه ، خیابان و حتی سگهای ولگرد خیابان به همان اندازه به محیط زیست ما تعلق دارند . که جنگلها و پرندگان قسمتی از محیط زیست ما را تشکیل می دهند . همچنین خورشید ، ماه ، سیارات ، آب و هوا‌ ، همه و همه عوامل و بخشهایی از محیط زیست ما می باشند .

بدین ترتیب پیچیدگی و تو در توئی محیط زیست انسان بر ما آشکار میشود در نتیجه برای سهولت امر و دستیابی به تعریفی عملی – علمی و روش و و نظم محیط زیست را به سه بخش کلی تقسیم می نماییم ، لکن باید در نظر داشت که این سه بخش همیشه با یکدیگر در ارتباط بوده ، نسبت به یکدیگر کنش متقابل داشته و در عالم واقع هرگز از هم تفکیک پذیر نیستند . در هر صورت سه بخش مذکور عبارتند از :

محیط زیست طبیعی

محیط زیست مصنوعی یا شهر

محیط زیست اجتماعی

1- مفاهیم و تعاریف اولیه

الف : محیط زیست طبیعی

این بخش از محیط زیست در بر گیرنده قسمتی از فضای سطح کره زمین است که به دست بشر ساخته نشده است . مانند کوه ها ، دشتها ، جنگلها ، دریاها ، حیات وحش و امثالهم .

هر چند انسان متمدن امروزی در این بخش از محیط زیست تغییرات فاحشی پدید آورده ، ولی با این وجود در ماهیت طبیعی بودن عوامل تشکیل دهندة این بخش از محیط زیست دگرگونی ایجاد نشده است .محیط زیست طبیعی را می توان به دو بخش کلی جاندار و بیجان تقسیم نمود :

الف : طبیعت بیجان : هوا ، آب ، خاک

ب : طبیعت جاندار : پوشش گیاهی ، حیات وحش

مجموعه طبیعت بیجان و جاندار تشکیل دهندة فضای زندة کرة خاکی یا بیوسفر می باشد . انرژی لازم برای زندگی و ادامه زندگی در فضای زنده از انرژی خورشید تأمین می گردد. با آنکه بیو سفر با خورشید همواره در رابطة انرژتیک قرار دارند ، بیوسفر فضایی است محدود و بسته و فقط به خاطر دریافت انرژی میتوان آنرا سیستمی گشوده تلقی نمود . بنابراین ، بیو سفر در سایر موارد سیستمی است بسته که انسان نیز با تمام فتوحاتش جزئی از این سیستم بسته محسوب می شود .

ب: محیط زیست مصنوعی با انسان ساخت

محیط زیست مصنوعی عبارت است از آنچه به دست بشر ساخته و پرداخته شده است برخی از محیط زیست شناسان این دو بخش از محیط زیست را محیط زائیده تفکر انسان می نامند . زیرا پیدایش و قرم و شکل آن حاصل نیروی خلاقه و فکری جامعه می باشد .

بطور خلاصه شهر های ما با تمام محتوایشان محیط زیست مصنوعی ما را تشکیل می دهند . خانه ها ، خیابان ها ، کارخانه ها ، مدارس ، فرود گاه ها و امثال اینها همگی اجزای محیط زیست مصنوعی ما به شمار می آیند . اما نه تنها ساختمان های یک شهر تشکیل دهنده محیط زیست مصنوعی ما هستند ، بلکه آلودگی هوا ، زباله های کنار خیابان ها و درجه کثیف یا تمیز بودن جویبار های روان شهر نیز عناصر تشکیل دهنده این بخش از محیط زیست می باشند . نظر به اینکه محیط زیست مصنوعی زائیده طرز تفکر و کیفیت فرهنگی هر جامعه میباشد . بنابران می توان از آن به عنوان شاخصی جهت شناخت طرز تفکر و کیفیت فرهنگی هر جامعه بهره جست بر پایه همین استدلال می توان از طریق بررسی تمیزی یا کثیفی یک شهر به شدت علاقه ساکنان آن شهر به شدت علاقه ساکنان آن شهر به مرزو بوم خود پی برد . در جائیکه آبهای ساه در جویبار ها روان است و زباله ها از در و دیوار شهر بالا می رود . وسائط نقلیه بدون توجه به علائم راهنمایی و رانندگی ونیز بدون احترام به سلامت و جان عابرین پیاده درآمد وشدند هیچ خردسال و بزرگسالی را در خیابان ها امنیتی نیست . و به طور حتم مردم آن شهر هیچ علاقه ای به محیط زیست خود ندارند .

ج‌ : محیط زیست اجتماعی

این بخش از محیط زیست از انسان های اطراف ما و نیز روابط متقابل ما با آنا تشکیل یافته است : خانواده ، همسایه ، فروشندة رهگذر ، همکاران ا داری ، .... همه و همه محیط زیست انسانی ما را تشکیل می دهند . اینان نیز هریک به سهم خود بر ما اثر می گذارند یا ما آنها را تحت تاثیر قرار می دهیم . بنابراین محیط زیست انسانی همان جوامع بشریت با تمام شکل هایش . به این ترتیب ، دانش محیط زیست شناسی ، بخشی از جامعه شناسی را نیز در بر می گیرد . حتی برخی از محیط زیست شناسان در رابطه با مسائل زیست محیطی ، جامعه شناسی را مهمتر از علوم طبیعی می دانند . به عقیده ان دسته از صاحبنظران این رفتار انسان – و در نهایت رفتار جامعه – است که سبب پیدایش این دگرگونی های نا خوشایند و فاجعه آمیز در طبیعت می گردد. از آنجا که انگیزه و محرک تجاوز به طبیعت در جامه بشری پیدا می شود . ، بایستی علاج بیماری را نیز از درون جامعه آغاز نمود . به عنوان مثال می توان از انواع آلودگی های شهر یاد کرد که علت جمیع آنان فقط و فقط انسان است . از طریق آگاه نمودن جامعه به وجود مسئله و خطرات راه علاج آن میتوان با مسائل منفی محیط زیستی به طریق بنیادی مقابله کرد . در این خصوص باز هم لازم به تذکر است که هر چند ما بخاطر سهولت کار و عملی بودن روش های نحقیق محیط زیست را به سه روش طبیعی ، مصنوعی ، و انسانی تقسیم نموده ایم لکن در عمل این سه بخش هرگز جدا از هم موجودیت نداشته و نخواهند داشت .

2- چگونگی آغاز دگرگونی ها در طبیعت

برای بررسی آغاز دگرگونیها در طبیعت ، بایستی چندین هزار سال به عقب برگردیم و شیوه زندگی بشر را دورانهای اولیه تحقیق و مراحل کار فعالانه ، یعنی به کمک ابزار کار و دگرگون نمودن محیط زیست جهت ادامه بقا ، مورد مطالعه قرار دهیم ، زیرا ابزار قدرتمندی که امروز قادرند در ظرف چند ساعت جنگلی عظیم را به بیابانی بایر تبدیل کنند ، همواره چنین نبوده اند ، بنابراین توسط انسان در طبیعت همواره به نسبت دامنه تأثیر نیروی ابزار کار دگرگونیهائی بوقوع پیوسته است . هدف بشر اولیه در وهله اول نخست ، همانند هر جاندار دیگر ، سیر کردن شکم خود ، حفاظت خویشتن در برابر جانوران دیگر و در مقابل تغییرات جوی ، ادامه بقا و حفظ نسل بوده است . او برای رسیدن به این هدف تمام قدرت و استعداد خود را به کار انداخت، برای مطالعه نمونه هایی از مظاهر زندگی اولیه ، به فلات ایران در هزاران سال پیش وارد می شویم .زندگی در فلات ایران به علت مساعد بودن وضع آب و هوا ، بسیار زود آغاز شده است . در ایران زندگی متعلق به پانزده تا ده هزار سال پیش از میلاد به دست آمده است . در ایران ، یعنی دوره بارانهای متوالی ، خانه و مسکن مردمان فلات ایران در غارهای زیرزمینی و در کناره های پردرخت کوهها قرار داشت . این خانه ها بختیاری در شمال شرقی شوشتر کشف شده اند .کم کم که فلات ایران رو به خشکی نهاد و دشتها سر از آب بیرون آوردند ، بالطبع حیوانات نیز به دشتها رو آورده و انسانها نیز برای شکار آنان به آنان به این نقاط آمده اند .

اما آنچه مسلم است اینان انسانهای پیشرفته ای بوده اند ، زیرا هم ساکن مسکن و هم دارای سلاح بودند . انسان اولیه بدون ابزار شکاردر مقابل حیوانات عظیم الجثه کاملا" ناتوان بود . از این رو غذای خود را از راه جمع آوری میوه و شکار حیوانات کوچک ، خصوصا" آبزیانی مانند حلزون ، به دست می آورد . در این زمان انسان هنوز در بطن طبیعت می زیست و زندگی او با سایر جانوران چندان تفاوتی نداشت . مع الوصف این انسان غارزی و میوه چین ظاهرا" زمان زیادی برای تفکر داشت . به عبارت دیگر می توان گفت که احتیاج او را وادار به تفکر می کرد تفکر برای چاره جویی و رهایی از موقعیت نامطمئن زندگی این تفکر خود بخشی از جریان تلاش بخاطر ادامه بقا بود و بهترین محرک برای به جریان افتادن نیروی خلاقه انسان . از این رو انسان رفته رفته قادر به ساختن سلاح کشنده گردید . نخستین سلاح بشر تبر سنگی بود . انسان به کمک این حربه جدید نه تنها قادر به دفاع از خود گردید ، بلکه موضع تهاجمی گرفت و به شکار حیوانات بزرگ نیز توفیق یافت . انسان برای نخستین بار لزوم به کارگرفتن نیروی خلاقه خود را احساس کرد . بدنبال تبر سنگی ، تیرو کمان ، ژوبین و خنجر ساخته شد و انسان میوه چین به انسان شکارچی تبدیل گردید. با وجود اختراع سلاح کشنده آغاز برتری یافتن انسان بر سایر حیوانات بود ولی او باز هم جزیی از طبیعت بود و زندگی او در دامن طبیعت می گذشت . اقتصاددانان شیوه اقتصادی این عصر را غیرفعال می دانند ، زیرا انسانها برای رفع نیازهای خود مانند خوراک و پوشاک ، از فرآوردهای آماده طبیعی استفاده می کردند . به بیان دیگر ، اینان چیزی تولید نمی کردند که آن را محصول کار خود بدانند . یکی از بزرگترین پیشرفتهای بشر ، همانا آغاز


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درمورد محیط زیست انسان

تحقیق درباره کمال نهایی انسان

اختصاصی از رزفایل تحقیق درباره کمال نهایی انسان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 68

 

مقدمه :

انسان هر اندازه دانشمند باشد و گفته شود علوم دیگری هست فطرتاً مایل است آن علوم را هم بیاموزد پس قدرت مطلق وعلم مطلق باید باشد تا آدمی دل به آن ببندد و آن خداوند متعال است که همه به آن متوجهیم گرچه خود ندانیم زیباترین حال برای انسان آن است که به یاد خدا باشد وخود را دائماً در حضور او ببیند وحائلی میان خود و خدا تصور نکند ، انسانی که نور محض وکمال مطلق وعلم وقدرت و جمال و جلال حق را بادیده دل مشاهده کند وبا او انس بگیرد ،صورت قلبش صورت ذکر حق می شود و آثار ایمان از سراسر وجودش متجلی می گردد وبه چیزی که خلاف رضای اوست نمی اندیشد ابعاد بترتیب از ابعاد وجودی انسان جدا نیست انسان دارای جسم و روح است که هر یک را استعدادها و گرایش هایی است ، بویژه روح ونفس ناطقه که از استعدادهای پیچیده وگسترده ای برخوردار است . بنابراین تربیت آنگاه کامل است که رشد وتکامل انسان همه جانبه به طور متعادل مد نظر او قرار گیرد کمال مطلق که علم و آگاهی یکی از جلوهای آن است ، خواسته فطری انسان است وانسان تا رسیدن به آن - چیزی جز واجب الوجود نیست – آرام نمی گیرد .

کمال حقیقی انسان

به طوری که در تعریف تربیت گفتیم ، منظور از تربیت انسان به فعلیت رسانیدن استعدادهای بالقوه او است . و چون کمال هر موجودی در شکوفایی وبه فعلیت رسیدن استعدادهای بالقوه اوست لذا در صورتی که انسان به صورت صحیح ودر یک نظام تربیتی همه جانبه پرورش یابد به کمال نوعی خود خواهد رسید . ا زاینجا می توان دریافت که هدف نهایی از تربیت انسان نیز نباید چیزی جز کمال نهایی او باشد حال جای این سوال است که کمال حقیقی ونهایی انسان چیست ؟ کدام مقصد است که اگر انسان به آن جا برسد به سعادت حقیقی خود نایل آمده است ؟ و کدام هدف است که تمام مساعی تربیتی باید به سوی آن جهت گیری شوند وتمامی قواء استعدادهای انسان در ارتباط با آن ودر محدوده آن رشد وپرورش یابند ؟ قبل از این که به بحث درباره کمال نهایی انسان بپردازیم ، نخست برای روشنتر شدن مفهوم کمال باید به این نکته اشاره کنیم که کمال انسان چیزی نیست که بستگی به قرار داد یا اعتبار افراد داشته وباتغییر اعتبار تغییر کند البته ممکن است از دیدگاه افراد مختلف کمال ، نمونه های متنوعی داشته باشد به طوری که حتی چیزی که از نظر فردی کمال تلقی می شود از دیدگاه فرد یا مکتب دیگر نقص تلقی گردد. اما این اختلاف در برداشتها به این معنی نیست که واقعا کمال انسان امری قراردادی است وبستگی به نظر اشخاص یا مکتب ها دارد .

تعریف کمال : کمال انسان ( وهر موجود دیگر ) یک امر واقعی ویک صفت وجودی است که انسان در صورت طی مراحل لازم در واقع ودر حقیقت واجد آن صفت ومرتبت می شود به طوری که درهر مرتبه از کمال کاری از او ساخته است که اگر به آن مرتبه نرسد ، چنان کاری از او ساخته نیست .

کمال نهایی انسان :

حال که مفهوم کمال روشن شد ، جای این سوال است که کمال نهایی انسان چیست . آنچه ابتدا از عنوان کمال نهایی فهمیده می شود این است


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره کمال نهایی انسان

تحقیق درباره کمال انسان از نظر دین

اختصاصی از رزفایل تحقیق درباره کمال انسان از نظر دین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

بسم الله الرحمن الرحیم

عنوان تحقیق:

کمال انسان از نظر دین

تهیه کننده:

طاهره فتاحی

استاد مربوطه:

استاد قنبری

کمال انسان از نظر دین

کتاب: مبادى اخلاق در قرآن، ص 51

نویسنده: آیت الله جوادى آملى

خداى سبحان کمال محض و کمال‏آفرین است؛ هر چه از او ظهور کند کامل است. عالم و آدم از او ظهور کرده و هر دو از مظاهر کمال حقند، هم کمال نفسى دارند و هم از کمال نسبى برخوردارند : «ما ترى فى خلق الرحمن من تفاوت فارجع البصر هل ترى من فطور» (1) همه ذرات عالم هستى به سوى کمال در حرکتند و مسیر امر الهى را طى مى‏کنند، خداى سبحان به آسمانها و زمین فرمود: خواسته یا ناخواسته به سوى من بیایید، گفتند ما خواهانیم و با طوع و رغبت مى‏آییم: «فقال لها وللأرض اتیا طوعا أو کرها قالتا أتینا طائعین» (2) . انسان نیز تافته‏اى جدا بافته از جهان خلقت نیست، از این رو سعى مى‏کند با رسیدن به کمال مطلوب خود را با سایر مخلوقات وفق دهد وبا مجموعه جهان آفرینش هماهنگ سازد، راه هماهنگ شدن با نظام پیوسته جهان، در سیر به سوى کمال مطلوب، کسب فضایل اخلاقى است. اخلاق این توانایى را دارد که انسان متخلق را در این مسیر با این مجموعه هماهنگ کند، انسان نیز به طور طبیعى پذیراى چنین هماهنگى است و در مسیر کمال مطلق در حرکت است.

کمال در چیست؟

صاحبان علوم گوناگون، تفسیرهاى متنوع و متفاوتى از کمال انسان دارند. هر کسى کمال را در رشته علمى خاص خود مى‏داند؛ ولى آخرین سخن را کمال‏آفرین جهان هستى، خداى سبحان، مى‏گوید و چه کسى راستگوتر از اوست؟:

«و من أصدق من الله قیلا» (3) .

در علوم اعتبارى و قراردادى، صاحبان علوم ادبى، کسى را که در علوم‏ادبى‏جامع باشد، «کامل» مى‏نامند. آنان به کسى که لغت شناس ماهرودرفن لغت سرآمد باشد، «لغوى» و به کسى که در علم «اعراب» سرآمدباشد «نحوى» و به کسى که در فن شعر و قافیه و وزن شناسى ماهر باشد، «عروضى» و به کسى که جامع بین این رشته‏ها شده «ادیب کامل» مى‏گویند.

در علوم استدلالى، به کسى که در هندسه، ریاضیات و علوم تجربى، طبیعى و منطق سرآمد و ماهر باشد و با جمع این سه رشته بتواند در معارف الهیه، حقایق را به خوبى استنباط کند، «فیلسوف کامل» و «حکیم» مى‏گویند؛ ولى در علوم حقیقى و نزد اهل معرفت، کمال به معناى دیگرى تفسیر شده است. مرحوم سید حیدر آملى، که از عرفاى بنام امامیه و از معتقدان به ولاى اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم‏السلام) است مى‏گوید: به کسى که در علم شریعت، سرآمد و در علم طریقت، داراى کارآیى لازم و در علم حقیقت، صاحب بصر باشد، «شیخ» مى‏گویند. بنابراین، شیخ، انسان کاملى است که داراى این ویژگیهاى یاد شده باشد.

البته هر کدام از این علوم، اصطلاح خاص خود را داراست؛ در روایات معصومین (علیهم‏السلام) نیز آمده است که همه کمال، در امورى، مانند «تفقه در دین» است:

«الکمال کل الکمال التفقه فی الدین و..» . (4) .

تفقه در دین، عبارت از دین شناسى و دین باورى است. کسى که دین شناس نیست یا دین شناس است ولى دین باور نیست، فقیه نیست. «تفقه» در دین به معناى ماهر و ممحض بودن در دین است.

پایه علوم

دین، سلسله‏اى از مسائل نظرى و مسائل عملى است و کسى متفقه در دین است که در آنها سر آمد باشد. دین، هم دستور علم و هم دستور استغفار مى‏دهد. ذات اقدس اله به پیغمبر مى‏فرماید : «قل رب زدنى علما» (5) یعنى، به خدا بگو که بر علم من بیفزا. نیز خداوند در قرآن، بیان مى‏کند که پیغمبر چه علمى را از خدا طلب کند.

همه علومى که در تأمین سعادت و رفع نیازهاى بشرى سهم مؤثرى دارند از یک نظر، صبغه اسلامى و دینى دارند؛ چون فراهم کردن و فراگیرى آنها و نیز استفاده از آنها در رفع نیاز جامعه اسلامى واجب عینى یا کفایى است و علوم از این جهت «اسلامى» مى‏شود (البته براى اسلامى بودن علوم انسانى در رتبه اول و علوم تجربى در رتبه دوم معناى دقیقى است که خارج از بحث کنونى است) ؛ ولى قرآن کریم، علمى را که اساس و پایه همه علوم است که اگر باشد، علوم دیگر فراهم و به جا مصرف مى‏شود و اگر نباشد، علوم دیگر یا تحصیل نمى‏شود یا اگر تحصیل شود، به جا صرف نمى‏شود، به پیغمبر آموخت و فرمود:

«فاعلم انه لا اله الا الله و استغفر لذنبک» (6)

و آن، علم «توحید» است.

اگر کسى بداند در کل جهان، خالق، مدبر و مربى عالم و آدم، خداست و همه کمالها و جمالها را او آفریده و زمام آنها به دست اوست، قهرا در فراگیرى کمال از خدا غفلت نمى‏کند و اگر کامل شد، در نشر آن هم براى رضا خدا مى‏کوشد و قصور و دریغى نمى‏ورزد. این علم، علمى استدلالى است. عالم شدن به وحدانیت حق، کار آسانى نیست. ممکن است کسى بر اساس همان تفکر سنتى و عادى بگوید: «لا اله الا الله» اما، در برنامه‏هاى عملى او توحید ظهور نکند .

نشانه توحید عملى

توحید در برنامه‏هاى عملى آنگاه ظهور مى‏کند که انسان در آغاز و پایان هر کارى «خدا» بگوید:

«و قل رب أدخلنى مدخل صدق و أخرجنى مخرج صدق» (7) .

همان گونه که قبلا اشاره شد، این آیه، اختصاصى به ورود در دنیا یا برزخ یا قیامت و خروج از دنیا یا برزخ یا صحنه قیامت ندارد، بلکه موحد هر کارى را انجام مى‏دهد باید بتواند «نام خدا» را ببرد و این کار. قهرا واجب و یا مستحب است. به عبارت دیگر، کارى که انسان به نام خدا


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره کمال انسان از نظر دین