رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله امام خمینى(ره) گفتمان تجدد اسلامى

اختصاصی از رزفایل دانلودمقاله امام خمینى(ره) گفتمان تجدد اسلامى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

گسست از سنت اقتدار و طرحى براى تاسیس نظم جدید بر بنیاد آموزه‏هاى دین، ویژگى عمده تجدد اسلامى در حوزه فکر سیاسى است، و هر پژوهنده تاریخ اندیشه در تمدن اسلامى، چنین تجدید بنایى را در سیماى نظام «جمهورى اسلامى‏» چونان نتیجه پیکار الهى - سیاسى امام خمینى (ره) ملاحظه مى‏کند.
روشن است که سرچشمه‏هاى سنت‏ستیزى و نوگرایى اسلامى و مکنون در بنیاد نظام جدید بگونه‏اى است که هرگز نمى‏توان بر پایه سنت‏هاى فلسفى بزرگى چون فارابى، ابن سینا و صدرالمتالهین از یک سوى، و بخش عظیمى از میراث فقه شیعه از سوى دیگر، توجیهى نظرى بر وجوب و وجود آن در هفت اقلیم تفکر اسلامى تدارک نمود. لاجرم باید سراغ اندیشه‏اى در آثار امام(ره) رفت که با تهافت همان سنت‏به طرحى از نظم و تمدن جدید توفیق یافته و طلوع گونه‏اى خاص از تجدد اسلامى - سیاسى را نوید داده است.
اما، هرچند که مشاهده یا لمس این «تفاوت‏» میان اندیشه امام(ره) و سنت‏سیاسى مسلمین کار چندان دشوارى نیست، لیکن توضیح علمى این دگردیسى آغاز شده در «گفتمان سیاسى شیعه‏» نیز آسان نمى‏نماید. بنابراین، آن چه در این مختصر مى‏آید، نه توصیف همه وجوه این تحول، بلکه صرفا بخشى از خصایص منطقى گفتمان جدید است.
به هر حال، اگر این فرض درست‏باشد که; اندیشه امام(ره)، یا به طور کلى تجدد اسلامى، در واقع، به معناى آغاز نوعى تجدید - اگر نه خروج کامل - از سنت‏سیاسى گذشته است، شاید بتوان با تکیه بر «تحلیل گفتمانى‏»، تمایزات اساسى آن را با ارکان تفکر قدیم اسلامى برجسته نموده، و مقدمات نظرى براى تحلیل فهم جدید امام (ره) از نصوص دینى فراهم نمود.
مختصات تجدد اسلامى
وقتى سخن از نوگرایى و تجدد در جامعه اسلامى است، در واقع، دو مفروض اساسى را به همراه دارد; نخست آنکه روند یا پروژه تجدد الزاما یک خطى و منحصر به الگوى تجدد سکولار و غربى نیست. و با توجه به خصائص قیاس ناپذیرى و تکثر و ترجمه ناپذیرى (untranslatability) قهرى فرهنگ‏ها و تمدن‏ها، تعمیم خصایص پدیده‏هاى نوگرایانه در فرهنگى چون فرهنگ غرب بر دیگر تمدن‏ها، موانع نظرى و عملى فراوانى دارد; ثانیا فرهنگ اسلامى نشان داده است که ضمن حفظ ارزشهاى اساسى دین، توان نظرى گسترده‏اى براى تولید یا حداقل انطباق با بسیارى از عناصر و الزامات زندگى و سیاست مدرن را دارد. تحولات سده اخیر در فرهنگ سیاسى اسلامى از یک سو، و بخصوص تلاشهاى نوگرایانه حضرت امام به عنوان یکى از مهمترین نمایندگان اجتهاد اسلامى از سوى دیگر، عدم تعارض دین و تجدد، و فراتر از آن مختصات منحصر به فرد تجدد در جامعه اسلامى را نشان مى‏دهد. درست‏به همین دلیل است که به نظر مى‏رسد که سخن از «تجدد اسلامى‏» خالى از مبانى و خاستگاه‏هاى نظرى نمى‏باشد. در سطور ذیل، برخى مختصات تجدد اسلامى را با تکیه بر آثار حضرت امام(ره) و به اجمال مورد اشاره قرار مى‏دهیم.
1- آزادى اسلامى
نخستین ویژگى تجربه تجدد، طرح «آزادى‏» و مشخصه اقتدار گریز آن است. آزادى چیزى است که در ذات خود، بعضا ملازم با نقد گذشته است. مى‏توان گفت که وجه غالب مفهوم آزادى، جهت‏گیرى آن به سمت آینده است و چنان ساخته شده است که نفوذ عظیمى در دگرگونى سنت‏ها و سازماندهى مجدد آنها بر اساس الزامات حال و آینده دارد. بدین ترتیب، هرچند آزادى مغایر با مطلق سنت نیست، اما بازسازیهاى گسترده‏اى نیز در همان سنت‏ها ایجاد مى‏کند. لیکن آنچه در تجدد اسلامى ملحوظ است، بنیاد آزادى و بازاندیشى در سنت‏هاى گذشته، بر اساس اسلام و نصوص اسلامى است. امام خمینى(ره) یکى از مهمترین اهداف مبارزه خود را مبارزه براى آزادى معرفى مى‏کند و مى‏گوید; «زندگانى که در آن آزادى نباشد، زندگانى نیست. زندگانى که در آن استقلال نباشد... اینکه زندگانى نیست‏». (1)
در عین حال اضافه مى‏کند که;
«اگر تمام آزادى‏ها را به ما بدهند و تمام استقلالها را بدهند و بخواهند قرآن را از ما بگیرند، ما نمى‏خواهیم ما بیزار هستیم از آزادى منهاى قرآن، ما بیزار هستیم از استقلال منهاى اسلام‏». (2)
نکات و اظهارات فوق، ماهیت و جهت آزادى در تجدد اسلامى را نشان مى‏دهد. حضرت امام(ره) به عنوان یک مجتهد شیعى در حالى که در جست و جوى آزادى است اما هرگز بین دین و آزادى تمایزى نمى‏افکند بلکه معتقد است که آزادى با تمام ویژگى‏هاى خاص خود، در درون اسلام نهفته است و باید ظرافت‏ها و ظرفیت‏هاى آن را کشف و اجرا کرد. امام به عنوان یک جمع‏بندى از مفهوم آزادى اسلامى مى‏فرماید:
«اسلام هم آزادى دارد اما آزادى [به معناى] بى‏بند و بارى نه، آزادى غربى ما نمى‏خواهیم، بى‏بندو بارى است این... آزادى‏اى که ما مى‏خواهیم، آزادى در پناه قرآن ما مى‏خواهیم، استقلال مى‏خواهیم، آن استقلالى که... اسلام بیمه‏اش کند.» (3)
امام خمینى(ره) در ادامه تحلیل خود درباره نسبت اسلام با آزادى اشارات بسیار ظریفى دارد. وى در مصاحبه‏اى با اوریانا فالاچى، در پاسخ به این سؤال که چرا در طراحى نظام سیاسى بعد از انقلاب اسلامى روى کلمه «دموکراتیک‏» خط کشیده و نوشته‏اند «جمهورى اسلامى‏» نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر، توضیح مى‏دهد که افزودن قید دموکراتیک به اسلام ممکن است این توهم را ایجاد کند که محتواى اسلام خالى از دموکراسى است در حالى که در اسلام همه چیزها (از جمله آزادى و دموکراسى) به نحو بالاتر و مهمترش هست. (4)
بنیانگذار جمهورى اسلامى با تکیه بر تحلیل فوق از آزادى و تجدد اسلامى، در پیامى به مناسبت‏سومین دوره انتخابات مجلس شوراى اسلامى، تاکید مى‏کنند که;
«بارها گفته‏ام مردم در انتخابات آزادند و احتیاج به قیم ندارند و هیچ فرد و گروه و دسته‏اى حق تحمیل فرد و یا افرادى را به مردم ندارند. جامعه اسلامى ایران که با درایت و رشد سیاسى خود جمهورى اسلامى و ارزش‏هاى والاى آن و حاکمیت قوانین خدا را پذیرفته‏اند و به این بیعت و این پیمان بزرگ وفادار مانده‏اند، مسلم قدرت تشخیص و انتخاب کاندیداى اصلح را دارند. البته مشورت در کارها از دستورات اسلامى است... ولى هیچ کس نباید توقع داشته باشد که دیگران اظهار نظر و اظهار وجود نکنند.» (5)
عبارت فوق هرچند طولانى است، اما تمایز و فاصله قطعى «گفتمان تجدد اسلامى‏»، و امام خمینى به عنوان بزرگترین نماینده آن را، با دو الگوى تجدد اروپایى و نیز سنت قدیم اسلامى، بوضوح نشان مى‏دهد. ضمن پرهیز از مشکلات مکنون در آزادى و تجدد غربى، به طور ضمنى و بنیادى اقتدار گرایى مکنون در سنت اسلامى را نیز به چالش مى‏خواند. در اندیشه امام، همه مردم هم برابرند و هم قدرت تشخیص و انتخاب و اظهار نظر و اظهار وجود دارند، مجلس خانه مردم و امید مستضعفین است که بر همه ارکان دولت و سیاست نظارت دارد.
اما فارابى به عنوان بزرگترین نماینده فلسفه سنتى اسلام که تاثیر قاطعى بر مجموعه فرهنگ سیاسى مسلمانان دارد، انسان‏ها را کاملا نابرابر و بیشتر آنان را مردمانى نیازمند ریاست و قیمومت مى‏داند. به نظر فارابى، فطرت همه انسان‏ها، براى قبول معقولات و تشخیص مصالح خود آمادگى ندارد. اشخاص انسان، بالطبع، باقواى متفاضل و استعدادهاى متفاوت خلق شده‏اند. بنابراین، در حالى که دیگر انسان‏ها در زندگى درست نیازمند رئیس اول و حاکم على الاطلاق هستند، «رئیس اول، هیچ حاجتى در هیچ چیزى به انسان‏هاى دیگرى ندارد که او را ارشاد نمایند.» (6)
ابن سینا نیز به تبع فارابى، و بر خلاف تجدد اسلامى که در اندیشه امام(ره) اشاره شد، نگاه اقتدارگرا و نابرابرانه به نظم سیاسى دارد. بوعلى تاکید مى‏کند که:
«[خداوند] با فضل و رحمت‏خویش بر مردمان منت نهاد و آنان را در عقل‏ها و اندیشه‏هایشان نابرابر آفرید، همچنان که در دارایى و منازل و رتبه‏هاى [اجتماعى] متفاوت نمود. زیرا در برابرى احوال و نزدیکى توانایى‏هایشان فسادى نهفته است که آنان را به نابودى سوق مى‏دهد.» (7)
روشن است که اندیشه‏هاى فارابى و ابن سینا، و به طور کلى، سنت‏سیاسى مبتنى بر آن آندیشه‏ها، که سال‏هاى سال بر زندگى سیاسى مسلمانان سلطه داشت، نه تنها تمایز آشکار با اندیشه‏هاى پیش گفته از حضرت امام(ره) دارد بلکه آشکارا در تقابل با آن قرار گرفته است. بگونه‏اى که معادله مردم / قدرت سیاسى را معکوس مى‏کند. اکنون به مورد دیگرى از ویژگیهاى تجدد اسلامى اشاره مى‏کنیم.
2 - تقدم مردم و جامعه بر دولت
دومین ویژگى تجدد اسلامى، که با امام خمینى طرح و تاسیس شد، تقدم مردم و جامعه بر دولت اسلامى است. در حالیکه در سنت‏سیاسى و گذشته تاریخ اسلام، این دولت و حاکم بود که بر جامعه تقدم رتبى و وجودى داشت. پرسش‏ها و برداشتهایى که به اقتفاى فارابى و ابن سینا در مجموعه فلسفه، کلام و فقه اسلامى، درباره سرشت قدرت سیاسى طرح شده و به سنت متبع مسلمانان بدل شده بود، همگى با تکیه بر تقدم دولت و حاکم بر مردم و جامعه، صبغه اقتدارى داشت. به عنوان مثال، رئیس مدینه در اندیشه معلم ثانى، همواره مقدم بر مدینه بوده و وجود و دوام شهر و نظام سیاسى قائم به او بود. در این اندیشه هرگاه اتفاق بیفتد که رئیس مدینه فاقد صلاحیت‏ها و شایستگى لازم باشد، مردمان شهر و جامعه قادر نخواهند شد فضیلت و موجودیت‏شهر را مطابق تشخیص جمعى خود حفظ نمایند و «قهرا طولى نخواهد کشید که آن مدینه و جامعه تباه و فنا گردد». زیرا که مردمان جامعه در ذات و فطرت خود ناتوان از آن هستند که به جاى رئیس مدینه و درست همانند او به تدبیر امور بپردازند. (8)
مطابق این سنت‏سیاسى، ریاست جامعه بطور طبیعى از صلاحیت‏بسیارى از اعضاى جامعه خارج است. زیرا ریاست فقط به دو چیز تحقق مى‏یابد; یکى‏آنکه به طور فطرى و طبیعى مهیا و آماده ریاست‏باشد، و دوم بواسطه هیات و ملکه خاص ارادى که قهرا براى کسى حاصل مى‏شود که بالطبع چنین فطرت ریاست را دارد. (9) بدین سان رئیس جامعه در سنت فکرى و گذشته مسلمانان نه تنها مقدم بر مدینه است‏بلکه ویژگیهاى منحصر به فردى دارد که او را ظل‏الله فى الارض مى‏کند.
برخلاف تصور سنتى فوق درباره نسبت‏حاکم و مردم در جامعه اسلامى، ملاحظه آثار به جاى مانده از امام(ره) درست معادله‏اى عکس معادله سنتى فوق را نشانه رفته است. در اندیشه حکومتى امام، مردم آشکارا مقدم بر دولت است; «مردم داراى چنان رشد دینى سیاسى مطلوب مى‏باشند» (10) که «مسلم قدرت تشخیص و انتخاب اصلح را دارند». (11) و «در چنین اوضاعى هیچ فرد و گروهى و هیچ نهاد و سازمان و حزب و دفتر و تجمعى نمى‏تواند در حوزه انتخابات دیگران دخالت نماید». (12)
حضرت امام(ره) نمایندگانى را که این چنین توسط مردم برگزیده شده‏اند، خلاصه و عصاره ملت معرفى مى‏کند. (13) و درباره نسبت و رابطه مردم با ولى‏فقیه به عنوان رکن و اساس جمهورى اسلامى مى‏نویسد:
«اگر مردم به خبرگان راى دادند تا مجتهد عادلى را براى رهبرى حکومتشان تعیین کنند، وقتى آن‏ها هم فردى را تعیین کردند تا رهبرى را به عهده بگیرد، قهرى او مورد قبول مردم است. در این صورت او ولى منتخب مردم مى‏شود و حکمش نافذ است.» (14)
3- توان گسست از حافظه جمعى سنت
تجدد اسلامى که با امام خمینى(ره) طرح شده است، در صورتى مى‏توانست و مى‏تواند توفیق تداوم یابد که «بتواند» با فاصله گرفتن از حافظه جمعى (collective Memory) حاکم بر حوزه‏هاى فکر دینى از ناحیه سنت، به شالوده‏شکنى آن حافظه سنتى بپردازد. و قادر باشد که به جاى حافظه جمعى حاکم بر نهادهاى مذهبى، اندیشه خود، یا هویت فکر سیاسى جدیدالظهور را چونان معیار مشروعیت دینى جایگزین نماید.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   14 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله امام خمینى(ره) گفتمان تجدد اسلامى

تحقیق در مورد مبارزه تاریخى امام و پیروزى انقلاب اسلامى

اختصاصی از رزفایل تحقیق در مورد مبارزه تاریخى امام و پیروزى انقلاب اسلامى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد مبارزه تاریخى امام و پیروزى انقلاب اسلامى


تحقیق در مورد مبارزه تاریخى امام و پیروزى انقلاب اسلامى

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه39

 

 مبارزه تاریخى امام و پیروزى انقلاب اسلامى

مبارزه تاریخى امام

این نوشتار مهمترین سرفصلهاى مبارزات امام خمینى - قدس سره - و قیام اسلامى حاصل از آن را تا مقطع ارتحال امام در بردارد.

تا سال 1963 نام آیت الله روح الله خمینى به عنوان یک مخالف برجسته رژیم شاه بر سر زبانها افتاده بود. جلسات درس ایشان در قم، انبوه دانشجویان را که مجذوب انتقادهایش از رژیم شاه مى شدند، جلب مى کرد. در مارس 1963 (اسفند 1342) فیضیه قم در سالگرد شهادت (امام) جعفر صادق (ع) ، امام ششم مورد حمله نیروهاى ساواک و چتربازان قرار گرفت و عده اى از دانشجویان کشته و آیت‏الله خمینى توقیف شد. وى پس از یک بازداشت کوتاه آزاد شد و به انتقاد از کنترل امریکا بر ایران ادامه داد.

امام بار دیگر در سالگرد شهادت امام حسین (ع) بازداشت‏شد. وقتى این خبر به مردمى که در خیابانها براى امام حسین (ع) عزادارى مى کردند، رسید، تظاهراتى براى آزادى وى در تهران، اصفهان، مشهد، شیراز و کاشان برگزار شد.

نیروهاى امنیتى به 15هزار نفر شلیک کردند. امام خمینى تا ماه اوت زندانى شد. وى پس از آزادى به پیروانش گفت انتخابات اکتبر را تحریم کنند و دوباره توقیف شد.

70 - 1964: آیت‏الله خمینى در مه 1964 (خرداد1343) از زندان آزاد شد. در اکتبر، مجلس با تصویب لایحه‏اى به مشاوران نظامى امریکایى مصونیت دیپلماتیک داد و راى به پذیرفتن یک وام 200 میلیون دلارى امریکا براى خرید تجهیزات نظامى داد. امام خمینى با صدور اعلامیه اى به این اقدامات مجلس حمله کرد و کمى بعد به ترکیه تبعید شد که در سال 1965 از آنجا به عراق رفت.

طى سیزده سال بعد، شهر مقدس نجف خانه وى بود و در آنجا خود را به عنوان یک شخصیت مذهبى برجسته تثبیت کرد. انتقادهاى او از رژیم پهلوى مخفیانه در ایران انتشار مى‏یافت و پیامهایش براى مسلمانان جهان در مراسم حج در مکه پخش مى شد.

انتقادهاى او از سیاستهاى دولت ایران، اساسى بود. اصلاحات ارضى فاجعه از آب در آمد، باغهاى میوه، مراتع، چراگاهها و کشاورزى مکانیزه را از قانون اصلاحات ارضى معاف کرده بودند و به مالکان بزرگ فرصت داده شده بود املاک خود را به طور غیرقانونى به اقوام خویش انتقاد دهند یا با تبدیل وضعیت آنها را در گروه زمینهاى معاف از تقسیم قرار دهند. فقط 9 درصد کشاورزان ایران صاحب زمین شدند، و دولت‏حتى به همین عده هم براى افزایش تولید کمک نکرد.

گندم و سایر مواد غذایى از خارج وارد مى‏شد، اما به کشاورز ایرانى کمک نمى شد. سیل مهاجرت روستاییان بیکار و بى زمین به نسبت 8 درصد در سال، در جستجوى کار به شهرها روان شد. استفاده از درآمدهاى نفت، ثروتى بى‏حساب به ثروتمندان داد و این در شرایطى بود که اکثریت عظیم مردم با فشار روزگار مى‏گذراندند و نارضایتیها افزایش یافت. در این حال، پس از شکست اعراب در جنگ سال 1967 از اسرائیل و امریکا، آیت الله خمینى براى احتمال آغاز تلاش مشترک علیه اسرائیل با آیت الله باقر صدر به مشورت

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد مبارزه تاریخى امام و پیروزى انقلاب اسلامى

تحقیق در مورد دین فرهنگ و تمدن اسلامى

اختصاصی از رزفایل تحقیق در مورد دین فرهنگ و تمدن اسلامى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد دین فرهنگ و تمدن اسلامى


تحقیق در مورد دین فرهنگ و تمدن اسلامى

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه24

 

 


 

دین فرهنگ و تمدن اسلامى   ساده ترین شیوه برخورد با یک واقعیت نادیده انگاشتن آن است و تلاش براى شناخت و پذیرش آن نشانه رشد و خردمندى.
دین فرهنگ و تمدّن وجوه و زوایاى گوناگون از بود و هست زیست بشرند و هندسه زندگى انسان از آغاز تا کنون بلکه تا پایان را نشان مى دهند. هیچ یک براى انسان پدیده اى بیگانه نیست که از بیرون به قلمرو حیات آمده باشد بلکه از هستیِ شکل یافته انسان و نسبت و پیوند او با دیگر واقعیتها بر آمده است. نه فرهنگ و تمدّن بر جایگاه دین مى نشیند و نه دین را مى توان بر جاى هیچ کدام نشاند.هم چنان که هیچ یک را نمى توان نادیده انگاشت. تا کنون کسانى که کوشیده اند دین را از متن زندگى بیرون برانند راه به جاى نبرده اند و در مقابل آنان که خواسته اند دیندارى را تمام ساحت وجودى انسان بدانند و تمامت زندگى را به دست دین بسپارند توفیقى نداشته اند.
دین و فرهنگ و تمدّن سه مقوله فراگیرند که به گونه هماهنگ و همخوان قلمرو زندگى انسان را پدید مى آورند. این سه جلوه پویاییِ حیات آدمى آن گاه که به مهر و
آشتى نشینند و یکدیگر را کامل کنند زندگى بالنده و انسانى; یعنى حیات آرمانى بشر رخ مى نماید.
در این نوشتار هدف آن است که پیوند این سه عنصر به طور کلى و بویژه جایگاه دین در این میان نموده شود.
براى این منظور در سه مقام به ترتیب: تعریف و شرح مفاهیم سیر تکامل مشترک و موازى دین و تمدّن و در پایان از عناصر تمدّنیِ دین سخن خواهد رفت.
در بخش نخست تلاش مى شود از رهگذر تعریف و تفسیر هر کدام نسبت مفهومى میان آنها آشکار گردد و در بخش دوّم هم گرایى و پیوند دین و تمدّن در مقام تحقق تاریخى آنها توصیف مى شوند و آن گاه نقش بنیادین دین در شکل گیرى عنصرها و ارکان سازنده تمدّن شرح خواهد شد تا پیوند ذاتى و ماهوى آنها روشن شود.
ییادآور مى شویم: نگاه این نوشتار به واقعیت دین فرهنگ و تمدّن است و در پى آن پیوند و خویشاوندى آنها در همین مقام جست و جو مى شود. اما باور ما آن است در گذر از تاریخ سرگذشتى که بر هر کدام رفته است به کلى از بایدها و واقعیتهاى بایسته خالى نبوده و نیست; بلکه در آینه تاریخِ حیات بشر بویژه در برهه هایى که انسانهاى صالح و خودساخته هدایت انسان و جامعه را بر عهده داشته اند و نیز در ساحتهاى زندگى امروز به گونه نسبى بایسته ها و

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد دین فرهنگ و تمدن اسلامى

دانلود مقاله رویکردى اسلامى به آزادى و حقوق بشر

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله رویکردى اسلامى به آزادى و حقوق بشر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

در آغاز بحث لازم است نکاتى را یادآور شوم:
1.
تاثیر عنوان حقوق بشر و آزادى در جامعه: در گستره گیتى عنوان و گفتار دل‏انگیز حقوق بشر و آزادى‏ها مطابق موازینى که دارد بین جوامع ستاره‏وار مى‏درخشد و تلالؤ جان بخش آن زوایاى آفرینش را زینت‏خاص مى‏بخشد و جهانیان دربند و مظلوم و ستمدیده را امیدوار کرده و آرامش مى‏بخشد، زیرا حقوق و احقاق آن براى بشر، هماهنگى، زندگى مسالمت‏آمیز، رفاه و آسایش کامل را نوید مى‏دهد .
2.
برخوردارى همگان از مزایاى اجتماعى: تردیدى نیست انسان‏ها در هر کجاى دنیا که زندگى کنند و داراى هر دین و مذهبى و قوم و نژاد و ملتى که باشند باید مطابق موازین از حقوق انسانى و همه مزایاى جهان هستى برخوردار گردند، زیرا همه آفریده خداى واحد و رحیم هستند و او به همه آنان کرامت‏بخشیده است; همان طور که مى‏فرماید:
لقد کرمنا بنى آدم و حملنا هم فى‏البر والبحر و رزقناهم من‏الطیبات و فضلناهم على کثیر ممن خلقنا تفضیلا .

(2)
فطرت الهى بشر بر گرایش به حفظ این پدیده و رعایت کامل آن براى همگان استوار است و عقل آدمى نیز به همین گرایش حکم کرده است .
مشرب‏هاى عرفانى، فلسفى، اخلاقى رعایت‏حقوق بشر و آزادى‏ها را در جهان هستى جزئى تفکیک‏ناپذیر از طریقه خویش قرار داده‏اند و رعایت نکردن و یا نادیده‏گرفتن آن را سبب از هم پاشیدگى و نابودى جوامع بشرى دانسته‏اند .
در ادیان الهى نیز رعایت‏حقوق بشر و عدم تجاوز به حقوق یکدیگر از اهداف اصلى به شمار مى‏رود و به این مساله بیش از هر موضوعى پرداخته‏اند .
3.
تاکید انبیا و اوصیاى آنان بر حفظ حقوق بشر: در طول تاریخ بشر، انبیا و اوصیاى عظام که حلقه ارتباط میان خلق و خالقند، تلاش بسیارى در تثبیت این پدیده در جوامع بشرى کرده و در همه تعالیم دینى، اجتماعى، اخلاقى و اقتصادى جهانیان را به آن دعوت کرده‏اند و بر حفظش تاکید داشته‏اند تا رعایت‏حقوق انسان‏ها را در جامعه بشرى نهادینه سازند، براى نمونه مى‏توان به فرمان حضرت على علیه السلام به مالک اشتر که یک منشور اساسى براى حقوق انسان‏ها در دین است و رسالة‏الحقوق امام سجاد علیه السلام اشاره کرد .

4.
تاکید بیشتر پیامبراسلام علیه السلام درباره آزادى: در امتداد تلاش انبیاى عظام، پیامبراسلام برنامه کامل‏ترى در این زمینه براى رهایى انسان در گذر از فراز و نشیب‏هاى زندگى به جامعه بشرى ارائه داد و با تاکید بر کرامت همه انسان‏ها صرف نظر از جهت، جنس، رنگ، نژاد و .
راه رشد و تکامل را براى افراد جامعه مشخص کرد .
قرآن یکى از فلسفه‏هاى بعثت پیامبران را آزادى انسان‏ها و رهایى آنان از قید اسارت‏ها مى‏داند: «و یضع عنهم اصرهم و الاغلال التى کانت علیهم‏» (3) و امامان علیهم السلام نیز همواره بر جایگاه و ارزش آزادى در زندگى فردى و اجتماعى بشر تاکید کرده‏اند .
پس اعتقاد بنیادین به اصل آزادى‏هاى قانونى اسلامى یکى از آرمان‏هاى اصیل اسلامى است .
5.
تلاش عالمان در پدیدار ساختن آزادى: عالمان و اندیشمندان دینى در راه تحقق بخشیدن و رعایت‏حقوق بشر در تمام ابعاد زندگى تلاش و سعى بسیارى کرده‏اند و در طول زندگى، پیام آزادى و هدایت را در دست و سلاح ایمان به حق و رعایت‏حقوق انسان‏ها و آزادى‏ها و هماهنگى بشر را در قلب و آواى بلند آن را بر لب داشته‏اند و جهانیان را بر حفظ حقوق بشر فراخوانده‏اند .
در این قرن پس از آن همه تلاش مصلحان و راهنمایان در طول تاریخ براى تحقق و نهادینه ساختن حقوق بشر در بین جوامع بشرى، متاسفانه بدبینى‏ها، دشمنى‏ها، تهمت‏ها، ستم‏ها، نگرانى‏ها، آشوب‏ها، جنگ‏ها، برادرکشى‏ها، اشغال سرزمین‏ها، آوارگى‏ها، محرومیت‏ها و .
در دامنه وسیع‏تر و گسترده‏تر وجود دارد، از این رو باید قرن حاضر را قرن جاهلیت جدید و قرن گمنامى واژه‏هایى چون حقوق، هماهنگى، یکرنگى، همسویى، همدلى، محبت، مهربانى، عفو، صداقت، راستى، رحم، انصاف، کمک و ایثار و .
نامید .
6.
تعریف آزادى: واژه آزادى در طول تاریخ داراى تعاریف مختلف و گوناگونى شد و سبب آن، تحولاتى است که در زندگى بشر از نظر توسعه و گسترش توانایى‏هایش در استیلاى بر نیروهاى طبیعى و نیز رشد و تکامل درک و اندیشه او از حقایق و واقعیات پدید آمده است و به موازات این تحولات، معناى آزادى نیز دچار تحول شده است .
7.
معناى لغوى و اصطلاحى واژه آزادى: آزادى در لغت‏به معناى نبود مانع و قید و بند است .
در اعلامیه حقوق بشر آمده است: آزادى یعنى توانایى انجام دادن هر عملى که زیانى را متوجه دیگرى نکند .
بعضى نیز گفته‏اند آزادى آن وضع روانى است که بیان کننده قدرت گزینش یکى از راه‏هایى است که در پیش روى انسان قرار دارد .
با این حساب، آزادى در حقیقت‏یک پدیده مثبت است که حق انتخاب راهى را دارد که شخص آزاد در پیش مى‏گیرد .
در اسلام آزادى براى انسان به این معناست که هر کارى را بخواهد مى‏تواند انجام دهد، ولى تا جایى که ابزارى جهت رسیدن به کمال و مقامات والاى انسانى و زندگى سالم در بعد فردى و اجتماعى باشد انسان بدون آزادى ممکن نیست که به کمال برسد .
پیشینه طرح بحث‏حقوق و آزادى
درباره تاریخ مطرح شدن حقوق بشر و از جمله آزادى، میان اندیشمندان جهان اختلاف نظر است:
گروهى معتقدند این موضوع در حدود سه قرن پیش مطرح شد و در این باره به گفته‏هاى فیلسوفان آن دوران استناد مى‏کنند، ولى در دینى بودن و نبودنش اختلاف نظر دارند .
ایمانوئل کانت (1724- 1774م) فیلسوف نقاد و اخلاق‏گراى آلمانى، از جمله اندیشمندانى است که معتقد است‏حقوق و آزادى جزء نهاد ذاتى وجدان بشرى است و بدین جهت فرمان الهى به طور ابدى بر آن تعلق گرفته است .
وى بر این اعتقاد است که هر امر فطرى، فرمان الهى است و این اعتقاد خلاف نظر ارسطو است، زیرا ارسطو معتقد بود برخى از افراد بشر، تکوینى آزادند و برخى دیگر برده آفریده شده‏اند .
ولى حس‏گراها، تجربه‏گراها، و قائلان به اصالت‏سود حقوق و آزادى را جزء نهاد ذاتى انسان و فطرى او نمى‏دانند، ولى در دینى بودن آن دیدگاه‏هاى مختلفى دارند .
این نظریه بعضى از ناآگاهان عصر ما را تحت تاثیر قرار داد و بر این باور شدند که نباید آزادى را مطرح کرد، زیرا با طرح آن در جامعه بشرى، دین در معرض خطر و نابودى قرار مى‏گیرد، چون گمان کرده‏اند آزادى اندیشه‏اى غیر دینى و در تقابل با دین است .
گروه دیگرى از آنان بر این باورند که حق آزادى اجتماعى علاوه بر این که فطرى است، دینى نیز هست، بلکه دست کم در چهارده قرن پیش در عناصر و مواد و مبانى اصلى اسلام به آن تصریح شده و به طور رسمى مطرح شده است و نه به صورت استحضار اهل نظر از متون و به عنوان تئورى و نظرى استنباط شده از اصول و قوانین کلى اسلام .
به دیگر سخن، در فرهنگ اجتماعى و سیاسى، آزادى به عنوان حق انسانى ریشه دینى دارد و در عناصر اصلى دین از مهم‏ترین اندیشه‏ها به شمار مى‏آید، از این رو طرفداران نظریه دوم بر این اعتقاد شدند که باید آن را مطرح کرد، زیرا از راه آن افکار رشد و تکامل مى‏یابند و استعدادها شکوفا مى‏شوند; آنان بر این باورند که دین و آزادى هر دو فطرى و از مواهب الهى محسوب مى‏شوند و هیچ‏گاه با هم تنافى نداشته و نخواهند داشت، پس نباید به نام آزادى، دین نفى شود و یا به نام دین، آزادى نفى گردد .
در مبانى اسلامى‏از انسان‏هاى آزاداندیش بسیار تجلیل شده است: «لیس للاحرار جزاء الا الاکرام; (4) براى آزادگان پاداشى نیست جز اکرام و احترام‏» ، «الحر حر و ان مسه الضر; (5) انسان آزاد، آزاده است اگر چه گرفتار سختى و دشوارى و بدى حال شود» .
در فضایل انسان آزاده آمده: «حسن البشر شیمة کل حر; (6) خوشرویى خصلت هر آزاده است‏» .
آزادى حق است‏یا امر فطرى
درباره این‏که آزادى براى انسان حق است‏یا امرى فطرى و الهى، دیدگاه‏هاى مختلفى است: بعضى از اندیشمندان غربى با ارائه ریشه فلسفى، آن را از مقوله حق همانند هر حق مدنى دیگر براى انسان دانسته‏اند و بعضى دیگر آن را امر فطرى گفته‏اند، اما مبانى دینى بر خلاف نظریه اول، این امر را ناشى از فطرت الهى براى انسان دانسته‏اند که خداوند او را بر این فطرت آفریده است; پس آزادى براى انسان همانند حق حیات، نفس کشیدن و زندگى است و از او امکان سلب نیست .
این توصیه حضرت على علیه السلام به امام حسن علیه السلام گویاى این مدعاست: «ولا تکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا; (7) بنده دیگرى نباش، در حالى که خداوند تو را آزاد قرار داد» .
آن حضرت در خطابى به مردم مى‏فرمود:
ایها الناس ان آدم لم یلد عبدا ولاامة و ان الناس کلهم احرار و لکن الله حول بعضهم على بعض; (8) اى مردم، آدمى بنده و کنیز نزائیده است و یقینا همه مردم آزادند، لکن خداوند تدبیر بعضى از شما را به بعضى دیگر سپرده است .
این کلام امام صادق علیه السلام نیز ادعاى ما را اثبات مى‏کند:
الناس کلهم احرار الا من اقر على نفسه بالعبودیه; (9) همه مردمان آزادند مگر آن که خود بنده بودن را بر گزیند .
در آیه 29 سوره کهف خداوند به پیامبر مى‏فرماید:
قل الحق من ربکم فمن شاء فلیؤمن و من شاء فلیکفر; تو حق را بگو، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر را برگزیند .
این آیه نیز گویاى نظر ماست .
همچنین در آیه سوم سوره انسان آمده است:
انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا; ما راه را براى او ارائه مى‏دهیم یا شکرگزار مى‏شود و یا کفران مى‏کند .
اگر انسان در گزینش چیزى آزاد نبود و درباره آن مجبور آفریده شده بود، پرسش و بازخواست از او معنا نداشت; پس انسان نه تنها در گزینش اعمال و کارها آزاد است، بلکه درباره مسائل عقایدى نیز آزاد است و اکراهى نیست و بر مبناى همین است که خداوند در آیه 99 سوره یونس به پیامبر مى‏فرماید:
افانت تکره‏الناس حتى یکونوا مؤمنین; آیا تو مى‏خواهى مردم را با اکراه و اجبار در حریم ایمان قرار دهى .
این چیزى است که اراده خداوند هرگز به آن تعلق نگرفته است و بر همین پایه است که خداوند در آیه 99 سوره یونس فرمود:
ولوشاء ربک لآمن من فى‏الارض کلهم جمیعا; هر گاه خداوند مى‏خواست همه مردم روى زمین ایمان مى‏آورند .
در آیه 21 و 22 سوره غاشیه نیز خداوند به پیامبرش صلى الله علیه و آله مى‏فرماید:
فذکر انما انت مذکر لست علیهم بمصیطر; تو به مردم تذکر بده، زیرا تو تذکر دهنده‏اى و برآنان سیطره ندارى .
این بدین جهت است که سلطه و سیطره بر انسان‏ها با آزادى که خداوند در سرنوشت آنان قرار داده است‏سازگار نیست; البته این در آزادى تکوینى است که خداوند بر آن تاکید کرده است و اما از نظر تشریعى، آنچه مورد رضایت اوست ایمان است نه کفر، زیرا در آیه هفتم سوره زمر مى‏فرماید: «و لایرضى لعباده الکفر; پس نمى‏توان آزادى در شؤون زندگى سیاسى و اجتماعى و اقتصادى را از انسان سلب کرد» ; از این رو پدیده آزادى براى انسان‏ها از نظر عقل مورد تایید کامل و تحسین و ستایش است، زیرا به وسیله آن اندیشه‏ها رشد و استعدادها شکوفا مى‏گردد . اسلام آزادى را اولین شعار خود قرار داد و با شعار نفى طاغوت‏ها و آزادشدن بشر از قید بندها و آزادى از هرگونه بندگى غیر خدا، تبلیغ خود را آغاز کرد .
آزادى آدمیان یکى از آرمان‏هاى اصیل آن و از مواهب الهى به شمار مى‏آید; از این رو سلب آزادى از بشر با جوهر و ماهیت انسان منافات دارد، بدین جهت در قانون اساسى جمهورى اسلامى بر آن تاکید فراوان شده است تا مردم بتوانند آزادانه افکار و اندیشه‏هایشان را تبیین کنند و در اثر تضارب آنها با یکدیگر و مقایسه اندیشه‏اى با اندیشه دیگر از رشد و آگاهى بیشتر برخوردار شوند .
درک بهتر حقایق و اصلاح اندیشه‏ها از راه بیان آراى گوناگون و تضارب آنها با یکدیگر و تبادل نظرها میسر است; از این روست که حضرت امیر علیه السلام فرمود برخى آرا و نظرها را بر برخى دیگر عرضه کنید، زیرا راى درست از این راه به دست مى‏آید .
باید اذعان کرد پیشرفت و تکامل انسان‏ها در ابعاد مختلف زندگى بشر مرهون آزادى افکار و اندیشه‏هاى آنان است .
تحقق این هدف با نبودن و یا محدود بودن آن امکان‏پذیر نیست .
ابوبصیر از امام صادق علیه السلام نقل کرد که فرمود: «ان‏الحر حر على جمیع احواله; (10) انسان آزاد در همه حالات آزاد است‏» و فرمود «الناس کلهم احرار الا من اقر على نفسه بالعبودیه; (11) مردم همه آزادند مگر آن که خود بنده بودن را برگزیند» .
این بدین جهت است که رشد و تکامل انسان در پرتو آزادى تحقق پیدا مى‏کند، اما باید این پدیده در مسیر تحقق ارزش‏هاى معنوى و متعالى به کار گرفته شود نه در مسیر انحراف و فساد و بى‏بندوبارى .
پس باید براى صاحبان نظر و اندیشه فضا باز باشد تا با تحولاتى که در اندیشه‏هاى آنان در اثر تغییر شرایط زمان و عرف و احوال مردم و رویدادهاى آنان پدید مى‏آید بتوانند اندیشه‏هاى خود را آزادانه بیان کنند .
امروز فکرهاى باز و اندیشمند نقش به سزایى در پیشبرد اهداف جامعه دارند و هر چه آنان بیشتر در مطرح کردن نظرهاى خود آزاد باشند بهتر جامعه سازمان‏دهى پیدا مى‏کند .
باید عقب افتادگى تحمیلى دوران خفقان را با آزادى ابراز نظرها و آراى سازنده مطابق شرایط جامعه جبران کرد .
جلوه‏هاى آزادى
جلوه‏هاى آزادى عبارتند از:
1 .
آزادى بیان: یکى از آرمان‏هاى اصیل اسلامى‏است .

 

در دنیاى امروز حصار کشیدن و مرز قراردادن و جلوگیرى از اظهارنظر صاحب‏نظران کار نادرستى است; البته این آزادى مخصوص کسانى است که آگاهى از واقعیات و حقایق داشته باشند نه آنهایى که داراى این آگاهى نیستندو با مطالب خود در جامعه و عقاید انسان‏ها تشویش ایجاد مى‏کنند .
2 .
آزادى اجتماعات و تشکیل احزاب در چارچوب قانون: این آزادى نیز در اسلام براى همگان وجود دارد، بلکه در صورتى که تشکیل آن به نفع جامعه باشد مورد تشویق قرار گرفته است; پس تشکیل اجتماعات و احزاب سیاسى باید در چارچوب خاصى باشد و این همان رعایت اصول اسلام و مصالح مردم و جامعه است .
3 .
آزادى قلم و مطبوعات: قلم و مطبوعات زبان گویاى مردم هستند و به وسیله آنها پیام خود را به مسؤولان امر مى‏رسانند .
آزادى به گونه مطلق نیست
باید توجه داشت آن آزادى که اسلام در مقام بیان افراد واندیشه‏ها قرار داده به گونه مطلق نیست، بلکه مقید به قانون است، قانونمندى از لوازم غیرمفارق آن محسوب مى‏شود .
آزادى غیرقانونمند با آنارشیسم برابر است .
فلاسفه نیز آن را به قانون مقید کرده‏اند و در چارچوب آن آزادى را پذیرفتند .
برخى آن را تا جایى قبول کرده‏اند که به آزادى دیگران لطمه نزند .
در هیچ یک از مکتب‏ها و فرهنگ‏ها و نظریات فلسفى و فرهنگى آزادى به گونه مطلق یک ارزش تلقى نشده است .
به علاوه در مکتب اسلام آزادى به عوامل درونى هم محدود و مقید شده است; در روایات آمده است: «من ترک الشهوات کان حر; (12) آن که شهوات و هوس‏ها و تمایلات نفسانى خود را رها کند آزاد است‏» ، «و الحریة منزهة من الغل و المکر; (13) آزادى از حیله و تزویر پیراسته است‏» و «جمال الحر تجنب العار; زیبایى مرد آزاده پرهیز از ننگ و عار است‏» .
(14)
پس از نگاه روایات، آزاد بر فردى اطلاق مى‏شود که تسلیم شهوات و هواهاى نفسانى نباشد; بنابراین اسلام علاوه بر این که به موانع بیرونى آزادى توجه دارد، به موانع درونى آن نیز عنایت دارد .
پس آزادى به معناى رهابودن از هر قید و بند و نبودن مانع بر سر راه انسان و انجام دادن هر کارى را که بخواهد نیست .
پیامدهاى آزادى نامحدود
آزادى اجتماعى، با همه ارزشى که دارد، در صورتى که محدود و مقید نباشد پیامدهاى منفى‏اى خواهد داشت که از آن جمله است:

1 .
پیدایش و شیوع بى‏بندوبارى و خودکامگى و خودسرى که باعث از بین رفتن ارزش‏هاى اخلاقى و فضایل انسانى و پایمال شدن مقدسات و درهم کوبیده‏شدن معنویات و ضایع گردیدن فراورده‏هاى معنوى و مادى یک ملت مى‏گردد .
2 .
پیدایى استبداد راى، مطلق‏گرایى، تنگ‏نظرى، سودجویى که موجب به حساب نیاوردن صاحب‏نظران و نواندیشان و آگاهان در حل مسائل و مشکلات جامعه و مقهور کردن مردم مى‏شود .
3 .
پدیدارى زمینه رکود و ایستایى در همه ابعاد اقتصادى، علمى، فرهنگى و سیاسى جامعه که باعث مى‏شود کسى نتواند جامعه را که رویدادهاى آن در بستر زمان با تحول زمان و شرایط آن متحول مى‏شود هماهنگ کند .
4 .
شیوع تشویش و نگرانى و ناآرامى در جامعه که پیامد آن، سلب اعتماد و آسایش از مردم است .
5 .
امکان‏پذیر نبودن اجراى هرگونه برنامه و طرحى که مورد تایید همگان است .

 

نگرش اسلام به آزادى با پیامد منفى
در اسلام آزادى اجتماعى با همه ارزشى که دارد، اگر داراى پیامدهاى منفى - که به پاره‏اى از آنها اشاره شد - باشد آزادى به شمار نمى‏آید .
آزادى توام با پیامدهاى منفى جامعه را از پیشرفت و انسان را از تکامل باز مى‏دارد و چه بسا باعث فروپاشى جامعه و نابودى انسان مى‏گردد، زیرا بقاى هر نظامى از هر نوعى که باشد، منوط و مرهون قانونمند شدن آن و اجراى قانون در تمام عرصه‏هاى زندگى است; پس تنها راه حل استوارى نظام و پایدارى و پیشرفت و تکامل جامعه آزادى مردم بر مبناى قانون است; از این رو در تحقق بخشیدن به آن باید کوشید تا با ساختار جدیدى که در جامعه از این راه پدیدار مى‏شود همه افراد جامعه از آرامش کامل در زندگى برخوردار و حق همگان از تعدى و تجاوز محفوظ و از مزایاى مادى و معنوى عادلانه برخوردار شوند .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  20  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله رویکردى اسلامى به آزادى و حقوق بشر