رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله بررسی تطبیقی رضایت از زندگی دانشجویان دختر و پسر

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله بررسی تطبیقی رضایت از زندگی دانشجویان دختر و پسر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

- بیان مسئله :
در جوامع مدرن پدیده های جدید به مرور زمان و بطور تدریجی در همان جوامع به اقتضای مسائل و مشکلات و نیازهای آنجا ابداع شدند، و موجب یک رشد تدریجی در طول تقریباً 200 سال در همة زمینه ها از صنعت و کشاورزی و پزشکی گرفته تا فیزیک و نجوم و بیولوژی ... شد. به تدریج به اقتضای رشد هر بخش تقسیم کار و انواع مشاغل بوجود آمد. تولیدات داخلی متناسب با ساختار فرهنگی و نیازهای موجود جامعه افزایش یافت، ابزار بهتر ارضاء نیاز ارائه شد و در عین حال به علت رشد اقتصادی همسو با نیازها و متعادل ( تدریجی و در همة زمینه ها ) درآمدها نیز افزایش یافت و به مردم امکان تهیة ابزار جدید ارضای نیاز را می داد. در چنین جوامعی نیز فرایند مقایسة اجتماعی، احساس محرومیت نسبی و لذا فرایند پیدایش نیاز نیز وجود داشت و دارد، اما از آنجا که دستیابی به ابزار جدید ارضای نیاز در حد نیاز احساس شده در هر قشر و گروهی بطور ذهنی امکان پذیر به نظر می رسد، احساس نارضایتی از وضع موجود کم است و اگر اینجا و آنجا احساس نارضایتی بوجود آید، عموماً در حد قابل کنترل می باشد و عنان جامعه از دست اداره کنندگان آن خارج نمی شود. ( رفیع پور، فرامرز . 1378 (ب): 35- 34 با اندکی تخلیص )
ولی در جوامع در حال توسعه از جمله کشور ما ایران امکان رشد اقتصادی مستمر عملاً وجود ندارد و اگر هم وجود داشته باشد - بنابر نتایج تحقیقات ( Muller, Edward N. 1995: 972-3 ) - به علت شدت نابرابریهای اجتماعی – اقتصادی عموماً در دست درصد کوچکی از اعضای جامعه است، بنابراین امکان بروز نارضایتی بیشتر فراهم می آید. .
علاوه بر آن با قرار گرفتن در مسیر مدرنیته در کشور های توسعه نیافته به کاهش باورهای تقدیر گرایانه می انجامد ؛ که آن نیز سبب نارضایتی می گردد . (رفیع پور، فرامرز . 1377 :74-73. با اندکی تخلیص )
هنگامی که نظام فرهنگی جامعه الگوهایی را ارائه می نماید که نظام اقتصادی امکان برآورده شدن مطلوب اهداف در چارچوب آن الگوها را ندارد. پیامد آن ارضاء نشدن نیازها است، که باعث نارضایتی می گردد. نتایج پیمایش « ارزشها و نگرشها » نیز مؤید وضعیت مذکور است؛ به طوریکه بر اساس نتایج این تحقیق « 56 درصد جوانان خود را فاقد شادابی و نشاطی که یک جوان باید داشته باشد؛ می دانند ( وضعیت و نگرش جوانان. 1381 : 60 ). تا جائیکه نتایج پیمایش مذکور محققان را واقعاً نگران کرده و هشدار می دهند که « وضعیت بهداشت روانی جوانان واقعاً نگران کننده و هشدار دهنده است» ( وضعیت و نگرش جوانان. 1381 : 159 ). به نظر می رسد وضعیت مذکور در مورد جوانان تحصیل کرده وخیم تر باشد. زیرا جوانان تحصیل کرده عموماً در خانواده هایی رشد کرده اند که والدینشان علیرغم داشتن سطح تحصیلاتی پایین تر از وضعیت معیشتی مناسبتری در زمان جوانی خود نسبت به فرزندان امروز خویش برخوردارند (مقایسة نسل موجود با نسل گذشته). ثانیاً دانشجویان تحصیل کرده انتظاراتی بالاتر ـ به ویژه در حوزة اشتغال ـ نسبت به سایر جوانان دارند. بنابراین قابل پیش بینی است که رضایت از زندگی آنها به طور قابل توجهی تنزل یافته باشد. نتایج پیمایش «وضعیت نگرش جوانان» نیز کم و بیش مؤید آن است.
«به لحاظ متغیر تحصیلات؛ بیشترین سطح سلامت روانی متعلق به جوانانی است که تحصیلات آنها راهنمایی، دبیرستان، فوق لیسانس و مقاطع بالاتر است و جوانان پیش دانشگاهی و دانشجویان دوره های فوق دیپلم و لیسانس از این بابت در وضعیت بدتری هستند». (وضعیت نگرش جوانان. 1381 ، 238 )
با توجه به اینکه ایران به لحاظ ساختار جمعیتی، کشوری جوان محسوب می گردد شناخت مسائل و مشکلات جوانان اهمیت بسیاری دارد. زیرا چرخهای اقتصاد کشور در آینده به وسیلة آنان به گردش در می آید و سرمایه های فرهنگی توسط آنان حفظ می شود.
بنابراین، با پدیده ایی مواجه هستیم که اولاً جمعیت فراوانی از جوانان جامعه را در بر می گیرد؛ ثانیاً جمعیتی سرنوشت ساز (دانشجویان) هستند و کاهش رضایت از زندگی پیامدهایی را به همراه می آورد که می تواند زمینه ساز بسیاری از مشکلات اجتماعی دیگر گردد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

2- اهمیت پژوهش:
یافته های پژوهشی حکایت از آن دارند که رضایت افراد از یک حوزة خاص از زندگی (مثلاً اشتغال یا خانواده) تنها متاُثر از شرایط موجود در آن حوزه نیست؛ بلکه متاُثر از رضایت کلی فرد از زندگی نیز می باشد.(N. Mcintosh. 2001 , p: 53)
به تعبیری دیگر چنانچه ارتقاء رضایت فرد در هر حوزه ای از حوزه های زندگی هدف باشد؛ نباید صرفاً در صدد رفع نیازهای فرد در همان حوزه بود بلکه باید به رضایت کلی فرد از زندگی نیز توجه نماییم. چنانچه اشخاص در یک زمینة عام مطلوب، آرام و رضایت بخش به سر ببرند؛ سپس اگر حادثه ای ناگوار در حیطة خاصی از زندگی برای آنان رخ دهد (مثلاً به لحاظ شغلی،‌ شخص شغلش را از دست بدهد) با آسیب روانی کمتری مواجه می گردد. بنابراین شناخت ”رضایت از زندگی“ و عواملی که سبب پیدایش یا کاهش آن می شود حائز اهمیت است. نکتة دیگری که قابل ذکر است « تاُثیر رضایت از زندگی در مشارکت اجتماعی، حضور با نشاط دانشجویان در تشکل های مدنی و نقش پیش گیری کنندة آن در جلوگیری از افسردگی، بی تفاوتی، پرخاشگری، اعتیاد و خودکشی و فرار مغزها است.» (غفاری، مسعود. 1381 :23 و 22)
موارد مذکور هر یک مسئله ای در خور توجه است که افزایش آن سبب ساز مشکلاتی هم در سطح میانه (دانشگاه) و هم در سطح کلان (جامعه) می گردد. لذا یکی از اهداف محقق بررسی تغییرات رضایت از زندگی بر حسب جنس، گروههای آموزشی، مقطع تحصیلی و وضعیت استقرار (بومی - خوابگاهی) است تا از آن طریق برای دسته هایی که در داخل دانشگاه رضایت از زندگی کمتری دارند؛ به فراخور امکانات دانشگاه پیشنهادات راهبردی ارائه گردد.
به لحاظ تئوریک این پژوهش از دو جنبه حائز اهمیت است: نخست ویژگی خاص جامعة آماری آن است یعنی از آنجائیکه در این پژوهش دانشجویان دارای خاستگاههای جغرافیایی متعددی هستند؛ برخی ساکن شهرهای بزرگ و پرجمعیتی مانند تهران، اصفهان، تبریز و ...، برخی ساکن شهرهایی با جمعیت متوسط (مانند اغلب شهرستانها) و برخی ساکن در روستاها بوده اند؛ لذا در این تحقیق امکان بررسی رابطة «توسعه یافتگی» با «رضایت از زندگی» فراهم می گردد در حالیکه غالب تحقیقات در حوزة جغرافیایی محدودی انجام می پذیرد و امکان این نوع بررسی را برای محقق فراهم نمی آورد.
دوم پرداختن به مفهوم «رضایت از زندگی» است. شایان ذکر است که در نگاه به این مفهوم دو رویکرد تئوریک قابل مشاهده است. رویکرد نخست نگاه به رضایت از زندگی به مثابة یک سازه که اجزای آن از جنس رضایت است: مانند ” رضایت از خانواده “ ، ” رضایت از دوستان “ ، ” رضایت از محل سکونت “ و .... نگاه دوم به رضایت از زندگی به مثابة یک متغیر بسیط که به اقتضای کلی و عام بودن مفهوم « زندگی » معطوف به حیطه های خاص نمی گردد.
در غالب پژوهشهایی که در حوزة رضایت از زندگی در ایران انجام پذیرفته رویکرد نخست را برگزیده اند بدون آنکه این انتخاب مبتنی بر ارزیابی و توجه به رویکرد رقیب باشد. در این پژوهش، محقق سعی خواهد نمود در حد توان مختصر خود به ارزیابی تئوریک این دو بپردازد و رویکرد دوم را که رویکردی جدید در پرداختن به مفهوم رضایت از زندگی در ادبیات موجود در این پژوهش در ایران است ؛ را اتخاذ خواهد نمود.
لذا اهمیت دیگر این تحقیق پرداختن تئوریک به مسئله ای است که در غالب تحقیقات صورت گرفته مغفول مانده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

3- سوالات پژوهش
1ـ میزان رضایت از زندگی دانشجویان در دانشکده‌های مختلف چقدر است ؟
2ـ آیا بین میزان رضایت از زندگی دختران و پسران دانشجو تفاوتی وجود دارد؟
3ـ آیا عوامل اجتماعی موثر بر رضایت از زندگی در دانشجویان دختر و پسر، خاستگاههای واحدی دارد؟
4ـ متغیر‌های اصلی تأثیر گذار بر رضایت از زندگی کدامین هستند؟
5ـ در راستای تبیین جامعه شناختی رضایت از زندگی سهم و میزان تأثیر‌گذاری هر متغیر چقدر است؟

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


2-1 : پیشینه پژوهش
هدف از بررسی پیشینه تحقیق دست یابی به دو نکته است.
1ـ کنکاش پیرامون ساختار متغیر‌های مورد بررسی به ویژه متغیر وابسته تحقیق یعنی سعی درشناسایی ابعاد، مولفه‌ها و نهایتاً معرف‌های آن. به زبانی دیگر در این بخش ما در جستجوی فهم چیستی این متغییر هستم و نهایتاً می‌خواهیم به روش روشنی برای سنجش آن دست یابیم.
2ـ یافتن روابط بین متغیر وابسته با مجموعه متغیر‌های مستقل یا به تعبیری رابطه بین مسئله تحقیق به مثابه یک پدیده اجتماعی با مجموعه متغیرهای اجتماعی که قابلیت پیش بینی آن را دارند.
پس مادر واقع به دنبال«چیستی» متغیر وابسته و «چگونگی تغییرات» آن هستیم.
لذا ابتدا سیری در منابعی که به مفهوم «رضایت از زندگی»یا مفاهیم نزدیک به آن و همچنین عوامل موثر بر آن خواهیم پرداخت؛ و پس از جمع‌بندی و ارزیابی پیشنه پژوهش سعی در ارائه یک مدل تحلیلی که حکایت از شبکه روابط بین متغیرها است؛ خواهیم پرداخت و در انتهای کار فرضیه‌های تحقیق را از مدل استخراج خواهیم نمود. همچنانکه در آخر این فصل به تفصیل خواهد آمد؛ در نگاه به متغیر رضایت از زندگی دو رویکرد نظری وجود دارد: رویکرد نخست به رضایت از زندگی به مثابه یک سازه که دارای ابعادی چند است. ورویکرد دوم به رضایت از زندگی به مثابه یک متغیر بسیط.
در تنظیم پیشینه این تحقیق سعی شده است که ابتدا منابعی که نگاهشان به رضایت از زندگی به مثابه یک سازه است ؛ و سپس منابعی که مربوط به رویکرد دوم است آورده شود. و در انتها نیز منابعی که یا به مفاهیم مشابه به رضایت از زندگی پرداخته اند و یا رویکردشان چندان مشخص نیست؛ ذکر گردد.
نیز پیش از ورود به این بخش به ویژه مقالات خارجی ـ شایسته است اصطلاحات ذیل را که در طول مقاله بارها مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ معرفی نمایم:
مقیاس رضایت مقطعی از زندگی tswls= temporal satisfaction with life scale
مقیاس رضایت از زندگی swls= satisfaction with life scale
مقیاس تلاش در جهت معرفی خود sass= self – anchoring striving scale
خوشبختی ذهنی swb= subjective well – being
کیفیت زندگی qol= quality of life
شایان ذکر است مطالب داخل [ ] توضیحات مربوط به اینجانب می‌باشد که به منظور جلوگیری از اختلاط آنها با متن اصلی مقالات خارجی استفاده شده است.

 

2-1- 1 : نگاه به رضایت از زندگی به مثابه یک سازه
2-1-1- 1 : اباذری (و همکاران ). 1383
«موج دوم پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان، ارزشهای حول محورهای گوناگون را مورد سنجش قرار داده است. تحلیل عاملی یافته های مربوط به رضایت در موارد مذکور نشانگر آن است که رضایت حول سه عامل رضایت مالی، رضایت فردی و رضایت اجتماعی و سیاسی قابل طبقه بندی است:
تحلیل عامل گویه های رضایت از زندگی
1 2 3
رضایت از وضع مسکن 862/0
رضایت از وضع مالی 775/0
رضایت از محلة سکونت 608/0
رضایت از خانواده 804/0
رضایت از ازدواج 722/0
رضایت از وضع سلامتی 670/0
رضایت از اوضاع سیاسی 865/0
رضایت از اوضاع اقتصادی 849/0

ملاحظه می شود که تحلیل عوامل نشانگر تفکیک پدیدة رضایت به سه گروه اصلی رضایت مالی، رضایت فردی و رضایت اجتماعی و اقتصادی است. میانگین رضایت در سه حوزة یاد شده نشانگر آن است که رضایت در حوزة مالی کمترین میزان و رضایت در زمینة فردی بیشترین میزان را برانگیخته است: میانگین رضایت در حوزة مالی 15/1 ، حوزة اجتماعی 9/3 و در حوزة فردی 9 است. (ص14 )
الف. رضایت فردی
مقولة رضایت از سلامتی از جمله مقولاتی است که در پیمایش های گوناگون انجام پذیرفته و جدول مقایسه ای یافته ها حاکی از افزایش میزان رضایت از وضع فردی است:

 

مقایسة میزان رضایت از وضع سلامتی در سالهای 1382- 1353
1353 1375 1379 1382
ناراضی 6 8 1/14 1/7
رضایت نسبی 26 1/19 6/10 8/11
راضی 67 8/72 3/75 1/81

 

رضایت از وضعیت مالی بیش از سلامتی انتظار می رود که در دیدگاه فرد در خصوص وضع عمومی جامعه منشاء اثر باشد. یافته های مقایسه ای حاکی از آن هستند که در این زمینه نیز با رشد نسبی میزان رضایت مواجه بوده ایم:
مقایسة میزان رضایت از وضع مالی در سالهای 1382- 1353
1353 1375 1379 1382
ناراضی 20 7/11 22 4/19
رضایت نسبی 54 3/45 5/22 3/36
راضی 25 6/42 4/55 3/44

 

وضع شغلی نیز بی تردید یکی از عوامل مهم در زمینة رویکرد فرد در خصوص روند عمومی اوضاع است .
مقایسة میزان رضایت از وضع شغلی در سالهای 1353 ، 1379 و 1382
1353 1379 1382
ناراضی 16 1/18 9/18
رضایت نسبی 40 4/24 1/35
راضی 37 4/55 46

 

 

 

 

 

 

 

داده ها حاکی از افزایش نسبی میزان رضایت از اوضاع شغلی است. ( ص16-14 )
وضعیت اقتصادی
پرسش مستقیم در خصوص میزان رضایت از اوضاع اقتصادی در موج دوم پیمایش ارزشها و نگرش های ایرانیان انجام پذیرفته است که نتایج آن به شرح زیر است:
میزان رضایت از اوضاع اقتصادی
میزان رضایت فراوانی نسبی
کم
تا حدودی
زیاد 5/70
25
6/4

 

اوضاع سیاسی
پرسش مستقیم در باب میزان رضایت از اوضاع سیاسی که در موج دوم پیمایش انجام پذیرفته نشانگر میزان رضایت نسبی پاسخگویان است:
میزان رضایت از اوضاع سیاسی در سال 1382
میزان رضایت فراوانی نسبی
کم
تا حدودی
زیاد 4/37
2/47
4/15
(ص 19 )
عوامل زمینه ای مؤثر بر میزان رضایت
الف. رضایت فردی
در مجموع به نظر می رسد که جنسیت و سن تا حدودی بر متغیر رضایت فردی اثر می نهند. زنان کمتر از مردان احساس رضایت می کنند و با افزایش سن بر میزان رضایت از اوضاع فردی افزوده می شود. میان متغیر تحصیلات و رضایت از اوضاع فردی نیز ارتباط مستقیمی وجود دارد. با افزایش تحصیلات رضایت از اوضاع فردی افزایش پیدا می کند.
میزان رضایت فردی به حسب تحصیلات X=13/185 sig = 0/000 V = 0/060
(ص21 )
ب. رضایت مالی:
در زمینة رضایت مالی، جنسیت اثر معنی داری دارد. اگر در این زمینه اوضاع مالی به نحو اعم مورد توجه قرار گیرد زنان بیش از مردان احساس رضایت از اوضاع مالی دارند.
21X= 49/392 sig = 0/000 V = 0/104 ( ص21 )

 

سطوح رضایت مالی بر حسب گروههای نسلی ( پیمایش 1382)
جوان میانسال سالمند
رضایت 1/16 8/21 2/25
رضایت نسبی 8/32 3/38 8/43
عدم رضایت 1/51 3/39 31

 

X= 103/275 sig = 0/000 V = 0/106

 

سطوح رضایت فردی بر حسب گروههای تحصیلی( پیمایش 1382)
فوق لیسانس و دکتری لیسانس دیپلم و فوق دیپلم راهنمایی و دبیرستان ابتدایی بی سواد
6/9 4/15 8/15 2/18 6/26 2/35 رضایت
1/30 1/33 4/35 7/36 1/30 2/36 رضایت نسبی
2/60 5/51 7/48 1/45 3/33 7/28 عدم رضایت

 

(ص22 )
اثر عامل توسعه یافتگی مناطق شهری
.... مقایسة یافته ها حاکی از آن است که در حوزة رضایت فردی چندان تفاوت معناداری میان این دو گروه از مناطق وجود ندارد به عنوان نمونه در زمینة رضایت مالی، مسکن و محلة سکونت نارضایتی در مناطق توسعه نیافته اندکی بیشتر است اما این تفاوت به نحوی ضعیف معنادار است.

 

رضایت از اوضاع اقتصادی
سنجش اثر سکونت در مناطق توسعه یافته یا توسعه نیافته بر میزان رضایت از اوضاع اقتصادی از جمله محورهای مهمی است که می تواند بازنمایانندة اثر متغیر مذکور بر تلقی فرد از اوضاع عمومی باشد(ص27)
میزان رضایت از اوضاع اقتصادی بر حسب سطح توسعه یافتگی مناطق کشور ( پیمایش 1382)
X= 54/954 sig = 0/000 V = 0/136
نتایج حکایت از آن دارد که میزان رضایت از اوضاع اقتصادی در مناطق توسعه نیافته در حد معناداری بالاتر است.(ص28)
رضایت از اوضاع سیاسی
آیا همراه با رضایت بیشتر از اوضاع اقتصادی در مناطق توسعه نیافته رضایت سیاسی نیز در این مناطق بیشتر است؟ در این صورت می توان میان این دو الگوی رضایت ارتباطی مستقیم را مفروض گرفت.
X= 83/512 sig = 0/000 V= 0/175
نتایج حکایت از آن دارد که رضایت از اوضاع سیاسی در مناطق توسعه نیافته در حد معناداری بیشتر است.( ص29 )
یک انگاره در تفسیر تفاوت میان رضایت فردی و رضایت از فضای عمومی، به این نکته است که این دو الگوی رضایت، گزارش از تحولات عینی جامعة ایرانی می دهند مطابق با این الگو باید تصور شود که مسیر تحولات در جامعة ایران به واقع موجب افزایش رضایت فردی شده است: اقداماتی که سبب افزایش شاخص های توسعة انسانی در ایران شده اند عبارتند از افزایش و گسترش تحصیلات و آموزش عالی، گسترش امکان تحرک طبقاتی و اجتماعی و اتخاذ سیاستهایی که عملاً به تقویت طبقة متوسط انجامیده موجبات افزایش رضایت فردی را فراهم ساخته است. اما در کنار این تحولات، بی سامانی در عرصة مدیریتی، تعدد و تکثر الگوهای ساماندهی فرهنگی و اجتماعی و عدم انطباق سازمان مدیریتی کشور با تحولات اجتماعی و فرهنگی سبب شده است که فضای عمومی جامعه وضع نامطلوبی بیابد و افزایش جمعیت شهری نیز هر روز به این فضای نامطلوب دامن زده است.(ص33)
....تحولات سیاسی اخیر و تمایل جناحین سیاسی به جلب مشارکت و ناکارآمد جلوه دادن حوزة قدرت رقیب سبب شده است که همة رسانه ها در این امر همداستان باشند که فضای عمومی جامعه، اوضاع اقتصادی، چشم انداز تحولات در عرصه های گوناگون فرهنگی و اجتماعی و سیاسی را نگران کننده بنمایانند. مطابق با این الگو افراد هنگامی که از وضع فردی خود سخن می گویند فضای ملموس خود را وانمایی می کنند اما هنگامی که از فضای عمومی سخن می گویند کم و بیش بازتاب دهندگان پیام رسانه ها هستند.(ص 34)پس به طور خلاصه می توان گفت:عواملی که سبب افزایش «رضایت فردی» می شود عبارتند از : 1- مهاجرت 2- آموزش 3- گسترش فضای ارتباطی و رسانه ای.
حقیقتاً هنگامی که فرد در باب وضعیت فردی خود قضاوت می کند مرجع و مبنای مقایسة او چیست؟ ظاهراً رویکرد یاد شده مبنای مقایسه را وضعیت پیشین فردی انگاشته است. اما ممکن است مبنای مقایسه در واقع نه وضعیت فردی بلکه وضعیت دیگران باشد. در این صورت بسیاری از عوامل یاد شده نظیر مهاجرت و ارتباطات ممکن است فرد را به شبکه های دیگری متصل کنند که فضای امن و رضایت بخش پیشین فردی از دست برود و در پرتو وضعیت متفاوت دیگران فرد به رغم بهبود نسبی در وضعیت خود از آنچه دارد بیش از گذشته ناراضی باشد. تا حدودی به این پرسش با کنترل متغیر سن می توان پاسخ گفت. اگر سنین بالا رضایت فردی بیشتری دارند تا حدودی می توان نسبت به صحت ایده نخست گمان برد و چنین انگاشت که افراد با ارجاع به وضعیت فردی خود رضایت از وضع خود دارند. اما اگر با افزایش سن میزان رضایت از اوضاع فردی کاهش یابد در این صورت میزان رضایت رویکرد مذکور چندان پاسخگو نخواهد بود. ص 6-34تلخیص یافته»
2-1-1- 2: نایبی. 1375
در این اثر تحقیقی محقق به سنجش توصیفی احساس خوشبختی می‌‌پردازد. سنجش متغیر وابسته از طریق یک گویه انجام پذیرفته «کلاً چقدر احساس خوشبختی می‌‌نمائید؟»
به نظر ما بررسی متغیر وابسته ـ که متغیر اصلی تحقیق است ـ از طریق یک گویه به پایایی (reliability) تحقیق خدشه جدی وارد می‌نماید. و از دقت کار می‌‌کاهد.درهر حال مشخص نیست که آیااحساس خوشبختی یک‌‌‌سازه است یا یک متغیر بسیط؟
آنگاه در حالت نخست باید اهتمام به شناخت ابعاد آن داشته باشد و در حالت دوم باید با افزایش تعداد گویه‌‌ها سطح سنجش آن را از تربیتی به فاصله‌ای ارتقا بخشد.
در این تحقیق برای رضایت از زندگی به مثابه یک متغیر مستقل چهار بعد در نظر گرفته شده است:
رضایت از زندگی خانوادگی، رضایت از مسکن، رضایت از تندرستی و رضایت از شغل. بعد نخست با یک گویه سنجیده شده است: آیا از زندگی خانوادگی خود راضی هستید؟ بعد دوم که رضایت از مسکن است؛ دارای دو مولفه است الف: رضایت از اندازه مسکن ب: رضایت از محله‌ای که فرد در آن زندگی می‌کند.
بعد سوم رضایت از تندرستی است که آن نیز با یک گویه سنجیده می‌گردد و بعد چهارم رضایت از شغل است که دارای ابعاد متعددی است (مافوق، همکار، امکان ترفیع شغلی، امنیت اقتصادی، فاصله در‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آمد از در‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آمد مطلوب و تفاضل رتبه در‌‌‌‌‌‌‌‌آمد از در‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آمد مطلوب) ص20
نظر به اینکه احساس خوشبختی با رضایت از زندگی دارای همبستگی نسبتاً زیادی است (ص55) نتایج آزمون فرضیات به کار گرفته شده در این تحقیق مفید به نظر می‌رسد.

 

شماره صفحه آزمون کرامر سطح معناداری ( )
فرضیه
46 11/0 07/0 احساس خوشبختی با رتبه شغلی پیوستگی دارد
48 14/0 005/0 احساس خوشبختی با تحصیلات پیوستگی دارد
49 20/0 0001/0 احساس خوشبختی با در‌‌آمد پیوستگی دارد
50 18/0 0001/0 احساس خوشبختی با امنیت اقتصادی پیوستگی دارد
53 29/0 0000/0 احساس خوشبختی با رضایت از زندگی پیوستگی دارد
55 18/0 0001/0 احساس خوشبختی با بیگانگی پیوستگی منفی دارد
58 13/0 04/0 احساس خوشبختی با جنس پیوستگی دارد
59 03/0 81/0 احساس خوشبختی با تأهل پیوستگی دارد
60 13/0 04/0 احساس خوشبختی با وضعیت اشتغال فرد پیوستگی دارد
83 12/0 05/0 رضایت از زندگی با رتبه شغلی فرد پیوستگی دارد
86 17/0 001/0 رضایت از زندگی با ‌در‌‌‌‌آمد فرد پیوستگی دارد
87 13/0 01/0 رضایت از زندگی با اعتماد پیوستگی دارد
87 30/0 0000/0 رضایت از زندگی با بیگانگی پیوستگی دارد

 

2-1-1-3: عظیمی هاشمی .1382
این پژوهش با هدف شناسایی رضایت از زندگی و مولفه‌های آن و دینداری و وجوه آن و رابطه بین این دو متغیر دربین دانش آموزان نمونه تحقیق(1200نفر از دانش آموزان دوره متوسطه شهرهای فردوس و درگز و نواحی 4، 5، 7 مشهد) انجام شد. نمونه گیری طرح خوشه‌ای چند مرحله‌ای و ابزار سنجش پرسشنامه می‌باشد. یافته‌ها نشان داد 5/42% دانش آموزان نمونه تحقیق از زندگی رضایت زیاد دارند و بیش از نیمی از آنان درحد متوسط از زندگی راضی هستند. مقایسه ابعاد رضایتمندی از زندگی در بین دانش آموزان بر اساس مقیاس چند بعدی رضایت از زندگی(دوستان، مدرسه، خود، خانواده و محیط زندگی) حاکی از آن است که بیشترین نسبت نارضایتی دانش‌آموزان از محیط زندگی است…
بررسی توزیع توام دو متغیر دینداری و رضایت از زندگی نشان می‌دهد که هم تغییری مثبت بین این دو متغیر به وضوح قابل مشاهده است و دینداران از زندگی رضایت بیشتری دارند. روابط همبستگی بین اجزا و مولفه‌های هر دو متغیر حاکی از آن است که بعد پیامدی که ناظر بر اهمیت دین در زندگی شخصی و نگاه دین به رضایت، موفقیت، خرسندی، سعادتمندی است. بیشترین وابستگی( r=33%) را با رضایت از زندگی دارد. (به ویژه بارضایت از خانواده و مدرسه)
یافته‌های رگرسیون چند متغیری نشانگر است که دینداری 13% از تغییرات رضایت از زندگی در بین دانش‌آموزان را تبیین می‌کند 87% باقی مانده تغیرات رضایت زندگی در بین دانش‌آموزان تابع عوامل دیگر است.
همچنین از بین ابعاد چهارگانه دینداری بعد مناسکی در کنار ابعاد سه‌گانه دیگر(اعتقادی، تجربی، پیامدی) تاثیر خالص در توضیح رضایتمندی ندارد و بعد پیامدی قوی‌ترین پیش بینی‌کننده رضایتمندی از زندگی در بین دانش‌آموزان تحقیق است. (برگرفته از خلاصه طرح)
هرچند این اثرتحقیقی در زمره بهترین آثار تحقیقی موجود در داخل کشور درباره رضایت از زندگی است؛ اما وجود چند نکته نتایج آن را تردید آمیز نموده است.
نکته یکم: “ از لحاظ روش شناسی، تحدید و تصریح مرز میان متغیر مستقل(بعد پیامدی دینداری) ” و متغیر وابسته(رضایت از زندگی) کاملاً اساسی است.
به عبارت دیگر متغیرهای مستقل و وابسته تحقیق باید کاملاً جداگانه تعریف شوند و هرگز نباید متغیر مستقل(بعد پیامدی دین) با توجه به متغییر وابسته(رضایت از زندگی) تعریف گردد. زیرا در این صورت، هنگام اندازه گیری روابط بین متغیرها، بخش اعظم واریانس متغیر وابسته به وسیله متغیر مستقلی تبیین می‌شود که قبلاً به شکلی از روی آن ساخته شده است یا به هم مربوط هستند .
نیز می‌دانیم که بعد پیامدی دین درواقع رعایت دیانت در زندگی روزمره به ویژه رفتارهای غیر عبادی است. با توجه به
این دو مطلب در پژوهش مذکور بعد پیامدی دینداری نباید معطوف به رضایت از زندگی باشد. این در حالی است که
گویه " اعتقاد دینی به انسان کمک می کند که از زندگی خود راضی باشد"و نیز گویه" اعتقاد دینی عامل مهمی در أرامش
روحی روانی انسان است " (عظیمی هاشمی، مژگان,1382 :168 ) از پرسشنامه مذکور ناظربه ارتباط بین دینداری و رضایت از زندگی است.
نکته دوم: ایراد وارد بر کار پژوهشی ایشان این است که تعریف عملیاتی بعد پیامدی دین ناظر به حیطه غالب کنش پاسخگویان نمی‌باشد. می‌دانیم که در ارائه تعریف عملیاتی، محقق باید یک چشمش به تعریف مفهومی(و در صورت فقدان, تعریف اسمی یا تحلیلی) و چشم دیگرش باید ناظر به حیطه غالب کنش پاسخگو باشد. توجه به حیطه غالب کنش سبب می‌شود که پاسخگو خود را در موقعیتی واقعی تصور کند و راحت تر بتواند در مقابل گویه موضع گیری نماید. دو مورد از گویه‌های مذکور در این اثر پژوهشی فارغ از حیطه غالب کنش پاسخگو هستند.
«آدم باید مواظب باشد لقمه حرام نخورد»نیز گویه « مهم نیست که شغل درامدش حلال باشد یا نه مهم این است که شغل پر درامد باشد.» (عظیمی هاشمی.1382 :168 ) بدیهی است که معاملات اقتصادی و....در زمره حیطه غالب کنش افراد در سن و سال دبیرستانی نیست و پاسخگویان در این حوزه فاقد تجربه کافی و لذا فاقد موضع واقعی هستند و لذا امکان ارائه پاسخهای کلیشه‌ای از سوی پاسخگو زیاد می‌گردد که خود سبب غیر نرمال شدن توزیع خرده مقیاس مذکور می‌گردد که در واقع مقدمه پدید آمدن اشکال سوم است.
نکته سوم:در این اثر تحقیقی متغیر وابسته غیر نرمال است ولذا قابلیت استفاده از تحلیل رگرسیون و آزمون t را ندارد.
اشکالات سه‌گانه مذکور سبب می‌شود که مهمترین نتیجه پژوهش مذکور یعنی« بعد پیامدی دینداری قویترین همبستگی را با رضایت از زندگی دارد» مخدوش باشد.
2-1-1-4 : Ryan & Dziurawiec . 2000
محقق به تحقیقی نحت عنوان « دنیا طلبی و نسبت آن با رضایت از زندگی » پرداخته است . این تحقیق درباره پیامدهای اتخاذ یک سبک زندگی مبتنی بر دنیا طلبی است “ نمونه آماری این تحقیق 162 نفر استرالیایی از ناحیه شهری Perth بودند که 6/55 درصد پاسخگویان این تحقیق زن و 4/44 درصد آنان مرد و میانه سنی آنها 5/44 سال بود ” p:190
مراد از دنیا طلبی که برای معادل کلمه Materialism آورده شده است سازه‌ای است که در تعریف آن دو رویکرد متفاوت وجود دارد.

 

 

 

رویکرد نخست(Belk ,1984 ,85): مبتنی بر برخی ویژگیهای شخصیتی همچون اهل چشم و هم‌چشمی بودن، بخیل بودن است. P:187
ورویکرد دوم (Dawsan.1992 ): ارزش دانستن محوریت و قدرت، اهل خوشگذرانی بودن و موفقیت را در مالکیت هر چه بیشتر دانستن است. که رویکرد اخیر در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفته است p: 186
بنابراین آنچنان‌که از فحوای مقاله بر می‌آید مراد از دنیاگرایی، میزان دارایی و ثروت افراد نیست بلکه گرایش و تمایل به کسب دارایی و ثروت‌اندوزی است به تعبیری دیگر ممکن است فردی بضاعت‌ مالی چندانی نداشته باشد ولی ویژگیهای مذکور را ارزش تلقی کرده و عملاً جویای آن باشد.
9ـ در این تحقیق رضایت از زندگی با استفاده از شاخصهایی از طیف Delighted Terrible ]طیف خوشی فراوان[ که متعلق به (Andrews and withey 1976) است؛ استفاده شده ، رضایت کلی از زندگی و رضایت از زندگی در هفت حوزه اسکان، معیار زندگی ]منظور از معیار زندگی میزان تملک مادی استp=186 [زندگی خانوادگی،موفقیت‌ها، شغل، سلامتی، میزان خرسندی و شادی.)
دنیا طلبی از طریق 14 معرف از نسخه اصلاح شده از طیف دنیا‌گرایی (Richins and Dawson (1990, 1992)) استفاده شده ا ست . p:191
* همبستگی پیرسون از نوع Product – Moment آشکار نمود که هر یک از ابعاد زندگی بطور معنی‌داری با زندگی به مثابه یک کل مرتبط بود.
* نتایج این بررسی حکایت از آن داردکه ، افرادی که به لحاظ دنیا‌طلبی در مرتبه بالاتری هستند رضایت کلی از زندگیشان کمتر است. و نیز در حوزه‌های« معیار زندگی»] که بر میزان تملک مادی فرد تأکید دارد[
« زندگی خانوادگی» و« میزان خرسندی و شادی» کمتر است. حوزه‌های مذکور برخی بر تملک‌مادی و برخی بر روابط بین فردی تأکید دارد. p:193
2-1-1-5 : علیخواه.1383
نویسنده در اثر تحقیقی خود تحت عنوان« سنجش مفاهیم اساسی علوم اجتماعی » به جمع آوری مفاهیم اساسی علوم اجتماعی در میان آثار پژوهشی دانشجویان کارشناسی ارشد و دکترا پرداخته است. دو اثر پژوهشی که نویسنده از آنها نیز یاد کرده است آتار پژوهشی آقایان فریدون علیخواه ـ نویسنده ـ و فیض ا... نوروزی است.اگر چه در هر دو اثر مذکور به متغیر « رضایت از زندگی» پرداخته شده است، اما از آنجا که در هر دواثر رضایت از زندگی متغیر اصلی (وابسته) پژوهش نبوده است؛ به نظرمی رسد به اندازة کافی مورد موشکافی قرار نگرفته است.
به اختصار می توان گفت که در اثر پژوهشی آقای علیخواه برای « رضایت از زندگی» شش بعد در نظر گرفته شده است که عبارت هستند از: 1- رضایت از زندگی خانوادگی (شامل رضایت از همسر و فرزند) 2- رضایت از شغل 3- رضایت از روابط اجتماعی (همکاران و همسایگان) 4- رضایت از در آمد 5- رضایت از تحصیلات 6- رضایت از تسهیلات مهم خانواده. که در سؤالات مذکور میزان رضایت از زندگی در قالب طیف پنج گزینه ای لیکرت مورد سنجش قرار گرفته است. نتایج این پژوهش حکایت از آن دارد که هر چه رضایت از زندگی بیشتر باشد گرایش به آزادی بیشتر است. (صص 340-339). نکته قابل ذکر در باره کار ایشان این است که متغیر رضایت از زندگی در این تحقیق فاقد روایی محتوایی است .یعنی برخی از حیطه های رضایت از زندگی مانند « رضایت از خود» آورده نشده است.
در اثر پژوهشی دوم نیز می توان به اختصار گفت که برای رضایت از زندگی پنج بعد در نظر گرفته شده است که عبارتند از رضایت از رشتة تحصیلی، رضایت از محلة سکونت، رضایت از خانواده، رضایت از کشور و رضایت از مسؤولین. در پرسشنامة مذکور متغیر رضایت در قالب طیف سه گزینه ایی لیکرت مورد سنجش قرار گرفته است. نتایج تحقیق حکایت از آن دارد که میزان رضایت از زندگی با فردگرایی رابطة ای زیاد دارد.(صص 8-257)
در باره اثر ایشان دو نکته قابل ذکر است: نکتة نخست اینکه متغیر رضایت از زندگی در این تحقیق فاقد روایی محتوایی (Content validity) است .مثلادر این اثر نیز رضایت از خود و رضایت از محیط کار یا تحصیل مورد بررسی قرار نگرفته است. نکتة دوم نیز اینکه متغیر « رضایت از مسؤلین» معطوف به متغیر رضایت اجتماعی است نه رضایت از زندگی.
2-1-1- 6 : Adams. 1969
محقق در اثر تحقیقی خود به نام « تحلیلی از شاخص رضایت از زندگی» برای رضایت از زندگی چند بعد قائل است که عبارت‌اند از: از رغبت به زندگی، تناسب میان اهداف دست‌یافته و آرزوها، شاد و مثبت‌بین بودن، ثبات قدم وشکیبایی و تصور از خود به لحاظ زیستی،‌ روانی و اجتماعی . ( Adams , 1969: 470)
برخی گویه‌های مربوط به این پژوهش به شرح ذیل است.
بعد شادی و مثبت گرا بودن:
1ـ اکنون همچون ایام جوانی شاد هستم
2- این ایام بهترین سالهای زندگی من است.
3- زندگی من از آنچه است می‌تواند بهتر باشد.
4- این ایام دلگیرترین ایام زندگی من است.
5ـ غالب کارهایم برای من خسته کننده است.
6ـ در مقایسه با دیگران من خیلی در خیالات فرومی‌روم.
بعد رغبت به زندگی
1ـ تاکنون چنین بوده که هر آنچه می‌کردم به آن علاقه می‌داشتم
2ـ برای یک ماه یا یک سال آینده‌ام برنامه ریزی دارم.
3ـ درمقایسه با افراد هم سن و سال خودم من فردی موفق بودم.
4ـ هر قدر که می‌گذرد اوضاع بهتر می‌گردد.
5ـ پیش بینی می‌کنم که در آینده امور جالب و خوشایندی برایم روی می‌دهد.
6ـ احساس پیری و خستگی می‌کنم.

2-1- 2 : نگاه به رضایت از زندگی به مثابه یک متغیر بسیط
2 -1-2-1 محسنی.1379
در این اثر تحقیقی که در قالب کتاب چاپ شده است؛ محقق ابتدا به مفهوم رضایت می‌‌پردازد: «رضایت هم متغیر است و هم دارای ابعاد مختلفی است که بدون تردید با نیازهای بشری و ارضای آنها در رابطه است؛» محقق برای رضایت اجتماعی هفت بعد در نظر می‌‌گیرد که عبارتند از «رضایت از شهر محل زندگی، رضایت از خانواده، رضایت از سلامت فردی، رضایت از تغذیه، رضایت از مسکن، رضایت از وضع مالی، رضایت از بخت و اقبال» تمام هفت حوزه مذکور در قالب طیف سه‌ گزینه‌ای لیکرت مورد سنجش قرار می‌‌گیرد.
در این تحقیق رضایت از زندگی گاهی در ذیل رضایت اجتماعی و در زمرة ابعاد آن است که در واقع بعد هشتم آن را تشکیل می‌دهد (ص540)‌ و گاه چیزی متمایز از آن ابعاد است و در زیر مجموعه رضایت اجتماعی قرار نمی‌گیرد. (ص259) در هر حال نظر محقق دربارة این متغیر (رضایت از زندگی) چندان مشخص نیست. در هر حال از نظر محقق«رضایت از زندگی، هر چند که موضوع یا زمینة مشخصی را مطرح نمی‌کند، شاخصی برای بیان سطح رضایت از مجموعه عوامل و عناصر زندگی است؛ و به همین نسبت قضاوت‌های کلی گرایانه‌ای را نیز به همراه دارد. سطح نارضایتی کامل از زندگی برابر با 6/7% و نسبت افراد کاملاً راضی نیز برابر با 7/65% است. نسبت آنها که عقایدی در حد وسط دارند و اظهار می‌کنند تا حدی از زندگی خود راضی هستند به 7/25% می‌رسد. بررسی پژوهشکدة علوم ارتباطی و توسعة ایران در سال 1353 در 24 شهر ایران بر روی 4420 نفر نشان می‌دهد که نسبت ناراضیان از کل زندگی (پرسش کاملاً مشابه) برابر با 7% بوده است. که با نسبت، تشابه کامل دارد.» صص7ـ256
در ادامه رابطه برخی متغیرها با رضایت از زندگی سنجیده شده است که در این میان جنس، سن، وضع تأهل فاقد رابطة معنا‌‌دار است ولی سواد و در‌آمد رابطة معنا‌داری با رضایت از زندگی دارند.
ایراد قابل طرح بر این تحقیق این است که متغیرهای سواد و در‌آمد که هر دو در سطح سنجش رتبه‌ای می‌باشند با آمارة کیدو مورد سنجش قرار گرفته است. نیز رضایت از زندگی فرد صرفاً با یک گویه سنجش شده است: «آیا به طور کلی از زندگی خود راضی هستید؟» شایان ذکر است که ارقام مختلف رضایت اجتماعی در این تحقیق بسیار بالا و قابل تردید است:

 

 

 

مجموع رضایت نسبی و کامل (%) حوزه رضایت
1/97 زندگی خانوادگی
7/92 وضع تغذیه
9/91 وضع سلامت
9/87 وضع مالی
8/85 وضع مسکن
4/83 شهر محل زندگی
6/71 بخت و اقبال

که در مورد رضایت از کل زندگی همچنانکه ذکر شد 7/65 درصد است. ص259
2-1-2- 2: اینگلهارت، رونالد
در این اثر ارزشمند اینگلهارت با توجه به نتایج تحقیقات طولی و میان فرهنگی به بررسی تطبیقی میزان رضایت از زندگی و احساس سعادت در بین چندین کشور اروپایی پرداخته است. او اشاره می کند که «در جمع بندی نتایج بیش از دویست هزار مصاحبه در نه کشور اروپایی» تفاوتهای میان فرهنگی فراوان را که در طول زمان ثابت بوده اند، مشاهده می کنیم به علاوه این تفاوتهاتنها بازتاب اوضاع عینی اقتصادی به طریق مستقیم و ساده نیستند. مثلا مردم ایتالیا هر سال پایینترین سطح رضایت از زندگی را نشان می دهند، از 1973 تا 1988 بجز یک سال (که از آخر در ردیف دوم هستند) همیشه در آخر قرار دارند؛ در طول این دوره پانزده ساله هیچگاه درصد ایتالیایی هایی که از زندگی خود بسیار راضی بوده اند از 15 بالاتر نرفته است. فرانسویان با فاصله کمی بالاتر از ایتالیایی ها قرار دارند ....در نقطه کاملا مقابل، دانمارکی ها قرار دارند که هر سال بالاترین سطح رضایت کلی از زندگی را نشان می دهند بجز یک سال (که در ردیف دوم قرار دارند)، هیچگاه درصد دانمارکی هایی که خود را خیلی راضی بر شمرده اند کمتر از 47 نبوده است. به طور میانگین احتمال اینکه دانمارکی ها از زندگی خود « خیلی راضی » باشند شش برابر ایتالیایی ها است ....
دیگر ملیت ها موقعیت نسبی خود را به طرزی قابل ملاحظه ثابت نگهداشته اند، تنها با یک استثناء یعنی بلژیکی ها؛ کسانی که در تمام دهه 1970 در میان سه تا از راضی ترین ملیتها قرار داشتند اما در دهه 1980 یک کاهش محسوس و ممتد را نشان می دهند تا آنجا که در 1986 به ردیف ششم سقوط می کنند .... این 15 تا 20 درصد تنزل در مقایسه با 50 درصد اختلاف که دانمارکی ها را از ایتالیایی ها جدا می کند آنقدر زیاد نیست؛ اما بیانگر کاهش محسوس در احساس سعادت در میان مردم بلژیک در تقابل با ثبات کلی تفاوتهای مقطعی- ملی مورد مشاهده در سراسر این دوره است. تفاوتهای فرهنگی منطقا پایدار هستند، اما نه ابدی. نوسانهای کوتاه مدت وجود دارد و همانطور که در مورد بلژیک نشان می دهد ممکن است دگرگونیهای مهمی در موقعیت نسبی بعضی ملل پدید آید.
.... علت کاهش رضایت از زندگی در بلژیک را می توان تا حدی ناشی از بیکاری و تورمی دانست که در دهه 1980 در این کشور به سطح فوق العاده بالایی رسیده بود .... در مقابل رضایت از زندگی در آلمان یک روند به سوی بالای نسبتا کم اما قابل درک را نشان می دهد ، کشوری که کمترین نرخ تورم را از سال 1973 تا 1988 داشته است . بنابراین ما رابطه تقریبا زیادی بین نوسان های کوتاه مدت رضایت از زندگی و تجربه های اقتصادی جوامع مزبور می یابیم.
اما یک جنبه به مراتب قابل توجه تر تداوم فرهنگی است که علیرغم این نوسان های کوتاه مدت استمرار می یابد. با وجود تحولات اقتصادی بزرگ بین تجربه های کشورهای مختلف ما شاهد ثبات قابل توجهی در مراتب نسبی مردم در این کشورها هستیم. ایتالیایی ها و فرانسوی ها در همه حال در ردیفهای نزدیک به آخر و دانمارکی ها و هلندی ها در ردیفهای بالا قرار دارند. و علیرغم این حقیقت که اقتصاد آلمان هم در شرایط مطلق و هم در عملکرد نسبی در طول این دوره در مرتبه بالایی قرار دارد، سطح رضایت از زندگی در میان مردم آلمان پیوسته در حد نسبتا پایینی است (اگرچه روندی رو به بالا را نشان می دهد). در مقابل هم درآمد سرانه ایرلندیها و هم درآمد سرانه هلندی ها از آلمانی ها کمتر است و اقتصادشان نیز سطح قابل ملاحظه بالاتری از تورم و بیکاری را در این دوره به نسبت اقتصاد آلمان نشان می دهد، معهذا هم ایرلندی ها و هم هلندی ها دائما سطح بالاتری از رضایت از زندگی را نسبت به آلمانی ها نشان می دهند. اگرچه تفاوتهای فرهنگی در رضایت از زندگی به دگرگونیهای اقتصادی واکنش نشان می دهند اما این واکنش بسیار کند صورت می گیرد. نتیجه گیری ما بسیار ساده اما مهم است: مؤلفه فرهنگی است که زمینه ساز این پاسخ ها است اساسا هر پاسخی تا حدی متاثر از محیطی است که در آن پرسیده می شود و این سوال هم استثناء نیست. پاسخ ها هم بازتاب نوسان های کوتاه مدت (ناشی از رویدادهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نزدیک) و هم بازتاب عامل بلند مدت فرهنگی هستند ....
به نظر ما تفاوت های مقطعی- ملی یک مؤلفه فرهنگی مهم دارند .... این تفاوت ها بازتاب هنجارهای فرهنگی مختلف هستند. دوره های طولانی سعادت و ناکامی می تواند هنجارهای متداول در یک جامعه معین را قوی تر یا سست تر کند و به تمایلات نسبتا منفی یا مثبتی منتهی گردد که بر پاسخ ها تاثیر می گذارد قطع نظر ازاینکه زندگی شخصی فرد پرسش شونده بر چه منوال است. دگرگونیهای کوتاه مدت بیانگر تجربه‌های مستقیم بلاواسطه شخص هستند، اما تفاوتهای مقطعی ـ ملی پایدار بازتاب هنجارهای فرهنگی شناختی هستند و نه غم و شادی فردی که این هم به این معنا نیست که تفاوتها ساختگی هستند. بر عکس، آنها بازتاب تفاوت های عمیق و فراگیر در نگرش هستند. سطح پایین رضایت از زندگی به گرایش های منفی نسبت به کل جامعه مربوط می‌شود… ص32
اشاره می‌کنیم که مؤلفه فرهنگی این تفاوت های مقطعی ـ ملی بازتاب تجربه‌های تاریخی این ملت ها است. دوره‌های طولانی آرزوها و انتظارهای برآورده نشده موجب ظهور نگرش های بدبینانه می‌شود. این گرایش ها ممکن است از طریق جامعه پذیری در دوران پیش از بلوغ از نسلی به نسل دیگر منتقل شود. هراندازه که یادگیری اولیه پایدارتر باشد به ثبات الگوی فرهنگی متمایز بیشتر کمک می‌کند. این واقعیت که ما فقط تا اندازه‌ای می‌توانیم علت های تاریخی تفاوت های فرهنگی را تعیین کنیم، مطمئناً این تفاوت ها را ناپدید نمی‌سازد. آنها ویژگی های فرهنگی مهمی هستند که به تبیین رفتار متفاوت ملت ها کمک می کنند.
به اعتقاد ما یکی از مهمترین علل اختلاف فرهنگی سطح توسعه اقتصادی جامعه است: امنیت اقتصادی احساس عمومی رضایت از زندگی را در جامعه افزایش داده و به تدریج باعث پدید آمدن یک هنجار فرهنگی نسبتاً عالی می‌شود. شواهد تجربی این فرضیه را تأیید می‌کنند…
تفاوت های فرهنگی مورد مشاهده بازتاب تجارب تاریخی چندین نسل یا چندین قرن است و نه فقط ده دوازده سال گذشته.ص33
… اگر چه عامل اقتصادی تنها عامل اختلاف در رضایت از زندگی نیست، به نظر می‌رسد که توسعه اقتصادی با سطوح نسبتاً بالای رضایت از زندگی در ارتباط است.ص35
ارزشها و احساس سعادت رابطه تنگاتنگ اما پچیده‌ای دارند….ص41 وقتی که مردم به خواسته‌ای ارزشمند می‌رسند، احساس خوشبختی و رضایت می‌کنند. لیکن این احساس سعادت ذهنی ذاتاً زود گذر است. در کوتاه مدت ممکن است آنچه شما به دست آورده‌اید موجب سرخوشی شود؛ اما در بلند مدت این طور نیست ـ زیرا اگراینگونه بود فعالیت های هدفمند متوقف می‌شد. پس از مدتی، مردم آنچه را دارند بدیهی پنداشته، زیاده خواهی می‌کنند و

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی تطبیقی رضایت از زندگی دانشجویان دختر و پسر
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد