رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اوضاع سیاسی ایران در زمان رژیم پهلوی

اختصاصی از رزفایل اوضاع سیاسی ایران در زمان رژیم پهلوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

اوضاع سیاسی ایران در زمان رژیم پهلوی


اوضاع سیاسی ایران در زمان رژیم پهلوی

هنگامی که نظام پهلوی در سایه‌ی استبداد و خفقان، به اوج مستی خود رسیده بود، جامعه‌ی ایرانی واکنش‌هایی خاص در این دوران به‌نمایش گذاشت که این واکنش‌ها از چشم درباریان مخفی نماند.
بروز نارضایتی، شکل‌گیری انقلاب اسلامی و شکست سلسله‌ی پهلوی، حلقه‌ی نهایی اوضاع سیاسی جاری در زمان حکومت پهلوی بود. نشانه‌های انحطاط از اواسط دهه‌ی 50 شمسی به چشم می‌خورد و حتی نزدیکان به دربار آن را احساس می‌کردند. مینو صمیمی از جمله‌ی این درباریان بود:
«تقریباً هر روز به قضایایی برمی‌خوردم که از گسستگی بیش از پیش پیوند مردم و رژیم حاکم حکایت داشت. روند امور به جایی رسیده بود که بعضی افراد، بی‌باکانه، در حضور دیگران از رژیم بد می‌گفتند و به انتقاد از فساد مالی و رفتار غیراخلاقی خانواده‌ی شاه می‌پرداختند.»
و همین مطلب از زبان پرویز راجی:
«تا مدتی، من و امثال من، تبلیغاتی را که در مملکت رواج داشت، باور می‌کردیم و تصورمان و یا شاید آرزویمان این بود که دفعتاً معجزه‌ای خواهد شد و یک شبه همه چیز تغییر خواهد کرد. ولی حالا احساس می‌کنیم که تمام آن تصورات و آرزوها، خواب و خیالی بیش نبوده و تبدیل ایران به «پنجمین قدرت صنعتی جهان!» نیز بیش از حد مسخره به نظر می‌رسد. حقیقت این است که ما دارای کشوری عقب مانده و مردمی بی‌تمدن هستیم.»
و تدوام همین امر در ساختار نیروهای مسلح در نوشته‌های عباس قره باغی:
«مهم‌ترین عامل نارضایی در نیروهای مسلح شاهنشاهی در سال‌های اخیر، دو موضوع سوء جریانات مالی و عدم رعایت قانون و عدالت، در امور پرسنلی و مسائل رفاهی و اجتماعی بود.»
واکنش مردم در قبال عملکردهای حکومت پهلوی، در خاطرات فریدون هویدا، به خوبی قابل مشاهده است:
«ولی مردم طبقه‌ی پایین هرگز نمی‌توانستند، برای اقدامات رژیمی ارزش قائل باشند که در رأس آن شاه، دوستان و بستگانش را آزاد گذارده بود تا با اطمینان خاطر، کلیه‌ی امور تجارتی کشور را به خود اختصاص دهند و صرفاً، به فکر پرکردن جیب‌هایشان باشند. در این مورد، حتی طبقات مرفه نیز اکثراً از رفتار شاه و مواضع سیاسی وی، آشکارا انتقاد می‌کردند و روی هم رفته وضع به جایی رسیده بود که با گسترش سایه‌ی دیکتاتوری بر تمام شئون جامعه؛ هر مسأله‌ی نامطلوبی؛ در هرجا به چشم می‌خورد، همگی آن را به شاه نسبت می‌دادند و همین نکته است که می‌تواند علت اصلی نفرت عمومی ایرانیان را از شاه در سال 1357به خوبی آشکار سازد.»
باز هم توصیفاتی از همین دست به قلم پرویز راجی:
«(11آبان 57): جهش‌های سریع اجتماعی و اقتصادی دو دهه‌ی اخیر، این امید را در ما به وجود آورد که به زودی، در جامعه‌ی ایران، شاهد پیدایش عوامل ثبات و برانگیختن احساس مسئولیت در مردم خواهیم بود. ولی همراه با اعلام سیاست فضای بازسیاسی، چون مسئله‌ی بروز آثار ناشی از نارضایتی‌های مردم آن قدرها مورد توجه قرار نگرفت، به همین جهت نیز تشکیلات سیاسی ایران از استحکام چندانی برخوردار نبود، ]جامعه[ دچار ضایعات و صدمات شدیدی شد.»

این فایل دارای 23 صفحه می باشد.


دانلود با لینک مستقیم


اوضاع سیاسی ایران در زمان رژیم پهلوی

تحقیق در مورد رضاشاه پهلوی

اختصاصی از رزفایل تحقیق در مورد رضاشاه پهلوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد رضاشاه پهلوی


تحقیق در مورد رضاشاه پهلوی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه21

 

فهرست مطالب

 

[ویرایش] گیلان

[ویرایش] نمونه‌ای از روایت تاریخ‌نویسان دیگر (مانند عبدالله شهبازی)

[ویرایش] نظر برخی از تاریخ‌نویسان (مانند سیروس غنی و همایون کاتوزیان)

[ویرایش] پادشاهی

[ویرایش] نخست‌وزیری

رضاشاه پهلوی

نام‌ها

رضاشاه در طول زندگی خود و حتی پس از آن به دلایل مختلف به نام‌هائی چند خوانده شده است. در جوانی به نام ناحیه‌ای که از آن برخاسته بود «رضا سوادکوهی» نامیده می‌شد.[1] با ورود به نظامی‌گری به «رضاخان» و سپس، با ذکر درجه نظامی‌اش، به «رضاخان میرپنج» شناخته شد. بعد از کودتای ۱۲۹۹ و به دست‌گرفتن وزارت جنگ و فرماندهی کل قوا او را «سردار سپه» می‌خواندند. پس از رسیدن به سلطنت و انتخاب نام خانوادگی پهلوی به «رضاشاه پهلوی» شناخته شد. در سال ۱۳۲۸ با تصویب مجلس شورای ملی به او لقب «کبیر» داده شد و از آن پس هوادارانش او را «رضاشاه کبیر» می‌خوانند.

[ویرایش] زندگی

[ویرایش] آغاز زندگی و جوانی

رضا در ۲۴ حوت ۱۲۵۶ (ربیع‌الاول ۱۲۹۵ هجری قمری) در روستای آلاشت از توابع سوادکوه مازندران زاده شد. پدرش عباسعلی، سرهنگ فوج سوادکوه، و مادرش زهرا (نوش‌آفرین) که جزو مهاجرین از قفقاز بود. پس از مرگ پدرش در چهل روزگی وی، با مادرش برای پیوستن به دایی خود به تهران آمد. در این سفر رضای نوزاد به شدت بیمار شد و حتی برای یک شب اورا مرده پنداشتند.[۲] و در محله سنگلج در فقر و تهیدستی زندگی کردند.

[ویرایش] خانواده


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد رضاشاه پهلوی

تحقیق در مورد تاریخ شاهنشاهی پهلوی

اختصاصی از رزفایل تحقیق در مورد تاریخ شاهنشاهی پهلوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تاریخ شاهنشاهی پهلوی


تحقیق در مورد تاریخ شاهنشاهی پهلوی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه50

 

فهرست مطال

1-در مورد رضاخان

 

2-در مورد مدرّس و مصدّق

 

3-ضدّیت با روحانیت

 

4-لباس متّحد شکل

 

5-سانسور مطبوعات

 

6- کشف حجاب اجباری

 

7- قانون نفت

 

8- اجباری شدن کلاه شاپو

 

9- کناره گیری اجباری از پادشاهی

 

10- خاتمه ی کار

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1- درمورد رضا خان

 

رضا خان ، معروف به (پالانی میر پنج پهلوی) ، سر سلسله ی خاندان پهلوی در ایران بود ، که نیم قرن بر این سرزمین از سال(1299 ه  ش مطابق 1921 م الی 1357 ه ش مطابق 1979 م ) حکومت کردند .

 

وی در 24 اسفند ماه 1257 ه ش مطابق 15/مارس/1878 م ، برابر ربیع الاوّل سال 1295 هجری قمری ، در یکی از بلوک مازندران ، در روستای متروک این شهر ،به نام آلاشت ، در منطقه سواد کوه متولّد شد . سواد کوه ، یکی از نواحی مازندران ، و یکی از استان های ساحلی دریای خزر است .

 

جدّ اعلی وی ، (مراد علی خان) معروف به (باوندی) بود ، و با درجه ی سرگردی در فوج (سوادکوه) خدمت می کرد ، ویکی از صحنه های آن جنگ کشته شد .

 

پدر او  ، سرگرد عباسعلی خان باوندی بود ، که او نیز مانند پدرش ، مردی نظامی بود ، و به درجه ی سرگردی رسید ، و فرمانده ی فوج  اوّل هفتم سواد کوه بود ،  که روز 8/آذر ماه/1255 شمسی (درحدود 8 ماه از تولّد رضا خان) ، بدرود حیات گفت ، و سرپرستی و تربیت او ، به عهده ی برادرش نصرالله خان ، که فرمانده ی جنگ سواد کوه بود ، محوّل شد ، و به توصیه و راهنمایی او ، برادر زاده اش که خود عشق سپاهیگری داشت ، در سال 1267 شمسی ، وارد فوج سوادکوه شد .

 

خیلی ها ازاو شنیده اند که می گفته : مادرم در شیر خوارگی مرا از تهران به سوادکوه می آورده ، در بین راه گرفتار بوران شده ، وقتی به یکی از کاروانسراهای سنگی بین راه رسیده  ، مرا مرده پنداشته و در آخور طویله ای انداخته و رفته است ، بعد از ساعتی بر اثر گرمی طویله من جان گرفته ، سر و صدا راه انداخته ام ، یکی از افراد قافله ی بعدی که مادرم را می شناخته ، از نشانی کاروانسرا دارکه زنی را به این نشان دیده که به این طویله با یک بچّه وارد شده ، دانسته است من بچّه ی همان زن آشنای او هستم ، و مرا برداشته ، ودر منزل به مادرم رسانده است واین حقیقت را امروز هم روستایی های حول و حوش این کاروانسرا برای یکدیگر و عابـرین ، سینه به سینه ، نقل می کنند و معروف است .

 

سرهنگ سید جواد خان صوفی نقل می کند که رضای قزاق روزی برای تفریح به دولاب و قهوه خانه آنجا می رود ، قهوه چی ، از او احترامی بجا نمی آورد ، و چند باری که برای او چای می آورد ، سرد و کم رنگ و از قوری پس آب بوده است ، و رضا ناراحت چیزی نمی گوید ، ولی فردا صبح که قهوه چی به قهوه خانه می آید ، نیمکت بزرگ و سنگین خود را نمی بیند ، پس از تحقیق آن را در وسط خندق پیدا می کندو دانسته می شــود که رضاقزاق به انتقام چای های قهوه چی ، نیمکت را تنهایی و در نیمه شب به خندق می اندازد ، و از آن روز ، قهوه چی به او احترام می گذاشت .

 

2-در مورد مدرّس و مصدّق

 

مدرّس و مصدّق ، دو رهبر بزرگ دوران شاهنشاهی پهلوی بودند ، دو فردی که سر تا سر عمرشان را در راه دین و وطن ، آزادی و استقلال و حفظ تمامّیت ارضی و امنّیت کشور صرف کردند .

 

هر دو ، گام به گام هم در مبارزه با استبداد ، دیکتاتوری ، قدم برداشتند ، و با طرح های غربی و شرقی و ضد ملّی و دینی مبارزه کردند .

مدرّس و مصدّق ، در اجتمب

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تاریخ شاهنشاهی پهلوی

تحقیق در مورد اشرف پهلوی

اختصاصی از رزفایل تحقیق در مورد اشرف پهلوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد اشرف پهلوی


تحقیق در مورد اشرف پهلوی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه18

 

فهرست مطالب

 

 

فهرست مطالب

مقدمه

زندگینامه

نقش اشرف در دوره دوم پهلوی

اشرف و رزم‌آرا

فساد جنسی اشرف

مبارزه پنهانی دکتر مصدق و اشرف

نتیجه‌

منابع

 

 

 

 

 

 

 

اشرف پهلوی

 

 

 

مقدمه

اشرف پهلوی خواهر همزاد محمدرضاشاه پهلوی بود. نام وی در زمان تولد «زهرا» بود که بعدها به «اشرف‌الملوک» و «اشرف» تغییر یافت.

 

 

زندگینامه

وی در سال ۱۲۹۸ ه.ش هم‌زمان با برادرش محمدرضا از بطن تاج‌الملوک آیرملو به دنیا آمد. او پس اتمام تحصیلات رایج آن زمان و رسیدن به سن رشد، بنا به توصیه پدرش رضا شاه پهلوی با علی قوام پسر قوام الملک شیرازی ازدواج کرد که بعد از ۲۰ شهریور این امر به طلاق انجامید. ثمره آن هم پسری بنام شهرام پهلوی نیا بود .

وقتی رضا شاه مجبور به ترک ایران شد، اشرف در آخرین دیدار با پدر مأموریت یافت تا یاور و همدم برادرش محمد رضا شاه باشد.

دومین ازدواج او با احمد شفیق، خواهر زاده ملک فاروق پادشاه مصر بود که ثمره آن هم دو فرزند بنامهای شهریار شفیق و آزاده شفیق بود.

وی در دوران نخست وزیری مصدق بخاطر دخالت در سیاست و حمایت از مخالفان دولت از کشور تبعید شد و به فرانسه رفت. قبل از کودتای ۲۸ مرداد با نام «بانو شفیق» وارد تهران شد که این مسافرت طولی نکشید و قصد او فقط رساندن پیام نمایندگان انگلیس و آمریکا به محمدرضا شاه و تشویق او به همراهی با کودتا بود. بعد از مدتی ازدواج او با شفیق به طلاق انجامید (احمد شفیق مدتی رئیس کل شرکت هواپیمائی کشور می‌شود و بعدها به تجارت می‌پردازد و مدتی بعد بر اثر سرطان فوت می‌شود). اشرف بعد از سال ۴۰ با جوان تحصیل کرده‌ای به نام مهدی بوشهری پور در پاریس ازدواج می‌کند .

اشرف پهلوی نماینده ایران در چند سازمان‌های بین‌المللی بود و در طول حکومت برادرش با بسیاری از سیاستمداران از جمله بوتو - جواهر لعل نهرو - گاندی - استالین - مارشال تیتو - هایلا سلاسی - جان اف کندی - چائوشسکو و سوهارتو دیدار داشت.

اشرف بخاطر شخصیت قوی و دخالتش در سیاست ایران و دست داشتن در معاملات مشکوک مالی و اقتصادی و نیز زندگی خصوصی جنجال‌برانگیزش مورد مخالفت شدید مخالفان جکومت پهلوی و انتقاد شدید دکتر محمد مصدق قرار داشت و از مصادیق فساد اخلاقی و مالی این رژیم شناخته می‌شد. نقش وی در کودتای ۲۸ مرداد بسیار کلیدی بود.

فرزندان اشرف پهلوی

شهرام پهلوی‌نیا (قوام) که تحصیلات خود را در آمریکا به پایان برد و به تجارت پرداخت و با نیلوفر افشار ازدواج می‌کند .

شهریار پهلوی‌نیا (شفیق) بعد از گذراندن تحصیلات نظامی در امریکا فرمانده یگان هاورگراف در بندرعباس می‌شود و با مریم اقبال (دختر دکتر منوچهر اقبال) ازدواج می‌کند. در اواخر بهمن ۵۷ در حالی که نیروهای سپاه پاسداران وی تعقیب می‌کردند با یک قایق موتوری خود را به امارات رسانید و عازم پاریس شد و در دی ۱۳۵۸ در حالی که رو به سوی خانه بود توسط دو موتورسوار مسلح ترور و فوت شد .

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اشرف پهلوی

دانلود مقاله تاریخ شاهان ایران از مادها تا عصر پهلوی

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله تاریخ شاهان ایران از مادها تا عصر پهلوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

(708-550 قبل از میلاد)
مادها اولین حکومت و دولت مستقل ایرانی را تشکیل دادند. اینکه بطور دقیق چه زمانی دولت مادها تشکیل شد معلوم نیست اما آنچه مشخص شده آن است که در زمان اقتدار آشوریان، مادها دولت تأسیس کردند. در ابتدا قبیله های ماد 6 تا بودند که از این میان «پارتاکن ها» جنگجو و دلیر بودند و بر عکس آنها مغ ها، صلح جو و آرام. شش قبیلة مادها همواره در حال نزاع با یکدیگر بودند به همین علت آشوریها می توانستند به راحتی بر آنها تسلط داشته باشند.
مادها دامپرور و کشاورز بودند. این شش قبیله مادی تا زمانی که دیااکو پا به عرصه گذاشت همچنان اختلاف داشتند اما دیااکو آنها را متحد کرد و مقام قضاوت آن ها را بر عهده گرفت. در واقع دیااکو اولین دولت مادها را بنیان نهاد. دیگر پادشاهان ماد به شرح زیر هستند:
فرورتیش (655-633 قبل از میلاد)،‌ هووخ شتر (633-585 قبل از میلاد)، ایخ توویگو (585-550 قبل از میلاد).
سرانجام پارسی ها به فرماندهی کوروش سپاه ایخ توویگو را شکست داد و بدین گونه حکومت مادها به پایان رسید و دوران پادشاهی هخامنشیان آغاز گردید. از پادشاهان ماد کتیبه و دست نوشتة مستقلی بدست نیامده. آنچه دربارة مادها می دانیم از میان کتیبه های بابلی و آشوری استخراج شده است.

 


دیااکو (دیوکس)
(708-655 قبل از میلاد)
قبیله های مادها شش قبیله بودند که هیچگاه با هم اتحادی نداشته و زیر سلطة آشوریها بودند. مادها توسط آشوریها زمانی طولانی استثمار شدند. سرانجام یکی از بزرگان مادی به نام دیااکو که مقام قضاوت را در میانشان بر عهده داشت، قبایل شش گانه را با هم متحد کرد و اولین دولت مادها را بنیان نهاد. بعد از مدتی دیااکو از کار قضاوت کناره گرفت. بعداز آن دزدی و نا امنی همه جا را فرا گرفت و مادها از وی خواستند تا ریاست را بر عهده بگیرد. دیااکو بعد از اینکه اختیارات تام از آنها گرفت ریاست قبیله اش را بر عهده گرفت. وی ابتدا سربازانی برای حفاظت خود و خانواده اش استخدام کرد سپس در دامنه کوه الوند، شهری بنام اکباتان که همان همدان امروزی (هگمتانه) است را ایجاد کرد. و آن را پایتخت خود قرار دادند، او هفت دیوار که هر کدام یک رنگ داشت در اطراف همدان ایجاد نمود. برجهای دیوارها طلایی رنگ بودند. دوران پادشاهی دیااکو با پادشاهی «سناخریب» سلطان آشوریها مصادف بود. سناخریب که سرگرم جنگ با عیلامی ها و بابلی ها بود به مادها توجه ای نداشت.
از طرفی بدلیل طبع آرامی که دیااکو داشت، با دادن باج و خراج سرزمینش را از حملة آشوریها محفوظ نگاه می داشت.
از کارهای مهم دیااکو متحد کردن قبیله های شش گانة مادها بود. علاوه بر آن به آبادانی شهرها و مناطق مختلف سرزمینش همت گماشت و از میانشان به جمع آوری سپاه مشغول شد تا در صورت لزوم بتواند با دشمنانش جنگیده و آنها را نابود کند. او می خواست دشمن اصلی مادها یعنی دولت آشوری را نابود کند ولی قبل از اینکه بتواند کاری انجام دهد دار فانی را وداع گفت.
در واقع نخستین مردمی که به سرزمین ایران آمدند آریائی ها بودند. آنها حدود 3500 سال پیش به این سرزمین آمدند و در دشتهای سرسبز و سرزمینهای آباد کوهستانی مسکن گزیدند. از آن زمان سرزمین ما، ایران نامیده شد، آریائی ها چند دسته بودند که یکی از آن دسته ها مادها بود. مادها در غرب و شمال غربی ایران ساکن شدند.
هووخ شتر
(633-585 قبل از میلاد)
بزرگترین پادشاه ماد، هووخ شتر بود. او بعد از کشته شدن «فرورتیش» روی کار آمد. فرورتیش که پسر دیااکو بود در تمام مدت 22 سال پادشاهی اش، آرزوی شکست دادن آشوریها را داشت اما موفق به این کار نشد. هووخ شتر (کیاکسار) می دانست که برای شکست آشوریها نیازمند سپاهی منظم با آموزشهای جنگی لازم می باشد. پس چنین کرد و سپس به سرزمین آشوریها حمله کرده و شهر نینوا را تسخیر کرد. اما در همین موقع مجبور شد برای مقابله با حملة «سَکاهها» به کشورش بازگردد. وی شکست سختی از «سَکاهها» خورد و نزدیک به 28 سال سرزمین ماد میدان تاخت و تاز سَکاهها شد. هووخ شتر که دانست با جنگ نمی تواند از پس سَکاهها برآید پس دست به حیله زد. با آنها به ظاهر از در دوستی درآمد و سران شان را به ضیافتی در کاخش مهمان کرد. سپس با سم های قوی آنها را مسموم نموده و فرمان کشتنشان را داد. بعد بدین ترتیب بالاخره سَکاهها از ایران رانده شدند. هووخشتر وقتی خیالش از دست سَکاهها راحت شد، بار دیگر به فکر جنگ با آشوریها افتاد. این بار با پادشاه بابل متحد شد. و هر دو به کمک یکدیگر پادشاه آشوریها را شکست دادند. متصرفات آشوریها در آسیای صغیر (ترکیة امروز) به تصرف مادها درآمد و بابلیها سرزمین شام و فلسطین را از آن خود کردند.
انقراض حکومت چهل سالة آشوریها یکی از حوادث مهم آن دوران بود.
از دیگر وقایع مهم روزگار پادشاهی هووخشتر، فتح «لیدی» بود. لیدی کشوری بود که پادشاهش در آن زمان به اوج قدرت و ثروت رسیده و «سَکاهها» و یونانیها را در جنگ مغلوب کرده بود. هووخ شتر که بعد از غلبه بر آشوریها احساس غرور می کرد با سپاهیانش به مرزهای کشور لیدی حمله برد. اما لشکر قدرتمند لیدی در برابرش مقاومت کرد. این جنگ که شش سال طول کشید سرانجام در 28 مه سال 585 قبل از میلاد کسوف روی داد. طرفین دعوا کسوف را علامت خشم خداوند دانسته و صلح کردند. با وساطت پادشاه بابل رود هالیس مرز بین دو کشور شد و پادشاه لیدی، دخترش را به پسر هووخشتر داد. یک سال بعد هووخشتره در سال 584 قبل از میلاد درگذشت.
او یکی از پادشاهان بزرگ و با کفایت مادها بود که مردمش را از اسارت آشوریها نجات داد، سَکاهها را از کشور بیرون راند و کشورش ایران را بزرگترین و قویترین حکومتها در دنیای قدیم نمود.

 

 

 

سلسلة هخامنشیان
(550-330 قبل از میلاد)
هرودت، هخامنش را بنیانگذار این سلسله می داند، سلسله ای که 220 سال در ایران حکومت کرد. اما از آنجایی که کوروش توانست پارسها را متحد کند و سلسلة پادشاهی بزرگی را تأسیس کند او را مؤسس واقعی هخامنشیان می نامند. هخامنش رهبر طایفة پارسها بود و چون کوروش از نوادگان او بود، این سلسله را هخامنشیان نامیدند.
پارسها طایفه ای از اقوام هند و اروپایی بودند که به فلات ایران کوچ کردند. کم کم سرزمینی که پارسها در آن اقامت داشتند نام پارس را به خود گرفت. آنها مردمی کشاورز و دامپرور بودند که به شش قبیله تقسیم می شدند که هخامنش سعی در متحد نمودن آنها کرد.
دولت بزرگ و با عظمتی که توسط پادشاهان هخامنشی ایجاد شد از قوی ترین و شاید بزرگترین دولت های جهان باستان بوده است. این پادشاهان زرتشتی بودند ولی مذهب خود را به دیگران تحمیل نمی کردند و هر کس دارای دین و آئین خودش بود. در دوران هخامنشی ایران به اوج کمال خود رسید که دیگر هیچگاه چنین اقتداری تکرار نشد. خط دوران هخامنشی میخی بود که چهل و دو علامت داشت.
هخامنشیان به ایجاد بناهای با عظمت بسیار اهمیت می دادند. از بناهای یادگار آن دوران پاسارگاد، شوش و تخت جمشید است.
تعداد پادشاهان هخامنشی را سیزده تن ذکر کرده اند که نام آنها چنین است. کوروش کبیر (550-529 قبل از میلاد)، کمبوجیه (529-523 قبل از میلاد)، داریوش اول (بزرگ) (523-486 قبل از میلاد)، خشایار شاه (486-466 قبل از میلاد)، اردشیر اول (اردشیر درازدست) (466—426 قبل از میلاد)، داریوش دوم (423-404 قبل از میلاد)، اردشیر دوم (404-361 قبل از میلاد)، اردشیر سوم (361-338 قبل از میلاد)، ارشک (338-336 قبل از میلاد)، داریوش سوم (336-330 قبل از میلاد).
کورش کبیر
(550-529 قبل از میلاد)
آریائی ها چند دسته بودند؛ مادها، پارسها و پارتها. مادها با هم متحد نبودند پادشاهان آنها، مانند بسیاری از پادشاهان دیگر، هنگامی که به پیروزی می رسیدند به مردم ظلم و ستم می کردند. مردم نیز از کمک به آنان خودداری می کردند. کوروش رهبر پارسها از این ضعف استفاده کرد و به جنگ با مادها پرداخت. او پادشاه ماد را شکست داد و خود پادشاه ایران شد. کوروش هخامنشی را بنیانگذار پادشاهی 2500 سالة ایران می نامند که علاوه بر متحد کردن پارسها و مادها، کشورهای بزرگ زمان خود را از جمله «لیدی» و «بابل» را فتح کرد و آن ها را تصوف نمود.
کوروش نوة ایخ توویگو (آستایگ بور که برای فتح سرزمین مادها) پدربزرگش را شکست داد و با دست یافتن به گنجینه های مادها، بر نیروی رزمی خود افزود. کوروش در تاکتیکهای رزمی و سرعت عمل همتا نداشت. وی در نبرد از شتران جنگی استفاده می کرد. همان کاری که نادر چندین قرن بعد در نبرد کرنال انجام داد.
کوروش پس از فتح لیدی، به سراغ شهرهای معتبری در ساحل غربی آسیای صغیر رفت و آن نواحی را به تصرف خویش درآورد. حاکمان ایرانی در آنجاها به کار گمارد. وی در مدت 8 سال علاوه بر آنکه مناطقی را به تصرف خود درآورد، شهری نیز در کنار رود سیحون ساخت که آن را شهر کوروش نامید. همان شهری که در حملة اسکندر ویران شد. کوروش پس از فتح بابل بیانیه ای صادر کرد که در حفریات آن ناحیه بدست آمده است او در این بیانیه تاریخی مردم را به صلح و دوستی دعوت کرده و خدماتش را برای جهانیان بر شمرده است.
می گویند کوروش در نبرد با ماسگت ها که ساکنان بین دریای خزر و کوههای آرال بودند، در سال 529 قمری کشته شد. گویا کوروش ملکة آنان را خواستگاری کرد ولی مورد بی اعتنایی واقع شد پس با آنان جنگید و در آن جنگ زخمی و سپس کشته شد. سرداران او جنازه اش به پارس منتقل کرده و در مقبره اش در (مشهد مرغاب) دفن نمودند.
اروپائیان تدبیر و کاردانی کوروش را همواره ستوده اند. کوروش برخی اوقات از خزانه اش شهرهای ویران شده را از نو می ساخت. بطوری که شهرهای جدید اورشیلم را که توسط بخت النصر از بین رفته بود دوباره ساخت و اروپائیان کوروش را سیروش نامیده و وی را بزرگترین پادشاه ایران باستان دانسته اند.
کمبوجیه
(529-523 قبل از میلاد)
پسر کوروش کبیر دومین پادشاه هخامنشی است. وی حکومت خوارزم و باختر و پارت و کرمان را داشت. از آنجا که مردم «بردیا»، پسر دیگر کوروش، را دوست می داشتند، کمبوجیه بر او حسد برده قبل از عزیمت خود به مصر، پنهانی او را کشت. موافق مفاد کتیبة بیستون بردیا قبل از عزیمت کمبوجیه به مصر کشته شد. باید دانست که این ماجرا در پنهانی رخ داد و جز سه تن از محارم شاه کس دیگری از آن با خبر نگردید. کمبوجیه سه سال پس از مرگ پدر، به مطیع کردن ایالات پرداخت و در سال 526 هجری قمری عازم تسخیر مصر شد. لشکریان کمبوجیه از غزه (در ساحل دریای مغرب) داخل کویر شدند و در مدت سه روز آن را با کمک اعراب طی کردند. مقارن این احوال آمازیس فرعون مصر که مرد مدبر و باهوشی بود فوت کرد و پسامتیک (فسمتیخ) سوم جانشین او شد. سپاهیان ایران از کویر گذشته به «پلوزیوم» که بر مصب اول شعبة نیل از طرف مشرق واقع بود رسیدند و با سپاهیان مصر در نبرد شدند و آنان را به سختی درهم شکستند

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   26 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تاریخ شاهان ایران از مادها تا عصر پهلوی