رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق لایه های هفت گانه مدل مرجع ( OSI) 38 ص

اختصاصی از رزفایل دانلود تحقیق لایه های هفت گانه مدل مرجع ( OSI) 38 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 39

 

واحد زنجان

رشته تحصیلی : کارشناسی کامپیوتر

موضوع

تهیه و تنظیم از : ساناز وفائیان

استاد مربوطه : جناب آقای دکتر مدیری

زمستان 80

مقدمه

تا چند سال قبل ، طراحی شبکه های کامپیوتری ، هنری مرموز و پیچیده بود . هر سازنده سیستم های کامپیوتری برای شبکه اش معماری خاص خود را داشت و هیچ کدام از این معماری ها با یکدیگر سازگاری نداشتند ، ولی امروزه وضعیت به کلی با گذشته متفاوت است . تقریباً کلیه دست اندرکاران صنایع مرتبط با کامپیوتر ، روی مجموعه ای از استانداردهای بین المللی برای تشریح شبکه های کامپیوتری به توافق رسیده اند . این استاندارد ها تحت عنوان مدل مرجع اُاِس آی شناخته می شوند . در آینده نزدیک ، تقریباً تمامی معماری های دیگر برای شبکه ها ناپدید خواهند شد و کامپیوتر های سازنده به سادگی خواهند توانست با کامپیوتر های سازنده دیگر ارتباط برقرار کنند و بدین ترتیب به کارگیری شبکه ها بیش از پیش عمومیت خواهد یافت .

معرفی

سه قرن گذشته هر کدام تحت تسلط یک تکنولوژی بوده است قرن هجدهم قرن سیستم های مکانیکی بود که انقلاب صنعتی را به همراه آورد و قرن نوزدهم دوران موتورهای بخار بود در قرن بیستم تکنولوژی مسلط ،تکنولوژی جمع آوری ،پردازش و توزیع اطلاعات بوده است.همراه با دیگر تغییرات شاهد نسب شبکه های جهانی تلفنی اختراع رادیو و تلویزیون،تولد و رشد بی سابقه صنعت کامپیوتر و پرتاب ماهواره های مخابراتی بوده ایم .

همان گونه که به سالهای پایانی این قرن نزدیک می شویم تفاوت های بین جمع آوری ،انتقال ،ذخیره سازی و پردازش اطلاعات از بین می روند .و این امور به سرعت به یکدیگر نزدیک می شود .سازمانهایی به صدها دفتر که در مناطق جغرافیایی پراکنده ای قرار گرفته اند توقع دارند که اطلاعات مربوط به وضعیت دورترین دفاتر خود را با فشار تکمه دریافت کنند به موازات ازدیاد توان ما در جمع آوری،پردازش و توزیع اطلاعات و تقاضا برای پردازش پیچیده تر اطلاعات با سرعت بیشتری افزایش می یابد.

هر چند صنعت کامپیوتر در مقایسه با دیگر صنایع (مانند صنایع اتومبیل و یا حمل و نقل هوایی )صنعت جوانی است اما در زمانی کوتاه پیشرفت خیره کنند های داشته ای است دردو دهه اول پیدایش سیستم های کامپیوتری ،این سیستم ها بسیار متمرکز بوده اند و اغلب در یک اطاق بزرگ قرار داشتند معمولا این اطاق دیوارهایی شیششه ای داشت تا بینندگان بخوبی از هیبت الکترونیکی دستگاهها حظ بصر ببرند یک دانشگاه یا شرکت متوسط ممکن بود یک یا دو دستگاه کامپیوتر داشته باشد در حالی که این تعداد در سازمانهای بزرگتر به حداکثر چندین دستگاه می رسید در آن زمان این فکر که طی بیست سال آینده کامپیوتر هایی با همان توان به اندازه ای کوچک تر از یک تمبر پستی به شکل انبوه میلیونی ساخته خواهد شد.از مقوله افسانه های علمی تخیلی بود.نزدیکی بین کامپیوتر و ارتباطات آثار عمیقی بر چگونگی سازماندهی کامپیوترها داشته است.

ساختار شبکه

در اینجا توجه خود را از تأثیرات اجتماعی شبکه های کامپیوتری به مسائل فنی درگیر در طراحی یک شبکه معطوف می کنیم در هر شبکه مجموعه ای از ماشینها برای اجرای برنامه های کاربران وجود دارند .ما با استفاده از واژه های به کاربرده شده در اولین شبکه اساسی و مهم یعنی آرپانت این ماشینها را میزبان می نامیم واژه سیستم انتهایی نیز در مواقعی به همین منظور به کار برده می شوند میزبان ها از طریق زیر شبکه ارتباطی که بهد اختصار زیر شبکه نامیده می شوند با یکدیگر در ارتباطند وظیفه یزر شبکه حمل پیامها بین میزبانها است همان طور که سیستم تلفن کلمات را از گوینده به شنونده حمل می کنند با جدا سازی امور کاملا مخابراتی شبکه(زیر شبکه) از امور کاربردی آن (میزبان)طراحی کامل شبکه بسیار آسانتر می شود.

در اکثر شبکه های منطقه ای زیر شبکه شامل دو جزء متمایز است خطوط انتقال و عناصر راه گزینی خطوط انتقال که آنها را مدارات ،کانالها یا شاه سیمها نیز می نامند بیت های اطلاعاتی را بین مکیزبانها انتقال می دهد .

عناصر راه گزینی کامپیوتر های خاص منظور برای اتصال دو یاچند خط انتقال هستند هنگام دریافت داده بر روی یکی از خطوط ورودی عنصر راه گزینی باید خط خروجی لازم برای انتقال آنرا تعیین کند .دوباره با پیروی از واژه شناسی بکار رفته در آرکانت عناصر راه گزینی را پردازنده های واسط پیام(آی.ام.پی)خواهیم نامید اگر چه عبارت گره راه گزین بسته سیستم میانی و یا مرکز راه گزینی داده نیز متداول اند .متاسفانه


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق لایه های هفت گانه مدل مرجع ( OSI) 38 ص

تحقیق و بررسی در مورد هفت خوان رست1

اختصاصی از رزفایل تحقیق و بررسی در مورد هفت خوان رست1 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

هفت خوان رستم

خوان اوّل: بیشه شیر

 رستم برای رها کردن کی کاوس از بند دیوان بر رخش نشست و بشتاب رو براه گذاشت. رخش شب و روز می تاخت و رستم دو روزه راه را به یک روز می برید، تا آنکه رستم گرسنه شد و تنش جویان خورش گردید. دشتی برگور پدیدار شد. رستم پی بر رخش فشرد و کمند انداخت و گوری را به بند در آورد. با پیکان تیر آتشی برافروخت و گور را بریان کرد و بخورد. آنگاه لگام از سر رخش باز کرد و او را بچرا رها ساخت و خود به نیستانی که نزدیک بود درآمد و آنرا بستر خواب ساخت و جای بیم را ایمن گمان برد و بخفت و برآسود.

 اما آن نیستان بیشه شیر بود. چون پاسی از شب گذشت شیر درنده به کنام خود باز آمد. پیلتن را بر بستر نی خفته و رخش را در کنار او چمان دید. با خود گفت نخست باید اسب را بشکنم و آنگاه سوار را بدرم. پس دمان بسوی رخش حمله برد. رخش چون آتش بجوشید و دودست را برآورد و بر سر شیر زد و دندان بر پشت او فرو برد. چندان شیر را برخاک زد تا وی را ناتوان کرد و از هم درید.

 رستم بیدار شد، دید شیر دمان را رخش از پای درآورده. گفت «ای رخش ناهوشیار، که گفت که تو با شیر کارزار کنی؟ اگر بدست شیر کشته می شدی من این خود و کمند و کمان وگرز و تیغ و ببر بیان را چگونه پیاده به مازندران می کشیدم؟»

 این بگفت و دوباره بخفت و تا بامداد برآسود.

 خوان دوم: بیابان بی آب

 چون خورشید سر از کوه برزد تهمتن برخاست و تن رخش را تیمار کرد و زین بروی گذاشت و روی براه آورد. چون زمانی راه سپرد بیابانی بی آب و سوزان پیش آمد. گرمای راه چنان بود که اگر مرغ برآن می گذشت بریان می شد. زبان رستم چاک چاک شد و تن رخش از تاب رفت. رستم پیاده شد و ژوبین در دست چون مستان راه می پیمود. بیابان دراز و گرما زورمند و چاره ناپیدا بود. رستم بستوه آمد و روی به آسمان کرد و گفت «ای داور دادگر، رنج و آسایش همه از توست. اگر از رنج من خشنودی رنج من بسیار شد. من این رنج را برخود خریدم مگر کردگار، شاه کاوس را زنهار دهد و ایرانیان را از چنگال دیو برهاند که همه پرستندگان و بندگان یزدان اند. من جان و تن در راه رهائی آنان گذاشتم. تو که دادگری و ستم دیدگان را در سختی یاوری کار مرا مگردان و رنج مرا بباد مده. مرا دستگیری کن و دل زال پیر را بر من مسوزان.»

هم چنان می رفت و با جهان آفرین در نیایش بود، اما روزنه امیدی پدیدار نبود و هردم توانش کاسته تر می شد. مرگ را در نظر آورد و بدریغ با خود گفت «اگر کارم با لشکری می افتاد شیروار به پیکار آنان می رفتم و به یک حمله آنان را نابود می ساختم. اگر کوه پیش می آمد بگرز گران کوه را فرو می کوفتم و پست می کردم و اگر رود جیحون برمن   می غرید به نیروی خداداد در خاکش فرو می بردم. ولی با راه دراز و بی آب و گرمای سوزان دلیری و مردی چه سود دارد و مرگی را که چنین روی آرد چه چاره می توان کرد؟»

درین سخن بود که تن پیلوارش از رنج راه و تشنگی سست و نزار شد و ناتوان برخاک گرم افتاد. ناگاه دید میشی از کنار او گذشت. از دیدن میش امیدی در دل رستم پدید آمد و اندیشید که میش باید آبشخوری نزدیک داشته باشد. نیرو کرد و از جای برخاست و در پی میش براه افتاد. میش وی را بکنار چشمه ای رهنمون شد. رستم دانست که این یاوری از جهان آفرین به وی رسیده است. بر میش آفرین خواند و از آب پاک نوشید و سیراب شد. آنگاه زین از رخش جدا کرد و ویرا در آب چشمه شست و تیمار کرد و سپس در پی خورش بشکار گور رفت. گوری را بریان ساخت و بخورد و آهنگ خواب کرد. پیش از خواب رو به رخش کرد و گفت «مبادا تا من خفته ام با کسی بستیزی و با شیر و دیو پیکار کنی. اگر دشمنی پیش آمد نزد من بتاز و مرا آگاه کن.»

خوان سوم: جنگ با اژدها

رخش تا نیمه شب در چرا بود. اما دشتی که رستم برآن خفته بود آرامگاه اژدهائی بود که از بیمش شیر و پیل و دیو یارای گذشتن برآن دشت نداشتند. چون اژدها به آرامگاه خود باز آمد رستم را خفته و رخش را در چرا دید. درشگفت ماند که چگونه کسی بخود دل داده و برآن دشت گذشته. دمان رو بسوی رخش گذاشت.

 رخش بی درنگ ببالین رستم تاخت و رسم روئین برخاک کوفت و دم افشاند و شیهه زد. رستم از خواب جست و اندیشه پیکار در سرش دوید. اما اژدها ناگهان به افسون ناپدید شد. رستم گرد خود به بیابان نظر کرد و چیزی ندید. با رخش تند شد که چرا وی را از خواب باز داشته است و دوباره سر ببالین گذاشت و بخواب رفت. اژدها باز از تاریکی بیرون آمد. رخش باز بسوی رستم تاخت و سم برزمین کوفت و خاک برافشاند. رستم بیدار شد و بر بیابان نگه کرد و باز چیزی ندید. دژم شد و به رخش گفت «درین شب تیره اندیشه خواب نداری و مرا نیز بیدار می خواهی. اگر این بار مرا از خواب باز داری سرت را بشمشیر تیز از تن جدا می کنم و خود پیاده به مازندران می روم. گفتم اگر دشمنی پیش آمد با وی مستیز و کار را بمن واگذار. نگفتم مرا بی خواب کن. زنهار تا دیگر مرا از خواب برنیانگیزی.»

 سوم بار اژدهای غرّال پدیدار شد و از دم آتش فرو ریخت. رخش از چراگاه بیرون دوید اما از بیم رستم و اژدها نمی دانست چه کند که اژدها زورمند و رستم تیز خشم بود.

 سرانجام مهر رستم او را ببالین تهمتن کشید. چون باد پیش رستم تاخت و خروشید و جوشید و زمین را بسم خود چاک کرد. رستم از خواب خوش برجست و با رخش برآشفت. اما جهان آفرین چنان کرد که این بار زمین از پنهان ساختن اژدها سرباز زد. در تیرگی شب چشم رستم به اژدها افتاد. تیغ از نیام کشید و چون ابر بهار غرید و بسوی اژدها تاخت و گفت «نامت چیست، که جهان برتو سرآمد. می خواهم که بی نام بدست من کشته نشوی.»

 اژدها غرّید و گفت «عقاب را یارای پریدن براین دشت نیست و ستاره این زمین را بخواب نمی بیند. تو جان بدست مرگ سپردی که پا درین دشت گذاشتی. نامت چیست؟ جای آن است که مادر برتو بگرید.» تهمتن گفت «من رستم دستان از خاندان نیرمم و بتنهائی لشکری کینه ورم. باش تا دستبرد مردان را ببینی.» این بگفت و به اژدها حمله برد. اژدها زورمند بود و چنان با تهمتن درآویخت که گوئی پیروز خواهد شد. رخش چون چنین دید ناگاه برجست و دندان در تن اژدها فرو برد و پوست او را چون شیر از هم بردرید. رستم از رخش خیره ماند. تیغ برکشید و سر از تن اژدها جدا کرد. رودی از خون بر زمین فرو ریخت و تن اژدها چون لخت کوهی بی جان برزمین افتاد. رستم جهان آفرین را یاد کرد و سپاس گفت و در آب رفت و سرو تن بشست و بر رخش نشست و باز رو براه نهاد.

 

خوان چهارم: زن جادو

 رستم پویان در راه دراز می راند تا آنکه به چشمه ساری رسید پرگل و گیاه و فرح بخش. خوانی آراسته درکنار چشمه گسترده بود و بره ای بریان با دیگر خوردنی ها درآن جای داشت. جامی زرین پر از باده نیز درکنار خوان دید. رستم شاد شد و بی خبر از آنکه این خوان دیوان است فرود آمد و برخوان نشست و جام باده را نیز نوش کرد. سازی در کنار جام بود. آنرا برگرفت و سرودی نغز در وصف زندگی خویش خواندن گرفت:

که آوازه بدنشان رستم است

که ازروز شادیش بهره کم است

 همه جای جنگ است میدان اوی

 بیابان و کوه است بستان اوی

 همه جنگ با دیو و نر اژدها

 زدیو و بیابان نیابد رها

 می وجام و بو یا گل ومرغزار

 نگردست بخشش مرا روزگار

 همیشه به جنگ نهنگ اندرم

 دگربا پلنگان به جنگ اندرم

 آواز رستم ساز وی بگوش پیرزن جادو رسید. بی درنگ خود را در صورت زن جوان زیبائی بیاراست و پر از رنگ و بوی نزد رستم خرامید. رستم از دیدار وی شاد شد و براو آفرین خواند و یزدانِ را بسپاس این دیدار نیایش گرفت. چون نام یزدان بر زبان رستم گذشت ناگاه چهره زن جادو دگرگونه شد و صورت سیاه اهریمنی اش پدیدار گردید. رستم تیز در او نگاه کرد و دریافت که زنی جادوست. زن جادو خواست بگریزد. اما رستم کمند انداخت و سر او را سبک خواست بگریزد. اما رستم کمند انداخت و سر او را سبک به بند آورد. دید گنده پیری پر آژنگ و پر نیرنگ است. خنجر از کمر گشود و او را از میان بدو نیمه کرد.

خوان پنجم: جنگ با اولاد

 رستم از آنجا باز راه دراز را در پیش گرفت و تا شب میرفت و شب تیره را نیز همه ره سپرد. بامداد بسرزمینی سبز و خرّم و پرآب رسید. همه شب رانده بود و از سختی راه جامه اش به خوی آغشته بود و به آسایش نیاز داشت. ببر بیان را از تن بدر کرد و خود از سر برداشت و هردو را در آفتاب نهاد و چون خشک شد دوباره پوشید و لگام از سر رخش برداشت و او را در سبزه زار رها کرد و بستری از گیاه ساخت و سپر را زیر سر و تیغ را کنار خویش گذاشت و در خواب رفت.

دشتبان چون رخش را در سبزه زار دید خشم گرفت و دمان پیش دوید و چوبی گرم بر پای رخش کوفت و چون تهمتن از خواب بیدار شد به او گفت «ای اهرمن، چرا اسب خود را در کشتزار رها کردی و از رنج من برگرفتی؟» رستم از گفتار او تیز شد و برجست و دو گوش دشتبان را بدست گرفت و بیفشرد و بی آنکه سخنی بگوید از بن برکند.

دشتبان فریاد کنان گوش های خود را برگرفت و با سر و دست پر از خون نزد "اولاد" شتافت که درآن سامان سالار و پهلوان بود. خروش برآورد که مردی غول پیکر با جوشن پلنگینه و خود آهنین چون اژدها بر سبزه خفته بود و اسب خود را در کشتزار رها کرده بود. رفتم تا اسب او را برانم برجست و دو گوش مرا چنین برکند. اولاد با پهلوانان خود آهنگ شکار داشت. عنان را بسوی رستم پیچید تا وی را کیفر کند.

 اولاد و لشکرش نزدیک رستم رسیدند. تهمتن بر رخش برآمد و تیغ در دست گرفت و چون ابر غرّنده رو بسوی اولاد گذاشت. چون فراز یکدیگر رسیدند اولاد بانگ برآورد که «کیستی و نام تو چیست و پادشاهت کیست؟ چرا گوش این دشتبان را کنده ای و اسب خود را در کشتزار رها کرده ای. هم اکنون جهان را بر تو سیاه می کنم وکلاه ترا به خاک می رسانم.»

 رستم گفت «نام من ابر است، اگر ابر چنگال شیر داشته باشد و بجای باران تیغ و نیزه ببارد. نام من اگر بگوشت برسد خونت خواهد فسرد. پیداست که مادرت ترا برای کفن زاده است.» این بگفت و تیغ آبدار را از نیام بیرون کشید و چون شیری که در میان رمه افتد درمیان پهلوانان اولاد افتاد. بهر زخم شمشیر دو سر از تن جدا می کرد. به اندک زمانی لشکر اولاد پراگنده و گریزان شد و رستم کمند بر بازو چون پیل دژم در پی ایشان می تاخت. چون رخش به اولاد نزدیک شد رستم کمند کیانی را پرتاب کرد و سر پهلوان را در کمند آورد. او را از اسب به زیر کشید و دو دستش را بست و خود بر رخش سوار شد. آنگاه به اولاد گفت «جان تو در دست منست. اگر راستی پیشه کنی و جای دیو سفید و پولاد غندی را بمن بنمائی و بگوئی کاوس شاه کجا در بند است از من نیکی خواهی دید و چون تاج و تخت را به گرز گران از شاه مازندران بگیرم ترا برین مرز و بوم پادشاه می کنم. اما اگر کژی و ناراستی پیش گیری رود خون از جشمانت روان خواهم کرد.»

اولاد گفت «ای دلیر، مغزت را از خشم بپرداز و جان مرا برمن ببخش. من رهنمون تو خواهم بود و خانه دیوان و جایگاه کاوس را یک یک بتو خواهم نمود. از اینجا تا نزد کاوس شاه صد فرسنگ است و از آنجا تا جایگاه دیوان صد فرسنگ دیگر است، همه راهی دشوار. از دیوان دوازده هزار پاسبان ایرانیان اند. بید و سنجه سالار دیوان اند و پولاد غندی سپهدار ایشان است. سر همه نرّه دیوان دیو سفید است که پیکری چون کوه دارد و همه از بیمش لرزان اند. تو با چنین برز و بالا و دست و عنان و با چنبن گرز و سنان شایسته نیست با دیو سفید درآویزی و جان خود را در بیم بیندازی. چون از جایگاه دیوان بگذری دشت سنگلاخ است که آهو را نیز یارای دویدن برآن نیست. پس از آن رودی پرآب است که دو فرسنگ پهنا دارد و از نره دیوان "کنارنگ" نگهبان آن است. آنسوی رود سرزمین «بزگوشان» و «نرم پایان» تا سیصد فرسنگ گسترده است و از آن پس تا شاه نشین مازندران باز فرسنگ های دراز و دشوار در پیش است. شاه مازندران را هزاران هزاران سوار است، همه با سلاح و آراسته. تنها هزارو دویست پیل جنگی دارد. تو تنهائی و اگر از پولاد هم باشی میسائی.»

 رستم خندید و گفت «تو اندیشه مدار و تنها راه را بمن بنمای.

ببینی کزین یک تن پیلتن

چه آید بدان نامدار انجمن

 به نیروی یزدان پیروزگر

 به بخت و به شمشیر و تیر و هنر

 چو نبینند تاو برو یال من

 به جنگ اندرون زخم کوپال من

 بدرّد پی و پوستشان ازنهیب

 عنان را ندانند باز از رکیب

 اکنون بشتاب و مرا به جایگاه کاوس رهبری کن.»

 رستم و اولاد شب و روز می تاختند تا بدامنه کوه اسپروز، آنجا که کاوس با دیوان بنرد کرده و از دیوان آسیب دیده بود، رسیدند.

 خوان ششم: جنگ با ارژنگ دیو

 چون نیمه ای از شب گذشت از سوی مازندران خروش برآمد و به هرگوشه شمعی روشن شد و آتش افروخته گردید. تهمتن از اولاد پرسید «آنجا که از چپ و راست آتش افروخته شد کجاست؟» اولاد گفت «آنجا آغاز کشور مازندران است و دیوان نگهبان درآن جای دارند و آنجا که درختی سر به آسمان کشیده خیمه ارژنگ دیو است که هر زمان بانگ و غریو برمی آورد.»

 رستم چون از جایگاه ارژنگ دیو آگاه شد برآسود و بخفت. چون بامداد برآمد اولاد را بردرخت بست وگرز نیای خود سام را برگرفت و مغفر خسروی را بر سرگذاشت و رو به خیمه ارژنگ دیو آورد. چون بمیان لشکر و نزدیک خیمه رسید چنان نعره ای برکشید که گوئی کوه و دریا از هم دریده شد. ارژنگ دیو چون آن غریو را شنید از خیمه بیرون جست. رستم چون چشمش بروی افتاد در زمان رخش را برانگیخت و چون برق براو فرود آمد و سرو گوش و یال او را دلیر بگرفت و بیک ضربت سر از تن او جدا کرد و سرکنده و پرخون او را در میان لشکر انداخت. دیوان چون سر ارژنگ را چنان دیدند و یال و کوپال رستم را بچشم آوردند دل در برشان بلرزه افتاد و هراس در جانشان نشست و رو بگریز نهادند. چنان شد که پدر بر پسر در گریز پیشی می گرفت. تهمتن شمشیر برکشید و در میان دیوان افتاد و زمین را از ایشان پاک کرد و چون خورشید از نیمروز بگشت دمان به کوه اسپروز بازگشت.

 رسیدن رستم نزد کی کاوس

آنگاه رستم کمند از اولاد برگرفت و او را از درخت باز کرد و گفت «اکنون جایگاه کاوس شاه را بمن بنما.» اولاد دوان در پیش رخش براه افتاد و رستم در پی او بسوی زندان ایرانیان تاخت.

 چون رستم به جایگاه ایرانیان رسید رخش خروشی چون رعد برآورد. بانگ رخش بگوش کاوس رسید و دلش شگفته شد و آغاز و انجام کار را دریافت و رو به لشکر کرد و گفت «خروش رخش بگوشم رسید و روانم تازه شد. این همان خروش است که رخش هنگام رزم پدرم کی قباد با ترکان برکشید.» اما لشکر ایران از نومیدی گفتند کاوس بیهوده  می گوید و از گزند این بندهوش و خرد از سرش بدر رفته و گوئی در خواب سخن می گوید. بخت از ما گشته است و از این بند رهائی نخواهیم یافت.

در این سخن بودند که تهمتن فرود آمد. غوغا در میان ایرانیان افتاد و بزرگان و سرداران ایران چون طوس و گودرز و گیو و گستهم و شیدوش و بهرام او را در میان گرفتند. رستم کاوس را نماز برد و از رنج های دراز که بروی گذشته بود پرسید. کاوس وی را درآغوش گرفت و از زال زر و رنج و سختی راه جویا شد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد هفت خوان رست1

هفت راه میلیونر شدن(ویرایش جدید 95)

اختصاصی از رزفایل هفت راه میلیونر شدن(ویرایش جدید 95) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

هفت راه میلیونر شدن(ویرایش جدید 95)


هفت راه میلیونر شدن(ویرایش جدید 95)

چگونه با انجام کاری که عاشقش هستیم ثروتمند شویم؟
اگه کسب و کار اینترنتی این همه مزایا داره پس چرا همه انجام نمیدن؟
بهترین زمان ممکن برای راه اندازی کسب و کار اینترنتی
سادگی و سهولت راه اندازی کسب و کار اینترنتی
کسب درآمد عالی از اینترنت

خودتان آقای خودتان باشید …

 

می دانید چرا سایت های مختلفی که دیده اید نتوانسته اند به شما کمک کنند کسب درآمد از اینترنت را تجربه کنید؟ حقیقت این است که اکثر این سایت های آموزشی برای کسب درآمد در اینترنت توسط کسانی ایجاد شده اند که خودشان هم دقیقا رمز و رموز درآمد اینترنتی را نمی دانند. بله، خیلی از آنها هنوز خودشان هم درآمد چندانی کسب نکرده اند و تجربه موفقی در این حرفه ندارند. پس چه طور می توانند به شما چیزی را که خودشان هم نمی دانند آموزش دهند؟!

 

به همین دلیل راز موفقیت در کسب درآمد اینترنتی این است که کسی را پیدا کنید که خود قبلا سالهاست در این کار موفق است و میلیون ها تومان در ماه درآمد کسب می کند، و بعد رمز و رموز کار را از این شخص کشف کنید. آن وقت متعجب خواهید شد که چه قدر کسب درآمد اینترنتی آسان و سریع است. فقط کافی است بدانید چه مسیری را طی کنید. همین و بس.

 

بهترین روش برای تهیه این کتاب، دانلود کردن آن میباشد.

 

بلافاصله پس از پرداخت موفق، لینک دانلود کتاب نمایش داده میشود

 

کتابی نفیس و ارزشمند برای آینده شغلی شما

 

ارزانترین و مفیدترین کتاب عمرتان را همین الان دانلود کنید.

 

پرداخت اینترنتی با کلیه کارت های بانکی



دانلود با لینک مستقیم


هفت راه میلیونر شدن(ویرایش جدید 95)

دانلود پروژه آثارتاریخی هفت تپه .word

اختصاصی از رزفایل دانلود پروژه آثارتاریخی هفت تپه .word دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پروژه آثارتاریخی هفت تپه .word


دانلود پروژه آثارتاریخی هفت تپه .word

لینک پرداخت و دانلود **پایین مطلب* (فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت. تعداد صفحه20

فهرست مطالب

 

مقدمه:

 

تمدن و هنر ایران باستان 

 

 

 

ایران مهد هنر و فرهنگ در جهان بوده و هست، هنر پیش از اسلام بخش عمده ای از هنر ایران را در بر دارد. 

 

منظور از هنر ایران باستان به طور کلی آن دوره از هنر ایران است که از ادوار پیش از تاریخ ،آغاز شده و تا قرن هفتم میلادی ادامه یافته است. ما سعی داریم در بخش هنر، به ترتیب به بررسی این دوره از تاریخ ایران بپردازیم و در بررسی آن به دلایل مختلف با مشکلاتی از قبیل کمبود اسناد، در دسترس نبودن آثاری که بدست آمده و نیز عدم توجه به کاوش و تحقیق روبرو هستیم. و تمام این کوتاهی ها از گذشته به ما رسیده است. 

 

هنر به مفهوم خاص آن، یعنی رشته هایی که در هنر های تجسمی مطرح هستند نظیرمجسمه سازی ، سفالگری ، کاشیکاری ، نقاشی ، فلزکاری و غیره بررسی شده اند. 

 

هنر ایران باستان مورد توجه بسیاری از محققین جهان بوده و هست. این توجه بنا بر دلایل فراوانی بوجود آمده است. از دلایل بارز این توجه پیدایش یکی از تمدنهای کهن جهان در این منطقه بوده است. یعنی ایران امروزی بخشی از منطقه ای وسیع بوده که مهد یکی از تمدنهای کهن جهان است. این مهد در غرب تا کنارهای دریای مدیترانه و در شرق تا هند امروز، در شمال تا کناره های جنوبی دریای خزر و در جنوب تا سواحل شمالی خلیج فارس وسعت داشته است و در همین منطقه اولین دولتهای جهان در حدود پنج هزار سال قبل دربین النهرین (بین دو رود دجله و فرات) بوجود می آیند که به ترتیب دولتهای سومر، اکد ، بابل و آشور هستند و دلیل دیگر وجود اقوامی در خود فلات ایران بوده که حدودﺃ از 17 هزار سال پیش در ایران زندگی می کرده اند. 

 

قدمت اولین حکومتی که در فلات ایران بوجود آمده است به 3000 سال پیش باز می گردد که به نام دولت ایلامیان است. اما تقریبأ همزمان با ایجاد همین دولت اقوام بیابانگرد آریایی که از دو سوی دریای خزر بسوی فلات ایران مهاجرت کرده بودند در ایران ساکن می شوند. مهاجرت این اقوام تقریبأ 4 تا 5 هزار سال پیش آغاز می گردد که رفته رفته با آموختن رسم شهرنشینی از اولین ساکنان فلات ایران ، در ایران ماندگارمی شوند وهمین اقوام در حدود 2500 سال پیش با ایجاد دولت ماد و سپس هخامنشی ، تمدنهای ایلام وبین النهرین را از میان می برند . دولت هخامنشی با حمله یونانیان به سرداری اسکندر از بین می رود و پس از آن دولت سلوکی و سپس اشکانی بوجود می آید و بالاخره دولت ساسانی روی کار می آید که با فتح ایران بوسیله اعراب مسلمان از بین میرود. 

 

پروژه آثارتاریخی هفت تپه  فایل word. شامل 20 صفحه. . مناسب جهت انجام تحقیقات، پروژه ها و پایان نامه های دانشجویی و مقالات درسی


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پروژه آثارتاریخی هفت تپه .word

دانلود پروژه آثارتاریخی هفت تپه

اختصاصی از رزفایل دانلود پروژه آثارتاریخی هفت تپه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پروژه آثارتاریخی هفت تپه


دانلود پروژه آثارتاریخی هفت تپه .word

لینک پرداخت و دانلود **پایین مطلب* (فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت. تعداد صفحه20

فهرست مطالب

 

مقدمه:

 

تمدن و هنر ایران باستان 

 

 

 

ایران مهد هنر و فرهنگ در جهان بوده و هست، هنر پیش از اسلام بخش عمده ای از هنر ایران را در بر دارد. 

 

منظور از هنر ایران باستان به طور کلی آن دوره از هنر ایران است که از ادوار پیش از تاریخ ،آغاز شده و تا قرن هفتم میلادی ادامه یافته است. ما سعی داریم در بخش هنر، به ترتیب به بررسی این دوره از تاریخ ایران بپردازیم و در بررسی آن به دلایل مختلف با مشکلاتی از قبیل کمبود اسناد، در دسترس نبودن آثاری که بدست آمده و نیز عدم توجه به کاوش و تحقیق روبرو هستیم. و تمام این کوتاهی ها از گذشته به ما رسیده است. 

 

هنر به مفهوم خاص آن، یعنی رشته هایی که در هنر های تجسمی مطرح هستند نظیرمجسمه سازی ، سفالگری ، کاشیکاری ، نقاشی ، فلزکاری و غیره بررسی شده اند. 

 

هنر ایران باستان مورد توجه بسیاری از محققین جهان بوده و هست. این توجه بنا بر دلایل فراوانی بوجود آمده است. از دلایل بارز این توجه پیدایش یکی از تمدنهای کهن جهان در این منطقه بوده است. یعنی ایران امروزی بخشی از منطقه ای وسیع بوده که مهد یکی از تمدنهای کهن جهان است. این مهد در غرب تا کنارهای دریای مدیترانه و در شرق تا هند امروز، در شمال تا کناره های جنوبی دریای خزر و در جنوب تا سواحل شمالی خلیج فارس وسعت داشته است و در همین منطقه اولین دولتهای جهان در حدود پنج هزار سال قبل دربین النهرین (بین دو رود دجله و فرات) بوجود می آیند که به ترتیب دولتهای سومر، اکد ، بابل و آشور هستند و دلیل دیگر وجود اقوامی در خود فلات ایران بوده که حدودﺃ از 17 هزار سال پیش در ایران زندگی می کرده اند. 

 

قدمت اولین حکومتی که در فلات ایران بوجود آمده است به 3000 سال پیش باز می گردد که به نام دولت ایلامیان است. اما تقریبأ همزمان با ایجاد همین دولت اقوام بیابانگرد آریایی که از دو سوی دریای خزر بسوی فلات ایران مهاجرت کرده بودند در ایران ساکن می شوند. مهاجرت این اقوام تقریبأ 4 تا 5 هزار سال پیش آغاز می گردد که رفته رفته با آموختن رسم شهرنشینی از اولین ساکنان فلات ایران ، در ایران ماندگارمی شوند وهمین اقوام در حدود 2500 سال پیش با ایجاد دولت ماد و سپس هخامنشی ، تمدنهای ایلام وبین النهرین را از میان می برند . دولت هخامنشی با حمله یونانیان به سرداری اسکندر از بین می رود و پس از آن دولت سلوکی و سپس اشکانی بوجود می آید و بالاخره دولت ساسانی روی کار می آید که با فتح ایران بوسیله اعراب مسلمان از بین میرود. 

 

پروژه آثارتاریخی هفت تپه  فایل word. شامل 20 صفحه. . مناسب جهت انجام تحقیقات، پروژه ها و پایان نامه های دانشجویی و مقالات درسی


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پروژه آثارتاریخی هفت تپه