رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود پروژه تأملی کوتاه درباب فرهنگ توسعه وتوسعه فرهنگی 30 ص

اختصاصی از رزفایل دانلود پروژه تأملی کوتاه درباب فرهنگ توسعه وتوسعه فرهنگی 30 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 38

 

تأملی کوتاه درباب فرهنگ توسعه وتوسعه فرهنگی

از پیش خواندم که رشد ومفهوم کمی است وتوسعه علاوه برآن شامل مفهوم کیفی هم می شود وبه کشورهای پیشرفته (غربی) عمدتاً توسعه یافته وبه ما شرقی ها – جهان سومی ها- توسعه نیافته می گویند واین نامگذاری سبب می شود که کمتر درباب ماهیت توسعه بیاندیشم ، به این که توسعه چیست ؟ چه زمانی ، کجا ، چراوچطورمطرح شد؟ شرایط وزمینه های تحقق توسعه چیست ؟ واین که توسعه چه نسبتی با سیاست ، اقتصاد وازهمه مهمترفرهنگ دارد ؟

غرب که امروز توسعه یافته معرفی می شود توانسته درحوزه اقتصاد وعلم وصنعت وفرهنگ وتکنیک وسیاست به توسعه بپردازد واین پیشرفت باعث حیرت ما گردیده ، چنانکه از شدت حیرت عقلانیت را به کناری گذاشته وخود را ملزم به گزینش راه غرب می دانیم وکمتر به مبانی نظری توسعه درغرب فکر می کنیم با تصوراین که با شعاردادن ودست به گزینش زدن می توان یک شبه راه توسعه را پیمود ، همگان را دعوت به تبعیت از گفتارمان وپذیرش بی چون وچرای آن می کنیم ، درحالی که چنانچه اشاره شد نتوانسته ایم به درک درستی از توسعه برسیم وتوسعه را تعریف کنیم و برای رسیدن به آن یا طی آن برنامه ریزی درست ودقیق وعلمی نماییم وبا فضاسازیهای سیاسی وگل آلود کردن آن برعلیه کسانی که مارادعوت به تفکر درباب چگونگی محقق شدن شرایط توسعه وهمین طوراز امکان بودن توسعه حرف می زنند خودرا منطقی جلوه می دهیم !! ونهایتاً کارمان به جایی ختم پیدا می کند که دیگران را مقصربدانیم وبا برچسب زدن به مخالفان داخلی ومتهم کردن مخالفان خارجی از پاسخگویی فرارکنیم ، غافل از این که نزدیک به 50 سال از طرح توسعه درایران می گذرد وما هنوز درالفبای آن مانده ایم ومتوجه این موضوع نشده ایم که اولاً توسعه هدف نیست ، ثانیاً توسعه تعریفی دارد وبرای اجرای آن نیازمند تحقق شرایطی هستیم ، به عبارتی هربذری که درهرزمینی نمی روید پس برای بذرریختن درزمین ابتدا باید آن را شخم زد وعلف های هرز آن را از بین برد .....

بعد که زمین برای کاشت مساعد شد دست به کاشت بزنیم وبعد از تلاش منطقی ومستمرانتظاربرداشت داشته باشیم وگرنه با شعار دادن هرگز به توسعه نمی رسیم وتوسعه محقق نخواهد شد ، چرا که توسعه شرایط خاص خود را دارد یعنی همان طورکه اشاره شد باید بستر آماده باشد وشکست توسعه اقتصادی وسیاسی درایران بیان گرهمین نکته مهم است که بدون توجه به ساختارهای اجتماعی وشاخصه های فرهنگی نمی توان برنامه ریزی کرد وانتظار داشت که برنامه ها به ثمربنشیند ، چون جامعه یک ماشین نیست بلکه پدیده ای پویاست که ما هرکاری را که بخواهیم به سادگی نمی توانیم انجام دهیم واگر هم انجام بدهیم به نتیجه مطلوب ومورد نظرخود نمی رسیم .

به عنوان مثال دولت سازندگی شعار توسعه اقتصادی را داد ودیدگاهش درباب اقتصاد مبتنی برتجارت آزاد واقتصاد سرمایه داری بود وبا شکست هم مواجه شد چون اقتصاد سرمایه داری درجامعه دینی رشد نمی کند ویا جامعه به سمت لیبرالیزم می کشاند ودرهردو حالت نتیجه منفی است . توسعه سیاسی هم که شعار دولت اصطلاحات بود .... درداخل شعار زنده با مخالف من درمنطقه شعار تنش زدایی ودرسطح بین الملل شعار گفتگوی تمدن ها .... با شکست مواجه شد ، چون توسعه سیاسی شرایط خاص خودرا می خواهد نمی توان درکشوری که اقتصاد بیمار وتک محصولی دارد و.... دم از توسعه سیاسی زد نتیجه آن که امروز شاید تنها راه ما توجه به توسعه فرهنگی باشد به عبارتی از آن جایی که توسعه دردوبعد اقتصادی وسیاسی با شکست مواجه شده گزینه پیش روی ما توسعه فرهنگی است . گرچه با توجه به آن چه که گفته شده باید برای رسیدن به توسعه محقق کردن آن به شرایط آن هم توجه نمود ودرفکربرنامه ریزی برای مهیا نمودن شاخص های فرهنگی توسعه بود .

توسعه فرهنگی برخلاف توسعه اقتصادی وسیاسی نیازمند تأمل بیشتری است ، چراکه اولاً علاوه براین که باید درباب توسعه وشرایط آن اندیشید ، به نسبت توسعه وفرهنگ هم توجه کنیم ونوع ارتباط این دورا دریابیم .

ثانیاً به راستی می توان به توسعه فرهنگی قائل بود ! اگر توسعه به معنی تغییر تدریجی وبنیانی محسوب شود وفرهنگ به دستاوردهای معنوی وبا آداب ورسوم ثابت یک جامعه ؛ چگونه می توان به توسعه فرهنگی معتقد بود ؟

لذا باید به تعریف فرهنگ وچگونگی نسبت آن با مدرنیته ، علم وتکنیک وصنعت و..... هم پرداخت که تدبیر هرکاری را اول باید کرد تا سرانجام توسعه فرهنگی هم چون توسعه اقتصادی وسیاسی نشود .... نتیجه آنکه : غرب با برنامه ریزی به تجدد رسیده است وهنگامی که تجدد (مدرنیته ) به بن بست رسید یا دچاربحران شد عالمان غرب طرح توسعه را درانداختند واین توسعه درحقیقت به معنی بسط تجدد است . یعنی مبنای نظری خود را داشت وشرایط خاص خود را دارد.

ما غریب بر 150 سال است که وارد تاریخ تجدد شده ایم ، اما هنوز به تجدد نرسیده ایم واین خود جای سؤال است . از دیگرسو مطرح کردن توسعه درچنین وضعیت کمی تعجب برانگیز است . با این که کسی با توسعه از درمخالفت بلند نشده وحرف وحدیث ما هم همه برسراین این است که ما اگر می خواهیم به توسعه بپردازیم باید شرایط آن را محقق کنیم وتعریفی از توسعه داشته باشیم وبرای آن برنامه ریزی دقیق ، کلان وعلمی وعملی کنیم ومبنای خاص (بومی) خود را داشته باشیم . ( ذکر این نکته مهم است که فقط صرف برنامه ریزی وحرف کافی نیست چراکه معلوم نیست با برنامه ریزی بتوانیم نقطه ای را غرب دیروز به آن رسیده است را طی کنیم ) . یعنی چنان نباشد که دنباله رو غرب باشیم ویا


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پروژه تأملی کوتاه درباب فرهنگ توسعه وتوسعه فرهنگی 30 ص

میراث فرهنگی

اختصاصی از رزفایل میراث فرهنگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

میراث فرهنگی

"میراث" در لغت به معنی آن چیزی است که به ارث رسیده است. این واژه مفهوم انتقال از گذشته به آینده را می رساند. در واقع، به میراث بایستی به عنوان ماترکی نگاه کنیم که از نیاکان دریافت کرده و لازم است به نسل های آینده انتقال دهیم.

"میراث فرهنگی" نبوغ خلاقه مردمی است که در گذشته دور، گذشته نزدیک و در حال حاضر زندگی می کرده و می کنند. این گونه میراث، یعنی میراث فرهنگی، درباره سنت ها، عقاید و دست یافته های هر کشور و مردم آن سخن می گوید.

دو نوع شاخص میراث فرهنگی عبارتند از: "میراث مادی" و "میراث معنوی". نوع نخست شامل مواریثی است که به طور فیزیکی قابل لمس هستند، مانند بناها، مجسمه ها، نقاشی های دیواری، اشیاء و غیره.

نوع دوم، با آثار غیر مادی به جا مانده از گذشتگان، از جمله موسیقی، رقص، ادبیات، تئاتر، زبان، دانش سنتی، مراسم مذهبی، آیین های سنتی و غیره، سر و کار دارد.

میراث مادی، به نوبه خود، شامل میراث منقول(که به راحتی از مکانی به مکان دیگر قابل انتقال است) و میراث غیر منقول(که قابل انتقال به مکان دیگر نیستند) می شود. سابقاً و خصوصاً در قوانین ملی کشورها میان میراث منقول و غیر منقول، تفاوت زیادی وجود اشت و ارزش تاریخی بیشتر به یادمان ها، اشیاء عتیقه و کارهای هنری، معطوف بود. لیکن در سده های اخیر، اهل فن بر کمرنگ کردن مرز میان میراث منقول و غیر منقول و یکپارچه سازی تمام وجوه میراث تمایل بیشتری نشان داده اند. علاوه بر این، یکی دیگر از وجوه بسیار مهم میراث، یعنی ارتباط میان میراث و جامعه، امروز جایگاه ویژه ای یافته است. به این ترتیب که میراث فرهنگی اعم از انواع مادی و غیر مادی آن بایستی در ارتباط با ارزشهای فرهنگی جامعه تولید کننده آن، مطالعه و بررسی شود.

معنی واژه میراث فرهنگی در طول دهه های اخیر تحول یافته است. در ابتدا این واژه تنها به شاهکارهای هنری و ارزش های تاریخی اطلاق می شد، لیکن اکنون معنای وسیع تری یافته و آنچه را که برای مردم دارای اهمیت ویژه است، شامل می شود. امروزه واژه میراث شامل میراث فرهنگی و میراث طبیعی است. این بدین معنی است که شناخت و درک کامل تنوع فرهنگی، بدون توجه ویژه به میراث طبیعی میسر نیست، طبیعت و فرهنگ به طور ذاتی در ارتباط با یکدیگر هستند؛ بشر محیط افراد خود را تعدیل کرده و محیط نیز بر فعالیت های انسان تأثیر گذار بوده است. گرچه قسمت عمده آثار فرهنگی در دو دسته محوطه های فرهنگی و طبیعی قابل تقسیم بندی هستند، لیکن گونه سومی نیز وجود دارد که تلفیقی از مصادیق فرهنگی و طبیعی بوده و امروزه تحت عنوان میراث تلفیقی شناخته می شود.(برای اطلاع بیشتر به کنوانسیون حفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی جهان رجوع کنید)

مصادیق میراث فرهنگی به طور خلاصه ی توانند دربرگیرنده یک و یا چند مورد از موارد زیر باشند:

آثار معماری و یادمان ها؛ مراکز تاریخی؛ مجموعه بناها؛ موزه ها؛ آرشیو ها؛ کتابخانه ها؛ محوطه های باستانی؛ غارهای اولیه؛ مناظر فرهنگی؛ پارک ها و باغ های تاریخی؛ پارک های زیستی جانوری و گیاهی؛ باستان شناسی صنعتی و یا سنت های شفاهی، آداب اجتماعی؛ دانش سنتی؛ صنایع دستی، فضاهای فرهنگی و...

مصادیق میراث طبیعی نیز می توانند شامل موارد زیر باشند:

مناظر زیبای طبیعی؛ شکل گیری های زمین شناسی و جغرافیایی که ارزش علمی و یا زیبایی شناسی دارند؛ محوطه های مشخص که زیستگاه گونه های در معرض خطر حیوانات و گیاهان باشد، ازجمله پارک های طبیعی و یا دریایی و...

معنای میراث فرهنگی در اساس نامه تشکیل سازمان میراث فرهنگی (1364)، این طور آمده است: به کلیه آثار باقیمانده از گذشته که نشان دهنده خط سیر انسان باشد و باعث عبرت انسان ها شود. و در قانون اساسی ایران، عناصر تشکیل دهنده میراث فرهنگی یک کشور، آثار فرهنگی – تاریخی نامیده می شوند که به طور کلی به دو بخش میراث مادی و میراث معنوی تقسیم می شود.

میراث فرهنگی معنوی شامل شخصیت های علمی ، فرهنگی و آیین ها و افکار فرهنگی است.

میراث فرهنگی مادی شامل آثار منقول و آثار غیرمنقول است، آثار منقول به آثاری گفته می شود که قابل انتقال و جابه جایی باشند مانند آثار موزه ای، یافته های باستان شناسی و...

آثار غیر منقول شامل : مجموعه های تاریخی، بناهای تاریخی، محوطه های باستانی، شهرهای تاریخی و تزئینات وابسته به معماری است

اما آیا میراث فرهنگی همان ثروت فرهنگی است؟

نکته قابل توجه این است که تمامی ثروت های فرهنگی جزء میراث فرهنگی اند اما تمام میراث فرهنگی ثروت فرهنگی نیستند، اما میراث فرهنگی را می توان به ثروت فرهنگی تبدیل کرد.

میراث فرهنگی در میان عموم مردم به چه معناست؟ بیشتر ما با شنیدن واژه میراث فرهنگی یاد سازمانی می افتیم که به نوعی مسئول نگهداری موزه ها ( به همراه آثارشان)، مجموعه های تاریخی، بناهاو سایر آثار ارزشمندی است که از دوران مختلف تا امروز برای ما و آیندگان باقی مانده است. اما با توجه به مطالب بالا این معنی به تنهایی کافی است؟ پس خود میراث فرهنگی بدون تعلق به سازمان خاصی موجودیت ندارند؟ پس چرا بسیاری از آثار فرهنگی درون مجموعه های خصوصی نگهداری می شوند یا مر بوط به سازمان دیگری مانند حج و اوقاف هستند؟

آیا تا کنون از خود پرسیده ایم که ظرف گلی ای که دست به دست از بزرگان خانواده به دست ما رسیده هم جزء میراث فرهنگی محسوب می شود؟ اگر جواب منفی است پس چرا آن را دست به دست می کنیم؟ چرا مهم است که حتما آن را سالم به دست آیندگان مان برسانیم؟

اما اگر جواب مثبت باشد، آیا تابه حال از خود پرسیده ایم که برای این اثر فرهنگی چه کرده ایم؟ همان طور که همه می دانیم تمامی مبادلات در این روزگار دو طرفه است، اگر اثر فرهنگی نشان دهنده فرهنگ پیشینیان ما است پس ما برای اثر فرهنگی چه هستیم؟ اگر اثر فرهنگی ارزشمند است چون تنها جسم آن نیست که ارزش دارد، بلکه کلی اندوخته فرهنگی با خود دارد که برای آن معنویت است که آن را دست به دست می کنیم، پس ما برای این سند زنده تاریخ چه باید بکنیم؟

چرا اگر همین اثر را درون یک موزه درون ویترین ببینیم برایمان جالب می شود که حتما آن را خوب ببینیم و اصلا برای دیدن همان اثر ممکن است ماه ها برنامه ریزی کنیم تا به موزه یا ... برویم، که اگر در بیرون از خطوط مرزی ایران هم باشد باز بیشتر مورد استقبال ما قرار می گیرد. اما چرا همان اثر زمانی که در دستان ماست این گونه مهربان نیستیم؟ چرا بیشتر به ارزش های فرهنگی نهفته در این آثار بها نمی دهیم؟

بی تفاوتی ما به آثار فرهنگی مان به گونه ایست که برای خود اثر موجودیتی قائل نیستیم و حتی در ذهن خود تعریفی که داریم بسیار کلی و سازمانی است، مانند این که در تعریف کتاب، تنها به ناشر آن توجه شود، پس خود کتاب و نویسنده چه می شوند؟

برای هر یک از ما پیش آمده است به طور کاملا اتفاقی پا به منطقه ای گذاشته ایم که پر از تکه سفال های تاریخی است، چرا بیشتر از این که به فکر سامان دادن این تکه ها باشیم به فکر برداشتن غنیمت از آنیم؟ اگر جام طلایی در این منطقه پیدا کنیم چه کار می کنیم؟ برای خود بر می داریم؟ تحویل سازمان مربوطه می دهیم؟ یا آن را در جای خود رها می کنیم؟ اگر اثری فرهنگی است پس متعلق به تمامی انسان هایی است که در این جهان هستند، یعنی روزی خالق این اثر آن را برای دیگر انسان ها خلق کرده است. پس بزرگ تر ببینیم و بدانیم که ما هم می توانیم وظایفی در برابر آثار فرهنگی داشته باشیم، ممکن است امروز این وظیفه را با نمایش درست آن به تمامی انسان ها انجام دهیم و فردا با نگهداری و حفاظت آن در برابر غارتگران به گونه ای دیگر خدمتی به این اثر فرهنگی کرده باشیم.

آن چه اهمیت دارد برخورد درست ما به عنوان یک انسان در هر جای دنیا، با این آثار است

نظر اسلام در مورد حفاظت از میراث فرهنگی چیست؟

میراث فرهنگی

میراث فرهنگی، آن چیزی است که از گذشته به یادگار باقی مانده، بیانگر فرهنگ و تمدن گذشتگان یک ملت می باشد . بر این اساس ، میراث فرهنگی، شامل مکان های تاریخی و مذهبی، نظیر مساجد، حسینیه ها، زیارتگاه ها، کلیساها،کنیسه ها، اشیا و صنایع تاریخی، آثار علمی، هنری و هر چیزی است که دبا این موضوع در ارتباط باشد.

اهمیت میراث فرهنگی در اسلام

حفاظت و توجه به میراث فرهنگی، جایگاه و نقش مهمی در آموزه های اسلامی دارد و در یک تقسیم بندی، می توان سه عامل مهم زیر را برای این موضوع برشمرد:

1. اهتمام به علم و دانش؛ بخش عظیمی از میراث فرهنگی ، از متون و آثار علمی گذشتگان تشکیل شده است که با انتقال اندوخته های علمی پیشینیان به نسل های آینده، می تواند نقش عظیمی در تعلیم و پیشرفت علمی و رشد و ارتقای فرهنگ مادی و معنوی یک جامعه داشته باشد.

2. اهمیت و جایگاه والای مکان های عبادی ؛ در آیات و روایات متعددی بر ایجاد مساجد و مکان هایی که عبادت خداوند در آنها انجام شود و نیز بر حفاظت، پاکیزه نگاه داشتن، تعمیرو مرمّت و رعایت احترام آنها ،


دانلود با لینک مستقیم


میراث فرهنگی

تحقیق در مورد همت مضاعف و تلاش های فرهنگی امام صادق

اختصاصی از رزفایل تحقیق در مورد همت مضاعف و تلاش های فرهنگی امام صادق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

همت مضاعف و تلاش های فرهنگی امام صادق (ع)

از مهمترین رموز موفقیّت در زندگی، تلاش و پایداری در راه هدف می باشد. تحرّک و پویایی که از اعتقاد راسخ انسان سرچشمه می گیرد، در راه رسیدن به مقصود ضروری ترین عامل به شمار می آید.مطالعه سیره و زندگی ائمه اطهار (ع) و توجه به تلاش های فرهنگی آنان نشان می دهد که آن بزرگواران چشمه های جوشان معرفت و گنجینه های حکمت الهی هستند که چون چراغی پر فروغ و خاموش نشدنی فراسوی علم را با پرتو افشانی خود روشن می کنند. آنان با اندیشه ها و تلاش های فرهنگی خود، تاریکی ها را از بین برده و در هر زمان امید حق ستیزان را نومید می ساختند.امام صادق (ع) همانند دیگر امامان معصوم (ع) دارای کمالات و فضایل انسانی در مرتبه اعلی است که بعد از شهادت پدر بزرگوارش امامت و رهبری شیعیان را به عهده گرفت و به رغم مشکلات حادّ جامعه مسلمین در مدت 34 سال امامت پر برکت خویش، نقش شایسته ای در گسترش فرهنگ حیات بخش اسلام انجام داد.

1ـ دعوت به ولایت پذیری

بزرگ ترین ظلمی که بعد از رحلت پیامبراسلام (ص) نسبت به جهان اسلام و بشریّت شد، این بود که امامت و ولایت را از مسیر حق منحرف کردند. کم کم کار به جایی رسید که از زمان معاویه آن را به سلطنت تبدیل نمودند و مردم را چون بردگان به خدمت می گرفتند

آنان می خواستند که دیگر از امامت و جانشینی خاتم پیامبران و رهبری حقیقی و دینی اثری نماند. وقتی نوبت به امامت امام صادق (ع) رسید در مناسبت های گوناگون با بیانات شیوای خود، اهمیت این مسأله را بیان فرمود.«عیسی بن سری» می گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم پایه هایی که دین اسلام بر آن بنا شده است، به من بفرما. آن حضرت فرمود: «گواهی به یگانگی خداوند و این که محمد(ص) رسول و فرستاده اوست: اقرار نمودن به آن چه از جانب خداوند آورده (قرآن) و ولایتی که خداوند به آن امر فرموده و آن ولایت آل محمد است.»(یکی از انتظارات واقعی امام صادق (ع) از شیعیان واقعی این است که نسبت به امامان خویش معرفت و شناخت داشته باشند و با دل و جان ولایت آن ها را بپذیرند نه این که فقط مدّعی ولایت مداری باشند، آن حضرت با تبیین علایم و نشانه ها، ولایت پذیران اصلی را از غیر اصلی جدا نموده به طوری که می فرماید: «شیعیان سه دسته هستند: گروهی به وسیله ما زینت می یابند و ما را وسیله عزّت و آبروی خویش قرار می دهند، گروهی ما را وسیله درآمد زندگی دنیایی خویش قرار داده و از این طریق زندگی می کنند و گروهی از ما و به سوی ما هستند با امنیت ما آرامش می یابند و با ترس ما ترسان هستند، در برابر جفاکاران خودنمایی ندارند، اگر پنهان باشند کسی سراغ آن ها را نمی گیرد و اگر آشکار باشند به آن ها اعتنا نمی شوند. گروه سوم به حقیقت شیعیان واقعی و راهنمایان مردم هستند.»(2)امام صادق(ع) علاوه بر سفارش های مکرّر به ولایت پذیری و امام شناسی در مکتب تربیتی خویش، شیعیان ولایی تربیت نمود و آنان را ولایت مدار بار می آورد. در این زمینه داستان «عبدالله بن یعفور» یکی از شیعیان با اخلاص و فداکار که در پذیرش ولایت ائمه اطهار (ع) اسوه ای کامل و نمونه ای بارز برای تمامی شیعیان می باشد، قابل تأمّل و دقت است او با همه عظمت علمی و موقعیت اجتماعی در برابر فرمان امام خویش تسلیم محض بود.

2ـ استناد به قرآنجایگاه و نقش ائمه اطهار (ع) در ترویج و توسعه فرهنگ قرآنی به ویژه تفسیر قرآن کریم، نقش کلیدی و اساسی در تبیین حقایق قرآنی است. با اندکی تأمّل در زندگانی حضرت امام جعفر صادق (ع) روشن می شود که قرآن در سیره و سخن آن امام بزرگوار جایگاه ویژه ای داشته و زندگی روزمرّه خود را با آیات قرآن آن چنان آمیخته بود که در تمام ابعاد پرتو افشانی می کرد.آن حضرت با حالت ملکوتی خاصی آیات قرآن را در نماز تلاوت می کرد، به طوری که از حالت عادی خارج می شد. روزی یکی از حاضران از او پرسید: این چه حالی بود که به شما دست داد؟ فرمود: «پیوسته آیات قرآن را تکرار کردم تا این که به حالتی رسیدم که گویی آن آیات را به طور مستقیم از زبان نازل کننده اش می شنیدم.»(3)«مسعدة بن صدقه» می گوید: شنیدم که از امام صادق (ع) پرسیده شد: آیا امر به معروف و نهی منکر بر تمام مردم واجب است؟ حضرت فرمود: خیر! به حضرت عرض شد چرا؟ فرمود: بر کسی واجب است که توانمند، دارای جایگاه علمی و عالم به معروف و منکر باشد و بر انسان ناتوان واجب نیست، دلیل آن قرآن کریم است که می فرماید: «و لتکن منکم امّةٌ یدْعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر؛(4) باید از میان شما گروهی باشند که به خیر دعوت کنند و امر به معروف و نهی از منکر نمایند.»تعبیر (منْکم) عده ای خاص را بیان می کند، نه عموم مردم را چنان که در این آیه شریفه آمده است: «و من قوْم موسی امّةٌ یهدون بالحقّ و به یعدلون ؛(5) و برخی از قوم موسی به راه حق هدایت می کنند و به آن باز می گردند.» یعنی عده ای از قوم موسی به حق هدایت می کنند نه همه. در این جا امام صادق (ع) به حرف «من» در (منکم) و (من قوم موسی) استدلال کرد که امر به معروف و نهی از منکر بر همه افراد واجب نیست، بلکه بر کسانی که توانایی و آگاهی نسبت به معروف و منکر داشته باشند، واجب است.(6)

3ـ تأسیس دانشگاه و تربیت شاگردانامام صادق (ع) بعد از شهادت پدر بزرگوارش امام محمد باقر(ع) در طول 34 سال امامتش با پنج طاغوت اموی و دو طاغوت عباسی روبرو بود. در این ایام بر اثر جنگ و ستیزهای بنی عباس برای براندازی حکومت بنی امیه و درگیری شدیدی که آن ها با یکدیگر داشتند، فضای بازی برای آن حضرت فراهم شد. آن امام همام در این فرصت توانست وسیع ترین دانشگاه اسلامی را پی ریزی کند و در این راستا توفیقات سرشاری به دست آورد، به طوری که حدود چهار هزار نفر شاگرد از مجلس درس او با واسطه و بدون واسطه استفاده می کردند و بسیاری از آنان به مقامات عالی علمی و فقهی نایل شدند. برجستگان و فرزانگانی همچون: «زرارة بن اعین»، «هشام بن حکم»، «جابربن حیان»، «ابان بن تغلب»، «مفضّل بن عمر»، «مؤمن الطالق»، «هشام بن سالم»، «معلّی بن خنیس» و... از این دانشگاه فارغ التحصیل شدند که هر کدام استاد برجسته و پایه گذار علوم و صاحب کرسی تدریس در فنون گوناگون علوم شدند و کتاب های مختلفی برای آگاهی بخشی به نسل های آینده تألیف نمودند و منشأ آثار و برکات و تحولات عظیمی در تاریخ اسلام و تشیّع شدند.حضور در دانشگاه جعفری مخصوص شیعیان نبود، بلکه افراد زیادی همچون «ابوحنیفه» رئیس مذهب حنفی، «مالک ابن انس» رئیس مذهب مالکی، سفیان بن ثوری، یحیی بن سعید و... از شاگردان این دانشگاه بودند.(7)آن حضرت شاگردان خود را براساس ذوق و استعداد تعلیم می نمود و در همان رشته تشویق و تعلیم می داد و این گونه بود که مکتب تشیع در اثر تلاش های فرهنگی امام صادق (ع) به صورت چشم گیری گسترش یافت و به اکثر قلمروهای اسلامی رسید و بسیاری از مسلمانان در آن دوران طلایی به مکتب اهل بیت (ع) گرویدند.

4ـ شکوفایی علم فقهامام صادق (ع) در پرورش و شکوفایی علم فقه تلاش فراوان می کرد، بنابراین عظمت علمی آن امام بزرگوار در این علم در اوج قرار دارد و شاگردان بی شماری را در زمینه فقه و نشر آن تربیت نموده است.در علم فقه بهترین نظریات را ارائه نموده که هم اکنون روایات فقهی او در کتب اربعه (تهذیب و استبصار شیخ طوسی، کافی کلینی و من لایحضره الفقیه شیخ صدوق، گردآوری شده است و شاگردانی همچون «جمیل بن دراج»، «عبدالله بن مسکان»، «حمّاد بن عثمان» و... در فقه تحویل


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد همت مضاعف و تلاش های فرهنگی امام صادق

پرسشنامه هوش فرهنگی

اختصاصی از رزفایل پرسشنامه هوش فرهنگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پرسشنامه هوش فرهنگی


پرسشنامه هوش فرهنگی

روایی: دارد

پایایی: دارد

منبع: دارد

دارای 4 بعد

قالب: ورد


دانلود با لینک مستقیم


پرسشنامه هوش فرهنگی

تخریب اموال تاریخی و فرهنگی در حقوق جزای ایران 10ص

اختصاصی از رزفایل تخریب اموال تاریخی و فرهنگی در حقوق جزای ایران 10ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

تخریب اموال تاریخی و فرهنگی در حقوق جزای ایران

یران به عنوان یک کشور باستانی برخوردار از تاریخی کهن ، آثار و ابنیه تاریخی فراوانی دارد که همواره مورد طمع بیگانگان و عوامل داخلی آنها بوده است . اوج این تهاجمات علیه آثار تاریخی و فرهنگی ایران در دوران قاجاریه مشاهده می شود. از جمله ، در سال 1900 . م . امتیاز انجام حفاریهای باستان شناسی رسماً به موجب قراردادی به دولت فرانسه واگذار شد و کنترل اشیای مکشوفه آنان توسط ماموران ایرانی حتی در داخل خاک ایران ممنوع گشت و شخصی به نام ( دمورگان ) در راستای اجرای این قرارداد به ایران اعزام شد . به موجب همین قرارداد ،لوح سنگی ( قانون حمورابی ) 1 ) ،ضمن کاوشهای شهر شوش کشف و به موزه (لوور ) پاریش انتقال داده شد . حتی گفته می شود که تنها در 1357 (آخرین سال حیات رژیم پهلوی ) ، سی گروه کارشناس از کشورهای مختلف غربی به کاوش در ایران مشغول بوده اند . (2) پس از پیروزی انقلاب نیز موارد متعددی از خرید و فروش و قاچاق قطعه های تاریخی و فرهنگی کشف شده است .

در راستای مبارزه با این نوع اقدامات غیر قانونی ، دوازده ماده (558 الی 569) ( قانون تعزیرات ) مصوب سال 1375 (جانشین مواد 46 و 47 ( قانون تعزیرات ) مصوب سال 1362 )(3) ،به تخریب اموال تاریخی و فرهنگی تخصیص داده شده اند. البته مواد دوازه گانه مذکور تنها به ( تخریب ) این اموال نمی پردازد، بلکه اعمالی چون سرقت ،کاوش ، خرید و فروش ، قاچاق و تغییر دادن نحوه استفاده از آنها را نیز در بر می گیرند و بنابراین ، بهتر آن بود که این مواد تحت عنوان ( جرایم علیه اموال تاریخی و فرهنگی ) ذکر می شدند.

با توجه به این که این اموال بخشی از میراث فرهنگی کشور را تشکیل می دهند ، جرایم ارتکابی علیه آنها را می توان علاوه بر جرم علیه اموال ،از زمرةجرایم علیه آسایش عمومی محسوب کرد.

به همین دلیل ، بخشی از این جرایم حتی توسط خود مالک این اموال نیز قابل ارتکاب می باشند که از این میان جرایم مذکور در ( قانون تعزیرات ) طی مواد (564) ( راجع به تغییر ابنیه اماکن فرهنگی و تاریخی ثبت شده ) و (565) ( راجع به انتقال بدون مجوز اموال فرهنگی و تاریخی ثبت شده برخلاف شئون اثر و بدون مجوز ) قابل ذکر هستند. حتی – به نظر نگارنده – جرم موضوع ماده (565) ، تنها از سوی مالک قابل ارتکاب می باشد و اگر غیر مالک آن را مرتکب شود ، مشمول عنوان انتقال مال غیر ، که در حکم کلاهبرداری است ،(4)قرار خواهد گرفت .(5)

تنها تخفیفی که قانون گذار برای مالکینی که مرتکب جرایم مذکور در فصل نهم ( قانون تعزیرات ) می شوند پیش بینی کرده آن است که ، بر طبق ماده (569) ( در کلیه مواد این فصل ، در صورتی که ملک مورد تخریب ملک شخصی بوده و مالک از ثبت آن به عنوان آثار ملی بی اطلاع باشد، از مجازاتهای مقرردر مواد فوق معاف خواهد بود ) به نظر می رسد که در این ماده ، واژه ( تخریب ) در مفهوم عام آن به کار رفته و به کلیه جرایم مذکور در این فصل اشاره دارد. به علاوه ، شاید تصویب این ماده تلاشی در جهت جلب نظر شورای نگهبان بوده است که قبلاً در پاسخ به استفساریه شورای عالی قضائی سابق اظهار داشته بود که (…. قانون حفظ آثار ملی مصوب 1309 و اصلاحیه ها و الحاقات بعد از آن در جلسه مورخ 17/7/1361 ، فقهای شورای نگهبان مطرح و مورد بررسی قرار گرفت و شمول قانون نسبت به اموال شخصی به نظر اکثر آقایان فقهای شورا ، مغایر موازین شرعی تشخیص داده شد) جهت پرهیز از اطاله کلام ، از شرح تفصیلی تک تک مواد مذکور در فصل نهم خودداری می کنیم و تنها به تذکر مهمترین نکات راجع به هر یک از این مواد و نیز به ذکر این انتقاد بسنده می کنیم که قانون گذار نباید هیچ یک از مواد دوازه گانه این فصل را در ماده (727) به عنوان جرایم با ماهیت خصوصی مورد اشاره قرار می داد در حالی که ،بر عکس ،همه آنها را در ماده (727) به عنوان جرایم خصوصی ذکر کرده است . آنچه که از دامنه این اشکال می کاهد ،وجود ماده (567) است که به موجب آن ،( در کلیه جرایم مذکور در این فصل سازمان میراث فرهنگی یا سایر دوایر دولتی ، بر حسب مورد ، شاکی یا مدعی خصوصی محسوب می شوند.) (6) بنابراین می توان گفت که به رغم وجود ماده (727) ، این سازمانها و دوایر دولتی ، حسب وظیفه رسمی خود ،موظف به پیگیری موضوع بوده و حق عدم تعقیب ، گذشت یا استرداد دعوا را ندارند.

در ذیل نکاتی چند در مورد هر یک از مواد دوازده گانه فصل نهم ( قانون تعزیرات ) مصوب سال 1375 ، ارائه می گردد.

ماده (558) به وارد آوردن خرابی به اماکن مذهبی ،تاریخی ثبت شده در فهرست آثار ملی ایران و یا به لوازم منصوب یا موجود در آنها ، به شرط آن که این لوازم مستقلاً نیز واجد حیثیت فرهنگی ،تاریخی یا مذهبی باشند ، پرداخته است . در این مورد ماده (1) ( قانون راجع به حفظ آثار ملی ) مصوب سال 1309 ، قابل ذکر است که مطابق آن ( کلیه آثار صنعتی و ابنیه و اماکن را که تا اختتام دوره سلسله زندیه در مملکت ایران احداث شده ، اعم از منقول و غیر منقول ، با رعایت ماده 2 قانون می توان جزء آثار ملی ایران محسوب داشت و در تحت حفاظت و نظارت دولت می باشد ) مطابق ماده 2 قانون مذکور ( دولت مکلف است از کلیه آثار ملی ایران که فعلاً معلوم ومشخص است و حیثیت تاریخی یا علمی یا صنعتی خاصی دارد، فهرستی ترتیب داده و بعدها هم هر چه از این آثار مکشوف شود ضمیمة فهرست مزبور بنماید. فهرست مزبور بعد از تنظیم ، طبع شده و به اطلاع عامه خواهد رسید)

ماده واحدة ( قانون ثبت آثار ملی ) مصوب سال 1352 ، بر دامنه آثار ملی افزوده و اشعار داشته است : ( به وزارت فرهنگ و هنر اجازه داده می شود ،علاوه بر آثار مشمول قانون حفظ آثار ملی مصوب آبان ماه 1309 ، آثار غیر منقولی را که از نظر تاریخی یا شئون ملی واجد اهمیت باشد ، صرف نظر از تاریخ ایجاد یا پیدایش آن ، با تصویب شورای عالی فرهنگ و هنر در عداد آثار ملی مذکور در قانون مزبور در قانون مزبور به ثبت برساند. آثار مذکور در این ماده مشمول کلیه قوانین و مقررات مربوط به آثار ملی خواهد بود) ؛ لیکن متاسفانه ، قانون گذار پس از انقلاب ، بدون توجه به این ماده واحده ، با بازنویسی ( قانون مجازات عمومی ) سابق ، تنها به ( قانون راجع به حفظ آثار ملی ) اشاره کرده است .

ماده (599)، به سرقت آثار فرهنگی و تاریخی از مکانهایی مثل موزه و سایر اماکن تحت حفاظت و نظارت دولت و نیز به جرم خرید یا اخفای این آثار پرداخته است .(7)

ماده 560 ، به انجام عملیات در حریم (8) آثار فرهنگی و تاریخی ( مذکور در این ماده ) (9) پرداخته است . در صورتی که این گونه عملیات موجب تزلزل بنیان این آثار یا ورود خرابی و


دانلود با لینک مستقیم


تخریب اموال تاریخی و فرهنگی در حقوق جزای ایران 10ص