رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله عوامل موثر در انتخاب روشهای حسابداری موجودی

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله عوامل موثر در انتخاب روشهای حسابداری موجودی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

عوامل موثر در انتخاب روشهای حسابداری موجودی مواد و کالا وتاثیر آن بر کیفیت سود آوری شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار

 


-1 بیان مسئله
مدیران مطابق با روش های پذیرفته شده اختیار اعمال انتخاب های حسابداری را دارا می باشند که این اختیارات باعث توزیع مجدد ثروت در میان طرف های قرارداد می شود که در این حالت می گویند مدیران ممکن است فرصت طلبانه عمل کنند. سیاست انتخاب روش های حسابداری موجودی کالا نیز که یکی از انتخابهای حسابداری است،منجر به سودهای متفاوت و ذخایر مالیاتی متفاوت می گردد که ممکن است ویژگیهای شرکت در سیاست انتخاب حسابداری موثر باشد.همچنین این انتخابها موجب ایجاد جریان های نقدی متفاوت در شرکت می گردد در این تحقیق این سوال مطرح شده که عوامل موثر بر انتخاب روشهای حسابداری موجودی کالا چه می باشد و روش انتخابی چه تاثیری بر کیفیت سود آوری دارد. به عبارت دیگر آیا اندازه شرکت،میزان بدهی به سرمایه،میزان سرمایه در گردش و نوع صنعت می تواند در انتخاب روش های حسابداری موثر باشد یا نه؟ و روش انتخابی چه تاثیری بر سود آوری داشته است.

 


4-1 فرضیه های تحقیق
استقرار و تبیین درست و گویای فرضیه آغاز راهی است که روش علمی نام گذاری شده است. فرضیه خود حاصل مطالعات و بررسیهای دقیق در یافته های پیشینیان است که مبانی نظری یک حوزه از علم را پی ریزی نموده اند. یکی از خصوصیات فرضیه توانایی پاسخی دوگانه از یک سوال است که به صورت فرضیه (H0) و فرضیه جایگزین (H1) بیان می شود. بنابراین می توان گفت که فرضیه چیزی است که محقق به دنبال آن می گردد و حدسی زیرکانه و علمی درباره پی آمد پژوهش می باشد (پاشا شریف ، 1387،ص87) .
از آنجا که در این تحقیق هدف تعیین عوامل موثر بر انتخاب روشهای حسابداری موجودی کالا می باشد لذا فرضیه های تحقیق به صورت زیر بیان شده اند:
فرضیه اندازه :
"روشهای حسابداری موجودی کالا با توجه به اندازه های متفاوت پذیرفته شده در بورس متفاوت است."
فرضیه نسبت بدهی به سرمایه :
"بین انتخاب های حسابداری موجودی کالا و نسبت بدهی به سرمایه رابطه معنی داری وجود دارد."

 

فرضیه سرمایه در گردش :
"بین انتخاب های حسابداری موجودی کالا و سرمایه در گردش رابطه معنی داری وجود دارد."
فرضیه نوع صنعت :
" روشهای حسابداری موجودی کالا با توجه به نوع صنعت در شرکتهای پذیرفته شده در بورس متفاوت است."
فرضیه مقایسه :
"بین انتخاب روش حسابداری موجودی مواد و کالا (FIFO) و سود آوری رابطه معنی داری وجود دارد."

 

5-1 ضرورت انجام تحقیق
یک بررسی درباره تحقیق بر گزارشگری مالی در صحنه بین الملل نشان می دهد که کارهای تحقیقی بسیاری در حال حاضر به کشورهای توسعه یافته اختصاص یافته و در کشورهای سوسیالیستی و در حال توسعه تحقیقات حسابداری کمتر صورت گرفته است (میک و سوداگاران،1990،ص 147) . بنابراین آنها اظهار نمودند که ادبیات بیشتری درباره روشهای حسابداری و گزارشگری در کشورهای سوسیالیستی نسبت به کشورهای در حال توسعه وجود دارد. با بررسی به عمل آمده از تحقیقات حسابداری انجام شده در ایران،به این نتیجه رسیدیم که در مورد انتخاب های حسابداری هیچ تحقیقی انجام نشده،بنابراین نیاز به تحقیقاتی در این مقوله در کشور احساس می شود. این تحقیق می تواند نقطه شروعی برای تجزیه و تحلیل حسابداری مالی شرکت و نحوه گزارشگری در ایران بالاخص با جنبه ترجیحات مدیران در تغییر سیاستهای حسابداری شرکت باشد. همچنین چارچوبی برای تجزیه و تحلیل و توضیح انتخاب حسابداری موجودی کالا برای استفاده کنندگان متفاوت از اطلاعات حسابداری تهیه می کند.

 

6-1 اهداف تحقیق
هدف از این مطالعه آزمایش تجربی انتخاب روش های حسابداری موجودی کالا در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. از آنجایی که مفروضات متفاوت جریان هزینه در ارزشیابی موجودی کالا می تواند منجر به سود حسابداری،ذخایر مالیاتی و جریان نقدی متفاوت در شرکت شود،بنابراین سیاست های متفاوت در انتخاب روش های موجودی کالا می تواند منجر به ارزش های متفاوت در شرکت شود.
محرک های اقتصادی مدیریت برای انتخاب روش حسابداری برای پنج گروه استفاده کنندگان اطلاعات حسابداری شرکت دارای اهمیت می باشد. در داخل هر یک از این گروههای استفاده کنندگان،کاربردهای متفاوتی از اطلاعات حسابداری شرکت که ممکن است بر انتخاب های روش حسابداری توسط شرت موثر باشد طرح شده است. این گروهها عبارتند از:
1- مشتریان : مشتری از اطلاعات حسابداری شرکت که به طرز تلقی توافق های تلویحی بین شرکت ها و مشتریانشان همچون کیفیت عملکرد،تامین مداوم کالا و خدمات،دسترسی مداوم به قطعات و خدمات بستگی دارد،استفاده می کند بنابراین دوام محصول رابطه مثبتی با انتخاب مدیریت از روش حسابداری افزاینده سود دارد.
2- عرضه کنندگان : همانند مشتریان، عرضه کنندگان شرکت تاکید به توافق های تلویحی بین شرکت و عرضه کنندگان را دارند. این توفق های تلویحی معمولا در ارتباط با زمان پرداخت و تقاضای مداوم برای عرضه کنندگان محصولات و خدمات است. بنابراین میزان موجودی شرکت انتظار می رود ارتباط مثبتی با انتخاب مدیریت از روش های حسابداری افزاینده سود داشته باشد.
3- کارمندان : لیبرتی و زیمرمن (1986) یک فرضیه مذاکره که پیش بینی می کرد مدیریت شرکتهایی که عضو قرارداد اتحادیه کارگری هستند احتمالا روش های حسابداری کاهنده سود را انتخاب می کنند.
4- تامین کنندگان سرمایه : این مقوله بر استفاده از اطلاعات حسابداری به وسیله تامین کنندگان سرمایه(مانند بستانکاران کوتاه مدت ،بدهی های بلند مدت،سرمایه گذاران). ادعاهای تلویحی،قراردادهای صریح و تصمیم گیرندگان عمومی می باشد.

 


5- تدوین کنندگان مقررات : بسیاری از مطالعات تجربی که ارتباط بین تدوین کنندگان و انتخاب های روش های حسابداری مدیریت را آزمایش می کنند بر دیدگاه سیاسی شرکت تاکید دارند. بنابراین مدیریت شرکت ها بستگی به وضعیت سیاسی به احتمال زیاد روش های حسابداری کاهنده سود را به کار می برند (بیمر،1990،ص42). در این تحقیق سعی شده که متغیرها و ویژگیهای شرکت که در انتخاب حسابداری موجودی کالا ممکن است موثر باشد از طریق تجزیه و تحلیل صورتهای مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بررسی شود.

 

7-1 حدود مطالعاتی
با توجه به موضوع تحقیق،جامعه آماری این تحقیق کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران از سال 1385تا 1388 به استثنای شرکت های سرمایه گذاری (به خاطر نداشتن موجودی) می باشد.
جمع آوری اطلاعات با مراجعه به لیست شرکتهای پذیرفته شده در سایت بورس اوراق بهادار که در دوره زمانی مذکور بوده است جمع آوری می گردد. پس از اطلاعات بدست آمده جهت آزمون فرضیات در طی دوره چهار ساله میانگین تهیه می شود.

 

8-1 تعریف واژگان کلیدی و اصطلاحات
1- اندازه:
برای تقسیم شرکت ها به شرکتهای بزرگ و کوچک(اندازه شرکت ها) میانگین فروش خالص شرکتهادر طی دوره چهارساله محاسبه و به ترتیب صعودی مرتب کرده سپس به دو گروه کوچک وبزرگ تقسیم می شود(کریس رولند،2002،ص32) .
2- نسبت بدهی به سرمایه:
به عنوان جمع بدهی ها به جمع حقوق صاحبان سهام محاسبه می شود.برای تقسیم شرکت ها به نسبت بدهی به سرمایه بالا و پائین،میانگین نسبت مزبور در طی چهارسال محاسبه و به ترتیب صعودی مرتب شده سپس به دو گروه نسبت بدهی به سرمایه بالا و پائین تقسیم می شود(کریس رولند،2002،ص32) .
3- سرمایه در گردش:
در این تحقیق سرمایه در گردش به عنوان اختلاف بین دارائی های جاری منهای بدهی های جاری تعریف می شود. شرکت ها به دو گروه سرمایه در گردش بالا و پائین تقسیم می شوند. برای این منظور از سرمایه در گردش شرکت ها طی چهار سال میانگین گرفته سپس شرکتها را به دو گروه سرمایه در گردش بالا و پائین تقسیم می نماییم(کریس رولند،2002،ص33) .
4- طبقه بندی صنعت:
در این مطالعه طبقه بندی صنعت مطابق با طبقه بندی انجام شده توسط بورس می باشد.
5- موجودی کالا:
در این تحقیق منظور از موجودی کالا،کالای ساخته شده است.

 

 

 

 

 

 

 


فصل دوم
مروری بر ادبیات تحقیق

 


1-2 مقدمه
روش های حسابداری مورد استفاده در شرکتها دارای پیامدهای اقتصادی بوده و بر توزیع ثروت موثر است. در شرکتهای سهامی افراد به امید افزایش ثروتشان سرمایه گذاری می کنند. روش های حسابداری مورد استفاده بر ثروت سرمایه گذاران اثر دارد.
انتخاب روش های حسابداری برای افزایش رفاه سهامداران و حداکثر کردن رفاه مدیریت به کار می رود.ادبیات حسابداری شامل مطالعاتی است که روابط بین متغیر های خاص شرکت و سیاست انتخاب حسابداری به وسیله مدیران را آزمایش می کند. بسیاری از این مطالعات متکی بر مطالعات مقطعی یا طرح های تجربی مقایسات زوجی است و بر ارتباط بین روش انتخاب حسابداری و ویژگیهای متنوع خاص شرکت تاکید می کنند. انتخاب از بین مفروضات متفاوت ارزشیابی موجودی کالا و تاثیری که بر کیفیت سود آوری واحد تجاری دارد یک نمونه از انتخاب های حسابداری است.

 

2-2 روشهای حسابداری موجودی کالا
موجودی مواد و کالا و انواع آن
موجودی مواد و کالا، یکی از اقلام دارائیهای جاری است که نقش مهمی در انجام فعالیتهای واحد تجاری به عهده دارد. موجودی مواد و کالا به صورت یکی از اقلام زیر می باشد:
1- موجودی کالا و محصولات ساخته شده، که برای فروش طبق روال عادی فعالیتهای واحد تجاری نگهداری می شود.
2- موجودی کالای در جریان ساخت، محصولات تکمیل نشده ای که در جریان فرآیند ساخت قرار دارد.
3- موجودی مواد اولیه، مواد خام اولیه مورد نیاز برای تولید محصولات است.
4- ملزومات مصرفی، لوازم و قطعات یدکی، به طور غیر مستقیم در جریان فعالیت عادی واحد تجاری مصرف می شود.

 

1-2-2 روشهای ارزشیابی موجودی مواد و کالا
روشهای ارزشیابی موجودی مواد و کالا به شرح زیر است:
1- اولین صادره از اولین وارده :
در این روش ارزش موجودی پایان دوره مواد و کالا بر اساس نرخ آخرین خریدها محاسبه می شود.
2- میانگین موزون :
شامل میانگین موزون متحرک ( برای ثبت دائمی موجودیها) و میانگین موزون سالیانه، شش ماهه یا ماهانه (برای ثبت ادواری موجودیها) می باشد. در این روش ، نرخ میانگین بر اساس نرخ موزون موجودی ابتدای دوره و خریدهای انجام شده تا زمان ارزشگذاری محاسبه می گردد.
3- شناسایی ویژه: ارزش هریک از اقلام موجودی بر اساس بهای تمام شده واقعی آن موجودی تعیین می شود و برای آن دسته از موجودیها قابل استفاده است که هر یک به طور جداگانه قابل تشخیص باشد.
4- اولین صادره از آخرین وارده :
موجودیهای پایاین دوره در این روش، به بهای اولین خریدها ارزش گذاری می شود و طبق استانداردهای حسابداری برای ارزشیابی مناسب نمی باشد.
5- روش موجودی پایه :
در این روش تعدادی از موجودیها به عنوان موجودی پایه یا حداقل موجودی لازم برای انجام فعالیت (بر اساس قیمتهای زمان تاسیس) واحد تجاری ، ارزشگذاری و مازاد موجودیها با استفاده از یکی دیگر از روشهای قیمت گذاری محاسبه می شود. این روش منسوخ شده است.
6- روش خرده فروشی برای آندسته از واحد های تجاری که اقلام موجودی آنها بسیار متنوع و به سرعت در حال تغییر است، موجودی پایان دوره بر اساس قیمت خرده فروشی منهای درصدی به عنوان سود نایژه، محاسبه و ارزش گذاری می شود (سازمان حسابرسی، استاندارد شماره 8،1388) .

 

3-2 عوامل موثر بر انتخاب روشهای حسابداری موجودی کالا
FLV در سال 2000 تعریف زیر را از انتخاب های حسابداری بیان می نماید:
"انتخاب حسابداری شامل هر نوع تصمیمی است که هدف اصلی آن اثر گذاری بر ستاده سیستم حسابداری است" (هس؛2001،ص26).
این تعریف از چندین بعد قابل بررسی است. یکی از این ابعاد ماهیت تصمیم گیرنده می باشد. تصمیم گیرندگان انتخاب حسابداری شامل مدیران،حسابرسان و اعضاء کمیته حسابرسی و حتی گروههای تدوین کننده استانداردها می باشد.
بعد دوم از تعریف فوق در انتخاب حسابداری " ماهیت انتخاب" می باشد. این تعریف شامل انتخاب میان قواعد پذیرفته شده هم تراز(مانند انتخاب از بین روشهای FIFO،LIFO یا انتخاب بین روش خط مستقیم یا نزولی در زمینه استهلاک)، قضاوت و برآوردهای مورد نیاز قواعد پذیرفته شده حسابداری(مانند برآوردهای عمر مفید دارایی ها، برآورد ذخیره م م ) تصمیمات مربوط به افشاء(مانند میزان جزئیاتی که برای تشریح سیاست های حسابداری بیان می گردند) تصمیمات مربوط به زمان( تسریع و یا تاخیر در اتخاذ یک قاعده حسابداری الزامی شده هنگامی که انعطاف پذیری در زمان اتخاذ سیستم وجود دارد). تصمیمات مربوط به تصویب استانداردها و قواعد، تصمیمات مربوط به انتخاب شکل گزارشگری، تصمیمات مربوط به طبقه بندی و ... می شود. این تعریف از انتخاب حسابداری یک مجموعه متنوع از فعالیتهای موثر در ارقام حسابداری را تحت پوشش قرار می دهد.
در بعد "گردش وجه نقد " انتخاب های حسابداری شامل هر نوع از تصمیمات واقعی (تصمیماتی که اثر مستقیم بر وجه نقد دارند) و تصمیمات حسابداری غیر واقعی ( مانند تخصیص مدیریت از یک صرف تحصیل بین توسعه و تحقیقات در حال انجام که بی درنگ هزینه می شود و توسعه تکنولوژی که در طول سه سال از خدمات هزینه می شوند) می شود(رای و فیلیپ،1968،ص 158) .
عدم تجانس انتخاب حسابداری در بعد گردش وجه نقد بسیار مهم است، زیرا انگیزه برای یک تصمیم واقعی ممکن است به بازده حسابداری مرتبط نباشد در حالیکه انگیزه برای یک تصمیم حسابداری تنها باید با بازده ارتباط داشته باشد.بعد دیگر انتخاب حسابداری "تاثیرات بر سود" می باشد. در حالیکه بیشتر انتخاب ها هر دو اثرات کوتاه مدت و بلند مدت را بر سود دارا می باشد سایر انتخاب ها تنها بر عناصر تشکیل دهنده سود از دوره ای به دوره دیگر تاثیر می گذارند (برنارد،1995،ص773) .
تعریف FLV از انتخاب حسابداری در مورد انگیزه ها مسکوک می باشد. انتخاب حسابداری می تواند با نفع شخصی مدیریت در جهت حداکثر کردن منافع سهامداران با هزینه اشخاص دیگر طرف قرارداد یا با تهیه اطلاعات صورت می گیرد. چیزی که روشن نیست این است که انگیزه ها ممکن است با انتخابها منطبق نباشد. بنابراین برای رسیدن به نتیجه مطلوب بایستی انتخابهای مشخص با کاربرد بهینه به کار رود.
تعریف FLV از انتخاب حسابداری و نتایجشان در مورد فقدان تحقیق تجربی انواع انتخاب های حسابداری این است که انگیزه برای انتخاب از میان انواع انتخاب های حسابداری یک سوال مهم و حاوی منافع می باشد. برای مثال آیا انواع مورد اطمینان از انتخاب های حسابداری بهترین و یا حتی تنها راه حل برای دست یافتن به انگیزه های مورد اطمینان است.در صورتیکه تغییر از LIFO به FIFO ممکن است منجر به یک نتایج سریعی از گزارشگری مالی مطلوب شود، وضوح یک تغییر در یک انتخاب حسابداری ممکن است یک تصمیم با موفقیت پایین تر در رسیدن به یک بازده شود که همراه با یک درجه ای از ابهام گزارشگری مالی می باشد.
FLV نتیجه گرفت که پیشرفت نسبتاٌ کمی در فهم انگیزه ها و نتایج انتخاب حسابداری در دهه های اخیر وجود داشته است.

 

4-2 فاکتورهای اقتصادی مورد انتظار برای تاثیر انتخاب روش های حسابداری موجودی کالا در ایالات متحده
تجزیه و تحلیل های انتخاب روش های حسابداری موجودی کالا به وسیله شرکت ها یک جایگاه مهمی در ادبیات حسابداری دارد. چندین مطالعه در تضاد این انتخاب بر بازار سرمایه مشاهده شده است. در ایالات متحده IRS گزارش کرد که اگر در سال 1979 شرکت ها به روش LIFO تغییر روش دهند آنها تقریباٌ 18 میلیارد دلار کمتر مالیات بر درآمد پرداخت می نمودند. محققان را بر آن داشته که چرا شرکت ها تغییر روش نمی دهند. یک تعداد بزرگی از این مطالعات در ارتباط با یک تلاش در این رفتار است. به شرح زیر فاکتورهایی که انتظار می رود تا انتخاب روش های حسابداری موجودی کالا در ایالات متحده را تحت تاثیر قرار دهد ارائه می گردد (گولدستین،1993،ص8) :

 

1-4-2 محرک جریان نقدی (ذخیره مالیات)
مورس و ریچاردسون (1983) داپوچ و پینکاس (1988) لینداهل (1989) و کاشینگ ولکلرا (1992) دریافتند که استفاده کنندگان LIFO ذخیره مالیات بیشتری نسبت به شرکتهای FIFO اگر به روش LIFO تغییر روش می دادند، شناسایی می کنند. مخصوصاٌ،استفاده کنندگان LIFO یک مجموعه معینی از ویژگیهای عملیاتی،تامین مالی و سرمایه گذاری دارند که آن شرکتها را قادر می کند تا سطح بالاتری از ذخایر مالیاتی نسبت به استفاده کنندگان بلند مدت FIFO شناسایی کنند. نتیجه اینکه محرک جریان نقدی انگیزه بسیار زیادی برای پذیرش LIFO می باشد.

 

2-4-2 تئوری هزینه سیاسی
در تئوریهای اقتصادی مربوط به فرآیند سیاسی فرض شده است که سیاستمداران دنبال این هستند که ثروتشان حداکثر کنند.
بر اساس فرضیه فرآیند سیاسی، رقابت برای انتقال ثروت به وجود می آید. مالیات ها و مقررات از طریق خدمات دولتی (همانند بزرگ راهها، آموزش و پارک ها) اعانات و تعرفه های گمرکی و انحصارات دولتی باعث جابجایی ثروت می شوند. مشارکت در فرآیند بدون هزینه نیست و مستلزم تقبل هزینه های کسب اطلاعات و ائتلاف است. شرکت ها نیز در سیاسی فعالیت می کنند و الزاماٌ هزینه هایی را از طریق فرآیند سیاسی متحمل خواهند شد. امکان دارد در جامعه ای ، مردم داری این انگیزه باشند که شرکت ها ملی شوند یا اینکه منحل شوند، در نتیجه شرکتها برای ادامه فعالیت خود باید با مقامات مسئول مذاکره کنند و آنها را برای تداوم فعالیت شان توجیه کنند. حتی شرکت ها به منظور استفاده از مزایای قانون گذاری در مناسبت های انتخاباتی مشارکت می کنند و این کار برای آنها هزینه دارد (برسفورد، 1999،ص67) .
در فرآیند سیاسی عوامل زیادی دخیل هستند که شکل و نحوه عمل افراد را تحت تاثیر قرار می دهند. یکی از این عوامل هزینه اطلاعات است. هر فرد دارای یک رای بوده و به تنهایی تاثیر کمی بر نتیجه انتخابات دارد و با فرض ثابت بودن سایر عوامل مزایای ناشی از آن ناچیز است و به همین دلیل افراد انگیزه کمتری برای جمع آوری اطلاعات دارند. لوایح قانونی و مقررات سیاسی در مجلس و نزد مسئولین دولتی هست، هزینه مطلع شدن از آنها و تضمین تاثیر آنها بر منافع فردی بسیار زیاد است و این باعث می شود که گروهها در اشکال مختلف آن (مثل اتحادیه های کارگری و اصناف) تشکیل شود.دومین مسئله مهم تضاد منافع است. وقتی که گروههای بزرگ شکل گرفت هزینه اطلاعات کاهش می یابد اما همزمان تضاد منافع پیش می آید . البته گروههایی مثل اتحادیه کارگری هستند که به طور نسبی منافع مشترک دارند ولی گروهی مثل هیات تدوین استانداردهای حسابداری مالی که شامل افراد با منافع مختلف است از فرآیند سیاسی بهره کمتری می برند و نمی توانند در فرآیند سیاسی همانند اتحادیه های کارگری عمل کنند.عامل سوم هزینه سیاسی است. گروههایی ذینفع برای اینکه بتوانند در فرآیند سیاسی موثر باشند باید هزینه های سازماندهی را متحمل شوند. اینها برای مطرح کردن خواسته های خود، مبارزات انتخاباتی و حمایت از سیاستمداران باید سازمان یافته باشند(گرالد،1999،ص65) .
به خاطر اطلاعات، لابینگ و ائتلاف بر فرآیند سیاسی پر هزینه اثر می گذارد. آن فرض می کند که سیاستمداران متکی بر ارقام حسابداری در تلاش شان نسبت به انتقال ثروت هستند. همچنین ارقام حسابداری در تعیین نرخ های خدمات در صنعت های مقرراتی (منفعت عمومی و بانکها) به کار می رود. به عنوان نتیجه مدیران شرکتها که انتقال ثروت بالقوه ناشی از فرآیندهای سیاسی دارند فرضیه برای قبول یا تغییر برای روش های حسابداری که دید سیاسی شرکت است انجام می دهند.
مخصوصاٌ مدیران این شرکتها بسیار تمایل به استفاده از روش های حسابداری دارند که درآمدهای دوره جاری را کاهش دهند و انحراف از درآمد نسبت به مدیرانی که کمتر دید سیاسی دارند ایجاد می شود. هالستون و لفت ویچ (1983) اظهار کردند که ارتباط علی بین دیدگاه سیاسی و انتخاب های حسابداری نسبت به ارتباطهای علی دیگر در مقوله انتخاب های حسابداری بسیار آزمایشی است. به خاطر اینکه آن وابسته به هر قرارداد صریحی از جمله قراردادهای بدهی که شرکت بخشی از آن است نمی باشد.اندازه گیری مستقیم هزینه های سیاسی در ادبیات انتخاب های حسابداری امکان پذیر نیست. در عوض اندازه شرکت به عنوان جایگزینی برای دیدگاه سیاسی به کار می رود. در این تحقیق نیز برای تعیین اثر پذیری فرآیند سیاسی بر انتخاب های حسابداری فروش خالص شرکت به عنوان مقیاس اندازه گیری اندازه شرکتها جهت آزمون فرضیه اندازه به کار رفته است.

 

3-4-2 اثر فرآیند سیاسی بر روی روش های حسابداری
1-3-4-2 اثرات بحرانهای بالقوه
روش های حسابداری مورد استفاده در شرکتها دارای پیامدهای اقتصادی بوده و بر توزیع ثروت موثر است. در شرکتهای سهامی افراد به امید افزایش ثروتشان سرمایه گذاری می کنند. روش های حسابداری مورد استفاده بر ثروت سرمایه گذاران اثر دارد.مثلا اگر مدیران شرکت از روشی استفاده کنند که سود را بیش از واقع نشان دهد و از این طریق دارائی ها را به تدریج میان سهامداران تقسیم کنند آنگاه ادعای تامین کنندگان اعتبار بر علیه یک پیکر پوشالی ( به نام شرکت) باقی می ماند. مردم در حکومت دموکراسی از سیاستمداران انتظار دارند که از منافعشان حمایت کنند و برای همین منظور هم به پای صندوق رای می روند و به نمایندگان مجلس یا رئیس جمهور رای می دهند. بنابراین منطق حکم می کند که در فرآیند سیاسی، مقررات (شامل مقررات حسابداری) برای حمایت از منافع مردم وضع شود.

 

از طرفی خود سیاستمداران بر طبق تئوریهای اقتصادی می خواهند که ثروت خود را حداکثر کنند و از این رو در پی گسترش حوزه نفوذ خود هستند. بنابراین حسابداری نیز مشمول فرآیند سیاسی خواهدشد و انتظار می رود که سیاستمداران اعمال روشهایی را در حسابداری اجبار می کنند به عنوان نمونه در امریکا تا قبل از بحران سال 1929 میلادی شرکت ها از روش های حسابداری اختیاری استفاده می کنند. با بروز بحران مجلس برای جلوگیری از بحرانهای آتی،کمسیون بورس اوراق بهادار را تاسیس کرد که از جمله کارهای بورس استفاده از حسابداری بهای تمام شده در ارزش گذاری سرمایه گذاریها اجباری گردید (بیمر، 1992، ص42) .
سودهای گزارش شده شرکتها توجه زیادی را به خود جلب می کند، افزایش سود شرکتهای نفت در امریکا(سال 1971) در دوره افزایش قیمت نفت باعث شده که قیمت ها توسط دولت کنترل شود. در اول نوامبر 1978 کارتر(رئیس جمهور وقت امریکا) برای جلوگیری از تورم،دستورالعمل 12092 را به منظور کاهش تورم از طریق نظارت بر قیمت ها و کنترل قراردادها دولتی صادر کرد. شرکت هایی از این دستورالعمل مصون بودند که سود آنها افزایش نداشته است. استفاده از سودهای گزارش شده بوسیله سیاستمداران و قانون گذاران در مدیران انگیزه ای ایجاد می کند که سودهای گزارش شده را کاهش دهند(رادون،1996،ص45) .
تورم زیاد نیز مثال دیگری از یک بحران است که موجب ایجاد انگیزه برای مدیران جهت انتخاب روشهای حسابداری کاهنده سود هستند سودهای گزارش شده پائین تر احتمال مخالفت در مقابل کارهای دولتی را کاهش می دهد و احتمال سکوت دولت برای شرکت افزایش می یابد و موجب کاهش در مانور انتخاب روش های حسابداری می گردد. همچنین کاهش سودهای گزارش شده علاوه بر کاهش احتمال واکنش از طرف دولت احتمال پرداخت سوبسیدهای دولت بر شرکت را افزایش می دهد.

 

2-3-4-2 قانون نرخ
قیمت محصولات بسیاری از شرکتهای سهامی توسط دولت یا نمایندگان دولت تعیین می شود در موارد زیادی قیمت ها بر اساس فرمول تعیین می شود که در آن فرمول از ارقام حسابداری استفاده می شود مثلاٌ در بسیاری از شرکتها کمسیون نرخ گذاری کالاها و خدمات عمومی ممکن است نرخ ها را بر اساس فرمول زیر تعیین کند(لونتهال،1981،ص84) :
بازده دارائیها + مالیاتها + استهلاک + هزینه های عملیاتی = درآمدها
فرمول 1-2 تعیین نرخ محصولات با استفاده از ارقام حسابداری
کمسیون های نرخ گذاری از نظریه ها، بیانیه ها و استانداردهای حسابداری مجامع تدوین کننده استانداردها استفاده می کنند. اولین انگیزه مدیران این گونه واحدها مذاکره با کمسیون های نرخ گذاری و مجامع تدوین کننده استانداردها برای کسب یک نرخ مطلوب است. منشاء بعضی از استانداردهای حسابداری ناشی از فرآیند نرخ گذاری است. بعضی استدلال می کنند که در ترکیب شرکتها، روش خرید در مقابل روش تجمیع منافع از همین فرآیند نشات گرفته است. شرکتها برای انحصاری کردن فعالیتها و ثبت دارائیها بر اساس ارزش متعارف در یکدیگر ادغام می شوند و از این طریق داراییهاشان را بیشتر منعکس می کنند و در نتیجه نرخی که برای آنها تعیین می شود بیشتر از قبل می باشد. چون مبلغ دارائیها در فرمول تعیین نرخها موثر هستند مذاکره این واحدها و اعلام نظر آنها نه تنها روش های حسابداری انتخاب شده به وسیله کمسیونهای نرخ گذاری را تحت تاثیر قرار می دهد بلکه روش های حسابداری شرکت های دیگر نیز اثر می گذارد.

 

3-3-4-2 مالیاتها
روش های حسابداری تعیین سود بعضا با روش های مالیاتی تعیین سود یکسان می باشد اگر چه در موارد زیادی با هم تفاوت دارند. فرضاٌ در بعضی از کشورها اگر یک شرکت روش LIFO را برای مقاصد مالیاتی استفاده کند برای مقاصد گزارشگری مالی نیز همان روش را بایستی به کار گیرد. در سال 1934 میلادی صنعت نفت آمریکا روش LIFO را به عنوان جایگزین روش قبلی معرفی کرد این روش در سال 1936 به وسیله AICPA تصویب شد.

 

اداره خزانه داری در این رابطه با مجلس مذاکره کرد و نتیجه آن پذیرش LIFO بود اما در یک نامه کنگره به خزانه یادآوری کرد که روش LIFO در صورتی به کار می رود که مودیان مالیاتی برای گزارشگری مالی نیز از LIFO استفاده کنند با توجه به اینکه روشهای ارزش گذاری موجودی کالا، مالیات بر درآمد را تحت تاثیر قرار می دهد مدیران شرکتها در زمان انتخاب روش حسابداری، اثرات مالیاتی آن را مورد توجه قرار می دهند. بدون شک یکی از دلایل به کارگیری روش LIFO تاثیر آن بر روی مالیات بر درآمد است. بنابراین اثرات مالیاتی روش های حسابداری در انتخاب آنها موثر است و در این گونه موارد مدیران شرکتها ممکن است برای گزینش روش های کاهنده سود وارد مذاکرات بیشتری شوند. از طرف دیگر اگر روش های حسابداری و مالیاتی تعیین سود یکسان باشد مبلغی از هزینه های دفتر داری شرکت کاهش می یابد(کالینز،1998 ، ص 13) .

 

4-3-4-2 قراردادهای استقراض
همانطور که می دانیم استقراض یکی از منابع مهم تامین مالی شرکتهاست. در یک شرکت دو گروه ذینفع اصلی وجود دارند، یک گروه صاحبان سهام و گروه دیگر اعتبار دهندگان می باشند. صاحبان سرمایه(سهامداران) از طریق تعیین و انتصاب مدیران در کنترل شرکت نقش اساسی ایفا می کنند و به طرق مختلف می توانند ثروت خود را حفظ کنند یا افزایش دهند. برخلاف سهامداران، اعتبار دهندگان نماینده ای در شرکت ندارند اما با این وجود منابع آنها در شرکت سرمایه گذاری شده است. با توجه به اینکه کلیه منابع(سهامداران و اعتباردهندگان) توسط مدیران اداره می شود، این احتمال وجود داردکه مدیران برای حفظ موقعیت خود ثروت صاحبان سرمایه را با هزینه اعتباردهندگان افزایش دهند. به همین دلیل همواره میان صاحبان سرمایه و اعتبار دهندگان تضاد منافع وجود دارد. با علم به این شرایط است که اعتبار دهندگان برای سرمایه گذاری و اعطای اعتبار، با شرکت قرارداد منعقد می کنند و برای حفظ منافع خود، محدودیت هایی را در شرایط قرارداد می گنجانند.اما نقش حسابداری چیست؟ در فرآیند عقد قراردادهای استقراض از اطلاعات و ارقام حسابداری در شرایط محدودکننده قرارداد استفاده می شود، مثلاٌ از نسبت های بدهی به حقوق صاحبان سرمایه، نسبت پوشش هزینه بهره و سودهای تقسیم نشده استفاده می شود.
هرچه نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه بیشتر باشد محدودیت های استقراض افزایش می یابد و در مواردی که روند وضعیت مالی شرکت رو به وخامت دارد ایجاد محدودیت در مورد تقسیم سود سخت تر می شود اما آنچه را که پژوهشگران بیشتر در عمل آزمون کرده اند نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه است (بزرگ اصل، 1384،64)1.
فرضیه اساسی مطرح شده این است که با افزایش نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه به احتمال قوی مدیران روش های حسابداری را که سود بیشتری منعکس می کنند، مورد استفاده قرار می دهند. افزایش این نسبت باعث می شود فشارها و محدودیت های ملحوظ شده در شرایط قرارداد افزایش یابد و بالتبع احتمال نقض شرایط قرارداد و پرداخت هزینه های جریمه دیرکرد بیشتر می شود. مدیران با داشتن حق انتخاب روش های حسابداری، روش هایی را انتخاب خواهند کرد که محدودیتهای قراردادهای استقراض و هزینه های دیرکرد و جریمه را کاهش دهند. بنابراین ارقام و اطلاعات حسابداری در فرآیند انعقاد قرارداد مورد استفاده قرار می گیرد. و این فرآیند بر انتخاب روش های حسابداری موثر است. ریچارد لفت ویچ در یکی از پژوهشهای خود به این نتیجه رسیده است که بعضی از تغییرات اجباری در روش های حسابداری هزینه هایی را بر صاحب سرمایه به وسیله نسبت های تعیین شده در شرایط قراردادهای استقراض، تحمیل می کنند. وی در پژوهش دیگری به این نتیجه رسیده است که بعضی از قواعد اندازه گیری حسابداری که در قراردادهای استقراض معین شده اند به طور سیستماتیک با اصول پذیرفته شده حسابداری تفاوت دارند.
فرضیه نسبت بدهی به سرمایه حداکثر نسبت بدهی به سرمایه شرکت را پیش بینی می کند. احتمالاٌ مدیران روش هایی را مورد استفاده قرار می دهند که سود را افزایش دهد. نسبت بالای بدهی به سرمایه محدودیت ها و شرایط سختی را به شرکت تحمیل می کند. لذا مدیران از اختیارات خود برای انتخاب حسابداری جهت افزایش سود و کاستن از فشارهای بدهی استفاده می کنند. نتایج تحقیقات و شواهد بدست آمده موافق و سازگار با فرضیه نسبت بدهی به سرمایه است. در مواردی که نسبت بدهی به ارزش ویژه در سطح بالایی است، مدیران به احتمال قوی روش های افزایش سود را انتخاب می کنند. ارتباط بین اهرم مالی و انتخاب روش های حسابداری یک قاعده تجربی را که قبلاٌ برای مطالعات تئوری اثباتی حسابداری ناشناخته بود، ارائه کرده است. مهم ترین روش های تامین منابع مالی در زیر آورده شده است.
1- تأمین منابع مالی از طریق بودجه¬ های پیش بینی شده دولت
2- تأمین مالی طرح (پروژه) از بودجه¬ های مشارکت مردمی
3- تأمین مالی طرح از طریق ایجاد شرکت مختلط مردمی و دولتی
4- تأمین مالی از محل ایجاد شرکت¬های سهامی عام و مردمی
5- تأمین مالی از طریق اخذ تسهیلات و وام از بانک¬ های داخلی
6- تأمین مالی طرح از محل فروش اوراق قرضه داخلی
7- تأمین مالی طرح از طریق اخذ تسهیلات و وام از بانک¬ های خارجی
8- تأمین مالی طرح از پیش فروش حق اشتراک و سهام مردمی
9- تأمین مالی طرح از طریق Boot، Bot
10- تأمین مالی از طریق Buy Back (‌بیع متقابل‌)
11- تأمین منابع مالی از محل وام بانک جهانی
12- تأمین مالی طرح از طریق أخذ تسهیلات و وام از صندوق بین‌المللی پول
13- تأمین منابع مالی طرح از طریق وام از بانک توسعه اسلامی
14- تأمین منابع مالی طرح از طریق أخذ وام از بانک توسعه آسیایی
15- تأمین مالی طرح از طریق وام از صندوق سازمان ملل
در یک شرکت دو گروه ذینفع اصلی وجود دارند، یک گروه صاحبان سهام و گروه دیگر اعتبار دهندگان می باشند. صاحبان سرمایه(سهامداران) از طریق تعیین و انتصاب مدیران در کنترل شرکت نقش اساسی ایفا می کنند و به طرق مختلف می توانند ثروت خود را حفظ کنند یا افزایش دهند. برخلاف سهامداران، اعتبار دهندگان نماینده ای در شرکت ندارند اما با این وجود منابع آنها در شرکت سرمایه گذاری شده است. با توجه به اینکه کلیه منابع(سهامداران و اعتباردهندگان) توسط مدیران اداره می شود، این احتمال وجود داردکه مدیران برای حفظ موقعیت خود ثروت صاحبان سرمایه را با هزینه اعتباردهندگان افزایش دهند. به همین دلیل همواره میان صاحبان سرمایه و اعتبار دهندگان تضاد منافع وجود دارد. با علم به این شرایط است که اعتبار دهندگان برای سرمایه گذاری و اعطای اعتبار، با شرکت قرارداد منعقد می کنند و برای حفظ منافع خود، محدودیت هایی را در شرایط قرارداد می گنجانند.اما نقش حسابداری چیست؟ در فرآیند عقد قراردادهای استقراض از اطلاعات و ارقام حسابداری در شرایط محدودکننده قرارداد استفاده می شود، مثلاٌ از نسبت های بدهی به حقوق صاحبان سرمایه، نسبت پوشش هزینه بهره و سودهای تقسیم نشده استفاده می شود.هرچه نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه بیشتر باشد محدودیت های استقراض افزایش می یابد و در مواردی که روند وضعیت مالی شرکت رو به وخامت دارد ایجاد محدودیت در مورد تقسیم سود سخت تر می شود اما آنچه را که پژوهشگران بیشتر در عمل آزمون کرده اند نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه است.(بزرگ اصل موسی، فصلنامه بررسی های حسابداری ،1384)1.
فرضیه اساسی مطرح شده این است که با افزایش نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه به احتمال قوی مدیران روش های حسابداری را که سود بیشتری منعکس می کنند، مورد استفاده قرار می دهند. افزایش این نسبت باعث می شود فشارها و محدودیت های ملحوظ شده در شرایط قرارداد افزایش یابد و بالتبع احتمال نقض شرایط قرارداد و پرداخت هزینه های جریمه دیرکرد بیشتر می شود. مدیران با داشتن حق انتخاب روش های حسابداری، روش هایی را انتخاب خواهند کرد که محدودیتهای قراردادهای استقراض و هزینه های دیرکرد و جریمه را کاهش دهند. بنابراین ارقام و اطلاعات حسابداری در فرآیند انعقاد قرارداد مورد استفاده قرار می گیرد. و این فرآیند بر انتخاب روش های حسابداری موثر است. ریچارد لفت ویچ در یکی از پژوهشهای خود به این نتیجه رسیده است که بعضی از تغییرات اجباری در روش های حسابداری هزینه هایی را بر صاحب سرمایه به وسیله نسبتهای تعیین شده در شرایط قراردادهای استقراض، تحمیل می کنند. وی در پژوهش دیگری به این نتیجه رسیده است که بعضی از قواعد اندازه گیری حسابداری که در قراردادهای استقراض معین شده اند به طور سیستماتیک با اصول پذیرفته شده حسابداری تفاوت دارند.
فرضیه نسبت بدهی به سرمایه حداکثر نسبت بدهی به سرمایه شرکت را پیش بینی می کند. احتمالاٌ مدیران روش هایی را مورد استفاده قرار می دهند که سود را افزایش دهد. نسبت بالای بدهی به سرمایه محدودیت ها و شرایط سختی را به شرکت تحمیل می کند. لذا مدیران از اختیارات خود برای انتخاب حسابداری جهت افزایش سود و کاستن از فشارهای بدهی استفاده می کنند. نتایج تحقیقات و شواهد بدست آمده موافق و سازگار با فرضیه نسبت بدهی به سرمایه است. در مواردی که نسبت بدهی به ارزش ویژه در سطح بالایی است، مدیران به احتمال قوی روش های افزایش سود را انتخاب می کنند. ارتباط بین اهرم مالی و انتخاب روش های حسابداری یک قاعده تجربی را که قبلاٌ برای مطالعات تئوری اثباتی حسابداری ناشناخته بود، ارائه کرده است.

 

5-3-4-2نسبت های اهرمی(حسابداری و فعالیتهای اقتصادی)
نسبتهای اهرمی حد و اندازه ای را که یک شرکت از طریق وام یا قرض تامین مالی نموده است تعیین می کند.
این نسبتها وجوهی را که توسط صاحبان شرکت (سهامداران) تامین گردیده با وجوهی را که بصورت وام جهت سرمایه گذاری از طلبکاران شرکت تامین شده با هم مقایسه کرده و نسبت آنها را اندازه گیری می کند این نسبتها از چند نظر قابل توجه اند:
1.بستانکاران شرکت توجه خود را معطوف به میزان سرمایه ای که توسط سهامداران شرکت تامین مالی شده است میداند چه اگر سهم سهامداران شرکت کمتر از سهم بستانکاران باشد یعنی اگر قسمت اعظم سرمایه شرکت از طریق وام تامین مالی شده باشد ریسک شرکت متوجه بستانکاران خواهد شد.
2. تامین مالی از طریق اخذ وام موجب میشود که صاحبان اصلی با اعمال کنترل بیشتر بر امور شرکت وبا سرمایه گذاری محدود سود بیشتری نصیبشان گردد.
3.در صورتیکه شرکت عایدی اش از مبلغ وام سرمایه گذاری شده بیشتراز میزان بهره پرداختنی بابت وام باشدمیزان بازده سرمایه سهامداران زیادتر خواهد شد.
شرکتهای با نسبت اهرمی پایین در مواقع رکود اقتصادی ریسک زیان کمتری خواهند داشت ودر عین حال در زمان رشد اقتصادی هم باید انتظار سود کمتری داشته باشند. بر عکس شرکتهای با نسبتهای اهرمی بالا ممکنست با ریسک زیانهای عمده مواجه شوند ولی امکان استفاده های کلان هم برای آنها موجود است . تصمیم در مورد نسبت اهرمی نوعی تعادل بین ریسک وبازده بوجود میاورد.
در عمل اهرم به دو صورت احتساب میشود. یک طریق نسبتهای ترازنامه را آزمایش میکند وتضمین مینماید که تا چه اندازه ای وجوه وام گرفته شده برای تامین مالی شرکت بکار گرفته شده اند . طریق دیگر میزان ریسک وجوهی را که از طریق بدهی تامین گردیده است از روی نسبتهایی که از صورت سود وزیان بدست میاید اندازه میگیرد.این نسبتها مکمل یکدیگرند اکثر تحلیل گران از هردو استفاده میکنند.

 

5-2 کیفیت سود حسابداری و موجودی کالا
1-5-2 مفهوم سود از دیدگاه حسابداری
اندازه گیری سود به شکل ادواری برای واحدهای تجاری شاید هدف نخست فرآیند حسابداری باشد. اصطلاح سود یکی از غیر ثابت ترین مفاهیم در دنیای تجارت است. سود حسابداری بر مبنای فرض تعهدی و در چارچوب اصول پذیرفته شده حسابداری اندازه گیری میشود.
سود عبارتست از مازاد درآمدها نسبت به هزینه ها برای یک دوره حسابداری معین که معرف افزایش خالص در حقوق صاحبان سهام و ناشی از فعالیتهای انتفاعی مستمر واحد تجاری و عملیات فرعی،رویدادهای تصادفی وسایر عملیات ،رویدادها و شرایط موثر بر واحد تجاری است که طبق اصول پذیرفته شده حسابداری شناسایی و اندازه گیری می شود. بطور کلی می توان گفت هدف از اندازه گیری سود عبارتست از تعیین این که وضعیت یک واحد تجاری در نتیجه عملیاتی که طی یک دوره معین انجام داده به چه میزان بهبود یافته است.
سودحسابداری به عنوان یکی ازاجزای اصلی عملکرد مالی محسوب می شود . افشاء اطلاعات مربوط به سودبا هدف تسهیل درک عملکرد مالی یک دوره وکمک به استفاده کنندگان صورتهای مالی به منظور تصمیم گیری درمورد میزان اتکاء به نتایج دوره های قبل جهت ارزیابی نتایج بالقوه دوره های آتی صورت می گیرد ( کمیته تدوین استانداردهای حسابداری ،1384، 122) براین اساس ، کمیته تدوین استانداردهای حسابداری ، ازاطلاعات سود حسابداری به عنوان اطلاعاتی سودمند ومربوط درفرآیند تصمیم گیری یادمی کند.

 

2-5-2سودمندی ومربوط بودن سود حسابداری
سود یکی ازاقلام مهم واصلی صورتهای مالی است که درزمینه های مختلف کاربردهای متفاوت داشته است ، بعضی ازاین کاربردها به شرح زیر است :
1- سودبه عنوان یک ابزار پیش بینی قابل کاربرد است . هیات استانداردهای حسابداری مالی درآمریکا دربیانیه شماره1 ازمفاهیم حسابداری مالی بیان می کند که سرمایه گذاران وبستانکاران تمایل به ارزیابی جریان های نقدی آتی شرکت دارند . براین اساس آنها فرض می کنند که بین سودمورد گزارش وجریان های نقدی رابطه وجوددارد (فاسب،1978، 17 ) . بر اساس نتایج تحقیق انجام شده توسط بک مستر وهمکارانش (1977) ارقام سود حسابداری تاریخی می تواند مبنایی برای پیش بینی سودهای آتی محسوب شودودرنتیجه سود می تواند به عنوان ابزاری برای پیش بینی محسوب گردد .
2- سودمبنایی برای محاسبه مالیات وتوزیع مجدد ثروت بین افراداست . اگرچه سودمشمول مالیات ، براساس قوانین ومقررات کشورهای مختلف به گونه ای متفاوت محاسبه ومالیات متعلقه توسط دولت اخذخواهدشد ولی بااین همه سود مذکور درهمه کشورها به کمک سیستم حسابداری تهیه خواهد شد ( ریاحی بلکوئی ، 1381 ، 524) .
3- سودبه عنوان مبنایی جهت تعیین سودقابل تقسیم محسوب می شود . براین اساس ، رقم سودرابه عنوان شاخصی ازبیشترین مبلغی که می توان بین سهامداران توزیع ویادرشرکت مجددا سرمایه گذاری نمود ، می دانند. اغلب ادعا می شود که سودخالص حسابداری نشانه ای ازتوانایی شرکت ، به پرداخت سود تقسیمی است ودرواقع هنگامی که مدیریت ، سودتقسیمی رابرمبنای درصد مشخصی ازسود خالص پرداخت نماید ، می توان باپیش بینی سودخالص ، سودتقسیمی آینده راکه سرمایه گذار دریافت خواهدکرد ، محاسبه نمود (هندریکسون ووان بردا، 1992، 271) . بیورازجمله محققینی است که براین اساس مدلی تحت عنوان مدل ارزشیابی سودتقسیمی برای فرمول بندی نقش سودحسابداری درتعیین ارزش شرکت ارائه نموده است . وی دراین باره ، قیمتهای جاری اوراق بهادار را به عنوان تابعی ازسود تقسیمی مورد انتظار آینده درنظرمی گیرد .براین اساس ، سودهای تقسیمی درآینده خودتابعی ازسودهای آتی خواهد بود . دراین رابطه نیزمی توان ازسودحسابداری جاری برای پیش بینی سودهای آتی استفاده نمود . بنابراین ، سودجاری می تواند حاوی اطلاعات مفید به خاطر توانایی آن درپیش بینی سودهای آتی باشد ؛ (بیور، 1998، 81)
4- سود به عنوان رهنمودی جهت سنجش کارایی مدیران به حساب می آید .ازجمله اهدافی که درتهیه وافشاء صورتهای مالی دنبال می شود انعکاس وظیفه مباشرتی مدیریت یاحسابدهی آنها درقبال منابعی است که دراختیار آنها قرارگرفته است . استفاده کنندگان صورتهای مالی برای اتخاذ تصمیمات اقتصادی غالبا خواهان ارزیابی وظیفه مباشرتی یاحسابدهی مدیریت هستند . به عنوان نمونه ، بعضی ازاین تصمیمات اقتصادی می تواند شامل مواردی ازقبیل فروش یاحفظ سرمایه گذاری درواحدتجاری وانتخاب مجدد یاجایگزینی مدیران باشد ( ریاحی بلکوئی ، 1381،525)1.
درمبانی نظری گزارشگری مالی درایران نیز درمورد کاربرد سودبه این صورت اشاره شده است:
صورتهای عملکرد مالی ( صورت سودوزیان وسودجامع ) درغالب مواردزیربه اهداف گزارشگری مالی کمک می نمایند :
الف : ارائه اطلاعات به استفاده کنندگان به منظور قادرساختن ایشان درامر بررسی ارزیابی های قبلی ازعملکردمالی دوره های گذشته ودرصورت لزوم اصلاح ارزیابی های آنها ازعملکرد دوره های آتی .
ب: ارائه گزارشی ازنتایج وظیفه مباشرت مدیریت به منظورقادرساختن استفاده کنندگان به ارزیابی عملکرد گذشته مدیریت وایجادمبنایی جهت شکل گیری انتظارات آتی درمورد عملکرد مالی ( کمیته تدوین استانداردهای حسابداری ، 1384، 584)2 .
اما درکنارسود مندی وکاربردسودحسابداری ، محدودیت هایی نیز برای آن برشمرده شده است .

 

3-5-2محدودیت های سود حسابداری
به طور خلاصه ، بعضی ازمحدودیت های موجوددرسودحسابداری به شرح زیر است :
1- استفاده ازمبنای تعهدی درگزارش سود باعث می شود که جریان های نقدی وتعهدی همیشه باهم برابر نباشند ودربسیاری ازمواردممکن است شرکت مبلغی رابه عنوان سودشناسایی کندوازسوی دیگروجهی دردست نداشته باشد که به عنوان سودتقسیمی پرداخت کند .

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله عوامل موثر در انتخاب روشهای حسابداری موجودی

دانلود مقاله عوامل تعیین کننده موفقیت یا شکست اجرای ABC

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله عوامل تعیین کننده موفقیت یا شکست اجرای ABC دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

چکیده
تلاشهای چشمگیری برای ایجاد یک سیستم هزینه یابی پیشرفته تر صورت گرفته است. نیاز به بهبود دقت اطلاعات هزینه یابی محصول از تغییرات ایجاد شده در دورنمای رقابتی و همچنین رقابتهای روبه افزایش جهانی ناشی شد. شرایط جدید رقابتی اعتبار سیستمهای هزینه یابی مرسوم را به چالش کشید. حسابداری بهای تمام شده بطور سنتی برای محصولات یا خدماتی که تنها از یک محرک حساس به حجم معامله استفاده می کنند (معمولا نیروی کارمستقیم) هزینه های سرباراختصاص داد. برای سازمانی با سربار زیاد و ترکیبی از محصولات یا خدمات ، استفاده از یک محرک هزینه یابی واحد ممکن است برآورد هزینه را تحریف کند. محققان حسابداری مدیریت تلاش قابل ملاحظه ای را برای عنوان کردن این محدودیتها صورت دادند. تقریبا تمام توجهات به مطالعه ی سیستم های هزینه یابی مبتنی بر فعالیت(ABC) اختصاص یافته است. ظهور این سیستم ها به عنوان راهکاری کلی در جهت حل انحرافات قیمت گذاری محصولات و متعاقبا به عنوان وسیله ای برای ارتقا رقابت از طریق قیمت گذاری آگاهانه تر و تصمیمات ترکیب محصولات بود. ادعا شده که ABC می تواند اطلاعات اصلاحی را برای تصمیمات استراتژیک از جمله طرح ریزی محصول و مدیریت هزینه فراهم کند.
اهداف تحقیق :
شناسایی دلایل میزان پذیرش پایین ABC.ارائه روش هایی برای پذیرش موفقیت آمیز ABC توسط شرکت هایی که یک دوره طولانی مدت ABC را بکار برده اند.
فرمول بندی مراحل جهت اجرای موفقیت آمیز ABC :
. علت اصلی عدم پذیرش ABC توسط شرکتها، پیچیدگی مشاهده شده اجرایی و فنی آن است. مهمترین علل عدم ارزیابی ABC در برخی شرکتها نامربوط بودن آن به تجارت آنها، وجود سیستم مدیریتی هزینه یابی که بطور رضایت بخشی در حال اجرا است، نبود تخصص و منابع لازم برای بعهده گرفتن ارزیابی و عدم علاقمندی مدیریت ارشد می باشد. عوامل رفتاری و سازمانی جدا از صفات فنی سیستم ABC کلیدهای موفقیت به شمار می روند. می توان از یک فرآیند یادگیری پیچیده برای از بین بردن مقاومت سازمانی و رفتار دفاعی نسبت به پذیرش ABC استفاده کرد.
واژه های کلیدی:
ABC،هزینه یابی،مدیریت،حسابداری،رقابت
شواهد نشان داده میزان پذیرش ABC نسبتا پایین است. علاوه بر این بنظر می رسد بسیاری از سازمانهایی که ABC را پذیرفتند سود مورد انتظار را بدست نیاوردند. اینچنین بنظر میرسد که اگرچه ویژگیهای فنی ABC به خوبی مشاهده شده اند، اما برخی سازمانها در اجرای این سیستم با مشکل مواجه هستند
مشکل تحقیق
همزمان با افزایش رقابت میان تجارت ها ،شرکت ها برای قیمت گذاری و شناخت سود آورترین محصولات به اطلاعات دقیق تری از هرینه های محصول نیاز داشتند. ABC بعنوان راهکاری برای حل این چالش معرفی شد. علاوه بر بدست آوردن هرینه های دقیق تر محصول برای قیمت گذاری رقابتی و تصمیمات ترکیب محصولات ،گزارش شد که پذیرندگان ABC قادرند برای کاهش هزینه ها فرصت هایی را بدست آورند. بعلاوه شرکت ها می توانند در طرح ریزی و کنترل معمولی از ABC استفاده کنند. اما نظرسنجی های اخیر نشان می دهند نرخ پذیرش ABC نسبتا پایین است. بعلاوه بسیاری از سازمان ها سودهای پیش بینی شده را بدست نیاورده اند . از بررسی های بعمل آمده چنین به نظر می رسد که سودمندی ABC زیر سوال برده شده است.
مشکلات تحقیق بصورت ذیل خلاصه شده اند:
دلایل روشنی برای میزان پایین پذیرش ABC وجود ندارد.
عوامل رایج مربوط به پذیرش موفق ABC توسط شرکت هایی که ABC را طی یک دوره ی طولانی بکاربردند شناسایی نشدند.
اهداف تحقیق:
شناسایی دلایل نرخ پایین پذیرش ABC
ارائه روش هایی برای پذیرش موفقیت آمیز ABCتوسط شرکت هایی که یک دوره طولانی مدت ABC را بکار برده اند.
فرمول بندی مراحل جهت اجرای موفقیت آمیز ABC:
بررسی نوشته ها
شیلدز می گوید بسیاری از موسساتی که ABC را اجرا کردند شاهد برخی مشکلات بودند .یکی از دلایل مهم این است که معرفی ABC در بسیاری از موسسات بر روی طرح نرم افزاری و ساختاری ABC متمرکز شده است و توجه کافی به عوامل رفتاری و سازمانی صورت نگرفته است . هفت متغیر رفتاری و سازمانی مهم در اجرای ABC شناسایی شده است:
(1)پشتیبانی مدیریت ارشد (2)پیوستگی با استراتژی های رقابتی بخصوص کیفیت و استراتژی های سرعت (3)پیوستگی در ارزیابی عملکرد و جبران خسارت (4)منابع داخلی مناسب
(5)آموزش طراحی، اجراو استفاده از این سیستم (6)مالکیت غیر حسابداری
(7) توافق و رضایت عمومی و شفاف سازی اهداف سیستم مدیریت هزینه
مولف همچنین استدلال می کند که اجرای موفق ABC به منابع فنی بستگی ندارد مثلا آیا نرم افزار استفاده شده ،آیا سیستم با سایر سیستم های حسابداری یکپارچه شده یا بصورت مستقل عمل می کند یا آیا از مشاوران خارجی استفاده می شود.
در جای دیگر پمبرتون(Pemberton) نشان داد فناوریهای دیتون(Dayton) ،یک واحد تجاری در الکوا(ALKOVA) از سیستم هزینه یابی سنتی به سیستم ABC تغییر یافت. یک واحد محرک هزینه یابی ممکن است برای محصول سطح بالای این شرکت و تنوع حجم معامله (volume)مناسب نباشد . این شرکت طی پذیرش این فرآیند مراحل دقیقی را بکار برد، از جمله جمع آوری داده ها از کارمندان از طریق مصاحبه. پس از جمع آوری داده ها یک مدل نرم افزاری ساخته شد و موسسه به اجرای این سیستم جدید که بنظر می رسید ضعف سیستم هزینه یابی سنتی را تصحیح می کند ادامه داد. در نتیجه این شرکت در ارتباط با فعالیتهای اضافه شده ارزشمند و بی ارزش انجام شده در شرکت آگاهی زیادی بدست آورد و برای مواجهه با آنها اقدامات اصلاحی صورت گرفت. همچنین داده های ABCپشتیبانی ارزشمندی بود برای شرکت در جهت تغییر استراتژی عرضه محصول چراکه برخی محصولات خاص در آستانه حذف بودند یاقابلیت دسترسی به آنها محدود می شد. به علت مزایای زیادی که در سیستم ABC یافت شد، مدیران بخوبی قانع شدند و برای اجرای آن اقدام کردند.
در جای دیگر فاستر(Foster) گفت پیکره ی در حال رشد تحقیق نشان دهنده ی موفقیت مدیریت ABC و تعیین کننده های این موفقیت می باشد. مولفان برای سنجش موفقیت تحقیقشان تاثیر استفاده از روشهای جایگزین را مورد آزمایش قرار دادند. آنها دو روش را آزمودند: (1) یک روش طبقه بندی قیاسی (استفاده از تصمیم گیری و انجام اقدامات با اطلاعات ABC ،اصلاح واحد پول(dollar) ، ارزیابی مدیریت برای موفقیت کلی) .(2) یک روش تجزیه تحلیل عامل.
مطالعه ی آنها مصارف سه تصمیم درجه یک را مشخص کرد: شناسایی برای بهبود ، تصمیمات مدیریت محصولات و تصمیمات بهبود فرآیند محرک. علاوه براین، مدیران عملیاتها و مدیران اداری در تصمیم گیریهایشان اغلب به جای کارکنان اجرایی از اطلاعات ABC استفاده می کنند. .گزارش شده که سه حوزه (قابلیت سوددهی محصول/خدمات ، تولید کالا/تولید و حمایت هرینه های بالاسری )بیشترین میزان بهبود واحد پول (دلار) را داشته اند که از اجرای ABC ناشی می شود.
مولفان دریافتند تعیین کننده های موفقیت مانند پشتیبانی مدیریت ارشد،استفاده از داده های ABC ، ارزیابی عملکرد/سیستم های محرک ،شمار درخواست ها، کاربرد زمان در استفاده از آن ،بطور منحصر بفردی در توصیف تفاوت های موفقیت در ABC قابل توجه هستند. نوشته های اخیر در مورد اجرای ABC استدلال می کنند که نمی توان بیشتر مشکلات اجرایی را به کاستی های فنی ABC یا روشی که ABC استعمال می شود نسبت داد اما می توان آنها را به موضوعات سازمانی بنام مقاومت resistance)) نسبت داد. مولف نتیجه گیری می کند که مقاومت در مقابل سیستم های جدید می تواند در سازمانی رخ دهد که تحت سلطه فرهنگ مهندسی قرار دارد که در آن اصول حسابداری تنها نقش کوچکی را ایفا می کند.
مک گوان (McGowan) و کلامر(Klammer) از رضایت کارمندان بعنوان سنجش اجرای موفق ABC استفاده کردند . این مولفان مدلی را بسط دادند که توسط شیلدز و یانگ برای آزمودن ارتباط میان رضایت تهیه کنندگان و کاربران اجرای ABC و متغیرهای رفتاری ،فنی و موقعیتی بوجود آمده بود و ویژگی های اجرایی و سیستم ABC را شرح می داد. نتایج نشان داد پشتیبانی مدیریت ارشد، میزان درک اهداف، مناسب بودن آموزش و منابع آموزشی و ارتباط سیستم ABC به معیارهای ارزیابی عملکرد به طور قابل توجهی وابستگی رضایت به اجرای ABC را نشان می دهد.علاوه بر این ،این تحقیق ارتباط بین متغیرهای موقعیتی و فنی (مانند مشارکت کاربر و کیفیت اطلاعات )و اجرای ABC را اثبات می کند.
.در مطالعه ی او چهار حوزه ی اصلی در نظر گرفته شده است:
دیدگاههای کلی نسبت به فرآیند اجرا،ویژگی های فنی سیستم ABC،سودمندی مشاهده شده سیستم و تغییرات مشاهده شده سازمانی ناشی از اجرای ABC .
.آگاهی مرسوم در نوشته های مربوط به ABC این است که موفقیت ABC به پنج مولفه بستگی دارد:
مدیران رده بالایی که از طرح ABC پشتیبانی کردند؛ آموزش مناسب ABC ؛ جنرالیستهای میان کارکردی و تیم گرایی که می توانند جهت گیری فرآیند ABC را کشف کنند؛ و اتخاذ یک دیدگاه طولانی مدت از طرح ABC توسط شرکت و کارمندان آن، تصمیم گیری توسط کارمندانی که دانش علمی دارند. برور ضروری دانست تاکید کند کار تیمی عامل مهمی است که در اجرای موفق ABC نقش دارد. ممکن است فناوری اطلاعات قوی عدم پذیرش یا رها کرن ABC را تقویت کند، اما در دستیابی به بالاترین سطح اجرایی ABC همچنان عاملیست جدا ناپذیر. مشخص شده که احتمالا به علت عدم اطمینان کمتردر موسسات غیر فروشگاهی ،پذیرش ABCدر این موسسات بسیار بیشتر است. سرانجام بدون تناقض مشخص شد که در موسسات بزرگتر احتمال پذیرش ABC بیشتر از موسسات کوچکتر است. این پژوهشها اجرای ABC را زمانی موفق میدانستند که پشتیبانی مدیریت ارشد، مالکیت غیرحسابداری، و آموزش اجرا داشته باشند. اندرسون (Anderson) و یانگ گفت: استفاده از داده های ABC تحت تاثیر صف گسترده تری از متغیرهای مفهومی و فرآیندی قرار دارد از جمله حمایت مدیریت ارشد و اتحادیه از ABC،مناسب بودن منابع طرح، تعهد پاسخ دهندگان به سازمان، احتمال تعطیلی ها، میزان پاداش مورد انتظار برای عملکرد مثبت. در جای دیگر ابرنسی(Abernethy) دیدگاههایی را مطرح کرد در مورد اینکه چگونه تنوع محصول، ساختار هزینه یابی و تکنولوژی تولید پیشرفته (AMT) بر طرح سیستمهای هزینه یابی تاثیر می گذارد. تجزیه و تحلیل داده های موردی نشان داد ارتباط میان تنوع محصول و سیستم های هزینه یابی تحت تاثیر روش استفاده موسسه ها از تکنولوژی خود برای مدیریت تنوع محصول است براساس مشاهدات این مطالعه، مولفان نتیجه گرفتند ارتباط میان تنوع محصول و طرح سیستمهای هزینه یابی برای انتخاب ابزارهایی که بوسیله ی آنها پاسخ گویی به مشتری انجام خواهد گرفت تحت تاثیر انتخاب مدیریت قرار دارد . ارتباط مثبتی میان حضور یک مشاور ABC ، میزان رقابت و پیچیدگی مدل وجود داشت. براساس گفته های آنها انسجام تیمی و تعهد تیم به انجام وظایف ، برای مدیریت بومی جهت تشکیل تیمهای ABCاز عوامل حیاتی به شمار می روند. ظاهرا علت اصلی مشکلات پذیرش ABC مباجث اجرایی است نه طراحی فنی این سیستمها.
برای اجرای رفتاری ABC سه عامل شناسایی شدند: پشتیبانی مدیریت ارشد، اجماع و روشن سازی اهداف و آموزش. تصویر 1 .چارچوب تحقیقاتی
ارزیابی دلایل عدم پذیرش ABC

 

شناسایی عوامل مربوط به پذیرش
ABC
عوامل رفتای عوامل سازمانی

فرمولبندی مراحل برای اجرای
موفقیت آمیز ABC
نتایج این مطالعه از این نگرش حمایت می کنند که در کسب اطمینان از سودمندی ABC برخورد شناختی حائز اهمیت می باشد و اینکه برخورد شناختی طی اجرا تقویت می شود.
بحث، تجزیه و تحلیل، و یافته ها
عوامل رفتاری و سازمانی مربوط به کاربردهای موفقیت آمیز ABC .
هزینه یابی بر مبنای فعالیت توسط کاپلن کوپلر (Kaplan Cooper) معرفی شد و به عنوان مبنایی برای داوریهای استراتژیک و ارتقا عملکرد سوددهی تجاری پذیرفته شده است. استفاده از ABC در تجارتهای مختلفی مانند صنایع تولیدی، بهداشتی، تحصیلات، بانکداری، و خدماتی پذیرفته شده است..
. علیرغم اعتبار فنی مشاهده شده آن، ABC از زمان معرفی آن در دهه ی 1980 بطور گسترده پذیرفته نشده است. درواقع میزان کاربران ABC کاهش یافته است، درصد سازمانهایی که آن را نپذیرفته اند بتدریج افزایش داشته و درصد روبه افزایشی از شرکتها آن را ارزیابی نمی کنند. اکثریت سازمانهایی که ABC را پذیرفتند بطور آزمایشی در حال استفاده از آن هستند. در سطح کاربردی بسیاری موسسات در تلاش برای اجرا و حمایت از سیستمهای ABC ناموفق بودند. عوامل رفتاری و زمانی مربوط به کاربردهای موفق ABC شامل پشتیبانی مدیریت ارشد، پیوند با استراتژی رقابتی، منابع مناسب، مالکیت غیرحسابداری، پیوند با ارزیابی عملکرد و جبران خسارت، اجرای آموزش و روشن کردن اهداف و شمار اهداف برای ABC. بعلاوه، مشارکت کاربران در اجرا و مشاهدات آنها از کیفیت اطلاعات تهیه شده توسط این سیستم بطور مثبتی به میزان رضایت از اجرای ABC مرتبط است..
دلایل عدم پذیرش ABC
شرکتها به علت پیچیدگی های فنی و اجرایی مشاهده شده ABC، و نیار آن به سیستمهای جدید برای تولید مداوم داده های فعالیت، ABC را نپذیرفتند. اگرچه مدل ABCبرای مطالعات ابتدایی و آزمایشی امکان پذیر است، اما توسعه ی کاربردهای جامع الشرکتی دشوار و پرهزینه است. حتی پس از اینکه این مدل اولیه ساخته شد ، به روز رسانی این مدل بطور اساسی نیازمند ارزیابی دوباره از طریق یک سری مصاحبه ها و تحقیق های جدید برای انعکاس تغییرات در عملیاتهای شرکت می باشد. برای شرکتهایی که هنوز در حال ارزیابی اجرای ABC هستند، تقاضاهای پرهزینه ای که پذیرش ABC بر کارکنان و سایر منابع اعمال خواهد کرد،حق تقدم سایر محرکهای رقابتی، نیاز به عنوان کردن موضوعات فنی دشواری مانند شناسایی محرکهای هزینه یابی، نیاز به فراهم کردن تخصیص صحیح هزینه یابی و مشکلات رفتاری مانند تغییر طرز کار اثبات شده، و سوء ظن کارمندان به انگیزه های استفاده از ABC، موضوعات نگران کننده ای هستند.
برای آن شرکتهایی که ABC را ارزیابی نکردند، رایج ترین دلایل نگرانیها عبارت بودند از: عدم ارتباط آن به تجارت آنها، وجود یک سیستم مدیریت هزینه یابی که با رضایت اجرا شده، عدم وجود طرز تخصص و منابع لازم برای بعهده گرفتن یک ارزیابی، عدم علاقمندی مدیریت
مراحل اجرای ABC
شارمن(Sharman) برای فرآیند اجرا 9مرحله ی اساسی پیشنهاد کرده است:
1.شناسایی و ارزیابی نیازهای ABC . حسابدار مدیریت باید با تعیین این موضوع که آیا ABC در سازمان ماندنی خواهد بود یا خیر شروع کند. برای انجام چنین کاری وی باید چندین سوال مطرح کند: میزان دقت سیستم هزینه یابی موجود چقدر است؟ در صورت دقیق نبودن سیستم کدام تصمیمات مدیریت تحت تاثیر قرار می گیرد؟ آیا برای تولید کالاها و خدمات و ارائه آنها به مشتری فرآیندهای متفاوت و فراوانی وجود دارد؟و..
2.نیازهای آموزشی. در واقع نیازهای آموزشی در مرحله ی پیشین بوجود آمدند یعنی زمانی که حسابدار مدیریت آگاه کردن دیگران از مشکلات بالقوه ی مربوط به سیستم هزینه یابی موجود را آغاز کرد. سایر گزینه های آموزشی رسمی تر هستند. می توان برای مدیران ارشد جلسات توجیهی یا کارگاهی را ترتیب داد.
3.تعریف محدوده ی طرح. لازم است که مدیریت و تیمها نیازمندیها، احتمالات و اهداف ماموریت را در یک چهارچوب زمانی گویا و با استفاده از منابع قابل دسترسی ارزیابی کنند.
4.شناسایی فعالیتهاو محرکها. شناسایی محرکها تنها زمانی دشوار است که ABC با استفاده از روش تجزیه ی هزینه یابی و بر اساس تجزیه و تحلیل دفتر کل اجرا شود.. سوال کلیدی این است که چه چیزی یک فعالیت یا فرآیند خاص را تحریک می کند.. برای شناسایی این محرک، دستیابی به منابع فیزیکی و کاربرد آنها حائز اهمیت می باشد. محرک ( و نه هزینه یابی) علت و فعالیت معلول می باشد.
5.ایجاد یک نمودار جریان هزینه یابی و عملیاتی (طرح کلی). نمودار کلی جریان عملیاتی و هزینه یابی از نوع نمودار گردشی چگونگی استفاده از منابع در فعالیتهای اجرایی، چگونگی تشکیل مراحل فرآیندها توسط فعالیتها و چگونگی تولید کالاها و خدمات سازمان توسط فرآیندها را مشخص می کند. این نمودار طرح اولیه ساختاری مدل ABC است. همچنین مشخص می کند که چگونه اقلام دفتر کل باید در مدل بکار گرفته شوند.
6.جمع آوری داده ها. داده ها در جایی از نمودار جریان هزینه یابی و عملیاتی جمع آوری می شوند که روابط عملیاتی وجود دارد. این داده ها شامل تلاش افراد و ماشینها است که به صورت واحد زمانی اندازه گیری می شود.
7.ساخت یک مدل نرم افزاری، تایید اعتبار و مغایرت گیری. ساخت یک مدل نرم افزاری شامل وارد کردن کلیه داده ها و ارتباطات به کامپیوتر بمنظور محاسبه ی هزینه های محرکها، فعالیتها، فرآیندها، محصولات، خدمات و سایر عواملی مانند ظرفیت بلا استفاده می باشد. داده ها ممکن است صفتهای فعالیتی مانند شاخصهای ارزش افزوده و ارزش غیر افزوده یا واحد پردازش زمان باشند.
8.تفسیر نتایج و تهیه گزارشات مدیریت. تیم باید برای مطالعه ی نتیجه تجزیه و تحلیل وقت کافی بگذارد و کلیه ی موضوعات قابل توجه مدیریت را شناسایی کند.
9.یکپارچه کردن مجموعه داده ها و گزارشگری. یکپارچگی مجموعه داده ها و گزارشگری به دنبال طرح اولیه ی آزمایشی ABC صورت می گیرد و به مدیریت اجازه می دهد در آینده از تجزیه و تحلیل استفاده کند..
محدودیتها. محدودیتهای کمی برای این مطالعه وجود دارد. نخست، اگرچه سودهای تئوری ABC واضح هستند، اما برای آنهایی که ABC را پذیرفتند هیچ داده ی تجربی مبنی بر نفع مالی وجود ندارد. علت بهبود عملکرد مالی در این شرکتها ممکن است دلایل یا محرک هایی بغیر از کاربرد ABC باشد.
دوم،عوامل مربوط به شکست یا موفقیت ABC که شرح داده شد کلی هستند. عوامل برجسته ی تاثیرگذار بر موفقیت یا شکست اجرای ABC ممکن است در سازمانهای مختلف متفاوت باشد.

 

نتایج
این مطالعه به بررسی توسعه ABC مربوط می شود و مبنایی است برای کاربران آن جهت دانستن چگونگی اجرای مراحلABC بخصوص اثر رفتاری و سازمانی. می توان از آن به عنوان نقطه ی شروعی استفاده کرد برای شرکتهایی که هنوز در مراحل اجرا و پذیرش موفقیت آمیز ABC در محیط تجاری خود شک دارند.
این تجزیه و تحلیل انجام شده می تواند سودمند باشد بنابراین شرکتها ممکن است بتوانند در انواع مختلف تجارت، فرهنگ، و محیط ، ABC را اتخاذ کنند. در فعالیتهای تجاری مدیریت بخش مهمی از فرایند حسابداری را تشکیل می دهد چراکه مدیریت اطلاعات ارزشمندی را برای سازمان تهیه می کند. این اطلاعات در طراحی و اداره و کنترل فعالیتهای انجام شده توسط شرکت به مدیران و سایر کاربران داخلی کمک می کند. بنابراین هرچه مدیران آگاه تر باشند تصمیمات بهتری درون سازمان گرفته می شود. در همین راستا، حسابداری مدیریت ابزاری است برای صحه گذاری بر تخصیص منابع خاص و ارزیابی عملکرد صحیح .
علت اصلی عدم پذیرش ABC توسط شرکتها، پیچیدگی مشاهده شده اجرایی و فنی آن است. اگرچه مدل ABC برای مطالعات ابتدایی و آزمایشی امکان پذیر است، اما مقیاس گذاشتن برای کاربردهای گسترده شرکت، سخت و پرهزینه است. مهمترین علل عدم ارزیابی ABC در برخی شرکتها نامربوط بودن آن به تجارت آنها، وجود سیستم مدیریتی هزینه یابی که بطور رضایت بخشی در حال اجرا است، نبود تخصص و منابع لازم برای بعهده گرفتن ارزیابی و عدم علاقمندی مدیریت ارشد می باشد.
می توان از یک فرآیند یادگیری پیچیده برای از بین بردن مقاومت سازمانی و رفتار دفاعی نسبت به پذیرش ABC استفاده کرد. حامیان ABC با مداخله ی محتاطانه می توانند تلاش کنند در مباحث تولیدی طرح شده برای ایجاد آزمایش های مربوط به اینکه آیا تئوری فنی ABC واقعا می تواند به بهبود عملکرد سازمانی منجر شود یا خیر مدیران مردد را بکار بگیرند . توانایی فراهم کردن آزمایشها ی معتبر و قابل مشاهده این تئوری احتمال متوقف شدن اجرای ABC را کاهش خواهد داد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  12  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله عوامل تعیین کننده موفقیت یا شکست اجرای ABC

دانلود مقاله بررسی عوامل مؤثر بر کاهش حوادث شغلی در شرکت برق

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله بررسی عوامل مؤثر بر کاهش حوادث شغلی در شرکت برق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

بررسی عوامل مؤثر بر کاهش حوادث شغلی
در شرکت برق منطقه‌ای‌خوزستان
و شرکت های وابسته
این پژوهش در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته برنامه‌ریزی و اجرا گردید. نیروی انسانی شاغل در شرکت فوق حدود 6000 نفر بود که از این تعداد حدود 2000 نفر دارای تحصیلات دیپلم، فوق‌دیپلم و لیسانس و بالاتر بودند که بعنوان جمعیت هدف انتخاب گردیدند. در ادامه با استفاده از روش نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای تعداد 200 نفر بعنوان نمونه پژوهش انتخاب گردیدند. ابزار سنجش پژوهش که پرسشنامه سنجش عوامل حادثه‌زا بود پس از اصلاحات لازم تکثیر، توزیع و جمع‌آوری و به نرم‌افزارSpss تغذیه گردید. تجزیه و تحلیل‌های آماری که در سطح معنی‌داری
05/0 = α انجام گردید شامل نتایج ذیل بود:
1- مهمترین عاملی که در رتبه اول اهمیت و تأثیرگذار بر وقوع حوادث شغلی تعیین گردید، فرآیندهای مدیریتی و سازمانی بود که از طریق اثبات فرضیه اصلی اول پژوهش بدست آمد.
2- عاملی که در سطح دوم اهمیت و تأثیرگذار بر وقوع حوادث شغلی قرار گرفت، عوامل روانی/ رفتاری بودند که از طریق بررسی و آزمون فرضیه اصلی دوم و محاسبه ضریب تغییرات عوامل فوق‌الذکر حاصل گردید.
3- مجموعه عوامل فنی/ تکنولوژیکی و عوامل جسمی/ فیزیولوژیکی نیز به ترتیب در اولویت‌های سوم و چهارم اهمیت و تأثیرگذاری در وقوع حوادث شغلی قرار گرفتند.
همچنین در این پژوهش بررسی‌هایی نیز درخصوص روابط احتمالی بین متغیرهای جمعیت شناختی با عوامل مؤثر بر وقوع حوادث شغلی، از طریق طراحی فرضیه‌های فرعی انجام گردید. در انتها نیز پیشنهادات چندی به‌منظور مواجه هر چه مؤثرتر با حوادث شغلی در آینده ارائه گردید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


مقـدمـه:
خطر و حادثه از همان ابتدای خلقت بشر و به اشکال و انحاء مختلف با زندگی او همراه و قرین بوده است.آنچه که جلب توجه می نماید نوع، فراوانی و شدت خطرات و حوادث به وقوع پیوسته درطول چرخه تکامل اجتماعات بشری میباشد.به این شکل که در اجتماعات اوّلیه بشری، بواسطه سادگی ابزارو اداوات بکاررفته ونیزروابط وتعاملات اجتماعی درفعالیتهای روزمره،حوادث و سوانح بوقوع پیوسته وپیامدهای آن نیز،از شکل ساده ای تبعیت می نمودند.به مرورزمان وباتکامل تدریجی مناسبات اقتصادی وپیشرفت درفن‌آوری‌های تولیددرحوزه ابزارسازی و تولیدکالاها وخدمات وپیچیدگی ‌های خاص در این حوزه ها، حوادث بوقوع پیوسته و بالقوه، از حیث نوع و شدت و هم از حیث دامنه و گستره درگیر نمودن ابعاد مختلف زندگی جوامع بشری تغییر نموده و ماهیتی بغرنج ترپیدا نموده اند. به عبارت بهترمی توان شاهد یک رابطه مستقیم بین شدت رشدو توسعه فن آوری های نوین با رشدو گسترش سوانح وحوادث در جوامع بشری بود.به گونه‌ای که بواسطه رشد صنعت و فن‌آوری‌ها مدرن درچند دهه گذشته ازقرون اخیر،مخاطرات زیادی نیزدرصنایع به وجود آمد که باعث ایجاد وقایع تأسف باری درجوامع انسانی گردیده است.مشاهدات و تحقیقات نشان میدهد که پیچیدگی صنعت وعملیات صنعتی باعث وقوع حوادث شغلی فاجعه انگیزمیشود.بعنوان مثال فاجعه بوپال

 

هندوستان در سال 1985 که موجب انتشار گاز برفراز شهر بوپال شد و در ظرف چند ساعت بیش از2000 نفررا به کام مرگ فرستاد و موجب مصدومیت 200 هزار نفردیگر گردید و یا حادثه انفجار در راکتور نیروگاه اتمی چرنوبیل در اتحاد جماهیر شوروی سابق که علاوه بر تلفات انسانی، باعث انتشار مواد رادیواکتیو و خطرناک در اتمسفر زمین گردید، نمونه هایی از ماهیت پیچیده و بغرنج حوادث در عصر صنعتی و فرا صنعتی می باشند.در کشورهای جهان سوم و کشورهای در حال توسعه که اغلب صنایع وارداتی هستند و ظرفیت طراحی، برنامه ریزی و رعایت قوانین و مقررات ایمنی محدود می باشد، شناسائی علل حوادث و پیشگیری از آنها اهمیت بیشتری پیدا می کند.
ابتدا لازم به ذکر است به دلیل آنکه کشورهای مذکور در جهت صنعتی شدن گام بر میدارند، لذا از بعضی جهات بویژه از نظر مواجه شدن با فن آوری و کار با ماشین آلات سنگین و خطرناک از قبیل دستگاههای مولد انرژی الکتریکی با توان بالا، خطوط انتقال برق فشار قوی و امثالهم تقریباً با همان شرایط مواجه هستند که کشورهای صنعتی در گذشته با آن مواجه بوده‌اند، با این تفاوت مهم و قابل تأمل که انسان های این سوی دنیا، فرهنگ و مبانی رفتاری غیر از مردمان کشورهای صنعتی دارند به همین جهت الگوها، توصیه ها و راهکارهای احیاناً موفق در جوامع صنعتی، الزاماً پاسخگوی مسائل بهداشت و ایمنی واحدهای صنعتی در کشورهای در حال رشد نخواهد بود امّا به هر صورت می‌توان از تجربیات و آموخته های بشری در حوزه مورد بحث و البته با احتیاط و لحاظ نمودن مقتضیات و شرایط حاکم بر جوامع هر منطقه، بهره‌برداری نمود. (الهی و شکرکن 1382)
به منظور محقق شدن این مهم، مدیریت سازمان ها و بویژه مدیریت منابع انسانی در کنار مدیریت های تولید و عملیات باید توجه ویژه ای به نظام نگهداری منابع انسانی به مثابه یکی از خرده نظام های مدیریت منابع انسانی داشته باشد.
ازعملکردهای مورد انتظار در این خرده نظام، طراحی فرآیندهای مورد نیاز به منظور مدیریت بهداشت و ایمنی کارکنان در سازمان می باشد، به نحوی که در فرآیندهای فوق از طریق مطالعه، شناسائی، برنامه ریزی و کنترل عوامل مؤثر بر وقوع حوادث شغلی، در نهایت نیروی انسانی، شرایط روحی ، جسمی و رضایت شغلی بیشتری را در محیط کار تجربه نماید.
بنابراین باتوجه به مطالب فوق، مدیریت ایمنی و حوادث صنعتی می تواند به پیشرفت و رشد بهره وری کارکنان کمک نموده و از اتلاف منابع مادی و انسانی جلوگیری نماید. به همین منظور پژوهش حاضر در پی بررسی و شناسائی علل و عوامل مؤثر در بروز حوادث شغلی در گستره صنعت تولید و توزیع انرژی الکتریکی در میان واحدهای تولید شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته آن است.

 

تعریف مسأله:
علیرغم وجود مقالات و تحقیقات متنوع در کشور درباب موضوع ایمنی و حوادث شغلی که به پاره ای از آنها در بخش پیشینه تحقیق اشاره شده است. اهمیت موضوع بدان حد است که هر تحقیق تازه می تواند حاوی نکاتی ویژه از لحاظ تاکید مجدد بر لزوم توجه خاص به موضوع ایمنی و حوادث صنعتی باشد.
از سوی دیگر از شباهتهای موجود بین صنایع مختلف کشور و همچنین موضوعات مشترک عنوان شده در مورد علل بروز حوادث، هر سازمان باتوجه به قدمت، ساختار، فرآیند تولید، تکنولوژی و فرهنگ سازمانی، می تواند دارای جنبه هایی ویژه و مخصوص به خود باشد. سازمان مورد مطالعه در این تحقیق نیز باتوجه به قدمت و ساختار آن یکی از قدیمی ترین سازمان های صنعتی کشور بوده که از شالوده ای محکم در تمامی جنبه های ساختاری بهره می برد و اگر علل بروز حوادث را به دو دسته علل فنی/ مادی و علل انسانی تقسیم کنیم شاید، احتمال وجود برخی عوامل فنی/ مادی (به طور مثال، عدم پیش‌بینی وسایل اطفاء حریق یا عدم وجود تجهیزات حفاظتی) در بروز حوادث شغلی در این سازمان اندک باشد و لازم باشد توجه خود را معطوف به علل انسانی وزیر مجموعه‌های آن نماییم (تاریخچه سازمان مورد مطالعه، در فصل سوم شرح داده شده است) .
شایان ذکر است که آخرین بررسی‌های انجام شده باتوجه به مدل‌های بررسی علت و معلول حوادث، مؤید این نکته است که حداقل 95 درصد حوادث به علت خطای انسانی و ضعف مدیریت، کارکنان و طراحان رخ می دهد .
بنابراین تحقیق سعی شده تا حوادث شغلی در شرکت سهامی برق منطقه‌ای خوزستان و شرکتهای وابسته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و علل آن بررسی گردد.

 

طرح مسئله:
در جریان پژوهش حاضر سعی خواهد شد تا از طریق مطالعه و بررسی جمعیت هدف شاغل در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته به سؤالات اصلی ذیل پاسخ مناسب داده شود:
1- آیا بین عوامل مدیریتی، روانی/ رفتاری، فنی/ مادی و عوامل جسمانی/
فیزیولوژیکی با حوادث شغلی بوقوع پیوسته ظرف پنج سال گذشته در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته آن ارتباط معنی‌داری وجود دارد؟
2- آیا بین عوامل مدیریتی ، روانی/ رفتاری ، فنی/ مادی و عوامل جسمانی/
فیزیولوژیکی مؤثر در بروز حوادث شغلی در شرکت برق منطقه‌ای
خوزستان و شرکت‌های وابسته آن از حیث میزان دخالت در حوادث اختلاف معنی‌داری وجود دارد؟
همچنین در این پژوهش یافتن پاسخ سؤالات فرعی ذیل نیز دنبال خواهد شد :
1- آیا بین عوامل مدیریتی مؤثر در بروز حوادث شغلی با سطح تحصیلات، سن و سابقه خدمت شاغلین در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته آن ارتباط معنی‌داری وجود دارد؟
2- آیا بین عوامل روانی/ رفتاری مؤثر در بروز حوادث شغلی با سطح تحصیلات، سن و سابقه خدمت شاغلین در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته آن ارتباط معنی‌داری وجود دارد؟
3- آیا بین عوامل فنی/ مادی مؤثر در بروز حوادث شغلی با سطح تحصیلات، سن و سابقه خدمت شاغلین در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته آن ارتبط معنی‌داری وجود دارد؟
4- آیا بین عوامل جسمانی/ فیزیولوژیکی مؤثر در بروز حوادث شغلی با سطح تحصیلات، سن و سابقه خدمت شاغلین در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته آن ارتبط معنی‌داری وجود دارد؟
همانگونه که ازمحتوای سؤالات اصلی وفرعی پژوهش استنباط می گردد، دراین
پژوهش متغیرهای مؤثر در وقوع حوادث شغلی در چهار گروه عوامل مدیریتی ،
روانی / رفتاری ، فنی / مادی و عوامل جسمانی / فیزیولوژیکی طبقه بندی
گردیده اند که به منظور بررسی و شناسائی هرگونه رابطه احتمالی بین این
عوامل با شدت حوادث بوقوع پیوسته برای شاغلین جمعیت مورد پژوهش، متغیرهای مذکور بعنوان متغیرهای تأثیرگذار بر وقوع حادثه در نظرگرفته شده است. همچنین در مرحله دیگری از بررسی و مطالعه ای که انجام خواهدشد، متغیرهای جامعه شناختی شاغلین شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته که شامل متغیرهای سن، سابقه خدمت و سطح تحصیلات می‌باشند، به‌عنوان متغیر مستقل و عوامل چهارگانه فوق الذکر به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده و وجود روابط احتمالی میان متغیرهای بیان شده بررسی خواهد شد.

 

بیان فرضیات :
الف) فرضیات اصلی
1- عوامل مدیریتی در بروز حوادث شغلی بوقوع پیوسته ظرف پنج سال گذشته در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته آن تأثیر معنی‌داری دارند.
2- عوامل روانی/ رفتاری در بروز حوادث شغلی بوقوع پیوسته ظرف پنج سال گذشته در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته آن تأثیر معنی‌داری دارند.
3- عوامل فنی/ تکنولوژیکی در بروز حوادث شغلی بوقوع پیوسته ظرف پنج سال گذشته در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته آن تأثیر معنی‌داری دارند.

 

4- عوامل جسمی/ فیزیولوژیکی در بروز حوادث شغلی بوقوع پیوسته ظرف پنج سال گذشته در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته آن تأثیر معنی‌داری دارند.

 

ب ) فرضیات فرعی
1- بین سطح تحصیلات شاغلین با عوامل مدیریتی مؤثر در وقوع حوادث شغلی در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته ارتباط معنی‌داری وجود دارد.
2- بین سطح تحصیلات شاغلین با عوامل روانی/ رفتاری مؤثر در وقوع حوادث شغلی در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته ارتباط معنی‌داری وجود دارد.
3- بین سطح تحصیلات شاغلین با عوامل فنی/ تکنولوژیکی مؤثر در وقوع حوادث شغلی در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته ارتباط معنی‌داری وجود دارد.
4- بین سطح تحصیلات شاغلین با عوامل جسمی/ فیزیولوژیکی مؤثر در وقوع حوادث شغلی در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته ارتباط معنی‌داری وجود دارد.

 


5- بین سن شاغلین با عوامل مدیریتی مؤثر در وقوع حوادث شغلی در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته ارتباط معنی‌داری وجود دارد.
6- بین سن شاغلین با عوامل روانی/ رفتاری مؤثر در وقوع حوادث شغلی در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته ارتباط معنی‌داری وجود دارد.
7- بین سن شاغلین با عوامل فنی/ تکنولوژیکی مؤثر در وقوع حوادث شغلی در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته ارتباط معنی‌داری وجود دارد.
8- بین سن شاغلین با عوامل جسمی/ فیزیولوژیکی مؤثر در وقوع حوادث شغلی در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته ارتباط معنی‌داری وجود دارد.
9- بین سابقه خدمت شاغلین شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته با عوامل مدیریتی مؤثر در وقوع حوادث شغلی ارتباط معنی‌داری وجود دارد.
10- بین سابقه خدمت شاغلین شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته با عوامل روانی/ رفتاری مؤثر در وقوع حوادث شغلی ارتباط معنی‌داری وجود دارد.

 

 

 

 

 

11- بین سابقه خدمت شاغلین شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته با عوامل فنی/ تکنولوژیکی مؤثر در وقوع حوادث شغلی ارتباط معنی‌داری وجود دارد.
12- بین سابقه خدمت شاغلین در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته با عوامل جسمی/ فیزیولوژیکی مؤثر در وقوع حوادث شغلی ارتباط معنی‌داری وجود دارد.
13- بین شاغلین فنی و غیرفنی در مورد عوامل چهارگانه مؤثر در وقوع حوادث شغلی اختلاف معنی‌داری وجود دارد.
14- بین شاغلین متأهل و مجرد در مورد عوامل چهارگانه مؤثر در وقوع حوادث شغلی اختلاف معنی‌داری وجود دارد.
15- بین شاغلین در مقاطع سنی مختلف (کمتر از 30 و 34-30 و 39-35 و 44-40 و 49-45 و 50 به بالا) در مورد عوامل چهارگانه مؤثر در وقوع حوادث شغلی اختلاف معنی‌داری وجود دارد.
16- بین شاغلین در مقاطع مختلف تجربه کاری (5-1 و 10-6 و 15-11 و 20-16 و 25-21 و 26 به بالا) در مورد عوامل چهارگانه مؤثر در وقوع حوادث شغلی اختلاف معنی‌داری وجود دارد.
17- بین شاغلین در مقاطع تحصیلی مختلف در مورد عوامل چهارگانه مؤثر در وقوع حوادث شغلی اختلاف معنی‌داری وجود دارد.
اهداف پژوهش:
در پژوهش حاضر انتظار می رود پس از پایان بررسی ها اهداف اصلی و فرعی ذیل محقق گردد:
1- اهداف اصلی
الف) مشخص شدن چگونگی و میزان تأثیر عوامل مؤثر بر بروز حوادث شغلی در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته.
ب ) مشخص شدن مهمترین عوامل مؤثر بر بروز حوادث شغلی در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته.
ج ) امکان برنامه ریزی جهت تقلیل حوادث و درصورت امکان، فراهم شدن تمهیداتی جهت پیش بینی نسبی وقوع حوادث شغلی.
2- اهداف فرعی
الف) فراهم نمودن اطلاعات توصیفی درخصوص مشخصات جمعیت شناختی شاغلین در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته و حوادث شغلی بوقوع پیوسته
ب ) فراهم شدن بستری مناسب به منظور ادامه فعالیت های پژوهشی در حوزه مورد بررسی
ضرورت و اهمیت پژوهش:
هر ساله مؤسسات و سازمان های پژوهشی متعددی در سرتاسر جهان، نسبت به برنامه ریزی و اجرای فعالیت های پژوهشی درخصوص مطالعات مرتبط با حوادث شغلی اقدام می نمایند. از جمله این سازمان ها، سازمان بین الملل کار (ILO) می باشد که در آماری که ارائه نموده، گزارش شده که هر ساله در سراسر دنیا 120 میلیون سانحه شغلی در محیط های کار رخ می دهد که از این میزان 210 هزار مورد، اتفاقات مهم و فاجعه آمیز می باشند. (الهی و شکرکن 1382 به نقل از استلمن ،1998)، علی رغم اینکه حوادث شغلی ضربه های مهلکی به اقتصاد ملت ها، شرکت‌ها و افراد وارد می نمایند، اما متأسفانه همچنان مورد اغماض واقع شده اند. آسیب ها و حوادث شغلی در اغلب کشورهای جهان موجب مرگ زودرس (قبل از 65 سالگی) می شوند (همان منبع به نقل از اسمیت و بارس ، 1999) از سوی دیگر به سبب ماهیت ویژه صنعت تولید برق که عوامل خطرآفرین و حادثه سازی را در اکثریت قریب به اتفاق فرآیندهای تولید به همراه خود دارد و همچنین به علت توسعه شتابان این صنعت، همگام با توسعه کشور، لزوم توجه و نگاهی پیشگیرانه را به موضوع حوادث شغلی در صنعت برق گوشزد می نماید. همچنین باتوجه به آمارهای ارائه شده در جدول شماره 1-1 که میزان حوادث شغلی را در خلال سالهای گذشته و در شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته نشان می دهد، حوادث مذکور بطور متوسط با نرخ رشدی معادل 76/22 درصد درحال وقوع می‌باشند که از این نظر نیز توجه بیش از پیش را در آماده سازی سازمان و ارائه برنامه های اثربخش در این راستا می طلبد . لذا بطورکلی و باتوجه به مطالب فوق و تأمل در آثار زیانباری که حوادث شغلی در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و فردی ممکن است دامنگیر صنایع کشور و بخصوص صنعت عظیم برق بنماید و عدم انجام پژوهش های مشابه در سالیان اخیر در حوزه فوق‌الذکر، اهمیت، ضرورت و لزوم طراحی و اجرای مطالعاتی از این دست احساس می‌گردد.
جدول شماره 1-1- روند و نرخ رشد حوادث شغلی در شرکت برق
منطقه ای خوزستان و شرکت های وابسته

 

سال وقوع حادثه تعداد حادثه درصد نرخ رشد
1368 12 5/11 -
1369 9 6/8 25/0-
1370 10 6/9 10/0
1371 11 5/10 10/0
1372 8 7/7 27/0
1373 8 7/7 0
1374 12 5/11 50/0
1375 11 5/10 10/0
1376 8 7/7 27/0
1377 15 4/14 87/0
جمع 104 100 76/22= X
تعریف قلمرو مکانی- زمانی تحقیق:
محدودة مکانی این تحقیق شرکت برق منطقه‌ای خوزستان و شرکت‌های وابسته که در محدود دو استان خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد و محدودة زمانی آن مربوط به سال های 1379- 1384 می باشد.
تعاریف واژه ها و اصطلاحات:
الف) تعریف عملیاتی:
عوامل مدیریتی بروز حوادث- این عوامل اساساً در ارتباط با وظایف و کارکردهایی از دانش مدیریت، در حوزه های برنامه ریزی، سازماندهی، هماهنگی کنترل و نظارت به ویژه در امر مدیریت تولید، عملیات و منابع انسانی، قابل بررسی و مطالعه می باشند.
عوامل روانی/ رفتاری بروز حوادث- فرآیندهای شناختی و روانی شاغلین را توصیف می نمایند به عبارت دیگر ظرفیت های روانی، عملکردهای ذهنی و رفتارهای قابل مشاهده شاغلین از این طریق تبیین می گردد.
عوامل فنی/ تکنولوژیکی بروز حوادث- ماهیت فیزیکی و قابل لمس دارند که در حوزه فن آوری های تولید- ماشین آلات و تجهیزات فیزیکی روش ها و استانداردهای کاری مورد مطالعه و بررسی قرارمی گیرند.
عوامل جسمی/ فیزیولوژیکی بروز حوادث- عدم تناسب جسمانی با کار محوله و گزینش ناصحیح افراد (روانی و جسمانی) و وجود نواقص جسمانی در ارتباط با ظرفیت ها و توانایی های حرکتی، حواس پنجگانه و سایر خصوصیات زیست شناختی و بیولوژیکی شاغل مورد بررسی قرار می گیرند به طوری که فرآیندهای کاری و تعاملی که شاغل از طریق بکارگیری ابزارآلات، ماشین‌آلات و تجهیزات در فرآیند تولید دارد، تعیین می‌گردد.
شدت حوادث– این شاخص بعنوان معیاری جهت سنجش میزان زمان تلف شده به علت بروز حوادث شغلی در محیط های کاری و صنعتی شناخته می شود. هر چه میزان این شاخص بیشتر باشد نشاندهنده آنست که زمان بیشتری بر اثر وقوع حوادث شغلی تلف شده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مطالعات و بررسی‏های انجام شده موید این واقعیت است که علی‏رغم تلاش‏های انجام شده در میان محققین و متخصصین گستره صنعت که منجر به تدوین و توسعه راهکارهای مؤثری در مواجه با موضوع ایمنی و مقابله با حوادث شغلی شده است، ولی تاکنون الگوی جامعی که در بر گیرنده تمامی یا حداکثر ابعاد و متغیرهای مؤثر در وقوع حوادث مذکور باشد، تدوین نگردیده است. در این بخش از پژوهش با توجه به محدودیت های موجود چه از بعد زمانی و چه از بعد منابع قابل دسترس، خلاصه‏ای از نظریات و روش‏های مقابل با این مسئله، بیان خواهد شد. لازم به ذکر است که در این قسمت مطالبی که بدون درج منبع ارائه شده است، از کتاب پیشگیری حوادث ناشی از کارو فصل های اول و دوم و سوم، ترجمه آقای عبدالحسین محمد، کاری از انتشارات سازمان بین‌المللی کار، نقل شده است.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  164  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی عوامل مؤثر بر کاهش حوادث شغلی در شرکت برق

دانلود مقاله عوامل موثر در انتخاب روشهای حسابداری موجودی مواد

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله عوامل موثر در انتخاب روشهای حسابداری موجودی مواد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

عوامل موثر در انتخاب روشهای حسابداری موجودی مواد و کالا وتاثیر آن بر کیفیت سود آوری شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادارچکیده
کار تحقیقی و پژوهشی حاضر به منظور تعیین عوامل موثر در انتخاب روشهای حسابداری موجودی مواد و کالا وتاثیر آن بر کیفیت سود آوری شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار می باشد.
این پایان نامه یک چارچوب برای تجزیه و تحلیل انتخاب مدیران از سیاست حسابداری موجودی کالا و تاثیری که این انتخاب ها بر کیفیت سود آوری در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار را می گذارد تهیه می کند وارتباط بین ویژگیهای خاص شرکت مانند اندازه ، نسبت بدهی به سرمایه ، سرمایه در گردش و نوع صنعت و سیاستهای انتخاب مدیران از حسابداری موجودی کالا و مواقعی که منجر به افزایش/کاهش کیفیت سود می شود را تشریح می کند.
نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل فرضیه ها حاکی از آن می باشد که بین انتخاب روش های حسابداری موجودی کالا و اندازه شرکت ، نسبت بدهی به سرمایه و میزان سرمایه در گردش رابطه معنی داری وجود ندارد. همچنین نتایج بیانگر وجود رابطه بین انتخاب های حسابداری موجودی کالا و نوع صنعت می باشد و در نهایت بین انتخاب های حسابداری موجودی کالا(فایفو) و سودآوری رابطه معنی داری وجود ندارد.

 

مقدمه
روش های حسابداری مورد استفاده در شرکتها دارای پیامدهای اقتصادی بوده و بر توزیع ثروت موثر است. در شرکتهای سهامی افراد به امید افزایش ثروتشان سرمایه گذاری می کنند. روش های حسابداری مورد استفاده بر ثروت سرمایه گذاران اثر دارد.
انتخاب روش های حسابداری برای افزایش رفاه سهامداران و حداکثر کردن رفاه مدیریت به کار می رود.ادبیات حسابداری شامل مطالعاتی است که روابط بین متغیر های خاص شرکت و سیاست انتخاب حسابداری به وسیله مدیران را آزمایش می کند. بسیاری از این مطالعات متکی بر مطالعات مقطعی یا طرح های تجربی مقایسات زوجی است و بر ارتباط بین روش انتخاب حسابداری و ویژگیهای متنوع خاص شرکت تاکید می کنند. انتخاب از بین مفروضات متفاوت ارزشیابی موجودی کالا و تاثیری که بر کیفیت سود آوری واحد تجاری دارد یک نمونه از انتخاب های حسابداری است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل اول
کلیات تحقیق

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


1-1 مقدمه
روش های حسابداری مورد استفاده در شرکتها دارای پیامدهای اقتصادی بوده و بر توزیع ثروت موثر است. در شرکتهای سهامی افراد به امید افزایش ثروتشان سرمایه گذاری می کنند. روش های حسابداری مورد استفاده بر ثروت سرمایه گذاران اثر دارد. انتخاب روش های حسابداری برای افزایش رفاه سهامداران و حداکثر کردن رفاه مدیریت به کار می رود.ادبیات حسابداری شامل مطالعاتی است که روابط بین متغیر های خاص شرکت و سیاست انتخاب حسابداری به وسیله مدیران را آزمایش می کند. بسیاری از این مطالعات متکی بر مطالعات مقطعی یا طرح های تجربی مقایسات زوجی است و بر ارتباط بین روش انتخاب حسابداری و ویژگیهای متنوع خاص شرکت تاکید می کنند. انتخاب از بین مفروضات متفاوت ارزشیابی موجودی کالا و تاثیری که بر کیفیت سود آوری واحد تجاری دارد یک نمونه از انتخاب های حسابداری است. از مهمترین فاکتورهایی که گروه تحلیلی Gradient در ارزیابی کیفیت سود مورد توجه قرار داده اند موجودی مواد و کالا می باشد.کیفیت اندازه گیری موجودی کالای شرکت مستقیماً به محافظه کاری و بی طرفی در محاسبه بهای تمام شده کالای فروش رفته بستگی دارد. بویژه، اگر بهای تمام شده کالای فروش رفته شرکتی کمتراز واقع ارائه شده باشد آنگاه سودآوری شرکت بالاتر از واقع گزارش می شود و بالعکس. در هنگام ارزیابی کیفیت اندازه گیری موجودی کالا، مهمترین مواردی که بایستی مورد توجه و بررسی قرار گیرند، عبارتند از:سطح و تغییر در کل موجودیهای کالا نسبت به فروش، روند حاشیه فروش، روش ارزیابی موجودیهای کالاو چگونگی تاثیر آن بر سود گزارش شده، رابطه بین انواع مختلف حسابهای موجودیهای کالا از قبیل مواد خام، کالای درجریان ساخت و کالای ساخته شده، روش مورد عمل شرکت برای اندازه گیری و ارائه موجودیهای کالا در مقایسه با دیگر شرکتهای صنعت.در این تحقیق سعی گردیده تا تاثیر ویژگیهای خاص شرکت را بر تصمیم گیری های مدیریت در انتخاب روشهای حسابداری موجودی کالا سنجید و تاثیر آن انتخاب را بر روی کیفیت سود آزمون نمود.
ویژگیهای خاص شرکت با معانی زیر در این تحقیق مورد آزمون قرار می گیرد:
اندازه شرکت : فروش خالص شرکت
نسبت اهرم : تقسیم نمودن کل بدهیها به حقوق صاحبان سهام
نسبت سرمایه در گردش : تفاضل دارائی جاری و بدهی جاری
نوع صنعت : طبقه بندی شرکتهای پذیرفته شده در بورس

 

2-1 تاریخچه مطالعاتی
تحقیقات انجام شده در خارج از کشور به طور خلاصه در جدول زیر تشریح گردیده است:

 

جدول 1-1 خلاصه مطالعات تجربی انتخاب روشهای حسابداری موجودی کالا
مطالعه متدولوژی دوره مطالعه شده نتایج : متغیر های معنی دارS، متغیر های غیر معنی دار(NS)
الگستون ات ال(1976) مقایسات زوجی با به کارگیری آزمون کای مربع 1971-1946 تغییرات مدیریتS، صنعت S حسابرسیS
هاگرمن و زمیجوسکی آزمون U من ویتنی 1975 فروش خالصNS ، جمع دارائیهاNS ، ریسکNS ، طرح پاداش مدیریتNS ، سرمایه بری S، نسبت تمرکزNS
بیدل 1980 مطالعه مقایسات زوجی با استفاده از آزمونهای ویلکاکسون و ساین 1975-1972 ذخیره مالیات برآوردیS ، اندازهS ، طبقه بندی صنعتS ، نرخ متوسط رشد موجودی S
زمیجوسکی و هاگرمن 1981 آزمون U من ویتنی 1975 اندازهS ، نسبت تمرکزS ، طرح پاداش مدیریت S، جمع بدهی بر جمع داراییS ، ریسکS ، سرمایه بریNS
مورس و ریکاردی 1983 سری های زمانی و مقایسه بین صنعتی با بکارگیری آزمون T 1978-1938 منافع مالیاتS ، اندازه شرکتS ، رشد سودS ، نسبت پرداخت سود سهامNS ، نسبت خالص دارائی مشهود بر بدهی بلند مدتNS ، نسبت سود بر هزینه بهرهNS
عبدالخلیق 1985 تجزیه و تحلیل به روش رگرسیون 1974 طرح پاداش مدیریتNS
هانت 1985 مطالعه مقایسات زوجی با استفاده از آزمون پارامتریک و ناپارامتریک 1975-1974 اهرم S، طرح تمرکزNS ، پرداخت سود سهامNS ،نسبت جاریNS ، پوشش بهره NS،کنترل شرکتNS
لی و هیسه 1985 تجزیه و تحلیل FIFO درمقابل LIFO با استفاده از آزمون T 1980-1960 نوسان سود حسابداری NS، نسبت بدهی به سرمایهNS ، نوسان قیمتS ، نوسان موجودیS ، اندازه شرکت NS، تمرکز سرمایه S، گردش موجودیS ، اعضاء صنعت برای صنعت نشر، برای صنایع دیگرNS
کاستر و سیمون 1986 تجزیه و تحلیل با استفاده از لاجیت 1983 زیان خالص عملیاتی انتقالی به دوره بعد S، اهرم NS، خط بازرگانی S، سال مالی S، روش حسابداری بر استهلاک و سرمایه گذاری مالیات بستانکارS
لی و پتروزی 1989 آزمون ویلکاکسون و من ویتنی 1989 1980-1969 نوسان بهای تمام شده کالای فروش رفته S، تکرار نقدینگی موجودی S،تمرکز نقدینگی موجودیS ، نوسان موجودی S
لینداهل 1989 مدل پویا مارکو - سری زمانی 1981- 1962 قیمت های فاکتور S، اندازهS ، عضوصنعت S، ثباتS ، نابابی NS، زیان مالیاتNS ، هزینه نقدینگی NS، تعهد قراردادیNS ، اندازه نسبی موجودیNS ، نسبت گردشNS ، نرخ تخفیفNS
نایهوس 1989 آزمون لاجیت و کای مربع 1980 سطح مالکیت مدیریتی S، تمرکز مالکیت خارجی S، اندازهNS ، نوسان موجودیS ، اهرم NS، صنایع غذایی الکترونیک و نشرS ، صنایع تولید چوبNS
شیو 1990 آزمون U من ویتنی تایوان 1988 اندازهNS ، اهرم NS
آر کلوس وترن هولم 1991 آزمون T کانادا 1984 اندازه S،نسبت تمرکزS ، سرمایه بریS ، ریسکNS ، میزان موجودیNS ، مالکیت خارجی NS، طرح پاداش مدیریتNS ، ضرورت های تقسیم سود NS، اهرمS
کاشینگ لکلر آزمون T و کای مربع ذخیره مالیات برآوردیS ، میزان موجودی S، متوسط زیان مالیاتی انتقالی به دوره های آینده NS، نوسان موجودیS ، نابابی موجودیS ، اندازه شرکتS ، اهرم نسبت جاریS
کو 1993 آزمون لاجیت و T 1988 اهرم S، اندازه S، سرمایه بری NS، مالکیت مدیریتیNS
صلاح کو البوخایت 1998 آزمون من ویتنی و رگرسیون یک متغییره و چندگانه عربستان صعودی 1994 اندازهNS ، سرمایه بری NS، نسبت بدهی به سرمایهNS ، طرح های پاداش مدیریت NS، نسبت جاریNS ، نسبت موجودی به فروشNS ، نوع صنعتS

 


3-1 بیان مسئله
مدیران مطابق با روش های پذیرفته شده اختیار اعمال انتخاب های حسابداری را دارا می باشند که این اختیارات باعث توزیع مجدد ثروت در میان طرف های قرارداد می شود که در این حالت می گویند مدیران ممکن است فرصت طلبانه عمل کنند. سیاست انتخاب روش های حسابداری موجودی کالا نیز که یکی از انتخابهای حسابداری است،منجر به سودهای متفاوت و ذخایر مالیاتی متفاوت می گردد که ممکن است ویژگیهای شرکت در سیاست انتخاب حسابداری موثر باشد.همچنین این انتخابها موجب ایجاد جریان های نقدی متفاوت در شرکت می گردد در این تحقیق این سوال مطرح شده که عوامل موثر بر انتخاب روشهای حسابداری موجودی کالا چه می باشد و روش انتخابی چه تاثیری بر کیفیت سود آوری دارد. به عبارت دیگر آیا اندازه شرکت،میزان بدهی به سرمایه،میزان سرمایه در گردش و نوع صنعت می تواند در انتخاب روش های حسابداری موثر باشد یا نه؟ و روش انتخابی چه تاثیری بر سود آوری داشته است.

 


4-1 فرضیه های تحقیق
استقرار و تبیین درست و گویای فرضیه آغاز راهی است که روش علمی نام گذاری شده است. فرضیه خود حاصل مطالعات و بررسیهای دقیق در یافته های پیشینیان است که مبانی نظری یک حوزه از علم را پی ریزی نموده اند. یکی از خصوصیات فرضیه توانایی پاسخی دوگانه از یک سوال است که به صورت فرضیه (H0) و فرضیه جایگزین (H1) بیان می شود. بنابراین می توان گفت که فرضیه چیزی است که محقق به دنبال آن می گردد و حدسی زیرکانه و علمی درباره پی آمد پژوهش می باشد (پاشا شریف ، 1387،ص87) .
از آنجا که در این تحقیق هدف تعیین عوامل موثر بر انتخاب روشهای حسابداری موجودی کالا می باشد لذا فرضیه های تحقیق به صورت زیر بیان شده اند:
فرضیه اندازه :
"روشهای حسابداری موجودی کالا با توجه به اندازه های متفاوت پذیرفته شده در بورس متفاوت است."
فرضیه نسبت بدهی به سرمایه :
"بین انتخاب های حسابداری موجودی کالا و نسبت بدهی به سرمایه رابطه معنی داری وجود دارد."

 

فرضیه سرمایه در گردش :
"بین انتخاب های حسابداری موجودی کالا و سرمایه در گردش رابطه معنی داری وجود دارد."
فرضیه نوع صنعت :
" روشهای حسابداری موجودی کالا با توجه به نوع صنعت در شرکتهای پذیرفته شده در بورس متفاوت است."
فرضیه مقایسه :
"بین انتخاب روش حسابداری موجودی مواد و کالا (FIFO) و سود آوری رابطه معنی داری وجود دارد."

 

5-1 ضرورت انجام تحقیق
یک بررسی درباره تحقیق بر گزارشگری مالی در صحنه بین الملل نشان می دهد که کارهای تحقیقی بسیاری در حال حاضر به کشورهای توسعه یافته اختصاص یافته و در کشورهای سوسیالیستی و در حال توسعه تحقیقات حسابداری کمتر صورت گرفته است (میک و سوداگاران،1990،ص 147) . بنابراین آنها اظهار نمودند که ادبیات بیشتری درباره روشهای حسابداری و گزارشگری در کشورهای سوسیالیستی نسبت به کشورهای در حال توسعه وجود دارد. با بررسی به عمل آمده از تحقیقات حسابداری انجام شده در ایران،به این نتیجه رسیدیم که در مورد انتخاب های حسابداری هیچ تحقیقی انجام نشده،بنابراین نیاز به تحقیقاتی در این مقوله در کشور احساس می شود. این تحقیق می تواند نقطه شروعی برای تجزیه و تحلیل حسابداری مالی شرکت و نحوه گزارشگری در ایران بالاخص با جنبه ترجیحات مدیران در تغییر سیاستهای حسابداری شرکت باشد. همچنین چارچوبی برای تجزیه و تحلیل و توضیح انتخاب حسابداری موجودی کالا برای استفاده کنندگان متفاوت از اطلاعات حسابداری تهیه می کند.

 

6-1 اهداف تحقیق
هدف از این مطالعه آزمایش تجربی انتخاب روش های حسابداری موجودی کالا در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. از آنجایی که مفروضات متفاوت جریان هزینه در ارزشیابی موجودی کالا می تواند منجر به سود حسابداری،ذخایر مالیاتی و جریان نقدی متفاوت در شرکت شود،بنابراین سیاست های متفاوت در انتخاب روش های موجودی کالا می تواند منجر به ارزش های متفاوت در شرکت شود.
محرک های اقتصادی مدیریت برای انتخاب روش حسابداری برای پنج گروه استفاده کنندگان اطلاعات حسابداری شرکت دارای اهمیت می باشد. در داخل هر یک از این گروههای استفاده کنندگان،کاربردهای متفاوتی از اطلاعات حسابداری شرکت که ممکن است بر انتخاب های روش حسابداری توسط شرت موثر باشد طرح شده است. این گروهها عبارتند از:
1- مشتریان : مشتری از اطلاعات حسابداری شرکت که به طرز تلقی توافق های تلویحی بین شرکت ها و مشتریانشان همچون کیفیت عملکرد،تامین مداوم کالا و خدمات،دسترسی مداوم به قطعات و خدمات بستگی دارد،استفاده می کند بنابراین دوام محصول رابطه مثبتی با انتخاب مدیریت از روش حسابداری افزاینده سود دارد.
2- عرضه کنندگان : همانند مشتریان، عرضه کنندگان شرکت تاکید به توافق های تلویحی بین شرکت و عرضه کنندگان را دارند. این توفق های تلویحی معمولا در ارتباط با زمان پرداخت و تقاضای مداوم برای عرضه کنندگان محصولات و خدمات است. بنابراین میزان موجودی شرکت انتظار می رود ارتباط مثبتی با انتخاب مدیریت از روش های حسابداری افزاینده سود داشته باشد.
3- کارمندان : لیبرتی و زیمرمن (1986) یک فرضیه مذاکره که پیش بینی می کرد مدیریت شرکتهایی که عضو قرارداد اتحادیه کارگری هستند احتمالا روش های حسابداری کاهنده سود را انتخاب می کنند.
4- تامین کنندگان سرمایه : این مقوله بر استفاده از اطلاعات حسابداری به وسیله تامین کنندگان سرمایه(مانند بستانکاران کوتاه مدت ،بدهی های بلند مدت،سرمایه گذاران). ادعاهای تلویحی،قراردادهای صریح و تصمیم گیرندگان عمومی می باشد.

 


5- تدوین کنندگان مقررات : بسیاری از مطالعات تجربی که ارتباط بین تدوین کنندگان و انتخاب های روش های حسابداری مدیریت را آزمایش می کنند بر دیدگاه سیاسی شرکت تاکید دارند. بنابراین مدیریت شرکت ها بستگی به وضعیت سیاسی به احتمال زیاد روش های حسابداری کاهنده سود را به کار می برند (بیمر،1990،ص42). در این تحقیق سعی شده که متغیرها و ویژگیهای شرکت که در انتخاب حسابداری موجودی کالا ممکن است موثر باشد از طریق تجزیه و تحلیل صورتهای مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بررسی شود.

 

7-1 حدود مطالعاتی
با توجه به موضوع تحقیق،جامعه آماری این تحقیق کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران از سال 1385تا 1388 به استثنای شرکت های سرمایه گذاری (به خاطر نداشتن موجودی) می باشد.
جمع آوری اطلاعات با مراجعه به لیست شرکتهای پذیرفته شده در سایت بورس اوراق بهادار که در دوره زمانی مذکور بوده است جمع آوری می گردد. پس از اطلاعات بدست آمده جهت آزمون فرضیات در طی دوره چهار ساله میانگین تهیه می شود.

 

8-1 تعریف واژگان کلیدی و اصطلاحات
1- اندازه:
برای تقسیم شرکت ها به شرکتهای بزرگ و کوچک(اندازه شرکت ها) میانگین فروش خالص شرکتهادر طی دوره چهارساله محاسبه و به ترتیب صعودی مرتب کرده سپس به دو گروه کوچک وبزرگ تقسیم می شود(کریس رولند،2002،ص32) .
2- نسبت بدهی به سرمایه:
به عنوان جمع بدهی ها به جمع حقوق صاحبان سهام محاسبه می شود.برای تقسیم شرکت ها به نسبت بدهی به سرمایه بالا و پائین،میانگین نسبت مزبور در طی چهارسال محاسبه و به ترتیب صعودی مرتب شده سپس به دو گروه نسبت بدهی به سرمایه بالا و پائین تقسیم می شود(کریس رولند،2002،ص32) .
3- سرمایه در گردش:
در این تحقیق سرمایه در گردش به عنوان اختلاف بین دارائی های جاری منهای بدهی های جاری تعریف می شود. شرکت ها به دو گروه سرمایه در گردش بالا و پائین تقسیم می شوند. برای این منظور از سرمایه در گردش شرکت ها طی چهار سال میانگین گرفته سپس شرکتها را به دو گروه سرمایه در گردش بالا و پائین تقسیم می نماییم(کریس رولند،2002،ص33) .
4- طبقه بندی صنعت:
در این مطالعه طبقه بندی صنعت مطابق با طبقه بندی انجام شده توسط بورس می باشد.
5- موجودی کالا:
در این تحقیق منظور از موجودی کالا،کالای ساخته شده است.

 

 

 

 

 

 

 


فصل دوم
مروری بر ادبیات تحقیق

 


1-2 مقدمه
روش های حسابداری مورد استفاده در شرکتها دارای پیامدهای اقتصادی بوده و بر توزیع ثروت موثر است. در شرکتهای سهامی افراد به امید افزایش ثروتشان سرمایه گذاری می کنند. روش های حسابداری مورد استفاده بر ثروت سرمایه گذاران اثر دارد.
انتخاب روش های حسابداری برای افزایش رفاه سهامداران و حداکثر کردن رفاه مدیریت به کار می رود.ادبیات حسابداری شامل مطالعاتی است که روابط بین متغیر های خاص شرکت و سیاست انتخاب حسابداری به وسیله مدیران را آزمایش می کند. بسیاری از این مطالعات متکی بر مطالعات مقطعی یا طرح های تجربی مقایسات زوجی است و بر ارتباط بین روش انتخاب حسابداری و ویژگیهای متنوع خاص شرکت تاکید می کنند. انتخاب از بین مفروضات متفاوت ارزشیابی موجودی کالا و تاثیری که بر کیفیت سود آوری واحد تجاری دارد یک نمونه از انتخاب های حسابداری است.

 

2-2 روشهای حسابداری موجودی کالا
موجودی مواد و کالا و انواع آن
موجودی مواد و کالا، یکی از اقلام دارائیهای جاری است که نقش مهمی در انجام فعالیتهای واحد تجاری به عهده دارد. موجودی مواد و کالا به صورت یکی از اقلام زیر می باشد:
1- موجودی کالا و محصولات ساخته شده، که برای فروش طبق روال عادی فعالیتهای واحد تجاری نگهداری می شود.
2- موجودی کالای در جریان ساخت، محصولات تکمیل نشده ای که در جریان فرآیند ساخت قرار دارد.
3- موجودی مواد اولیه، مواد خام اولیه مورد نیاز برای تولید محصولات است.
4- ملزومات مصرفی، لوازم و قطعات یدکی، به طور غیر مستقیم در جریان فعالیت عادی واحد تجاری مصرف می شود.

 

1-2-2 روشهای ارزشیابی موجودی مواد و کالا
روشهای ارزشیابی موجودی مواد و کالا به شرح زیر است:
1- اولین صادره از اولین وارده :
در این روش ارزش موجودی پایان دوره مواد و کالا بر اساس نرخ آخرین خریدها محاسبه می شود.
2- میانگین موزون :
شامل میانگین موزون متحرک ( برای ثبت دائمی موجودیها) و میانگین موزون سالیانه، شش ماهه یا ماهانه (برای ثبت ادواری موجودیها) می باشد. در این روش ، نرخ میانگین بر اساس نرخ موزون موجودی ابتدای دوره و خریدهای انجام شده تا زمان ارزشگذاری محاسبه می گردد.
3- شناسایی ویژه: ارزش هریک از اقلام موجودی بر اساس بهای تمام شده واقعی آن موجودی تعیین می شود و برای آن دسته از موجودیها قابل استفاده است که هر یک به طور جداگانه قابل تشخیص باشد.
4- اولین صادره از آخرین وارده :
موجودیهای پایاین دوره در این روش، به بهای اولین خریدها ارزش گذاری می شود و طبق استانداردهای حسابداری برای ارزشیابی مناسب نمی باشد.
5- روش موجودی پایه :
در این روش تعدادی از موجودیها به عنوان موجودی پایه یا حداقل موجودی لازم برای انجام فعالیت (بر اساس قیمتهای زمان تاسیس) واحد تجاری ، ارزشگذاری و مازاد موجودیها با استفاده از یکی دیگر از روشهای قیمت گذاری محاسبه می شود. این روش منسوخ شده است.
6- روش خرده فروشی برای آندسته از واحد های تجاری که اقلام موجودی آنها بسیار متنوع و به سرعت در حال تغییر است، موجودی پایان دوره بر اساس قیمت خرده فروشی منهای درصدی به عنوان سود نایژه، محاسبه و ارزش گذاری می شود (سازمان حسابرسی، استاندارد شماره 8،1388) .

 

3-2 عوامل موثر بر انتخاب روشهای حسابداری موجودی کالا
FLV در سال 2000 تعریف زیر را از انتخاب های حسابداری بیان می نماید:
"انتخاب حسابداری شامل هر نوع تصمیمی است که هدف اصلی آن اثر گذاری بر ستاده سیستم حسابداری است" (هس؛2001،ص26).
این تعریف از چندین بعد قابل بررسی است. یکی از این ابعاد ماهیت تصمیم گیرنده می باشد. تصمیم گیرندگان انتخاب حسابداری شامل مدیران،حسابرسان و اعضاء کمیته حسابرسی و حتی گروههای تدوین کننده استانداردها می باشد.
بعد دوم از تعریف فوق در انتخاب حسابداری " ماهیت انتخاب" می باشد. این تعریف شامل انتخاب میان قواعد پذیرفته شده هم تراز(مانند انتخاب از بین روشهای FIFO،LIFO یا انتخاب بین روش خط مستقیم یا نزولی در زمینه استهلاک)، قضاوت و برآوردهای مورد نیاز قواعد پذیرفته شده حسابداری(مانند برآوردهای عمر مفید دارایی ها، برآورد ذخیره م م ) تصمیمات مربوط به افشاء(مانند میزان جزئیاتی که برای تشریح سیاست های حسابداری بیان می گردند) تصمیمات مربوط به زمان( تسریع و یا تاخیر در اتخاذ یک قاعده حسابداری الزامی شده هنگامی که انعطاف پذیری در زمان اتخاذ سیستم وجود دارد). تصمیمات مربوط به تصویب استانداردها و قواعد، تصمیمات مربوط به انتخاب شکل گزارشگری، تصمیمات مربوط به طبقه بندی و ... می شود. این تعریف از انتخاب حسابداری یک مجموعه متنوع از فعالیتهای موثر در ارقام حسابداری را تحت پوشش قرار می دهد.
در بعد "گردش وجه نقد " انتخاب های حسابداری شامل هر نوع از تصمیمات واقعی (تصمیماتی که اثر مستقیم بر وجه نقد دارند) و تصمیمات حسابداری غیر واقعی ( مانند تخصیص مدیریت از یک صرف تحصیل بین توسعه و تحقیقات در حال انجام که بی درنگ هزینه می شود و توسعه تکنولوژی که در طول سه سال از خدمات هزینه می شوند) می شود(رای و فیلیپ،1968،ص 158) .
عدم تجانس انتخاب حسابداری در بعد گردش وجه نقد بسیار مهم است، زیرا انگیزه برای یک تصمیم واقعی ممکن است به بازده حسابداری مرتبط نباشد در حالیکه انگیزه برای یک تصمیم حسابداری تنها باید با بازده ارتباط داشته باشد.بعد دیگر انتخاب حسابداری "تاثیرات بر سود" می باشد. در حالیکه بیشتر انتخاب ها هر دو اثرات کوتاه مدت و بلند مدت را بر سود دارا می باشد سایر انتخاب ها تنها بر عناصر تشکیل دهنده سود از دوره ای به دوره دیگر تاثیر می گذارند (برنارد،1995،ص773) .
تعریف FLV از انتخاب حسابداری در مورد انگیزه ها مسکوک می باشد. انتخاب حسابداری می تواند با نفع شخصی مدیریت در جهت حداکثر کردن منافع سهامداران با هزینه اشخاص دیگر طرف قرارداد یا با تهیه اطلاعات صورت می گیرد. چیزی که روشن نیست این است که انگیزه ها ممکن است با انتخابها منطبق نباشد. بنابراین برای رسیدن به نتیجه مطلوب بایستی انتخابهای مشخص با کاربرد بهینه به کار رود.
تعریف FLV از انتخاب حسابداری و نتایجشان در مورد فقدان تحقیق تجربی انواع انتخاب های حسابداری این است که انگیزه برای انتخاب از میان انواع انتخاب های حسابداری یک سوال مهم و حاوی منافع می باشد. برای مثال آیا انواع مورد اطمینان از انتخاب های حسابداری بهترین و یا حتی تنها راه حل برای دست یافتن به انگیزه های مورد اطمینان است.در صورتیکه تغییر از LIFO به FIFO ممکن است منجر به یک نتایج سریعی از گزارشگری مالی مطلوب شود، وضوح یک تغییر در یک انتخاب حسابداری ممکن است یک تصمیم با موفقیت پایین تر در رسیدن به یک بازده شود که همراه با یک درجه ای از ابهام گزارشگری مالی می باشد.
FLV نتیجه گرفت که پیشرفت نسبتاٌ کمی در فهم انگیزه ها و نتایج انتخاب حسابداری در دهه های اخیر وجود داشته است.

 

4-2 فاکتورهای اقتصادی مورد انتظار برای تاثیر انتخاب روش های حسابداری موجودی کالا در ایالات متحده
تجزیه و تحلیل های انتخاب روش های حسابداری موجودی کالا به وسیله شرکت ها یک جایگاه مهمی در ادبیات حسابداری دارد. چندین مطالعه در تضاد این انتخاب بر بازار سرمایه مشاهده شده است. در ایالات متحده IRS گزارش کرد که اگر در سال 1979 شرکت ها به روش LIFO تغییر روش دهند آنها تقریباٌ 18 میلیارد دلار کمتر مالیات بر درآمد پرداخت می نمودند. محققان را بر آن داشته که چرا شرکت ها تغییر روش نمی دهند. یک تعداد بزرگی از این مطالعات در ارتباط با یک تلاش در این رفتار است. به شرح زیر فاکتورهایی که انتظار می رود تا انتخاب روش های حسابداری موجودی کالا در ایالات متحده را تحت تاثیر قرار دهد ارائه می گردد (گولدستین،1993،ص8) :

 

1-4-2 محرک جریان نقدی (ذخیره مالیات)
مورس و ریچاردسون (1983) داپوچ و پینکاس (1988) لینداهل (1989) و کاشینگ ولکلرا (1992) دریافتند که استفاده کنندگان LIFO ذخیره مالیات بیشتری نسبت به شرکتهای FIFO اگر به روش LIFO تغییر روش می دادند، شناسایی می کنند. مخصوصاٌ،استفاده کنندگان LIFO یک مجموعه معینی از ویژگیهای عملیاتی،تامین مالی و سرمایه گذاری دارند که آن شرکتها را قادر می کند تا سطح بالاتری از ذخایر مالیاتی نسبت به استفاده کنندگان بلند مدت FIFO شناسایی کنند. نتیجه اینکه محرک جریان نقدی انگیزه بسیار زیادی برای پذیرش LIFO می باشد.

 

2-4-2 تئوری هزینه سیاسی
در تئوریهای اقتصادی مربوط به فرآیند سیاسی فرض شده است که سیاستمداران دنبال این هستند که ثروتشان حداکثر کنند.
بر اساس فرضیه فرآیند سیاسی، رقابت برای انتقال ثروت به وجود می آید. مالیات ها و مقررات از طریق خدمات دولتی (همانند بزرگ راهها، آموزش و پارک ها) اعانات و تعرفه های گمرکی و انحصارات دولتی باعث جابجایی ثروت می شوند. مشارکت در فرآیند بدون هزینه نیست و مستلزم تقبل هزینه های کسب اطلاعات و ائتلاف است. شرکت ها نیز در سیاسی فعالیت می کنند و الزاماٌ هزینه هایی را از طریق فرآیند سیاسی متحمل خواهند شد. امکان دارد در جامعه ای ، مردم داری این انگیزه باشند که شرکت ها ملی شوند یا اینکه منحل شوند، در نتیجه شرکتها برای ادامه فعالیت خود باید با مقامات مسئول مذاکره کنند و آنها را برای تداوم فعالیت شان توجیه کنند. حتی شرکت ها به منظور استفاده از مزایای قانون گذاری در مناسبت های انتخاباتی مشارکت می کنند و این کار برای آنها هزینه دارد (برسفورد، 1999،ص67) .
در فرآیند سیاسی عوامل زیادی دخیل هستند که شکل و نحوه عمل افراد را تحت تاثیر قرار می دهند. یکی از این عوامل هزینه اطلاعات است. هر فرد دارای یک رای بوده و به تنهایی تاثیر کمی بر نتیجه انتخابات دارد و با فرض ثابت بودن سایر عوامل مزایای ناشی از آن ناچیز است و به همین دلیل افراد انگیزه کمتری برای جمع آوری اطلاعات دارند. لوایح قانونی و مقررات سیاسی در مجلس و نزد مسئولین دولتی هست، هزینه مطلع شدن از آنها و تضمین تاثیر آنها بر منافع فردی بسیار زیاد است و این باعث می شود که گروهها در اشکال مختلف آن (مثل اتحادیه های کارگری و اصناف) تشکیل شود.دومین مسئله مهم تضاد منافع است. وقتی که گروههای بزرگ شکل گرفت هزینه اطلاعات کاهش می یابد اما همزمان تضاد منافع پیش می آید . البته گروههایی مثل اتحادیه کارگری هستند که به طور نسبی منافع مشترک دارند ولی گروهی مثل هیات تدوین استانداردهای حسابداری مالی که شامل افراد با منافع مختلف است از فرآیند سیاسی بهره کمتری می برند و نمی توانند در فرآیند سیاسی همانند اتحادیه های کارگری عمل کنند.عامل سوم هزینه سیاسی است. گروههایی ذینفع برای اینکه بتوانند در فرآیند سیاسی موثر باشند باید هزینه های سازماندهی را متحمل شوند. اینها برای مطرح کردن خواسته های خود، مبارزات انتخاباتی و حمایت از سیاستمداران باید سازمان یافته باشند(گرالد،1999،ص65) .
به خاطر اطلاعات، لابینگ و ائتلاف بر فرآیند سیاسی پر هزینه اثر می گذارد. آن فرض می کند که سیاستمداران متکی بر ارقام حسابداری در تلاش شان نسبت به انتقال ثروت هستند. همچنین ارقام حسابداری در تعیین نرخ های خدمات در صنعت های مقرراتی (منفعت عمومی و بانکها) به کار می رود. به عنوان نتیجه مدیران شرکتها که انتقال ثروت بالقوه ناشی از فرآیندهای سیاسی دارند فرضیه برای قبول یا تغییر برای روش های حسابداری که دید سیاسی شرکت است انجام می دهند.
مخصوصاٌ مدیران این شرکتها بسیار تمایل به استفاده از روش های حسابداری دارند که درآمدهای دوره جاری را کاهش دهند و انحراف از درآمد نسبت به مدیرانی که کمتر دید سیاسی دارند ایجاد می شود. هالستون و لفت ویچ (1983) اظهار کردند که ارتباط علی بین دیدگاه سیاسی و انتخاب های حسابداری نسبت به ارتباطهای علی دیگر در مقوله انتخاب های حسابداری بسیار آزمایشی است. به خاطر اینکه آن وابسته به هر قرارداد صریحی از جمله قراردادهای بدهی که شرکت بخشی از آن است نمی باشد.اندازه گیری مستقیم هزینه های سیاسی در ادبیات انتخاب های حسابداری امکان پذیر نیست. در عوض اندازه شرکت به عنوان جایگزینی برای دیدگاه سیاسی به کار می رود. در این تحقیق نیز برای تعیین اثر پذیری فرآیند سیاسی بر انتخاب های حسابداری فروش خالص شرکت به عنوان مقیاس اندازه گیری اندازه شرکتها جهت آزمون فرضیه اندازه به کار رفته است.

 

3-4-2 اثر فرآیند سیاسی بر روی روش های حسابداری
1-3-4-2 اثرات بحرانهای بالقوه
روش های حسابداری مورد استفاده در شرکتها دارای پیامدهای اقتصادی بوده و بر توزیع ثروت موثر است. در شرکتهای سهامی افراد به امید افزایش ثروتشان سرمایه گذاری می کنند. روش های حسابداری مورد استفاده بر ثروت سرمایه گذاران اثر دارد.مثلا اگر مدیران شرکت از روشی استفاده کنند که سود را بیش از واقع نشان دهد و از این طریق دارائی ها را به تدریج میان سهامداران تقسیم کنند آنگاه ادعای تامین کنندگان اعتبار بر علیه یک پیکر پوشالی ( به نام شرکت) باقی می ماند. مردم در حکومت دموکراسی از سیاستمداران انتظار دارند که از منافعشان حمایت کنند و برای همین منظور هم به پای صندوق رای می روند و به نمایندگان مجلس یا رئیس جمهور رای می دهند. بنابراین منطق حکم می کند که در فرآیند سیاسی، مقررات (شامل مقررات حسابداری) برای حمایت از منافع مردم وضع شود.

 

از طرفی خود سیاستمداران بر طبق تئوریهای اقتصادی می خواهند که ثروت خود را حداکثر کنند و از این رو در پی گسترش حوزه نفوذ خود هستند. بنابراین حسابداری نیز مشمول فرآیند سیاسی خواهدشد و انتظار می رود که سیاستمداران اعمال روشهایی را در حسابداری اجبار می کنند به عنوان نمونه در امریکا تا قبل از بحران سال 1929 میلادی شرکت ها از روش های حسابداری اختیاری استفاده می کنند. با بروز بحران مجلس برای جلوگیری از بحرانهای آتی،کمسیون بورس اوراق بهادار را تاسیس کرد که از جمله کارهای بورس استفاده از حسابداری بهای تمام شده در ارزش گذاری سرمایه گذاریها اجباری گردید (بیمر، 1992، ص42) .
سودهای گزارش شده شرکتها توجه زیادی را به خود جلب می کند، افزایش سود شرکتهای نفت در امریکا(سال 1971) در دوره افزایش قیمت نفت باعث شده که قیمت ها توسط دولت کنترل شود. در اول نوامبر 1978 کارتر(رئیس جمهور وقت امریکا) برای جلوگیری از تورم،دستورالعمل 12092 را به منظور کاهش تورم از طریق نظارت بر قیمت ها و کنترل قراردادها دولتی صادر کرد. شرکت هایی از این دستورالعمل مصون بودند که سود آنها افزایش نداشته است. استفاده از سودهای گزارش شده بوسیله سیاستمداران و قانون گذاران در مدیران انگیزه ای ایجاد می کند که سودهای گزارش شده را کاهش دهند(رادون،1996،ص45) .
تورم زیاد نیز مثال دیگری از یک بحران است که موجب ایجاد انگیزه برای مدیران جهت انتخاب روشهای حسابداری کاهنده سود هستند سودهای گزارش شده پائین تر احتمال مخالفت در مقابل کارهای دولتی را کاهش می دهد و احتمال سکوت دولت برای شرکت افزایش می یابد و موجب کاهش در مانور انتخاب روش های حسابداری می گردد. همچنین کاهش سودهای گزارش شده علاوه بر کاهش احتمال واکنش از طرف دولت احتمال پرداخت سوبسیدهای دولت بر شرکت را افزایش می دهد.

 

2-3-4-2 قانون نرخ
قیمت محصولات بسیاری از شرکتهای سهامی توسط دولت یا نمایندگان دولت تعیین می شود در موارد زیادی قیمت ها بر اساس فرمول تعیین می شود که در آن فرمول از ارقام حسابداری استفاده می شود مثلاٌ در بسیاری از شرکتها کمسیون نرخ گذاری کالاها و خدمات عمومی ممکن است نرخ ها را بر اساس فرمول زیر تعیین کند(لونتهال،1981،ص84) :
بازده دارائیها + مالیاتها + استهلاک + هزینه های عملیاتی = درآمدها
فرمول 1-2 تعیین نرخ محصولات با استفاده از ارقام حسابداری
کمسیون های نرخ گذاری از نظریه ها، بیانیه ها و استانداردهای حسابداری مجامع تدوین کننده استانداردها استفاده می کنند. اولین انگیزه مدیران این گونه واحدها مذاکره با کمسیون های نرخ گذاری و مجامع تدوین کننده استانداردها برای کسب یک نرخ مطلوب است. منشاء بعضی از استانداردهای حسابداری ناشی از فرآیند نرخ گذاری است. بعضی استدلال می کنند که در ترکیب شرکتها، روش خرید در مقابل روش تجمیع منافع از همین فرآیند نشات گرفته است. شرکتها برای انحصاری کردن فعالیتها و ثبت دارائیها بر اساس ارزش متعارف در یکدیگر ادغام می شوند و از این طریق داراییهاشان را بیشتر منعکس می کنند و در نتیجه نرخی که برای آنها تعیین می شود بیشتر از قبل می باشد. چون مبلغ دارائیها در فرمول تعیین نرخها موثر هستند مذاکره این واحدها و اعلام نظر آنها نه تنها روش های حسابداری انتخاب شده به وسیله کمسیونهای نرخ گذاری را تحت تاثیر قرار می دهد بلکه روش های حسابداری شرکت های دیگر نیز اثر می گذارد.

 

3-3-4-2 مالیاتها
روش های حسابداری تعیین سود بعضا با روش های مالیاتی تعیین سود یکسان می باشد اگر چه در موارد زیادی با هم تفاوت دارند. فرضاٌ در بعضی از کشورها اگر یک شرکت روش LIFO را برای مقاصد مالیاتی استفاده کند برای مقاصد گزارشگری مالی نیز همان روش را بایستی به کار گیرد. در سال 1934 میلادی صنعت نفت آمریکا روش LIFO را به عنوان جایگزین روش قبلی معرفی کرد این روش در سال 1936 به وسیله AICPA تصویب شد.

 

اداره خزانه داری در این رابطه با مجلس مذاکره کرد و نتیجه آن پذیرش LIFO بود اما در یک نامه کنگره به خزانه یادآوری کرد که روش LIFO در صورتی به کار می رود که مودیان مالیاتی برای گزارشگری مالی نیز از LIFO استفاده کنند با توجه به اینکه روشهای ارزش گذاری موجودی کالا، مالیات بر درآمد را تحت تاثیر قرار می دهد مدیران شرکتها در زمان انتخاب روش حسابداری، اثرات مالیاتی آن را مورد توجه قرار می دهند. بدون شک یکی از دلایل به کارگیری روش LIFO تاثیر آن بر روی مالیات بر درآمد است. بنابراین اثرات مالیاتی روش های حسابداری در انتخاب آنها موثر است و در این گونه موارد مدیران شرکتها ممکن است برای گزینش روش های کاهنده سود وارد مذاکرات بیشتری شوند. از طرف دیگر اگر روش های حسابداری و مالیاتی تعیین سود یکسان باشد مبلغی از هزینه های دفتر داری شرکت کاهش می یابد(کالینز،1998 ، ص 13) .

 

4-3-4-2 قراردادهای استقراض
همانطور که می دانیم استقراض یکی از منابع مهم تامین مالی شرکتهاست. در یک شرکت دو گروه ذینفع اصلی وجود دارند، یک گروه صاحبان سهام و گروه دیگر اعتبار دهندگان می باشند. صاحبان سرمایه(سهامداران) از طریق تعیین و انتصاب مدیران در کنترل شرکت نقش اساسی ایفا می کنند و به طرق مختلف می توانند ثروت خود را حفظ کنند یا افزایش دهند. برخلاف سهامداران، اعتبار دهندگان نماینده ای در شرکت ندارند اما با این وجود منابع آنها در شرکت سرمایه گذاری شده است. با توجه به اینکه کلیه منابع(سهامداران و اعتباردهندگان) توسط مدیران اداره می شود، این احتمال وجود داردکه مدیران برای حفظ موقعیت خود ثروت صاحبان سرمایه را با هزینه اعتباردهندگان افزایش دهند. به همین دلیل همواره میان صاحبان سرمایه و اعتبار دهندگان تضاد منافع وجود دارد. با علم به این شرایط است که اعتبار دهندگان برای سرمایه گذاری و اعطای اعتبار، با شرکت قرارداد منعقد می کنند و برای حفظ منافع خود، محدودیت هایی را در شرایط قرارداد می گنجانند.اما نقش حسابداری چیست؟ در فرآیند عقد قراردادهای استقراض از اطلاعات و ارقام حسابداری در شرایط محدودکننده قرارداد استفاده می شود، مثلاٌ از نسبت های بدهی به حقوق صاحبان سرمایه، نسبت پوشش هزینه بهره و سودهای تقسیم نشده استفاده می شود.
هرچه نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه بیشتر باشد محدودیت های استقراض افزایش می یابد و در مواردی که روند وضعیت مالی شرکت رو به وخامت دارد ایجاد محدودیت در مورد تقسیم سود سخت تر می شود اما آنچه را که پژوهشگران بیشتر در عمل آزمون کرده اند نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه است (بزرگ اصل، 1384،64)1.
فرضیه اساسی مطرح شده این است که با افزایش نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه به احتمال قوی مدیران روش های حسابداری را که سود بیشتری منعکس می کنند، مورد استفاده قرار می دهند. افزایش این نسبت باعث می شود فشارها و محدودیت های ملحوظ شده در شرایط قرارداد افزایش یابد و بالتبع احتمال نقض شرایط قرارداد و پرداخت هزینه های جریمه دیرکرد بیشتر می شود. مدیران با داشتن حق انتخاب روش های حسابداری، روش هایی را انتخاب خواهند کرد که محدودیتهای قراردادهای استقراض و هزینه های دیرکرد و جریمه را کاهش دهند. بنابراین ارقام و اطلاعات حسابداری در فرآیند انعقاد قرارداد مورد استفاده قرار می گیرد. و این فرآیند بر انتخاب روش های حسابداری موثر است. ریچارد لفت ویچ در یکی از پژوهشهای خود به این نتیجه رسیده است که بعضی از تغییرات اجباری در روش های حسابداری هزینه هایی را بر صاحب سرمایه به وسیله نسبت های تعیین شده در شرایط قراردادهای استقراض، تحمیل می کنند. وی در پژوهش دیگری به این نتیجه رسیده است که بعضی از قواعد اندازه گیری حسابداری که در قراردادهای استقراض معین شده اند به طور سیستماتیک با اصول پذیرفته شده حسابداری تفاوت دارند.
فرضیه نسبت بدهی به سرمایه حداکثر نسبت بدهی به سرمایه شرکت را پیش بینی می کند. احتمالاٌ مدیران روش هایی را مورد استفاده قرار می دهند که سود را افزایش دهد. نسبت بالای بدهی به سرمایه محدودیت ها و شرایط سختی را به شرکت تحمیل می کند. لذا مدیران از اختیارات خود برای انتخاب حسابداری جهت افزایش سود و کاستن از فشارهای بدهی استفاده می کنند. نتایج تحقیقات و شواهد بدست آمده موافق و سازگار با فرضیه نسبت بدهی به سرمایه است. در مواردی که نسبت بدهی به ارزش ویژه در سطح بالایی است، مدیران به احتمال قوی روش های افزایش سود را انتخاب می کنند. ارتباط بین اهرم مالی و انتخاب روش های حسابداری یک قاعده تجربی را که قبلاٌ برای مطالعات تئوری اثباتی حسابداری ناشناخته بود، ارائه کرده است. مهم ترین روش های تامین منابع مالی در زیر آورده شده است.
1- تأمین منابع مالی از طریق بودجه¬ های پیش بینی شده دولت
2- تأمین مالی طرح (پروژه) از بودجه¬ های مشارکت مردمی
3- تأمین مالی طرح از طریق ایجاد شرکت مختلط مردمی و دولتی
4- تأمین مالی از محل ایجاد شرکت¬های سهامی عام و مردمی
5- تأمین مالی از طریق اخذ تسهیلات و وام از بانک¬ های داخلی
6- تأمین مالی طرح از محل فروش اوراق قرضه داخلی
7- تأمین مالی طرح از طریق اخذ تسهیلات و وام از بانک¬ های خارجی
8- تأمین مالی طرح از پیش فروش حق اشتراک و سهام مردمی
9- تأمین مالی طرح از طریق Boot، Bot
10- تأمین مالی از طریق Buy Back (‌بیع متقابل‌)
11- تأمین منابع مالی از محل وام بانک جهانی
12- تأمین مالی طرح از طریق أخذ تسهیلات و وام از صندوق بین‌المللی پول
13- تأمین منابع مالی طرح از طریق وام از بانک توسعه اسلامی
14- تأمین منابع مالی طرح از طریق أخذ وام از بانک توسعه آسیایی
15- تأمین مالی طرح از طریق وام از صندوق سازمان ملل
در یک شرکت دو گروه ذینفع اصلی وجود دارند، یک گروه صاحبان سهام و گروه دیگر اعتبار دهندگان می باشند. صاحبان سرمایه(سهامداران) از طریق تعیین و انتصاب مدیران در کنترل شرکت نقش اساسی ایفا می کنند و به طرق مختلف می توانند ثروت خود را حفظ کنند یا افزایش دهند. برخلاف سهامداران، اعتبار دهندگان نماینده ای در شرکت ندارند اما با این وجود منابع آنها در شرکت سرمایه گذاری شده است. با توجه به اینکه کلیه منابع(سهامداران و اعتباردهندگان) توسط مدیران اداره می شود، این احتمال وجود داردکه مدیران برای حفظ موقعیت خود ثروت صاحبان سرمایه را با هزینه اعتباردهندگان افزایش دهند. به همین دلیل همواره میان صاحبان سرمایه و اعتبار دهندگان تضاد منافع وجود دارد. با علم به این شرایط است که اعتبار دهندگان برای سرمایه گذاری و اعطای اعتبار، با شرکت قرارداد منعقد می کنند و برای حفظ منافع خود، محدودیت هایی را در شرایط قرارداد می گنجانند.اما نقش حسابداری چیست؟ در فرآیند عقد قراردادهای استقراض از اطلاعات و ارقام حسابداری در شرایط محدودکننده قرارداد استفاده می شود، مثلاٌ از نسبت های بدهی به حقوق صاحبان سرمایه، نسبت پوشش هزینه بهره و سودهای تقسیم نشده استفاده می شود.هرچه نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه بیشتر باشد محدودیت های استقراض افزایش می یابد و در مواردی که روند وضعیت مالی شرکت رو به وخامت دارد ایجاد محدودیت در مورد تقسیم سود سخت تر می شود اما آنچه را که پژوهشگران بیشتر در عمل آزمون کرده اند نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه است.(بزرگ اصل موسی، فصلنامه بررسی های حسابداری ،1384)1.
فرضیه اساسی مطرح شده این است که با افزایش نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه به احتمال قوی مدیران روش های حسابداری را که سود بیشتری منعکس می کنند، مورد استفاده قرار می دهند. افزایش این نسبت باعث می شود فشارها و محدودیت های ملحوظ شده در شرایط قرارداد افزایش یابد و بالتبع احتمال نقض شرایط قرارداد و پرداخت هزینه های جریمه دیرکرد بیشتر می شود. مدیران با داشتن حق انتخاب روش های حسابداری، روش هایی را انتخاب خواهند کرد که محدودیتهای قراردادهای استقراض و هزینه های دیرکرد و جریمه را کاهش دهند. بنابراین ارقام و اطلاعات حسابداری در فرآیند انعقاد قرارداد مورد استفاده قرار می گیرد. و این فرآیند بر انتخاب روش های حسابداری موثر است. ریچارد لفت ویچ در یکی از پژوهشهای خود به این نتیجه رسیده است که بعضی از تغییرات اجباری در روش های حسابداری هزینه هایی را بر صاحب سرمایه به وسیله نسبتهای تعیین شده در شرایط قراردادهای استقراض، تحمیل می کنند. وی در پژوهش دیگری به این نتیجه رسیده است که بعضی از قواعد اندازه گیری حسابداری که در قراردادهای استقراض معین شده اند به طور سیستماتیک با اصول پذیرفته شده حسابداری تفاوت دارند.
فرضیه نسبت بدهی به سرمایه حداکثر نسبت بدهی به سرمایه شرکت را پیش بینی می کند. احتمالاٌ مدیران روش هایی را مورد استفاده قرار می دهند که سود را افزایش دهد. نسبت بالای بدهی به سرمایه محدودیت ها و شرایط سختی را به شرکت تحمیل می کند. لذا مدیران از اختیارات خود برای انتخاب حسابداری جهت افزایش سود و کاستن از فشارهای بدهی استفاده می کنند. نتایج تحقیقات و شواهد بدست آمده موافق و سازگار با فرضیه نسبت بدهی به سرمایه است. در مواردی که نسبت بدهی به ارزش ویژه در سطح بالایی است، مدیران به احتمال قوی روش های افزایش سود را انتخاب می کنند. ارتباط بین اهرم مالی و انتخاب روش های حسابداری یک قاعده تجربی را که قبلاٌ برای مطالعات تئوری اثباتی حسابداری ناشناخته بود، ارائه کرده است.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   104 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله عوامل موثر در انتخاب روشهای حسابداری موجودی مواد

عوامل موثر بر سطح آگاهی مصرف کنندگان نسبت به محصولات غذایی سالم در شهر تبریز

اختصاصی از رزفایل عوامل موثر بر سطح آگاهی مصرف کنندگان نسبت به محصولات غذایی سالم در شهر تبریز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

عوامل موثر بر سطح آگاهی مصرف کنندگان نسبت به محصولات غذایی سالم در شهر تبریز


عوامل موثر بر سطح آگاهی مصرف کنندگان نسبت به محصولات غذایی سالم در شهر تبریز

عوامل موثر بر سطح آگاهی مصرف کنندگان نسبت به محصولات غذایی سالم در شهر تبریز

چکیده

امروزه اهمیت پرداختن به غذاهای سالم، با توجه به فوائد فراوان این محصولات و مشکلات متعدد سلامتی و زیست محیطی ناشی از تولیدات غذایی متداول، بیش ازپیش بر محققین، سیاستگذاران و مصرف کنندگان آشکار شده است. از آنجاییکه شناخت مصرف کنندگان و نوع نگرش و رفتار آنها نسبت به این محصولات اولین قدم در زمینه برنامه ریزی تولیدی و مصرفی برای محصولات غذایی سالم می باشد، هدف مطالعه حاضر شناسایی و سنجش عوامل موثر بر سطح آگاهی مصرف کنندگان نسبت به محصولات غذایی سالم در شهر تبریز می باشد. دادهها و اطلاعات مورد نیاز از طریق پیمایشهای میدانی، با طراحی و تکمیل پرسشنامه به روش نمونهگیری تصادفی ساده از 414 پاسخگو در شهر تبریز، در سال 88 جمع آوری شدهاست. به منظور شناسایی عوامل مؤثر بر آگاهی مصرف کنندگان از مدل لاجیت ترتیبی که به روش حداکثر راستنمایی برآورد شد، بهره گرفته شدهاست. نتایج مطالعه از سطح آگاهی متوسط اعضای نمونه نسب به ویژگیهای محصولات غذایی سالم حکایت داشت. براساس نتایج مدل رگرسیونی، پاسخگویانی که شاخص های سلامت فردی و تمایلات حفظ محیط زیستی و معیارهای خرید سالم غذایی در آنها بالاتر بود، سطح آگاهی بالاتری نسب به غذاهای سالم داشتند. همچنین عواملی چون تجربه قبلی مصرف این محصولات، مطالعه بروشورهای تبلیغاتی محصولات غذایی سالم و زمینه تحصیلی یا شغلی مرتبط با کشاورزی رابطه مثبت و معنی داری را با سطح آگاهی مصرف کنندگان نسبت به این محصولات نشان می دهند. نتایج مطالعه نشان داد که ارائه آموزش و آگاهی های لازم به مصرف کنندگان در مورد فوائد محصولات غذایی سالم برای سلامت فردی و محیط زیست از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر سطح آگاهی آنها در این زمینه می باشد. تبلیغات مناسب، برگزاری دوره های آموزشی برای کلیه سطوح تحصیلی، افزایش آگاهی جامعه نسبت به موضوعات پایداری و تولیدات سالم و مسائل حفظ محیط زیست از پیشنهادات مطالعه حاضر می باشد.

واژه های کلیدی: تبریز، سطح آگاهی، لاجیت ترتیبی، محصولات غذایی سالم

مقدمه

تولید غذاهای سالم در طول دو دهه اخیر بطور فزاینده ای مورد توجه قرار گرفته است، بطوریکه میتوان گفت امروزه رویکرد جهانی به سمت سیستم کشاورزی ارگانیک و مشتقات آن می باشد. در این سیستم که برگرفته از کشاورزی سنتی است، سعی بر این است تا از نهادههایی که منشا شیمیایی دارند، استفاده نشود. تاثیر نامطلوب و اثرات باقیمانده مصرف انواع کودهای شیمیایی، سموم و هورمون ها در تولیدات غذایی در کشورهای صنعتی پیشرفته موجب شده است که کشاورزی در جهتی کاملا متضاد با روش مدرن تحول یابد و بهگونهایکه از مصرف هر گونه مواد شیمیایی یا نهاده مصنوع انسان در تولیدات و پخش محصولات زراعی، باغی و دامی جلوگیری شود. این سیستم به کشاورزی ارگانیک موسوم است و در کشورهای مختلف با نامهای گوناگونی چون کشاورزی بیولوژیکی، کشاورزی پایدار و کشاورزی با مصرف کم مواد شیمیایی نامیده می شود. در این نوع از کشاورزی از نهادههای سنتز شده مانند کودهای شیمیایی، آفت کش ها، داروهای دامپزشکی، گیاهان اصلاح شده ژنتیکی، بهنژادی، مواد نگهدارنده، مواد افزودنی و تابش اشعه ها استفاده نمی شود.

13 صفحه

 


دانلود با لینک مستقیم


عوامل موثر بر سطح آگاهی مصرف کنندگان نسبت به محصولات غذایی سالم در شهر تبریز