رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد مبانی غیبت و ظهور حضرت مهدی علیه السلام

اختصاصی از رزفایل تحقیق در مورد مبانی غیبت و ظهور حضرت مهدی علیه السلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد مبانی غیبت و ظهور حضرت مهدی علیه السلام


تحقیق در مورد مبانی غیبت و ظهور حضرت مهدی علیه السلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:12

 

  

 فهرست مطالب

 

مبانی غیبت و ظهور حضرت مهدی علیه السلام

 

اشاره: 

 

 اصل‌ اول‌

 

 تغییرناپذیری‌ امامت‌ و ولایت‌

 

 1-1  طرح‌ خداوند برای‌ ادارة‌ امور جهان‌

 

 1-2  «ثبات‌ و تغییرناپذیری‌» طرح‌ امامت‌

 

 1-3   تغییرناپذیری‌ شؤون‌ امامت‌

 

 الف‌)  حوزه‌ قانون‌

 

 جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌، نظامی‌ است‌ بر پایة‌ ایمان‌ به‌:

 

 1 ـ خدای‌ یکتا  (لا إله‌ إلاّ الله)  و اختصاص‌ حاکمیت‌ و تشریع‌ به‌ او و لزوم‌ تسلیم‌ در برابر او.

 

 2 ـ وحی‌ الهی‌ و نقش‌ بنیادین‌ آن‌ در بیان‌ قوانین‌...

 

 

 

 

 

 

 

اشاره: 
در این نوشتار به این پرسشها پاسخ خواهیم داد که چرا غیبت اتفاق افتاد و چه زمانی ظهور رخ خواهد داد؟ در لابلای پاسخ به این دو پرسش، مسائلی چون خشونت های هنگام ظهور و جایگاه آزادی و اختیار بشر در پدیدة ظهور و چگونگی ادارة جهان پس از ظهور مطرح خواهد شد.

 پاسخ به این پرسشها و پرسشهای دیگری که پیرامون پدیدة غیبت و ظهور وجود دارد، نیازمند بررسی مبانی غیبت و ظهور است. با روشن شدن مبانی این پدیده، پاسخ پرسشهای گوناگون آن نیز روشن خواهد شد. این نوشتار، در سه اصل به بررسی مبانی پدیدة غیبت و ظهور خواهد پرداخت و سپس بر مبنای اصول یاد شده، پدیدة غیبت و ظهور و برخی مسایل پیرامونی آن را بررسی خواهد کرد.

 

 

 

 اصل‌ اول‌

 تغییرناپذیری‌ امامت‌ و ولایت‌

 1-1  طرح‌ خداوند برای‌ ادارة‌ امور جهان‌

 طرحی‌ که‌ خداوند متعال‌ برای‌ «ادارة‌ امور جهان‌» تنظیم‌ کرده‌ است‌، نظریة‌ امامت‌ و ولایت‌ است‌. این‌ نظریه‌، نه‌ یک‌ نظریة‌ اسلامی‌ که‌ یک‌ نظریة‌ الهی‌ و مورد پذیرش‌ همة‌ ادیان‌ آسمانی‌ است‌.
 شاید تصور شود که‌ تا پیش‌ از رحلت‌ پیامبر اسلام‌، صلّی‌الله علیه‌وآله‌، دوران‌ نبوت‌ و رسالت‌ جریان‌ داشته‌ است‌ و بعد از آن‌ دوران‌ امامت‌ و ولایت‌ آغاز می‌شود و لذا نمی‌توان‌ ادعا کرد که‌ نظریة‌ امامت‌ و ولایت‌، طرح‌ همیشگی‌ خداوند برای‌ ادارة‌ امور جهان‌ است‌، بلکه‌ این‌ نظریه‌ از زمان‌ رحلت‌ پیامبر اسلام‌، صلّی‌اللهعلیه‌وآله‌، آغاز گردید.

 واقعیت‌ این‌ است‌ که‌ نظریه‌ امامت‌ و ولایت‌ در تعارض‌ با رسالت‌ و نبوت‌ نبوده‌، بلکه‌ با آن‌ قابل‌ جمع‌ است‌. نبوت‌ و رسالت‌، مقام‌ گرفتن‌ و ابلاغ‌ کردن‌ وحی‌ هستند و امامت‌ و ولایت‌ مقام‌ اجرای‌ آن‌. به‌ همین‌ جهت‌ «رسول‌» و «نبیّ» می‌توانند «امام‌» و «ولیّ» هم‌ باشند، چنانکه‌ درمورد رسول‌ مکرم‌ اسلام‌، صلّی‌الله علیه‌وآله‌، اینگونه‌ بوده‌ است‌.

 البته‌ در برخی‌ نظریه‌ها ادعا شده‌ که‌ هدف‌ بعثت‌ انبیاء، «خدا و آخرت‌» بوده‌ و «امامت‌ ناس‌» جزء مأموریت‌ الهی‌ انبیاء، از جمله‌ نبی‌ مکرم‌ اسلام‌، صلّی‌الله علیه‌وآله‌، نبوده‌ است‌. این‌ نظریه‌ هرچند در زمان‌ ما پردازش‌ شده‌ و برای‌ نظریه‌ پرداز آن‌ جدید محسوب‌ می‌شود ولی‌ ریشه‌ در تاریخ‌ اسلام‌ دارد. نظریة‌ تفکیک‌ میان‌ رسالت‌ و امامت‌، و محدود ساختن‌ مأموریت‌ انبیا به‌ ابلاغ‌ رسالت‌، یک‌ نظریة‌ اموی‌ است‌. معاویه‌ در یکی‌ از نامه‌هایی‌ که‌ به‌ حضرت‌ علی‌، علیه‌السلام‌، نوشته‌ است‌، نظر خود را این‌گونه‌ بیان‌ می‌کند:

 ألا و إنّما کان‌ محمّد رسولاً من‌ الرسل‌ إلی‌الناس‌ کافة‌ فبلّغ‌ رسالات‌ ربّه‌ لایملک‌ شیئاً غیره‌.
 بدان‌ که‌ محمد فقط‌ فرستاده‌ای‌ از خیل‌ فرستادگان‌ خدا به‌سوی‌ همة‌ مردم‌ بود که‌ رسالت‌ خود را تبلیغ‌ کرد و ولایت‌ و تملّک‌ بر هیچ‌ چیز دیگر نداشت‌.

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد مبانی غیبت و ظهور حضرت مهدی علیه السلام

دانلود مقاله مبانی غیبت و ظهور حضرت مهدی علیه السلام

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله مبانی غیبت و ظهور حضرت مهدی علیه السلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

اشاره:
در این نوشتار به این پرسشها پاسخ خواهیم داد که چرا غیبت اتفاق افتاد و چه زمانی ظهور رخ خواهد داد؟ در لابلای پاسخ به این دو پرسش، مسائلی چون خشونت های هنگام ظهور و جایگاه آزادی و اختیار بشر در پدیدة ظهور و چگونگی ادارة جهان پس از ظهور مطرح خواهد شد.
پاسخ به این پرسشها و پرسشهای دیگری که پیرامون پدیدة غیبت و ظهور وجود دارد، نیازمند بررسی مبانی غیبت و ظهور است. با روشن شدن مبانی این پدیده، پاسخ پرسشهای گوناگون آن نیز روشن خواهد شد. این نوشتار، در سه اصل به بررسی مبانی پدیدة غیبت و ظهور خواهد پرداخت و سپس بر مبنای اصول یاد شده، پدیدة غیبت و ظهور و برخی مسایل پیرامونی آن را بررسی خواهد کرد.

 

 

 

اصل‌ اول‌
تغییرناپذیری‌ امامت‌ و ولایت‌
1-1 طرح‌ خداوند برای‌ ادارة‌ امور جهان‌
طرحی‌ که‌ خداوند متعال‌ برای‌ «ادارة‌ امور جهان‌» تنظیم‌ کرده‌ است‌، نظریة‌ امامت‌ و ولایت‌ است‌. این‌ نظریه‌، نه‌ یک‌ نظریة‌ اسلامی‌ که‌ یک‌ نظریة‌ الهی‌ و مورد پذیرش‌ همة‌ ادیان‌ آسمانی‌ است‌.
شاید تصور شود که‌ تا پیش‌ از رحلت‌ پیامبر اسلام‌، صلّی‌الله علیه‌وآله‌، دوران‌ نبوت‌ و رسالت‌ جریان‌ داشته‌ است‌ و بعد از آن‌ دوران‌ امامت‌ و ولایت‌ آغاز می‌شود و لذا نمی‌توان‌ ادعا کرد که‌ نظریة‌ امامت‌ و ولایت‌، طرح‌ همیشگی‌ خداوند برای‌ ادارة‌ امور جهان‌ است‌، بلکه‌ این‌ نظریه‌ از زمان‌ رحلت‌ پیامبر اسلام‌، صلّی‌اللهعلیه‌وآله‌، آغاز گردید.
واقعیت‌ این‌ است‌ که‌ نظریه‌ امامت‌ و ولایت‌ در تعارض‌ با رسالت‌ و نبوت‌ نبوده‌، بلکه‌ با آن‌ قابل‌ جمع‌ است‌. نبوت‌ و رسالت‌، مقام‌ گرفتن‌ و ابلاغ‌ کردن‌ وحی‌ هستند و امامت‌ و ولایت‌ مقام‌ اجرای‌ آن‌. به‌ همین‌ جهت‌ «رسول‌» و «نبیّ» می‌توانند «امام‌» و «ولیّ» هم‌ باشند، چنانکه‌ درمورد رسول‌ مکرم‌ اسلام‌، صلّی‌الله علیه‌وآله‌، اینگونه‌ بوده‌ است‌.
البته‌ در برخی‌ نظریه‌ها ادعا شده‌ که‌ هدف‌ بعثت‌ انبیاء، «خدا و آخرت‌» بوده‌ و «امامت‌ ناس‌» جزء مأموریت‌ الهی‌ انبیاء، از جمله‌ نبی‌ مکرم‌ اسلام‌، صلّی‌الله علیه‌وآله‌، نبوده‌ است‌. این‌ نظریه‌ هرچند در زمان‌ ما پردازش‌ شده‌ و برای‌ نظریه‌ پرداز آن‌ جدید محسوب‌ می‌شود ولی‌ ریشه‌ در تاریخ‌ اسلام‌ دارد. نظریة‌ تفکیک‌ میان‌ رسالت‌ و امامت‌، و محدود ساختن‌ مأموریت‌ انبیا به‌ ابلاغ‌ رسالت‌، یک‌ نظریة‌ اموی‌ است‌. معاویه‌ در یکی‌ از نامه‌هایی‌ که‌ به‌ حضرت‌ علی‌، علیه‌السلام‌، نوشته‌ است‌، نظر خود را این‌گونه‌ بیان‌ می‌کند:
ألا و إنّما کان‌ محمّد رسولاً من‌ الرسل‌ إلی‌الناس‌ کافة‌ فبلّغ‌ رسالات‌ ربّه‌ لایملک‌ شیئاً غیره‌.
بدان‌ که‌ محمد فقط‌ فرستاده‌ای‌ از خیل‌ فرستادگان‌ خدا به‌سوی‌ همة‌ مردم‌ بود که‌ رسالت‌ خود را تبلیغ‌ کرد و ولایت‌ و تملّک‌ بر هیچ‌ چیز دیگر نداشت‌.
همانگونه‌ که‌ معلوم‌ است‌، معاویه‌ «امامت‌» رسول‌ خدا، صلّی‌الله علیه‌وآله‌، را انکار کرده‌ است‌ و مأموریت‌ الهی‌ ایشان‌ را فقط‌ ابلاغ‌ رسالت‌ می‌داند. امّا در مقابل‌ وی‌ حضرت‌ علی‌، علیه‌السلام‌، قرار دارد که‌ «امامت‌ ناس‌» را مأموریت‌ الهی‌ پیامبر اکرم‌، صلّی‌الله علیه‌وآله‌، می‌داند. آن‌ حضرت‌ در جواب‌ معاویه‌ می‌نویسد:
والذی‌ أنکرت‌ من‌ إمامة‌ محمد، صلّی‌اللهعلیه‌وآله‌، و زعمت‌ أنّه‌ کان‌ رسولاً و لم‌ یکن‌ إماماً، فإنّ إنکارک‌ علی‌ جمیع‌ النبیّین‌ الائمّة‌، و لکنّا نشهد أنّه‌ کان‌ رسولاً نبیّأ إماماً، صلّی‌اللهعلیه‌وآله‌ .
و امّا اینکه‌ امامت‌ (حضرت‌) محمد، صلّی‌الله علیه‌وآله‌، را انکار کردی‌ و پنداشتی‌ که‌ او فقط‌ رسول‌ است‌ نه‌ امام‌، این‌ در حقیقت‌ انکار همة‌ پیامبرانی‌ است‌ که‌ «امام‌» بوده‌اند، ولی‌ ما شهادت‌ می‌دهیم‌ که‌ او هم‌ رسول‌ بود و هم‌ نبّی‌ بود و هم‌ امام‌.
خلاصة‌ سخن‌ اینکه‌ «امامت‌ ناس‌» جزء مأموریت‌ الهی‌ پیامبران‌ است‌ و لذا امامت‌ فقط‌ محدود به‌ ائمه‌ دوازده‌گانه‌ شیعه‌ نمی‌شود، بلکه‌ همة‌ انبیای‌ الهی‌ نیز امام‌اند. البته‌ در شرایط‌ زمانی‌ که‌ ما قرار داریم‌، براساس‌ نظریه‌ «خاتمیت‌»، دوران‌ رسالت‌ و نبوت‌ به‌ پایان‌ رسیده‌ و آنچه‌ الان‌ وجود دارد، «امامت‌» است‌.
1-2 «ثبات‌ و تغییرناپذیری‌» طرح‌ امامت‌
طرح‌ دین‌ برای‌ ادارة‌ امور بشر (یعنی‌ طرح‌ ولایت‌ و امامت‌) طرحی‌ ثابت‌ و تغییرناپذیر است‌. شخص‌ امام‌ و ولیّ تغییر می‌کند، امّا نظریه‌ امامت‌ و ولایت‌ تغییر نمی‌کند، زیرا امامت‌ و ولایت‌، همانند توحید و معاد، در زمرة‌ اصول‌ ثابت‌ حیات‌ تکاملی‌ انسان‌ قرار می‌گیرد و لذا تغییرناپذیر خواهد بود. این‌گونه‌ نیست‌ که‌ خداوند متعال‌ با مرور زمان‌ حرف‌ جدیدی‌ و نظر جدیدی‌ و طرح‌ جدیدتر و کارآمدتری‌ برای‌ ادارة‌ امور بشر ارائه‌ کند. تغییرپذیری‌ در حوزة‌ حاکمیت‌، یا به‌ دلیل‌ غیراصولی‌ بودن‌ موضوع‌ است‌ که‌ با مقتضیات‌ زمان‌ قابل‌ تغییر است‌ و یا به‌دلیل‌ نقصان‌ دانش‌ بشری‌ و یا به‌ دلیل‌ تغییر زمینه‌های‌ انسانی‌ پذیرش‌ حاکمیت‌ها ، امّا نظریة‌ امامت‌ و ولایت‌، هم‌ از اصول‌ است‌ و هم‌ از یک‌ منشأ بی‌نقص‌ و کمال‌ سرچشمه‌ می‌گیرد و هم‌ برای‌ سعادت‌ واقعی‌ بشر تنظیم‌ می‌شود، نه‌ مطابق‌ نرخ‌ روز و میل‌ این‌ و آن‌، و به‌همین‌ جهت‌ ثابت‌ و تغییرناپذیر است‌.
به‌ بیان‌ دیگر، ادیان‌ الهی‌ حرف‌ آخر و آخرین‌ و متکامل‌ترین‌ نظریه‌ را در همان‌ ابتدا بیان‌ کرده‌اند و معتقدند که‌ سعادت‌ بشر فقط‌ در این‌ طرح‌ قابل‌ تحقق‌ است‌ و لذا این‌ طرح‌ هیچگاه‌ دستخوش‌ تغییر و تحوّل‌ نشده‌ و نخواهد شد و دقیقاً به‌همین‌ جهت‌ است‌ که‌ اولین‌ بشر خاکی‌ امام‌ بود و آخرین‌ آن‌ نیز امام‌ خواهد بود، یعنی‌ بدو و ختم‌ عالم‌، امامت‌ و ولایت‌ است‌. این‌ نشان‌ از تغییرناپذیری‌ طرح‌ خداوند برای‌ ادارة‌ امور بشر دارد. اگر این‌ طرح‌ قابل‌ تغییر می‌بود، می‌بایست‌ به‌ مرور زمان‌ دگرگون‌ شود و دچار تحوّل‌ گردد، نه‌ این‌که‌ از بدو خلقت‌ تا ختم‌ آن‌ یکسان‌ باشد. یکسان‌ بودن‌ طرح‌ خداوند برای‌ اداره‌ امور بشر و تغییرناپذیر بودن‌ آن‌ در طول‌ زمان‌، یکی‌ از مسایل‌ مهمی‌ است‌ که‌ در متون‌ دینی‌ به‌ آن‌ اشاره‌ و بلکه‌ تصریح‌ شده‌ است‌.
امام‌ باقر، علیه‌السلام‌، دراین‌باره‌ می‌فرمایند:
والله ما ترک‌ الله أرضاً منذ قبض‌ آدم‌، علیه‌السلام‌، إلاّ و فیها إمام‌ یهتدی‌ به‌ إلی‌ الله و هو حجته‌ علی‌ عباده‌، و لا تبقی‌ الارض‌ بغیر حجة‌ لله علی‌ عباده‌ .
به‌ خدا سوگند که‌ خدا از زمان‌ رحلت‌ حضرت‌ آدم‌، علیه‌السلام‌، هرگز زمین‌ را بدون‌ امامی‌ که‌ مردم‌ را به‌وسیلة‌ او به‌سوی‌ خود هدایت‌ کند، رها نکرده‌ است‌. او حجّت‌ خدا است‌ و زمین‌ بدون‌ حجّت‌ نخواهد بود.
در این‌ حدیث‌ تصریح‌ شده‌ است‌ که‌ از آغاز آفرینش‌، زمین‌ همواره‌ از نعمت‌ وجود امام‌ و حجّت‌ خداوند برخوردار بوده‌ است‌، و در حدیث‌ دیگری‌ از امام‌ صادق‌، علیه‌السلام‌، آمده‌ است‌ آخرین‌ کسی‌ که‌ در زمین‌ به‌ دیار باقی‌ رحلت‌ می‌کند، امام‌ است‌:
إنَّ آخر من‌ یموت‌ الاءمام‌.
از این‌ دو حدیث‌ شریف‌ استفاده‌ می‌شود که‌ بدو و ختم‌ جهان‌ با «امام‌» است‌ و از دیدگاه‌ خداوند، «امامت‌» تنها طرح‌ مفید برای‌ ادارة‌ امور جهان‌، از آغاز تا فرجام‌ آن‌ است‌.
در پاره‌ای‌ از احادیث‌ نیز حقیقت‌ یاد شده‌، به‌صورت‌ کلی‌ آمده‌ است‌، یعنی‌ هرچند اشاره‌ به‌ بدو و ختم‌ عالم‌ نشده‌ است‌، ولی‌ تصریح‌ شده‌ است‌ که‌ زمین‌ در هیچ‌ زمانی‌ بدون‌ حجّت‌ و امام‌ نبوده‌ و نخواهد بود. درهمین‌باره‌ «عبدالله خداش‌ بصری‌» می‌گوید: شخصی‌ از امام‌ صادق‌، علیه‌السلام‌، پرسید:
تخلواالارض‌ ساعة‌ لایکون‌ فیها إمام‌؟
آیا زمین‌ لحظه‌ای‌ بدون‌ امام‌ خواهد بود؟
و امام‌، علیه‌السلام‌، در جواب‌ وی‌ فرمودند:
لاتخلوا الارض‌ من‌ الحق‌ .
زمین‌ از (حجّت‌ بر) حق‌ خالی‌ نخواهد ماند.
و این‌، یعنی‌ شمول‌ و فراگیری‌ امامت‌ در همة‌ زمانها. همچنین‌ آن‌ حضرت‌ در حدیث‌ دیگری‌ بیان‌ فرموده‌اند که‌ جهان‌، با این‌ عمر طولانی‌ خود، حتی‌ یک‌ روز هم‌ بدون‌ امام‌ نخواهد ماند:.
لاتبقی‌ الارض‌ یوماً واحداً بغیر إمام‌ منّا تفزع‌ إلیه‌ الافمّة‌.
زمین‌ حتی‌ برای‌ یک‌ روز هم‌ بدون‌ امامی‌ از میان‌ ما که‌ مردم‌ به‌سوی‌ او پناه‌ آوردند، نخواهد ماند.
گذشته‌ از این‌ که‌ «امامت‌» از جنبة‌ زمانی‌ شمول‌ دارد، از جنبة‌ جمعیتی‌ هم‌ شمول‌ دارد، یعنی‌ اجرای‌ طرح‌ امامت‌ و ارسال‌ هدایت گران‌ الهی‌، متوقف‌ بر وجود جمعیت‌ کثیر نیست‌، بلکه‌ اگر زمین‌ فقط‌ یک‌ نفر ساکن‌ داشته‌ باشد، خداوند متعال‌ برای‌ او «امام‌» خواهد فرستاد تا او را در راه‌ تکامل‌ و انسانیت‌، هدایت‌ و راهبری‌ کند. به‌ بیان‌ دیگر، نظریه‌ اسلام‌ در باب‌ جامعه‌ و حکومت‌، نظریة‌ (یک‌ به‌اضافة‌ یک‌) تا به‌ (یک‌ به‌ اضافة‌ بی‌نهایت‌) است‌. یعنی‌ اگر جامعه‌ از دو نفر تشکیل‌ شده‌ باشد حتماً یکی‌ از آنان‌ امام‌ است‌. این‌ از قوانین‌ حتمی‌ الهی‌ است‌. این‌ یکی‌ از تفاوتهای‌ مهم‌ میان‌ طرح‌ امامت‌ و ولایت‌ با طرحهای‌ بشری‌ است‌. بخشی‌ از احادیث‌ منقول‌ از امام‌ صادق‌، علیه‌السلام‌، به‌ این‌ جنبه‌ پرداخته‌ است‌ که‌ به‌ برخی‌ از آنها اشاره‌ می‌شود:
لو لم‌ یبق‌ فی‌ الارض‌ إلاّ إثنان‌، لکان‌ أحدهما الحجة‌.
اگر در زمین‌ بیش‌ از دو نفر کسی‌ نمانده‌ باشد، بدون‌ شک‌ یکی‌ از آن‌ دو «حجّت‌ خدا» است‌.
و همچنین‌ می‌فرمایند:
لو لم‌ یکن‌ فی‌الارض‌ إلاّ إثنان‌، لکان‌ الاءمام‌ أحدهما.
اگر در زمین‌ فقط‌ دو نفر وجود داشته‌ باشند، حتماً یکی‌ از آن‌ دو «امام‌» است‌.
و در جای‌ دیگری‌ فرموده‌اند:
لو کان‌ الناس‌ رجلین‌ لکان‌ أحدهما الاءمام‌.
اگر جمعیت‌ بشر دونفر باشد، بدون‌ شک‌ یکی‌ از آن‌ دو «امام‌» خواهد بود.
اینها همه‌ نشان‌ می‌دهد که‌ خداوند متعال‌ حتی‌ یک‌نفر را هم‌ به‌حال‌ خود رها نخواهد کرد و این‌ نشان‌ از نظر لطف‌ و رحمت‌ خداوند بر بشر دارد. امام‌ صادق‌، علیه‌السلام‌، دراین‌باره‌ می‌فرمایند:
إنَّ الله أجلّ و أعظم‌ من‌ أن‌ یترک‌ الارض‌ بغیر إمام‌ عادل‌.
شأن‌ خداوند متعال‌ والاتر و بالاتر از آن‌ است‌ که‌ زمین‌ را بدون‌ امام‌ عادل‌ رها سازد.
خلاصة‌ سخن‌ اینکه‌: اولاً، طرح‌ امامت‌ و ولایت‌، از اصول‌ حیات‌ انسانی‌ است‌ که‌ نه‌ محدودیت‌ زمانی‌ دارد و نه‌ محدودیت‌ جمعیّتی‌، بلکه‌ از نظر زمانی‌ به‌ مجرد پیدایش‌ «اولین‌ حیات‌ انسانی‌» و تا وجود «آخرین‌ حیات‌ انسانی‌»، و از نظر جمعیتی‌ با «کمترین‌ تعداد» ممکن‌ تا «بیشترین‌ تعداد» ممکن‌، اجرا می‌شود.
و ثانیاً، همین‌ ویژگی‌ یاد شده‌، نشان‌ می‌دهد که‌ این‌ طرح‌ طرحی‌ است‌ تغییرناپذیر که‌ از بدو عالم‌ تا ختم‌ آن‌ ثابت‌ خواهد ماند.
و ثالثاً، از آنجا که‌ این‌ طرح‌، یک‌ طرح‌ الهی‌ است‌ نه‌ بشری‌، ثبات‌ و تغییرناپذیری‌ آن‌، نشانة‌ ناکارایی‌ آن‌ نیست‌. تکاملف در طول‌ زمان‌، از ویژگی‌های‌ انسان‌ و پدیده‌های‌ انسانی‌ و امور غیراصولی‌ است‌. به‌همین‌ جهت‌ طرح‌ امامت‌ و ولایت‌، به‌ جهت‌ الهی‌ بودن‌، کامل‌ترین‌ و مترقی‌ترین‌ طرح‌ ادارة‌ جهان‌ و تنها راه‌ سعادت‌ بشری‌ است‌.
1-3 تغییرناپذیری‌ شؤون‌ امامت‌
طرح‌ ولایت‌ و امامت‌ دارای‌ حوزه‌های‌ مختلفی‌ است‌. برای‌ این‌ که‌ روشن‌ شود اصل‌ تغییرناپذیری‌ طرح‌ امامت‌ و ولایت‌ به‌چه‌ معنا است‌، لازم‌ است‌ بحث‌ را در حوزه‌های‌ مختلف‌ این‌ طرح‌ مورد بررسی‌ قرار دهیم‌. این‌ حوزه‌ها عبارتند از: حوزه‌ قانون‌ و حوزه‌ امام‌.
الف‌) حوزه‌ قانون‌
قانون‌ مبنای‌ کنشها و واکنشهای‌ بشری‌ و ترسیم‌ کننده‌ راه‌ سعادت‌ آدمی‌ است‌ و به‌همین‌ جهت‌، نقش‌ تعیین‌کننده‌ای‌ در سرنوشت‌ بشر دارد... و در این‌ میان‌ آنچه‌ اهمیتی‌ چندبرابر خواهد داشت‌، «منشأ قانون‌» است‌. دربارة‌ منشأ قانون‌ به‌ دو دیدگاه‌ می‌توان‌ ‌.
اشاره‌ کرد: یکی‌ دیدگاهی‌ که‌ قانون‌ را متغیّر می‌داند و دیگری‌ دیدگاهی‌ که‌ قانون‌ را ثابت‌ ولایتغیّر می‌داند. دیدگاهی‌ که‌ قانون‌ را متغیّر می‌داند، منشأ بشری‌ برای‌ آن‌ قائل‌ است‌ و براین‌ باور است‌ که‌ مشروعیت‌ قوانین‌، به‌ بشری‌ بودن‌ آن‌ است‌ و قانونی‌ که‌ بشر آن‌ را تنظیم‌ نکرده‌ باشد، مشروعیت‌ ندارد. از همین‌جا است‌ که‌ نظریه‌ دموکراسی‌ در قانون‌ پیدا می‌شود.
امّا دیدگاهی‌ که‌ قانون‌ را ثابت‌ و تغییرناپذیر می‌داند، منشأ الهی‌ برای‌ قانون‌ قائل‌ است‌ و براین‌ باور است‌ که‌ مشروعیت‌ قانون‌، به‌ الهی‌ بودن‌ آن‌ است‌ و لذا دراین‌ نظریه‌، قانون‌ طبق‌ خواست‌ مردم‌ تغییر نمی‌کند و حاکم‌ الهی‌ نیز براساس‌ خواست‌ مردم‌ عمل‌ نمی‌کند. امام‌ صادق‌، علیه‌السلام‌، در تبیین‌ این‌ دو دیدگاه‌ می‌فرمایند:
إنَّ الائمّة‌ فی‌ کتاب‌ الله عزّوجلّ إمامان‌. قال‌ الله تبارک‌ و تعالی‌: «وَ جَعَلناهفم‌ أئمَّةً یَهدونَ بفأمرفنا» لا بأمر النّاس‌، یقدمون‌ أمرالله قبل‌ أمرهم‌ و حکم‌ الله قبل‌ حکمهم‌.
قال‌: «وَ جَعَلناهم‌ أئمَّةً یَدعونَ إلی‌ النّارف» یقدمون‌ أمرهم‌ قبل‌ أمرالله و حکمهم‌ قبل‌ حکم‌ الله و یأخذون‌ بأهوائهم‌ خلاف‌ کتاب‌ الله عزّوجلّ .
از دیدگاه‌ قرآن‌ پیشوایان‌ دو دسته‌اند: خداوند متعال‌ می‌فرماید: «و ما آنان‌ را پیشوایانی‌ قرار دادیم‌ که‌ مردم‌ را به‌وسیلة‌ امر ما هدایت‌ می‌کنند» نه‌ خواست‌ مردم‌؛ فرمان‌ خدا را بر فرمان‌ مردم‌ و حکم‌ خدا را بر حکم‌ مردم‌ مقدم‌ می‌دارند.
و می‌فرماید: «و ما آنان‌ را پیشوایانی‌ قرار دادیم‌ که‌ مردم‌ را به‌سوی‌ دوزخ‌ فرا می‌خوانند»، فرمان‌ مردم‌ را بر فرمان‌ خدا و حکم‌ مردم‌ را بر حکم‌ خدا مقدم‌ می‌دارند و خواسته‌های‌ هوس‌آلود آنان‌ را ملاک‌ عمل‌ خویش‌ قرار می‌دهند نه‌ کتاب‌ خدا را!!
در این‌ حدیث‌ شریف‌، بصراحت‌ بیان‌ شده‌ است‌ که‌ پیشوایان‌ نور براساس‌ حکم‌ خداوند متعال‌ عمل‌ می‌کنند، نه‌ خواست‌ مردم‌. آن‌چه‌ در توضیح‌ این‌ مطلب‌ می‌توان‌ گفت‌ این‌ است‌ که‌ در اندیشة‌ دینی‌، حکومت‌ تدبیرگر امور مردم‌ است‌، یعنی‌ این‌گونه‌ نیست‌ که‌ حکومت‌ دینی‌ ضد مردم‌ و مخالف‌ سامان‌ امور مردم‌ باشد و فقط‌ برای‌ تأمین‌ منافع‌ خدا یا حاکمان‌ آمده‌ باشد، مأموریت‌ حکومت‌ دینی‌ نیز سامان‌دهی‌ امور مردم‌ است‌. منتهی‌ تفاوت‌ اساسی‌ میان‌ حکومت‌ الهی‌ و حکومت‌ طاغوتی‌ در ملاک‌ تدبیرگری‌ است‌. حکومت‌ الهی‌ و دینی‌ معتقد است‌ که‌ امور مردم‌ را با «امر مردم‌» (یعنی‌ قانون‌ مردم‌) نمی‌توان‌ سامان‌ داد و باید به‌ قانون‌ الهی‌ عمل‌ کرد ولی‌ حکومت‌های‌ غیرالهی‌ معتقدند که‌ امر مردم‌ را باید با امر مردم‌ (یعنی‌ قانون‌ مردم‌) سامان‌ داد. قرآن‌ کریم‌ دربارة‌ منشأ قانون‌ می‌فرماید:

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله    16صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مبانی غیبت و ظهور حضرت مهدی علیه السلام

تحقیق در مورد رفتار غربیان و مسلمانان در قبال آخر الزمان

اختصاصی از رزفایل تحقیق در مورد رفتار غربیان و مسلمانان در قبال آخر الزمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد رفتار غربیان و مسلمانان در قبال آخر الزمان


تحقیق در مورد رفتار غربیان و مسلمانان در قبال آخر الزمان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:14

 

 

 

 

آخر الزمان و اتفاقات مربوط به آینده و سرانجام عالم از جملة موضوعاتی است که مورد توجه هر انسانی با هر آئین و مذهب است. در بررسی تاریخی و اساطیری اقوام مختلف درمی یابیم همیَشة صحبت از دو جبهة بوده است که یک جبهة مظهر خوبی و پاکی است و جبهة دیگر مظهر پلیدی و زشتی که در پایان دنیا یعنی آخر الزمان جنگ بزرگی بین این دو جبهه اتفاق خواهد افتاده و نهایتا" بعد از سختی های زیاد پیروزی با جبهة حق است از جمله می توان در میان ملل و اقوام مختلف به برهمنان هندی، کائنان معابد --- عالمان بودایی و اساطیر ایرانی و یونانی اشاره کرد.[1]

و همه ادیان آسمانی و بیشتر مکاتب بشری دربارة پایان تاریخ اظهار نظر کرده اند در همة پیشگویی های مربوط به آخرالزمان خبرهای وحشتناک و نگران کننده ای وجود دارد. در متون زرتشتی به ظرافت از دورة --- بشر در پایان جهان یاد شده است که آشوب ها و بلاهای زیادی خواهد بود که با ظهور منجی (سوشیانس) پایان می پذیرد.[2]

ادیان ابراهیمی بیش از آیین ها و مکاتب دیگر بر آخر الزمان تأکید داشته اند. به طوری که در عهد عتیق و عهد جدید به آن اشاره شده است.

و این سیر پرداختن به آینده به اشکال مختلف در همه اقوام و ادیان از گذشته تا حال ادامه داشته و امروز در غرب به اوج خود رسیده است به طوری که با تأسیس مراکز اطلاعاتی و استراتژیک به مطالعه آینده جهان پرداخته و به دنبال ترسیم نقشه ای برای آیندة جهان و پایان آن آنطور که می خواهند هستند.[3]

و حال جالب است با همة شواهد و قراین و استناداتی که وجود دارد هنوز کسانی هستند که بحث آینده و آخر الزمان برایشان جلب توجه نکرده است و طرح اینگونه موضوعات را به ذهن گرایی و تخیل انسان ها نسبت می دهند شاید بتوان گفت که این افراد دو گروه هستند.

گروه اول کسانی که مایل اند بحث آخر الزمان را کم رنگ جلوه دهند و مردم را به شعار آسوده بخوابید که ما بیداریم تشویق نمایند. که در واقع این ها همان افرادی هستند که خداوند می فرماید فی قلوبهم مرض[4]

گروه دوم افرادی هستند که منظرهای محدود و ناقصی دارند مانند فردی که سرخود را روی یک قالی خم نموده است و فضای دید خود را محدود ساخته است. وقتی از این فرد می خواهیم که آن چه را می بیند توصیف کند خواهد گفت لکه های رنگی که هیچ ارتباطی با هم ندارند. حال از این فرد می خواهیم که سر خود را بالاتر بیاورد و از فضای بالاتری به آن نگاه کند آن گاه خواهد توانست توصیف بهتر و دقیق تری نماید. حال اگر از همین فرد بخواهیم در فضای بالاتری قرار گیرد به طوری که به همة قالی اشراف پیدا کند، آن گاه خواهد گفت که چقدر این قالی زیباست.

بله؛ افراد گروه دوّم به دلیل منظر محدود خود نسبت به آینده و آخرالزمان می توانند تبین و برداشت درستی داشته باشند. ما در این مقاله سعی کرده ایم در راستای اهمیت بحث پرداختن به آینده به جبهه بندی حق و باطل بپردازیم و رفتار غربیان و مسلمانان را مورد بررسی قرار دهیم.


[1] - پیشگویی ها و آخر الزمان، اسماعیل شفیعی سروستانی

[2] - نجات بخشی در ادیان

[3] - پیشگویی های آخرالزمان

[4] - بقره (10)

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد رفتار غربیان و مسلمانان در قبال آخر الزمان

دانلودمقاله مردم و نقش آنان در دوران ظهور حضرت مهدی ( ع )

اختصاصی از رزفایل دانلودمقاله مردم و نقش آنان در دوران ظهور حضرت مهدی ( ع ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، کشور ایران در تصور غربیها پایگاهی حیاتی ، آنهم در مرز شوروی و در قلب جهان اسلام بحساب می آمد و از دیدگاه مسلمانها کشوری اسلامی و اصیل بشمار می رفت که « شاه » سرسپرده غرب و هم پیمان اسرائیل بر آن حکومت می کرد و برای خوش خدمتی به اربابانش ، کشورش را در بست در اختیار و خدمت آنان قرار داده بود .
علاوه بر آنچه که در تصور دیگران بود ، در ذهن یک فرد شیعه کشوری بود که در آن مرقد مطهر امام رضا ( ع ) و حوزه علمیه قم وجود داشت و کشوری دارای تاریخی اصیل وریشه دار در تشیع و با علما و اندیشمندان شیعه و تالیفات گرانبها ، زمانیکه به روایات وارده در خصوص مدح و ستایش ایرانیان برمی خوریم و آنها را بررسی می کنیم . بیکدیگر می گوئیم : این روایات مانند روایتهایی است که مدح و ستایش و یا مذمت اهل یمن ، و یا بنی خزاعه را می نماید . از این رو هر روایتی که مدح و ستایش و یا مذمت گروهها و قبیله ها و بعضی کشورها را در بر دارد ، نمی تواند بدون اشکال باشد . گرچه این روایات صحیح و درست می باشند ، اما مربوط به تاریخ گذشته و احوال مختلف ملتهای صدر اسلام و قرنهای اولیه آن است .
این طرز فکر رائج بین ما بود که ، امت اسلامی در حالتی جاهلانه و فرمانبردار سلطه کفر جهانی و نوکران اوست ، در بین ملتها هیچیک بردیگری برتری ندارد و چه بسا همین ایرانیان مورد بحث ، بدتر از سایر ملتها بوده اند ، بدلیل اینکه آنان طرفداران تمدنی کفرآمیز برتری جوئی های ملی و نژادی بوده اند که سرسپردگانی چون شاه و اربابان غربی اش برای ایجاد چنین تز و طرز فکری و تربیت مردم ایران ، بر همین روش پافشاری می کردند .
... تا اینکه پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ، مسلمانان را در سطح جهان غافلگیر کرد و قلبهای غمگین آنان را چنان از خوشحالی و شادی سرشار نمود که در قرن های گذشته بی سابقه بود ، بلکه بالاتر ، آنان تصور چنین پیروزی را نداشتند . این سرور و خوشحالی همه کشورها و ملتهای مسلمان را در بر گرفت ، از جمله مظاهر خوشحالی مردم ، این بود که همه جا صحبت از فضل و برتری ایرانیان و طرفداران سلمان فارسی بود ، بطور مثال ، یکی از صدها عنوانی که در غرب و شرق جهان اسلام منتشر و پخش شد ، عنوان و تیتر مجله تونسی ( شناخت ) بود که در آن آمده بود : « پیامبر ( ص ) ایرانیان را جهت رهبری امت اسلامی برمی گزیند » این نوشته ها ، خاطرات ما را درباره ایرانیان تجدید کرد و دریافتیم روایاتی که از پیامبر ( ص ) درباره آنان وارد شده است تنها مربوط به تاریخ گذشته آنها نبوده ، بلکه ارتباط به آینده نیز دارد ...
ما با مراجعه به منابع حدیث و تفسیر و بررسی روایات مربوط به ایرانیان ، به این نتیجه رسیدیم که این روایات و اخبار بیش از آنکه مربوط به گذشته باشد ، مربوط به آینده است و جالب اینکه روایات در منابع حدیث اهل سنت بیشتر از شیعه وجود دارد .
چه می توان کرد ، زمانیکه در روایات مربوط به حضرت مهدی ( ع ) و زمینه سازی حکومت آن بزرگوار ، ایرانیان ویمنی ها دارای سهم بسزائی بوده و کسانی هستند که به مقام ایجاد زمینه مناسب برای ظهور آن حضرت و شرکت در نهضت وی نائل می شوند ... و همچنین افراد شایسته ای از مصر و مومنانی حقیقی از شام و گروههایی از عراق .. نیز از این فیض بهره مند می شوند همینطور سایر دوستداران آن حضرت که در گوشه و کنار جهان اسلام پراکنده هستند ، از این موهبت برخوردار می شوند ، بلکه آنان از یاران ویژه و وزراء و مشاورین آن حضرت ارواح نافداه می باشند .
ما اینک ، روایاتی را که پیرامون ایرانیان بطور عمده وارد شده است مورد بررسی قرار داده و سپس به نقش آنان در زمان ظهور می پردازیم .
آیات و اخبار در ستایش ایرانیان
روایاتی که درباره ایرانیان و پیرامون آیاتی که تفسیر به ایرانیان شده وارد شده است ، تحت این نه عنوان آمده است : « الف – طرفداران سلمان فارسی . ب – اهل مشرق زمین . ج – اهل خراسان .د- یاران درفش های سیاه . ه – فارسیان . و- سرخ رویان . ز – فرزندان سرخ رویان . ح- اهل قلم .ط- اهل طالقان » البته خواهید دید که غالبا مراد از این عناوین یکی است ، اخبار دیگری نیز وجود دارد که با عبارت های دیگری از آنان یاد کرده است .
در تفسیر قول خدای سبحان : و ان تتولوا یستبدل قوما غیرکم
خدای عزوجل فرمود :
« اینک شما کسانی هستید که فراخوانده می شوید تا در راه خدا انفاق کنید ، برخی از شما در انفاق بخل می ورزد و کسی که بخل کند به خویش بخل می کند و خداوند بی نیاز است و شما نیازمندید و اگر روگردان شوید خداوند گروهی را غیر از شما جایگزینتان می نماید و آنان مثل شما نیستند . »
صاحب کشاف نقل کرده که از پیامبر ( ص ) درباره کلمه ( قوم ) که در آیه شریفه آمده است سئوال شد . سلمان فارسی نزدیک پیامبر ( ص ) نشسته بود آن حضرت با دست مبارک خود به ران پای سلمان زد و فرمود :
« بخدایی که جان من در دست قدرت اوست ، اگر ایمان به کهکشانها بستگی داشته باشد مردانی از فارس به آن دست می یابند »
به نقل صاحب مجمع البیان از امام باقر ( ع ) روایت شده که فرمود :
« ای اعراب ، اگر روی برگردانید ، خداوند گروه دیگری را جایگزین شما می گرداند ، یعنی ایرانیان »
و صاحب المیزان آورده که درالمنثور ، روایتی را عبدالرزاق و عبدبن حمید و ترمذی و ابن جریر و ابن ابی حاتم و طبرانی در کتاب اوسط و بیهقی در کتاب دلائل .. از ابوهریره نقل کرده است که وی گفت : پیامبر ( ص ) این آیه را « و ان تتولوا یستبدل قوما غیرکم ، ثم لایکونوا مثالکم » قرائت فرمود ، عرض کردند : یا رسول الله ! اینها چه کسانی هستند که اگر ما روی گردان شویم جایگزین ما می شوند ؟ پیامبر اسلام ( ص ) با دست مبارک به شانه سلمان فارسی زد و سپس فرمود :
« او و طرفداران او ، بخدایی که جانم در دست قدرت اوست اگر ایمان بستگی به کهکشانها داشته باشد مردانی از فارس ( ایرانیان ) به آن دست می یابند »
مانند این روایت بطرق دیگری از ابوهریره و همچنین از ابن مردویه از جابربن عبدالله نقل شده است .
در این روایت دو معنا که همه بر آن اتفاق دارند ، وجود دارد که عبارتند از : اینکه ایرانیان ( فرنس ) خط و جناح دومی بعد از اعراب ، برای بدوش کشیدن پرچم اسلام می باشند . بدلیل اینکه ، آنان به ایمان دست یابند هر چند از آنان دور دسترسی به آنان دشوار باشد .
چنانکه در همین روایت سه مطلب قابل بحث است :
اولا : اینکه خداوند متعال اعراب را تهدید به جایگزینی ( فرس ) ایرانیان نموده است ، آیا مخصوص زمان نزول آیه در زمان پیامبر ( ع ) است و یا اینکه مربوط به همه نسلهاست ، بگونه ای که دارای این معنی باشد ، اگر شما ( اعراب ) روی گردان از اسلام شوید در هر نسلی که باشد ( فرس ) را جایگزین شما می گرداند ؟
ظاهر معنی این است که بحکم قاعده ( مورد ، مخصص نمی باشد ) این نکته در همه نسلهای بعدی نیز استمرار دارد و آیات مبارکه قرآن در هر طبقه و نسلی ، نقش خورشید و ماه را دارند ( یعنی در نورافشانی یکسان اند ) چه اینکه این مطلب در روایات آمده و مفسران نیز بر آن اتفاق نظر دارند .
ثانیا : خدیث شریف می گوید مردانی از فارس به ایمان دست خواهند یافت نه همه آنان ، بدیهی است که این خود ، ستایشی است نسبت به افراد نابغه ای از بین آنها نه جمیع آنها ..
اما ظاهر آیه شریف و روایت این است که هر دو ، بطور عام ستایش از فرس می نمایند ، چون در میان آنان کسانی هستند که به درجه دست یابی به ایمان و یا علم می رسند . بویژه با ملاحظه اینکه صحبت از گروهی است که بعد از اعراب حامل آئین اسلام هستند ، بنابراین مدح و ستایشی که برای آنان بشمار آمده بدین جهت است که آنها زمینه مناسبی برای بوجود آمدن نوابغ خود می باشند و از آنان اطاعت و پیروی می کنند .
ثالثا : آیا تا کنون روی گردانی اعراب از اسلام و جایگزین شدن ( فرس ) بجای آنان صورت گرفته است یا خیر ؟
جواب : بر اهل دانش و علم ، پوشیده نیست که مسلمانان امروز ، اعم از عرب و غیرعرب از اسلام واقعی اعراض نموده و روی گردان شده اند . بدین ترتیب متاسفانه فعل شرط ، در آیه شریفه ( ان تتولوا ) ( اگر روی گردان شوید ) تحقق یافته و تنها جواب شرط ، یعنی جایگزین شدن فرس بجای آنان باقی مانده است ، در این زمینه هم با دقتی منصفانه می توان گفت که وعده الهی ، در آستانه تحقق است .
بلکه ، روایت بعدی که در تفسیر نورالثقلین آمده است دلالت دارد که این جایگزینی ، در زمان بنی امیه حاصل شده است ، چون زمانی که عربها متوجه مرکز و مناصب و مال اندوزی شدند ، فرس ( ایرانیان ) به کسب علوم اسلامی روی آورده و از آنان سبقت گرفتند از امام صادق ( ع ) منقول است که فرمود : « قد و الله ابدل خیرا منهم ، الموالی » « سوگند بخدا که بهتر از آنها را جایگزین فرمود ، یعنی عجم را » گرچه تعبیر به موالی در آن روز شامل غیر فرس ( ایرانیان ) یعنی ترکان و رومی ها که اسلام آورده بودند نیز می شده است اما آنچه مسلم است ( فرس ) بعنوان مرکز ثقل ، اکثریت آنان را تشکیل می داده اند . بویژه با توجه به شناخت امام صادق ( ع ) نسبت به تفسیری که پیامبر ( ص ) از آیه شریفه درباره ( فرس ) فرموده است .

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  33  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله مردم و نقش آنان در دوران ظهور حضرت مهدی ( ع )

دانلودمقاله مقدمات ظهور

اختصاصی از رزفایل دانلودمقاله مقدمات ظهور دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

ابن شرف بس که به مسکین درت مِسکینم هرگز آنقدر ندارم که شوم مِسکینت
«اللّهمَّ صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم»!
دنیا، میدان تنازع حق و باطل، و سرای پیروزی‏ها و شکست‏های گذرای این دو جبهه بوده و خواهد بود:«وتلک الأیّام نُداوِلُها بین النّاس»؛ این روزگار [گاهی فتح و غلبه، گاهی شکست و مغلوبیّت] را ما میان خلایق می‏گردانیم.1
آن چه در این میان، امید بخشِ دل خسته‏ی مؤمنان است، فرجام گرم و شیرینی است که قرآن کریم برای این درگیری نوید داده است: «إنّ الذین یُحادّونَ اللّهَ ورَسولَهُ أولائک فی الأذلّین* کتب اللّهُ لاَءغلِبَنَّ أنا و رُسُلی»کسانی که با خدا و رسول‏اش مخالفت می‏کنند، آنان در پَست‏ترین مرتبه‏ی ذلّت‏اند. خداوند، چنین حتم گردانید که البته من و فرستادگان‏ام، [بر دشمنان] غالب می‏شویم.2
زبانِ «کتب اللّه...»، نشانه‏ی اراده‏ی حتمی خدا است.
گویا، مسیر سربلندی و غلبه‏ی حق و تحقّق آن فرجام روشن، تنها از راه آن میدان درگیری و نزاع می‏گذرد. که در آیه دیگری چنین آمده است: «بَل نَقذِفُ بالحقّ علی الباطِل فَیَدمِغُهُ فإذا هو زاهقٌ»3؛ بلکه ما، همیشه، حق را بر باطل پیروز می‏گردانیم تا باطل را محو و نابود سازد.
در این باره، آن چه حایز اهمّیّت است، این است که «آیا نوید چنین فرجام زیبایی، کُشنده‏ی مسئولیّت‏های انسانی و تاریخی پیروان حق خواهد بود. و یا این که هواداران جبهه‏ی حق، در عین امیدواری و دل دادگی به این قبیل بشارت‏ها، باید حرکتی هماهنگ با قانون‏ها و سنّت‏های حاکم بر هستی، در جهتِ فراهم آوردن و زمینه سازی آن روز موعود داشته باشند؟». این جا است که ضرورت بحث از علل، عوامل، شرایط و زمینه‏های ظهور، آشکار می‏شود و آدمی را در پی کنکاش از آن‏ها وادار می‏سازد.
زمینه‏های ظهور، نوشتاری است که سعی کرده با استمداد از آیات و روایات و سنّت‏های الهی حاکم بر هستی، گامی در این جهت بردارد.
فصل یکم ـ کلّیات
الف) تعریف:
واژه‏ی «مقدمات»، جمعِ «مقدمه» می‏باشد، در لغت عبارت است از «اموری که برای شروع در امری لازم هستند»،4 و در اصطلاح، «مقدمات ظهور» به اموری گفته می‏شود که وجود آنها پیش از ظهورِ منجی موعود، حضرت حجة‏بن الحسن العسکری(علیهماالسلام)، بایسته است؛ چرا که با فراهم آمدن این مقدمات، مقتضیات ظهور فراهم گشته و موانعِ آن برطرف می‏گردد.
گفتنی است عرصه‏ی پژوهش در نوشته‏ی حاضر، در دایره‏ی فرهنگ لغات عربی رقم خورده است، بر همین اساس باید دانست که واژگان ذیل در بردارنده‏ی معنای مورد نظر می‏باشند:
1ـ وطأ؛ که در بردارنده‏ی معنای هموار سازی است. و عبارتِ «وَطَّأَ الشی‏ءَ» به معنای «آن چیز را آماده و مهیّا ساخت»5 آمده و در حدیث نیز چنین آمده است: «یخرج [اُ]ناس من المشرق فَیُوطِّئونَ للمهدی یعنی سلطانه»6 (از مشرق زمین مردانی خروج می‏کنند و برای حضرت مهدی(علیه‏السّلام)، حکومتش را آماده می‏سازند)
2ـ مهد؛ که در بردارنده‏ی معنای آماده سازی است، و عبارت «مَهَّدتُ الأمر» یعنی «آن کار را آماده کردم»7، چنان که این آیه شریفه می‏فرماید: «مَن عمل صالحا فلأنفسهم یَمهدون»8 (آنها که کار شایسته انجام می‏دهند، سود خود را آماده می‏سازند).
3ـ هی‏ء: که متضمن معنایِ، اصلاح و برطرف کردن نواقص، حاضر نمودن، و فراهم سازی است. همانطور که در آیه شریفه آمده: «فقالوا ربّنا آتنا من لدنک رحمةً و هیّی‏ء لنا مِن أمرِنا رَشَدا» (و گفتند: پروردگارا ما را از سوی خودت رحمتی عطا کن و راه نجاتی برای ما فراهم ساز).9
ب) انقلابی از طرق عادی (طبیعی)
یکی از مطالب مهمّی که در میان آیات نورانی قرآن، بارها، مورد تصریح قرار گرفته، مسئله‏ی «قانون‏های حاکم بر جهان هستی و تاریخ و جامعه» است.
طبق آیات فروانی، تاریخ بشر و سرنوشت انسان‏ها در دایره‏ی نظام خاصّی رقم می‏خورد که در آن، هرگونه دگرگونی و انقلابی، تابعِ یک سلسله قوانین مشخّص و معیّنی است که به اراده‏ی خداوند برای تدبیر جهان به اجرا در آمده است. در تعابیر قرآنی، از آن‏ها، با عنوان «سنّت‏های الهی» یاد شده است.10
شاید بتوان یکی از این سنّت‏ها را «سنّتِ دریافت پاداش به اندازه‏ی تلاش و کوشش» نامید. طبق این سنّت، بهره‏مندی از نعمت‏های الهی به میزان سعی و تلاش آدمی بستگی دارد و این انسان ست که در پرتو اختیار، با عملِ خویش، یا جامعه را به پیش می‏برد و تاریخ را تکامل می‏بخشد و یا به خاطر سستی و عدم تلاش، قابلیّت دریافت نعمت‏های الهی را از دست می‏دهد و در سرازیری سقوط قرار می‏گیرد. قرآن کریم، در رابطه با این سنّت، چنین می‏فرماید: «وَ أنْ لیسَ للإنسانِ إلاّ ما سَعی * وأنَّ سَعیَهُ سوفَ یُری * ثم یُجْزاهُ الجَزاءَ الأوْفی»11؛ (برای انسان، بهره‏ای جز سعی و کوشش او نیست، و تلاش او، به زودی، دیده می‏شود سپس به او جزای کافی داده خواهد شد). بنابراین، اعطای نعمت‏های الهی، اعم از مادّی یا معنوی، در زندگی دنیا و یا در سرای آخرت، بسته به چگونگی تلاش و کوشش انسان است. این، قانونی است که برای تمامی امّت‏ها، یک سان است و هیچ قومی از این قانون استثنا نشده است.
البته باید در نظر داشت که در کنار این سنّت، قانونِ امداد رسانی و تأییدات غیبی خداوند که در مواقع لزوم برای یاریِ انسان‏های پاک و مصلح به اجرا در می‏آید، تحت الشعاع واقع نمی‏شود، بلکه هر گاه ایشان به وظایف خویش در قبال تکالیف الهی عمل کنند، آن سنّت نیز به اجرا در خواهد آمد. خداوند متعال، در آیه‏ی هفتم سوره‏ی محمّد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏فرماید: «یا اَیُّها الذین ءامنُوا إنْ تَنصرُوا اللّهَ یَنصُرْکم و یثبِّت أقدامکم»؛ (ای کسانی که ایمان آورده‏اید! اگر [آیین] خدا را یاری کنید، شما را یاری می‏کند و گام‏هایتان را استوار می‏دارد.)
در این آیه‏ی شریف، خداوند متعال، مرحله‏ی فعلیّت رسیدنِ سنّتِ نصرت و یاری مؤمنان را مشروط به انجام دادن وظیفه‏ی ایشان ـ که همان نصرت دین خدا و تحمّل سختی‏ها است ـ کرده است.
بنابراین، یک انسان مؤمن، در عین حال که معتقد به امدادهای غیبی و یاری رسانی خداوند متعال است، هیچ گاه این مطلب اساسی را فراموش نمی‏کند که جهان هستی، عالم اسباب و مسبّبات است و انسان برای رسیدن به مقصود خویش باید کمر همّت را ببندد و از طریقی که سنّت الهی است، مطلوب خویش را به دست آورد. امام صادق (علیه‏السّلام) در این باره می‏فرماید: «أبی الله أنْ یجری الأشیاءَ إلاّ بأسبابٍ12؛ اراده‏ی خداوند، چنین تعلّق گرفته که هیچ چیزی جز بواسطه‏ی أسباب‏اش محقَّق نشود.».
بر همین اساس، شکستن شوکت متجاوزان و از بین بردن صاحبان ستم و گمراهی، محو کردن شبکه‏های دروغ پراکنی و انحراف و ویران ساختن مراکز بی دینی و بیدادگری، هدفی است که جز با پیمودن مسیری که قانون حاکم بر هستی پیش روی انسان‏های شایسته قرار داده، ممکن نخواهد بود.
این قانون، همان فراهم کردن اسباب و شرایط پیروزی حق بر باطل است که به تحقیق، مسیری است آکنده از سختی‏ها و دشواری‏ها. در روایتی از امام باقر (علیه‏السّلام) چنین رسیده است: «... لیس مِنّا أهلَ البیت أحدٌ یَدفعُ ضَیما و لایَدعو إلَی حقٍّ إلاّ صَرَعتهُ البلّیة...؛13 کسی از ما خاندان نیست که به دفع ستم یا فراخواندن به سوی حقّی برخیزد، مگر این که گرفتاری دامن گیرش می‏شود.».
بنابراین، همان طور که حاکمانِ ستم پیشه‏ی دنیا، از ابتدای تاریخ تا کنون و از اینک تا هنگام برپایی حکومت عدالت پیشه‏ی حضرت مهدی (علیه‏السّلام) با ابزار معمولی و از مسیر طبیعیِ حوادث (رویدادهای) روزگار، به قدرت رسیده‏اند و تازیانه‏ی ستم‏های پنهان و آشکار خویش را بر گُرده‏ی انسان‏های پاک سیرت فرود آورده‏اند،14 سقوط و نابودی و ذلّت آنان به دست حضرت مهدی موعود (علیه‏السّلام) نیز با ابزار و وسایل موجود در عالم هستی صورت خواهد گرفت.
آخرین فرستاده‏ی خدا، پیامبر گرامی اسلام (صلّی‏اللّهُ‏علیه‏وآله‏وسلّم) برای برپایی و تأسیس حکومت اسلامی خویش، همین مسیر را پیمود و با تلاش و کوشش، مشکلات و سختی‏ها را پشت سر نهاد و عزّت بندگان شایسته‏ی خدا را به ارمغان آورد. این، نکته‏ای است که امام باقر (علیه‏السّلام) در بخشی از سخنان خود به بشیر نبّال متذکّر آن می‏شوند. بشیر می‏گوید:
... لمّا قدمتُ المدینة، قلتُ لأبی جعفر (علیه‏السّلام): «إنَّهم یقولون إنَّ المهدیَّ لوقام لاستقامَت لَهُ الأُمورُ عفوا، و لایُهریق محجمة دمٍ.». فقال: «کلاّ! والذی نفسی بیده! لواستقامت لاِءحدٍ عفوا، لاستقامت لرسول اللّه (صلّی‏اللّهُ‏علیه‏وآله‏وسلّم) حین أدمیت رباعیتُه، و شُجَّ فی وجهِهِ! کلاّ! والذی نفسی بیده! حتّی نمسَح نحن و أنتم العرق والعلق، ثم مسح جبهتَه.».15
هنگامی که به مدینه رسیدم، به امام باقر (علیه‏السّلام) عرض کردم: «آنان می‏گویند: "هنگامی که مهدی (علیه‏السّلام) قیام کند، کارها، به خودی خود، برای او سامان می‏گیرد و حتّی به اندازه‏ی حجامتی هم خون نمی‏ریزد".». حضرت فرمود: «هرگز چنین نیست! سوگند به آن که جان‏ام به دست او است! اگر قرار بود کارها برای کسی به خودی خود سامان بگیرد، هر آینه، برای رسول خدا سامان می‏گرفت، در آن روز که دندان‏هایش شکست و صورت‏اش مجروح گشت! نه! قسم به آن که جان‏ام به دست او است! چنین نخواهد شد تا آن که ما و شما، عرق و خون را از چهره‏ی خود پاک کنیم.»، سپس به پیشانی خود دست کشید.
البتّه باید توجّه داشت که آن چه در این روایت شریف مورد اشاره قرار گرفته، گوشه‏ای از سختی‏ها و مشقّاتی است که یاوران امام زمان (علیه‏السّلام) باید به جان بخرند؛ چرا که سنّت جاری بر عالم هستی چنین اقتضا می‏کند که هدف، هر قدر بزرگ‏تر و با ارزش‏تر باشد، رسیدن به آن نیز سخت‏تر و مشکل‏تر خواهد بود و آدمی به اندازه‏ای که تلاش کند، نتیجه برداشت می‏کند. اگر قرار باشد که انسان‏های صالح، به دنبال برپایی حکومت عدلی ـ که ولایت الهی را در سرتاسر جهان محقق سازد ـ باشند، باید به اندازه‏ی این هدف والا نیز تلاش کنند و سختی‏ها را هموار کنند؛ چرا که بدون شک، حکومتی با چنین آرمان بلند، آن هم در گستره‏ی جهان، به آسانی شکل نمی‏گیرد؛ زیرا، پر واضح است که حاکمان جهان خواری که زیر سایه‏ی سرپرستی شیطان، در طول تاریخ، ظلم‏ها و بیدادگری‏های خود را در پهنه‏ی زمین به اجرا در آوردند، در راه پایداری و استمرار تشکیلات شیطانی خویش، از هیچ کوششی دریغ نکنند و در برابر برپا کنندگان حکومت الهی به مخالفت برخواهند خاست و با ایشان به ستیز می‏پردازند، آن هم در موقعیّتی که شبکه‏ی بیدادگری متمردان و مستکبران دنیا، هر چه به زمان قیام امام عصر (علیه‏السّلام) نزدیک‏تر می‏شود، گسترده‏تر و قوی‏تر می‏شود.
از سوی دیگر نیز هدف و آرمان لشکریان امام زمان(علیه‏السّلام) به مراتب بزرگ‏تر از هدفِ اطرافیانِ پیامبر اکرم (صلّی‏اللّهُ‏علیه‏وآله‏وسلّم) است؛ چرا که انقلاب حضرت مهدی (علیه‏السّلام) در ادامه‏ی همه‏ی انقلاب‏های انبیا است و تحقّق کامل همه‏ی آرمان‏ها، نویدها، بشارت‏های آنان خواهد بود.
در حدیثی از امام باقر (علیه‏السّلام) این نکته‏ی حایز اهمّیّت، چنین مورد اشاره قرار گرفته است:
«عن أبی حمزة الثمالی، قال: سمعتُ أبا جعفر (علیه‏السّلام) یقول: «إنّ صاحب هذا الأمر لوقد ظَهَر لَقِیَ مِن الناسِ مثلَ ما لقی رسولُ اللّهِ (صلّی‏اللّهُ‏علیه‏وآله‏وسلّم) وأکثر.»16؛
ابوحمزه ثمالی می‏گوید: از امام باقر (علیه‏السّلام) شنیدم که می‏فرمود: «همانا، هنگامی که صاحب این امر [حضرت مهدی (علیه‏السّلام)] ظهور کند، از جانب مردم؛ با همان چیزی روبه‏رو می‏شود که رسول خدا روبه‏رو شد، بلکه ناملایماتی را که او می‏بیند بیش‏تر است.».
افزون بر این، باید دانست که تحمل این ناگواری‏ها، برای کسانی که می‏خواهند در دولت حضرت امام مهدی (علیه‏السّلام) از جمله‏ی یاران نزدیک آن حضرت باشند، شبانه روزی و به طور مستمر خواهد بود و این طور نیست که فقط در ابتدای نبرد با ستمگران و خون خواران جهان، مدّتی سختی بکشند و بعد از استقرار حکومت، در خوشی و نعمت به سر برند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  65  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله مقدمات ظهور