رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله نقش طلاق در اختلالات رفتاری کودکان

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله نقش طلاق در اختلالات رفتاری کودکان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله نقش طلاق در اختلالات رفتاری کودکان


دانلود مقاله نقش طلاق در اختلالات رفتاری کودکان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

فهرست مطالب

عنوان مطالب صفحه

مقدمه 2

طلاق 4

انواع طلاق در ایران 5

اختلالات رفتاری 6

طلاق و اختلالات رفتاری 8

تحولات عاطفی نوجوانان و نقش والدین در اختلالات رفتاری 9

طلاق و اختلالات رفتاری- اجتماعی 10

آمار و اختلالات ناشی از طلاق 11

منابع و مآخذ 12

دانشگاه آزاد اسلامی

عنوان موضوع:

نقش طلاق در اختلالات رفتاری کودکان

مقدمه

و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازوجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودة و رحمةً انّ فی ذالک لایات لقوم بتفکرون ( 21 – روم )

برای شما ازخوداتن جفتی آفرید از او آرامش یافته و با هم انس بگیرید و میان شما رأفت و مهربانی برقرار فرمود و در این امر نیز برای مردم با فکر و ادله و حکمت حق آشکار است .

هرچند موضوع این گزارش و تحقیق طلاق است اما لازم است قبل از طلاق به مسئله ازدواج که زمینه و بستر طلاق بر آن استوار است تا حدی روشن گردد . ازدواج اساس بقای حیات موجود انسانی و شرط تناسل در اقوام مختلف و تولد نوع بشری در مکاتب و اقوام و نحل گوناگون با سنت ها و آداب و رسوم گوناگون است و انتخاب زوج یا زوجه و ادامه زندگی و تناسل و تولد نسل جدید متضمن حفظ و اصلاح نژاد انسانی و توجه و تربیت نسل های بعدی و اداره امور جامعه و فعالیت های گوناگون فردی در تولید و توزیع اقتصادی و گردش تعاملات اجتماعی و فرایند ها فرهنگی و گردش امور سیاسی و هنریو ... مرهون این کورکان و نسل های آینده است که از ازدواج محقق می گردد .

ازدواج در کل دارای اهداف و کارکردهای زیر است : ( ستوده – 1376)

ایجاد کانون آرامش و انس والفت برای زن و شوهر و فرزندان

جایگزینی و بوجود آوردن نسل جدید و پرورش فرزندان سالم و توانا

وسیله ای برای تحقق پاکدامنی و پاکی روابط اخلاقی

ولی همیشه اتحاد زوجین وفق مراد آنها نیست و همیشه سازگاری اخلاقی و رفتاری و عاطفی و ارتباطی زوجین برای یکدیگر قابل تأمل و تحمل نیست و همیشه اوضاع و شرایط و مشکلات زندگی و خصوصیات فردی و اجتماعی افراد و زوجین آن چنان نیست که یکدیگر را بپذیرند و با مشکلات مقابله کنند و همیشه تعادل و همبستگی زوجین در عشق به یکدیگر و وفا و پایداری در ازدواج دوام و استمرار ندارد و همیشه عوامل محیطی مثل اعتیاد والدین ، ورشکستگی ، حبس در زندان و خصوصیات فردی افراد مثل پرخاشگری و عصبیت و تندخویی و فحاشی و یا ضعف مالی و یا رفتارهای قبیح مثل قماربازی و شرب خمر و مشروبات الکلی و رفیق بازی و عدم تمکین زوجین به یکدیگر یا هوس انتخاب زوج یا زوجه دیگر و یا اغفال و بد گمانی و سوء ظن و ازاین قبیل موارد اساس و بنیان خانداده ها را تهدید می کند و اگر زوجین ناتوان از حل و کنار آمدن با آنها نباشند لاجرم این پدیده شوم و خانمان سوز یعنی طلاق اتفاق می افتد .

طلاق:

طلاق در لغت به معنی رها شدن و جدایی از عقد و پیوند نکاح و فسخ کردن عقد است و پدیده ای است که امکان گسیختن پیوند زناشویی را بوجود می آورد .( ستوده – 1376 )

طلاق در همه دیدگاهها و مکاتب و اقوام و ملل و و ناهنجار نا میمون شمرده شده است و در زمره یکی از مهمترین و مؤثرترین آسیب های اجتماعی خانواده ها و اجتماع بشمار می رود .

ولتر می گوید : ازدواج و طلاق در این جهان با هم متولد شده اند و شاید ازدواج چند روزی زودتر متولد شده است ، زیرا پس از زناشویی و گذشت چند روز یا چند ماه روابط زناشویی پیدده طلاق ممکن است .به وجود آمده باشد . طلاق و ازدواج هر دو از قدیم بوده اندو برای بشر هر دو ضرورت و لازم هستند .( حقانی زنجانی – 1365 )


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نقش طلاق در اختلالات رفتاری کودکان

تحقیق درباره طلاق و احکام آن

اختصاصی از رزفایل تحقیق درباره طلاق و احکام آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

احکام طلاق رجعی در قرآن

منظور از" طلاق رجعى" طلاقى است که براى اولین و یا دومین بار صورت مى گیرد، و تصمیم بر جدایى از ناحیه مرد است به طورى که زن نه مهر خود را بذل مى کند نه مال دیگر را!.در طلاق رجعى شوهر ما دام که عده بسر نیامده هر زمان بخواهد مى تواند بازگردد و پیوند زناشویى را برقرار سازد، بى آنکه نیاز به عقد تازه اى باشد، و جالب اینکه رجوع با کمتر سخن و عملى که نشانه بازگشت باشد حاصل مى گردد. خداوند در سوره بقره آیه 228 می فرماید:« وَ الْمُطَلَّقاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَةَ قُرُوءٍ وَ لا یَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ یَکْتُمْنَ ما خَلَقَ اللَّهُ فِی أَرْحامِهِنَّ إِنْ کُنَّ یُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِی ذلِکَ إِنْ أَرادُوا إِصْلاحاً وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِلرِّجالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَةٌ وَ اللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ (بقره ،228)»: زنان مطلقه، باید به مدت سه مرتبه عادت ماهانه دیدن (و پاک شدن) انتظار بکشند! عده نگهدارند و اگر به خدا و روز رستاخیز، ایمان دارند براى آنها حلال نیست که آنچه را خدا در رحمهایشان آفریده، کتمان کنند. و همسرانشان، براى باز گرداندن آنها (و از سر گرفتن زندگى زناشویى) در این مدت، (از دیگران) سزاوارترند، در صورتى که (به راستى) خواهان اصلاح باشند. و براى زنان، همانند وظایفى که بر دوش آنهاست، حقوق شایسته اى قرار داده شده، و مردان بر آنان برترى دارند، و خداوند توانا و حکیم است. بعضى از احکامى که در آیات این سوره آمده، مانند نفقه و مسکن، مخصوص عده طلاق رجعى است، و همچنین مساله عدم خروج زن از خانه همسرش در حال عده و اما در طلاق بائن یعنى طلاقى که قابل رجوع نیست (مانند سومین طلاق) احکام فوق وجود ندارد.تنها در مورد زن باردار حق نفقه و مسکن تا زمان وضع حمل ثابت است.

تعبیر به «لا تَدْرِی لَعَلَّ اللَّهَ یُحْدِثُ بَعْدَ ذلِکَ أَمْراً»:" تو نمى دانى شاید خداوند وضع تازه اى به وجود آورد" نیز اشاره به این است که همه یا قسمتى از احکام فوق، مربوط به طلاق رجعى است . کلمه" بعولة" جمع" بعل" است، و بعل به معناى نر از هر جفتى است، البته ما دام که جفت هستند، و علاوه بر دلالتى که بر مفهوم خود دارد، اشعارى و بویى هم از تفوق و نیرومندى و ثبات در شدائد دارد، واقعیت خارجى هم همین طور است، چون مى بینیم: در هر حیوانى نر از ماده در شدائد نیرومندتر است، و بر ماده خود نوعى برترى دارد، و در انسان نیز، شوهر نسبت به همسرش همین طور است و نیز به همین جهت زمین بلندتر از زمینهاى اطرافش را بعل مى گویند، بت بزرگ و نخلى که بزرگتر از همه نخلها باشد، و هر چیز بزرگى از این قبیل را بعل مى گویند.

ضمیر در کلمه" بعولتهن" به مطلقات بر مى گردد، لیکن، منظور از مطلقات همه زنان مطلقه نیست، بلکه حکم در این آیه یعنى رجوع شوهر به همسرش در ایام عده، مخصوص طلاق رجعى است، و شامل طلاقهاى بائن نمى شود، و مشار الیه به اشاره" ذلک" همان تربص، یعنى عده است، و اگر مطلب را مقید کرد به قید« إِنْ أَرادُوا إِصْلاحاً» اگر در صدد اصلاحند"، براى این است که بفهماند رجوع باید به منظور اصلاح باشد، نه به منظور اضرار، که در جمله:« وَ لا تُمْسِکُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا» در سه آیه بعد صریحا از آن نهى شده است. و کلمه" أحق" اسم تفضیل است، و حق" اسم تفضیل" این است که دائما معنایش با" مفضل علیه" باشد، (وقتى مى گوئیم زید شجاعتر از عمرو است، باید عمرو هم شجاع باشد، و گرنه سخن غلطى گفته ایم)، و در آیه دارد که باید هم شوهر در زن مطلقه حق داشته باشد، و هم هر خواستگار دیگر، چیزى که هست، شوهر احق از دیگران باشد، یعنى حق او بیشتر باشد، لیکن از آنجا که در آیه، کلمه" رد- برگشت" آمده، به معناى برگشتن جز با همان شوهر اول محقق نمى شود، زیرا دیگران اگر با آن زن ازدواج کنند با عقدى جداگانه ازدواج مى کنند، ولى تنها شوهر است که مى تواند بدون عقد جدید به عقد اولش برگردد و آن زن را دو باره همسر خود کند.

از همین جا روشن مى شود که در آیه شریفه به حسب معنا تقدیرى لطیف به کار رفته، و معناى آیه این است که: شوهران زنان مطلقه به طلاق رجعى، سزاوارترند به آن زنان از دیگران، و این سزاوارى به این است که شوهران مى توانند در ایام عده برگردند: و البته این برگشتن تنها در طلاقهاى رجعى است، نه طلاقهاى بائن، و همین سزاوارى قرینه است بر اینکه منظور از مطلقات، مطلقات به طلاق رجعى است، نه اینکه ضمیر در" بعولتهن" از باب استخدام و شبیه آن به بعضى از مطلقات برگردد، البته این را هم بگوئیم که آیه شریفه، مخصوص زنانى است که همخواب شده باشند، و حیض هم ببینند، و حامله هم نباشند، و اما آن زنانى که شوهران آنها با ایشان نزدیکى نکرده اند، و یا در سن حیض دیدن نیستند، یا نابالغند، و یا به حد یائسگى رسیده اند و نیز زنانى که حامله هستند، حکمى دیگر دارند که آیات دیگرى متعرض حکم آنها است.

 بنابراین شوهر در عده طلاق رجعى، حق رجوع دارد، چنانکه مى فرماید:" همسران آنها براى رجوع به آنها (و از سر گرفتن زندگى مشترک) در این مدت عده (از دیگران) سزاوارترند هر گاه خواهان اصلاح باشند.در واقع در موقعى که زن در عده طلاق رجعى است، شوهر مى تواند بدون هیچ گونه تشریفات، زندگى زناشویى را از سر گیرد، با هر سخن و یا عملى که به قصد بازگشت باشد، این معنى حاصل مى شود، منتها با جمله« إِنْ أَرادُوا إِصْلاحاً» این حقیقت را بیان کرده که باید هدف از رجوع و بازگشت، اصلاح باشد، نه همچون دوران جاهلیت که مردان با سوء استفاده از این حق، زنان را تحت فشار قرار داده و در حالتى میان داشتن شوهر و مطلقه بودن، نگه مى داشتند.

ضمنا از اینکه در ذیل آیه، مساله رجوع مطرح شده استفاده مى شود که حکم عده نگه داشتن در آغاز آیه، نیز مربوط به این گروه از زنان است، و به تعبیر دیگر، آیه به طور کلى از طلاق رجعى، سخن مى گوید، بنا بر این مانعى ندارد که بعضى از اقسام طلاق، اصلا عده نداشته باشد. به هر حال، این هدیه، طبق روایاتى که از ائمه معصومین ع نقل شده، بعد از پایان عده و جدایى کامل پرداخت مى شود، نه در عده طلاق رجعى، و به تعبیر دیگر، هدیه خداحافظى است، نه وسیله اى براى بازگشت و همه اینها مربوط به" طلاق رجعى" است. مخصوصا در مورد طلاق رجعى که بازگشت به زوجیت نیازى به هیچگونه تشریفات ندارد، و هر کار و یا سخنى که دلیل بر تمایل مرد به بازگشت باشد رجوع محسوب مى شود، حتى اگر دست بر بدن زن یا شهوت و یا بدون شهوت بگذارد هر چند قصد رجوع هم نداشته باشد رجوع محسوب مى شود.

احکام طلاق

مسأله 2871: مردى که زن خود را طلاق مىدهد، باید بالغ و عاقل باشد، به اختیار خود طلاق دهد و اگر او را مجبور کنند زنش را طلاق دهد، طلاق باطل است و نیز باید قصد طلاق داشته باشد، پس اگر صیغه طلاق را به شوخى بگوید، صحیح نیست.

مسأله 2872: زن باید در وقت طلاق، از خون حیض و نفاس پاک باشد و شوهرش در آن پاکى، با او نزدیکى نکرده باشد.

مسأله 2873: طلاق دادن زن در حال حیض یا نفاس، در سه صورت صحیح است، اول: شوهرش بعد از ازدواج، با او نزدیکى نکرده باشد. دوم: معلوم باشد که آبستن است و اگر معلوم نباشد و شوهر، در حال حیض طلاقش بدهد، بعد بفهمد آبستن بوده، بنا بر احتیاط دوباره او را طلاق دهد. سوم: مرد به جهت غایب بودن نتواند بفهمد که زن، از خون حیض یا نفاس پاک است یا نه.

مسأله 2874: اگر بداند زن از خون حیض پاک است و طلاقش بدهد، بعد معلوم شود موقع طلاق در حال حیض بوده، طلاق او باطل است و اگر او را در حیض بداند و طلاقش دهد بعد معلوم شود پاک بوده، طلاق او صحیح است.

مسأله 2875: کسى که مىداند زنش در حال حیض یا نفاس است، اگر غایب شود، مثلاً مسافرت کند و بخواهد او را طلاق دهد، باید تا مدّتى که معمولا زن از حیض یا نفاس پاک مىشود، صبر کند.

مسأله 2876: اگر مردى که غایب است بخواهد زن خود را طلاق دهد، چنانچه بتواند اطلاع پیدا کند که زن او در حال حیض یا نفاس است یا نه، اگرچه از روى عادت حیض زن یا نشانه‏هاى دیگرى باشد که در شرع معیّن شده، باید تا مدّتى که معمولا زن از حیض یا نفاس پاک مىشوند، صبر کند.

مسأله 2877: اگر با همسرش که از خون حیض و نفاس پاک است، نزدیکى کند و بخواهد طلاقش دهد، باید صبر کند تا دوباره حیض ببیند و پاک شود، ولى زنى را که نه سالش تمام نشده، یا آبستن است، اگر بعد از نزدیکى طلاق دهد اشکال ندارد. و همچنین است اگر یائسه باشد، یعنى اگر سیّده است بیش از شصت سال و اگر سیّده نیست، بیش از پنجاه سال، داشته باشد.

مسأله 2878: اگر با زنى که از خون حیض و نفاس پاک است، نزدیکى کند و در همان پاکى، طلاقش دهد، چنانچه بعد معلوم شود هنگام طلاق آبستن بوده بنا بر احتیاط، باید دوباره او را طلاق دهد.

مسأله 2879: اگر با زنى که از خون حیض و نفاس پاک است، نزدیکى کند مسافرت نماید، چنانچه بخواهد در سفر طلاقش دهد باید به قدرى که معمولا زن بعد از آن پاکى، خون مىبیند و دوباره پاک مىشود، صبر کند.

مسأله 2880: اگر مرد بخواهد زن خود را که به جهت بیمارى، حیض نمىبیند، طلاق دهد، باید از وقتى که با او نزدیکى کرده، تا سه ماه، از جماع با او خوددارى نماید و بعد او را طلاق دهد.

مسأله 2881: طلاق باید به صیغه عربى صحیح، خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند. و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او، مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالِق) یعنى زن من فاطمه رهاست. و اگر دیگرى را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (زَوْجَةْ مُوَکِّلی فاطمَة طالِق).

مسأله 2882: زنى که متعه شده، مثلاً یک ماهه یا یک ساله او را عقد کرده اند، طلاق ندارد و رها شدن او، به این است که مدّش تمام شود، یا مرد مدّت را به او ببخشد، یعنى بگوید: (مدّت را به تو بخشیدم) و شاهد گرفتن و پاک بودن او از حیض لازم نیست.

عدّه طلاق

مسأله 2883: زنى که نه سالش تمام نشده و زن یائسه عدّه ندارد، یعنى اگرچه شوهرش با او نزدیکى کرده باشد، بعد از طلاق مىتواند فورا شوهر کند.

مسأله 2884: زنى که نه سالش تمام شده و یائسه نیست، اگر شوهرش با او نزدیکى کند و طلاقش دهد، بعد از طلاق باید عدّه نگه دارد، یعنى بعد از آنکه در پاکى طلاقش داد، صبر کند تا دوبار حیض ببیند و پاک شود و همینکه حیض سوم را دید، عده او تمام مىشود و مىتواند شوهر کند، ولى اگر اصلا با او نزدیکى نکرده باشد و طلاقش بدهد عدّه ندارد، یعنى مىتواند بعد از طلاق، فورا شوهر کند.

مسأله 2885: زنى که حیض نمىبیند، اگر در سنّ زنهایى باشد که حیض مىبینند، چنانچه شوهرش او را طلاق دهد، باید بعد از طلاق، سه ماه، عدّه نگه دارد.

مسأله 2886: زنى که عدّه او سه ماه است، اگر اوّل ماه طلاقش بدهند، باید سه ماه قمرى، یعنى از موقعى که ماه دیده مىشود، تا سه ماه عدّه نگهدارد و اگر در بین ماه، طلاقش بدهند، باید باقى ماه را با دو ماه بعد از آن و نیز کسرى ماه اوّل را از ماه چهارم، عدّه نگهدارد تا سه ماه تمام شود، مثلاً اگر غروب روز بیستم ماه طلاقش بدهند و آن ماه بیست و نه روز باشد، باید نه روز باقى ماه را با دو ماه بعد از آن و بیست روز از ماه چهارم عدّه نگهدارد و بنا بر احتیاط مستحب از ماه چهارم بیست و یک روز عدّه نگهدارد، تا با مقدارى که از ماه اول عدّه نگهداشته، سى روز شود.

مسأله 2887: اگر زن آبستن را طلاق دهد، عدّه‏اش تا به دنیا آمدن یا سقط شدن بچه اوست، بنا بر این اگر مثلاً یک ساعت بعد از طلاق، بچه به دنیا آید، عدّه‏اش تمام مىشود.

مسأله 2888: ابتداى عده طلاق از وقتى است که خواندن صیغه طلاق تمام مىشود، چه زن بداند طلاقش داده‏اند یا نداند، پس اگر بعد از تمام شدن زمان عدّه، بفهمد او را طلاق داده اند، لازم نیست دوباره عدّه نگه دارد.

عدّه ازدواج موقّت

مسأله 2889: زنى که نه سالش تمام شده و یائسه نیست، اگر متعه شود، مثلاً یک ماهه یا یک ساله شوهر کند، چنانچه شوهرش با او نزدیکى نماید و مدّت آن زن تمام شود یا شوهر مدت را به او ببخشد، باید عده نگه دارد، پس اگر حیض مىبیند باید به مقدار دو حیض، عده نگه دارد و شوهر نکند، و اگر حیض نمىبیند، بنا بر احتیاط واجب، چهل و پنج روز از شوهر کردن، خوددارى نماید.

مسأله 2890: زن یائسه، یعنى زنى که اگر سیّده است بیش از شصت سال و اگر سیّده نیست بیش از پنجاه سال داشته باشد، چنانچه متعه شود و همچنین زنى که کمتر از نه سال دارد و زنى که اصلا شوهر با او نزدیکى نکرده است، عدّه ندارند و پس از تمام شدن مدت متعه، یا بعد از آنکه شوهر مدّت را بخشید، فورا مىتوانند شوهر کنند.

عدّه زن شوهر مرده

مسأله 2891: زنى که شوهرش بمیرد اگر آبستن نباشد، باید تا چهار ماه و ده روز عدّه نگه دارد، یعنى از شوهر کردن خوددارى نماید، اگرچه یائسه یا متعه باشد و یا شوهرش با او نزدیکى نکرده باشد و اگر آبستن باشد، باید تا موقع زاییدن عدّه نگه دارد، ولى اگر قبل از گذشتن چهار ماه و ده روز، بچه‏اش به دنیا آید، باید تا چهار ماه و ده روز از مرگ شوهرش، صبر کند. این عدّه را (عدّه وفات) مىگویند.

مسأله 2892: زنى که در عدّه وفات مىباشد، حرام است لباس زینتى بپوشد، سرمه بکشد و


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره طلاق و احکام آن

مقاله درمورد طلاق و سهم زن از زندگی مشترک

اختصاصی از رزفایل مقاله درمورد طلاق و سهم زن از زندگی مشترک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 43

 

طلاق و سهم زن از زندگی مشترک

بررسی تبصره 6 مادة اصلاحی مقرّرات مربوط به طلاق

مرتضی محمدی[1]

چکیده

بر اساس شرع و قانون، زوجین وظایف مشترکی در برابر هم دارند، امّا به طور غالب و به خصوص در جوامع اسلامی و ایرانی، زنان به ویژه زنان خانه‏دار تمام یا بخش اعظم فعالیّتهای خود را در منزل شوهر صرف می‏کنند. تا زمانی که زندگی مشترک ادامه دارد، مشکلی رخ نمیدهد، اما همین که این زندگی دچار تزلزل شد و مسأله طلاق و جدایی مطرح گردید، وضع به گونه‏ای دیگر خواهد شد. بر اساس رژیم مالی حاکم بر زوجین در حقوق ما, تمام درآمدهای به دست آمده توسط هر یک از زوجین در این مدت، به خودشان اختصاص دارد ولی زن در مقابل فعالیت خود در منزل شوهر, از هر درآمدی بی‏نصیب مانده و دچار چالش جدّی می‏گردد. از این رو، مجمع تشخیص مصلحت نظام در سال 1371 قانونی را در مورد اجرت‏المثل و نحلة زن به تصویب رسانید که مقاله حاضر ضمن بررسی مبانی شرعی و ادله فقهی این دو نهاد، از جهت حقوقی آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد و در پایان نیز اشاره‏ای کوتاه به پیامدهای اجتماعی آن دارد.

واژگان کلیدی: حق الزحمه، اجرت‏المثل، بخشش، نحله

مقدمه

در بیشتر جوامع اسلامی از جمله ایران، کانون خانواده و حفظ و نگهداری و گرمابخشی به آن از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و قرآن مجید این کانون را محل سکون و آرامش معرفی می‏کند (اعراف: 189). برای تحقق چنین فضایی, اغلب زنان با خانه‏داری و کار در منزل شوهر، زمینه فعالیتهای مرد را در خارج از خانه فراهم می‏کنند؛ کارهایی همانند تهیه غذا و شستن لباسهای مرد، نظافت منزل شوهر و غیره که جزء وظایف شرعی و قانونی زن نیست اما دارای ارزش اقتصادی است. از طرفی دیگر، در حقوق ایران، تنها یک رژیم مالی بر روابط زوجین حاکم است و آن رژیم استقلال مالی زوجین (جدایی کامل اموال) می‏باشد؛ یعنی زن و شوهر در دوران زندگی زناشویی از دو دارایی ممتاز و جدا از هم برخوردارند. به عبارت دیگر, اموال زن و مرد دارایی مشترکی را تشکیل نمی‏دهند و زن پس از عقد نکاح در اداره، تنظیم و تصرّف‏ اموال و دارایی‏های سابق یا اموال مکتسبه در دوران زناشویی استقلال کامل دارد و ریاست شوهر بر خانواده، هیچگونه اختیاری در اموال زوجه، برای او به وجود نمی‏آورد. پس از انحلال نکاح نیز دارایی مشترک، آن گونه که امروز در حقوق کشورهای غربی و غیر آن مرسوم است، مطرح نیست و اگر اختلاطی بین اموال زن و مرد به وجود آید، در صورت عدم امکان اثبات مالکیّت از طرف هر یک از زوجین، باید همانند اموال مشاع قهری بین آنها تقسیم شود.

به رغم مطالب یاد شده، از آن‏جا که زنان خانه‏دار خود را شریک زندگی و خانه مرد را خانه خود می‏دانند، منتهای خدمت و تلاش را برای سر و سامان دادن به آن، به کار می‏گیرند و برای پایدار ماندن نهال خانواده حتی از حقوق اولیّه خود, یعنی خوراک و پوشاک و دیگر هزینههای زندگی صرف نظر کرده, آن را به حداقل می‏رسانند. همچنین به خاطر این که ‏این زنان معمولاً به جدایی و طلاق و گسیخته شدن چنین کانونی که نیرو و جوانی و سلامت خود را فدای آن نمودهاند، فکر نمی‏کنند، سخنی از حق الزحمة و اجرت هم به میان نمیآورند و یا چون نمی‏خواهند فضای صمیمی و خالصانه زندگی را با این حرفها مکدر کنند، لب فرو می‏بندند. در این حالت است که اگر خود را در معرض طلاق ببینند، همه چیز را از دست داده و با آینده‏ای ‏تاریک مواجه می‏شوند.

آیا می‏توان این همه کار و زحمت زن را در خانه یا بیرون از آن، نادیده گرفت؟ آیا این نادیده گرفتن‏ها ظلم آشکار نیست؟ آیا می‏توان پذیرفت، خدایی که برای شیر دادن مادران به فرزندان خود ‏اجرت در نظر گرفته است (طلاق: 6) این همه تلاش و زحمت زن را بی‏مزد بداند؟ آیا قاعدة «حرمة مال المسلم» (کلینی، 1388: ج2, ص268) درباره زنان استثنا خورده است و در تمام دست‏آوردهایی که برای آینده زندگی مشترک (نه فقط برای شوهر) گرد آورده است، سهمی ندارد؟ آیا همان ‏طوری که در صورت عدم تأمین هزینه زندگی زن از ناحیه مرد، حاکم موظف است در صورت امتناع مرد، زن را طلاق داده و رها سازد، برای احقاق و تضمین ارزش اقتصادی کار زن و اجرای قاعده مسلم فقهی فوق، حاکم وظیفه‏ای ندارد و نباید برای آن، راهکارهایی پیش‏بینی کند؟ و بالاخره آیا مقرّرات پیش‏بینی


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درمورد طلاق و سهم زن از زندگی مشترک

پروژه بررسی رابطه دین داری با طلاق بین زنان. doc

اختصاصی از رزفایل پروژه بررسی رابطه دین داری با طلاق بین زنان. doc دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پروژه بررسی رابطه دین داری با طلاق بین زنان. doc


پروژه بررسی رابطه دین داری با طلاق بین زنان. doc

 

 

 

 

 

نوع فایل: word

قابل ویرایش 135صفحه

 

چکیده:

پژوهش حاضر با عنوان «بررسی رابطه دینداری با طلاق بین زنان شهر تهران» با هدف بررسی تاثیر برخی عوامل بر طلاق صورت گرفت.

طرح پژوهش در این تحقیق توصیف نمی‌باشد. جامعه آماری متشکل از 60 زن شهر تهران می‌باشد و به روش تصادفی، با در نظر گرفتن تمایل آزمودنیها برای شرکت در آزمون انتخاب گردیده‌اند.

ابزار پژوهش شامل پرسشنامه معبد می‌باشد.

جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از تحلیل واریانس چند راهه (Anoua) استفاده شد، تحلیل نتایج نشان داد:

 

مقدمه:

نقش دین در رابطه با بهداشت و شفا از قرون بسیار دور شناخته شده است. در طول هزاران سال دین و پزشکی در مداوا و کاهش رنجهای انسان شریک یکدیگر بوده‌اند (ساچمن و ماتیوز، 1998) متخصصان بهداشت روانی نیاز دارند که از اثرات مثبت دین آگاه شوند. تئوریهای آسیب شناختی و روان درمانی سکولار هستند و به دین به عنوان عاملی برای سلامت نپرداخته‌اند. در حقیقت در سالهای ابتدایی دین را به عنوان یک عامل ضد‌بهداشتی معرفی کردند. در حالیکه فقط دین بیرونی است که با جنبه‌های ناسالم زندگی ارتباط دارد ولی دین درونی شده و اعتقادات قلبی و واقعی به طور موثر و مثبتی بر بهداشت روان اثر می‌گذارد (نیکویی، 1383)

طلاق را از مهمترین پدیده‌های حیات انسانی تلقی می‌کنند. این پدیده دارای اضلاعی به تعداد تمامی جوانب و اضلاع جامعه انسانی است. نخست یک پدیده روانی است زیرا بر تعادل نه‌تنها انسانها- بلکه فرزندان، بستگان، دوستان‌و نزدیکان آنان اثر می‌گذارد. در‌ثانی پدیده‌ای است اقتصادی «چه» به گسست خانواده به عنوان یک واحد اقتصادی می‌انجامد و ایجاد تعادل روانی انسانها، موجبات بروز اثراتی سهمگین در حیات اقتصادی آنان نیز فراهم می‌سازد. گذشته از این، طلاق پدیده‌ایست موثر بر تمامی جوانب جمیعت در یک جامعه، زیرا از طرفی بر کمیت جمعیت اثر می‌نهد. چون تنها واحد مشروع و اساسی تولید مثل یعنی خانواده را از هم می‌پاشد، از طرف دیگر بر کیفیت جمعیت اثر دارد. چون موجب می‌شود فرزندانی ؟؟؟؟؟؟ از منتهای خانواده تحویل‌جامعه گردند، که به احتمال زیاد فاقد شرایط لازم در راه احراز مقام شهروندی یک جامعه‌اند. (ساروخانی، 1372). 

طلاق همان گونه که یک پدیده اجتماعی است و در راه شناخت آن به علل و عوامل اجتماعی باید پرداخت یک پدیده روانشناختی یا بهتر (روانشناختی- جامعه شناختی) نیز‌هست. باید از طریق آموزش، حساس‌سازی انسان‌ها، آگاه سازی آنان و در نهایت ایجاد همدلی چنان کرد که حتی نام طلاق، زشت باشد انسان را ناخوش آید و دل را آزار دهد.

حراست از میثاق مقدس زوجیت، هدفی پاک و بزرگ است، چه برای سعادت انسانها، چه برای جامعه، در کشاکش گردونه زندگی، آنانی باقی می‌مانند که رشته‌های پیوند خانوادگی آنان مستکم‌تر است. در سختیهای زندگی تنها خانواده پیام آور جاودان محبت و حمایت است و آنان که به دیگر نهادها دل خوش کنند، با شکست روبرو می‌شوند (ساروخانی، 1374).

 

فهرست مطالب:

چکیده

فصل اول

مقدمه

بیان مسئله

اهمیت و ضرورت پژوهش

متغیرها و تعاریف عملیاتی آنها  

فصل دوم:

دین و تعاریف آن

دو معنی برای دین در تاریخ ادیان

مشکلات مربوط ه ارائه تعریف جامع از دین

خاستگاه و نقش دین

تاریخچه دینداری

ضرورت دینداری و خدا پرستی

ارزش زندگی دینی

آثار دین در زندگی

فواید دینداری در حیطه روان شناختی

نقش روانی دین

دین و جامعه

نقش اجتماعی دین

علل رویگردانی از دین

روشهای اندازه گیری دینداری

تاریخچه روانشناسی دین

حوزه‌های مطالعه روابط روان شناسی به دین

دیدگاه‌های نظری در مورد دین

طلاق و تعریف آن

تاریخچه طلاق در جوامع قدیم

طلاق در ادیان

طلاق در کشورهای مختلف

نظر اسلام پیرامون طلاق

مشکلات ناشی از طلاق

علل و عوامل طلاق

دیدگاه‌های نظری پیرامون طلاق

تحقیقات پیشین در زمینه دینداری و طلاق

فصل سوم:

طرح پژوهشی

جامعه آماری

روش تحقیق

ابزار پژوهش

روش جمع آوری اطلاعات

فصل چهارم:

تجزیه و تحلیل داده‌های آماری

توصیف داده‌ها

تحلیل داده‌ها

فصل پنجم:

خلاصه نتایج پژوهش

محدودیتهای پژوهش

پیشنهادات

منابع

پیوست

 

منابع ومأخذ:

  1. قرآن کریم.
  2. آرین، خدیجه (1378)، بررسی رابطه دینداری و روان درستی ایرانیان مقیم کانادا. پایان نامه دکتری، دانشگاه علامه طباطبایی.
  3. دلاور، علی. (1376). روشهای تحقیق در روانشناسی و علوم تربیتی.
  4. دراژ، (1376). اسلام و تعلیم و تربیت. (حجتی، محمد باقر، مترجم) تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
  5. طباطبایی، محمد حسین. (1376) تفسیر المیزان، جلد یک.
  6. نیکویی، مریم (1383). بررسی‌رابطه دینداری‌با رضایتمندی زناشویی بین زوجهای شهر تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد.
  7. ابراهیمی آقچای، راحله (1386) بررسی رابطه دینداری با میزان عزت نفس بین دانشجویان دانشگاه پیام نور ورامین، پایان نامه کارشناسی.
  8. مطهری، مرتضی (1361). انسان و ایمان. قم، انتشارات: صدرا.
  9. مطهری، مرتضی (1366). مقدمه‌ای بر جهان بینی اسلامی. انسان و ایمان، قم، انتشارات: صدرا.
  10. گلزاری، محمود (1380). درآمدی بر روش شناسی اسلامی. تهران، دانشگاه علامه طباطبایی.
  11. گلزاری، محمود (1380) مقیاس‌عمل به باورهای دینی. خلاصه‌مقاله دین‌و بهداشت روان.
  12. قربانی، نیما (1377)، روان شناسی دین یک روی آورد علمی چند بقاری فصلنامه قسبات، سال سوم شماره 2 و 3.
  13. جمالی، فریبا (1381) بررسی رابطه نگرش‌های مذهبی، احساس معنا بخش بودن زندگی و‌سلامت روان در دانشجویان دانشگاه‌های تهران، پایان‌نامه کارشناسی ارشد.
  14. آذربایجانی، مسعود (1366). روان شناسی شخصیت از دیدگاه اسلام.
  15. ناظمیان، رضا (1369). انسان و دین. تالیف موسسه نهج البلاغه، سازمان تبلیغات اسلامی.
  16. عمران نسب، محمد (1377) بررسی رابطه بین اعتقادات دینی و سلامت روان در دانشجویان سال آخر کارشناسی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی. پایان نامه کارشناسی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی. پایان نامه کارشناسی ارشد.
  17. بهشتی، احمد (1350). انسان و مذهب. تهران، انتشارات صدرا.
  18. نسابه، سید محمد حسن (1384) بررسی نقش باورها و اعمال مذهبی در سلامت روان. پایان نامه کارشناسی ارشد.
  19. خداپناهی محمد کریم و خاکسار بلواچی، محمد کریم. (1384) رابطه بین جهت گیری مذهبی و سازگاری روان شناختی در دانشجویان، مجله روان شناسی.
  20. پارسی، ساسان (1383). نظریه‌های روان شناختی و مقیاس‌های دینداری. نشریه: فرهنگ و پژوهش.
  21. شستی، فاطمه (1386) علل و عوامل موثر در میزان افزایش طلاق در شهرستان ری. پایان نامه کارشناسی.
  22. ورزی، مجید ( ) بررسی مساله طلاق در اسلام و موارد تطبیقی آن. پایان نامه کارشناسی ارشد.
  23. ام. وولف، دیوید (1386) روان شناسی دین مترجم: دکتر محمد دهقانی. تهران انتشارات رشد، چاپ اول.
  24. توسلی، غلامعباس (1380) جامع شناسی دین، تهران انتشارات سخن.
  25. الیاده میر‌چاد (1375). دین‌پژوهی مترجم: بهاء‌الدین خرمشاهی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. جلد اول.
  26. مالکوم، نومن (1383). دیدگاه دینی وینگنشتاین. مترجم علی زاهد، نقد و بررسی پیز رینچ. تهران، انتشارات گام نو، چاپ اول.
  27. نصری، عبدالله (1379). انتظار بشر از دین. بررسی دیدگاه‌ها در دین شناسی معاصر. تهران، انتشارات معاصر، چاپ دوم.
  28. ذاکر، صدیقه (1384). نگاهی به نظریه فرانکل در روانشناسی، منبع اینترنتی: سایت IR. SIP
  29. سالاری فر، محمدرضا و آذربایجانی. مسعود، رحیمی نژاد، عباس (1384) مبانی نظری مقیاس‌های دینی. تهران، انتشارات دفتر طرح‌های ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول.
  30. عطاری، یوسف علی، شکر کن، حسین، رستمی، مسعود (1382) مقایسه شباهت ارزشها و نگرشها در زوجهای عادی و متقاضی طلاق شهر اهواز، مجله علوم تربیتی و روانشناسی سال 10، شماره 1 و 2.
  31. سیف، سوسن (1384). بررسی رابطه دینداری با رضایتمندی زناشویی، نشریه تازه‌ها و پژوهشهای مشاوره سال 4 شماره 13.
  32. خدایاری فرد، محمد، شهابی، روح اله، اکبری زرد خانه، سعید (1386) رابطه نگرش مذهبی با رضایتمندی‌زناشویی در دانشجویان متاهل، فصلنامه خانواده پژوهی سال 3 شماره 10.
  33. احمدی، خدابخش، فتحی آشتیانی، علی، عرب نیا، علیرضا (1385) بررسی رابطه بین تقیدات مذهبی و سازگاری زناشویی، فصلنامه خانواده پژوهی سال دوم شماره 5.
  34. عطاری، یوسف علی، عباسی سرچشمه، ابوالفضل، مهرابی زاده هنرمند، مهناز (1385) در بررسی روابط ساده و چند گانه نگرش مذهبی، خوش بینی و سبکهای دلبستگی با رضایت زناشویی در دانشجویان مرد متاهل دانشگاه شهید چمران اهواز، مجله علوم تربیتی و روانشناسی سال 13 شماره 1.
  35. دانش، عصمت (1383) تاثیر خود شناسی اسلامی در افزایش میزان سازگاری زناشویی، نشریه تازه‌ها و پژوهشهای مشاوره، سال 3 شماره 11.

دانلود با لینک مستقیم


پروژه بررسی رابطه دین داری با طلاق بین زنان. doc

دانلود فایل خانواده-ازدواج و طلاق

اختصاصی از رزفایل دانلود فایل خانواده-ازدواج و طلاق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود فایل خانواده-ازدواج و طلاق


دانلود فایل خانواده-ازدواج و طلاق

خانواده نخستین نهاد اجتماعی است که در زندگی جمعی انسان شکل گرفته و مهمترین نقش را در توسعه و رشد مراحل حیات بشر در امتداد تاریخ انسان از خود نشان داده است و از ابتدا تاهنوز و تا فرجام زندگی، نسبت به سایرنهادهای اجتماعی از ارزش و اهمیت خاصی برخوردار بوده و خواهد بود، ولی با همه اینها متأسفانه امروزه در اثر رشد و توسعه فرایند وسایل و ابزار رسانه های الکترونی و تهاجم گسترده فرهنگ انحطاط و ضد اخلاق، نظام مقدس خانواده دچار تزلزل و بحران شده است. و زن و مرد که مهمترین رکن نظام مقدس خانواده به شمار می روند کمتر به آن بها داده می شود و دنیای غرب به این آفت مبتلا شده و آثار آن کم و بیش در دنیای شرق سرایت کرده است.                                          

یکی از عوامل تزلزل خانواده ها، عدم آشنایی زن و شوهر به حقوق همدیگر و یا نادیده گرفتن حقوق یکدیگر است که در اثر عدم آشنایی و یا رعایت نکردن حقوق همدیگر، نظام خانواده دچار بحران و تزلزل می شود.

نظام خانواده،یک نهاد اساسی و محوری در جامعه است و به عنوان هسته اولیه و برای سایـر نهادهای اجتماعی به شمار میرود. نظام خانواده کوچکترین واحد اجتماعی است که اساس و زیرساخت واحدهای بزرگ اجتماعی بشری به شمار می رود . افرادی که در این واحد کوچک اجتماعی رشد می یابند و تربیت می شوند به میزان رشد و شکوفایی شان سهم در واحدهای اجتماعی بزرگ انسانی دارند .

افرادی که روزی به عنوان فرمانروای مقتدر و سیاستمدار سترگ، و مدیر نیرومند، و مبتکر توانا در جامعه ظهور می کنند، و مسؤولیتهای سنگین و خطیری را به عهده می گیرند، نظام خانواده و کانون گرم پدر و مادر تربیتگاه نخستین آنها است.

رشد و شکوفایی این نظام محبوب و بی بدیل، مرهون شناخت و رعایت دقیق حقوق هریکی از اعضای آن نسبت به یکدیگر است، همانطوری که نظامهای بزرگ اجتماعی، قوانین و حقوق خاصی خودش را در ارتباط با اداره واستحکام و رشد و بالندگی دارد، نظام خانواده نیز چنین است .

فایل ورد 16 صفحه


دانلود با لینک مستقیم


دانلود فایل خانواده-ازدواج و طلاق