رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله صفات خدا

اختصاصی از رزفایل مقاله صفات خدا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله صفات خدا


مقاله صفات خدا

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات;68

خداوند متعال همه صفات پسندیده را داراست و از تمامى صفات ناپسند پاک و منزّه است. صفات پسندیده‏اى که در خدا وجود دارد، صفات جمال یا صفات ثبوتیّه و صفات ناپسندى که خداوند از آنها مبرّاست، صفات جلال و یا صفات سلبیّه نامیده مى‏شود.

صفات ثبوتیّه نیز دو قسم است: صفات ذات و صفات فعل.

صفات ذات: صفاتى است که عین ذات خداست و قابل جدا شدن از خدا نیست، مانند عالم بودن، زنده بودن و قادر بودن.

صفات فعل: صفاتى است که مربوط به فعل خداست و مى‏توان بود یا نبودشان را به خدا نسبت داد، مانند خالق بودن، زیرا خداوند هم مى‏تواند خلق کند و هم مى‏تواند خلق نکند. به عبارت دیگر؛ هر صفتى که بشود ضدّش را به خدا نسبت داد، صفت فعل است، مانند رضایت خدا که در برابر غضب خدا قرار دارد و هر صفتى که نتوان ضدّش را به خدا نسبت داد، صفت ذات است.

راه آشنایى با صفات خدا

راه آشنایى با صفات خدا مانند راه آشنایى با خود خداست، همان گونه که شما از یک نوشته به نویسنده آن پى مى‏برید، از چگونگى الفاظ و کلمات، مقدار آشنایى نویسنده آن را با لغات به دست مى‏آورید، از انشاى آن قدرت نویسندگى او را مى‏فهمید و از مطالبش متوجّه روحیّه و هدف نویسنده مى‏شوید. پس هر آفریده‏اى مى‏تواند دو کار انجام دهد:

1- آفریدگار خود را بشناساند.

2- صفات و حالات و هدف آفریدگار خود را بفهماند.

نقش ایمان به صفات خدا

ایمان به هر یک از صفات خدا نقش مثبت و ارزنده‏اى در گفتار، روش و منش انسان و بالطبع در زندگى فردى و اجتماعى او دارد.

ایمان به اینکه خداوند عزیز و نفوذناپذیر است، «انّ العزّة للّه جمیعاً» (1) و همه قدرت‏ها و توانایى‏ها از اوست، «انّ القوّة للّه جمیعاً» (2) و پدید آورنده و برگشت دهنده همه اوست، «انّا لِلّه و انّا الیه راجعون» (3) به انسان اعتماد، وقار و امید مى‏دهد و او را از خود برتربینى، خود کم‏بینى و ترس و وحشت از آینده نجات مى‏دهد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله صفات خدا

دانلود تحقیق کامل درمورد صفات خدا

اختصاصی از رزفایل دانلود تحقیق کامل درمورد صفات خدا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

صفات خدا

از آنجا که ذات خداوند حقیقتى غیر متناهى است و مثل و نظیرى ندارد، انسان راهى به درک کنه ذات خداوند نخواهد داشت، در عین حال مى توان او را از طریق صفات جمال و جلال شناخت.

مقصود از صفات جلال نیز صفاتى است که خدا اجلّ و برتر از آن است که به آنها وصف شود، زیرا این صفات نشانه نقص و کاستى، وعجز و ناتوانى موصوف است، و خداى متعال، غنى مطلق و منزه از هر نقص و عیب است. جسمانیت، داشتن مکان، قرار گرفتن در زمان،ترکیب و امثال آن.از جمله این گونه صفات است.گاه از این دو نوع صفات، به ثبوتى و سلبى نیز تعبیر مى شود، که مقصود از هر دو یک چیز است.

علم ازلى و گسترده

علم خدا، به حکم اینکه عین ذات اوست، ازلى بوده و بى نهایت مى باشد. خداى متعال علاوه بر علم به ذات، به ماسواى ذات نیز اعم از کلى و جزئى، پیش از وقوع و بعد از وقوع آگاه است. قرآن بر این حقیقت تأکید بسیار دارد، چنانکه مى فرماید: (إِنَّ اللّهَ بِکُلِّ شَیء عَلیمٌ)(عنکبوت/62) و نیز مى فرماید: (أَلا یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطیفُ الخَبیرُ) (ملک/14). در احادیث ائمه اهل بیت (علیهم السلام) هم کراراً بر ازلیت و گستردگى علم خداوند تأکید شده است، چنانکه امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: لَمْ یَزَلْ عالماً بالمکانِ قبل تکوینه کعلمه به بعد ما کوّنه و کذلک علمه بجمیع الأشیاء.([1]) آگاهى او از مکان پیش از آفرینش بسان آگاهى او از آن بعد از خلقت آن است و به همین منوال علم او به تمام اشیاء و مخلوقات.

قدرت گسترده

توانایى خدا، بسان علم وى، ازلى بوده و به حکم اینکه عین ذات اوست مانند علم حق، نامحدود است. قرآن بر گستردگى قدرت خداوند تأکید کرده و مى فرماید: (وَ کانَ اللّهُ عَلى کُلّ شَیء قَدیراً) (احزاب/27) و نیز مى فرماید: (وَ کانَ اللّهُ عَلى کُلّ شَیء مُقْتَدِراً)(کهف/45).

امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: «الأشیاءُ له سواء عِلْماً و قُدرةً و سُلْطاناً و مُلْکاً و إحاطَة» ([2]): همه اشیا، از نظر دانش و قدرت و تسلط و مالکیت و احاطه خداوند بر آنها، یکسانند.

ضمناً اگر ایجاد اشیاى ممتنع و محال بالذات از قلمرو قدرت و سیطره خداوند بیرون است، به علت نارسایى قدرت حق نیست، بلکه به علت نارسایى ممتنع است که قابلیت تحقق و هستى را ندارد(و به اصطلاح، نقص در قابل است). مولاى متقیان على (علیه السلام) آنگاه که از او درباره ایجاد ممتنعات سؤال شد چنین فرمود:

«إنَّ اللّه تبارک و تعالى لا ینسب إلى العجز والذی سألتنی لا یکون».([3])

خداوند متعال پیراسته از عجز و ناتوانى است، و آنچه که از آن سؤال کردى شدنى نیست.

ج ـ حیات

خداى دانا و توانا، قطعاً حىّ و زنده نیز هست، زیرا دو وصف پیشین از ویژگیهاى موجود زنده است، و از همین جا دلایل حیات الهى نیز روشن مى شود. البته صفت حیات در خداوند: بسان سایر صفات ـ از هرگونه نقص پیراسته است، و از خصوصیات این صفت در انسان و مانند آن(همچون عروض مَوْت) منزه مى باشد. چه، از آنجا که او حىّ بالذات است، مرگ به ساحت او راه ندارد. و به عبارت دیگر، چون وجود خداوند کمال مطلق است، قطعاً موت که نوعى نقص است به ذات او راه نخواهد داشت. چنانکه مى فرماید: (وَ تَوَکَّلْ عَلَى الحَیِّ الّذی لا یَمُوتُ)(فرقان/58).

د ـ اراده و اختیار

فاعل آگاه از فعل خویش، کاملتر از فاعل ناآگاه است. همچنانکه فاعلِ مرید و مختار در فعل خود(که اگر بخواهد انجام دهد واگر نخواهد انجام ندهد) کاملتر از فاعل مضطر و مجبور است که ناگزیر تنها باید یک طرف فعل یا ترک را برگزیند. با توجه به نکته فوق، و نیز ملاحظه این امر که خدا کاملترین فاعل در پهنه هستى است، طبعاً باید گفت که ذات ربوبى فاعل مختار است، نه مجبور از جانب غیر یا مضطر از ناحیه ذات، واگر مى گوییم خدا مرید است مقصود مختار بودن او است.

اراده، به معناى معروف در انسان که امرى تدریجى و حادث است، در ذات الهى راه ندارد.از این روى در احادیث اهل بیت (علیهم السلام) براى جلوگیرى از خطا و انحراف اشخاص، اراده حق عین انجام و تحقق فعل تلقى شده است، چنانکه مى فرماید: «اراده مربوط به انسان حالتى درونى است که به دنبال آن فعل انجام مى شود، امّا اراده خدا ایجاد فعل است بدون آنکه چنین حالتى در او حادث گردد.([4])

از این بیان روشن شد که اراده ـ به معنى اختیار ـ از صفات ذات بوده، ولى به معنى ایجاد وهستى بخشیدن، از صفات فعل است.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد صفات خدا

دانلود تحقیق کامل درمورد اسماء و صفات خدا در قرآن

اختصاصی از رزفایل دانلود تحقیق کامل درمورد اسماء و صفات خدا در قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد اسماء و صفات خدا در قرآن


دانلود تحقیق کامل درمورد اسماء و صفات خدا در قرآن

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 15

 

اسماء و صفات خدا در قرآن

غافر الذنب

این اسم در قرآن یک بار آمده، و همراه با اسم‏هاى دیگر وصف خدا قرار گرفته است، چنان‏که مى‏فرماید: تنزیل الکتاب من الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب شدید العقاب ذی الطول لا اله الا هو الیه المصیر(غافر، 2 - 3) ترجمه: کتاب نازل شده از جانب خداى نیرومند و دانا، آمرزنده گناه، پذیرنده توبه، سخت عقوبت، صاحب مکنت، خدائى جز او نیست، بازگشت‏به سوى خدا است. «غافر» به صورت جمع همراه باکلمه «خیر» یک بار در قرآن آمده است آن‏هم وصف خدا قرار گرفته است چنان‏که مى‏فرماید: فاغفر لنا وارحمنا و انت‏خیر الغافرین(اعراف، 155). ما را ببخش و بر ما رحم کن تو بهترین آمرزندگانى. از ماده «غفر» که به معنى ستر است، سه اسم براى خدا در قرآن مشتق شده است: 1 - غافر; «غافرالذنب‏» (غافر،3): بخشنده گناه. 2 - غفور; «ربک الغفور ذوالرحمة...»(کهف، 58): پروردگار تو بخشنده و صاحب رحمت است. 3 - غفار; «و انی لغفار لمن تاب...»(طه، 82): ومن کسى را که توبه کند، مى‏آمرزم. و شگفت این است که براى انسان گنهکار سه اسم معادل اسم غفار، از ماده ظلم یا معادل آن به کار رفته است. 1 - ظالم; «فمنهم ظالم لنفسه‏»(فاطر، 32: برخى از آنها بر خویش ستمگرند. 2 - ظلوم;«...انه کان ظلوما جهولا»(احزاب، 72): او ستم پیشه و نادان است. 3 - ظلام;«قل یا عبادى الذین اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمة‏الله...»(زمر، 53): اى بندگان من که در حق من اسراف کرده‏اید، از رحمت‏خدا مایوس نباشید. و اسراف بر نفس در حقیقت عبارت دیگرى از «ظلام‏» است. با توجه به سه اسمى که خدا در قرآن وانسان نیز دارد مى‏توان چنین گفت: خدا مى‏خواهد برساند که بنده من تو در اثر گناه سه اسم دارى، و من هم که از آن جهت که مبدا رحمت و مغفرت هستم، سه اسم دارم: اگر تو ظالمى من غافرم. اگر تو ظلومى من غفورم. واگر تو ظلامى من غفارم. (1) در گذشته در معناى «غفر» سخن گفتیم و یادآور شدیم که معناى لغوى آن ستر و پوشاندن است. توگوئى خدا گناهان بنده را مى‏پوشاند. واگر هم به کلاه خود «مغفر» مى‏گویند، چون سر را پوشانده از آسیب حفظ مى‏کند. و تفاوت «غفور» با «عفو» به هنگام بحث از اسم «عفو» بیان گردید.

الغالب

لفظ «غالب‏» سه بار در قرآن آمده و در یک مورد وصف خدا قرار گرفته است. چنان که مى‏فرماید: و کذلک مکنا لیوسف فی الارض و لنعلمه من تاویل الاحادیث والله غالب على امره و لکن اکثر الناس لا یعلمون(یوسف، 21) . این چنین یوسف را متمکن ساختیم تا تعبیر خواب را به او بیاموزیم، خداوند بر کار خویش چیره است ولى اکثر مردم نمى‏دانند. مقصود از جمله «والله غالب على امره‏» چیست؟ در این جمله دو احتمال وجود دارد: یکى این که ضمیر در کلمه «امره‏» به یوسف برگردد. دیگرى این که به خدا برگردد. بنابر احتمال نخست مقصود این است که خدا در امور مربوط به یوسف توانا است، او را حفظ مى‏کند، روزى مى‏دهد و از قعر چاه به نهایت قدرت مى‏رساند و زعامت‏یوسف به این شکل جلوه‏گاه اسم «غالب بودن‏» است. و بنابر احتمال دوم مقصود این است که خدا در امور مربوط به خویش توانا است. جهان را مى‏آفریند و آن را تدبیر مى‏کند، و مغلوب کسى نمى‏شود و آنجا که اراده کند، احدى را یاراى تمرد و تکبر نیست. در آیه دیگر مى‏فرماید: ...ان الله بالغ امره...(طلاق، 3). خدا مشیت و تدبیر خود را به پایان مى‏رساند. سر انجام خدا موجود قاهرى است که قدرتى بالاتر از آن نیست، و مشیت او نافذ و پایدار است.

الغفار

اسم غفار در قرآن به صورت معرفه و نکره پنج‏بار آمده است چنان‏که مى‏فرماید: و انی لغفار لمن تاب و آمن و عمل صالحا ثم اهتدى(طه، 82). من آمرزنده کسى هستم که توبه کند و ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد. و نیز مى‏فرماید: فقلت استغفروا ربکم انه کان غفارا(نوح، 10). نوح مى‏گوید به قوم خود گفتم از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، او آمرزنده گناهان است. ودر سه مورد دیگر این اسم همراه با اسم «عزیز» آمده است چنان‏که مى‏فرماید: رب السموات والارض و ما بینهما العزیز الغفار(ص، 66). پروردگار آسمانها و زمین و آنچه که در میان آنها قرار دارد که توانا و آمرزنده است. و نیز مى‏فرماید: کل یجری لاجل مسمى الا هو العزیز الغفار(زمر، 5). هر یک از این اجرام سماوى تا زمان معینى در حرکتند، آگاه باش که او قدرتمند و بخشنده است. و در جاى دیگر مى‏فرماید: و انا ادعوکم الى العزیز الغفار(غافر، 62). من شما را به سوى خداى توانا و آمرزنده دعوت مى‏کنم. شاید علت این که غفار همراه عزیز آمده است، این است که بخشایندگى او به خاطر عجز و ناتوانى نیست، بلکه او در عین قدرت مى‏بخشد و این خود کمال است. نمایش این اسم در زندگى بشر این است که در مواردى که مصلحت ایجاب مى‏کند در عین قدرت از تقصیر دیگران درگذریم، و در برخى از روایات آمده است از صفات کمال گذشت در عین قدرت است.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد اسماء و صفات خدا در قرآن

دانلود مقاله اسماء و صفات الهی مفهوم اسماء حسنی

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله اسماء و صفات الهی مفهوم اسماء حسنی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله اسماء و صفات الهی مفهوم اسماء حسنی


دانلود مقاله اسماء و صفات الهی مفهوم اسماء حسنی

" برای خداست تمامی اسمایی که بهترین اسماء است پس او را عبادت کنید و با آنها به سویش توجه نمایید."( سوره اعراف، آیه 80)

توصیف اسماء خدا به وصف " حسنی " دلالت می کند بر این که مراد به این اسماء، اسمایی است که در آنها معنای وصفی بوده باشد، مانند آن اسمایی که جز بر ذات خدای تعالی دلالت ندارد، اگر چنین اسمایی درمیان اسماء خدا وجود داشته باشد، آن هم نه هر اسم دارای معنای وصفی، بلکه اسمی که در معنای وصفی اش حسنی هم داشته باشد، باز هم نه هر اسمی که در معنای وصفی اش حسن و کمال خوابیده باشد، بلکه آن اسمایی که معنای وصفی اش وقتی با ذات خدای تعالی اعتبار شود به غیر خود احسن هم باشد،  بنابر این شجاع وعفیف هرچند از اسمایی هستند  که دارای معنای وصفی اند و هر چند در معنای وصفی آنها حسن خوابیده لکن لایق به ساحت قدس خدا نیستند برای این که از یک خصوصیت جسمانی خبر می دهند.

لازمه این که اسمی از اسماء خدا بهترین اسم باشد این است که بریک معنای کمالی دلالت کند، آن هم کمالی که مخلوط با نفس و یا عدم نباشد، واگر هم هست تفکیک معنای کمالی از آن معنای نقصی و عدمی ممکن باشد.

" تنها برای خداست اسماء حسنی"، هر اسمی که احسن در وجود باشد برای خدا بوده و احدی درآن با خدا شریک نیست. تنها برای خدا بودن آنها معنایش این است که حقیقت این معانی فقط و فقط برای خداست و کسی در آنها با خدا شرکت ندارد، مگر به همان مقداری که او تملیک به اراده و مشیت خود کند.

تقسیم بندی صفات الهی

بعضی از صفات خدا صفاتی است که معنای ثبوتی را افاده می کند، از قبیل علم و حیات، و اینها صفاتی هستند که مشتمل برمعنای کمالند، و بعضی دیگرآن صفاتی است که معنای سلبی را افاده می کند، مانند سبوح و قدوس و سایر صفاتی که خدای را منزه از نقایص می سازد، پس از این نظر می توان صفات خدا را به دو دسته تقسیم کرد: یکی ثبوتیه و دیگری سلبیه.

پاره ای از صفات خدا آن صفاتی است که عین ذات او است نه زاید بر آن . مانند حیات و قدرت و علم به ذات، و اینها صفات ذاتی اند. و پاره ای دیگر صفاتی هستند که تحقیقشان محتاج به این است که ذات قبل از تحقق آن صفات محقق فرض شود، مانند خالق ورازق بودن که صفات فعلی هستند، و اینگونه صفات زاید برذات و متنزع از مقام فعلند.

همچنین خلق و رحمت ومغفرت و سایر صفات و اسماء فعلی خدا که برخدا اطلاق می شود، و خدا به آن اسماء نامیده می شود بدون این که خداوند به معانی آنها متلبس باشد، چنان که به حیات و قدرت وسایر صفات ذاتی متصف می شود، چه اگر خداوند حقیقتاً متلبس به آنها می بود می بایستی آن صفات، صفات ذاتی خدا باشند نه خارج از ذات، پس از این نظرهم می توان صفات خدا را به دو دسته تقسیم کرد: یکی صفات ذاتیه و دیگری صفات فعلیه.

تقسیم دیگری که درصفات خدا هست، تقسیم به نفسیت و اضافت است، آن صفتی که معنایش هیچ اضافه ای به خارج از ذات ندارد صفات نفسی است مانند حیات، آن صفتی که اضافه به خارج دارد صفت اضافی است، و این قسم دوم هم دوقسم است، زیرا بعضی از اینگونه صفات نفسی هستند و به خارج اضافه دارند آنها را صفات نفسی ذات اضافه می نمامیم، و بعضی دیگر صرفاً اضافی اند مانند خالقیت و رازقیت که امثال آن را صفات اضافی محض نام می گذاریم.

تعداد اسماء حسنی

در آیات کریمه قرآن دلیلی که دلالت کند برعدد اسماء حسنی و آن را محدود سازد نیست. هر اسمی درعالم باشد که ازجهت معنا احسن اسماء بوده باشد آن اسم ازآن خداست، پس نمی توان اسماء حسنی را شمرده و به عدد معینی محدود کرد.

آن مقداری که در خود قرآن آمده صد و بیست و هفت اسم است:

الف – الاه، احد، اول، آخر، اعلی، اکرم، اعلم، ارحم الراحمین، احکم الحاکمین، احسن الخالقین، اهل التقوی، اهل المغفره، اقرب، ابقی.

ب – باری، باطن، بدیع، بر، بصیر.

ت – تواب.

ج – جبار، جامع.

ح – حکیم، حلیم، حی، حق، حمید، حسیب، حفیظ، حفی.

خ – خبیر، خالق، خلاق، خیر، خیرالفاصلین، خیرالحاکمین،خیرالفاتحین، خیرالغافرین، خیرالوارثین، خیرالراحمین، خیرالمنزلین.

ذ – ذوالعرش، ذوالطول، ذوانتقام، ذوالفضل العظیم، ذوالرحمه، ذوالقوه، ذوالجلال و الاکرام، ذوالمعارج.

ر- رحمن، رحیم، رئوف، رب، رفیع الدرجات، رزاق، رقیب.

س – سمیع، سلام، سریع الحساب، سریع العقاب.

ش – شهید، شاکر، شکور، شدید العقاب، شدید المحال .

ص – صمد.

ظ – ظاهر.

ع – علیم، عزیز، عفو، علی، عظیم، علام الغیوب، عالم الغیب و الشهاده.

غ – غنی، غفور، غالب، غافرالذنب، غفار.

ف – فالق الاصباح، فالق الحب و النوی، فاطر، فتاح.

ق – قوی، قدوس، قیوم، قاهر، قهار، قریب، قادر، قدیر، قابل التوب، قائم علی کل نفس بما کسبت.

ک – کبیر، کریم، کافی.

ل – لطیف.

م – ملک، مومن، مهیمن، متکبر، مصور، مجید، مجیب، مبین، مولی، محیط، مصیب، متعال، محیی، متین، مقتدر، مستعان، مبدی، مالک الملک.

ن – نصیر، نور.

و – وهاب واحد، ولی، والی، واسع، وکیل، ودود.

ه – هادی.

معانی این اسماء را خدای تعالی به نحو اصالت داراست، و دیگران به تبع او دارا هستند، پس مالک حقیقی این اسماء خداست، و دیگران چیزی ازآن را مالک نیستند مگر آنچه را که خداوند به ایشان تملیک کرده باشد که بعد از تملیک هم باز مالک است، واز ملکش بیرون نرفته است.

در قرآن هیچ دلیلی بر توقیفی بودن اسماء خدای تعالی نبوده بلکه دلیل بر عدم آن هست.

نفی حد دراسماء و صفات الهی

ما جهات نقص و حاجتی را که در اجزای عالم مشاهده می کنیم از خدای تعالی نفی می نماییم، مانند مرگ و فقر. وصفات کمال برای او اثبات می کنیم از قبیل حیات، قدرت، علم و امثال آن. این صفات در دار وجود ملازم با جهاتی از نقص و حاجت است وما آن را از خدای تعالی نفی می کنیم. از طرف دیگر وقتی بنا شد تمامی نقایص و حوایج را از او سلب کنیم برمی خوریم به این که داشتن حد هم از نقایص است، برای این که، چیزی که محدود بود به طور مسلم خودش خود را محدود نکرده، و موجود دیگری بزرگتر از آن و مسلط بر آن بوده که برایش حد تعیین کرده، لذا همه انحاء حد و نهایت را از خدای سبحان نفی می کنیم، و می گوییم: خدای تعالی در ذاتش و همچنین درصفاتش به هیچ حدی محدود نیست، پس او وحدتی را داراست که آن وحدت برهر چیزی قادر است، و چون قادر است احاطه به آن هم دارد.

این جاست که قدم دیگری پیش رفته و حکم می کنیم به این که صفات خدای تعالی عین ذات اوست، و همچنین هریک از صفاتش عین صفت دیگر اوست، و هیچ تمایزی میان آنها نیست. مگر به حسب مفهوم – معنای کلمه – برای این که فکر می کنیم اگر علم او مثلاً غیر قدرتش باشد و علم و قدرتش غیر ذاتش بوده باشد، همانطور که درما آدمیان این طور است، باید صفاتش هریک آن دیگری را تحدید کند و آن دیگری منتهی به آن شود، پس باز پای حد و انتها و تناهی به میان می آید.

و همین است معنای صفت احدیت او که از هیچ جهتی ازجهات منقسم نمی شود و نه درخارج و نه در ذهن متکثر نمی گردد.

10 اصل در صفات خداوند

اصل اول

از آنجا که ذات خداوند حقیقتى غیر متناهى است و مثل و نظیرى ندارد، انسان راهى به درک کنه ذات خداوند نخواهد داشت، در عین حال مى‏توان او را از طریق صفات جمال و جلال شناخت.

مقصود از صفات جمال، صفاتى است که نشان دهنده کمال وجودى خداوند است، مانند علم، قدرت، حیات، اختیار و نظایر آن.

مقصود از صفات جلال نیز صفاتى است که خدا اجل و برتر از آن است که به آنها وصف شود، زیرا این صفات نشانه نقص و کاستى، و عجز و ناتوانى موصوف است، و خداى متعال، غنى مطلق و منزه از هر نقص و عیب است. جسمانیت، داشتن مکان، قرار گرفتن در زمان،ترکیب و امثال آن.از جمله این گونه صفات است.گاه از این دو نوع صفات، به ثبوتى و سلبى نیز تعبیر مى‏شود، که مقصود از هر دو یک چیز است.

اصل دوم

در بحث‏شناخت‏یادآور شدیم که راههاى عمده شناخت‏حقایق، حس، عقل و وحى است.براى شناخت صفات جلال و جمال الهى نیز مى‏توان از این دو راه بهره گرفت.

  1. راه عقل: مطالعه جهان آفرینش و اسرار و رموز نهفته در آن، که همگى مخلوق خداوند است، ما را به کمالات وجودى خدا رهبرى مى‏کند. آیا مى‏توان تصور کرد بناى کاخ عظیم خلقت، بدون دانایى و توانایى و اختیار بر افراشته شده باشد؟! قرآن مجید براى تایید حکم عقل در این باره، به مطالعه آیات تکوینى در قلمرو آفاق و انفس دعوت مى‏کند، چنانکه مى‏فرماید:

‹‹قل انظروا ما ذا فی السموات و الارض›› (یونس/101): بگو دیدگان خود را باز کنید و ببینید در آسمانها و زمین چه حقایقى وجود دارد؟

البته در مطالعه جهان طبیعت، عقل این راه را به کمک حس مى‏پیماید.بدینگونه که، ابتدا حس موضوع را به صورت شگفت درک مى‏کند، آنگاه عقل شگفتى مخلوق را نشانه عظمت و جمال خالق مى‏گیرد.

  1. راه وحى: آنگاه که دلایل قطعى، نبوت و وحى را اثبات کرد، و روشن شد که کتاب و گفتار پیامبر همگى از جانب خدا است، طبعا آنچه در کتاب و سنت آمده مى‏تواند راهگشاى بشر در شناخت صفات خدا باشد. در این دو مرجع،خدا به برترین صفات وصف شده، و در این زمینه کافى است‏بدانیم که در قرآن 135 اسم و صفت‏براى خدا بیان گردیده است که به یک مورد مهم بسنده مى‏کنیم:

‹‹هو الذی لا اله الا هو الملک القدوس السلام المؤمن المهیمن العزیز الجبار المتکبر سبحان الله عما یشرکون× هو الله الخالق البارئ المصور له الاسماء الحسنى یسبح له ما فی السموات‏و الارض و هو العزیز الحکیم›› (حشر/22-24).

«او است‏خدایى که جز او خدایى نیست; فرمانرواى منزه از نقص، ایمنى بخش، رقیب و نگهبان، قدرتمند، عظیم الشان و شایسته تعظیم. منزه است‏خدا از آنچه براى او شریک قرار مى‏دهند. اوست آفریدگار صورتگر، براى او است نامهاى نیکوتر، آنچه در آسمانها و زمین است او را تسبیح مى‏گویند، و او است قدرتمند و حکیم‏».

شامل 12 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اسماء و صفات الهی مفهوم اسماء حسنی