رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اخلاق نبوی و سیاست 14 ص

اختصاصی از رزفایل اخلاق نبوی و سیاست 14 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

مقدمه:

در این مقاله به جلوهایی از اخلاق پیامبر در سیاست می پردازیم و چون سیاست بحث گسترده ای را می طلبد ما فقط سیاست آن حضرت را در جنگ، مورد بررسی قرار می دهیم و با اهداف رسول اکرم در جنگها،آگاهی ایشان با فنون وسیاست های جنگی آشنا می شویم.

معنی " سیره "

ابتدا لغت "سیره" را معنی بکنیم که تا این لغت را معنی نکنیم نمی‌توانیم سیره پیغمبر را تفسیر بکنیم. "سیره" در زبان عربی از ماده "سیر" است. "سیر" یعنی‌حرکت، رفتن، راه رفتن.

" سیره " یعنی نوع راه رفتن . سیره بر وزن فعلة است و فعله در زبان عربی دلالت می کند بر نوع . مثلا جلسه یعنی سبک و نوع نشستن ، و این نکته دقیقی است . سیر یعنی رفتن ، رفتار ، ولی سیره یعنی نوع و سبک رفتار .

آنچه مهم است شناختن سبک رفتار پیغمبر است . آنها که سیره نوشته اند رفتار پیغمبر را نوشته اند . این کتابهایی که ما به نام سیره داریم سیر است نه سیره . مثلا سیره حلبیه سیر است نه سیره ، اسمش سیره هست ولی واقعش سیر است . رفتار پیغمبر نوشته شده است نه سبک پیغمبر در رفتار ، نه اسلوب رفتار پیغمبر ، نه متد پیغمبر.

سبک شناسی

مسئله متد خیلی مهم است. مثلا در باب شعر، رودکی را می گوئیم شاعر، سنائی را هم می گوئیم شاعر، مولوی را هم می گوئیم شاعر، فردوسی را هم می گوئیم شاعر‌، صائب را هم می گوئیم شاعر، حافظ را هم می گوئیم شاعر. برای یک آدمی که وارد سبک شعر نباشد همه شعر است . می گوید شعر، شعر است دیگر، شعر که فرق نمی کند ولی یک آدم وارد می فهمد که شعر سبکهای مختلف دارد، شعر به سبک هندی داریم‌، شعر به سبک خراسان داریم، شعر مثلا به سبک عرفان داریم، و سبکهای دیگر در شعر شناسی آنچه مهم است سبک شناسی است که ملک الشعرای بهار کتابی در سبک شناسی نوشته است . حتی در نثر هم سبک شناسی هست و اختصاص به شعر ندارد. سبک شناسی غیر از شعر شناسی و غیر از شان هم شیعه هستند، خواجه نصیرالدین یک عالم است‌. ولی یک آدم وارد می‌داند که میان سبک و متد و روش این عالمها از زمین تا آسمان تفاوت است . یک عالم سبکش سبک استدلالی و قیاسی است یعنی در همه مسائل از منطق ارسطوئی پیروی می کند  اگر طب را در اختیار او قرار بدهی طب را می خواهد با منطق ارسطوئی به دست بیاورد ، اگر فقه را هم به او بدهی می خواهد با منطق ارسطوئی استدلال بکند، اگر ادبیات و نحو و صرف را هم در اختیارش قرار بدهی منطق ارسطوئی را در آن به کار می برد ، سبکش اینگونه است

یکی دیگر سبکش سبک تجربی است ، مثل بسیاری از علمای جدید . می گویند فرق سبک ابوریحان بیرونی و سبک بوعلی سینا این است که سبک بوعلی سینا منطقی ارسطوئی است ولی سبک ابوریحان بیرونی بیشتر حسی و تجربی بوده است ، با اینکه اینها معاصر هم و هر دو هم نابغه هستند . یک نفر سبکش عقلی است دیگری سبکش نقلی است‌. بعضی اصلا سبک عقلی هیچ ندارند ، در همه مسائل اعتمادشان فقط به منقولات است‌، غیر از منقولات دیگر به هیچ چیز اعتماد ندارند.

مثلا مرحوم مجلسی اگر طب هم بخواهد بنویسد می خواهد طبی بنویسد براساس منقولات ، و چون تکیه اش روی منقولات است خیلی اهمیت هم نمی دهد به صحیح و [ سقیمش ] یا لااقل در کتابهایش همه را جمع می‌کند .

اگر می‌خواهد در سعد و نحس ایام هم بنویسد باز به منقولات استناد می کند . یکی سبکش منقول است یکی سبکش معقول است ، یکی سبکش حسی است ، یکی سبکش استدلالی است، یکی سبکش مثلا به قول امروزیها دیالکتیکی است یعنی اشیاء را در جریان و حرکت می بیند، یکی سبکش استاتیک است یعنی اصلا حرکت را در نظام عالم دخالت نمی دهد . چندین سبک وجود دارد. حال می آییم در رفتارها . رفتارها نیز سبکهای مختلف دارد. سیره شناسی یعنی سبک شناسی. اولا یک کلیتی دارد: سلاطین عالم به طور کلی یک سبک و یک سیره و یک روش مخصوص به خود دارند با اختلافاتی که میان آنها هست.

 فلاسفه یک سبک مخصوص به خود دارند ، ریاضتکشها یک سبک مخصوص به خود دارند‌. پیغمبران به طور کلی یک سبک مخصوص به خود دارند و هر یک را که جدا در نظر بگیریم یک سبک مخصوص به خود دارد ؛

مثلا: پیغمبر اکرم یک سبک مخصوص به خود دارد. در اینجا یک نکته دیگر را باید عرض بکنم : این که عرض کردم در هنر سبکها مختلف است، در شعر سبکها مختلف است، در تفکر سبکها مختلف است، در عمل سبکها مختلف است این برای آدمهایی است که سبک داشته باشند.

اکثریت مردم اصلا سبک ندارند . خیلی افراد که شعرمی گویند اصلا سبک ندارند، سبک سرش نمی شود . خیلی از این هنرمندها ( شاید این کوبیستها اینطور باشند ) اساسا سبک سرشان نمی شود . خیلی از مردم در تفکرشان اصلا سبک و منطق ندارند‌، یک دفعه به نقل استناد می کند، یک دفعه به عقل استناد می کند، یک دفعه حسی می شود‌، یک دفعه عقلی می شود‌. اینها مادون منطقند‌. من به مادون منطق ها کار ندارم‌. در رفتار هم اکثریت قریب به اتفاق مردم سبک ندارند. به ما اگر بگویند سبکت را [ در رفتار ] بگو، سیره خودت را بیان کن، روشت را بیان کن، تو در حل مشکلات زندگی [ چه روشی داری؟ پاسخی نداریم ]. هر کسی برای خودش در زندگی هدف دارد، هدفش هر چه می خواهد باشد ، یکی هدفش عالی است ، یکی هدفش پست است، یکی هدفش خداست، یکی هدفش دنیاست . بالاخره انسانها هدف دارند . بعضی افراد برای هدف خودشان اصلا سبک ندارند، روش انتخاب نکرده اند، روش سرشان نمی شود، ولی قلیلی از مردم اینجورند و الا اکثریت مردم دون منطقند، دون سبکند ، دون روشند، به اصطلاح هرج و مرج [بر اعمالشان حکمفرماست و] همج رعاع [ هستند ]. سیره پیغمبر یعنی سبک پیغمبر‌، متودی که پیغمبر در عمل و در روش برای مقاصد خودش به کار می برد. بحث ما در مقاصد پیغمبر نیست .  مقاصد پیغمبر عجالتا برای ما محرز است . بحث ما در سبک پیغمبر است، در روشی که پیغمبر به کار می برد برای هدف و مقصد خودش . مثلا پیغمبر تبلیغ می کرد . روش تبلیغی پیغمبر چه روشی بود؟ سبک تبلیغی پیغمبر چه سبکی بود؟ پیغمبر در همان حال که مبلغ بود و اسلام را تبلیغ می کرد، یک رهبر سیاسی بود برای جامعه خودش از وقتی که آمد به مدینه، جامعه تشکیل داد، حکومت تشکیل داد،  خودش رهبر جامعه بود. سبک و متود رهبری و مدیریت پیغمبر در جامعه چه متودی بود؟ پیغمبر در همان حال قاضی بود و میان مردم قضاوت می کرد. سبک قضاوتش چه سبکی بود؟ پیغمبر مثل همه مردم دیگر زندگی خانوادگی داشت،  زنان متعدد داشت، فرزندان داشت. سبک پیغمبر در " زن داری " چگونه بود؟ سبک پیغمبر در معاشرت با اصحاب و یاران و به اصطلاح مریدها چگونه بود؟ پیغمبر دشمنان سرسختی داشت. سبک و روش پیغمبر در رفتار با دشمنان چه بود؟ و دهها سبک دیگر در قسمتهای مختلف دیگر که اینها باید روشن بشود.

سبکهای مختلف در رفتار

مثلا رهبرهای اجتماعی و سیاسی، بعضی اساسا سبکشان یعنی آنچه که بدان اعتماد دارند فقط زور است، یعنی جززوربه چیزدیگری ایمان و اعتماد ندارند منطقشان این است : یک گره شاخ ازدوذرع دم بهتر است.

یعنی غیر زور هر چه هست بریز دور، سیاستی که الان آمریکائیها در دنیا عمل می کنند که معتقدند مشکلات را فقط و فقط با زور می شود حل کرد، غیر زور را رها کن. بعضی دیگر در سیاست و در اداره امور بیش از هر چیزی به نیرنگ و فریب اعتماد دارند: سیاست انگلیس مابانه ، سیاست معاویه ای. آن اولی سیاست یزیدی بود. یزید و معاویه هر دو از نظر هدف یکی هستند، هر دو شقی و اشقی الاشقیاء هستند ولی متود یزید با متود معاویه فرق می کند. متود یزید الدرم بولدرم یعنی زور بود ولی متود معاویه بیش از هر چیز دیگر نیرنگ، فریب، نفاق، حقه بازی و مکاری بود. یک نفر دیگر ممکن است متودش بیشتر اخلاق به معنی واقعی باشد.

 نه تظاهر به اخلاق که باز می شود همان نیرنگ معاویه ای، صداقت، صفا و صمیمیت . تفاوت سیره علی ( ع ) و سیره معاویه در سیاست در همین بود. اکثر مردم زمان، سیاست معاویه را ترجیح می دادند، می گفتند، سیاست یعنی همین کاری که معاویه می کند. می آمدند به علی ( ع ) می گفتند: تو چرا همان متودی را که معاویه به کار می برد به کار نمی بری تا کارت پیش برود؟ تو به این فکر باش که کارت پیش برود، حالا هر چه شد، یک جا آدم باید پول قرض کند، از این بگیرد به آن بدهد، یک جا هم یک وعده ای می دهد، دروغ هم درآمد درآمد ، می تواند وعده بدهد بعد هم عمل نکند. بگذار کارت پیش برود، آن مهمتر است. تا جایی که برای بعضی توهم پیدا شد که شاید علی این راهها را بلد نیست، معاویه زیرک و زرنگ است، علی این زرنگیها را ندارد، که فرمود: و الله ما معاویه بادهی منی چرا اشتباه می کنید؟ ! به خدا قسم که معاویه از من داهیه تر و زیرکتر نیست . شما خیال می کنید من که غذر به کار نمی برم راهش را بلد نیستم؟! و لکنه یغدر و یفجر او عذر و نیرنگ به کار می برد و فسق و فجور می کند. و لولا کراهیة الغدر لکنت من ادهی الناس. اگر نبود که خدای متعال دوست نمی دارد  غداری را، آنوقت می دیدید من به آن معنایی که شما اسمش را گذاشته اید دهاء و معاویه را داهیه می خوانید [ داهیه هستم یا نه؟ ] آنوقت می دیدید که داهیه کیست، من داهیه هستم یا معاویه؟

الا وان‌کل غدرش فجرش و‌کل فجرش کفرش‌و‌لکل‌غادر‌لواء یعرف به یوم القیامة‌ من چگونه در سیاست نیرنگ به کار ببرم در صورتی که می دانم عذر و نیرنگ و فریب، فسق و فجور است،

 و این فسق و فجورها در حد کفر است و در قیامت هر داری با پرچمی محشور می گردد! ابدا من غدر به کار نمی برم. اینها را می گویند سبک: سبکی که به زور اعتماد می کند، سبکی که به نیرنگ اعتماد می کند، سبکی که به تماوت اعتماد می کند، یعنی خود را به موش مردگی زدن، خود را به بی خبری زدن . یک سیاستمداری بود پیرمرد، در چند سال پیش مرد، معروف بود به این قضیه، حالا نمی دانم واقعا ساده بوده یا نه؟

 ولی عده ای می گویند خودش را به سادگی می زد. نخست وزیر بود. یکی از ملاهای خیلی بزرگ را گرفته بودند، بعد رفته بودند سراغش که آقا چرا او را گرفتند؟ گفته بود کار دست کیست؟ حالا نخست وزیر مملکت است،  می گوید کار دست کیست؟ به کی من مراجعه کنم؟ خوب او هم سبکی انتخاب کرده بود که خودش را بزند به حماقت و نفهمی و نادانی، و از همین راه هم به اصطلاح خرش را از پل بگذارند . هدف این است که خرش از پل بگذرد ولو اینکه مردم بگویند او احمق است. این هم یک سبکی است : سبک تماوت ، یعنی خود را به مردگی زدن، خود را به حماقت زدن، خود را به بی خبری زدن، وعده ای با این سبک کار خودشان را پیش می برند.

بعضی سبکشان در کارها دفع الوقت کردن است، واقعا به دفع الوقت اعتماد دارند. بعضی سبکشان بیشتر دوراندیشی است. بعضی در سبک خودشان قاطع و برنده هستند. بعضی در سبکشان قاطع و برنده نیستند. بعضی در سبک خودشان فردی هستند یعنی تنها تصمیم می گیرند. بعضی اساسا حاضر نیستند تنها تصمیم بگیرند، آنجا هم که کاملا مطلب برایش روشن است باز تنها تصمیم نمی گیرد، و این مخصوصا در سیره پیغمبر اکرم عجیب است : در مقام نبوت، در مقامی که اصحاب آنچنان به او ایمان دارند که می گویند :

اگر تو فرمان بدهی خود را به دریا بریزیم به دریا می ریزیم، در عین حال نمی خواهد سبکش انفرادی باشد و در مسائل تنها تصمیم بگیرد ، برای اینکه اقل ضررش این است که به اصحاب خودش شخصیت نداده، یعنی گویی شما اساسا فکر ندارید، شما که فهم و شعور ندارید، شما ابزارید، من باید فقط دستور بدهم و شما عمل کنید. آنوقت لازمه اش این است که فردا هر کس دیگر هم رهبر بشود همین جور عمل بکند و بگوید: لازمه رهبر این است که رهبر فکر و نظر بدهد و غیر رهبر هر که هست فقط باید ابزارهای بلا اراده ای باشند و عمل بکنند

ولی پیغمبر در مقام نبوت چنین کاری را نمی کند. شورا تشکیل می دهد، که اصحاب چه بکنیم؟ "بدر" پیش می آید شورا تشکیل می دهد، "احد" پیش می آید شورا تشکیل می دهد: اینها آمده اند نزدیک مدینه، چه مصلحت می دانیم؟ از مدینه خارج بشویم و در بیرون مدینه با آنها بجنگیم یا در همین مدینه باشیم و وضع خودمان را در داخل مستحکم بکنیم، اینها مدتی ما را محاصره می کنند، اگر موفق نشدند شکست خورده بر می گردند . بسیاری از سالخوردگان و تجربه کارها تشخیصشان این بود که مصلحت این است که در مدینه بمانیم . جوانها که بیشتر به اصطلاح حالت غروری دارند و به جوانیشان بر می خورد گفتند : ما در مدینه بمانیم و بیایند ما را محاصره کنند؟ ! ما تن به چنین کاری نمی دهیم، می رویم بیرون هر جور هست می جنگیم . تاریخ می نویسد خود پیغمبر اکرم مصلحت نمی دید که از مدینه خارج بشوند، می گفت اگر در مدینه باشیم موفقیتمان بیشتر است، یعنی نظرش با آن سالخوردگان و تجربه کارها موافق بود، ولی دید اکثریت اصحابش که همان جوانها بودند گفتند: نه یا رسول الله ما از مدینه می زنیم بیرون، می رویم. در دامنه احد همان جا با آنها می جنگیم. جلسه تمام شد . یک وقت دیدند پیغمبر اسلحه پوشیده بیرون آمد و فرمود : برویم بیرون .

همانهایی که این نظر را داده بودند آمدند گفتند: یا رسول الله چون شما از ما نظر خواستید ما اینجور نظر دادیم ، ولی در عین حال ما تابع شما هستیم، اگر شما مصلحت نمی دانید . ما بر خلاف نظر خودمان می مانیم در مدینه. فرمود : پیغمبر همینقدر که اسلحه پوشید و بیرون آمد دیگر صحیح نیست اسلحه اش را کنار بگذارد . حالا که بنا شد برویم بیرون، می رویم بیرون. غرض این جهت است که اینها


دانلود با لینک مستقیم


اخلاق نبوی و سیاست 14 ص

تحقیق و بررسی در مورد نقش قائم مقام فراهانی در سیاست داخلی و خارجی در عصر قاجاریه

اختصاصی از رزفایل تحقیق و بررسی در مورد نقش قائم مقام فراهانی در سیاست داخلی و خارجی در عصر قاجاریه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 13

 

مقدمه :

نسل جوان، نوجو و آرمان گراست و در مراحل متفاوت زندگی، نمونه هایی می طلبد تا با استفاده از راه و رسم آنان در فراز و نشیب زندگی استوارتر گام بردارند.

هدف از تهیه این مجموعه، که زندگی نامه مشاهیر و شخصیت قائم مقام فراهانی را شامل می شود؛ آشنا شدن نسل نوجوان و جوان با زندگی این ستاره ی درخشان عصر قاجاریه است.

چهره ای که در آن روزگار عطر و بوی خاص خود را داشته است و با عطر و بوی خود فضای ایران را پرکرده و در پربارکردن فرهنگ و تمدن این مرز و بوم نقش بسزا داشته است.

امید است با ارائه این مجموعه توانسته باشیم، همچون قطره های باران، روح تشنه نسل نوجوان و جوان امروزی را سیراب کنم و با بهره گیری از شعله شمع وجود این بزرگان آنان را به دنیای امید و روشنی رهنمود سازیم.

اما آنچه در این مجموعه می خوانیم شامل برخی از شجاعت ها و مردانگی های قائم مقام فراهانی در ارتباط با اداره امورکشوری و سیاست او با برقراری رابطه خوب و مفید با کشورهای دیگر، جهت آبادانی کشور عزیزمان ایران است.

کلید واژه ها :

سعایت- سیدالوزراء- سیاست داخلی و خارجی- قائم مقام فراهانی- نسل جوان- نوجو آرمان گرا.

نگاهی کوتاه به زندگی قائم مقام :

نامش ابوالقاسم و معروف به قائم مقام فراهانی بود. در فراهان فراهان به دنیا آمد. پدرش میرزا عیسی وزیرعباس میرزا نائب السلطنه بود. به اذغان دوست و دشمن او دارای کمالات بسیار بود. ادیب، نویسنده، شاعر، سیاستمدار، پارسا و پاکدامن بود.

در سال 1237 ه . ق . میرزای بزرگ از دنیا رفت و تمامی القاب و عناوین و پست های وی به فرزندش میرزا ابوالقاسم قائم مقام رسید. کسانی که به لیاقت ذاتی او حسادت می کردند، از سعایت و دشمنی نسبت به او خودداری نکردند، تا آنجا که عباس میرزا را تحت تأثیر قرار دادند و او ضمن گزارش های خود از شاه، درخواست کرد که او را معزول کند و شاه او را در سال 1239 ( ه . ق ) معزول کرد. دو سال بعد به دنبال نابسامانی اوضاع آذربایجان، شاه مجددا او را به وزارت نائب السلطنه منصوب کرد. هرچند در همین سال، تحت تأثیر پیروزی بر عثمانی و تحریک شاهزادگان و اُقراء داخلی شاه تصمیم گرفت دوباره به روسیه حمله کند. لذا به آذربایجان سفر کرد. در جلسه ی مشاوره تنها مخالف جنگ، قائم مقام بود و به همین جهت دشمنان او را متهم به درستی با روسیه کردند و شاه او را معزول کرد و به مشهد تبعید نمود.

جنگ بین ایران و روس ها آغاز شد. این دوره ی دوم جنگ با روس ها بود. جنگی که موجب معاده ننگین ترکمانچای شد و اگر درایت قائم مقام نبود شاید تبریز هم از ایران جدا می شد.

در سال 1243 ( ه . ق ) روسیه به تبریز رسید، فتحعلی شاه، فرخ خان پیش خدمت خود را به مشهد فرستاد و پس از عذرخواهی او را به تهران طلبید و برای عقد صلح با دولت روسیه به تبریز فرستاد. عهدنامه ترکمانچای به خط قائم مقام نوشته شد.

در سال 1249 ( ه .ق ) نائب السلطنه عباس میرزا درمشهد درگذشت. او قبل از مرگ درکنار حرم امام رضا (ع) از میرزا و قائم مقام خواست که یکدیگر را یاد می کنند از قائم مقام خواست که میرزا را برتخت پادشاهی بنشاند و یکسال بعد که فتحعلی شاه از دنیا رفت با کمک قائم مقام، محمد میرزا برتخت پادشاهی نشست و قائم مقام صدر اعظم وی شد.

یکسال بعد با توطئه و دسیسه انگلیسی ها و سعایت شاهزادگان، در 25 صفر سال 1251 ( ه . ق ) مطابق 20 ژوئن 1835 ( م ) قائم مقام به دستور محمد شاه دستگیر شد و در آخرین روز ماه صفر او را خفه کردند و روحش به دیار باقی شتافت، جسد او را بدون غسل وکفن در شاه عبدالعظیم به خاک سپردند.

قائم مقام فراهانی از ادبا و شاعران بزرگ دوره قاجاریه نیز بود که در نظم و نثر مهارت فوق العاده داشته و در شعر ثنایی تخلص می کرد. « منشأت قائم مقام » و مثنوی « جلایرنامه » از آثار اوست.

برخی از خصوصیات قائم مقام :

1 . قائم مقام علاوه برکفایت وکاردانی کشورداری، فردی بسیار فاضل بود.

2 . او در نثر فارسی موجد سبکی تازه شد که در روانی و شیرینی کلام بی نظیر بود.

3 . کسانی که در زیردست قائم مقام کار می کردند، همه افرادی فاضل و منشی بودند.

4 . قائم مقام در تحکیم اساس سلطنت محمدشاه صادقانه کوشید وکفایت و لیاقت قابل توجهی از خود نشان داد و چون شاه او را بزرگترین عامل موفقیت خوبش می دانست و مکرر حسن اعتقاد پدر خود عباس میرزا را نسبت به قائم مقام دیده و شنیده بود و او را به صدارت برگزید.

5 . قائم مقام طبعا مردی مستبد به رأی و تاحدی خودخواه بود. او به زودی زمام کلیه امورکشور را در دست گرفت

6 . قائم مقام علاوه بر اختیارداری درکلیه امورکشوری و لشگری، در امور خصوصی شاه و حرم خانه و بسیاری از خصوصیات زندگی وی دخالت می کرد.

7 . او شخصا امور لشگری و کشوری را برعهده داشت و بدون مراجعه به شخص شاه تصمیم می گرفت.

8 . او به واسطه سوء ظنی که به غالب دربایان داشت هیچ یک را درکارهای مملکتی خود شریک نمی کرد.

9 . سرود و شعار قائم مقام آزادی بود، اما خود آزادی نیست . لذت شکوفه ی هوس ها و خواهش های شماست، اما میوه نمی دهد. لذت ژرفایی است که بلندا را می جوید، اما ژرفا و بلندا نیست.

زندگی قائم مقام و ارتباط آن با سیاست خارجی کشور:

قائم مقام فراهانی به تبریز رفت و نزد پدرش که وزیر آذربایجان بود، رفت. او در دفتر عباس میرزا به نویسندگی اشتغال ورزید و در سفرهای جنگی با او همراه شد و پس از آنکه پدرش انزوایی گزید، پیش کاری شاهزاده را به عهده گرفت. نظم و نظامی را که پدرش میرزا بزرگ آغاز کرده بود؛ تعقیب کرد و با کمک مستشاران فرانسوی و انگلیسی سپاهیان ایران را منظم کرد و در بسیاری از جنگ های ایران و روس شرکت کرد.

در سال 1237 هجری قمری پدرش میرزا بزرگ قائم درگذشت و بین دو پسرش میرزا ابوالقاسم و میرزا موسی، بر سرجانشینی پدر نزا درگرفت. حاج میرزا آقاسی به حمایت میرزا موسی برخاست، ولی اقدامات او به نتیجه نرسید و سرانجام میرزا ابوالقاسم به دستور فتحعلی شاه به جانشینی پدر با تمام امتیازات او نائل آمد. ولقب « سیدالوزراء » و « قائم مقام » یافت و به وزارت نایب السلطنه ولیعهد ایران رسید و از همین زمان بود که اختلاف حاج میرزا آقاسی و قائم مقام بوجود آمد.

قائم مقام که ذاتا مردی بینا و مغرور بود با بعضی از کارهای ولیعهد مخالفت می کرد، پس از یکسال وزارت در اثر تفقین بدخواهان به اتهام دوستی با روس ها از کار برکنار شد.

او پس از 3 سال معزولی و خانه نشینی، در سال 1241 ( ه . ق ) دوباره به پیش کاری آذربایجان و وزارت نایب السلطنه منصوب شد.

در سال 1242 ( ه . ق ) فتحعلی شاه به آذربایجان رفت و به مجلسی از رجال و اعیان و روحانین و سرداران و سران ایالات و عشایر ترتیب داد ، تا درباه صلح یا ادامه جنگ با روس ها، به مشورت بپردازند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد نقش قائم مقام فراهانی در سیاست داخلی و خارجی در عصر قاجاریه

تحقیق و بررسی در مورد سیاست آمریکا در خلیج فارس

اختصاصی از رزفایل تحقیق و بررسی در مورد سیاست آمریکا در خلیج فارس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

سیاست ایالا‌ت متحده در خلیج فارس

حسین عسکری استاد روابط و تجارت بین‌الملل و صاحب کرسی ایران در دانشگاه جورج واشنگتن است. این کرسی در سال 1974 توسط دولت وقت ایران در این دانشگاه تاسیس شد. ‌ دکتر عسکری که دکترای خود را در رشته اقتصاد از انستیتوی فناوری ماساچوست یا ‌MIT گرفته علا‌وه بر حضور در هیات اجرایی صندوق بین‌المللی پول به عنوان مشاور ویژه وزیر دارایی عربستان و مدیر تیم بین‌‌المللی کارشناسان انرژی ترسیم‌کننده طرح انرژی بلندمدت دولت سعودی نیز فعالیت کرده است.

وی دربازه زمانی 92-1990 به عنوان میانجی به بهبود روابط میان ایران؛ عربستان سعودی و کویت کمک کرد. ‌او علا‌وه بر تالیف آثاری چون <صادرکنندگان خاورمیانه: چه بر سر توسعه اقتصادی آمد؟>، <تحریم‌‌های اقتصادی، بررسی فلسفه و کارآیی آنها>، <بررسی موضوعی تحریم‌های اقتصادی ایالا‌ت متحده: تجربه ایران، کوبا و چین>، <توسعه اقتصادی در کشورهای حاشیه خلیج فارس: نعمت و نفرین نفت>، <بدهی جهان سوم و نوآوری مالی>، <عربستان سعودی: نفت و جست‌وجوی توسعه اقتصادی> با حضور در برنامه‌های تحلیلی شبکه‌های بی‌بی‌سی، ان‌بی‌سی، سی‌ان‌ان، بلومبرگ و الجزیره و نیز نگارش مقالا‌ت تحلیلی متعدد در نیویورک‌تایمز، واشنگتن‌پست، اینترنشنال هرالد تریبیون، یواس نیوزاند ورلد، ریپورت و نشنال اینترنت در زمره معتبرترین تحلیلگران مسائل منطقه‌ای به شمار می‌رود. ‌ دکتر عسکری در مطلب حاضر تلاش کرده است تا به روند سیاست‌های آمریکا در خلیج‌فارس که مبتنی بر دستیابی این کشور به نفت منطقه است، پرداخته و آن را در سیاست‌های آینده آمریکا بررسی کند.

اصلی‌ترین منافع آمریکا در خلیج فارس منافع اقتصادی بوده و خواهد بود، چراکه از این طریق می‌تواند بر منابع انرژی منطقه کنترل و دسترسی بهتری داشته باشد و به تبع آن بازار پرسودی را برای صادرات این کشور تضمین خواهد کرد. بنا بر اظهارات بوش در انتخابات میان دوره‌ای 2006 نیروهای آمریکایی به دلا‌یلی مرتبط با نفت، همچنان در عراق مستقر خواهند بود. به توجه به تاریخچه آنچه که مشوق مداخله و فعالیت نظامی ایالا‌ت متحده در خلیج فارس و همچنین تقابل مربوط به انرژی و ژئوپولیتیکی آمریکا با چین شد، احتمال دارد چنین انگیزه‌ای بر سیاست رئیس‌جمهور آینده آمریکا در منطقه حاکم شود. ‌

در پی نفت

نفت آرمان آمریکا در بخش عظیمی از سال‌های قرن بیستم بوده و اکثر مداخلا‌ت غرب در منطقه خلیج فارس به همین عامل معطوف بوده است. از اوایل قرن گذشته بریتانیا برای بدست‌آوردن نفت ایران شاهان ایرانی را آلت ‌دست خود قرار داده بود. آنچنان که تا پایان جنگ جهانی دوم درآمد بریتانیا از نفت ایران بر درآمد خود ایرانی‌ها از نفت پیشی گرفت. در 14 فوریه 1945 روزولت، رئیس‌جمهور وقت، برای تثبیت دست‌یابی ایالا‌ت‌متحده به نفت عربستان سعودی عبدالعزیز، پادشاه این کشور، را بر عرشه ناو ‌USS Quincy در ساحل مصر ملا‌قات کرد. در سال 1953 ایالا‌ت متحده و بریتانیابرای حفظ منافع نفتی بریتانیا و گشودن دری برای شرکت‌های آمریکایی در ایران، دولت منتخب محمد مصدق که منطبق بر قانون اساسی این کشور بود را ساقط کرد. واشنگتن برای تضمین دست‌یلبی ایالا‌ت متحده به نفت خلیج فارس از شاه حمایت کرد.انقلا‌ب اسلا‌می مبارزه‌ای برای استقلا‌ل ایران از کنترل بیگانه بر نفت و امور داخلی این کشور بود.

پس از انقلا‌ب اسلا‌می، ایلا‌ت متحده صدام حسین را حمایت کرد، چرا که به نظر می‌رسید که صدام فرصتی برای براندازی حکومت مخالف ایران مهیا می‌کند. اسناد سنای آمریکا نشان می‌دهد هنگامی که روند جنگ علیه عراق پیش رفت، ایالا‌ت متحده و اروپا سلا‌ح شیمیایی و اطلا‌عات مربوط به میدان جنگ را در اختیار صدام قرار ‌دادند که حاصل آن کشته و زخمی شدن حدود یک میلیون ایرانی بود.2 سال پس از پایان این جنگ صدام حسین به کویت حمله کرد و به تهدیدی برای عربستان سعودی و منابع نفتی این کشور مبدل شد. او دیگر برای ایالا‌ت متحده سودی نداشت و در واقع تهدیدی برای منافع آمریکا شده بود، ایالا‌ت متحده نیروهای عظیمی را در خلیج فارس گرد ‌آورد و صدام را از کویت بیرون راند. تمام نشانه‌ها حاکی از تلا‌ش آمریکا برای پیگیری منافع نفتی به عنوان محرک این سیاست‌ها است.

از زمان جنگ جهانی دوم، ایالا‌ت متحده از حاکمان خودکامه عرب در خلیج فارس حمایت کرده است تا بدین ترتیب دست‌یابی به نفت، قراردادهای پرسود تسلیحاتی و خدمات مهندسی را تضمین کند. ترویج دموکراسی و نهادهای دموکراتیک هدفی موقتی- ولی هرگز پیگیری نشده- بوده است. در واقع خلا‌ف آن مدنظر بوده است: حمایت ایالا‌ت متحده از حاکمان خودکامه‌مانع از تغییر رژیم و بنابراین ظهور حکومت دموکراتیک شده است. ‌

بوش به حمایت از دیکتاتورها از قبیل آل‌سعود در عربستان سعودی ادامه می‌دهد، این در حالی است که از تعهد خود به دموکراسی و حقوق بشر سخن می‌گوید-سیاستی که القاعده از آن به عنوان اهرمی برای جذب نیرو بهره برده است. تنها نگاهی سطحی به عربستان سعودی نشان می‌دهد که این کشور همه چیز دارد غیر از دموکراسی: قانون اساسی ندارد، تا همین اواخر انتخابات نداشت و اکنون تنها برای بخشی از شورای شهر انتخابات برگزار می‌شود، تمام کلیساها و کنیسه‌ها ممنوع شده اند، زنان از حقوق کمی برخوردارند، از آزادی بیان حمایت نمی‌شود، و حاکمان آزادانه از کشور سود می‌برند . با این حال ایالا‌ت متحده از چنین حاکمانی که روی ذخایر بزرگ نفتی نشسته‌اند حمایت می‌کند و براحتی آنها را میانه‌رو می‌خواند.

شهروندان عرب ایالا‌ت متحده را به خاطر حاکمان خودکامه‌شان و نبود آزادی مقصر می‌دانند. حمایت تاریخی آمریکا از رژیم‌های غیر منتخب عامل اصلی ضد آمریکایی‌گری و تروریسم در دنیا بوده و خواهد بود-عامل زایش و تقویت امثال اسامه بن لا‌دن و ایمن الظواهری تاریخ نشان داده نیاز و طمع آمریکا به نفت و بازارهای صادرات بر دموکراسی مقدم بوده است که تقابل آمریکا با رهبران منتخب اما مخالف واشنگتن کاو موید آن است.

جنگ عراق و مقاصد ایالا‌ت متحده

واقیت‌های مربوط به انرژی و تاریخی نشان می‌دهند که ایالا‌ت متحده در سال 2003 با هدف دست‌یابی به نفت و برای تضمین قراردادهای خدمات نفتی، فروش تسلیحات و مهندسی به عراق حمله کرد.تخمین زده شده است که حدود70 درصد از ذخایر اثبات شده نفتی جهان و حدود 60 درصد از مجموع ذخایر نفت و


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد سیاست آمریکا در خلیج فارس

دانلود تحقیق سیدحسن مدرس روحانی شیعه سیاست مدار مجلس شورای ملی ایران

اختصاصی از رزفایل دانلود تحقیق سیدحسن مدرس روحانی شیعه سیاست مدار مجلس شورای ملی ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 31

 

سیدحسن مدرس روحانی شیعه سیاست مدار مجلس شورای ملی ایران.

زندگی

سیدحسن مدرس در سال ۱۳۸۷ (قمری) در سرابه اردستان به دنیا آمد.[۱] او تحصیل خود را در علوم اسلامی در اصفهان، سامرا و نجف ادامه داد. در نجف نزد مراجعی چون میرازی شیرازی ،آخوند خراسانی و سید محمدکاظم یزدی به تحصیل پرداخت. وی تحصیلات حوزوی اش را تا درجه اجتهاد ادامه داد؛ آنگاه به اصفهان بازگشت و مشغول تدریس فقه و اصول شد.[۲]

 شهید سیدحسن مدرس بر حسب اسناد تاریخى و نسب نامه اى که حضرت آیه الله العظمى مرعشى نجفى (ره ) تنظیم کرده از سادات طباطبایى زواره است که نسبش پس از سى و یک پشت به حضرت امام حسن مجتبى علیه السلام مى رسد.

تسلط وى به هنگام تدریس در حدى بود که به ((مدرس )) مشهور گشت.مدرس اولین کسى بود که تدریس نهج البلاغه را در حوزه هاى علمیه رسمى کرد و نخستین مجتهدى بود که این کتاب را جزو متون درسى طلاب قرار داد.

سالشمار زندگی آیت الله مدرس:

1249- تولد در سرابه اردستان.

1255- عزیمت به قمشه برای شروع تحصیلات در سن 6 سالگی و تحصیل نزد پدر بزرگش سید عبدالباقی.

1263- فوت اولین استادش سید عبدالباقی.- رفتن به مدرسه علمیه ی حاج عبدالحمید و همچنین آموزش مقدمات عربی نزد پدر تا سال 1265 .

1265- عزیمت به اصفهان برای ادامه تحصیل و اقامت 13 ساله در اصفهان.

1271- ازدواج با دختر یکی از ساکنان دهکده اسفه در سن 22 سالگی.

1273- از دست دادن پدر در سن 24 سالگی.

1278-  مهاجرت از اصفهان و عزیمت به نجف اشرف و اقامت در مدرسه صدر.- تحصیل علم از محضر درس آخوند خراسانی و سید کاظم طباطبایی یزدی بمدت 7 سال.1285- نایل شدن به درجه اجتهاد در سن 37 سالگی.- بازگشت به اصفهان در سن 45 سالگی.- شروع به تدریس در مدرسه جده کوچک ( صبحها ) و تدریس درمدرسه جده بزرگ ( عصرها ).

1287- مخالفت با ظلمهای حاکم منصوب از طرف انجمن ولایتی ( صمصام السلطنه ) برمردم اصفهان برای اخذ خراج و هزینه های قشون.- تبعید از اصفهان به دستور صمصام السلطنه و اعتراض شدید علما و مردم اصفهان و بازگشت به اصفهان.- دفع سوء قصد ترتیب داده شده ازطرف صمصام السلطنه با زیرکی و شجاعت خاص.

1289- ورود به مجلس اول بعنوان مجتهد طراز اول برای نظارت بر مصوبات مجلس در 9 دیماه.

1290- مخالفت با اولتیماتوم ننگین دولت روس مبنی بر اخراج مستر شوستر انگلیسی.

1293- آغاز جنگ جهانی اول.

1295- تشکیل کمیته دفاع ملی برای مقابله با تجاوزات روس و انگلیس به ایران.- انتخاب در گروه 4 نفره برای اداره امور مردم.

1296- مهاجرت به استامبول بهمراه مهاجران در پی تعقیب اشغالگران روس.- تشکیل دولت در تبعید به ریاست نظام السلطنه.- قبول سمت وزیر عدلیه و اوقاف دولت در تبعید.- تدریس در مدرسه ایرانیان شهر استانبول.

1297- بازگشت به ایران در پی اتمام جنگ.- شروع به تدریس در مدرسه دینی سپهسالار.

1298- مخالفت با قرارداد 1919 انگلیسی ها ( پیشنهادی وثوق الدوله ).- موفقیت در همراه نمودن مجلس در رد قرارداد 1919 و برکناری وثوق الدوله.

1299- وقوع کودتای رضاخانی در سوم اسفند ماه با همکاری سید ضیاء الدین طباطبایی.- دستگیری آزادیخواهان از جمله مدرس.- تبعید به قزوین و زندانی شدن در آنجا.- آزادی از زندان پس از 3 ماه در پی عزل سید ضیاء الدین طباطبایی.

1300- حضور در انتخابات دوره چهارم مجلس و انتخاب از طرف مردم تهران.- انتصاب بعنوان نایب رئیس مجلس در انتخابات داخلی مجلس.- مخالفت و نهایتا عدم تصویب اعتبارنامه نمایندگان موافق با قرارداد 1919 .

1301- ایراد سخنرانی علیه رضاخان و یادآوری قدرت مجلس در عزل شاه و رضاخان به نمایندگان در مهرماه.

1302- استیضاح دولت مستوفی الممالک بدلیل عدم قاطعیت کافی در اداره امور مملکت و وجود رضاخان در پست وزارت جنگ.- انتخاب توسط مردم تهران بعنوان نماینده مجلس پنجم در اواخر سال.- مخالفت در مجلس با طرح اعلام حکومت جمهوری از طرف هواداران رضاخان.- قهر و عزیمت رضاخان به بومهن و تهدید هواداران به کودتا در صورت عدم بازگرداندن رضاخان به تهران.- سیلی خوردن از یکی از نمایندگان طرفدار رضاخان در مجلس.- برپایی تظاهرات مردمی و تعطیلی بازار در حمایت از وی.

1303- برپایی تظاهرات مردمی در اطراف مجلس و در مخالفت با تشکیل حکومت جمهوری.- عقب نشینی رضاخان از طرح جمهوری طی اعلامیه رسمی در فروردین ماه.- پیشنهاد به مجلس برای انجام استیضاح رضاخان بدلیل سوء مدیریت در سیاست داخلی و خارجی، قیام برضد قانون اساسی و حکومت مشروطه در مرداد ماه.

1304- پذیرفتن تولیت مدرسه سپهسالار ( شهید مطهری کنونی ) در 27 تیرماه.- ایراد سخنرانی پرشور در مجلس چهارم و تهدید حکومت وهابیون عربستان به مبارزه و دفاع در صورت حمله به اماکن متبرکه و مراکز دینی عراق.- پیشنهاد تاسیس دارالترجمه به وزارت معارفه برای ترجمه کتب و متون علمی که به زبان خارجی نگاشته شده اند برای استفاده عامه ی علاقه مندان.- مخالفت با تصویب ماده واحده ای که بر اساس آن اختیارات اداره حکومت را از احمد شاه خلع و به رضاخان اعطاء نمود.

1305- انتخاب مجدد بعنوان نماینده مردم تهران در مجلس ششم.- انتصاب بعنوان رئیس سنی مجلس ششم.- ترور و سوء قصد در هفتم آبانماه که در پی آن 2 ماه بستری گشت.- در دیماه حضور مجدد در مجلس.

1306- اعلام حمایت و همدردی با علمایی که در اعتراض به اعمال و رفتار رضاخان به قم مهاجرت نموده بودند.

1307- اتمام دوره ششم مجلس در 22 مرداد و آغاز دوره هفتم.- در پی اعمال نفوذ رضاخان عدم توفیق در راهیابی به مجلس هفتم ( عدم کسب حتی یک رای ).- اعلام اعتراض به شمارش آراء و تمسخر مسئولین مربوطه با بیان اینکه حداقل یک رای خودم را شمارش می کردید.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق سیدحسن مدرس روحانی شیعه سیاست مدار مجلس شورای ملی ایران

مقاله سیاست های پولی و مالی دولت و هزینه های تحمیلی بر مردم 7

اختصاصی از رزفایل مقاله سیاست های پولی و مالی دولت و هزینه های تحمیلی بر مردم 7 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

سیاست های پولی و مالی دولت و هزینه های تحمیلی بر مردم

 

اگر مبنای ارزیابی خط و شدت فقر در ایران را با توجه به درآمدهای کشور بومی کرده و از فقر مطلق و فقر نسبی و دیگر شاخص های فقر (که از زوایایی متفاوتی به این موضوع می پردازد) بهره بگیریم، آن گاه تحقق اهدافی چون کاهش و به نصف رسانیدن جمعیت زیر خط فقر و بهبود توزیع درآمدها با توجه به سیاست های جاری به چالشی اساسی بدل خواهد شد.

سیاست های پولی

نبود رشد اقتصادی مناسب و مستمر نقشی اساسی در تداوم فقر دارد. رشد اقتصادی بالاتر منابع افزون تری در اختیار جامعه قرار می دهد تا در اشغال، تولید و توسعه اجتماعی و محو فقر و محرومیت هزینه کند. از سوی دیگر فقر و تورم رابطه یی تنگاتنگ با یکدیگر داشته و بر رشد اقتصادی تاثیرگذار هستند، در طی سه دهه اخیر تورم بر سطح دستمزدها تاثیری مخرب داشته و فقر و نابرابری را تشدید کرده است، این تورم مزمن که سالیان متوالی دو رقمی بودن را تجربه کرده است به دنبال خود رکود و کاهش رشد تولید را نیز به ارمغان آورده است. فروش سرمایه به صورت نفت خام و کسب درآمدهای دلاری و تبدیل بخشی از آن به ریال و تزریق آن به بازار در کنار کسری بودجه و به تبع آن چاپ و نشر اسکناس و رشد نقدینگی منجر به ایجاد زمینه های تورم شده این شرایط موجب تداوم و گسترش چرخه فقر شده است. به گزارش خبرگزاری فارس (19/7/1385) حجم برداشت دولت از حساب ارزی در سال 1385 به 24 میلیارد دلار می رسد و همین منبع به نقل از صندوق بین المللی پول از رشد نقدینگی ایران به میزان 41 درصد تا پایان سال 2006 میلادی خبر داد و این در حالی است که به دنبال برخی از تصمیم گیری های شتاب زده از روزهای آغازین سال1385 (تعیین دستمزد ها) شاهد گسترش موج بیکاری و رکود بنگاه ها هستیم و از سوی دیگر کاهش تقاضا (به دلیل کاهش قدرت خرید) برخی از واحد ها را به ورطه ورشکستگی سوق داده است. به عبارتی در برابر پول جدیدی که خلق شده (تبدیل دلارهای نفتی به ریال و چاپ بی رویه اسکناس و رشد نقدینگی) کالا یا خدمات جدیدی به بازار عرضه نشده و این موضوع کاهش ارزش پول ملی و قدرت خرید مردم را به ارمغان آورده که به شدت بر فقیرتر شدن گروه ها و دهک های اجتماعی و اقتصادی موثر است. برداشت عجولانه و بدون منطق از حساب ذخیره ارزی و رشد بی رویه نقدینگی قدرت خرید مردم ایران را روز به روز کاهش می دهد.

سیاست های مالی

درآمدها و هزینه های دولت به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر روند کاهش یا افزایش فقر تاثیر می گذارد. از مهمترین سیاست های مالی دولت ها برای اثرگذاری بر «قدرت خرید» اقشار فقیر را می توان «یارانه» دانست. در ایران هر ساله ارقام درشتی از بودجه سنواتی به یارانه ها اختصاص می یابد اما یارانه ها در ایران اثری معکوس بر فقر دارند و به عبارتی هر چه این یارانه ها بیشتر می شود شکاف فقر نیز گسترده تر می نماید. روغن، قند و شکر از جمله کالاهایی هستند که به آن یارانه تعلق می گیرد. سرانه مصرف روغن و قند و شکر بالاتر از سرانه بهداشتی این اقلام در جهان است و افزایش تصاعدی بیماران قلبی و عروقی حاصل تزریق یارانه به این کالاها است. بنزین نیز یارانه کلانی را به خود اختصاص می دهد و در عین حال شاهد فقر سلامت و بهداشت شهروندان ایرانی ساکن در شهرهای بزرگ هستیم. در ایران به تولید نیز یارانه تعلق می گیرد صنایع یارانه های مختلفی از انرژی ارزان قیمت تا برخی مواد اولیه و تسهیلات مالی دریافت می کنند و در حالی که محصولات برخی صنایع (مانند خودروسازان)ثروت ها را می بلعد و محیط زیست و حیات انسان را می رباید. به تولید برخی از محصولات کشاورزی مانند چای نیز یارانه پرداخت می شود اما این یارانه اثری معکوس دارد و ما شاهد نزول کیفی محصول بدون مشتری ایرانی و از بین رفتن باغات چای و اشتغال هستیم. بی تردید کلیدی ترین عنصر در توسعه نیافتن ایران، تزریق درآمد حاصل از فروش سرمایه های ملی تحت عنوان یارانه در تولید و مصرف جامعه است. سیاست های اقتصادی ایران بر مبنای قیمت جهانی نفت خام و نوسانات آن شکل می گیرد و با توجه به این موضوع که «حساب ذخیره ارزی» در ایران از اهداف اصلی خود دور بوده و به محلی برای برداشت های ارزی مکرر دولت و تزریق معادل ریالی آن به جامعه و کاهش قدرت خرید مردم بدل شده است، رهایی از بودجه نفتی و تکیه بر مالیات ها و عوارض را باید بهترین یارانه برای فقر زدایی دانست.

بیکاری

اشتغال به دلیل ایجاد فرصت برای کسب درآمد و تشکیل دارایی بر رفاه مادی خانوار فقیر موثر است. افزایش فرصت های شغلی و کسب درآمد و در نتیجه تشکیل دارایی برای فقرا به معنای کاهش آسیب پذیری آنها در برابر ریسک هایی چون مخاطرات ناشی از بیماری و بلایای طبیعی است، ایجاد اشتغال نیازمند فراهم آمدن فضایی مناسب برای کسب و کار و حضور جدی بخش خصوصی و سرمایه گذار داخلی و خارجی است که متاسفانه در ایران با وجود آمارهای دو رقمی بیکاران، تنش ها و شوک های سیاسی و اقتصادی فضایی ملتهب و سرمایه گریز را رقم زده است.

هزینه های تحمیلی

یکی از دلایل پایین بودن قدرت خرید مردم ایران را باید در «هزینه های تحمیل شده» به آ نان دید. شهروند ایرانی در بازار داد و ستد (شامل کلیه کالا و خدمات) تن به اجباری ناخواسته می دهد او در بازاری که سالیان درازی است در انحصار دولت است برای بسیاری از کالاها و خدمات مورد نیاز خود هزینه های تحمیل شده یی را می پردازد که بسیار افزون تر از ارزش واقعی کالا یا خدماتی است که به او عرضه می شود. این موضوع ریشه بسیاری از نابسامانی های اقتصادی را برای شهروند ایرانی رقم زده و ترکش های آن دیگر نیازهای او را هدف قرار داده است. تنگ شدن دایره انتخاب در کنار محدود شدن قدرت خرید از یک سو بسیاری از کالاها را از سبد


دانلود با لینک مستقیم


مقاله سیاست های پولی و مالی دولت و هزینه های تحمیلی بر مردم 7