رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره زندگی حضرت مولانا 64 ص

اختصاصی از رزفایل تحقیق درباره زندگی حضرت مولانا 64 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 74

 

مقدمه :

زندگی حضرت مولانا

 اسم اصلی مولانا محمد جلال الدین است. مولانا  و رومی هم نام هائی است که بعداً به او داده شده است. اسم مولانا که به معنی مولا و آقاست در زمان جوانی او هنگامی که در قونیه به تدریس مشغل بود به او داده شده است. اوائل، این اسم از طرف شمس الدین تبریزی و سلطان ولد و کسانی که مولانا را دوست داشتند مورد استفاده قرار گرفته و بعدها به صورت عادت به عنوان سمبلیک به جای اسم اصلی مورد استفاده قرار گرفته است. رومی به معنای آناتولی است شناختن او به عنوان رومی از آنجائیست که وی در قرون گذشته که به کشور آناتولی دیار روم گفته می شد و قونیه هم یکی از ایالت های این کشور بود سال های متمادی زندگی کرد بخش زندگی از عمر خود را در آن دیار سپری کرده  و نهایت داشتن آرامگاه او در آن شهر می باشد.

محل وتاریخ تولد مولانا:

محل تولد شهر بلخ در افغانستان امروزی است که بزرگ ترین مرکز فرهنگی قدیمی ترک هاست. تاریخ تولد او نیز 30 سپتامبر 1207 مصادف با 6 ربیع الاول 604 می باشد.

نسب مولوی:

مادرش منسوب به یک خانواده اصیل است. دختر رکن الدین امیر بلخ به نام مومنه خاتون می باشد، جد مادری اش از شاهزادگان ترک خوارزمشاهی است ( به سال 1157 خاقان ترک شرق). پدرش با عنوان سلطان العلما شناخته شده و اسم اصلی او محمد بهاءالدین ولد است، پدربزرگش حسین خطیبی فرزند احمد خطیبی است. به نظر افلاکی حسین خطیبی عالم بزرگی بود که علمش  مانند دریا توسعه پیدا کرده بود. شخصیتی مانند رضی الدین نیشابوری که هم شاعری خوش ذوق و از بزرگان علوم دینی به شمار می رود از شاگردان او بود.

با توجه به منابع و آثار دوستداران و مریدان مولانا نسب سلطان العلما بهاءالدین ولد از جهت مادری باچهارده نسل به نوه حضرت محمد (ص) یعنی به حضرت حسین (ع) و از جهت پدری با ده نسل به اولین دوست از چهار دوست اصلی پیامبر یعنی به حضرت ابوبکر صدیق می رسد.

 شخصیت پدر مولانا یعنی حضرت بهاءالدین ولد:

بهاءالدین ولد در سال 1150 میلادی در بلخ متولد شد و با علم معنوی پدر و پدربزرگش رشد کرده و هم چنین از نجم الدین کبری (1221- ؟) کسب فیض نمود. بهاءالدین ولد در تمامی علوم نظیر نداشت. بهاءالدین ولد که علمش مانند دریای بیکران و از علوم ربانی و الهی نشأت گرفته بود تنها استادی بود که فتواهای بسیار مشکل دیار خراسان را حل و فصل می نمود. او از اوقاف چیزی نمی گرفت و حقوقی که از خزینه ی دولت به او اختصاص داده شده بود امرار معاش می کرد. باتوجه به اتفاق نظر در مورد روایات و منابع، عالمان و مفتی های اعظم آن دوران با اشاره معنوی حضرت محمد (ص) عنوان سلطان العلماء رابه بهاءالدین ولد داده اند و از این زمان به بعد به جای بهاءالدین ولد از عنوان سلطان العلماء استفاده شده است. دادن این عنوا را با عادات ترک ها هم می توان تشریح کرد. ترک ها هیچ وقت راضی نبودند که افراد و اشخاص دارای قابلیت بالا و صاحبان فضیلت بدون شناخته شدن فراموش شده و از میان بروند. برای این که این گونه افراد در نظر مردم متشخص شوند و برای این که مردم را برای فراگیری علم و عرفان متمایل کنند به این اشخاص لقب وعنوانی که مناسب شأن آنان بود می دادند. این رسم و عادت دلیل روشنی است که ترک ها نسبت به علم و فضیلت احترام خاصی قائلند. حتی به موجب رسوم و عادات مجبورند روی امضاها از این عناوین استفاده نمایند. آنها این عناوین بدست آورده را برای خود یک درجه معنی محسوب کرده و از این موضوع کبر و غرور به خود راه نمی دهند. بهاءالدین ولد که لباس و پوشش عالمان زمان خود را داشت   به موجب عادت بعد از نماز صبح به تدریس به مردم مشغول می شد. بعد از نماز ظهر برای دوستانش صحبت می کرد. روزهای دوشنبه هم برای عموم مردم وعظ و خطابه می کرد. بطور کلی در اثناء وعظ افکار اشخاصی که نظر فیلسوف های یونان را مورد پسند قرار می دادند را رد می کرد و می گفت: «کسانی که کتاب های سماوی (مربوط به خداوند) را به کول انداخته و به نوشته های پاک شده و ناخوانای فیلسوفان ارزش و اعتبار می دهند چگونه نجات خواهند یافت؟» دراین میان بر علیه فخرالدین رازی که فلسفه ی یونان را تدریس می کرد و از آن دفاع می نمود و هم چنین بر علیه خوارزمشاه که از رازی حمایت می کرد سخن می راند و آنها را اهل بدعت می خواند (مسائلی در دین که در زمان پیامبر نبوده و افرادی که بعد از رحلت پیامبر مسائل دیگری وارد دین کرده اند) و چنین می گفت: «بهتر از راه رفتن محمد مصطفی (ص) و راست تر از راه او ندیدم.»

 خروج مولانا همراه پدرش از بلخ و ورودشان به قونیه:

در اصل فخرالدین رازی به اهل تصوف با نظر مناسبی نگاه نمی کرد و احترام و حرمت مردم به بهاءالدین ولد در حد و اندازه خوارزمشاه را نمی توانست تحمل کند و از موضع گیری حضرت بهاءالدین بر علیه خودش ناراحت بود و او این مسائل را به خوارزمشاه خبر داد. قلب شیخ بهاءالدین از خوارزمشاه شکست و تصمیم گرفت که بلخ را ترک کند.اما محققین علت خروج بهاءالدین ولد از بلخ را استیلای مغول نشان می دهند. سلطان العلماء افراد خانواده و دوستانش در تاریخ 1213-1212 بلخ را ترک کردند. سلطان العلماء قبل ازترک بلخ نیت کرده بود تا به حج مشرف شود. او به نیشابور رفته به کاروان حج ملحق شد در نزدیکی بغداد به محافظینی که از او پرسیدند که از کدام قوم هستی. از کجا می آیی و به کجا می روی، سلطان العلماء این جواب معنی دار را به آنان داد: «از خدا آمدیم و به


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره زندگی حضرت مولانا 64 ص

تحقیق درباره خلاصه زندگینامه رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیت الله العظمى خامنه 17ص

اختصاصی از رزفایل تحقیق درباره خلاصه زندگینامه رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیت الله العظمى خامنه 17ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

خلاصه زندگینامه رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیت الله العظمى خامنه‌ای « دام ظله»

 

یک نفر را مثل آقاى خامنه‌ای پیدا بکنید که متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار، و بناى قلبى اش بر این باشد که به این ملت خدمت کند، پیدا نمى کنـید، ایشان را من سالهاى طولانى مى شناسم،.»

امام خمینى «قدس سره»

ازمیلاد تا مدرسه

رهبر عالیقدر حضرت آیت الله سید على خامنه‌ای فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید جواد حسینى خامنه‌ای ، در روز 24 تیرماه 1318 برابر با 28 صفر 1358 قمرى در مشهد مقدس چشم به دنیا گشود. ایشان دومین پسر خانواده هستند. زندگى سید جواد خامنه‌ای مانند بیشتر روحانیون و مدرسّان علوم دینى، بسیار ساده بود. همسر و فرزندانش نیز معناى عمیق قناعت و ساده زیستى را از او یاد گرفته بودند و با آن خو داشتند. رهبر بزرگوار در ضمن بیان نخستین خاطره هاى زندگى خود از وضع و حال زندگى خانواده شان چنین مى گویند:

«پدرم روحانى معروفى بود، امّا خیلى پارسا و گوشه گیر... زندگى ما به سختى مى گذشت. من یادم هست شب هایى اتفاق مى افتاد که در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت براى ما شام تهیّه مى کرد و... آن شام هم نان و کشمش بود.» امّا خانه اى را که خانواده سیّد جواد در آن زندگى مى کردند، رهبر انقلاب چنین توصیف مى کنند: «منزل پدرى من که در آن متولد شده ام ـ تا چهارـ پنج سالگى من ـ یک خانه 60 ـ 70 مترى در محّله فقیر نشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیر زمین تاریک و خفه اى! هنگامى که براى پدرم میهمان مى آمد (و معمولاً پدر بنا بر این که روحانى و محل مراجعه مردم بود، میهمان داشت) همه ما باید به زیر زمین مى رفتیم تا مهمان برود. بعد عدّه اى که به پدر ارادتى داشتند، زمین کوچکى را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما داراى سه اتاق شدیم.»

رهبرانقلاب از دوران کودکى در خانواده اى فقیر امّا روحانى و روحانى پرور و پاک و صمیمی، اینگونه پرورش یافت و از چهار سالگى به همراه برادر بزرگش سید محمد به مکتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را یاد بگیرند. سپس، دو برادر دوران تحصیل ابتدایى را در مدرسه تازه تأسیس اسلامى «دارالتعّلیم دیانتى» گذراندند.

● در حوزه علمیه

ایشان پس از آشنایی با جامع‌المقدمات و صرف و نحو در دبیرستان وارد حوزه علمیه شدند و نزد پدر و دیگر اساتید وقت ادبیات و مقدمات را خواندند. درباره انگیزه ورود به حوزه علمیه و انتخاب راه روحانیت مى گویند: «عامل و موجب اصلى در انتخاب این راه نورانى روحانیت پدرم بودند و مادرم نیز علاقه مند و مشوّق بودند».

ایشان کتب ادبى ار قبیل «جامع المقدمات»، «سیوطى»، «مغنى» را نزد مدرّسان مدرسه «سلیمان خان» و «نوّاب» خواندند و پدرش نیز بر درس فرزندانش نظارت مى کردند. کتاب «معالم» را نیز در همان دوره خواندند. سپس «شرایع الاسلام» و «شرح لمعه» را در محضر پدرش و مقدارى را نزد مرحوم «آقا میرزا مدرس یزدى» و رسائل و مکاسب را در حضور مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینى و بقیه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواندند و دوره مقدمات و سطح را به طور کم سابقه و شگفت انگیزى در پنچ سال و نیم به اتمام رساندند. پدرشان مرحوم سید جواد در تمام این مراحل نقش مهّمى در پیشرفت این فرزند برومند داشتند. رهبر بزرگوار انقلاب، در زمینه منطق و فلسفه، کتاب منظومه سبزوار را ابتدا از «مرحوم


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره خلاصه زندگینامه رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیت الله العظمى خامنه 17ص

مقاله درباره نماز از دیدگاه حضرت علی

اختصاصی از رزفایل مقاله درباره نماز از دیدگاه حضرت علی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره نماز از دیدگاه حضرت علی


مقاله درباره  نماز از دیدگاه حضرت علی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 4

 

نماز از دیدگاه حضرت علی (ع)

نماز ، نخستین حکم الهى بود که پس از بعثت پیامبر (ص) توسط جبرئیل امین از جانب خداوند صادر شد و پیامبر آن را برای امت خود ، مقرر داشت . در قسمت های گذشته گفتیم که على (ع) ، شایسته ترین و عالی ترین شاگرد پیامبر (ص) است که می فرمود نماز ، نور دیده من است . او در تمام دوران حیات پیامبر ، همچون سایه دنبال رسول خدا بود و همه جا پیامبر (ص) را اسوه و مقتداى خویش قرار مى‏ داد . این نوجوان پاک و روشن ضمیر ، همراه پیامبر وضو می گرفت و همین که رسول خدا نماز را بجا می آورد ، او نیز پشت پیامبر خدا به نماز می ایستاد . همراه آنها تنها خدیجه (س) بود که به عنوان اولین زن ایمان آورده ، با پیامبر (ص) نماز جماعت می گزارد . علی (ع ) خود می فرماید : « خدایا من‌ نخستین‌ کسی‌ هستم‌ که‌ به‌ تو روی‌ آورد و دعوت‌ تو را شنید و اجابت‌ کرد . در نماز جز رسول‌ خدا (ص‌) ، کسی بر من پیشی‌ نگرفت ‌. »

على (ع) ، به نماز عشق می ورزید و در حساس ترین لحظات زندگى ، نماز را بر هر کار دیگری ترجیح مى‏ داد . او در مسجد کوفه و در اوج راز و نیاز با خدا بود که شمشیری زهرآگین ، بر سرش فرود آمد . هنگام شهادت ، على (ع) در سجده نماز ، در جمله ای زیبا فرمود : " به خدای کعبه رستگار شدم . "

در نمازم خم ابروى تو با یاد آمد

حالتى رفت که محراب به فریاد آمد

ضرار بن حمزه در یک شب پر ستاره به دنبال امام علی به راه افتاد و آرام آرام او را تعقیب کرد . می دانست امام مثل هر شب ، به باغی می رود و در آنجا به تنهایی ، با خدای خود ، رازگویان ، شب را به صبح می رساند . همیشه عبادت امام علی برای ضرار بن حمزه جالب بود . می خواست بداند کسی که اینگونه مورد توجه خدا و پیامبر است ، چگونه نماز می خواند و عبادت می کند . همه جا آرام بود . مهتاب آنقدر فضا را روشن کرده بود که می شد به راحتی علی (ع) را زیر نظر گرفت . امام را دید که در نقطه ای رو به قبله ایستاد و نماز را آغاز کرد . نمازش آن چنان با شکوه بود که گویی در این دنیا حضور ندارد . او آن چنان غرق در نماز بود که متوجه حضور هیچکس نشد . پس از پایان نماز ، با خضوع و خشوع به حمد و سپاس خداوند پرداخت . ضرار بن حمزه هنوز آنجا بود و با دقت به رفتار علی (ع) می نگریست و صدای نجوای پرسوز و گداز او را می شنید . علی (ع) در فرازی از سخنانش می گفت : « ای دنیا ، دیگر خود را به من نشان مده و این چنین برایم دل فریبی نکن ... خیلی بعید است که بتوانی مرا فریب دهی ، مدت تو بسیار اندک ، ولی خطر تو برای فرزندان آدم بسیار بزرگ و عیش و نوش تو کوتاه است . آه که توشه ام برای آخرت اندک و اندوخته ام برای رفع وحشت راه ، ناچیز است . »

ضرار بن حمزه امام را دید که بی تاب بر زمین افتاد . با نگرانی و به سرعت ، خود را به امام رساند . در همین حال ، امام برخاست و دوباره به نماز ایستاد . رفته رفته ، چشمان ضرار بن حمزه خسته شده بود و دیگر یاریش نمی کرد . او از شدت خستگی ، راه خانه را در پیش گرفت . ولی هنوز امام علی (ع) به عبادت مشغول بود و کسی که شیفته ذات الهی است ، در قاموس او خستگی راه ندارد .

در نهج‌ البلاغه علی (ع) آمده‌ است‌ : « خداوند بندگان‌ مؤمن‌ را با نمازها و زکاتها و روزه‌ های‌ دشوار ، از کبر و خودبینی‌ محافظت‌ و حراست‌ می ‌کند . به‌ پیکر آنان‌ ، آرامش‌ می ‌بخشد ، به‌ دیدگان‌ آنان‌ فروتنی‌ می ‌دهد ، نفس‌ آنان‌ را رام‌ می ‌سازد ، دل‌ های‌ آنان‌ را افتادگی‌ می ‌آموزد و خودپسندی‌ را از وجود آنان‌ دور می ‌کند . »

حضرت‌ علی‌ (ع‌) ضمن‌ تأکید بر امر نماز ، ازجمله عوامل‌ سقوط‌ دوزخیان‌ را بی توجهی به این فریضه بزرگ بر می ‌شمرد و می‌ فرماید :

« مردم‌ ، نماز را برعهده‌ گیرید و آن‌ را حفظ‌ کنید ، زیاد نماز بخوانید و با نماز ، خود را به‌ خدا نزدیک‌ کنید . نماز ، فریضه‌ ای است‌ که‌ در وقتهای‌ خاص‌ بر مؤمنان‌ واجب‌ شده‌ است‌ . آیا به‌ پاسخ‌ دوزخیان‌ گوش‌ فرا نمی ‌دهید آن‌ هنگام‌ که‌ از آن ‌ها پرسیدند : چه‌ چیز شما را به‌ دوزخ‌ کشانده‌ است ‌؟ گفتند : ما از نمازگزاران‌ نبودیم ‌. همانا نماز ، گناهان‌ را چون‌ برگهای‌ پائیزی‌ فرو می‌ ریزد و غل‌ و زنجیر گناهان‌ را از گردن‌ انسانها می‌ گشاید . پیامبر اسلام ‌(ص‌) نماز را به‌ چشمه‌ آب‌ گرمی‌ که‌ بر در ِ خانه مردی‌ جریان‌ داشته‌ باشد ، تشبیه‌ کرد که اگر روزی‌ پنج‌ بار خود را در آن‌ شستشو دهد ، هرگز چرک‌ و آلودگی‌ در بدن‌ او نمی ماند . »

علی (ع) ، بهترین‌ و نزدیکترین‌ راههایی‌ را که‌ انسان‌ را به‌ خالق‌ خویش‌ می رساند ، در خطبه‌ یکصد و ده‌ نهج البلاغه بیان‌ کرده ، می فرماید : « بی ‌گمان‌ ، برترین‌ وسیله‌ پیوستگی‌ انسانها به‌ خدای‌ سبحان‌ ، برپا نمودن‌ نماز به‌ عنوان‌ آئین‌ امت است . ‌»

علی (ع) نماز را هنگامی تاثیرگذار و متحول کننده می داند که نمازگزار به اوقات نماز توجه داشته باشد و می فرماید : « نماز را در وقت‌ خودش‌ به‌ جای‌ آر ، نه‌ این‌ که‌ در زمان بیکاری‌ زودتر از وقتش‌ بخوانی‌ و به‌ هنگام‌ درگیری‌ و کار ، آن‌ را تأخیر بیندازی‌ و بدان‌ که‌ تمام‌ کردار خوب تو‌ در گرو نماز است‌ . »

نماز معیار ارزش گذاری‌ سایر اعمال‌ انسان‌ است‌ . شخص‌ نمازگزار علاوه‌ بر خویشتن‌ ، باید سایر افراد خانواده‌ را نیز به‌ خواندن‌ نماز تشویق کند . علی (ع) می فرماید :

« همانا کسانی‌ از مؤمنان‌ حق‌ نماز را شناختند که‌ زیور دنیا آنها را از نماز باز‌ ندارد و روشنایی‌ چشمشان‌ یعنی‌ اموال‌ و فرزندان‌ ، مانع‌ نماز آنها‌ نشود . خدای‌ سبحان‌ در قرآن می ‌فرماید : مردانی‌ هستند که‌ تجارت‌ و خرید و فروش‌ ، آنان‌ را از یاد خدا و برپا داشتن‌ نماز و پرداخت‌ زکات‌ باز نمی ‌دارد . »

از نگاه علی (ع ) ، همچنانکه جسم به غذا نیازمند است ، روح انسان نیز به غذا نیاز دارد و نماز غذای روح است ، چرا که دل و جان را با خالق یکتا پیوند می دهد و نور حق را در دل شعله ور می سازد . در توصیه های امام علی آمده است : " به‌ کودکان‌ نماز بیاموزید و آنان‌ را در‌ هنگام‌ بلوغ‌ به خاطر ترک‌ نماز مؤاخذه‌ کنید . "

نماز به دلیل آنکه بازدارنده از بدی و زشتی است ، آثار و برکات فراوانی را به همراه دارد . امام علی ‌(ع‌) آن را نشانه ایمان می خواند ، همچنانکه رسول‌ خدا (ص) ، نماز را پرچم‌ و علامت ایمان‌ دانسته است ‌. از نگاه علی (ع) ،‌ نماز فرد را از کبر و غرور پیراسته می سازد و می فرماید : « خداوند برای‌ وارستن‌ از کبر ، نماز / و برای‌ افزایش روزی‌ ، زکات‌ را مقرر کرده‌ است‌ . »

حضرت علی یادآور می شود که اگر نمازگزار بداند هنگام نماز ، چه‌ هاله ‌ای‌ از جلال‌ خداوند او را فرو می ‌پوشاند ، هرگز دوست‌ ندارد که‌ سر از سجده‌‌ بردارد . از نگاه امام‌ علی‌(ع‌) هرکس‌ نماز را با معرفت‌ به‌ حق‌ آن‌ به‌ جای‌ آورد ، آمرزیده‌ می‌ شود


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره نماز از دیدگاه حضرت علی

زندگی حضرت زهرا

اختصاصی از رزفایل زندگی حضرت زهرا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 65

 

فاطمه زهرا(س ).

حضرت فاطمه زهراى دختر حضرت محمدر و حضرت خدیجه و همسر گرامى حضرت على (ع ) و مادر ائمه اطهار (ع ) است . پـیـامـبر گرامى اسلام (ص ) در شب معراج از میوه هاى بهشتى تناول کردند و پس از آن با همسر خود هم بالین شدند و ثمره آن , مولود پاکى به نام فاطمه شد که در رحم با مادر سخن مى گفت .

در هنگام تولد, چهار زن نمونه , به نام هاى حواء (همسر آدم (ع ,آسیه (همسر فرعون ) , کلثمه (خواهر مـوسـى (ع و مـریـم (مادر عیسى (ع از جانب پروردگار براى قابلگى او, به کمک حضرت خدیجه آمدند و آن وجود نورانى , چون چشم به جهان هستى گشود, سر بر خاک گذارد و خدایش راحمد گفت .

مقام و منزلت فاطمه , از همان روزهاى رشد و نمو در رحم مادر, براى پیامبر(ص )روشن بود.از ایـن رو, پـدر بـراى او احـتـرام خـاصـى قـائل بـود و هـرگـاه بر رسول گرامى ر وارد مى شد, پـیـامـبـر(ص )از جـا برخاسته , به او خوش آمد مى گفتند و به طرفش مى رفتند, دست فاطمه را مى بوسیدند و وى را در جاى خود قرار مى دادند.

هـر زمان که رسول خدار عزم سفر داشتند, فاطمه (س ) آخرین نفرى بود که پدر با او خداحافظى مى کرد و هنگام بازگشت , اولین کسى که پیامبر به دیدارش مى شتافتند, دختر ایشان بود.

بارها پیامبر گرامى اسلام (ص ) در حق آن بانوى بى بدیل و سرور زنان مومنه فرمودند: فاطمه پاره تن من است , هر که او را به خشم آورد, مراخشمگین کرده است .و یا مى گفتند:همانا پروردگار با غضب فاطمه , غضب مى کند و با رضایت او خشنود مى شود.فاطمه , بانویى است که تمام ابعاد تصور شده براى یک زن نمونه , در او جلوه کرده است .او موجودى ملکوتى است که در دنیا به صورت انسان ظاهر شده است و بى شک اگر مرد بود, نبى بود.

تمام جلوه هاى ملکوتى , الهى ,جبروتى , ملکى و ناسوتى در این بانوى بى بدیل مجتمع است .

بعد از رحلت رسول گرامى اسلام (ص ) 75 روز زنده بود.

در تمام این مدت با جبرئیل مراوده داشت .

جـبـرئیـل امین خدمت ایشان مى آمد و به حضرت فاطمه (س ) تعزیت عرض مى کرد و مسائلى از آینده براى او مى گفت .

امیر مومنان , على (ع ) هم آنها را مى نوشت !.

چنین مراوده اى , مگر براى پیامبران برگزیده , سابقه نداشته است , حتى درباره ائمه اطهار (ع ) هم چنین مراوده اى نیامده است .

در خـصـوص چـنـین شخصیتى است که خداوند فرشته اى را به نزد پدرش مى فرستد و به پیامبر گـرامـى اسـلام (ص ), دربـاره ازدواج فـاطـمـه (س ),مـى گـوید:خداوند تو را سلام مى رساند و مى فرماید: من دخترت فاطمه را در آسمان ها به همسرى على بن ابیطالب (ع ) در آوردم , تو هم در زمین این کار را انجام بده .

بارها پیغمبر گرامى اسلام (ص )فرمودند: اگر على خلق نشده بود, براى فاطمه همسرى نبود!.آن بانوى نمونه , پس از ازدواج , استاد بانوان بود.

زن هـا بـه حضور حضرتش مى رسیدند و مسائل مشکل خود را ـچه در احکام و چه در عقایدـ از او مى پرسیدند.

فاطمه (س ) نیز مشکلاتشان را حل کرده , فرهنگ اسلام را به آنان مى آموخت و از سرچشمه وحى سیرابشان مى کرد.

ایشان بارها در جنگ شرکت و به پدر و همسرش کمک کرد.

بعد از رحلت نبى خاتم ر, على رغم سفارشات پیامبر, فاطمه و همسرش تنها شدند.

ابـوبـکـر بـر مـسـند خلافت نشست و زهراى مرضیه ى براى احیاى حدیث غدیر و دفاع از ولایت , مبارزه اى سخت و پى گیر را آغاز کرد.

شـب هـا بـه در خـانـه مـهاجر و انصار مى رفت و ازایشان کمک مى طلبید و بالاخره با گریه هاى جانسوز و شبانه روزى , با انحراف و ستمگرى به مبارزه برخاست .

خـطـبه آتشین او در مسجد مدینه و دراجتماع انصار و مهاجر, زبانزد خاص و عام و حرکتى جدید در امتداد مبارزات حق طلبانه او است .

دشـمـنـان عـلـى و فـاطـمه ] که اوضاع را چنین دیدند و پاسخ منفى على (ع ) را در بیعت با خود شنیدند, تصمیم گرفتند به خانه فاطمه (س ) بروند و على رابه مسجد بیاورند و چون به هدفشان نرسیدند, دستور به آتش کشیدن خانه دختر رسول گرامى اسلام (ص )را دادند.عـمـر در را شکست و به پهلوى فاطمه آسیب رساند,از این رو فرزندى که فاطمه در رحم داشت , شهید شد , ولى با همان حال , به حمایت از على بن ابیطالب (ع ) برخاست که ناگهان تازیانه قنفذ بر بازوى آن مظلومه نشست و فاطمه را بر زمین افکند!.

به همین علت , فاطمه زهراى در خانه بسترى شد.

وى , در هـمـان بـسـتر بیمارى نیز به دفاع از ولایت مى پرداخت و از حق على (ع ) دفاع مى کرد و مى گفت :آه !.

مـرگ مـن نزدیک شده است و در روزگار جوانى از دنیا مى روم و از غم و غصه نجات مى یابم , اما کودکانم را چه کنم ؟.

بالاخره زمان وداع زهرا نزدیک شد.

بـه على (ع ) سفارش کرد: مرا شبانه غسل بده و کفن کن و به خاک بسپار, اجازه نده اشخاصى که حقم را غصب کردند و آزارم دادند, بر من نمازبخوانند, یا در تشییع جنازه ام حاضرشوند.روح پاک زهرا به آسمان پرواز کرد.

على (ع ), همراه با فرزندانش , در غم و اندوه غرق شدند, به گونه اى که امیرمومنان (ع ) فرمود:اى دختر پیغمبر!.

وجود تو تسلى بخش من بود, بعد از تو, از که تسلى جویم ؟


دانلود با لینک مستقیم


زندگی حضرت زهرا

تحقیق در مورد حضرت زهرا

اختصاصی از رزفایل تحقیق در مورد حضرت زهرا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

حضرت زهرا(س)

ولادت

سال چهارم بعثت بود که خداوند اراده فرمود به پیامبر گرامی‏اش هدیه‏ای بهشتی و تحفه‏ای گرانبها عطا فرماید؛ دختری که نسل پاک رسول خدا از طریق او تکثیر گردد. برای دریافت این هدیه الهی، مقدماتی لازم بود. لذا از جانب حضرت حق دستورات لازم برای آمادگی رسول خدا و خدیجه داده شد و سپس فاطمه علیهاسلام در بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت، در سرزمین توحید، مکه معظمه ، متولد شد و دنیا را به نور وجود خود منوّر ساخت.

او دختری بود به سیمای خاکیان، ولی برتر از ملائک، چرا که خلقتش از نور بود و بویش بوی بهشت.

فاطمه علیهاسلام نام‌های بسیاری دارد که هر کدام دارای معانی و مفاهیم بلند و ملکوتی است.

فضایل

فاطمه علیهاسلام در خانه رسول خدا بزرگ شد و با مجاهدات و تلاش پیگیرش، تحت تربیت رسول مکرم، به مقامات بلند معنوی دست یافت؛ به‌طوری که در ستایش او چندین آیه قرآنی نازل شد. رسول خدا به تربیت دختر عزیزش توجه خاصی داشت، در فرصت‌های مناسب او را به بی‌اعتنایی به دنیا و ادب و ایثار و حفظ حجاب و. . . ترغیب می‏فرمود و با نصایح گوناگون و امید بخشیدن به فضل پروردگارو توجه به ذکر و تسبیح الهی به تربیت وی همت می‏گماشت

. پیامبر اکرم بارها در سخنانش مقام و موقعیت والای فاطمه را برای مسلمان‏ها بیان می‏کرد و می‏فرمود: « فاطمه سبب خلقت افلاک است و ملائکه الهی در خدمت او هستند. او را اذیت نکنید که اذیت او اذیت من است . فاطمه‌ی من، اهل بهشت است و در قیامت با از شیعیانش شفاعت می کند. »

فضایل و مناقب فاطمه علیهاسلام بیرون از حد شمارش است. او در هر زمینه از امور زندگی بر تمام زنان عالم پیش‏قدم بود و گوی سبقت را درایمان و عبادت و زهد و حجاب و. . . ،از همگان ربود و در شوهرداری و ایثار و انفاق و مروت و عدالت و. . . سر آمد همه گشت تا در ردیف کامل ترین زنان عالم جای گرفت و به « سیده النساء » ملقب گردید و از دست مبارکش معجزات زیادی جاری و از سرچشمه علم اولین و آخرین سیراب گشت.

علاقه پیامبر نسبت به حضرت فاطمه

فاطمه علیهاسلام چنان جایگاه بلندی در قلب پیامبر اکرم پیدا کرد که محبت و شیفتگی رسول خدا نسبت به او زبانزد خاص و عام شد و تعبیرات بسیار بلند و لطیفی از زبان رسول خدا نسبت به آن گوهر تابناک تراوش نمود.

او با سختی‌ها و مشکلات فراوان بزرگ شد و هنوز یکی دو سال بیشتر از عمر شریفش نگذشته بود که با پدر بزرگوارش در شعب ابوطالب گرفتار تحریم اجتماعی بت‏پرستان شد و در حدود پنج سالگی که از آن محاصره نجات یافت، مادر مهربانش را از دست داد. در هشت سالگی مجبور به هجرت به مدینه شد ولی علی‌رغم همه آن نابسامانی‏ها، وقتی به سن بلوغ رسید به‏قدری در کسب معارف الهی پیش رفته بود که چشم بزرگان عرب به او دوخته شده بود و خواستگاران فراوانی داشت که با پیشنهاد مهریه‌های سنگین ،افتخار همسری با او را خواستار بودند. اما رسول خدا در جواب آنها می‏فرمود :« ازدواج دخترم فاطمه به امر خدا است

 

ازدواج

سرانجام حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه‌السلام، یگانه شخصیتی که صلاحیت همسری و هم‌شانی با فاطمه علیهاسلام را داشت، به خواستگاری او آمد. رسول خدا هم به اذن خداوند، و رضایت فاطمه با ازدواج آنها موافقت فرمود.

مهریه فاطمه تعیین شد و پس از عقد آسمانی و شادباشی بهشتی، آن وصلت فرخنده به اطلاع عموم مسلمانان مدینه رسید و رسول خدا صیغه عقد را جاری فرمود.

مهریه و جهیزیه

تمام دارایى حضرت على -علیه السلام در آن زمان منحصر به شمشیر وزرهى بود که ى‏توانست‏به وسیله آنها در راه خدا جهاد کند وشترى نیز داشت که با آن در باغستانهاى مدینه کار مى‏کرد وخود را از میهمانى انصار بى نیاز مى‏ساخت.

پس از انجام خواستگارى ومراسم عقد وقت آن رسید که حضرت على -علیه السلام براى همسر گرامى خود اثاثى تهیه کند وزندگى مشترک خود را با دختر پیامبر آغاز کند. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم پذیرفت که حضرت على -علیه السلام زره خود را بفروشد وبه عنوان جزئى از مهریه فاطمه - علیها السلام - در اختیار پیامبر بگذارد. زره به چهارصد درهم به فروش رفت. پیامبر قدرى از آن را در اختیار بلال گذاشت تا براى زهرا عطر بخرد وباقیمانده را به عمار یاسر وگروهى از یاران خود داد تا براى فاطمه وعلى لوازم منزل تهیه کنند.از صورت جهیزیه حضرت زهرا - علیها السلام - مى توان به وضع زندگى بانوى بزرگوار اسلام به خوبى پى برد.فرستادگان پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم از بازار باز گشتند وآنچه


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد حضرت زهرا