رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله تأثیر عوامل فیزیکی کلاس بر پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله تأثیر عوامل فیزیکی کلاس بر پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 اگر چه رابطه معناداری بین متغیرهای فیزیکی و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان وجود ندارد، ولی این متغیرها بر نگرش معلم تأثیرگذار است و نگرش معلم نیز پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
چکیده:
این مقاله به عنوان گزارشی از یافته‌های یک پژوهش گسترده، درصدد است رابطه‌ متغیرهای فیزیکی کلاس درس را با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان مورد بررسی قرار دهد. یافته‌های مربوط به عوامل انسانی کلاس درمقالهٔ جداگانه‌ای گزارش شده است.
به منظور انجام پژوهش، ۷۲ کلاس پنجم به صورت تصادفی طبقه‌‌ای و ۲۱۸۸ دانش‌آموز و معلمان این کلاسها ازمدارس ابتدایی استان اصفهان انتخاب شدند. روش مورد استفاده در این پژوهش کمی و کیفی بوده و ابزار جمع‌آوری داده‌ها، فرمهای پرسشنامه، مشاهده و آزمون پیشرفت تحصیلی بوده است. تجزیه و تحلیل داده‌های کمی پژوهش، با استفاده از نرم‌افزار آماری SPSS صورت گرفته است. نتایج نشان داد که اگر چه رابطهٔ معناداری بین متغیرهای فیزیکی و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان وجود ندارد، ولی این متغیرها بر نگرش معلم تأثیرگذار است و نگرش معلم نیز پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. همچنین مشخص شد که فضاهای آموزشی مدارس کنونی ما با ویژگیهای روانی کودکان و نوجوانان سازگار نیست. بنابراین، لازم است در این رابطه اصلاحات لازم به عمل آید. متغیرهای فیزیکی، حتی اگر بر پیشرفت تحصیلی دانش‌آموز نیز هیچ تأثیری نداشته باشد، باید به خاطر حفظ سلامت، بهداشت و امنیت روانی آنان مورد توجه قرار گیرند.
● مقدمه
آموزش و پرورش، زیر بنای توسعه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی هر جامعه است. بررسی عوامل مؤثربر پیشرفت وترقی جوامع پیشرفته نشان می‌دهد که همهٔ این کشورها، آموزش و پرورش توانمند و کارآمدی داشته اند. همچنین در هر نظام آموزشی، عوامل بسیاری با یکدیگر عمل می‌کنند تا یادگیری و پیشرفت تحصیلی برای دانش‌آموزان حاصل گردد. هرقسمت از این نظام باید به گونه‌ای آماده شود که دسترسی به بازده مطلوب و اهداف مورد نظر میسر شود، زیرا اگرجزئی از نظام ازکار باز ایستد، کارآیی اجزای دیگرنظام کاهش یافته و صدمه خواهد دید.
با در نظر گرفتن و تجزیه و تحلیل درون‌ دادهایی از قبیل متغیرهای فیزیکی، می‌توان با آگاهی بیشتری اقدام به برنامه‌ریزی نمود. البته علاوه بر عوامل فیزیکی، متغیرهای زیاد دیگری نیز وجود دارند که فرآیند یادگیری و پیشرفت تحصیلی را تحت تأثیر قرار می‌دهند که با انجام پژوهش می‌‌توان میزان تأثیر آنها را تشخیص داد. وقتی که نظامهای آموزشی اطلاعات لازم را در چنین زمینه‌‌های اساسی در اختیار نداشته باشند، نمی توان عملکرد صحیح را در عرصه‌های مختلف آموزشی و پرورشی انتظار داشت.
از این رو، این مقاله به دنبال یافتن پاسخ به دو سؤال زیراست:
آیا بین میزان امکانات آموزشی کلاس درس، با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان رابطه‌ وجود دارد؟
آیا بین جاذب بودن کلاس درس، با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان رابطه وجود دارد؟
عوامل فیزیکی مربوط به امکانات آموزشی و جاذب بودن کلاس دوازده شاخص است که درشش قسمت به شرح ذیل دسته‌بندی و تبیین شده است. پنج مورد اول مربوط به جاذب بودن کلاس و مورد ششم مربوط به امکانات آموزشی کلاس است:
▪ نور و عوامل مربوط به آن مانند میزان و شدت نور، نوع نور(طبیعی یا مصنوعی)؛
▪ ابعاد ظاهری کلاس شامل دیوار، درب و کف کلاس، سرانه مساحت و سرانه فضا؛
▪ حرارت و تهویه کلاس؛
▪ صدا و عوامل مربوط به آن؛
▪ سازماندهی و آرایش کلاس؛
▪ تجهیزات آموزشی شامل تخته سیاه و رسانه‌های آموزشی.
استاندار‌هایی که در این تحقیق استفاده شده، شامل ملاکهایی است که توسط وزارت آموزش و پرورش، وزارت بهداشت و درمان، سازمان نوسازی و تجهیزات مدارس، کتابها و نشریه‌های علمی در مورد ویژگیهای مناسب و لازم برای یک کلاس تعیین شده است، که به طور اختصار به شرح آنها می‌پردازیم:
۱) نور و متغیرهای مربوط به آن:
به طور کلی در فرآیند یادگیری، ۸۳ درصد یادگیری به وسیله حس بینایی صورت می‌گیرد(ذوفن و لطفی پور، ۱۳۷۷). بنابراین، اگرعمل دیدن با اشکال رو به رو شود، افت در یادگیری ایجاد می‌گردد. هدف تأمین روشنایی درمدرسه، عبارت از به وجود آوردن محیطی است که درآن، عمل دیدن به بهترین وجه و با حداقل زحمت و کوشش انجام گیرد تا نیروی دانش‌آموزان، صرف جذب اطلاعات و فرآیند یادگیری شود، نه اینکه این نیرو برای مبارزه با اشکالات دیدن- که درمحیط کم نور وجود دارد- صرف شود. البته باید یادآوری کنیم که هنگام انجام هر فعالیتی، میزان نور مورد نیاز متفاوت است.
روشنایی کلاس ازطریق نور طبیعی (پنجره‌ها، دریچه‌هاو …) یا نور مصنوعی (لامپها و انواع چراغها) تأمین می‌گردد که درهر صورت باید به میزان نور، جهت و کیفیت آن توجه گردد (جدول۱).
جدول۱: شدت روشنایی مورد نیاز در موقعیتهای مختلف
نوع فعالیت/شرایط/شدت و روشنایی بر حسب لوکس
تدریس و سخنرانی/تخته سبز/۵۰۰-۲۰۰/
تدریس و سخنرانی/تخته سیاه/۵۰۰-۳۰۰
آزمایش/میز آزمایشگاه/۵۰۰-۲۰۰/
مطالعه/بین قفسه‌ها/۲۰۰-۱۰۰
مطالعه/میز مطالعه/۵۰۰-۳۰۰
مأخذ: مؤسسه استاندارد ایران
تجربیات متعدد نشان داده است که مساحت پنجره‌های شیشه دار باید حداقل به اندازهٔ یک پنجم سطح اتاق باشد تا حداقل روشنایی برای خواندان و نوشتن موجود باشد. از طرف دیگر، از هر اقدامی که موجب تساوی روشنایی برای همهٔ شاگردان شود، نباید دریغ نمود. نور از نظر توزیع باید مطلوب باشد و به صورت یکنواخت پخش شود تا درخشندگی سطوح سبب ناراحتی چشم نگردد. همچنین میزان نور کافی باشد و سایه‌های مزاحم موجود نباشد (کلهر، ۱۳۷۰). در همین راستا، نویفرت اظهار می‌‌دارد: «نور مستقیم و حباب دار فلورسنت بسیار عادی بوده، روشنایی مناسب را برای تخته سیاه تولید می‌کند. در آمریکا این روشنایی مصنوعی توسط سلول فتوالکتریک به طور خودکار کنترل می‌شود»
کولر و لیندسن (۱۹۹۲ ص۳۰۷-۳۱۷) در تحقیقی، اثر نور کلاس را بر هورمونهای استرس، عملکرد کلاس، رشد بدن و سلامتی ۸۸ دانش‌آموز هشت تا نه ساله، به مدت یک سال مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که هورمونهای استرس درتابستان افزایش می‌یابد و کمبود نور طبیعی و مصنوعی، سبب تأخیر قابل توجهی در افزایش هورمونهای استرس می‌شود.
۲) ابعاد ظاهری کلاس:
وب (۱۹۷۶) در تحقیقی، تأثیر محیط فیزیکی مدرسه را در مقایسه با تسهیلات سنتی و جدید، بر روی رفتار و عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان مورد بررسی قرار داد. وی تئوری لوین (۱۹۳۸) مبنی بر «محیط آموزشی جزء اساسی آموزش است» ونظریه پروهاسکی (۱۹۷۰) مبنی بر «مؤثربودن محیط بر رفتار و عملکرد دانش‌آموزان» را مورد تأیید قرار داده است. همچنین وات کینز (۱۹۹۳) در تحقیقی اثر محیط مطلوب و معمولی آموزش را بر ۳۲۳ دانش‌آموز دبیرستانی، در کلاسهای علوم مورد بررسی قرار داد. نتایج به دست آمده نشان داد که محیط مطلوب، عمق یادگیری را افزایش می‌بخشد .
در ارتباط با چگونگی ویژگیهای سطوح و ابعاد ظاهری کلاس، به طور کلی می‌توان گفت که دیوارهای کلاس باید خشک، بدون درز، صاف و حداقل تا ارتفاع ۵/۱ متر قابل شستشو بوده و بهتر است از سنگ باشد. دیوار کلاسها باید ساده باشد تا گرد و غبار روی آن جمع نشود. کف کلاسها باید قابل شستشو، مسطح و بدون درز بوده، لغزنده و مرطوب نباشد. این نکات در مورد سقف نیز باید رعایت شود.
رنگ نیز باید مورد توجه قرارگیرد و در رنگ‌آمیزی کلاس باید از رنگهای آرامش بخش استفاده کرد. رنگهای آبی باز یا سبز روشن برای دیوارها و رنگ سفید برای سقف مطلوب است. رنگ دیوارها بهتراست قابل شستشو باشد. بنابراین، سطوح دیوار و سقف کلاس باید دارای رنگهای روشن و کف کلاس بهتر است به رنگ تیره باشد
نویفرت (۱۳۷۳) در مورد شکل کلاس اظهار می‌دارد که مستطیل یا ذوزنقه، بهترین شکل برای کلاس درس است. اشکال مربع، مدور یا بیضی و غیره از لحاظ صوتی مناسب نیست. مساحتهای بزرگ انحنا‌دار، ایجاد نقاط کانونی کرده، مانعی بزرگ برای صدا ایجاد می‌کند .
برای هر دانش‌آموز ۵/۱ مترمربع زمین و ۵/۵ مترمکعب هوا لازم است. به عبارت دیگر، برای یک کلاس ۳۰ نفری، ابعاد اتاق باید به طول ۸ متر و عرض ۶ تا ۷ متر و ارتفاع ۴ متر باشد. فضای لازم برای هر دانش‌آموز نباید از ۵/۴ مترمکعب و ارتفاع ۳متر کمتر باشد. بنابراین، درانتخاب یک مکان برای کلاس، باید حجم کلاس و تعداد دانش‌آموزان را مد نظر قرارداد .
۳) حرارت و تهویهٔ کلاس:
یکی دیگر از عوامل تأثیر گذار بر یادگیری، تجهیزات مناسب برای تولید گرما و سرماست که کم توجهی به آن می‌تواند سبب افت در یادگیری و آسیبهای جانی شود. بر اساس گزارش مؤسسه استاندارد ایران، حرارت ۱۸-۱۶ درجه سانتی‌گراد برای کلاس درس مناسب بوده و وجود جریان هوا برای آن ضروری است. اگرهوای محیط بیش از اندازه گرم باشد، بر مکانیسم تنظیم حرارت بدن فشار وارد آمده و بازده فعالیتهای فیزیکی و مغزی کاهش خواهد یافت. بنابراین، مشاهده می‌شود که وضعیت حرارت در کلاس، عاملی است که بر چگونگی فعالیت فراگیران و در نتیجه یادگیری آنان اثرمی‌گذارد.
در تحقیقی که دردانشگاه هاروارد روی دانش‌آموزان مدارس ابتدایی در زمینهٔ هوای لازم صورت گرفت، مشخص شد که اگر فعالیت افراد زیاد شود، میزان هوای لازم از مقدار هوای ضروری در حالت عادی زیادتر خواهد بود. ضمناً هوای کلاس معمولاً سه تا پنج مرتبه درهر ساعت باید تعویض شود ، زیرا هوای داخل اتاق نباید بیش از یک درصد دی‌اکسیدکربن داشته باشد .
حجم فضا به ازای هر دانش‌آموز/تعداد دفعات تعویض هوا
کمتر از ۵ مترمکعب/۶
۵/۷-۵ متر مکعب/۵
۷ـ۸/۵/۴
۸/۵ـ۷/۱/۳
بیشتراز ۵/۸/۱/۵
درجه حرارت مناسب برای کلاس ۱۸ درجه سانتیگراد است و به طور کلی، سیستمهای حرارت مرکزی بهترین وسایل برای تأمین و کنترل حرارت مورد نیاز هستند. از آنجا که درهمهٔ مدارس ما امکان داشتن این سیستم‌ها هنوز موجود نیست، جهت تأمین گرمای مناسب در کلاسها بهتر است از بخاری‌های گازی با لوله‌های بلند استفاده شود. برای داشتن رطوبت مناسب می‌توان از ظروف بزرگ آب بر روی بخاری استفاده کرد.
لئوناردهیل (۱۹۸۶) ضمن تحقیقی نشان داد که اثر بد تهویه ناقص بر روی دانش‌آموزان، به علت تغییر در میزان اکسیژن و دی‌اکسید کربن هوا یا سموم آلی- که قبلاً تصور می‌شد در هوای بازدم وجود دارد- نیست، بلکه به علت بالا رفتن درجه حرارت و افزایش رطوبت و از همه مهمتر، عدم جریان هوا در داخل اتاق است. از این رو، همفریز (۱۹۷۴) به بررسی اثر دمای کلاس و باد و بارانی بودن هوا بر رفتار دانش‌آموزان می‌پردازد و تأثیر این‌گونه عوامل فیزیکی محیط را بر رفتار نشان می‌دهد. در این تحقیق که طی دو سال متوالی در کلاسهای اول و دوم ابتدایی و به روش مشاهدهٔ میدانی انجام گرفت، ۴۸ آموزگار، پرسشنامه‌هایی را تکمیل کردند. از پرسشنامه‌های فوق دو عامل به نامهای کوشش (میزان کوشش و همکاری با معلم) و میزان فعالیتهای کلاس و تحرک استخراج شد. سپس رابطهٔ این دو جنبهٔ رفتاری با دمای هوا و سایر ویژگیهای هوا (رطوبت، باد و باران ) درساعات صبح و بعد ازظهر مجدداً بررسی شد. این تحقیق نشان می‌‌دهد که رفتار دانش‌آموزان به طور معناداری تحت تأثیر دما و کیفیت هوا قرار می‌گیرد. به عنوان مثال، حرارت بیش از ۲۱ درجه سانتیگراد موجب کاهش تحرک و بی حالی دانش‌آموزان می‌شود. هانکوک (۱۹۸۱) نیز در رابطه با تأثیر عوامل محیطی (درجه حرارت، تهویه و سرو صدا ) در فعالیتهای مراقبتی مطالعاتی انجام داده است. نتایج تحقیفات او در ارتباط با درجه حرارت نشان داده است که بهترین عملکرد مراقبت در درجه حرارت معتدل است .
4) صدا و متغیرهای مربوط به آن:
صدا نیز به عنوان یکی از عوامل مهم تأثیر‌گذار بر یادگیری محسوب می‌شود. با اینکه گاهی صداهای بیرون از کلاس به داخل کلاس راه می‌یابد، دانش‌آموزان قدرت شنوایی خود را در اختیار صدای معلم قرار داده و فقط مطالبی را به مغز راه می‌دهند که از معلم می‌شنوند. اگر صداهای بیرون از کلاس بر صدای معلم تفوق یابد، دراین صورت فراگیران ناخواسته قدرت شنوایی خود را در اختیار صداهای بیرون نهاده یا حداقل به هیچکدام از صداها حتی به صدای معلم نیز گوش فرا نمی‌دهند. غالباً در این مواقع آشفتگی در فراگیران به وجود می‌آید و اهمیت موقعیت مکانی کلاس در اینجا مشخص می‌گردد. عواملی که بر قابلیت شنوایی افراد تأثیر می‌گذارند، عبارتند از: «شکل اتاق، وسایل اتاق، وضعیت منبع صدا و زمان برگشت صدا» که این عوامل نیز در زمان ساخت فضای آموزشی باید مورد توجه خاص قرارگیرد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  26  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تأثیر عوامل فیزیکی کلاس بر پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان

دانلود مقاله بررسی نقش خانواده در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دیر آموز

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله بررسی نقش خانواده در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دیر آموز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

طرح تحقیق
عنوان اصلی
"بررسی نقش خانواده در پیشرفت تحصیلی دیرآموزان"
مقدمه
عقب ماندگی ذهنی یا به اصطلاح دیگر نارسایی رشد قوای ذهنی موضوع تازه و جدیدی نیست بلکه در هر دوره و زمان افرادی در اجتماع وجود داشته اند که از نظر فعّالیت های ذهنی در حد طبیعی نبوده اند.
بخصوص از روزی که بشر زندگی اجتماعی را شروع کرده موضوع کسانی که به عللی قادر نبودند خود را با اجتماع هماهنگ سازند مطرح بوده است. اجتماع برای مصلحت، تعصب یا سالم سازی بعضی افراد را تحمل کرده، عده ای را محبوس می ساخت یا به مرگ محکوم می نمود.
از مجموعه مدارک به دست آمده چنین استنباط می شود که تا قرن هجدهم این افراد مورد توجه و لطف نبوده و حتی پزشکان از پذیرفتن درمان آنان خودداری می کردند. (میلانی نو، 7 ص 23) و زمانی تصور می شود بعضی بچه ها زرنگ و برخی تنبل هستند. همچنین تصور می شود که بچه های زرنگ پرتلاش هستند و دیگران چنین نیستند. هرچه آموزش و پرورش عمومی بیشتر گسترش می یابد این اشتباه مشخص تر می شود. صاحب نظران در آموزش و پرورش با سئوالاتی از این قبیل مواجه هستند که آیا افراد با توانایی های خاص متولد شده اند؟ آیا این توانائی ها را می توان در سال های اولیه زندگی سنجید تا شاید بتوان پیشرفت در آینده را قابل پیش بینی و برنامه ریزی کرد و یا آیا فقر در فرآیند رشد هوش تأثیر دارد؟ (فروغی 1373 ص 31)
تفاوت های فردی دانش آموزان، که حاکی از وجود قضاوت در توانایی های آنان است، از مهمترین اصول و مواردی است که همیشه باید در آموزش و پرورش مورد توجه قرار گیرد. از جمله توانایی های متفاوت کودکان که موجب تفاوت عمده بین عملکرد آنان می شود، توانایی های شناختی و از جمله هوش است که میزان آن در همه افراد یکسان نیست، در نتیجه باید به آن توجه خاصی مبذول شود. زیرا نوع و سرعت آموزش باید با توانمندی های شناختی دانش آموزان هماهنگ شود.
قشر نسبتاً وسیعی از دانش آموزان مدارس عادی، که در عین تفاوت هوشی بارز با دیگر دانش آموزان در کنار سایر کودکان می نشیند و از امکانات مشابه آنان در مدارس بهره می برند دانش آموزان دیرآموزند. (توکلی 1376 ص 51)
خانواده به عنوان مهمترین گروه اجتماعی که کودک معلول عضوی از آن است، در تحول ساختهای شناختی اجتماعی و عاطفی کودک نقش بسزایی ایفا می کند. نقش خانواده در امر آموزش کودکان استثنایی و بخصوص عقب مانده ذهنی بسیار خطیر و مهم است. برای مثال خانواده ای که کودک عقب مانده ذهنی آموزش پذیر دارد محتاج اطلاعات و مهارتهای متفاوتی از خانواده ای که کودک نابینا دارد می باشد (ماهنامه ی آموزشی- تربیتی پیوند، سال 1375 ص 30)
به طوری که آمارهای بین المللی نشان می دهد در هر جامعه ای بیش از ده درصد کودکان با ویژگی های متفاوتی نسبت به سایر کودکان متولد شدند و از نظر ذهنی و یا جسمی با کودکان عادی تفاوت دارند این گروه از کودکان، تحت عنوان کودکان استثنایی مورد توجه مسئولان تعلیم و تربیت همه کشورها هستند و تاکنون برای آموزش و پرورش آنان برنامه های خاصی تدوین گردیده است.
البته برای هر دسته از این کودکان به تناسب وضع جسمی برنامه ریزی خاصی باید صورت گیرد و روش های خاصی برای آموزش و پرورش آنان اجرا شود. اما آنچه باید در مورد همه آنان در نظر باشد این است که آنان نیز مانند دیگر افراد از حقوق انسانی بهره مند بوده و از این جهت هیچ تفاوتی با سایر کودکان ندارند. (افروز، 1367, ص 10)

بیان مسأله
آیا خانواده در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دیرآموز نقشی دارد؟
نهاد خانواده در مجموعه نهادهای جامعه از نظر اندازه کوچکترین واحد ولی از نظر اعتبار و اثربخشی والاترین و عظیم ترین نهاد اجتماعی است و بدون تردید اساس تحول از خانواده آغاز می شود و بسیار ساده اندیشی است که تمام بار سنگین تعلیم و تربیت را به دوش مدرسه بیافکنیم و نقش خانواده و کارکردهای اساسی این نهاد مقدس را مورد توجه قرار ندهیم کودکان و نوجوانان کشور ما با مشکلات روحی و روانی روبرو هستند و قسمت اعظم این فشارها به خانواده و والدین و روابط آنها باهم و فرزندان برمی گردد. و این خانواده ها هستند که در این زمینه بهترین حلّال مشکلات فرزندانشان هستند و با بینش و درک صحیح است که می توانند در جهت موفقیت و آگاهی دقیق فرزندانشان را یاری نمایند و قدرت درک خود آنها و مشکلاتشان را داشته باشند. (مازلو، آبراهام- نظرات مازلو و رابطه آن با نقش معلمان و مربیان و اولیاء آموزشی، ص 135)

اهداف تحقیق
از آنجایی که نقش خانواده در پیشرفت تحصیلی فرزندان نقش بسیار اساسی و مهم در زندگی فرد است و خانواده کانون پرورش نسل آینده است در این کانون نهال ارزشهای انسانی که بذر آنها در لحظه آفرینش در ضمیر آدمیان پاشیده شده است باید رشد و نمو کرده درخت انسانیت به بار نشیند از این رو هیچ یک از نهادهای اجتماعی نقشی را که خانواده در ساختار فکری، شخصیتی، روحی، اخلاقی انسان دارد نمی توانند ایفا کنند. با توجه به رشد روزافزون جمعیت و پیچیده شدن جامعه و اینکه سه چهارم اوقات بچه ها در نزد خانواده ها سپری می شود باید به بررسی نقش خانواده و کارکردهای اساسی این نهاد مقدس توجه خاص مبذول داشت. (شهرآرا، سال 1373، ص 45)
با توجه به مطالب ذکر شده متأسفانه در این منطقه والدین آن چنانکه باید و شاید از جایگاه ویژه خود در ارتباط با تعلیم و تربیت فرزندان استثنایی آگاهی ندارند و حتی آن دسته ای هم که تا حدودی از این امر مطلع هستند از شیوه های صحیح رفتار و برخورد با فرزند خود مخصوصاً در امر آموزش اطلاعات چندانی ندارند. ارتباط بیشتر مربی با والدین و شناخت خانواده کودک ناتوان این امکان را می دهد که در امر آموزش تفاوت های فردی بیش از پیش مدنظر داشته و در مواردی که والدین نیاز به راهنمایی دارند از شیوه های تربیتی صحیح استفاده کنند و هدف اصلی من از این تحقیق شناخت و نقش خانواده و کمک هرچه بیشتر به امر آموزش فرزندان آنهاست.
اهمیت و ضرورت تحقیق
زمانی تصور می شود که مدارس به تنهایی می توانند پاسخگوی تمامی نیازهای آموزشی و پرورشی دانش آموزان باشند. اما مربیان مدارس و والدین دانش آموزان به این حقیقت اذعان نمودند که بدون هکاری و همفکری مشترک آنها، پرداختن به فرآیند مستمر تعلیم و تربیت نمی توانند به طور مطلوب عملی باشد. باید میان نظام ارزشی حاکم بر خانواده و نظامی که در مدرسه حاکم است همراهی و هماهنگی وجود داشته باشد تا بچه ها بتوانند با آرامش خاطر درس بخوانند و به شکوفایی ذهنی خود دست یابند. (پارسا، 1367، ص 72 و 71)
خانواده باید بستر شکوفایی خلاقیتها و نوآوری ها باشد و خانواده زمانی می تواند نقش خود را در این زمینه به خوبی ایفا کند که از تعادل برخوردار باشد. پس نخستین و عزیزترین معلمان و راهنمایان ما پدران و مادران هستند و به همین دلیل است که گفته می شود سلامت هر جامعه یا هر نظام و ساختاری که دارد در گرو سلامت خانواده است و سلامت خانواده در گرو مجموعه ای از فعل و انفعالات و روابط و تعاملاتی است که در میان افراد یک خانواده وجود دارد.

فرضیه های تحقیق

 

(1) به نظر می رسد بین سطح درآمد خانواده و پیشرفت تحصیلی دیرآموزان رابطه وجود دارد.
(2) به نظر می رسد بین سطح سواد والدین و پیشرفت تحصیلی دیرآموزان رابطه وجود دارد.

تعاریف
تعریف نظری پیشرفت تحصیلی
منظور از پیشرفت تحصیلی موفقیت در امر تحصیل است که می تواند به مهارت در امری خاص یا تخصص در بخشی از دانش منجر شود. در نظام آموزش و پرورش منظور از پیشرفت تحصیلی دستیابی به اهداف آموزشی مورد نظر در هر دوره است.
تعریف عملی پیشرفت تحصیلی
در این تحقیق کلیه دانش آموزانی که معدل آنان بین 20 تا 17 باشد از پیشرفت تحصیلی برخوردارند.
تعریف نظری دیرآموز
دانش آموزان دیرآموز در مقایسه با کودکان عادی دارای رفتارهای سازشی ضعیف تر و قابلیت های یادگیری کمتری هستند.
تعریف عملی دیرآموز
کلیه دانش آموزانی که بهره هوشی آنان بین 80 تا 90 است دیرآموز خوانده می شوند که مشغول به تحصیل در مدارس ابتدایی می باشند.
تعریف متغیر وابسته
تعریف نظری پیشرفت تحصیلی: پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در هنگام تحصیل به تدریج ظرفیت یادگیری او افزایش یافته و یا به طور کلی نمرات او نسبت به ماه های قبل یا سال های قبل سیر صعودی از خود نشان بدهد.
تعریف عملی پیشرفت تحصیلی
به نظر شما عمده ترین عوامل موثر در پیشرفت تحصیلی چیست؟
الف- سطح سواد  ب- میزان درآمدها  ج- ارزشهای خانوادگی  د- سایر موارد 
1- سواد تعریف نظری سواد
سواد در کشور همان توانایی خواندن و نوشتن است.
تعریف عملی سواد.
دارای کدامیک از مدارک تحصیلی زیر می باشید؟
پنجم ابتدایی  سوم راهنمایی  دیپلم  تحصیلات عالی 

2- درآمد
تعریف نظری درآمد: مقدار پولی است که در زمان معینی تحت عناوین حقوق، سود، تجارت و یا از طریق کشاورزی دریافت می شود.
تعریف عملی درآمد
آیا از درآمد خود راضی هستید؟ بلی  خیر 
روش تحقیق
روش تحقیق در رساله حاضر روش پیمایشی است.
جامعه آماری
جامعه آماری مورد نظر برای تحقیق حاضر کلیه مدارس ابتدایی که در آنها کلاس دیرآموز وجود دارد می باشد که آمار آنها در سال تحصیلی (81-80) 241 نفر می باشد.
نمونه آماری
که از این تعداد 20 دانش آموز که 10 نفر از طبقات بالای اقتصادی و 10 نفر از طبقه پائین اقتصادی انتخاب شده است و پرسش از کلیه معلمین مشغول به تدریس در کلاسهای دیرآموز می باشد.
روش جمع آوری اطلاعات
روش جمع آوری اطلاعات در این تحقیق پرسشنامه و استفاده از معدل دانش آموزان دیرآموز می باشد.
روش آماری
روش آماری خاص این تحقیق
الف: جدول توزیع فراوانی
ب: نمودار هیستوگرام
ج: آزمون آماری مخروجی (xz) و آزمون Z می باشد.

ادبیات تحقیق
تعاریف مربوط به خانواده
در رابطه با خانواده تعاریف زیادی شده است که در ذیل به چند نمونه از آنها اشاره می شود.
خانواده یک گروه خویشاوند است که در اجتماعی کردن فرزندان و برآوردن برخی از نیازهای بنیادی دیگر جامعه مسئولیت اصلی را به عهده دارد.
خانواده از گروهی از آدم ها ترکیب می شود که از راه خون، زناشویی و یا فرزندپذیری با یکدیگر ارتباط می یابند و طی یک دوره زمان نامشخص با هم زندگی می کنند. (ثلاثی، 1372، ص 127)
یکی از تعاریفی که از جامعیت بیشتری در مورد خانواده ها برخوردار است تعریف خانواده از کارل راجرز می باشد. «خانواده نظامی نیمه بسته است که نقش ارتباطات داخلی را ایفا می کند و دارای اعضایی است که وضعیتها و مقامهای مختلفی را در خانواده و اجتماع احراز کرده و با توجه به محتوای نقش وضعیتها، افکار و ارتباطات خویشاوندی را که مورد تأکید جامعه است ایفای نقش می کند. (فرقانی رئیسی، 1373، ص 141)
کارکردهای خانواده: خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی معمولاً کارکردهای گوناگون به عهده دارد. ماهیت این کارکردها و سطح اجزای آنها بی گمان از فرهنگی به فرهنگ دیگر تفاوت می کند.
1- تنظیم رفتار جنسی و زاد و ولد: انسانها با آنکه موجودات اجتماعی هستند اما مانند جانوران دیگر میل و کشش جنسی دارند که باید برآورده شود. نهادگرایی جنسی به صورتهای گوناگون در همه جوامع بشری به چشم می خورد. نمونه هایی از این نهادگرایی در طرز لباس پوشیدن، ادبیات و افسانه های جوامع گوناگون متجلی می شوند. روابط جنسی یک مقصود عملی و فوری در جامعه دارد که آن تمدید نسل از طریق زاد و ولد طبیعی است. امّا جامعه نیز در تنظیم روابط جنسی مسئولیت دارد.
2- مراقبت و محافظت از کودکان ناتوان و سالمندان
از آنجا که کودکان نمی توانند از خودشان نگهداری کنند خانواده مسئولیت اصلی مراقبت جسمانی و اقتصادی از آنهاست از این گذشته خانواده معمولاً مسئول نگهداری و تأمین اقتصادی اعضای ناتوان و سالمندش نیز به شمار می آید.
3- اجتماعی کردن فرزندان: در سراسر تاریخ بشر، خانواده همیشه عامل اصلی اجتماعی کردن اولیه فرزندان بوده است. پس از تولد کودک، خانواده، برای یک دوره زمانی به نسبت طولانی، تنها گروهی است که با کودکان تماس گسترده ای دارد.

4- تثبیت جایگاه و منزلت اجتماعی خانواده
هر جامعه ای نظامی از قواعد تباری را برای تعیین جایگاه و منزلت اجتماعی متناسب کودکان به کار می بندد و از این طریق خویشاوندان و خانواده فرد را مشخص می سازد.
5- فراهم آوردن امنیت اقتصادی
در بسیاری از جوامع مبتنی بر کشاورزی، خانواده از نظر اقتصادی، هم یک واحد تولید است و هم یک واحد مصرف، خانواده از نظر سنتی مسئول برآوردن نیازهای اقتصادی بنیادی اعضایش بوده است. (محسن ثلاثی سال 70 ص 132- 131)

«انواع خانواده از نظر بعد تربیتی» خانواده از یک دید ممکن است باز باشد یا بسته
خانواده ای را باز گویند که در ارتباط با آن با کسان و خویشاوندان و افراد اجتماع و یا وسایل ارتباط جمعی محدودیتی نباشد شکی نیست که چنین خانواده ای از یک سو مواجه با مزایایی از قبیل کسب فرهنگ، اطلاعات، راه و رسم ها، سنتهای اجتماعی است و از سوی دیگر مواجه با محدودیت هایی چون بدآموزی، یادگیری آداب و سنن مخدوش و احیاناً تهدیدات وسایل ارتباط جمعی و از این قبیل.
خانواده ای را بسته گویند که ارتباط اعضای آن با افراد جامعه و وسایل ارتباط جمعی تحت کنترل باشد شک نیست که در صورت کنترل فوق العاده شدید خانواده از بدآموزی ها در امان نی ماند عوامل خارجی ذهن و اندیشه اعضای آن را آلوده نمی سازد ولی این خطر هم وجود دارد که اگر روزی اعضای خانواده به آزادی هایی دست یابند و به شرطی که عمل کنترل برایشان خوب شناخته نباشد به مراتب بی بند و بارتر از دیگران خواهد شد.
نیازهای عقلی
تحقیقاتی که درباره رشد فکری اطفال به عمل آمده نشان می دهد که طفل در هر مرحله از رشد محیط خود را به نحوی می بیند. و جهان برای او معنای خاص دارد. بنابراین آموزش هر موضوعی در هر سنی به طفل مستلزم این است که آن موضوع را به همان نحوی که طفل محیط خود را درک می کند در همان معنای خاصی که جهان برای او دارد دربیاوریم. بدین ترتیب کودک به تدریج به دنیای خارج و محیطی که در آن زندگی می کند خو گرفته و بر فهم و ادراک خود می افزاید.
نیازهای عاطفی
برآوردن نیازهای عاطفی کودکان خیلی مهم است. عواطف طفل تأثیرات درونی اوست نه اعمال و رفتاری که از او سر می زند چه این اعمال و رفتار تنها نشان دهنده وجود آن عواطف است. نه خود آنها عواطف محصول عکس العمل فرد در برابر تجارب گوناگون است. پیش از آنکه بتوان در اعمال کودک تغییری ایجاد کرد باید تأثیرات درونی وی را تشخیص داد. در حالی که کودک هنوز مسائل عقلی را نمی فهمد و درک نمی کند مطالب عاطفی و مهر و محبت، خشونت غضب توجه و بی اعتنایی در او تأثیر می گذارد. (عظیمی، سال 1372، ص 162- 161- 160)

روابط و نظام ارزشی خانواده
شاید بتوان گفت مهمترین عامل مؤثر در شکل گیری نگرش دانش آموزان نسبت به تحصیل خانواده است. اینکه والدین با تحصیل دانش آموزان و درس و تحصیل او چگونه برخورد می کنند و در الگوهای تربیت خود برای چه نوع رفتارهایی ارزش قائل می شوند. ارزشهای خانواده نه تنها در انگیزه و پیشرفت تحصیلی فرزندان تأثیر بسزایی دارد بلکه در رفتار و چگونگی سازگاری آنان با شرایط و موقعیت های آموزشی نیز نقش تعیین کننده ای را ایفا می کند.
هنگامی که بین ارزشهای خانواده و ارزشهای مدرسه هماهنگی موجود باشد دانش آموز بهتر می تواند با موقعیت آموزشی سازگار شود. از طرف دیگر ناهماهنگی بین ارزشهای خانه و مدرسه در کودک تعارض ایجاد می کند و سازگاری او را مختل می سازد که طبعاً بر یادگیری و پیشرفت تحصیلی او تأثیر زیانبار بر جای می گذارد. (پاشا شریفی سال 1373 ص 22)

تاریخچه کودکان استثنایی: عقب ماندگی ذهنی یا به اصطلاح دیگر نارسایی رشد قوای ذهنی موضوع تازه و جدیدی نیست بلکه در هر دوره و زمان افرادی در اجتماع وجود داشته اند که از نظر فعالیت های ذهنی در حد طبیعی نبوده اند بخصوص از روزی که بشر زندگی اجتماعی را شروع کرده موضوع کسانی که به عللی قادر نبوده اند خود را با اجتماع هماهنگ سازد مطرح بوده است.
تا اوایل قرن نوزدهم کتاب یا رساله علم قابل قبولی در زمینه عقب مانده ها و افراد مبتلا به اختلالات رفتاری نوشته نشده بود. در حقیقت اولین دوره توجه به مسائل بیماران روانی و عقب ماندگی های ذهنی انقلاب کبیر فرانسه و برابری حقوق بشر بود. و در همین برنامه های انقلابی بود که مراقبت، درمان و آموزش کلیه افرادی که به سن تحصیل رسیده بودند مطرح شد و انقلاب صنعتی دولتها را به تعلیم و تربیت کلیه افراد کشور موظف کرد و از همین جا مسأله کودکان استثنایی مورد توجه قرار گرفت. (میلانی فر، سال 1370، ص 25-14)

خصوصیات دانش آموزان دیرآموز
1- در درک مفاهیم و یادگیری مطالب، کندتر از متوسط کلاسند.
2- در تشخیص روابط پیچیده ضعیفند.
3- از درک مفاهیم انتزاعی یا مجرد عاجزند.
4- برای یادگیری مطالب درسی به تمرینهای بیشتری نیاز دارند.
5- دامنه معلومات عمومی آنان نسبت به همسالان خود محدودتر است.
6- خزانه لغت محدودتری نسبت به همسالان خود دارند و از دستور زبان ساده ای (که ویژه دانش آموزان کوچکتر است) استفاده می کنند.
7- در خواندن و فهمیدن کتابهای درسی دچار اشکال هستند.
(نادری و نراقی، ص 40)

«ملاک های تشخیص دیرآموزان»
(1) در زمینه کلیه دروس در یادگیری از خود ضعف نشان می دهد.
(2) مطلب را دیر یاد گرفته بعد از چند روز اکثر قسمت های آن را فراموش می کند.
(3) به علت ضعف حافظه نیاز به تکرار مستمر دروس دارد.
(4) در زمینه های ادراکی، حافظه و حل مسایل و ارتباط اجتماعی با مشکل روبروست.
(5) در کلاس های اول و دوم دبستان نمرات متوسطی در کلیه دروس به دست می آورد.
(6) در کلاس های چهارم و پنجم دبستان و دوران راهنمایی، حتی با کمک دیگران، با نمرات پایین و تجدیدهای متعدد هر کلاس را طی می کند.
(7) اعتماد به نفس ندارد و خود را حقیر احساس می کند.
(8) گاه برای دفاع از خود به اعمال خشونت آمیز دست می زند و دچار افسردگی می باشد. (فرقانی رئیسی، 1372، ص 194)

طبقه بندی عقب ماندگان ذهنی: علمای تعلیم و تربیت با دیدگاه آموزشی و پرورشی افراد عقب مانده را معمولاً به چهار گروه تفکیک می نمایند.
الف- گروه دیرآموز ب- گروه افراد عقب مانده ذهنی آموزش پذیر ج- گروه افراد عقب مانده تربیت پذیر د- کودکان عقب مانده ذهنی کاملاً متکی و حمایت پذیر.
الف- گروه کودکان و دانش آموزان دیرآموز
این گروه از افراد به علت کمی رشد ذهنی قادر به فراگیری مطالب و حل مسائل همانند افراد عادی و همسن و سال خود نیستند. دیرآموزان در واقع در میان گروههای عقب مانده ذهنی از بالاترین درجه رشد ذهنی برخوردار بوده و بزرگترین گروه از گروه های عقب مانده ذهنی را تشکیل می دهند بهره هوشی آنها حدود 80 تا 90 درصد می باشد. درصد قابل توجهی از جمعیت دانش آموزان مدرسه رو که معمولاً نمی توانند همراه و همگام سایر همکلاسان، همسالان خود در تحصیل و یادگیری مطالب باشد از این گروهند. این گروه از دانش آموزان از نظر تحصیل ضعیف امّا معمولاً از نظر جسمانی- حسی و حرکتی، عاطفی، اجتماعی و... با دیگر همکلاسان خود در مدارس عادی تفاوت چندان ندارند. باتوجه به ویژگی های دانش آموزان دیرآموز عموماً متخصصین تعلیم و تربیت عادی و استثنایی را عقیده بر این است که این قبیل دانش آموزان از آنجایی که از نظر رشد ذهنی تفاوت کمی با دانش آموزان عادی دارند بهتر است در مدارس عادی و همراه سایر همکلاسان خود تحصیل نمایند. ویژگی بارز عقب ماندگان ذهنی به ویژه دیرآموزان آن است که دیر می آموزند و زود فراموش می نمایند. لذا تأکید بر تکرار و استمرار آموزشی ضرورتی بر همین اساس است و حصول موفقیت فقط در سایه صبر و شکیبایی و استمرار در سایه آموزشی و پایدار در آن است.
ب- گروه دانش آموزان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر
این افراد حدود 2 درصد از کل کودکان سنین مدرسه رو را تشکیل می دهند و بهره هوشی آنان حدود 70 تا 50 درصد می باشد. دانش آموزان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر نمی توانند بهره لازم و کافی را از برنامه های آموزشی کلاس های معمولی ببرند. این کودکان در هر حال آموزش پذیر بوده و قادر به فراگیری حداقلی از اطّلاعات عمومی و درس های رسمی از کلاس از قبیل خواندن و نوشتن و حساب کردن و مهارت های مناسب شغلی بوده و می توانند در اداره زندگی خود از تحصیل خویش بهره مند شوند.
ج- گروه کودکان عقب مانده ذهنی تربیت پذیر
این گروه از کودکان حدود (سه دهم درصد) کل جامعه را تشکیل می دهند و از نظر هوشی گروه عقب ماندگان تربیت پذیر از حدود 50 تا 25 درصد بهره هوشی برخوردارند.
عقب ماندگی اکثر کودکان عقب مانده ذهنی تربیت پذیر به دلایل بیماری، ضایعات مغزی و اختلالات داخلی، ناسازگاری ژنتیکی و غیره می باشد. این افراد فاقد توان اداره زندگی به طور مستقل و خودکفایی اجتماعی و اقتصادی لازم هستند. این کودکان به طور موسوم نیاز به حمایت و سرپرستی و هدایت دارند.
د- کودکان عقب مانده ذهنی کاملاً متکی و یا حمایت پذیر
این کودکان به علت عقب ماندگی شدید ذهنی و بدنی قادر به یادگیری و تربیت پذیری در امور خود یاری و انطباق با محیط و سازگاری اجتماعی نمی باشد.
بهره هوشی آنان کمتر از 25 درصد می باشد و به همین دلیل نیاز فوق العاده به کمک مستمر در انجام کارهای شخصی دارند. این کودکان هرگز توانایی آموختن، صحبت کردن یا انجام ساده ترین امور زندگی از قبیل خوردن و پوشیدن را ندارند.
(افروز سال 1375 ص 42 تا 45)

علل عقب ماندگی ذهنی
علل عقب ماندگی ذهنی را می توان به سه مرحله در رابطه با تولد کودک تقسیم کرد.
الف: علل قبل از تولد
که شامل عوامل ژنتیکی و مادرزادی می باشد.
ب: عوارض هنگام تولد
که شامل عارضه های زمان تولد می باشد.
ج: علل بعد از تولد
که شامل بیماری های مختلف، تصادفات، ضایعات گوناگون عصبی و مغزی و عوامل محیطی و فرهنگی می باشد.

الف: عقب ماندگی ذهنی قبل از تولد
اختلالات ژنتیکی: گروهی از عقب ماندگی های ذهنی در آغاز انعقاد نطفه (شروع حاملگی) مشخص می گردند. عوامل و مشکلات وراثتی باعث ایجاد اختلالات در رشد جسمی و ذهنی کودکان می گردد. کودکانی که به علت اختلالات ژنتیکی دچار عقب ماندگی می شوند دارای خصوصیات جسمی و ذهنی یکسان نمی باشند.
عامل همخونی: این عامل در ایجاد ناهنجاری های هوشی تأثیر فراوان دارد. در میان اقلیت ها و روستاییان و خانواده هایی که ازدواج با نزدیکان همخون مانند دخترعمو و پسرعمو یا عمه زاده یا دایی زاده و خاله زاده و امثال آنها متداول است درصد عقب ماندگی ذهنی بیشتر از دیگران است.
الکلیسم: اعتیاد والدین به مشروبات الکلی موجب مسمویت شده و به وسیله ژن مسموم تولید نقص هوشی و ضعف عمومی در رشد طبیعی می شود و موجب عقب ماندگی عمومی و گاه ناهنجاری های رشد می گردد.
سرخجه و بیماری های عفونی: سرخجه و دیگر بیماری های عفونی چنانچه همراه با تب وخامت شدید باشد در دوران بارداری مادر به ویژه در ماه های اول بارداری سبب عقب ماندگی ذهنی و دیگر نقیصه های بدنی می گردد.
سوء تغذیه و اختلالات غدد داخلی: کمبود ویتامین های ضروری و عدم تغذیه غذایی لازم و سوء بهداشت در نارسایی های رشد جنینی و همچنین عقب ماندگی ذهنی مؤثرند.
ویژگی های عاطفی و روانی: در بعضی از مواقع تأثیرات و هیجانات شدید و ناگهانی و مستمر مادر در دوران بارداری موجب ایجاد تحولات و تغییرات و احتمالاً اختلالاتی در غدد داخلی می گردد. در مواردی که این گونه هیجانات دائمی و مستمر که غالباً با تشویق و اضطراب و ناراحتی های خانوادگی و محیطی همراه است موجب بروز اختلالات بر روی جنین و گاه از عوامل عقب ماندگی ذهنی می گردد.

ب: عوامل مربوط به هنگام تولد
ضایعات مغزی از متداول ترین ضایعات زمان زایمان است و مهمترین علل عقب ماندگی ذهنی محسوب می گردد. زایمان های سخت و پیچیده، بیهوشی طولانی، دشواری استنشاق، استفاده از وسایل جراحی، تولد زودرس و مشکلات دیگر باعث مختل ساختن سیستم مرکز عصبی، عقب ماندگی ذهنی می گردد.
ج: عوامل عقب ماندگی ذهنی بعد از تولد
از جمله عوامل مهم بعد از تولد که در بروز عقب ماندگی ذهنی مؤثرند به شرح زیر می باشد:
منژیت: این بیماری ها بخصوص در هفته ها و ماه های اول تولد اثری نامطلوب به روی کودک دارند و اگر با تب شدید همراه باشد تأثیر بر رشد هوشی کودک و در نتیجه عقب ماندگی ذهنی نیز بیشتر می شود.
مسمویت ها: در برخی از موارد مسمویت های غذایی و دارویی در کودک به ویژه در دوران شیرخوارگی و خود سالگی سبب ضایعاتی در سیستم عصبی و مغزی و بالنتیجه عقب ماندگی ذهنی می گردد.
ضربه های وارده بر مغز کودک: در بسیاری از موارد ضربه های وارده بر مغز کودک مخصوصاً در سنین اولیه که هنوز جمجمه کودک محکم و استخوانی نشده است سبب ضایعات مغزی و بالطبع عقب ماندگی ذهنی و یا اختلالات حسی و حرکتی می شود.
کمبود غذا و سوء تغذیه: سوء تغذیه و فقدان یا نارسایی بعضی از موارد غذایی لازم برای رشد طبیعی کودک موجب اختلال در رشد عمومی و بعضاً ناتوانی عصبی و ناهنجاری روانی گشته و عقب ماندگی ذهنی را سبب می گردد.
مشکلاتی که کودک عقب مانده در خانه ایجاد می کند:
خانواده هایی که از کودکان عقب مانده شان در خانه مراقبت می کنند در محاصره مسائل تنوع در همه ی اشکال و اندازه ها قرار دارند. این مسائل با میزان عقب ماندگی کودک، معلولیت جسمی و هیجانی همراه با آن، ارزش ها، علایق و شرایط خارجی دیگر اعضای خانواده فرق می کند. برخی از خانواده ها به واسطه خشم، انتقادات همسایگان، و کاهش وقت و منابعی که باید صرف دیگر کودکان شود، دچار تنگنا می شوند. یکی از مسائل حاد مادران عبارت از مسئولیت های اجتناب ناپذیر آنها در باب کودک عقب مانده است. در خانواده های بهنجار پاسخ طبیعی به فشاری که بر بودجه خانواده وارد می شود به معنی کار کردن مادر در خارج از خانه است، و شیوه زندگی معاصر اغلب مشتمل است بر کار کردن مادر حتی در فقدان نیازهای مادی یا عدم شدت آن. به علاوه افزایش نرخ طلاق در بین جمعیت کل درست همان طور است که گریبانگیر کل خانواده هاست. گریبانگیر خانواده هایی که دارای کودک عقب مانده اند نیز می باشد.
(نانسی ام- رابینسون- هالبرت بی- ترجمه فرهاد ماهر سال 1377 ص 630)
اهمیت اقتصادی- اجتماعی خانواده
پژوهشگران در نتیجه تحقیق دریافته اند افرادی که به خانواده های نیازمند و محله های فقیرنشین تعلق دارند غالباً از لحاظ یادگیری و پیشرفت های درسی از خانواده های طبقه متوسط وضع پایین تری داشته اند. کودکان طبقه پایین به دلیل عدم برخورداری صحیح و کافی از غذا لباس شایسته، مسکن و... کمتر به دانش اندوزی پیشرفتهای درسی علاقه نشان می دهند. از مدتها پیش معلوم شده است که تفاوتهای آشکاری بین هوش کودکان برحسب سطح اجتماعی اقتصادی والدین آنها وجود دارد. هر اندازه در مقیاس شغلی و اجتماعی بالاتر رویم، متوسط کودکان در آزمون های هوشی به همان اندازه بیشتر خواهد شد.
تعداد کودکان باهوش در محیط های اجتماعی، اقتصادی پایین است. برعکس کودکان عقب مانده هوشی در محیط های اجتماعی اقتصادی فقیر بیشتر از تعداد آنها در محیط های اجتماعی اقتصادی غنی است. (گنجی سال 73 ص 55)

«سواد والدین»
برخی از دانش آموزان در امور تحصیل خود نیازمند به ساعات آموزشی در خارج از اوقات رسمی کلاس و مدرسه هستند. این قبیل دانش اموزان کسانی هستند که به دلایل متعددی مدت آموزشی کلاسیک مدرسه برای آنها کافی نبوده، لازم است پس از خروج از مدرسه کمک های آموزشی اضافی از منابع دیگر دریافت کنند مهمترین منبع کمک آموزشی خارج از مدرسه مخصوصاً برای دانش آموزان دوره ابتدایی والدین هستند باسواد علاوه بر نقش کمک رسانی در آموزش فرزندان نقش دوجانبه دارد. از یک سو برای آنها جنبه کمک آموزشی دارد و از سوی دیگر انگیزه ای برای درس خواندن آنها می شود. امّا بیسوادی والدین آسیب دوجانبه ای دارد این قبیل والدین نه تنها نمی توانند از نظر آموزشی کمکی به کودکان خویش نمایند بلکه یک الگوی تقلیدی نامناسب برای فرزندان خود هستند. (مکوندی سال 73 ص 23)
«هوش کودکان با وسعت خانواده نسبت عکس دارد»
در بعضی از تحقیقات معلوم شده است که بین سطح هوش و تعداد فرزندان خاواده ها رابطه معکوس وجود دارد. به عبارت دیگر هرچه تعداد فرزندان خانواده ها بیشتر باشد متوسط هوش فرزندان در مقایسه با خانواده های کم اولادتر کمتر می شود. یکی از دلایل احتمالی این امر آن است که تعداد فرزندان خانواده های سطح پایین اقتصادی اجتماعی و فرهنگی به طور متوسط بیش از خانواده های سطح بالاست. توانایی و انگیزه یادگیری کودکان با سطح اقتصادی اجتماعی خانواده های آن رابطه وجود دارد. (پاشا شریفی سال 75 ص 37)
به عقیده دانشمندانی که در این زمینه به تحقیق دست زده اند، خانواده های بزرگ از داشتن روابط لازم و کافی با بزرگسالان محروم می مانند و این به عقب ماندگی نسبی هوش آنان منجر می شود یکی از روانشناسان به نام (رابرت زایونگ) مدلی از خانواده موسوم به (مدل انبوه) را در سال 1976 ارائه داد که درباره اندازه خانواده است و این مدل نشانگر آن است که هرچه خانواده بزرگتر و پرجمعیت تر شود فاصله بین کودکان کمتر می گردد. (همان منبع ص 71)
«عملکرد روان شناختی خانواده های کودک معلول»
خانواده به عنوان محیطی که کودکان عقب مانده بیشترین وقت خود را در آن می گذراندند در این تحقیقات نشان داده اند که خانواده های کودکان معلول نسبت به خانواده های کودکان عادی در معرض تندیگی و افسردگی بیشتری هستند. در امر سازگاری، با مشکلات بیشتری مواجهند. انسجام خانوادگی کمتری دارند با مشکلات اقتصادی بیشتری دست به گریبان هستند و در فعالیتهای اجتماعی کمتر شرکت می کنند. اگرچه محققان در مورد ارتباط این متغیرها نظرات متفاوتی دارند اما بر این موضوع که این والدین و کودکان آنها در زندگی دچار مشکلاتی هستند، توافقی همگانی وجود دارد نکته قابل توجه اینکه به رغم این پیامدهای شناخته شدهف کوشش های ناچیزی در جهت کاهش تنشهای حاصل از آنها صورت گرفته است. به لحاظ اهمیت نقش خانواده و به ویژه والدین در امر آموزش کودکان عقب مانده ذهنی متخصصان باید اطلاعات و مهارت های متناسب با نیازهای کودک را به والدین ارائه و آموزش دهند. (ابراهیمی سال 1375 ص 30)
«تغذیه و سلامتی»
قرآن کریم رابطه ای بین غذا و عمل قائل است و انجام عمل صالح را در سایه بهره گیری از طیبات مطرح می سازد. اصل 4 اعلامیه حقوق کودک می گوید: کودک حق دارد از غذا و مسکن و در موقع لزوم از مراقبت پزشکی برخوردار گردد. و این خود نشان دهنده ی اهمیت آن است و بالاخره در اهمیت غذا می توان گفت همگان اتفاق نظر دارند و قائلند که سوء تغذیه از عوامل مرض، بدرفتاری و بسیاری از ناهنجاری های دیگر است. (قائمی، سال 73، ص 59)
زندگی اجتماعی برای انسان ها ضروری می سازد و نوزادان را که سرمایه های فردای جوامع بشری را تشکیل می دهند بیشتر مورد توجه قرار دهند. با آنکه غذای کافی و متعادل تنها شرط سلامتی افراد نمی باشد ولی تغذیه یکی از عوامل است که با کم بها گرفتن آن سلامت کامل قدرت و توانایی حداکثر هرگز حاصل نمی گردد. فرد گرسنه قادر به درست فکر کردن، کار و آموزش نیست و توانایی استفاده از امکانات موجود را ندارد.
سوء تغذیه سبب پیدایش زمینه های نامناسب در سلامت جسم، روان و رشد و نمو گروهی می گردد. (خاقانی، سال 75، ص 25)
«سازگاری اجتماعی عقب ماندگان ذهنی»
سازگاری اجتماعی عقب ماندگان ذهنی، در درون موقعیتهای گوناگون چون خانواده جامعه تسهیلات مراکز حمایتی و موقعیت های مشابه دیگر صورت می گیرد. از نقطه نظر زیستی، روانی و اجتماعی، خانواده مهمترین واحد تقلید و یادگیری اولیه انسان است.
تلاش برای اجتماعی کردن کودک عقب مانده به ویژه در دوران کودکی با تنش عصبی بسیاری همراه است. زیرا توجه و مراقبت مداوم که نیاز این کودکان است به ویژه در مورد عقب ماندگان ذهنی شدید برای والدین از نقطه نظر عاطفی بسیار دشوار است. بسیاری از والدین کودکان عقب مانده ذهنی، در کلیتهای تشخصی انواع مشکلات عاطفی چون احساس گناه، افسردگی، خشم، نومیدی و غیره را از خود نشان می دهند. به دلیل توقع مداوم از والدین و فرآیند کند و آهسته اجتماعی شدن کودک عقب مانده و نیز تعداد بی شماری از مشکلات عملی، زندگی کردن با کودک عقب مانده ذهنی را دشوار می سازد. (نوابی نژاد، سال 1373، ص 58)

«سازگاری های خانواده کودک معلول»
نوع ارتباط کودک عقب مانده ذهنی با والدینش بسیار مهم است و این اهمیت اگر بیش از ارتباط کودک طبیعی با خانواده خود نباشد، در همان ردیف است. شخصیت او شامل ثبات یا عدم ثبات عاطفی تا حدی قابل ملاحظه، بازتابی از ثبات شخصیت والدین او است والدین کودکان عقب مانده در شرایط دشواری قرار دارند. زیرا از لحاظ اجتماعی ممکن است بخاطر فرزندشان احساس شرم کنند و این احساس شرم امکان دارد به طرد کردن کودکان به طور آشکار یا پنهان بیانجامد. خوشبختانه همه والدین به وجود کودک عقب مانده در حلقه ازدواج پاسخ منفی نمی دهند. والدینی که از نظر آموزشی در سطح خوبی هستند تمایل دارند به کودک عقب مانده خود به عنوان یک تهدید بنگرند. در نتیجه ممکن است او را طرد کنند یا محدودیت های هوشی او را نپذیرند. پذیرش یک حقیقت یعنی پذیرش محدودیت قدرت ذهنی، کلید اساسی بهداشت روانی و شایستگی اجتماعی تمام کودکان عقب مانده ذهنی به ویژه عقب ماندگان سطحی است. (احدی، سال 70، ص 80)
«آموزش کودکان دیرآموز: یکپارچه سازی یا جداسازی»
با توجه به ویژگی های دانش آموزان دیرآموز، متخصصان تعلیم و تربیت عادی و استثنایی عموماً بر این باورند که چون این قبیل دانش آموزان از نظر رشد ذهنی تفاوت کمی با دانش آموزان عادی دارند بهتر است در مدارس عادی و همراه سایر همسالان خود تحصیل کنند. (فرهاد ساهر سال 72، ص 55)
تحلیل یازده مطالعه که طی سالهای 84-1875 انجام شده، نشان داده که دانش آموزان مبتلا به ناتوانی در موقعیت یکپارچه و در مقایسه با موقعیت های جدا، به سطح بالاتری از مهارتهای تحصیلی نایل می شوند. بسیاری از برنامه های تابع اصل جداسازی کودکان که در گذشته اجرا شده به زیان ناتوانان بوده است. نتایج پژوهش های زیادی نشان می دهد که دوره های تربیتی جدا بریا دانش آموزان ناتوان، به طور نسبی ثمربخش نبوده است. البته نتایج بعضی پژوهش ها نیز حاکی از آن است که گاه کنار آمدن با برنامه های سنگین و فشرده که در موقعیت های یکپارچه برای کودکان ناتوان وجود دارد برای آنان مشکل است به هر حال برای دفع تناقضات ذکر شده راهبرد یکپارچه سازی از طریق دائر نمودن کلاسهای ضمیمه درون مدرسه عادی و مختص دانش آموزان دیرآموز فضای تحصیلی در مدارس ایجاد می کند که در عین ایجاد نقاط قوت مربوط به روش یکپارچه سازی نقایص و ضعف های ناشی از ادغان صد در صد دانش آموزان را نیز کمرنگ و تعدیل نماید. در تحقیقی که توسط مصطفی اکبری در رساله ی کارشناسی ارشد خود در این مورد نموده به این نتیجه رسیده که نمره های آزمون پیشرفت تحصیلی و معدل درسی دانش آموزان دختر دیرآموز استفاده کنند از کلاسهای ویژه بالاتر از دانش آموزان استفاده کننده از کلاس عادی است. (توکلی، سال 1376، ص 53)

(نتیجه)
با توجه به مطالب مشروحه در رابطه با خانواده و نقش آن در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان به این نتیجه می رسیم که خانواده به عنوان سنگ زیربنای جامعه و اولین بستر رشد و شکوفایی استعدادهای کودک و محیطی که استخوان بندی نونهالان در آنجا بسته می شود از اهمیتی فوق العاده برخوردار است. خانواده اولین و مهمترین کانون پرورش صحیح، احیا و شکوفایی استعدادهاست هرگونه تحول و تغییر اجتماعی باید از آنجا آغاز شود و هر اقدام اصلاحی نخست باید خانواده را شامل گردد.
اهمیت تحقیق و اهداف آن از نظر محقق بیان شده که عبارت است از بدست آوردن اثرات مطلوب نقش والدین در پیشرفت تحصیلی فرزندان و اصولاً آیا والدین می توانند بر پیشرفت تحصیلی فرزندان تأثیر مثبت بگذارند یا هیچگونه تأثیری از ناحیه خانواده در پیشرفت یا عدم پیشرفت فرزندان وجود ندارد. کلیه دست اندرکاران تعلیم و تربیت اهم از علمای قدیم و جدید و محققان روان شناسی تربیتی متفق القولند که بین عملکرد والدین و عملکرد تحصیلی فرزندان رابطه وجود دارد و ما درصدد آنیم که کدام مقوله رابطه نزدیکتر و مستقیم دارد تا با تقویت این متغیر و احیاناً اصلاح آن گامی هرچند کوچک در ارتباط با مسائل تعلیم و تربیت و نهایتاً پیشرفت تحصیلی فرزندان یک مملکت برداریم.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  75  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی نقش خانواده در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دیر آموز

دانلود مقاله سنجش آمادگی تحصیلی کودکان 6 ساله بدو ورود

اختصاصی از رزفایل دانلود مقاله سنجش آمادگی تحصیلی کودکان 6 ساله بدو ورود دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

سنجش آمادگی تحصیلی کودکان 6 ساله بدو ورود به دبستان و عوامل موثر بر این آمادگی

 

مقدمه :
همان‌طور که می‌دانیم یکی از مهمترین مسائل و ویژگی‌های صحیح نظام تعلیم و تربیت توجه کامل به سلامت جسمانی و روانی و تفاوت‌های فردی ، توانائی‌ها و استعدادهای کودکان و تنظیم برنامه‌های آموزش متناسب با این استعدادها است که این امر قطعاً در فرآیند آموزش و پرورش کشور مفید خواهد بود. اگر آموزش فراتر از میزان توانمندی کودک باشد، تلاش و کوشش معلم، مدرسه و والدین علاوه بر بی‌نتیجه بودن، ممکن است در بعضی موارد موجب بروز مشکلات جدیدی شود. براساس آمارهای موجود بیش از 10 درصد از کودکان هر جامعه به گونه‌ای از نارسایی‌های متفاوت جسمانی و روانی رنج می‌برند که بعضی از همین مشکلات می‌توانند به بروز معلولیت‌ها و بیماریهای جبران‌ناپذیری منجر گردند. همچنین طبق تحقیقات انجام شده، 50 تا 70 درصد موفقیت دانش‌آموزان در هر پایه تحصیلی منوط به آمادگی شناختی و سلامت جسمانی و روانی آنان است و 80 درصد اُفت تحصیلی نیز در مقطع ابتدایی در نتیجه مشکلاتی چون بینایی،‌شنوایی و هوش است که اگر به موقع تشخیص داده نشوند، نه‌تنها باعث مردودی و تکرار پایه‌ها توسط این دانش‌آموزان می‌شوند بلکه در اکثر موارد باعث بروز مشکلات و عوارض وخیم‌تر می‌شود. (کارشناس دفتر آموزش و پرورش 1384).
عقیده بسیاری از متخصصان تعلیم و تربیت بر این است که شخصیت هر انسان در 6 سال اول زندگی او شکل می‌گیرد، سالهای اولیه زندگی کودک از نظر تعلیم و تربیت چنان پراهمیت است که حتی یک ساعت تأخیر در آن زیان‌بار است و اگر گفته شود هر کسی فرزند دوران کودکی خودش است، اغراق نخواهد بود، بدین جهت نباید کودک را تنها به عنوان یک انسان کوچک در نظر گرفت و شاهد رشد و قد کشیدن او بود، برای پربار کردن این سالهای طلایی مراکز پیش دبستانی نقش مهمی را برعهده دارند هدف در ایجاد مراکز پیش دبستانی کمک به رشد حسی، ذهنی، عاطفی و اجتماعی کودکان و در نهایت کمک به شکوفایی استعدادها و علایق آنان می‌باشد. کوشش برای تربیت و پرورش و پیشرفت کودکان بعنوان نسل فردا زمانی تحقق می‌یابد که استعدادها و نیازهای نونهالان خود را بشناسیم و آنگاه برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری مادی و معنوی آنان بپردازیم. تعلیم و تربیت آنان رسالت سنگین و مسئولیت مهمی است که ما در مقابل کودکان خانواده جامعه و در نهایت در پیشگاه خداوند تبارک و تعالی به عهده داریم بنابراین همة مسئولین و آحاد مردم باید تلاش کنند تا متولیان تعلیم و تربیت کودکان، بتوانند کارآمد و توانمندتر شده و نیازهای کودکان را شناخته و با بکارگیری از روش‌های نوین تعلیم و تربیت و یافته‌های جدید روان‌شناسی تربیتی و ابزارهای نوین آموزش به رسالت و مسئولیتی که به عهدة آنهاست با درایت و شناختی نسبی گام بردارند. یکی از مسائل مهمی که باید در تعلیم و تربیت در نظر گرفت وجود تفاوت‌های فردی دانش‌آموزان و شناخت توانایی‌ها و استعدادهای آنان می‌باشد. زیرا اگر آموزش بیش از حد توانایی کودک باشد کلاس معلم و مدرسه ووالدین اثر چندانی نداشته و حتی در بعضی از موارد موجب بروز مشکلات جدیدتری نیز خواهد شد (کارشناسی دفتر آموزشی و پرورشی ، 1384) .

بسیار بدیهی است که محیط و شرایط زندگی شامل نحوه زندگی مردم، ارزش های مهم مردم و نوع عملکرد تاثیر مشخص به روی مهارتان ذهنی و هوشی افراد دارد، مثلاً کشاورزان برنج در لیبر یا در تخمین میزان برنج مسلط اند، بچه های اهالی بوسترانا در گفتن داستان و حافظه خوبی از نظر حکایات دارند. فرهنگ ها بطور مشخص از یکدیگر از جهات مختلف متفاوت است و تفات های خاصی فرهنگی را نمی توان معلول علل منفرد و مشخص دانست. متن بررسی تفاوت های خاص فرهنگی در زیرگروههای جمعیتی یک جامعه فرهنگی کار بسیار سخت و دشواری است. اگر ما متوجه شویم که افرادی در محیط های متفاوت از نظر فرهنگی زندگی می کند دارای میزان های هوشی متفاوت هستند، در نتیجه بر این استنباط ساده میرسیم که تفاوت های محیطی باعث تفاوت در میزان بهرۀ هوش می گردد. از طرفی برعکس می توان اظهار داشت قابلیت های فردی است که باعث می شود افراد در محیط های تفاوت به سر برند، این قابلیت ها با آزمون های هوش قابل اندازه گیری و سنجش است. بررسی ها نشان داده است که پسران که بهره هوشی شان از بهره هوشی پدرانشان بالاتر است مایلند که در وضعیت و کلاس اجتماعی بالاتری قرار گیرند تا پسرانی که بهره هوشی شان پایین تر از پدرانشان دارند. این چنین استنتاجی شگفت انگیز نیست و گویای ارتباط مستقیم بین میزان بهرۀ هوشی و سال های تحصیل فرد دارد.(والر ،1971).

 

بیان مساله
در کشور ایران هر سال بیش از یک میلیون کودک به طور رسمی وارد اولین عرصه کسب علم و دانش یعنی دبستان می‌شود. با شروع سال تحصیلی کودک محیط خانه را ترک و وارد نظامی می‌شود که این نظام در تکوین ساختار سالم جامعه در آینده از جایگاه رفیعی برخوردار است. (دفترچه راهنمای اجرای سنجش آمادگی،سال 1384)
نظام آموزشی کشور هنگامی می‌تواند در شکل‌دهی ساختار تکاملی جامعه نقش موثر و ارزنده‌ای ایفا نماید که در آن تناسب رعایت شده باشد و این تناسب به دست نمی‌آید مگر این که دانش‌آموزان که اصلی‌ترین عنصر این نظام هستند ضمن برخورداری از سلامت جسمی و ذهنی در جایگاه آموزشی مناسب جایگزین شده باشد. سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور با دیدگاه تشخیص تفاوت‌های فردی و با هدف جای‌دهی صحیح کودک در نظام آموزش از سال 1372 با همکاری وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی طرح سنجش سلامت جسمی و آمادگی تحصیلی کودکان بدو ورود به دبستان را به مرحله اجرا درآورد. اصل مهم در طرح سنجش این است که بکارگیری نیروی انسانی متخصص و هم‌چنین استفاده از آزمون‌های غربال‌گری و تشخیص دقیق تا حد امکان هر کودک را از نظر آموزش در محل جایگزینی نماید که شرایط آن با توجه به ویژگی‌های جسمی و ذهنی متضمن حداکثر بهره‌وری کودک از خدمات آموزش و پرورش باشد. در اسفند ماه سال 1375 طبق مصوبه شماره 127472/17779 مورخ 19/12/75 مقرر شد تا طرح سنجش زیر نظر شورای سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی سازمان به اجرا درآیدو بعد از آن سال هر ساله به اجرا درآمد تحقیق حاضر مربوط به سنجش سال 1385 می‌باشد که به منظور شناخت بعضی از توانایی‌ها و استعدادهای کودکان برنامه‌ریزی شده است و از آنجایی که سلامت جسمانی به ویژه برخورداری از سلامت بینایی،‌شنوایی و همچنین آمادگی قبلی کودک برای شروع به تحصیل اهمیت بیشتری دارد، بنابراین در این طرح فقط وضعیت بینایی و شنوایی و آمادگی تحصیلی کودکان مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت. (دفترچه راهنمای اجرای آموزش سنجش آمادگی، 1384).
مساله اساسی در پژوهش حاضر بررسی عوامل موثر بر آزمون آمادگی تحصیلی کودکان 6 ساله شهر قزوین در سال 1385 می باشد. این عوامل شامل عوامل فردی – اجتماعی نظیر جنس تحصیلات والدین، تعداد افراد خانواده، یک زبانه یا دو زبانه بودن، شهری- روستایی بودن، راست دستی یا چپ دستی می باشد.

 

هدف پژوهش:
از مهمترین وظایف آموزش و پرورش در اختیار قرار دادن امکانات آموزشی برای کودکان لازم التعلیم است، که یکی از معیارهای موفقیت در این امر مهم تشخیص سطح آمادگی کودکان لازم‌التعلیم است. تعیین درجه آمادگی نوآموزان برای بهره‌مند شدن از فرصت‌های آموزش پیش‌بینی شده در برنامه با توجه به میزان موفقیت آنان در دروس موجب می‌شود که هم نیروی تعلیم دهنده به هدر نرود و هم نوآموزانی که نمی توانند همپای دیگر دانش‌آموزان در کلاس پیش روند از احساس ناکامی و شکست دور بمانند.

 

هدف پژوهش حاضر عبارت است از :
1- شناخت عوامل موثر بر تفاوتهای فردی نوآموزان در آزمون آمادگی تحصیلی نظیر جنسیت یک زبانگی – دوزبانگی، راست برتری، چپ برتری .
2- شناخت عوامل موثر اجتماعی و خانوادگی نوآموزان در آزمون آمادگی تحصیلی نظیر سن والدین، تحصیلات والدین، تعداد افراد خانواده، شهری – روستایی بودن.

 

 

 


ضرورت پژوهش:
انسانها در جستجوی و کنش متقابل با محیط هستند، میل به چالش دارند و مهمتر از همه، پدیده‌ها را تعبیر و تفسیر می‌کند، تعبیر و تفسیر پدیده‌هاست که در رفتار تأثیر می‌گذارد،‌نه خود پدیده‌ها. (جینزبرگ و اوپر، 1969)
کودکان و بزرگسالان دائماً دانش خود از جهان را می‌سازند و بازسازی می‌کنند و می‌کوشند تا به تجارب معنایی بدهند و نیز در تلاشند تا دانش خود را در قالب ساختهایی به مراتب منسجم‌تر و کارآتر سازمان‌بندی کنند. ( یاسایی، 1370)
برای معلمان آموزش و پرورش شناخت توانایی‌ها و تفاوت‌های فردی نوآموزان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. توجه به رشد همه‌جانبه کودکان و نیازهای اجتماعی و هوشی و جسمی و عاطفی آنان، تدوین طرح و برنامه‌ریزی، استفاده از امکانات آموزشی و شناسایی تفاوت‌های فردی دانش‌آموزان را میسر می‌سازد. کودکان منفعلانه دانش دریافت نمی‌کنند و تفکر صرفاً محصول تدریس مستقیم یا تقلید از دیگران نیست. جریان شناختی نیز اصولاً محصول رسش مغز قلمداد نمی‌شود. اکتساب دانش‌آموز در کلاس اول این محیط کوچک ولی آموزشی باید بگونه‌ای باشد که معلمان را به فعالیت کمتر و در عوض فراگیران را به فعالیت بیشتر وادار سازد و نشاط و پیشرفت در رشد را جایگزین یأس و شکست نماید و در نتیجه آموزش صحیح، از رنج و سردرگمی و ابهام رها گشته و به نظم و آرامش بیشتر، دست یافت. در آموزش نوآموزان، به این مطلب باید توجه داشت که کودک را دقیقاً در زمان مناسب یعنی زمانی که برخوردهای محیطی بیشترین تأثیر را در شکوفایی استعدادهای ذاتی کودک می‌گذارند، آموزش داد. در حال حاضر آنچه که معلم را با مشکلی روبه‌رو می‌سازد این است که هر ساله عده‌ای از کودکان که در کلاس درسش حضور دارند در فراگیری مطالب تدریس شده با شکست مواجهه می‌شوند و ناگزیر باید سال بعد همان تلاش را از سرگیرند:
جهت بهبود کیفیت آموزش و پرورش در دبستان و از بین بردن تأثیر نامطلوب عدم موفقیت در تجربۀ یادگیری نوآموزی که اولین بار در موقعیت آموزش قرار گرفته است، ابزاری در سال 69 تهیه شد که بوسیله آن آمادگی ذهنی و پیشرفت تحصیلی حدود شصت هزار کودک داوطلب ثبت نام در کلاس اول مورد بررسی قرار گرفت و اعتبار و روایی این تست محاسبه و نرمی برای مقایسه تهیه گردید. با توجه به اینکه ازمون آمادگی تحصیلی نقش بسیار مهمی در غربال کردن دانش آموزان در بدو ورود به مدرسه دارد، پژوهشهایی از این نوع که عوامل موثر با این آزمون را مورد بررسی قرار می دهند بسیار ضروری می باشند(دفترچه راهنمای اجرای آموزش سنجش آمادگی،1384).

 

فرضیه‌ها:
1- سابقة آموزش پیش از دبستان بر نمره آمادگی تحصیلی کودکان دختر و پسر تأثیر دارد.
2- تحصیلات مادران بر نمرة آمادگی تحصیلی دختران و پسران تأثیر دارد.
3- تحصیلات پدران بر نمره آمادگی تحصیلی دختران و پسران تأثیر دارد.
4- بین تعداد افراد خانوار و نمره آمادگی تحصیلی کودکان رابطه وجود دارد.
5- سن مادر بر نمرة آمادگی تحصیلی کودکان تأثیر دارد.
6- بین نمره آمادگی تحصیلی کودکان یک زبانه و دوزبانه تفاوت وجود دارد.
7- بین دانش‌آموزان دست راست و چپ از نظر نمرة آمادگی تحصیلی تفاوت وجود دارد.
8- بین دانش‌آموزان روستایی و شهری از نظر نمرة آمادگی تحصیلی تفاوت وجود دارد.

 

تعاریف عملیاتی و نظری اصطلاحات و متغیرها
آمادگی تحصیلی
تعریف عملیاتی: متغیر آمادگی تحصیلی برحسب نمره آمادگی تحصیلی که دانش‌آموزان در تست دابرون-2 کسب کرده‌اند مورد سنجش قرار گرفته‌اند این تست حاوی 71 سؤال می‌باشد که توسط سازمان آموزش و پرورش استان قزوین اجرا و نمره‌گذاری شده است و نمرات آن و مشخصات دانش‌آموزان توسط سازمان آموزش و پرورش استان قزوین وارد کامپیوتر شد و آن در اختیار پژوهشگر قرار گرفته است.
تعریف نظری : دارا بودن مهارتها، دانش، نگرش، انگیزه‌ها و سایر ویژگی‌های رفتاری است که شرط اولیه برای حداکثر استفاده از تحصیلات آموزشگاهی تلقی می‌شود.

 

آموزش پیش از دبستان
تعریف عملیاتی : کودکانی که به مهد کودک و یا پیش دبستان رفته‌اند و از آموزشهای مربوط به این دوران استفاده کرده اند در این پژوهش منظور از آموزش پیش از دبستان عبارتست از دوره 9 ماهه که دانش آموزان پیش دبستانی طبق آئین نامه آموزش و پرورش می گذرانند.
تعریف نظری: تعلیماتی است که در مراکز مهد کودک و پیش دبستانی به کودکان داده می‌شود مانند مفاهیم کمی و ریاضی و مفاهیم اجتماعی .....

 

سن مادر
در این تحقیق محدودة سنی مادران به طبقات 20 تا 35 -36 تا 45 -46 تا 70 تقسیم شده است.

 

زبـان
در این پژوهش 1 زبانه زمانی است که کودک با یک زبان آشنایی دارد و صحبت می‌کند و 2 زبانه یعنی کودک با دو زبان آشنایی دارد و برای مثال در خانواده زبان مادری زبان دیگری است و در بیرون از خانواده به زبان فارسی با او صحبت می‌شود.

 

تحصیلات والدین:
در این پژوهش سواد والدین در چهار طبقه:
بی‌سواد ـ ابتدایی ـ راهنمایی ـ دیپلم و بالاتر .

 

تعداد افراد خانوار
در این پژوهش تعداد افراد خانوار در 4 طبقه 3 نفری ـ 4 نفری ـ 5 نفری ـ 6 نفری و بالاتر طبقه‌بندی شده است.
دست غالب
کودک با کدام دست مسلط به نوشتن است راست یا چپ.
شهری و روستایی
کودک در داخل شهر زندگی می‌نماید یا در روستا.


مقدمه :
در گذشته، بسیاری از اقدامات برای رشد و تکامل کودکان خردسال بر دو عملکرد متکی بود:
آماده کردن کودکان برای ورود به دبستان و یا آزاد کردن خانواده ها از گرفتاری مراقبت از کودکان در روزهای کار. این دو عملکرد بخش مهمی از سیاست و اقدامات تربیتی رشد و تکامل کودکان خردسال را تعیین می کردند. اکنون در رشد و تکامل کودکان خردسال، بْعد سومی که تاکنون نادیده گرفته شده بود، بیشتر مورد تأکید قرار گرفته است و به عنوان پایه و اساس آن تلقی می شود و آن تندرستی و رفاه کلی کودک و رشد و تکامل احساس و ذهن او است.این بْعد اهمیت خود را در دنیای پرآشوب و تضاد و دستخوش تغییرات دائم نشان می دهد. همانگونه که تحقیقات مکرر نشان داده است، مراقبت برای رشد و تکامل کودکان خردسال راه گشای زندگی در آموزش، خوداتکائی و پژوهش است. رشد و تکامل کودکان خردسال، مراقبت برای رشد و تکامل کودکان خردسال نامیده می شود تا بیشتر بر مفاهیم رشد و تکامل تأکید شود. لیکن چه عبارت رشد و تکامل کودکان خردسال و چه مراقبت برای رشد و تکامل کودکان خردسال بکار رود، منظور فرایند تحقق یافتن حق هر کودک برای زنده ماندن، پشتیبانی، مراقبت و مطلوب ترین رشد و تکامل از آغاز بارداری به بعد است. کودک انسان، بی دفاع است و عدم آمادگی اش برای دنیای خارج بسیار طولانی است، طولانی تر از دورانی که برای موجودات شناخته دیگر وجود دارد. خردسالی دورانی پر از بیم و خطر و همچنین پْر از امکانات فوق العاده است. زمانی است برای اکتشاف، تجربه و تغییرات عمده. در این دورة حساس، کودک تمایل مثبتی به یادگیری و نیز علاقة زیادی به مشارکت در کارهای دنیای خارج پیدا می کند. (سازمان ملل متحد یونیسف، ترجمه: عالی پور، 1380).

 

مفهوم و تعریف های مختلف هوش
همچنان که افراد بشر از نظر شکل و قیافه ظاهری با یکدیگر تفاوت دارند، از نظر خصایص روانی مانند هوش، استعداد، رغبت و دیگر ویژگی‌های روانی و شخصیتی نیز بین آنها تفاوتهای آشکار وجود دارد. مطالعه نوشته‌های فلاسفه و دانشمندان قدیم نشان می دهد که انسان حتی از گذشته‌های بسیار دور از تفاوتهای فردی آگاه بوده است. چنانکه افلاطون در کتاب جمهوریت تفاوتهای فردی انسان ها را مورد توجه قرار داده و گفته است که هر فرد باید به شغلی متناسب با استعدادها و تواناییهایش گمارده شود. او دربارة تفاوتهای افراد، در کتاب جمهوریت خود چنین گفته است: «اشخاص به طور کاملاً یکسان به دنیا نمی آیند، بلکه از نظر استعدادهای طبیعی با یکدیگر تفاوت دارند، یک شخص برای نوع خاصی از شغل و دیگری برای شغلی دیگر مناسب است».( شریفی، 1383).
ارسطو شاگرد برجستة افلاطون نیز در نوشته های خود تفاوتهای فردی و گروهی انسانها را از نظر تواناییهای مختلف مورد توجه قرار داد و به تفاوتهای موجود بین گروههای نژادی اجتماعی، و جنسی اشاره کرد. در قرون وسطی تفاوتهای فردی چندان مورد توجه قرار نگرفت. تصمیمهای فلسفی در رابطه با ماهیت ذهن عمدتاً به طور نظری انجام می گرفت و روشهای تجربی در مشاهده و سنجش رفتار به کار بسته نمی‌شد. در این زمان روان شناس قوای ذهن که توسط سنت آگوستین و سنت توماس مطرح شده بود بر نظام آموزش قرن عصر حاکم بود. (شریفی، 1383).
براساس این نظریه، حافظه، تخیل و ارادة عناصر اساسی ذهن به شمار می روند و پرورش این قوا موجب می شود که انسان در همة زمینه ها توانایی و مهارتهای لازم را کسب کند. در اواخر قرن 18 و اوایل قرن 19 میلادی عده ای از دانشمندان تعلیم و تربیت مانند روسو، پستالوزی هربارت، و فروبل تفاوتهای فردی کودکان را از نظر علایق، فعالیتهای ذهنی و توانایی های یادگیری مورد توجه قرار دادند که در روشهای تعلیم و تربیت کودکان تأثیری عمیق برجای گذاشت.( شریفی،1383).
یکی از مسایل مهمی که در تعلیم و تربیت و رسیدن به اهداف پرورشی باید در نظر گرفت اصل تفاوت های فردی است. این اصل بدین معنا است که همه کودکان صرفنظر از تفاوت های درون فردی و بین فردی بتوانند از امکانات و فرصت های آموزشی مطابق با حداکثر توانایی ها و ظرفیت خود استفاده نمایند بدون توجه به این که ظرفیت و توانایی آموزشی آنان کم باشد یا زیاد. برای آنکه تفاوت های بین فردی و درون فردی دقیق تر اندازه گیری شوند، به وسایلی برای سنجش نیاز است تا بدین وسیله بتوان آموزش و پرورشی مبتنی بر شناخت همه جانبه کودکان و متناسب با توانایی ها و رغبت هایشان ارائه داد. براساس دیدگاه مرسوم، هوش عبارت است از برخی ویژگی های نسبتاً ثابت فرد که در تعامل بین محیط و وراثت شکل می گیرد(استرنبرگ و گریگورنکو ، 1997).
پدیده هوش بارزترین فعالیت توان ذهنی در بشر می باشد که قدرت سازگاری او را در محیط میسر می سازد. مطالعه هوش از دیرباز مورد نظر روان شناسان بوده و در سالهای اخیر تحقیقات فراوان در این باب انجام گرفته است.(عظیمی، 1380)
یکی از تعریف‌هایی که خیلی زیاد مورد استفاده قرار گرفته تعریفی است که وکسلر در 1958 پیشنهاد کرده است. او هوش را به عنوان یک استعداد کلی شخص برای درک جهان خود و برآورده ساختن انتظارات آن تعریف کرد. بنابراین، از نظر وی هوش شامل توانایی های فرد برای تفکر منطقی، اقدام هدفمندانه و برخورد مؤثر با محیط است از نظر وکسلر هوش می تواند اجتماعی، عملی و یا انتزاعی باشد و نمی توان آن را از ویژگی هایی مانند پشتکار، علایق و نیاز به پیشرفت مستقل دانست. به نظر هامفریز هوش عبارت است از خزانة مهارتهای ذهنی آدمی و بورینگ عقیده داشت هوش چیزی است که به وسیلة آزمونهای هوش اندازه گیری می شود.( شریفی، 1383)

 

چندین راه برای تعریف هوش وجود دارد، سه نظر متداول:
- هوش عبارت است از توانایی یادگیری
- هوش عبارت است از توانایی فرد در تطبیق با محیط خود
- هوش عبارت است از توانایی تفکر انتزاعی (براونینگ ، 1990).
این سه تعریف مغایر یکدیگر نیستند، تعریف اول تأکید بر تعلیم و تربیت دارد. تعریف دوم بر شیوه مواجه افراد با موقعیت‌های جدید تأکید می کند، و تعریف سوم ناظر بر توانایی افراد در زمینه استدلال کلامی و ریاضی است. به این ترتیب، این سه توانایی با یکدیگر وجوه مشترکی دارند.
در زمینه هوش دو نظر کلی، تواناییهای ذهنی انسان دارای یک عامل مشترک است که اسپیرمن آن را عامل g معرفی می کند. در نظریه چند عامل، چند عامل مجزا یا مهارتهای اساسی وجود دارد که هر فعالیتی با یک یا چند عامل از آنها درگیر است.( بامدادی ،صادق پور، 1387به نقل از سایت اینترنتی ام قاعد)
هوش، یکی از مفاهیم انتزاعی است که تغییر و تحول زیادی داشته است. عده ای هوش را محصول استعدادهای ذهنی و تعدادی هوش را توانایی یادگیری، خوب استدلال کردن، سازگاری با محیط و تحلیل اطلاعات می دانند. بینه عقیده داشت:« هوش چیزی است که به وسیلة تست او سنجیده می شود» و بورینگ معتقد بود: «هوش چیزی است که به وسیلة آزمونهای هوش اندازه گیری می شود». کوششهایی که برای تدوین یک تعریف دقیق از هوش به عمل آمده اغلب با مشکل مواجه بوده و به تعریفهای بحث انگیزی منجر شده است. دلیل این امر آن است که هوش یک مفهوم انتزاعی است و درواقع هیچگونه پایة محسوس و عینی و فیزیکی ندارد. هیچ نقطه ای در مغز انسان وجود ندارد که بتوان آن را جایگاه هوش دانست. اصطلاح هوش فقط نامی است که به فرایندهای ذهنی فرضی یا مجموعة رفتارهای هوشمندانه اطلاق می شود و نظریه های هوش در عمل نظریه های مربوط به رفتار هوشمندانه است (شریفی، 1383).
چنین رفتاری شامل توانایی های مختلف و دیگر متغیرهای شخصیتی است که از فردی به فرد دیگر تفاوت می کند. بنابراین، هوش یک برچسب کلی برای گروهی از فرایندهاست که از رفتار ما و پاسخهای آشکار افراد استنباط می شود. به عنوان مثال، می توان فنون حل مسئله را مشاهده کرد و نتایج حاصله از به کار بستن این فنون را مورد سنجش قرار داد، اما هوش، که فرض می شود این فنون را به وجود می آورد به طور مستقیم قابل مشاهده و اندازه گیری نیست. مفهوم هوش تا اندازه ای شبیه اصطلاح «نیرو» در فیزیک است: نیرو را می توان از روی آثارش شناخت و از این طریق حضور آن را استنباط کرد. هوش نیز موجب می شود که شخص به محض برخورد با مسائل مختلف به شیوه های معین رفتار کند. (شریفی،1383)
دیدگاه بدیل دربارة هوش آن است که هوش یک نوع خبرگی رشد یابنده است و آزمونهای هوش نوعاً یک بعد محدود از خبرگی را اندازه می گیرد. دیدگاه تکوین خبرگی سهم عوامل ژنتیکی را منبع تفاوتهایی در توانایی تکوین مقدار مشخصی از خبرگی نمی داند. بسیاری از ویژگی های انسانی از جمله هوش، نشان دهندة تغییرات همگام و تعامل میان عوامل ژنتیکی و محیط است. اگر چه سهم ژن ها را در هوش افراد نمی توان به طور مستقیم اندازه گیری و یا حتی برآورد کرد. اما چیزی که اندازه گیری می شود بخشی از آن چیزی است که علائم تکوین خبرگی نامیده می شود.(استنبرگ ، ترجمه: حجازی و عابدینی، 1385)
یکی از قدیمی ترین تعریفهای هوش توسط بینه و سیمون (1916) به صورت زیر مطرح شده است:
«قضاوت، و به عبارتی دیگر، عقل سلیم، شعور عملی، ابتکار، استعداد، انطباق خود با موقعیتهای مختلف، به خوبی قضاوت کردن، به خوبی درک کردن، به خوبی استدلال کردن اینها فعالیت های اساسی هوش به شمار می روند. در حالی که بینه و سیمون هوش را در اصل قضاوت درست در برخورد با مسائل تلقی می کنند، روانشناسان دیگر هوش را توانایی تفکر انتزاعی، توانایی یادگیری، استعداد حل مسئله یا توانایی سازگاری با موقعیت های جدید می دانند.( شریفی،1383)
وکسلر روان شناس آمریکایی هوش را این طور تعریف می کند:
- مجموعه شایستگی‌های فرد در تفکر عاقلانه رفتار منطقی و سودمند و اقدام موثر در سازش با محیط.
آلفرد بینه در سال 1857-1911 روان شناس فرانسوی می گوید:
- هوش آن چیزی است که آزمونهای هوش آن را می سنجد و باعث می شود که افراد عقب مانده ذهنی از افراد طبیعی و باهوش متمایز کند.(میلانی فر، 1387)
استرنبرگ (1985) عملکرد در آزمونهای هوش و در شاخص های موفقیت را به عنوان فرامؤلفه های تفکر مطرح می کند. بازشناسی مسائل، تعریف مسائل و تنظیم راهبردهای حل مسائل، بازنمایی اطلاعات، تخصیص منابع و نظارت و ارزیابی راه حلهای مسئله، تکوین این مهارتهای حاصل تعامل و تغییر همگام محیط و ژن است.
همانطور که افراد بشر از نظر شکل و قیافة ظاهری با یکدیگر متفاوت هستند، از لحاظ خصایص روانی مانند هوش، استعداد، رغبت و دیگر ویژگی های روانی و شخصیتی نیز با هم تفاوت دارند. حتی نوشته های فلاسفه و دانشمندان قدیم بیان می دارد که انسان درگذشته های دور به تفاوتهای فردی اعتقاد داشته است. افلاطون حتی برای گزینش سربازان و نظامیان مناسب برای مدینة فاضله خود گونه ای از «آزمون عملی» را پیشنهاد کرد. (آناستازی ، 1958، ترجمه: شریفی، 1376)

 

تعریف تربیتی هوش:
به اعتقاد روان شناسان تربیتی، هوش کیفیتی است که مسبب موفقیت تحصیلی می شود و از این رو یک نوع استعداد، تحصیل به شمار می رود. آنها برای توجیه این اعتقاد اشاره می کند که کودکان باهوش نمره های بهتری در دروس خود می گیرند و پیشرفت تحصیلی چشمگیری نسبت به کودکان کم هوش دارند. مخالفان این دیدگاه معتقدند کیفیت هوش را نمی توان به نمره ها و پیشرفت تحصیلی محدود کرد، زیرا موفقیت در مشاغل و نوع کاری که فرد قادر به انجام آن است و به گونه کلی پیشرفت در بیشتر موقعیت‌های زندگی بستگی به میزان هوش ندارد.(عبدالعزیز، 1385، به نقل از سایت اینترنتی عبدالعزیز).

 

تعریف تحلیلی هوش
بنا به اعتقاد نظریه پردازان تحلیلی، هوش توانایی استفاده از پدیده های رمزی و یا قدرت و رفتار مؤثر و یا سازگاری با موقعیت های جدی و تازه و یا تشخیص حالات و کیفیات محیط است. شادی بهترین تعریف تحلیل هوش به وسیله دیوید وکسلر روان شناس آمریکایی پیشنهاد شده است که بیان می کند: هوش یعنی تفکر عاقلانه، عمل منطقی و رفتار مؤثر در محیط. (عبدالعزیز ، 1385، به نقل از سایت اینترنتی عبدالعزیز).

 

تعریف کاربردی هوش
در تعاریف کاربردی، هوش پدیده ای است که از طریق تستهای هوش سنجیده می شود و شاید عملی ترین تعریف برای هوش همین باشد.(عبدالعزیز، 1385، به نقل از سایت اینترنتی عبدالعزیز).
به طور کلی تعاریف متعددی از هوش صورت گرفته است و براین اساس طبقات مختلفی از انواع هوش زیر مطرح شده است:

 

انواع هوش از دیدگاه ثرندایک .
ثرندایک رفتار هوشمندانه را متشکل از توانایی های خاص گوناگون می داند. او از سه نوع هوش صحبت می کند که افراد مختلف در هر یک از این انواع می توانند متفاوت باشند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  121  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله سنجش آمادگی تحصیلی کودکان 6 ساله بدو ورود

پروپزال تاثیر استفاده از رسانه های امروزی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان

اختصاصی از رزفایل پروپزال تاثیر استفاده از رسانه های امروزی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

در این پروپزال آماده که کلیه قواعد و قوانین یک پروپزال جامع و کامل رعایت شده است به بررسی تاثیر استفاده از اینترنت و ماهواره بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و دانشجویان پرداخته شده است که کلیه ی متغیرهای ان به واضحی بیان شده است و روشن و شفاف بیان شده است.


دانلود با لینک مستقیم


پروپزال تاثیر استفاده از رسانه های امروزی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان

نقش سواد والدین در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان

اختصاصی از رزفایل نقش سواد والدین در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

نقش سواد والدین در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان


نقش سواد والدین در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان

 

 

 

 

 

 

 

نقش سواد والدین در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان

نوع فایل:ورد قابل ویرایش

تعداد صفحه: 50

قیمت:2500 تومان

 

عنوان .......................................................صفحه

فصل اول

مقدمه...........................................6

بیان مسئله..................................................9

اهمیت موضوع...............................................13

اهداف تحقیق..................................................14

پیشینه تحقیق........................... ...............15

فصل دوم

نقش والدین درپیشرفت تحصیلی دانش آموزان..............17

عوامل موثر در پیشرفت تحصیلی فرزند.................................................27

عوامل موثر در ترک تحصیل دانش اموزان.......................28

عوامل تاثیر گزار در افت تحصیلی دانش آموز...........38

راه های جلوگیری از افت تحصیلی...................39

 

 

فصل سوم

یافته های عمده تحقیق........................................44

بحث و نتیجه گیری .............................46

منابع....................................50

 

 

 

فصل اول

 

 

 

مقدمه:

باید دانست که عوامل متعددی بر نگرش کودک ازخود و اعضای خانواده ی خود مؤثر است، از آن جمله می توان به عوامل اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی حاکم بر خانواده اشاره کرد که ارتباط مستقیم با سطح سواد و تحصیلات خانواده دارد. شخص باسواد امکان سلامت اقتصادی و تصمیم گیری بیشتری دارد و چنین انسانی نسبت به خود و فکر و فرهنگ جامعه بصیرت بیشتری دارد. سواد و تحصیلات، از دیدگاه اقتصادی، افراد را به‌سوی رشد و توسعه‌ی درونزاد و خلاق و هماهنگ با اجتماع و کشور هدایت می کند و از دیدگاه تخصصی، جامعه را موفق می سازد، افراد بزرگسال به عنوان عامل اساسی تولید، حتی با یک اصطلاح اقتصادی خاص که همان جمعیت فعال یا نیروی کار می باشد، مشخص می‌شوند.با توجه به آمار موجود، گسترش سواد کاهش رشد جمعیت و همچنین توسعه ی اقتصادی و اجتماعی و پیشرفت دانش و ... را تسهیل نموده است. تنها جوامعی توانسته‌اند مشکلات خود در زمینه های تغذیه، مسکن، پوشاک، بهداشت و آموزش را از میان بردارند که از سطح بالای سواد برخوردار باشند.بی سوادی، نه تنها پدیده ای قابل تأسف است، بلکه علامتی است در کنار علائم دیگر که نشان دهنده ی از خود بیگانگی می‌باشد و منجر به عقب ماندگی می شود. این عقب ماندگی در تعلیم و تربیت، خود معلول شالوده های نامتناسب اقتصادی و اجتماعی است و رابطه ی مستقیم با فقر عمومی و کمبود وسایل کافی به ویژه نداشتن معلم و مدرسه است.


دانلود با لینک مستقیم


نقش سواد والدین در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان