رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

ره یاتهای تاریخی در اندیشه امام خمینی

اختصاصی از رزفایل ره یاتهای تاریخی در اندیشه امام خمینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 25

 

رهیافت‏هاى تاریخى در اندیشه امام خمینى(ره) سیدحسین فلاح‏زاده اشاره : در این مقاله، رویکرد امام خمینى‏رض‏ به تاریخ و عنصر عبرت تاریخى، بررسى شده که‏چگونه ایشان همواره چشمى به تاریخ اسلام، تاریخ ایران قبل و پس از اسلام و نیز تاریخ‏مبارزات معاصر ایران از جنبش تنباکو، مشروطیت، کودتاى رضاخان و نهضت نفت داشته‏اند. مى‏توان گفت که علم تاریخ را تاریخى طولانى است. زیرا این پرسش که گذشته و بخصوص گذشته بشرى‏چگونه بوده است؟ همواره بعنوان یک سؤال بزرگ فرا روى انسان هر عصرى قرار داشته است. حاکمى که‏مى‏کوشید با پدید آوردن یک سنگنوشته بر دامنه کوهى یا تهیه لوحى زرین و یا نگارش ختم نامه‏اى، خاطره‏خویش را جاودانه سازد، شبیه آنچه کسانى چون آریا مانند و آرشام یا داریوش و اردشیر و شاهپور در تاریخ‏ایران باستان کرده‏اند، گامى در اینجهت مى‏نهاد. همچنین مورخ و نویسنده‏اى که هر چند خود در پیدایش‏حوادث عصرش نقش چندانى نداشت، اما با ثبت اخبار آن حوادث، در جهت جاودانگى آن مى‏کوشید (1). ن.آ.یروفه‏یف ظهور علم تاریخ را در حدود سده‏هاى هفتم و هشتم پیش از میلاد در یونان مى‏داند (2) هرودوت )425 - 484 ق.م) که بعنوان پدر علم تاریخ شناخته شده است‏به همان عصر طلایى یونان باستان‏تعلق دارد. که کتاب او نیز خوشبختانه باقى است (3). گزنفون مورخ برجسته یونان باستان و صاحب آثارى چون‏آناباسیس‏ و کوروپدى‏ از شاگردان سقراط بود و در کنار کسانى چون افلاطون در محضر آن استاد بزرگ‏فلسفه یونان تلمذ مى‏کرد و به همین جهت در کنار آثار فلسفى و تاریخى خویش کتاب خاطرات سقراطى‏ رانیز به پاس حرمت استاد خویش نگاشت (4). علاوه بر تمدن یونان، در تمدنهاى روم ایران باستان، مصر، چین،هند و غیره نیز علم تاریخ همواره شکوفا بوده و بزرگانى را بر سر سفره خود داشته است (5). مخالفت‏با تاریخ معذلک کسانى حتى با علم تاریخ مخالفت کرده‏اند. ابن اثیر در آغاز کتاب الکامل فى التاریخ‏ مى‏گوید: من کسانى را دیده‏ام که خود را دانا و هوشیار مى‏دانند و در دانش فرهیخته، اما با این وجود، تاریخ را موردتحقیر و تمسخر قرار مى‏دهند و از خواندن آن دورى مى‏کنند و آن را لغو مى‏شمارند و تصور مى‏کنند که‏تنها سود تاریخ در اختیار گذاردن مقدارى قصه و خبر است و آگاه شدن به حدیث‏ها و افسانه‏ها، حد نهایى‏آشنایى با تاریخ است (6) . سپس خود در صدد پاسخ‏گویى به این سخنان برآمده است: اما اینان که چنین مى‏اندیشند مغز را رها کرده و به پوست چسبیده‏اندو گوهر را خرمهره مى‏دانند. ولى‏کسى که خداوند به او طبعى سالم داده است و به راه راست هدایت‏شده است، مى‏داند که تاریخ سود بسیاردارد و منافع دنیایى و آخرتى آن بى‏اندازه مى‏باشد (7).بى‏تردید برخى از همین مخالفت‏ها بود که سخاوى (902 - 831 ه) را به تالیف کتاب الاعلان بالتوبیخ‏لمن ذم اهل التاریخ‏ وادار کرد (8). تاریخ و اندیشمندان اما از این مخالفان اندک که بگذریم شمار اندیشمندان و عالمانى که علاوه بر رشته علمى خویش به تاریخ‏نیز توجه کرده‏اند، کم نمى‏باشند. تقریبا بیشتر محققان شاخه‏هاى مختلف علوم اجتماعى و انسانى به تاریخ‏رویکرد داشته‏اند. تعبیرات بلند مرحوم مدرس را بیاد آوریم که: تاریخ‏نویسان ما باید همه امکانات را داشته باشند که کوله‏پشتى خود را بردارند و در تمام دنیا بگردند وملل موفق و ناموفق را مورد مطالعه و تحقیق قرار دهند. نقاط قوت و ضعف آنان را دریابند و بیاورند و باوضعیات ملت و ملکت‏خودشان مقایسه کنند و بگویند و بنویسند (9) .، تاریخ اسلام مخصوصا تاریخ‏اسلام در ایران باید با همت علماى مملکت ما بازنویسى شود. هزینه یک کرور یا صد کرور هم مصرف گرددمفید فایده و مؤثر است (10(. ، تاریخ ما آورندگان عقاید دهرى و بلشویکى را از درون مرزهاى شمالى ما،مجاهدین و آزادى خواهان و یاوران جان نثار مشروطه خواندند که با دست و دلبازى خانه و زندگى‏شان راگذاشته و براى آزادى ملت ایران آمدند. چون از این دوره تاریخ ما کلمه‏هاى تعقلون‏، تعلمون‏، تفعلون‏یا اولوالالباب‏ با سرانگشت‏به زبان زده اساتید فن پاک شده بود، نتوانستیم بفهمیم که این دایه‏هاى‏دلسوزتر از مادر چه نوزاد شرورى را آورده و در میان نواحى شمال و شمال‏غربى ما ول کرده است (11 .( آیت‏ا... مدرس حاضر شد روزانه هشت‏ساعت‏براى بازرگانى در نجف کار کند تا او در ازاى آن، در ساعت‏کتاب سفرنامه شاردن‏ را که هنوز به فارسى و عربى ترجمه نشده بود برایش بخواند (12. (آن مجاهدخستگى‏ناپذیر که به اهمیت دانش تاریخ در بالا بردن سطح آگاهى متفکران و عالمان پى برده بود، مى‏کوشیدتا درس تاریخ را در ردیف دروس اصلى حوزه‏هاى علمیه بگنجاند هر چند موفق نگردید: با این عقیده به اساتید حوزه‏هاى نجف خیلى اصرار و استدلال کردم که تاریخ را یکى از درس‏هاى‏حوزه‏هاى علمى در بخش دروس خارج قرار دهند ولى قبول نکردند و اشتباه کردند (13) . مرحوم دکتر شریعتى نیز که بخش بزرگ و اساسى اندیشه خود را مدیون دانش تاریخ بود و در تمامى آثارو نوشته‏ها از این سرچشمه غنى سیراب مى‏گشت. با توجه به شناخت تاریخى گسترده‏اى که نسبت‏به تاریخ‏تمدن غرب داشت و از طرفى نیز آشناى با تمدن اسلامى بود، در مقام مقایسه آندو و بخصوص علل انحطاطمسلمین و بر آمدن غرب نوشته‏هاى سودمندى دارد. او بر روش روشنفکران ترجمه‏اى شرق در تبعیت محض‏از تحولات قرون جدید مغرب زمین، وارد مى‏سازد: این است که مبارزه روشنفکر - در قرون 16 و 17 - علیه مذهب موجود و حاکم در قرون وسطى، بطورموقت و در زمان خودش، مبارزه‏اى مترقى است. اما تکرار آن حرفها بوسیله روشنفکرها - از لحاظ اینکه‏آن عقاید با تجربه اجتماعى محیطش وابستگى ندارد و مذهبش بى‏شباهت‏به مذهب اروپایى است وتضادهاى طبقاتى و بطور کلى وضع اجتماعى خاص خودش را دارد. نقش منفى مى‏یابد و هیچ تحرک‏راستینى را ایجاد نمى‏کند (14(. امام خمینى(ره(و رویکرد تاریخى تاریخ در اندیشه والاى امام خمینى(ره) بعنوان یک مجتهد علوم دینى و فیلسوف و عارف و از طرفى‏شخصیتى برجسته و انقلابى و مصلح چه جایگاهى را دارا بوده است؟ آیا امام رویکردى به تاریخ داشته‏اند؟! درچه سطح و به کدامین عصر و دوره تاریخى؟ آیا تنها به تاریخ اسلام نظر داشته است‏یا تاریخ ایران، جهان وکشورهاى اسلامى هم مورد توجه او قرار مى‏گرفته است؟


دانلود با لینک مستقیم


ره یاتهای تاریخی در اندیشه امام خمینی

مقاله صدا و سیمای ایران , بیان امام خمینی راجع به اطلاع رسانی اهداف اطلاع رسانی , اهداف آموزشی و ارشادی . سرگرمی هدایتی ,- word

اختصاصی از رزفایل مقاله صدا و سیمای ایران , بیان امام خمینی راجع به اطلاع رسانی اهداف اطلاع رسانی , اهداف آموزشی و ارشادی . سرگرمی هدایتی ,- word دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله صدا و سیمای ایران , بیان امام خمینی راجع به اطلاع رسانی اهداف اطلاع رسانی  , اهداف آموزشی و ارشادی . سرگرمی  هدایتی ,با فرمت  word قابل ویرایش 

 

امام خمینی (ره) در بیانات خود در طی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره به این مسئله توجه داشتند که تذکر به مسئولین اجرایی در جهت بهبود عملکردشان می تواند کارساز و کارگشا باشد. در این راستا در هر موقعیتی که مناسب می دانستند با مشخص کردن محورهای ضروری و خطوط حرکتی همواره گامهای مسئولین را در جهت رسیدن به اهداف والای انقلاب تسریع می بخشیدند.

در این راستا سعی گردیده در کار حاضر محورها و خطوط اساسی موردنظر حضرت امام (در مجموعة ارشاداتی که به مسئولین سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران داشته اند) را به گونه ای مطرح نمائیم که برای همه دانشجویان و محققان بعنوان مرجعی موثق قابل استفاده شود.

1- اهداف آموزشی

امام خمینی (ره) در بیانات خود همواره به بعد آموزش این رسانه تاکید داشتند و در صحبتهای خود از ارزش والایی که از این ناحیه حاصل می گردد به کرات یاد کرده اند یکی از مهمترین اشاراتی که حضرت امام در این رابطه داشتند این بود:

«صدا و سیما یک دانشگاه عمومی است یعنی دانشگاهی که در سطح کشور گسترده است و باید به اندازه ای که می شود از آن استفاده کرد». (در تاریخ 29/12/57 در جمع مسئولین سازمان) همچنین در جای دیگر می فرمایند: «من همیشه از رادیو و تلویزیون نگرانی داشته ام برای اینکه رادیو تلویزیون بنگاهی است که از تمام رسانه های گروهی مهمتر است و تقریبا در تمام دهات شهرستانها تقریبا عمومی شده است. رادیو و تلویزیون باید اصلاح شود و متحول شود و یک بنگاه تعلیمی است آن هم تعلیمات اسلامی» (در تاریخ 31/2/59 در دیدار با مدیر واحد اطلاعات و اخبار صدا و سیمای جمهوری اسلامی) ایشان در سخنرانی دیگری می فرمایند رادیو و تلویزیون یک دستگاه


دانلود با لینک مستقیم


مقاله صدا و سیمای ایران , بیان امام خمینی راجع به اطلاع رسانی اهداف اطلاع رسانی , اهداف آموزشی و ارشادی . سرگرمی هدایتی ,- word

مقاله درباره زندگینامه حسین بن علی

اختصاصی از رزفایل مقاله درباره زندگینامه حسین بن علی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 47

 

زندگینامه و احادیث امام حسین (ع)

امام حسین فرزند دومین امام علی و حضرت زهرا علیه السلام است . آن حضرت در شهر مدینه به روز سوم شعبان (مصباح المتهجد/758) از سال سوم ( کافی 4638) یا پنجم شعبان از سال چهارم هجرت (ارشاد / 198) دیده به جهان گشود . کنیه ایشان ابوعبدالله و از جمله لقبهایشان رشید - طیب - وفی - زکی - مبارک - سبط و سید آمده است ( کشف الغمه 216/2 ) آن حضرت شش ماه و ده روز با برادر مهترش امام حسن علیه السلام فاصله سنی داشت و مراحل رشد و نمو خویش را مدت کمتر از هفت سال در مصاحبت با رسول الله صلی الله علیه و آله و سی سال در کنار امیرالمومنین و ده سال با امام حسن علیهما السلام گذراند. ( تاریخ اهل البیت /76) و به سال 49 یا 50 هجری پس از شهادت مظلومانه امام حسن علیه السلام امامت شیعیان را بر عهده گرفت .( کافی 461/1 و 462 امامت آن حضرت مقارن با حکمرانی معاویه بود و از آنجا که امام حسن علیه السلام با او صلح کرده بود ایشان نیز همان روش و سیره را ادامه داد . چه با مجاهدتهای امام حسن علیه السلام حق و باطل برای مسلمانان شناخته شده بود و اصل اسلام در خطر جدی قرار نداشت . خطر از آنجا آغاز شد که معاویه به سال 59 هجری تصمیم گرفت پسرش یزید را به عنوان خلیفه پس از خود تعیین کند و برای اطمینان از وقوع چنین امری بر آن شد که در زمان حیات خود از مردم برای او بیعت بگیرد .معاویه خود نخستین کسی شد که با پسرش یزید دست بیعت داد . ( مروج الذهب 36/3 و 37 ابن سعد در طبقات می نویسد : حسین بن علی بن ابیطالب از جمله اشخاصی بود که با یزید دست بیعت نداد . وی می افزاید : با مرگ معاویه در سال 60 هجری پسرش یزید بر مسند خلافت تکیه زد و مردم با وی بیعت کردند. آن گاه یزید با ارسال نامه ای به حاکم مدینه نوشت : مردم را فراخوان و از آنان بیعت گیر . و از بزرگان قریش آغاز کن و نخستین آنان حسین بن علی باشد ( تراثنا ش 164/10  چون حاکم مدینه از امام حسین علیه السلام بیعت خواست حضرتش در پاسخ گفت : ما خاندان نبوت و معدن رسالتیم . و یزید فاسق میگسار و آدم کش است . و مثل من با مثل او بیعت نکنند . و در سخنی دیگر فرمود : و بر اسلام سلام باد آنگاه که این امت به حاکمی چون یزید مبتلا شود و غیره . مسعودی مینویسد : یزید مردی عیاش بود . پرندگان شکاری و سگ و میمون و یوز نگه میداشت و میگساری می کرد . . . و در ایام وی غنا در مکه و مدینه رواج یافت و لوازم لهو و لعب به کار رفت و مردم آشکارا میگساری می کردند  .

و درباره رفتار او با رعیت می گوید : فرعون در کار رعیت از او عادل تر و در کار خاصه و عامه مردم خویش منصف تر بود . ( مروج الذهب 77/3 و 78

امام حسین علیه السلام چون اوضاع مدینه را واژگونه یافت درنگ در آن شهر مقدس را جایز ندانست و در روز یکشنبه دو روز مانده به آخر رجب از سال 60 هجری به اتفاق اهل بیت و یاران خود راهی مکه شد . ( ارشاد / 201

آن حضرت هدف از خروج خویش را در وصیتی به برادرش محمد بن حنفیه چنین بیان فرمود : حقیقت آنکه من از روی سرمستی و گردنکشی و فساد و ظلم خارج نشده ام و جز این نیست که خارج شدم برای اصلاح در امت جدم صلی الله علیه و آله . اراده دارم امربه معروف و نهی از منکر کنم و مطابق سیرت جدم و پدرم علی بن ابیطالب علیه السلام رفتار کنم و غیره

امام حسین علیه السلام به فاصله 5 روز در شب جمعه سوم ماه شعبان به مکه معظمه وارد گردید . ( ارشاد / 202 )

چون مردم کوفه در عراق از مرگ معاویه و امتناع امام حسین علیه السلام از بیعت یزید اطلاع یافتند نامه های فراوان در پشتیبانی از امام حسین علیه السلام امضاء کردند و حضرتش را به کوفه فراخواندند . آنان نوشتند : ما در انتظار تو با کسی بیعت نکرده ایم و در راه تو آماده جانبازی هستیم و بخاطر تو در نماز جمعه و جماعت دیگران حاضر نمی شویم . امام حسین علیه السلام در پاسخ به درخواستهای مردم کوفه مسلم بن عقیل را در نیمه ماه مبارک رمضان به جانب کوفه روانه کرد . و به او گفت : نزد مردم کوفه برو . اگر آنچه نوشته اند حق باشد مرا خبر ده تا به تو ملحق شوم . مسلم به روز پنجم شوال وارد کوفه شد چون خبر ورودش انتشار یافت 12000 کسب و بقولی 18000 نفر با او بیعت کردند . وی این مطلب را به امام حسین علیه السلام گزارش داد و از آن حضرت خواست به کوفه بیاید . اخبار کوفه به یزید رسید . وی در اولین عکس العمل نعمان بن بشیر حاکم کوفه را عزل و بجای او عبید الله بن زیاد را نصب کرد ( مروج الذهب 66/3 ) و به او فرمان داد که مسلم بن عقیل را به قتل برساند . ( تاریخ طبری 258/4 ) و از طرفی مزدوران خود را بسیج کرد تا امام حسین علیه السلام را در شهر مکه غافلگیر کرده ازمیان بردارد چون امام علیه السلام از توطئه سوء قصد به جان مبارکش آگاهی یافت از سر حفظ حرمت و قداست بیت الله الحرام مناسک حج را به اضطرار پایان برد و به روز


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره زندگینامه حسین بن علی

تحقیق درباره امام خمینی2

اختصاصی از رزفایل تحقیق درباره امام خمینی2 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 19

 

امام خمینی (ره) از ولادت تا رحلت

در روز بیستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهریـور 1281 هجرى شمسى ( 24 سپتامپر 1902 میلادى) در شهرستان خمین از توابع استان مرکزى ایران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطـهـر سلام الله علیها, روح الـلـه المـوسـوى الخمینـى پـاى بـر خـاکدان طبیعت نهاد .او وارث سجایاى آباء و اجدادى بـود که نسل در نسل در کار هـدایـت مردم وکسب مـعارف الهى کـوشیـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمینـى مرحوم آیه الـله سید مصطفى مـوسـوى از معاصریـن مرحـوم آیه الـلـه العظمـى میرزاى شیـرازى (رض) که پـس از آنکه سالیانـى چنـد در نجف اشـرف علـوم و معارف اسلامـى را فـرا گرفته و به درجه اجتهـاد نایل آمـده بـود بـه ایـران بازگشت و در خمـیـن ملجأَ مردم و هادى آنان در امـور دینـى بـود. در حـالـیکه بیـش از 5 مـاه از ولادت روح الـلـه نمى گذشت, طاغوتیان و خوانین تحت حمایت عمال حکومت وقت نداى حق طلبـى پـدر را که در برابر زورگـوئـیهایشان بـه مقاومت بـر خاسته بـود, با گلـوله پاسـخ گفـتـنـد و در مـسیر خمـیـن به اراک وى را بـه شهادت رسانـدنـد. بستگان شهیـد بـراى اجراى حکـم الهى قصاص به تهران (دار الحکـومه وقت) رهـسـپار شـدند و بر اجراى عـدالت اصـرار ورزیدند تا قاتل قصاص گردیدبدیـن ترتبیب امام خـمیـنى از اوان کـودکى با رنج یـتـیـمىآشـنا و با مفهوم شهادت روبرو گردید. وى دوران کـودکـى و نـوجـوانى را تحت سرپرستى مادر مـومـنـه اش (بانـو هاجر) که خـود از خاندان علـم و تقـوا و از نـوادگان مـرحـوم آیـه الـلـه خـوانسـارى ( صاحب زبـده التصانیف ) بوده است و همچنیـن نزد عمه مـکـرمه اش ( صاحبـه خانم ) که بانـویى شجاع و حق‌جـو بـود سپرى کرد اما در سـن 15 سالگى از نعمت وجـود آن دو عزیز نیز محـروم گـردید .

هجرت به قم، تحصیل دروس تکمیلی و تدریس علوم اسلامی

اندکـى پـس از هجرت آیه الله العظمـى حاج شیخ عبد الکریـم حایرى یزدى ـ رحـمه الله علیه ـ ( نـوروز 1300 هـجـرى شمسـى, مـطابق بـا رجب المـرجب 1340 هجـرى قمـرى ) امام خمینى نیز رهـسپار حـوزه علمیه قـم گردید و به سرعت مراحل تحصیلات تکمیلى علوم حـوزوى را نزد اسـاتید حـوزه قـم طـى کرد. که مـى تـوان از فرا گرفتـن تـتـمـه مباحث کـتاب مطـول ( در علـم معانى و بیان ) نزد مرحوم آقا مـیـرزا محمـد علـى ادیب تهرانـى و تکمیل دروس سطح نزد مرحـوم آیه الـله سید محمد تقـى خـوانسارى, و بیشتر نزد مرحـوم آیه الـله سـیـد عـلى یثربى کاشانى و دروس فـقـه و اصـول نزد زعیـم حـوزه قـم آیـه الـله العظمى حاج شیخ عبدالکریـم حایرى یزدى ـ رضـوان الـلـه علیهـم نام برد .پـس از رحلت آیه الله العظمـى حـایـرى یزدى تلاش امـام خمینـى به همراه جمعى دیگر از مجتهدیـن حـوزه علمیه قـم به نـتیجـه رسـیـد و آیه الله العظمـى(رض) به عنـوان زعـیـم حـوزه عـلمـیـه عازم قـــم گـردیـد. در این زمان, امام خمینـى به عـنـوان یـکـى از مـدرسیـن و مجتهدیـن صـاحب راى در فـقـه و اصـول و فلسفه و عرفــان و اخلاق شناخته مى شد . حضرت امام طى سالهاى طولانى در حوزه علمیه قـم به تدریـس چندیـن دوره فقه, اصـول, فلسفه و عرفان و اخـلاق اسـلامى در فیضیه, مسجـد اعظم, مسجـد محمـدیه, مـدرسه حـاج ملاصـادق, مسجد سلماسى و ... همت گماشت و در حـوزه علمیه نجف نیز قریب 14 سال در مسجـد شیخ اعظـم انصــــارى (ره) معارف اهل بـیت و فـقـه را در عالیترین سطـوح تدریـس نمود و در نجف بـود که بـراى نخـستـیـن بار .مبانـى نظرى حکـومت اسلامـى را در سلسله درسهاى ولایت فـقیه بازگـو نمود.

امام خمینی (ره) در سنگر مبارزه و قیام

روحیه مبارزه و جهاد در راه خـدا ریـشـه در بینـش اعـتـقـادى و تربـیت و محیط خانـوادگى و شرایط سـیـاسى و اجـتماعى طـول دوران زندگى آن حضرت داشـتـه است. مـبارزات ایـشان از آغاز نـوجـوانـى آغـاز و سـیـر تکاملى آن به مـوازات تکـامـل ابـعاد روحى و عـلمى ایـشان از یکـسـو و اوضاع و احـوال سیاسـى و اجتماعى ایـران و جـوامع اسـلامـى از سـوى دیگـر در اشکـال مخـتـلف ادامـه یـافـته است و در ســـال 41و1340 ماجراى انجمـنهاى ایالـتى و ولایـتى فرصـتـى پـدیـد آورد تا ایـشان در رهبـریت قـیام و روحـانیـت ایـفاى نقـش کنـد و بـدیـن تـرتـیـب قـیـام سراسرى روحانیت و ملت ایـران در 15 خـرداد سال 1342 با دو ویـژگـى برجستـه یعنى رهـبرى واحد امام خمـیـنى و اسلامـى بـودن انگـیـزه ها و شعارها و هدفهـاى قیام, سرآغـازى شـد بر فـصـل نـویـن مـبارزات مـلـت ایران که بـعد ها تحت نام انقلاب اسلامى در جهان شناخـتـه و معرفـى گردید امام خمـیـنـى خاطـره خـویـش از جنـگ بیـن المـلل اول را در حالیکه نـوجـوانى 12 ساله بـوده چنین یاد مـى کند : مـن هـر دو جـنـگ بـیـن المللـى را یادم هست ... مـن کـوچـک بـودم لکـن مـدرسـه مى رفـتـم و سربازهاى شـوروى را در هـمان مرکزى که ما داشـتـیـم در خـمـیـن, مـن آنجا آنهـا را مى دیـدم و ما مـورد تاخت و تاز واقع مى شـدیـم در جـنـگ بیـن المـلـل اول. حضـرت امام در جایى دیگر با یاد آورى اسامى بـرخى از خوانیـن واشـرار سـتمگر که در پناه حکـومت مـرکـزى بـه غـارت اموال و نوامیـس مردم مى پرداختند مى فـرماید : مـن از بچگى در جـنـگ بـودم ... ما مـورد زلقـى هـا بـودیـم, مـورد هـجـوم رجـبعلـیـهـا بــودیـم و خـودمان تفنگ داشتیـم و مـن در عیـن حالى که تـقـریـبا شـایـد اوایـل بلوغم بود, بـچـه بودم, دور ایـن سنگـرهایى که بـسـتـه بـود نـد در مـحل ما و اینها مى خـواسـتند هجـوم کـنند و غـارت کـنند, آنجا مى رفـتـیــم سنگرها را سرکشـى مى کردیـم. کـودتاى رضا خان در سـوم اسفـند 1299 شمسـى که بنابر گـواهـى اسـناد و مدارک تاریخـى و غـیر قابـل خـدشـه بـوسیله انگلیـسها حـمایت و سازمانـدهـى شـده بـود هـر چـنـد کـه بـه سلطنت قاجاریه پایان بخشید و تا حـدودى حکـومت مـلوک الطـوایـفـى خـوانیـن و اشـرار پـارکنـده را محدود سـاخت اما درعـوض آنچـنـان دیکتاتـورى پدید آورد که در سایـه آن هـزار فامـیـل بر سرنـوشـت مـلـت مظلـوم ایـران حاکـم شدند ودودمان پهـلـوى به تنهایى عهـده دار نقـش سابق خوانین و اشرار گردید . در چنین شرایطـى روحانیت ایران که پـس از وقایع نهـضـت مشروطیت در تنگناى هجـوم بى وقـفـه دولتهـاى وقت و عـمال انگلیسى از یکـسو و دشمـنی‌هاى غرب باختگان روشنفـکر مـآب از سـوى دیگر قـرار داشت براى دفاع از اسـلام و حـفـظ موجـودیت خـویـش بـه تکاپـو افـتاد. آیه الـلـه العظمى حاج شیخ عـبدالـکریـم حایرى بـه دعـوت علماى وقت قـم از اراک به ایـن شهـر هجرت کرد واندکـى پـس از آن امـام خـمیـنى که با بـهـره گیرى از استعداد فـوق العاده خـویـش دروس مقـدماتى و سطـوح حـوزه علمیه را در خـمیـن و ارا ک با سـرعـت طى کرده بود به قـم هجرت کـرد و عملا در تـحکیـم موقعیت حـوزه نـو تاسیـس قـم مـشارکـتى فعال داشت.زمان چندانـى نگذشت که آن حضرت در اعداد فضلاى برجـسته این حـوزه در عرفـان و فلسفه و فقه و اصـول شنـاخته شـد.پـس از رحلت آیـه اللـه العظمى حایرى ( 10 بهمـن 1315 ه-ش ) حـوزه علمیه قـم را خطر انحلال تهـدید مى کرد. عـلماى مـتـعهـد به چاره جویى برخاستند. مدت هشت سال سرپرستى حـوزه علمـیـه قـم را آیات عـظـام :سید محمد حجت, سید صدر الدیـن صدر و سیـد محـمـد تقـى خـوانسارى -رضوان الـلـه علیهـم ـ بر عهده گرفتند. در ایـن فاصله و بـخصـوص پـس از سقوط رضاخان, شرایط براى تحقق مرجعیت عظمى فراهـم گردید.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره امام خمینی2

مقاله درباره امام جواد

اختصاصی از رزفایل مقاله درباره امام جواد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره امام جواد


مقاله درباره امام جواد

 لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

 تعداد صفحات:60

 

نام: محمد.
کنیه: ابو جعفر ثانى.
القاب: تقى، جواد، مرتضى منتجب، مختار، قانع و عالِم.
منصب: معصوم یازدهم و امام نهم شیعیان.
تاریخ ولادت: نوزدهم ماه مبارک رمضان سال 195 هجرى.
همچنین هفدهم و پانزدهم ماه رمضان نیز نقل شده است؛ اما مشهور بین شیعیان، دهم رجب سال 195 هجرى مى‏باشد. در دعاى ناحیه مقدسه نیز آمده است: «اللَّهُمَّ اِنّى‏ اَسْئَلُکَ بِالْمَوْلُودَیْنِ فى‏ رَجَبٍ، مُحَمَّدِ بْنِ عَلىٍّ الثَّانى وَابْنِهِ عَلىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ المُنْتَجَبِ»(1).
محل تولد: مدینه مشرفه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى).
نسب پدرى: امام رضا، على بن موسى بن جعفر بن محمدبن على بن حسین بن على بن ابى‏طالب(ع).
نام مادر: سبیکه، یا سکینه مرسیه و یا درّه که حضرت رضا(ع) او را خیزران نامید.
وى از اهالى «نوبه» و از خاندان ماریه قبطیه، مادر ابراهیم، پسر پیامبر اکرم (ص) و از زنان بزرگوار زمان خویش بود.
مدت امامت: از زمان شهادت امام رضا (ع)، در آخر ماه صفر سال 203 هجرى تا ذى قعده سال 220 هجرى، به مدت شانزده سال و نه ماه.
تاریخ و سبب شهادت: آخر ذى قعده سال 220 هجرى، در سن 25 سالگى، به وسیله زهرى که همسرش، ام الفضل، دختر مأمون به تحریک برادرش، جعفر بن مأمون و عمویش، معتصم عباسى، به آن حضرت خورانید.
محل دفن: مقابر قریش بغداد، در جوار قبر شریف جدش، امام موسى کاظم(ع) که هم اکنون به کاظمین معروف است.
همسران: 1. سمانه مغربیه. 2. ام الفضل، دختر مأمون. 3. زنى از خاندان عمّار یاسر.
فرزندان: 1. ابوالحسن امام على النّقى (ع). 2. ابو احمد موسى مبرقع. 3. ابو احمد حسین. 4. ابو موسى عمران. 5. فاطمه. 6. خدیجه. 7. ام کلثوم. 8. حکیمه.
همچنین گفته شده که زینب، ام محمد، میمونه و امامه نیز از فرزندان آن حضرت بوده‏اند.

قال امام محمد تقى علیه السلام
?
تَوَسَّدِ الصَّبْرَ وَ أَعْتَنِقِ الْفَقْرَ وَ ارْفَضِ الشَّهَواتِ وَ خالِفِ الْهَوى وَ اعْلَمْ أَنَّکَ لَنْ تَخْلُوَ مِنْ عَیْنِ اللّهِ فَانْظُرْ کَیْفَ تَکُونُ.?
صبر را بالش کن، و فقر را در آغوش گیر، و شهوات را ترک کن، و با هواى نفس مخالفت کن و بدان که از دیده خدا پنهان نیستى، پس بنگر که چگونه اى

ابوجعفر محمد بن علی نهمین امام از امامان دوازده گانه شیعیان و یازدهمین معصوم از چهارده معصوم است. مشهورترین لقبهای آن حضرت جواد (بخشنده) و تقی (پرهیزگار) است. پدرش امام رضا (ع) و مادرش سبیکه یا  ریحانه یا دره از مردم نوبی (شمال سودان) است. در سال 195 هـ.ق در مدینه به دنیا آمد و در سال 220 هـ.ق در بغداد وفات یافت. مرقد آن حضرت در کاظمین کنار مرقد امام موسی کاظم (ع) قرار دارد.

دوران امامت

امام جواد (ع) در سال 203 هـ.ق پس از شهادت پدرش امام رضا (ع)، در سن هشت سالگی، به امامت رسید دوران هفده ساله امامت او با حکومت مامون و معتصم، خلفای عباسی، همزمان بود. هنگامی که امام رضا (ع) به دعوت مامون از مدینه به توس رفت. اما جواد (ع) که کودک بود، مانند دیگر افراد خانواده حضرت رضا (ع) در مدینه ماند و در سال 202 هـ.ق برای دیدار پدر به مرو رفت و سپس به مدینه بازگشت.

 امام در بغداد

پس از شهادت امام رضا (ع) مامون به بغداد رفت او که از کمالات علمی و معنوی امام جواد (ع) آگاه بود ایشان را از مدینه به بغداد دعوت کرد. اما دولتمردان حکومت عباسی و اطرافیان مامون از این اقدام ناخشنود بودند، به ویژه آنکه مامون تصمیم داشت دختر خود، ام الفضل، را به همسری امام جواد (ع) در آورد. مامون برای آنکه آنها را از مقام علمی و فضل آن حضرت آگاه کند، در بغداد مجلس بحثی، میان او و دانشمندان بزرگ آن روزگار، ترتیب داد. دراین مجلس، امام به پرسشهای علما پاسخ گفت و میزان دانش و هوش وی بر آنان آشکار شد. پس از آن مامون دختر خود را به همسری امام درآورد.

سفر حج

امام جواد (ع) پس از چندی به سفر حج رفت و از آنجا به مدینه بازگشت، و پایان خلافت مامون در آن شهر ساکن بود. پس از مرگ مامون به دستور معتصم عباسی، در سال 220 هـ.ق، به همراه همسرش ام الفضل، به بغداد رفت و بنابر بعضی روایتها به دستور معتصم مسموم شد و به شهادت رسید.

امام جواد (ع) را همه مسلمانان عالمی بزرگ می دانستند. ایشان انسانی بردبار، نیکو سخن، عابد و بسیار باهوش بود. حدیثهای بسیاری از آن امام، در کتابهای حدیث، از جمله عیون اخبار الرضا، تحف العقول، مناقب، بحارالانوار و ........ نقل شده است.

 

        نیاز مؤمن به سه چیز
?أَلْمُؤْمِنُ یَحْتاجُ إِلى تَوْفیق مِنَ اللّهِ، وَ واعِظ مِنْ نَفْسِهِ، وَ قَبُول مِمَّنْ یَنْصَحُهُ.?:
 مؤمن نیاز دارد به توفیقى از جانب خدا، و به پندگویى از سوى خودش، و به پذیرش از کسى که او را نصیحت کند.

حرکت فرهنگی و سیاسی امام جواد (ع)

نضج گیری نحله ها و فرقه های گوناگون در عصر امام جواد(ع) ، فرایند عوامل گوناگونی چون گسترش جهان اسلام و ورود اعتقادات و باورهای مذاهب و ادیان دیگر ، ترجمه آثار فلاسفه یونان و درگیریها جناح بندیها و بلوک بندی قدرت بود .
امام جواد (ع) همانند پدر بزرگوارشان در دو جبههُ سیاست و فکر و فرهنگ قرار داشت .موضعگیرها و شبهه افکنی های فرقه هایی چون زیدیه ، واقفیه ، غلات مجسمه، امام را بر آن داشت تا در حوزه فرهنگ تشیع در برابر آنان موضعی شفاف اتخاذ کند .
امام در موضعگیری در برابر فرقه زیدیه که امامت را پس از علی بن حسین زین العابدین (ع) از آن زید می پندارند .. در تفسیر آیه " وجوه یومئذ خاشعة عاملة ناصبة " آنها را در ردیف ناصبی ها خواندند. رجال کشی ،ص 319 - مسند الامام جواد (ع)، ص 150
حضرت در برابر فرقه واقفیه که قائل به غیبت امام موسی کاظم(ع) بوده و بدین بهانه وجوهات بسیاری را مصادره کرده بودند . آنان را نیز مصداق آیه " وجوه یومئذ خاشعة عاملة ناصبة " به شمار آورده و در بیانی فرمودند : شیعیان نباید پشت سر آنها نماز بخوانند. رجال کشی ،ص391 - مسند عطاردی ، ص 150
حضرت در برابر غلات زمان خویش به رهبری ابوالخطاب که حضرت علی(ع) را تا مرز الوهیت و ربوبیت بالا برده بودند، فرمودند : لعنت خدا بر ابوالخطاب و اصحاب او و کسانی که درباره لعن او توقف کرده یا تردید کنند. رجال کشی ،ص 444
موضعگیری تند حضرت درباره این فرقه تا بدانجا بود که حضرت در روایتی به اسحاق انباری می فرمایند: " ابوالمهری و ابن ابی الرزقاء به هر طریقی باید کشته شوند ".  مسندالامام جواد ، ص298
حضرت در برابر فرقه مجسمه که برداشتهای غلط آنان ازآیاتی چون " یدالله فوق ایدیهم " و " ان الله علی العرش استوی " خداوند سبحان را جسم می پنداشتند
، فرمودند: " شیعیان نباید پشت سر کسی که خدا را جسم می پندارد نماز گذارده و به او زکات بپردازند. تهذیب،ج3،ص283
فرقه کلامی معتزله که پس از به قدرت رسیدن عباسیون به میدان آمد و در سده نخست خلافت عباسی به اوج خود رسید یکی دیگر از جریانهای فکری و کلامی عصر امام جواد (ع) است .موضعگیری حضرت امام جواد (ع) چون پدر بزرگوارشان در این برهه و در مقابل این جریان کلامی از جایگاه ویژه ای برخوردار است تا آنجا که مناظرات حضرت جواد(ع) با یحیی بن اکثم که از بزرگترین فقهای این دوره به شمار می رفت ، را می توان رویارویی تفکر ناب تشیع با منادیان معتزله به تحلیل نهاد که همواره پیروزی باامام جواد (ع) بوده است . 



امام جواد (ع) در راستای بسط و گسترش فرهنگ ناب تشیع کارگزاران و وکلایی در مناطق گوناگون و قلمرو بزرگ عباسیان تعیین و یا اعزام نمود . به گونه ای که امام در مناطقی چون اهواز ، همدان ، ری ، سیستان ، بغداد ، واسط ، سبط ، بصره و نیز مناطق شیعه نشینی چون کوفه و قم دارای وکلایی کارآمد بود .
امام جواد (ع) در راستای نفوذ نیروهای شیعی در ساختار حکومتی بنی عباس برای یاری شیعیان در مناطق گوناگون به افرادی چون" احمد بن حمزه قمی "اجازه پذیرفتن مناصب دولتی داد، تا جایی که افرادی چون " نوح بن دراج " که چندی قاضی بغداد و سپس قاضی کوفه بود، از یاران حضرت(ع) به شمار می رفتند کسانی از بزرگان و ثقات شیعه چون محمد بن اسماعیل بن بزیع ( نیشابوری ) که از وزرای خلفای عباسی به شمار می رفت به گونه ای با حضرت در ارتباط بودند که وی از حضرت جواد (ع) پیراهنی درخواست کرد که به هنگام مرگ به جای کفن بپوشد و حضرت خواست او را اجابت و برای وی پیراهن خویش را فرستاد .
حرکت امام جواد (ع) در چینش نیروهای فکری و سیاسی، خود حرکتی کاملاً محرمانه بود، تا جایی که وقتی به ابراهیم بن محمد نامه می نویسد به او امر می کند که تا وقتی " یحیی بن ابی عمران" ( از اصحاب حضرت ) زنده است نامه را نگشاید . پس از چند سال که یحیی از دنیا می رود ابراهیم بن محمد نامه را می گشاید که حضرت در آن به او خطاب کرده : مسئولیتها و کارهایی که به عهده ( یحیی بن ابی عمران ) بوده از این پس بر عهده توست . بحارالانوار، ج 50،ص 37
این نشانگر آن است که حضرت در جو اختناق حکومت بنی عباس مواظبت و عنایت داشت، تا کسی از جانشینی نمایندگان وی اطلاعی حاصل ننماید.
دوران دشوار امام جواد (ع) در نقش و تبلیغ شیعی را باید در هم عصر بودن وی با دو خلیفه عباسی نگریست خصوصا مامون عباسی که به گفته ابن ندیم "اعلم تر از همه خلفا نسبت به فقه وکلام بوده است. " 
دوران هفده ساله امامت حضرت جواد (ع) همزمان با دو خلیفه بنی عباسی مامون و معتصم بود ، 15 سال در دوره مامون -ازسال 203 ق سال شهادت حضرت رضا (ع) تا مرگ مامون در 218 - و دو سال در دوره معتصم - (سال مرگ ما مون 218 تا 220) شرایط دوره 15 ساله نخست حضرت درست همان شرایط پدر بزرگوارش بود که در مقابل زیرکترین و عالم ترین خلیفه عباسی قرار داشت .
مامون که در سال 204 هجری وارد بغداد شد امام جواد (ع) را که بنا بر برخی از روایات سن مبارکشان در این دوران10 سال بیش نبود از مدینه به بغداد فرا خواند و سیاست پیشین خویش را در محدود ساختن امام رضا (ع) در خصوص امام جواد (ع) نیز استمرار داد .
ترس از علویان و محبت اهل بیت در دل مسلمانان از یک سو و متهم بودن وی در به شهادت رساندن امام رضا (ع) در جهان اسلام از سوی دیگر، وی را بر آن داشت تا با به تزویج در آوردن دختر خویش ام الفضل، ضمن تبرئه خویش و استمرار حرکت عوامفریبانه در دوست داشتن اهل بیت، پایه های حکومت خویش را مستحکم سازد .
این حرکت مامون چون سپردن ولایتعهدی به امام رضا (ع) 9 مورد اعتراض بزرگان بنی عباس قرار گرفت اما مشاهده علم و درایت حضرت جواد(ع) در همان سن آنانرا به قبول این ازدواج ترغیب ساخت. امام جواد (ع) شرایط خود را همان شرایط پدر خویش دید، از اینرو با پذیرش ازدواج با ام الفضل نقشه پلید مامون در به قتل رساندن وی و شیعیان را از صفحه ذهن مامون زدود.
حضرت(ع) که به خوبی از سیاستها و نقشه های مامون در بهره برداری از جایگاه دینی و اجتماعی خود باخبر بود، پس از ازدواج اقامت در بغداد را رد و به مدینه بازگشت و تا سال شهادت خویش در آنجا مقیم شد .
نامه های ام الفضل به پدر خویش مبنی بر عدم توجه امام جواد (ع) به وی، بیانگر اجباری بودن ازدواج وی با ام الفضل و نداشتن فرزندی از ام الفضل از امام جواد (ع) پرده از هوشمندی امام (ع) برمی دارد؛ چون که مامون بر آن بود تا با به دنیا آمدن فرزندی از ام الفضل وی را به عنوان یکی از فرزندان رسول خدا (ص) در بین شیعیان، محور حرکتهای آینده خود و بنی عباس قرار دهد. مامون در سال 218 ه .ق در مسیر حرکت به سوی جنگ تا روم درگذشت . علی رغم تمایل سپاه و سران بنی عباس به خلافت عباس فرزند مامون ، عباس بنا بر وصیت پدر با عمویش ابو اسحاق معتصم بیعت کرد .
معتصم هشتمین خلیفه عباسی پس از ورود به بغداد، امام جواد(ع) را از مدینه به بغداد فرا خواند .
حضرت در سال 218 پس از معرفی امام هادی(ع) به جانشینی خود به همراه ام الفضل به بغداد رفت .
در این سفر حضرت با شخصیتی متفاوت از مامون روبرو شد ، شخصیتی با روحیه نظامی گری و فاقد بینش علمی . معتصم که مایه های حیله گری و عوامفریبی های مامون را در خود نداشت ، موضعگیری متضاد با اهل بیت خود را در بین مردم آشکار ساخت .
امام علیه السلام در دو سال آخر عمر خویش تحت نظارت شدیدتر دستگاه امنیتی و نظامی معتصم قرار گرفت. 
از اینرو شرایط امام جواد به گونه ای شد که حضرت توسط معجزات و کرامات و شرکت در جلسات علمی ، امامت خود را به دیگران به اثبات می رساند .
امام جواد (ع) در طول زندگی پربار اما کوتاه خویش بر آن بود تا ارتباط با مردم را حتی در سخت ترین شرایط حفظ کند و با بذل و بخشش به فقرا و مساکین کرامت اهل بیت را به اثبات رساند. وی این سیره خویش را به امر پدر بزرگوارش آغاز و به انجام رساند . امام رضا (ع) در یکی از نامه های خود به حضرت جواد (ع) می نویسد :
" به من خبر رسیده است که ملازمان تو ، هنگامی که سوار می شوی از روی بخل تو را از در کوچک بیرون می برند تا از تو خیری به کسی نرسد تو را به حق خودم بر تو، سوگند می دهم که از درب بزرگ بیرون آیی و به همراه خود زر و سیم داشته باش تا به نیازمندان و محتاجان عطا کنی. "
و این آغاز یک حرکت مردمی ، معنوی و انسانی بود که به استحکام پایگاه مردمی حضرت منجر شد و دستگاه بنی عباس را از نام " جواد " به معنای بخشنده به هراس وا داشت

 

 

 

 

اصحاب

  1. ابو جعفر، احمد بن محمد بن ابى نصر، معروف به بزنطى کوفى.
    2. ابومحمد، فضل بن شاذان بن خلیل ازدى نیشابورى.
    3. ابو تمّام، حبیب بن اوس طایى.
    4. ابوالحسن، على بن مهزیار اهوازى.
    5. ابو احمد، محمد بن ابى عمیر.
    6. محمد بن سنان زاهرى.
    7. على بن عاصم کوفى.
    8. على بن جعفر الصادق (ع).
    9. اسماعیل بن موسى کاظم (ع).
    10. ابراهیم بن محمد همدانى.
    اصحاب و یاران امام جواد(ع) بیش از تعدادى است که در این جا به آنان اشاره شد. در برخى منابع اسلامى نام بیش از 270 نفر به عنوان اصحاب آن حضرت آورده شده است.
  2. مأمون (218-196 ق.).
    2. معتصم (227-218 ق.).
    پس از شهادت امام رضا (ع) مأمون با امام محمدتقى (ع) رفتار نیکویى را در پیش گرفت و دخترش، ام الفضل را به عقد آن حضرت درآورد و آن حضرت را بر همه اطرافیان خویش اعم از عباسیان و علویان ترجیح وبرترى داد؛ اما معتصم عباسى با این که در ظاهر با آن حضرت، با اکرام و اعزاز رفتار مى‏کرد، ولى در واقع دشمنى آن حضرت و آل على (ع) را در سینه داشت و در صدد تحقیر و نابودى آنان بر مى‏آمد.
  3. عزیمت امام رضا (ع)، پدر بزرگوار امام جواد (ع)، از مدینه به خراسان به اجبار مأمون عباسى، در سال 200 هجرى.
    2. شهادت امام رضا (ع)، در خراسان، به دست مأمون عباس در سال 203 هجرى.
    3. فراخوانى امام محمد تقى (ع) به بغداد، توسط مأمون عباسى.
    4. تزویج ام الفضل، دختر مأمون به امام محمد تقى (ع)، توسط مأمون و اظهار نگرانىِ عباسیان از این مسأله.
    5. بازگشت امام جواد (ع) از بغداد (پایتخت عباسیان) به حجاز به بهانه انجام مراسم حجّ بیت اللّه الحرام.
    6. وفات مأمون عباسى، در سال 218هجرى.
    7. به خلافت رسیدن معتصم عباسى پس از وفات مأمون.
    8. فراخوانىِ مجدد امام محمدتقى (ع) به بغداد، از سوى معتصم عباسى، در اوائل سال 220 هجرى.
    9. توطئه‏هاى معتصم عباسى، ام الفضل و جعفر بن مأمون علیه امام جواد (ع).
    10. مسموم شدن امام جواد (ع)، توسط همسرش، ام الفضل و به شهادت رسیدن آن حضرت، در اواخر سال 220 هجرى.

زمامداران معاصر

رویدادهاى مهم

داستان‏ها

1. تواضع على بن جعفر (ع) در برابر امام جواد (ع)

روزى امام محمد تقى (ع) بر عموى پدرش، على بن جعفر الصادق (ع) وارد گردید. على بن جعفر، که در کهولت سن بود، به احترام آن حضرت از جاى خود برخاست و وى را به حدى تکریم و تعظیم نمود که سرزنش اطرافیان را برانگیخت و به او خُرده گرفتند که تو عموى پدرش و بزرگ خاندان آل امام جعفر صادق (ع) هستى، چگونه با این کهولت سن، براى این نوجوان تواضع مى‏کنى؟ على بن جعفر در کمال متانت، دست به محاسن خویش کشید و گفت: اگر خداوند منان این محاسن سفید مرا براى امامت لایق ندانست، من آن را سزاوار آتش جهنم مى‏دانم اگر به امامت ولىّ زمان خود، حضرت امام محمد تقى (ع) اقرار نکنم‏(2).
على بن جعفر که رحمت حق بر روانش باد، با این گفتار و کردار خود، به اطرافیان خویش و تمام مسلمانان در اعصار بعد، درس امام‏شناسى آموخت.

2. رفتار مأمون عباسى با امام جواد (ع)

پس از آن که امام رضا (ع) توسط مأمون، در سفر خراسان به شهادت رسید، اعتماد علویان و شیعیان از مأمون سلب گشته و به وى بدگمان شدند. در نتیجه، در هر فرصت مناسب، توطئه‏ها و جنایت‏هاى او را افشا مى‏کردند.
از سوى دیگر، مأمون براى تبرئه خویش از این جنایت بزرگ، همچنان در ظاهر با آل ابى‏طالب (ع) رفاقت و مدارا مى‏کرد و به آنان احترام مى‏گذاشت و در این میان، بیش از همه، امام جواد، فرزند گرانقدر امام رضا (ع) را تکریم مى‏نمود. وى پس از بازگشت از خراسان به بغداد، امام جواد (ع) را با اعزاز و اکرام به بغداد فراخواند تا از ایشان دلجویى کرده و سوءظن شیعیان به خویش را برطرف سازد.
امام جواد (ع) پس از مدتى وارد بغداد شد. مأمون پیش از آن که آن حضرت را ملاقات کند، روزى به همراه تعدادى از نزدیکان و محافظان به قصد شکار از قصر خارج شد و پیش از خروج از شهر، در یکى از کوچه‏ها به گروهى از کودکان رسید که مشغول بازى بودند. کودکان با دیدن مأمون و همراهان وى همگى گریختند و پراکنده شدند. در میان آنان نوجوانى بود نه ساله (یا هفت ساله) که از ابهّت مأمون نترسید و همان جا ایستاد. مأمون از متانت و مهابت او به شگفت آمد و از وى پرسید: چرا مانند سایر کودکان از سر راه ما کنار نرفتى و از جاى خویش حرکت نکردى؟
کودک شجاع پاسخ داد: اى خلیفه! راه عبور و مرور تنگ نبود تا آن را بر تو گشاده و باز نمایم، مرتکب جرم و خطایى نشدم تا بگریزم، و گمان نمى‏کنم کسى را بى‏جرم و خطا عقوبت کنى. مأمون از بیان شیوا و متانت و وقار آن کودک، متعجب شد و پرسید: نام تو چیست؟ کودک پاسخ داد: محمد. مأمون پرسید: فرزند کیستى؟ او پاسخ داد: فرزند على بن موسى الرضا (ع).
مأمون همین که نام مبارک امام رضا (ع) را شنید و به یاد جنایت خویش و شهید نمودن آن حضرت افتاد منفعل شد و به تمجید امام رضا (ع) و درود و رحمت فرستادن بر آن حضرت پرداخت، سپس به دنبال شکار رفت. چون به بیابان رسید، نظرش به درّاجى افتاد و باز شکارى خویش را براى صید آن به پرواز در آورد. بازِ شکارى مدتى در هوا ناپدید شد و پس از مدتى برگشت؛ اما به جاى درّاج، ماهى کوچکى در منقارش بودکه هنوز رمقى در تن داشت. مأمون از دیدن این وضع در شگفت ماند و ماهى را از منقار باز شکارى گرفت و کار شکار را رها کرد و به شهر بازگشت. در راه دوباره به همان محلى رسید که قبلاً با امام جواد (ع) در آن جا ملاقات کرده بود. کودکان مشغول بازى بودند و با دیدن مأمون و سواران همراه او پراکنده شدند، مگر امام جواد (ع) که به مانند سروِ سرافراز بر جاى خویش ثابت ماند.
مأمون هنگامى که به امام جواد (ع) رسید، از ایشان پرسید: اى محمد! بگو در کف دستم چه چیز دارم؟ امام جواد (ع) فرمود: خداوند منان دریاهایى را در کره زمین آفرید که ابر از آنها بلند مى‏شود و به آسمان مى‏رود و به همراه ابر، ماهى‏هاى ریز نیز به بالا مى‏روند و بازهاى شکارىِ پادشاهان، آنها را شکار مى‏کنندو پادشاهان، آنها را در کف دست خویش پنهان کرده و سلاله نبوّت را با آن، آزمایش و امتحان مى‏کنند.(3)
امام جواد (ع) با این سخنان، بر شگفتى مأمون افزود و او را وادار کرد که در برابر آن حضرت تواضع نموده و ایشان را اکرام و احترام کند. او تا زنده بود امام جواد (ع) را عزیز و محترم مى‏شمرد و سعایت بدخواهان در مورد آن حضرت را نادیده مى‏گرفت و به آن ترتیب اثر نمى‏داد. او دختر خویش، ام الفضل را به همسرى آن حضرت درآورد؛ اما پس از مأمون، معتصم عباسى به خلافت رسید و ام الفضل را وادار به کشتن امام جواد (ع) نمود. سرانجام، امام جواد (ع) به مانند عموى نیاکانش، امام حسن مجتبى (ع)، به دست همسر خود به شهادت رسید.

کلمات شریفه

  1. قالَ الْجَوادُ (ع): عِزُّ الْمُؤمِنِ غِناهُ عَنِ النَّاسِ.(4)
    عزّت مؤمن در بى‏نیازى او از مردم است.
    2. قالَ (ع): لاتَکُنْ وَلِیّاً لِلَّهِ فِى الْعَلانِیَةِ وَعَدُوّاً لَهُ فِى السِّرِ.(5)
    دوست خدا در آشکار و دشمن او در پنهان مباش.
    3. قالَ (ع): مَنِ اسْتَفادَ اَخاً فِى اللَّهِ فَقَدِ اسْتَفادَ بَیْتاً فِى الْجَنَّةِ.(6)
    کسى که براى رضاى خداوند، برادر دینى‏اش را استفاده رساند، خانه‏اى را در بهشت به استفاده خواهد برد.
    4. قالَ (ع):اِیَّاکَ وَمُصاحَبَةِ الشَّریرِ فَاِنَّهُ کَالسَّیْفِ الْمَسْلُولِ یَحْسُنُ مَنْظَرُهُ وَیَقْبَحُ آثارُهُ.(7)
    از رفاقت با آدم بد بپرهیز؛ چه این که او به مانند شمشیر کشیده‏اى است که منظرش نیکو و آثارش زشت است.
    5. قالَ (ع):اَلْمُؤْمِنُ یَحْتاجُ اِلى‏ ثَلاثِ خِصالٍ: تَوْفیقٍ مِنَ اللَّه، وَواعِظٍ مِن نَفْسِهِ، وَقَبُولٍ مِمَّنْ یَنْصَحُهُ‏(8)
    هر مؤمنى به سه خصلت نیازمند است: توفیق الهى، واعظى از نفس او که پیوسته او را موعظه کند، و قبول کند از آن که او را نصیحت کند.

زینتِ بخشندگان، امام جواد (ع) می آید تا زمین مدینه، یک بار دیگر مولودی دیگر از نسل هابیل را به شادباش بنشیند. می آید تا چشمان آسمان را به روشنی سیمایش روشن شود و لاهوتیان و ناسوتیان را در شادی میلاد خویش فرو برد.

کبوتر دل در هوای طواف گنبد نورانی کاظمین، پر می گشاید تا همراه با فرشتگان الهی؛ حرم مطهرش را با بال های خود غبار بروبد و دیده را به ضریح او روشن سازد. در زاد روز مولود مبارک رجب، با یک آسمان نیاز از یگانه بی همتا می خواهیم در دریای بی کران بخشش جوادالائمه غرقمان سازد و در زمره شیفتگان واقعی او قرارمان دهد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره امام جواد