راهنمای کامل و ترجمه زبان تخصصی 2 حسابداری
بر اساس کتاب علیرضا غلامی کیان، فرشاد سلیم، عبدالکریم مقدم
منبع رشته حسابداری پیام نور
شامل 211 صفحه فایل pdf
راهنمای کامل و ترجمه زبان تخصصی 2 حسابداری - بر اساس کتاب غلامی کیان، سلیم، مقدم
راهنمای کامل و ترجمه زبان تخصصی 2 حسابداری
بر اساس کتاب علیرضا غلامی کیان، فرشاد سلیم، عبدالکریم مقدم
منبع رشته حسابداری پیام نور
شامل 211 صفحه فایل pdf
1-رودخانه
رودخانه آنجابود .
رودخانه همیشه آنجا بود، فصلهای بیشماری از پیرامون زمان سر برآوردند و ره بدر بردند اما....
رودخانه همیشه آنجا بود، در سکوت به نرمی به پیش، بسوی دریا جاری...
از هیمالیای کبیر می آمد. آنجا که خاکش از گرد راه رهروان پیشین است.
رودخانه به مانند رودخانه خدا بود، همیشه جاری به پیش و به بیرون، همواره یک مظهر بود، در حرکت همیشگی به پیش تا با آب رودهای دیگر در هم آمیزد و باز به پیش تا به آبهای درخشان اقیانوس برسد.
جوینده به کرانه های این رودخانه عظیم رسیده بود و عزم کرده بود آنجا مقیم شود. جزر و مد جهان بشریت دیگر او را به بازیش راه نمی داد و دیگر چون تخته های شکسته بر صحنه طوفان رقصان نبود.
باز هم نظری به رودخانه انداخت. اینجا سرزمینی بود بس زیبا که رودخانه ها و جویبارها بر آن نقش های دلربا پراکنده بودند.
پیش از رسیدن به لنگرگاه سری نگار، رودخانه با آب های تمیز رودخانه دیگری همبستر می شود. طول قابل ملاحضه ای از مسیر این رودخانه را جزیره ای از هم جدا می کند، که گهگاه ساحل دور دست آنسوی دیگر را مخفی میکند.
او بر لب رودخانه، زیر سایه های خواب آلوده بیدهای مجنون نشسته بود و گردش آهسته گردابهای کوچکی را نظاره می کرد که بر لب جویبار سرگردان بودند، به فرزند خویش می اندیشید. او به خانه باز گشته بود. مانند فرزند ناخلف که به توبه نزد پدر بازگشته بود، اما پدر آنجا نبود که او را خوش آمد گوید. از غم آکنده شد.
آنگاه سر برگرفت، نگاهش به پیکری ملکوتی افتاد که که محجوب در خرقه ای شرابی رنگ آنجا ایستاده بود. لبخندی بر لبانش بود، و دردی عظیم از عشق همنوع در آن چشمان سیاه می درخشید. صورت سوخته اش تا نیمه در ریش کوتاه و سیاهی پنهان بود.
موجی از شور در دل جوینده برخاست.
جستجویش به پایان رسیده بود. ربازارتارز آنجا بود، آن سات گورو، بخشنده نور آنجا بود تا او را به خانه خوش آمد گوید.
2-جوینده
او جوینده بود.
او به آدمیان دیگر می مانست، می توانست “ تو “ باشد.
در جهان بیرون، زندگی اش، تفاوت زیادی با مردم دیگر نداشت _ کارکردن ها، کشمکش ها و زحمت ها _ اما هنوز تلاش او در یافتن زندگی عمیق تر و تیز نظرانه تر، دردش عظیم تر، رنجش تحمل ناپذیر تر و حواسش حساس تر بود.
دیگر چیزی نبود که روحش را پرواز دهد، مسئولیتها و موفقیتهائی که دیگر آدمیان داشتند او را نمی شورانید. او، یک طرد شده بود، تنها و دلشکسته، زیرا عشق از کنارش گذر کرده بود، گوئی هیچ چیز در زندگی اش نبود که عشق بتواند بر آن لنگر بیاندازد.
لکن او همیشه یک جوینده بود. در جستجوی آنی که همواره فراتر از دسترسش بود. مشتاقانه، آن گمشده نامعلوم را گاه در قلب گل سرخی جستجو می کرد، گاه در چهره کودکی یا لطافت زنی. او آن عشق را که عمرش را در جستجویش پرداخته بود نمی یافت. این عشق او را از آنسوی جهان بدین جا بازگردانیده بود، سرگردان به کرانه رودخانه بازگشته بود با این سوال که آیا پاسخی می توانست یافت؟ تا روزی که آن اهل تبت آمد و در کنارش نشست.
آنگاه او نور را دید که از ماوراء می آمد. نوری که حلقه های شعاعش تا به ابدیت گسترده می شد، و آن زن باریک و بلند قامت، با چشمانی سیاه که بر کرانه آن دریای نور ایستاده بود.
و او دانست که تفاوت نمی کند آن چه باشد، که در عمق درون او جهانهائیست اما بدیده نمی آید و تمام آنچه او می جست جز عشق نبود. او دریافت که این شکلها ابزاری بیش نیستند که بواسطه آنها عشق راهی به جهان بیرون بیابد.
ربازارتارز دستی بر چانه پرهیبتش کشید و گفت، “ تو جوینده ای، اما جز تو هم بسیارند، پیش تر از تو، پشت سر تو و در کنار تو میلیونهای بیشمارند. جواب، خداست _ و خدا درونت پنهان، هم چنانکه عیسی در آن روز و بر آن کوه گفت، اقلیم بهشت درون تو است"
شامل 53 صفحه word
فهـرسـت:
1. عشقـی عظیـم از بـرای خـداونـد (قسمـت اول)
2. عشقـی عظیـم از بـرای خـداونـد (قسمـت دوم)
3. روزی معمـولـی، در زنـدگـی روح
4. بـه هنـگام طـوفـان، آسـوده مـیخـوابـم
5. قـانـون وفــور
6. جـامعــهٔ معنـوی
7. شب زنـگهــا
8. هیـــو در تمـام اعمــال
9. دولـت اک
10. بـهسـوی آزادی معنــوی
11. سفــر دشـوار بـادام زمیـنـی بـهسـوی آزادی
12. آزادی معنـوی چیــست؟
13. نــور و صــوت خــداونــد همــه جــا هسـت
14. ورود اک
واژه نــامــه
1- عشقـی عظیـم از بـرای خـداونـد (قسمـت اول)
هر بار که متن سخنرانی همآیشی را آماده میکنم، در این اندیشهام که چه بگویم که برای شما که بـدینـجـا میآئید، مفید باشد. چه چیز از لحاظ معنوی به شما کمک میکنـد؟
نگـاهـی تـازه بـه کـارمـا
گاهی از من میپرسند، " شما در اکنکار، چه چیز را آموزش میدهید؟ تفاوت شما با مسیحیت چیست"؟
من دربارهٔ کارما و تولد مجدد با آنان سخن میگـویـم. عموم مردم، معمولاً کـارمـا را چیز بدی میدانند. هرگز به امکان خوب و بودن آن نمیانـدیشنـد. مثـلاً کودک سه سالـهای که بـا مهـارت کامـل پیـانــو مــینـوازد.
گاهی کارما بیشتـر به جـایـگاه شمـا مـربوط است تا عملتان. گاهـی بطور اتفاقـی، در زمان نـامنـاسب، در مکانی نـامنـاسب هستیـد که نبـایـد بـاشیـد، زیرا از چیزی خبر نـداشتـهایـد. هنـگامـی که وقـایـع خـوب رُخ مـیدهنــد، غـالبــاً بـه مـوقــع و بـهجا هستنـد.
قصــهٔ مــوش
امسال تابستان کیسهٔ محتوی دانهٔ پرندگان را در گاراژ گذاشته بودم. شبی برای برداشتن دانه، به آنجا رفتم. پرندهٔ زیبای کوچکی به رنگ قرمز و نارنجی، که کاردینال نام دارد، همیشـه بـه سـراغ ظـرف دانـهها میآید و اگر یک شب تأخیـر کنـم، جنـجـال به راه میانـدازد. آن شب گاراژ تاریک بود و من هم عجله داشتم. کیسه را باز کردم، دستم را داخل کیسه بردم، و با پیمانهٔ پلاستیک که همیشه استفاده میکردم، شروع به برداشتن دانه نمودم. ناگهان احساس کردم موشی در اطراف کیسه میدود تا به دست من نیافتد. هر دو جا خورده بودیم. موش بالاخره از کیسه بیرون پرید و دوان دوان از گاراژ خارج شد. او مـرا نـاراحت کـرده بـود و مـن او را.
او در حال شام خوردن بود و حواسش به کار خود بود، که ناگهان یکنفر چراغ را روشن کـرده، دست در کیسـه بـرده، و سعـی کـرده بـود دُمش را بگیــرد.
از اینکه موش ناراحت شده بود، متأسف بودم. اما با خود اندیشیدم که نباید اجازه دهم در اطـراف کیسـهٔ دانـههـا بگــردد. پس بـه ابـزار فـروشـی رفتـم تـا یـک تلـهمـوش بخـرم.
راهــی بهتـــر
در ابزار فـروشی، تله موشها را نگاه کردم. آنها از نوعی بـودنـد که از کودکـی میشنـاختـم، یعنی تلهموشهایـی که به موش آسیـب میرسـاننـد. با خود گفتـم، بـایـد راه بهتری وجود داشتـه بـاشـد، بنـابـراین با کمی جستجـو، وسیلـهٔ مؤثـری را یافتـم که تله موش مُنصـف نام داشت. این نوع تله، با تحـریـک کنجکاوی موش، آن را به داخل یک تونل میکشـد، موش پای خود را روی یک رکاب میگذارد، که چرخ پرهدار کـوچـکی را شبیـه آنهـایـی که پشت قایقهای مسافـربـری رودخـانـههـاست، آزاد میکند. این چرخ موش را به درون یک جعبهٔ کوچک کفش پـرتـاب مـیکنـد، و مـوش آنقـدر در آنجـا مـیمـانـد تــا کسـی سـر بـرسـد و آنـرا در جنـگل رهــا کنــد.
وقتی که به منزل رسیدم تله موش را بالای کیسه گذاشتـم. در دفتـرچهٔ راهنمای آن نوشته بود که باید آنرا کوک کرد، اما نه بیش از حد. روز بعد، هنگامی که به گاراژ رفتم، موش در اثر وحشت، داخل جعبه خرابکاری کرده، ولی خود گریخته بود. با اینکه دستورات را به دقت اجرا کرده بودم، اما فنر را بهقدر کافی نکشیده بودم. شواهد نشان میداد که وقتی که مـوش بـه درون جعبـه افتـاده، بـا هـُل دادن پــرهٔ چـرخ خـود را آزاد کــرده است.
این بار تله را محکمتر از فبل کوک کردم. دو روز بعد، مدارک بیشتری یافتم که بر حضور موش در داخل جعبه دلالت میکرد، اما هنوز از موش خبری نبود. بالاخره اینطور نتیجه گرفتم که باید کوک را یکی دو دور چرخاند، تا به عملکرد تله صدمهای نرسد، و در ضمن مـوش را هـم داخـل خـود نـگاه دارد.
مجدداً تنظیمش کردم و برای اطمینان از اینکه دهانهٔ تله بهخوبی بسته میشود، آنرا امتحان کردم و تله را در جای خود قرار دادم. ظرف یکی دو روز، بالاخره اولین موش کوچک را گرفتم. او در گوشهای نشسته و میلرزید. به او گفتم، " این تله از سایر تلهها بهتر است". آنرا به جنگل برده و آزاد کردم. روز بعد، بچه موش به دنبال مادرش آمده بود. او را نیز به جنگل بردم. امیدوارم یکدیگر را پیدا کرده باشند. این موشها، در زمانی نامناسب، در محلی نامناسب بودند. اما من ابزار خوبی در اختیار داشتم. حالا هم من و هم آنها، میتوانستیم در آرامش زندگی کنیم. من خانهٔ خود را پس گرفتم و آنها منزلی نو در جنگل یافـتـنـد.
علـت و معلـول
این قانون علت و معلول است.
موش، هفتههای متمادی زرنگی بهخرج داد. من میدیدم که دانهها در اطراف گاراژ پخش شدهاند، ولی نمیتوانستم دلیل آنرا درک کنم، هیچگاه به ذهنم خطور نمیکرد که گاراژ بسیار تمیز من موش داشته باشد. وقتی که دیدم، پهلوی کیسهٔ دانهام جویده و سوراخ شده است، مشکوک شدم. با خود گفتم، " کسی این دور و برهاس که نباید باشد". آنگاه موش پای خود را این سوی مرز گذاشت و ما در درون کیسهٔ دانهها یکدیگر را دیدیم. باید راهـی بـرای مقـابلـه بـا مشکل مـییـافتـم، بنـابـراین تلـه مـوش را خـریـدم.
مارک تواین میگوید، گربهای که یک بار روی اجاق بنشیند، بار دوم مرتکب این عمل نمیشود. هنوز، هرگاه به سراغ کیسهٔ دانهها میروم، با چراغ قوه داخلش را وارسی میکنـم. دیگـر بـدون اینکـه قبـلاً داخلش را نگاه کـرده باشم، دستـم را به درون آن نمـیبـرم. بیشتر مردم، همینطور هستند. ما دچار مشکلات یا فتنه میشویم. سپس زندگیمان بههم میریزد و برای رفع مشکل دست به اقدام میزنیم. به سراغ متخصصی میرویم و او ما را یاری میدهد. برای درمان خود به نزد پزشک میرویم. نزد بانکدار میرویم و وام میگیریم. اما احتمالاً بدون اینکه علت اصلی مشکل را دریابیم، دوباره و دوباره اشتباه گذشته را تکرار میکنیم، تا هنگامی که بالاخره سر رشتهٔ امور را مییابیم. در نهـایـت اصـل مطـلب را درک مـیکنیــم.
شامل 44 صفحه pdf
در کتاب راهنمای جامع پمپ مفاهیم اساسی در تحلیل و بررسی انواع پمپ ها، کاربرد و چگونگی تعمیرات آن مورد بحث قرار گرفته است. در این کتاب ضمن مروری جامع بر تاریخچه پمپ و انواع آن، مبانی هیدرولیک، اجزای سازنده واحد پمپاژ و کاویتاسیون، تمامی محاسبات مربوط به انتخاب پمپ بهینه و در نهایت نرم افزارهای کاربردی مربوط به آن تشریح شده است. در کتاب راهنمای جامع پمپ تلاش شده که ابتدا مفاهیم و مطالب به طور کامل و تا حد امکان به زبان ساده شرح داده شود. مطالب آئین نامه ای مربوطه بر اساس API ذکر گردد و جهت روشن شدن بهتر مطالب، مثال یا مثال هایی ارائه گردد. به اعتقاد مولفین، کتاب حاضر مجموعه نسبتا کاملی از مسائل و موضوعات مرتبط با پمپ و سیستم پمپاژ ارائه گردیده است...
کتاب راهنمای جامع پمپ، مشتمل بر 10 فصل، 213 صفحه، با فرمت pdf، به زبان فارسی، همراه با تصاویر، جداول، نکات مهم و کاربردی، به ترتیب زیر گردآوری شده است:
فصل 1: تاریخچه مکانیزم پمپ
فصل 2: مبانی هیدرولیک
فصل 3: طبقه بندی پمپ ها
فصل 4: پمپ های سانتریفوژ
فصل 5: اجزای سازنده یک واحد پمپاژ کننده
فصل 6: محاسبات
فصل 7: کاویتاسیون
فصل 8: تست کردن پمپ
فصل 9: راهنمای خرید و انتخاب پمپ
فصل 10: ضمایم
جهت خرید کتاب راهنمای جامع پمپ، به مبلغ فقط 4000 تومان و دانلود آن بر لینک پرداخت و دانلود در پنجره زیر کلیک نمایید.
!!لطفا قبل از خرید از فرشگاه اینترنتی کتیا طراح برتر قیمت محصولات ما را با سایر محصولات مشابه و فروشگاه ها مقایسه نمایید!!
!!!تخفیف ویژه برای کاربران ویژه!!!
با خرید حداقل 20000 (بیست هزارتومان) از محصولات فروشگاه اینترنتی کتیا طراح برتر برای شما کد تخفیف ارسال خواهد شد. با داشتن این کد از این پس می توانید سایر محصولات فروشگاه را با 20% تخفیف خریداری نمایید. کافی است پس از انجام 20000 تومان خرید موفق عبارت درخواست کد تخفیف، شماره همراه و ایمیلی که موقع خرید ثبت نمودید را به ایمیل فروشگاه (catia2015.sellfile@gmail.com) ارسال نمایید. همکاران ما پس از بررسی درخواست، کد تخفیف را به ایمیل شما ارسال خواهند نمود.
کتاب مدیریت طرح های عمرانی در شهرداری ها در هفت فصل تهیه شده است که فصل اول به مفهوم طرح های عمرانی شهری و انواع آن اختصاص یافته ،در فصل دوم جایگاه طرح های عمرانی در ساختار شهرداری ها تشریح شده است و فصل سوم شامل مبانی پایه در پیمان های پروژه های عمرانی است که موافقت نامه، کارفرما، مدیرطرح،پیمانکار،مدیرطرح،مهندس مشاور،مهندس ناظر،کارگاه، مصالح و تجهیزات،مبالغ مختلف مربوط به پیمان،انواع ضرایب مترتب بر پیمان از جمله موضوعات این فصل می باشد.
فصل چهارم این کتاب به مدیریت قراردادهای پروژه های عمرانی اختصاص دارد و سامل مباحثی نظیر :انواع شرکت ها،انواع قراردادها و روش انتخاب پیمانکار است.فصل پنجم تحت عنوان مدیریت قراردادهای پروژه های عمرانی شامل برخی قوانین و مقررات موجود در کشور در این زمینه است .
فصل پنجم به تشریح برخی موارد قابل توجه در پروژه های عمرانی اختصاص دارد که مدیریت ایمنی،مهندسی ارزش،مطالعات اجتماعی و فرهنگی ،مدیریت زمان و مدیریت نگهداری از جمله انهاست.
فصل هفتم و انتهائی کتاب نیز به فرایند نظارت و کنترل پروژه های عمرانی اختصاص یافته که در آن انواع کنترل بر پروژه،مراحل مختلف فرایند برنامه ریزی کنترل پروژه و روش های کمی کنترل پروژه تشریح شده است.
توجه : با تخفیف ویژه 40 درصدی اورمیاباکس
پس از انجام مراحل خرید حتما روی دکمه تکمیل خرید در صفحه بانک کلیک کنید تا پرداخت شما تکمیل شود تمامی مراحل را تا دریافت کدپیگیری سفارش انجام دهید ؛ اگر نتوانستید پرداخت الکترونیکی را انجام دهید چند دقیقه صبر کنید و دوباره اقدام کنید و یا از طریق مرورگر دیگری وارد سایت شوید یا اینکه بانک عامل را تغییر دهید.پس از پرداخت موفق لینک دانلود به طور خودکار در اختیار شما قرار میگیرد و به ایمیل شما نیز ارسال می شود.