رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله نقش اخلاق در ارتباطات

اختصاصی از رزفایل مقاله نقش اخلاق در ارتباطات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 24

 

نقش اخلاق در ارتباطات

استیسی مری دانشجوی رشته‌ی ارتباطات در یک دانشگاه دولتی است. هفته‌ی گذشته استاد او در سمیناری، چندین نظریه در باب اخلاق به دانشجویان خود ارایه کرد. استیسی تا پیش از این پرداختن به بحث های فلسفی را اتلاف وقت می‌دانست اما از آن پس، در این باره دچار تردید شد. به موقعیت های جالبی که او طی 12 ساعت گذشته با آنها روبرو شده توجه کنید:

1) در پایان کلاس تولید برنامه های صبحگاهی تولیزیونی، رئیس دانشکده نزد دانشجویان آمد تا فرم نظرخواهی از استاد درس مربوطه را بین دانشجویان توزیع کند. استیسی برای استادش احترام قایل بود چرا که او به دانشجویانش خیلی توجه می‌کرد. اما متأسفانه به عنوان استاد درس تکنیک های رسانه ای بی نظم و بی لیاقت بود. آیا استیسی می بایست نقاط ضعف استادش را نادیده می گرفت تا مبادا کارش را از دست بدهد یا این که باید واقعیت را می گفت؟

2) هنگام صرف ناهار یکی از دانشجویانی که در سمینار شرکت کرده بود نزد استیسی آمد و به او گفت که سرپرستی دانشجویانی را برعهده دارد که سه شنبه شب‌ها به کودکان محله های فقیر نشین شهر آموزش می دهند و از استیسی خواست تا او نیز به آنان بپیوندد. استیسی همیشه فکر می کرد که او آدم نامطمئنی است و می ترسید که در هنگام تاریکی هوا در آن محله ها بماند. اما چون نمی خواست که احساس خود را بروز دهد گفت که وقت آزاد ندارد.

3) وقتی استسی و هم اتاقیش میشل در حال صرف شام بودند. تلفن زنگ زد، همین که استیسی خواست گوشی تلفن را بردارد میشل داد زد: “اگر سین بود، بگو نیستم”. وقتی گوشی را برداشت شنید که کسی می گوید: “سلام من سین هستم، میشل آنجاست؟” استیسی می دانست که گفتن حقیقت، سرآغاز یک جنگ روانی شدید با میشل خواهد بود.

4) بعد از ظهر آن روز وقتی استیسی از کتابخانه بر می گشت، یکی از دانشجویان بنام هارولد که در آپارتمان کناری او زندگی می کرد، او را به یک نوشیدنی دعوت کرد. استیسی هم پذیرفت. هارولد به طور کلی شخصیتی مثبت دارد اما آن شب بخاطر مصرف بیش از حد الکل، پرخاشگر شده بود و وقتی خواست با اتومبیل در شهر گشتی بزند، استیسی کلید ماشین را توی جیبش گذاشت. چند دقیقه بعد، هارولد از او پرسید: “آیا تو کلید مرا برداشته ای؟”.

اخلاق باید موارد خاکستری زندگی ما را در بر گیرد. وقتی تصمیم های اخلاقی سیاه و سفیدند، دانستن کاری که باید انجام داد مشخص و آسان است. ممکن است بر اعتقادات خود پایدار باقی نمانیم اما هیچ وقت این سئوال در ذهنمان ایجاد نمی شود که چه باید بکنیم؟ موقعیت هایی که استیسی با آنها روبرو شده ممکن است برای همه‌ی ما پیش آمده باشد. موارد فوق نمونه هایی از فریب کاری های گفتاری هستند. سکوت اختیار کردن در این شرایط موجب وخیم تر شدن اوضاع می‌شود. در موارد 1و2، بی صداقتی های استیسی تنها به کتمان حقیقت خلاصه می‌شود در حالی که موارد 3و4 دروغ هایی گستاخانه‌اند. در دو مورد نخست، از طرف دیگران بر استیسی فشار وارد می‌شود اما در دو مورد بعدی، خود اونیز اندکی مقصر است (او نمی‌بایست به تلفن جواب می داد یا کلید ماشین را در جیبش می گذاشت).

البته، در زندگی موقعیت های پیچیده ای وجود دارند که آسیب های حاصل از آنها بسیار جدی تر است. نظریات اخلاق گرایانه ای که در این بخش مورد بحث قرار گرفته‌اند، می توانند به استیسی کمک کنند تا بتوانند در موقعیت های فوق با کمال صداقت برخورد کند. نظریه‌ی آخر، درباره‌ی روشهای تصمیم گیری مبتنی بر اخلاق است. در نظریه‌ی نخست، نتایج رفتاری را مورد بررسی قرار می دهند. آیا دروغ می‌تواند به خوبی منجر شود یا آن که از آسیب رساندن جلوگیری نماید؟ سه تئوری بعدی درباره‌‌ی درستی یک رفتار بدون توجه به سودآوری یا عدم سودآوری آن است. آیا دروغ گویی منصفانه ودرست است؟ و آیا ما وظیفه داریم همواره صادق باشیم؟

سه نظریه‌ی بعدی نیز به شخصیت و انگیزه های درونی می پردازند که به واسطه‌ی آنها می‌توان یک فرد را اخلاقی نامید. آیا گفتن حقیقت، فضیلت محسوب می‌شود؟ آخرین نظریه هم به امکان وجود تفاوت شما دارد؟ از روی کدام نظریه بهتر می‌توانید رفتار استیسی را مورد قضاوت قرار دهید؟

خودخواهی اخلاقی: اپیکوروس

منفی اندیشان می گویند مردم فقط به فکر خود هستند. چرا که همه می خواهند اولین باشند. پیروان مکتب خود پرست اخلاقی معتقدند افراد باید چنین باشند و هر کس باید سلایق شخصی خود را ارتقا دهد. سیستم اخلاقی خود پرستان تنها به یک فرد خلاصه می‌شود.

اپی کوروس چند سال پس از مگ ارسطو، زندگی خوب را تا حد ممکن شاد بودن تعریف کرد. “من به نجیب زادگان و اطرافیان بی خاصیت آنان خدو می اندازم اگر بویی از شادی نبرده باشند”. با وجودی که گفته‌ی اپی کوروس یادآور ضرب المثل “بخور، بخواب و شادباش” است اما آنچه او بر آن تاکید داشته، شادی ناشی از دوستی‌ها،ادراک درست و بالاتر از همه بی دردی است. او می


دانلود با لینک مستقیم


مقاله نقش اخلاق در ارتباطات

مقاله ویتگنشتاین متقدم و ویتگنشتاین متاخر

اختصاصی از رزفایل مقاله ویتگنشتاین متقدم و ویتگنشتاین متاخر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 285

 

درآمدی بر فصل اول

لودویک ویتگنشتاین یکی از مهمترین فیلسوفان تحلیلی قرن بیستم است که بواسطه دو اثر مهم فلسفی‌اش- رساله منطقی- فلسفی و پژوهشهای فلسفی- مسیر و جهت فلسفه تحلیلی را تحت تأثیر قرار داد. او را باید نقطه عطفی در تاریخ تفکر فلسفی و همچنین هم تراز فلاسفه‌ای چون دکارت، کانت، هایدگر و . . . به حساب آورد که انقلاب و چرخش زبانی را ایجاد کرده است. در طول تاریخ تفکر فلسفی می‌توان کسانی را مشاهده کرد که آغازگر یک انقلاب و تحول فکری بوده اند. شاید بتوان گفت سوفسطائیان اولین انقلابیون تاریخ فلسفی هستند. که موضوع پژوهش فلسفی را از عالم و طبیعت به پژوهش درباره خودشان تغییر دارند و یا می‌توان به کانت اشاره کرد که با آراء و عقاید خود توجه متفکران را از متعلق شناسایی به سوی فاعل شناسایی و تواناییها و محدودیتهای ذهن آن معطوف ساخت تغییر و تحول مهم و قابل ملاحظة دیگر توسط هایدگر ایجاد می‌شود، فلسفه که از زمان دکارت همواره دل مشغول این سؤال بوده است که دانش چیست و به چه چیزی ممکن است شناخت پیدا کنیم؟ با ظهور هایدگر دیگر این سؤالات محور دل مشغولی‌های فلسفه قرار نمی‌گیرد و در عوض به مسأله مهم و اساسی «هتسی یا بودن» پرداخته می‌شود. به طور کلی می‌توان گفت که در هر دوره، مسئله‌ای در محور و مرکز توجه قرار گرفته است گاه طبیعت و عالم هستی، گاه انسان و ذهن او و تواناییها و محدودیتهای آن و گاه خود هستی و وجود مطرح بوده‌اند. اما آنچه که در فلسفه ویتگنشتاین به عنوان مسئله محوری فلسفه وی مطرح است مسئله زبان است و او را باید از این جهت نقطه عطفی در تاریخ فلسفه دانست که آراء و عقایدش نقطه عزیمت تأمل فلسفی از بررسی و تحلیل «ماهیت شناخت و مفاهیم ذهن آدمی» به سوی تحلیل «زبان» است. این تحلیل زبانی را می‌توان در آرای فلاسفة تحلیل زبانی معاصر مشاهده کرد فلاسفه‌ای چون راسل- کارناپ، آیر، رایل و . . . . سعی کردند تا مباحث فلسفی را در مقوله مباحث زبان شناختی جای دهند اما ذکر یک نکته بسیار حائز اهمیت است: مراد ویتگنشتاین از تحلیل زبانی چیست آیا او به دنبال همان تحلیل مورد نظر تجربه گرایان کلاسیک است که تصورات و ایده‌ها را تجزیه و تحلیل می‌کردند تا به انطباعات حسی آنها برسند و یا اینکه تحلیل مورد نظر او همان تحلیل کانتی است که تحلیل مفاهیم و کلیات ذهنی بود. در حقیقت تحلیل زبانی مورد نظر او نه همچون تجربه گرایان کلاسیک تحلیل تصورات و ایده‌ها است و نه تحلیل مفاهیم و کلیات ذهنی. بلکه مراد وی از تحلیل، تحلیل گزاره‌ها است . زیرا به نظر ویتگشتاین گزاره‌های زبان ما یک ساخت و صورت


دانلود با لینک مستقیم


مقاله ویتگنشتاین متقدم و ویتگنشتاین متاخر

مقاله وضع عمومی علم وادب در قرن هفتم و هشتم

اختصاصی از رزفایل مقاله وضع عمومی علم وادب در قرن هفتم و هشتم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 30

 

فهرست مطالب

مقدمه ..............................................................................................................................2

نثر فارسی در قرن هفتم و هشتم ...................................................................................4

تحولات قرن هفتم و هشتم ...........................................................................................8

شعر فارسی در قرن هفتم و هشتم ................................................................................9

منابع ..............................................................................................................................15

وضع عمومی علم وادب در قرن هفتم و هشتم

مقدمه

در اوایل قرن هفتم ایران با یکی از بزرگترین مصائب تاریخی یعنی حمله مغولان خونخوار مواجه شد (616هجری). این حمله به سرداری چنگیز تا سال 619 ادامه یافت و بعد از او همچنان ایلغارهای پیاپی مغول و تاتار به ممالک مختلف و از آنجمله ایران امتداد داشت تا در میان سالهای 651ـ 656 حملات هولاکو نواده چنگیز آخرین مراکز قدرت را در ایران و عراق از میان برداشت و سلسله امرای ایلخانی را در ایران به وجود آورد.

در گیر ودار این حملات سخت قسمت بزرگی از شهرها و مراکز ادبی علمی ایران از میان رفت و جز چند پناهگاه کوچک و بزرگ در داخل ایران و در ولایت سند و آسیای صغیر محلی برای حفظ بازمانده حوزه‏های علمی و ادبی و پاره‏ ای از کتب باقی نماند، که مهمتر از همه آنها اراضی تابع ممالک غوریه در آنسوی رود سند و سرزمین حکمفرمایی سلاجقه آسیای صغیر و فارس بوده است. بعضی نواحی کوچک هم در این میان از آسیب حمله مغول مصون ماند که ارزش علمی و ادبی آنها اصولاً قابل توجه نیست.

وجود این پناهگاههای کوچک و بزرگ در آغاز قرن هفتم از یک لحاظ مهم است و آن پناه بردن چند تن معدود از دانشمندان و ادیبان و عارفان است بدانها و ایجاد فرصتی برای آنان در پرورش شاگردان و ادامه تعلیم در ایران. با این حال نیمه اول قرن هفتم به سبب انقلابات و قتل و غارتها و ویرانی شهرها و حملات پیاپی وحشیان تاتار و عدم استقرار احوال، و نیمه دوم قرن هفتم در نتیجه وجود نداشتن کتب و مراکز تعلیم و معلمین، به هیچ روی مساعد به احوال علوم نبود. قرن هشتم نیز تقریباً به همین منوال گذشت و اگر در این یک قرن و نیم اثری از عده‏ ای از فاضلان و عالمان و شاعران می‏بینیم نه از آن باب است که عهد وحشیان تاتار دوره رونق علم و ادبست بلکه اولاً نتیجه باقی ماندن بعضی از علما و دانشمندان و تربیت یافتگان پیش از مغول و ثانیاً معلول علاقه قلبی و تاریخی مسلمین به علوم و ثالثاً نتیجه وجود پناهگاههاییست که پیش از این نام برده ایم. وجود خاندانهای امارت بعد از عصر ایلخانان که غالباً از ایرانیان بوده ‏اند هم در ادامه مجالس تعلیم بسیار مؤثر بود و به هر حال در این عصر هر چه از دانش و ادب و عالمان و ادیبان ببینیم باز هم وجود آنها معلول وجود ایرانیانست و اثر مغول در علوم و ادبیات این دوره تنها یک چیز بود و آن از میان بردن کتب و علما و ادبا و کاسد کردن بازار علم و ادبست و لاغیر.

در حمله اول مغول و نابود شدن مراکز متعدد علمی خراسان و ماوراءالنهر و ری و اصفهان، دو مرکز عمده علوم و ادبیات باقی مانده بود و از آن دو یکی قلاع اسمعیلیه بود و دیگر بغداد و این دو مرکز مهم را هم هولاکو به ترتیب در سالهای 654 و 656 از میان برد و جز قسمتی کوچک از جنوب ایران (حوزه فرمانروایی اتابکان سلغری) و ناحیه سند و شهرهای آسیای صغیر و مصر و شام دیگر پناهگاهی برای علوم و ادبیات اسلامی باقی نماند.

در اواخر عهد ایلخانان مغول بر اثر اسلام آوردن ایشان عنادی که آنان و کارگزاران بت پرست ایشان با ایرانیان مسلمان داشتند از میان رفت و این خود فرصتی برای مسلمانان در احیای سنن دیرینه شد و چون بعد از ایشان همه امرا و ملوک طوایف هم مسلمان و هم غالباً ایرانی نژاد بودند طبعاً به ادامه این سنن یاوری کردند.

از این بحث چنین نتیجه می‏گیریم که در نیم قرن اول دوره مغول بقایای علما و ادبای پیشین و وجود چند پناهگاه از فنای قطعی علم و ادب در ایران پیش گیری کرد و بعد از این مدت فرصت مناسب تری به علل مذکور برای ادامه علوم و ادبیات در ممالک اسلامی حاصل گشت و سنت دیرینه مسلمین ایرانیان مسلمان را به استفاده از تعلیمات بازماندگان علما و ادبای دوره خوارزمشاهی واداشت. لیکن هر چه از حمله مغول بیشتر گذشت و آثار شوم آن آشکارتر شد قوت علم و رونق بازار ادب بیشتر طریق نیستی سپرد و بازار جهل بیشتر رواج یافت.

وضع زبان وادبیات فارسی در عصر مغول و فترت میان ایلخانان و حمله تیمور تقریباً تابع همان شرایط و دارای همان احوالی است که در باب علوم دیده‏ ایم یعنی در اوایل این عهد دنباله وضع ادبی دوره خوارزمشاهی در ایران امتداد داشت و در نتیجه باقی ماندن گروهی از


دانلود با لینک مستقیم


مقاله وضع عمومی علم وادب در قرن هفتم و هشتم

مقاله آثار استحاله و تغییر فرهنگی جوانان در شهر یزد

اختصاصی از رزفایل مقاله آثار استحاله و تغییر فرهنگی جوانان در شهر یزد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 104

 

آثار استحاله و تغییر فرهنگی جوانان در شهر یزد

فصل اول :

طـرح تحقیق

1-1- بیان مسئله :

هر جامعه‌ای تحت تأثیر پاره‌ای از عوامل داخلی و خارجی ، دچار « تغییر فرهنگی » می شود . تغییر فرهنگی در واقع بخشی از مقولة مهم «‌تغییر اجتماعی » است که در طول تاریخ نظر متفکران و جامعه شناسان را به خود جلب کرده است. در گذشته ، یزد به عنوان « دارالعباده » شناخته شده بود . در آن فضای سنتی ویژگی های فرهنگی مثبت از قبیل « ساده زیستن و قناعت پیشگی » ، «روابط سالم خانوادگی و اجتماعی » ، «‌صله رحم » ،‌ « برنامه های جمعی مذهبی و سنتی » ، « روابط عاطفی و دوستانه قوی »، « پاکی و زهد و اخلاص » ،‌ «‌تلاش و کار و کوشش» ،«‌احساس مسئولیت فردی و اجتماعی » ، «شادابی و آرامش » ، « یکدلی و یکرنگی و صمیمیت » و « احساس رضایت و خشنودی » به چشم می خورد و افراد جامعه توانسته بودند با « خود » ، « طبیعت »، « زمین » و ‌« دیگران » کنار آیند و سازش و سازگاری داشته باشند. حتی در دورة قبل از انقلاب ، به دلیل عدم گسترش وسایل ارتباط جمعی و امکان برقراری تماس جدی و سریع با خارج از یزد ، نه در شهر یزد و نه در شهرهای اطراف آن هیچکدام استحالة فرهنگی قابل توجهی صورت نگرفته بود و اصالت سبک زندگی سنتی یزدی و آداب و رسوم مخصوص این دیار تا حد زیادی حفظ شده بود .

پیروزی انقلاب اسلامی ، برای مدتی حدود دو دهه ، وضعیت فوق را تثبیت و تقویت کرد ، زیرا همانطور که بسیاری ازصاحب نظران اظهار داشته اند این انقلاب اساساً یک حرکت ضد غربی و یورش علیه مظاهر فرهنگ غربی و بازگشت به ارزش ها و فرهنگ سنتی،‌بومی و مذهبی بود . اما آرام آرام ، به ویژه بعد از گذشت دو دهه از عمر انقلاب ، آثار استحالة فرهنگی در ایران و حتی در جامعة مذهبی و سنتی ریشه داری چون یزد بروز نمود ، به طوری که هرچه به جلو آمده ایم و از انقلاب دور شده ایم این تغییر فرهنگی نمایان تر و شدیدتر شده است .

به نظر می رسد که اکنون بخش قابل توجهی از مردم یزد ، خاصه جوانان یزدی ، از فرهنگ اصیل سنتی خود فاصله گرفته و به سمت و سوی فرهنگ غربی ، یعنی آنچه که می توان به « شبه مدرنیسم » تعبیر کرد،‌گرایش پیدا کرده‌اند یا به عبارت دیگر دچار مرض«‌غرب زدگی » شده‌اند . اکنون دیگر گروه هایی از جوانان یزدی – و حتی سایر اقشار وطبقات- آن احساس و گفتار و رفتار دیروز را ندارند و دچارنوعی «‌عقدة خود کم بینی فرهنگی » شده اند . با مراجعه به مکان هایی چون کافی شاپ ها ، کافی نت ها ، باشگاه های بیلیارد ، فروشگاه های محصولات فرهنگی و حتی با رفتن به کوچه ها و خیابان های معمولی شهر ، مدارس ، دانشگاه ها و خانواده‌ها می‌‌توان آثار و نشانه های فرهنگ وسبک زندگی غربی را در میان گروه های مختلف مردم ، مخصوصاً جوانان ، مشاهده کرد . شاید اغراق نباشد اگر بگوییم که امروزه یکی از عوامل مهم و عمده اختلاف بین نسلی و شکاف میان خانواده ها (‌اختلاف بزرگسالان و کهنسالان با نوجوانان و جوانان)‌ به موضوع مورد بحث یعنی چگونگی برخورد با فرهنگ غربی مربوطه می شود. معمولاً جوانترها در مقایسه با بزرگترها یا پیران گرایش بیشتری به فرهنگ بیگانه و رغبت و توجه کمتری به فرهنگ سنتی و بومی و مذهبی خود دارند و به طور کلی افراطی تر و آتشی تر و تندروترند .

سئوال مهمی که در اینجا مطرح می شود آن است که : « این وضعیت پیش آمده ‌یا تغییر فرهنگی صورت گرفته ناشی از چه علل وعواملی است ؟» بی تردید عوامل متعدد داخلی (‌تغییر در ساخت و بافت و ترکیب جمعیت ، نقش نخبگان فکری و سیاسی ، نقش جنبش های اجتماعی و گروه های فشار، نوسازی و توسعه ، تکنیک ، ایدئولوژی، موضع گیری در برابر مدرنیته و ...) و خارجی (‌جهانی شدن ،‌تهاجم فرهنگی ، امپریالیسم و استعمار و ...) در پدید آوردن این وضعیت جدید در شهر یزد موثر و دخیل بوده اند . به نظر می رسد که از میان این عوامل گوناگون ، عامل روانی جایگاه و اهمیت قابل توجهی دارد . به عبارت دیگر ، فقدان یا ضعف روحیة اعتماد و عزت نفس در جوانان ، موجب تصور نادرست آنها از غرب و زندگی و فرهنگ غربی شده و در نتیجه آنها را از فرهنگ اصیل سنتی خود دور و به مظاهر فرهنگ غربی متمایل کرده است. بدین ترتیب برای فراهم شدن امکان سنجش داده ها و عملیاتی کردن آنها ، عوامل روانی را ما دراین تحقیق ، در واقع همان «‌عزت نفس » و متعلقات مربوط به آن در نظرگرفته ایم .

1-2- اهمیت و ضرورت تحقیق :

بی شک‌« تغییر یا استحالة فرهنگی » مردم یک جامعه ، به ویژه جوانان آن ، موضوع کوچک و کم اهمیتی نیست که بتوان از آن بی تفاوت گذشت . اگر بپذیریم که پایه و اساس خوشبختی یا بدبختی هر جامعه و عنصر سرنوشت ساز و قاطع آن «‌فرهنگ» است ، در آن صورت بی توجهی به «‌استحالة فرهنگی » اگر نه غفلت غیر قابل جبران ، باید گفت غفلت بسیار بزرگی است .

آن چه بر اهمیت و ضرورت این مطالعه می افزاید « ماهیت » و اهداف انقلاب اسلامی ایران است .همانطور که اشاره شد ، این انقلاب اساساً یک حرکت عظیم فرهنگی محسوب می‌شود . گرچه عوامل اقتصادی،‌سیاسی و اجتماعی در بروز آن دخالت داشته، ولی عامل و علت اصلی این حادثه ، « عامل فرهنگی – مذهبی » بوده‌ است . مردم دلزده از مظاهر منفی گسترش یافتة فرهنگ غربی در جامعة ایران به رهبری امام خمینی به مخالفت با رژیم حامی و مروج این ارزش ها برخاستند و در مقابل، در صدد احیای ارزش ها و فرهنگ مذهبی و سنتی منسوخ و مطرود شدة خود برآمدند و سرانجام این مبارزه به ثمر رسید و رژیم غربگرا و آمریکایی پهلوی سرنگون شد .

بنابراین اکنون برای هر دلسوز مسئول به ویژه مسئولان و متولیان امور فرهنگی کشور – و در محدودة این تحقیق مسئولان در سطح استان یزد - نه تنها این سئوال مطرح است که چرا وضعیت ترسیم شدة‌فعلی به وجود آمده ، بلکه از آن مهمتر راه یا راه های مقابله با آن چیست ؟ آری غفلت از این موضوع، سبب پاسخگویی آنها - و همه- در برابر خلق و خالق خواهد بود . آیا می توان شاهد استحالة فرهنگی بخش های مختلف مردم ، خاصه جوانان ، به سمت و سوی مظاهر زندگی غربی و گرایش به فرهنگ وسبک زندگی بیگانگان و فاصله گرفتن از فرهنگ اصیل سنتی و مذهبی بود و اقدام خاصی برای مقابله با این وضعیت انجام نداد ؟ آیا این به معنای نادیده گرفتن اهداف اصلی انقلاب اسلامی و ماهیت مذهبی و اصالت سنتی آن نیست ؟

مسلماً در هر نقطه ازایران ، در هر شهرو استان ، بررسی مشکل فوق ضروری و حیاتی است لیکن با توجه به شرایط خاص استان یزد و به ویژه شهر یزد که از آن به دارالعباده یاد شده و می شود ، این بررسی اهمیت و ضرورت دو چندان می یابد . امید است که در این پژوهش بتوان گوشه اندکی از این امر مهم را تحقق بخشید .

1-3- اهداف تحقیق :

هدف کلی این تحقیق ، « بررسی عوامل روانی مؤثر ( عزت نفس ) در فاصله گرفتن جوانان یزدی از فرهنگ اصیل سنتی (‌دارالعباده ) و گرایش به مظاهر فرهنگ غربی »‌ (شبه مدرنیسم ) می باشد . اهداف جزئی یا ویژه عبارتند از :

شناسایی و بررسی رابطة عزت نفس و خود باوری در جوانان یزدی با گرایش آنها به سبک زندگی‌غربی‌ در حوزة اخلاق ؛


دانلود با لینک مستقیم


مقاله آثار استحاله و تغییر فرهنگی جوانان در شهر یزد

مقاله مبانی اقتصاد اسلامی

اختصاصی از رزفایل مقاله مبانی اقتصاد اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 55

 

مبانی اقتصاد اسلامی

مقدمه

قبل از قرن هفدهم ، علم و فلسفه با یگدیگر در قلمرو معارف بشری مورد تحقیق واقع می شدند و مرز مشخصی میان آن دو وجود نداشت ، تا آنکه در دوران رنسانس ، فرهنگ اومانیسم زمینه های شناخت مسائل اجتماعی را از طریق عقل و تجربه به وجود آورد ؛ این روند در خلال قرن هفدهم آنچنان شتاب یافت که باعث شد در ابتدای قرن هجدهم زمزمه ی استقلال و جدایی علوم اجتماعی از فلسفه آغاز شود ؛ و پدیدۀاستقلال و انفکاک علوم اجتماعی از فلسفه نیز به طور طبیعی این اندیشه را نمودار ساخت که پدیدۀ اجتماعی ویژگی های منظمی دارند و قانون حاکم بر رفتار اجتماعی همانند قانونمندی حاکم بر جهان ماده و طبیعت است . در مورد اقتصاد هم ، اندیشمندان اقتصادی معتقد بودند که فعالیت های انسان در تولید ، توزیع و مصرف تابع قوانین طبیعی است که باید آنها را شناخت تا آنکه بتوان روابط علمی بین پدیده های اقتصادی را تبین کرد . از آنجا که این قوانین طبیعی است پس ، مناسب ترین قوانینی هستند که می توانند تعادل به وجود آورند ، به شرط اینکه در وضعیت طبیعی و آزادبکار روند و دولت یا اخلاق یا دین ، در عملکرد آنها دخالتی نکنند . بنابراین پدیده های عینی اقتصادی و رفتار های انسان عاقل اقتصادی در صحنه اقتصاد ، همانند دیگر رخداد های فیزیکی ، تابع رابطه علمی مشخص است و با روش تجربه قابل ملاحظه و بررسی است . واقعیت این است که پیدایش رفتار های اقتصادی ، تصادفی و اتفاقی نیست ، بلکه نظام علّی و معلولی بر آنها حاکم است ؛ به گونه ای که می توان در سایه رابطه علیت ، این رفتار ها را تفسیر کرد ؛ ولی نباید از نظر دور داشت که یکی از اجزاء علت تامه و این رفتار ها و رخدادهای عینی اراده و اختیار انسان است . رابطه اقتصادی در جامعه الزاما"در چهارچوب یک نظام اقتصادی ، مشکل می گیرد و نظام اقتصادی هم بدون « جهت » و « هدف » پذیرفته نیست و « باید » های که « جهت » و « هدف » نظام اقتصادی را تبیین می کنند ؛ « باید » های مبانی نامیده می شود .

اقتصاد چیست

انسان با توجه به تمایلی که به ارضای نیاز های خود دارد ، سعی می کند که با صرف حداقل تلاش یا هزینه ، حداکثر نتیجه را به دست آورد ، این راه و روش ، اصل اقتصاد نامیده شده ، فرد تحت تأثیر هر مشرب خاص که باشد ، لازم است بر مبنای این اصل رفتار کند . بنابرین ، « اقتصاد » علمی است که رفتار و رابطه انسان را با اشیای مادی مورد نیاز او که به رایگان در طبیعت نمی یابد ، مطالعه می کند . مطالعه اقتصاد باید درک ، بیان و تا حدی پیش بینی رفتار اقتصادی انسان را امکان پذیر سازد . این مطالعه باید به بهبود رفاه مادی فردی و اجتماعی بشر کمک کند ؛ بنابرین می توان ادعا کرد که اقتصاد ، قبل از هر چیز ، به تجزیه و تحلیل و تو ضیح شرایط و روابطی که در قلمرو رفاه مادی قرار دارد ، می پردازد . و اقتصاد بر خلاف علوم طبیعی ، علم محض نیست ؛ بلکه مجموعه اصول و قواعدی است که تحت تأثیر اراده بشر قرار می گیرد .

موضوع علم اقتصاد

موضوع اقتصاد عبارت است : از ثروت (کالاها ، خدمات و منابع ) از حیث چگونگی تولید ، توزیع و مصرف آن . مقصود از « ثروت » جنبه مالیت و ارزش کالاها و خدمات است ، نه جنبه عینیت اموال ؛ بنابرین ثروت از نظر ارزشمند بودن و مالیت موضوع اقتصاد است . ثروت ،از حیث چگونگی رشد ، توزیع و به مصرف رساندن آن موضوع اقتصاد است ، نه از حیث آن به این شخص یا آن شخص

تعریف اقتصاد

یکی از معانی اقتصاد در لغت ، میانه روی و پرهیز از افراط و تفریط در هر کاری است . در آیه « و اقصد فی مشیک » نیز به همین معنی آمده است . از آن نظر که اعتدال در هزینه زندگی یکی از مصادیق میانه روی بوده ، کلمه « اقتصاد » دربارۀ آن بسیار استعمال می شده است تا آنجا که در به کار گیری عرفی از « اقتصاد » غالبا" همین معنی مقصود بوده است . اقتصاد از معانی عرفی خود (میانه روی در معاش و تناسب دخلو خرج ) ، تعمیم داده شده و معادل economy قرار گرفته است . به هر حال برای « اقتصاد » که اقتصاددانان از بحث می کنند تعاریف مختلفی ارائه شده است .


دانلود با لینک مستقیم


مقاله مبانی اقتصاد اسلامی