دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
تعداد صفحات : 48 صفحه -
قالب بندی : word
چکیده:
از آنجائیکه فشارهای عصبی ناشی از محیط کاری و کار، تاثیرات زیان آور فیزیولوژیکی و روانشناختی
بر کارکنان سازمان ها دارد و نه تنها سلامت آنانرا به خطر می اندازد بلکه مساعدت و همکاری آنها را در
رابطه با تولید سازمان نیز بگونه ای نامطلوب تحت تاثیر قرار می دهند. لذا آگاهی از استرس مرتبط با شغل
برای مدیران بسیار مهم می باشد. استرس مزمن منجر به نتایج ناگوار فیزیکی و روانی بر افراد می شود.
استرس علت اصلی ترک خدمت، غیبت وکم کاری است و تاثیری نا مطلوب بر اثر بخشی دارد. استرسهای
حاد، نیروی انسانی سازمان را ضایع نموده و هدف سازمان را دستخوش تزلزل می نماید. در این مقوله
الگویی همه جانبه جهت شناخت عوامل استرس زا عرضه می شود.
واژگان کلیدی:
استرس(stress )، سازمان(organization)، اثر بخشی((effectiveness ، رهبری(leadership )
واکنش(reaction) ،توازن(equation) ،ارتعاش(vibration)، تکنولوژی(technology )، تعارض
((contradiction ، توسعه(development)
مقدمه:
در دنیای پر هیاهو و استرس زای امروز فشار عصبی بعنوان یکی از آفات نیروی انسانی شناخته شده است و یکی از مباحث اصلی رفتار سازمانی را بخود اختصاص داده است . متاسفانه ، از اواخر این قرن ، استرس تبدیل به بخشی لاینفک از زندگی انسانها گردیده است .اثرات مخرب فشارهای عصبی بر زندگی فردی و اجتماعی کاملا مشهود است ،بطوریکه گروهی از صاحبنظران رفتار سازمانی ،استرس را بیماری شایع قرن قلمداد نموده اند.هزینه های مالی و انسانی استرسهای ناشی از شغل ،بسیار چشمگیر است،با این حال ،علیرغم تایید تاثیر تعیین کننده استرس روی افراد و سازمانهای،میزان توجه و دقت کارکنان بر این شناخت علل(منابع)
استرس ناشی از کار و کاستن از شرایط کاری استرس زا ، در مقایسه با سایر زمینه ها نظیر نگهداری مناسب
و کارآمد تجهیزات و متوازن ساختن بودجه های مالی ،نسبت ناچیز است. سازمانها هر ساله مقادیر قابل توجهی پول را صرف برنامه های مدیریت استرس (عمدتاً آموزش مدیریت استرس) می نمایند، اما اغلب شناخت ناقصی از آن دسته از منابع استرس که باید با آنها مقابله نمود و همچنین میزان اثر بخشی رویکردها
مدیریت استرس در رویارویی با این عوامل استرس زای خاص ،وجود دارد .لذا چندی است که پژوهشگران استرس
اقدام به بحث و اظهار نظر روی بی نظمی های ظاهری مدیریت استرس در محیط های سازمانی و عدم سازگاری
و تناسب میان اقدامات انجام شده در این زمینه نموده اند. استرس ضعیفترین و آسیب پذیرترین افراد را هدف قرار می دهد، ولی در عین حال قویترین افراد هم از گزند آن در امان نمی باشند. هانس سلیه ابزاری
دارد که انسان پیوسته در حالت استرس بسر می برد، چرا که استرس پاسخی است اختصاصی که بدن در برابر هرگونه درخواستی، از خود نشان می دهد.
فشارهای روانی در زبان فارسی بمعنای فشارهای عصبی و یا فشارهای جسمی، روحی و روانی به کار رفته
است. یکی از کاربردهای این کلمه در زبان انگلیسی، فشارهای فیزیکی، روحی- روانی و هرگونه فشاری
است که بر پیکر انسان وارد شده و بطور ناخواسته، بر جسم و روح و روان فرد اثرات نامطلوبی را به
جا میگذارد.
انسان موجودیست زنده و متفکر، بدیهی است که محرکهای دنیایی خارج از وجود و آنچه که در ذهن
مجسم میکند که ممکن است بنا به تعریف قبلی این برداشتها، خوشایند یا ناخوشایند باشند. به همین جهت
روانشناسان فشارهای روانی را از حالات طبیعی انسان میدانند.
دکتر هانس سلیه، بنیانگذار بحث فشارهای روانی که در دهه 1930 از اروپای مرکزی به کانادا مهاجرت
کرد و تحقیقات خود را در همین زمینه ادامه داد، فشارهای روانی را عکس العمل نامشخص و نامعلوم بدن
در مقابل هر گونه تقاضای وارد شده به آن میباشد. به عبارت ساده به نظر وی ، فشارهای روانی عکس
العمل فیزیکی، روانی یا شیمیایی بدن در مقابل رویدادها، موقعیتهای وحشتناک، هیجان آور، گیج کننده،
خطرناک و یا حساس برای انسان است.
اگر انسان در زمان نسبتاً طولانی تحت فشارهای جسمی، ر.حی و روانی بیش از حد تحمل خویش قرار گیرد،
ممکن است این فشارها او را از پای درآورند و پیامدهای خطرناک و جبران ناپذیری را بدنبال داشته باشد.
بنابراین انسان می تواند در زمانی کوتاه و نه چندان طولانی در مقابل پاره ای از فشار روحی بطور طبیعی
مقاومت نماید. البته این در صورتی است که میزان اینگونه فشارها از حد تحمل شخصی انسان بیشتر نباشد،
حتی گاهی ممکن است برخی از فشارهای جسمی و روحی و روانی باعث پدید آمدن نوعی اراده، تصمیم،
قدرت و انرژی برای مبارزه با علل و عوارض اینگونه فشارها در انسان گردد که حتی ممکن است
عکس العملهایی انجام دهد که برای خودش یا دیگران، غیر قابل تصور و غیر ممکن نموده است.
به نظردکتر هانس سلیه، انسانها به مقداری از فشارهای جسمی، روحی و روانی برای زندگی سالم نیازمندند.
و این نوع فشارهای روانی را فشارهای روانی مثبت می خواند.
تعیین حداکثر میزان تحمل انسانها در مقابل فشارهای عصبی استاندارد پذیر نیست و به بسیاری از عوامل جسمی، روحی- روانی و غیره بستگی دارد. بطور خلاصه می توان گفت که تمام انسانها در مقابل انواع فشارهای روانی، مناسبترین عکس العملها و رفتارها را از خود نشان میدهند و لیکن، چنانچه میزات اینگونه فشارها بیش از حد باشد نتایج نامطلوب و حتی خطرناک و غیر قابل جبرانی را در بر خواهد داشت. (ابطحی 1374 )
بنا به تجربه عوامل بسیاری برای تحمیل فشار و اضطراب وجود دارد. با این حال شاید اضطراب از
فشار تاثیر نامطلوبی داشته باشد، زیرا به تشدید فشار نیز کمک می نماید. متاسفانه فشار و اضطراب
موجد افسردگی است و افسردگی در معنایی گسترده شامل: یک موقعیت حسی آزار دهنده، اختلال
در تمرکز حواس، رنجیدگی دائم و ناامیدی است. به هر حال هرگاه نشانه های یاد شده را در کار خود
یا کارمندان مشاهده کردید باید به سرعت بر آنها غلبه کنید. آیا شما در تعدیل این وضعیت بویژه در
مواردی که به شخص شما مربوط میشود، توانیی کافی دارید ؟ که یقیناً باید داشته باشید. بی شک،
بخشی از وظایف سرپرستان، کاهش فشار و اضطراب در محدوده شغلی آنهاست و موفقیت در این کار
به بهبود شرایط کار در کل سازمان می انجامد. چنانچه بتوانیم از گرفتار شدن به فشار و اضطراب
جلوگیری نمائیم، آرامش بیشتری خواهیم داشت و کارهای روزمره از جذابیت بیشتری برخوردار
خواهند بود.