لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
پیدایش شهر نشینی :
گرچه توافقی پیرامون شهرنشینی و همچنین مراحلی را که یک آبادی طی کرده تا به صورت شهر درآید صورت نپذیرفته است سعی داریم با توجه به اطلاعات موجود تکوین شهر و بازار را مورد کاوش قرار دهیم .
پیش از آن ما نگاههایی بود که شاید بتوان آنها را آبادی ده یا در مواردی قصبه خواند. این محل ها نماینده درجه ای در سلسله مراتب شهرها و قصبه ها و روستاهایی که مجموعشان یک نظام واحد اقتصادی را تشکیل دهد , نبودند بلکه واحدهایی بوده اند از نظر اقتصادی خود کفا که نه به ما نگاههای بزرگتری وابسته بودند ونه بخشی از نظام اقتصادی به شمار می آمدند . کارشناسان دوره های ماقبل تاریخی تعبیر های "آبادی" , "ده" و گاهی "قصبه" رابه کار برده اند .
"شهر" بزرگترین واحد ما نگاه در جوامعی است که به آن حد از سازمان بندی که ما تمدن مینامیم دست یافته اند. درواقع واژه های "شهر" و "تمدن" در زبان لاتین هر دو از یک ریشه اند. برخی از مراجع تمدن را به عنوان نمود بسیار پیچیده ای از فرهنگ بشری بررسی می کنند ( آ.ل.کروبر) انسان شناس آمریکایی تمدن را نمونه ویژه ای از فرهنگ می دانست بی آنکه میان تمدن و فرهنگ تمایزی نوعی وجود داشته باشد (کالین رنفرو) معتقد است که تمدن ..... زیستگاه پیچیده ساختگی انسان است , عایقی است که انسان در پیرامون خویش , به عنوان وسیله ای که میان او طبیعت حال باشد ساخته است .
برخی از کارشناسان دیگر به میزان پیشرفت جامعه تاکید دارند . ازدیدگاه مارکیسیست ها پیشرفت تمدن شهری نمایانگر پیدایش جامعه طبقاتی است .
گوردون چایلد باستان شناس برجسته دوره ماقبل تاریخ , الگوی مارکس را گرفت وبا توجه به مدارک باستان شناسی در پی نشان دادن اهمیت بنیادی دوره های انتقالی میانمرحله های بالا بود. دوره هایی که او آنها را " انقلاب " می نامید .
پرورش دام و کشت گیاهان اولین قدم انقلابی در راه رهایی انسان از وابستگی به جهان طبیعی خارج بود. ایجاد شهرها را می توان دومین انقلاب عظیم در فرهنگ ودر تاریخ اجتماعی انسان وتغییری در واکنشهای دو نسبت به محیط به حساب آورد .
گامهای اولیه در نیل به مرحله شهرنشینی با افزایش جمعیت و سپس تشدید بهره برداری از محیط همراه بود. انقلاب شهری بی شک یک دگرگونی فرهنگی و اجتماعی بود و زمینه این تحول را یک رشته نهاد های تازه با ابعاد بسیار گسترده و شبکه ای از روابط پیچیده اجتماعی تشکیل میداد . ساکنان شهر بیشتر درگیر کارهایی سوای تولید غذا بودند و تغذیه آنها متکی بر مازاد محصول غذایی تولید کنندگان کشاورز بود .
جامعه قومی وماقبل شهری از انسانهای معدودی که به صورت گروههای متجانس و خودکفا بودند و تمام انرژی آنها که برای تهیه غذا مصرف می شد تشکیل می گردید . در چنین شرایطی خوراک مازاد یا وجود نداشت یا خیلی کم بود . در نتیجه در جامعه طبقات دیده نمی شود. به تدریگج با اکان در دهکده ها و یا پیشرفت تکنولوژی و ابزار ها و ساختار سازمانی در هزاران سال پیش به جامعه پیچیده تری تغییر یافتند . در اینجا به سبب کشت غلات و محصول زیاد خوراک مازاد بوجود آمد. خوراک مازاد پدید آور تخصصی شدن کار شد و هم طبقات اجتماعی را پدید آورد . در نتیجه نسبت کوچکی از کل جمعیت توانستند از مراقبت تولید مواد غذایی رها شوند و در آبادیهای بزرگتر از آنچه تا به آنروز ایجاد شده بود زندگی نمایند . که این آبادیها مرکز اداری گردیدند و جهت مبادله انبار و توزیع کالاها به کار می رفتند . این آبادیها مرکز اداری گردیدند و جهت مبادله انبار و توزیع کالاها به کار می رفتند. این امر امکان تمرکز گروه متخصصین صنعتگر و سایر کارکنان غیر کشاورز را بوجود آورد که عامل اصلی دراولین جوامع شهری واقعی بودند.
گوردون چایلد برای تمیز دادن شهر از دهکده 10 ویژگی را به شرح زیر بر می شمارد:
1- گسترش شهرها
2-ترکیب وعملکرد
3- تمرکز و ثروت
4- بناهای عمومی
5- پیدایش جامعه طبقاتی
6- اختراع خط
7- پیشرفت علوم ریاضی و نجوم
8- اجتماع متخصصان تمام وقت در شهرها و پیشرفت صنعت وهنر
9-پیدایش و کسترش تجارب اشیاعی تجملی با مناطق دوردست
10-استقرار روابط سازمان یافته سیاسی و حکومتی به جای روابط قومی
در زمینه پیدایش شهر و شهرنشینی دانشمندان مارکسیست نظریه های متفاوت با نظریات ایلد ارائه کرده اند(میتروپولکسی, زوبرتسکی کرف). آنان نیز همچون چایلد علت اساسی تحول تدریجی زندگی روستایی (نظام اشتراکی – ابتدایی) به مرحله شهرنشینی (نظام برده داری و جامعه طبقاتی) را رشد تکنولوژی و دگرگونیهای حاصله در روند تولید دانسته اند با این تفاوت که دراین روند نقش جمعیت را نادیده انگاشته و به آن اشاره ای نکرده اند. در سالهای اخیر در رشته جغرافیای شهری به هنگام بررسی علل پیدایش شهرها غالبا روی چهار و نظریه زیر تاکید می شود :
الف) نظریه هیدرولیک یا مازاد تولید
ب) نظریه دفاعی
د) نظریه مذهبی
نقش داد و ستد در پیدایش شهرها :
خودکفایی اقتصادی که در مناطق کوهستانی امکان پذیر بود و از ویژگیهای جوامع کهن کشاورزی و غرب آسیا به شمار می آمد در دره های سیلابی قابل تحقق نبود . لذا بایستی برخی سیستم های منظم بازرگانی برای تامین مواد اولیه اساسی , به وجود می آمد. بارآوری زمین امکان تولید اضافی مواد خوراکی را برای تامین کالاهای وارداتی مورد نیاز را فراهم می آورد . و این امر زمینه ساز پیدایش یک ساختار اقتصادی کاملا تازه شد که در آن بازرگان خود در کار تولید مواد غذایی نبودند بلکه با داد و ستد اضافه این مواد روزگار می گذاردند . دشتهای سیلانی از مواد کافی و حتی چوب خوب ساختمانی محروم بودند . در نتیجه بسیاری از مواد اساسی باید از بیرون از سرزمین سومر و گاهی از مسافتهای بسیار دور آورده می شد . ما نگاههای جنوب بین النهرین نمیتوانستند بدون واردات زنده بمانند . شهرهای سومری مطلقا به مواد اولیه وارداتی وابسته بودند و باید داد و ستد را به گونه ای سازماندهی می کردند که در تامین مواد مورد نیاز خلل نیفتد .
از شواهد مربوط به دوره دودمانی آغازین بر می آید که همه فعالیتهای بازرگانی مستقیما زیر نظر پرستشگاه و دربار بود. بازرگانان به عنوان فرد مستقل عمل نمی کردند بلکه کارکنان آن دو سازمان عظیم بودند. کالاهای وارداتی مستقیما به انبارهای آن دو می رفت و صادرات نیز از همین طریق انجام می شد . می توان چنین پنداشت که بازرگانان به نوعی (کارمند دولت ) بودند و برای پرستشگاه کار می کردند زیرا در این دوره قدرت شاه هنوز شکل نگرفته بود شهر تجارتی حاصل دولت – شهر , غالبا منطقه ای را در تسلط داشت و مازاد آنرا در اختیار خود می گرفت و با مازاد مناطق دیگر مبادله می نمود . در واقع شهر خصوصیت تجارت را تغییر داده و داد و ستد نامنظم و تخصصی کارهای نفیس (نظیر جواهرات و اسلحه ) و مبادله آن را به حدی تعمیم و اشاعه داد که توانست آنها را در مقابل هر کالایی معاوضه نماید .
این مبادله تدریجا به پیدایش مبادلات پوبی و توسعه تقسیم اجتماعی انجامید و سرانجام موجب تمرکز امور اقتصادی نیز شد . بدین لحاظ سومریها نخستین ملتی به شمار رفته اند که دارای تجارت سازمان یافته بودند.
شکل
نخستین شهرها :
این نکته که موقعیت مساعد برای انقلاب کشاورزی ابتدا در جنوب و مشرق مدیترانه در حوالی محلی که به هلال حاصلخیز معروف است اتفاق افتاد مورد قبول اکثر صاحبنظران می باشد . هلال حاصلخیز که اولین بار توسط وفسور برستد مطرح شد مترادف با عبارت " گهواره تمدن " می باشد . این منطقه حاصلخیز منشا پیدایش تمامی دهکده ها و سپس تمدنهای شهری در خاورمیانه و خاور نزدیک است . شکلی شبیه داس داشته و از بالای خلیج فارس شروع شده و قبل از آنکه درجهت غرب بر فراز فرات گسترش یابد در جهت شمالی تا کوههای سرچشمه دجله ادامه می یابد .
از اینجا به بعد منطقه حاصلخیز درجهت سوریه و دره ها و دشتهای فلسطین انحنا می یابد . این امتداد توسط صحرای سینا از هم گسیخته شده اما دلتای پهناور ودره باریک نیل مجددا تداومی استوار در جهت جنوب و در داخل سرزمین مصر بوجود می آورد . نخستین شهرها در مناطقی بود که امروز آنها را به نام کشورهای مصر , عراق , پاکستان می شناسیم .
در طول هزاره چهارم قبل از میلاد بعضی از روستاهای واقع در دشت های رسوبی بین النهرین از نظر وسعت رشد نمودند و عملکرد آنها تغییر کرد .
این امر توسط عوامل متعددی صورت گرفت که مجزا نمودن آنها مشکل است با این توصیف تصور وجود محرکهایی که از محیط جدید ناشی شده منطقی است , دره های رسوبی رودخانه های بزرگ نمی توانستند به طور کامل خودیار باشند زیرا آنها فاقد سنگ چخماق برای انجام کارهای کشاورزی , چوب برای ساختمان و فلز و سنگ بودند از این رو محرک اولیه برای ایجاد تجارت و جود داشت .
در هزاره های دوم و اول پیش از میلاد این سرزمین میان دو رود شهرهای پرجمعیت و ثروتمند داشت که از مناطق کوهستانی شمال تا کنار خلیج فارس در جنوب را در بر می گرفتند. اما نخستین نموده های تمدن در منطقه بسیار کوچکتری پدیدار شد که درجنوب بغداد امروزی قرار داشت سومر می نامند . مانگاه اصلی قوم سومر درساحل دجله , فرات , یا رودهای فرعی این دو بنا شده بودند . بنابر خاکبرداری دو باستان شناس متبحر به نامهای " سید فواد صفر " و " ستون لوید" در بقایای شهرهای باستانی بین
سیر تحول باز و شهر در ایران2