رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله حاشیه نشینی و رویکردهای مربوط به آن

اختصاصی از رزفایل مقاله حاشیه نشینی و رویکردهای مربوط به آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله حاشیه نشینی و رویکردهای مربوط به آن


مقاله حاشیه نشینی و رویکردهای مربوط به آن

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 فرمت فایل:word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  تعداد صفحات:96

مقدمه

اسکان غیررسمی از جمله پدیده های ناشی از شهرنشینی افسار گسیخته شتابان و ناهمگون و از جلوه های بارز فقر شهری به ویژه در کشورهای جهان سوم به شمار می رود که در درون و یا اطراف شهرها و به ویژه حریم شهرها ظاهر شده و در متون تخصصی علوم اجتماعی و شهری با عناوینی چون حاشیه نشینی، اسکان خودروی، اسکان نابهنجار یا نابسامان، اسکان عدوانی، آلونک و یا زاغه نشینی از آن نام برده می شود.

در تعریف کلی اسکان غیررسمی شامل سکونت گاههایی می شود که در حدی پائین تر از استانداردهای تعریف شده ایجاد شده اند. به عبارت دیگر منطقه ای مسکونی که بدون مطالبه قانونی برای زمین و یا اجاره از سوی مقامات ذی ربط برای ساختن خانه شکل گرفته اند. در تعریفی دیگر شیوه ای از سکونت موقت تلقی می شود که در خارج از محدوده های شهری در زمین های که برای توسعه شهر پیش بینی نشده اند شکل میگیرد و با ساخت و ساز غیرقانونی و تغییر کاربری زمین های کشاورزی همراه است. این سکونت گاه ها با تجمعی از اقشار کم درآمد غیررسمی و نازل شیوه ای از شهرنشینی ناپایدار را دامن زده و اسباب و زمینه های مناسب بروز آسیب های اجتماعی را پدید می آوردند.

در زمینه علل پیدایی و رشد اینگونه سکونت گاه ها نظرات و دیدگاه های متفاوتی ایراد شده و در دو سطح کلان و خرد و یا دو دسته درون زا و برون زا تقسیم بندی شده اند. در هر حال تحولات اقتصادی، اجتمادعی و سیاستگذاری چند دهه اخیر چون تقسیم کار بین المللی، دگرگونی ساختار اقتصادی افزایش و انباشت درآمدهای نفتی، اصلاحات ارضی هر کدام به نوبه خود روند شهرنشینی را تسریع و در کنار آن اسکان غیررسمی را شدت بخشیده اند.

در دهه های بعد از انقلاب افزایش شکاف اقتصادی بین شهر و روستا جنگ تحمیلی، فقدان سیاستگذاری های پایه ای طرح آمایش سرزمین، مسائل مدیریتی کلان موازی کاری های تنش زا، فقدان طرح های تأمین اجتماعی کارآمد و... این پدیده را گسترده تر کردند. برخی شیوه ها و سیاستگذاری های مدیریت شهری نیز در این زمینه بلا اثر نبوده اند زیرا با تنگ کردن دایره شهروندی بسیاری از شهروندان کم درآمد را خود به خود به دلیل فقر به حاشیه رانده اند.

2- تعریف حاشیه نشینی

حاشیه نشین به مفهوم کلی به کسی گفته می شود که در شهر سکونت دارد ولی به علل گوناگون نتوانسته است جذب نظام اقتصاد شهر شود و از خدمات شهری استفاده کند. دو گانگی در نظام اقتصادی سرمایه داری به افراد کم درآمد امکان سکونت در محلات مطبوع و مرفه شهر را نمی دهد. این افراد اکثراً در پشت دروازه های شهری سکونت می گزینند که این بافت به مرور زمان با بطن جغرافیایی شهر نیز جوش می خورد. اغلب این سکونتگاهها بر روی اراضی حاشیه ای شهر که ارزش بسیار کمی دارند واقع شده اند مناطقی مانند دامنه تپه های اطراف شهر، زمینهای مرطوب و مردابی، زمینهای اطراف محل انباشت زباله های شهری، زیر کابل های فشار قوی، حاشیه رودخانه ها و نیز مکانهایی که در معرف خطر سیل می باشند، واقع گردیده است.[1]

حاشیه نشینان کسانی هستند که در محدوده اقتصادی شهر زندگی می کنند ولی جذب نظام اجتماعی، اقتصادی شهر نگردیده علت عدم جذب آن در نظام اجتماعی و اقتصادی شهر میتوان در مشکل مسکن یا شیوه های زندگی آنان با شیوه زندگی افراد معمول ساکن در شهر که همان درآمد را در شهر دارا می باشند معرفی نمود.[2]


2-1 نظر اندیشمندان خارجی از حاشیه نشین و حاشیه نشینی

- حاشیه یا حومه فضایی است خارج از شهر که به شهر وابسته است و محلات پیرامونی شهر از آن متمایز هستند و درواقع حومه از جایی شروع می گردد که محلات پیرامون شهر به پایان می رسد.[3]

- کلیه کسانی که از حالت تولیدی گذشته خود خارج شده و به صورت مازاد نیروی انسانی در حاشیه شهرها سکنی می گزینند دارای یک زندگی حایشه نشینی هستند.[4]

- حاشیه نشینی بنوعی مسکن گفته می شود که افرادی بدون اجاره بها – مکان آنها را اشغال کرده و آن را پناهگاه خویش قرار داده اند.[5]

- خرده فرهنگی با مجموعه ای ارزشها و هنجارها که در محلهایی با بهداشت و سلامت که با گروههای اجتماعی و مشخصات دیگر که انزوال اجتماعی و طرد شدن را بدنبال دارد به اجرا در می آید.[6]

سیلارد حاشیه نشینی را به طریق زیر معرفی می کنند.

- تغییر در نحوه استفاده از زمین

- کمبود مسکن و عدم تغییر و نگهداری صحیح آن[7]

3- انواع حاشیه نشینی

3-1 حاشیه های درون شهری

حاشیه های درون شهری که معمولاً‌ در بخشهای قدیمی تر شهر دیده میشوند به مناطق مسکونی گفته می شود که وضعیت نابسامانی دارد. حاشیه درون شهری در واقع آن قسمت از شهر است که در گذشته وضعیت مطلوب و سامان یافته ای داشته ولی به تدریج شرایط آن نامناسب شده ساکنان آن به نقاط بهتر و جدیدتری از شهر رفته و در آنجا سکنی گزیده اند. در این مناطق خانوارها و مهاجران جوان در ساختمانهای کهنه و شلوغ زندگی می کنند که فاقد سرویسهای شهری و یا دارای سرویسهای شهری بسیار فقیرانه است. در بعضی موارد اگر منطقه مورد نظر توجه طراحان و مهندسان قرار گیرد و آنها تشخیص بدهند که این منطقه از نظر تجاری دارای اهمیت می باشد، این امر موجب شکوفایی و توسعه این مناطق می گردد در چنین شرایطی حتی ممکن است در این مناطق تعمیرات کلی و کامل به عنوان بخشی از برنامه های نوسازی شهر صورت گیرد.[8]

[1] هادیزاده نژاد مریم – حاشیه نشینی و راهکارهای ساماندهی آن در جهان – انتشارات شهرداری شهر – ص14-1382.

[2] زاهد زاهدانی سید سعید – حاشیه نشیتی – مرکز نشر دانشگاه شمیران 1369.

[3] Max verou

[4] G.G.Maygel

[5] Terence-Mac.Gee

[6] Ibid

[7] Seylard

[8] حاشیه نشینی و راهکارهای ساماندهی آن در جهان – ترجمه: مریم هادیزاده انتشارات : شهرداری مشهد – صفحه 15.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله حاشیه نشینی و رویکردهای مربوط به آن

پاورپوینت درباره رویکردهای جلب حمایت همه جانبه و فنون ترغیب کننده

اختصاصی از رزفایل پاورپوینت درباره رویکردهای جلب حمایت همه جانبه و فنون ترغیب کننده دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت درباره رویکردهای جلب حمایت همه جانبه و فنون ترغیب کننده


پاورپوینت درباره رویکردهای جلب حمایت همه جانبه و فنون ترغیب کننده

فرمت فایل :powerpoint (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 15  صفحه

.1درگیر کردن رهبران (Leaders Involvement)
.2کار با رسانه های جمعی
.3 ایجاد شراکت و ائتلاف (Partnership & Coalition)
.4 تحرک اجتماعی (Social Mobilization)
.5ظرفیت سازی (Capacity Building)
 
}محاسن: افزایش قدرت حمایت، امنیت تلاش های جلب حمایت، چند برابر کردن منابع موجود مالی و انسانی، تقویت مشروعیت و تاثیر تلاش ها، ایجاد رهبری جدید در برنامه ها و تشکیل شبکه های سازمانی
}
}معایب: بازماندن از سایر امور مربوط به گروه یا سازمان، به خطر افتادن احتمالی موقعیت افراد، تاثیرپذیری شراکت از سازمان های بزرگتر و در نهایت به خطر افتادن کلیه فعالیت های جلب حمایت در صورت شکست خوردن شراکت
}
 
}با توجه به نتایج کارهای گروهی پیشین خود و برای اجرای برنامه، درباره اجزای کلیدی پیام جلب حمایت خود بحث کنید:
.1محتوای پیام
.2زبان
.3فرستنده یا منبع پیام
.4فورمت یا رسانه
.5زمان و مکان انتقال پیام
}کدام رویکردها و فنون را برای ترغیب مخاطبان خود به کار می برید؟ استدلال های خود را ارائه کنید.
}

دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت درباره رویکردهای جلب حمایت همه جانبه و فنون ترغیب کننده

مقاله رویکردهای سازنده گرایی اجتماعی مرتبط با الگوهای ویکوتسکی پیاژه و پردازش اطلاعات

اختصاصی از رزفایل مقاله رویکردهای سازنده گرایی اجتماعی مرتبط با الگوهای ویکوتسکی پیاژه و پردازش اطلاعات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 24

 

عنوان مقاله :

رویکردهای سازنده گرایی اجتماعی مرتبط با الگوهای ویکوتسکی پیاژه و پردازش اطلاعات

درس :

تفکر و زبان

استاد :

جناب آقای دکتر حقیقی

تهیه کننده :

فرزانه گل شکوه

دانشجوی دوره دکترای تخصصی

مقاله تحلیلی

رویکردهای سازنده گرایی اجتماعی مرتبط با الگوهای ویکوتسکی پیاژه و پردازش اطلاعات:

( رویکردهای سازنده گرای اجتماعی ، بر بافت اجتماعی یادگیری و اینکه دانش به صورت تعاملی ساخته می شود ، تاکید دارند . سر و کار داشتن با دیگران فرصت هایی را برای دانش آموزان فراهم می سازد تا ادراک خود را همان طور که در معرض تفکر دیگران قرار می گیرند . در ایجاد ادراک مشترک نقش دارند ، ارزیابی و اطلاح کنند .

به این ترتیب ، تجربیات در بافت اجتماعی مکانیزم مهمی را برای رشد تفکر دانش آموزان فراهم می کند ( جانسون 1 و جانسون ، 2003 )

نظریه سازنده گرای اجتماعی ویگوتسکی ارتباط خاصی بااین موضوع دارد . الگوی ویگوتسکی ، الگویی است که در آن کودک اجتماعی در یک بافت تاریخی – اجتماعی قرار می گیرد . با حرکت از نظریه پیاژه به ویگوتسکی ، این مفهوم از فرد به جمع ( تعامل اجتماعی و فعالیت اجتماعی – فرهنگی ) تغییر می یابد . در رویکرد سازنده گرای شناختی پیازه ، داننش آموزان دانش را از طریق انتقال ، سازماندهی و بازشناسی دانش و اطلاعات قبلی می سازند . ویگوتسکی تاکید می کند که دانش آموزان ، دانش را از طریق تعاملات اجتماعی با دیگران می سازند . محتوای این دانش تحت تاثیر فرهنگی است که دانش آموز در آن زندگی می کند ( فرهنگ شامل زبان ، باورها و مهارتهاست )

______________________________________________

1.Johnson

پیاژه تاکید می کند که معلمان باید داشن آموزان را تشویق کنند تا درک و فهم خود را کشف کرده و گسترش دهند . ویگوتسکی تاکید می کند که معلمان باید فرصت هایی را برای ساختن دانش و یادگیری دانش اموزان از رطیق معلم و سایر هم سالان فراهم کنند . در هر دو الگوی پیاژه و ویگوتسکی معلمان به عنوان تسهیل کنندگان یادگیری کودکان و نه کارگردانان و سرمشق دهندگان ، معرفی می شوند ) .

دقت کنید که ما درباه « تاکید» و نه « تمایز آشکار » صحبت می کنیم . عموماً بین سازندگی اجتماعی و رویکرد های سازندگی تمیز روشنی وجود ندارد . برای مثال ، زمانی که معلم به عنوان یک راهنما به دانش آموزان در کشف دانش شان کمک می کند ، ( ابعاد اجتماعی در سازنده گرایی وجود دارد . همین امردر مورد پردازش اطلاعات نیز صادق است .اگر یک معلم برای تقویت راهبرد های حافظه دانش آموزن یک جلسه بارش مغزی طراحی کند ، بدیهی است که تعامل اجتماعی وجود خواهد داشت ) .

برخی رویکردهای فرهنگی – اجتماعی مانند ویگوتسکی ، بر اهمیت فرهنگ در یادگیری تاکید دارند . برای مثال ، فرهنگ می تواند تعیین کند که کدام یک از مهارت ها مهمتر هستند . ( نظیر مهارت های رایانه ای ، مهارت های ارتباطی و مهارات های کار گروهی ) . دیگر رویکرد های عموماً بر شرایط اجتماعی بی واسطه کلاس ، هنگامی که دانش آموزان برای حل یک مسئله با هم همکاری می کنند ، تمرکز دارند .

در یک تحلیل از رویکرد سازنده اجتماعی ، معلم به عنوان فردی توصیف شده است که یادگیری را از نگاه کودکان مد نظر قرار می دهد . با این تحلیل ، ویژگی های زیر برای کلاس درس سازنده گرایی اجتماعی توصیف شده است .

یک جهت گیری مهم در کلاس درس ، ساختن معنای جمعی است .

معلمان از نزدیک در موضع ، اندیشه و احساس دانش آموزان نظارت می کنند .

معلم و داشن آموزان آموزش دهنده و یادگیرنده هستند .

تعامل اجتماعی در کلاس زیاد می شود .

برنامه درسی و شرایط فیزیکی کلاس درس علایق دانش آموزان را منعکس می کند و با فرهنگ آنها عجین است . (بیانگر 1384 )

شناخت وابسته به موقیت

شناخت وابسته به موقعیت 1 یا شناخت موقعیتی یک فرض مهم در رویکرد های سازنده گرای اجتماعی است . این شناخت به این نکته اشاره دارد که تفکر در زمینه اجتماعی و فیزیکی و نه در درون ذهن یک فرد قرار می گیرد . شناخت موقعیتی ،


دانلود با لینک مستقیم


مقاله رویکردهای سازنده گرایی اجتماعی مرتبط با الگوهای ویکوتسکی پیاژه و پردازش اطلاعات

تحقیق و بررسی در مورد نگاهی گذرا به رویکردهای فلسفی اندیشه ورزان معاصر 59 ص

اختصاصی از رزفایل تحقیق و بررسی در مورد نگاهی گذرا به رویکردهای فلسفی اندیشه ورزان معاصر 59 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 75

 

نگاهی گذرا به رویکردهای فلسفی اندیشه ورزان معاصر

تأملی کوتاه درباره فلسفه وجودی

عمدتاً فلسفه معاصرغربی را به دوجریان کلان تحلیلی ـ تجربی واروپایی ـ قاره ای تقسیم می کنند . شاید به گزاف نگفته باشیم که بعد از مارکسیسم اگزسیتانیالیزم بیشترین تأثیررا درغرب داشته است . بنیان گذاراین مکتب سورن گرکگورعارف بزرگ دانمارکی است که برای اولین بارخودرا به عنوان فیلسوف وجودی معرفی کرد ! اگرچه اگزسیتانیالیزم به عنوان یک مفهوم ونگرش بیشتروجود داشت .

متفکران این مکتب اصالت را به وجود می دهند نه به آن معنایی که درفلسفه اسلامی تعبیرمی شوددرفلسفه اسلامی برخی فیلسوفان بین ماهیت ووجود اصالت را با وجود می دهند اما دراین جا اصلاً بحث برسراین دو ـ ماهیت ووجود ـ نیست بلکه انسان موجود بی ماهیت قلمداد می شود که پرتاب شدگی از ویژگیهای اساسی او محسوب می گردد این انسان یا به تعبیرهایدگراز این درجستجوی ماهیت خود به سوی آینده می رود واصلاً درصدد طرح ریزی برای آینده است وتلاش می کند ازاین راه حرکت به سوی آینده وساختن ماهیت خویش ـ ماهیت خودرا بسازد که البته این به سادگی میسرنیست بلکه همراه با یک اضطراب وجودی است .

اگزسیتانیالزیم برخلاف مکاتب دیگر یک نظام فلسفی مدرن یا فلسفه سیستماتیک نیست ! اتخاذ موضع مشترک برخی از فیلسوفان چون کرکگور، نیچه ، هایدگر، یاسپوس ، سارترومارسل ، درحوزه معرفتی باعث گردیده تا آنها را دراین جریان فکری قراربگیرند وگرنه هایدگرهستی شناس بود وخودرا از سارترجدا می داشت وسارترنیز زمانی اعلام کردکه باید پذیرفت که ایدئولوژی برترقرن 20 مارکسیسم هست والبته تلاش زیادی درآشتی دادن مارکسیسم واگزستیانیالیزم از خود نشان داد با این که یکی از عوامل شکل گیری این مکتب نقد شدید کرکگوربراصالت جمع وتاریخی نگری مارکس وهگل بودودراواخرعمرهم اعلام کرد یک آنارشیست است !!!

نیچه راهم بیشتربه عنوان پیام آورمرگ باورونهیلیزم می شناسد ویاسپرس نیز از این که اورافیلسوف مکتبی بخوانند فاصله می گرفت .

علاوه برمتفکران که نام آنها ذکرگردیدمی توان ازداستایوسکی ، سیمون دوبوآروکامونیز به عنوان کسانی یادکردکه تفکراگزیستانس را درقالب رمان یا داستان بسط می دادند فلسفه وجودی درمقایسه باسایرمکتب های فلسفی معاصراز تعالی بیشتری برخورداراست وبه قول شریعتی بهترین است ! این فلسفه دررابطه با تعلیم وتربیت وروان شناسی نیز آراعمیق وقابل تأملی داردکه البته با مرگ سارترـ که معروف به غول این مکتب درفرانسه بود وخوداز طریق ترجمه هانری کربن با هایدگرواگزیستانیالیزم آشنا شده ، این مکتب روبه افول رفت علاوه بربی ماهیتی انسان که همراه با اضطراب می باشد واین ناشی از پرتاب اووحرکتش به سوی آینده است ازویژگیهای دیگرانسان که دراین مکتب برآن اشاره شده است می توان به آزادی ، اصالت خود ، اختیارو... اشاره کرد .

چنانچه کرکگوربه نقدشدید مارکس وهگل می پردازدوایده آنان مبنی براین که هویت انسان درپیوستن با جمع ساخته می شود وپس اصالت با جمع است را شدیداً مورد حمله قرارمی دهد وحتی آنان را دروغگوخطاب می کند ازمنظرمتفکران وجودی این مفاهیم باعث رشد معنوی انسان می شود . چنانچه سارترآدمی را درآزادی تعریف می کند وهایدگرمعتقداست هرانسانی خود سرنوشت خویش را به گونه ای که می خواهدرقم می زند با این وجودمتفکران فوق علیرغم داشتن مواضع مشترک گاه باتضادهای فکری هم مواجه هستند ، چنانچه خودسارتربراین اساس متفکران را به دوگروه خداباوروملحدتقسیم می کند .

براین اساس کرکگورومارسل از متفکران خداباوروسارتروبرخی دیگرملحد قلمداد می شوند ودراین میان از هایدگرویاسپرس می توان به متفکران معنوی یاد کردچراکه هایدگربا طرح برخی از مسائل چون توجه انسان به مرگ واهمیت دادن به ندای وجدان انسان را تاحد زیادی به نوعی عرفان نزدیک می کند برخلاف انسان سارتر که محکوم به آزادی ونهایتاً پوچی است . جدازاین هایدگرموجودی اصیل است که متفاوت با سایرموجودات به عنوان یک مسنده معناداردرهستی می زید وبه زمان توجه می کند چنانچه به زعم اودازاین زمان بودگی است .

انسان شناسی هایدگرورای انسان شناسی علمی وفلسفی سوژه یا ابژه نگر است که قابل مقایسه با هیچ انسان شناسی دیگر دردوران مدرن که با رهیافتی سکولاراست نمی باشد لذا می توان به وضوح به توارد بین وفلسفه اوواسلام اشاره کرد . انشاءا... درفرصتی مناسب برتبیین وتحلیل دیدگاههای هایدگردرحوزه های مهم معرفتی خواهیم پرداخت ، چون نقد غرب ، تحلیل ماهیت تکنولوژی انسان شناسی هایدگرو... ، هایدگرمیزان ارزشمندی انسان را دردرک وبرداشت او می دانست. این نوشتاررابا جمله ای از هایدگربه پایان می بریم .

انسان ارباب طبیعت نیست شیان وجود است !!

اگرهایدگربله ! دیگران هم ....

ومن می گویم این ها بزرگترین متفکران عصرما واصلاً مظاهرعالم جدیداندانتقادکرده اند که من با متفکران گزینشی عمل می کنم بااین معنی که هرکس ضدغرب یا مدرنیته باشد را انتخاب به تبیین وتحلیل وبسط دیدگاههای آنان می پردازم ! اگرمدعی کمی اهل مطالعه باشد که هست اما متأسفانه عینک ایدئولوژیکی راهم باید به کناری بزند که نزده ، تأییدمی کند که هایدگرواشپنگلرورنه گنون ومارکس وفروید ودریدامارکوزه ولیوتارو... هرکدام متعلق به یک


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد نگاهی گذرا به رویکردهای فلسفی اندیشه ورزان معاصر 59 ص

رویکردهای نظریه فمینیستی به ادبیات 23 صفحه + Doc

اختصاصی از رزفایل رویکردهای نظریه فمینیستی به ادبیات 23 صفحه + Doc دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

رویکرد فمنیستی نقد ادبی

در میان شیوه‌ها و رویکردهای نقد ادبی، فمنیسم نامی است که تنها در دو سه دهه‌ی اخیر بر سرزبان‌ها افتاده، با این همه چه بسا کنجکاوی‌های فراوانی را برانگیزد و مخصوصاً به شدت مستعد مجادلات دامنه‌دار رسانه‌ای و غیردانشگاهی نیز هست. اما با آن که هر جا به شیوه و زبانی از آن سخن هست؛ معرفی علمی و دانشگاهی آن با دشواری، ابهام و بدفهمی بی‌اندازه همراه است. از فمنیسم در جایگاه یک شیوه‌ی نقد ادبی به هیچ روی تعبیری واحد یا تا اندازه‌ای یگانه یافتنی نیست. از این فراتر اساساً شمار قابل توجهی از ناقدان و نگارندگان کتاب‌های نقد ادبی در معناداری سخن گفتن از چنین رویکردی از در انکار در‌می‌آیند، یا در میزان استقلال و اصالت آن به دیده‌ی تردید می‌نگرند.

مباحث این رویکرد چندان با جریان عام فمنیسم درآمیخته است که گاهی به نظر می‌رسد نقد ادبی فمنیستی تنها مجموعه‌ای از اشارات تلویحی و پراکنده‌ی مبارزان و اندیشگران فمنیست در لابه‌لای اعتراض‌ها، نقدها و آرمان‌های پرشمار و گونه گون است. حتی هنگامی که نویسنده‌ی زن برجسته‌ای چون ویرجینیا وولف خواست درباره‌ی مناسبات زن و داستان قلم بزند عملاً عمده‌ی حجم کتاب کوچکش، اتاقی از آن خود خواسته و ناخواسته به مسائل عمومی زنان و نگاه تاریخی به حضور و تحلیل زنان در عرصه‌ی زندگی و نه تنها داستان و ادبیات، معطوف شد.

بانوی نویسنده‌ی ممتاز دیگر، سیمون دوبوار هم در کتاب دراز دامن و نام‌آور جنس دوم برخلاف انتظار کمتر به نقد ادبی زنانه پرداخته است. حتی در بخش‌هایی، که مثلًا به برتون و استاندال یا شاعران و نویسندگان دیگر پرداخته می‌شود، ادبیات گویی محملی است برای فهم نگاه مردان و به طور کلی جامعه به زنان و ادبیات و بیشتر ابزار تحلیل است تا موضوع آن. اساساً بسیاری از چهره‌های نقد فمینستی از هواخواهان و حتی رهبران پرشور این جنبش هستند و به نظر می‌آید می‌کوشند ادبیات و نقد ادبی را در زمینه‌ای بسیار شامل‌تر ببیند، همین است که غالب بحث‌هایی که پیرامون این رویکرد نقد طرح می‌شود بیشتر به مقدمه‌پردازی بسیارطولانی در زمینه‌ی مسائل بسیار کلان مربوط به زنان توجه می‌کند مانند مذکر بودن تاریخ، جنس دوم بودن زنان، سیطره‌ی نگاه مرد سالار بر همه‌ی ساحات فرهنگ حتی زبان و مسائلی از این دست. چیزی که به هیچ روی در رویکردهای دیگر نقد ادبی مشهور نیست مثلا مرز میان جامعه‌شناسی یاروان‌شناسی با نقد جامعه‌شناختی یا روان‌کاوانه به سهولت قابل تشخیص است و در گزارش شیوه‌ی کار این نقدها الزامی به پرداختن به دانش‌های دامن‌گستر جامعه شناسی و روان‌شناسی نیست. اما فمنیسم در مفهوم عام خود، بسی بیش‌تر از نقد ادبی فمنیستی پریشان‌وار و سامان‌گریز و گونه‌گون است و مهم‌تر از همه آن که جریانی است که پیوسته روی در شدن دارد و هنوز در حال شکل‌گیری است بنابراین تحلیل آن از چشم‌اندازی فراگیر و شامل ممکن نیست.

در معرفی فمنیسم غالباً از آغاز به مخاطب هشدار می‌دهند که تعریف معین، ریشه‌شناسی روشن و روش‌شناسی ویژه‌ی این مفهوم، تقریباً معنای محصل و وجودخارجی ندارد. باید پذیرفت

«هیچ تعریف جامعه و واحدی از فمنیسم وجود ندارد، فمنیسم نه مادران بنیان‌گذار خود را می‌شناسد- مقایسه کنید با پدران مارکسیسم و روان‌کاوی که به ترتیب مارکس و فروید هستند- و نه روش‌شناسی خاص خود را دارد1»

اساساً شاید بهتر باشد دل به پیشنهاد هوشمندانه‌ی رامان سلدن بسپاریم و به جای آن که فمنیسم را یک نظریه یا حتی مجموعه‌ای از نظریه‌ها به شمار آوریم، آن را «گونه‌ای سیاست فرهنگی» قلمداد کنیم2. این سیاست فرهنگی که به هیچ روی سرشتی وحدت‌مدار و یک‌پارچه ندارد آشکارا ساز و کاری واکنشی دارد. بی‌هیچ مجامله و تعارفی فمنیسم بیش از آن که «چه می‌خواهم» باشد «نمی‌خواهم» است و اغلب رویکردی سلبی دارد تا ایجابی. شاید بتوان نقطه‌ی عزیمت فمنیسم را روی‌آور شدن به جامعه از رهگذار تأمل در امکانات و شرایطی دانست که بیشتر از زنان دریغ می‌دارند مثل امکان تحصیلات عالی، دست‌یابی به مشاغل برتر به ویژه مدیریت‌های کلان‌تر و حساس‌تر، آسان‌سازی انجام کارهای خانه به یاری تکنولوژی و ... .3

بدین سان فمنیسم به یک معنای البته بسیار دقیق، رویکردی جامعه‌شناختی است. همین‌جا باید یادآور شد که یکی از اساسی‌ترین دشواری‌های مطالعه‌ی فمنیسم و رویکرد نقد ادبی فمنیستی آمیختن آن با قلمروهای دیگر مخصوصا جامعه شناسی و روان شناسی است به ویژه نقد ادبی فمنیستی گاه شعبه‌ای از نقد جامعه شناختی، گاه نقد روان‌شناختی یا نقد پسا ساختارگرا به شمار رفته است و تبار آن را به آموزه‌های مارکس وانگلس، فروید و لاکان یا دریدا بازگردانده‌اند. البته این تنوع زاییده‌ی طبیعی گونه‌گونی گرایش‌های فمنیستی است. کوشش‌های فراوانی برای دسته‌بندی گرایش‌های فمنیستی صورت گرفته است اما هرگز به بخش‌بندی موجه و معتبری که پایان‌بخش نزاع‌ها باشد دست نیافته‌ایم. گاه از سه موج- اول، دوم و سوم- فمنیسم یاد می‌شود که بر پایه‌ی مقاطع زمانی ویژه‌ای است که به نظر می‌آید فعالیت فمنیسم در آن‌ها متمرکز بوده یا به گونه‌ای نقاط عطف به شمار می‌روند. البته در این بخش‌بندی تاریخی چون و چرای فراوان می‌توان کرد از جمله این که در فواصل این سه مقطع معین فعالیت‌های تأمل‌برانگیز کم نبوده است. برخی در برابر می‌کوشند بر پایه‌ی خانواده‌های نظری و نه تاریخی به گونه‌شناسی فمنیسم دست یازند. عده‌ای از سه دسته‌ی اصلی فمنیسم لیبرال، فمنیسم مارکسیستی یا سوسیالیستی و فمنیسم رادیکال سخن می‌گویند اما گاه آمیزه‌ای از این دسته‌ها را می‌توان سراغ کرد. همچنین برخی فمنیسم روانکاوانه، فمنیسم پسامدرن یا پساساختارگرا، فمنیسم سیاه فمنیسم همجنس‌گرا و چندی دیگر را بر این سه می‌افزایند که باز قابلیت ترکیبی این‌گونه‌های اخیر نیز می‌تواند گونه‌های تلفیقی نوینی را بیافریند.4


دانلود با لینک مستقیم


رویکردهای نظریه فمینیستی به ادبیات 23 صفحه + Doc