دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه
41
برخی از فهرست مطالب
«منبع انسانی»
آنچه که NLPFs از جنگل های صنعتی و عمومی تشخیص میدهد، اختلاف مالکان Nlpf اهداف مدیریتشان، توانایی ها و محدودیت ها می باشد. مادراینجا روی 94 درصد مالکیت خصوصی جنگل ها تمرکز می کنیم که توسط افراد و خانواده ها حفظ شده است و اینک مجموعاً برای 59 درصد کل زمین های جنگلی مالک شده به طور خصوصی به حساب می آید. این افراد چه کسانی هستندو چرا آنها مالک زمین های جنگلی هستند؟
«مالکان Nlpf چه کسانی هستند؟»
- 9 میلیون مالک جنگل های خصوصی درسال 1994 وجود داشت و بالای 8/7 میلیون در 1978 وتعدادشان درحال رشد است. تقریباً 100 درصد مالک Nlpf بودند. چرا؟
تعداد نسبتاً کوچکی ازدارندگان صنعت مقدارزیادی زمین را مالک بودند. بنابراین اگرچه آنها درحدود 20 درصد زمین جنگل خصوصی را مالک هستندآنها شامل کمتر ازیک درصد تعداد مالکان می باشند. درحدود 90 درصد مالکان Nlpf درمناطق شمالی و جنوبی ایالات متحده هستند. درسال 1994 شمال درحدود 18 درصد مالکان زمین جنگلی خصوصی تر از 1978 داشت به جنوب یک افزایش 26 درصدی را تجربه کرد، درحالیکه غرب جهش تقریباً 67 درصدی را مشاهده کرد. تعداددرحال رشد مالکان Nlpf نشان میدهد که منبع Nlpf بیشتر و بیشترین مالکان تقسیم شده است.این مخصوصاً درتداخل شهری – روستایی درست است، جایی که قطعه بندی زمین و شهرسازی روندهای چشمگیری هستند. تجزیه مالکیت های بزرگ به مالکیت های کوچکترتقسیم شده است. که همچنین درمناطق روستایی رخ می دهد، همانطورکه آداب شهری خلوتگاه روستایی را جستجو می کند. یک برآورد این است که تعداد مناطق Nlpf با 10 آکریا کمتر52 درصد بین 1978 و 1995 افزایش یافته است. تجزیه بدون شک مربوط به افزایش دراماتیک درتعداد مالکان Nlpf درغرب طی دو دهه گذشته می باشد. درتطابق با روندولی به طرف تجزیه مالکیت های جنگل، برخی قسمت های کشور, تراکم زمین را تجربه می کند، جایی که درآن مالکیت های بزرگ حتی از طریق خرید زمین مجاوربزرگتر می شود. این مخصوصاً درمناطق حاکم شده توسط مالکیت صنعتی بزرگ آشکارمی باشد، از قبیل قسمت های جنوب عمیق. قطع جمعیتی مالکان Nlpf درحال تغییر است. بخش مالکان قدیمی تر Nlpf درحال افزایش است: درحدود 45 درصد مالکان Nlpf، 45 تا 64 ساله هستند و درحدود 20 درصد، 65 ساله یا بیشتر هستند. مالکیت مزرعه Nlpf از 57 درصد زمین جنگلی Nlpfدر 1952 تا 29 درصددر 1992 کاهش یافته است. امروزه مالکان اداری و بازنشسته زمین های جنگلی، رایج ترین تصرف ها میباشند که با همدیگر بالای نیمی از مالکیت های خصوصی را شامل می شوند.
خریداران جدید زمین Nlpf به هرحال تمایل به جوان تربودن با تحصیلات بالاتردارند و درآمدهای بالاتر از مالکان دهه های اولیه Nlpf دارند. اگرچه 67 درصد مالکان زمین جنگلی دریک مایلی زمین های جنگلی شان یادرخود آنها زندگی می کنند، آنها تمایل به مالک شدن جنگل بازمان کمتراز نسل های اولیه دارند: 40 درصد مالکان خصوصی، زمین هایشان را برای 15 سال یا کمتر مالک شده اند.
کمتر از10 درصد زمین جنگل خصوصی برای بیش از 45 سال همان مالکیت را دارد. این موانع جدی را برای مدیریت طولانی مدت نشان میدهد. شکل 5-10 توزیع زمین جنگل خصوصی توسط تصرف مالک ,1994 چندین افسانه قدیمی درباره مالکان Nlpf تنها اخیراً برای مبارزه طلبی توسط تحقیق علمی اجتماعی شروع شده است. براساس تصمیم هایی که ممکن است اعتباربیشتری در 1950 داشته باشد، بسیاری از جنگل سازان به مالکان Nlpf به عنوان مردم روستایی با خانواده ای قوی که به زمین وابسته هستند فکر می کنند.
همچنین آنها جهت یافته به طرف تولید جنگل تصورشده بودند و قدری به طرف محیط گرایی مخالف بودند. آنها ارزش گذاری حقوق ملک خصوصی را تحت هرملاحظه دیگرتصورکرده بودند، که شامل بهداشت اکولوژیکی یا نفع عمومی می باشد. این حقایق مخصوصاً برای مالکان قطعه های بزرگ زمین جنگلی درست تصورشده بودند. تحقیق اخیردرجنوب آمریکا و هرکجای دیگر، دروغی براین افسانه ها قرارمیدهد.
ُُمالکان Nlpf به نظرمیرسد که به طورافزاینده ای بقیه گروه آمریکایی و شریک شدن با همان میزان هارا دوست دارند. آنها شهری ترهستندوازلحاظ مالی بهترو تحصیل کرده تر از گذشته هستند. آنها ارزش های محیطی روند کلی جامعه را درهمان بخش ها سهیم هستند، همانطورکه شهروندان دیگر U.S انجام می دهند. ومالکان بخش بزرگ تقریباً متفاوت از مالکان بخش کوچک نیستندهمانطورکه قبلاً معتقد بودند. «چرا آنها زمین جنگلی را مالک می شوند؟» مالکان Nlpf جنگل را برای دلایل بسیاری مالک می شوند. برخی زمین های جنگلی را به ارث می برند یا آنرا تصادفی با مزرعه یازمین مسکونی می خرند. دیگران زمین جنگلی را برای تفریح یا به عنوان یک سرمایه گذاری خریداری میکنند. اکثرمالکان Nlpf دلایل بسیاربرای مالک شدن زمین جنگلی دارند.
تنها برخی از آنها ممکن است تصمیمات مدیریتیشان را درزمان های ویژه حاکم سازند. دربررسی ها، اکثرگزارشات به عنوان دلایل اولیه برای مالک شدن زمین جنگلی دنبال می شود:
1) جنگل بخشی ازمحل سکونت یا مزرعه شان می باشد.
2) مالکیت جنگل لذت هنری را فراهم می آورد.
3) مالکیت جنگل یک سرمایه گذاری مالی خوب است.
4) آنها ازتفریح جنگل لذت می برند.
مالکان نسبتاً کم Nlpf، 5 درصد دریک بررسی اخیر (3) گزارش تولید جنگل به عنوان دلیل اولیه برای مالک شدن زمین جنگلی. باوجوداین تمام وقت اکثر جنگل تجاری در Nlpf برداشت شده است. 46 درصد آنها درسال 1994 بررسی شده اند که جنگل را برداشت کرده بودند.
این مخصوصاً ازمالکیت Nlpf بزرگتر ژست می باشد که به طورنمونه مدیریت متمرکز را برای محصولات جنگل دریافت می کند. مصاحبات مفصل با مالکان Nlpf بیان میدارد که ارزش های مربوط به جنگل و عملکردها ممکن است اجزاء میراث قومی یا فرهنگی مالکان جنگل باشند. مالکیت جنگل و مدیریت جنگل برای خانواده ها فرصتهایی برای بودن و کارباهم دیگررا فراهم می آوردو انسجام خانوادگی را تقویت میکند و گره های بین نسل هارا تقویت و قوی می سازد. برای بسیاری از مالکان، مالکیت جنگل کلیدی برای هویت شخصی می باشد و مدیریت بیانی برای عقاید وارزش های شخصی ارائه میدهد. جنگل کاملاً اداره شده به عنوان میراث آنهایی به کارگرفته می شود که کار گزارش هستند. ما دامیکه این ارزش ها که تراز درآمد فروش الواریا شکارروزانه آسان نشان داده می شوند، آنها باوجود این به تعیین شرایط جنگل Nlpf کمک میکنند.
«خط مشی ها و برنامه های Nlpf»
برداشت کلی تاریخی:از 1900 مالکان Nlpf معاونت برنامه ریزی مدیریت جنگل به کاشت درخت، کنترل آتش و دیگرفعالیت های جنگلبانی برا از نمایندگی های عمومی دریافت کرده اند.
«1-10 sidebar »
تعدادی، مقدارزیادی را مالک میشوند و اکثراً تنها مقدارکمی را می خواهند.
توزیع آکرهای جنگل خصوصی درمیان مالکان، بحث گمراهی کامل مالکیت های خصوصی را عرضه می دارد. اکثر مالکان خصوصی بخش های نسبتاً کوچکی اززمین جنگلی را حفظ می کنند: 59 درصد کمتر از 10 آکر دارند و 86 درصد کمتر از 50 آکررا مالک هستند. به عبارت دیگر اکثرزمین جنگلی دربخش های خیلی بزرگ توسط مالکان صنعتی و مالکان Nlpf حفظ شده است تحقیق نشان می دهد که مالکان بخش های بزرگ احتمالاً بیشتر از مالکان بخش های کوچک برنامه های مدیریت دارند و درباره جنگلبانی آگاهی دارند و برای مدیریت جنگل قابل اعتماد هستند و الواربرداشت می کنند.
یک بررسی درسال 1994 تخمین زد که کمتر از 6 درصد مالکان Nlpf برنامه مدیریت جنگل نوشته شده داشتند. اینها به طور نمونه مالکان بخش های بزرگتر بودند، اینها 6 درصد مالکان Nlpf را مالک شده بودند که 26 درصد زمین جنگلی Nlpf بود. تعدادی بررسی و تحقیق نشان داد که شدت مدیریت جنگل به طور مثبت مربوط به سایز یا اندازه حفظ جنگل و موقعیت های مالک می باشد. به هر حال، برخی تحقیقات اخیر بیان می دارد که مالکان بخش بزرگ متفاوت از مالکان بخش کوچک در عقایدشان باتوجه به موضوعات محیطی و جنگلبانی نیستند همانطور که به طور نمونه فرض شده است. برای مثال اکثریت هردو گروه موافق هستند که حقو ملک خصوصی باید محدود شود اگر برای حمایت محیط ضروری است توزیع مساحت Nlpf در میان مالکان دلالتهای مهمی برای خط مشی جنگل دارد. از لحاظ تاریخی برنامه های مساعدت جنگلبانی با حمایت مالیات، کیفیت زیادی را مطلوب قرار داده زیرا تماس با تنها چند مالک می توانست عملکرد هزاران آکر زمین جنگلی را حاصل دهد به هرحال در نتیجه مالکان بخشهای کوچک تر، بسیاری از آنهایی ممکن است معاونت جنگلبانی حرفه ای را به کار گیرند، مساعدت عمومی کمتری را دریافت کردند.
«2-10 sidebar »
«ارزشهای محیطی مالکان Nlpf»: از اواخر دهه 1960 محیط گرایی بطور روزافزون بخشی از ویژگی آمریکایی می شود. نظر سنجی ها، ترقی ثابتی را در بخش موضوع گزارش گری آمریکایی فراهم کردن هوای پاک، و آب و فضای باز و حیات وحش با سند ارائه داده است. اکثر آمریکایی ها تلاشهای بیشتری را توسط دولت برای حمایت در مقابل زوال محیطی ساپرت می کنند و معتقدند که حمایت و حفاظت از محیط باید روی حفظ حقوق ملک خصوصی یا رشد اقتصادی گردد. همانند اکثر مالکان زمین جنگلی کشور مالکان خصوصی غیر صنعتی در این خط مشی بحث و گفتگو می کنند. آیا مالکان Nlpf با ارزشهای محیطی عمومی و کار سهیم هستند؟ تحقیق اجرا شده روی دهه گذشته نشان می دهد که در نگرششان به طرف مدیریت جنگل و حفاظت محیطی، مالکان Nlpf شد بقیه عموم آمریکای هستند. بررسی 1992 در نیمه جنوبی بانگرش های محیطی مالکان Nlpf بانگرش عمومی مقایسه شده است نظرات مالکان Nlpf و غیر مالکان ضرورتاً روی قابلیت پذیرش حریق مقرر شده است. استفاده از علفکش ها و عمل برداشت یکسان بودند. اکثریت مالکان و غیر مالکان شبیه تعادل مطلوب بین حفاظت محیطی و حقوق ملک خصوصی می باشد که حفاظت محیطی را مطمئن می سازد. سه منطقه با جمله حقوق ملک خصوصی باید محدود باشد اگربرای حمایت محیط ضروری است موافقت شده و هردو مالک جنگل و غیر مالکین یک تعادل بین ارزش های محیطی و اقتصادی ایجاد کرده اند، اما تعادلی که حفاظت محیطی را دراول قرار میدهد. درمجموع، ارزش های محیطی و عقاید مالکان جنگل خصوصی آنهارا از علوم انعکاس داده است.
با تشخیص سهم قطعی زمین های Nlpf برای تولید الوار U.S، خدمات جنگل U.S درابتدا در وجودش تقدم بالایی را به اصلاح مدیریت این زمین ها اختصاص داده است. برنامه های دولت دراین ناحیه همیشه بحث انگیز می باشد. از پذیرش برنامه های مساعدت جنگلبانی عمومی در 1898، طرفداران افزایش یافته درگیری دولت درمدیریت جنگل خصوص به طورثابت احساس شده است که مقررات برداشت روی زمین های خصوصی برای حمایت بهره و منفعت عمومی ضروری است و اینکه تحریک های مالیات بریا مطمئن ساختن مدیریت مؤثرمورد نیاز است. انتقادها تداخل دولتی را درمدیریت زمین خصوصی بی مقدارکرده است و بحث می شود که کاربازار آزاد مدیریت مسئول جنگل را درطولانی مدت مطمئن می سازد. این بحث از لحاظ تاریخی مخلوطی از مقررات محرکهای مالی، خط مشی های مالیاتی، تحصیل و برنامه های مساعدت فنی را حاصل آورده است.
نقش خدمات جنگل U.S درمدیریت زمین جنگلی خصوصی با نشریه Gifford pin chot 1898 شروع شد. pin chot معتقد بود که مدیریت خاص جنگل های خصوصی به نفع عموم بود. circular موضوع مدیریت جنگل آزاد را به کشاورزان و دیگر مالکان بخش های بزرگ زمین های جنگلی عرضه کرد. قانون clark – mcnavy 1924 یک بررسی جامع از خط مشی مالیات جنگل دولتی انجام دادکه برای آشکارکردن معانی خنثی سازی الگوی cut – and get out بهره برداری جنگل و ترک زمین مورد انتظاراست، که مناطق وسیعی اززمین با مالیات معوقه را درعقب به جا گذاشته است.
قانون فونداسیون را برای کل مساعدت فدرال برای دولت ها جهت مدیریت جنگل خصوصی فراهم کرده و یک نقطه بومی برای بحث روی نقش فدرال درجنگلبانی خصوصی شده است. رهبران صنعت جنگل درمقابل مقررات دولتی اعمال برداشت روی زمین خصوصی اعمال نفوذ کرده اند.
جامعه ای از کمیته جنگلبانان آمریکایی توسط pin chot به عهده گرفته شده که بحث کرده که مقررات را به حکایت منفعت عمومی موردنیاز بوده است. گزارش کمیته، ویرانی جنگل:
یک خط