مشخصات این فایل
عنوان: اسلام و برابری انسان ها
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 30
این مقاله درمورد اسلام و برابری انسان ها می باشد.
خلاصه آنچه در مقاله اسلام و برابری انسان ها می خوانید :
مطلق بودن عدالت
در بحث عدالت این پرسش اهمیت بسزایی دارد که آیا عدالت امری مطلق است یا نسبی. برای پاسخ به این پرسش در ابتدا باید مفهوم نسبی را معنا کرد. نسبی، صفت یا حالتی برای یک شیء است که در مقایسة با شیء دیگر به دست میآید؛ برای مثال بزرگی و کوچکی حالتی برای شیء خاصی است که از مقایسه آن شیء با شیء دیگر به دست میآید؛ برای مثال، مورچهای در مقایسه با مورچههای دیگر ممکن است بزرگ باشد؛ (اما فیل در مقایسه با فیلهای دیگر، کوچک، یا گوسفند در مقایسه با گربه بزرگ تلقی شود؛ اما در مقایسه با شتر کوچک؛ اما آنجا که پای مقایسه به میان نیاید، صفت یک شیء مطلق است؛ مثل آنکه بگوییم: ابنسینا پنجاه و هشتسال لال زندگی کرده است.
دربارة برخی از مفاهیم چون اخلاق، زیبایی، عدالت وحقیقت میتوان این پرسش را مطرح کرد که آیا این امور نسبی هستند یا مطلق. در بحث عدالت، نظر استاد مطهری این است که امر مطلقی است. به گمان او اگر عدالت امر نسبی باشد، در هر جامعهای به صورت خاصی خواهد بود؛ یعنی ما هیچ دستور مطلقی که مطابق با عدالت باشد، نخواهیم داشت. هر جامعهای هر گونه عمل کند، به عدالت عمل کرده است. لازمة نسبیت عدالت این است که هیچ دستور ثابت و جاویدی وجود نداشته باشد؛ برای مثال هیچگاه نمیتوان گفت که حقوق انسانها باید رعایت شود. برای انسانها میتوان حقوق عام و جهانشمول که همان حقوق بشر باشد وضع کرد و هر که مطابق آن عمل کند به عدالت رفتار کرده و هر که خلاف آن عمل کند، ظلم کرده است.58
از نظر استاد، نسبی بودن عدالت با خاتمیت و ابدیت اسلام نیز ناسازگاری دارد؛ زیرا از نظر اسلام، عدالت یکی از اهداف انبیا است و اگر بنا شود که در هر جامعه در هر زمان عدالت معنای متغیری داشته باشد، دیگر قانون ابدی نخواهیم داشت.59
عدالت، ارزش برتر
از نظر استاد مطهری، عدالت از ارزشهای بسیار والا است و حتی ارزش آن بالاتر از جُود است. عدالت رعایت استحقاقها و عدم تجاوز به حقوق دیگران است؛ اما جود این است که افراد از حقوق خود درگذرند و آن را نثار دیگران کنند. اگر اخلاق فردی ملاک باشد. ارزش جود بیشتر از عدالت است؛ چون کمال نفس را نشان میدهد؛ اما از نظر اجتماعی، عدالت بالاتر است؛ زیرا در عدالت حقوق واقعی افراد در نظر گرفته، و مطابق استعدادها و شایستگیها حق آنها اعطا میشود؛ اما در جود یک جریان غیرطبیعی است و مانند بدنی است که چون عضوی از آن بدن بیمار است، سایر اعضا فعالیت خود را به طور موقت متوجه اصلاح حال او میکنند.
استاد در این زمینه به سخن امام علی7 اشاره میکند:
العَدلُ یَضَعُ الأُمُورَ مَوَاضِعَهَا وَ الجُودُ یُخرِجُهَا مِن جِهَتِهَا.
عدل، جریانها را در مجرای طبیعی خود قرار میدهد؛ اما جود، جریانها را از مجرای طبیعی خود خارج میسازد.
این هم که از نظر امام علی7 عدل اشرف و افضل بر جود است [فالعدل و اشرفها و افضلها] به سبب اهمیت و اصالت اجتماع است. به بیان دیگر، نشانة برتری اصول اجتماعی بر اصول اخلاقی است.
ریشة این ارزیابی اهمیت و اصالت اجتماع است. ریشة این ارزیابی این است که اصول و مبادی اجتماعی بر اصول و مبادی اخلاقی تقدم دارد. آن یکی اصل است و این یکی فرع. آن یکی تنه است و این یکی شاخه. آن یکی رکن است و این یکی زینت و زیور.60
آزادی :
معادلهای آن در عربی حریة و اختیار است که بر این اساس در فلسفه ، کلام ، فقه ، اخلاق و عرفان هر کدام جداگانه بحث های آن را که مفاهیم متفاوتی از آن را در نظر گرفته اند باید پی گرفت . در قرآن مفاهیم حقوقی و اخلاقی آن در سوره بقره آیه176 و 177 و سوره آل عمران آیه 35 به کار رفته است که در مجموع نگاه اسلام به برده داری همراه با تغییر ژرفی است که به معنای آن داده و به جای سخن از برده داری سخن از نسبت بردگی همه انسانها بدون تفاوت به خداوند است ، و این نظر بر خلاف دیدگاه یونانیون باستان و ارسطو است که برخی از انسانها را بالطبع برده می دانستند لذا برده داری در اسلام یک امر سیسیولوژیک ( اجتماعی و قراردادی و وضعی ) است نه یک امر آنتولوژیک ( وجودی و طبعی ) و زاییده مناسبات اجتماعی است و لاجرم قابل فسخ و نسخ و در کتابهای فقهی نیز باب " عتق"(آزادکردن برده) نه باب " رق " ( برده گرفتن ) وجود دارد . مفهوم اخلاقی آزادی نیز بسیار ژرف است که در معنای عرفانی جای گرفته و معنای آن بریدن و رهائی از وابستگی به " ما سوی " گردیده است " چیزی که در بند آنی ، بنده آنی " . در این مفهوم آزادی از قیود دنیوی در سیر و سلوک به آزادی برای تهذیب و تزکیه نفس باز می گردد و نتیجه آن آزادی تفکر و اندیشه است که در اسلام همیشه پایگاهی ارجمند داشته است . اما آزادی در مفهوم جدید سیاسی آن که بندهای بیداد اجتماعی را بگسلد و انسانها را از قید " عبودیت " نظامهای خودکامه رهائی بخشد ، سابقه ای هم در بحث کلامی و فلسفی " انسان و جبر و اختیار " داشت که شیعیان در گروه کلامی معتزله و در فلسفه های خود و بر اساس آموزه های شیعی یا گرایش اختیاری یافتند و یا همیشه و همه جا در مقابل شاخه های حکومتگران مسلمان غیر شیعه که ظلمها و ستمگریهای خویش را با ایجاد جبر از سوی خدا اعتبار مدرسی اشعری میدادند سخن از نه جبر و نه اختیار می گفتند و به هیچوجه هیچ زمانی خود و دیگران را به پذیرش جبر حکومتگران و انتساب آن به خدا نمی پذیرفتند ، و همیشه با تمام حکومتها مقابله کرده و حداقل حتی در مقابل حکومتهای زور گو و وابسته شیعه همچون پیش از انقلاب اسلامی مقاومت منفی و حد اکثر مبارزه سیاسی جمعی وملیونی کرده اند .
اما این نگاه شیعی در تمام جهان اسلام رواج نداشت و حتی در ادواری در ایران پیروز نشد و لذا آزادی به مفهوم جدید آن که عوامل پیدایش اصلی غربی آن همانند آثار بسیار زیانبار مالکیتهای گسترده تولید و ابزار آن ، انباشت ثروت و تبعیض وسیع ، سیستم های گسترده سلطه دینی و حکومتی آن چنانکه در غرب شناخته می شود و همچنین نبود نهادها و محافل قدرتمند رهبری مبارزات اجتماعی ، در جوامع اسلامی نهادینه نشد . و برای همین جهت هر گاه جنبشهای آزادی خواهی پا می گرفت و پیروز می شد چندی بعد مجددا در دام آن افتاده و حکومت خودکامه دیگری جای آن را می گرفت .
حال با توجه به مطالب مذکور و با عنایت به یادآوری نهضت ها و جنبش های جدید در جوامع مسلمان و یادآوری پیشینه پر سابقه ایران در پیشگامی اندیشه های فلسفی مبنائی و نو ، می توان نگاه اسلامی را در روزگار کنونی ، اصول 2 ، 3 ، 9 و 24 قانون اساسی جمهوری اسلامی دانست که آنها را به ترتیب در زیر ملاحظه می کنید :
اصل 2 - جمهور اسلامی، نظامی است بر پایه ایمان به: 1 - خدای یکتا ( لااله الاالله ) و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم در برابر امر او. 2 - وحی الهی و نقش بنیادی آن در بیان قوانین. 3 - معاد و نقش سازنده آن در سیر تکاملی انسان به سوی خدا. 4 - عدل خدا در خلقت و تشریع. 5 - امامت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلام. 6 - کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توام با مسیولیت او در برابر خدا، که از راه : الف - اجتهاد مستمر فقهای جامع الشرایط بر اساس کتاب و سنت معصومین سلام الله علیهم اجمعین، ب - استفاده از علوم و فنون و تجارب پیشرفته بشری و تلاش در پیشبرد آنها، ج - نفی هر گونه ستمگری و ستم کشی و سلطه گری و سلطه پذیری، قسط و عدل و استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و همبستگی ملی را تامین می کند.
....
بخشی از فهرست مطالب مقاله اسلام و برابری انسان ها
برابری
چند پیش فرض و اطلاع :
نقش اصل عدل در حقوق اسلامی
تعریف عدالت
ضرورت عدالت
مطلق بودن عدالت
عدالت، ارزش برتر
آزادی :
منبع :
دانلود تحقیق اسلام و برابری انسان ها