دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 42
ارزیابی گناه از دیدگاه اندیشه و عمل
گناه و اندیشه
در قرآن آیاتی یافت می شود که اندیشة گناه را گناه می داند مانند: «ان الذین یحبون ان تشیع الفحاشه فی الذین امنوا لهم عذاب الیم فی الدنیا و الاخره» ؛ کسانی که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکی برای آنها در دنیا و آخرت می باشد.
قابل توجه اینکه آیه نمی گوید: کسانی که رواج زشتیها دهند، بلکه می گوید: دوست دارند که چنین کاری را انجام دهند، همین دوست داشتن، گناه است که عذاب دردناکی است، پس اندیشة گناه هم، گناه می باشد.
امام صادق (ع) می فرمایند: «اینکه دوزخیان در دوزخ جاودانه اند، بدان جهت است که نیاتشان در دنیا این بوده، که اگر تا ابد در دنیا بمانند نافرمانی خدا را بکنند، و بهشتیان نیز در بهشت جاودانه اند، بدان جهت است که نیاتشان در دنیا این بوده که اگر تا ابد زنده بمانند، اطاعت خدا را بنمایند. هر دو دسته به خاطر نیت های خود در دوزخ و بهشت جاودانند.»
حضرت مسیح به پیروان خود می فرمود: «موسی بن عمران به شما دستور داده که زنا نکنید و من به شما امر می کنم که، فکر زنا را نیز در خاطر نیاورید، تا چه رسد به عمل زنا، هر که فکر زنا کند، مانند کسی است که در عمارت زیبا و رنگ آمیزی شده، آتش بیفروزد که با این عمل دود آتش، رنگ خانه را تباه می کند، اگر چه خانه هم نسوزد.» با این بیان روشن شد که، اندیشة گناه، گناه محسوب می شود. زیرا اندیشه به گناه بستر را برای به فعلیت درآمدن آن می گستراند.
گناه و عمل
آیات متعددی از قرآن تصریح دارد که، گناه فقط با عمل تحقق می یابد؛ از آن نمونه: «فمن یعمل مثقال ذره خیراً یره و من یعمل مثقال ذره شراً یره» پس هر کس به اندازة سنگینی ذره ای کار خیر انجام داده، آن را می بیند و هر کس به اندازة ذره ای کار بد کرده، آن را می بیند.
این آیه انسان را به تفکری عمیق وا می دارد، و نشان می دهد که حسابرسی در قیامت فوق العاده دقیق و حساس است، که حتی کوچکترین اعمال انسانی را وزن می کنند، و به حساب می آورند.
«ابوسعید خدری نقل می کند که وقتی آیة فوق نازل شد، عرض کردم یا رسول الله: آیا من همة اعمالم را می بینم؟ فرمود: آری، گفتم: آن کارهای بزرگ را؟ فرمود: بله، گفتم: کارهای کوچک کوچک را؟ فرمود: بله، عرض کردم: ای وای بر من! مادرم به عزای من بنشیند . فرمود: بشارت باد تو را ای ابوسعید! چرا که اعمال نیک ده برابر حساب می شود تا هفت صد برابر و خدا برای هر کس بخواهد آن را هم دو چندان می کند. اما عمل گناه به اندازة یک گناه مجازات دارد، یا خداوند آنرا عفو می کند، بدان هیچ فردی به عملش نجات نمی یابد (جز اینکه کرم خدا شامل او گردد)، عرض کردم: حتی شما هم ای رسول خدا؟! فرمود: حتی من، مگر اینکه خداوند مرا مشمول رحمتش سازد.»
با این بیان روشن شد، میزان محاسبه در قیامت، اعمال بندگان است و نیت گناه، گناه محسوب نمی شود، با توجه به مدارک قبل که اندیشة گناه را گناه معرفی می کرد، می توان نتیجه گرفت که ، اندیشة گناه نزدیک شدن به قرقگاه و مرزهای الهی است، با یک غفلت ممکن است انسان قدم در آن طرف منطقة ممنوعه بگذارد، و دچار هلاکت شود؛ لذا حضرت علی (ع) می فرماید: «کسی که در مورد گناهان زیاد فکر کند، گناهان او را به سوی خود می کشانند» بنابراین اندیشة گناه، خلاف ادب نسبت به خداوند رحمن، و جرات نمودن بر نافرمانی اوست؛ لذا باید مواظب بود آیینة پاک دل انسان، بافکر گناه هم، آلوده نشود.
در پایان این بحث می توان نتیجه گرفت: گاهی اندیشة گناه به شکل تصورات ذهنی است و استقراری هم ندارد، این قسم یقیناً گناه نمی باشد. حضرت رسول (ع) در این مورد می فرمایند: «خداوند بر امت من چیزهائی را که در نیاتشان بگذرد، اگر به گفتار یا عمل منجر نشود، بخشیده است.»
ولی گاهی اندیشة گناه به معنی عزم و تصمیم جدی بر گناه است، و دنبال آن رنگ احتیاط می زند. حرص و طمع به دنیا را تحت عنوان تامین زندگی معرفی می کند، اگر حادثة ناگواری پیش آید، عدم احتیاط در امور را به قضا و قدر نسبت می دهد، زیر پوشش اینکه شخص فاسق است، غیبت می کند ، و گناه کبیره غیبت را توجیه می کند، پوشاندن حق را با تقیه تفسیر می کند. خلاصه اینکه با تحریف مفاهیم، گناهان خود را تحت پوشش شرعی و درست، پنهان می کند. اکنون به چند نمونه از ابعاد مختلف توجیه اشاره می کنیم:
گناه و توجیه اعتقادی
انسان مومن باید معتقد به اصول دین اسلام، و کلیة معارف و قوانینی که خداوند توسط حضرت رسول (ص) برای هدایت بشر آورده، باشد و به این اعتقادات در عمل هم پایبند باشد. ولی گاهی بعضی افراد دست به توجیهاتی در مسائل اعتقادی، می زننند که برای ارتکاب گناه خود دلیل داشته باشند؛ به نمونه هائی از آن اشاره می کنیم: (تقدم اعتقادات شخصی بر اعتقادات اسلامی و شرعی)
خداوند متعال، هیچ انسانی را به کفر و شرکت وادار نکرده، و او را در پذیرش راه، آزاد قرار داده. خداوند در قرآن می فرماید: «ما راه را به انسان نشان دادیم، خواه شاکر و پذیرا باشد، یا کفران کننده و ناپذیرا».
تردید انسان در بعضی کارها، و اینکه انسان می تواند اعمال نیک یا بد را به اختیار خود انتخاب کند، دلیل بر آزادی اوست، ولی این آزادی در تحت قاعده «جبر و اختیار» می باشد؛ نه جبر کامل درست است که بگوئیم: ما هیچ اراده ای نداریم، و نه اختیار کامل صحیح است که بگوئیم: همه چیز در اختیار ما می باشد، بلکه با قدرت و قوه ای که خدا به ما داده، می توانیم با اراده آزاد خود، عمل خوب یا، بد را انجام می دهیم. اگر در کارها مجبور بودیم، خلقت بهشت و دوزخ لغو و بی فائده بود. با این مقدمه می توان گفت: بسیاری از افرادی که کافر