فرمت فایل: ورد ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ )
قسمتی از محتوای متن
تعداد صفحات : 31 صفحه
دوران کودکی و نوجوانی حضرت محمد (ص) درگذشت مادر پیش از این گفته شد که هاشم بن عبد مناف زنى از قبیلهبنى النجار مدینه را به همسرى گرفت که جد رسولخدا(ص) یعنىعبد المطلب از آن زن متولد شد،و از این رو پیامبر خدا با قبیلهبنى النجار مدینه قرابت نسبى داشت و دائیهاى پدرى و فامیلهاىدیگر ایشان در مدینه بسر مىبردند،و پس از آنکه حلیمهآنحضرت را به مکه آورد و به مادرش آمنه سپرد، آمنه فرزند عزیزخود را برداشته و براى زیارت قبر شوهرش عبد الله و دیدار خویشان وى به مدینه آورد.
و در این سفر«ام ایمن»را نیز همراهخود بمدینه برد،و در مراجعت از همین سفر بود که آمنه درهنگامى که حدود سى سال از عمرش گذشته بود-چنانچهگفتهاند (1) -در جائى بنام«ابواء» (2) از دنیا رفت و بنابر نقل مشهورآن مخدره را در همانجا دفن کردند.
ابن سعد در کتاب«طبقات»خود روایت کرده که آمنه وام ایمن با دو شتر که همراه داشتند آنحضرت را به مدینه بردند ومدت یکماه در مدینه نزد خویشان خود ماندند و از خود آنحضرتنقل مىکند که رسول خدا بعدها که بمدینه هجرت کرد.
خانهاى را که در آن ورود و منزل کرده بودند و قبر پدرش عبد اللهدر آن خانه بود نشان مىداد و خاطراتى از روزهاى توقف درمدینه را بازگو مىکرد.
(3) و بدنبال آن نقل کرده که ام ایمن مىگفت:مردمى ازیهودیان مىآمدند و به آنحضرت نگریسته و من شنیدم که یکى ازآنها مىگفت:این پیامبر این امت است و هجرتگاه او همین شهر خواهد بود،و من این سخن را بخاطر سپردم.
وى گوید:پس از آن،آمنه رسول خدا(ص)را برداشته وبسوى مکه حرکت کرد و چون به«ابواء»رسیدند آمنه در همانجاوفات یافت و قبر او در همانجا است.
سپس ام ایمن آنحضرت را برداشته و با همان دو شترى کههمراه داشتند به مکه آورد،و ام ایمن در زمان حیات آمنه و پساز وفات او نیز از رسولخدا(ص)نگهدارى مىکرد.
ابن سعد دنباله داستان را اینگونه ادامه داده که رسولخدا(ص)در سفر حدیبیه به«ابواء»عبور کرد و به زیارت قبرمادر رفته و آنجا را مرمت نمود و در کنار قبر او گریست ومسلمانان نیز گریستند،و چون از آنحضرت در این باره پرسیدندفرمود: مهر و محبت او بیادم آمد و گریستم! (4) نگارنده گوید:در اینجا تذکر دو مطلب لازم است: 1-این قسمت از حدیث پاسخ خوبى براى سخن دیگرى نیزکه مورد بحث واقع شده مىباشد،و آن سخن این است که برخىگفتهاند:گریه براى مردگان و همچنین زیارت قبور مردگانجایز نیست و در چند جا نیز نقل شده که عمر بن خطاب از گریه کردن براى مردگان نهى مىکرده و حتى دستور مىداد زنانى راکه براى مردگان خود گریه مىکنند با تازیانه بزنند (5) ،و از رسولخدا(ص)روایت کردهاند که فرمود: «ان المیتیعذب ببکاء الحی» (6) یعنى براستى که مرده بواسطه گریه زندگان شکنجه مىبیند.
.
.
! زیرا گذشته از اینکه عایشه در روایات بسیارى که دانشمنداناهل سنت از وى نقل کردهاند این حدیث را که از عمر و پسرشعبد الله بن عمر نقل شده بود تکذیب کرده و گفته است:آن دونفر خطا کرده و اشتباه شنیدهاند.
(7) و مرحوم علامه امینى(قدسسره)روایات زیادى در این باره از کتابهاى معتبر اهل سنت نقلکرده (8) ،همانگونه که شنیدید با عمل خود رسولخدا(ص)دراینجا و در جاهاى بسیار دیگرى که خود بر مردگان مىگریستو یا به دیگران دستور گریه بر مردگان را مىداد،منافات دارد،که ان شاء الله در جاى خود ذکر خواهیم کرد،و در اینجا همینتذکر مختصر کافى است.
دانلود دوران کودکی و نوجوانی پیامبر2