رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله هنر متعالی،محاکات،آفرینش

اختصاصی از رزفایل مقاله هنر متعالی،محاکات،آفرینش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله هنر متعالی،محاکات،آفرینش


مقاله هنر متعالی،محاکات،آفرینش

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:11

هنر متعالی،محاکات،آفرینش

فرزان‌ سجودی

 

 

«پرسیدم‌ شیخ‌ را، این‌ پر جبرئیل‌ آخر چه‌صورت‌ دارد؟ گفت‌، ای‌ غافل‌، (ندانی‌ که‌) این‌ همه‌، رموز است‌ که‌ (اگر) بر ظاهر بدانند، (این‌ همه‌) طامات‌ بی‌حاصل‌ باشد.» (شیخ‌ اشراق‌، آواز پر جبرئیل‌ )

بحثی‌ که‌ از نظرتان‌ می‌گذرد، در سطحی‌ کلی‌ و نظری‌ به‌ بررسی‌ مفهوم‌ هنر متعالی‌ در کنار مفاهیم‌ محاکات‌ و آفرینش‌ می‌پردازد. این‌ بحث‌ ممکن‌ است‌ در مطالعات‌ موردی‌ مربوط‌ به‌ شاخه‌های‌ مختلف‌ هنر مورد استفاده‌ قرار گیرد. به‌نظر می‌رسد مفهوم‌ هنر متعالی‌ در سطحی‌ کلی‌ و ورای‌ شاخه‌های‌ منفرد هنر، حامل‌ ویژگی‌های‌ مشترکی‌ است‌ که‌ در حوزه‌های‌ مختلف‌ فعالیت‌ هنری‌ به‌ اشکال‌ گوناگون‌ تجلی‌ عینی‌ می‌یابد.

1
ـ محاکات‌ (تقلید)

بنا ندارم‌ در این‌ مختصر همه‌ی‌ آن‌ چه‌ را که‌ پیشینیان‌ از افلاطون‌ و ارسطو به‌ این‌ سو در باب‌ ارتباط‌ میان‌ هنر و محاکات‌ گفته‌اند، بازگو کنم‌ و فرض‌ را بر این‌ می‌گذارم‌ که‌ مخاطبان‌ کم‌وبیش‌ با این‌ مفهوم‌ و آن‌چه‌ در موردش‌ گفته‌ شده‌ است‌، آشنایند.
می‌گویند «هنر محاکات‌ است‌»، اما افلاطون‌ این‌ محاکات‌را در انتقال‌ شناخت‌ واقعی‌ ناتوان‌ می‌داند، زیرا آن‌ را تقلیدی‌ از تجلی‌ احساسات‌ به‌شمار می‌آورد که‌ انعکاس‌ مُثُل‌ است‌ و نتیجه‌ می‌گیرد که‌ هنرمند مقلد دو مرحله‌ از حقیقت‌ فاصله‌ دارد. او در رساله‌ی‌ ایون‌ نتیجه‌ می‌گیرد که‌ شاعر بر مبنای‌ دانش‌ مطمئنی‌ عمل‌ نمی‌کند و کارش‌ نه‌ مبتنی‌ بر فن‌ (تخنه‌) است‌ و نه‌ دانش‌ مکتسب‌ (اپیستمه‌). افلاطون‌ سرانجام‌ در رساله‌ی‌ فایدروس‌ نوعی‌ جذبه‌ی‌ غیبی‌ را به‌ این‌ مهارت‌ (سرایش‌ شعر) نسبت‌ می‌دهد. شاپلن‌ فرانسوی‌ (1635) تحت‌ تأثیر خردگرایی‌ دکارتی‌، مفهوم‌ تقلید را نوعی‌ به‌کمال‌رساندن‌ واقعیت‌ طبیعی‌ می‌دانست‌. گوتشد (1715) نیز به‌همین‌ منوال‌ می‌نویسد: «مسئله‌ی‌ تقلید نیز شرایط‌ خاص‌ خود را داراست‌: آن‌چه‌ طبیعی‌ است‌، در ذات‌ خود زیبا است‌؛ پس‌ اگر هنر بخواهد زیبایی‌ را پدید آورد، باید به‌ تقلید از طبیعت‌ بپردازد.»


هنر محاکات‌ است‌؛ این‌ محاکات‌ می‌تواند تقلید آفریده‌ی‌ ازپیش‌موجود باشد و همچنین‌ تقلید فرایند آفرینش‌. اولی‌ هنری‌ دورانی‌ و با تاریخ‌ مصرف‌ به‌ دست‌ می‌دهد و دومی‌ هنری‌ متعالی‌ و ماندگار

همان‌طور که‌ در ابتدا گفته‌ شد، قصد بررسی‌ دیدگاه‌های‌ مختلف‌ را در مورد محاکات‌ ندارم‌. نمونه‌های‌ بالا را به‌اصطلاح‌ نمونه‌وار انتخاب‌ کردم‌ تا زمینه‌ای‌ برای‌ ورود به‌ بحث‌ خود باز کرده‌ باشم‌. آن‌چه‌ در این‌ دیدگاه‌ها، با وجود همه‌ی‌ تفاوت‌هایشان‌، به‌ چشم‌ می‌خورد، این‌ است‌ که‌ به‌هررو هنرمند از جهان‌ تقلید می‌کند. حال‌ آن‌که‌ افلاطون‌ معتقد است‌ هنرمند در این‌ تقلید نمی‌تواند به‌ شناخت‌ واقعی‌ دست‌ یابد و بر مبنای‌ دانش‌ مطمئنی‌ عمل‌ کند ولی‌ ارسطو از امکان‌ خلاقه‌بودن‌ و مثبت‌بودن‌ این‌ تقلید سخن‌ می‌گوید و دیگران‌ هم‌ حرف‌ از این‌ می‌زنند که‌ طبیعت‌ زیبا است‌ و هنرمند هم‌ اگر بخواهد زیبایی‌ را بیافریند، چاره‌ای‌ جز تقلید از آن‌ ندارد. درهمه‌حال‌، یک‌ جهان‌ واقعی‌ و طبیعی‌ (و زیبا) وجود دارد که‌ هنر در غایت‌ خود و در موفقیت‌آمیزترین‌ تجلی‌اش‌ قاعدتاً باید به‌ آن‌ نزدیک‌ شود. در یک‌ سوی‌ این‌ پیوستار تقلید از جهان‌، افلاطون‌ است‌ که‌ هنر را با معیارهای‌ علم‌ می‌سنجد و ایراد می‌گیرد که‌ نمی‌توان‌ با آن‌ به‌ دانش‌ مطمئن‌ دست‌ یافت‌ و درنتیجه‌ کاذبش‌ می‌داند و آن‌ را تحقیر می‌کند و اخراج‌ شاعران‌ را از مدینه‌ی‌ فاضله‌ می‌خواهد؛ و در سوی‌ دیگر پیوستار، آن‌ها که‌ کمال‌ در زیبایی‌ را کمال‌ در تقلید از طبیعت‌ می‌دانند. ولی‌ آیا هنردراساس‌ تقلید است‌ و اگر آری‌، تقلید از چیست‌؟

 


2
ـ به‌ سوی‌ تخیل‌ فعال‌

آیا هنرمند واقعیت‌ تازه‌ای‌ را می‌آفریند و یا واقعیت‌ را تقلید می‌کند؟ آیا پشتوانه‌ی‌ کار هنرمند «خرد» است‌ یا نیروی‌ تخیل‌؟ آیا کار هنرمند آن‌ است‌ که‌ واقعیتی‌ سهل‌الوصول‌ را بیافریند یا هدفش‌ بیان‌ آن‌ چیزی‌ است‌ که‌ بیان‌ناشدنی‌ است‌ و یا دریافتش‌ بسیار پیچیده‌ و غامض‌ است‌، یعنی‌ آن‌چه‌ بر ژرف‌ترین‌ رمزوراز هستی‌ پرتو می‌افکند؟ این‌ها سؤالاتی‌ اساسی‌اند که‌ کوشش‌ برای‌ پاسخ‌گویی‌ به‌ آن‌ها می‌تواند پرتویی‌ بر مفهوم‌ هنر متعالی‌ بیندازد.
گفته‌ شد که‌ در چارچوب‌ فکری‌ افلاطون‌، هنر جهان‌ تازه‌ای‌ نمی‌آفریند و از مُثُل‌ یا از آن‌چه‌ مشابه‌ مُثُل‌ است‌، یعنی‌ جهان‌ محسوسات‌ تقلید می‌کند. برای‌ یونانیان‌ تصور آن‌که‌ انسان‌ بتواند واقعیت‌ تازه‌ای‌ را بیافریند ممکن‌ نبود؛ فراورده‌های‌ انسانی‌ باید همیشه‌ به‌ چیزی‌ ارجاع‌ می‌کردند. بحث‌ اصلی‌ ما بر سر همین‌ مسئله‌ی‌ جهان‌ محسوسات‌ و در تقابل‌ با آن‌، مفهوم‌ «تخیل‌ فعال‌» است‌ که‌ اندیشمندان‌ جهان‌ اسلام‌ مطرح‌ کرده‌اند. مسلمانان‌ دریافت‌کنندگان‌ منفعل‌ دانش‌ یونانیان‌ نبودند و در میان‌ آن‌ متفکران‌ بزرگی‌ می‌زیستند که‌ به‌ مسائل‌ جدلی‌ قدیمی‌ حیاتی‌ تازه‌ دادند و راه‌حل‌هایی‌ را برای‌ آن‌ها ارائه‌ کردند. ترکیب‌ اندیشه‌های‌ افلاطون‌، ارسطو و پلوتینوس‌ در پرتو مذهب‌ اسلام‌، به‌ شکل‌گیری‌ نظریه‌ی‌ جدیدی‌ در باب‌ تخیل‌ انجامید: تخیل‌ فعال‌.
نخستین‌ گام‌ را در این‌ زمینه‌ فارابی‌، معلم‌ ثانی‌، برداشت‌. او مفهوم‌ عقل‌ سلیم‌ یا حس‌ مشترک‌ را که‌ ارسطو مطرح‌ می‌کرد، کنار گذاشت‌ و تخیل‌ را بر جای‌ آن‌ نهاد و به‌ این‌ ترتیب‌ گسستی‌ در نظریه‌ی‌ رئالیستی‌ شناخت‌ حسی‌ به‌وجود آورد. فارابی‌ معتقد است‌ نه‌ حس‌ مشترک‌ به‌ مفهوم‌ ارسطویی‌ آن‌ (حسی‌ که‌ برای‌ تلفیق‌ و دریافت‌ آن‌چه‌ حواس‌ مختلف‌ از چیزی‌ به‌ ما ارائه‌ می‌دهند، مثل‌ رنگ‌، بو، صوت‌ و غیره‌) بلکه‌ تخیل‌ است‌ که‌ دریافت‌ها را منظم‌ می‌کند، درباره‌ی‌ آن‌ها قضاوت‌ می‌کند، آن‌ها را درهم‌ می‌آمیزد و از هم‌ منفک‌ می‌کند، و سرانجام‌ ترکیباتی‌ را می‌سازد که‌ برخی‌ با «واقعیت‌» منطبق‌ است‌ و برخی‌ نیست‌. از دید فارابی‌، نه‌ تنها تخیل‌ بر حواس‌ غالب‌ است‌ و برتری‌ دارد، بلکه‌ می‌تواند در تماس‌ مستقیم‌ و بی‌واسطه‌ با هستی‌ غیرمادی‌ متعال‌ قرار گیرد. به‌این‌ترتیب‌، جهان‌ مادی‌ و شناخت‌ حسی‌ که‌ حاصل‌ حواس‌ پنج‌گانه‌ است‌، اعتبار و ارزش‌ خود را در برابر تخیل‌ از دست‌ می‌دهد.
ابوعلی‌ سینا نیز از وجود پنج‌ حس‌ درونی‌ برای‌ انسان‌ سخن‌ گفته‌ است‌ که‌ نخستین‌ آن‌ها حس‌ مشترک‌ یا تخیل‌ است‌ که‌ داده‌های‌ حواس‌ بیرونی‌ را گرد می‌آورد. دومین‌ آن‌ها توان‌ خلاقیت‌ است‌ که‌ آن‌چه‌ را به‌ تخیل‌ می‌رسد، حتی‌ پس‌ از توقف‌ فعالیت‌ حواس‌ بیرونی‌، حفظ‌ می‌کند. سومی‌ توان‌ قضاوت‌ است‌ و چهارمی‌ قوه‌ی‌ خیال‌ که‌ تخیلات‌ در آن‌ تجزیه‌ و ترکیب‌ می‌شوند و سرانجام‌ حافظه‌ است‌ که‌ انبار تخیلات‌ است‌.


در هنر متعالی‌، هنرمند آفریده‌ را تقلید نمی‌کند، بلکه‌ بلندپروازانه‌ و جاه‌طلبانه‌ تقلید آفرینش‌ می‌کند

فرایند معمول‌ شناخت‌ با حواس‌ بیرونی‌ آغاز شده‌، مسیر حواس‌ درونی‌ را طی‌ می‌کند و سرانجام‌ به‌ ذهن‌ می‌رسد و مفهوم‌ شکل‌ می‌گیرد. به‌این‌ترتیب‌، دریافت‌ و شناخت‌ حسی‌ مرحله‌ی‌ مقدماتی‌ شناخت‌ است‌. ابوعلی‌ سینا به‌تدریج‌ از خردگرایی‌ یونانی‌ و از ارسطو فاصله‌ می‌گیرد و به‌ سوی‌ عرفان‌ پیش‌ می‌رود. جهان‌ محسوسات‌ کاذب‌ است‌ و فقط‌ روحی‌ که‌ از محسوسات‌ پاک‌ شده‌ باشد می‌تواند به‌ حقیقت‌ دست‌ یابد. حقیقتی‌ که‌ این‌گونه‌ دیده‌ می‌شود، را تنها به‌ زبانی‌ رمزگونه‌ و با تمثیل‌ و نماد می‌توان‌ بیان‌ کرد، و ابوعلی‌ سینا در آخرین‌ آثارش‌ چنین‌ زبانی‌ را به‌کار می‌گیرد.
ابن‌عربی‌ از این‌ هم‌ فراتر می‌رود و معتقد است‌ که‌ تخیلات‌ حاوی‌ حقیقت‌ به‌ زبانی‌ نمادین‌ و یا حتی‌ حقیقت‌ صریح‌ و بی‌پرده‌اند. از دید او، تخیل‌ قوه‌ای‌ فردی‌ نیست‌ بلکه‌ مشترک‌ همگان‌ است‌. تخیل‌ وجودی‌ قائم‌ به‌ذات‌ و جوهری‌ و نمونه‌ای‌ از تجلی‌ خدا بر انسان‌ است‌. برای‌ نخستین‌بار در تاریخ‌ فلسفه‌، تخیل‌ در اوج‌ قرار می‌گیرد و ابعادی‌ الهی‌ می‌یابد و درحقیقت‌ به‌ تخیل‌ فعال‌ بدل‌ می‌شود. حال‌ که‌ چنین‌ قدرت‌ عظیمی‌ به‌ تخیل‌ نسبت‌ داده‌ شده‌ است‌، ابن‌عربی‌ درنگ‌ نمی‌کند و نقش‌ اصلی‌ را در پیدایش‌ هنر و بخصوص‌ شعر به‌ تخیل‌ نسبت‌ می‌دهد. او شعر را حاصل‌ فعالیت‌ تخیل‌ خلاق‌ می‌داند، یعنی‌ همان‌ چیزی‌ که‌ خداوند جهان‌ را به‌ موجب‌ آن‌ آفرید. او شاعر را برابر انسان‌ کامل‌ می‌داند و همان‌گونه‌ که‌ برای‌ افلاطون‌ جهان‌ واقعی‌ جهان‌ مثل‌ بود و نه‌ جهان‌ محسوسات‌، از دید ابن‌عربی‌ نیز تخیل‌ بسیار واقعی‌تر از واقعیت‌ است‌ و انگاره‌های‌ ذهنی‌ هستی‌ واقعی‌ هستند، و نه‌ جهانی‌ که‌ از طریق‌ محسوسات‌ دریافت‌ می‌شود. فلسفه‌، عرفان‌ و شعر در یک‌ نقطه‌ی‌ مشترک‌، یعنی‌ در تخیل‌ به‌ هم‌ می‌پیوندند و هنر جایگاهی‌ فراتر از جهان‌ و فراتر از خرد می‌یابد.
حال‌ می‌توان‌ با توجه‌ به‌ بحث‌ تخیل‌ فعال‌ که‌ اندیشمندان‌ ایرانی‌ و اسلامی‌ مطرح‌ کرده‌اند، فضایی‌ را که‌ ممکن‌ است‌ هنر متعالی‌ نامیده‌ شود، بهتر ترسیم‌ کرد. بنابراین‌، اثری‌ هنری‌ که‌ به‌ نسخه‌برداری‌ از طبیعت‌ و آن‌چه‌ حاصل‌ محسوسات‌ است‌ می‌پردازد و در همان‌جا باقی‌ می‌ماند، در اولیه‌ترین‌ و مقدماتی‌ترین‌ سطح‌ شناخت‌ قرار دارد و از تخیل‌ فعال‌ که‌ به‌زعم‌ نگارنده‌ تقلید از آفرینش‌ است‌ و نه‌ آفریده‌، بسیار دور مانده‌ است‌.

3
ـ تقلید از آفریده‌ یا تقلید از آفرینش‌
آری‌ هنر محاکات‌ است‌؛ این‌ محاکات‌ می‌تواند تقلید آفریده‌ی‌ ازپیش‌موجود باشد و همچنین‌ تقلید فرایند آفرینش‌. اولی‌ هنری‌ دورانی‌ و با تاریخ‌ مصرف‌ به‌ دست‌ می‌دهد و دومی‌ هنری‌ متعالی‌ و ماندگار. مصداقی‌ که‌ برای‌ هنر به‌ مفهوم‌ نخست‌ درنظر گرفته‌ می‌شود، واقعیت‌ مادی‌ جهان‌ خارج‌ است‌ که‌ سنجش‌پذیر و محک‌زدنی‌ است‌. به‌ این‌ مفهوم‌، هنرمند زمانی‌ موفق‌ تلقی‌ می‌شود که‌ تصویری‌ نزدیک‌ به‌ اصل‌ (اصل‌ مفهومی‌ مقرر و ازپیش‌داده‌شده‌ است‌، مثلاً طبیعت‌) ارائه‌ دهد. این‌ نقاشی‌ چقدر شبیه‌ اصل‌ است‌؟ این‌ داستان‌ چقدر به‌ واقعیت‌ نزدیک‌ است‌؟ این‌ فیلم‌ پیامش‌ چیست‌؟ و سؤالاتی‌ از این‌ دست‌، در این‌ برداشت‌ از هنر، مبنای‌ سنجش‌ یا به‌ عبارتی‌ «نقد»اند. بدیهی‌ است‌ در چنین‌ رویکردی‌ ارزش‌ واقعی‌ به‌ اصل‌ داده‌ می‌شود و هنر به‌ نوعی‌ بدل‌ اصل‌ تلقی‌ می‌گردد، که‌ در بهترین‌ حالت‌ می‌تواند نزدیک‌ به‌ اصل‌ باشد. این‌ رویکرد در بدترین‌ حالت‌ خود به‌ هنر نیز از منظر علوم‌ تجربی‌ می‌نگرد و بهانه‌ می‌گیرد که‌ هنر نه‌ دانشی‌ است‌ مطمئن‌ و نه‌ شناختی‌ واقعی‌ به‌ دست‌ می‌دهد.
هنر رئالیستی‌ و حماسی‌ به‌ این‌ مقوله‌ تن‌ می‌دهد. حماسه‌پرداز و همچنین‌ راوی‌ واقعیت‌ها در مقام‌ گوینده‌ (آفریننده‌) قرار ندارد، بلکه‌ شنیده‌های‌ خود را بازگو می‌کند؛ یعنی‌ به‌ عبارتی‌ خود شنونده‌ است‌. به‌ بیان‌ دیگر، او نمی‌آفریند؛ از آفریده‌ تقلید می‌کند. او آفریده‌ را، آن‌چه‌ سینه‌به‌سینه‌ نقل‌ شده‌ است‌، بازگو می‌کند. (ناگفته‌ نماند که‌ ما غایت‌ سبک‌ رئالیستی‌ و همچنین‌ حماسه‌سرایی‌ را درنظر داریم‌؛ کم‌ نیستند هنرمندانی‌ که‌ با دخالت‌ تخیل‌ فعال‌ و خلاق‌، از دل‌ آن‌چه‌ شنیده‌ یا دیده‌اند و از دل‌ روایت‌، جهانی‌ متفاوت‌ و منحصربه‌فرد خلق‌ می‌کنند.) در بدترین‌ حالت‌، این‌ نوع‌ «هنر» به‌ ابتذال‌، سطحی‌نگری‌، شعارگرایی‌، پیام‌گرایی‌ و کلیشه‌گرایی‌ منتهی‌ می‌شود و حتی‌ اگر آن‌ کلیشه‌ها نشانه‌هایی‌ دینی‌ باشند، هیچ‌ از سطحی‌نگری‌ آن‌چه‌ تولید شده‌ است‌ و از تقلیدگری‌ غیرخلاق‌ آن‌ نمی‌کاهد. کم‌ نیستند آثاری‌ که‌ پرند از نشانه‌های‌ کلیشه‌شده‌ی‌ دینی‌ که‌ صرفاً بیانگر فقدان‌ خلاقیت‌ و غیبت‌ تخیل‌ فعال‌ در پدیدآورندگانش‌ هستند. این‌ آثار در سطح‌ باقی‌ می‌مانند یا اصلاً توجهی‌ را جلب‌ نمی‌کنند و یا زود فراموش‌ می‌شوند.
هنر پیام‌گرا اعم‌ از داستان‌ یا فیلم‌ از این‌ مقوله‌ است‌. هدفش‌ را انتقال‌ آگاهی‌ و آموزش‌ مخاطبان‌ می‌داند و نقش‌ معلم‌ را بازی‌ می‌کند. همه‌ی‌ ترفندهای‌ هنری‌، شگردهای‌ داستان‌نویسی‌ و فنون‌ فیلم‌سازی‌ به‌ زعم‌ اینان‌ ابزارهایی‌اند در خدمت‌ ارائه‌ی‌ تصویری‌ مؤثر و برانگیزنده‌ از واقعیت‌ جهان‌ که‌ یا در خدمت‌ ایجاد تحولات‌ سیاسی‌، رشد آگاهی‌های‌ مذهبی‌ و یا انتقال‌ دانش‌ علمی‌ باشد. استدلال‌ وفاداران‌ به‌ این‌ برداشت‌ از هنر این‌ است‌ که‌ ترفندهای‌ هنر موجب‌ می‌شود پیام‌ به‌گونه‌ای‌ نافذتر در ذهن‌ مخاطب‌ بنشیند. سرانجام‌ هنر مقهورِ پیام‌ و مخاطب‌ تحت‌سلطه‌ی‌ مؤلف‌ است‌. این‌جا هنر ابزار اقتدار است‌، اقتدار علم‌، سیاست‌ و مانند آن‌ و آرایه‌ای‌ برای‌ خبر.
اما این‌ سکه‌ روی‌ دیگری‌ هم‌ دارد که‌ به‌ زعم‌ نگارنده‌ آن‌ را می‌توان‌ هنر متعالی‌ نامید. در هنر متعالی‌، هنرمند آفریده‌ را تقلید نمی‌کند، بلکه‌ بلندپروازانه‌ و جاه‌طلبانه‌ تقلید آفرینش‌ می‌کند. فلک‌ را سقف‌ می‌شکافد و طرحی‌ نو درمی‌اندازد. آیینه‌ نیست‌ که‌ هر چه‌ شفاف‌تر جهان‌ را بنماید؛ خالق‌ است‌ که‌ به‌ خلق‌ دنیای‌ خود می‌پردازد؛ دنیایی‌ که‌ معیار صدق‌ و کذب‌ آن‌ از نوع‌ معیارهای‌ جهان‌ مصداقی‌ و طبیعت‌ پیرامون‌ ما نیست‌. تنها وجه‌ مشترک‌ آن‌ با این‌ هستی‌ آفریده‌ی‌ ازپیش‌موجود در آن‌ است‌ که‌ در هر دو، ما مخاطبان‌، حیرت‌زده‌، درگیر تماشای‌ رمزوراز آفرینش‌ هستیم‌. در هر دو، آن‌چه‌ وجه‌ غالب‌ است‌، نه‌ آفریده‌ که‌ روند پرالهام‌ و رمزواره‌ی‌ آفرینش‌ است‌. هنر متعالی‌ تقلید جهان‌ نیست‌، آفرینش‌ جهان‌ است‌ و بی‌راه‌ نگفته‌ایم‌ اگر مدعی‌ شویم‌ که‌ شناخت‌ آن‌ نیز از معیارهای‌ شناخت‌ جهان‌ پیروی‌ نمی‌کند. با ابزارهای‌ نقد به‌ خیال‌ خود تصویری‌ از این‌ جهان‌ که‌ جهان‌ تغزل‌ می‌خوانیمش‌ به‌ دست‌ می‌آوریم‌، اما غافل‌ از آن‌که‌ چون‌ خودِ جهان‌، جهان‌ آفریده‌ی‌ هنر نیز هزار، که‌ بی‌نهایت‌ رنگ‌ دارد و رنگ‌ می‌بازد و رنگ‌ می‌گیرد و اصل‌ تبیین‌ زیباشناختی‌اش‌، نه‌ اصل‌ شناخت‌ که‌ اصل‌ حیرت‌ است‌. نه‌ که‌ گمان‌ برود قصد دارم‌ ادعا کنم‌ شناخت‌ ممکن‌ نیست‌؛ شناخت‌ ممکن‌ است‌، ولی‌ این‌ شناخت‌ در وادی‌ تغزل‌، محیط‌ به‌ کل‌ جهان‌ نیست‌. پندار شناخت‌ است‌ و حاصل‌ تعیین‌ مختصات‌ و یافتن‌ ثقل‌. تا مختصات‌ تغییر کند، و به‌ چارچوب‌ مرجع‌ تازه‌ای‌ پا بگذاریم‌ و از آن‌ جا به‌ عالم‌ مقال‌ هنر تغزلی‌ بنگریم‌، جلوه‌های‌ تازه‌ای‌ خود را می‌نماید؛ بازی‌ای‌ که‌ پایانی‌ برای‌ آن‌ قائل‌ نمی‌توان‌ شد. و جهان‌ خود نیز چنین‌ است‌. فیزیک‌ نیوتونی‌ تا در چارچوب‌ مختصات‌ تعریف‌شده‌ی‌ آن‌ هستیم‌، صادق‌ است‌ و بیرون‌ از آن‌ قواعدش‌ نتایج‌ درستی‌ به‌بار نمی‌آورد؛ همان‌طور که‌ با ورود به‌ فیزیک‌ انیشتنی‌ صحت‌ این‌ ادعا ثابت‌ شد. هنر متعالی‌ از این‌ جهت‌ تقلید است‌ که‌ به‌ تقلید آفرینش‌، به‌ خلق‌ جهان‌هایی‌ دست‌ می‌زند که‌ شناخت‌ در آن‌ها ابطال‌پذیر است‌ و فرایند شناخت‌ سیال‌ و بی‌پایان‌. بنابراین‌ زیبا است‌، زیرا همیشه‌ رمزهایی‌ برای‌ حیرت‌زدگی‌ ما در گوشه‌ و کنارش‌ پنهان‌ دارد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله هنر متعالی،محاکات،آفرینش

مقاله همزیستی هنر معماری

اختصاصی از رزفایل مقاله همزیستی هنر معماری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله همزیستی هنر معماری


مقاله همزیستی هنر معماری

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات 40

فضا در هنر معماری

بررسی و شناخت پدیده های فیزیکی و روابط بین آنها بدون توجه به مفاهیم و درک شهودی از فضا چندان مأنوس به نظر نمی رسد. مفهوم درک فضا نیز مانند سایر کمیت های فیزیکی روندی پویا دارد و در طول تاریخ دستخوش تغیرات زایدی شده است. بویژه بعد از نسبیت مفاهیم فضا و درک بشر از آن دچار تغیر ، زیادی شده است. البته در اینجا نمی خواهیم مسئلة فضا را مورد بررسی قرار دهیم تنها هدفمان اینست که زمینة آشنائی با نگرش فلسفی و علمی نسبت به فضا فراهم گردد تا بعد از بیان نسبیت فضا معرفی گیرد. همچنین این مطالب قبل از قوانین نیوتن آورده شده است تا زمینه مطرح شدن دیدگاه منطقی نیوتن نسبت به فضا مطلق فراهم گردد.

همسازی فضا و سازه در دوره هخامنشی ، همزیستی معماری

بنای معماری محصول مشارکت عناصر عمدهﺍی چون فضا و سازه است که تحت تأثیر عناصر فرهنگی، اجتماعی، علوم فنی و ایستائی اقلیمی و جغرافیائی و طبیعی و مبانی اقتصادی شکل میگیرند.

ارتباط نزدیک و گریز ناپذیر دو عنصر یاد شده بر آن داشت تا از زاویة ترکیب این دو به معماری بنگریم . در این نوشتار سعی بر این است که روشی برای مطالعه ترکیبی دو مقوله فضا و سازه ارائه شود و سپس این دو روش برای معماری دوره هخامنشی مورد استفاده قرار گیرد.

تعاریف و مبانی نظری موضوع شامل:

تعریف همسازی ، فضای معماری ، سازه


دانلود با لینک مستقیم


مقاله همزیستی هنر معماری

دانلود تحقیق درمورد تجلی وحدت و کثرت در هنر اسلامی

اختصاصی از رزفایل دانلود تحقیق درمورد تجلی وحدت و کثرت در هنر اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 45

 

تجلی وحدت و کثرت در هنر اسلامی

«هنر اسلامی نمودار همان مفهومی است که از نامش برمی آید، بدون هیچ ابهام و تردیدی. هنر اسلامی بیرونی ترین و ملموسترین چهره اسلام است». (بروکهارت، 1365، 16)

اندیشه اسلامی بعد از گذشته دو سده، هنری با خصوصیات ویژه و منحصر به فرد به جهان عرضه کرده که خصوصیات آن برای قرنها پایدار مانده و روز به روز شکوفاتر و درخشانتر شده است. این خصوصیات تا زمانی که وحدت وجود داشت تداوم یافت. این هنر وحدت را در هماهنگی جستجو می کرد و هماهنگی چیزی جز کثرت در وحدت نبود. وحدت زیربنای همه چیز بود و وحدت و هماهنگی به کمک هندسه، وزن و نور جلوه گر می شد. در روند چنین اندیشه ای بود که هنر اسلامی از سده های 13-12 ق در تمامی سرزمینهای اسلامی، از نظر ساختار و تزیین، از الگوی واحدی پیروی کرد و آن را تداوم بخشید. ویلسون، 1377، ص 4

نکته اساسی در هنر اسلامی که باید بدان توجه کرد عبارت است از توحید. هنرمند مسلمان از کثرات می گذرد تا به وحدت نایل آید. انتخاب نقوش هندسی و اسلیمی و خیالی و کمترین استفاده از نقوش انسانی و وحدت این نقوش در یک نقطه، تاکیدی بر این اساس است:

ندیم و مطرب و ساقی همه اوست خیال آب و گل در ره بهانه

(مددپور، 1377، 196)

جهان در تفکر اسلامی جلوه و مشکات انوار الهی است و حاصل فیض مقدس نقاش ازلی، و هر ذره ای و هر موجودی از موجودات جهان و هر نقش و نگاری مظهر اسمی از اسماء الهیه است و در میان موجودات، انسان مظهر جمیع اسماء و صفات و گزیده عالم است. (همو، 1374، 133)

به هر تقدیر جلوه گاه حقیقت در هنر، همچون تفکر اسلامی، عالم غیب و حق است، به عبارت دیگر، حقیقت از عالن غیب برای هنرمند متجلی است، و همین جهت، هنر اسلامی را عاری از خاصیت مادی طبیعت می کند. او در نقش قالی – کاشی و تذهیب و حتی نقاشی که به نحوی مانع حضور و قرب به جهت جاذبه خاص است، نمایش عالم ملکوت و مثال را که عاری از خصوصیات زمان و مکان و فضای طبیعی است می بیند. در این نمایش کوششی برای تجسم بعد سوم و پرسپکتیو دید انسانی نیست. تکرار مضامین و صورتها همان رفتن به اصل است. هنرمند در این مضامین از الگوی ازلی نه از صور محسوس بهره می جوید، به نحوی که گویا صور خیالی او به صور مثالی عالم ملکوت می پیوندد. (همو، 1377، 196)

از دیدگاه یک هنرمند مسلمان یا هنرمندی در جهان اسلام، و یا پیشه وری که بر آن بود تا سطحی را تزیین کند، پیچاپیچی هندسی بی گمان عقلانی ترین راه شمرده می شد. زیرا که این نقش اشاره بسیار آشکاری است بر اندیشة) اینکه یگانگی الاهی یا وحدت الوهیت زمینه و پایة گوناگونیهای بی کران جهان است. در واقع وحدت الوهیت در ورای همة مظاهر است، زیرا که سرشت آن مجموع و کل است چیزی را در بیرون وجود خویش نمی گذارد و همه را فرا می گیرد و «وجود دومی» بر جای نمی گذارد. با این همه، از طریق هماهنگی تابیده بر جهان است که وحدت الوهیت در جهان نمودار می شود و هماهنگی هم چیزی نیست جز «وحدت در کثرت» (الوحده فی الکثره) به همان گونه که «کثرت در وحدت» (الکثره فی الوهده) است. در هم گره خوردگی بیانگر یک جنبه و جنبه های دیگر است. ولی باز هم این مطلب به یاد می رسد که وحدت زیربنای همه چیز است، یعنی آنکه جهان از عامل واحدی پی ریزی شده است مانند یک طناب یا یک خط که در سیری بی کران پیوسته به خویشتن بازمی گردد و دور می شود. (بورکهات، 1365، 75)

خطوط یک سلسله معانی در ذهن ایجاد می کنند، یک خط عمودی در حقیقت سمبلی است از متعالی شدن و بالا رفتن، یک خط افقی سمبلی است از سکون و به اصطلاح بی حرکت بودن. مقدار این خطوط به اضافه خطوط مایل که عبارت از حرکاتی است که به حقیقت به یکی از این سوها باید برود، با هم در هنر اسلامی تبادل دارند.

اگر یک خطی از چهل و پنج درجه، رو با پائین بیاید حرکت افولی است، و اگر از چهل و پنچ درجه بیشتر باشد و رو با بالا برود، حرکتی است که می خواهد به جهت صعود برگردد.مجموعة این‌ها دریک هنراسلامی به‌اضافةخطوط مدور و متحرکت، به صورت بسیار متعالی ترکیب شده است. روزنه ای به باغ بهشت ص

هنرمندان یا پیشه وران اسلامی که به کار تزیینات هندسی می پرداختند – مثلاً شبکه ای از درهم رفتگی غنچه ها در پوشاندن سطحهای مختلف می ساختند – دایره ای را که اساس کار خویش قرار می دادند و بر آن مبنا تزیینات خود را می‌نگاشتند محو می کردند و این دایرة مجازی انگاشته شده و نهانی باعث می‌شد خطوط راست چون اشعة دوایری نامرئی جلوه کنند و از این جهان بلورها و تکه های برف و جهان پر لذت دوردست پر ستاره نمایان گردد.

بورکهایرت، 1365 ص 75

تعالیم و عقاید اسلامی بر کل شئون و صور هنری رایج در تمدن اسلامی تأثیر گذاشته است و صورتی وحدانی به این هنر داده است. مثلاً گرچه مساجد به جهاتی شکل و صورت معماری خاصی پیدا کرده اند ولی بسیاری از اصول معماری و تزئینات آنها درست مطابق قواعد و اصولی بوده که در مورد ابنیه غیردینی هم رعایت شده است. از این رو روحانیت هنر اسلامی نه در تزئین قرآن یا معماری مساجد بلکه در تمام شئون حیات هنری مسلمین تسری پیدا کرده و هر یک بنا بر قرب و بعد به حق صورت روحانی تر یا مادی تری یافته اند. از ممیزات هنر اسلامی کاهش تعینات است. ارنست کونل هنرشناس غربی در بارة این ممیزه چنین می گوید:

«تقوایی هراس آلود» مانع گردید که علاقه به واقعیات و گرایش به سوی کثرات بتواند موانع را از پیش پا بردارد و این موضوع باعث به کار بردن طرحهایی تزئینی گردید که خود ملهم از واقعیت بود. مخالفت با گروندگان به سوی طبیعت آن چنان در طبع فردفرد مسلمانان رسوخ کرده بود که حتی بدون تذکرات مؤکد پیامبر (ص) هم می توانست پابرجا بماند. به این علت فعالیت استادان هنر اسلامی فقط محدود به کارهای معماری و صنایع مستطرفه می شود.»

به هر تقدیر دوری از طبیعت محسوس و رفتن به جهانی ورای آن با صور تمثیلی از اشکالی نباتی و اسلیمی و خطایی و گره ها به وضوح بچشم می آید. وجود مرغان و حیوانات اساطیری بر این حالت ماوراء طبیعی در نقوش افزوده است. وجود چنین تزئیناتی با دیگر عناصر از نور و حجم و صورت فضایی روحانی به هنر اسلامی می بخشد. روح هنر اسلامی سیر از ظاهر به باطن اشیاء و امور است.

هنرمندان اسلامی در نقش و نگاری که در صورتهای خیالی خویش از عالم کثرت می بینند، هرکدام جلوة حسن و جمال و جلال الهی را می نمایند. بدین معنی هنرمند همة موجودات را چون مظهری از اسماءا…… می بیند و بر این اساس اثر هنری او به مثابه محاکات و ابداع اسماءالله است. جهان در تفکر اسلامی جلوه و مشکات انوار الهی است.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق درمورد تجلی وحدت و کثرت در هنر اسلامی

مقاله هنر موسیقی باغ

اختصاصی از رزفایل مقاله هنر موسیقی باغ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله هنر موسیقی باغ


مقاله هنر موسیقی  باغ

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات 504

موضوع پیشنهادی در موقعیت شهر تهران به طول 35 درجه و 45 ثانیه شرقی و عرض 51 درجه و 25 دقیقه شمالی ایران قرار دارد. مرکز سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اداری و همچنین مرکز خطوط راه‌‌آهن، راه‌های هوایی و شاهراه‌های عمده کشور ایران است. شهر تهران در سال‌های اخیر گسترش قابل ملاحظه‌ای یافته و کویهای بزرگی چون تهرانپارس، تهران‌نو، سعادت‌آباد، نیاوران، جهت‌آباد و … در اطراف تهران به وجود آمده است و به تدریج به آن متصل گردیده و تهران بزرگ را تشکیل داده است.

تهران از حیث عنوان و عظمت سیاسی و اقتصادی یکی از شهرهای عمده آسیای غربی است. علاوه بر آن تهران یکی از مراکز مهم صنعتی ایران است. تهران به وسیله راه‌آهن به استان‌های خراسان، مازندران و آذربایجان و استان‌های جنوب غربی و جنوب ایران متصل می‌گردد. سایت پروژه مورد نظر در موقعیت 3 نقشة GIS شهر تهران (منطقه 3) قرار دارد.

به طور دقیق در ضلع جنوبی ابتدای بزرگراه حقانی، بعد از خیابان دیدار جنوبی نرسیده به بزرگراه مدرس قرار گرفته است. در مجاورت شمالی سایت بزرگراه حقانی است که این بزرگراه‌ها یکی از مهم‌ترین بزرگراه‌های شرقی غربی تهران به شمار می‌رود که به موازات بزرگراه همت واقع شده است.

1ـ2) ماهیت و مقیاس موضوع

پرداختن به موضوع موسیقی در کشورهایی که موسیقی جزئی از زندگی روزانه بوده در قالب این طرح می‌تواند به ایجاد پایگاهی بیانجامد که به گسترش و پژوهش موسیقی در این مرز و بوم و احیای آن، در مقیاس شهر، منطقه و کشور بپردازد. پایگاهی که ضمن برخورداری از «گستردگی مفاهیم موسیقی» و برقراری ارتباط محیطی بین موسیقی مدرن و موسیقی سنتی همچنین بین نوازنده مدرن و نوازنده سنتی و گسترش روزافزون آن می‌تواند فعالیت‌های موسیقی مربوط را متمرکز و هدایت کند. این پایگاه می‌تواند کاربری‌های متنوعی از قبیل کانون موسیقی، کارگاه موسیقی و … را داشته باشد.

1ـ3) سوابق انجام موضوع در قالب زمان و مکان

تاکنون مکانی که صرفاً کاربری‌های متنوع طرح را داشته باشد طراحی نشده است. در سال 77 شهرداری تهران ساختمان نیمه مخروبه‌ای در خیابان دربندی منطقه 1 را مناسب فعالیت تشکیلات گوناگون موسیقی دانسته و آن را خریداری کرده است. اما این بنا هنوز به بهره‌برداری نرسیده است.

1ـ4) ضرورت انجام موضوع

باغ موزه موسیقی، مکانی فرهنگی، فراغتی است. در زندگی امروزی که همگان، درگیر فعالیت‌های شغلی در محیطی سخت و شهری می‌باشند، آرامش و استراحت جسم و جان بسیار ضروری است. برای دستیابی به چنین منظوری ایجاد مقر و پایگاه برای ظهور و پیشرفت موسیقی احساس می‌شود تا بتوان محیطی مناسب با آرامش بیشتر و شرایط بهتر و مساعدتر فراهم کرد و همچنین علاقمندان عزیز بتوانند با مراجعه به چنین مکان‌های با موسیقی‌دانان آشنا شده و موجب تشویق هر چه بیشتر آنها گردد. در کل ایجاد چنین مجموعه‌ای موجب فراهم‌آوردن ارتباطی هر چند نزدیکتر بین نوازندگان، مردم و همچنین شکوفای اندیشه‌ها و استعدادها می‌شود.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله هنر موسیقی باغ

تحقیق درباره ی کارآفرینی گالری هنر شرق 43 ص

اختصاصی از رزفایل تحقیق درباره ی کارآفرینی گالری هنر شرق 43 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 40

 

مقدمه :

خلق و ایجاد هر اثر هنری ، بازتاب احساسات و ادراکات انسان هنر مند از محیط پیرامون او و در زمینه های مورد علاقه اوست .در تعریفی ساده نقاشی سطحی ست که

با رنگ پوشانده شده است .رنگدانه ها معمولا در خاک ، سنگ و شن و یا در اجزای موجودات زنده وجود دارند و امروزه انواع مصنوعی آنها ساخته می شود. از نقاشی در طول تاریخ ، برای تزئین محل زندگی ، ابراز طرز تلقی و تفکرات انسان و راهی برای ارتباط و ثبت فرهنگها استفاده شده است. نقاشی همواره با بیان بصری و خلاقیت و زیبایی پیوندی عمیق دارد.

در جهان معاصر ، هنر مند کسی است که همطراز با یک دانشمند از بصیرتی والا برخوردار است و آثارش آینه تمام نمای منش و دنیای اوست. در تعریفی ساده ، نقاشی

وسیله ای برای باز نمایی ، بیان احساس و نشان دادن اشکال مختلف به وسیله طرح و رنگ است .

عنوان :

نام موسسه : گالری هنر شرق

نام موسسان : فرزانه ایروانی - سحر یعقوبی –

لادن نوروزیان - شیرین قائمی – سمانه صمیمی

تاریخ تاسیس : 25/ 5/ 1386

خلاصه طرح :

موضوع پروژه

گالری هنر شرق

سرمایه گذار

اعضای گروه

سرمایه مورد نیاز

ریال

کارآفرینان

فرزانه ایروانی- سحریعقوبی- لادن نوروزیان-شیرین قائمی سمانه صمیمی

در آمد ماهیانه

ریال

سود ما هیانه

ریال

توصیف پروژه :

تعریف کسب و کار: خدمات ارائه شده در گالری و فروشگاه شامل :

تابلوی نگارگری ، گل و مرغ ، نقاشی روی کوزه شیوه نگارگری ،کارت پستال ، قاب قرآن ، تذهیب و غیره .....

نوع کسب و کار ما شراکتی است که سرمایه آن توسط اعضای گروه تامین می شود. واحد کاری ما واقع در بلوار معلم ، جنب املاک امید با مساحت 60 متر مربع در طبقه همکف واحد تجاری می باشد و میزان اجاره پرداختی ما در ماه 1000000 ریال می باشد همچنین مبلغ پیش پرداخت ما برای اجاره 5000000 ریال می باشد.

در آمد ما از فروش اجناس بدست می آید که در ماه حدود سه تابلوی تذهیب ،


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره ی کارآفرینی گالری هنر شرق 43 ص