دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
در این پست می توانید متن کامل پایان نامه کارشناسی ارشد درباره اثر بخشی آموزش بهبود نگرشها و انتظارات جنسی بر صمیمیت و تعهد زوجین شهر اصفهان را با فرمت ورد word دانلود نمائید:
پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد در رشته مشاوره
عنوان
اثربخشی آموزش بهبود نگرشها و انتظارات جنسی بر صمیمیت و تعهد زوجین شهر اصفهان
استاد راهنما
دکتر سهیلا جاهدی
استاد مشاور
دکتر سوسن سهامی
نگارنده
سیمین نصر
چکیده
هدف از پژوهش حاضر عبارت از اثربخشی آموزش گروهی بر بهبود نگرشها و انتظارات جنسی بر تعهد و صمیمیت زوجین شهر اصفهان بود. روش تحقیق نیمهتجربی بود و از طرح پیش و پسآزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل زوجین مراجعهکننده به مراکز مشاوره و فرهنگسرای خانواه اصفهان بودند که تعداد 32 زوج به عنوان نمونه آماری با استفاده از روش در دسترس انتخاب شدند و به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند (16 زوج گروه آزمایش و 16 زوج گروه کنترل). ابزارهای اندازهگیری پرسشنامه صمیمیت اولیا و پرسشنامه تعهد آدامز و جونز بودند. در گروه آزمایش در هشت جلسه 90 دقیقهای به صورت یکبار در هفته مداخله گروه درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری اجرا شد. دادههای حاصل از پژوهش با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد آموزش گروهی بهبود نگرشها و انتظارات جنسی به سبک شناختی- رفتاری بر تعهد و صمیمیت زوجین تأثیر معنادار داشته است (05/0p). بدین ترتیب آموزش بهبود نگرشها و انتظارات جنسی موجب افزایش تعهد و صمیمیت زوجین میشود.
فصل اول
کلیات پژوهش
مقدمه
روابط صمیمانه در بین افراد از اهمیت خاصی برخوردار است. همچنین روابط صمیمانه بر بهزیستی فیزیکی، روانشناختی و بر توانایی افراد در جهت عملکرد مؤثر در زمینههای مختلف فردی، خانوادگی و شغلی مؤثر است. ایجاد و ابقاء روابط صمیمانه به وسیله پیوندهای هیجانی خاصی تقویت میشود. همچنانکه روابط سالم در زندگی منافع و پیامدهای مثبتی را در بر دارد، روابط ناراضیکننده سلامت جسمی و روانشناختی افراد را به خطر میاندازد. داشتن رابطه صمیمانه و دلبستگی عاطفی با افراد نزدیک زندگی چون والدین، همسر و فرزندان یکی از مهمترین نیازهای بشری است. تلاش در جهت جستجو و حفظ رابطه با افراد مهم زندگی یک اصل انگیزشی بوده و در تمام طول زندگی با وی همراه است (بطلانی، 1387).
عواملی که در روانشناسی، روابط نزدیک را تعریف میکند عبارتند از درگیری احساس، تقسیم کردن افکار و احساسات و دلبستگی بین فردی یا تعهد. درگیری احساس مشتمل بر احساسات عاشقانه، گرمی و وفاداری به همسر میباشد. تقسیم کردن احساسات به سهیم شدن زوجین در تجربههای یکدیگر اشاره دارد و وابستگی و ایجاد تعهد میان زوجین خوشبختی آنان را به یکدیگر گره میزند (تبعه امامی، 1382).
تعهد زناشویی به این معنی است که زوجین چقدر برای روابط زناشویی خود ارزش قائل هستند و تا چه اندازه به حفظ و تداوم ازدواج خود میاندیشند (آماتو، 2004). تعهد به این صورت است که فرد همسرش را دوست میدارد، به او وفادار است و از تمایل به درگیری به هر شکل و شمایل که باشد، اجتناب میکند (کلارک، ترجمه قراچهداغی، 1388).
در اواخر قرن بیستم، تعهد زناشویی هم از لحاظ نظری و هم از لحاظ پژوهشی مورد توجه محققان قرار گرفته است. پژوهشگران زیادی برای پاسخگویی به این سوال که چرا بسیاری از زوجین علیرغم فقدان رضایتمندی زناشویی همچنان به همسر و ازدواج خود پایبند و متعهد باقی میمانند، تلاش کردند تا از طریق ارائه مدلهای مختلف به مفهومسازی و تبیین تعهد زناشویی بپردازند. به دنبال این امر، مدلهای نظری مختلف، مقیاسها و روشهای ارزیابی متعدد و تعاریف و مولفههای زیادی پیرامون تعهد زناشویی مطرح شد (هارمون، 2005).
از آن زمان تاکنون، تعهد زناشویی در همه حوزههای مطالعاتی ازدواج و خانواده، وارد شد. بر این اساس، نه تنها تعداد مطالعاتی که مستقیماً در ارتباط با تعهد زناشویی و ابعاد آن است، به صورت قابل ملاحظهای افزایش یافت، بلکه در اغلب مطالعاتی که تأکید اصلی آنها بر تعهد زناشویی نبوده نیز تعهد به عنوان یک متغیر مهم در حفظ و تداوم زندگی زناشویی مورد توجه قرار گرفت (آماتو، 2008).
روابط جنسی تنها هنگامی به معنای واقعی کلمه اغناءکننده خواهد بود که توأم با عشقورزی باشد؛ بدین معنی که قلبها و احساسات خود را با هم سهیم شوند. اغلب مردم به دنبال تجارب جنسی اغناء کننده نیستند، بلکه تنها به دنبال رضایت جنسی هستند. تنها با اصلاح و بهبود روشهای عشقورزی و نفوذ اجرای عمل جنسی، نمیتوان به اغنای جنسی دست یافت. رضایت و احساس اغنای درونی، تنها با بهبود و اصلاح رابطهای احساس و عاطفی میان دو انسان امکانپذیر است (آنجلیس، ترجمه ابراهیمی، 1384).
1-1 شرح و بیان مسئله پژوهش
واژه انگلیسی صمیمیت از واژهای لاتین به معنی درون مشتق میشود. بنابراین صمیمیت یعنی دو نفر درون خود را به روی یکدیگر باز میکنند. صمیمیت یعنی ورود عاطفی، فکری، اجتماعی، فیزیکی و معنوی به زندگی یکدیگر. صمیمیت یعنی ارتباط و اتصال در عمیقترین سطح ممکن به همهی حوزههای زندگی. وقتی با کسی صمیمی هستیم فکر میکنیم او نهایت خیر و صلاح ما را میخواهد، بنابراین بدون ترس از اینکه او از گفتههای ما یا آنچه در ما میبیند سوء استفاده کند وجود خودمان را و مکنونات قلبیمان را به روی او میگشاییم (چاپمن، ترجمه موحد، 1384).
صمیمیت مفهوم وسیعی است که میتواند از بحث دربارهی جزئیات زندگی تا افشای خصوصیترین احساسات جنسی که کسی به راحتی در مورد آن سخن نمیگوید را دربر میگیرد. صمیمیت محصول فرعی توجه کردن، پذیرفتن، حساسیت به خرج دادن و درک کردن است. بنابراین با از دست رفتن صمیمیت یکی از اتصالهای زندگی زناشویی از بین میرود (بک، ترجمه قراچهداغی، 1382).
صمیمیت یک فرایند تعاملی است که شامل تعدادی از ابعاد مرتبط به هم میباشد. محور این فرایند شناخت، درک، پذیرش، همدلی با احساسات فرد دیگر و قدردانی با پذیرش دیدگاه منحصر به فرد دیگری از دنیا است. صمیمیت یک نیاز اساسی در انسان است که در چارچوب نیاز بقا برای دلبستگی رشد میکند (باگاروزی، ترجمه رضازاده و پورنقاش تهرانی، 1386).
صمیمیت که به عنوان یک فرایند مهم در توسعه روابط دوستانه شناخته شده است، در حال حاضر نگرانی عمده متخصصان مشاوره، خانواده و ازدواج است. تغییر تکنولوژی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و نیز تغییرات در حوزه مذهب در تغییر کارکرد اولیه ازدواج که شامل عشق و صمیمیت و محبت بین زن و شوهر است نقش اساسی دارد (هیکمان و همکاران، 1997؛ به نقل از شاهسیاه، 1387).
صمیمیت یک خود- آشکاری متقابل است. به این صورت که دو نفر به طور پیوسته همدیگر را کشف و مجدداً کشف میکنند. این فرایند بیانتهایی است، چون شخصیتهای ما لایهای بیپایان دارند. گفتگو، تجارب مشترک و گذراندن عمر در کنار یکدیگر، این لایهها را پس میزند و جنبهها نو و متفاوتی از شخصیتهای ما را آشکار میسازد. در ضمن، صمیمیت یک کشف مجدد پیوسته است. چون ترجیحات ما تغییر میکنند، امیدها و رویاهای ما تغییر میکنند و به همین علت به روشی که دوست داریم روزها و هفتههای خود را سپری میکنیم. صمیمیت نیاز به زمان دارد (کلی، ترجمه تمدن، 1387).
صمیمیت نزدیکی، تشابه و یک رابطه شخصی عاشقانه یا هیجانی با شخص دیگر است و مستلزم شناخت و درک عمق فرد دیگر به منظور بیان افکار و احساساتی است که به عنوان منشأ تشابه و نزدیکی بکار میرود. صمیمیت یک فرایند تعاملی است و شامل ابعادی مرتبط به هم است. محور این فرایند شناخت، درک، پذیرش، همدلی با احساسات فرد دیگر، قدردانی و پذیرش دیدگاه او است. صمیمیت یک نیاز اساسی و واقعی است و تنها یک تمایل یا آرزو نیست. صمیمیت مفهوم وسیعی دارد و شامل خود افشایی، رابطه جنسی، رابطه هیجانی- بدنی و صمیمیت را شامل نه بعد صمیمیت هیجانی، روانشناختی، عقلانی، جنسی، جسمانی، معنوی، زیباشناختی، اجتماعی- تفریحی و زمانی میداند. شدت صمیمیت و ابعاد نهگانه آن در هر فرد متفاوت از دیگری است (باگاروزی، ترجمه رضازاده، پدر نقاش تهرانی، 1386).
تعهد زناشویی یکی از ویژگیهای مهم ازدواجهای موفق و طولانی مدت است. واژه تعهد به معنای تصمیمی عقلانی است که مستلزم مقید بودن فرد به اعمالی خاص است و یا حالتی دال بر وابستگی عاطفی و عقلانی به ایدهآلی مطلوب است (گود، 1384). در زبان فارسی، تعهد به معنای «به گردن گرفتن شرط و پیمان و خود را ملزم به انجام عملی دانستن» تعریف شده است و تعهد عبارت است از: 1- عمل متعهد شدن به یک مسئولیت یا یک باور، 2- عمل ارجاع یا اشاره به یک موضوع، 3- تقبل یا عهده دار شدن انجام کاری در آینده، 4- حالت یا وضعیت اجبار یا الزام عاطفی به انجام کاری در آینده (سیفاله پور، 1385).
در فرهنگ اسلامی، تعهد به معنای پایبندی به اصول و قراردادهایی است که انسان به آنها پایبند و پایدار است. فرد متعهد کسی است که به عهد و پیمان خود وفادار است و به اهدافی که به خاطر آنها و برای حفظ آنها پیمان بسته است، خیانت نمیکند (مطهری، 1368؛ به نقل از سیف اله پور، 1385).
لیک و لیک (1977) تعهد بین فردی را یک حالت ناخواستهای میدانند که به تبادل احساسات دو شریک منجر میشود. نویسندگان بسیاری تعهد را اعترافی میدانند که در مورد علاقه به نگهداری یک رابطه مطرح میشود (لوینگر، 1980؛ رسبالت، 1983؛ به نقل از تبعه امامی، 1382). تعهد در روابط زناشویی مفهوم ویژهای دارد و به معنای تک همسری است و چنین تعریف میشود: «شرایطی حاکی از داشتن روابط عاشقانه و زناشویی تنها با یک نفر در هر زمان». برای آن که زوجین بتوانند ارتباط عاشقانه، دراز مدت و موفقی داشته باشند، هر دوی آنها باید در زمینه پایبند ماندن به تک همسری توافق نمایند (گود، 1384).
تعاریف متعددی برای تعهد زناشویی ارائه شده است. قدیمیترین تعریف متعلق به دین و اسپانیر (1974) است. به نظر آنان تعهد زناشویی عبارت است از: «تمایل زوجین به حفظ و تداوم رابطه مشترک». در مدل سه وجهی عشق استرنبرگ، سومین رأس مثلث، تعهد است و به تصمیمگیری زوجین در مورد اقامت کردن و در کنار همدیگر بودن اشاره دارد که تعهد در شکل کوتاه مدت، رابطه با یک شریک معین و در شکل بلند مدت، عاملی برای حفظ تداوم و بقای روابط عاشقانه است (استرنبرگ، 1984، 1986، 1988، 1997؛ به نقل از قمرانی و عباسی مولید، 1387). استنلی و مارکمن (1992) تعهد زناشویی را شامل دومولفه: از خود گذشتگی نسبت به همسر و ناتوانی در ترک رابطه زناشویی دانستهاند.
آدامز و جونز (1995، 1996، 1997، 1999؛ به نقل از جونز، 2004) تعهد زناشویی را به عنوان «تمایل زوجین برای تداوم رابطه زناشویی بدون توجه به نوسان میزان رضایتمندی» تعریف کردند که شامل سه بعد، 1- تعهد نسبت به همسر (جاذبه زناشویی)، 2- تعهد نسبت به ازدواج (التزام اخلاقی) و 3- محدودیت اجتماعی (احساس به دام افتادگی) است. تعهد نسبت به همسر شامل عشق، رضایت، فداکاری و سرسپردگی است. تعهد نسبت به ازدواج به مسئولیتپذیری زوجین برای حفظ ازدواج و احترام به آن گفته میشود. محدودیت اجتماعی نیز به پیامدهای عاطفی، مالی و اجتماعی اطلاق اشاره دارد که مانع از فسخ پیمان ازدواج میشود.
جانسون (1973، 1982، 1991، 1999؛ به نقل ازهارمون، 2005) مدلی را ارائه نمود که در آن تعهد زناشویی به صورت سه نوع، 1- تعهد شخصی، 2- تعهد اخلاقی و 3- تعهد ساختاری مطرح شده است. تعهد شخصی به معنی علاقه و تمایل فرد برای تداوم رابطه زناشویی است. تعهد اخلاقی بیانگر وفاداری اخلاقی فرد به ازدواج است و تعهد ساختاری نیز به موانع و محدودیتهای موجود در ترک رابطه زناشویی و احساس اجبار به تداوم آن رابطه اشاره دارد. در رابطه با ویژگیهای تعهد زناشویی نیز اظهار نظرهای متعددی مطرح شده، به گونهای که در منابع مختلف لیستهای متعددی از ویژگیهای تعهد به چشم میخورد که برخی از آنها دارای وجوه تشابه و همپوشی زیاد و برخی دارای شباهت کمتری هستند.
تبعه امامی (1382) در پژوهش خود مفاهیمی همچون: مسئولیت، وفاداری، ایمان داشتن، اعتماد و در زمان خوبی و بدی در کنار هم بودن را به عنوان مفاهیم مرکزی تعهد و مفاهیمی همچون: در دام احساس گرفتار آمدن، تفکر درباره طرف مقابل در هر زمان و توجه را متمرکز طرف مقابل کردن را به عنوان مفاهیم پیرامونی تعهد مطرح کرده است. در این رابطه، آنجلیس (1382) نیز تعهد زناشویی را مشتمل بر ویژگیهای زیر میداند:
1- مسئولیت: درجه تعهدی که یک فرد در مقابل پیمان بسته شده یا جهت انجام یک کار، نشان میدهد. مسئولیتپذیری به عنوان یکی از ویژگیهای اصلی تعهد، معیاری فراهم میآورد تا زن و شوهر خود را با آن بسنجند.
2- گذشت و فداکاری: گذشت یعنی گذشتن از حق خود و امتیاز را به شخص مقابل واگذاشتن.
3- وفاداری به قول و عهد: یکی از بارزترین ویژگیهای تعهد، وفاداری و وفای به عهد بسته شده است. ازدواج یکی از محکمترین عهدهایی است که در طول زندگی بسته میشود.
4- اعتماد: یعنی درجه ایمان و قابلیت اتکا در یک فعالیت یا موقعیت و یا نسبت به رفتار افراد حاضر در آن موقعیت، بطوری که اعتماد و اطمینان به محکم شدن پایههای ازدواج کمک میکند و هر چه ریشههای یک زندگی زناشویی مستحکمتر باشد، تعهد و پایبندی به حفظ آن زندگی بیشتر خواهد بود.
5- عشق و دوست داشتن: یک رابطه عاشقانه بالغانه در افزایش میزان تعهد و پایبندی به زندگی زناشویی بطور قطع مؤثر است. واقعیت آن است که بعد از شیدایی اوایل ازدواج و پس از آنکه شور روزهای نخست ازدواج فروکش میکند، توجه به رفاه و خوشبختی همسر، مهمترین نیروی است که میتواند روابط زناشویی را حفظ نماید و زوجین در هر شرایطی در قبال آسایش، ناراحتی، ثروت و فقر یکدیگر مسئولاند (تبعه امامی، 1382).
اگرچه بعضی از زوجین در آغاز زندگی مشترک، خود را نسبت به رابطه زناشویی متعهد میدانند، اما ممکن است میزان تعهد آنها، آنقدر نباشد که در برابر طوفانهای ناگزیر و ناشی از ناملایمات زندگی زناشویی مقاومت کنند (گود، 1384).
بسیاری از مردم تعهد زناشویی را در حضور فیزیکی زوجین کنار یکدیگر جستجو میکنند. در نظر آنها تعهد یعنی آنکه همسرشان را ترک نکنند. اما این مفهوم، جزء کوچکی از تعهد به ازدواج است. تعهد زناشویی معنایی بسیار وسیعتر دارد. معنای آن این است که همسرتان را دوست بدارید، به او وفادار باشید و از همسر دیگری به هر شکل و شمایل که باشد اجتناب کنید. متأسفانه در جامعه امروز، بسیاری از افراد برای حفظ آزادیهای فردی خودشان معتقدند که تعهد به ازدواج مربوط به گذشتهها و منسوخ است. آنها به افراد جامعه القا میکنند که پایبندی و وفاداری به ازدواج، برخوردی به شدت ایده آلیستی و آرمان گرایانه در ازدواج است، هروقت به سودشان باشد به آن استناد میکنند و به آن پایبند میمانند و هر وقت که ازدواج مطابق میل شان نیست، به راحتی به آن خاتمه میدهند (کلارک، ترجمه قراچهداغی، 1388).
واقعیت آن است که تعهد به همسر و ازدواج، اعتماد و صمیمیت زناشویی را امکان پذیر میسازد. چگونه میتوان به کسی اعتماد داشت اگر افراد بدانند که طرف مقابل، متعهد نیست تا عمری را با آنها زندگی کند؟ بدون اعتماد چگونه میتوان افکار و احساسات عمیق خود را با شریک ازدواج درمیان گذاشت؟ اما اگر افراد بدانند و عمیقاً اعتقاد داشته باشندکه همسرشان هرگز آنها را ترک نخواهد کرد و نسبت به آنان وفادار خواهد ماند، تفاوت بزرگی ایجاد میشود. کاملاً روشن است وقتی زن و شوهر بدانند که ازدواجشان باید تا پایان عمر آنها ادامه داشته باشد و با این نیت زندگی مشترک را آغاز کنند، با یکدیگر برخورد مناسبتری میکنند و مسلماً این برخورد در مقایسه با زمانی که زوجین بر این عقیده باشند که اگر با هم بعد از ازدواج به نتایج مطلوب نرسیدند میتوانند از یکدیگر جدا شوند، شکل متفاوتی پیدا میکند. پر واضح است که یک زندگی بدون تعهد و وفاداری، چه ساده میتواند به شکست بینجامد. با این توصیف، در جامعه امروز تا زمانی که تعهد به همسر و ازدواج جدی گرفته نشود، نمیتوان به ساختار زندگی زناشویی سالمی رسید (همان منبع).
به طور کلی، یک ازدواج موفق حاوی سه رکن اساسی جاذبه، تفاهم و تعهد است. بدون تعهد، رابطه زناشویی، سطحی، ظاهری و بدون سمت و سو خواهد بود و در این صورت، زوجین نخواهند توانست عمق عشق و صمیمیتی را که درسایه وفاداری وتعهد به همسر و ازدواج بوجود خواهد آمد، تجربه کنند (تبعه امامی، 1382).
ما به گونهای به عشقورزی نگاه میکنیم، گویی انتظار داریم درمان همه دردها و بدبختیهایی مانند تنهایی، ستیزهجویی با همسرمان، اعتماد به نفس، خودباروی پایین، کسالت، بیحوصلگی، حسادت و غیره باشد، اما در واقع این طور نیست. هنگامی که کولهبار احساسات حل و فصل نشده را با خود به رختخواب میبریم، در واقع با این کار خود را بیشتر سردرگم کرده، عشقورزی و رابطهی جنسی که میتواند رابطهی صمیمی و التیامبخش باشد را آلوده میکنیم. در اینگونه مواقع انتظار داریم با عشقورزی تمام احساسات ناخوشایند ما به طرزی معجزهآسا ناپدید شده و حالمان خوش شود؛ البته دلیل دیگر اینکه چرا در اینگونه مواقع به جای حرف زدن و حل و فصل مشکلات به عشقورزی پناه میآوریم این است که عشقورزی و روابط جنسی به مراتب سادهتر از حرف زدن میباشد؛ چرا که در آن موقع مجبور نیستیم دنبال کلمات صحیح برای ابراز احساسات و افکار بگردیم و این ریسک را هم به جان نخریدهایم که همه چیز را رها کنیم، دیدارها و موانع روحی را فرو بریزیم و احساسات آسیبپذیری خود را به یکدیگر نشان بدهیم (آنجلیس، ابراهیمی، 1384).
یکی از مؤلفههای مهم در یک ارتباط جنسی موفق، دانش و آگاهی جنسی است. حیطههای مهم دانش جنسی که باید مورد توجه قرار گیرند عبارتند از: آناتومی جنسی، چرخه پاسخ جنسی و روشهای مربوط به تحریک جنسی همسر که در جلسات مشاوره و درمان جنسی از طریق مختلف در اختیار زوجین قرار میگیرند (همین و همکاران، 1976؛ به نقل از عشقی، 1385).
روابط جنسی تنها هنگامی به معنای واقعی کلمه اغناءکننده خواهد بود که توأم با عشقورزی باشد؛ بدین معنی که قلبها و احساسات خود را با هم سهیم شوند. اغلب مردم به دنبال تجارب جنسی اغناء کننده نیستند، بلکه تنها به دنبال رضایت جنسی هستند. تنها با اصلاح و بهبود روشهای عشقورزی و نفوذ اجرای عمل جنسی، نمیتوان به اغنای جنسی دست یافت. رضایت و احساس اغنای درونی، تنها با بهبود و اصلاح رابطهای احساس و عاطفی میان دو انسان امکانپذیر است (آنجلیس، ترجمه ابراهیمی، 1384).
تجربهی جنسی چنان نیرومند و قوی است که نزدیکترین و صمیمیترین تجربهی انسان بوده و در هیچ زمان دیگری به هیچ کس نمیتوان تا به این حد نزدیک شد. چنانچه این اتحاد و درهم آمیختن جنسی متناسب با نزدیکی (روحی- احساسی) دو نفر نباشند، عمل جنسی که میتواند تا به این حد مسرتبخش باشد، باعث جدایی و انزوای هرچه بیشتر زوجین شود (همان منبع).
عامل اصلی مشکلات میان زوجها، انتظارات آنان از یکدیگر در مورد مسائل مختلف زندگی مانند پول، مسئولیتهای زندگی، ارتباط جنسی، پرورش فرزندان و چگونگی برآورده ساختن این انتظارات است. اغلب افراد میپندارند همسرشان باید به طور خودکار از انتظارات آنان آگاه باشد و آنها را برآورده کند، در حالی که چنین چیزی امکانپذیر نیست.
باورها، هستهی نگرش ما به عشق و ارتباط مشترکاند. انسانها، باورهایشان را از والدین، معلمان و الگوهای مطرح در اطرافشان به دست میآورند. باورهایی مانند «ارتباط جنسی عملی کثیف است» یا «عشق واقعی و ابدی هرگز وجود ندارد»، موجب تخریب ارتباط مشترک میشود. تشخیص باورهای منفی و عدم پذیرش آنها اولین قدم در تغییر آنهاست (حسینی، آرامنیا، 1387).
پتون و ویرینگ (1985) دریافتند که صمیمیت جنسی در ازدواج با صمیمیت عاطفی رابطه دارد (ساپینگون، 1384؛ به نقل ازا ولیا، 1385).
مطالعات انجام شده توسط کریستفر و اسپرچر (2000) نیز در زمینهی رابطهی جنسی نشان میدهند که رضایت جنسی با میزان بالایی از رضایتمندی زناشویی مرتبط است (اولیا، 1385).
مطابق آماری که در کشورهای مختلف جهان تهیه نمودهاند جدایی و طلاق زوجین به علت سردمزاجی زنان و عدم توافق بر سر مسائل جنسی میباشد (نوید، 1382؛ به نقل از عشقی، 1385).
به طور کلی اکثر زوجینی که برای اختلال جنسی به درمان روی میآورند، نارضایتی زناشویی را عنوان میکنند و به طور مشابه، اغلب افرادی که برای درمان زناشویی مراجعه میکنند از مشکلات در رابطه جنسیشان رنج میبرند (اسپنس، 1991؛ به نقل از عشقی، 1385).
بنابراین، درمان و مشاورهی جنسی به عنوان عاملی درمانی و پیشگیرانه در راستای تحکیم و حفظ بنیانهای خانواده امری ضروری به نظر میرسد.
نگرشها و انتظارات زوجین در رابطه با مسائل و ارتباطات جنسی بر روی میزان صمیمیت و تعهد زوجین که از مؤلفههای اصلی عشقورزی است تأثیر میگذارد و آموزش در این زمینه میتواند باعث کاهش مشکلات رفتاری و عاطفی در بین زوجین و در نهایت خانواده گردد. بنابراین با توجه به مشکلات خانوادگی شدید در جامعه و بالا رفتن میزان طلاق، جهت حفظ سلامت و بهداشت روانی زوجین و در نتیجه جامعه، وجود اقداماتی برای بهبود روابط خانوادگی و بخصوص بر بازسازی ارتباطات و صمیمیت و تعهد میان زن و شوهر مطرح گردد. به همین منظور مطالعه و تحقیق در راستای پیشگیری از اختلافات زناشویی و پربار کردن ارتباطات میان آنها به ویژه افزایش صمیمیت و تعهد زناشویی لازم به نظر میرسد.
به نظر میرسد و با توجه به اینکه تحقیقی در این زمینه در کشور صورت نگرفته است ضرورت انجام آن بیشتر میباشد. به همین منظور پژوهش حاضر به دنبال بررسی اثربخشی آموزش بهبود نگرشها و انتظارات جنسی زوجین بر میزان افزایش صمیمیت و تعهد زوجین است. به عبارت دیگر هدف این پژوهش بررسی این موضوع است که آیا آموزش زوجین میتواند منجر به افزایش سطح تعهد و صمیمیت آنان گردد.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است