دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
مقاله و تجربه ارتقا شغلی خبره و عالی
موضوع:نشان دادن ارزش و اهمیت روابط انسانی مدیران با دبیران در محیطهای آموزشی و تاثیر آن بر کارکرد دبیران
فرمت فایل word وقابل ویرایش
تعداد صفحات 166
بیان مسئله (توصیف وضع موجود)
پیشگفتار:
مدیریت از ارکان هر سازمان و جامعه است. مدیریت آموزشی و به تبع آن مدیریت مدرسه در بین سایر مدیریت ها از جایگاه ویژه ای برخوردار است. اگر معتقد باشیم تمام سازمان ها و موسسه های دولتی و غیر دولتی از بروندادهای آموزش و پرورش بهره می گیرند و آموزش و پرورش تأمین کننده نیروهای انسانی آنها است و اگر بپذیریم که آموزش و پرورش یکی از عوامل اصلی در پرورش ابعاد مختلف وجودی انسان است و اگر ایمان داشته باشیم که آموزش و پرورش هر جامعه در رأس همه مسائل آن است مدیریت آموزشی نیز با همان منطق جایگاه مهمی در توسعه و بهسازی جامعه دارد. اگر مدیران آموزشی یک جامعه دارای دانش و مهارت های کافی باشند بدون تردید نظام آموزش و پرورش نیز از اثر بخشی و اعتبار والایی برخوردار خواهد بود.
امروز آموزش و پرورش به مدیرانی که تنها وظیفه آنها ثبت نام، محول کردن کلاس های درس به معلمان، حفظ پرونده های تحصیلی، فراهم کردن لوازم و وسایل محیط آموزشی و یا توسعه و نگهداری ساختمان مدرسه باشد احتیاج ندارد،- گر چه انجام این امور در محدوده مدیریت مدرسه لازم است ولی از دیدگاه مدیریت آموزشی صد در صد واجب نیست. – بلکه به مدیران اثر بخش نیاز دارد. مدیرانی که در همه جا حضور فعال داشته باشند، حلال مشکلات باشند و به زیر دستان خود مشکل گشایی را یاد دهند، بطور دقیق بدانند هر یک از کارمندانشان چه توانایی ها، استعداد ها و تا چه اندازه به کار علاقه دارند. مدیرانی که بتوانند روابط خود را با زیر دستان تنظیم نمایند و از مهارت های انسانی بهره کافی ببرند.
آشنایی مدیران با دانش روابط انسانی و کاربرد آن در موقعیت های آموزشی که مهارت انسانی نامیده می شود، برای مدیران اثر بخش امری لازم و ضروری است. «گریفیت» در این باره می گوید: « بیشترین ارزش مهارت انسانی به مدیران مدارس تعلق دارد زیرا شغل شان ایجاب می کند که با افراد، ارتباط های رودررو داشته باشند.» (بخشی، خداداد، مترجم، 1374، ص 20). متاسفانه علی رغم اهمیت مهارت های انسانی در مدیریت مدارس، تحقیقات زیادی نشان داده است که مدیران مدارس توانایی برقراری ارتباط انسانی با دانش آموزان و معلمان ندارند.
علاقه بند (1364) در تحقیقات خود درباره مسائل و مشکلات مدیران مدارس نشان داد مدیران نسبت به وظایف حیطه نظارت خود شناخت کافی ندارند و از برقراری ارتباطات انسانی با دانش آموزان و معلمان و اولیا ناتوان هستند. (علاقه بند، علی، 1364، ص 355).
با توجه به مطالعات انجام شده چنین برمی آید که متاسفانه غالباً به مهارتهای انسانی اهمیت چندانی داده نمی شود .بنابراین شایسته است که مدیران مدارس بیش از پیش با این مهارتها آشنایی پیداکنند تا بتواند به وسیله آنها برمسائل ومشکلات انسانی غلبه یابند نه اینکه بازهم از همان شیوه های سنتی گذشته پیروی نمایند .
مقدمه:
مهمترین استراتژی هر سازمان و یا هر جامعه منابع انسانی است. جوامعی در بلند مدت قرین موفقیت خواهند شد که بتوانند منابع انسانی خود را بطور صحیح پرورش دهند. نیروی انسانی در سازمانهای اجتماعی مهمترین منبع سازمانی به شمار میرود. مدیریت و رهبری از ارکان سازمان و جامعه است. مدیریت آموزشی در بین سایر انواع مدیریتها از جایگاه ویژهای برخوردار است. اگر آموزش و پرورش هر جامعه در راس همه مسائل جامعه باشد مدیریت آموزشی نیز با همان منطق جایگاه مهمی در بهسازی و توسعه جامعه دارد. (کیمبل وایلز.طوسی مترجم، 1370)
ارتباطات میان فردی، همچون اشکال دیگر رفتار انسانها، میتواند در دو حد غایی بسیار اثربخش و بسیار غیراثر بخش مطرح شود. به احتمال بسیار فراوان، هیچ رفتار متقابل انسانی نمیتواند کاملاً موفقیتآمیز یا کاملاً شکست خورده و ناکام باشد. میتواند بهتر شود و در مقابل،احتمال بدتر شدن آن نیز میرود. به عبارت دیگر مفهوم نسبیت در رفتارهای انسانی و بالمآل در ارتباطات میان اشخاص کاملاً حکم فرماست.در کل میتوان گفت، اثر بخشی ارتباطات میان فردی شامل دو بُعد است اول بعد عمل[1] گرایانه که در اینجا اثربخشی ارتباطات متوجه دستاورد و موفقیت رسیدن به اهداف و خواستههای ارتباط گیرنده یا فرستنده پیام است.بُعد دوم خشنودی شخص[2] است که در این مورد اثربخشی کنش ارتباطی به لذت و شخصی که از آن برای دست اندرکاران ارتباط حاصل میشود مرتبط میشود. باید در نظر داشت با توجه به این تقسیمبندی نباید تصور شود که این ابعاد همواره از یکدیگر منفک بوده و هر کدام جداگانه عمل میکنند. اغلب خشنودی یک نفر از کنش ارتباطی موکول به این است که چقدر به اهداف خود رسیده و به چه میزان از آن فاصله دارد. از سوی دیگر میتوان گفت بسیاری از مواقع رسیدن به اهداف و احساس موفقیت، مبتنی بر سطحی از رضایت است که کنش متقابل[3] حاصل شده است. شاید یکی از دشوارترین جنبههای کیفی ارتباطات توانایی به کارگیری همدلی در یک رابطه متقابل است به این معنی که آغازگر فراگرد ارتباطی توانایی درست ارائه همدلی به دیگری را داشته باشد.
همدلی یعنی احساس کسی را درک کردن به گفته بک رچ([4]Balk rach) همدلی یعنی: توانایی یک فرد است که به گونهای تجربی دریابد که فرد دیگری چه تجربهای در یک لحظه موعود و در یک چارچوب مشخص و با توجه به نظر خویشتن دارد.
اگر ما توانایی همدلی با دیگران را بیابیم بیشک در وضعیتی خواهیم بود که آنان را درک کنیم. درک توام با همدلی انسان را قادر میسازد که خود را با شرایط ارتباطی کاملاً وفق دهد و بداند که چه باید بگوید، چگونه باید بگوید و چه زمانی بگوید، چه زمانی ساکت باشد. به هنگام همدلی نیازی به عرضة و ارائه احساس بیگانه نیست مثلاً لزومی ندارد که شادمانی فرد مقابل را عیناً از خود بروز دهیم و یا غم او را آن گونه که هست از خویشتن نشان دهیم آنچه باید به فرد مقابل انتقال دهیم و در فراگرد ارتباطی ما تاثیر فراوان دارد این است که به او بفهمانیم احساس او را درک میکنیم و برای آن ارزش و احترام قائلیم. یک رابطه میان فردی و قابل اتکاء باید در یک فضای حمایتگرانه شکل بگیرد زیرا یک ارتباط میان فردی باز و همدلانه نمیتواند در یک فضای توام با هراس و تهدید دوام یابد و به زودی به دشواری و گستگی کشیده میشود. یک ارتباط میان فردی موثر زمانی رخ میدهد که از مثبتگرایی نسبی بهرهمند باشد که این مثبت گرایی در یک ارتباط میان فردی به سه جنبه تکیه دارد. اول، ارتباط میان فردی زمانی به درستی شکل میگیرد و پرورش مییابد که احترام مثبت و معینی برای خویشتن در نظر داشته باشیم دوم اینکه ارتباطات میان فردی زمانی شکل میگیرد و به بالندگی نزدیک میشود که احساس خوشایند خود را نسبت به فرد مقابل منتقل کنیم به عبارت دیگر فقط کافی نیست که ما نسبت به کسی احساس خوشایندی داشته باشیم بلکه باید این احساس را به دیگران منتقل کنیم. سوم اینکه یک احساس مثبت و خوشایند در مورد وضعیت عمومی حاکم بر ارتباطات، برای تعامل،یا میان کنش اثربخش بین دو یا چند نفر مهم و حیاتی است. باید در ارتباطات میان فردی ریاست یا خط مشی خاصی وجود داشته باشد که از طریق آن به شناسایی ویژگیهای فردی طرفین ارتباط دست یافت نکتهای که حائز اهمیت است این است که طرفین ارتباط در نظر داشته باشند که هر دو انسان هستند و موجوداتی گرانبها و هر یک دارای خصیصهای هستند که به نوبة خود میتواند برای دیگران بسیار ارزشمند باشد.( فرهنگی ، 1382، ص 120-117)
بیان مسئله
در آموزش و پرورش نقش مدیر بسیار حساس، مهم و چشمگیر است و سنگینی کلیه مسئولیتها و به حرکت درآوردن چرخش مدرسه را به نحو احسن بر عهده دارد. یکی از وظایف مهم مدیریت توسعه و گسترش روابط حسنه بین خود و کارکنان میباشد که منجر به کارآیی و پویایی سازمان و رضامندی اعضا میشود. نقش اساسی یک مدیر تقویت و تحکیم شخصیت انسانها و حمایت و همکاری و ایجاد انگیزش در افراد است. مدیر باید به طریقی منطقی به برقراری روابطی صحیح با توجه به شخصیت و نقش هر فرد اقدام کند و با کوشش در از بین بردن موانع احترام و توجه به معلمان و تشریک مساعی با آنان سبب آرامش خاطر معلمان گردد. حرمت و شان انسان باید در محیط کار احیاء و حفظ شود نه این که انسانها به مثابه ابزاری در خدمت تولید و بهرهوری بیشتر قرار گیرند.
امروزه بهبود کیفیت در زمینه هایی مثل صنعت وتولید ، بهداشت و آموزش وپرورش یک ضرورت محسوب می شود .درقلمرو آموزش وپرورش به دلایلی نظیر کاهش روز افزون بودجه ها ، پائین بودن سطح دانش ومهارت دانش آموختگان وپافشاری مردم ودولتها برای بازسازی یا بهسازی نظام های آموزشی توجه به کیفیت اهمیت پیداکرده است .
کیفیت در آموزش بهره وری از قابلیت ها واستعدادهای دانش آموختگان وبالابردن سطح دانش وآگاهی آنها باتوجه به استاندارهای جهانی .
مدیریت منابع انسانی ایجاد پرورش وحفظ سرمایه های انسانی برای دستیابی به اهداف است وچون مدیران یک سازمان با تلاشهای سایر افراد به هدف خویش می رسند باید از دانش مدیریت منابع انسانی شناخت کافی داشته باشند .
به طورکلی مدیران باید به ارزش شخصیت هر فرد در مدرسه احترام گذاشته و ضمن رعایت قوانین و مقررات و امور رسمی مدارس ،زمینههای رشد و شکوفایی و رضایتمندی معلمان و دانشآموزان را فراهم کند. این تحقیق به دنبال این است که بداند شاخصهای مدیریتی در منابع انسانی در محیط آموزشی بر کیفیت کار دبیران تاثیرگذار است و همچنین بداند آیا رفتار مدیران در برخورد با دبیران در آموزش و پیشرفت دانشآموزان تاثیرگذار میباشد.
یافتههای این پژوهش میتواند در کار آموزشی و بالا بردن کیفیت آن موثر باشد.