رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رزفایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره اخلاقی بودن

اختصاصی از رزفایل تحقیق درباره اخلاقی بودن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 43

 

معنای « اخلاقی بودن » یک فعل چیست و چگونه است که یک کار انسان « اخلاقی » می شود ؟

مابجای آنکه اول ملاک های « اخلاقی بودن » را در « مکتبهای اخبلاقی » بیان کنیم . مواد بسیار ساده و روشنی را ذکر می کنیم و سپس به تفسیر می پردازیم چون قبل از آنکه موارد « فعل اخلاقی » روشن بشود ، تفسیر کردن آن صواب نیست .

فرق فعل اخلاقی با دیگر کارها این است که کارهای اخلاقی قابل ستایش و تحسین است و بشر یرای آن کارهال ارزش قائل است . کارهای اخلاقی دارای ارزش و قیمت گرانبهائی است ، ارزشی که در ذهن بشر نمی گنجد و چون نوع ارزش متفاوت است ما هرچه مقیاس بالا هم بگیریم نمی توانیم ارزش های اخلاقی را با مقیاس های مادی سنجش کنیم .

عفو و گذشت

خطاء و جنحه ای که یک شخص مرتکب می شود دو نوع است :

الف – آنکه به شخص مربوط می شود .

ب – خطایی که قسمتی از آن مربوط به شخص می شود و قمسمتی از آن مربوط به جامعه که هم جنبه حیاتی دارد و هم جنبه‌اجتماعی

متل قاتای که انسانی را می کشد و این دو جمله را دارد :

قسمتی از آن مربوط به اجتماع است و قسمتی از آن مربوط به شخص . در این صورت نسبت به حق شخصی آن شخصی که دربارة او جنایت شده است می تواند اغماز و گذشت کرد یعنی اگر قاتل تقاضای عفو کردو صاحب حق ( پدر و مادر یا فرزند مقتول ) هم او را بخشید این یک عمل اخلاقی و یک نوع عمل قهرمانانه تلقی می شود که مافوق عمل عادی است .

حق شناسی و وفا

عکس العمل انسان در برابر شخصی که به او احساس و نیکی کرده است دو گونه می تواند باشد ، بعضی اشخاص اینطورند که پس از آن که فهمیدند کارشان انجام شده و دیگر احتیاجی به لآن شخص احسان کننده ندارد اصلا اعتناء نمی کند و فراموش می کند ، بعضی دیگر در مقابل احسان ها و نیکی هاءی که به آنها شده است تا آخر عمر حق شناسی می کنند و هرگز آن نیکی ها را فراموش نمی کنند و پس از گذشت سالها هم اگر یک وقتی پیش بیاید که آن انسان احسان کننده احتیاجی داشته باشد فورادر مقام پاداش او بر می آیند که این یک اصل اخلاقی فکری است .

ترحم بر حیوانات

ترحم به حیوانات حتی حیواناتی که از یک نظر پلیدند یک کار اخلاقی است زیرا پلید بودن آن حیوان از یک جهت منافت با ترحم کردن به او ندارد .

در میان مردم ، اصلاح برقرار کردن و خوبی ها را افشاء کردنو بدی ها و عیب های مردم را پوشاندن همة اینها در مسائل اخلاقی است ، شامل مسائل اجتماعی که حق عموم در آنجا پیدا می شود نیست زیرا در آنجا دستورهای دیگری است .

کسانی که دوست دارند زشتی ها دربارة مؤمنین اشاعه پیدا کند برای آنها عذابی دردناک ایت این برای ان زشتی ها و گناهانی است که از انسان های مؤمن صادر شده است .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره اخلاقی بودن

تحقیق درباره فضائل اخلاقی و ارزشها در قرآن

اختصاصی از رزفایل تحقیق درباره فضائل اخلاقی و ارزشها در قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

فضایل اخلاقى و ارزش‏ها در قرآن

1- تسلیم محض خداوَ قُومُوا لِلَّهِ قَانِتِینَ‏(1).و مطیعانه براى خدا قیام کنید.إِنَّ إِبْرَاهِیمَ کَانَ أُمَّةً قَانِتاً لِلَّهِ حَنِیفاً وَ لَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکِینَ‏(2).ابراهیم، بزرگوار مردى که [به تنهایى‏] یک امت بود، مطیع فرمان خدا و صاحب دین حنیف و از مشرکان نبود.فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَیْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ‏(3).پس زنان شایسته، فرمانبردارند و در غیبت شوهر، عفیفند و فرمان خدا را نگاه مى‏دارند.وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْقَانِتِینَ وَ الْقَانِتَاتِ ... لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِیماً(4).مردان مؤمن و زنان مؤمن، مردان اهل طاعت و زنان اهل طاعت،... (خداوند) براى آنان آمرزش ومزدى بزرگ آماده کرده است.أَلصَّابِرِینَ وَ الصَّادِقِینَ وَالْقَانِتِینَ وَ الْمُنْفِقِینَ و الْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسْحَارِ(5).شکیبایان و راستگویان و فرمانبرداران و انفاق کنندگان وآنان که در سحرگاهان آمرزش مى‏طلبند.وَ مَنْ یَقْنُتْ مِنْکُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صَالِحاً نُؤْتِهَآ أَجْرَهَا مَرَّتَیْنِ‏(6).هر کس از شما که مطیع خدا و پیامبرش شود و کار شایسته کند، دوبار به او پاداش دهیم.یَآ أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِى اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرینَ‏(7).اى کسانى که ایمان آورده‏اید، هر که از شما از دینش باز گردد، چه باک، زود باشد که خدا مردمى را بیاورد که دوستشان بدارد و آنان نیز خدا را دوست بدارند. آنان در برابر مؤمنان فروتنند و در برابر کافران سرکش.قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ هُمْ فِى صَلاَتِهِمْ خَاشِعُونَ‏(8).به تحقیق مؤمنان رستگار شدند، آنان که در نمازشان خشوع مى‏ورزند.وَ الْخَاشِعِینَ وَ الْخَاشِعَاتِ وَ الْمُتَصَّدِّقِینَ وَ الْمُتَصَدِّقَاتِ... لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِیماً(9).مردان شکیبا و زنان شکیبا و مردان خدا ترس و زنان خدا ترس...، براى آنان آمرزش و پاداشى‏بزرگ (از سوى خدا) در نظر گرفته شده است.إِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ وَ خَشِىَ الرَّحْمَنَ بِالْغَیْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَ أَجْرٍ کَرِیمٍ‏(10).تنها، تو کسى را بیم مى‏دهى که از قرآن پیروى کند و از خداى رحمان در پنهانى بترسد، چنین کسى را به آمرزش و مزدى گران مژده بده.فَلاَ تَخْشَوُا النَّاسَ وَ اخْشَوْنِ وَ لاَ تَشْتَرُوا بَایاتِى ثَمَناً قَلِیلاً(11).از مردم نترسید. از من بترسید و آیات مرا به بهاى اندک مفروشید.فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ‏(12).اگر ایمان آورده باشید، سزاوارتر است که از خدا بترسید و بس.فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِى وَ لِأُتِمَّ نِعْمَتِى عَلَیْکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ‏(13).از ایشان مترسید. از من بترسید تا نعمت خویش بر شما تمام کنم، باشد که هدایت شوید.وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَخْشَ اللَّهَ وَ یَتَّقْهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَآئِزونَ‏(14).و کسانى که از خدا و پیامبرش اطاعت مى‏کنند و از خدا مى‏ترسند و پرهیزگارى مى‏کنند، از رستگارانند.أَلَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَ لَا یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ وَ کَفَى‏ بِاللَّهِ حَسِیباً(15).کسانى‏که پیامهاى خدا را مى‏رسانند و از او مى‏ترسند و از هیچ کس دیگر نمى‏ترسند، خدا براى حساب کردن اعمالشان کافى است.إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ(16).تنها دانشمندان از او مى‏ترسند و خداوند پیروزمند آمرزنده است.رَضِىَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِکَ لِمَنْ خَشِىَ رَبَّهُ‏(17).خداوند از آنها راضى و آنها از خدا راضى‏اند و این حال کسى است که از خدا بترسد.2- فداکارىوَ یُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفِسِهمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ(18).و دیگران را بر خویش ترجیح مى‏دهند، هر چند خود نیازمند باشند.3- انفاقالَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِى السرَّآءِ والضرَّآءِ(19).کسانى که در توانگرى و تنگدستى انفاق مى‏کنند.وَ أَنْفِقُوا خَیْراً لاَنْفُسِکُمْ‏(20).و به سود خود از مالتان انفاق کنید.فَاَمَّا مَنْ أَعْطى‏ وَ اتَّقى‏ وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى‏ فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرى‏(21).کسى که بخشید و پرهیزکارى کرد و بهترین را تصدیق نمود، پس براى بهشت آماده‏اش مى‏کنیم.لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّى‏ تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ‏(22).نیکى را نخواهید یافت، مگر آن‏که از آنچه دوست مى‏دارید انفاق کنید.4- عفت و حیایَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغنِیآءَ مِنَ التَّعَفُّفِ‏(23).آن‏چنان در پرده عفافند که هر که حال ایشان نداند، پندارد که از توانگرانند.مَنْ کانَ غَنِیّاً فَلْیَسْتَعْفِفْ ...(24).هر که [از سرپرستان یتیم‏ها] توانگر است، عفت ورزد. [و از مال یتیم ارتزاق نکند]....وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتّى‏ یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ‏(25).آنان که استطاعت زناشویى ندارند، باید پاکدامنى پیشه کنند تاخدا از کرم خویش توانگرشان سازد.وَ اَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ‏(26).و اگر پاکدامنى پیشه کنند، بر آنها بهتر است. و خدا شنوا و داناست.... تَمْشى‏ عَلى اسْتِحْیاءٍ ...(27)(حضرت موسى(ع)) باحیا راه مى‏رفت....5- عفو و گذشتفَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ اِنَّ اللَّهَ یُحبُّ الُْمحْسِنینَ‏(28).


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره فضائل اخلاقی و ارزشها در قرآن

تفسیر آیات اخلاقی جزء 17 (سوره‌های انبیا و حج)

اختصاصی از رزفایل تفسیر آیات اخلاقی جزء 17 (سوره‌های انبیا و حج) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 24

 

دانشگاه آزاد اسلامی

واحد رودهن

موضوع تحقیق:

تفسیر آیات اخلاقی جزء 17 (سوره‌های انبیا و حج)

استاد:

تهیه و تنظیم:

بهار – 85

مقدمه:

براساس آیات قرانی تمام اعمال و نیات انسان در این دنبا به وسیلة مأموران الهی ثبت و نگهداری می‌شود هیچ عملی هر قدر هم که کوچک باشد از قلم نمی‌افتد و تمامی آنها در روز حساب برخود انسان عرضه می‌شود به طوری که مجرمین و بدکاران وقتی پروندة اعمال خود را مشاهده می‌نمایند در حالی که از دیدن آن ترسان و هراسان گشته‌اند اظهار می‌دارند:

وای بر ما! این چگونه پرونده ای است. هیچ ریز و درشتی را فرو نگذاشته و همه را بر شمرده‌است. و آنچه را انجام داده‌اند حاضر می‌یابند.

جزء‌17 شامل شوره انبیاء و حج است. در سوره انبیاء رسیدگی به حساب اعمال در قیامت و انذار درباره قیامت و عبادت تنها معبود هستی، خداوند اشاره شده‌است. انسان باید حساب همة اعمال خود را از قبیل: رعایت حقوق دیگران، نماز و زکات و … بدهد. اینک به تفسیر آیات اخلاقی این سوره می‌پردازیم:

رسیدگی به حساب اعمال

در ابتدای سوره انبیا هشداری تکان‌دهنده به همه داده می‌شود که حساب مردم به ایشان نزدیک شده با این حال مردم به کلی از آن غافلند در نتیجه از آن رو گرادانند. به عبارت دیگر انسان، حسابگری فوق‌العاده را در پیش دارد اما به خاطر دلبستگی به دنیا از قیامت غافل می‌شود و همین غفلت سبب می‌شود تا از حقایق اعراض کند و از آیات حق روگردان شود انسانها چون از آخرت غافلند و از حقایق روگردان می‌باشند لذا هر ذکر تازه‌ای که از سوی پرودگارشان برای آنها بیاید (مانند آیات قرآن)، اصلاً برآنها اثر نمی‌گذارد چون با شوخی و لعب به آن گوش می‌دهند و کاملاً نسبت به آن بی‌اعتنا هستند. لعب، آن کاریست که به طور منظم انجام می‌شود اما هدفی خیالی و غیرحقیقی دارد. قلوب این قبیل انسانها در لهو و لعب فرورفته است. لهو، سرگرم شدن به هر کاریست که انسان را از امر مهمی باز دارد. این ستمکاران که این چنین در لهو و لعب فرورفته‌اند و در باطل غوطه‌ورند، برای مقابله با دعوت پیامبر مجالس سری برپا می‌کردند تا با مشورت هم، بهترین راه را انتخاب کنند. آنها در نجوی و مجالس سری خود، روی دو مسأله انگشت گذاشتند: آیا جز اینست که این بشری همچون شماست؟ اگر واقعاً ادعایش درست باشد که با علم غیب مرتبط است، ما نیز باید مرتبط باشیم چون مثل او بشریم و چون ما این ارتباط را نداریم معلوم می‌شود که او هم ندارد لذا پیغمبر نیست. وقتی این‌طور باشد، قرآن نیز نه تنها معجزه نیست که سحر است، آیا شما به سراغ سحر می‌روید و فریب قرآن را می‌خورید با اینکه چشم بینا دارید؟ پیامبر پاسخ دادند که پروردگار من همة سخنان را چه در آسمان باشد و در چه در زمین، و چه سری باشد و چه علنی، همه را می‌داند چون او شنوا و داناست. وقتی این چنین است و او از همة کارها باخبراست پس تدبیر امور نیز به دست اوست و هیچ امری به دست من نیست و به من ترتیب پیامبر (ص) افرادی را که نبوت و قرآن را تکذیب کردند به خدا حواله می‌دهد.

هدف از آفرینش و عبادت

در جایی دیگر از این سوره هدف از آفرینش بیان شده‌است. ما آسمان و زمین و آنچه را در میان آنهاست برای بازی نیافریدیم بلکه مردم به سوی پروردگار بازگشت می‌کنند تا بر طبق اعمالشان کیفر و پاداش ببینند برای همین انبیاء را مبعوث کردیم تا مردم را به راه‌حق راهنمایی کنند و بر آنها اتمام حجت شود. یعنی محال است که خدا برای سرگرمی خودش هستی را خلق کرده‌باشد و معاد هدف خلقت است. اما فرض ‌کنیم که خدا قصدش سرگرمی بوده باشد آیا نباید این سرگرمی مناسب ذات او باشد و مثلاً مخلوقاتی از عالم مجروات را برای سرگرمی انتخاب کند و نه موجوداتی ار عالم پست مادی را؟ در مقام تحریک و ترغیب انسان به بندگی و عبادت خدا می‌فرماید تمام آنچه در آسمانها و زمین است، ملک خدا می‌باشد و هر طور که بخواهد می‌تواند در آن تصرف کند و هیچ‌کس نمی‌تواند از سلطه و ملک او فرار کند و این مالکیت مطلق خدا بر همه‌چیز نشان می‌‌دهد که اگر انسان را امر به عبادت می‌کند به خاطر خود انسان است تا سعادتمند شوند نه آنکه خدا محتاج باشد به عبارت دیگر هدف خلقت چیزی جز به کمال رساندن انسان نمی‌باشد و چیزی عاید خدا نمی‌شود. اصلاً چگونه می‌تواند نیازی به عبادت او مشغول هستند و هرگز هم خسته نمی‌شوند و همین طوراست شب و روز که خدا را تسبیح می‌گویند و در این راه هیچ ضعف و سستی نشان نمی‌دهند. آیا اینکه خدا مالک هستی است و ملائکه او راه خالصانه عبادت می‌کنند و همه موجودات حتی شب و روز او را تسبیح می نمایند،


دانلود با لینک مستقیم


تفسیر آیات اخلاقی جزء 17 (سوره‌های انبیا و حج)

تحقیق درباره ارزش اخلاقی عفو

اختصاصی از رزفایل تحقیق درباره ارزش اخلاقی عفو دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

ارزش اخلاقی عفو

اشاره

امام جعفر صادق علیه السلام خطاب به عبدالله بن جندب می فرماید:

«واعف عمن ظلمک کما انک تحب ان‏یعفى عنک فاعتبر بعفوالله عنک الا ترى ان شمسه اشرقت على‏الابرار و الفجار و ان مطره ینزل على الصالحین و الخاطئین‏» (۱)

ارزش اخلاقى «عفو»

یکى از بزرگ‏ترین فضایل اخلاقى که در قرآن کریم و روایات مورد تاکید فراوان قرار گرفته، مساله عفو و گذشت است.قرآن کریم در یکى از آیات درباره عفو مى‏فرماید: «الذین ینفقون فى السراء و الضراء و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس‏» (آل عمران: ۱۳۴) ; کسانى که از مال خود به فقرا در حال وسعت و تنگدستى انفاق کنند و خشم و غضب فرو نشانند و از بدى مردم درگذرند.ما اگر بخواهیم خداوند از گناهانمان درگذرد، باید نسبت‏به دیگران عفو و گذشت داشته‏باشیم: «ولیعفواولیصفحوا الاتحبون ان‏یغفرالله‏لکم‏» (نور: ۲۲) سؤالى که ممکن است در این‏جا مطرح شود، این است که آیا این فضیلت اخلاقى داراى ارزش مطلق است‏یا نسبى؟ به دیگر سخن، آیا انسان در همه جا و تحت هر شرایطى باید از دیگران عفو کند یا خیر؟ گذشته از بحث نسبیت که در فلسفه اخلاق مطرح است و آن این‏که به طور کلى، ارزش‏ها تابع موضوعاتشان هستند، باید گفت گاهى یک کار، مصداق چند عنوان واقع مى‏شود.براى مثال، اگر در زمان طاغوت از ما در مورد شخص مظلومى، که از دست ماموران ساواک گریخته و به ما پناه آورده سؤال مى‏شد، آیا مى‏بایست از آن جهت که دروغ گفتن خوب نیست، مخفى‏گاه آن شخص را نشان مى‏دادیم و یا این‏که از آن موضوع اظهار بى‏اطلاعى مى‏نمودیم و در پاسخ فرد مى‏گفتیم: «نمى‏دانم‏» ؟ در فرض مزبور، این پاسخ ما اگر چه عنوان دروغگویى داشت، اما عنوان دیگرى هم داشت و آن نجات یک شخص بى‏گناه است.در این‏جا، باید دید ارزش کدامیک بیش‏تر است; ارزش راست گفتن یا ارزش نجات دادن یک انسان بى‏گناه از دست فردى ظالم؟

مساله عفو از دیگران نیز داراى چنین حکمى است; یعنى ممکن است‏با واقع شدن چند عنوان دیگر، ارزش آن تغییر کند.اگر عفو از کسى، موجب تضییع حقوق فرد یا افراد دیگرى شود، حکم متفاوتى پیدا مى‏کند.مثلا، فردى که با کسى در مالى شریک است و شخصى در آن مال خیانت کرده، اگر بخواهد او را مورد عفو و بخشش قرار دهد، به شریک خود ظلم کرده است; چرا که ممکن است وى از این اقدام راضى نباشد.در این‏جا، گذشتن از حق خود، موجب تضییع حق دیگرى مى‏شود که از نظر شرع و اخلاق پسندیده نیست.

گاهى اوقات، عفو یک گناهکار، موجب گستاخى وى مى‏گردد; یعنى موجب مى‏شود که آن شخص کار زشت و ناپسند خود را تکرار نماید.فلسفه عفو و گذشت این است که انسان خاطى متنبه شده، خود را اصلاح نماید و دشمنى او به دوستى تبدیل گردد: «فاذا الذى بینک و بینه عداوة کانه ولى حمیم‏» (فصلت: ۳۴) بنابراین، اگر عفو موجب جرى‏تر شدن فرد گناهکار گردد، نباید از او گذشت نمود.انسان در این کار باید همواره مصالح خود و جامعه را در نظر داشته باشد.ممکن است تنبیه و مجازات فردى که حقوق دیگران را پایمال نموده است، موجب جلوگیرى از تکرار آن کار بد شود.اصولا یکى از فلسفه‏هاى احکام مجازات در اسلام، همین نکته است که فرد و جامعه - هر دو - اصلاح شوند. این‏که اسلام در برخى از موارد مى‏گوید حد فرد گناهکار را در ملا عام جارى سازید، براى این است که دیگران هم عبرت بگیرند و مرتکب چنین کارى نشوند.

در اوایل انقلاب، وقتى جنایتکاران را مجازات مى‏کردند، برخى مى‏گفتند: این کار با عفو و رافت اسلامى منافات دارد.در روایت داریم که وقتى حضرت مهدى (عج) ظهور مى‏کنند، آن‏قدر گناهکاران و ستمگران را مجازات مى‏کنند که عده‏اى مى‏گویند: اگر این شخص از اولاد فاطمه‏علیها السلام بود، این چنین خون مردم را نمى‏ریخت; یعنى این کار را خلاف رحمت و عطوفت اسلامى مى‏بینند.حال آن‏که باید دید اگر چنین کسانى مجازات نشوند، نتیجه‏اش چه خواهد شد؟ قرآن کریم در این‏باره مى‏فرماید: «ولکم فى القصاص حیاة یا اولی الالباب‏» (بقره: ۱۷۹) ; و قصاص براى حفظ حیات شماست اى خردمندان.

اجراى حدود الهى موجب رحمت و حیات جامعه مى‏شود.قرآن هم بر این مساله تاکید مى‏نماید: «و من یتعد حدودالله فاولئک هم الظالمون‏» (بقره: ۲۲۹) ; کسانى که از احکام خدا سرپیچى کند، آن‏ها به حقیقت‏ستمکارانند.البته در مواردى که مصالح اسلام و جامعه اسلامى اقتضا کند، حاکم شرع، (ولى‏فقیه) حق دارد حدود را ببخشد.بنابراین، فلسفه اجراى حدود، دیات و قصاص این است که از شیوع فساد در جامعه جلوگیرى گردد. در روایات آمده است که برکت اجراى یک حد از حدود الهى در جامعه، از باران وسیعى که بر زمین ببارد و همه جا را سرسبز و خرم نماید، بیش‏تر است.مسؤولان نظام اسلامى باید این نکته را در نظر داشته باشند که عفو و گذشت از کسانى که به بیت‏المال خیانت کرده‏اند، چه بسا در برخى موارد، خود خیانتى بزرگ به جامعه و مردم مى‏باشد.قرآن کریم


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره ارزش اخلاقی عفو

تفسیر آیات اخلاقی جزء 17 (سوره‌های انبیاء و حج)

اختصاصی از رزفایل تفسیر آیات اخلاقی جزء 17 (سوره‌های انبیاء و حج) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 24

 

دانشگاه آزاد اسلامی

واحد رودهن

موضوع تحقیق:

تفسیر آیات اخلاقی جزء 17 (سوره‌های انبیا و حج)

مقدمه: براساس آیات قرانی تمام اعمال و نیات انسان در این دنبا به وسیلة مأموران الهی ثبت و نگهداری می‌شود هیچ عملی هر قدر هم که کوچک باشد از قلم نمی‌افتد و تمامی آنها در روز حساب برخود انسان عرضه می‌شود به طوری که مجرمین و بدکاران وقتی پروندة اعمال خود را مشاهده می‌نمایند در حالی که از دیدن آن ترسان و هراسان گشته‌اند اظهار می‌دارند:

وای بر ما! این چگونه پرونده ای است. هیچ ریز و درشتی را فرو نگذاشته و همه را بر شمرده‌است. و آنچه را انجام داده‌اند حاضر می‌یابند.

جزء‌17 شامل شوره انبیاء و حج است. در سوره انبیاء رسیدگی به حساب اعمال در قیامت و انذار درباره قیامت و عبادت تنها معبود هستی، خداوند اشاره شده‌است. انسان باید حساب همة اعمال خود را از قبیل: رعایت حقوق دیگران، نماز و زکات و … بدهد. اینک به تفسیر آیات اخلاقی این سوره می‌پردازیم:

رسیدگی به حساب اعمال

در ابتدای سوره انبیا هشداری تکان‌دهنده به همه داده می‌شود که حساب مردم به ایشان نزدیک شده با این حال مردم به کلی از آن غافلند در نتیجه از آن رو گردانند. به عبارت دیگر انسان، حسابگری فوق‌العاده را در پیش دارد اما به خاطر دلبستگی به دنیا از قیامت غافل می‌شود و همین غفلت سبب می‌شود تا از حقایق اعراض کند و از آیات حق روگردان شود انسانها چون از آخرت غافلند و از حقایق روگردان می‌باشند لذا هر ذکر تازه‌ای که از سوی پرودگارشان برای آنها بیاید (مانند آیات قرآن)، اصلاً برآنها اثر نمی‌گذارد چون با شوخی و لعب به آن گوش می‌دهند و کاملاً نسبت به آن بی‌اعتنا هستند. لعب، آن کاریست که به طور منظم انجام می‌شود اما هدفی خیالی و غیرحقیقی دارد. قلوب این قبیل انسانها در لهو و لعب فرورفته است. لهو، سرگرم شدن به هر کاریست که انسان را از امر مهمی باز دارد. این ستمکاران که این چنین در لهو و لعب فرورفته‌اند و در باطل غوطه‌ورند، برای مقابله با دعوت پیامبر مجالس سری برپا می‌کردند تا با مشورت هم، بهترین راه را انتخاب کنند. آنها در نجوی و مجالس سری خود، روی دو مسأله انگشت گذاشتند: آیا جز اینست که این بشری همچون شماست؟ اگر واقعاً ادعایش درست باشد که با علم غیب مرتبط است، ما نیز باید مرتبط باشیم چون مثل او بشریم و چون ما این ارتباط را نداریم معلوم می‌شود که او هم ندارد لذا پیغمبر نیست. وقتی این‌طور باشد، قرآن نیز نه تنها معجزه نیست که سحر است، آیا شما به سراغ سحر می‌روید و فریب قرآن را می‌خورید با اینکه چشم بینا دارید؟ پیامبر پاسخ دادند که پروردگار من همة سخنان را چه در آسمان باشد و در چه در زمین، و چه سری باشد و چه علنی، همه را می‌داند چون او شنوا و داناست. وقتی این چنین است و او از همة کارها باخبراست پس تدبیر امور نیز به دست اوست و هیچ امری به دست من نیست و به من ترتیب پیامبر (ص) افرادی را که نبوت و قرآن را تکذیب کردند به خدا حواله می‌دهد.

هدف از آفرینش و عبادت

در جایی دیگر از این سوره هدف از آفرینش بیان شده‌است. ما آسمان و زمین و آنچه را در میان آنهاست برای بازی نیافریدیم بلکه مردم به سوی پروردگار بازگشت می‌کنند تا بر طبق اعمالشان کیفر و پاداش ببینند برای همین انبیاء را مبعوث کردیم تا مردم را به راه‌حق راهنمایی کنند و بر آنها اتمام حجت شود. یعنی محال است که خدا برای سرگرمی خودش هستی را خلق کرده‌باشد و معاد هدف خلقت است. اما فرض ‌کنیم که خدا قصدش سرگرمی بوده باشد آیا نباید این سرگرمی مناسب ذات او باشد و مثلاً مخلوقاتی از عالم مجردات را برای سرگرمی انتخاب کند و نه موجوداتی از عالم پست مادی را؟ در مقام تحریک و ترغیب انسان به بندگی و عبادت خدا می‌فرماید تمام آنچه در آسمانها و زمین است، ملک خدا می‌باشد و هر طور که بخواهد می‌تواند در آن تصرف کند و هیچ‌کس نمی‌تواند از سلطه و ملک او فرار کند و این مالکیت مطلق خدا بر همه‌چیز نشان می‌‌دهد که اگر انسان را امر به عبادت می‌کند به خاطر خود انسان است تا سعادتمند شوند نه آنکه خدا محتاج باشد به عبارت دیگر هدف خلقت چیزی جز به کمال رساندن انسان نمی‌باشد و چیزی عاید خدا نمی‌شود. اصلاً چگونه می‌تواند نیازی به عبادت ما داشته باشد در حالی که ملائکه ای که نزد او هستند بدون کوچکترین استکباری، دائماً به عبادت او مشغول هستند و هرگز هم خسته نمی‌شوند و همین طوراست شب و روز که خدا را تسبیح می‌گویند و در این راه هیچ ضعف و سستی نشان نمی‌دهند. آیا اینکه خدا مالک هستی است و ملائکه او راه خالصانه عبادت می‌کنند و همه موجودات حتی شب و روز او را تسبیح می نمایند، نباید انسان را ملزم سازد تا او هم هماهنگ با تمام موجودات، روبه‌سوی بندگی خدا آورد و خالصانه و مشتاقانه بدون هیچ احساس خستگی و سستی به عبادتش مشغول شود؟


دانلود با لینک مستقیم


تفسیر آیات اخلاقی جزء 17 (سوره‌های انبیاء و حج)