اختصاصی از
رزفایل مقاله تاثیر تلویزیون بر مهارتهای گفتاری کودکان و نوجوانان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
این محصول در قالب ورد و قابل ویرایش در 136 صفحه می باشد.
فهرست
مقدمه۱
فصل اول: زبان آموزی..۴
۱- زبان آموزی. ۵
۲- نظریه های زبان آموزی… ۶
الف- نظریه شناخت گرایی ۶
ب- نظریه شرطی شدگی رفتار زبانی ۷
ج- نظریه ذاتی، ذهنی بودن زبان ۱۱
د) ویگوتسکی و ارتباط اجتماعی …۱۳
۳- مهارتهای گفتاری ۱۶
۴- مراحل رشد گفتاری۱۷
الف- مرحله اول: پیش زبانی ۱۷
ب- مرحله دوم: گفتار تکواژه ای..۱۸
ج- مرحله سوم: گفتار دو واژه ای یا تلگرافی .. ۱۹
هـ- مرحله چهارم: گفتار پیشرفتی..۲۰
و- مرحله پنجم: تلفظ صحیح صداها ..۲۰
۵ – گفتار ثابت.۲۱
۶- مهارت شنیداری ۲۲
فصل دوم: تلویزیون و رشد مهارتهای گفتاری۲۵
۱- هدف پژوهش.۲۶
۲- تاریخچه تلویزیون ۲۷
۳- تلویزیون و کودک …۲۸
۴- تلویزیون و اجتماع ۳۲
۵- تلویزیون و برنامه های آن ..۳۴
الف- برنامه های کودک و نوجوان .۳۶
ب- مجموعه های تلویزیونی…۳۸
ج- تبلیغات بازرگانی .۴۰
۶- متغیرهای محتوای تلویزیون۴۲
۷- شیوه های نظری ۴۴
الف- نظریه کشت.۴۴
ب- نظریه فراگیری اجتماعی .۴۵
ج- نظریه پالایش.۴۵
د- نظریه یادگیری اجتماعی۴۶
هـ- نظریه عدم بازداری ۴۷
و- نظریه توجیه.۴۸
۸- روش اندازه گیری۴۸
مشاهده …۵۰
۹- روش تحقیق۵۳
فصل سوم: تأثیر تلویزیون بر مهارتهای گفتاری و برخی نتایج نظری و کاربردی آن…۵۹
۱- واژگان۵۹
۲- ساختهای دستوری .۶۴
الف- گروه اسمی.۶۹
ب- گروه صفتی …۷۱
ج- گروه قیدی ۷۳
د- گروه حرف اضافه ای۷۵
هـ- گروه فعلی ۷۷
و- ساختار جملات.۸۱
۳- گسترش زبان معیار .۷۸
الف- لهجه۷۸
ب- گونه زبانی گسترش یافته و محدود…۹۲
۴- گسترش اصطلاحات و تکیه کلام ها…۹۶
۵- خطاهای گفتار۹۹
فصل چهارم: نتیجه گیری و پیشنهادات ۱۰۲
پیوست۱۰۸
۱- گروه یک: گروهی که مدت زمان کمتری تلویزیون تماشا کرده اند ..۱۰۹
(زمان در این گروه (۱-) است)
الف- دختران …۱۰۹
ب- پسران۱۱۵
۲- گروه دو: گروهی که مدت زمان بیشتری تلویزیون تماشا کرده اند .۱۱۹
(زمان در این گروه (۴+) است)
الف- دختران …۱۱۹
ب- پسران.۱۲۸
کتابنامه .۱۳۵
۱- هدف پژوهش
زبان قسمتی از فرهنگ یک ملت است و شاید بتوان گفت که زبان خود فرهنگ ساز است و کودکان نیز به عنوان افرادی از این جامعه در بستر این فرهنگ قرار دارند. یکی از مهمترین و اصلی ترین روش های انتقال فرهنگی و به طور اخص انتقال مفاهیم زبانی از طریق رسانه های گروهی محقق می شود و در دسترس ترین رسانه گروهی برای کودکان تلویزیون است. شاید کودکان به دلیل عدم داشتن مهارت کافی در خواندن و نوشتن زودتر از دیگران تحت تأثیر برنامه های تلویزیونی از لحاظ زبانی قرار می گیرند.
به دلیل حساسیت کار با کودک، ایجاب می کند برنامه سازان، علم و آگاهی کافی نسبت به ویژگی های شناختی، عاطفی و اجتماعی کودکان داشته باشند و با تکیه بر این علم و آگاهی به سازماندهی و تولید و پخش برنامه های تلویزیونی بپردازند. هدف از این پژوهش این است تا اولاً کار به صورت میدانی و تحقیقاتی انجام شود تا از طریق آن نتایجی فراهم گردیده و تحول کودکان و به طور اخص نوجوانان در سوم ابتدایی را در قلمرو زبانی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم. دوماً از طریق نتایجی که از تحقیقات و پژوهش های انجام شده به دست می آید درباره گستره زبانی کودکان و نوجوانان و چگونگی تحت تأثیر قرار گرفتن آنها، اطلاعاتی کسب کنیم. سوماً با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهاداتی در جهت متناسب ساختن برنامه های تلویزیون با میزان درک و فهم زبانی کودکان ارائه شود.
بنابراین در عمل با هدف پیگیری این موارد به تحقیق و پژوهش درباره تأثیر تلویزیون بر مهارتهای گفتاری کودکان و نوجوانان پرداخته شد.
۲- تاریخچه تلویزیون
تلویزیون از حدود ۵۰ سال پیش در اختیار جامعه ایران قرار گرفت. برنامه های تلویزیونی درجنبه های گوناگون تفریحی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی ودینی تأثیر بسزایی داشته است.
ما در تاریخ اختراع و تکامل تلویزیون با نامهای دانشمندان برجسته ای از قبیل: بِرد، فرانس ورث و زوریکین برخورد می کنیم که هر کدام به نوبه خود قدمهای مؤثری در این راه برداشته اند. تلویزیون بر اساس نظری در سال ۱۹۰۸ توسط یک دانشمند انگلیسی بنام کاپبل سونیگتن اختراع شد، ولی اجرای عملی آن تا بیست سال به طول انجامید. برای عملی کردن این طرح به طور کامل، لازم بود که از صحنه مورد نظر چهل هزار نقطه نورانی گرفته شود و میزان نور هر نقطه با امواج مخصوص پخش گردد و سپس در دستگاه های گیرنده با تجمیع مجدد نقاط مزبور در کنار هم تصویری مشابه صحنه مقابل دوربین فرستنده ایجاد شود.
همانطور که گفته شد یکی از پیشگامان اختراع تلویزیون جون لوجی برد بود. وی در سال ۱۹۲۲ به لندن رفت و در آنجا اختراع پل نیسپکو توجهش را جلب کرد و پس از تحمل زحمات زیاد توانست در سال ۱۹۲۵ دستگاهی بسازد که قادر به انتقال تصویر باشد و در سال بعد نیز موفق شد تا دستگاهی کامل تر را به نمایش بگذارد ولی دستگاه او نسبت به تلویزیون امروزی خیلی ابتدائی و ناقص محسوب می شد.
تلویزیون در اواسط قرن بیستم برای فروش به بازار عرضه شد. دانشمندان پس از موقعیت در امر انتقال تصویرها به صورت سیاه و سفید به فکر ساختن تلویزیون رنگی که از لحاظ علمی مجموعه ای از سه نوع تلویزیون مخصوص محسوب می شود افتادند و طبیعی است که در این مورد نیز به هدف خود رسیدند.
اینک در سایه اختراع تلویزیون، گفت و شنود و رؤیت در یک لحظه امکان پذیر می باشد و بدین ترتیب امور ساده ای که انجام دادن آنها در یک قرن قبل سالها وقت لازم داشت، اینک در مدتی در کمتر از یک ثانیه انجام شدنی می باشد. (جاویدان، ۱۳۹۷، صص ۲۶۷- ۲۶۵) .
در آغاز سال ۱۹۴۸ تعداد دستگاه های گیرنده تلویزیونی مورد استفاده در ایالات متحده به صدهزار دستگاه می رسید، در سال ۱۹۴۹ این تعداد به یک میلیون رسید و در انتهای سال ۱۹۵۰ این تعداد به ۵۰ میلیون بالغ شد. در ابتدای دهه ۱۹۵۰ از هر ۱۵ خانواده آمریکایی یک خانواده و در انتهای دهه ۱۹۵۰ از هر هشت خانوار هفت خانوار تلویزیون داشتند. (شرام ولایل، ۱۳۷۷، ص ۱۷).
۳) تلویزیون و کودک
تلویزیون رسانه ای است که در همه جا حاضر است. محتوای به دقت تهیه شده و غالباً واقعگرای تلویزیون کودکان را جذب می کند. کودکان، تنها به دلیل کودک بودن نه مهارت چندانی در استنباط مفهوم از محتوای تلویزیون دارند و نه درباره زندگی واقعی جهان که تلویزیون ظاهراً آن را ترسیم می کند، چندان چیزی می دانند. کودکان به عنوان مخاطبانی خاص با درکی ناقص از دنیای مادی و اجتماعی خود و با توانایی های تا اندازه ای محدود و مشتاق فراگیری، به سوی این وسیله ارتباطی می آیند. تلویزیون دنیای دلپذیری را به منظور تلاش برای درک و آموختن در اختیار کودکان قرار می دهد.
تلویزیون می تواند چهار نقش را در زندگی کودکان بازی کند:
نقش اول عمل سرگرم کنندگی تلویزیون است. این عمل نقش آرام بخش و جذابی است که باعث می شود بخشی از زمان لازم را که برای انجام تکالیف مدرسه، کارهای خانه و … مور نیازس است را به خود معطوف کند.
دومین نقش تلویزیون جمع کردن خانواده است که به این لحاظ رویدادی اجتماعی به شمار می رود، یعنی موجب می شود که کودکان و نوجوانان در کنار والدین باشند.
سومین نقش تلویزیون ارائه اطلاعات است؛ یعنی این رسانه ممکن است از راه گوش دادن و تماشای هم زمان و توجه به سلسله ای رویدادها باعث کسب اطلاعات را موجب می شود.
چهارمین نقش تلویزیون پرورش توانایی شناخت است به این معنی که ضمن ارائه تجربه ها و فراهم سازی اطلاعات به گسترش شناخت کمک می کند و در واقع معلمی است برای تصمیم گیری در این خصوص که چه بخرم، چگونه بازی کنم، ویا چه کار علمی، فرهنگی، اجتماعی، دینی انجام بدهم و … . (امه دور، ۱۳۷۴،ص ۷۲)
سریعتر از هر جای دیگر تلویزیون به خانواده هایی نفوذ کرد که کودکان کم سن و سال در آنها حضور داشتند و احتمال یافتن تلویزیون در خانواده های دارای کودک زیر ۱۲ سال دوبرابر خانواده های بدون اولاد بسیار زیاد شده، در واقع تلویزیون به بزرگترین منبع سرگرمی تبدیل شد. بویژه این امکان را فراهم ساخت که کودک نگاهی زودتر به مکان های دوردست بیاندازد.
یک ششم از همه ساعت های بیداری کودکان از سن سه سال به بعد صرف تماشای تلویزیون می شود. یک کودک معمولی در شانزده سال اول زندگی خود در مجموع حداقل همان میزان از وقت خود را که در مدرسه صرف می کند به تلویزیون اختصاص می دهد. (شرام ولایل،۱۳۷۷، ص ۱۹)
اولین تجربه مستقیم کودک با تلویزیون عموماً از دو سالگی شروع می شود. در آغاز کودک احتمالاً به شنیدن برنامه هایی می پردازد که دیگر اعضای خانواده و یا افراد دیگری گرفته و در حال تماشا هستند، اما دیری نمی یابد که کودک خود شروع به کشف جهان تلویزیون می کند. در سه سالگی کودک می تواند برای انتخاب برنامه مورد علاقه اش تصمیم بگیرد. در شش سالگی معمولاً با وجود تمامی رسانه های سمعی و بصری آشنا و دلبستگی کودک به آنهادر او به برنامه های تلویزیون رغبت بیشتری ایجاد می شود.
برای هر کودک عادی روند یادگیری چگونگی استفاده از رسانه های جمعی از زمانی که صدای رادیو وتلویزیون را برای اولین بار با محیطش در می آمیزد تازمانی که بتواند به روزنامه ها و مجله ها نگاه کند و تا اندازه ای با اطمینان و مهارت تصمیم بگیرد که چیزی را بخواند تقریباً ۱۰سال طول می کشد. اولین تسلط واقعی کودک بر یک رسانه هنگامی صورت می گیرد که بتواند بخواند.
تحقیقات نشان می دهد که سن میانه ای که کودک در آن سن استفاده از تلویزیون را شروع می کنند دو سال و هشت ماه است. ۳۷ درصد از کودکان در سه سالگی، دو سوم آنها در چهارسالگی و بیش از ۸۰ درصد در پنج سالگی و بیش از ۹۰ درصد در شش سالگی به طور مرتب از تلویزیون استفاده می کنند.
در سه سالگی در مقایسه با شنیدن داستان از مادر و پدر و نزدیکان، کودک وقت بیشتری را صرف تماشای تلویزیون می کنند. در سالهای قبل از دبستان استفاده از تلویزیون در مقایسه با سایر رسانه ها خیلی بیشتر است. از میان هر کودک، نه نفر قبل از اینکه اولین روزنامه را خوانده باشند با تلویزیون آشنایی کامل دارند، از هر ده نفر هشت نفر قبل از اینکه کلمه ای از هر نوع مطلب چاپی را بر زبان آورند کاملاً با تلویزیون آشنایی دارند. تقریباً دو سوم قبل از اینکه تجربه زیادی از سینما داشته باشند بیننده تلویزیون هستند. در ده سالگی سه چهارم از همه کودکان در هر روز بیننده تلویزیون هستند. (شرام ولایل، ۱۳۷۷، صص ۴۵- ۴۳ )
کودکی که در سه سالگی استفاده از تلویزیون راشروع می کنند، نوعاً حدود ۴۵ دقیقه در روز تلویزیون تماشا می کنند. در پنج سالگی به کمی بیش از دو ساعت در روز افزایش می یابد. از شش سالگی تا دوران نوجوانی بین دو تا دو و نیم ساعت را طی می کند و سپس این عمل به سرعت افزایش می یابد تا به سه ساعت می رسد. ولی در حدود ۱۷ سالگی دوباره تماشای تلویزیون بین دو تا دو ونیم ساعت قرار می گیرد.
در جریان سال های دبستان یک کودک با اختلاف ۵ درصد به همان اندازه وقت صرف تلویزیون می کند که صرف مدرسه می کند. از سه تا شانزده سالگی کودک در مجموع وقت بیشتری را صرف تلویزیون می کند تا مدرسه و حدود یک ششم وقت بیداری خود را صرف تلویزیون می نماید.
کودکان معمولاً در سن ۱۱ سالگی ۷۹ درصد از زمان سرگرمی خود را به برنامه های بزرگسالان اختصاص می دهند و تقریباً ۵ برابر مقدار برنامه کودکان برنامه های بزرگسالان را تماشا می کنند.
۴- تلویزیون و اجتماع
تلویزیون در زندگی روزمره ما جای ویژه ای را به خود اختصاص داده است. این امر که مردم چه وقت و چگونه تلویزیون تماشا می کنند، عمدتاً از طریق بررسی زندگی روزانه مردم، فعالیت های ضروری و سازمان یافته و اوقات فراغت مشخص می شود. اما تلویزیون نه تنها خود را در داخل این کارها جای داده، بلکه موجب جابجایی برخی از فعالیت ها نیز می شود. با حضور تلویزیون در خانه ها معمولاً، بچه ها و بزرگترها دیرتر از قبل به رختخواب می روند. بخشی از فعالیت هایی که می توانند در اوقات فراغت به انجام برسانند تحت تأثیر تماشای تلویزیون قرار گرفته اند و از جمله فعالیت های مشخص، مربوط به استفاده از سایر رسانه ها نیز می شود. در این میان بیش از همه میزان رفتن به سینما کاهش یافته و گوش دادن به رادیو نیز به سمت شنیدن موسیقی که به عنوان فعالیتی ثانوی به حساب می آید، سوق داده شده است. (پویا، ۱۳۷۷، ص ۳۵)
محتوای برنامه تلویزیونی می تواند بر اطلاعات و نگرش ها و رفتارهای کودکان تأثیر بگذارد. محتواها می تواند بر هدف اولیه آگاه ساختن و تعلیم نقاشی متحرک مؤثر باشند.
تمام برنامه هایی که هدفشان ایجاد تشویق یا تغییر اطلاعات، عقاید، مهارتها، احساسات، نگرشها و رفتارها هستند، مؤثرند. تماشا کردن تلویزیون به شرایط خاصی محدود نمی شود. این می تواند در خانه به تنهایی، با والدین، با دوستان و… صورت بپذیرد. تأثیر حتی به کودکان خاصی محدود نمی شود و می توان آن را در میان دو جنس (پسر و دختر) بسیاری از گروه های نژادی و قومی و طبقات مختلف اجتماعی، بسیاری از ادیان، مناطق مختلف جغرافیایی، تمام سطوح هوشی و بسیاری از سطوح سازگاری روانی و اجتماعی مشاهده کرد.
تلویزیون بر اکثر دریافت های کودکان نسبت به جهان از جمله مردم، مکان ها، و حوادثی که از آنها تجربه ای فردی ندارد، تأثیر می گذارد. در چشم اندازهای دورتر، به نظر می رسد که این موضوع بین این واقعیت است که کودکان از طریق خانواده، گروه همسالان، مدرسه و رسانه های گروهی تقریباً در زمینه هایی نامتجانس، اجتماعی می شوند. در نتیجه، این کودکان هستند که به سادگی در معیارها و ارزش هایشان از تلویزیون تأثیر می پذیرند.
تحقیقات نشان می دهد که تعامل اجتماعی، محرک بسیار مهمی در تکامل رشد شناختی است. کودکان از طریق تعامل و ارتباط با کسانی که عقاید و دیدگاه هایشان متفاوت از عقاید آنان است، بهره می برند. تعاملات روزمره با بزرگسالان و همسالان، کودک را ترغیب می کند. از آنجا که تلویزیون تعامل اجتماعی را کاهش می دهد می تواند بر رشد شناختی تأثیر منفی داشته باشد. وجود تلویزیون در یک مجموعه، مشارکت در فعالیت های جمعی را کاهش می دهد. حتی در درون یک خانواده، وقتی تلویزیون روشن است، صحبت ها و گفتگوها بتدریج کاهش می یاید. (پویا،۱۳۷۷، ص ۱۳۴)
۵- تلویزیون و برنامه های آن
تلویزیون به عنوان یک رسانه جمعی برنامه های متفاوتی برای مخاطبان خود ارائه می دهد. امروزه صاحبان شبکه تلویزیونی، با شبکه های مختلف محلی، ایالتی، ملی، بین المللی و ماهواره ای برنامه های مختلف تلویزیونی را در سطح وسیعی تولید می کنند. این برنامه ها طوری تنظیم شده است که بتواند مخاطبان خود را بر اساس سن، جنس، طبقه اجتماعی، عقاید مذهبی و … راضی نگه دارد.
با نگاهی به برنامه های مختلف تلویزیونی، مشاهده می شود که افراد بر اساس معیارهای گوناگونی قسمتی از وقت روانه خود را به تماشای این برنامه ها اختصاص دهند.
بر این اساس، اگر نگاهی اجمالی به برنامه های تلویزیونی در سطح ایران داشته باشیم، می بینیم که در شبکه های تلویزیونی ۱، ۲و ۳ که جزء شبکه هایی هستند که تقریباً تمام مردم ایران قادر به استفاده از آنها هستند و در اقصی نقاط ایران این برنامه ها (مربوط به این شبکه ها) پخش می شود، در مجموع سه شبکه تلویزیونی به طور شبانه روزی حدود ۸ بار سریال پخش می شود که از این تعداد به طور متوسط شبکه ۱ در شبانه روز ۳ بار، شبکه ۲ در شبانه روز یک بار و شبکه ۳ درشبانه روز چهاربار سریال های متفاوت خارجی و ایرانی پخش می کنند.
برنامه های کودک و نوجوان که از طریق شبکه ۱ و ۲ سیما پخش می شود به طور متوسط روزانه حدود ۷ ساعت برنامه در این قسمت پخش می نماید.
در کنار این برنامه ها روزانه از طریق هر شبکه حدود ۳ بار اخبار، برنامه های ورزش، برنامه های علمی، مستند، مسابقه و … پخش می شود که هر قسمت نیز بینندگان خاص خود را دارا می باشد.
علاوه بر این سه شبکه تلویزیونی پربیننده، شبکه های تلویزیونی محلی وجود دارد که مربوط به هر استان می باشد وآنها نیز این برنامه ها را جداگانه پخش می کند و بینندگان خاصی دارد. آنچه در برنامه های تلویزیونی قابل توجه است، وجود تبلیغات بازرگانی می باشد. به طور شبانه روزی در شبکه های مختلف تلویزیونی، در قبل، بین و بعد از انواع برنامه ها با توجه به اهمیت و تعداد بینندگان آن برنامه ها، تبلیغات بازررگانی پخش می شود که زمانی بین ۳ ثانیه تا ۵ دقیقه را به خود اختصاص می دهد.
در میان تمام برنامه های تلویزیونی، هر قسمت با تعداد مخاطب بیشتر یا کمتر، بیننده خاص خود را دارا می باشد. ولی آنچه در مورد برنامه های تلویزیونی قابل توجه است، این است که بیشترین بیننده برنامه ها در بین سریالها، اخبار، برنامه کودک و نوجوان و تبلیغات بازرگانی است. با توجه به بررسی تأثیر تلویزیون بر مهارت های گفتاری زبان در کودکان، باید به آن قسمت از برنامه ها که بیشتر مورد توجه کودکان است پرداخته شود.
در میان تمام برنامه های تلویزیونی مجموعه های تلویزیونی، برنامه های کودک و تبلیغات بازرگانی جای ویژه ای را در بین کودکان باز کرده اند. لذا در این قسمت به اختصار به بررسی هر یک از این برنامه ها می پردازیم:
دانلود با لینک مستقیم
مقاله تاثیر تلویزیون بر مهارتهای گفتاری کودکان و نوجوانان